اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید مطهری» ثبت شده است

هر کسی را بهر کاری ساختند

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳ فروردين ۱۴۰۳، ۰۹:۵۱ ق.ظ

معنی ضرب المثل هر کسی را بهر کاری ساختند و داستان آن - ستاره

 

از نظر علمی سرآمد بسیاری از علمای معاصر است. تقوایش مثال زدنی است. بارها از او خواستند مقام و منصبی هم برعهده بگیرد. زیربار نرفت. می گفت من در مسائل اجتماعی ساده ام. وقتی خودم را می شناسم بهتر است به درس و بحثم بپردازم و شاگردانی تربیت کنم که هوای اسلام و انقلاب و مردم را داشته باشند. خودش نمیتوانست جبهه برود، اما بسیاری از شاگردانش در زمره شهدا هستند.

یک آقای دیگری را دوره کردند. شما آیت اللهی، استاد اخلاقی، خوب حرف میزنی، پس لابد خوب هم عمل میکنی، توهّم برش داشت. آمد وسط سیاست. آمد وسط اجتماع، موضع و قضاوت و دخالت. رییس دفترش میگفت چون شما سیاستمدار نیستی حرفها و کارهایت را بگذار اول با من هماهنگ شو. گفت چشم. عزل و نصبها را بر مبنای سلیقه دفتری ها طلب میکرد در اموری که اصلا مرتبط با او نبود. دفترش را از یک مفسد و بدهکار بانکی اجاره کردند به قید صلوات! دفتر به دادگاه فشار می آورد این بابا چون به ما دفتر و دستک داده پس خیّر است هوایش را داشته باشید، مسئولی قرار بود محاکمه شود حاج آقا را کشاندند، متهم اقتصادی دیگری آمد گفت ناهار یکسال دفتر حاج آقا با من! و...، الان جوری شده همه یاد گرفته اند سر کیسه را شل کنند یک کار خیر برای دفتر حاج آقا انجام دهند گره مشکلات قانونی شان باز می شود!

شهید مطهری می گوید بالاترین مرتبه عدالت این است که انسان درباره خودش عدالت بورزد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حسین هم اینجا بود

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۶ تیر ۱۴۰۲، ۰۲:۵۹ ب.ظ

دیشب نتوانستم خوب بخوابم. تا نیمه های شب آن قدری که تن خسته ام می کشید پای حسین ایستادم و برایش قرآن و نماز خواندم. رفقا هم لطف دارند. تماس میگیرند یا پیامک و... احساس میکنم بعضی مسئولان هم ترسیده اند. بعضی سوالها صرفا از باب فضولی است. نترسند اتفاقی نمی افتد. همه بچه های بسیجی مستقل شهر، صاحب عزا هستند. هر کس که دست در دست اژدهای هفت سر فساد و رانت و تبعیض ندارد مصیبت زده است.

حسین هیچ گاه اسیر نشد. او همیشه آزاده بود. دلم هوای سوره یس را داشت. برایش خواندم. این آیه را چند باری تکرار کردم: فَلَا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ. خدا می داند چه بر سر حسین آمد اما تا آخر مردانه ایستاد و خسته نشد. بعدش سوره صافات است. این آیه بیشتر به دلم می نشیند: هذا یوم الفصل الذی کنتم به تکذبون

همه رفتنی هستیم و راه انکاری وجود ندارد. کاش یقین داشته باشیم و هر لحظه را لحظه آخر و جدایی بدانیم.

سر صبح هم به خانم حسین آقای منصف پیامک زدم هم به سایر دوستانم. یادتان باشد حسین بال در می آورد وقتی حرف از شهدا می زد و تصویرشان را سر دست می گرفت. میخواهید حسین را خوشحال کنید در تشییع و مراسمش تصاویر شهدا را سر دست بگیرید.

تا این لحظه که ظهر غدیر به اتمام رسیده بالای پنجاه نفر میهمان داشته ام. تا غروب هم می آیند و می روند. به رسم هر سال دوست دارند سر به سرشان بگذارم بگویم و بخندم و جوک های جدید را تعریف کنم یا بحث سیاسی و فرهنگی و... این بندگان خدا حق دارند، لر و کرد و ترک و قمی هستند. حسین را که نمی شناسند. باب میلشان عمل میکنم. اما چند لحظه ای که تنفس ایجاد میشود برای خودم زمزمه میکنم و دم میگیرم: ز زخم تنت روی ریگ بیابان به اشک دل و سوز و آه یتیمان ... فکری به ذهنم می رسد. حسین الان اگر بود کجا بود؟ همان جایی که دیشب جان داد. داشت دست مردم شربت و چای و شیرینی می داد با لبخند و روی باز.

با لبخند و روی باز جلوی تک تک مهمانهایم کوچک و بزرگ، خم میشوم، چای و کلوچه و میوه تعارف میکنم به نیابت از حسین و برای شادی روح بزرگش. می دانید چرا میگویم روح بزرگ؟ شهید مطهری میگوید روح بزرگ، تن را به زحمت می اندازد. حسین خیلی زحمت کشید برای خدا برای اسلام برای انقلاب برای شهدا برای امام و آقا برای حزب الله... شکوه تشییع حسین، بی نظیر خواهد بود. یاد حسین هم از خاطر مردم این شهر محو نخواهد شد. عزت از آن خداست.

 

حاج محمد حسین منصف شب عید غدیر به مولایش علی (ع) پیوست | حاج - آریا

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پیام ترور شهیدان قرنی و مطهری

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۸:۵۲ ب.ظ

 

امروز سالروز شهادت سپهبد شهید قرنی در سال 58 است. چند روز بعد، مرتضی مطهری نیز ترور شد و به شهادت رسید. ترور این دو مرد بزرگ و تاریخ ساز در نخستین ماههای پس از پیرزوی انقلاب جزو اولین ترورهای رسمی ضدانقلاب است که پیام خاصی در خود نهفته دارد.

اولی، بزرگترین شخصیت نظامی کشور است و دومی بزرگترین شخصیت فکری نظام. ترور این دو نفر در فاصله ای اندک نشان گر خیز دشمن برای نبرد در دو عرصه نظامی و فکری برای عقب راندن و شکست انقلاب اسلامی بود. ناآرامی های مرزی در مناطق مختلف کشور و تهاجم نظامی رژیم بعث و پس از آن شبیخون سنگین فرهنگی و فکری دشمن که در سالهای اخیر تاثیر تلخ آن را بارها چشیده ایم مویدی بر این نقشه حساب شده اجانب و بدخواهان این مرز و بوم می باشد. 

راستی حالا که سالروز شهادت سپهبد قرنی است خوب است به چرایی علت دفن این شهید در قم نیز اشاره کنیم:

دستور امام (ره) برای محل دفن شهید محمدولی قرنی

سپهبد محمد ولی قرنی درست پنج روز پس از نامگذاری روز ارتش از سوی امام (ره)، به دست گروهک فرقان در منزل شخصی‌اش واقع در خیابان، ولیعصر (عج) به شهادت رسید. سرهنگ زمانی از امرای ارتش درباره شهید قرنی گفته است: «می‌دانید که حضرت امام خمینی (ره) از هیچ کس بی‌جهت تعریف نکرده‌اند، تنها کسی را که نزدیک ۱۰ بار از او تعریف کرده‌اند تیمسار قرنی بوده است. وقتی به شهادت رسید و پیکر او را به بهشت زهرا (س) می‌بردند که دفنش کنند، من همه کاره مراسم بودم. امام (ره) به یکی از مقامات روحانی می‌فرمایند او را یک راست به قم ببرید و در صحن حضرت معصومه (س) در کنار آیت‌الله حائری یزدی (ره) دفن کنید». 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شیخ مرتضی و ما!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۴۸ ق.ظ

با این همه دانش و معلومات می رفت دبیرستان تدریس می کرد! قیافه نمی گرفت که حالا من سخنران ثابت انجمن اسلامی پزشکان تهران هستم و دکترهای معروف و صاحب اسم و رسم می آیند پای منبر من زانو می زنند و از حرف هایم نکته برمی دارند. یا فلان اساتید غربزده و مطرح دانشگاه شهامت مناظره با مرا ندارند. دبیرستان هم عرصه نشر و ترویج و تبیین حقایق اسلام است. با کوله باری از علم و معرفت می رفت با بچه های نوجوان سر و کله می زد و زوایای ناگفته و مغفول اسلام را برایشان شرح می داد.

 

فقیه بود و کسی درباره سطح علمی او و اشرافی که به مبانی فقه داشت، شک ندارد. می توانست بنشید یک گوشه برای خودش کرسی تدریس در حوزه راه بیندازد و اندکی بعد رساله منتشر کند و مرجعی شود و مسائل شرعی را برای مقلدینش بازگو کند. این عرصه اما خالی نبود. رفت جای خالی را پر کرد. جامعه به خصوص جوانها درگیر شبهات ذهنی ایسم های من درآوردی اما التقاطی و فریبنده بودند. یک نفر باید با تکیه بر آموزه های دین، برتری مکتب وحی بر دیگر مکاتب ساخت بشر را به مردم نشان می داد. مرتضی میدان اندیشه را برای تبیین اسلام برگزید. حرف هایی زد که هنوز بعد از حدود پنجاه سال در محافل علمی و حوزوی و دانشگاهی و تبلیغی، کاربرد دارد. هنوز هم می توان با منطق و کلام و استدلال او به جنگ با شبهات فکری رفت.

 

 

اگر مطهری کتاب هایش را بعنوان پایان نامه تحویل مراکز علمی بدهد، بی برو برگرد رد می شود؛ اما پایان نامه های علمی بسیاری در این چند دهه با استناد به مطالب و گفته ها و آثار او درجات ممتاز علمی را کسب کرده و خوش درخشیدند! می دانید نکته کجاست؟ مطهری دنبال این نبود که علمیتش را به کسی ثابت کند که مجبور شود خودش را در حصار فرمالیته و قواعد دست و پا گیر تعریف شده در قالب های به اصطلاح علمی محدود نماید. این که آثار شهید مطهری جان دارد و شیوا و بلیغ و مستدل و به سرعت با خوانندگانش ارتباط برقرار می کند و از طول و تفصیل ها و پیرایه های ملال آور به ظاهر علمی فاصله دارد به خاطر این است که استاد دنبال آموزش و ابلاغ و روشنگری بود نه اثبات جایگاه و وزانت علمی و کسب فلان عنوان جشنواره ای و موسسه ای و مدرک اندوزی و ... سلاح او سلاح اندیشه بود و نه تألیف صرف؛ و نه صرف محافل کلاسیک و رسمی که اندیشه جامعه را میدان کار خود می دانست.

او خودش را طلبه سرباز امام عصر(عج) می دانست که وظیفه اش بی هیچ منّتی، دفاع از دین خدا در مقابل نحله های فریبنده و گمراه کننده بود. راز شیرینی مطالعه آثار علمی این استاد فرزانه همین وارستگی، تفکر محوری و انگیزه تأثیرگذاری است.

 

مرتضی مطهری و سپهبد قره نی جزو اولین شهدای ترور بعد از انقلاب هستند. یعنی دشمن دو ساحت رزم و اندیشه را عرصه جولان خود برای تقابل با انقلاب اسلامی می دانست. جنگ تحمیلی با نظام نوپای ایران و شبیخون ناجوانمردانه فرهنگی دشمن نشان داد که ترور این دو بازوی توانمند انقلاب، هدفمند و با شناخت و برنامه بلند مدت صورت گرفته است. با اینکه امثال بازرگان و سحابی و سنجابی و یزدی و ... همه کاره دولت بودند و اتفاقاً بعضی هایشان به تهجد و عبادات فردی علاقه نشان می دادند، هیچ گاه هیچ گلوله ای از سوی خصم در آشفته بازار ترورهای لحظه ای سالهای نخست انقلاب به سوی آنها و دیگر مروّجان اسلام خنثی و بی خطر و سازشکار شلیک نگردید.

هر وقت روحانیت هدف حمله یا ترور دشمن قرار گرفت یعنی دارد راهش را درست می پیماید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

علم بهتر است یا ایمان؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۶ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۵۵ ب.ظ

18bc_40.jpg


"علم به ما روشنایی و توانایی می بخشد و ایمان عشق و امید و گرمی، علم ابزار می سازد و ایمان مقصد، علم سرعت می دهد و ایمان جهت، علم توانستن است و ایمان خوب خواستن، علم می نمایاند که چه هست و ایمان الهام می بخشد که چه باید کرد.

علم انقلاب برون است و ایمان انقلاب درون، علم جهان را جهان آدمی می کند و ایمان روان را روان آدمیت می سازد، علم وجود انسان را به صورت افقی گسترش می دهد و ایمان به شکل عمودی بالا می برد، علم طبیعت ساز است و ایمان انسان ساز. هم علم به انسان نیرو می دهد، هم ایمان، اما علم نیروی منفصل می دهد و ایمان نیروی متصل. علم زیبایی است و ایمان هم زیبایی است. علم زیبایی عقل است و ایمان زیبایی روح، علم زیبایی اندیشه است و ایمان زیبایی احساس. هم علم به انسان امنیت می بخشد و هم ایمان. علم امنیت برونی می دهد و ایمان امنیت درونی. علم در مقابل هجوم بیماریها، سیلها، زلزله ها، طوفانها ایمنی می دهد و ایمان در مقابل اضطرابها، تنهاییها، احساس بی پناهیها، پوچ انگاریها. علم جهان را با انسان سازگار می کند و ایمان انسان را با خودش. نیاز انسان به علم و ایمان تواما، سخت توجه اندیشمندان را (اعم از مذهبی و غیر مذهبی) برانگیخته است."

یکی از ویژگی های ارزنده شهید مطهری که باعث شد آثارش این گونه بعد از چند دهه زنده و باطراوت بوده و پاسخگوی نیاز جامعه قرار گرفته و دست به دست بچرخد، ارائه قابل فهم مفاهیم علمی با رویکرد کاربردی توسط این استاد بی نظیر و مجتهد بزرگ است. کتاب های مطهری از آن دست آثاری است که فراتر از قفسه کتابخانه ها سطح جامعه و اذهان عموم را نشانه گرفته و بی هیچ پیرایه و اضافه گویی و گزاف نویسی، ابعادی از علوم دین را عرضه می کند که مشکلات ذهنی مردم و خلأهای فکری جامعه را پوشش بدهد.

کتاب خواندنی "انسان و ایمان" اثر گرانسنگی است که به شکلی مختصر و قابل فهم، مبانی اندیشه اسلامی در مواجهه با عناصر عالم را به مخاطب منتقل نموده و قدرت تفکر دین و گستره جامع و بی پایان آن را به نسبت همه اندیشه های زمینی و ساخته و پرداخته ذهن بشر، به رخ می کشاند. با مطالعه این کتاب در برابر بسیاری از شبهات فریبنده، بیمه خواهید شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا