میز قرمز
در اثنای اغتشاشات 1401 و فتنه کشف حجاب، سلسله مقالاتی را در فضای مجازی منتشر کردم از نگاه عدالتخواهانه که ضمن رفع شبهات پیرامون فتنه و دفاع از آرمانهای اسلام و انقلاب به انتقاد از کم کاری و بی خیالی بعضی مسئولان به خصوص در حیطه فرهنگی و امنیتی پرداختم.
این مقالات در فضای مجازی بارها منتشر شد و مورد استقبال خوانندگان لااقل در شبکه ایتا قرار گرفت. به پیشنهاد یکی از دوستان ناشر قرار شد مجموعه آن جهت ثبت در تاریخ در قالب کتاب منتشر شود. اسمش را هم بر اساس یکی از همان یادداشتها انتخاب کردم : مکتب علی، کشتی تایتانیک نیست!
ممیزی ارشاد بدجوری یقه کار را گرفت و از اسم کتاب تا عبارتهایی مثل این که بعضی ائمه جمعه شهرت طلب هستند، بعضی مأموران انتظامی درست به وظیفه شان عمل نمی کنند را گفتند که باید اصلاح کنی. اصلاح کردم و فرستادم. دوباره گیر دادند که اصلا صفحاتی که چنین مضامینی در آن قرار گرفته باید به طور کل حذف شود! به عبارت دقیق تر، کار دیگر قابلیت چاپ ندارد.
عجیب است. روزنامه هم میهن به طور رسمی به زدن مبانی حجاب و مقاومت و... می پردازد، کاریکاتور پیامبر الهی را می کشد و هم چنان با مجوز ارشاد به فعالیت خود ادامه می دهد، در عرصه کتاب شاهد نشر آثاری هستیم که مبانی انقلاب و نظام را زیر سوال می برند. یکی اش کتاب سید بغداد که توسط آستان قدس منتشر شده و در حال تقویت باور حجتیه است، در سینما که الی ماشالله از گشت 3 تا دسته دختران و ... شاهد اعطای مجوز به فیلمهایی هستیم که نیروهای حزب اللهی را به سخره گرفته و از بی حجابی تا سگ بازی را ترویج می نمایند.
این سیاست دوگانه از کجا نشأت می گیرد؟
در فضای یله و رهای مجازی بارها شاهد بودیم عده ای آزادانه به هجو و تمسخر ارزشها مشغولند اما کسی با آنها کاری ندارد، به محض آنکه یک بسیجی در کانالی کم تعداد به یک مسئول خرده می گیرد صفحه اش بسته شده و راهی دادگاه می شود.
حقیقت آن است که صاحبان قدرت حاضرند سر ارزش ها و انقلاب و احکام دین کوتاه آمده و ژست روشنفکری و آزادی بیان بگیرند؛ اما میز و صندلی خود را خط قرمز دانسته و اگر احساس کنند قدرتشان به خطر افتاده، رگ گردنی شده و دست به شمشیر می شوند.