اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

۸۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شبهه» ثبت شده است

خاطره ای از باختر

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۰ تیر ۱۴۰۳، ۱۱:۳۶ ق.ظ

خاطره ای از باختر» مصطفی مرتضی القزوینی، ترجمه حمیدرضا آژیر - مرکز مطالعات  سفرنامه

 

کتاب خاطره ای از باختر به قلم مصطفی مرتضی القزوینی، روحانی مبلّغ دینی اهل کربلا با ترجمه حمیدرضا آژیر را خواندم. نام اصلی کتاب گویا من "کربلاء الی کالیفورنیا" ست.

این اثر بیشتر از آن که تجربیات و خاطرات شخصی یک مبلغ دینی در انگلستان و آمریکا باشد تحلیل شرایط موجود فرهنگی غرب است که البته بسیار آموزنده و گاه دارای نکاتی بدیع می باشد. شاید اسم کتاب را آداب المهاجرین می گذاشتند مناسب تر بود. خانواده های مسلمان که قصد اقامت در غرب را دارند با خواندن این کتاب مهارت بیشتری در نحوه مواجهه با تعارضات رفتاری فرزندانشان پیدا خواهند کرد. البته از آنجا که به برکت ماهواره و فضای مجازی و خودباختگی بعضی مسئولان شاهد رواج و عادی سازی فرهنگ غرب در جامعه ایرانی هستیم مطالعه اثر فوق برای خانواده های هموطن ساکن در کشور نیز مفید و آموزنده است. اطلاعات رنج آوری از سقوط ارزشهای اخلاقی و مدنی و آموزشی دنیای مصرف زده تحت سیطره نظام سرمایه داری ضمن آسیب شناسی جامعه چند پاره آمریکا در این کتاب بیان شده که نگرانی از اشاعه آن به جوامع شرقی و اسلامی بسیار تکان دهنده است.

در دنیایی که از در و دیوارش مادی گرایی و لذت جویی و خودخواهی و منفعت پرستی و شهوت طلبی بر دل و جان و فکر و باور جوانان می بارد دلسوزان دین و معتقدان به توحید، وظیفه سنگین تری در احیای اندیشه کمال گرایی و فرهنگ ایثار و باور به آخرت و عدل الهی بر عهده دارند. خدا کمکمان کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بدون شک!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳ تیر ۱۴۰۳، ۰۵:۱۷ ق.ظ

از کجا بفهمیم وسواس داریم ؟ - تسنیم

 

خبر جدایی یکی از دوستان به خاطر وسواس همسر، ناراحت کننده بود. بعضی دوستان گاهی تماس دارند و مسائلی را مطرح میکنند که نشان می دهد خود یا اعضای خانواده شان بد جور درگیر مساله وسواس شده اند. وسواس در تعدد رکعات نماز، تلفظ کلمات یا رفع نجاسات و ... مومنان را گرفتار دام شیطان می سازد. وسوسه هنر سیاه ابلیس برای ایجاد دلزدگی از دین است. هم خود فرد وسواسی اذیت و رنجور می شود هم کسانی که او را می بییند چهره کریهی از دین را تصور می کنند. دین قرار نیست سوژه تمسخر و دستمایه خفّت و عنصر نفرت باشد. اینجاست که شیطان به پیروزی می رسد. الذی یوسوس فی صدور الناس... بعضی وقتها حتی افرادی تحصیل کرده و اهل مطالعه هم گرفتار این مشکل می شوند که بسیار دردناک است.

البته بعضی وسواسها هم پیرامون بد دلی و بد گمانی به همسر و فرزند یا پاکی و تمیزی و رعایت بهداشت است که آنهم نوعی بیماری محسوب می شود.

همیشه سعی کرده ام به این افراد بقبولانم که ابدا نباید به تردیدشان توجه نشان بدهند. از نظر فقه هم شک انسان کثیرالشک باطل است. در موضوع طهارت هم اگر یقین به وجود نجاست نیست اصلا نباید تردید نشان داد و خود را به زحمت انداخت. اگر درگیر این معضل هستید بیخود پولتان را خرج روانپزشک و روانشناس و مشاور نکنید. بعضی از این جماعت آدمهای شیاد یا خودباخته ای هستند. یا شما را از مدار دین خارج میکنند یا دنبال اینند تورتان کرده، جیبتان را خالی کنند و...

به خدا توکل کنید، از او کمک بخواهید و با اراده ای محکم تصمیم بگیرید که دیگر به شک تان توجه نشان ندهید. بعد از یک مدت به راحتی از شرّ این خدعه شیطان خلاص خواهید شد. بندگی خدا باید شیرین باشد و کامتان را برای عبادت بیشتر تحریص نماید. وسواس باعث تلخی کام و زحمت و رنج و بیزاری از عبادات خواهد شد و دل مومن را سیاه و مأیوس خواهد ساخت. اینکه خدا شریعت را بر مبنای سمحه و سهله بنا نهاده به معنای جواز بی اعتنایی به احکام نیست. بلکه به معنای آن است که اساس احکام و معارف در مسیر سهولت زندگی و مبتنی بر توان و رضایت خاطر و حلاوت کام مومنان تأسیس شده است. به شک و وسواس اعتنا نکنید مطمئن باشید رضایت خدا هم در همین است. با خیالی آسوده و با آرامش کامل از عمل به دین لذت ببرید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

لجنزار کینه

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۶ خرداد ۱۴۰۳، ۰۴:۳۶ ق.ظ

توضیح دوباره معصومه ابتکار در مورد یک عکس جنجال ساز!

 

معصومه ابتکار در افاضاتی اینطور وانمود کرد که چه بسا حادثه سقوط بالگرد رییس جمهور بازتاب حوادث سال 1401 و انعکاسی از آه و نفرین عناصر فتنه گر حامی فحشا بوده است.

من البته تأثیر امور معنوی بر مسائل مادی را رد نمیکنم اما واقع امر آن است که تشخیص مصادیق و تفسیر آن از محدوده علم بشر خارج است.

هر اتفاقی ممکن است دهها دلیل مادی و معنوی داشته باشد.

حوادث سال 1401 ربطی به آقای رییسی نداشت چه برسد به امیرعبداللهیان که اساسا حیطه وظایفش مربوط به امور خارجه بود یا سایر همراهان که نقشی در تصمیم گیری ها نداشتند.

در دولت روحانی بابت اعتراض به گرانی بنزین در سال 98 دهها تن به خاک و خون کشیده شدند. چرا آه آنها نگرفت؟ چرا خانم ابتکار از آنها دفاع نکرد؟

مرگ مرحوم هاشمی در استخر و در حال تفریح و نه خدمت به خلق بسیار تأسف آور بود. چرا معصومه ابتکار چنین تحلیلی را آنجا ارائه نداد؟

در طول سالهای انقلاب و دفاع مقدس حدود سیصد هزار نفر از هموطنانمان به شهادت رسیدند تأثیر دل شکسته و آه اعلی حضرت و جناب صدام بود که دامانشان را گرفت؟ حضرت اباعبدالله و یارانش به وضعی فجیع در خون خود غلتیدند که بعد از قرنها هنوز شرح مظلومیتشان اشک بر چشمها جاری می سازد، جدّ یزید دامانشان را گرفته بود؟! از نظر این زن فتنه جو خدا حامی ظالمان و در ستیز با انسانهای بی گناه و مظلوم است؟ حالتان از این گنداب سیاست بازی و تعفن لجنزار حقد و کینه تان به هم نمیخورد؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برسد به دست جناب قالیباف

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۴ خرداد ۱۴۰۳، ۰۴:۱۳ ب.ظ

حجت الاسلام نیکزاد از دانشمندان اهل فکر و فلسفه و استاد دروس خارج حوزه علمیه در مازندران است که ید طولایی در پاسخگویی به شبهات داشته و اشراف او به مسائل روز نه تنها دانشجویان که اساتید طراز اول دانشگاه را به جلسات پربارش فرا می خواند. در یادداشتی که می خوانید کلامی را در نقد ورود محمد باقر قالیباف به عرصه انتخابات اخیر بیان داشته که حاوی نکات مستدل و مهمی است:

 

پاسخ استاد درس خارج حوزه علمیه بابل به شبهه‌ای پیرامون اندازه پوشش حجاب -  خبرگزاری حوزه

 

باسمه تعالی

تذکار صمیمانه و خیرخواهانه با جناب آقای دکتر قالیباف و هواداران محترم ایشان

مقدمتاً اشاره کنم که هم آقای دکتر قالیباف و هم آقای دکتر جلیلی از یاران و مدافعان و جان بر کفان انقلاب و نظام و رهبری هستند سوابق آنها سوابق درخشان و انقلابی و جهادی است و هر کدام از آنها به منصب ریاست جمهوری برسند باید از او حمایت و دفاع کرد اما لازم است چند نکته به عنوان تذکار دوستانه و خیرخواهانه محضر آقای دکتر قالیباف و هواداران ایشان ذکر شود.

۱- شرکت در انتخابات مجلس و درخواست رآی از مردم برای ایفای وظایف نمایندگی مجلس، نوعی تعهد با مردم برای عهده داری این مسئولیت و التزام به آن است چنانکه نامزد کردن خود برای ریاست مجلس و درخواست رای از نمایندگان برای این مسئولیت، نوعی تعهد با نمایندگان برای عهده داری این مسئولیت و التزام به آن است.

با این حساب کنار نهادن این دو تعهد و متارکه هم مسئولیت نمایندگی مجلس و هم مسئولیت ریاست مجلس آن هم در آغاز کار و بدون عمل حداقل به بخشی از این تعهدات، آیاخلاقاً پسندیده است؟

  آیا اگر مردم تهران در موقع رای دادن می‌دانستند آقای دکتر قالیباف از همان آغاز ایفای مسئولیت نمایندگی، جهت نامزدی ریاست جمهوری، آن را رها می‌کند این اندازه به او رای می‌دادند؟ و اگر در زمان نامزدی ریاست مجلس از همان آغاز اعلام می‌کرد که قصد واگذاری این مسئولیت را دارد این تعداد از نمایندگان به او رای می‌دادند؟جواب هر دو پرسش قطعاً منفی است.

۲- در سوگند نامه نمایندگان مجلس تعهدات مؤکدی آمده است که یک نماینده مجلس به این راحتی نمی‌تواند مسئولیت نمایندگی مجلس را رها کند.

بخشی از سوگندنامه( اصل ۶۷)به شرح زیر است:

«من در برابر قرآن مجید, به خدای قادر متعال سوگند یاد می کنم و با تکیه بر شرف انسانی خویش تعهد می نمایم که پاسدار حریم اسلام و نگاهبان دستاوردهای انقلاب اسلامی ملت ایران ومبانی جمهوری اسلامی باشم ودیعه ای را که ملت به ما سپرده به عنوان امینی عادل پاسداری کنم و در انجام وظایف وکالت, امانت و تقوی را رعایت نمایم و همواره به استقلال و اعتلای کشور و حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم پای بند باشم, از قانون اساسی دفاع کنم و در گفته ها و نوشته ها و اظهار نظرها, استقلال کشور و آزادی مردم و تامین مصالح آنها را مد نظر داشته باشم »

نماینده مجلس در آغاز نمایندگی با این  سوگند در پیشگاه قرآن تعهدات متعددی می‌کند از جمله تعهد می‌کند: « ودیعه ای را که ملت به ما سپرده به عنوان امینی عادل پاسداری کنم و در انجام وظایف وکالت, امانت و تقوی را رعایت نمایم ....»  آیا رها کردن مسئولیت نمایندگی مجلس آن هم در آغاز کار با این تعهدات و سوگند، اخلاقاً قابل توجیه است؟

۳- عزیزانی که به توانمندی‌های آقای دکتر قالیباف برای ریاست جمهوری برای توجیه نامزدی ایشان برای ریاست جمهوری به درستی استدلال می‌کنند آیا این استدلال می‌تواند توجیه کننده متارکه مسئولیت بسیار مهم ریاست قوه مقننه باشد؟ آیا این استدلال معنایش این نیست که مسئولیت ریاست قوه مقننه چندان قابلیت و توانمندی نمی‌خواهد؟

آیا این عزیزان به این نکته توجه کرده‌اند که در صورت رای آوری آقای دکتر قالیباف جایگاه قوه مقننه تضعیف خواهد شد؟ چون ظاهراً فرد توانمندی با ویژگی‌های آقای دکتر قالیباف برای مسئولیت ریاست این قوه در مجلس وجود ندارد.

آیا بهتر نیست هم رئیس قوه مقننه قوی و توانمند و هم رئیس قوه مجریه قوی و توانمند داشته باشیم؟ با این حساب آیا بهتر نیست ایشان مسئولیت سنگین ریاست قوه مقننه را که تجربه چندین ساله دارد عهده‌دار شود و ریاست قوه مجریه را به فرد توانمند و لایق دیگری واگذار کند؟

با پوزش فراوان از محضر جناب آقای دکتر قالیباف عزیز و هواداران انقلابی ایشان.

ارادتمند: نیکزاد

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شن و مه

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳ خرداد ۱۴۰۳، ۰۷:۵۲ ب.ظ

تصاویری از حضور انبوه مردم قم در مراسم تشییع رئیسی و همراهان

 

گفت: اگر شن ها مأمور خدا بودند مه نمی تواند مأمور خدا باشد؟

گفتم: همه ذرات عالم مأمور خدا هستند؛ اما یکی را به زمین زده و خار و خفیف می سازند، یکی را بالا برده به عرش می رسانند و مظلومیت و حقانیت و شرافتش را به رخ عالم می کشانند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جنگ به توالت ها کشید!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۳:۴۱ ب.ظ

جنجالی که یک توالت عمومی در تهران به پا کرد

 

یکی از ادله ای که فقها با استفاده از کروات مخالفند حرمت تشبّه به کفار است. اسلام با کفر چه در باطن و چه در ظاهر مرز دارد. 

موسیقی مناسب مجالس لهو را یک مسلمان ولو در خلوت خودش نباید گوش بدهد.

و...

جنگ بین ما با دنیای غرب و هر آنچه که فرهنگ دین را متزلزل می سازد یک نبرد تمدنی است. حجاب و عفاف و آزادی روابط و ... بخش هایی از این تقابل بزرگ است. معماری ما نباید به سمت و سوی غرب برود که رفت. سگ بازی، تغییر اسامی مذهبی، مصرف گرایی، خود نمایی به خصوص با ابزار رسانه، شهوت پرستی و خوشگذرانی، دخانیات و مشروبات الکلی، وطن ستیزی، وطن گریزی و ... ابزارها یا نمادهایی در تهاجم فرهنگی غرب نسبت به جامعه دینی است، جامعه ای که ایستادگی اش در جنگ نظامی مرهون فرهنگ دینی و ملی بوده و حالا برای ضربه فنی شدن باید از هویت تاریخی و تمدنی خود عاری گشته و به سمت پوکی و بی غیرتی و بی خیالی سوق داده شود.

خلاصه و گذرا خواستم به بهانه نصب توالتهای فرنگی ایستاده! در بعضی مراکز خرید تهران به جدی بودن تهاجم یا به قول آقا ناتوی فرهنگی غرب اشاره کنم. این سنگ های نوالت با اعتراض و پیگیری بعضی از شهروندان برداشته شد؛ اما کمی جدی تر باید به معضل وادادگی فرهنگی لایه هایی از جامعه و حس تقلید گرایی و خودباختگی آنها در برابر نمادها و مظاهر تمدن حیوانی غرب توجه نشان دهیم.

کمترین مواجهه ما باید اصرار بر تغییر سبک معماری رایج و بازگشت به سرمایه های مهندسی و معماری ایران کهن به منظور تقویت عناصر تمدن ملی و دینی باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پژواک مجازی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۳ آذر ۱۴۰۲، ۰۶:۰۸ ب.ظ

اکو چیست و چرا صدا اکو می شود؟

 

فعالیت در ایتا مثل این می ماند که دور هم نشسته باشیم و با خودمان گپ بزنیم و داد سخن برانیم و قیافه بگیریم و... عین آواز خواندن در حمام. با این فیلتر نیم بند و شل و ول و بساط نون و آب دار فیلترشکن فروشی و عدم انسداد پهنای باند شبکه های معاند، نرم افزارها و برنامه های تولید داخل صرفا محل اجتماع معدودی از فعالان مجازی باقی می ماند. حالا جالب است یک بابایی در کانال خود مدعی میشود با مواضع زیگزاگش در مورد حجاب توانسته هزاران نفر از خانمهای بی حجاب را محجبه کند! اصلا این تعداد خانم بی حجاب در ایتا حضور دارند؟

با این سیاست یکی به نعل و یکی میخ که در مدیریت فضای مجازی در پیش گرفته شده، داریم دور خودمان می چرخیم. این وسط دسترس بودن فیلترشکن در واقع فرهنگ دور زدن قانون را در ذهن مردم نهادینه می سازد. اگر نمیتوانید یا نمیخواهید پهنای باند شبکه های ارتباطی بیگانه را ببندید قبح دور زدن قانون و بی اعتنایی به سیاستهای ملی و جدی نگرفتن مسئولان را نریزید. مردم دارند مطمئن میشوند انقلابی گری بعضی مسئولان صرفا از باب رفع تکلیف و ساکت کردن موقت مومنان است. مثل قضیه حجاب که اصلا نیازی به قانون جدید نداشت و به بهانه تصویب قانون جدید و اطاله مضحک تصویب آن، راه اشاعه بی حجابی و هنجارشکنی، هموار شده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بالاخره چی میخوای؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۵ آبان ۱۴۰۲، ۰۶:۵۴ ق.ظ

اضطراب و ابهام: راه‌های برون‌رفت از این شرایط | مرکز روانشناسی بینش |  روانشناس خوب در کرج | مشاور خوب در کرج

 

عده ای پول میگیرند که بگویند فضای مجازی (اینستا و ایکس و...) خوب است اما باید سواد رسانه را بالا برد.

عده ای پول میگیرند که برای اینستا و ایکس و ... تولید محتوا داشته باشند.

عده ای پول میگیرند که فضای مجازی (اینستا و ایکس و...) را رصد کرده و ببینند حرف دشمن چیست.

عده ای پول میگیرند که فعالیت کاربران داخلی را در فضای مجازی رصد کرده و در صورت لزوم برخورد نمایند.

عده ای پول میگیرند که اینستا و ایکس و... را فیلتر کنند.

عده ای پول میگیرند که فیلترشکن تولید کنند تا بشود رفت و فعالیتهای فوق الذکر را انجام داد.

عده ای پول میگیرند که بگویند اینستا و ایکس و ... اساساً باید تعطیل شده و پهنای باند آنها بسته شود.

و....

درباره حجاب، درباره تأیید صلاحیتها، درباره عزل و نصبها، در وضع قوانین، اقتصاد و بانکداری، سبک زندگی، سلوک مدیریتی، عدالت و ... هم اغلب همینطور هستیم؛ دقیقاً نمیدانیم چه میخواهیم و دنبال چه هستیم. شاید هم میدانیم اما تعارض و تناقض را شرط بقا میشماریم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چوب خدا، صدا دارد

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۰ مهر ۱۴۰۲، ۱۲:۴۵ ب.ظ

این مطلب را نه از باب استناد به آیه و حدیث و روایت که بر اساس تجربه شخصی با کمال اطمینان عرض میکنم آدمها در همین دنیا نتیجه کارهای خوب و بدشان را می بینند. حتی اگر زنده نباشند اثرش در همین دنیا تعقیبشان خواهد کرد. استثنا هم ندارد. من هم بدی کنم یا خوبی پژواکش را در همین عالم مشاهده خواهم کرد. مثالهایش را بداهه میتوانم در حد یک کتاب برایتان ردیف کنم. این موضوع البته به این معنا نیست که هر کس هر اتفاق بدی برایش رخ دهد حتماً مرتکب رفتار بدی شده. ابتلائات عالم ممکن است دلائل مختلف داشته باشد اما اصل بازگشت افعال به خودمان قابل کتمان نیست.

مطلب را طولانی نکنم.

مرحوم حیدر رحیم پور ازغدی جایی نوشته بود که علی شریعتی با جوش و خروش اصرار داشت علامه مجلسی را درباری و دلداده سلطنت معرفی کرده و او را از این بابت زیر سوال ببرد. استدلالش هم مربوط می شد به مدحی که علامه از شاهان صفوی در ابتدای کتابش نگاشته. حیدر میگفت هر چه پاسخ میدادم که چه بسا انتشار کتابی بزرگ و تأثیرگذار که از ذخایر مکتوب عالم شیعه است منوط به مدح شاه وقت بوده و علامه چاره ای جز این نداشته توی کت علی شریعتی نمیرفت.

تا اینکه علی را سر نوشته ها و سخنرانی هایش گرفتند و در نهایت برای رهایی چاره ای نداشت جز اینکه تقیه کرده و به طور صوری تعهد کتبی بدهد که با شاه و ساواک شاه همکاری خواهد داشت. حیدر میگفت بعد از انقلاب داشتم روزنامه ای را میخواندم که دیدم ذیل مطلبی پیرامون شخصیت علی شریعتی دست به افشاگری زده که مرحوم همکار ساواک و طرفدار شاه بوده و بفرمایید این هم سندش! همان دستخط صوری شریعتی در تعهد به ساواک را منتشر کرده بود. حیدر گفت روزنامه را بستم و داد زدم علیییی! روحت شاد! ببین آنچه به علامه مجلسی نسبت دادی حالا سر خودت هم آمد و دامنگیرت شد.

الغرض

بزرگواری بود که از نظر خدمات فرهنگی و آموزشی و اجتماعی و... منشأ برکات بسیاری می شد. یک اخلاق بد داشت که دلش کوچک بود. کمترین مخالفتی را تاب نمی آورد و فوری با چسباندن یک انگ بزرگ، درصدد حذف طرف بر می آمد. ترکشش به من هم گرفت که البته بخشیدمش. رزمنده ای را ضدولایت میخواند، بسیجی را دزد معرفی میکرد و ... باور کنید کارهای بزرگ و خوبی را انجام داده که نیازمند قدردانی است اما این اخلاق بد متأسفانه از او جدا نشد و همواره موجب ریزش و دلخوری عده ای از جوانان متدین و دلسوخته میگردید. بعد از فوتش متوجه شدم چند مجموعه نظارتی گیر داده اند که بر اساس شواهد موجود، مرحوم همفکر با انجمن حجتیه بوده و کارهای انقلابی اش انگیزه تقیه داشته و... خنده ام گرفت. روحت شاد بزرگوار! یک عمر مخالفین و منتقدینت را با تهمت از سر راه برداشتی حالا مجموعه هایی رسمی تو را متهم می شمارند و افکاری را نسبت به تو بدبین میسازند. دلم سوخت و از او دفاع کردم و به نیّت پاک و اعمال خیرش شهادت دادم. ولی به هر حال نمیشود چوب خدا را نادیده گرفت. جمعی از مومنین به هیچ وجه زیر بار نرفته و خدشه به اعتبار او را وارد دانستند. مواظب آخر و عاقبت کارمان باشیم. برای عاقبت به خیری خود دعا و اراده کنیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

صادق نباشید!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۹ مهر ۱۴۰۲، ۱۰:۰۲ ق.ظ

اکبر طبری: در خانه صادق لاریجانی بازداشت شدم - BBC News فارسی

 

اصلاً برادران لاریجانی یکی از یکی زرنگ تر، تیزهوش تر، عالم تر. در هر کاری وارد شدند رفتند رأس، آن بالا نشستند و درخشیدند. به هر چه دست زدند طلا شد. از ریاست قوه گرفته تا ورود به عرصه کشاورزی در اطراف ورامین یا همین اخوی فاضلشان که در دانشگاه های آمل و بابل درخشید. سعید مرتضوی هم شاهد است.

منتها، کسی نگفته خدا هوش و زکاوت را فقط به برادران لاریجانی داده و بقیه مردم پپه هستند. 

بزرگوار! شما چند سال نماینده مردم مازندران بودی حالی از ملت نپرسیدی و جز برای اکبر خان طبری و حاج کیومرث و بیژن جان قدمی بر نداشتی؛ حالا دم انتخابات خبرگان یکهو یادت افتاد که مازندرانی هستی و باید به مردم حوزه انتخابیه ات سر بزنی انتظار داری مردم چه قضاوتی درباره قصد و نیّت و صداقتت داشته باشند؟

البته یکی از کسانی که قرار است در شهر خود به شکل خصوصی و عمومی میزبان آن جناب باشد، پای دامادش گیر است و گویا میخواهد از زور حاج صادق هم بهره ای ببرد. بالاخره هر چه باشد عدلیه اژه ای در تراز دستگاه صادق لاریجانی است. این آقا پیش تر هم با زار زدن محضر ریاست وقت قوه، توانسته بود بازداشت موقت دامادش را از یکماه به بیست روز کاهش دهد.

ما که بخیل نیستیم. حکم دادگاه بدوی این شاه داماد محکوم فساد اداری بالکل لغو شود. نوش جان اهل و عیال و خویشان و بر و بچ مافیا. دهان مردم را نخواهید توانست بست. ضربه ای که نباید می خوردید را خوردید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بدون مطالعه حرف نزنیم

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۲، ۰۸:۱۲ ب.ظ

نگاهی به عملیات بزرگ کربلای5؛ جنگ سرنوشت بر دروازه های بصره- اخبار نظامی |  دفاعی | امنیتی - اخبار سیاسی تسنیم | Tasnim

 

چند روز پیش به طوراتفاقی مطلبی از کانال یکی از طلاب به دستم رسید که زائر اربعین بود و مشاهداتش را گزارش می داد البته با شمّ اجتهاد! دستش درد نکند کار خوبی میکرد.

اما دقیقا این مطلبی که دست من رسید شبهه و برداشتی غلط از تاریخ دفاع مقدس بود. وی اینگونه نوشت که وقتی از مرز خسروی به سمت عراق می رویم زمین هموار است و این مساله نشان میدهد که چرا ما در جنگ برای تصرف بغداد، زمین ناهموار جنوب را به مرز خسروی و قصر شیرین که فاصله اش با پایتخت عراق کمتر است ترجیح داده ایم!

کاش این برادر ما کمی پیرامون تاریخ جنگ مطالعه میکرد.

1- قصرشیرین و اطراف آن سالهای مدید در دست عراق اشغال بود.

2- هموار بودن یا نبودن زمین مانع اجرای عملیات نظامی نیست و صرفاً طرح و نقشه عملیات را متفاوت میسازد. چنان که خود عراق و نیز منافقین مرصاد هم از همین نقطه وارد خاک ما شدند. اگر زمین برای ما صاف است برای آنها هم هست. در جنوب اتفاقا پیرامون بصره موانع ایذایی و خاکریزهای سه ضلعی و پنج ضلعی مستحکمی ساخته شده بود. ما در غرب عملیاتهایی مثل تصرف حلبچه عراق در نقاط کوهستانی را داشتیم و...

3- اساساً قرار نبود ما بغداد را بگیریم. ناگفته های جنگ شهید صیاد شیرازی به خوبی توضیح میدهد که ما می دانستیم از نظر نیروی انسانی و تسلیحات نظامی توانایی تصرف بغداد را نداریم از این رو تصمیم گرفتیم شهر مهم دیگری که در دسترس مان قرار دارد یعنی بصره را تصرف کنیم و پس از آن وارد مذاکرات صلح و دریافت غرامت شویم.

اجتهاد و اظهار نظر خوب است اما باید مبتنی بر علم و مطالعه باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فتنه، تقویم نمیشناسد

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۱ مرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۳۷ ب.ظ

پوستر فتنه - نهضت مردمی پوستر انقلاب

 

سرلشکر سلامی: دشمن به دنبال فتنه‌انگیزی در سالگرد حوادث سال گذشته است.

ظاهرا برداشت مسئولان از فتنه، صرف آشوبگری و حمله به ساختمان های دولتی است؛ وگرنه فتنه هر روز در سطح جامعه جریان دارد و گویا هنوز احساس خطری بابت آن شکل نگرفته است. هنجارشکنی ها و کشف حجاب مکرر، توهین پیاپی به مقدسات و نشر تصاویر آن، ضرب و شتم آمران به معروف و آزار زنان محجبه، انفعال مسئولان در مقابله با ناهنجاری ها، گرانی افسارگسیخته و سودجویی کارتل های اقتصادی، چندگانگی سیاستهای اقتصادی و فرهنگی، بی در و پیکر بودن فضای مجازی، تعلل در برخورد با تخلفات اقتصادی دانه درشتها، بی توجهی به شبهات مردم، مانور تجمل و تکثّر مصادیق رانت و تبعیض، اشاعه حس شکست و عقب ماندگی و طلبکاری در بین مردم و مسئولان، رواج بی اعتمادی نسبت به حاکمیت، نادیده گرفته شدن عدالت و ... از جمله عناوین و علائم استمرار فتنه ای است که پایه های اندیشه انقلاب مظلوم اسلامی را شل میکند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مثل ابوذر، مثل عمار، مثل مالک

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۷ تیر ۱۴۰۲، ۰۷:۰۰ ق.ظ

با مرحوم سید علی اکبر ابوترابی و کاروان آزاده ها پیاده رفته بودیم مرز خسروی برای دعای عرفه. پیرمردی بود بهبهانی و خوش سیما به نام حاج عباس روز خوش که بعدها به رحمت خدا رفت. سالهایی طولانی را در اسارت گذرانده بود. دید از همه جوان تریم آمد کنارمان پرسید اهل کجایید؟ گفتیم بابل. گفت آها بابل، بابل، حسین مسود! تو اسارت با ما بود. گفتیم حسین منصف. گفت همون درسته، خیلی مرد بود.

 

یکی می آمد پیشش می گفت میخواهیم برای شهدا کاری انجام دهیم کمک مالی.... حرفش تمام نشده هر چقدر دم دستش بود میداد دست طرف و خوشحال می فرستادش.

 

اولین کاروان پیاده زیارت مرقد امام در مازندران را او راه انداخت، ایده و اجرای راهیان نور درون شهری و درون استانی هم از خودش بود. هر جا میتوانست علم شهدا را بلند میکرد. در مساجد نمایشگاه نقاشی های اسارت برگزار می کرد. با هزینه شخصی می رفت دانشگاههای شهرهای اطراف، نمایشگاه دفاع مقدس می زد. خودش هم می ایستاد و با حوصله و دقت برای همه توضیح میداد و روایتگری می کرد. صدا و سیمای مرکز استان هم می رفت و صحبت می کرد دبستان هم دعوتش می کردند می رفت و حرف می زد و نمایشگاه راه می انداخت. دنبال پول و قرارداد و عنوان و اینجور بازی ها نبود. طرف حسابش خدا بود.

 

 

وسط نمایشگاه قرآنی، دو غرفه زد برای شهدا. پرسیدند چه ربطی دارد؟ محکم و قاطع گفت مگر محصول تربیت قرآنی، شهدا نیستند؟ مثالها را نشان دهیم مطلب بهتر جا می افتد.

 

 

یکی از بانکها گفت به همه اعضای شورا، فلان قدر وام می دهیم، نیاز به کارکرد سپرده و غیره نیست، هدیه است. همه گرفتند غیر از حسین. مبلغ قابل توجهی بود. یکی از نزدیکانش گفت می گرفتی، نمیخواستی میدادی به ما. گفت همین که به سمتشان بروم آلوده و نمک گیر میشوم.

 

 

مأموریتها و سفرهای عجیب و غریب بیرون استانی شورا را رد می کرد. حساب و کتاب بیت المال را متوجه بود. اما برای شهدا کم نمیگذاشت. پی طرحها را می گرفت به سهم خودش نقشی در تأیید و حمایت داشته باشد.

 

هر کس جایی مظلوم واقع می شد اول سراغ حسین می رفت. زبان رک و صراحت لهجه اش در بیان نظرات و انتقادها بی نظیر بود. با کسی رودربایستی نداشت. جز آقا، مقام و منصب کسی را حاشیه امن او نمی دانست. اهل بحث و محاجّه هم بود. از فتنه شوم 88 تا همین فتنه اخیر جماعت هیز و هرز، بی پروا وسط جمع می رفت و با آنها صحبت و گاه مجادله می کرد. شبهاتشان را جواب میداد. می گفت اگر شما با دو تا شعار دادن فکر کردید مبارزید و انقلاب کرده اید من در انقلاب 57 وسط میدان بودم، در جنگ خط مقدم بودم، اسیر بودم و شکنجه شدم، بابت عدالت و حق طلبی از بعضی مأمورها و مسئولان کتک و تهمت خوردم، اما عملکرد کسی را پای انقلاب و نظام نمی نویسم. حرف دارید مرد باشید و بگویید و پایش بایستید. آشوب بلند نکنید که دودش اول به چشم خودتان می رود... اغلب او را می شناختند. با منطق او و به احترام دغدغه ای که برای خون شهدا داشت کنار می کشیدند.

 

 

حسین را چند بار بی دلیل بازداشت کردند، در زندان کتکش زدند، در یک روز دوبار خانه اش را تفتیش کردند که خردش کنند، شلاقش زدند، بابل تنها شهری است که یک پاسدار جانباز آزاده و نویسنده با سابقه بیماری قلبی را در آن شلاق زدند و البته صدایی از کسی برنخاست. حضراتی که برای پرونده تخلفات مالی دانه درشتها و یا نورچشمی ها و بستگان و وابستگان ریش گرو میگذارند در قبال مظلومیت بچه بسیجی ها سکوت می کنند. هر تهمتی که دلتان بخواهد از عضویت در موساد تا شبکه منافقین و مالی و اخلاقی و ضدیت با انقلاب و رهبری و... نثارش کردند، جواب سلامش را نمی دادند، رد صلاحیتش کردند و.... بعضی از آنها بعدها از او عذرخواهی کرده و حلالیت طلبیدند، بعضی هم نه. حسین هم بخشیدشان مثل همیشه با همان لبخند.

 

یک بار رفت پیش رییس دادگستری استان، حرفهایش را رک و راست و تند و تیز زد. از دست قوه قضاییه شاکی بود. اما برخورد پدرانه ایشان را که دید منصفانه نوشت: "اگر یک روحانی میتواند اینقدر خوب باشد پس رسول الله دیگر چگونه بود. کاش همه قضات از حاج آقای اکبری درس بگیرند." اینطور نبود که فقط ایراد بگیرد. حرف حق را میزد تأیید باشد یا تکذیب.

 

هیچ وقت کم نیاورد. به همه مشکلات و مانع تراشی ها لبخند می زد و باز هم پای نظام و آقا و شهدا می ایستاد، باز هم جریان ساز و حرکت آفرین بود. هر مناسبتی می ایستاد وسط شهر، موکب راه می انداخت، ایستگاه صلواتی می زد، علم انقلاب و شهدا را بر می افراشت، باز هم می نوشت و افشا می کرد و منتقد بود. شاید بعضی مصادیق قابل مناقشه باشد، اما کسی با این سن و سال و بیماری قلبی و سابقه ایثارگری و پاسداری و جایگاه پژوهشی و ... اینطور با نشاط و انگیزه پای انقلاب و دین خدا بایستد و تهمت ها و حرفهای مفت را به جان بخرد و کم نیاورد، یک اسطوره است. به قول آن پیر آزاده، خیلی مرد است.

 

 

آخرین فایل تصویری که از حسین بیرون آمد در دفاع از انقلاب و ضرورت تبیین اهداف و دستاوردهای آن بود، آخرین متنی که از او منتشر شد در اعتراض به آزادی اکبر طبری و تبعیض در برخورد با دانه درشت ها بود و آخرین کاری که داشت انجام می داد حضور در موکب غدیر و جشن ولایت و شادی مردم بود. همان جا هم دست در دست احمد کاکا و نیما سرمد و سایر دوستان شهیدش، مست باده وصال شد و به مردستان سرخ امام عدالت پیوست؛ در جوار ابوذر و عمار و مالک.

 

حسین هیچ وقت اسیر نبود، همیشه آزاده بود. هیچ گاه نترسید، بازنشست نشد، باج نداد و باج نگرفت. دوستانی که دلشان برای حسین می تپد و می خواهند خوشحالش کنند یادشان باشد حسین کیف میکرد از شهدا بگوید و عشق میکرد از عدالت سخن براند.

 

کتاب شب موصل را بخوانید. خاطرات منحصر به فرد حسین از دوران جنگ و آزادگی است که حوزه هنری منتشر کرده. یک کتاب هم درباره ابتکارات جنگی دارد که جالب است. یادداشتها و مقالات پژوهشی اش پیرامون دفاع مقدس در نشریات مختلف به خصوص ماهنامه سبزسرخ منتشر شده. امیدوارم یکی همت کند آنها را هم جمع آوری کرده و در اختیار علاقمندان قرار دهد.

 

مصاحبه با محمد حسین منصف عضو شورای اسلامی شهر بابل (قسمت اول) :: اشک آتش

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دشنه

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۳ خرداد ۱۴۰۲، ۰۴:۳۴ ق.ظ

دیریست که از دشنه و دشنام به دورم - عکس ویسگون

 

"سید ابوذر حسینی ماجرای روز حادثه را این طور روایت می کند: فرد ضارب در گذشته چندبار درباره مسائل اعتقادی سراغم آمده و سوالاتی را مطرح کرده بود. من هم به خاطر وظیفه طلبگی ام علیرغم هشدار اهل مسجد درباره تفکرات انحرافی او به آرامی پاسخش را دادم. مثلا فرد ضارب، نماز خواندن با مهر را شرک می دانست  و حتی یک بار در مسجد گفت مادرم مشرک است چون به زیارت می رود! 
این روحانی مجروح درباره درخواست عجیب پدر ضارب هم می گوید: بعد از این واقعه، پدر این عامل حمله با من تماس گرفت و درخواست کرد که رضایت ندهم تا پسرش در همان زندان بماند و بمیرد! او می گفت پسرم از وقتی وارد دانشگاه شده با یک وهابی آشنا شده و به سمت او گرایش پیدا کرده است. این که یک رسانه نوشته بنده توسط یک جوان مورد حمله قرار گرفته ام درست نیست. او ۵۱ سال دارد و ۹ سال از من بزرگتر است. او چنان به آیات قرآن مسلط بود که برخی از آیات را می توانست از حفظ بخواند و حتی جای برخی آیات را در قرآن پیدا می کرد. تعجب می کنم برخی اصرار می کنند که بگویند این فرد روانی بوده است. در حالی که او بسیار آرام و  اینقدر در موضوعات قرانی توانمند بود."

 

یک اصل امنیتی است که میگوید هر وقت کسی از مسئولان انتقاد و گله ای نماید یا خدای ناکرده به آنها حمله کند قطعا عامل دشمن و مزدور بیگانه، جاسوس و وابسته به اجانب و یک ضدانقلاب تمام عیار و منافق است اما اگر کسی ولو با چاقو به یک روحانی حمله کند قطعا مشکل روانی و بیماری روحی دارد و خدا باید شفایش بدهد!

متلک بالا تقدیم به دوستان امنیتی بود اما این بخش از مصاحبه روحانی مضروب مشهدی مرا یاد دو خاطره انداخت که با ربط یا بی ربط بودنش را می سپارم به نظر محترم مخاطبان عزیز. راستی این را هم عرض کنم گویا روز گذشته نیز یک روحانی پیشنماز یکی از واحدهای شهرداری تهران در حوالی مترو مورد حمله قرار گرفت و مجروح شد. بگذریم

اما این دو خاطره:

1- چند سال پیش جوانی در یکی از شهرها در مسیر خیابان نزدیکم آمد و شروع به صحبت و درد دل کرد. البته ارتباط او بعدها هم با من حفظ ماند. بیست و پنج سالش بود. خوشتیپ بود و از قضا پدرش وضع مالی خوبی داشت. این پسر نیاز به همسر داشت اما خانواده معتقد بود که هنوز زود است که برایش آستین بالا بزند. به برکت شوم فضای مجازی آنقدر تصاویر مستهجن دیده بود که دیگر به خودارضایی اعتیاد پیدا کرد. حالا میگفت وقتی یادی از مسجد و نام اهل بیت در ذهنش مرور میشود ناخواسته شروع میکند به فحش دادن با الفاظ رکیک و توهین به مقدسات و البته کمی بعد به خودش می آید و احساس شرم و گناه پیدا میکند. دنبال راه نجات بود چه کند از دست این القائات شیطانی.

2- در یکی از دانشگاهها مدتی رفت و آمد داشتم. بچه های بسیج دانشجویی با من رفیق شده بودند و سوالات اعتقادی و فقهی شان را می پرسیدند. بعد از مدتی متوجه شدم نوع پرسشهایشان متفاوت شده. مثلا اینکه چرا برای همه ائمه یک یا دو شب عزاداری میکنیم و برای امام حسین ده شب؟ این کار چه ضرورتی دارد؟ چرا کسی از اهل سنت وزیر نیست و...

خوب به اقتضای وظیفه ام جواب لازم را به این عزیزان دادم و شکر خدا قانع شدند. بعد از مدتی اردویی با این دوستان رفتم که متوجه نگاه عجیب چند نفر از دانشجوها شدم. خلاصه ماجرا را بگویم که بالاخره یکی از دانشجویان بسیجی شافعی مذهب برایم توضیح داد که چند دانشجوی حنفی مذهب آموزش دیده مسلط با ورود به دانشگاه و خوابگاه، اقدام به کار حساب شده ای در خصوص ایجاد شبهه نسبت به مسائل اعتقادی و فقهی شیعه نموده و با توجه به فضای خاص سنین جوانی و دانشگاه که معمولا حرف نو و مخالف مورد توجه قرار میگیرد توانسته اند کاری کنند که نماز جماعت معمول خوایگاه خلوت شده در عوض خودشان با قرائت اذان اهل سنت به برپایی نماز جماعت مستقل اقدام میکنند و بعضی از دانشجویان نیز از باب اینکه کار خاص و جدیدی انجام داده باشند به سیاق اهل سنت پشت سر آنها به نماز می ایستند. این افراد که تعدادشان شش نفر بود به عضویت بسیج هم درآمده و در اردوهای مذهبی و انقلابی نیز حضور فعال دارند...

شارژ لپتاب دارد تمام میشود. بالاخره اینکه از ناحیه فرهنگ، بسیار آسیب پذیریم و آنگونه که باید حواسمان به دور و برمان نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اینستاگرام، قاتل شیخ شهید

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۳:۳۳ ب.ظ

سلیمانی را اینستاگرام کشت. مباشر جنایت به طور مستمر پیگیر صفحات اغواگر ضدانقلاب در اینستا بود.

آن پسرک فریب خورده مشهدی هم که با قمه جان چند جوان بسیجی را گرفت در نوجوانی مذهبی بود و در اعترافاتش گفت که متاثر از اینستا به مرور تبدیل به انسانی ستیزه جو و ناسازگر و یاغی شده است.

آن طلبه همدانی هم که جلوی حوزه علمیه با گلوله به شهادت رسید کشته دروغ بافی های اینستاگرام است. شرط میبندم همین بابایی که شاهرگ طلبه ای را در قم نشانه رفت دست پرورده القائات توهم زا و دشمن ساز اینستاست.

فضای یله مجازی آوردگاه فرهنگ و باروهای دروغین جبهه دشمن است اما اینستا ویژگی خاص خودش را دارد از همه شبکه ها جذاب تر و با نفوذتر است. محوریت ساختار اینستا مبتنی بر خود ستایی و شهرت طلبی و جلب توجه است.

راه خودستایی و شهرت و منیّت هم در گرو "خالَف، تُعرف" قرار دارد. باید خلاف جریان آب شنا کنی تا دیده شوی ولو مسیرت باطل و پوچ باشد وگرنه در نظام تربیتی منیّت محور اینستا بازنده ای.

اینستا توانست یک تنه، نظام اسلامی را به گوشه رینگ ببرد و تلفات روی دست کشور بگذارد. دیگر نیاز نیست گروهکهای وابسته اقدام به اعزام مزدور و نیروی مسلح کنند. همین جا کنار دم و دستگاه خودتان ذهن یکی را تغییر میدهند و تبدلیش میکنند به سرباز دشمن.

ما به اینستا باختیم.

کشته هایی که دادیم بماند. خیلی ها از نظر اعتقادی به اینجا رسیده اند که:

یک- ما بدبختیم.

دو- مقصر بدبختی ما هم آخوندها هستند.

تبدیل شده اند به یک مشت شهروند بی انگیزه لجوج با حس کاذب شکست و طلبکاری و کینه.

روح و روان مردم ما را اینستا تسخیر کرده و به هر شکلی که دلش بخواهد در می آورد.

دولت میتواند پهنای باند اینستا را مسدود کند تا دسترسی به آن ناممکن یا بسیار مشکل شود اما این کار را نمی کند.

زیرا

فیلترشکن مصرف اینترنت را بالا میبرد و سودآور است.

بعضی عزیزان در همین فضای اینستا مشغول زید بازی تشکیلاتی هستند.

بعضی ها نان و آبشان در گرو وجود اینستاست به بهانه مقابله با شبهات آن و حتی ادعای مزخرف و مضحک صدور انقلاب از طریق اینستا در حالی که داریم یک به یک جوانان و شهروندان خودمان را از نظر فکری و فرهنگی از دست می دهیم.

هر کس که اسب تراوای دشمن را در اندرونی فکر و اندیشه و ذهن مردم راه داد، هر کس با فیلتر اینستا مخالف بود، هر کس مانع از انسداد پهنای باند اینستاست در شهادت عباسعلی سلیمانی ها شریک جرم است.

 

بازی در زمین دشمن به نفع اوست :: هوالحق

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پیرامون نقش شوروی سابق در ماجرای طبس چه می گویند؟

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۱:۰۵ ب.ظ

صحرای طبس تفسیر مجدد سوره فیل / تنها شهید واقعه طبس در گمنامی است -  خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency

 

در سالروز واقعه عبرت آموز طبس، اشاره به یک موضوع لازم و ضروری است.

از ابتدای وقوع این ماجرا، روایت رسمی حاکی از عملیات کماندویی ایالات متحده برای رهایی گروگان های این کشور در خاک ایران بود که طوفان شن برخاسته از کویر طبس در دل تاریکی شب، باعث برخورد دو هلی کوپتر آمریکایی گردید و منجر به لغو عملیات شد. هنوز هم بیان نشده است که کماندوهای آمریکایی از خاک کدام کشور همسایه برای ورود به ایران استفاده نمودند و چه کسی دستور خاموشی رادارهای پدافندی کشور را داده بود. البته بمباران بی معنایی که روز بعد به دستور بنی صدر خائن انجام گرفت و منجر به شهادت فرمانده سپاه طبس شد تا حدودی پرده از بعضی حقایق بر می دارد.

قرائت جمهوری اسلامی از این اتفاق، مبتنی بر امداد غیبی است. شن ها مأمور خدا برای به خاک مالیدن دماغ نمرودهای زمانه تلقی گردیدند.

بعد از حدود دو دهه از این اتفاق، مقالاتی به ظاهر افشاگرانه در خصوص چند و چون این ماجرا منتشر شد که در آن تلاش می شد تا اصل ماجرا به شکلی دیگر بیان شود. نویسندگان مجهول الهویه این مقالات این گونه وانمود می کردند که سیستم جاسوسی کا گ ب بعد از اطلاع از عملیات آمریکا در خاک ایران اقدام به حمله نظامی نموده و نقشه ایالات متحده را ناکام گذاشته است.

این ادعا البته هیچ گاه فراتر از یک فرضیه و داستان نرفت و استنادی برای آن بیان نگردید اما به مرور توانست در ذهن لایه هایی از جامعه که نگاهشان به رسانه های بیگانه دوخته شده اثر بگذارد.

در کنار این تحلیل بی سند باید به آثار دیگری نیز اشاره داشت که در دو دهه اخیر ذهنیت مخاطبان را از طریق وارونه نمایی تاریخ به سمت وابستگی مسئولان ایران به شوروی سابق سوق می دهند.

کتاب "رفیق آیت الله" که در آمریکا منتشر گردید و کتاب "شنود اشباح" که در کشور خودمان توسط یکی از عناصر وابسته به گروههای رقیب امنیتی انتشار یافت نیز کوشیده اند اتفاقاتی مانند شهادت دکتر مصطفی چمران و تسخیر لانه جاسوسی و ... را به دخالت مسئولانی ارتباط دهند که وابسته به سیستم اطلاعاتی ابرقدرت شرق بوده اند.

این رویکرد تبلیغی دو هدف را دنبال می نماید:

1- نفی استقلال جمهوری اسلامی به منظور ایجاد بدبینی در مردم و عدم الگوپذیری نهضتهای مستقل آزادی بخش در جهان

2- تضعیف اعتقاد عمومی به خاستگاه ایمانی نظام دینی و تضعیف باورهای معنوی جامعه

پاسخ مختصر به این رویکرد شبهه آلود دستگاه تبلیغاتی دشمن:

1- درباره وابستگی مقامات ارشد نظام اسلامی به شوروی سابق هیچگاه هیچ دلیل و سندی منتشر نگردید و جالب آنکه ادعاهای مطرح شده همواره توأم با تناقضاتی مضحک بوده است. مثلا ادعای تحصیل یکی از روحانیون سرشناس وقت در دانشگاه پاتریس لومومبا در حالی طرح گردید که نامبرده در حضور دهها تن از طلاب حوزه علمیه، سالهای مذکور را در قم گذرانده است. یا میزان ارادت یکی از بزرگان نظام نسبت به شخصیت شهید چمران همواره زبانزد دوستان مشترک بوده و...

2- ادعای فاقد سند پیرامون واقعه طبس و تلاش برای وابسته نشان دادن نظام اسلامی به جماهیر شوروی در حالی طرح گردیده که شوروی همپای ابرقدرت بلوک غرب از نظام اسلامی ایران رویگردان و به دنبال اسقاط آن بوده است:

الف- تجهیز و حمایت از شبهه نظامیان جدایی طلب کمونیستی در شمال و غرب کشور

ب- تشکیل شبکه های مخوف جاسوسی که با دستگیری ناخدا افضلی فرمانده وقت نیروی دریایی و باند کیانوری متلاشی گردید

ج- پشتیبانی اطلاعاتی و تسلیحاتی و موشکی از ارتش متجاوز عراق که منجر به شهادت صدها تن از مردم بی دفاع در شهرها گردید

نمونه هایی از دشمنی ذاتی اتحاد جماهیر شوروی سابق و اندیشه های کمونیستی و مارکسیستی پیرامون آن با مبانی نظام اسلامی است.

3- ظهور امدادهای غیبی آنچنان که در کتاب خدا و در وصف متقین بیان شده است "الذین یومنون بالغیب..." هزاران مصداق مکرر در طول سالهای مبارزه با طاغوت و کوران دفاع مقدس داشته است چنان که پیروزی های حیرت انگیز جوانان این مرز و بوم در ستیز نابرابر با ارتش تا بن دندان مسلح دشمن که حمایت همه ابرقدرتها و ائتلاف غربی و عربی را پشت سر خود داشت "فتح ارزشهای اسلامی" لقب گرفت و "عرفان بازی دراز" تجسم معرفت حقیقی اهل معنا گردید. شرح عملیاتهای محیرالعقول و اعجازآمیز فتح المبین، الی بیت المقدس، والفجر هشت و ... که حتی در آثار تخصصی استراتژیستهای غرب نیز بازتاب گسترده داشت جلوه هایی از شکوه قدرت ایمان در مصاف با جبهه ظلم و تباهی را رقم زده است. واقعه طبس فقط یک نمونه از این سلسله حقایق تاریخی و انسان ساز است.

مجموعه این نکات، ضرورت توجه به دو موضوع را پررنگ تر می نمایاند:

1- دشمن همواره در تلاش برای قلب حقایق و تحریف تاریخ است. نهادهای فرهنگی و مجموعه نیروهای دلسوز باید تلاش بیشتری برای انتقال مفاهیم و حقایق و معارف تاریخی انقلاب اسلامی به نسل جدید داشته باشند.

2- عنایات معنوی خدا به این مردم و مملکت در پرتو اتصال به معنویات و محوریت باورهای الهی رقم خورده است. فاصله مسئولان و مردم از این باورها و تغییر فرهنگ معنوی و اصالت بخشی به مادیات، شکست نظام اسلامی را هموار می سازد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نمونه ای از سیاست بازی کثیف

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۷ بهمن ۱۴۰۱، ۰۹:۲۰ ق.ظ

نقش عباس عبدی در قتل طلبه همدانی

 

📸 عباس عبدی: خدا را هم قربانی این رویکرد دینی می‌کنند!

 🔹جنتی: «هرگاه دشمنان خواستند برای نظام مشکلی ایجاد کنند، خداوند اجازه نداد.»

🔹 آیا نتیجه می‌گیرید که مشکلات موجود یا مشکلات احتمالی بعدی با اجازه خداوند است و مسئولیتی متوجه شما نیست؟ 

✅️ @akhbare_fouri

 

در ادبیات دینی مان آموخته ایم که هر چه خیر و خوبی است را از لطف خدا بدانیم و هر چه شکست و تلخ کامی است را به پای خودمان بنویسیم. هر وقت موفقیتی حاصل شد با نظر و کرامت الهی بوده و هر جا ضربه خوردیم و ضعف داشتیم به خاطر کم کاری و سوءرفتار خودمان بوده است.

اینها را عباس عبدی هم که از خودش از فعالین نخستین عرصه انقلاب بوده بهتر میداند که قرار نیست کسی مشکلات را به گردن خدا بیندازد؛ اما باز هم اصرار دارد در قالب طعنه و شبهه اقدام به تخریب اذهان و نفرت پراکنی نماید.

جالب اینجاست در ماههای اخیر با شروع اغتشاشات، عباس عبدی از جمله چهره هایی بوده که هر روز با مصاحبه و نوشتار و... تلاش در ماهیگیری از این آب گل آلود به نفع جریان کژاندیش و غربگرا داشته و عجیب است که سایتها و کانالهای خبری مرتبط با علی لاریجانی و محسن رضایی هم اهتمام ویژه ای در پوشش رسانه ای به این چهره عقده ای نظام داشته و دارند. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بی عملی ما و ظلم دشمن

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۶ بهمن ۱۴۰۱، ۰۹:۴۵ ق.ظ

روایاتی از ائمه اطهار در رابطه با خواص سنگ ها

 

گاهی گله می کنیم از اینکه شهدا آنطور که باید شناخته شده نیستند و اصلا درستش را بخواهیم بگوییم همه شهدا، شهید گمنام هستند و آنگونه که باید معرفی نشده اند.

این دغدغه، سخن و نگاه درستی است که برای تحقق و دستیابی به نقطه مطلوب آن نیاز به تلاش همگانی است.

اما

خوب است یک نکته را نیز در مطلع این دغدغه مد نظر داشته باشیم که بالاتر از شهدای پرافتخار و حماسه ساز و مظلوم ما، خود ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین که برترین درجات شهادت را نیز به دست آورده اند آنگونه که باید در مملکت شیعه شناخته شده نیستند. برای امتحان کافی است در جمعی مذهبی از یک جوان تحصیل کرده متدین بخواهید ده دقیقه درباره امام محمدباقر علیه السلام یا امام حسن عسکری علیه السلام صحبت کرده و مختصری از زندگی و نکته ای از حیات و شهادت آن امام همام را بیان کند. متوجه خواهیم شد که دست خیلی هایمان از معارف اهل بیت خالی است.

این روزها ایام شهادت امام هادی علیه السلام را پشت سر گذاشته ایم.

چند جوان شیعه را سراغ داریم که فرصتی را برای مطالعه ترجمه فارسی زیارت جامعه کبیره اختصاص داده باشند؟

از قضا یکی از معتبرترین ادعیه تاریخ شیعه همین دعایی است که از امام هادی علیه السلام صادر شده و مخزنی از معارف و اندیشه ناب و زلال تشیع در ضرورت تبعیت از سیره و گفتمان امامت و ولایت را مورد تاکید قرار داده است. جامعه در لغت یعنی دانشگاه و انصافا علت اصرار و سفارش موکد بزرگان به مطالعه منظم زیارت جامعه کبیره، ضرورت بهره مندی از آموزه های انسان ساز و تعالی آفرین این دانشگاه بزرگ و تحول زا بوده است.

امام هادی اما شبکه نقابت را نیز در جوامع شیعه گسترش داد تا بسترساز اندیشه ولایت در عصر غیبت باشد و مردم را برای اتصال به نایبان امام و اتحاد حول محور فقه و معارف اهل بیت، برخاسته از گفتار و رفتار علمایی که شبیه به ائمه هستند، آماده سازد.

در طول تاریخ عده ای از سر نفوذ یا سادگی یا عافیت طلبی همواره تلاش داشته اند این گونه القا کنند که امام حسین علیه السلام یک استثنا در میان اهل بیت بود که بر مبنای یک رویای صادقه مکلف به تقابل با ظلم شد و دیگر ائمه چون قیام نکرده اند پس ما هم مکلف به تبعیت از طریقت منحصر به فرد سیدالهشدا نیستیم.

فارغ از همه پاسخهای تاریخی در بیان ادله عقلی و نقلی قیام عاشورا، مدعیان و مروجان عافیت طلبی و سازشکاری باید به این پرسش پاسخ دهند که اگر ائمه ما اهل مبارزه نبودند پس چرا همه شان با شهادت از دنیا رفتند؟ چرا علم و عمل و سیرت ائمه، خوار چشم طواغیت عصر بود و هیچ حاکم جوری تاب تحمل حضور منابع نور و مخازن عظیم حقیقت را در گستره حکمرانی خویش نداشته است؟

اگر دیدید مدعی دین داری هستید اما استکبار و استعمار و چپاولگران زمانه از شما احساس خطر نمی کنند بدانید با منش و تفکر ائمه فرسنگ ها فاصله دارید.

علت حمله سیاه در سالهای گذشته به ساحت امام علی النقی علیه السلام و تخریب و هجو شخصیت این امام مظلوم را نیز می توان در همین جایگاه سازنده و شبکه نیابت و نقابت آن بزرگوار دانست که زمینه ساز تشکیلات ولایت فقیه در عصر غیبت بوده است.

و البته نمی شود کتمان کرد که دشمن می داند برای تقابل با نهضت عاشورا و عدالت علوی و فرهنگ انتظار توان هجمه مستقیم به ساحت اباعبدالله و علی بن ابی طالب و مهدی موعود علیهم السلام را با توجه به جایگاه آن سه بزرگوار دارا نبوده و هجو و تخریب را باید در ابتدا متوجه ائمه ای قرار دهد که ساحت اعتبار و معرفت آنان در اذهان مردم کمتر شناخته شده است.

اگر میخواهیم به اسلام و جبهه حق و مرام اهل بیت و مکتب شیعه و اندیشه عدالت، خدمتی کنیم در اشاعه معارف و منطق و تفکر ائمه مظلوم و غریبمان همتی مضاعف نشان دهیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فرهاد ظریف، بانوی دو عالم و مسأله کودک همسری

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۵ دی ۱۴۰۱، ۰۲:۳۶ ب.ظ

دستور بازداشت فرهاد ظریف به دلیل انتشار یک استوری صادر شد

 

فرهاد ظریف، متولد مشهد، بازیکن سابق تیم ملی والیبال که از قضا نام همسر سابق و متارکه کرده وی نیز مهسا امینی است! و پیش تر در مصاحبه ای اعلام نموده که از قرص ها و داروهای مرتبط با اعصاب و روان استفاده میکند و احتمالا از همین بابت نیز از ورزش والیبال کنار گذاشته شد، در متنی کوتاه بدین مضمون نوشت که ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها جای تبریک ندارد! بلکه بابت کودک همسری او باید اعتراض کرد و...

واکنش ها به این سخن نسنجیده، شدید بود. خیلی ها به او توهین کرده، سخنش را سبّ اهل بیت خوانده و وی را مصداق بارز مرتد دانسته اند. قوه قضاییه نیز در این باره پرونده ای تشکیل داده است. اینکه ظریف قصد جسارت به ساحت نورانی دخت نبی اکرم (ص) را داشته یا نه تشخیصش بر عهده قاضی است.

اما

از آنجا که اساسا اتفاقات چند ماه اخیر کشور محصول سمپاشی ها و موج آفرینی های منفی و پارازیتی دستگاه تبلیغی دشمن در ذهن جوانان و نوجوانان و ایجاد شبهاتی بعضا پیش پا افتاده اما موثر در تقویت بدبینی نسبت به اسلام و انقلاب بوده به اقتضای دینی که نسبت به اهل بیت داریم بهتر است از کنار جملاتی که این سلبریتی جوان به کار برد به سادگی نگذشته و پاسخی ولو مختصر به آن بدهیم.

بگذارید ماجرا را اینگونه جلو ببریم:

یکی دو سال پیش بود که جوانی هیکلی و ورزشکار که از قضا منتسب به خانواده ای متدین و البته ساده دل بود در استوری اینستای خود به مناسبت سالگرد شهادت حسین فهمیده بدین مضمون نوشت که مگر یک بچه سیزده ساله چه چیز حالی اش می شود که بخواهد برود زیر تانک و ایثار کند و...

همان موقع درباره اش نوشتم که این بنده خدا حق دارد چون حسین فهمیده را با خودش قیاس کرده است!

درست مثل این می ماند که بگوییم بچه ده دوازده ساله چه می فهمد که بخواهد دانشگاه برود و از قضا دانشجوی برتر شناخته شود و... این حرف هم درست است اما در قیاس با امثال خودمان! همین حالا در اینترنت جست و جو کنید با دهها نوجوان نخبه در نقاط مختلف عالم مواجه می شوید که در سنین کودکی و نوجوانی به دانشگاه راه یافته و بالاترین مدارج علمی را طی کرده اند.

ممکن است یکی مثل حسین فهمیده و دیگر فهمیده هایی که در دفاع مقدس کم نبودند و وصایایشان دریایی از معارف زلال آسمانی است بالاترین درک و فهم و شهامت و جوانمردی را در مکتب امیرالمومنین آموخته باشند در حالی که خیلی از آدم های سن و سال دار و بعضا با سواد و ورزشکار و ... درک و معرفت لازم برای دفاع از آب و خاک خود را نداشته و در اوج تهاجم دشمن، قدمی برای مردمشان بر نداشته باشند. فهم و شعور ربطی به سن و سال ندارد؛ کما اینکه بارها گفته اند درک بالاتر از مدرک است و... مثل کودک ده ساله یتیمی که با تعصب و غیرت دنبال کار می رود تا باری از دوش خانواده بردارد و دکتر و مهندس پولداری که سال تا سال سراغی از پدر و مادرش نمی گیرد و مرهمی بر زخم دلتنگی شان نمی نهد.

بعضی مورخان البته درباره سن حضرت زهرا سلام الله مناقشاتی دارند؛ اما بر مبنای همین نقل مشهور، نه سالگی حضرت زهرا را نباید با نه سالگی بسیاری از دختران امروزی قیاس کرد.

این را هم بگویم که با چشم خود در بین اعراب دخترانی ده دوازده ساله را دیده ام که هم از نظر فیزیک و قدرت جسمی و هم از نظر فکر بسیار بالاتر از هم سن و سالهای خود در سایر نقاط هستند. بد نیست در این باره تحقیقی میدانی در استانهای جنوبی خودمان هم داشته باشید. حالا چه برسد به هزار و چهارصد سال پیش جزیره العرب که هنوز سبک زندگی اعم از تغذیه و تکنولوژی و ... جسم و جان ملتها را به ورطه تغییر و هلاکت نکشانده بود.

تکامل شخصیت انسان ها هم به سن و سال نیست. چه بسا خانمهایی که حتی در میانسالی توان جمع و جور کردن یک خانواده را ندارند؛ در حالی که دخترانی در نوجوانی توانسته اند خانواده ای موفق و خوب را مدیریت نمایند. مثالهای این ادعا هم دور و بر خودتان زیاد است.

فاطمه زهرا سلام الله توانست با همان سن کم فرزندانی را تربیت کند که تا ابد مبدأ بزرگترین تحولات عالم قرار بگیرند. کجای عالم را سراغ دارید که نامی از حسین بن علی و زینب سلام الله علیهما نباشد و حرکتی در راستای تأسی از فرزندان علی شکل نگرفته باشد؟

کودک همسری قطعا پدیده ای نامبارک است اما تعریف کودک در قالب سن و سال نیست.

از ماندگارترین مناظرات علمی تاریخ اسلام کلمات پر مغز و عالمانه امام جواد علیه السلام است که در هفت یا هشت سالگی به امامت رسیده است. امام هادی در نه سالگی امام شد و مهدی موعود (عج) در پنج سالگی رهبری امت را به دست گرفت.

به منطق این عزیزان لابد باید به خدا متعرض شد که چرا با برانگیختن امامانی در سنین پایین به پدیده کودکان کار رسمیت داده است! نوح نبی نزدیک به هزار سال عمر کرد و لابد باید یقه خدا را گرفت که چرا طیق قواعد امروز، حق بازنشستگی برای او قائل نبوده است!

مشکل همین یک تکه است که می خواهیم در قیاس با خود و شرایط پیرامون خود به قضاوت درباره تاریخ بپردازیم.

از دریچه اعجاز هم که بنگریم با خدایی طرف هستیم که مریم پاک و مقدس را بدون همسر به مقام مادری رساند و با اشارتی طفل شیرخوار او را به زبان آورد تا گواه بر صدق مادر و یاور مظلومیت و غربت او باشد. خدایی که آتش توفنده نمرود را به گلستان مبدل ساخت و موسی را در کاخ دشمن خود پروراند؛ خورشید و ابر و باران و شب و روز و انسان و زمین و آسمان، مصادیق مشهود اعجاز او هستند که کسی را یارای رقابت با او و اخلال در نظام آفرینشش نبوده و نخواهد بود.

دختر نه ساله اشرف الانبیاء که گوهر خلقتش، از چهله صیام و نزول مائده قدسی طوبای بهشتی بود را که نمی توان از زاویه نگاه ناقص و زمینی خویش به تحلیل در آورد. کوثر نور و رحمت و برکت و حوریه ای بود در کالبد انسان و علم و خردش زبانزد تاریخ عرب و عجم و روح بزرگش بعد از قرن ها همچنان حاکم بلامنازع قلبهای شکسته و آستان کرامتش مأمن و ملجأ درماندگان و نام شیرینش شفای جسم و جان حاجتمندان است.

حرف آخر: و ما ادراک ما لیلة القدر؟!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اینم یه نظره!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۷ آذر ۱۴۰۱، ۱۱:۰۵ ق.ظ

فک کنم آخرش نظام به اینجا برسه که کاش احمدی نژادو لاریجانی رو تایید صلاحیت میکرد، درسته چیزی به رییسی نمی ماسید؛ اما در عوض آمار مشارکت نجومی می شد و اعتبار نظام میرفت بالا، ملتم تو مناظره ها و بحثا سرگرم میشدن، خونه پرشم درگیری و بزن بزن میشد تو چارچوب انقلاب نه لااقل تو چارچوب اسلام بود از یه حدی جفتک زدنها بالاتر نمی رفت، نمی شد وضعیت امروز که مطالبه گری بیفته دست یه مشت زامبی هرزه و روسپی هرجایی که ورای محدوده ناف و حومه دغدغه ای ندارن.

اومدیم جلوی دوقطبی چپ و راستو بگیریم، گرفتار دوقطبی حیوانیت و انسانیت شدیم. وقتی فکر و راهبرد ذهنی جامعه دست انبوه رسانه های دشمنه، لااقل با پیش دستی، حوادث روزگارو مدیریت کنیم!

  • سیدحمید مشتاقی نیا