اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

۲۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خودباختگی» ثبت شده است

حضیض ذلت

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱ شهریور ۱۴۰۴، ۰۶:۲۱ ق.ظ

تنگه مرصاد، نماد غیرت و ایمان و حماسه مردم ایران است. پرچم آزادگی و سلحشوری و دشمن ستیزی ملتی است که در برابر دشمن، با اتکای به خداوند سر تسلیم فرود نخواهد آورد. اینجا یاد صیاد شیرازی زنده است، یاد سردار شوشتری، نمادی از دژ مستحکم ایران در برابر هر نوع تجاوزگری و زیاده خواهی، هلیکوپتر نمادین صیاد که اینجا فرود آمد و نفس دشمن را برید. ماشینهای درب و داغان منافقین هم اینجا به نمایش گذاشته شده و چند شهید گمنام که حافظان اصلی این مرز و بوم هستند. یاد کمال کورسل و شهدای تیپ بدر، یاد بچه های القائم سمنان، یاد بسیجی های بی نام و نشان و آتش به اختیار استان کرمانشاه ... موکبی هم به نام سید آزادگان علی اکبر ابوترابی فعال بود. ابوترابی در زمان بسته بودن راه کربلا پیاده روی عرفه را تا مرز خسروی راه انداخت. تنگه مرصاد مبدأ شروع حرکت نورانی او بود تا خاطره حماسه سازان ایرن عزیز زنده بماند. حالا نام خودش اینجا زنده نگاه داشته شده است. از منافق، پست و پلید تر چه کسی است؟

این خاطره را از آزادگان مختلف در اردوگاههای مختلف شنیده ام. عده ای منافق در بین اسرا بودند که پاسدارها و فرماندهان و روحانی ها را لو می دادند و جایزه می گرفتند. بعثی ها مراقب این جاسوسهای خائن بودند تا کسی آسیبی به آنها نزند. وقتی آزادی و تبادل اسرا قطعی شد، همان درجه داران بعثی می زدند توی سر عنصر منافق و با نفرت و تحقیر می گفتند خاک بر سرت که هموطنت را به ما فروختی.

 این سرنوشت همه خائنان و وطن فروشان است. تاریخ مصرفشان که بگذرد حتی نزد دشمن هم تفاله ای بیش نخواهند بود. وطن فروشی و خیانت، خلاف فطرت است و هر انسان با هر عقیده و مذهبی از پلیدی آن آگاه است. منافقین اما همچنان با هر که دشمن این آب و خاک است دست دوستی می دهند. از منافق پست تر مگر داریم؟

 

photo_2025-08-21_10-34-48_ubrc.jpg

photo_2025-08-21_10-34-56_06d6.jpg

photo_2025-08-21_10-35-06_tacf.jpg

photo_2025-08-21_10-35-43_uw84.jpg

photo_2025-08-21_10-35-10_etl0.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

منطق سطحی یک استاندار

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۳ مرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۴۱ ب.ظ

یکی از استانداران کشور افاضه فرموده که تا مردم گرسنه اند اعتقادی به اجرای قانون حجاب ندارم!

جوابهای متعددی به این بابا داده شده است. از جمله اینکه مگر اجرای قانون دل بخواهی است که هر مسئولی به سلیقه خود به آن نگاه کند؟ یا اینکه اتفاقا قشر هنجارشکن جامعه اغلب جزو طبقه محروم و آسیب دیده اقتصادی نیستند و از سر شکم سیری رو به ابتذال آورده اند و نیز اینکه اساسا مسبب بحران و فقر اقتصادی لایه هایی از مردم، خود دولت است که باید پاسخگو باشد نه طلبکار. نکته دیگر اینکه چرا نمگویید تا مردم گرسنه هستند تعرفه های خدماتی دولت را چند برابر نکرده و اجازه گرانی نمی دهیم؟ چرا این طور مواقع از اجرای قانون کوتاه نیامده و پدر ملت را در می آورید؟ چرا بازار و معیشت را به حال خود رها کرده اید؟

حالا از همه این حرفها گذشته این بابا طبق انتشار خبر رسمی در ابتدای تصدی پست استانداری جزو کلان سرمایه دارهای کشور بوده و بالا صدها میلیارد تومان املاک و مستغلات دارد و جالب آنکه سابقه محکومیت تعزیراتی بابت دریافت هزینه های غیرقانونی پزشکی از بیماران هم در سوابق مشعشع او به چشم می خورد؛ آن وقت مدعی است که به فکر گرسنگان جامعه است؟!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حرفها بماند برای بعد

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، ۱۲:۵۲ ب.ظ

بالاترین: جواد ظریف دو شاخ برای مسعود پزشکیان گذاشت؛ هموطنان ببینید به چه  فلاکتی افتاده اند ترس را در چشمهای ظریف ببینید

 

بسیاری از پیامهای دیپلماتیک از طریق نمادها و نشانه ها منتقل می شوند. 

حسن روحانی که در قضیه مک فارلین پرونده داشت، عکس کلید را به عنوان نماد انتخاب کرد. چرا؟ چون مک فارلین کیکی را برای مسئولان ایران هدیه آورده بود که نشان کلید روی آن طراحی شده بود. حسن روحانی به غرب این پیام را داد که اگر ما روی کار بیاییم با شما میسازیم و کنار می آییم. برای همین بود که از آب خوردن مردم تا گردش چرخ صنعت را به مذاکره و انفعال در برابر غرب و به طور مشخص آمریکا گره زد.

پزشکیان اهل مخابره پیام و نماد و تصویر نبود اما آنکه او را به بازی گرفت پیام لازم را در روز انتخابات برای غرب ارسال کرد. شاخی که به علامت پیروزی روی سر پزشکیان نهاده شد یعنی نگران نباشید، همه چیز آنطور که بخواهیم تحت کنترل است!

برای همین است پزشکیان بدون آنکه فهم درست یا قصدی داشته باشد با اتخاذ مواضع توصیه شده مشاورانش پیام ضعف و بیچارگی به غرب صادر نموده و ناخواسته پازل دشمن در موضوع هسته ای و جنگ و زنگزور و ... را تکمیل می سازد. غرب در همان روز نخست تحلیف او با ترور هنیه در تهران نشان داد که دیگر هیچ نگرانی از بابت دولت ایران ندارد. شورای نگهبان ضربه بدی به ملت ما زد. آنهایی که دیروز از مصاحبه خفت بار مقام اول اجرایی کشور برآشفته شدند یادشان بیاید که بهترین فرزندان این مرز و بوم توسط نهادی که وظیفه نگهبانی از انقلاب را داشت رد صلاحیت شدند. حرفها بماند برای بعد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تبریک به بعضی از خبرنگارها

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۹ مرداد ۱۴۰۴، ۱۰:۲۹ ق.ظ

قلم فروشی! - ایرنا

 

روز خبرنگار را باید تبریک گفت اما نه به هر خبرنگاری. این شغل هم مثل هر صنف و دسته دیگر آدم خوب و درست دارد و آدم بد و ناصالح.

به یقین بخشی از خبرنگارها انسانهایی شریف و زحمت کش هستند که در راستای روشنگری و استیفای حقوق ملت تلاش می کنند و باید قدر دان شان بود. اما عده ای هم با سوءاستفاده از جایگاه خبرنگاری به قلم فروشی و خیانت به مردم روی می آورند. این عده دلبسته کارت هدیه سازمانها و افراد ذی نفوذ هستند و در ازای دریافت وجه یا رانت و امتیازی، چشم بر حقیقت بسته و به توجیه مشکلات و نارسایی ها می پردازند. از حقوق مردم دفاع نمی کنند و به پاچه خواری صاحبان قدرت روی می آورند. از ربا خوار بزرگ شهر، خیّر نیک اندیش درست نموده و چهره کریه ابر بدهکاران بزرگ بانکی را با اهرم رسانه، بزک و تدلیس می نمایند. بعضی از مسئولین رگ خواب خبرنگارها را پیدا کرده و با چرب کردن سبیل آنها راه نقد و رسوایی خود را می بندند. روز خبرنگار را نباید به این عده آدم باج گیر و حقیقت گریز و قلم فروش و منفعت طلب تبریک گفت. آنهایی که با پول به هر سازی می رقصند آفت عرصه رسانه و روشنگری محسوب می شوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کنسرت، مساله اول بابل!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۸ مرداد ۱۴۰۴، ۰۹:۰۵ ب.ظ

هر دولتی نقاط منفی و مثبتی دارد. کارکردهایی دارد و ترک فعل هایی.

دولت موجود ممکن است ضعفهایی داشته باشد. قادر به تأمین برق مردم و حداقلهای رفاهی آنها نباشد، اقتصاد را به حال خودش رها کرده باشد، ساخت و سازها را متوقف نموده، نسبت به مهار گرانی بی تفاوت باشد، مملکت را تعطیل کرده باشد، ضربه ای به اقتصاد و معیشت ملت زده که از عهده آمریکا و اسرائیل هم ساخته نباشد؛ اما در عوض واتساپ را رفع فیلتر نموده است...!

در مقیاس کوچکتر، رسیدگی به معضلات شهرستانها هم چنین وضعیتی دارد. بابل مشکل ترافیک سرسام آور دارد که اعصاب و روان همه را به هم ریخته است. مشکل دفع زباله دارد. هر از گاه خبری از استخدامهای رانتی در سطح شهر منتشر میشود و... شاید نمایندگان دولت در استان قادر به کنترل اوضاع و رفع این مشکلات نباشند؛ اما در عوض عزمشان را جزم کرده اند که در بابل کنسرت راه انداخته و از این طریق، دستاورد سازی نمایند. البته میدانید که منظور از برگزاری کنسرت، تقویت شبکه مافیای فروش بلیت آن است و الا بارها این شهر شاهد اجرای برنامه های موسیقی زنده آنهم به صورت رایگان در جشنها و مناسبتهای مختلف بوده است. کنسرت خوب است یا بد، فعلاً محل بحث نیست. نکته اینجاست بهانه اصرار حضرات برای اجرای کنسرت ایجاد شادی و نشاط در بین مردم است. فرض کنید بابل پانصد هزار نفر جمعیت داشته باشد. بزرگترین سالن مناسب برای اجرای کنسرت، ظرفیت پذیرش هزار نفر را دارد. چهارصد و نود و نه هزار نفر دیگر چطور شاد بشوند؟ اساساً شادی های سطحی و محفلی و ابزاری، موقت و کاذب و گذراست. اگر واقعاً دنبال شادی مردم هستید مسائل اصلی شهر را حل کنید. معضل ترافیک را برطرف کنید مردم خوشحال میشوند و دعایتان می کنند، مشکل اشتغال، مشکل دفع زباله، معضل رانت و استخدامهای قبیله ای.... مردم میفهمند کارنامه عملکردتان در چه وضعیت بغرنجی است. تصور نکنید بازی با افکار عمومی و تحریف مطالبات حقیقی مردم میتواند اذهان جامعه را نسبت به شما خوشبین سازد. چند دقیقه ای ناشناس بروید داخل بازار یا وسط خیابان ببینید مردم چطور به یادتان هستند! بزرگترین کار فرهنگی خدمت به مردم است نه فریب و به حاشیه راندن مشکلات آنها.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دولت علیه ملت

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۰۰ ق.ظ

دوست داشتم درباره اربعین بنویسم از فروش شلوار ویژه اربعین! در بازارهای شیراز، حال و هوای اربعین در اصفهان و شهرضا از حرم حضرت معصومه که آنقدر زائر بین راهی اربعین در آن آرمیده اند که خودش جزیی از این مسیر بزرگ شده است از مشهد مقدس و اعتقاد مردم به بدرقه زوار اربعین، موکبهای امام حسینی در نقاط مختلف شهر و روستاهای بابل و...

اینجا بابل است هوا گرم و شرجی است. انسان کاری نکند نفس هم بکشد عرق میکند و لباسها به تنش می چسبد. دو بار در روز برق را قطع میکنند. کنار یکی از بازاری های قدیمی نشسته ام. چند بازاری دیگر می آیند وقتی می فهمند طلبه ام شروع میکنند به درد دل کردن. از قطع آزار دهنده برق تا تعطیلی های ساقط کننده و فقدان نظارت بر توزیع محصولات کارخانه ها و قیمت گذاری ها و... بعضی هایشان می گویند ما از آخوند بدمان می آید از پاسدار بدمان می آید اما این دولت دارد کاری میکند که از عهده آمریکا و اسراییل هم بر نیامد. می خواهند داد مردم را در آورده و آنها را به خیابان بکشانند. مردم نجابت دارند و به حرمت شهدا و جنگ اخیر به خیابان نمی آیند. این بابا همان اول کار کلی آیه و حدیث میخواند بعد گند میزند به همه چی تا فحش کارهایش به دین بخورد بعد میگوید مساجد باید همه چی را اصلاح کند....

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بر مسئول بی لیاقت، لعنت

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۹ مرداد ۱۴۰۴، ۱۱:۲۹ ق.ظ

بر مسئول بی کفایت، لعنت

بر هر کس که صلاحیت مسئول بی لیاقت را تأیید کرد، لعنت

بر هر کس که به مدیر بی کفایت رأی داد لعنت

بر هر کس که از مسئول بی لیاقت حمایت می کند لعنت

امسال دوبار اتحاد و وفاق ملی در کشور رقم خورد، یکبار به خاطر حمله ددمنشانه دشمن، یکبار به خاطر بی عرضگی مسئولین در تأمین ضروریات اولیه زندگی ملت که صدای همه را درآورد. به راستی چه کسی دارد پازل دشمن را در ایجاد یأس و بدبینی مردم به نظام تکمیل می کند؟ مردم با بصیرت ترند یا آن مفت خورهایی که به وضع موجود راضی بوده و درصدد توجیه آن هستند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نخ نما

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۶ مرداد ۱۴۰۴، ۰۵:۱۳ ب.ظ

ترمیم فرش نخ نما چگونه انجام می شود؟ | قالیشویی توحید

 

شاید تلقی بعضی مسئولان عالی رتبه سیاسی این باشد که اگر در مصابحه با رسانه های غربی به گونه دلخواه آنها حرف بزنند و در مصاحبه  با رسانه ها داخلی و یا متعلق به کشورهای اسلامی به گونه ای دیگر، باعث سردرگمی و فریب دشمنان خواهند شد!

خب عصر عصر ارتباطات است و دشمن هم به همه رسانه های داخلی و اسلامی و عربی دسترسی دارد. پس فرضیه فریب برای سیاستمداران دنیا هم محتمل و قابل پیش بینی است. آنها البته به خوبی می دانند که سیاستهای کلی نظام اسلامی ایران را رهبری معظم آن تعیین و ترسیم می کند. این وسط تنها مردم و دلدادگان انقلاب در ایران و سایر کشورهای جبهه مقاومت هستند که از دیدن مواضع دوگانه و گاه منفعلانه مسئولان دچار یأس و دلسردی و سرخوردگی و بی اعتمادی می شوند.

چارچوبهای فکری و شعارهای مبنایی جمهوری اسلامی در بیان امامین انقلاب کاملاً واضح است و عدول از آنها حتی اگر بعنوان تاکتیک دیپلماسی باشد نتیجه ای جز نگرانی حامیان انقلاب و تمسخر و سوءاستفاده و امتیازخواهی دشمنان نخواهد داشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چراغ زرد

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳۰ تیر ۱۴۰۴، ۰۶:۰۶ ق.ظ

تصمیم رسمی وزرات کشور درباره اخراج افغانی ها در سال ۱۴۰۴

 

افغانستانیهای خوب داریم افغانستانیهای بد داریم مثل مردم هر سرزمین دیگری. همه هم با هم برادریم. الان نمیخواهم درباره درست یا غلط بودن اخراج افغانستانیهای غیرمجاز از کشور نظر بدهم. حرفم این است که جنگ یا بحران این خصلت را دارد که میشود بعضی کارها را با استفاده از ظرفیت آن انجام داد. سالهای سال است که بعضی مسئولان و کارشناسان می گویند حضور این همه افغانستانی در کشور باعث هدر رفتن منابع عظیم ملی است. اخراج آنها باعث ایجاد اشتغال و صرفه جویی در منابع و امکانات رفاهی و اقتصادی و آموزشی و بهداشتی و ... خواهد شد. یادم است سال هشتاد که علی شمخانی کاندیدای صوری انتخابات ریاست جمهوری شده بود در پاسخ به این سوال که چه برنامه ای برای اشتغال زایی و رشد اقتصادی داری گفت: سه میلیون افغانی داریم و سه میلیون جوان بیکار. آنها را بیرون کنیم اینها هم سر و سامان می گیرند. (نقل به مضمون).

الان در شرایط جنگ و اضطرار، بستر اقدام برای این برنامه قدیمی فراهم شد. موضوع بیشتر از آن که امنیتی باشد اقتصادی است. دولتها و حکومتها در زمان بحران میتوانند تحرکاتی داشته باشند که در شرایط عادی به راحتی مقدور نیست. مثلا در جریان فتنه مهسا بلافاصله دولت وقت، قیمت دلار را حدود دو برابر افزایش داد و بعضی نرم افزارها را فیلتر کرد. الان هم قیمت نان دو برابر شد. قیمت بعضی اجناس افزایش پیدا کرد. گمرکها فعالیت بیشتری نشان می دهند. جاده ها پر از کامیون و تریلی حمل بار است. پرونده های کلان اقتصادی از مدار پیگیری عمومی خارج شد. بعضی شهرداری ها (مثل بابل) نیروی اضافه و رانتی استخدام می کنند، دانشگاه پزشکی با رابطه بازی عضو هیات علمی جذب میکند و.. به هر حال جنگ، فرصتهایی را برای انجام کارهای درست یا غلط بر زمین مانده ایجاد میکند. البته تجربه هم میشود که برای میادین سخت تر باید آماده شد. ما بعد از جنگ هشت ساله در زمینه درمان و تسلیحات و ... خیلی رشد کردیم. این جنگ اخیر هم باعث رشد ما در عرصه های دیگر به خصوص فنآوری های مجازی و راداری و ... خواهد شد. دلم میخواهد این حرفی که چندباری زده ام دوباره تکرار کنم. اگر آمریکا کاری به کار ما نداشت و سگ هارش را به جان ما نمی انداخت خودمان در حال فروپاشی بودیم. بخشی از مسئولان دنبال زیاده خواهی های مادی و ... افتاده و با مفاسد اقتصادی و اخلاقی و تبعیض و رانت و ویژه خواری مأنوس شدند. بخش هایی از مردم تحت تأثیر رسانه های غرب دنبال سگ بازی و دین گریزی و هرزگی افتاده و ته مطالباتشان شد کشف حجاب و آغوش رایگان و سلف مختلط و بوسیدن در کوچه. این جنگ از باب عدو شود سبب خیر، تکانی به متولیان فرهنگ و حاکمیت داد که به گسلهای اجتماعی بیشتر توجه نشان دهند. ارزشهای الهی و انسانی را جدی بگیرند. مفاهیم معنوی و حماسی را احیا کنند و... من البته دیگر چشمم آب نمیخورد از حجاب و عفاف تا مقابله با دانه درشتهای مفاسد اقتصادی شاهد تحولی در سیستم حاکمیت و اجتماع باشیم اما همین نظام نصفه و نیمه اسلامی را به همه ایسم های من درآوردی دنیا باید ترجیح داد. همین نظام شبه جمهوری و شبه اسلامی ما خار چشم جهانخواران است و تا زمانی که آمریکا و اسرائیل و جلادان عالم از ما بیزارند یعنی جهت گیری های کلی ما درست است. تُعرف الاشیاء باضدادها. بالاترین علقه و نقطه پیوند ما با جمهوری اسلامی مبارزه مستقیم و چشم در چشم و رو در رو با استکبار جهانی و آمریکا و اسرائیل است که در این راه از بذل جان نیز دریغ نخواهیم ورزید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بازی دنیا را خدا سوت می زند

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۴ تیر ۱۴۰۴، ۰۷:۰۹ ب.ظ

حمله به علیرضا فغانی به خاطر عکس گرفتن با ترامپ

 

آقای فغانی! دل کودکان یتیم، دل داغدار پدران و مادران جوان از دست داده را شکستی، خدا دلت را خواهد شکست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

امام جمعه تهران و امام جمعه های دیگر

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۱ تیر ۱۴۰۴، ۰۷:۲۶ ب.ظ

شعار "مرگ بر آمریکا" تا ابد ادامه دارد - تسنیم

 

تیتر خطبه های امروز 20 تیر 1404

آیت‌الله عاملی: ارسال پیام ضعف به دشمن، مسیر باج‌‌خواهی را باز می‌کند

امام‌جمعه کرج: با قاتلان حاج قاسم نقطه مشترکی نداریم

آیت‌الله علم‌الهدی: «مرگ بر آمریکا» یعنی مرگ بر دشمنان خدا

امام‌جمعه اهواز: مذاکره با آمریکا طبق تجربه بی‌نتیجه است

حالا امام جمعه تهران: از دعواهای جناحی بپرهیزید. نگاهها باید به سمت دشمن باشد. به دو قطبی مذاکره - مقاومت دامن نزنید.

خب یعنی اگر عده ای به موضوع مذاکره و توافق با دشمن که همواره آسیب هایی را به مملکت وارد کرده دامن زدند کسی نباید جواب بدهد که مبادا دوقطبی مقاومت – مذاکره ایجاد شود؟ شما خودت نقدی به بعضی سیگنالهای ضعف آلود مسئولان اجرایی نداری؟ وظیفه خطیب جمعه نقد مسئولان و دفاع از گفتمان انقلاب نیست؟ جنگ نرم، مقدمه جنگ سخت نیست؟ کسانی که فرهنگ مقاومت را زیر سوال برده و زمینه نفوذ یا تهاجم دشمن را فراهم می کنند نیازمند توبیخ نیستند؟ دم امام جمعه های شهرهای دیگر گرم که با هوشمندی و درک لازم از خطرات کجروی نخبگان، توصیه های صریح خود خطاب به دولتمردان را بدون لکنت بیان نمودند.

وفاق باید حول محور گفتمان رهبری و استکبار ستیزی و نفی سازش و تسلیم باشد. اینقدر انفعال و جوّگیر بودن هم خوب نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آنهایی که خوابند را خدا بیدار کند

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۰ تیر ۱۴۰۴، ۰۶:۵۷ ق.ظ

مسئولین امنیتی استان از خواب غفلت بیدار شوید؟؟ | عصر هامون

 

گفته میشود رژیم غاصب شروطی را برای جولانی تعیین کرده از جمله اینکه دولت سوریه دور بلندیهای جولان را برای همیشه خط بکشد، نیروهای ارتش سوری حتی به سرزمین های نزدیک بلندی های جولان هم نزدیک نشوند، ارتش جدید سوریه حق بهره مندی از هیچ نوع سلاح سنگینی را ندارد و نهایتا در حد استفاده از کلاش و دیگر اسلحه های سبک میتواند به حفظ امنیت داخلی بپردازد، آسمان سوریه باید در اختیار رژیم غاصب قرار داشته باشد تا هر وقت دلش خواست عملیات کند و...

اینکه آیا چنین وضعیتی برای ترکیه و سعودی مایه عبرت خواهد بود یا نه نمیدانم اما امیدوارم برای بعضی خودباختگان داخلی درس آموز باشد. بنده خدایی بود می گفت اسرائیل و آمریکا زورشان از ما بیشتر است هر چه میخواهند باید بگوییم چشم، مگر اینکه بخواهتد کشور را تجزیه کنند. هسته ای را بدهیم برود، موشکی را بدهیم برود، دولت مورد قبول آنها را روی کار بیاوریم، اقتصادمان تابع آنها شود و... اگر خدای ناکرده به مرزهایمان تجاوزی صورت گرفت و کسی خواست خاکمان را از ما بگیرد آن وقت دیگر برای دفاع و جنگ به پا خیزیم! از او پرسیدم قبول؛ اما با چه سلاحی؟! قبلش که همه را داده ای رفت. بماند که اگر دولتی تابع دشمن باشد اصلا نیاز به جنگ نیست، مثل پهلوی ها خرد خرد مناطق کشور را شوهر می دهد برود. بماند که اگر روحیه ذلت پذیری و تسلیم فراگیر شود دیگر ناموس مردم را هم ببرند کسی غیرت و انگیزه ای برای دفاع نخواهد داشت چه برسد به آب و خاک.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از مولوی تا هگل و مارکس و نیچه

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۳ تیر ۱۴۰۴، ۰۵:۴۸ ب.ظ

"مولوی دوبار مرا از مردن بازداشت: ...

و فصل دوم ورود به اروپا بود. در اوج جوانی، هم فرهنگ داشتم و هم ایدئولوژی و هم مسئولیت و… اما عظمت این هیولای پولاد، که بر روی طلا و سکس خوابیده است و نامش تمدن جهانگیر مغرب است و دارد نقش تمدن منحصر به فرد بشریت را بازی می‌کند، مرا بر خود لرزاند. با این دستمایه از فرهنگ و ایمان، تنها، می‌توانم با این دیو سیاه برآیم که با یک خیز مرا نبلعد و در معده‌اش که سنگ‌آهن و صخره خارا را هضم می‌کند، جذب و هضم نشوم، آن چنانکه خودپرستی و جنسیت و کار اقتصادی و شغل فنی، وتمایل به رفاه و لذت و مصرف و پیشرفت را که با مزاجش سازگار است، در خونش بریزد و نگه دارد و تمام احساسهای معنوی، ارزشهای اخلاقی، ایده‌الهای خدایی و همۀ انگیزه‌ها و آموزشها و اندوخته‌هایی را که از مذهبم و تاریخم به ارث گرفته‌ام، از ماتحت خود دفع کند…! نمونه‌هایی از چنین آدمهای تجزیه شده را هم به چشم می‌دیدم.

کیست که در این تنهایی و غربت، در این میدان گلادیاتوربازی، من اسیر را نیرویی می‌تواند داد که با این غول وحشی و هار و آدمخوار بتوانم مقابله کنم و رامش سازم؟ بی‌تردید مثنوی را از مشهد خواستم. تنها روح عظیمی که در کالبد ضعیف ما می‌دمد و ما را در برابر هجوم و حملۀ این مغول متمدن که درونها را قتل‌عام می‌کند، آسیب‌پذیر می‌سازد و روئین‌دل. همچون کودک ضعیفی که در کنار پهلوانی از اهل محل یا آشنا و خویشاوند خود حرکت کند و از هیچ آجانی، سگ هاری، دزدی، چاقوکشی، قلدر قداره‌بندی نهراسد و حتی در دلش همه را تحقیر کند و یال و کوپال و شاخ و شانه کشیدن و درجه و نشان و دم و دستگاه و اِهن و تُلپشان را به مسخره گیرد. من که شبها را با مولانای کبیر سرکرده بودم، صبح که بر مارکس و هگل و نیچه و سارتر و سوربون و کُلژدوفرانس و اساتید محترم و فرهنگ معتبر و تمدن طلایی و باد و برودهای فرنگی گذر می‌کردم، نگاهی عاقلانه و لبخندی بزرگوارانه و رفتاری اشرافی و احساسی شاهزاده‌مآب و نجیب‌زاده‌وار داشتم. در برابر این بورژواهای پرافادۀ تازه به دوران رسیده‌ای که یقه‌های سفت‌آرو گردنشان را شق نگه داشته و مدام جیبشان را تکان می‌دهند تا جرنگ جرنگ پولهای خرده‌شان را به گوش خلق‌الله برسانند، و چه چندش‌آور است تماشای این منظره که می‌بینی بچه ایرانی‌ها و بچه هندی‌ها و بچه مسلمان هایی که استعمار، شناسنامه‌شان را دزدیده و جیبشان را خالی کرده و این اصیل‌زاده‌های اشرافی را حقیر، فقیر و گدا بارآورده و با جیب خالی به آنجا آمده‌اند، بر این نو کیسه گردن شق جیب جرنگ جمع شده‌اند و با گوش هایی تیز و نگاه هایی خیره و دهن هایی وا، مسحور تماشای وی شده‌اند و به این موسیقی حقیر بازاری با تأمل و جذبۀ صوفیانه گوش سپرده‌اند و دستپاچه‌اند که زودتر برگردند و کرامات او را برای ملت خویش حکایت کنند.

اگر دقت کمی کرده باشی می‌بینی که این ها غالباً بچه «خرپول ها» و یا «بچه سگ‌دوها» یا «بچه خوک‌میزها»یند و تنها دلیلی که به آنها حق تحصیل در غرب داده است، یکی خرپولی پدرشان بوده است و دیگری خرفکری خودشان. ناامیدی از اینکه بتوانند در ایران، از سدّ کنکور بگذرند و پول پدرشان که می‌تواند بهترین زندگی را در هر جای دنیا برایشان فراهم آورد! چنین بچه‌ننه‌های نونوری که فقط وزن‌اند و قد و دیگر هیچ، مذهبشان را در عمه‌جانشان می‌بینند و سنتشان را در ننه‌جانشان و فرهنگشان را در گوگوش و واریته فرخزاد و تاریخشان همان کتاب چرند تاریخ دروغ دبیرستانی است، که نمرۀ صفر هم از آن گرفته‌اند و جامعۀ ایران برایشان همان چند تا محلۀ شمال شهر تهران است با آدمهای ترگل ورگلی که بوی آدمیزاد، نه از شرق و نه از غرب، به دماغشان نخورده. خلاصه بچه‌حاجی بازاری که اسلام را از چند روضه‌خوان و فالگیر و هیأت و دوره می‌گیرد. بچۀ دلال فروش کالاهای خارجی که تمدن را از طریق تورهای توریستی و یا در تماس با چند بازاری حقه‌باز ژاپنی، امریکایی، آلمانی… کسب کرده یا بچۀ تیمسار و سناتوری که ملیت را، در تکرار تملق های کلیشه‌ای و نوکری و جان‌نثاری دربار و دولت و رجزخوانی های مهوّع و پرستش هرکه تاج بر سر داشته  و کله‌منارها و چشم‌منارها و شهر کوران و پوست کاه‌کردن ها را در تاریخ ما، به عنوان شاهکار، به راه انداخته می‌داند… اکثریت این هایند که به غرب می‌روند، با چنین مایه‌دستی از شناخت خویش و مذهب و فرهنگ و تاریخ و آن همه اندیشه‌ها و رنجها و نبوغها و نهضت ها و احساس ها و زیبایی ها و گنجینه‌های فکر و هنر و ادب و اخلاق و آرمان و ایثار و شهادت و… که در زیر این پردۀ جهالت ما در این سرزمینها خوابیده است و پنهان مانده است. طبیعی است که وی در بازار پرزرق و برق تمدن غربی چشمش خیره شود و دهانش وا بماند و سپس با یک تصدیق پی.اچ.دی و با حالتی که: «این منم طاووس علیین شده» و دماغی پر از نخوت از خویش و نفرت از مردم خویش و دلباختگی عاشقانه به هر گُهی که حتی یک دختر فروشندۀ فرنگی می‌خورد، بازگردد و از اسلام اقش بگیرد و از ایرانی حالش بهم بخورد و از تاریخ ما بدش بیاید و فقط برای این حاضر شده باشد که به وطنش برگردد که چون اینجا خرتوخر است، با جادوی تصدیقی که دست و پا کرده، پول بی‌حسابی به جیب زند و در مدت کوتاهی میلیونر شود و برای زندگی توی آدمهای حسابی، با این پولهای بی‌حساب، زندگی آبرومند و شرافتمندانه‌ای در امریکا و اروپا برای خودش فراهم آورد و این است که می‌بینی این روشنفکر مترقی تحصیلکرده‌ای که این همه از غیرعلمی بودن مذهب و ارتجاعی بودن فرهنگ و تربیت نداشتن ایرانی عصبانی است، نیامده، یک پا دزد زد و بند کن وردار و رمالِ رسوا و کثیف از آب در می‌آید، که میدان را از شرخرهای کلاسیک خودمان می‌گیرد.

خوشبختانه، نه من و نه تو، هیچ‌کدام نه به دلیل بی‌استعدادی و نه خرپولی، در میان این گروه بُر نخورده‌ایم. من سال ها با چهل لیره پول اول شاگردی، با پنج نفر در پاریس زندگی کردم آن چنانکه خانه‌ام هنوز یادگار عبرت دانشجویان است و تو هم بچه منی!

آن بچه‌ها آنجا غالباً بچه‌های خلفی از آب در می‌آیند و پول های دزدی پدر را در موردش صرف می‌کنند و در گریبان روسپی‌ها و جیب سرمایه‌دارها می‌ریزند و یا به عنوان آنتی‌تز زندگی اشرافی و کثیف و انگلی پدرشان، بر اساس یک عکس‌العمل روحی و بازتاب انعکاسی، مارکسیست می‌شوند مارکسیست های روحی و امّی که در عین حال بدین وسیله پوچی وجودی و فکری و فرهنگی‌شان را هم جبران می‌کنند چون با انتخاب این برچسب، معنائی در خود احساس می‌کنند؛ بودن خود را اثبات می‌کنند.

خوشبختانه تو نه چنان عقده‌ای داری و نه چنین خلائی و بنابر این نه به صورت یک عکس‌العمل کور عاطفی و آنتی‌تز جبری دیالکتیکی که به عنوان یک متفکر آرام و سالم و مشرف بر همۀ جریان ها و از ورای همۀ کشاکش‌ها و عمل و عکس‌العمل‌های اجتماعی، طبقاتی و عاطفی نه یک بازیچه کور و مجبور نقش های اجتماعی و عوامل عینی و خارجی که یک تماشاگر منتقد و قاضی ماجراها و درگیری ها و اختلاف های فکری و ذهنی و سیاسی و اجتماعی… و هرچه در این جهان و بر روی این زمین و درازای این تاریخ می‌گذرد، باشی و بیندیشی و داوری کنی و چون اکنون در برابر تو، غرب با تمامی حجت ها و سفسطه‌ها و وکلا و شاهدها و اسناد و مدارکش تنها به قاضی آمده است و شرق، تاریخ شرق، روح ایران، ایمان و عشق و آرمان و رسالت و ارزش ها و احساس ها و اصالت ها و زیبایی ها و عظمت ها و سرمایه‌های اسلام همه غایبند و وکیل مدافع ما حضور ندارد، کتاب مولانا را می‌فرستم تا به نمایندگی همه در برابر مدعی، از ما دفاع کند. مولوی غیبت همه را جبران می‌کند و یک‌تنه همه را حریف است و ترا در ماندن یاری می‌کند."

این نامه را مرحوم دکتر علی شریعتی خطاب به پسرش احسان نوشت. متن کاملش در دسترس هست و میتوانید با جستجویی اندک بخوانید. کتاب "فرزندنامه" را می خواندم که اواخرش این متن زیبا هم بود. کتاب فرزندنامه، نامه های بعضی بزرگان خطاب به فرزندانشان است که انصافا آدم از خواندنش حظ می برد و آرامش می گیرد و خوشحال می شود که وقتش را هدر نداده است.

 

فرزند‌نامه:-درنگی-بر-فرزندنامه‌های-مشاهیر-و-نام‌آوران | روش-روشن | خانه کتاب  و ادبیات ایران

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این بار را با مصی موافقم!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱ تیر ۱۴۰۴، ۰۴:۰۰ ب.ظ

‫ایران سربلند - ویرگول‬‎

 

مصی علینژاد همشهری ماست متأسفانه. البته بابل ما دارالمومنین و شهری سرشار از افتخار و عزت و غیرت و حماسه و علم و ایمان است. یکی هم این وسط خائن و وطن فروش در آمده است.

حرفی را دیروز مصی زد که تاریخی است و عبرت آموز. این بار را به نوعی با فحوای کلام او موافقم. گفت اسرائیل اشتباه کرد که جنگ را آغاز کرد. ما (اپوزیسیون جیره خوار) داشتیم کاری میکردیم مردم از نظام برگردند و فاصله بگیرند؛ اما این جنگ باعث میشود که مردم دوباره طرفدار انقلاب و نظام بشوند!

راست می گوید. تهاجم فرهنگی یک جاهایی اثر گذاشته بود هم روی بعضی مسئولان هم روی بعضی از مردم. عده ای از مسئولان گرفتار تجمل گرایی و اشرافیت و رانت و باندبازی شده اند. عده ای از مردم تحت تأثیر رسانه های دشمن به خودباختگی روی آورده و دغدغه هایشان در سطح برداشتن روسری و بوسیدن در کوچه و آغوش رایگان و سلف مختلف تنزل پیدا کرده است. هیچ کدام از این اتفاقها در شأن جامعه اسلامی نیست. خیانت مسئولان ظاهرالصلاح به مبانی انقلاب و غلتیدن آنها در دامان مادیات و فساد مالی و اخلاقی و نیز گرفتار شدن لایه هایی از جامعه در منجلاب غربزدگی و خودباختگی و خودتحقیری داشت اندلس دیگر را پیش روی حکومت اسلامی ترسیم می نمود. 

جنگ تحمیلی غرب به واسطه سگ هار اسرائیلی شان یک بار دیگر باعث احیای شعائر دینی و ملی و انقلابی شد. یکبار دیگر مردم احساس کردند باید هوای همدیگر را داشته و در مقابل دشمن مشترک در صف واحد قرار بگیرند. حاکمیت هم باید حواسش را بیشتر جمع کند که فساد بعضی مسئولان باعث ضعف در تاب آوری مقابل دشمن میشود. جامعه اسلامی با این جنگ ناخواسته، به سمت اصلاحات انقلابی پیش خواهد رفت. عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. این جنگ هم یکبار دیگر معنویت و مقاومت و روح شهادت طلبی را در مردم زنده کرد هم مسئولان را به بازنگری در عملکرد خویش فراخواند. این جنگ تا مدتها امنیت و عزت و رفاه مردم کشورمان را رقم زده و بازار وطن فروشان خائن را کساد خواهد کرد به حول و قوه الهی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تزویر دشمن

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱ تیر ۱۴۰۴، ۰۳:۳۷ ب.ظ

‫آن روی سکه غرب، درگیر روابط متزلزل / سونامی افسارگسیخته خیانت در غرب‬‎

 

صدام هزاران نفر از کودکان و زنان بی گناه این مملکت را به خاک و خون کشید. استدیوم فوتبال ایلام را زد، ورزشگاه سنندج را، مدرسه ای در بروجرد، مدرسه در زنجان، دانشگاه تبریز، خانه ها و کارخانه ها و بازارها را با بمب و موشک ویران ساخت. تعداد شهدای بمباران دهه شصت را بشمارید. شیمیایی سردشت، اصلا شیمیایی حلبچه و... کجا دیدید غرب صدایی به اعتراض بلند کند و جنایات بی پایان صدام را محکوم نماید؟ اصلا به روی خودش نیاورد و همواره از ایران می خواست صلح تحمیلی را بپذیرد. 

الان هم غرب طرف اسرائیل است و چشم بر تجاوزگری ها و ترورها و کودک کشی های این رژیم سفاک بسته و از ایران می خواهد صلوات بفرستد و کوتاه بیاید!

هنوز هم عده ای گمان می کنند غربی ها دلشان برای مردم ما می سوزد و دنبال آزادی و دفاع از حقوق آنها هستند؟ این همه زن و کودک را صدام در شهرهای پشت جبهه کشت انسان و هموطن ما نبودند؟ آیا آنها که خود را به خواب زده اند بیدار شده و پی به ماهیت پلید و سراسر تزویر غرب به ظاهر مدافع حقوق بشر و آزادی خواهند برد؟ غربی که اجازه نمیدهد اندیشمندان و شهروندان و دانشجویانش تشکیل رژیم غاصب را زیر سوال ببرند، دلش برای آزادی مردم ما سوخته است؟ حالا اسلام نه حتی یکنفر با عقیده چپ و کمونیسیم نمیتواند در غرب سر بجنباند. غرب یا با سلاح رزم یا با رسانه تنها دنبال فروپاشی کشورهای مستقل است. این را بفهمیم و به رغم همه انتقادهایی که به مدیریت های داخلی داریم لااقل از سر لج و کینه به دامان غرب پناه نبرده و قوانین و رسانه های آنها را ملجأ آزادی و مدافع انسانیت و طرفدار مظلوم نپنداریم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رقص جنون تشنه آهنگ توست

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳۰ خرداد ۱۴۰۴، ۰۴:۱۲ ق.ظ

به حول و قوه الهی جنگ به زودی تمام میشود. اسرائیل به آنچه میخواست نمی رسد. اما اینطور نیست که هدفش را رها کند. بهانه رژیم غاصب برای آغاز جنگ، تعطیلی انرژی هسته ای ایران بود که خودش همین الان اذعان دارد قادر به نابودی آن نیست. برای همین با اتمام جنگ نظامی تلاش می کند از طریق رسانه و جوسازی و ناراضی تراشی به بزرگنمایی دستاوردهای خود و القای حسِ شکست به طیفی از مخاطبان خوش باور و دلداده غرب بپردازد و بدبینی و اعتراض عده ای را نسبت به ضرورت بهره مندی از انرژی اتمی تحریک نماید. غالب مردم البته به برکت خون شهدا از نتیجه این جنگ خشنود خواهند بود؛ ولی به هر حال رسالت ما به پایان نمی رسد. وظیفه داریم بیشتر حرف بزنیم و بیشتر بنویسیم. از منطق جهاد و غیرت و شهادت بگوییم. از تاریخ و تجربیات و عبرتهای آن بگوییم. از رذالت دشمن و ضرورت تقابل با زیاده خواهان از واقعیت میدان و زبونی دشمنی که مدعی قوی ترین ارتشهای دنیا بود.

هنوز هم عده ای گمان می کنند اگر شاه بود جنگ نداشتیم چون شاه با ابرقدرتها می ساخت و کاری به کار اسرائیل نداشت. هنوز برایشان جا نیفتاده که حتی اگر غلام حلقه به گوش غرب باشی هم باز کشورت خسارت خواهد دید حتی بیشتر از جنگ. یک نمونه اش فقط جدایی بخشی از سرزمین ایران است که در کمال بی غیرتی توسط شاه و پدرش تقدیم امپریالیسم شد. در حالی که ما بعد از انقلاب به رغم همه فشارها و سختی ها یک وجب از این خاک را به دشمن ندادیم. مطمئن باشید اگر باز هم مملکت را دست حکام بی غیرت بدهیم درست است که ممکن است به ظاهر جنگی رخ ندهد اما به اذعان خود غربی ها که دنبال تجزیه ایران هستند قدم به قدم باید شاهد از بین رفتن سرزمین مقدسمان باشیم. آیا بهتر نیست مردانه و با غیرت بایستیم و تسلیم بیگانه و تو سری خور اجنبی نبوده و دشمن را در اهدافش ناکام بگذاریم؟ تاریخ قضاوت خواهد کرد چه کسانی بیشتر دغدغه حفظ میهن را داشتند. آنهایی که از ترس جنگ به تجزیه کشور تن دادند و یا آنهایی که به استقبال خون و شمشیر و جهاد و شهادت رفتند اما نگذاشتند کشورشان ذلیل شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این روزهای تاریخی

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۴۰۴، ۰۵:۰۴ ق.ظ

نمایش "ایران زیبا "در کتابخانه ی ملی چین - ایمنا

 

یکی از همسایگان ما از بستگان شهید حاجی زاده است. به یاد او غذایی پخت و بین همسایه ها پخش کرد. به احترامش گرفتم اما دل و دماغ خوردنش را ندارم. میدهم به بچه ها. ان شاءالله شیرینی پیروزی در جنگ و شکست هیمنه رژیم غاصب را همه با هم پخش کنیم.

دیروز عصر حسن قشقاوی نماینده مجلس و دیپلمات سابق در گفتگو با شبکه خبر تشکری کرد از رسانه های عربی و آن دست از اپوزیسیون که به رغم همه اختلاف نظرها در برابر ددمنشی رژیم غاصب به یاری و حمایت از مردم ایران پرداختند. برخلاف اپوزیسیون وابسته و وطن فروش و معدودی از هموطنان فریب خورده و خودباخته، لایه ای از اپوزیسیون هم هستند که به فهم خود بر اساس انصاف و استقلال به جمهوری اسلامی نگاه کرده و خط قرمز ملیّت و شرافت ایرانی خویش را برای خوشآمد دشمن زیر پا نمیگذارند. بخش عمده رسانه های عرب زبان هم اگر چه دل خوشی از ایران ندارند اما در این اوضاع شرافت خود را به غرب نفروخته و به حمایت از مردم کشورمان برخاسته اند. در بعضی کشورهای اروپایی هم تظاهرات مردم را در محکومیت تعدی و جنایات رژِم غاصب بر ضد ایران اسلامی شاهد هستیم. امیدوارم آن دست از معدود هموطنانی که با شادی دشمن شاد میشوند و با قاتلان کودک کش در یک جبهه قرار گرفته اندهم از خواب غفلت بیدار شوند.

همه کسانی که دلشان در گرو سرافرازی مام میهن است این روزها باید احساس مسئولیت بیشتری کنند. همه مردم اعم از بسیجی یا غیربسیجی به گشت زنی در اطراف شهرها و معابر خلوت بپردازند و با مشاهده هر حرکت مشکوکی ضمن حفظ خونسردی با نهادهای امنیتی و انتظامی تماس بگیرند. همین تماسهای مردم عادی تا به حال باعث کشف و خنثی سازی مقادیر قابل توجهی از مهمات و دستگیری عناصر مزدور و طبعا نجات جان عده ای از مردم کشورمان گردیده است. همه در این روزهای تاریخی و سرنوشت ساز سهم داشته باشیم. مملکت، مملکت خودمان است. و البته دعا را هم فراموش نکنیم. قدرت مطلق، خداست. اوست که اگر اراده کند و اذن دهد مستضعفان بر مستکبران عالم پیروز خواهند شد. منهای خدا هیچیم.

امروز چند شهید حملات اخیر رژیم سفاک در قم تشییع میشوند. به یاری خدا نایب الزیاره دوستان خواهم بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شرف یا فرومایگی؟

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، ۱۱:۱۲ ب.ظ

مرد بودن هزینه دارد. مرد که بی غیرت نمی شود. میتوانی مرد نباشی، بی رگ باشی، سیب زمینی باشی. تو حیوانی بیش نیستی اگر جز به خوردن و خوابیدن و همبستری و رفاه بیشتر فکر نکنی. رفاه خوب است، زندگی زیباست؛ اما حیات بی عزت، خوار و خفیف بودن برای چند روز چریدن بیشتر، جز وصف حیوانی و وجه غریزی کجا برازنده انسان حقیقی است؟

جنگ میتوانست رخ ندهد. کافی بود انرژی هسته ای را تعطیل کنیم، دیگر شعار مرگ بر اسرائیل سر ندهیم و دلمان برای مظلومیت مردم فلسطین نسوزد. در موشک سازی را تخته کنیم. نفتمان را به غرب هبه کنیم. اصلاً بشویم عربستان سعودی، گاو شیرده آمریکا. حکومتمان را هم بسپاریم به غرب. ایران را خواستند تجزیه کنند بی خیال شویم چون ممکن است جنگ بشود! مگر شاه، بحرین را بدون جنگ نداد که برود؟ و شهر فیروزه را، پدرش آرارات و دشت ناامید را و اسلافشان سمرقند و بخارا را... تو سری خور باشیم تا چند صباحی بیشتر جای نان و پنیر، آبگوشت بز پاش تناول کنیم. بچریم و بز اخفش آمریکا باشیم و خوشحال که چند روز دیرتر قربانی میشویم. آری، گوسفند سرنوشتی جز قربانی شدن ندارد.

این چند صباح زندگی را مردانه زیستن و ایستاده مردن است که عزیز می سازد.

والله قسم سر تا پا مطیع غرب شویم مثل مصدق، باز هم غرب زیاده خواه، نوکری حلقه به گوش تر مثل محمدرضا را ترجیح خواهد داد. هیچ وقت حرف آمریکا، حرف نبوده، وعده و پیمانش اعتبار نداشته حتی برای سرسپردگانش.

خواسته های دشمنان ایران ته ندارد. هسته ای را بدهیم بعدش موشکی است بعدش نفت است بعدش کل حاکمیت است بعدش همه صنایع است بعد نوبت نوامیس، نوبت خاک وطن. مخالفان منصف جمهوری اسلامی هم از باب عرق وطن، ایستادگی ما در مقابل غرب را تحسین می کنند. نبرد بر سر هسته ای متضمن پیشگیری از نبرد بر سر تجزیه خاک ایران عزیز است.

ما جنگ طلب نیستیم اما حالا که پای جنگ به سرزمین ما کشانده شده و دهها زن و کودک بی گناه در خون غلتیده اند با همه قدرت همه گزینه هایی که باعث نابودی منافع غرب در سراسر جهان می شود را باید عملیاتی سازیم. خدا یار مستضعفان و مظلومان است. خدا را با دل شکسته و نیّت خالص به میدان بیاوریم. خدا جوانمردان را دوست دارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ساعت بیداری کی فرا می رسد؟

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۰۹ ب.ظ

کتاب‌ها نقش سید جمال الدین اسدآبادی را ماندگار می‌کنند - ایبنا

 

سال 1402 نام خیابانی در مشهد که کنسولگری عربستان در آن قرار داشت و به یاد شیخ مجاهد مظلوم شهید باقر النمر نامگذاری شده بود برای رفع کدورتهای بین دو کشور حذف گردید. آیا این نرمش تأثیری در رفتار دولت سعودی با شیعیان و ایرانیان داشت؟ نفعی برای عالم اسلام و اتحاد برای ستیز با صهیون به ارمغان آورد؟ 

چند روز پیش سخنرانی حجت الاسلام قاسمیان در دانشگاه علامه که با دعوت هیاتهای دانشجویی و تایید نهاد رهبری صورت گرفته بود لغو گردید. در بیان علت هم گفتند که او اخیرا حاشیه هایی را در خصوص دولت سعودی رقم زده است. خبرنگار زن سعودی اما در سکوت و بی تفاوتی مسئولان نظام اسلامی آزادنه در خیابانهای تهران به کشف حجاب پرداخت و فیلمش را منتشر کرد.

الان هم تصمیم گرفته شده برای رفع کدورت با دولت مصر نام خیابان شهید خالد اسلامبولی از پایتخت جمهوری اسلامی برداشته شود. نمی دانم این نرمش در رفتار دولت مصر تغییری ایجاد خواهد کرد یا نه. به یقین طرفدار هر وحدتی ولو با طیف جولانی برای درهم کوبیدن منافع اسرائیل هستم. اما امیدوارم سیاست های ما حالت یکطرفه به خود نگرفته و باعث سرخوردگی و ناامیدی متحدان آزادی خواه ما در منطقه نشود. یک روی خوش هم لااقل از آن طرف ببینیم. روح سید جمال شاد. امیدوارم بیداری و اتحاد اسلامی مدّ نظر او برای تقابل با دشمنان مشترک به یک فرهنگ و باور عمیق در دولتمردان و حکام اسلامی تبدیل شود. رفتار دولت عثمانی و متحدانش در سوریه که در بزنگاه مصاف حزب الله و حماس با رژیم غاصب صورت گرفت بسیار منافقانه بود و پشت جبهه مقاومت را خالی کرد. به هر حال امیدوارم روزی تحقق آرزوی یکپارچگی دولتهای اسلامی برای نبرد با غاصبین قدس شریف را شاهد باشیم. خوی ذلت پذیری و انفعال و دنیاطلبی و نفاق بعضی حکام به ظاهر اسلامی کمر مستضعفین را خم نموده و زیاده خواهی مستکبران و استیلای بدخواهان را توسعه بخشیده است. ظرفیت عظیم حج را ببینید. این همه مسلمان مظلوم و بی پناه در فلسطین به خاک و خون می افتند؛ آیا حتی پژواکی از صدای مظلومیت آنها در کنار پرده کعبه به گوش جهانیان رسید؟ در چند کشور اسلامی میتوان لااقل در حد بعضی کشورهای غیرمسلمان که این روزها به پا خاسته اند فریاد مرگ بر اسرائیل سر داد؟ با مسلمین خفته و دولتهای بی غیرت اسلامی چه باید کرد؟

بدبین نیستم و دعا میکنم تلاشهای وزارت خارجه نتیجه بدهد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

واقعاً مردم برای شما مهمند؟

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، ۰۸:۳۹ ب.ظ

پزشکیان: برهنگی و هنجارشکنی مورد پذیرش عموم مردم نیست - خبرگزاری آنا

 

پزشکیان کارشناس دین نیست و معلوم نیست چرا در مسائلی که سررشته ندارد نظر میدهد. او به بهانه مخالفت با برهنگی و ولنگاری با الزامی بودن حکم شرعی حجاب اسلامی هم مخالفت کرده است. در حالی که کشف حجاب، یکی از اصلی ترین مقدمات رواج بی بند و باری و ولنگاری است. بعد جالب اینکه مدعی شده ما از علی علیه السلام آموخته ایم رضایت خدا در گرو رضایت مردم است!

الان اصلا نمیخواهم این جمله را از منظر عرف و شرع، سبک سنگین کنم؛ اما خدایی اش این همه ملت فریاد می زنند و از گرانی روزافزون و بی نظمی اقتصادی و افزایش هزینه خدمات عمومی و ... گله می کنند رضایت خدا در گرو رضایت مردم نیست؟! این طور مواقع نعوذ بالله خدا باید نظرش را با دولت منطبق کند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا