اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۱۴۸۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حمید مشتاقی نیا» ثبت شده است

فرهنگ، مادر سیاست!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۸، ۱۰:۰۵ ب.ظ


آیا داریم به سمت ایجاد تمدّن اسلامی میرویم، یا داریم به سمت وابستگی به غرب و وابستگی به آمریکا و تحت‌تأثیر قرار گرفتن نسبت به بافته‌ها و یافته‌های بی‌مغز غربی‌ها حرکت میکنیم؟ این خیلی مسئله‌ی مهمّی است که سبک زندگی ما، ما را به کدام طرف دارد میکشانَد؛ این نگاه، نگاه سیاسی است که می‌بینید از فرهنگ سرچشمه میگیرد؛ بنابراین در دل فرهنگ، سیاست هم هست.۱۳۹۵/۰۵/۳۱ 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شهرداری بابل به دامان انقلاب بازگشت!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۸، ۰۶:۵۸ ب.ظ

از باب من لم یشکر المخلوق، لم یشکر الخالق، نمی توان تغییر جهت فرهنگی شهرداری در مسیر حفظ ارزش های اسلامی را دید و سکوت کرد.

برنامه های شاد و سالم و معنوی دهه کرامت که هر شب به طور مستمر در چند نقطه شهر جریان داشت و برگزاری همایش عفاف و حجاب و فعالیت های فرهنگی مرتبط با آن، جلوه ای شکوهمند از حرکت متعهدانه شهرداری بابل در مسیر اعتلای ارزش های دینی و منویات فرهنگی مقام معظم رهبری در مواجهه با شبیخون دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی است.

تداوم این جهت گیری مثبت می تواند تقویت جبهه فرهنگی انقلاب و احیای هویت فراموش شده دارالمومنین را تضمین نماید که تحقق کامل آن البته منوط به مجاهدت مسئولان فرهنگی شهرداری و حمایت نیروهای فعال و دلسوخته انقلاب است.

یادمان نرود چند صباحی پیش، در همین شهر با بودجه بیت المال جامعه اسلامی، حجاب برتر در سطح بیلبوردها مورد تضعیف قرار گرفته و شادی تنها در چارچوب پوچی و ابتذال و اختلاط معنا می گردید.

بی شک، هم نیروهای ارزشی شهر با اغتنام از فرصت موجود، قادر به برداشتن گام هایی بلند در ترویج معارف مکتب وحی خواهند بود و نیز مدیریت فرهنگی شهرداری در تعامل افزون تر با نخبگان فکری و فرهنگی شهر، باقیات الصالحاتی نیک از دوران فعالیت خویش به یادگار خواهد نهاد.

 بابت رویکرد سالم و سازنده فرهنگی و همسویی آن با آرمان های بر زمین مانده انقلاب اسلامی باید به شهردار بابل تبریک گفت.

این متن در خصوص فعالیت های فرهنگی شهرداری به نگارش درآمده و لزوما در سایر وظایف و مأموریت های این نهاد، صادق نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بعضی رفتارهای قضایی، بو دار است!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۸، ۰۲:۲۰ ب.ظ

در حالی که یک بچه ساواکی می تواند در فضای مجازی آزادانه به هتک حریم ارزش های اسلام و انقلاب پرداخته و مسئولان قضایی به رغم اطلاع از کنار آن به سادگی عبور می کنند، یک پاسدار آزاده به خاطر انتقاد از مسئولین در اقدامی شتابزده سه روز بازداشت گردیده و سپس به زندان و شلاق و بیگاری و منع فعالیت رسانه ای!! محکوم می شود- حکمی که حتی برای بعضی اعضای فاسد و رسوای شورای شهر نیز صادر نگردید- تا بعضی از متولیان امر نشان بدهند ظرفیت مدیریت یک نهاد اسلامی را نداشته و بی اعتنا به حساسیت جایگاه خود در حفظ شئون نظام اسلامی، میز و پست و امیال نفسانی را مهم تر از حریم اسلام و انقلاب می دانند.

به راستی چرا کسانی که باید نسبت به حفظ آرامش جامعه تعهد بیشتری نشان دهند هر از گاه با اقدامی نسنجیده، فضای جامعه را به تشنج می کشانند؟

چه کسی و با چه نیّتی، عنصری را که ده سال پیش باعث بی آبرویی نهادی مهم شد دوباره به این شهر بازگرداند تا باز هم روی دست نظام هزینه بگذارد؟

حفاظت اطلاعات قوه قضاییه بیدار است؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رسوایی در زنگ امتحان!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۸، ۱۲:۴۸ ب.ظ

پیش خودشان به این نتیجه می رسند که در انتخابات تقلب شده، پس حق دارند که شورش کنند و همه جا را به آتش و خون بکشانند و ته ماجرا هم بگویند حالا کاری است که شده، دادگاه چرا؟ حصر چرا؟!

پیش خودشان به این نتیجه می رسند آن خانم مهدورالدم است پس باید او را کشت و اسلحه می کشند و روز دادگاه تقاضای عفو می کنند!

جالب است این جماعت در سال 76 با شعار قانون گرایی و اتهام طغیانگری و قانون شکنی به رقیب توانستند رأی آورده و قدرت را دست بگیرند! بعضی ها آب پیدا کنند، شناگر ماهری می شوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک نصیحت از آمریکا!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۱ تیر ۱۳۹۸، ۰۷:۰۵ ق.ظ


امیر سرلشکر خلبان شهید جاویدالاثر ابوالحسن ابوالحسنی درونکلا متولد 1329 شهرستان بابل است. شهید ابوالحسنی در سال 1353 موفق به اخذ نشان و مدرک خلبانی شد و به جمع تیز پروازان هواپیمای شکاری F5 پیوست و بعدها دوره‌های معلمی خلبانی را نیز گذراند.

در دوران جنگ تحمیلی، داوطلبانه پروازهای زیادی را برای حفظ و حراست از دستاوردهای انقلاب انجام داد تا اینکه در ساعت 11 صبح روز پنجم آذرماه 59 به مأموریت برون‌مرزی بمباران تأسیسات برق سد دوکان اعزام شد که پس از انجام مأموریت، براثر اصابت موشک، هواپیمایش به آتش کشیده و مفقودالاثر شد.در تاریخ 22 شهریور 60 بود که گواهی شهادت شهید ابوالحسنی از سوی صلیب سرخ جهانی به خانواده‌اش اعلام‌شده و پیکر پاک ایشان نیز تا کنون مفقود باقی‌مانده است.

او در زمان گذراندن دوره آموزش خود در کشور آمریکا، بی اعتنا به زرق و برق خیره کننده تمدن پوشالی غرب، نامه ای برای خواهر خود نوشت و تأکید کرد:

"خواهر من چیزی که برای یک زن با ارزش است، حفظ حجاب است. خواهر من در هر مرحله زندگی‌ات آن اصل زینبی بودن، زینبی زندگی کردن و حفظ حجاب و عصمت را فراموش نکن."

برگرفته از اسناد شهید در آرشیو سازمان حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس مازندران

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فقط بابلی ها بخوانند!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ۰۵:۵۵ ب.ظ

به بهانه تبرئه یکی از پیرغلامان اهل بیت علیهم السلام

برادر موجّه و خوشنامی که عمرش را در راه شهدا و اهل بیت علیهم السلام خرج کرده با شکایت امام جماعت یکی از مساجد بابل به دادگاه رفت که حکم تبرئه او دیروز صادر شد. تمام مدتی که از جریان تشکیل این پرونده مطلع بودم به عنوان یک طلبه خجالت می کشیدم که یک هم لباس من بخاطر چند کلمه حرفی که آخرش هم ثابت نشد، از یک ریش سفید مومن شکایت کرده است.

چندی پیش هم شاهد ائتلاف دو طیف حجتیه و فتنه در شکایت از یک روحانی خوشنام بودیم که آخرش به جایی نرسید.

همین ایام، رییس دادگستری و دادستان بابل به خاطر متنی از یک پاسدار آزاده به زیر مجموعه خود شکایت بردند و ...

از این دست اخبار را متأسفانه زیاد می شنویم. فلان صاحب باشگاه، فلان عضو شورا، فلان شهروند و ... به خاطر حرفی درست یا غلط زود به راهروهای دادگستری رفته و ... به نسبت آشنایی با فضای سیاسی بعضی شهرهای دیگر و البته به اذعان بعضی مسئولان قضایی و امنیتی استان و کشور می توانم ادعا کنم درصد شکایت و شکایت کشی در بابل کمی به نسبت اغلب شهرهای همطراز، چشمگیرتر است.

آمار شکایت به خاطر حرف و سخنی ناخوشایند و غیرمنتظره که حریم فردی را خدشه دار می سازد، نشانه مثبتی از ظرفیت اشخاص و بزرگ منشی آنها نیست.

اساتید اخلاق و صاحبان فضل معتقدند کثرت آمار مراجعه به نهادهای قضایی در هر جامعه ای نشانه افول اخلاق در آن جامعه به شمار می آید. کدام امام و عالم و سردار شهیدی را می شناسید که از دست انگ و رنگ دیگران در امان مانده باشد؟ کدام امام و عالم و سردار شهیدی را سراغ دارید که دشمنان و مخالفان خود را با اخلاق کریمانه، شرمنده نساخته باشد؟

حتی اگر بعضی انتقادها فراتر از نقد، بدل به هجو شده باشد متانت و بزرگواری مخاطبان، مقتضی صبوری و گذشت است.

فارغ از همه نقدها و گلایه ها به شهردار اسبق بابل؛ اما به رغم انتشار ده ها صفحه نقد و گاه هجو و ... توسط منتقدانش، هیچ گاه شاهد بهره گیری از اهرم دادگاه برای برخورد با آنها از سوی او نبودیم که این قلم به سهم خود سطوری را در وصف این کرامتش به نگارش درآورد.

اگر نمی توانیم سیره علی علیه السلام را تبعیت کنیم سیره یاران علی را لااقل بیاموزیم آنجا که بزرگ سردار سپاه مولا، در مواجهه با مردی هتاک که زباله ای متعفن بر سرش ریخت، نه شمشیر کشید نه دستور سه روز بازداشت  را صادر کرد و نه تهدید و توهین و شکایت و ... به مسجد رفت و برای هدایتش به نماز ایستاد.

با امثال مدیر بد دهن آن باشگاه و فلان عنصر فتنه گر و فاسد و ... کاری ندارم؛ اما از یک روحانی استاد حوزه، رییس یک نهاد قضایی و ... انتظار می رود الگوی فرهنگی جامعه دینی بوده و به آموزه های اخلاقی دین ملتزم مانده و سعه صدر داشته باشند.

طبیعی است وقتی معلمان و مسئولان جامعه نتوانند اهل بزرگواری و گذشت باشند، اشاعه فرهنگ متانت و مهربانی و بزرگ منشی در جامعه، توقع بیجایی است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

استقلال فرهنگی یعنی چی؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ۱۱:۲۰ ق.ظ


استقلال اقتصادی مهم است، [امّا] اوّل در زمینه‌ی فرهنگی عرض بکنم؛ استقلال فرهنگی به اعتقاد بنده از همه‌ی اینها مهم‌تر است. استقلال فرهنگی در این است که سبک زندگی را، سبک زندگی اسلامی - ایرانی انتخاب بکنیم. بنده در باب سبک زندگی دو سه سال قبل از این مفصّل صحبت کردم؛ سبک زندگی از معماری، از زندگی شهری، از زیستِ انسانی، از پیوندهای اجتماعی تا همه‌ی مسائل گوناگون را شامل میشود. تقلید از غرب و از بیگانه در سبک زندگی، درست نقطه‌ی مقابل استقلال فرهنگی است. امروز نظام سلطه بر روی این مسئله دارد کار میکند؛ همین مسئله‌ی مهندسی اطّلاعات، این ابزارهای جدیدی که وارد میدان شده است، اینها همه ابزارهایی هستند برای تسلّط بر فرهنگ یک کشور. بنده با این حرف نمیخواهم بگویم این ابزارها را از زندگی خودمان خارج کنیم؛ نه، اینها ابزارهایی هستند که میتوانند مفید واقع بشوند امّا سلطه‌ی دشمن را از این ابزارها بایستی سلب کرد. نمیتوانید شما برای اینکه مثلاً فرض بفرمایید رادیو و تلویزیون داشته باشید، رادیو تلویزیونتان را بدهید در اختیار دشمن؛ اینترنت هم همین‌جور است، فضای مجازی هم همین‌جور است، دستگاه‌های اطّلاعاتی و ابزارهای اطّلاعاتی هم همین‌جور است، اینها را نمیشود در اختیار دشمن قرار داد؛ امروز در اختیار دشمن است؛ وسیله و ابزار نفوذ فرهنگی است؛ ابزار سلطه‌ی فرهنگی دشمن است.۱۳۹۵/۰۳/۱۴ 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اصلاً فرض کن مال خودت!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۸، ۰۹:۲۷ ق.ظ

آن موقع که اتوبوس های درون شهری (شرکت واحد) بلیتی بود (بلیت کاغذی)، بعضی ها را می دیدم که یواشکی پیاده می شدند  و بلیت را به راننده نمی دادند! استدلالشان این بود که ما از دولت طلبکاریم و این قدر حق ما را خورده اند که حالا داریم ذره ای را پس می گیریم و ای بابا! نمی دانی کجاها دارند چقدر می خورند و این چیزی نیست در برابر بخور بخورها و ...

خیلی هایمان خودمان را از بیت المال طلبکار می دانیم.

کارمند ساده ای بود در یک اداره فرهنگی معمولی و کم خاصیت، می گفت: من چرا نمی توانم با این وضع درآمدم سالی دوبار خانواده ام را با هواپیما به مسافرت خارج از کشور ببرم؟! رویم نشد بگویم بود و نبود تو در این اداره چه نفعی برای مردم دارد که حالا اینطور طلبکاری؟

بعضی ها، عرض می کنم بعضی ها! عاشق مأموریت اداری هستند و گاه برای خودشان مأموریت تراشی می کنند. نه فقط بابت دریافت حق مأموریت که ...

بگذارید برایتان مثال بزنم:

نمایشگاهی بود از جاذبه های گردشگری شهرهای مختلف کشور در جزیره کیش. به شهرداری هر شهر غرفه ای چهار در پنج متر می رسید که بتوانند در همان فضا با ارائه چند تصویر یا محصول سنتی، شهر خودشان را به دیگران معرفی کنند. خیلی از شهرها اصلاً در این نمایشگاه شرکت نکردند. آنهایی هم که شرکت کردند یک یا دو کارمند را برای اداره غرفه به کیش اعزام کردند. آن وقت یازده نفر از اعضای شورای یکی از شهرها به بهانه بازدید از غرفه کوچک دو نفره شهرشان، به خودشان مأموریت دادند که با هواپیما بروند در بهترین هتل کیش مستقر شوند و ...!

از همین بعضی ها، بعضی ها را سراغ دارم که وقتی به مأموریت می روند انگار عقده سال ها بی پولی و محرومیت را در دلشان نگه داشته اند یا این که خدای ناکرده خودشان را جای قوم مغول فرض کرده که به مردم حمله کرده و دنبال غارت اموالشان هستند، باید بهترین غذا، هتل چند ستاره استخر دار و بهترین هواپیما را در اختیار داشته باشند. آدم حتی با اموال خودش هم این کار را نمی کند.

گاه بعضی افراد هزینه هایی را به بیت المال تحمیل می کنند که آدم به این نتیجه می رسد تعطیلی آن میز و جایگاه نفع بیشتری برای مردم دارد تا وجود پرهزینه آن. دیده اید بعضی ادارات دولتی چه بریز و بپاشی در مصرف انرژی دارند و ...

اینها البته مدعی هستند کار خلاف قانونی مرتکب نشده و کار خلاف قانون را تنها کسانی مرتکب می شوند که رسماً از کیسه بیت المال اختلاس کنند و ...

عدالت حکم می کند انسان خزانه بیت المال را متعلق به همه مردم بداند و همان طور که در مصرف دارایی های خود وسواس و دقت نشان می دهد در استفاده درست از بیت المال نیز اهتمام بورزد.

یک مسلمان با تأسی از آموزه های مکتب عدل علوی، می داند که در قبال هر ذره تصرف در بیت المال باید در پیشگاه خدا پاسخی مشروع داشته باشد، می داند که صرفه جویی در هزینه های عمومی می تواند منجر به آبادانی و توشعه کشور و رفاه جامعه شود.

خاطره ای جالب و آموزنده از شهید عبدالحسین برونسی، الگویی از یک مدیر دلسوز و انقلابی را در جامعه اسلامی ترسیم می نماید:

«فرمانده تیپ که شد، یک ماشین اجباراً تحویل گرفت. یک راننده هم به‌ او معرفی کردند و گفتند: ایشون شبانه‌روزی، هر جا که بری، باهاتون هستن. این یکی را قبول نکرد. بهش‌ گفتم: شما گواهینامه که نداری حاجی، پس راننده باید باهات باشه. گفت: تو منطقه که شرعاً عیبی نداره من خودم پشت فرمون بنشینم؟ گفتم: نه. گفت: پس راننده نمی‌خواهم. پرسیدم: تو شهر می‌خوای چه کار کنی؟ کمی فکر کرد و گفت: خوب حالا این شد یک چیزی، تو شهر چون نمیشه بدون گواهینامه رانندگی کرد، اگر خواستم برم، با راننده میرم.

چند وقت بعد که رفتم مشهد، یک روز آمد پیشم، گفت: یک فکری برای این گواهینامه‌ی ما بکن سید. به خنده گفتم: شما که دیگه راننده داری حاج آقا، گواهینامه می‌خواهی چه کار؟ گفت: همه‌ی مشکل همین جاست که یک راننده بند من شده؛ اونم راننده‌ای که حقوق بیت‌المال رو می‌گیره و مخارج دیگه هم زیاد داره. خواستم باب مزاح را باز کرده باشم، گفتم: خوب این بالاخره حق یک فرمانده تیپ هست. گفت: شوخی نکن سید! همین ماشینی هم که دست منه، برام خیلی سنگینه، می‌ترسم قیامت نتونم جواب بدم، چه برسه به راننده. بعد از مدتی گواهینامه گرفت. گفتم: شما هم زیاد سخت می‌گیری حاج آقا. با گریه گفت: خداوند روز قیامت از پول و اموال خصوصی و حلال انسان، که دسترنج خودشه، حساب می‌کشه، چه برسه به بیت‌المال که یک سرسوزنش حساب داره.» 1

1.سعید عاکف، خاک‌های نرم کوشک (خاطرات سردار شهید برونسی)، ص 162؛ راوی سیدکاظم حسینی، انتشارات نسل کوثر.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ریحانه و سایت آقا!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۸، ۰۵:۵۵ ب.ظ


صفحه ریحانه اگر چه زیر مجموعه ای از سایت خامنه ای دات آی آر است؛ اما به نوعی باید آن را یک پایگاه مستقل مجازی در ارائه سبک زندگی اسلامی دانست.

دسته بندی مطالب بر اساس فرمایشات مقام معظم رهبری در حوزه خانواده و بهره گیری از آیات و روایات پیرامون حیات طیبه اسلامی تنها ویژگی این صفحه مجازی نیست.

بهره گیری از تصاویر جذاب و به روز و گاه نقاشی های فانتزی از دیگر نقاط مثبت این حرکت موثر فرهنگی است که سطح توجه مخاطب را نسبت به مطالب سایت افزایش می دهد.

به نظر می رسد این پایگاه مجازی که یکی از غنی ترین منابع تربیتی در عرصه سبک زندگی و خانواده محوری است هنوز آنگونه که باید به علاقمندان معرفی نشده است. خوب است فعالان فضای مجازی با معرفی اجمالی این پایگاه و ارسال نشانی آن در شبکه ها و پیام رسان های اجتماعی، زمینه معرفی بیشتر این حرکت فرهنگی را فراهم آورند. نشانی صفحه ریحانه: http://farsi.khamenei.ir/reyhaneh/


  • سیدحمید مشتاقی نیا

مهار!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۸، ۰۶:۳۵ ق.ظ

عدالت وجوه مختلفی دارد.  یکی از مهم ترین جلوه های عدالت، عدالت ورزی درباره خود است. این که انسان حق و حد خودش را بداند و خودش تقوا به خرج داده و مانع از آن شود که چیزی فراتر از آن چه باید، نصیبش شده و یا جایگاهی ناحق به او تعلق بگیرد.

رسیدن به این مرحله از خودسازی و معرفت، نیازمند تمرین و مراقبت از هواهای نفسانی است. این که انسان نه تنها امتیازی بیش از دیگران برای خود قائل نباشد بلکه حتی برای درک شرایط دیگران، خودش را از نظر مادی در سطح آنان نگاه دارد، ویژگی زیبای مدیریت و شخصیت مولا امیرالمومنین علی علیه السلام است.

به راستی اگر مدیران جامعه اسلامی همگی با تأسی از سیره امیرالمومنان و درس آموزی از رفتار علوی سرداران شهید دفاع مقدس، زندگی شخصی خود را در سطح مردم عادی قرار داده و امتیازی بیشتر برای خود قائل نباشند سطح اعتماد عمومی به مسئولان افزایشی چشمگیر خواهد داشت.

 مهدی باکری، فرمانده لشکر بود و برادرش حمید، معاونت او را بر عهده داشت. این دو وقتی برای ساده‌ترین نیروهای لشکر در شب عملیات، چلو مرغ تدارک می‌دیدند، خود به نان خشک و آب بسنده می‌کردند.

در خاطره زیبای دیگری از مرام و مروّت فرمانده دلیر لشکر عاشورا، شهید مهدی باکری می خوانیم:

«... به سمت یخچال دستی می‌روم. یکی از خربزه‌ها را برمی‌دارم. بلافاصله پاره‌اش می‌کنم و ریف خربزه‌ی خنک را قاچ قاچ می‌کنم.

ـ بفرما! تو این هوا می‌چسبد!

دست او را می‌بینم که دراز می‌شود. با دو انگشت سبابه و شست، اولین قاچ را می‌گیرد. ناگهان دستش را پس می‌کشد. جای انگشتانش بر روی قاچ خربزه می‌ماند.

 ـ چی شد آقا! چرا میل نمی‌کنید؟

 سکوت می‌کند و نگاه مهربانش را به من می‌دوزد. قلبم می‌خواهد از جا کنده شود.

ـ به خدا از پول خودم خریده‌ام آقا مهدی. خربزه را برای شما قاچ کردم. چرا نمی‌خورید؟

با صدایی که تا آخر عمر در درونم تکرار می‌شود، می‌گوید: بچه‌های توی خط نمی‌توانند به این خنکی خربزه بخورند. بعض راه گلویم را می‌بندد. جای دو انگشت آقای مهدی هنوز روی قاچ خربزه باقی مانده است.»1

1. عبدالمجید نجفی، راهیان شط، ص 68، کنگره‌ی سرداران شهید آذربایجان.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

انتقاد از یک امام جمعه

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۸، ۰۶:۲۸ ب.ظ

امام جمعه پردیسان قم انسانی دلسوز و متعهد است. این گله دوستانه به معنای نادیده گرفتن نقاط مثبت ایشان نیست.

شهرداری قم از همه مناطق این شهر عوارضی یکسان را دریافت می کند و بالطبع باید به همه بخش های این شهر خدماتی یکسان ارائه بدهد.

متأسفانه شهرداری قم در اقدامی تبعیض آمیز زباله های منطقه پردیسان را یک شب در میان جمع می کند و از مردم این منطقه خواسته که زباله هایشان را چهل و هشت ساعت در منزل نگهداری کنند. 

شهرداری قم هیچ گاه حاضر نیست چنین دستورالعملی را برای مناطقی صادر کند که حضرات مسئولین در آن ساکن هستند.

این وسط انتظار بود امام جمعه پردیسان نسبت به این بی عدالتی اعتراض کند که متأسفانه ایشان طرف شهرداری را گرفت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اوست که می ماند!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۸، ۰۹:۳۳ ق.ظ

خیلی وقت ها احساس می کنیم برای خودمان کسی شده ایم، اسم و رسمی پیدا کرده ایم، مال و منالی به هم زده ایم، احساس می کنیم دیگر از دماغ فیل افتاده ایم و تافته جدا بافته هستیم و این ماییم که کن فیکون می کنیم و اراده خود را به واسطه موقعیتی که داریم تحقق می بخشیم و ... بعد یکهو همه چیز خراب می شود، کارها روی روال پیش نمی رود، ورق بر می گردد، حالمان گرفته می شود، انگار پنچر می شویم و می فهمیم نه؛ همچین قدرتی هم نداریم و کسی نیستیم و اصلاً خبری نیست، درست مثل نمرود که حس خدایی داشت و آخرش یک پشه او را از پای درآورد.

یک لیوان آب هم برای خودش کارایی دارد. می تواند کسی را از تشنگی نجات دهد، گیاه خشک شده ای را احیا کند، شعله ای کوچک را خاموش سازد و ... اما همین! کارایی و توانش محدود است. اندکی آفتاب آن را تبخیر می کند و تمام! یک لیوان آب کجا و اقیانوس کجا؟

به سیاق "نفختُ فیه من روحی" حسّ خدایی گاه به سراغمان می آید. خدایی بودن خوب است، انسان اگر خدایی شود تلاش می کند شبیه خدا باشد، دانا، صبور، مهربان، رزاق، عادل و ...؛ خدایی شدن خوب است؛ اما خدا شدن، نه! خدا یکی است و بس.

یک آن، یک نفس، یک ثانیه، یک حادثه ... فاصله بین این دنیا با جهان آخرت است. یک آن ممکن است همه آنچه که داریم به فنا برود. یک لحظه ممکن است نفس بیرون نیاید، سنگی گذر کند، پایی بلغزد و ... تمام! وقتی نمی دانیم یک ثانیه دیگر زنده هستیم یا نه، وقتی می دانیم دوام هر آنچه داریم منوط به اراده و لطف خداست و یک آن ممکن است حادثه ای هر آنچه از عالم ماده نصیبمان شد را از دستمان بستاند، چرا غرّه شویم و تکبّر بورزیم و فخر بفروشیم و خدا شویم؟!

ما فقط بنده حضرت یکتاییم و بس. خلیفة اللهی شده، خدایی شدن است؛ بنده بودن و بندگی کردن. یقین بدانیم تنها این خداست که می ماند و مسبب الاسباب اوست و بس. صفرها کم باشند یا زیاد، زمانی ارزش پیدا می کنند که در کنار عددی قرار بگیرند. یک لیوان آب در مقابل اقیانوس چه ارزشی دارد؟ ما بی خدا، هیچیم.

أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ مَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ  *البقرة107*

مگر ندانستى که فرمانروایى آسمان ها و زمین از آن خداست؛ و شما جز خدا سرور و یاورى ندارید؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کیو داری تنبیه میکنی؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۸، ۰۲:۲۰ ب.ظ

دولت اعلام کرده برق سازمان ها و ادارات پرمصرف رو قطع میکنه! این تصمیم برای مقابله با استفاده بیش از حد وسایل سرمایشی در ادارات دولتی اتخاذ شده.

حالا به نظر شما برق یه اداره قطع بشه و عملاً کارهای اجرایی اون که وابسته به رایانه و اینترنت و ... هست تعطیل بشه دودش به چشم کی میره؟ کارمندا یا ارباب رجوع؟!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آب و آفتاب

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۸، ۱۰:۱۹ ق.ظ

mrlr_1557146452613.jpg


qamk_1561401090191.jpg

تصویر اول مربوط است به روستایی در اطراف قم، همین شهر گرم و کویری که حالا به برکت بارش های خیره کننده بهاری، آب در رودخانه های آن جریان دارد. دوستانی که این روزها به قم و حرم بانو مشرف شوند می بیینند که مردم در رودخانه ای که در جاده ساحلی و پیرامون حرم گذر می کند بساط پهن کرده و بچه هایشان در حال آب بازی هستند. 

تصویر دوم هم مربوط است به مشهد.

تماشای چنین مناظری در تابستان سال های پیش غیر ممکن بود. لطف خداست که امسال تابستان می توان گرما را با خنکای لذت بخش آب رودها دلپذیر ساخت.

به ما گفته اند که شکر نعمت سبب افزایش نعمات است. خدا را شکر کنیم و قدردان این لطف بی انتها و کریمانه او باشیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

امان از مسئولان بی عار!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۸، ۰۵:۵۲ ب.ظ


حجت الاسلام سید مرتضی پورعلی، مسئول گروه فرهنگی تبلیغی بقیة الله:

حدودا پنج سال قبل بوده که اعضای گروه تبلیغی بقیه الله در اقدامی نو و مبتکرانه دل به دریا زدند و قدم های جدیدی را درسواحل بابلسر ایجاد نمودند

طلاب جوان مازندرانی گروه بقیه الله با سه هدف مهم در سواحل بابلسر در سال۱۳۹۳حضور پیدا کردند:

 ۱.وظیفه طلاب و قشر مذهبی درقبال تفریح حلال چیست؟

۲.چگونه میتوان با روش و مدل جدیددرسواحل وتفرجگاه ها امر به معروف و نهی از منکر نمود؟

۳.شهرهای ساحلی مازندران به خصوص شهرستان ساحلی زیبای بابلسر را باچه مدل والگویی میشود بعنوان یک شهر ساحلی امن و اخلاقی درسطح جهان معرفی نمود؟

 با پژوهش های زیادی که طی این پنج سال به صورت کاملا جدی ومیدانی صورت گرفته است اعتقاد اعضای گروه تبلیغی بقیه الله بر این است که سواحل زیبای بابلسر دارای ظرفیت بسیار بالاجهت جذب مسافر و توریست داخلی و خارجی میباشد و میشود سواحل بابلسر را بعنوان یک شهر ساحلی زیبا درجهان اسلام معرفی نمود

در یکی دو سال اول حضور طلاب گروه بقیه الله، شبکه های مجازی ورسانه ها و مطبوعات به این اقدام اثرگذار طلاب واکنش مثبت نشان دادند تاجایی که در چند هفته تیتر بسیاری از رسانه های مجازی باعنوان حضور طلبه های بابلسری درسواحل بابلسر بعنوان یک خبر مهم فرهنگی دست به دست میشد.

این حرکت آنقدر مهم و اثرگذار بوده که دو شبکه ضدانقلاب من وتو و بی بی سی هم کلیپ هایی را جهت تضعیف این حرکت تولید نموده و در رسانه هاو شبکه های مجازی خود پخش نمودند.

اما اعضای گروه تبلیغی بقیه الله هر سال مصمم تر به فعالیت خودادامه دادند تاجایی که بعدازپنج سال نهادی مختلف فرهنگی کشور مانند:

شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور

ستاد امربه معروف ونهی ازمنکر کشور

سازمان تبلیغات کشور

فرهنگی بسیج کشور و دیگر نهادها از گروه تبلیغی بقیه الله درخواست مدل سازی این حرکت دردیگر استانها را خواستار شدند که تاکنون این گروه دربسیاری از استانها دوره های آموزشی مختلفی را برگزار نموده است.

سخن درباره فعالیت ها این گروه درسطح ملی وآینده آن بسیاراست وقصد گزارش دهی را نداریم.

اما سخنی بامسئولین محترم شهرستان بابلسر: 

طی این پنج سال حضورمان درسواحل بابلسر به لطف خدا و اهل بیت مدیون هیچ یک ازمسئولین شهری بابلسر نبوده ایم.

ایده وحرکت ازخود اعضای گروه بقیه الله بوده وان شاءالله ادامه هم خواهد داشت.

اما سوال ما از مسئولین شهری این است

مجموعه ای که دراین حد به صورت کاملا مستقل توانسته موفقیت های خوبی را درسطح ملی به نام بابلسر بدست بیاورد چرا بعداز پنج سال فعالیت جدی خودجوش ، باید گیر یک کانکس جهت فعالیت های خود درساحل باشد؟

و از ماه ها قبل با پیگیریهای فراوان هنوز این امر اتفاق نیفتد؟

سوال ما از مسئولین شهری این است که چطور مجموعه ای که پنج سال به صورت کاملا عملی و میدانی درسواحل حضور دارد یکبار از این مجموعه در جلسات ساماندهی سواحل دعوت نشده است تا از نظرات جوانان دغدغه مند این شهرستان هم استفاده گردد؟!

مسئول شهری که هیچ ارتباطی با بحث سواحل ندارد در جلسات حضور دارد، مسئولی که یکبارهم حتی شاید به صورت میدانی درکنار مردم ساحل نبوده است در جلسات تصمیم گیری سواحل حضور دارد،

اما از مجموعه ای که درسطح کشور از برنامه ها و نظرات آنها استفاده میشود، مسئولین شهری حتی برای یک بارهم از نظرات آنها استفاده نکرده اند؟!

چرا برای یکبار، حتی برای یک بار یک مسئول شهری (به غیر از امام جمعه)طی این پنج سال برای خدا قوت گویی به طلاب جوان وارد ساحل نشده و از نزدیک کار آنها را مشاهده نکرده است؟

کاری که نزدیک به پنج بار به صورت مستند، گزارش، پخش زنده از رسانه ملی پخش شده است.

گله ما از نوشتن این مطالب صرفا بخاطر عدم نگاه مسئولین به مجموعه ما نیست

ما هدفمان، راهمان ومسیرمان مشخص است

کار خودمان را انجام خواهیم داد

گله از آن است که چرامسئولین شهری به ایده ها نظرات و برنامه های جوانان این شهرستان اهمیت نمیدهند

نه تنها در موضوعات فرهنگی،

که در زمینه های دیگرهم متاسفانه از نظرات جوانان نخبه این شهرغافل اند چرا تنها شهرستانی که بیشترین مسافر در ایام تابستان و نوروز را دارد، سواحل آن به بدترین شکل ممکن اداره میشود و هیچ نظارتی بر آن نیست؟

آقایان مسئولین،

همچنان که از نام شما مشخص است شمامسئولی، یعنی باید به مطالبات،سوالات، و درخواستهای مردم پاسخ دهید

مجموعه گروه بقیه الله با افتخار، تمام موفقیت های خود را مدیون شهر بابلسر،(نه مسئولین بابلسر)میداند

 مابرای هدف وانگیزه خودمان تلاش خواهیم نمود،

نگاهمان هیچ وقت به شماها نبوده ونخواهد بود

اما یادتان باشد شما در پیشگاه خدا واین مردم مسئول هستید مابرای شهرمان طرح دادیم، ایده دادیم

حتی برای درآمدزایی سواحل برنامه نوشتیم، ما قدم های خودمان را برداشتیم، این شما بوده اید که نشنیدید،ندیدید،

نخواندید و توجه نکردید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عمه سادات سلام علیک

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۴ تیر ۱۳۹۸، ۰۷:۰۶ ب.ظ

wh7y_1562246346833.jpg


خیلی ها التماس دعا گفتند.

خیلی ها خواستند که نایب الزیاره باشم.

حالا زیارت من که زیارت نیست و دعایم دعا

اما به زعم خود اگر حالی بود همه دوستان و حق داران را در کنار ضریح بانوی کرامت یادی کردم و دعایی

گروه موزیک نظامی که داشت همراه دسته شادی و با گل و عطر و سلام و صلوات وارد حرم می شد یکهو سبک و سیاقش را تغییر داد و موسیقی کجایید ای شهیدان خدایی را نواخت تا یادمان نرود همین خانم که جای فاطمه را برایمان پر کرده و زینب ثانی نیز لقب گرفته منشأ تحول جوانانی است که مرزهای جغرافیای اسلام را در دفاع از حیثیت حق، به خون پاک خویش زینت داده اند.

دهه کرامت به همه کریمان و صاحبان دل های دریایی مبارک.

تصویر بالا را همین دیروز در کنار ضریح گرفتم اما تصویر پایین را چند سال پیش در یک صبح سرد زمستانی تهیه کردم که همیشه از تماشای آن لذت می برم. تقدیم به دلدادگان کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها.


thq9_img_1057.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وکیل ماست!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۸، ۱۰:۳۱ ق.ظ

وکیل پایه یک آمد مصاحبه کرد که افتضاح سد لفور را ماستمالی کند. گفت: چند زن و مردی که سوار بر قایق در آبهای سد لفور اقدام به کشف حجاب کردند همگی (لابد حتی صاحب قایق) با هم محرم بودند و به تصور اینکه کسی آنجا نیست که آنها را ببیند با این سر و وضع می چرخیدند و عکاس، دوربین حرفه ای داشت و قصد تجسس و ...!

همانطور که مستحضرید این بابا وکیل است نه قاضی و به تناسب شغلش بستگی دارد که می خواهد از طرف چه کسی صحبت کند. مثلا اگر همین فرد وکیل معترضین باشد اینگونه خواهد گفت که: فضای رودخانه و سد و ... فضای عمومی محسوب شده و کشف حجاب در آن ممنوع است و اصلا چنین موقعیتی مصداق حریم خصوصی نیست که کار عکاس تجسس به حساب بیاید و ... با این وصف زیاد حرف ایشان را جدی نگیرید.

اما

سخن اصلی این است که وضعیت زننده پوشش بعضی از گردشگران در مناطق مختلف کشور اعم از لفور و کلاردشت و سواحل خزر و خلیج فارس و ... به شهادت تصاویر مختلف و متعدد و نیز به گواه مسافران بسیار آزار دهنده است و گاه احساس می شود مقام قضایی یا نهاد انتظامی انگیزه لازم برای مقابله با ناهنجاری ها را در وجود خود احساس نمی کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این کتاب را حتما بخوانید

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۸، ۱۰:۵۵ ق.ظ


اگر کتاب خاطرات شهید ابراهیم هادی را تا کنون نخوانده اید شک نکنید که ضرر کرده اید.

این را کسی به شما می گوید که اهل مطالعه آثار مختلف دفاع مقدس در نزدیک به سه دهه است و خودش دستی به کار نویسندگی دارد و از این فضا بیگانه نیست.

کتاب خاطرات ابراهیم هادی، رمان نیست و آب بسته نشده و از پردازش های وهم انگیز و غیر واقعی به دور است.

متن آن با قلمی ساده به نگارش درآمده و نویسنده حقیقت را آنگونه که هست فقط با مدد فن درست نویسی به مخاطب ارائه داده است. از این باب خاطرات شهید هادی رنگ و بویی صادقانه داشته و به دل می نشیند.

اما راز دیگری نیز در این اثر نهفته که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

فارغ از جنبه های معنوی و حماسی شخصیت عبد مخلص خدا شهید پهلوان ابراهیم هادی که از عرفای بزرگ وادی ایثار و شهادت است نویسنده یا نویسندگان اثر نیز با تأسی از سیره آن شهید بزرگوار، اسم و رسمی برای خود قائل نبوده و به رغم تیراژ وسیع کتاب، از وسوسه شهرت چشم پوشیده و از درج نامشان بر شناسنامه اثر اجتناب ورزیده اند.

کتاب ابراهیم هادی نشان می دهد گیرایی و توفیق یک اثر بیش از آن که نیازمند بهره گیری از روش های جشنواره پسند و سبک های نوین هنری باشد نیازمند محتوایی غنی، قلمی صادق و دل صاف و بی پیرایه خالق اثر است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رأی خود را از این دو نفر پس می گیرم

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۸، ۱۰:۴۵ ق.ظ

در جریان انتخابات شورای اسلامی! شهر بابل فهرستی پانزده نفره منتشر نموده و به شهروندان پیشنهاد دادم که به هر یک از این پانزده نفر رأی بدهند به نفع پیشرفت شهر و دیارشان است. در بین این پانزده نفر اسامی جعفر واثقی، مرمر فیروزپور، رضا شافعیان و ... به چشم می خورد. برای این دوستان متنی مستقل و تبلیغی نیز نگاشته و منتشر کردم.

در حال حاضر با توجه به رفتارهای خاص و سیاسی این دوستان پی به اشتباه خود برده و از رأی و تبلیغ برای واثقی و فیروزپور ابراز ندامت می کنم.

از نظر من خانم فیروزپور نشان داده است به حواشی سیاسی و تعلقات جناحی بسیار علاقمند است و آقای واثقی هم تفاوتی با سیف الرضا شهابی ندارد.

چه فرقی می کند جواد بیژنی با دست راست خود امضا می کند یا با دست چپ؟!

از باب هزینه فایده، چنان که پیشتر و مفصل و بارها نوشته ام با اصل وجود شوراهای شهر مخالفم.

شورای شهر بابل را با توجه به بدنامی اعضای مستعفی و بعضی اعضای فعلی، مستحق پلمپ و تعطیلی می دانم و همچنان مصرّ به انحلال آن هستم.

اما درباره دو فرد مذکور به همان میزان که برای رأی آوردنشان تلاش کردم برای رأی نیاوردنشان در دوره های بعد تلاش خواهم نمود. درباره آقارضا هم از باب حدیث رفع القلم فعلا سکوت می کنم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

زمینه برای نفوذ جیسون ها فراهم است

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۸، ۰۸:۱۸ ق.ظ

امام جمعه ای داشت میرفت برای افتتاح یکی دو باب منزل اهدایی به زلزله زدگان که پولش را مردم داده بودند. تمام مسیر گوشی دستش بود و شخصا با خبرنگارها تماس میگرفت که یادتان نرود این خبر را خوب و کامل پوشش بدهید.

اصلا راه دور چرا برویم. وزیری امنیتی حتی موقع حضور در جلسه ای مهم که با دعوت کمیسیون امنیت ملی مجلس برگزار شده بود یکی را با خودش میبرد و میگفت اشکال ندارد خبرنگار است! و او را پسرم صدا میزد.

اغلب سازمانها و نهادهای دولتی بودجه ای مخصوص برای تهیه اقلام اهدایی به خبرنگاران دارند تا خودشان و مجموعه تحت مدیریتشان بیشتر و بهتر دیده شوند.

اشتهای دیده شدن در مسوولان چند آفت را به دنبال دارد:

تدلیس حقایق و بزک نمودن و بزرگ نمایی فعالیت ها

عادت خبرنگاران به باج ستانی در ازای خبرسازی و آنتن فروشی و ...

ایجاد حفره برای نفوذ جاسوس های به ظاهر خبرنگار در مخفی ترین لایه های مدیریتی نهادها

زمینه برای پیدایش جیسون رضاییان ها به وفور دیده می شود. برای شهوت دیده شدن مسوولان ساده لوح و بلند پرواز باید فکری کرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا