اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

۸۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خودباختگی» ثبت شده است

خون شهدا پایمال شده است؟

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۳ آبان ۱۴۰۲، ۰۷:۲۲ ق.ظ

شهیدان با خون خود درخت اسلام را آبیاری کردند - ایمنا

 

خدا عالم را به گونه ای در دایره تدبیر خود خلق نموده که هیچ چیزی در آن هدر نمی رود. هر کلمه ای اثر دارد، هر شیء ناچیزی به چیز دیگری تبدیل میشود. چه برسد به آه مظلوم که عرش خدا را به لرزه می اندازد و خون شهید که بی شک ماندگار است و اثر دارد.

خون شهید هدر نمی رود. بالاترین ثمره خون شهدای ما بیداری آزادی خواهان جهان و اشاعه نگاه ضداستکباری در جای جای عالم است که آزادی قدس و رفع استبداد و امپریالیسم و غارتگری و زیاده خواهی کانونهای قدرت را در پی خواهد داشت.

اما حالا که صحبت از معامله بر سر خون شهدای فتنه و آشوب است و آه سرد پدر شهید عجمیان در گوش فلک پیچید آنگونه که پیش تر نیز اشک و آه از نهاد پدر شهید احمدی روشن برخاسته بود و پدر شهید محمدحسین حدادیان و... بد نیست از این زاویه هم به موضوع نگاه کنیم که به یک معنا حق شهدا پایمال شده است. هیچ شهیدی سر سازش با فرهنگ تجمل پرستی و اشرافی گری و رانت خواری و باندبازی و شکاف طبقاتی و اژدهای هفت سر فقر و فساد و تبعیض نداشته است. از این منظر تا زمانی که بی عدالتی در جامعه هست و عده ای خودباخته ظاهر فریب اهل تزویر در کنج عافیت در نقاب شعائر دین به ریش دین و دین دار میخندند و ارزشهای انقلاب را در پستوی ویلاهای برآمده از حقوقهای ناحق نجومی بیت المال در خلوت با ژیلاهای ابرو کمان سیه مژگان لپ گلی خویش به سخره میگیرند حق شهید پایمال شده است. تا وقتی در بانکداری و اقتصاد و معماری و صنعت و مدیریت و فرهنگ و ... از سبک زندگی و مدیریت دینی و ملی فاصله داریم در واقع از اهداف شهدا فاصله گرفته ایم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هامون، دیروز و امروز

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱ آبان ۱۴۰۲، ۰۹:۱۴ ق.ظ

فیلم ایرانی - هامون - خسرو شکیبایی - FULLHD

 

دیشب برای پنجمین بار نشستم و هامون را دیدم. اولین بار یازده یا دوازده سالم بود که آن را در سینما دیدم. چون قهرمان داستان، حمید هامون بود خوشم آمد و باز هم برایش تماشایش به سینما رفتم. درست مثل فیلم عروس که آنجا هم قهرمان داستان، حمید بود.

با یم یلد ولم یولد بچگی های حمید میخندیدم. با آشفتگی هایش، نویسنده بودنش، کتابخوانی هایش، دویدن هایش به وجد می آمدم. از این که بیقرار کشف حقیقت بود او را می پسندیدم. دریا را همیشه دوست داشتم. زیباترین موسیقی خلقت، صدای امواج آب است. از اینکه حمید هامون دل به دریا می سپرد آرامش میگرفتم و...

الان البته آن نگاه را ندارم. هامون، تصویر از هم گسیختگی روانی جماعت روشنفکر است که ماندن در راه و سرگشتگی و حیرانی را به ثبات قدم و یافتن مقصد و اقامت در منزل عبودیت ترجیح میدهند. درست مثل آنهایی که زیارت را بهتر از نماز می پندارند. مثل طلبه ای که نعلین زرد و عطر و سورمه چشم را واجب تر از درس بپندارد.

روشنفکرها اهل بازی و خوشگذرانی اند. دنبال تفاوتند و حاشیه را بر متن ترجیح میدهند. عرفان شیعه اما حقیقتی آرامش بخش در بطن نورانی خود دارد که در گرو همرهی و طیّ طریق با خضر ظلمت ستیز، قابل دستیابی و تحقق است.

رگه های نگاه چپ نیز در گفتگوهای فیلم دیده میشود. آنجا که توسعه مدل آمریکایی سنگاپور و فیلیپین و مالزی را دست و پا زدن سوسک وار در لجنزار برای رفاه بیشتر، حول محور شکم تلقی میکند.

اگر مهرجویی، گاو را گاو نامید، هامون را باید خر می نامید که این تعبیر نه البته از سر بغض و وهن که برگرفته از دیالوگهای مکرر قهرمان قصه است آنگاه که اذعان میدارد در پس این حیرانی چهل و خورده ای ساله، هیچ گُهی نشده است.

همه این ماجرا اما به آنجا که عارف مسلکی خداجو به نام علی عابدینی، در دریای گمگشتگی، دست نجات به سوی هامون دراز میکند قابل اغماض است. هامون را صدباره هم پخش کنند می بینم. دیدن یک فیلم لزوماً به معنای تأیید کامل محتوای آن نیست. همین که آدم میفهمد سازنده فیلم و سراینده داستان به فهم خودش احترام گذاشته و اثری جدی را خلق کرده هزاران بار می ارزد به تماشای سینمای غالب این سالها که معجونی از تلفیق تصاویر وارونه و صحنه های مشوّش بی هدف مبتنی بر ارضای شهوات و امیال حیوانی و اغراض بیگانه پسند سازندگانشان است. هامون لااقل ایرانی است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

احمق ها به بهشت نمی روند!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۸ مهر ۱۴۰۲، ۰۶:۲۴ ق.ظ

یکی از تلخ‌ترین پدیده‌هایی که چند سالی است سروکله‌اش در کشور ما هم پیدا شده، جشن طلاق است. مراسمی تاسف‌بار که در آن، برخی از زوج‌ها برای جدایی از هم جشنی برپا می‌کنند، دوستان و اقوام‌شان را دعوت می‌کنند تا جدایی‌شان را به دیگران اعلام کنند.

 

تلخ‌ترین پدیده‌‌ای که به تازگی در ایران مرسوم شده

 

به‌تازگی، ویدئویی از کادوی یک پدر برای جشن طلاق دخترش در فضای‌مجازی خبرساز شده است. حالا سوال این است که آیا برگزاری چنین جشنی باعث خوب‌شدن حال این دختر بعد از طلاق خواهد شد؟ آیا همراهی بعضی والدین با فرزندشان برای برگزاری جشن طلاق که در این ویدئو هم مورد توجه قرار گرفت، تصمیم درستی است؟

آن‌طور که گفته می‌شود، ریشه و پیدایش این مراسم در ابتدا از آمریکا بوده است و آن‌ها بر این باورند که این جشن، زهر جدایی و تلخی‌اش را می‌گیرد و تحمل رنج زندگی پس از طلاق را می‌کاهد. از منظر روان‌شناسی، این باور کاملا اشتباه و غلط است و متاسفانه این رفتار غلط مانند بعضی از رفتارهای اشتباه دیگر، وارد کشور و فرهنگ ما شده است.

جشن طلاق عمدتا در گروه‌هایی رخ می‌دهد که بین 20 تا 40سالگی هستند و از نظر طبقاتی در سطوح بالای اقتصادی و اجتماعی جامعه قرار دارند. شاید به‌عبارتی بتوان گفت بیشتر نوکیسه‌ها این کار را می‌کنند که بی توجه به مشکلات اقتصادی جامعه، از دل هر اتفاقی دنبال فخرفروشی هستند.

خودشیفتگی، تخریب همسر و جلب توجه دیگران

یکی از دلایل تصمیم برخی افراد برای برگزاری چنین جشنی، می‌تواند آگاهی‌رسانی و اطلاع به دیگران از این اتفاق تلخ باشد. یعنی می‌گویند که از طریق جشن طلاق، می‌خواهیم به همه خبر بدهیم از هم جدا شده‌ایم! طبیعتا این شیوه باعث ریخته شدن قبح طلاق می‌شود و به همین دلیل، توصیه نمی‌شود.

دلیل دیگر به ویژگی‌های شخصیتی خاص افراد برمی‌گردد. برخی افراد بزرگ نمایی می‌کنند و مایل اند همیشه کارهایشان سروصدا داشته باشد و با جشن طلاق می‌خواهند به دیگران بگویند که ما حتی در طلاق چنین کاری کرده‌ایم. در واقع آن‌ها با قصد و نیت مطرح‌کردن خودشان بیشتر دست به این‌گونه فعالیت‌ها می‌زنند. بعضی افراد هم خودشیفته هستند و با برگزاری این جشن، می‌خواهند به دیگران بگویند که خودشان هیچ تقصیری در آن نداشتند. بعضی از افراد هم این موضوع را دستاویزی برای جلب ترحم دیگران قرار می دهند تا همسر سابق خود را به عنوان یک دیو ‌صفت معرفی کنند و نشان دهند که چقدر در زندگی با چنین فرد پلیدی، رنج و دشواری را تحمل کردند.

تلاش بی‌فایده برای کوچک‌شمردن دردهای طلاق

از آن جا که طلاق امر بسیار ناخوشایندی است و می‌تواند آسیب‌های جدی به روحیات افراد وارد کند، با به نمایش گذاشتن و برگزاری این نوع جشن‌ها و کوچک شمردن موضوع، فقط صورت مسئله را پاک می‌کنیم. جدایی یک ناکامی بزرگ و تجربه سنگین است، حالا چه فرد به آن اعتراف کند و چه نکند، چه به ازدواجش علاقه داشته باشد و چه نداشته باشد. افراد در زمان جدایی واکنش‌های متفاوتی از خود نشان می‌دهند. برخی بدون انجام کار خاصی روال زندگی خود را در پیش می‌گیرند، برخی دیگر ممکن است به سرعت دوباره ازدواج کنند یا با فرد دیگری وارد رابطه شوند. در واقع با انجام چنین کارهایی نوعی همپوشانی ایجاد می‌کنند تا آسیب‌های ناشی از جدایی برای‌شان کمتر و قابل هضم‌تر شود. بنا بر مقتضیات روزگار حالا مد به سمتی رفته است که برخی افراد برای اعلام جدایی خود متوسل به برگزاری مراسمی به نام جشن طلاق می‌شوند تا با توسل به چنین رفتارهایی خشم و ناکامی و سرخوردگی خود را تسکین دهند. البته برگزاری این نوع مراسم‌ و توسل به روش‌های مشابه هرگز درد ناشی از جدایی را در افراد کاهش نمی‌دهد و تلاشی بی‌فایده است.

اشتباه والدین در همراهی با فرزند در جشن طلاق

متاسفانه برخی والدین در برپایی این جشن با فرزند خود همکاری می‌کنند اما آن‌ها نباید فکر کنند چنین جشن‌هایی تاثیر روانی مثبت بر روحیه فرزندشان دارد. این پدیده نه تنها به آن‌ها کمک نمی‌کند بلکه فرزندشان با برپاکردن جشن طلاق، نفرت و شکست خودش را پشت نقاب شادی پنهان می‌کند که رفتاری بسیار اشتباه و فرار رو به جلو بعد از شکست محسوب می‌شود. به طور کلی، عوارض ناشی از جدایی و طلاق در هر فردی متفاوت است اما با برگزاری چنین جشن‌هایی معمولا عمیق‌تر می شود و بسته به میزان سرخوردگی و آسیب ناشی از آن، می‌تواند دردسرهای بیشتری داشته باشد.

جشن طلاق باعث حال خوب نمیشود

ذات از دست دادن و طلاق با افسردگی در ارتباط است. وقتی ما چیزی و فردی مهم را از دست می‌دهیم، احتمال آن که دچار افسردگی شویم بسیار زیاد است. در این جا هم مشخص است زوج ها دارند یکدیگر را از دست می‌دهند و افسرده می‌شوند. آیا فرار از این افسردگی با برگزاری جشن طلاق، فایده‌ای خواهد داشت؟ مسلما حال فرد خوب نخواهد شد و جشن طلاق، فرار کردن از اصل موضوع است و از تلخی طلاق کم نخواهد کرد.

خراسان

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بیدارشو عزیز!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۶ مهر ۱۴۰۲، ۰۷:۴۷ ق.ظ

فوری؛ حمله وحشیانه اسرائیل به یک بیمارستان در غزه با 500 شهید+ عکس/ اعلام  آماده باش کامل پنتاگون به نیروهای آمریکا در منطقه/ افزایش تعداد شهدای غزه  به 4200 نفر/ تبادل آتش

 

سال 65 شدیدترین حملات هوایی به مناطق مسکونی کشورمان صورت گرفت. مدارس بروجرد، زمین فوتبال سنندج، کارخانه های اراک، خیابانهای اندیمشک و ... دهها زن و کودک بیگناه در خون غلتیدند. کمی بعد حملات گسترده شیمیایی به شهرهای مرزی مثل سردشت را هم شاهد بودیم. رسانه های دنیا منعکس کردند؟ خیر. دولتهای غربی محکوم کردند؟ خیر. در جریان جنایات فجیع و نسل کشی صربها در نبرد بوسنی نیز همین روند را در رسانه های غربی شاهد بودیم. توحّش صربها در مواردی بالاتر از جنایات داعش بود. اما غرب نمیخواست خودش را زیر سوال ببرد. حالا هم در فلسطین شاهد فجیع ترین جنایات ضدبشری مثل حمله به بیمارستان و ... هستیم اما رسانه ها و دولتهای غربی ساکتند.

در جریان مرگ مهسا همین رسانه های غربی چه جنجالی بلند کرده و چگونه دم از حقوق بشر و انسانیت و ... می زدند؟

آنهایی که دل در گرو آزادی های غربی و حاکمیت رسانه های دشمن بسته و به گمانشان غرب بهشت گمشده آزادی و حقوق بشر است و دولتهای اروپایی دلسوز مردم دنیا هستند کی قرار است از خواب غفلت بیدار شوند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شما آزادید آنگونه که ما میخواهیم!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۹ مهر ۱۴۰۲، ۱۱:۱۲ ق.ظ

اهتزاز پرچم فلسطین در این کشور جرم شد

 

«سوئلا بریورمن»، وزیر کشور انگلیس در نامه‌ای خطاب به افسران ارشد پلیس گفته اهتزار پرچم فلسطین یا سر دادن شعار در حمایت از آزادی فلسطین می‌تواند جرم تلقی شود.

 

قابل توجه عزیزانی که غرب را مهد آزادی شمرده و آتش زدن قرآن را امری عادی در راستای تحقق دموکراسی تلقی می نمایند.

برافراشتن پرچم فلسطین را هم در انگلیس ممنوع کرده اند. پلیس فرانسه نیز تظاهرات در حمایت از مردم فلسطین را به خاک و خون کشید. پیشتر بیان شده بود حتی برگزاری یک کنفرانس دانشجویی در نقد اشغالگری قدس در کشورهای اروپایی ممنوع است. آن چنان که دیدید مورّخ ناقد دروغ هلوکاست را به زندان انداختند. چنان که تصویر و نام حاج قاسم را در اینستاگرام با شعار آزادی ملتها منع کرده اند. آنگونه که پیروان فرقه داوودیه را در آمریکا زنده زنده سوزاندند و... دلدادگان غرب کی از خواب ناز بیدار میشوند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پز روشنفکری به شما نمی آید

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ۱۰:۲۷ ق.ظ

 

خبرگزاری فارس وابسته به سپاه این عکس مربوط به سخنرانی سردار سلامی را با ذوق و شوق منتشر کرده. همان انگیزه ای که در باغ موزه دفاع مقدس وابسته به سپاه نیز مانع از برخورد با بی حجابی شده اینجا در انتشار تصویر دختر خانمی با ناخن های لاک زده و صورت آرایش کرده و موهای بیرون از روسری دچار شعف و شتابزدگی میشود. یعنی ببنید ما چقدر لارجیم، مبادا قشر خاکستری از ما برنجد و...

واقع امر این است هیچ کس حاضر نیست تبعات دفاع از حکم شرع را بپذیرد. قدرت شیرین است. همین خبرگزاری فارس که تسامح در دفاع از شرع را عادی تلقی نموده گاه برای تخریب منتقدان و دفاع از میز صاحبان قدرت و باند قالیباف، بدترین ورارونه نمایی ها و بی اخلاقی های خلاف شرع را مرتکب میشود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یا زنگی زنگ یا رومی روم

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۴ مهر ۱۴۰۲، ۱۰:۳۸ ق.ظ

 

ترکمن ها را دوست دارم. به این شهر سفر داشته ام. هر جا هم مردمانش را دیدم با آنها مأنوس شدم. یک حس قرابت با اهالی این بندر زیبا دارم. شاید بخاطر سکونت بیست ساله بعضی اقوام نزدیک در این شهر، اخبار و مسائل مربوط به این قوم فرهیخته را دنبال میکنم.

امروز تصویری از عروسی سنتی مردم بندرترکمن را دیدم. خوشحال شدم فقط ای کاش آقا داماد دقت میکرد که کراوات جزو رسوم سنتی اهالی ترکمن صحرا نیست. ان شاءالله زندگی شاد و موفقی داشته باشند. خواستم به این بهانه اشاره کنم به بعضی تخلیط های فرهنگی که گاه از سر ناآگاهی صورت می گیرد. مثلاً طرف شعار ملی گرایی میدهد و به خاطر اثبات علقه به ایران، نام مذهبی خود را تغییر میدهد اما حواسش نیست یا نمیداند که همین فرهنگ و تمدن ایرانی همواره مزیّن به حجاب بوده و نمیشود جایی که به نفعمان نیست از زیر تقّید به آداب ملی شانه خالی کنیم و...

یا بعضی ها که دغدغه دین را دارند اما سبک زندگی و رفتارشان غیر دینی است. اگر ادعای راه و مسلکی را داریم سعی کنیم جوانب آن را هم آموخته و به آن ملتزم باشیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ارواح پوک!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۳ مهر ۱۴۰۲، ۰۴:۱۱ ب.ظ

وقتی خدا را نداشته باشی، هویت نداری، گمشده ای در درونت تو را به سرگشتی و پوچی میکشاند اگر از حقیقت فراری باشی. انسان اشرف مخلوقات است. فطرت درونش او را به بزرگی و شرافت فرا میخواند اما متأثر از دنیای مصرف و تکنولوژی، وقتی انسانیت را در چارچوب بدن و هاضمه فیزیک معنا کند حس خلأ و تهی شدن از هویت، ثمره ای جز خودکشی یا میل به پوچی و تنزّل به مقام حیوانیت نخواهد داشت:

 

چندی پیش مردی اهل ژاپن که ۱۲هزار پوند هزینه کرده بود تا با دوخت لباسی شبیه سگ، او را به شکل سگ «بوردرکولی» درآورند گفت، «سگ‌های ظالم و بی‌عاطفه با من بازی نمی‌کنند و این موضوع مرا بسیار ناراحت کرده است.»

این مرد ژاپنی که «توکوسان» نام دارد، پیش از اینکه با لباس سگ «بوردرکولی» قدم به بیرون از خانه بگذارد، یک لباس دیگر سگ داشت که فقط وقتی در خانه بود، آن را می‌پوشید.

این مرد سال گذشته یک شرکت ژاپنی به نام «زپت» (Zeppet) را، که برای ساخت مجسمه‌ها و مدل‌های فیلم شهرت دارد، برای دوخت این لباس به خدمت گرفت. این شرکت لباس حیوان‌نما را در ۴۰ روز ساخته است.

او در این باره می‌گوید: «چهارپایان و به خصوص چهارپایان مهربان حیوانات مورد علاقه من هستند. در میان آنها فکر می‌کردم یک حیوان بزرگ‌تر که نزدیک به جثه‌ام باشد بهتر است، بنابراین تصمیم گرفتم تا یک سگ شوم.»

البته همان‌طور که انتظارش هم می‌رفت، توکو از زمان انتشار ویدیوهایش در رسانه‌های اجتماعی با واکنش‌های منفی بسیاری روبرو شده است. برخی می‌گویند که او به دلیل اختلال روانی باید به دنبال درمان باشد.

حالا او پس از اینکه مدت‌ها درون یک قفس می‌نشست، تصمیم گرفت به پارک رفته و به سگ‌های دیگر نزدیک شود. اما هر بار که سعی می‌کرد به سگی نزدیک شود، آنها ابتدا از دیدن او کمی تعجب می‌کردند و سپس از او فاصله می‌گرفتند که این موضوع او را بسیار ناراحت و شاکی کرده است.

مردی که لباس سگ می‌پوشید، شاکی شده که چرا سگ‌ها با او بازی نمی‌کنند

توکوسان می‌گوید، «پوشیدن لباس سگ، سرگرمی مورد علاقه من است اما دوست داشتم سگ‌ها هم مرا بین خودشان راه می‌دادند و از اینکه این اتفاق نیفتاد، ناراحت شدم.»

مردی که لباس سگ می‌پوشید، شاکی شده که چرا سگ‌ها با او بازی نمی‌کنند

  • سیدحمید مشتاقی نیا

باز هم سینما، باز هم تعرض

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۲ مهر ۱۴۰۲، ۰۴:۴۳ ب.ظ

تعرض جنسی یا تجاوز جنسی - از پیشگیری تا درمان - دکتر طاهری

 

جماعت مدعی روشنفکری بیشترین سر و صدا بر سر آزادی را دارند، مدعی دفاع از حقوق زن هستند، در همه مسائل هم اظهار نظر کرده و نسخه شفایخش ارائه می دهند؛ اما هر از گاه صدای گندکاری یکی از آنها در آمده و کوس رسوایی شان به صدا در می آید. پیش از شروع ماجرای مهسا، شاهد افشاگری های حیرت آوری از پشت پرده فساد جنسی سینما توسط بعضی زنان سینماگر بودیم. در خبر زیر، تعرض به چند دختر نوجوان، موضوع پرونده تعرض یک کارگردان عنوان شده است:

 

روزنامه ایران: شهریور سال ۱۴۰۱ دختر نوجوانی به نام ملیکا ادعا کرد از سوی یک کارگردان میانسال مورد آزار و اذیت قرار گرفته است .

وی که با مادرش به پلیس آگاهی رفته بود، در توضیح ماجرا به مأموران گفت: من به یک آموزشگاه خصوصی می‌رفتم.مربی ما خانمی ۴۰ ساله بود که یک روز درباره بحث آرامش روح و پاک کردن ذهن و روح از شیاطین صحبت می‌کرد، بعد هم وقتی اشتیاق مرا برای ادامه این بحث دید گفت که یک کارگردان سرشناس را می‌شناسد که می‌تواند روح انسان‌ها را از شر شیاطین پاک کند. من تحت‌تأثیر حرف‌های خانم مربی قرار گرفتم و به او اعتماد کردم و خواستم من را به آن کارگردان معرفی کند.

دو روز بعد با من تماس گرفت و گفت به سختی توانستم برایت وقت ملاقات بگیرم و باید به خانه آقای کارگردان در شمال تهران برویم. من هم روز قرار با ذوق و شوق به خانه ویلایی کارگردان ۴۵ ساله رفتم. خانم مربی هم آنجا بود. کارگردان مورد نظر از همان ابتدا با دیدن من حرف‌های عجیبی زد. از خودش تعریف کرد که ارتباطات ماورایی دارد و بعد هم مدعی شد شیاطین مرا احاطه کرده‌اند اما گفت نگران نباش چون هنوز دختری نوجوان هستی و روحت پاک است، بزودی از دست آنها رها می‌شوی و به همه خواسته‌هایت می‌رسی.

پس از آن خانم مربی با این بهانه که محیط باید خلوت باشد ما را تنها گذاشت. لحظاتی بعد آقای کارگردان به من گفت برای شروع کار باید لباس‌هایم را دربیاورم و من هم که در جو محیط قرار گرفته بودم حرفش را گوش کردم اما او من را آزار داد و بعد هم گفت برای به سرانجام رسیدن هدفم نباید درباره این موضوع با کسی حرف بزنم.

شب وقتی به خانه برگشتم آنقدر حالم بد بود که موضوع را به مادرم گفتم و حالا هم از آقای کارگردان و مربی‌ام شاکی هستم.

پس از ثبت این شکایت و در حالی که مأموران تحقیقات خود را آغاز کرده بودند، دومین شکایت مشابه از آقای کارگردان به پلیس اعلام شد.

میترا ۱۶ ساله که با پدرش به پلیس آگاهی رفته بود، در توضیح ماجرا گفت: یک ماه قبل از طریق مربی‌ام در یک آموزشگاه با کارگردان و تهیه‌کننده‌ای آشنا شدم.

خانم مربی می‌گفت تهیه‌کننده میانسال می‌تواند روحم را از ناپاکی‌ها خلاص کند و پس از آن می‌توانم به خواسته‌هایم برسم. به همین خاطر با او قرار گذاشتم و به خانه مرد میانسال رفتم اما او مرا آزار داد. من از ترسم نزدیک یک ماه سکوت کردم تا اینکه فهمیدم یکی دیگر از دوستانم هم با همین ترفند به دام سیاه همین کارگردان افتاده و مورد آزار قرار گرفته است. به همین دلیل ماجرا را به خانواده‌ام گفتم، اما دوستم از ترس آبرویش سکوت کرده و موضوع را به خانواده‌اش نگفته است.

با اظهارات شاکی دیگر، مأموران به خانه ویلایی کارگردان رفته و او را بازداشت کردند. در ادامه مربی آموزشگاه نیز دستگیر شد. سپس پرونده برای تحقیق و رسیدگی به شکایت‌ها به شعبه ششم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

در آن جلسه نخستین شاکی گفت: روز حادثه وقتی حرف‌های این مرد را شنیدم اول تعجب کردم اما وقتی مربی گفت نگران نباش من هم برای دور کردن شیاطین خودم را به دست آقای کارگردان سپردم و او شیاطین را از من دور کرده و با خیال راحت به او اعتماد کن، خام حرف‌های این زن شدم و خودم را تسلیم آقای کارگردان کردم.

میترا نیز گفت: من به تازگی فهمیده‌ام که چند دختر دانش‌آموز دیگر هم به دام این دو شیاد افتاده‌اند، اما آنها از ترس آبرویشان سکوت کرده و پیگیر پرونده نشده‌اند. این مرد باید به سزای عملش برسد چون زندگی چندین دختر را تباه کرده است.

سپس دو متهم با انکار اتهام‌شان عنوان کردند هیچ‌کدام از شاکی‌ها را آزار نداده‌اند. زن جوان مدعی شد خودش قربانی خواسته‌های شوم این کارگردان شده اما او دختران نوجوان را اغفال نکرده است.

با تکمیل تحقیقات، دو متهم بزودی در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه می‌شوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سر تندیس حاج قاسم هم معامله میکنیم

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۲ مهر ۱۴۰۲، ۰۸:۳۳ ق.ظ

مشخصات، قیمت و خرید تندیس طرح شهید حاج قاسم سلیمانی کد B100 | دیجی‌کالا

 

غائله مهسا، بازی برد برد بود. طرفداران فحشا به مطالبه اصلی خود یعنی کشف حجاب رسیدند. در پایتخت جمهوری اسلامی حتی در باغ موزه دفاع مقدس و بیخ گوش عزیزان سپاه هم مانور بی حجابی در جریان است.

دولت هم از این بازی ضرر نکرد. مطالبات اصلی مردم از فضای معیشت به مطالبات غیرواقعی و بی خاصیت منحرف شد و فریاد از گرانی و بیکاری و ... جای خودش را به هوس بوسیدن در کوچه و آغوش رایگان داد. دولت از این موقعیت استثنایی کمال بهره را برد و در اقدامی ضربتی، دلار را از بیست و پنج هزار تومان به پنجاه هزار تومان رساند و چاله چوله های اقتصادی اش را پر کرد. مقداری هم از همین درآمد بادآورده در قالب یارانه و سهام عدالت به لایه هایی از جامعه بخشیده شد تا رزومه عدالت و مردم داری اش بدون آمار نماند. پرونده اختلاس های کلانی مثل فولاد مبارکه و ... در محاق فراموشی فرو رفت، طرح های حاشیه سازی مثل صیانت فضای مجازی، افزایش هزینه تلفن ثابت و... در لابلای همین هیاهو به اجرا درآمد، مبارزه با حلقه های رسانه ای و فکری وابسته به اجانب شدت و رسمیت بیشتری گرفت و...

نظام و ضد نظام، سهمشان را از این غائله به دست آوردند. ضررش ماند برای مردم و احکام شرع.

قدرت، شیرین است و تغییر باور "اوجب واجبات بودن حفظ نظام" به "اوجب واجبات بودن حفظ میز"، راه را برای توجیه هر نوع سیاست بازی و عقب نشینی از شعائر هموار ساخته است.

الغرض؛ به همان دلیل و انگیزه ای که خشتک رییس جمهورهای سابق را بخاطر دم زدن از ورود بانوان به ورزشگاه برای تماشای مسابقات فوتبال، روی سرشان می کشیدیم اما در دولت رییسی به این خواسته فدراسیون جهانی تن دادیم (و البته از این دست مثالها فراوان است) بابت تندیس حاج قاسم هم عقب نشینی کرده و تصویر این نماد مقاومت و عزت و بالندگی ملت را از ورزشگاه اصفهان دور خواهیم کرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خاک بر سرت پادشاه!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۹ شهریور ۱۴۰۲، ۰۷:۳۶ ب.ظ

خودباختگی

 

ماجرای این بخش از خاطرات سفر ناصرالدین شاه به لندن حکایت آنانی است که در موجهه با پدیده ای نو دچار خودباختگی می شوند. این پدیده نو می تواند تکنولوژی و ابزاری جدید باشد یا سفر به مکانی جدید و یا مواجهه با مردمی از شهرهای بزرگ که گاه در رفتار بعضی از ما جلوه گر شده و البته نشان دهنده حس ضعف و حقارت درونی است. ناصرالدین شاه روی خوشگلی دختران غربی هم دچار اغراق شده؛

 

سومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا در فروردین سال ۱۲۶۸ شمسی آغاز شد؛ او در این سفر ابتدا به روسیه رفت و سپس عازم کشورهای آلمان، هلند، بلژیک و انگلستان شد.

در اینجا گزیده‌ای از روزنامۀ خاطرات او در روز شنبه پانزدهم تیرماه سال ۱۲۶۸ شمسی (ذی‌القعده سال ۱۳۰۶ قمری) را می‌خوانید که مربوط است به حضور شاه در شهر لندن:

از خواب برخاستم به حمام رفتم، حمام ترکی است، بسیار خوب حمامی بود . . . قبل از اینکه لخت بشوم یک دکانی دم در حمام بود آنجا رفتم عطر، ماهوت پاک‌کن و بعضی شیشه‌های عطر داشت به میرزا محمدخان فرمودیم ابتیاع کرد، دو دختر بسیار خوشگل هم در آنجا بودند . . . کالسکه حاضر بود، باید به خانۀ دوک کامبریج و گلادستون و گرانویل برویم . . .

گرانویل از دستۀ لیبرال است و یک وقتی وزیر خارجه بوده، خودش آدم بی‌چیزی است نسبت به سایر معتبرین و لردها، خانه داشته فروخته است و این خانه را کرایه کرده، خودش شبیه یک عنتر سفید است، دو دختر بسیار خوشگل داشت . . .

بعد گیر عکاس‌ها افتادیم، عکاس انگلیسی اول عکس انداخت بعد یک عکاس پلنی بود او آمد توی اطاق ما را به زور قَسَم بیرون برد، بسیار آدم فضول پرحرفی بود، سر ما را اینطرف آنطرف می‌کرد، هی می‌گفت حالا خوب شد، ما را به تنگ آورده بود . . .

ساعت شش و نیم باید برویم به کریستال‌پاله مهمان ولیعهد هستم به شام و آتش بازی . . . وقتی به در عمارت رسیدیم دیدم مردم ده پشته بیست پشته ایستاده‌اند . . . قریب سه کرور نفر آدم بدون اغراق ایستاده بودند، دیگر سوراخی نمانده بود، جای خالی کسی نمی‌توانست نشان بدهد، تمام این مردم با لباس‌های تمیز قشنگ بودند، یک نفر که لباس کثیف در بر داشته باشد دیده نمی‌شد . . . چهارصد هزار از این مردم دختر بودند از سن 4 سالگی الی هفده سالگی، موهایشان افشان است، همه خوشگل . . .

ولیعهد، زنش، اعیان و اشراف همه حاضر بودند، وارد به چند دالان شدیم که اکسپوزیسیون گل سرخ بود، قریب به دو هزار گل به انواع مختلف ملاحظه کردیم، گل بود به اندازه یک دوری [بشقاب] . . . درخت‌های مجلسی شلیل، آلبالو و گیلاس دیده شد . . .

یک حالت و عالم غریبی بود که نمی‌توان گفت و نوشت، اگر انسان می‌خواست سیصد هزار دختر خوشگل منتخب می‌کرد، خیلی اوضاع غریبی بود، همان قسم تماشا می‌کردیم . . . مثل دریا آدم موج می‌زد، فواره‌های بلند خوب دیده می‌شد . . . آن گلی که در سینه داشتم از بالکن در میان جمعیت انداختم که قریب ده هزار نفر هجوم آوردند و همدیگر را می‌زدند فریاد می‌کردند و از دست یکدیگر می‌ربودند، حقیقتا یک نوع احترام بود نسبت به ما و خیلی خوب و به موقع انداخته بودم . . . خیلی خیلی تماشا کردم . . .

فرادید

 

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سودای سیمرغ

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲ شهریور ۱۴۰۲، ۱۲:۱۹ ب.ظ

عکسی دردناک از آرات حسینی که جنجالی شد

 

پول پرستی، خودخواهی، منفعت طلبی، شهرت گرایی، چشم و هم چشمی و... در غریزه همه آدمها وجود دارد اما رسانه باعث شعله ورتر شدن و تحریک ناتمام آن گردیده. اینکه میل به مهاجرات و کسب موفقیت و پول بیشتر ولو زیر پرچم کشوری دیگر و لگدزدن به هویت ملی به امری عادی در نسل جدید و خانواده هایشان تبدیل شده از ثمرات عصر حاکمیت رسانه است. حالا این خبر را هم بگذارید رویش. من توضیح بیشتری نمی دهم:

برترین‌ها: عکسی از آرات حسینی در حال انجام حرکات نمایشی در خیابان منتشر شده که مورد انتقاد کاربران فضای مجازی قرار گرفته است.

یکی از کاربران نوشت: « آرات از آکادمی‌ تیم بارسلونا و لیورپول رسید به نمایش خیابانی!! این بچه رسما بازیچه دست باباش شده و هیچ آینده درخشانی نداره...»

دیگری هم نوشت: این بچه چرا قد نمی‌کشه؟!!! من جدی نگرانشم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آبرو داری در کشور همسایه

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۷ مرداد ۱۴۰۲، ۰۴:۴۵ ق.ظ

ایرانی هایی که می روید ترکیه خرید میکنید و اقتصاد کشورتان را پنچر کرده اید

هموطنانی که ارز مملکت را هدر می دهید

عزیزانی که همیشه طلبکار هستید چرا پول روضه خرج فقرا نمی شود اما تفریح و خریدتان را میبرید ترکیه

اگر این نظرات متعلق به کاربران عراقی بود در آستانه ایام اربعین چه جار و جنجالی را بر ضد مسافران و زائران کربلا بلند می کردید؟

 

کامنت‌های تاسف‌بار مردم ترکیه علیه مسافران ایرانی‌

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک آمار وحشتناک

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۶ مرداد ۱۴۰۲، ۰۵:۴۲ ق.ظ

این آمار وحشتناک نشانه بروز یک مشکل جدی فرهنگی است.

پناه بردن این حجم عظیم از جامعه به سیگار چه ناشی از مشکلات روحی باشد و چه از سر تقلید از رسانه، علامت یک معضل فرهنگی دردناک است که تلاش برای رفع آن مغفول واقع شده است. خسارت هنگفتی که مصرف سیگار روی دست جامعه میگذارد باید عزم جدی متولیان فرهنگی را جهت توجه بیشتر به آن جلب نماید.

آمار وحشتناک از مصرف سیگار در ایران، رشد ۱۳۳ درصدی دختران نوجوان سیگاری، مصرف سیگار توسط زنان ۱۹۰ درصد زیاد شده است. به این تصویر نگاه کنید:

 

 آمار وحشتناک از مصرف سیگار در ایران

 

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ارمغان خودباختگی حکام

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۵ مرداد ۱۴۰۲، ۰۵:۲۲ ق.ظ

                              اظهارنظر توهین‌آمیز مقام اوکراینی درباره آسیایی‌ها

 

دبیر شورای دفاع و امنیت ملی اوکراین ادعا کرد، روس‌ها "آسیایی" هستند و درنتیجه میزان "انسانیت" آنها کم است!

 

والّا تا آن جا که ما یادمان می آید دو جنگ بزرگ جهانی وحشیانه و خون بار را غربی ها به راه انداختند. نازی ها و صربها. حادثه هیروشیما کار غربی ها بود.

جنایات بلژیکی ها و فرانسوی ها و... در مستعمرات آفریقایی از اعجاب انگیزترین فجایع عالم حلقت است. کشف گورهای دستجمعی در کانادا هر از گاه جلوه دیگری  از خوی توحش جماعت اتو کشیده را بر ملا میسازد. در جریان جنگ بوسنی، قتل عام مسلمانان توسط صربها چنان وحشتناک و ناجوانمردانه بود که بازنشر آن روی داعش را سفید میکند. جنایات شیمیایی صدام در ایران با تسلیحات و حمایت غربی ها بود...

خلاصه، شمای اواکراین خودباخته در مقابل چشم آبی ها با همین تصورات پوچ و توخالی به راحتی مملکتتان را اسیر وعده های غرب و ناتو کردید و خاکی بر سر مردمتان پاشیدید که تا چند نسل بعد زدوده نخواهد شد. خودباختگی و وابستگی حکام، سمّ عقب ماندگی و شکست ملتهاست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برای آنها که برآمدگی های بدن را به نمایش میگذارند

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۳ مرداد ۱۴۰۲، ۰۸:۳۸ ب.ظ

بعضی مردان و زنان جوان دوست دارند با پوشیدن شلوار تنگ، خودنمایی کنند. پوشیدن لباس تنگ از نظر اسلام مکروه است. حالا آثار و تبعات جلوه فروشی و تحریک و خودنمایی که بماند.

مقاله ای امروز خواندم در خصوص مضرات استفاده از شلوار تنگ برای بدن که مطالعه این متن کوتاه را به شما توصیه میکنم:

 

 

روزیاتو: شلوارهای جذب و تنگ سال ها است که مُد هستند. و گرچه ممکن است با آن ها خوش اندام تر به نظر برسید اما بهتر است از پوشیدن زیاد آن ها خودداری کنید. در حقیقت، پوشیدن طولانی مدت شلوارهای تنگ ممکن است عوارضی به همراه داشته باشد.

۱- ممکن است باعث پا درد شود

۵ بلایی که پوشیدن شلوار تنگ بر سر بدن می آورد

شلوارهای تنگ شاید شیک باشند، اما بهتر است در بیرون شلوارهای گشادتری به تن کنید و در خانه نیز از پوشیدن شلوارهای تنگ خودداری کنید. پوشیدن طولانی مدت شلوارهای تنگ، به ویژه اگر طی روز تحرک زیادی داشته باشید، می تواند ماهیچه ها و عصب های پاها را به درد آورد. ترکیب شلوار تنگ با کمربند تنگ هم می تواند باعث بی حسی، درد و احساس سوزن سوزن شدن در قسمت جلوی ران ها شود، مشکلی که به آن «سندرم شلوار تنگ» (Skinny Pant Syndrome) گفته می شود.

۲- ممکن است گردش خون را کُند سازد

شلوار تنگ مورد علاقه تان شاید انتخاب همیشگی شما برای هر موقعیتی باشد، اما اگر تا به حال در پاهایتان احساس سنگینی و خستگی کرده ابد، بهتر است از شلوارهای راحت تری استفاده کنید. پوشیدن لباس های تنگ در قسمت کمر می تواند سرعت گردش خون را کاهش دهد و پمپاژ خون به سمت قلب و دیگر اندام های بدن را برای رگ ها دشوار کند.

۳- ممکن است سوزش معده تان تشدید شود

۵ بلایی که پوشیدن شلوار تنگ بر سر بدن می آورد

احتمالا متوجه آن ردی که بعد از پوشیدن طولانی مدت شلوار تنگ روی کمرتان باقی می ماند، شده اید. لباس های تنگی که به شکم فشار می آورند می توانند باعث رفلاکس اسید معده (نشت اسید معده به مری) شوند که یکی از رایج ترین مشکلات گوارشی است که بسیاری از افراد با آن درگیرند. و حتی اگر از سلامت کامل برخوردار باشید و سوزش معده را تجربه نکرده باشید هم درصورت پوشیدن زیاد لباس های تنگ کماکان احتمال دچار شدن به رفلاکس اسید معده برای شما وجود دارد.

۴- ممکن است فرم بدن را تغییر دهد

۵ بلایی که پوشیدن شلوار تنگ بر سر بدن می آورد

شاید با شلوارهای جین اندام جمع و جورتر به نظر برسد، اما در دراز مدت می تواند شما را درگیر قوز کند. شلوارهای تنگ تعادل سالمی که میان کمر و لگن وجود دارد را بهم می زنند و از آنجایی که می توانند باعث خمیدگی شدید کمر شوند، ممکن است فشار وارده به دیسک های کمر را افزایش دهند.

۵- برای سلامت تناسلی هم مضر است

در شیک بودن شلوارهای تنگ شکی نیست اما پوشیدن هر روزه ی آن ها می تواند ریسک بروز برخی عفونت ها را افزایش دهد. یکی از آن ها درد واژن یا ولوودینیا (Vulvodynia) است که با درد مزمن در ناحیه ی تناسلی در زنان همراه است. به گفته ی محققان، زنانی که در هفته ۴ بار یا بیشتر شلوارهای تنگ به تن می کنند، احتمال بروز ولوودینیا در آن ها ۲ برابر بیشتر از زنانی است که از پوشیدن شلوارهای تنگ خودداری می کنند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تبلیغ جالب و تامل برانگیز یک رستوران

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۹ مرداد ۱۴۰۲، ۰۶:۴۰ ب.ظ

شرط عجیب یک فست‌فود معروف برای جایزه دادن

 

این رستوران کار ما را راحت کرد. اگر کسی بخواهد شاهد مثالی برای تبیین اهداف تهاجم فرهنگی در تغییر ماهیت و ذائقه مردم بیان کند آگهی تبلیغاتی این رستوران کمک شایانی به او خواهد کرد.

رستوران زنجیره‌ای ساب‌‌وی با به راه انداختن یک چالش جدید اعلام کرد اگر کسی نام  خود را در شناسنامه‌اش به نام این رستوران تغییر دهد، تا پایان عمر می‌تواند از ساندویچ‌ های این فست فود، رایگان بخورد. ساب‌وی سال گذشته هم به یک نفر که خالکوبی نام این رستوران را روی بدن خود زده بود، جایزه مشابهی داد.

نظام سرمایه داری مبتنی بر سودجویی و منفعت طلبی است و برای رسیدن به اهداف حداکثری خود در وهله نخست باید پوچی و بی هویتی را به مخاطبان منتقل نموده و آنها را به مشتریان مطیع اجناس و فن آوری کارخانجات پول سازی خود تبدیل نماید.

تغییر در سبک زندگی، مصادیقی چون تغییر اسم، تغییر در روابط فردی و اجتماعی، تغییر در نوع پوشش، تغییر در ادبیات، تغییر در مبلمان مسکونی و شهری و در نهایت تغییر در هویت و بی غیرتی نسبت به ساختارها و باورهای بومی را شامل میشود. چنین شهروندی از مصرف بیشتر و خودباختگی در مقابل صنعت مد و امواج تبلیغی و اغواگر خرید محصولات جدید لذت خواهد برد. فردی هپیپنوتیزم شده را می ماند که اختیار از کف داده و به ساز و ورد و تلقین خارجی تمایل و همراهی نشان خواهد داد. انسان فاقد هویت، قوی و مقاوم نبوده و جسم و روح و سرزمینش قابل تصرف خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

باربی نفرت انگیز!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۹ مرداد ۱۴۰۲، ۰۶:۲۴ ب.ظ

چگونه باربی باعث می‌شود زنان از بدن خود متنفر شوند

 

مقاله ای در خبرآنلاین خواندم با این عنوان: "چگونه باربی باعث می‌شود زنان از بدن خود متنفر شوند"

آمار و اطلاعاتی را مبتنی بر پژوهشی بین المللی در این خصوص بیان کرد و یادداشت را اینگونه به پایان برد:

"در کل عروسک باربی مشت است نمونه خروار. نمونه‌ای از اینکه چطور استاندارهای غیرواقعی و سخت‌گیرانه باعث القای باور ناقص بودن در دختران هستند. آنها نیاز دارند بدانند که نباید خودشان را در این مقایسه محکوم به شکست قرار دهند."

 

خانمها از نظر احساسی به نسبت مردان تحریک پذیر تر و منفعل تر هستند. تا وقتی خودباوری و اعتماد به نفس را در وجود خود تقویت نسازند باربی باشد یا نباشد همواره متأثر از فضای رسانه یا حضور در اجتماع، مبتلا به خودکم بینی و حس حقارت و رقابت و خودنمایی خواهند بود و بالطبع از نظر روانی آسیب خواهند دید. مردان هم البته از فرآیند مشابه در امان نیستند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پول با ما چه میکند؟

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲ مرداد ۱۴۰۲، ۰۱:۲۳ ب.ظ

پول البته به معنای تفکر پول پرستی و سودجویی و منفعت طلبی به هر قیمتی، چه بر سر اندیشه و تمدن دینی می آورد؟

پولدارها رابطه بهتری با بانکها دارند. خودشان هم بانک تأسیس میکنند و اقتصاد مملکت را در چنبره دلال بازی و واسطه گری و تورم زایی فرو میبرند.

پولدارها از این نظام آموزشی استقبال میکنند. خودشان مدرسه و دانشگاه غیرانتفاعی و کلاس های کنکور راه می اندازند. برای خودشان به راحتی مدرک علمی جور میکنند. رتبه های برتر کنکور هم مال فرزندان آنان است.

پولدارها وارد عرصه تبلیغات می شوند. صدا و سیما و شهرداری ها به پول نیاز دارد. پولدارها از این شکاف برای تغییر ذائقه مردم و برهم زدن فرهنگ قناعت و صرفه جویی و ایجاد میل به سمت زیاده خواهی و مصرف گرایی و طغیانگری بهره می برند.

پولدارها برای فروش بیشتر نیازمند ورود مستقیم به عرصه ورزش و هنر و رسانه هستند. تولیدات شبکه خانگی و سینمایی مبتنی بر حمایت بخش خصوصی، برای جلب توجه بیشتر به استفاده از صحنه های مهیّج جنسی روی می آورند. تیمهای ورزشی از مدیران فاسد بهره می گیرند. رسانه های مورد حمایت پولدارها حقیقت را وارونه جلوه داده و به دفاع و عادی سازی فرهنگ چپاولگری می پردازند.

پولدارها نیاز به مناطق آزاد گردشگری دارند. مدیریت این مناطق برای رغبت افزایی در این جماعت، باید از بعضی حریمهای فرهنگی عقب نشینی کند.

پولدارها با استفاده از منافذ شرعی (وجوهات، وقف، هیات داری و...) به بعضی ائمه جمعه و جماعات و مداحان نزدیک میشوند و در قالب فعالیت دینی یا خیریه از نفوذ آنها برای ایجاد حاشیه امن در پرونده هایی مثل زمین خواری و جنگل خواری و ... بهره می گیرند.

پولدارها شهرکهای ویلایی امن در کنار دریا تأسیس میکنند، باستی هیلز می سازند، مجتمع های تجاری لوکس راه می اندازند. با راه اندازی فروشگاههای زنجیره ای و تبانی با کارخانه دارها در غیاب نظارت دولت، به افزایش سرسام آور قیمت از طریق درج مبالغ بالا بر روی اجناس و ارائه تخفیفهای صوری اقدام می کنند.

پولدارها تخلفات ساختمانی شان را با ماده صد جبران می کنند. پرونده تخلفات و اتهامات قشر پولدار از دادگاه کیفری به بخش حقوقی منتقل گردیده و کسی از سرنوشت آن مطلع نمی شود.

پولدارها بیمارستان تآسیس می کنند. کادر درمان بیمارستانهای دولتی بی انگیزه می شوند. مردم از مراجعه به بیمارستانهای دولتی پشیمان می شوند.

پولدارها وارد ستادهای انتخاباتی می شوند و نماینده انتخاب می کنند. آنها از این مسیر بر اجرای قانون و یا اصل قانونگذاری تأثیر می گذارند. در عزل و نصبها دخالت میکنند.

و...

مردم مانور تجمل و قدرت نمایی پولدارها را در سطح جامعه می بینند و آه می کشند. بعضی ها دچار سرخوردگی و بدبینی نسبت به نظام می شوند. بعضی هم تلاش میکنند از قافله عقب نمانده و خودشان را به آنها برسانند. طبقه نوکیسه اینچنین شکل می گیرد. بعضی مسئولین هم از همین قشر مردم هستند که تلاش میکنند از فرصت میز برای ارتقای طبقه اجتماعی خود استفاده کنند. ورود به عرصه سودجویی و تعارض منافع به همین صورت اتفاق می افتاد. سیاستهای بخش تولید، ساخت مسکن، خودرو، درمان و... تابع منافع قشر خاص می گردد. ضعفا بیش از پیش له می شوند. ارزشهای اجتماعی و نظام حاکمیتی دین به انزوا می رود.

نظام سرمایه داری بر ما چیره شده است؛ تصور می کنیم که دنبال عدالتیم. اگر پیام عاشورا (امر به معروف و نهی از منکر) و فرهنگ ایثار و جهاد و شهادت (عدالت اجتماعی) را احیا نکنیم بازنده ایم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

منهای عدالت

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳۰ تیر ۱۴۰۲، ۰۹:۲۴ ق.ظ

برای ما چه فرقی میکند چپ باشد یا راست، مدافع هیچ مسئولی نیستیم مگر با عیار خدمت و صداقت. هر که دغدغه کار داشته باشد و مرام دین و آزادگی و آخرت گرایی و گناه گریزی و بیداری و بیدارگری در زمره حزب الله است هر که دنبال خیانت و خباثت و نفاق و لذت و شهوت و منفعت باشد از حزب شیطان ولو با ریش و عمامه.

ما منتظری ها و سید مهدی هاشمی ها و رفیق دوست ها و اکبر طبری ها و رفسنجانی ها و... را پشت سر گذاشته ایم مدیر کل ارشاد گیلان که عددی نیست.

اما

نهادهای اطلاعاتی و نظارتی! سر جدتان درست کار کنید.

تبعیض در برخورد قانونی با دانه درشتهایی مثل طبری و مافیای پتروشیمی و فولاد و بانکداری و ... قابل دفاع نیست. مردم انقلاب را با عدالت محک میزنند. اگر آموزش و بهداشت و رفاه و سربازی و اقتصاد و اشتغال و... از مدار عدالت خارج باشد عمر انقلاب به اتمام میرسد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا