اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

۷۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حق طلبی» ثبت شده است

برادر علی

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۸ شهریور ۱۴۰۲، ۰۶:۰۸ ب.ظ

عاشقانت میفروشند عیش را ، غم میخرند...

 

پیامبر گفت جعفر طیار که در غزوه موته پرچمدار سپاه اسلام بود یک دستش قطع شد با دست دیگر علم را نگه داشت دست دیگرش قطع شد و به شهادت رسید در قیامت دو بال برای پرواز در بهشت خواهد داشت.

علم اسلام امروز یکی اش همین جرعه آبی است که در خیمه گاه عزای اباعبدالله دست زائری داده می شود. این مرد که با دو دست بریده آب به زائران تشنه می رساند همنشین جعفر طیار است. همسفره باب الحوائج، ابالفضل العباس. علم داران حق دست و سر و جان میدهند نشان دین را زمین نمی گذارند. چنین است که گفته اند از نشانه های مومن، زیارت اربعین است. پرچم اسلام بالاست به کوری چشم دشمنان حق و آزادگی.

هر کس به پیاده روی اربعین در کربلا رسید که رسید اگر نه در شهر و دیار خود به خیل عزاداران حسینی بپیوندند و بیرق عاشقی را در اربعین سالار شهیدان بر افراشته نگاه دارد. آنکه باید ببیند می بیند. در هر نقطه از جغرافیای عالم میتوان اربعینی شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ما را رنگ نکنید

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۹ مرداد ۱۴۰۲، ۰۷:۳۲ ب.ظ

عکس زمینه رنگ پاشی در جشن هولی پس زمینه | والپیپر گرام

 

الان یکی دو ماهی میشود هر طرف سایت و کانالی را باز میکنید خبر از دستگیری عضو شورای فلان شهر به جرم ارتکاب تخلفات اقتصادی در حال انتشار است. این اخبار در روزها و هفته های آتی با توجه به نزدیک شدن انتخابات مجلس بیشتر هم خواهد شد.

خوبی برخورد با این نوع تخلفات برای مجریان قانون این است که هم برای خودشان هزینه ای ندارد چون معمولا متهمان، دانه درشت و دم کلفت نیستند هم میتوانند ژست برخورد با فساد را بگیرند که دل عده ای خوش شود هم اینکه توپ را در زمین مردم بیندازند و بگویند اینها ثمره انتخاب خودتان است. بصیرت نداشتید اوضاع این شد! هشت سال دولت خائن روحانی را هم همینطوری کردند توی پاچه ما. بهترین فرزندان این مملکت مثل باقری لنکرانی و زاهدی و ... را سال 92 ردصلاحیت کردند روحانی را با پرونده ای بسیار قطور اما به وساطت یک بزرگوار تأیید صلاحیت کردند. طرف با چند شعار فریبنده و طعنه به نظام توانست رأی حداقلی را برای ورود به پاستور کسب کند هشت سال او را به سر مردم کوبیدند که خودتان انتخاب کردید!

حالا هم عزیزان بالا نشین اگر دوست دارند عزمشان در برخورد با فساد را باور کنیم لطف کنند چند پرونده کت و کلفت را به سرانجام برسانند به افکار عمومی پاسخ بدهند:

پرونده اختلاس وحشتناک فولاد مبارکه به کجا رسید؟

اختلاس بانک دی چطور؟

اتهام پتروشیمی میانکاله؟

رانت آقازاده ها و دامادهایی که عضو خوش نشین هیات مدیره هلدینگ ها شده اند

تخلفات شرکت مخابرات

سازمان اوقاف که توسط بعضی نمایندگان مجلس بعنوان بزرگترین زمین خوار کشور معرفی شد

شبکه تقلب در کنکور

پرونده زنگنه، سلاح ورزی، تاج و...

تورم زایی بانکهای خصوصی

و....

میخواهید افکار عمومی را اقناع کنید کاری در خور عدلیه حکومت اسلامی انجام بدهید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در شازند چه خبر است؟

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۷ مرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۴۴ ب.ظ

نماینده مردم شازند در مجلس یازدهم خطاب به وزیر دادگستری ادامه داد: آقای وزیر؛ متوجه نیستید در مقام شامخ وزارت دادگستری اظهارنظرتان دستاویز و مجوزی برای استمرار خطا و غلط واضح برای خطاکاران جسور و گستاخی همچون جریان پتروشیمی کاغذی الوند می شود؟ آقای وزیر؛ بنده و هیچ فرد عاقلی مخالف صنعت نیست و هیچ کدام از نمایندگان محترم ادعا نداریم که شما نباید رابطی برای کمک به نمایندگان مجلس و مردم باشید، لذا مطالبی که شما گفتید خارج از موضوعاتی است که در کمیسیون مطرح کردید و اکنون قوه‌قضائیه که شما وزیر عدلیه آن هستید، اعلام کرده این فرد شروع به قتل عمد کرده و یک میلیارد و 400 میلیون تومان رشوه داده است. ضمن آنکه ضرب و جرح نیز کرده است، اما شما ضمانت چنین فردی را کرده اید و حتی یکی از نمایندگان مجلس را معرفی کردید که ضامن وی شود، لذا آقای وزیر باید پاسخ این موضوع را بدهند.

شرکت الوند و همان آقای مهاجر معاون وزیر صمت را ترور کرده اند!

وی در ادامه پس از استماع توضیحات وزیر دادگستری افزود: آقای رحیمی چنان با قدرت و با موضع بالا صحبت کردند که عده‌ای زیاده‌خواه و کسانی که مطالبات شخصی دارند، قانع شدند، هر چند هیات رئیسه مجلس باید براساس ماده ۲۲ آیین نامه داخلی مجلس، از شأن و جایگاه نمایندگان مجلس دفاع کند. بنده مخالفتی با گرفتن وقت از سوی وزیر برای فردی ندارم، بلکه می‌گویم آقای رحیمی قوه قضائیه اعلام کرده شرکت الوند و همان آقای مهاجر که شما آن را امامزاده می‌دانید، معاون وزیر صمت را ترور کرده اند و آقای برادران چندین روز در ICU بستری بوده است. جرم آقای برادران چیست؟ من برایتان از روی متن جرم ایشان را قرائت می‌کنم تا نمایندگان متوجه شوند آقای وزیر از چه پرونده‌ای دفاع کرده است.

احمدی بیغش در ادامه با بیان اینکه این نوشته مربوط به دادگاه انقلاب است، گفت: دادگاه انقلاب علت آن را اینگونه توضیح داده که آقای برادران قصد رفع انحصار و مجوز تولید به سایر شرکت‌ها و دستور وارد کردن تجهیزات صنعتی برای سایر شرکت‌ها را داشته است که این موضوع از طرف آقای محمد مهاجر قابل تحمل نبوده و علیرغم ارتباطات گسترده با مقامات و افراد در وزارت صمت موفق به جلوگیری نشده است. دستور جلب آقای محمد مهاجر نیز به اتهام پرداخت رشوه و معاونت در شروع قتل عمد و جرح عمدی جهت جلوگیری از تبانی صادر شده است.

نماینده مردم شازند در مجلس یازدهم تصریح کرد: آقای رحیمی؛ مگر می‌شود به کسی بگویید ضامن شوید، اما متوجه نشوید چه کاری انجام داده است! اتهام او اتهام شرکت در قتل و رشوه بوده است، فلذا شما چرا مغلطه کرده و وانمود می‌کنید آدم خوبی هستید، هر چند من برای شما احترام قائل بودم. مگر من و شما مطالبه مبارزه با فساد نداریم؟ اما باید توضیح دهم یک پیرمرد با پسرانش که صاحب یک شرکت هستند، همچنین در ملایر دو کارخانه دارند، برای آنکه تولیدات انحصاری و مواد اولیه داشته اند، با تبانی جلوی واردات را گرفته تا همه محتاج آن‌ها باشند البته این گفته من نیست، بلکه گفته قوه قضائیه است؛ بنابراین وقتی آقای برادران اجازه می‌دهد شرکت‌های دیگر نیز مواد اولیه وارد کنند، این‌ها تصمیم می‌گیرد آقای برادران را حذف فیزیکی کنند.

وی مطرح کرد: آقای رحیمی؛ شما می‌دانستید که این افراد می‌خواهند قتل انجام دهند، لذا چطور به خود اجازه دادید یک نماینده مجلس را به آنجا برود و ضامن آن‌ها شود! مگر من گفتم که شما برای نمایندگان وقت نگیرید، در حالی که من می‌گویم؛ برادر من، مرجع قضایی گفته است این‌ها شروع به قتل و جرح و رشوه کرده اند، بنابراین باید پرسید آیا واقعا شما برای قاتلان وقت می‌گیرید؟ آیا اتهامش را نیز قبول ندارید؟ چرا مغلطه می‌کنید برادر؟

احمدی بیغش خطاب به رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: از هیات رئیسه بپرسید که آقای مهاجر چند روز است دائماً زنگ زده و فحاشی می‌کند و آقای مهاجر پس از آنکه موفق نشد آقای برادران را به قتل برسانند، به رئیس تحقیق و تفحص زنگ زد و فحاشی و تهمت ناروا زدند که جای بیان آن در این تریبون نیست! آقای رحیمی اکنون سوال من از شما این است که شما در این ماجرا چه منفعتی دارید در حالی که در مملکت ما هزاران صنعت معیوب وجود دارد؛ لذا چرا اجازه ورود به این بحث‌ها را می‌دهید؟ هر چند من حاضرم مسائل پشت پرده را مطرح کنم، اما در جلسه‌ای که رئیس و آقای رحیمی حضور داشته باشند، بنابراین باز هم سوال می‌کنم چرا برای منافع خود، یک نماینده مجلس را وارد این بازی‌ها می‌کنید؟

۳۰ درصد شهرستان شازند مبتلا به سرطان هستند

وی ادامه داد: آقای رئیس جمهور سال گذشته به استان ما سفر کردند و من از آقای رئیسی خواهش کردم و گفتم ۳۰ درصد شهرستان شازند مبتلا به سرطان هستند، چراکه شازند آلوده‌ترین شهر ایران به لحاظ زیست محیطی است و علت غالب مرگ و میر در شازند سرطان است؛ لذا من فقط گفتم این آقا که دو کارخانه در ملایر دارد، شرکت خود را نیز در کنار کارخانه هایش احداث کند، اما با رانتی که از سمت آقای جهانگیری معاون اول سابق داشتند، ۲۰ هکتار از  یک پالایشگاه دولتی را از آن خود کردند، بنابراین ۲۰ هکتار به یک خانواده داده شده است. آیا این ماجرا سابقه داشته که یک خانواده بتواند این مقدار هکتار زمین را از داخل یک پالایشگاه دولتی غصب کند؟

آن‌ها می‌خواهند با احداث صنعتی جدید، مردم شازند را بدبخت‌تر از قبل کنند

این نماینده مردم در مجلس یازدهم ادامه داد: هر چند خیلی‌ها می‌گویند از دولت سابق مجوز داشتند، اما سوال این است که چرا تا سال ۱۳۹۹ هیچ کاری انجام ندادند و به گفته آقای بیژن زنگنه وزیر نفت سابق؛ وزارت نفت مجوز داده است، اما ما فهمیدیم که خیانت شده است و این افراد جز پولشویی کار دیگری نخواهند کرد، وگرنه ۹ سال آنجا را رها نمی‌کردند و آن‌ها می‌خواهند با احداث صنعتی جدید، مردم شازند را بدبخت‌تر از قبل کنند، لذا به عنوان نماینده مجلس در مقابل آن‌ها ایستادم، بنابراین من نظر شخصی نمی‌دهم و بهتر است شما خدا را در نظر بگیرید، شما نمی‌توانید به جای مردم شازند باشید، آن‌ها برای تامین پول شیمی درمانی بیماران تحت تکفل خود هزینه‌های بسیار می‌کنند و برای تهیه یک آمپول شیمی درمانی ۱۱ میلیون پول می‌دهند.

 

من مخالف صنعت نیستم، بلکه شازند تحمل آلایندگی بیشتر را ندارد/بهتر است جنایت متروپل را دوباره تکرار نکنید

احمدی بیغش تصریح کرد: من مخالف صنعت نیستم، بلکه شازند تحمل آلایندگی بیشتر را ندارد. هر چند شما می گویید مجوز داشته اند، اما من از شما می پرسم مگر متروپل آبادان مجوز نداشت؟ اگر داشت چرا پس از آن جنایت دستگاه قضایی به دنبال پیدا کردن مجرم بود، بنابراین این مجموعه در شازند که مورد حمایت آقای وزیر است، از درون خالی است لذا تاکید می کنم بهتر است جنایت متروپل را دوباره تکرار نکنید.

وی تاکید کرد: آقای رحیمی، من چه منافعی می توانم در این ماجرا داشته باشم؟ من دلم برای مردم حوزه انتخابیه خود می سوزد، بنابراین شما را به خدا واگذار می کنم. شهرستان اراک با یک میلیون جمعیت زیر بار آلودگی نابود شده است. در تاریخ استان مرکزی نخستین بار است دولت یک مصوبه ای را به شرکتی خصوصی داده است که در جایی ممنوعه احداث شود، در حالی که در حریم 30 کیلومتری شهر اراک ایجاد صنعت جدید ممنوع است. اما سوال این است که این افراد با چه رانتی چنین مجوزی گرفته اند؟ و جالب است بدانید مجوز هیات دولت را زمانی گرفتند که تمامی ساخت و ساز آنها تمام شده بود.

شما به عنوان وزیر می دانستید که جرم این آقا شروع به قتل عمد است!

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در ادامه خطاب به وزیر دادگستری گفت: مگر خدا وجود ندارد که شما اینگونه مظلوم نمایی می کنید. مجلس جایی نیست که شما بتوانید در آن امر و نهی کنید. من چه زمانی گفتم قاضی حکم غلط داده است؟ بلکه می گویم شما به عنوان وزیر می دانستید که جرم این آقا شروع به قتل عمد است. آیا وزیر دادگستری وقتی می داند کسی شروع به قتل کرده است، باید ضامن آن شود؟ شما اجازه ندادید فردی که شروع به قتل کرده و یک میلیارد و 400 میلیون تومان رشوه داده و در عین حال ضرب و جرح نیز کرده است، حتی یک ساعت به بازداشتگاه برود. حال این را بگذارید کنار آن تخم مرغ دزدی که به جرم دزدیدن تخم مرغ به ته بازداشتگاه می رود.

90 درصد مردم شهرستان شازند زیر خط فقر هستند 

احمدی بیغش با تاکید بر اینکه شازند نابود شده است، افزود: اگر چه من این مورد را به آقای رئیسی نیز گفتم، اما متاسفانه ایشان گوش شنوا ندارد. 90 درصد مردم شهرستان شازند زیر خط فقری هستند که خود دولت اعلام کرده است، بنابراین من مخالف صنعت نیستم، فقط می گویم شازند دیگر تحمل آلودگی ندارد.

وی ادامه داد: آقای رئیس از شما می خواهم جلسه ای بگذارید تا من پشت پرده ها را مطرح کنم و خدا را شاهد می گیرم هر چند می دانم صدایم به جایی نمی رسد، چرا که وقتی به عنوان نماینده برای انجام تحقیق و تفحص به آن شرکت رفتیم ما را با توهین بیرون کردند و تاکنون نیز چنین اجازه نداده اند، بنابراین باید گفت؛ آقای رحیمی به پشتوانه شما به عنوان وزیر دادگستری چنین کاری کرده اند. آقای رحیمی شما چند ده میلیون حقوق می گیرید، بنابراین از شما می خواهم مرد باشید و از پشت تریبون بگویید؛ حقوقتان چقدر است و حقوق خود را در کنار درآمد مردم شازند قرار دهید. شما تاکنون آمپول چند میلیونی برای شیمی درمانی فرزندت نخریده ای، بنابراین نمی دانی فقر و بیماری یعنی چه! اکنون به من می گویید زیاده خواه؟!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کارتن خواب و معمای هستی!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۳ مرداد ۱۴۰۲، ۰۸:۱۷ ب.ظ

عکسی از یک کارتون خواب که متعجبتان می‌کند

 

زندگی کلش یک کارتون است. حتی فیلم سینمایی هم نیست. همه جای دنیا نقاشی خداست. همه چیز زود میگذرد. شادی و غم باقی نمی مانند. ما هم بخشی از این کارتون هستیم و به خاطره ها ملحق می شویم. از این منظر همه ما کارتن خواب هستیم! مقوای عالم زود سوخته و یا در آب خمیر خواهد شد. گمان میکنیم خانه حیاتمان محکم و ماندگار است. عمر انسان خیلی زود با وزش باد یا جاری شدن سیلاب، جمع شده و محو خواهد گردید.

همه مان زده ایم به جدول وقتی حقیقت خلقت را فراموش میکنیم و به گمان خود داریم جدول زندگی را با تیزهوشی خود حل میکنیم. همه گره ها در بساط اندیشه توحید، پوچ و پوک است. باید سرعت گیرها را زود رد کنیم، از کنار جدول ها بگذریم و به میدان مرکزی وصال برسیم. جای اصلی ما آنجاست.

کوخ نشین یا کاخ نشین، قرار بر رفتن است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نظارت گریز

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۹ مرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۱۷ ق.ظ

photo_2023-07-31_11-12-29_1x14.jpg

 

از وعده های قدیمی مسئولان که هر بار بعد از آشوب و اغتشاش، پر رنگ تر از قبل در رسانه ها مطرح می شود یکی اش بررسی جواز برگزاری تجمعات مسالمت آمیز و حتی انتخاب مکان مناسب برای آن است یکی هم نصب دوربین روی لباس مأموران انتظامی که هر دو وعده مذکور بعد از ایجاد آرامش و اتمام آشوب به بوته فراموشی سپرده میشود. نمیتوان کتمان کرد مسئولان از صدای منتقد و نظارت مردمی واهمه دارند که البته دود این محافظه کاری منفعت طلبانه نهایتا به چشم نظام و حامیان مخلص انقلاب می رود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱ مرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۱۳ ب.ظ

هر کس شک دارد بین قرآن و عترت پیوندی ناگسستنی است و این دو امانت رسول الله، دو بال یک پروازند همزمانی اقدام کفار خارجی و داخلی در آتش زدن قرآن و نماد حماسه عاشورا را نگاه کنند.

دشمن از اسلام اصیل واهمه دارد. اسلامی که نسخه کامل هدایت بشر را در کتاب الله ترسیم کرد و نحوه اجرای آن را با دست هدایت ائمه اطهار به تصویر کشاند مغضوب نظام فکری سرمایه داری و استثمارگری است. الحمدلله بگوییم که گفته اند تُعرف الاشیاء باضدادها. تا زمانی که مخالفان ما با قرآن و اهل بیت در ستیزند پیروزی با ماست و مهر تاییدی است بر عیار صدق و صحت صراط المستقیم جبهه جهانی مستضعفان.

 

رئیس گروه قرآن و عترت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گلستان خبر داد رونمایی  از پوستر نخستین جشنواره ملی «داستانک قرآن و عترت» | وزارت فرهنگ و ارشاد  اسلامی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

منهای عدالت

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳۰ تیر ۱۴۰۲، ۰۹:۲۴ ق.ظ

برای ما چه فرقی میکند چپ باشد یا راست، مدافع هیچ مسئولی نیستیم مگر با عیار خدمت و صداقت. هر که دغدغه کار داشته باشد و مرام دین و آزادگی و آخرت گرایی و گناه گریزی و بیداری و بیدارگری در زمره حزب الله است هر که دنبال خیانت و خباثت و نفاق و لذت و شهوت و منفعت باشد از حزب شیطان ولو با ریش و عمامه.

ما منتظری ها و سید مهدی هاشمی ها و رفیق دوست ها و اکبر طبری ها و رفسنجانی ها و... را پشت سر گذاشته ایم مدیر کل ارشاد گیلان که عددی نیست.

اما

نهادهای اطلاعاتی و نظارتی! سر جدتان درست کار کنید.

تبعیض در برخورد قانونی با دانه درشتهایی مثل طبری و مافیای پتروشیمی و فولاد و بانکداری و ... قابل دفاع نیست. مردم انقلاب را با عدالت محک میزنند. اگر آموزش و بهداشت و رفاه و سربازی و اقتصاد و اشتغال و... از مدار عدالت خارج باشد عمر انقلاب به اتمام میرسد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

با مسلم شروع میکنیم

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ۰۱:۱۵ ق.ظ

موضوع: "مقایسه امتحان حضرت ابراهیم (ع) و امام حسین (ع) و پاداش آن‌ها" -  اللهم عجل لولیک الفرج، السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)،الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی  مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 

میخواهی وارد محرم شوی باید مسلم باشی. رمز ورود به نهضت حسینی، اسلام است. تسلیم خدا بودن در زبان و بیان و قلم و ادعا نیست. مسلم غریبی کشید، تشنگی کشید، جراحت دید، اسیر شد، در یک قدمی شهادت هم به یاد حسین بود و دلسوز قیام خونینش.

رضا اسماعیلی را که سر می بریدند، بی تابی نکرد، گریه نکرد، نترسید، مردانه ایستاد و  گفت: یاعلی.

همایون مسکوب در فکر خودش غوطه ور بود. در دو راهی مرگ و زندگی، در کوران حادثه و حماسه پایش خواهد لغزید یا نه؟ روی مین که خوابید و معبر را باز کرد نفس راحتی کشید که در معرکه امتحان سربلند شده است.

مادر احمد کشوری بعد از شهادت او محمدش را هنگام نماز شب در هاله ای از نور دید. فهمید این پسرش هم ماندنی نیست. بی تاب نشد. نگفت که نرو. سفارش کرد راضی نیستم ساده و معمولی شهید شوی. مثل احمد بجنگ و شهید شو.

مصطفی چمران همه داشته های مادی عالم را داشت و در راه خدا هدیه داد.

حسین لشکری 18 سال اسارت کشید. هشت سال انفرادی بود. انواع بیماری ها به جانش افتاد. حاضر نشد به خواسته دشمن تن داده و  بر ضد کشورش مصاحبه کند.

عباس بابایی تسلیم خدا بود. هر چه مقامش بالاتر میرفت سختی بیشتری به جان میخرید. خانه سازمانی اش از همه محقرتر بود. خم میشد بچه شهید یا جانباز را روی دوش سوار می کرد و بر لبش گل لبخند می نشاند. لحظه وصال که فرا رسید با تن رنجور و نفس های شمرده اش زمزمه کرد: مسلم سلامت میکند یاحسین.

خون نوزاد شش ماهه را اباعبدالله به آسمان پاشید. سرش را بالا گرفت و گفت: هوّن علیّ ما نزل بی انّه بعین الله. آسان است برای من تحمل این مصیبت وقتی می دانم که خدا می بیند.

مشهورترین فرمانده نظامی دنیا، در خانه سازمانی زندگی میکرد. یک متر زمین و ملک و پس انداز نداشت. گاهی هم پول قرض میگرفت. سفارش کرد عشق دیده شدن نداشته باشید. بدانید آنکه باید ببیند می بیند.

ابراهیم هادی خوش تیپ و خوش قیافه بود. دخترها براندازش کردند و تکه ای انداختند. رفت موی سرش را از ته تراشید. مبادا به خاطر زیبایی و اندام او کسی به فکر گناه بیفتد.

محمد گلدوی زن داشت و دو بچه. تازه شغل درست حسابی گیرش آمده بود. شک نکرد. عامل انتحاری را چسبید از زمین بلندش کرد و به بیرون مسجد برد تا جان همه را نجات دهد به قیمت یتیمی فرزندانش.

خمینی را گفتند به پناهگاه برو. گفت همه که نمیتوانند به جای امن بروند.

علی محمودوند فرزند بیمار داشت. مجید عسکری فرزند نابینا داشت. سید روح الله عمادی از دردی که فرزند خردسالش می کشید در عذاب بود و اشک می ریخت؛ اما همه آنها در معرکه امتحان، خدا را بر تمام تعلقات خویش ترجیح دادند. پدر سید روح الله عجمیان پیکر اربا اربای جوانش را تا معراج شهادت بدرقه کرد و گفت سهم من از سفره انقلاب، وجود رهبری و اهتزاز پرچم اسلام است.

شیطان در قالب انسانی دلسوز نزد هاجر رفت و گفت چه نشسته ای که ابراهیم میخواهد فرزند زیبا و دردانه ات را قربانی کند. هاجر آرام و  مطمئن پاسخ داد اگر پیامبر خدا چنین میخواهد من حرفی ندارم.

مسلم باش تا احرام محرّم ببندی و در عرفه عاشورا، حج وصال با حق مطلق و کعبه جاودانگی را نصیب خود سازی. سپاه حسین، مسلم میخواهد آن را که در دو راهی خود و خدا، کم نیاورد و شک نکند. انما المومنون، الذین آمنوا بالله و رسوله، ثم لم یرتابوا، بعد از ایمان مرحله یقین است، اینکه در راه حق مبتلا به تردید نشوی و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله، اولئک هم الصادقون. رستگاری در اسلام است و محو شدن در قدرت اختیار و اراده حق. اگر راست میگویی که اسلام آوردی در همه زندگی ات مسلم باش. خودت را خرج کن. برای خدا قدم بردار و جز او و راه او را نبین.

حسین دخانچی قطع نخاع بود. گازهای سمی بدنش را دچار عفونت کرد. خیلی درد می کشید. تکه ای کاغذ برداشت بالای سرش نصب کرد. با خط خوش روی آن نوشته بود: چرا پای کوبم؟ چرا دست یازم؟ مرا خواجه بی دست و پا می پسندد.

همسر مهدی آقاجانی دیده بود او زیر مشکلات خم به ابرو نمی آورد و در دل سختی ها این جمله از زبانش نمی افتاد: الهی رضاً برضائک. روز تشییع مهدی، دلش پر درد بود اما در هر قدم با او همکلام شد: تسلیماً لأمرک، لا معبود سوائک...

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پرچم غیرت بالاست

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۳ تیر ۱۴۰۲، ۱۲:۱۸ ب.ظ

photo_2023-07-14_11-25-19_ey6t.jpg

 

این سنگ نورد به ظاهر ایرانی را دیدید که پرچم مقدس کشورش را برای خوشآمد دشمن در فرانسه روی زمین کشید؟ چقدر هزینه میشود برای چنین افرادی تا بتوانند رشد کنند و در میادین ورزشی بدرخشند ولی همیشه هم طلبکار و نانجیب هستند؟ خنجری که از پشت به مردم کشورش زد دردناک و تأسف آور بود؛

حالا

این تصویر را ببینید برای همین هفته گذشته است. تشییع پیکر جانباز و آزاده مرحوم حسین منصف در بابل، آن که آن وسط پرچم ایران را به دست گرفته سرکار خانم طوبی اکبرنیا همسر مقاوم حسین منصف است که پشت تابوت مرد سالهای سخت زندگی اش مثل کوه قدم بر می دارد.

میدانید چرا میگویم سالهای سخت؟ حسین رفته بود جبهه که برگردد و بساط عروسی را سر و سامان بدهد اسیر شد حدود هفت سال در چنگال دشمن ماند با آینده ای مبهم و نامعلوم. به نامزدش نامه نوشت که قدر جوانی اش را بداند و آزاد است که برود دنبال سرنوشت و زندگی خودش و مختار است که از انتظار نامشخص و دلهره آور چشم به راهی در امان مانده و .... زن ایستاد و جوانی اش را پای همسر اسیرش ریخت. صبر کرد تا برگردد. در این سالها هم که حسین از دویدن در راه شهدا و انقلاب و احیای ارزشها و فعالیت فرهنگی تا ایستادگی در عرصه عدالتخواهی و حق طلبی، تاوانی سترگ داد و آماج تهمتهای ناروایی چون بی دینی و ضدیت با انقلاب و ولایت و وابستگی به بیگانه و ... قرار گرفت، بارها دادگاهی شد و غیرقانونی به زندان افتاد و کتک خورد، ناجوانمردانه شلاق جفای مافیای فساد را بر تن رنجور خویش خرید و... باز هم پا به پای همسرش ایستاد و کم نیاورد. شب آخر نیز حسین و طوبی کنار هم، موکب جشن غدیر را برپا کرده بودند. حسین در کنار نفس های نگران و ملتهب همسر، دست در دست دوستان شهیدش سپرد و به ملکوت غیرت و مردانگی پیوست.

روز تشییع حسین به سفارش او پرچم ایران و تصاویر منوّر شهدا و شعائر دین و انقلاب، زینت بخش محفل انس یاران صدیق اسلام و میهن عزیزمان بود. مسئولین بدانند روی دیوار چه کسانی نقاشی می کشند. یاران صادق انقلاب پرچم غیرت و وطن پرستی را با خون دل برافراشته نگاه میدارند. مثل مادر شهیدان احمد و محمد کشوری که دو فرزند جوان و رشیدش را در راه حفظ کیان مملکت داد و می گفت افتخار میکنم پرچم ایران را روی دوش بگیرم و در خیابان راه بروم. مثل بهنام محمدی سیزده ساله که دستانش غرق خون شد تا خودش را از طنابی زمخت بالا بکشد، خطر تیر مستقیم دشمن را به جان بخرد، پرچم ارتش متجاوز را از بلندای ساختمانی در خرمشهر پایین کشیده و پرچم ایران عزیز را به اهتزاز در آورد و بعد که خواستند دستان مجروحش را باند پیچی کنند نگذاشت و گفت این باند و دوا بماند برای رزمنده هایی که آن جلو از دشمن تیر و ترکش میخورند. مثل پدر سید روح الله عجمیان که سی ماه سابقه جبهه داشت اما کارگر فصلی بود و در خانه ای محقر در محله ای محروم زندگی میکرد، جوان رعنایش زیر تازیانه و مشت و خنجر یزیدیان له شد، از او پرسیدند سهمت از سفره انقلاب چه بود لبخندی زد و  پاسخ داد: من سهمم را از سفره انقلاب گرفته ام، سربلندی میهن و سرافرازی پرچم ایران...

ایران با فرزندان حقیقی و بی ادعایش تا بیکران تاریخ، سرافراز مانده و نام قهرمانان راستینش هرگز فراموش نخواهد شد.

 

photo_2023-07-14_11-25-26_i2m.jpg

عکس از سرکار خانم نرگس رضازاده

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مباهله و عاشورا

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۳ تیر ۱۴۰۲، ۰۵:۲۷ ق.ظ

 

یک تشابهی دارد مباهله با قصه عاشورا. حسین با همه اهل و عیالش به تقابل با جبهه نفاق و الحاد رفت همانطور که جدش رسول الله در روز مباهله با عزیزترین کسانش به مصاف با اهل باطل شتافت.

مومن در میدان حق، با یقین وارد شده و ترسی به دل راه نمی دهد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک دستگیری دیگر!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۱ تیر ۱۴۰۲، ۰۶:۰۸ ق.ظ

فیلم آخرش که چی | رایگان برای ایرانسلی ها | 1374

 

به دنبال دستگیری دادستان آمل به اتهام ارتکاب تخلفات مالی، یک مدیر دیگر نیز در یکی از شهرهای اطراف به اتهام همدستی با وی دستگیر شده که خبر آن به زودی رسانه ای می شود.

پرسش اینجاست آیا آنچه در برخورد با اتهام افراد ذی نفوذ رخ می دهد صرف دستگیری و بازداشت است یا عقوبتی بازدارنده نیز در پی آن وجود خواهد داشت؟

شهردار اسبق ساری توسط شعبه سیزده رسیدگی به تخلفات کارکنان دولت در تهران یک شب بازداشت شد اما با فشار اطرافیانش از تعقیب قضایی در امان ماند.

شهردار اسبق بابل که داماد امام جمعه بود و حمایت بعضی از روحانیون مرتبط را پشت سر داشت چند روزی در بازداشت ماند و با گذشت سه سال هنوز از صدور حکم پرونده وی خبری نیست.

متهم دانه درشت بدهی مالی به بانک دی که حتی در اخبار بیست و سی سیما نیز نام مجموعه اقتصادی پولشویی وی اعلام گردید همچنان آزاد است و در قالب هیات داری به نمک گیر نمودن چهره های مذهبی ذی نفوذ می پردازد.

عبدالله عبدی یک متهم و متخلف اقتصادی است که درباره وی بارها افشاگری صورت گرفته. پیرامون واگذاری مشکوک و نامتعارف پروژه احداث پتروشیمی میانکاله به او نیز بارها افشاگری شد و شخص معاون قوه قضا در رسانه ها از منع قانونی اجرای پروژه توسط این فرد، سخن رانده اما احداث پروژه همچنان در جریان است و کسی مانع آن نمی شود.

دستگیری اکبر طبری، بزرگترین نمایش برخورد با فساد درون سازمانی کشور بود که پرونده های محیرالعقولی داشت. در نهایت به رغم وجود حکم قطعی دادگاه، آزاد شد و با فشار افکار عمومی، حبس دوازده ساله ای برای او بریدند که نحوه اجرای آن قابل پیش بینی است. چهره امنیتی متهم به همدستی با وی که از دژ ییلاقی خود با دستبند و پابند به تهران منتقل شده بود نیز کلا تبرئه شد.

و...

مسئولان و سیاستگذاران قضایی و سیاسی و امنیتی باید متوجه باشند که در عصر حاکمیت رسانه، افکار عمومی صرفا دلخوش به دستگیری ها و بازداشت ها نبوده و با جمع بندی احکام صادره و سرنوشت ماجرا درباره میزان عدالت و صداقت مدیران قضاوت خواهد کرد. این نوع رویکردهای شل و ول، نمایشی و توأم با رودربایستی است که هیچگاه باعث توقف فعالیت جریانهای فاسد در گلوگاههای اقتصادی و بانکی و اداری کشور نگردیده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مثل ابوذر، مثل عمار، مثل مالک

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۷ تیر ۱۴۰۲، ۰۷:۰۰ ق.ظ

با مرحوم سید علی اکبر ابوترابی و کاروان آزاده ها پیاده رفته بودیم مرز خسروی برای دعای عرفه. پیرمردی بود بهبهانی و خوش سیما به نام حاج عباس روز خوش که بعدها به رحمت خدا رفت. سالهایی طولانی را در اسارت گذرانده بود. دید از همه جوان تریم آمد کنارمان پرسید اهل کجایید؟ گفتیم بابل. گفت آها بابل، بابل، حسین مسود! تو اسارت با ما بود. گفتیم حسین منصف. گفت همون درسته، خیلی مرد بود.

 

یکی می آمد پیشش می گفت میخواهیم برای شهدا کاری انجام دهیم کمک مالی.... حرفش تمام نشده هر چقدر دم دستش بود میداد دست طرف و خوشحال می فرستادش.

 

اولین کاروان پیاده زیارت مرقد امام در مازندران را او راه انداخت، ایده و اجرای راهیان نور درون شهری و درون استانی هم از خودش بود. هر جا میتوانست علم شهدا را بلند میکرد. در مساجد نمایشگاه نقاشی های اسارت برگزار می کرد. با هزینه شخصی می رفت دانشگاههای شهرهای اطراف، نمایشگاه دفاع مقدس می زد. خودش هم می ایستاد و با حوصله و دقت برای همه توضیح میداد و روایتگری می کرد. صدا و سیمای مرکز استان هم می رفت و صحبت می کرد دبستان هم دعوتش می کردند می رفت و حرف می زد و نمایشگاه راه می انداخت. دنبال پول و قرارداد و عنوان و اینجور بازی ها نبود. طرف حسابش خدا بود.

 

 

وسط نمایشگاه قرآنی، دو غرفه زد برای شهدا. پرسیدند چه ربطی دارد؟ محکم و قاطع گفت مگر محصول تربیت قرآنی، شهدا نیستند؟ مثالها را نشان دهیم مطلب بهتر جا می افتد.

 

 

یکی از بانکها گفت به همه اعضای شورا، فلان قدر وام می دهیم، نیاز به کارکرد سپرده و غیره نیست، هدیه است. همه گرفتند غیر از حسین. مبلغ قابل توجهی بود. یکی از نزدیکانش گفت می گرفتی، نمیخواستی میدادی به ما. گفت همین که به سمتشان بروم آلوده و نمک گیر میشوم.

 

 

مأموریتها و سفرهای عجیب و غریب بیرون استانی شورا را رد می کرد. حساب و کتاب بیت المال را متوجه بود. اما برای شهدا کم نمیگذاشت. پی طرحها را می گرفت به سهم خودش نقشی در تأیید و حمایت داشته باشد.

 

هر کس جایی مظلوم واقع می شد اول سراغ حسین می رفت. زبان رک و صراحت لهجه اش در بیان نظرات و انتقادها بی نظیر بود. با کسی رودربایستی نداشت. جز آقا، مقام و منصب کسی را حاشیه امن او نمی دانست. اهل بحث و محاجّه هم بود. از فتنه شوم 88 تا همین فتنه اخیر جماعت هیز و هرز، بی پروا وسط جمع می رفت و با آنها صحبت و گاه مجادله می کرد. شبهاتشان را جواب میداد. می گفت اگر شما با دو تا شعار دادن فکر کردید مبارزید و انقلاب کرده اید من در انقلاب 57 وسط میدان بودم، در جنگ خط مقدم بودم، اسیر بودم و شکنجه شدم، بابت عدالت و حق طلبی از بعضی مأمورها و مسئولان کتک و تهمت خوردم، اما عملکرد کسی را پای انقلاب و نظام نمی نویسم. حرف دارید مرد باشید و بگویید و پایش بایستید. آشوب بلند نکنید که دودش اول به چشم خودتان می رود... اغلب او را می شناختند. با منطق او و به احترام دغدغه ای که برای خون شهدا داشت کنار می کشیدند.

 

 

حسین را چند بار بی دلیل بازداشت کردند، در زندان کتکش زدند، در یک روز دوبار خانه اش را تفتیش کردند که خردش کنند، شلاقش زدند، بابل تنها شهری است که یک پاسدار جانباز آزاده و نویسنده با سابقه بیماری قلبی را در آن شلاق زدند و البته صدایی از کسی برنخاست. حضراتی که برای پرونده تخلفات مالی دانه درشتها و یا نورچشمی ها و بستگان و وابستگان ریش گرو میگذارند در قبال مظلومیت بچه بسیجی ها سکوت می کنند. هر تهمتی که دلتان بخواهد از عضویت در موساد تا شبکه منافقین و مالی و اخلاقی و ضدیت با انقلاب و رهبری و... نثارش کردند، جواب سلامش را نمی دادند، رد صلاحیتش کردند و.... بعضی از آنها بعدها از او عذرخواهی کرده و حلالیت طلبیدند، بعضی هم نه. حسین هم بخشیدشان مثل همیشه با همان لبخند.

 

یک بار رفت پیش رییس دادگستری استان، حرفهایش را رک و راست و تند و تیز زد. از دست قوه قضاییه شاکی بود. اما برخورد پدرانه ایشان را که دید منصفانه نوشت: "اگر یک روحانی میتواند اینقدر خوب باشد پس رسول الله دیگر چگونه بود. کاش همه قضات از حاج آقای اکبری درس بگیرند." اینطور نبود که فقط ایراد بگیرد. حرف حق را میزد تأیید باشد یا تکذیب.

 

هیچ وقت کم نیاورد. به همه مشکلات و مانع تراشی ها لبخند می زد و باز هم پای نظام و آقا و شهدا می ایستاد، باز هم جریان ساز و حرکت آفرین بود. هر مناسبتی می ایستاد وسط شهر، موکب راه می انداخت، ایستگاه صلواتی می زد، علم انقلاب و شهدا را بر می افراشت، باز هم می نوشت و افشا می کرد و منتقد بود. شاید بعضی مصادیق قابل مناقشه باشد، اما کسی با این سن و سال و بیماری قلبی و سابقه ایثارگری و پاسداری و جایگاه پژوهشی و ... اینطور با نشاط و انگیزه پای انقلاب و دین خدا بایستد و تهمت ها و حرفهای مفت را به جان بخرد و کم نیاورد، یک اسطوره است. به قول آن پیر آزاده، خیلی مرد است.

 

 

آخرین فایل تصویری که از حسین بیرون آمد در دفاع از انقلاب و ضرورت تبیین اهداف و دستاوردهای آن بود، آخرین متنی که از او منتشر شد در اعتراض به آزادی اکبر طبری و تبعیض در برخورد با دانه درشت ها بود و آخرین کاری که داشت انجام می داد حضور در موکب غدیر و جشن ولایت و شادی مردم بود. همان جا هم دست در دست احمد کاکا و نیما سرمد و سایر دوستان شهیدش، مست باده وصال شد و به مردستان سرخ امام عدالت پیوست؛ در جوار ابوذر و عمار و مالک.

 

حسین هیچ وقت اسیر نبود، همیشه آزاده بود. هیچ گاه نترسید، بازنشست نشد، باج نداد و باج نگرفت. دوستانی که دلشان برای حسین می تپد و می خواهند خوشحالش کنند یادشان باشد حسین کیف میکرد از شهدا بگوید و عشق میکرد از عدالت سخن براند.

 

کتاب شب موصل را بخوانید. خاطرات منحصر به فرد حسین از دوران جنگ و آزادگی است که حوزه هنری منتشر کرده. یک کتاب هم درباره ابتکارات جنگی دارد که جالب است. یادداشتها و مقالات پژوهشی اش پیرامون دفاع مقدس در نشریات مختلف به خصوص ماهنامه سبزسرخ منتشر شده. امیدوارم یکی همت کند آنها را هم جمع آوری کرده و در اختیار علاقمندان قرار دهد.

 

مصاحبه با محمد حسین منصف عضو شورای اسلامی شهر بابل (قسمت اول) :: اشک آتش

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فرار از حقیقت

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۲ تیر ۱۴۰۲، ۱۰:۲۸ ق.ظ

چگونه از دست افراد فرار کنیم؟

 

کسی که به او توهین می کنی، تحمل می کند؛

تهمت می زنی تحمل می کند؛

اما عیب واقعی اش را که می گویی به هم می ریزد و می رود، آدم بدی نیست. او در باطن خود حقیقت را می شناسد و با فرار از آن بر صحت گفتار تو مهر تأیید می زند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آیا گوش شنوایی هست؟

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۹ تیر ۱۴۰۲، ۰۶:۲۳ ب.ظ

مبارزه با فساد! عدالت اجتماعی!/ کاریکاتور – صاحب نیوز

 

یک جوری از آزادی اکبر طبری تعجب کرده و قوه قضاییه را به تبعیض و بی عدالتی و عدم رعایت مساوات در برخورد با دانه درشتها و نورچشمی ها متهم میکنند که انگار تا به حال با دانه درشتهایی مثل متهمان پرونده اختلاس فولاد مبارکه و بدهکاران نجومی بانک دی و واگذاری مشکوک پتروشیمی میانکاله و ... برخورد قاطع و عادلانه صورت گرفته بود. انگار بانکها در نحوه ارائه خدمات به مردم عادی و گردن کلفت ها مساوات را رعایت می کنند؛ انگار نورچشمی ها در همان مدارسی درس می خوانند که مردم عادی بچه هایشان را می فرستند؛ انگار آنها همان جایی سربازی می روند که بچه های مردم می روند، انگار خدمات بهداشت و درمانشان با ما یکی است، انگار موقع اشتغال با همان موانعی مواجهند که جوانهای ملت مواجهند و مسکن و.... و جالب است همانها مردم را به صبر و قناعت دعوت میکنند.

بیخود که نیست هیچ نهاد و ارگان و جناحی حاضر نیست عباراتی از گفتارهای عدالت خواهانه شهید مظلوم بهشتی را تبدیل به بیلبورد کند و شورای سیاستگذاری ائمه جمعه از رحیم پور ازغدی ها و سید سعید لواسانی ها واهمه دارد. انقلاب، انقلاب مستضعفان است اما نظام لزوما نظام مستضعفان نیست. با آن چه که ادعا کردیم فرسنگ ها فاصله داریم. منکر دستاوردها نیستیم اما تبعیض و بی عدالتی و آقازاده بازی و رانت خواری و حقوقهای نجومی و شکاف طبقاتی، ملت را نسبت به شعارهای علوی ما بدبین و نامطمئن می سازد. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نمی شود شما کمتر بخورید؟

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۶ تیر ۱۴۰۲، ۱۲:۰۴ ب.ظ

قیمت ماشین های لوکس ساشا سبحانی به همراه عکس - سایت ایران انفجار

 

مصباحی مقدم در مصاحبه با جماران گفته است:

"چین 4 دهه رشد بالای ده درصد را تجربه کرده و توانسته از یک کشور به شدت فقیر با جمعیت انبوه خارج شود و به کشوری تبدیل شود که جایگاه دوم اقتصاد دنیا را دارد. پس این نشان می‌دهد شدنی است. چین ظرفیت‌های ما را ندارد. موقعیت جغرافیایی چین موقعیت ما نیست. چین به اندازه موقعیت و شرایط ما نیست. موقعیت انرژی که ما داریم چین ندارد. البته موقعیت جمعیتی که چین دارد را ما نداریم. آن جمعیت قانع است، جمعیتی که به دو وعده یا یک وعده غذا در شبانه روز اکتفا می‌کند. این فرهنگ کاملاً متفاوتی است."

 

یک راه دیگر هم هست. آقازاده ها و دامادها و عروس ها و خواهرزاده ها و برادرزاده های مسئولان بیشتر از سه وعده غذا نخورند، دستشان از کیسه ملت کوتاه شود، ثروتهای بادآورده جماعت نوکیسه مورد حساب و کتاب قرار بگیرد، بساط رانت خواری جمع شود، حقوقهای نجومی کنترل شود، امکانات رفاهی مسئولان کاهش پیدا کند، تسهیلات بانکی عادلانه توزیع شود و... واقعا مشکل مملکت، شکم ماست؟ از قیمتهای پروازی اجناس خبر دارید که همان دو سه وعده غذای فعلی ملت هم بدون گوشت و مرغ و برنج سپری می شود؟

بنده خدایی بود میگفت مردم ما از مردم یمن یاد بگیرند که لنگ میبندند و کم میخورند و... دو روز بعد عکس یادگاری آقازاده هاش با گرگهای وال استریت در آمد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مهم است با که باشید!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۵ تیر ۱۴۰۲، ۰۸:۵۵ ب.ظ

screenshot_۲۰۲۲۰۱۲۸-۱۴۱۰۵۹_instagram_kfmt.jpg

 

یک زمانی هر کس به لاریجانی ها میگفت بالای چشمتان ابروست حسابش با کرام الکاتبین بود. برای من هم این تجربه پیش آمد. ماجرای سعید ذاکری و موارد شدید مشابه آن هم از حافظه تاریخ محو نخواهد شد. همان زمان هر کس هر چه دلش میخواست به محمود احمدی نژاد، هاشمی شاهرودی و این اواخر هاشمی رفسنجانی هم میگفت اما فقط لاریجانی ها بودند که حرمت داشته و خط قرمز محسوب می شدند. من یکبار فقط به خاطر نقل مطلبی در وبلاگ که نویسنده اش گفته بود چرا به اتهامات برادران لاریجانی (فاضل و جواد) رسیدگی نمی شود به دادگاه ویژه احضار شدم.

تصویر بالا را اتفاقی وسط آرشیو استوری هایم پیدا کردم. سید مهدی صدرالساداتی را به خاطر کامنت یکی از خوانندگان که برداشت توهین نسبت به حجت الاسلام خاموشی از آن می شد محاکمه و خلع لباس کردند. الان یک مداح بی سواد شهرت طلب متصل به شیعه لندنی به شخصیت علمی و مبارز آیت الله اراکی بابت دفاعی که از مبانی انقلاب داشته علنا اهانت کرده، قوه قضاییه هم به روی مبارک خودش نیاورده است.

فرق می کند با کی و مقابل کی باشید. خاموشی در زمان تصدی ریاست سازمان تبلیغات، بودجه دو نشریه حامی قالیباف را تأمین میکرد و حالا به اذعان نمایندگان مجلس، قالیباف مانع تحقیق و تفحص از سازمان اوقاف به ریاست خاموشی به رغم همه حرف و حدیثها و حاشیه هاست.

وقتی به حلقه خاصی وصل باشید از حاشیه امن برخوردار بوده و هر چقدر هم که گند بزنید از پاسخگویی در امان خواهید بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کلام شما اثر ندارد

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۳۰ خرداد ۱۴۰۲، ۰۷:۱۳ ق.ظ

Asadollah Chahriari/Getty Images

 

آن مسئولی که خودش بر اساس رانت به مقام و منصبی رسیده و از شایستگی لازم بی بهره است، آن که عروسش موقوفه میلیاردی را با ثمن بخس به چنگ می آورد، آن مدیری که حقوق نجومی دارد، کسی که سیسمونی نوه اش را هم از خارج تهیه میکند، سرداری که داماد بی تجربه و بی تحصیلاتش عضو هیات مدیره کارخانه ای بزرگ میشود، امام جمعه ای که همنشین مفسدان اقتصادی است و دغدغه اولش کسب قدرت بیشتر برای اطرافیان است، مسئولی که در قبال ریخت و پاش مالی اطرافش سکوت میکند و... حتی اگر بخواهند مقابل فساد اجتماعی ایستاده و از حجاب و هنجارهای دینی سخنی بگویند و اقدامی کنند، قول و فعلشان اثر ندارد. آب زلال از سرچشمه پاک و تمیز می جوشد.

"کسی که خودش فاسد است، نمی تواند کلامش را یک طوری ادا کند که مردم صحیح بشوند، تأثیر ندارد. آن وقتی کلام تأثیر دارد که از قلب مهذب و پاک بیرون بیاید، اگر چنانچه از قلب ناپاک بیرون بیاید و از قلب شیطانی بیرون بیاید، به زبان شیطانی گفته بشود، این تأثیر نمی تواند بکند در قلب اشخاص." امام خمینی

صحیفه نور ، جلد ۱۹، صفحه ۹۲

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بیژن نامدار زنگنه و قوه عدلیه در منگنه!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۱ خرداد ۱۴۰۲، ۰۷:۲۲ ب.ظ

photo_2023-06-11_18-40-09_e8e3.jpg

 

این زنگنه هم تبدیل شده است به پاشنه آشیل و بزرگترین چالش قوه قضاییه در تاریخ جمهوری اسلامی.

زمان هاشمی که وزیر نیرو بود، نشریه صبح اقدام به افشاگری پیرامون زد و بندهای این وزارتخانه کرد. مرحوم آیت الله یزدی به روی مبارک نیاورد. البته یک جورهایی ایشان از هاشمی حساب میبرد. 

زمان خاتمی زنگنه شد وزیر نفت. ویژه نامه ای در خصوص مفاسد و خیانتهای دوره مدیریتی وی منتشر گردید. مرحوم هاشمی شاهرودی به روی مبارک نیاورد.

زمان روحانی هم او وزیر نفت شد و حواشی عجیبی پیرامون نحوه مدیریت تامل برانگیز وی در سطح رسانه ها طرح گردید. صادق خان و بعدها سید ابراهیم هم به روی خودشان نیاوردند. جالب اینکه حتی یک تکذیبیه هم علیه مدعیان منتشر نشد و هیچ کس به خاطر طرح این ادعاها مورد تعقیب قرار نگرفت. یعنی کلا نهادهای قضایی و نظارتی ترجیح دادند نظر موافق یا مخالفی نداشته و به سکوت خود ادامه دهند.

حالا مالک شریعتی نماینده مردم تهران در مجلس به نقل از جلسه ای که دو سه سال قبل با ظریف داشته از زبان وی مدعی خیانت زنگنه شده است.

خوب واقعا برای مردم سوال است. مملکت قوه قضاییه ندارد؟ مدعی العموم ندارد؟ این همه اتهام در سالیان متوالی پیرامون یک وزیر مملکت مطرح شود پای میلیاردها دلار سرمایه ملی وسط باشد یک نفر نیست به طور رسمی راست یا دروغ بودن ادعاها و اتهامات را بررسی کند؟ واقعا اوضاع همینطور بماند فکر میکنید اعتماد مردم به نظام بیشتر می شود؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برداشتی مختصر از تفسیر سوره مبارکه فیل

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۹ خرداد ۱۴۰۲، ۰۸:۴۵ ق.ظ

متن و ترجمه سوره فیل + عکس | شبکه قرآن

 

فیل صد و پنجمین سوره از سوره‌های قرآن است به اجماع شیعه و سنی در مکه و به صورت یکباره نازل شده‌است. این سوره دارای پنج آیه است و با توجه به روایتگری داستان اصحاب فیل و ماجرای حمله ابرهه به کعبه، به سوره فیل نام‌گذاری شده‌است.

اساس نزول سوره فیل بر مدار یادآوری و عبرت از وقایع تاریخ است. أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ ﴿۱﴾

"مگر ندیدى پروردگارت با پیلداران چه کرد؟!" 

 این واقعه که در آستانه میلاد رسول اکرم (ص) اتفاق افتاد زبانزد خاص و عام بود. شأن نزول سوره زمانی است که جمعی از بزرگان قریش، دعوت رسول الله به اسلام را منافی امنیت مکه و زمینه ساز تهاجم دشمنان می شمردند. آنها با فشار بر ابوطالب و ایجاد واهمه از حساسیت و واکنش ابرقدرتهای وقت، روم و فارس، اینگونه وانمود می ساختند که دعوت عمومی و جهانی محمد(ص) جنگی ناگزیر را برای قریش و اهالی مکه رقم خواهد زد که با توجه به قدرت نظامی دشمن، قطعا به شکست و آوارگی قریش و ویرانی احتمالی کعبه منجر خواهد شد.

نزول این سوره و یادآوری واقعه ای که مدتی نه چندان دور در آن نقطه رقم خورد و هنوز در خاطره ها ثبت بود در حقیقت تلنگری برای بیداری مردم و پاسخ به وادادگان و مخالفان رسول اکرم بود که هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست. أَلَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ ﴿۲﴾

"آیا نیرنگشان را بر باد نداد؟"

 تأکید بر تکرار هر روزه و چندباره عبارت "الله اکبر" و فریاد آن بر مأذنه ها و معابر در وقت نماز یومیه، سیاست تربیتی اسلام در امور فردی و اجتماعی است تا قوّت قلب مومنان گردیده و دست یاری خدا به عنوان قدرتی فراتر از تصور بشر، ملکه اذهان شود. ایمان واقعی به همین عبارت کوتاه، انجام کارهای سخت و بزرگ را قابل دسترس و ممکن جلوه می دهد و فرهنگ "ما می توانیم" را در گرو اتکا به قدرت لایزال خداوند، در بستر فکری جامعه رواج داده و رشد و پیشرفت را به ارمغان آورده و یأس و بی انگیزگی را می زداید.

ابرهه مظهر طاغوت و تکبر بود و یقین داشت کسی را در مکه یارای تقابل با سپاهش نخواهد بود. مبنای محاسبات مادی او البته درست بود. عبدالمطلب به عنوان بزرگ مردم مکه نیز همین نکته را مورد تأکید قرار داد که اهالی شهر توان نبرد با سپاه نیرومند و تشکیلات عظیم نظامی ابرهه را ندارند؛ اما بر این نکته هم تأکید نمود که این خانه بی صاحب نیست... دشمن اما از این حقیقت معنوی غافل ماند و محاسبات خود را بر انگاره ها و موازین مادی متوقف ساخت. چیزی نگذشت که هیمنه سپاه قدرتمند ابرهه که شکوه حرکت و نظم میدانی آن لرزه بر اندام هر تماشاگری می انداخت با حمله پرندگانی به ظاهر ضعیف که مجهز به سنگ هایی بسیار ریز و کوچک بودند از هم پاشیده شد. وَأَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْرًا أَبَابِیلَ ﴿۳﴾ تَرْمِیهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّیلٍ ﴿۴﴾

"و بر سر آنها دسته دسته پرندگانى ا بابیل فرستاد، [که] بر آنان سنگهایى از گل [سخت] مى‏ افکندند." 

 تا جاییکه در قرآن وضعیت آنها به کاه های جویده و خرد شده تعبیر گردید و تکبر و غرورشان بر باد رفت. فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ ﴿۵﴾

و [سرانجام خدا] آنان را مانند کاه جویده‏ شده گردانید.

نمرود نیز تکبر می ورزید و خود را شکست ناپذیر می دانست. پشه ای ریز، بینی اش را به خاک مالید و هیچ قدرت و علم و خدم و حشمی نتوانست نفعی برای نجاتش برساند.

تکبر و توهم شکست ناپذیری البته فقط مختص به دشمن نیست. تجربه ثابت نموده است هر که در زندگی شخصی و احوالات درونی خود نیز توهّم قدرت و غرور پیدا نماید دیر یا زود شکست خواهد خورد. ماهاتیر محمد در کتاب خاطرات خود به ضرب المثلی شرقی اشاره می کند با این مضمون که "خدا هر که را خواست نابود کند او را مغرور می سازد!" سیاست تربیتی ادیان آسمانی مبتنی بر احساس ضعف و فقر در برابر خداوند و توجه دائمی به او است؛ توجه دائمی به خدا علاوه بر ایجاد تواضع و مهربانی در روابط اجتماعی و شهامت در انجام امور سخت و دست نیافتنی، مانع از تضییع حقوق دیگران و ظلم و چپاولگری خواهد شد.

جبهه شرک و طاغوت با همه لوازم و ابزارهای پیشرفته مادی خود شاید بتواند به جبهه حق ضرباتی وارد آورده و در حرکت جوامع بشری به سمت هدایت و رستگاری خلل ایجاد کند؛ اما کعبه، مظهر اندیشه توحید است و خدا در ماجرای اصحاب فیل نشان داد که از حریم قدسی اندیشه و راه و اصالت حق و هدایت دفاع خواهد کرد. نور خدا خاموش شدنی نیست. جمله معروف و وعده حق حضرت زینب سلام الله علیها در برابر یزید که درک آن بعد از 1400 سال برای ما آسان تر است را باید حُسن ختام این گفتار قرار داد که فرمود: فَوَالله لا تَمحُو ذکرَنا و لا تُمیتُ وحیَنا. راه و یاد کسانی که در مسیر حق قدم نهاده و بیرق هدایت و راستی را برافراشته نگاه داشتند از بین نخواهد رفت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حالا دو سه روزی مانده است سید خدا!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۸ خرداد ۱۴۰۲، ۰۴:۵۴ ق.ظ

دیده اید یک وقتهایی آدم دلش بی دلیل گرفته است؟ من آن روز همین حس و حال را داشتم. عصر یک روز خردادی در آستانه سالگرد رحلت امام، حالم گرفته بود. نتوانستم در منزل دوام بیاورم. زدم بیرون و آمدم مدرسه. ایام امتحانات حوزه بود و مدرسه کلاس رسمی نداشت و حالت تعطیل به خود گرفته بود. گفتم چند نفری از رفقای طلبه را ببینم گپ و گفتی داشته باشم بلکه از خماری و کسالت در بیایم. هیچ کس نبود. روی سکوی مقابل حجره پنج نشسته بودم، حجره شهید مهدی عباسی. مجید آرمده آمد. بی هیچ مقدمه ای گفت این سید بود ازش تعریف میکردی، ابوترابی، داشت می رفت مشهد، رادیو گفت، فکر کنم مرد!

شوکه شدم. به روی خودم نیاوردم. از مدرسه زدم بیرون و به خانه برگشتم. خبرصحت داشت. سید علی اکبر ابوترابی همراه پدرش عازم مشهد بودند و دچار سانحه شدند. دو ماه قبل با کاروان آزاده ها پیاده به مرز خسروی رفته بودم. علی رنجبر، سید مرتضی سیدی، مجید قلیپور، حسین حبیبی و چند نفر دیگر از بچه های بابل هم بودند. چقدر تلاش میکردم آن چند روز را از ابوترابی جدا نشوم و پا به پایش راه بروم. پیش تر دو سه روزی را با او و کاروان پیاده با صفایش در مشهد گذرانده بودم.

یک روزی زمان برد تا حالم جا بیاید. با رفقا صحبت کردم. پولی جمع کردیم. هم برای هفتم و هم برای چهلم ابوترابی در مسجد گلشن بابل مراسم گرفتیم. آزاده های بابل هم که تعدادشان حدود سیصد نفر میشود برای هفتم ابوترابی مراسم داشتند. از اینکه می دیدند بچه های نسل سومی جبهه و جنگ ندیده اینطور برای ابوترابی میدوند خوشحال می شدند. سید قاسم زنجانیان نوحه ای در وصف ابوترابی سروده بود که برای سینه زنی خواند و به دل همه نشست. نمیدانم فیلمش دست کیست. بعد از مراسم برچسبی هم از تصویر او منتشر کرده و به دیگران هدیه دادیم. مشهد روی مزارش هم چسباندیم.

تقریبا هر چه کتاب درباره ابوترابی هست را خوانده ام. حرفهایی هم دارم که تا به حال جایی منتشر نشده است. بعدها در دفتر فرهنگ اسارت، مصاحبه هایی را خواندم یا خودم انجام دادم و نکاتی در ذهنم ماند از یاران نزدیک ابوترابی که ارادتم به ایشان بیشتر شد. اهل سرقت و کپی برداری نبودم. این مصاحبه ها در اختیار مسعود ده نمکی است. نمیدانم روزی منتشر میشود یا نه. ده نمکی هم تلاش کرد در اخراجی ها ادای دینی به ساحت نورانی سید آزادگان داشته باشد.

سید بزرگواری که با رفتارش انسانها را دگرگون میکرد. طبیب دوّاری که از نیروهای صلیب، دژخیمان پلید بعثی در اردوگاه تا اسرایی که به دشمن گرایش یافته بودند را مجذوب شخصیت نورانی خود می ساخت. معروف است زندانبان شکنجه گر بعث که از ابوترابی پرسید آیا خمینی هم به خوبی تو هست؟ و جواب شنید من شاگردی کوچک از شاگردان مکتب خمینی هستم.

بعد از اسارت نیز یکجا ننشست باز هم طبیب دوّار دل دردمند مردم بود.

میدانید چه میخواهم بگویم. بعضی افراد جامع همه حرفها هستند و عصاره همه آنچه باید گفت و دید و شنید. مثلا شما اگر هیچ چیز از جنگ و معارف دفاع مقدس نگویید و فقط شخصیت مصطفی چمران را جا بیندازید همه حرفهایی را که باید، زده اید. ابوترابی هم این گونه است. اگر همه دروس اخلاق حوزه های علمیه تعطیل شود و فقط از ابوترابی بگویند کفایت می کند. به آنچه که باید، رسیده ایم. جالب است چمران فقط یک روز در جبهه، ابوترابی را دید اما چنان عاشق مرام و مسلک او شد که وقتی خبر اشتباه شهادت وی را شنید دلنوشته ای عارفانه در وصف او به یادگار گذاشت. مردان خدا همدیگر را زود پیدا میکنند و مأنوس می شوند.

او در سیاست هم حرفهایی داشت که کمتر بدان توجه شده است. جمعیت دفاع از ارزشها، ابتکار ایشان بود که با محوریت محمدی ری شهری راه اندازی شد.

محال است مشهد بروم و در صحن آزادی کنار قبر ابوترابی دقایقی را آرام نگیرم. دفن او در جوار مرحوم شیخ جعفر مجتهدی هم از اسرار عالم است. شیخ جعفر تنها کسی بود که وقتی همه ابوترابی را شهید میدانستند از عالم غیب خبر حیات او را به پدرش داد.

در همین وبلاگ چند باری نوشته ام. من نظام اسلامی را نظام اسلامی نمی دانم. می گویم شبه جمهوری و شبه اسلامی. با آنچه که باید فرسنگها فاصله داریم. اما یک تار موی گندیده همین نظام شبه جمهوری و شبه اسلامی را به همه مکاتب مادی عالم نمی فروشم. سه دلیل هم برای خودم دارم.

یکی اش این است که هنوز امکان مبارزه با بعضی کژی ها و مفاسد وجود دارد. تجربه کرده ام و دیده ام میتوان با اصرار و نزاع و فشار بعضی از ناراستی ها را اصلاح کرد.

یکی اش اصرار و غیرت بر حفظ تمامیت ارضی است. در دو سه قرن اخیر تنها حاکمیتی که به رغم اتحاد ابرقدرتها و چنگ و دندان نشان دادن همسایه ها نگذاشت حتی یک وجب از خاکش جدا شود همین حکومت فعلی است.

سومی اش اما بر میگردد به ظهور و بروز شخصیت هایی الهی همچون سید علی اکبر ابوترابی. به برکت انقلاب است که شخصیت های نورانی و برجسته ای چون ابوترابی، چمران، بهشتی، رجایی، صیاد، بابایی، کشوری، شیرودی، حاج قاسم و... ظهور و بروز پیدا کرده اند. نعمت شناخت چنین انسانهایی را باید شکرگزار باشیم.

میترسم از اینکه نسلهای جدید با چنین الگوهایی بیگانه باشند. شهدا مثال هستند. شما ساعتها درباره آموزه ها و معارف و اهداف دین حرف بزنید اما تا یک مثال از آنچه میخواهید بیان نکنید مطلبتان خوب جا نمی افتد. بوی گند مدیران جاه طلب و غارتگران ارزشها و مسئولان و شخصیتهای پوسیده دغل کار و منفعت جوی سیاست باز را شمیم حضور معطر شهدا و عرفا و صلحا کنار میزند.

از گسل فرهنگی موجود هراس دارم. میترسم از بچه های دهه هشتادی و بعد از آن؛ که نه تنگه ابوقریب را دیده اند نه موقعیت مهدی را نه غریب را نه کودک و فرشته و بیست و سه نفر و آباجان و مهران و یدو و چ و به وقت شام و شیار و نفس و ویلایی ها و ماجرای نیمروز و دیگر آثار و محصولات فرهنگی هنری مکتوب و نمایشی و ... مرتبط با انقلاب و فرهنگ شهادت را.

هنوز در شوک هستم از معاشرت چند روزه با چنین جوانهای پاک اما دور نگاه داشته شده ای که در یک جمله نوشتم حیف است و ترسناک این واقعیت تلخ که حاکمیت سیاسی با ما باشد اما حاکمیت فرهنگی از دستمان خارج.

دشمنان لزوما با اسلام مشکلی ندارند. ترامپ هم عید فطر را تبریک میگفت. اسلام پاستوریزه اخته شده آسه برو آسه بیا که برای دشمن خطری ندارد؛ اما از شهدا بیزارند. شهدا محصول تربیت قرآنی و مثالی از نسخه عملیاتی احکام دین هستند. دشمن از راهیان نور میترسد، از بهشت زهرا، از شبهای خاطره...

اذان صبح نشده خواب دیدم حرم امام رضا هستم صحن آزادی، به جماعت ایستاده ایم، مکبّر بعد از نماز پشت بلندگو می گوید برای شادی روح ابوترابی صلواتی بفرستید. بیدار شدم. دو سه روزی مانده است تا سالگرد این مرد خدا.

 

۱۲ الگوی شخصیتی مرحوم ابوترابی - مشرق نیوز

  • سیدحمید مشتاقی نیا