اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

۸۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شبهه» ثبت شده است

حتی یک لحظه را از دست ندهیم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۰ آذر ۱۴۰۱، ۰۳:۵۸ ب.ظ

شب محکوم به سپیدی است. روز هم شب می شود و.. این تنوع و تغییر است که گردش ایام را رقم می زند.

زمستان به بهار ختم می شود و بهار به تابستان و...

هیچ حکومتی پایدار نیست. حکومت انبیا و امامان یا حکومت سران شرک و الحاد همه تغییر نمودند. مستحکم ترین بناها و عظیم ترین کاخها و عمارت ها هم فرو می ریزند. هیچ سازه ای ماندگار نیست جز بنای فرهنگ و اندیشه و هنر.

دگرگونی در عناصر بیرونی عالم خلقت نشأات گرفته از حرکت درونی و ذاتی همه پدیده های هستی است و درسی برای آن که از بدی ها و سیاهی ها ناامید نشویم و به پیروزی ها و توفیقات مغرور نگردیم.

آن چه می ماند ارزش هایی است که در نهاد بشریت نفوذ کرده و درونی شوند، خیر باشد یا شرّ که از نگاه ما ضدارزش است و برای معتقدانش شیرین و مراد.

تفکر خیر و حق باقی ماند. هر چه مرقد و بارگاه اباعبدالله را ویران نمودند، نوحه و روضه را منع ساختند به تحقیر و تمسخر وقایع عاشورا پرداختند، پیام عاشورا به همه نسلها رسید و جنبش های بزرگی را در مقابله با ظلم و ستم در سراسر گیتی رقم زد.

تفکر باطل هم ماند و حامیانی برای خود دست و پا کرد. یک زمان عده ای در شهادت طفل شش ماهه اباعبدالله تشکیک می نمودند. مگر می شود انسان ها آنقدر شقی باشند که نوزادی را از مکیدن آب منع کنند که هیچ، حلقوم تشنه اش را با تیر سه شعبه نشانه روند که هیچ، جنازه مطهرش را از خاک بیرون کشیده سر از تنش جدا نموده و بر فراز نیزه به اهتزاز در آورند؟ رذالت و پستی هم حد و مرزی دارد. داعش و پیش تر از آن صربها در توزلا و سربرنیتسا ثابت کردند انسان مدعی تمدن هم میتواند از حیوان درنده ای وحشی تر و خون آشام تر باشد.

به حسن رجایی فر گفتند تو سه بچه قد و نیم قد داری، فرزند کوچکت خردسال است، یکبار که به سوریه رفتی و مجروح شدی، دینت را ادا کردی دوباره برای چه عزم سفر داری؟ گفت: روزی اطراف شهر حلب در خیابانی قدم میزدم. چشمم به سر بریده کودک خردسالی افتاد که روی دیوار گذاشته بودند. وقتی کودکانی اینطور مظلومانه کشته میشوند و خانواده هایشان چنین به داغ می نشینند من چطور میتوانم کنار زن و بچه خود آرام و خوش و شاد در کنج عافیت بنشینم؟

راه و رسم یزیدیان نیز به موازات راه حسینیان تاریخ، استمرار یافت و جای پایی برای خود پیدا کرد.

این ویژگی فرهنگ است که اگر همه ظواهر و ساختارهای تجسمی و خارجی اش را هم از دست بدهد باز ملکه ذهن و وجود عده ای قرار داشته و سینه به سینه به نسلهای بعد منتقل شده و در عرصه روزگار تأثیرگذار خواهد بود.

برای همین است که می گویند اصلاح ساختار اقتصاد و سیاست و دیگر شئون جامعه در وهله نخست نیازمند اصلاح فرهنگ آن جامعه است.

ماهاتیر محمد در خاطراتش می گوید مردم مالزی به بدترین وضع زندگی خو کرده بودند و حقارت را جزو لوازم زندگی خود شمرده و ذره ای به تغییر و پیشرفت اعتقاد نداشتند. او در جایگاه نخست وزیر تلاش کرد استقلال و خودکفایی را در قالب یک ارزش درونی نهادینه سازد تا در نهایت به رغم همه مشکلات و فراز و نشیبها مالزی به کشوری ثروتمند و پیشتار تبدیل شود.

تأکید زعمای انقلاب اسلامی بر تقویت باور "ما می توانیم" نیز از همین مهم سرچشمه میگیرد. از همین باب است که در دوره ای توسط امثال رزم آرا تبلیغ میشد ایرانی لولهنگ هم نمیتواند بسازد اما دیری نپایید که با پیروزی انقلاب اسلامی حتی تهیه فهرستی از ابداعات و اختراعات ثبت شده کشور در قامت چند جلد کتاب قطور رخ می نمایاند.

بنی صدر می گفت ما نمی توانیم با ارتش عراق بجنگیم. توان رزمی دو طرف قابل قیاس نیست. زمین بدهیم زمان بخریم و... خرمشهر و بستان و سوسنگرد و هویزه و مهران و ... پشت سر هم سقوط کرد. بنی صدر در نهایت عزل شد. امام شد فرمانده کل قوا، فرمود حصر آبادان باید شکسته شود. او فرهنگ ما میتوانیم را در روح رزمندگان دمید. نه فرمانده ای جدید نه رزمنده ای تازه نفس نه مهماتی ویژه وارد عرصه رزم شد. فرهنگ و باور رزمندگان که تغییر کرد، همان ارتش منفعل زمان بنی صدر ناگاه غرّش کنان با توسل به یاد ثامن الائمه علیه السلام شکست حصر آبادان را رقم زد. اندک زمانی بعد، بستان و هویزه و سوسنگرد و خرمشهر نیز از چنگ اشغالگران خارج شد که هیچ، فاو و شرق بصره و حلبچه نیز به تسخیر جبهه مقاومت درآمد.

فرهنگ حرف اصلی را در موفقیت یا عدم توفیق انسان و جامعه می زند.

برای شکل گیری و تغییر در فرهنگ راههای مختلفی وجود دارد. تکرار شعارها و تبیین حق و مطالبه و گفتمان، راهی مردمی و خودجوش و آتش به اختیار برای تغییر فرهنگ و اصلاح و تغییر یک جامعه به شمار می آید.

یک زمانی انتقاد از رییس جمهور هم به منزله دشمنی با نبی اکرم (ص) تلقی می شد. نهایت مسیری که برای اطفای حسّ انقلابی نیروهای مومن گشوده شد امر به معروف و نهی از منکر در حیطه مقابله با بدحجابی یا نهایتا مبارزه با گران فروشی در بازار بود.

دولت سازندگی در خلوت خود به اشاعه فرهنگ رفاه طلبی و تجمل پرستی و ریخت و پاش در بیت المال و ایجاد تبعیض و شکاف طبقاتی و رانت و نورچشم پروری و آقازاده بازی و ... مشغول بود.

یک هفته نامه سیاه و سفید بی کیفیت را مهدی نصیری –فارغ از اینکه در حال حاضر آدم خوبی تصور شود یا بد- راه انداخت به نام صبح. رحیم پور ازغدی پدر و پسر، دکتر گلشنی، شهریار زرشناس، پروفسور مولانا و مددی و... را او اول بار به جامعه انقلابی معرفی کرد با بحثهایی که مبانی تئوریک انقلاب اسلامی در عرصه تمدن سازی و تحقق کامل حاکمیت دینی را برای عموم بازگو میکرد. به مرور بچه های انقلابی بیدار شدند و فهمیدند حرفهای زیادی در عرصه های مختلف برای گفتن دارند و رسالتی جهانی بر دوششان نهاده شده که نباید روی زمین بماند و...

این حرفها و دغدغه ها تکرار و تکرار شد. نشریات دیگر، چهره های دیگر به مرور شکل گرفت از شلمچه ده نمکی تا افشاگری های حسن عباسی و نشست های گفتمان محور نخبگان جوان در حوزه و دانشگاه و دوره های دانشجویی موسسه مرحوم مصباح و... این دغدغه ها به مطالبه و مطالبه به فرهنگ بدل شد که ثمره اش به پیروزی احمدی نژاد – فارغ از اینکه در حال حاضر آدم خوبی تصور شود یا بد- انجامید. احمدی نژاد مستقل با طرح شعارهای انقلابی و عدالتخواهانه توانست قدرتمندترین و با نفوذ ترین رقبای خود را در دو مرحله و سه انتخابات کنار بزند. همین شد که در شب پیروزی او رادیو آمریکا اعلام کرد ایران 25 سال به عقب (یعنی سال 57) بازگشت.

ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم را برای همین گفته اند.

در دولتهای احمدی نژاد کار کردنِ بیشتر، معیار سنجش و ترازوی ارزش و توانایی بیشتر مسئولان قرار گرفت و سبقت در خدمت رسانی به یک باور کلیدی تبدیل شد. همین است که هنوز با گذشت یک دهه از اتمام دولت دهم، نقطه ای از کشور نیست که اثری از آبادانی زمان مدیریت هشت ساله دولتهای او را به خود ندیده باشد.

دردولت روحانی اما دوباره فرهنگ تبختر و کبر و عافیت جویی رونق گرفت و دوباره مسئولان طلبکار مردم شدند. دست روی دست گذاشتند و آجر روی آجر نگذاشتند که هیچ به خورد ملت دادند که باید ازخارج مدیر وارد کرد و ایرانی جماعت کاری بالاتر از تهیه آبگوشت بز پاش در توانش نیست و...!!

برای ایجاد هر تحولی باید فرهنگ را تغییر داد. هر کس باید به سهم خودش کاری کند. به قول آقا هرکس بایدهمان نقطه ای که ایستاده را مرکز توجهات دنیا بداند و فکر کند خودش محور امور است .

شماتت مسئولان کم کار و مطالبه از آنان به جای خود، اما خودمان را هم مسئول بدانیم. انسان باید برای تحقق دغدغه هایش تلاش کند.

فکرها و حرفها و قدمهای کوچک هم تاثیر دارد. اثر پروانه ای، نظریه ای برای اثبات همین واقعیت سازنده است. برایتان پیش نیامده چیزی که فکر میکنید یا درباره اش حرف زده اید را مجسّم و  تحقق یافته ببینید؟ همیشگی نیست اما خیلی از وقتها حرفهای ساده و زلال ما هم به واقعیت می پیوندد. یک فکر خوب یا یک حرف خوب را هم حتی دست کم نگیریم چه رسد به اقدام خوب.

پدر شهید زین الدین چند دقیقه وقت گذاشت و به رحیم صفوی که فرمانده وقت سپاه بود پیشنهاد داد همانطور که برای علما کنگره بزرگداشت گرفته شده، دبیرخانه ای تأسیس شده و آثارشان معرفی و منتشر میشود چه خوب است برای شهدا هم چنین شود.

چنین شد. با همین چند کلمه، کنگره های استانی شهدا شکل گرفت و صدها کتاب و فیلم و آثار هنری و فرهنگی به گنجینه تاریخ این مرز و بوم افزوده گردید.

ثمره شبهای خاطره و برگزاری راهیان نور و ثبت آثار شهدای دفاع مقدس را در سوریه شاهد بودیم. بی استثنا همه رزمندگان نسل سومی و چهارمی انقلاب که سنشان به درک حال و هوای سالهای دفاع مقدس قد نمیداد با کتابها و محافل شهدا انس داشتند و بر مدار روحیات و افکار آنها پرورش یافته و در تداوم راهشان حماسه دفاع از حرم را در تاریخ مردانگی و غیرت به یادگار گذاشتند و پرچم آزادگی را در نبل و الزهرا برافراشته نگاه داشتند. محمدحسین محمدخانی خاطرات مرحوم ضابط (علمدار روایتگری شهدا) را که شنید مانند او دو زانو بر مزار شهدا می نشست و بابت فعالیتهایش در بسیج دانشجویی به آنها گزارش کار میداد و راهنمایی میخواست. او به همت و باکری علاقمند بود کتابهای خاطراتشان را میخواند و تلاش داشت به شخصیت آنها نزدیک شود. در بحبوحه عاشورایی مدافعان حرم خوش درخشید. حاج قاسم مدیریت و فرماندهی این جوان دهه شصتی را که دید در وصفش فرمود: همت و باکری دیگری را پیدا نمودم.

یک بازاری مومن بر اساس علائق شخصی خود، تصاویر علمای شهر را در تکیه ای کوچک جمع کرده و بر در و دیوار آن  نصب می نمود و در منظر نگاه رهگذران قرار میداد. جوانی نانوا علاقمند به تاریخ، از شور نگاه به تصاویر نورانی علما به وادی تحقیق و تألیف روی آورد و آثاری در خور در باب حیات چند عالم نگاشت و به پیشگاه تاریخ تقدیم نمود.

نوجوانی از ذوق تماشای سینه زنی پیرمردی میاندار، جذب هیأت شد. اندکی بعد مسجدی شد و اهل نماز جماعت و بسیج و در اثر معاشرت با نوجوانان مسجدی که جذب حوزه شدند، به مدارس علمیه پیوست و به مرور زمان آثاری در حیطه امور فرهنگی و ترویجی از خود برجای گذاشت.

خدا به کارهای کوچک و خیر و خالص، برکت میدهد و به دنباله آن می افزاید. از هیچ کار به ظاهرخردی در راه نشر معارف دین غفلت نورزیم.

خدا زبان را به عنوان سنتی ترین و نافذترین رسانه به طور رایگان در اختیار ما قرار داده است که آن دنیا بابت قصور در حق آن باید جوابگو باشیم. به قول حاج آقای قرائتی آن دنیا یوم الحسره همه لحظاتی است که به راحتی از دست دادیم و قدر نشناختیم.

مرحوم حاج آقای ضابط علمدار روایتگری شهدا بود. گاهی در جمعی می نشست به بهانه ای که مثلا میخواهد از جیبش کاغذ یا شانه ای در بیاورد تصویر یکی از شهدا را هم در می آورد و به بقیه نشان میداد و به همین بهانه، خاطره ای از آن شهید را برای بقیه تعریف میکرد.

در خاطرات اعضای جمعیت موتلفه آمده است در دوران ستمشاهی در تاکسی و اتوبوس و... به بهانه ای سر صحبت را با راننده یا مسافر باز میکردند و حدیثی هم لابه لای صحبتشان میخواندند که از آن فرصت اندک هم برای تبلیغ دین استفاده کرده باشند.

روح مصطفی چمران شاد که علاوه بر دانش و رزمش، نقاش زبردستی هم بود. تابلویی کشید با شمعی کوچک و روشن در دل صفحه ای بزرگ و تاریک و زیرش نوشت که من شاید کوچک باشم و با نور اندکم نتوانم همه این سیاهی ها را از بین ببرم اما به اندازه خودم که میتوانم روشنایی ببخشم و...

در ادبیات روایی ما رسیدگی به یتیمان بسیار مورد توجه قرار گرفته است و بعد بر این نکته تأکید شده که بالاترین ایتام کسانی هستند که امام خود را گم کرده اند و باید دستشان را گرفت. همه نسبت به هم مسئولیم. از این رو گفته اند هر کس یکنفر را از مرگ یا گمراهی و انحراف نجات دهد در وزن نجات و بیداری هم عالم اجر و مزد الهی خواهد داشت.

و یاد شهید بهشتی که گفت در جمهوری اسلامی آنقدر کار هست که برای انجامش نیاز به حکم مسئولیت نیست و تأکید مقام معظم رهبری که در جمهوری اسلامی هر کجا که قرار گرفتید همان نقطه را مهم ترین جایگاه و مرکز توجهات عالم بدانید و...

همه مسئولین قابل نقد هستند. به خصوص مسئولان فرهنگی که بودجه ها و ظرفیت های کلانی را هدر دادند اما یادمان نرود که خودمان هم به عنوان مدعی انقلابی گری و تعلق دینی مسئولیم و میتوانیم مبدأ تحول باشیم. هیچ حرف و کلمه و سخنی در عالم خلقت بی تأثیر نیست، تیری را می ماند که دیر یا زود به هدف می نشیند.

و یادمان نرود که شرط اثر گذاری در دایره زلال معارف حق، اخلاص و بی ریایی و فرار از حبّ نفس بیان شده است. اینکه چرا خیلی از کارهای فرهنگی اثر ندارد و چه باید کنیم تا کردار و گفتارمان انسان ساز باشد کتابی مفصل و فصلی جدا و قطور میطلبد که خلاصه اش میشود نکته دقیق و راهبردی سردار دلها که فرمود باید به این بلوغ برسیم که دیده نشویم. جنس انقلاب اسلامی از ماده نور و پاکی است و آلایندگی ها با طبع آن ناسازگار بوده و از دریای زلال حقیقت بیرون انداخته خواهد شد.

همه این خونها و مصیبتهای اخیر اگر باعث بیداری ما شود و بدانیم هر لحظه از زندگی یعنی یک فرصت برای رشد و تغییر، می ارزد. می ارزد اگر بدانیم همه این هیاهو برای زدودن غبار از وجود جوانان تراز انقلاب اسلامی همچون آرمان علی وردی و سید روح الله عجمیان و مهدی زاهدلویی و... بود. می ارزد که باور کنیم میتوان در دوره ای زندگی کرد که بیرون زدن صفرهای حساب بانکی ارزش باشد، دست درازی به سفره بغل دستی افتخار باشد، ادبیات ملت بشود پیچاندمش و دورش زدم و کمتر کار کردن و بیشتر در آوردن زیرکی تلقی شود و باز هم همه طلبکار باشند وبه تصور اینکه حقشان آنطور که باید ادا نمیشود کم کاری های خود را توجیه کنند و ناگاه مردی در مقابلتان رخ نشان دهد که سی ماه سابقه جبهه دارد، کارگری ساده و فصلی و مستاجر در خانه ای محقر در منطقه ای کم برخودار است و پسر جوان خودساخته اهل روزه و جهاد و معنویت را که در راه خدا تقدیم میکند لبخند میزند، سجده شکر می رود و می گوید دینم را به انقلاب ادا نمودم. آوینی را با خونش شناختند، آثار مطهری با خونش در جان و فکر مردم رسوخ کرد، حیات و نشاط و بالندگی ارزشهای انقلاب در عهد ناجوانمردی و تیز بازی و چپاولگری و سهم خواهی با خون روح الله های مکرری چون عجمیان و دیگر جوانان و نوجوانان شهادت طلب بی ادعا شفاف و نمایان شد.

محمد جهان آرا در چارچوب نگاه اداری امروز، میتوانست دست روی دست بگذارد، معطل کند و به این دلیل موجه که نیازمند پشتیبانی از مرکز است قدم از قدم برندارد، اما اگر جهان آرا چنین می اندیشید خرمشهر همان روز اول، المحمره می شد و آبادان، عبادان و حساب اهواز و اندیمشک هم با کرام الکاتبین بود.

از همین جا که ایستاده ایم شروع کنیم. هر کس میتواند رسانه حق باشد. با زبان و قلم. همین فضای مجازی فرصتی غنیمت است که میتوان به جای انفعال، اثر گذار بود و صدای حق و نور هدایت را به صفحات دل ملت تاباند حتی اگر یک نفر به راه رستگاری برسد؛ چه برسد به این که یقین داریم همین حرفها و گفته ها و تکرار مطالبات، به مرور به دغدغه و فرهنگ عموم تبدیل خواهد شد؛ بأذن الله تعالی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کشف الاسرار نو!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۸ آذر ۱۴۰۱، ۱۱:۰۷ ق.ظ

اول این خبر را که در فضای مجازی منتشر شده بخوانید:

"روایت قابل تامل فرمانده نیروی هوافضای سپاه از جلسه خود با دختران دبیرستانی/  سردار حاجی‌زاده: نوجوانان و جوانان ما مقصر نیستند؛ مثل اینکه برای برخی خواص باید کلاس توجیهی بگذاریم!

 فرمانده نیروی هوافضای سپاه در دانشگاه شهید رجایی:

چند روز پیش با حدود ۳۵۰ نفر از دختران دبیرستانی جلسه ای داشتم پرسیدم ما در جنگ تحمیلی چقدر شهید دادیم یکی گفت ۴۰۰ نفر یکی گفت ۵۰۰ نفر. پرسیدم منافقین چند نفر از ما را شهید کردند؟ گفتند نمی دانیم. اطلاعات شان اینقدر است. یکی پرسید چرا ما رفراندوم برای نظام نداریم.

نوجوانان و جوانان ما مقصر نیستند؛ مقصر ما هستیم مقصر خواص هستند مقصر کسانی هستند که باید بروند و توجیه بکنند."

 

+ علی اکبر حکمی زاده وقتی کتاب اسرار هزارساله را در نفی نظام فکری و فقهی اسلام به نگارش درآورد، امام خمینی کرسی تدریس خود را چند صباحی تعطیل نمود و تمام وقت نشست و کتابی نوشت با عنوان کشف الاسرار در رد علمی آن اثر تحریف آلود و شبهه ناک.

این روزها زیاد میشنویم که حال دانش آموزان و مدارس کشور چندان مساعد نیست. اسب تراوای مجازی دشمن توانست با بمباران شبهات و اخبار دروغ و شایعات و ... ذهن بسیاری از جوانان و نوجوانان کشور را مسموم ساخته و از حقیقت دور نماید.

نمی گویم حوزه های علمیه تعطیل شوند و بروند دنبال حل المسائل ذهنی نوجوانها اما حرکتی سریع و هدفمند لازم است تا آن دسته از روحانیون جوانی که به پاسخ شبهات روز مسلط هستند و کار با مخاطب کم سن و سال را بلدند فارغ از درس و بحث و کار و مشغله، چند صباحی در جمع دانش آموزان مدارس حضور یافته و نسبت به اصلاح سوءبرداشتها اقدام کنند. هنوز هم تبلیغ چهره به چهره یکی از بهترین روشهای تأثیر گذاری بر جامعه است که باید با جدیّت بیشتری مورد توجه واقع شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درباره حمیدرضا روحی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱ آذر ۱۴۰۱، ۰۶:۴۰ ب.ظ

حمیدرضا روحی را چه کسی و چگونه کشت؟

 

یک نکته را در تحلیل حواشی مربوط به قتل مرحوم حمیدرضا روحی عرض کنم. خدا رحمت کند این جوان خوش تیپ را. مجموعه مطالب و گزارشات مربوط به قتل او را خواندم. اینکه او سابقه عضویت در بسیج را داشته و در اردوهای جهادی شرکت میکرده حرف درستی است. اینکه این اواخر جزو معترضین بود و در تجمعات شرکت میکرد هم سحن درستی است. تصویر هر دو حالتش در فضای رسانه منتشر شده است.

من از این دست جوانها زیاد دیده ام. اینها بچه های پاکی هستند که بنا بر صافی فطرت حق طلبشان به عضویت عادی در سازمان بسیج هم در می آیند اما به دلیل عدم توانایی بعضی متولیان امر در انتقال مفاهیم ارزشی و معارف انقلاب و تغذیه فکری آنها در پیچ و خم ایام دچار شبهه و برداشت غلط  میشوند. گاهی با این دست بچه ها صحبت داشتم و میدانم اگر هم برداشت اشتباهی از مسائل روز دارند یا بازی رسانه های اغواگر را میخورند باز هم از سر زلالی و پاکی فطرت حق طلبشان است.

در گزارشات میدانی متعدد خواندم که او در بین اغتشاشگران بود که گلوله ای از سلاح کمری به فاصله نزدیک، سینه اش را شکافت. بچه های بسیج با دیدن جنازه ای که توسط اغتشاشگران این سو و آن سو کشیده میشد دویدند و متوجه مرگ این جوان خوش تیپ که در صنعت مدلینگ نیز فعال بود شدند.

خدا رحمتش کند. به نظرم او به قصد اعتراض بیرون آمده بود اما احتمالا با دیدن بعضی رفتارهای هنجارشکن و غیرانسانی اوباش بر اساس فطرت پاکش به آنها اعتراض کرد و با توجه به ته ریشی که داشت به تصور اینکه مامور است هدف حمله مسلحانه داعشیهای وطنی قرار گفت. ان شاءالله که آن دنیا خدا هوایش را داشته باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درآمدی بر آینده اغتشاشات در ایران

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۸ آبان ۱۴۰۱، ۰۵:۱۴ ب.ظ

فیلم ماجرای نیمروز 1 دانلود و تماشای رایگان | فیلیمو

 

ایران بعد از انقلاب بارها تجربه شورشهای خیابانی و حتی جنگ مسلحانه شهری را داشته که هر یک با مختصاتی ویژه در نهایت به شکست و تغییر وضعیت معارضین انجامید.

اغتشاشات اخیر که از آخر شهریور 1401 آغاز شده متفاوت از همه آشوبهای قبل، با رویکرد شهوانی و جنسی کلید خورد که همچنان جسته و گریخته ادامه دارد.

پیش بینی میشود استمرار وضع موجود، تغییراتی را در آینده کشور رقم خواهد زد که به بعضی از آنها اشاره میگردد:

1- اغتشاشات لااقل تا چهارشنبه آخر سال و نوروز 1402 ادامه خواهد داشت و بعد از آن با توجه به ایام عید و ماه مبارک رمضان موقتا فروکش خواهد کرد. دسیسه دشمن به علاوه سوءتدبیر نهادهای مسئول باعث قبح شکنی از هنجارها و جری شدن تعدادی از جوانهای تربیت یافته فضای مجازی گردیده و آشوبگری را به تفریح آنها بدل ساخته است. با توجه به عدم اقبال عمومی به مطالبات شهوانی این طیف و عدم برخورداری آشوبگران از بدنه اجتماعی، خشونت گرایی و ترور و آسیب زدن به اموال عمومی از طریق حرکتهای موقت چریکی تا مدتها ادامه خواهد داشت و به چیزی شبیه پدیده مانسون تبدیل خواهد شد که صرفا جنبه ویرانگری داشته و دستاورد قابل اعتنایی برای اپوزیسون حاصل نخواهد کرد.

2- نظام در محاسبات خود به اینجا خواهد رسید که بی توجهی به نیازهای غریزی جوانان و الگوبرداری از سیستم آموزشی غرب باعث تربیت جوانان و نوجوانانی شده که هویت خود را در بی هویتی می جویند، میوه کرم خورده فضای فاسد مجازی شده اند و به دلیل فقدان هویت و مسئولیت فردی و اجتماعی و غلیان شهوات جنسی، بالاترین مطالبه آنان در حیطه خشتکشان قرار گرفته و دغدغه ای جز رسیدن به یک تکه گوشت! ندارند. در نهایت با کوتاه تر شدن سالهای آموزش و ایجاد زمینه های ازدواج، درصدی قابل توجه از احتمال بروز آسیبهای اجتماعی و طغیان جنسی دختران و پسران تحریک شده؛ کاسته خواهد شد.

3- شهر قم که در سالهای بعد از انقلاب به رشدی چهاربرابری رسیده باز هم شاهد رشد فزاینده مهاجرت هموطنان و توسعه بیشتر شهر و استان خواهد بود. فضای آرام و معنوی آن برای مردم جذابیت بیشتری پیدا خواهد کرد. به نظر می رسد قم در آینده ای نه چندان دور به پایتخت رسمی کشور بدل شود. گسترش حریم شهری در نهایت دیوار قم و تهران را به هم متصل خواهد کرد.

4- میزان جذب و استخدام نیروهای مسلح افزایش پیدا میکند که این مسأله در کاهش آمار بیکاری نیز اثر مثبت دارد.

5- اشراف اطلاعاتی و تسلط امنیتی نهادهای نظارتی بر زندگی خصوصی مردم به خصوص منتقدان افزایش پیدا خواهد کرد. احتمالا تا مدتها سخن از عدالتخواهی در چارچوب نظام هم به دلیل قرار گرفتن در "برهه حساس کنونی" سرکوب خواهد شد و طبعا بستر مناسب تری برای رشد مخفیانه بعضی تخلفات اقتصادی مثل جریان پتروشیمی میانکاله و... فراهم میشود که البته موقت خواهد بود.

6- آسیب شناسی درباره وجود خلأهای فرهنگی باعث تقویت حرکتهای خودجوش و تازه نفس هنری و فرهنگی در چارچوب انقلاب و رشد و ظهور استعدادهای ناشناس اما بی حاشیه و سالم خواهد گردید. به زودی شاهد روی کار آمدن نسل جدید هنرمندان و تحولی شایان در عرصه آثار و محصولات فرهنگی و عقب رانده شدن طیف سلبریتی خودباخته و وطن فروش خواهیم بود.

7- گفتمان اصیل عدالتخواهی فارغ از برخی سوءاستفاده ها برخاسته از گفتمان اصیل انقلاب اسلامی و ادبیات و دغدغه های رهبری معظم انقلاب است که ریشه ای عمیق در منابع و اندیشه دینی دارد. بازخوانی گفتمان امام و رهبری و تقویت زیرساخت های فکری جریان انقلاب به مرور باعث تقویت باورهای علوی مردم در اقبال به حکمرانی سالم و جامع دینی در همه زمینه های اجتماعی خواهد گردید. به یقین در آینده با معرفی صحیح و کامل آداب و آیین دین در عرصه های اجتماعی و حاکمیتی، امربه معروف و نهی از منکر به عنوان اصل مترقی دین در اصلاح و رشد جامعه منجر به برجسته سازی قبح همه گناهان اجتماعی از رانت و تبعیض و غارتگری تا بی عفتی و کشف حجاب گردیده و زمینه سالم سازی محیط زندگی و دفع خبائث اجتماعی را فراهم می آورد.

حرف آخر:

سالها همه مسئولان و صاحبان تریبون اعلام نمودند که هدف دشمن در سالهای بعد از جنگ، اندلس سازی ایران برای فروپاشی حاکمیت اسلامی است اما هیچ نهاد و مرکزی برای پیشگیری از ظهور چنین پدیده ای برنامه عمقی و راهبردی نداشت و اغلب شعارها و ادعاها در سطح فعالیتهای روتین و بی تأثیر و روبنایی باقی ماند.

اگر کمی دیگر روند فعالیتهای مخرب دشمن در عرصه های هنری و خبری و فکری ادامه پیدا میکرد امکان ابتلای بخش عمده ای از بدنه نیروهای متدین به پوچی و بی تفاوتی و غوطه ور شدن در شهوات و کسب حرام و... بسیار بالا بود و به معنای واقعی کلمه، ایران به اندلس تبدیل میشد.

بلوای زودهنگام جنبش زیرشکمی معدود جوانان لمپن علاّف و شکم سیر و شهوت پرست با مطالبات مضحکی در سطح سلف مختلط و آغوش رایگان و بوسیدن جنس مخالف در خیابان فارغ از انحرافی که در جریان مطالبه گری مردم رنج کشیده ایجاد کرد و حتی مورد تمسخر فعالان کهنه کار سیاسی در طیف نهضت آزادی واقع شد، زنگ خطر تکرار دوباره واقعه اندلس را به صورت عینی به صدا درآورد که در نهایت باعث بیدار باش دلسوزان حقیقی انقلاب و رفع برخی آسیبها و بیمه شدن نظام برای سالهای متمادی خواهد گردید. بخش مهمی از وضعیت امروز نتیجه خروج نظام از آموزه های اسلام و خط انقلاب اسلامی است که در بلندمدت با احیای گفتمان عدالت و تسرّی احکام دین در همه اجزای حاکمیت و از بین رفتن فقر و فساد و تبعیض و رانت و تزویر اصلاح خواهد شد. تمدن اسلامی زمانی محقق میشود که رویکرد دینی نظام از حالت کج دار و مریز خارج شده و سبک زندگی اسلامی در دایره صاحبان قدرت و مکنت نهادینه شود.

فتنه به معنای عام به هر نوع امتحان و ابتلای اجتماعی اطلاق میشود. خدا رحمت کند مرحوم فلسفی را که در روز 12 بهمن 57 قبل از سخنرانی امام در جمع سران مبارز انقلاب در مدرسه علوی تهران به منبر رفت و بیانش را با این حدیث شریف امام صادق علیه السلام آغاز کرد:

تمنوا الفتنه، ففیها هِلاک الجبابره و طهارة الارض من الفَسِقَه...

ما  از فتنه های تند روزگار ترسی نداریم که غایت آن به نابودی دشمنان دین و ملت ختم خواهد شد اگر بر سر میثاق ایمانی خویش با خدا استقامت بورزیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آه از دست مهدی نصیری!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۲ مرداد ۱۴۰۱، ۰۲:۱۰ ب.ظ

مهدی نصیری: تغییر کرده ام

 

هنوز هم فکر نکنم نویسنده ای پیدا شود که رکورد احضاریه های قضایی اش به پای مهدی نصیری برسد؛ آن زمان که کیهان را می چرخاند. طلبه ای جوان بود و جسور. البته دامغانی های مقیم بیت هوایش را داشتند.

اواسط دهه هفتاد اما نشریه صبح، آب خنکی بود انگار روی عطش بچه های حزب الله که دلشان سوخته بود از دست تکنوکرات های ریشوی یقه سفید و علیه السلام کارگزارانی نظام اسلامی. آن موقع از فائزه هاشمی هم که ایراد میگرفتی عده ای از همین مسجدی های پاسدار و اطلاعاتی یا پادوی امام جمعه، جلویت در می آمدند که مگر مملکت صاحاب ندارد؟ آنقدر آن بالا هستند آدمهای دلسوزتر از ما که لازم باشد خودشان امور را اصلاح میکنند! انتقاد از هاشمی رفسنجانی که دشمنی با پیغمبر(ص) تلقی میشد. فضای الان را با آن موقع قیاس نکنید. خانه پرش این است به شما بگویند بی بصیرت انحرافی غیر انقلابی وحدت شکن! آنموقع اینقدر اوضاع شیک و مامانی نبود.

مهدی نصیری اما جسور بود و حرف دل بچه های بسیج و حزب الله را بی واهمه فریاد میزد. صبح نصیری با پیام دانشجوی طبرزدی و بعدها شلمچه ده نمکی هم قابل قیاس نیست. نصیری دغدغه فراموشی مبانی اسلام و انقلاب را داشت تلاشش بر این بود که فراتر از جاذبه های ژورنالیسم، اندیشه اصیل انقلاب را که زیر شنی تانکهای بی رحم توسعه و مدرنیسم در حال له شدن بودن احیا نماید. حسن رحیم پور ازغدی را اصلا اول بار او رسانه ای کرد. در صفحه ای سیاه و سفید و محاسن پر پشت و سیاه رحیم پور، از تصویر چهره اش فقط دوتا چشم و ابرو در ذهنمان نقش می بست و حرفهایی زیبا برآمده از نهج البلاغه علی علیه السلام. حیدر رحیم پور را هم، حمید مولانا، شهریار زرشناس و دکتر گلشنی و خیلی دیگر از صاحبان فکر و اندیشه در بستر هفته نامه و بعدها ماهنامه صبح به نسل جوان معرفی شدند.

برای ما بچه بسیجیهای دبیرستانی دردمند که اصلا مهدی نصیری در حد یک قهرمان و الگو مطرح بود. بعدها که فضای مجازی بوجود آمد در وبلاگ حمید رسایی تصویر مشترکش با نصیری را دیدم که او نیز از وی بعنوان قهرمان و خط شکن انقلابی سالهای پایانی دهه هفتاد نام برد. از ده نمکی هم شنیدم که چقدر برای قلم فاخر و شجاع نصیری احترام قائل بود. میشود گفت بسیاری از فعالین رسانه ای دهه هشتاد انقلاب متأثر از سیاق مبارزاتی مهدی نصیری بودند.

چپ ها نصیری را راست میدانستند که بیراه نبود. تعلق خاطرش در 76 نسبت به ناطق عیان شد؛ اما بجاست ادعا کنم دیدگاهش لااقل در سیاست خارجی، نزدیک به چپ سنتی و انقلابی مرحوم محتشمی بود و حامی سرسخت تفکر صدور انقلاب.

رشته های فکری عبدالکریم سروش را اصلا همین مهدی نصیری با مطالب پی در پی و انتشار یک ویژه نامه تخصصی پنبه کرد و رفت.

بساط غرضی و زنگنه را او فرستاد هوا. سر جریان غرضی محاکمه شد و از اتهام نشر اکاذیب تبرئه گردید. تنها بخاطر انتشار کاریکاتوری از همشهری خوب ما، مازیار بیژنی به جرم توهین محکوم شد. زنگنه وزیر نیرو بود. اصلا شکایتی نکرد. وزیر نفت شد. باز هم نصیری اسنادی رو کرد. زنگنه هم به روی مبارک نیاورد. نصیری یکبار با عصبانیت نوشت وقتی من از اتهام نشر اکاذیب علیه غرضی مبرا شناخته میشوم یعنی آنچه از تخلفاتش افشا کرده ام راست بوده پس چرا کسی یقه وزیر را نمی گیرد؟ چرا اینهمه افشاگری مستند که درباره زنگنه در وزارت نیروی هاشمی و نفت خاتمی انجام دادم رسیدگی نشد؛ لااقل یکنفر یقه خود مرا بگیرد شاید دروغ گفته باشم...!

بماند که شورای بیدار نگهبان امثال غرضی و روحانی را برای تصدی ریاست جمهوری، حائز صلاحیت هم تشخیص داد.

بعد از این ماجراها احساس کردم انگیزه نصیری برای فعالیت مطبوعاتی کم شده. این عرصه را بوسید و رفت. مدتی با حمایت دامغانی های مقیم بیت برای ائمه جمعه کشور بولتن تحلیل سیاسی مینوشت. مدتی هم در یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس (اگر اشتباه نکنم امارات) دفتری به او دادند تا اموری مربوط به جنبش های اسلامی را پیگیر باشد. مدتی هم او را در قم و اطراف حرم میدیدم که در دروس خارج فقه شرکت میکند. بی آنکه بشناسد سلام و علیک گرمی داشتیم.

همان اواخر دهه هفتاد متن جلسه پرسش و پاسخ او با دانشجویان را می خواندم که نکته ای نظرم را به خود جلب کرد. نصیری اصرار داشت ثابت کند هر آنچه که محصول و دستاورد تمدن غرب محسوب میشود منافی فرهنگ و سبک حیات دینی است و باید طرد شود. یکی پرسید خودت چرا نشریه منتشر میکنی؟ استفاده از دستگاه چاپ، روی آوردن به محصول و قرار گرفتن ذیل آوردگاه تمدنی غرب نیست؟

جواب نصیری تامل برانگیز بود: ما چاره ای جز این نداریم! واقعیت جهان ما را به اینجا رسانده که برای مبارزه با تمدن غرب از محصولات صنعتی غرب استفاده کنیم!!

مرد حساب! وقتی میدانی در خیلی از موارد نمیشود بدون محصولات و آثار صنعت و علم و هنر و تمدن غرب زندگی کرد- کما اینکه غرب هم در خیلی از زمینه ها مرهون تمدن و دانش اسلام و شرق است- چه اصراری داری که منع و طرد را تنها راه حل نجات معرفی کنی؟

پاسخ نصیری را قیاس کردم با دیدگاه سید مرتضی آوینی. آوینی هم به شکل کلی با مدرنیسم مخالف بود و فرآورده های فکری و عملی جهان غرب را ناسازگار با جوامع و نگاه شرقی و اسلامی می دانست؛ اما به جای توصیه به طرد ابداعات غرب، تغییر ماهیت و انطباق آن با فرهنگ خودی را بهترین راهکار میدانست. مثالی هم درباره تفاوت تئاتر و تعزیه داشت.

شما باشید و عقل خودتان، حرف آوینی عمق و حقیقت بالاتری دارد یا نگاه بی حاصل و ناممکن مهدی نصیری؟ شما بروید پیش پزشک، بهترین داروی دنیا را برای شما تجویز کند؛ اما وقتی می دانید این دارو هیچ جا پیدا نمیشود آن پزشک را می ستایید یا در هوش و ذکاوتش دچار تردید میشوید؟

از این نقطه به بعد در بضاعت فکری نصیری دچار شبهه شدم. دقت کنید شناخت مبانی و علاقه به اندیشه، لزوما نشانه اندیشمند بودن فرد نیست. این نقص بزرگی است که بعدها نیز در بسیاری از اظهارنظرهای نصیری و برداشتهای مغالطه آلود از معانی بعضی آیات و روایات –چه زمانیکه اینطرفی بود چه وقتی که رفت آنطرف- نیز شاهد بودم. حالا فرض کنید یکی توان و نبوغ لازم را برای تحلیل داده ها نداشته باشد که هیچ، با ذوق ژورنالیستی بخواهد برداشت های سطحی خود را هم تکثیر نماید.

کلام طولانی شد.

مدتی است که صحبتها و مطالب مهدی نصیری، سوژه غیر خودی ها شده و دل بچه های انقلابی را به درد می آورد. کلیت حرفهایش را من هم قبول دارم که نظام نتوانسته مطابق با شعارهایش پیش رفته و فاصله شگرفی با اسلام حقیقی دارد؛ اما خرد حکم میکند همین جمهوری نصفه و نیمه اسلامی را سر دست بگیریم و قدر بدانیم. نه اینکه بچگی کنیم و چون به خیلی از اهداف نرسیدیم همین میزان راه طی شده را هم برگردیم و عقب نشینی کنیم.

یکبار بی پروا نوشتم از نظر من این حکومت شبه جمهوری و شبه اسلامی است و اصلا جمهوری اسلامی محقق نشده؛ اما عقل و انصاف حکم میکند یک تار موی همین حکومت شبه جمهوری شبه اسلامی را به سر تا پای همه مکاتب مادی و من در آوردی عالم نفروشیم. اگر دیوارهای خانه ای را بالا بردیم و هنوز نتوانستیم در و پنجره اش را کامل کنیم راهش این است که همین مقدار ساخته شده را هم بر سر خود ویران کنیم؟

حتی اگر یقین داشته باشیم در عصر غیبت به حکومت صد در صد اسلامی نخواهیم رسید حکومت چهل درصد اسلامی هم بهتر از زیستن زیر یوغ کفر و فساد و الحاد و تباهی است.

اگر نمیتوانیم مجتهد خوبی باشیم لااقل مقلد خوبی باشیم و البته دین و نظام را ذیل رفتار و شخصیت افراد تعریف نکنیم. نظام اسلامی در برقراری عدالت اجتماعی، عدالت آموزشی و اقتصادی و اموری چون ساختار قضایی، نظام وظیفه عمومی و... با آموزه ها و احکام دین فاصله دارد که به لطف خدا و گفتمان سازی از مفاهیم دینی و مطالبه گری میتوان قدم به قدم راههای ناپیموده را درنوردید و صد البته که دستاوردهای مادی و معنوی فعلی را هم نمیتوان نادیده گرفت.

دیروز شبهه ای دیدم از نصیری درباره نظام اسلامی و جنگ روسیه و اوکراین و پاسخ حجت الاسلام حمید رسایی به او که دست به دست می چرخید. بهانه ای شد این چند خط را بر زبان قلم جاری کنم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

روضه ی نماز!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۹ شهریور ۱۴۰۰، ۰۸:۲۹ ق.ظ

نماز ظهر عاشورا چگونه خوانده می‌شود؟

 

چند روز پیش دوستی اعتراض کرد که چرا مداح فلان مراسم، به رغم شنیدن صدای اذان حاضر به اتمام برنامه اش نشد؟

دوست طلبه ای رفت توجیه کند گفت امامت از اصول دین است و نماز از فروعات! یعنی اهمیت روضه بالاتر از اقامه نماز است!

یا پیغمبر!

متوجه شدید؟ یک طلبه به جای دفاع از ساحت احکام و رفع شبهات، خودش اقدام به تولید شبهه کرد!

انگار اعتقاد به امامت یعنی روضه خوانی. البته حتی اگر اعتقاد به امامت را مساوی و منحصر در روضه خوانی بدانیم باز هم این امکان وجود دارد که زمان و کمیت روضه به گونه ای تنظیم و کنترل شود که با وقت اذان تداخل نداشته باشد.

اما نکته این جاست همان اعتقاد به امامت و ضرورت پیروی از سیره امامان است که به ما می آموزد نماز را باید جدی گرفت و در اول وقت خواند. درباره اهتمام ائمه به نماز اول وقت چقدر حدیث و روایت بیاورم؟

اگر امامت را جزو اصول دین می دانیم باید گفتار و رفتار ائمه را ملاک گفتار و رفتار خود قرار دهیم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بابک خودمان را عشق است!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۳ شهریور ۱۴۰۰، ۰۸:۰۸ ق.ظ

بابک خودمان را عشق است!!

متن شبهه:

ایرانیان تنها مردمی در جهان هستند که گور دشمنان خود و متجاوزان به ناموس وطنشان را طلا کاری کرده و از مرده ی آنها طلب درمان میکنند.

بدبخت ملتی که تاریخ خود را نداند

بابک خرمدین؛ نسبت با ایرانیان:

 هم میهن

مهر و محبت او به ایران و ایرانی:

به خاطر نجات ایران و ایرانی از چنگال تازیان، با آنها جنگید و در راه آزادی ایران به دست تازیان بیرحمانه کشته شد.

چرا ایرانیان او را از یاد بردند؟

چون آخوند اینگونه میخواست!

 

حسین بن علی از عربستان

نسبت او با ایرانیان:

 هیچ

مهر و محبت او به ایران و ایرانی:

 هیچ

خدمات او به سرزمین ایران:

 هیچ

در زمان تسخیر ایران توسط اعراب او کجا بود؟

در سپاه اعراب

چرا اکثر مردم ایران او را دوست دارند؟

چون هرچه آخوند درباره او گفته این مردم باور کردند.

احمد کسروی

 

 

 پاسخ: نه بابک خرمدین یک قهرمان ملی و علاقمند به ایرانیان بود، نه امام حسن و امام حسین علیهما السلام در جنگ با پادشاهی ایران حضور داشتند، نه ایرانیان با زور به اسلام گرایش پیدا کردند و نه احمد کسروی، تاریخ شناس و دین شناس بود. نگاهی به توضیحات زیر، بی پایه بودن این شبهه را بیشتر آشکار می کند:

1- دین و بزرگان آن متعلق به قوم خاصی نیستند، چنانکه خدای آنها هم فقط مخصوص اعراب نیست! آنها فرستادگان الهی برای هدایت بشرند که درباره پیامبر اسلام و جانشینان ایشان حکمت خداوند ایجاب کرده تا در منطقه عربستان مبعوث شوند! هر پیامبری لاجرم در نقطه ای مبعوث شد و هر کجای دیگر هم مبعوث می شد با این منطق اقوام و ملل دیگر می توانستند منکر پیامبری ایشان شوند مثلا اگر در ایران مبعوث می شد ترک ها و اعراب میتوانستند بگویند چون از ما نیست پس حرفش را نمی پذیریم، پیامبر برای اخلاق و بیانات و بزرگواریش مورد تکریم بوده چه قبل بعثت که به نام امین مشهور بود که همان زمینه اعتماد به ایشان برای پیامبری را فراهم کرد . چه بعد نبوت که کلامشان و ... مردم را به سمت ایشان متمایل کرد نه زبان و نژادش، ما به پیامبر ایمان آوردیم نه نژادش اگر همین پیامبر از هر کجای دنیا مبعوث میشد به او ایمان می آوردیم چه افریقا و چه چین و هند و اروپا و ایران.

بسیاری از اعراب با اینکه پیامبر، عرب بود به او ایمان نیاوردند حتی عموی پیامبر ابولهب ایمان نیاورد، پیامبر با این افراد مبارزه می کرد. امیرالمومنین ملقب شد به قتال العرب از بس در جنگ های مختلف از کفار حربی عرب کشت.

در قرآن دین پیامبر را یک دین جهانی توصیف می کند:

هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ

اوست خدایی که رسول خود را به هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان عالم تسلط و برتری دهد هر چند مشرکان ناراضی و مخالف باشند.[1]

تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَىٰ عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا

بزرگوار است پاک خداوندی که فرقان را بر بنده خاص خود نازل فرمود تا (به اندرزهای وی) اهل عالم را متذکر و خدا ترس گرداند.[2]

 

 

 

 

در مورد شخصیت های بزرگ به نژاد و تبارشان دقت نمی کنند بلکه به تفکرات و رفتار و ... دقت میکنند. افرادی مثل گاندی، نلسون ماندلا، ابن سینا، مولانا و... آیا می شود گفت چون گاندی ایرانی نبود پس نمیتواند الگو باشد؟

که البته همین شخصیت های بزرگ معترف به بزرگی اهل بیت بوده اند. مثلا گاندی می‌گوید: من زندگى امام حسین علیه السلام، آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده‏ و توجه کافى به صفحات کربلا نموده‌ام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستى از سرمشق امام حسین پیروى کند.

عاشورا و کربلا را از جهات مختلفی میتوان دید و الگو و سرمشق خود دانست عاقلانه عاشقانه عارفانه سیاسی معنوی و...

 

2-  زرتشت، اوستا و متون باستانی ایران که مورد قبول و افتخار نویسنده هستند، خبر مبعوث شدن پیامبر آخرالزمان حضرت محمد(ص) را داده اند! حتی در موردمنجی آخر الزمان (امام زمان ) هم با نام سوشیانس خبر داده است

 

3- نه فقط در اسلام و ادیان که در کشورهایی که دین هیچ جایگاهی ندارد در مقابل جرم و تخلف از قانون و یا توهین به مقامات و ... مجازات هایی در نظر گرفته شده حتی در کشورهای مدعی آزادی بیان و... نمی توان هر حرفی زد در فرانسه توهین به پیامبر اسلام می شود آزادی بیان اما انکار هلوکاست می شود تخلف می شود و دارای مجازات، در آمریکا صندلی های اعدام و...وجود دارد، تاریخ غرب وحشی پر است از شکنجه ها و قتل و کشتار و نژادپرستی و .... هنوز هم در بسیاری از این کشور ها این قوانین و.. وجود دارد  

 

4- تاریخ به طور کلی دو نگاه متناقض به بابک خرمدین دارد که نگاه اول او را شورشگری علیه اسلام دانسته، اما نگاه دوم او را یک مسلمان شیعه می داند که علیه بنی‌عباس قیام کرد و هرگز در مقابل اهل بیت(ع) قرار نداشت! عده ای او را تا حد پیامبری و قهرمان ملی معرفی کردند بدون توجه به اقدامات خشونت آمیزش و عده ای او را یک فرد سفاک و خون ریز دانستند، به علت اختلافاتی که در منابع وجود دارد نمیتوان قطعی در مواردی از این دست صحبت کرد اما در مجموع بابک آن چهره ی آرمانی را در تاریخ نداشته است  

بنا بر دیدگاه مشهورتر بابک خرمدین نه اینکه قهرمان ایران نبود و دغدغه وطن پرستی نداشت که او هزاران ایرانی مسلمان و زرتشتی را به جرم مزدکی نبودن سر برید و قصد داشت یک فرقه خرافی را به جای اسلام در ایران، غالب کند که گروهی گفتند توسط ایرانیانی به فرماندهی افشین کشته شد. ایرانیان با وجود نفرت از خلفای عباسی اما ترجیح دادند بابک را زودتر از خلفای عباسی بکشند. در این راه بسیاری از ایرانیان غیر مسلمان هم از کشتن بابک حمایت کردند . تفکر اسلامی منکر پیامبران حق پیشین نیست بلکه نسخه ارتقا یافته همه ادیان است دین در طول تاریخ سیری صعودی داشته که اسلام خاتمه تمام ادیان الهی گذشته است یک مسلمان باید مومن و معتقد به همه انبیا پیشین باشد از آدم تا خاتم اگر زرتشت و یا حتی مزدک و.. ثابت شد که پیامبر هستند یک مسلمان معتقد به پیامبریشان است حال هر پیامبری از هر نقطه این جهان که مبعوث شده باشد زرد و سفید و سیاه و عرب و فارس و ترک و لاتین ندارد

 

5- به گواهی تاریخ مردم ایران در برابر مسلمانان مقاومت نکردند و علت اصلی شکست سپاه ایران، همین نارضایتی مردم از حکومت بود. آنان نخواستند بجنگند و حتی گاهی با مسلمانان همکاری می کردند. و این ریشه در محتوای اسلام مبنی بر فرهنگ انسان دوستانه، ضد تبعیض ، عدالت محور و سازگار با فطرت انسان و مشاهده ساده زیستی اصحاب پیامبر(ص) خصوصا امام علی (ع) و عاملان آنها در ایران و قیاس با حکومت اشرافی و جامعه طبقاتی ساسانی و عشق و علاقه مردم به اهل بیت(ع) و... داشته که ایرانیان پذیرای اسلام شدند (مثل رابطه و توجه پیامبر و حضرت امیر با سلمان فارسی که او را سلمان محمدی و از اهل بیت دانستند مقامی که بسیاری از یاران عرب به آن نرسیدند و سلمان هم به عنوان یک انسان حق جو و حق طلب روشن ضمیر و پاک طینت بدون در نظر گرفتن نژاد و... با شنیدن کلام پیامبر و منش و رفتارش شیفته و مرید ایشان و اهل بیت شان شد) حضرت امیر بارها از ایرانیان در مقابل اعراب دفاع کردند. شاگردان و یاران ایرانی در دوره همه ائمه حضور داشتند حتی در حادثه کربلا هم ایرانیان بودند و یکی از مهم ترین کشور ها و مردم در زمینه سازی و عصر ظهور بقیة الله (عج) ایران و ایرانیان می باشند.

6- پذیرش اسلام اجباری نبود و تا 3 قرن پس از فتح ایران، آتشکده ها در سراسر ایران برپا بود. پیروان زرتشت به تدریج و با اختیار خود به اسلام گرویدند و برخی نیز تا الان در بعضی نقاط ایران مانند یزد و.. بر آیین خود هستند. اگر پذیرش فرهنگ و دین به زور شمشیر باشد، شمشیر مغولان و اسکندر از اعراب تیزتر و برنده تر بود! در حالی که مردم ایران مغول ها را رام کرده و حتی مسلمان و شیعه کردند این توهین به ملت ایران است که با زور از باورهایش دست بکشد. حال چه زور شمشیر و چه زور آخوند. اگر حرف آخوندی را هم می پذیرند چون متناسب با اعتقادات و فطرتشان سخن می گویند می پذیرند والا شخص احمد کسروی هم آخوند بود امثال او هم کم نبودند اما مردم ایران حرف های مختلف را شنیدند و آنچه حق بود پذیرفتند 

7- درخصوص احمدکسروی، او به زور خانواده اش که آن ها هم شخصیت مشکوکی داشتند(وابسته به شیخیه و بهاییت و..) طلبه شد و بعدها لباس روحانیت را از تن در آورد و در عدلیه مشغول به کار شد وی شخصیتی مادی گرا بود وفقط اعتقاد به این دنیای مادی داشت و به دلیل عقاید پوچ گرایی وجود دنیای بعد از مرگ را انکار میکرد و بارها درمقالات خود که درروزنامه های آن دوره چاپ میشد به خدا و قرآن و... توهین میکرد. به دلیل مخالفت علما با افکار وی، ایشان درنوشته های خود سعی میکرد بیشتر روحانیت را تخریب کند. او همه چیز را محدود به ماده دید در حالی که زندگی مادیگرایان عالم نشان می دهد غیر از این دنیا و مسائل پیشرفت های تکنولوژی و... انسان نیاز به حقیقتی بالاتر از ماده دارد تا بتواند با آرامش و سالم زندگی کند به عنوان مثال نرخ خودکشی در بین کشورهایی مانند ژاپن، روسیه، کره جنوبی، فنلاند، بلژیک، لهستان، فرانسه، آمریکا، سوئد و ... نسبت به دیگر کشورهایی مانند پاکستان، افغانستان، عراق، تونس و ونزوئلا بسیار بالاتر است. پوچ گرایی خودکشی افسردگی و... در کشورهای پیشرفته آمار هایی بالایی دارد. بسیاری از مردم در زمان شدت و سختی زمانی که تکنولوژی عاجز از درمان و.. میشود تنها نقطه امیدشان وجود های ماورایی هستند که فطرت انسان با آن آشنا ست. اصل وجود این مسائل غیر مادی از نظر علم ثابت شده ست بسیاری از دانشمندان بزرگ تاریخ همچون ابن سینا، نیوتن و.. معتقد به وجود خدا و .. بودند. همین افراد به ظاهر وطن پرست معتقدند که کوروش یکتا پرست بود زرتشت پیامبر خدا بود، اما وطن پرست های واقعی همچون همت و خرازی و ... بودند که معتقد به خدا و امام حسین و.. یک وجب از خاک ایران به همتشان کم نشد.

کسروی دارای تناقضات بسیاری بود از طرفی مدعی روشنفکری بود اما از طرفی غرق در تعصبات ملی و ناسیونالیستی بود و احترامی به سایر ملل و اقوام نمیگذاشت. او از سادات بود؛ پس بنا بر نظر خودش از اعراب محسوب میشد. او حتی فارس زبان نبود بلکه آذری بود اما دم از نژاد آریایی و.. می زد. او مدتی با غرب گرایی مبارزه می کرد اما بعد خود جز سردمداران غربگرایی شد در مقاله ای در رسای زن سخن گفت مدتی بعد در مقاله ای به مزمت زن پرداخت گفته اند او دختری را میخواست اول مدح و ثنای مقام زن کرد و بعد اینکه آن دختر با او ازدواج نکرد زن را تقبیح نمود بارها با اهل بیت دشمنی ورزید و برعلیه آنها سخنرانی کرد. ما در ایران نژاد های مختلفی داریم از جمله ترک طبری دیلمی عرب و... در طول تاریخ و با اختلاط اقوام دیگر نژاد و ... بی معناست و کسی نمی تواند مدعی نژاد خاصی باشد، امروز فکر و اندیشه ست که به انسان جایگاه می دهد نکته دیگرآنکه در طول تاریخ ایران مرزهای مختلفی داشته از مدیترانه تا هند اما ایران واقعی کجاست؟ آیاانسانیت مرز خاصی دارد؟ از آتن تا سوریه و عراق و لبنان و ترکیه و حتی یمن و افغانستان و آذربایجان و... زمانی جز خاک ایران بود اما به دلایل مختلف از ایران جدا شدند. اگر روزی آذربایجان مازنداران سیستان و ... جدا شوند مردمش دیگر ایرانی نیستند؟ مرزها اعتباریست به اعتبار حکومت ها و جنگ ها و ... در طول تاریخ تغییر می کند اما انسانیت وحدانیت و... ثابت است 

امام خمینی در مورد کسروی می گوید:

کسروی کتاب سوزی کرد مفاتیح و ... را سوزاند او نویسنده زبر دستی بود که در آخر عمر دیوانه شد بسیاری از شرقی ها اینگونه اند. تا چهار کلمه یاد میگیرند ادعایشان خیلی بالا می رود. کسروی ادعای پیغمبری کرد نمی توانست به آن بالا برسد آنجا را پایین آورد.

شهید نواب بعد از اینکه متوجه تفکرات التقاطی او شد بارها با او مناظره کرد و ادعاهای پوچش را رد کرد. حتی آیات جعلی که از قرآن میخواند را آشکار نمود. مثلا در یکی از این مناظرات شهید نواب استدلال‌هایی را بیان و پیشنهاداتی را مطرح کرد. کسروی به نواب می‌گوید: «مگر شما قرآن نخوانده‌اید که فرموده است «لاتکرموا امواتکم»، نواب با شنیدن این کلام می‌گوید این آیه در قرآن کریم نیست. کسروی که حیله خود را کارساز ندید، می‌گوید:« شوخی کردم»! کسروی استدلال‌ها و پیشنهادات نواب را نپذیرفت.

 

8- ایجاد بقعه و گنبد و... فقط مختص به ائمه و امامزادگان نبوده و نیست. بسیاری از بزرگان و دانشمندان و... دارای آرامگاه و.. می باشند از جمله ابن سینا و شهریار و کوروش و... بسیار افرادی هم برای خود بقعه و .. ساختند و در طی تاریخ سعی کردند تا بقاع ائمه را تخریب کنند مانند امام حسین که چندین بار مزار ایشان شخم زده شد و آب بستن و... اما آن چه ماند اهل بیت بودند و آن چه که اثری از آن ها نماند دشمنان اهل بیت. هویت افراد به ساختمان و بناو.. نیست بلکه هویت آن بنا به شخص در آن است بسیاری از تحولات مهم جهان از نقطه ای کوچک شروع شد حتی این جسم نیست که انسان برای آن هویت پیدا کند شخصیتی معلول می تواند نامی ماندگار باشد و انسانی سالم اثری از خود نگذارد. احترام به بقاع اهل بیت و.. بخاطر هویت و شخصیت خود آن هاست نه طلا و سنگ آنجا ، سالها قبل ادامس جویده شده فرگوسن را در موزه نگه  داشتند و وسایل شخصی بسیاری از شخصیت های تاریخ را نگه داری میکند گاهی در حراج با قیمتی گزاف می فروشند. نه آن که آن لباس یا ... افراد با دیگر لباس های و.. فرق کند کسی که این لباس را به تن داشته مهم است ، اهمیت و بزرگی اشخاص هم طبق کارهایی که کردند مشخص می شود که اهل بیت مصداق تام انسانیت و آزادگی و... هستند. از این جهت است که مقبره شان حتی خاکشان مورد توجه آنانی ست که جایگاهشان را شناختند خاک قبور ائمه بقیع همان قدر برایشان مهم است که طلای گنبد امام رضا مهم است چون این امام است که به آن خاک و طلا اهمیت داده والا چه بسیار خاک و طلا در عالم .

9- بنا بر نقل مشهور در تاریخ امام حسین با شهربانو دختر یزدگرد سوم ازدواج کردند و امام سجاد فرزند این بانوی ایرانی می باشند پس به بنا بر این قول امام حسین داماد ایران و امام سجاد از طرف مادر فرزند ایران محسوب می شوند ، بسیاری از خون خواهان امام حسین ایرانیان بوده اند. اما اگر این هم نبود و اگر امام نسبتی با ایرانیان هم نداشت بازهم یک انسان حق جو با جستجوی بی غرض سوء در تاریخ زندگی اهل بیت از جمله امام حسین شیفته این دُر و گوهرهای هستی و نماد های کمال انسانیت میشد

در هیچ یک از منابع معتبر، حضور امام حسن و امام حسین علیهما السلام در جنگ اعراب تایید نشده فقط در برخی کتب مثل تاریخ طبری آن هم به شکل احتمال و نقل قول از منبع نا مشخص این موضوع را مطرح کرده که در انتها هم با گفتن جمله خدا عالم است این احتمال را نمی پذیرد.

امامین حسنین در زمان خلافت حضرت امیر که حدود 35 تا 40 سال داشتند از حضور در جنگ ها منع میشدند و حضرت امیر می فرمودند این دو یادگاران رسول الله هستن و ادامه دهندگان نسل ایشان هستند چگونه می شود که امام در زمان عمر خلیفه دوم به امامین حسنین اجازه میدان دهند در حالی که بین 13 تا 19 سال از عمر شریفشان میگذشت.

 


[1] . سوره توبه، آیه 33

[2] . سوره فرقان، آیه 1

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قصاص، نماد خشونت!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۳ شهریور ۱۴۰۰، ۰۷:۵۲ ق.ظ

اجرای قصاص نفس

 

تأکید اسلام بر قصاص، نشانه خشونت طلب بودن این دین است!

پاسخ: اسلام بخشش و گذشت را بالاتر و بهتر از قصاص می داند

اما

فرد یا افرادی که بر اثر جنایت دیگران صدمه دیده اند معمولا برای خنک شدن دلشان و یا جبران غرور خدشه دار شده شان و ... به دنبال انتقام جویی بر می آیند. تاریخ سرشار از جنگ ها و خونریزی ها و کشتارهایی است که ابتدا از یک درگیری کوچک و شخصی آغاز شد ولی خانواده ها و قبایل مختلف را در مقابل هم قرار داد و جنایاتی بی شمار را پی در پی به بار آورد.

از این رو باید فرق انتقام و قصاص را در اسلام شناخت تا این شبهه برطرف شود.

اسلام می گوید اگر می توانی بزرگواری کن و از قصاص درگذر؛ اما اگر می خواهی انتقام بگیری باید در چارچوب یک ضابطه و قانون منطقی و عادلانه اقدام نمایی. انتقام کور و ظالمانه به هیچ وجه مورد تأیید نبوده و حیات بشریت را به خطر می اندازد.

در قصاص، تنها فردی که مرتکب جنایت شده تنبیه می شود؛ آنهم به اندازه ضرری که وارد کرده، مثلا اگر یک چشم را کور کرده، فرد آسیب دیده حق دارد فقط یک چشم او را کور نماید. اگر کسی را کشته، فقط شخص قاتل مجازات می شود؛ اما در انتقام همواره شاهد بوده و هستیم که علاوه بر فرد خاطی، اقوام و نزدیکانش نیز مورد هجمه و آسیب قرار گرفته و گاه به خاطر جنایت مثلاً در قطع یک عضو، جان فرد خاطی و اطرافیانش ستانده شده است.

با این حساب قصاص را باید قانونی عقلایی برای حفظ ثبات و امنیت در جامعه دانست که مانع از خوی انتقام جویی و کنترل غضب و تأمین ضابطه مند و عادلانه زیان افراد می شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آیا برگزاری راهپیمایی خودرویی، قانون شکنی است؟

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۶:۳۷ ب.ظ

راهپیمایی خودرویی 22 بهمن در مسیر هفت‌باغ برگزار می‌شود

 

جماعتی که از فشار ایمیلی ظریف به جان کری حماسه می ساختند راهپیمایی روز قدس را هم محدود به استیکرهای فضای مجازی می دانند.

گذشته از توصیه حضرت امام و آقا در صدور حکم آتش به اختیار در مواردی که مسئولان نمی توانند به وظیفه خود درست عمل کنند؛

گذشته از تناقضات رفتاری دولت در ماجرای کرونا و سفرهای نوروزی که تلفات سنگینی را بر گرده ملت تحمیل کرد؛

گذشته از تناقضات بعضی روحانیون که برخلاف توصیه ستاد مذکور در شهرهای قرمز اقدام به بازگشایی مساجد کردند البته با رعایت فاصله و مراقبت های لازم،

گذشته از سفرهایی که هنوز در جریان است، بانک های شلوغ و صف مرغ و ازدحام مترو و اتوبوس های شهری،

باید در نظر داشت که ستاد کرونا فقط در حیطه وظایف و اختیارات خود حق دارد به وضع قانون اقدام نماید.

قاعده کلی این است که باید به قانون عمل کرد و نفع جامعه در گرو قانون گرایی است و مقام معظم رهبری هم در همه امور قانونی دستور به تمکین از نهادهای مربوطه داده اند از جمله ستاد کرونا.

اما همان طور که گفته شد قواعد عقل و شرع هم در این میان حاکم است و بر خلاف اخباری گری مرسوم در بعضی دوره های باستان، خرد و شرع، دو بستر لازم برای انعقاد یک قانون در جامعه دینی محسوب می شوند.

حرف مأمور نیروی انتظامی را باید گوش داد؛ اما اگر مامور مذکور به یکی بگوید که باید از همسرت جدا شوی مخالفت با او به مثابه قانون شکنی است؟ تکلیفی که معلم به دانش آموز می دهد باید انجام شود اما آیا معلم می تواند درباره نوع غذای دانش آموز هم دستوری صادر کند؟ پزشک اگر بگوید روزه نگیر حرفش بر حکم شرع هم غلبه دارد و باید تمکین کرد اما آیا پزشک مثلا درباره متراژ منزل شما هم میتواند حکم بدهد؟

عقل می گوید مشروعیت یک قانون مستلزم شرایطی است و نمی توان بی چون و چرا و بدون تفکر به هر سخنی جامه عمل پوشاند. کما اینکه قوانین مجلس نیز به خودی خود اعتباری ندارد مگر آنکه به تایید شش فقیه و شش حقوقدان برسد.

ستاد ملی مقابله با کرونا می گوید تجمع و راهپیمایی باعث تشدید اشاعه ویروس می شود. اغلب کارشناسان هم این حرف را قبول دارند. بنابراین عقل حکم می کند سلامت جامعه را به خطر نینداخته و از برگزاری تظاهرات حتی در روز قدس که روز اسلام لقب گرفته، پرهیز نماییم.

اما وقتی همه کارشناسان امور بهداشت و درمان معتقدند راهپیمایی خودرویی نسبتی با تشدید کرونا ندارد و شواهد امر هم نشان می دهد مخالفت این ستاد با برگزاری راهپیمایی خودرویی با توجه به مذاکرات وین و باج دهی سیاسی و انتخاباتی دولت رویکرد تخصصی ندارد واضح است که ستاد مذکور در حال دخالت در اموری است که اصلا در حیطه اختیار و صلاحیت او نیست.

بنابراین باید این طور گفت که دستور منع برگزاری راهپیمایی خودرویی ابداً منشأ عقلی و شرعی ندارد که بتوان آن را قانون تلقی کرد. مخالفت با قانونی که اساسا منعقد نشده، قانون شکنی نیست.

به لطف خدا اغلب نیروهای انقلابی در نقاط مختلف کشور با درک درست از ماهیت این نقشه، قصد دارند به طور خودجوش در روز جمعه به برگزاری راهپیمایی خودرویی برای حمایت از قدس شریف اقدام نمایند

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شبهه ای برای فرار از اتهام!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۹، ۱۱:۰۶ ق.ظ

روش‌شناسی شبهه در قرآن کریم

 

چرا بازداشت موقت؟!

یکی از شبهاتی که بعضی حامیان شهردار و متهمان به فساد اقتصادی به منظور فشار روانی بر عوامل قضایی وارد میکنند این پرسش است که چرا شهردار یا سایر همدستانش راهی بازداشتگاه شده و با وثیقه آزاد نشدند؟
اولا این روال در تمام این سالها جریان داشته و مدعیان ظاهرالصلاح و متشرع هیچگاه به این موضوع اعتراضی نداشتند و حالا که نوبت همپالکی خودشان شده ژست دلسوزی به خود گرفته اند!
نکته جالب دیگر این است اغلب افرادی که در حال شبهه افکنی هستند خودشان به ضرب و زور اموال خویشان دارای مدرک و تحصیلات مرتبط با رشته حقوق در دانشگاههای غیر دولتی هستند. 
این افراد چطور نمیدانند وقتی قاضی تشخیص دهد موارد اتهام بر اساس قراین موجود به شکل جدی متوجه متهم است میتواند دستور بازداشت او را صادر کند؟
یکی از دلایل بازداشت موقت یکماهه حتی بدون صدور احضاریه نیز در قانون اینگونه ذکر شده است:
در مواردی که آزاد بودن متهم موجب از بین رفتن آثار و دلایل جرم  شده یا باعث تبانی با متهمان دیگر و یا شهود یا مطلعین واقع شده و یا سبب شود که شهود از ترس متهم حاضر به شهادت نباشند همچنین وقتی که احتمال فرار یا مخفی شدن متهم باشد و به طریقی نتوان از آن جلوگیری کرد حداقل تا یک ماه زندانی می‌شود و با هیچ سند و ضمانتی نمی شود وی را آزاد کرد و تا چند ماه هم قابل تمدید است.


صداقت درّ گرانی است به هر کس ندهند!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اقتصاد اسلامی نداریم؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۸ مهر ۱۳۹۹، ۰۵:۲۰ ب.ظ

 

اخیرا یکی از اساتید حوزه مدعی شده که چیزی به نام اقتصاد اسلامی نداریم و نباید گمان کنیم پیامبر جای کارل مارکس و فریدمن نشسته است!

در پاسخی کوتاه باید گفت:

اگر هدف اقتصاد را پول دار شدن فرد و نحوه تکثّر مادی در حوزه امور شخصی بدانیم اسلام چندان علاقه ای به این موضوع ندارد؛ اما پول و مادیات را لازم دانسته و نکاتی را برای سلامت اقتصاد و پیراستگی از منفعت طلبی شخصی با نگاه به اجتماع منهای فقر و توجه به رفاه عمومی ذکر میکند که قطعا خوشایند تفکر ماتریالیستی شرق و غرب نیست از این رو اسم این فرآیند را اقتصاد نمی گذارند.
مشکل بعضی بزرگواران حوزه این است که میخواهند دستورالعمل های دینی را در چارچوب مفاهیم غرب بگنجانند که دچار تعارض گردیده و به فکر صیانت از ساحت دین و تفکیک آن از اقتصاد و سیاست می افتند اما اگر بی اعتنا به تعاریف نظام مادی غرب به دنبال استخراج احکام و معارف دین باشند متوجه ابعاد سیاسی و اقتصادی دین برای اداره جامعه مطلوب الهی شده و جامعیت اسلام را ناخواسته زیر سوال نمیبرند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کوتاه، با فلسفه حکم مرتد

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۹، ۰۹:۱۰ ب.ظ

خروج از دین اسلام یا ارتداد چه عواقبی دارد؟

 

چرا مرتد باید اعدام شود؟ این حکم برخلاف آزادی عقیده نیست؟

بعضی احکام اسلام جنبه بازدارندگی دارند و اجرای آن منوط به شرایط جامعه می باشد. مثلا حکم سنگینی که برای مجازات زنا بیان شده با توجه به دشواری اثبات آن، بیشتر برای ایجاد ترس از ارتکاب به این گناه بزرگ بیان شده است.

 در بحث ارتداد نیز از مجموع ادله اینگونه برداشت می شود که هدف از بیان احکام سنگین برای مجازات فرد مرتد، پیشگیری از هرج و مرج در دین و خروج عده ای افراد ضعیف النفس از ذیل پرچم اسلام می باشد.

در تاریخ بارها شاهد ارتداد بعضی مسلمانان بوده ایم. عده ای از این افراد بعد از مواجهه علمی و رفع شبهات به دین اسلام بازگشته و عده ای به هر دلیل نخواسته اند به عقیده نخست خود بازگردند. اگر چه این دست از افراد کافر شمرده شدند ولی حکمی برای اعدامشان صادر نشد.

اما

تصور کنید عده ای برای تخریب وجهه دین، به سمت اسلام گرایش ظاهری پیدا نموده و بعد از مدتی یک به یک با خروج از دین اقدام به سیاه نمایی و موج سازی برای تخریب وجهه اسلام بنمایند، یا عده ای فریب مال دنیا را خورده و با دریافت مبالغی از سوی مشرکان از دین اسلام خارج شوند، یا کسی با ایجاد تبلیغات منفی و فضا سازی مخرّب درصدد ضربه به حیثیت دین و هجو ارزش های اسلامی بوده و از طریق اهرم های روانی و هیاهوی رسانه ای به دنبال فتنه انگیزی در بدنه مسلمین و بی ثباتی اعتقادی در جامعه اسلامی برآید و ... در چنین مواقعی اسلام دست فقها و حاکمان دینی را برای برخورد قاطع با این شیطنت های سازمان دهی شده و هدفمند باز گذاشته است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نظر مردم یا رهبری؟ مسأله این است!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۵ مهر ۱۳۹۹، ۰۵:۱۰ ب.ظ

ترقی: مردم باید از حق رای خود استفاده کنند

 

بعضی ها می گویند: اینکه نمی شود مردم یک نظر داشته باشند؛ اما چون رهبری نطر دیگری دارد پس حرف مردم شنیده نشده و دیدگاه همان یک نفر به کرسی عمل بنشیند. این عین دیکتاتوری است؟!

چند پاسخ کوتاه:

1- چه کسی آمار گرفته که ثابت کند همه مردم یا اکثریت در هر مسأله ای چه دیدگاهی دارند و نظر رهبری در سوی دیگری قرار دارد؟

2- اکثر افرادی که این ادعا را مطرح می کنند منظورشان امتیازگیری در مباحث مورد علاقه خود مثل ترویج بدحجابی، رابطه با آمریکا و ... است. فارغ از اینکه بسیاری از مردم مخالف همین نوع آراء هستند اما حضرات مدعی در قبال خواست بسیاری از مردم برای استیضاح و برکناری دولت فعلی و اصرار رهبری بر ادامه کار دولت تا آخرین روز و ساعات قانونی، سکوت اختیار نموده و از این مطالبه عمومی چشم پوشی می کنند. با سابقه ای که این افراد دارند معلوم نیست بر فرض رأی گیری و کسب دیدگاه مردم در صورت عدم دستیابی به مقصود، زیر میز نزده و مثل گذشته مدعی تقلب در انتخابات نشوند!

3- در همه جای دنیا جز در زمان انتخابات، بقیه تصمیمات حاکمیتی مثلا درباره میزان اخذ مالیات، رفع چالش های اجتماعی، جنگ و ... در حوزه اختیارات مسئولین ذی ربط است و گاه به رغم اعتراضات گسترده خیابانی مثل آنچه در آمریکا و فرانسه و ... شاهد بوده و هستیم تصمیم مسئولان و مصوبات آنان قانونی و ارجح شمرده شده و به اجرا در می آید.

اگر بخواهیم دقیق تر صحبت کنیم باید بگوییم همه حاکمان دنیا که مستقیم یا غیر مستقیم توسط مردم انتخاب می شوند، دارای حق ولایت بوده و بر مبنای تشخیص کارشناسان مرتبط عمل می نمایند. همه حاکمان دنیا به واسطه اهرم های قانونی بر مردم خود ولایت دارند و در امور مالی مثل مالیات و امور جانی مثل جنگ و سربازی دخل و تصرف می نمایند.

دموکراسی جز در محدوده انتخابات و رأی به نامزدهای سیاسی، در سایر شئون حاکمیتی به خصوص در مباحث کارشناسی قابل تحقق نیست. هیچ جا حرف مردم را به نظر پزشک، قاضی، اقتصاد دان و ... ترجیح نمی دهند و اساساً قابل ترجیح هم نیست. مسئولان ارشد همه کشورهای دنیا بعد از انتخاب مستقیم یا غیر مستقیم از سوی مردم، اعمال دیدگاه های مورد تأیید خود را در راستای عمل به دموکراسی قلمداد می نمایند. از نظر عقلی و واقعیات اجتماعی و سیاسی هم این امکان وجود ندارد که سر هر مسأله ای به رأی عموم مراجعه شود.

در جمهوری اسلامی نیز مثل همه حکومت های دنیا بعضی تصمیمات مسئولان، موافقان و مخالفانی را در بدنه جامعه داراست که لااقل به حکم همان دموکراسی مرسوم در غرب نیز اختیار وضع قوانین و تعیین تکلیف امور و جمع بندی دیدگاه های مختلف مردم و مشاوران و ... برعهده مسئولان و حکام قرار دارد.

حال باید دید چرا کسانی که وانمود می کنند حکومت جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه در تناقض با خواسته مردم و مصداق دیکتاتوری است در قبال همین رویه مرسوم در غرب سکوت اختیار می نمایند؟!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کرونا و بساط دین!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۹، ۰۷:۰۶ ب.ظ

 

یک عده شبهه انداختند وسط که مگر نمی گفتید امام رضا شفا می دهد، به قم پناه ببرید، از اهل بیت کمک بخواهید؟ چه شد پس؟ چرا کرونا که آمد ماست هایتان را کیسه کردید، دنبال دوا و دکتر می گردید، به زیارت می روید ماسک می زنید و از باورهایتان کمک نمی گیرید؟

یک عده هم خیر سرشان رفتند جواب بدهند خودشان شبهه جدید تولید کردند! از هول حلیم افتادند توی دیگ و گفتند: ای بابا! دلتان خوش است؛ امام رضا خودش هم مسموم شد و به شهادت رسید و ...یک جوری که انگار نعوذ بالله اهل بیت علیهم السلام برای نجات خودشان هم نتوانستند کاری انجام دهند چه برسد به این که بخواهند برای مردم قدمی بردارند؟!!!

به این می گویند شبهه در شبهه! این گونه شد که کار بیشتر گره خورد و خلق الله ماندند معطل که بالاخره تکلیف چیست و نکند این سال ها که پای منبر نشستیم سر کار بوده ایم و پشت و پناهی نداریم و ...؟

عزیز دل برادر! عارضم خدمت شما که اهل بیت و به خصوص همین امام رضای نازنین خودمان پناهگاه و دارالشفای دردهای مردم در طول همه زمان ها بوده و هستند، شکی نیست. چه بسیار افرادی اعم از شیعه و سنی و مسلمان و غیر مسلمان از مشاهد شریف ائمه حاجت و شفا گرفته اند که اصلاً قابل کتمان نیست. اما توسل به اهل بیت مثل هر دعا و حاجتی ممکن است گاه به طور مستقیم و محسوس برآورده شده و گاه بنا بر مصالحی به گونه ای دیگر روا شود. اهل بیت در زمان حیات مادی خود و یا پس از آن معجزات و کرامات بسیاری بر جای گذاشته اند؛ اما بنا بر علم باطن و الهی خود نیک می دانند چه هنگام باید از قدرت و کرامت خویش بهره گرفته و چه هنگام بنا بر مصالح مقدّر الهی نباید از قدرت معنوی شان استفاده کنند. از این رواست که بعضی حاجات ما به حَسَب ظاهر روا نشده و یا این که مثلا موت (شهادت) حتمی و مقرّر آل الله هم بر اثر سمّ کین و شمشیر خصم محقق می گردد. بالاخره اهل بیت قرار است روزی از دنیا بروند یا نه؟!

این از شبهه دوم اما جواب شبهه اول:

همان دینی که به ما یاد داده در مواجهه با مشکلات و گره های زندگی به دامان اهل بیت پناه برده و از خدا و برگزیدگانش مدد بجوییم این را هم آموخت که رجوع به عقل و دقت در محافظت از جان و تلاش برای کسب روزی و رشد و پیشرفت، امری ضروری و تکلیفی شرعی است. همان طور که پیامبر بیرون (نبی) به کمک پیامبر درون (عقل) شتافته تا انسان ها را به مرحله شکوفایی معنوی و کمال برساند، توسل و توکل نیز در کنار همّت و مجاهدت و عمل به توصیه های عقلانی، عنصر برکت و موفقیت در امور مادی زندگی شمرده می شود. یعنی همان ضرب المثل معروف فارسی که از تو حرکت و از خدا برکت.

حیات بشر در گرو بهره گیری از عناصر مادی و معنوی است. حفظ جان و سلامتی واجب است. خدا و اهل بیت رسول الله نیز به اقتضای کرامت و بزرگواری شان حاجت مؤمنان تلاش گر و عاقل و عامل را بی جواب نمی گذارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

گاهی سکوت

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۷ تیر ۱۳۹۹، ۰۶:۰۹ ب.ظ

See the source image

 

موقع نماز کنار هم نشسته بودیم البته با رعایت فاصله اجتماعی! آخر نماز به بهانه ای سر صحبت را باز کرد و گفت: چون خلفای غاصب فدک را لعن نمی کنیم کشورمان به کرونا مبتلا شده است.

یاد حرف عبدالحمید افتادم همان اوایل شیوع ویروس که گفت: چون بعضی شیعیان به خلفا توهین می کنند بلای کرونا بر سرشان نازل شده است.

یک بابایی عرصه را خالی دیده بود، تریبون دستش گرفت و گفت: چون قاسم سلیمانی را شهید کردند و این سردار بزرگ، شهید راه امنیت بود امروز دنیا به عذاب الهی دچار شده، کرونا آمد و امنیت از همگان سلب گردیده است.

کرونا در ایران و آمریکا و عربستان سعودی و عراق و آفریقا و اروپا و ... تلفات می گیرد. شیعه و سنی و مسلمان و کافر هم نمی شناسد. ما پشت پرده حوادث و اتفاقات عالم را نمی دانیم. نمی دانیم چه بخش از حوادث از باب امتحان است یا عذاب الهی یا قصور بشر و ... و فلسفه هر کدام چیست و لزومی هم ندارد در همه موارد اظهار نظر کنیم.

راستی این نفر آخری که پشت تریبون به افاضه پرداخته بود می گفت امام زمان می آید که انتقام شهدای کربلا را بگیرد پس تلقی بهار از ظهور، اراجیفی بیش نیست! این بنده خدا یک دقیقه وقت می گذاشت و در اینترنت هم جستجو می کرد می توانست معنای ربیع الانام را پیدا کند. البته امام زمان با کفار می جنگد اما ظهورش طلیعه آبادنی دنیا و تحقق جامعه فاضله و  رشد فکری بشر و تمدن حقیقی است.

بهتر نیست دوستانی که از جامعیت فکری و علمی برخوردار نیستند قبل از هر اظهار نظری به جوانب سخن خود توجه کرده و لااقل با فردی خبره به مشورت و بحث بپردازند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قیام بدون معصوم، یعنی طاغوت!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۴۷ ق.ظ

 

مگر در روایت امام صادق علیه السلام نداریم که در زمان غیبت هر پرچمی که به منظور قیام برافراشته شود نشانه طاغوت است؟

پس چرا ما قیام کردیم و بساط شاه را بر هم زدیم و مدعی هستیم که در راستای اسلام و زمینه سازی ظهور قدم برداشته ایم؟!

مهدی نصیری به این پرسش پاسخ می دهد:

 

https://www.mashreghnews.ir/news/982853/%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%88%D9%86-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D9%86%D8%B9-%D8%A7%D8%B2-%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%85-%D9%82%D8%A8%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D8%B8%D9%87%D9%88%D8%B1-%D9%88-%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%85-%D9%82%D8%A7%D8%A6%D9%85-%D8%B9%D8%AC

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اسلام به درد مردن می خورد!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۱:۲۵ ب.ظ

 

اسلام می گوید به اندازه غذا بخور و پیش از آنکه سیر شوی از سر سفره بلند شو.

اسلام می گوید لباسی نپوش که در جامعه انگشت نما شوی و مورد تمسخر مردم قرار بگیری.

راه رفتنت هم باید متعادل باشد نه تند یا بیش از حد آهسته. با غرورکه اصلاً نباید راه بروی.

پول داشتن خوب است؛ اما بریز و بپاش نه. حتی صدقه هم می خواهی بدهی به فرمایش مولا از میوه درخت صدقه بده نه خود درخت را.

آن نوع موسیقی که تو را از وضع عادی خارج کند جایز نیست، حالت طبیعی ات باید حفظ بماند.

غم یا شادی ات باید به اندازه باشد و زیاده روی نکنی.

هر چیز که عقل را زایل می کند و تو را از حالت عادی به مستی و سستی وا می دارد جایز نیست. انسان باید با شخصیت و عاقل باشد. برای همین خوردن مشروبات الکلی جایز نیست.

قمار حرام است. چه معنی می دهد یکی ناگهان و بی هیچ زحمتی پولدار شود و دیگری فقیر. کار و فعالیت اقتصادی باید روی حساب و کتاب و منطق باشد. اقتصاد یعنی میانه روی.

شما، هم به کار نیاز دارید، هم به خواب، هم به تفریح و هم عبادت.

جوّگیر نشوید. اسلام می گوید از تشویق و اقبال دیگران مغرور نشو و از رویگردانی مردم نهراس و خودت را نباز. عادی و طبیعی باش.

کاری که به تو سپرده شده را درست انجام بده. از کارت کم نگذار تا اقتصاد جامعه محکم شده و مردم به محصول تولیدی ات اعتماد کنند.

به امانت خیانت نکنید، به حرفی که می زنید پایبند باشید. از افراط و تفریط به دور باشید. تا جامعه محیطی امن و قابل اعتماد داشته و به سمت رشد و پیشرفت حرکت کند. خوبی ها را به هم یادآور شوید و جلوی بدی ها را بگیرید تا همه چیز سر جای خودش باشد.

اسلام می گوید: اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى1. عدالت و نظم در زندگی تان برقرار باشد و اصلاً  تقوا یعنی همین اعتدال در زندگی فردی و اجتماعی. اسلام این حرف ها و مشابه آن را برای آن گفت که بدانید این دین، دین زندگی است و برای تکامل جامعه برنامه دارد. بی دینی افیون ملت هاست، چون خروج از تعادل و زایل نمودن عقل، نتیجه ای جز سستی و عقب افتادگی فرد و جامعه به دنبال نخواهد داشت.

1- مائده آیه8

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این حدیث درباره کرونا جعلی است

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۹، ۰۸:۳۷ ب.ظ

scv_0864a9df-cabe-4a3f-b866-a9dfe27d693c.jpg

 

منابعی غیرمعتبر و مشکوک، حدیثی جعلی منسوب به امیرالمومنین علی علیه السلام را در فضای مجازی منتشر کرده اند که محتوای عربی شعر گونه آن به طور مستقیم به بیماری کرونا در این قرن و تولید آن از طریق خفاش در چین و سپس ابتلای مردم روم اشاره می کند. منبع حدیث هم کتاب مجهول الهویه ای به نام عظائم الدهور عنوان شده است.

در این حدیث جعلی می خوانیم: "در زمان بیستم قرن ها و قرن ها و قرن هائی است و دنیا به «کورون»مبتلا میشود از فعل انسانهای گمراه که بزرگانشان را می میراند و کوچکترها را زنده می گذارد قدرتمندان از آن می ترسند وضعفاء از آن سالم نمیمانند.
ساکنین قصرها را ترور می کنند و والیان امور از آن سالم نمی مانند به مانند توپها بین آنان به پرواز در میاید و«حلقوم و ریه ها» را پُر میکند هیچ حجامتی نفعی برای آن ندارد و هر کس جلو دهانش را ببندد نیز به او حمله می کند به کشتی ها و اهلش اصابت می کند و ابرها از راکبینش خالی می شود کارخانه ها و صنعت ها متوقف می شود و هیچ رادع و مانعی برای آن نمی یابند. شروعش از «خفاش چین» است و  «روم»(ایتالیا) با ناله و ناراحتی به استقبالش می رود اماکن از اهلش خالی می شود و تمامی اقوام  لشگریانشان را به کمک می گیرند برعلیه آن «اروپا» از آن به ضجه در می آید. و ..."

با تحقیق جمعی از کارشناسان خبره و اهل فن مشخص شد این کتاب در هیچ کتابخانه ای وجود ندارد. این حدیث جایی نقل نشده است. هیچ عالمی در طول تاریخ در کتب رجالی اشاره ای به این کتاب و نویسنده آن و محتوای حدیث نداشته است.

جالب آن که تحقیقی در موتورهای جستجوگر نشان می دهد بعضی فعالان رسانه ای ضد دین به استقبال این حدیث رفته و در حال بازنشر آن هستند. به نظر می رسد علاوه بر شبهه افکنی و تحریف حقایق، هجو دین و تضعیف اعتقادی جامعه از جمله اهداف منتشر کنندگان این پیام می باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پاسخی منطقی به یک شبهه

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۹، ۰۹:۴۸ ب.ظ

حجت الاسلام حامد کاشانی در رد شبهه عبدالحمید پیرامون توسل به اهل بیت علیهم السلام پاسخی منطقی و مستدل و صریح را بیان نمود که شنیدن آن را به همه خوانندگان عزیز وبلاگ توصیه می کنم.

برای دانلود این فیلم کوتاه و کم حجم به این لینک مراجعه نمایید:

 

 

http://thaqalain.ir/wp-content/uploads/2020/03/Kashani-Naghd-Thaqalain_IR.mp4

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پدافند مجازی

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۹ دی ۱۳۹۸، ۰۹:۳۸ ق.ظ

                                                     بسم الله الرحمن الرحیم

طرح رصد و پدافند مجازی انقلاب اسلامی

مقدمه:

فراگیری و گستره فضای مجازی امروز کار را به آنجا رسانده که بی اغراق باید گفت دیگر فضایی به نام مجازی وجود نداشته و این محیط را هم باید فضای واقعی دانست. بسیاری از امور جامعه در همین فضای به ظاهر مجازی رقم می خورد و بخش قابل توجهی از مردم هر روز ساعت ها وقت و فرصت خود را در این فضا صرف می نمایند. بی تردید باید فضای مجازی را یکی از موثرترین ابزارهای فرهنگی در زندگی و سرنوشت آحاد جامعه دانست. متأسفانه این فضای درندشت بیش از آن که در اختیار فعالیت های فرهنگی و فکری و تفریحی سالم قرار بگیرد ابزار سیاسی و ضد فرهنگی دشمن به شمار می آید. دردمندانه باید اذعان داشت انفعال خودی ها و شیطنت و تسلط بیگانگان، فضای مجازی را میدان زیاده طلبی، شبهه افکنی و دست اندازی اتاق فکر دشمن در تخریب عقاید و مقاصد جامعه دینی و انقلابی قرار داده است.

ضرورت:

کنشگری در فضای مجازی به منظور روشنگری و برخورد با تحریف حقایق، یک وظیفه عمومی برای همه کسانی است که با اقتضائات این فضا آشنا بوده و توان پاسخگویی به ابهامات و رفع شبهات و برهم زدن تمرکز فکری دشمن را دارا هستند. در این راستا لازم است تعدادی از طلاب آشنا با فضای مجازی و مسلط به آموزه ها و معارف دین در حرکتی منسجم در حد بضاعت خود به شناسایی چالش ها و اقناع افکار عمومی و هجمه به دشمن جهت رسواسازی نقایص و تناقضات جبهه فکری استکبار بپردازند. بی شک این اقدام هدفمند و منسجم الگویی برای شکل گیری رفتارهای جمعی مشابه در نقاط مختلف کشور و جهان اسلام قرار گرفته و برتری جبهه حق بر باطل را در فضای مجازی نیز رقم خواهد زد.

اهداف:

1- پاسخ گویی به معضلات فکری و اعتقادی و سیاسی در دفاع از مبانی اسلام ناب و انقلاب اسلامی

2- رویارویی با طراحی های فرهنگی و خنثی سازی برنامه های حساب شده دشمن

3- تقویت باور عمومی نسبت به حقانیت اندیشه زلال مکتب وحی و برتری آن نسبت به مکاتب مادی بشر

4- افشای ماهیت پلید دشمن در اشاعه فحشا و لاابالی گری به منظور هدف قرار دادن استقلال و هویت ملت های مسلمان

5- مقابله به مثل با هجمه های تبلیغاتی دشمن از طریق انتشار تناقضات جبهه باطل و ایراد شبهه و تزلزل در جبهه بیگانه

6- نشر معارف حق و تحقق منویات مقام معظم رهبری در خصوص حضور روشنگرانه و تأثیرگذار فضلای حوزه در عرصه اجتماع و فضای مجازی

7- ایجاد خودباوری و نشاط در سایر نیروهای مطلع و دغدغه مند دینی جهت حضور فعال و موثر در فضای مجازی

8- ارائه الگویی از فعالیت تشکیلاتی و منسجم مومنین به منظور عقب راندن دشمن در عرصه های تبلیغی

برنامه ها:

1- شناسایی مجموعه راهبردهای تبلیغی دشمن و رصد و دسته بندی شبهات و تعیین اولویت ها

2- تنظیم و تهیه پاسخ های لازم و آماده سازی محتوای مورد نیاز جهت روشنگری و خنثی سازی تبلیغات و شبهات مخرّب فکری و مقابله فرهنگی با دشمن

3- ارائه محتواهای کارشنایی شده پس از تأیید در همه قالب های موجود فضای مجازی اعم از تلگرام، اینستا، وبلاگ، توییتر و...

4- توزیع گسترده مطالب و محتوای انتشار یافته به منظور دسترسی حداکثری جامعه هدف که مستلزم حضور مستمر در همه شبکه ها و محیط های مرتبط می باشد.

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا