اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

۶۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تهاجم فرهنگی» ثبت شده است

دریده های روشنفکر

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۴:۵۶ ب.ظ

جنبش " می تو" در ایران از هم پاشید/ پا پس کشیدن بازیگران یکی پس از دیگری! -  وقت صبح

 

اوایل فروردین 1400، بیش از هشتصد زن از فعالان عرصه سینما طی بیانیه ای اعلام کردند که نسبت به تعرض در سینما اعتراض دارند!

همزمان خانه سینما طی بیانیه ای ضمن صحه گذاشتن بر اصل وقوع تجاوزات و تعرضات جنسی در سینما به ظلم و حق کشی رایج در پشت صحنه تولید آثار سینمایی نیز اذعان نمود تا جایی که گاه حتی مردان نیز مورد ستم چهره ها و ستاره های سینما قرار گرفته، کتک خورده و تحقیر می شوند.

به نظرم این اتفاق اگر چه در همه جای دنیا کم و پیش متداول است اما در ایران باید بیشتر مورد توجه مردم قرار بگیرد. هنوز بسیاری از مردم ساده دل ما با تماشای یک فیلم گمان می کنند فلان بازیگری که نقشش را خوب ایفا کرده میتواند الگوی مناسبی هم در زندگی آنان قرار بگیرد.

در کشور ما که سلبریتی ها مدعی روشنفکری هستند و در همه مسائل صاحب نظر بوده و انتظار دارند عنان امور فرهنگ و سیاست به تمایلات نفسانی آنان گره بخورد افشای ماهیت پلید و دغدغه های حیوانی این جماعت لازم و ضروری به نظر می رسد.

طایفه ای خوش رنگ و لعاب با درونی گندیده که در حوزه کاری شان حتی به همکاران خود رحم نداشته و به صرف دارا بودن شهرت و ترس تهیه کننده و کارگردان از نیمه کاره ماندن پروژه، هر ظلم و تعدی و زیاده خواهی در حق عوامل قراردادی فیلم که اغلب از امنیت شغلی محرومند را روا می دانند چگونه می توانند منجی جامعه و پیگیر برقراری عدالت و دفاع از حقوق محرومان باشند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

منفعل نباشید!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۱:۴۱ ب.ظ

پیام تبریک مقام معظم رهبری به مناسبت سال 1400 | وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

 

این‌جور نیست که چون حالا با یک حجم عظیمی از تبلیغات بر روی یک موضوعی تمرکز میکنند، تکیه میکنند، تکرار میکنند، با زبانهای مختلف آن را بیان میکنند، ناچار ما هم بایستی همرنگ جماعت بشویم و همان را مطرح کنیم، همان را تکرار کنیم؛ نه، ما خودمان مبانی داریم، ما فکر داریم.
استکبار در صدد آن است که کلیشه‌های مورد نظر خودش را به همه‌ی مردم دنیا تحمیل کند؛ هم به آحاد ملّتها، هم بالخصوص به مسئولان و مؤثّران کشورها؛ یعنی دولتها، نمایندگان مجالس، تصمیم‌گیران، تصمیم‌سازان، به قول خودشان اتاقهای فکر، به همه‌ی اینها میخواهند آن کلیشه‌های خودشان را تحمیل کنند و آن را وارد ذهن آنها و فضای ذهنی آنها بکنند. مایلند همه، جهان را از منظر آنها ببینند؛ مفاهیمی را که آنها بر روی آن تکیه میکنند، با همان رویکرد آنها، با همان نگاه آنها تشخیص بدهند و بشناسند. این رویکرد رویکرد سلطه‌طلبانه است؛ با این رویکرد سلطه‌طلبانه مفاهیمی را یا جعل میکنند یا دست‌کاری میکنند و معنا میکنند و مایلند همه، طبق معنای آنها این مفاهیم را بفهمند و به‌کار بگیرند و در ادبیّاتشان از آنها استفاده کنند.۱۳۹۴/۰۶/۱۲ مقام معظم رهبری

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تهاجم فرهنگی داخلی!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۱:۲۶ ب.ظ

photo_2023-05-06_13-11-39_1egd.jpg

 

ترور حاج آقای سلیمانی در بابلسر را دیدید؟

رسانه کاری می کند که سرویس جاسوسی و امنیتی هم نمی تواند بکند.

گاهی برای ترور یک شخص باید فردی تروریست را آموزش داد و هزینه کرد و به کشور متخاصم فرستاد. اما رسانه کاری می کند که بخشی از مردم منفعل کشور هدف، از نظر عقلی چنان شستشو شوند که بدون اقدام سازمانی و تشکیلاتی به سرباز دشمن تبدیل گردند و همان کار را انجام دهند که دشمن میخواهد.

این نمونه فیزیکی و تروریستی ماجرا بود.

اما نمونه های فرهنگی این رویه سالهاست که در کشور ما قابل مشاهده است. رسانه های دشمن کاری کرده اند که لایه هایی از جامعه به خصوص قشر سلبریتی تبدیل به سرباز فرهنگی بیگانه شده اند. فرهنگ و باورهای ملی و بومی و مذهبی را نشانه حقارت می پندارند و عریانی و دلدادگی نسبت به غرب را افتخار می شمارند.

این گونه فضا به سمتی می رود که حتی اگر شبکه های ماهواره ای دشمن تعطیل شوند از همین درون، عده ای خودباخته با سرمایه های ملی و مردمی آثاری را تولید می کنند که تیشه به ریشه فرهنگ مردم زده و تمدن غرب را بر تمدن غنی ایرانی برتری می بخشد.

شبکه نمایش خانگی، نمونه تهاجم فرهنگی دشمن از درون است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ماجرای گیلان از چند زاویه

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۳:۲۶ ق.ظ

یک- امام جمعه یکی از شهرها حدود یک یا دو سال قبل در خطبه های نمازجمعه به منتقدان خود که از قضا بچه های بسیجی آن شهر بودند توهین نمود و آنها را نفهم خواند و هر چه برازنده خودش بود حواله شان کرد. یادم است یکی از مسئولان عالی نظارتی مرتبط با ائمه جمعه که مرا از نزدیک می شناسد در گفتگوی تلفنی، به منظور ماستمالی رفتار اشتباه این فرد گفت: اسم کسی را که نبرد!

حالا اما امام جمعه رشت هم در تذکر به وضعیت بی حجابی نام کسی را نبرد اما آقایان فضائلی و قمی و مروی و حاج علی اکبری رو ترش کرده اند.

یادم است یکبار آقای قمی در سخنانی که در مجلس داشت نسبت به تاثیرپذیری و انفعال بعضی خودی ها در قبال رسانه های غیر خودی زبان به گلایه گشود. حالا خود حضرات که در برابر بسیاری از کاستی ها همواره سکوت داشته اند مقهور رسانه های آن طرفی قرار گرفته و ابزاری برای زدن جبهه خودی شده اند.

دو- شوراهای تأمین شهرها به طور معمول در قانونی نانوشته اما مرسوم و مکرر، به زعم خود برای حفظ حریم دستگاه ولایت اقدام به امضای مصوبه برخورد با منتقدان ائمه جمعه می نمایند. عجیب است اگر یک بسیجی در شهری دور دست نسبت به مراوده امام جمعه ای با باندهای قدرت و ثروت لب به انتقاد بگشاید بلا فاصله مورد بازخواست و پیگرد قرار می گیرد اما اگر خود آقایان بالانشین صلاح بدانند به طور یک پارچه امام جمعه ای را به خاطر نهی از منکر مورد نقد علنی قرار داده و ابدا هم نگران تضعیف دستگاه ولایت نمیشوند.

سه- جناب آقای حاج علی اکبری که بی اعتنا به عملکرد ضعیف برخی از ائمه جمعه، اقدام به عزل حاشیه ساز امام جمعه عدالتخواه لواسان نمود که خاری در چشم مافیای قدرت و ثروت و کوه خواری به شمار می آمد به منظور تئوریزه سازی تصمیم اشتباه خود اساس نهی از منکر مصداقی را زیر سوال برد. حالا اما همین آقایان در حال انتقاد مصداقی از امام جمعه رشت هستند.

وجه اشتراک ماجرای امام جمعه رشت با امام جمعه لواسان این است که منکر اتفاق افتاده در رشت به میزبانی نهادی رسمی و به ظاهر انقلابی یعنی بنیاد شهید انجام گرفت. در لواسان نیز بخشی از کوه خواری ها و زمین خواری ها توسط نورچشمی ها صورت میگرفت. به نظر می رسد عزیزان گاهی مکلف به حفظ وضع موجود و صیانت از میز و آبروی صاحبان قدرت و سازمانهای عریض و طویل مرتبط هستند.

چهار- الداغی، بسیجی و طلبه و مدعی نبود اما در قبال نامردی و ضعیف کشی ایستاد و به شهدای کربلا پیوست. اساسا تعداد شهدای کربلا یا شهدا و یاران خط مقدمی جبهه حق در طول تاریخ چندان زیاد نیست. کم هستند آدم هایی که آزاده باشند و بی تفاوتی را کنار نهاده و در دفاع از حق هزینه بدهند و دنبال شیرین کاری و شهرت و منفعت و لذت نباشند. ترجیح می دهم امثال الداغی بی ادعا را نماینده تفکر و منش ولایت بدانم تا امثال فضائلی و مروی و حاج علی اکبری و قمی را که ندیدیدم در مقابل منکرهای جامعه به خصوص در حوزه مسئولان –از هنجار شکنی مستمر در شبکه نمایش خانگی تا رانت خودرویی نمایندگان و تبعات مخرب فرهنگی ناشی از ویژه خواری و تبعیض و شکاف طبقاتی و بی عدالتی و ...- واکنشی نشان داده باشند. همین آقای قمی یکبار از اهمال و خواب آلودگی دستگاههای فرهنگی در حوزه حجاب و عفاف انتقاد علنی داشته که حالا بعد از مدتها سکوت نگران بیزای از دختران بی حجاب در مراسمی با هزینه بیت المال شده است؟ همین آقا نبود که در ابتدای روی کارآمدنش با جار و جنجال و هزینه و ... مدعی راه اندازی سامانه و مجموعه ای مجازی برای تسهیل در امر ازدواج جوانان گردید و بعد از مدتی کوتاه و شکست این طرح به روی مبارک خودش نیاورد و پاسخگوی هزینه ها نشد؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اینستاگرام، قاتل شیخ شهید

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۳:۳۳ ب.ظ

سلیمانی را اینستاگرام کشت. مباشر جنایت به طور مستمر پیگیر صفحات اغواگر ضدانقلاب در اینستا بود.

آن پسرک فریب خورده مشهدی هم که با قمه جان چند جوان بسیجی را گرفت در نوجوانی مذهبی بود و در اعترافاتش گفت که متاثر از اینستا به مرور تبدیل به انسانی ستیزه جو و ناسازگر و یاغی شده است.

آن طلبه همدانی هم که جلوی حوزه علمیه با گلوله به شهادت رسید کشته دروغ بافی های اینستاگرام است. شرط میبندم همین بابایی که شاهرگ طلبه ای را در قم نشانه رفت دست پرورده القائات توهم زا و دشمن ساز اینستاست.

فضای یله مجازی آوردگاه فرهنگ و باروهای دروغین جبهه دشمن است اما اینستا ویژگی خاص خودش را دارد از همه شبکه ها جذاب تر و با نفوذتر است. محوریت ساختار اینستا مبتنی بر خود ستایی و شهرت طلبی و جلب توجه است.

راه خودستایی و شهرت و منیّت هم در گرو "خالَف، تُعرف" قرار دارد. باید خلاف جریان آب شنا کنی تا دیده شوی ولو مسیرت باطل و پوچ باشد وگرنه در نظام تربیتی منیّت محور اینستا بازنده ای.

اینستا توانست یک تنه، نظام اسلامی را به گوشه رینگ ببرد و تلفات روی دست کشور بگذارد. دیگر نیاز نیست گروهکهای وابسته اقدام به اعزام مزدور و نیروی مسلح کنند. همین جا کنار دم و دستگاه خودتان ذهن یکی را تغییر میدهند و تبدلیش میکنند به سرباز دشمن.

ما به اینستا باختیم.

کشته هایی که دادیم بماند. خیلی ها از نظر اعتقادی به اینجا رسیده اند که:

یک- ما بدبختیم.

دو- مقصر بدبختی ما هم آخوندها هستند.

تبدیل شده اند به یک مشت شهروند بی انگیزه لجوج با حس کاذب شکست و طلبکاری و کینه.

روح و روان مردم ما را اینستا تسخیر کرده و به هر شکلی که دلش بخواهد در می آورد.

دولت میتواند پهنای باند اینستا را مسدود کند تا دسترسی به آن ناممکن یا بسیار مشکل شود اما این کار را نمی کند.

زیرا

فیلترشکن مصرف اینترنت را بالا میبرد و سودآور است.

بعضی عزیزان در همین فضای اینستا مشغول زید بازی تشکیلاتی هستند.

بعضی ها نان و آبشان در گرو وجود اینستاست به بهانه مقابله با شبهات آن و حتی ادعای مزخرف و مضحک صدور انقلاب از طریق اینستا در حالی که داریم یک به یک جوانان و شهروندان خودمان را از نظر فکری و فرهنگی از دست می دهیم.

هر کس که اسب تراوای دشمن را در اندرونی فکر و اندیشه و ذهن مردم راه داد، هر کس با فیلتر اینستا مخالف بود، هر کس مانع از انسداد پهنای باند اینستاست در شهادت عباسعلی سلیمانی ها شریک جرم است.

 

بازی در زمین دشمن به نفع اوست :: هوالحق

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عمامه سرخ، نگین انگشتر سلیمانی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۶:۳۲ ق.ظ

درخواست حضور مجدد طلاب جهادی در مراکز درمانی

 

بحث قیاس افراد نیست. هیچ کس روحانی باشد یا جسمانی، خاک پای امیرالمومنین هم به شمار نمی آید. افراد را نمی خواهم قیاس کنم اما موضوع همان موضوع است و روش همان روش.

گفتند علی را که از میان بردارید مشکلاتتان حل می شود. علی را که کشتند تازه برایشان سوال پیش آمد او اصلا در مسجد چه می کرد؟ باز هم عده ای بیدار نشدند. معاویه را تحمل کردند، یزید را تحمل کردند اما روی حسین و زن و فرزندش شمشیر کشیدند و گفتند: بغضا لابیک! 

هیچ آخوندی بی نقص و عیب نیست اما اگر دیدید یک روحانی در جایگاهی بالا و شهرتی بسیار، خودش بی هیچ دفتر و دستک و خدم و حشمی راه می افتد امور شخصی خودش را انجام دهد به جای تشکر و تحسین لااقل گلوله نثارش نکنید. در شرایطی که حتی یک مقام دون پایه دولتی هم حاضر نیست امور اداری اش را شخصا به انجام رسانده و به میان مردم برود.

از آن دختر ترشیده علافی که شب تا صبح در مراوده مجازی با مردان، مشغول "چت ارضایی" است اما می گوید آخوندها مقصرند که من دوست پسر ندارم و مجرد مانده ام! تا آن خر سرمایه داری که افسوس میخورد فقط یک ویلا و چند قطعه زمین و خانه و اتومبیل پس انداز دارد و اگر هنوز نتوانسته خون همه را در شیشه کند مقصرش آخوندها هستند ...

از آن احمقی که به تحریک سلبریتی ها روی طلبه ای در همدان اسلحه کشید به تصور این که آخوندها میخواهند زنهای ایران را به صیغه مسافرین عرب در بیاورند تا آن جوانک های هرز و کف کرده و تنبان شلی که عمامه از سر آخوندها می انداختند و ته خط آمالشان سلف مختلط و بوسیدن در کوچه و رابطه مثلثی است...

سالهاست که تاوان بلاهت جمعی را می دهیم که عقلشان به چشم و گوششان گره خورده و صد البته چوب مرض کانونهای مفسد قدرت و ثروت را می خوریم که اسب تراوای دشمن را در خانه دل و جان مردم راه داده اند و معتقدند بلاهت و سرگرم شدن ملت با فیک نیوزها لااقل شرّ آنها را از سر صاحبان میز کم خواهد کرد ولو پایه های اسلام و انقلاب را موریانه ها بجوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پیام ترور شهیدان قرنی و مطهری

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۸:۵۲ ب.ظ

 

امروز سالروز شهادت سپهبد شهید قرنی در سال 58 است. چند روز بعد، مرتضی مطهری نیز ترور شد و به شهادت رسید. ترور این دو مرد بزرگ و تاریخ ساز در نخستین ماههای پس از پیرزوی انقلاب جزو اولین ترورهای رسمی ضدانقلاب است که پیام خاصی در خود نهفته دارد.

اولی، بزرگترین شخصیت نظامی کشور است و دومی بزرگترین شخصیت فکری نظام. ترور این دو نفر در فاصله ای اندک نشان گر خیز دشمن برای نبرد در دو عرصه نظامی و فکری برای عقب راندن و شکست انقلاب اسلامی بود. ناآرامی های مرزی در مناطق مختلف کشور و تهاجم نظامی رژیم بعث و پس از آن شبیخون سنگین فرهنگی و فکری دشمن که در سالهای اخیر تاثیر تلخ آن را بارها چشیده ایم مویدی بر این نقشه حساب شده اجانب و بدخواهان این مرز و بوم می باشد. 

راستی حالا که سالروز شهادت سپهبد قرنی است خوب است به چرایی علت دفن این شهید در قم نیز اشاره کنیم:

دستور امام (ره) برای محل دفن شهید محمدولی قرنی

سپهبد محمد ولی قرنی درست پنج روز پس از نامگذاری روز ارتش از سوی امام (ره)، به دست گروهک فرقان در منزل شخصی‌اش واقع در خیابان، ولیعصر (عج) به شهادت رسید. سرهنگ زمانی از امرای ارتش درباره شهید قرنی گفته است: «می‌دانید که حضرت امام خمینی (ره) از هیچ کس بی‌جهت تعریف نکرده‌اند، تنها کسی را که نزدیک ۱۰ بار از او تعریف کرده‌اند تیمسار قرنی بوده است. وقتی به شهادت رسید و پیکر او را به بهشت زهرا (س) می‌بردند که دفنش کنند، من همه کاره مراسم بودم. امام (ره) به یکی از مقامات روحانی می‌فرمایند او را یک راست به قم ببرید و در صحن حضرت معصومه (س) در کنار آیت‌الله حائری یزدی (ره) دفن کنید». 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مهمتر از همه پرسی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳۱ فروردين ۱۴۰۲، ۰۸:۲۱ ب.ظ

حجم پول کثیف در اقتصاد ایران

 

چون بحث رفراندوم دوباره دارد سر باز میکند و عملا به حربه ای دست جناح های سیاسی تبدیل شده است لازم است چند نکته را گذرا مورد اشاره قرار دهم.

یک سری پاسخ هایی هم این روزها مطرح شده که: ما تنها نظامی هستیم بعد از پیروزی و تأسیس حاکمیت، اصل موجودیت خود را به همه پرسی گذاشته یا اینکه متوسط هر سال یک انتخابات برگزار کرده ایم. موارد اختلافی بین مردم یکی و دوتا نیست و اینکه هیچ جای دنیا سر هر مساله ای انتخابات برگزار نمیکنند و نمایندگان مجلس یا رییس جمهور که منتخب مردم هستند به نیابت از آنها حق تصمیم گیری دارند و... اما چند نکته:

یک- امور تخصصی قابل رای گیری نیست. همه جای دنیا به طور مثال قاضی در پرونده ای رای صادر میکند کل مملکت هم مخالف نظر او باشند رای قاضی اجرا میشود. پزشک هر چه بگوید همان می شود و...

 دو- برگزاری انتخابات هزینه بر است اما مهمتر از هزینه های مادی که به کشور تحمیل میشود دعواها و رقابت های بعضا کثیف سیاسی است که در سالهای اخیر هم شاهد بوده ایم و منجر به وجود چند دستگی و شکاف در جامعه گردیده است. به عبارت دقیق تر قبل از آنکه در باره اصل برگزاری همه پرسی صحبت کنیم باید در باره فرهنگ رقابت سیاسی به نقطه مطلوب برسیم.

سه- انتخابات را چه کسی میخواهد برگزار کند؟ اگر حاکمیت برگزار کند که از سوی مخالفین یا بازندگان به تقلب یا مهندسی انتخابات متهم میشود مشابهش را در سال 88 شاهد بودیم. اگر دست سازمانهای بین المللی بسپاریم که اولا منافی عزت و اعتبار یک مملکت است دوم اینکه با توجه به سبقه این نهادها در حمایت از دشمنان ایران و نادیده گرفتن مظالمی که در جنگ و تحریم بر مردم ایران رفت از سوی موافقان حاکمیت در مظانّ اتهام قرار دارند.

مهمتر از برگزاری انتخابات ایجاد رشد فرهنگی در جامعه است.

فرهنگ قانون پذیری در کشور ما دچار آسیب شده است. چه آن کسی که اختلاس میکند و چه آن کسی که دست به کشف حجاب میزند مخرجی مشترک به نام قانونگریزی و خودبرتر بینی و منفعت طلبی دارند.

فرهنگ نقدپذیری در کشور ما کمرنگ شده است. چه به یک مسئول بگویید اسراف نکن و پارتی بازی را کنار بگذار ناراحت شده و درصدد تقابل بر می آید چه به یک جوان هنجارشکن تذکر بدهی خشمگین شده و پرخاش میکند.

حالا شما در جامعه ای که بین مردم و مسئولان بی اعتمادی ایجاد شده و نقدپذیری و قانون مداری رنگ باخته پشت سر هم انتخابات برگزار کن. هر نتیجه ای که حاصل شود در فقدان فرهنگ قانونپذیری به جایی نرسیده و منجر به تعارض و درگیری میشود کما اینکه در کشورهای به ظاهر متمدن و آزاد دنیا هم مدتی است شاهد سخت ترین نزاع بین مردم و حاکمیت هستیم.

اصل امر به معروف و نهی از منکر، تضمین آزادی بیان و اصلی مترقی برای فراگیر شدن نظارت همگانی و تقویت باور نقدپذیری است که اسلام به منظور حفظ سلامت جوامع بشری پیش بینی نموده است. مقام معظم رهبری هم تأکید فرمود امر به معروف و نهی از منکر واجب است به خصوص در حوزه مسئولان!

اگر فرهنگ اجرای امر و نهی و نیز پذیرش امر و نهی بین مسئولان و مردم در همه زمینه ها جا بیفتد از اختلاس و رانت گرفته تا بدحجابی و هرزگی شاهد افول ناهنجاری در جامعه خواهیم بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در نیویورک فقط یک اتفاق است

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳۱ فروردين ۱۴۰۲، ۱۰:۵۷ ق.ظ

ریزش پارکینگ طبقاتی در نیویورک

 

تصویری که می بینید مربوط است به ریزش یک پارکینگ چهار طبقه در شهر نیویورک که در روزهای اخیر به وقوع پیوسته و تلفات جانی هم به همراه داشته است.

این اتفاق هر جای عالم که رخ دهد تلخ و ناگوار است و امیدواریم هیچ وقت شاهد وقوع آن در هیچ کشوری نباشیم.

اما

می دانید که نیویورک یکی از مهمترین و مدرن ترین شهرهای جهان است.

خدای نکرده چنین حادثه ای مشابه متروپل اگر در ایران رخ دهد از نظر جماعت خودباخته نشانه ناتوانی حاکمیت در اداره امور کشور است اما در آمریکا که باشد اصلا مورد اعتنای رسانه های این طیف قرار نمیگیرد یا صرفا یک اتفاق ناگوار تلقی می گردد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ورای این لبخندهای مصنوعی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۷ فروردين ۱۴۰۲، ۰۹:۱۶ ب.ظ

بن بست در زندگی زناشویی - پارسی طب

 

می دانید که اسلام دل خوشی از خودکشی ندارد و حتی بعضی فقها بر این باورند که نباید در تشییع جنازه و مراسم فردی که خودکشی کرده شرکت کرد تا منجر به تقویت و اشاعه منکر نشود. انسان در برابر نفس خودش مسئول است. کسی نمی تواند بگوید چون این انگشت مال من است دلم میخواهد قطعش کنم؛ چه برسد به این که خودکشی کند.

اساس اعتقاد به خدا و باور معاد منافی ناامیدی و افسردگی است. ایمان به خدا منجر به تقویت امید و ایجاد نشاط در زندگی میشود. انسان مومن میداند جایی از زندگی دستی از غیب، او را از ورطه یأس و شکست نجات خواهد داد. لاتیأسوا من روح الله، از رحمت خدا ناامید نمیشوند مگر کافران.

باور به خدا و عالم غیب است که ناممکن ها را ممکن میسازد. باور ما می توانیم در گرو همین ایمان به نیرویی فرا مادی است. لااقل در انقلاب اسلامی ما و دوران پرفراز و نشیب دفاع مقدس بارها به اثبات رسید که انسان ها در اوج محدودیت میتوانند با اتکال به قدرت خدا دستاوردهایی شگرف به چنگ آورند. مملکتی که سربازانش حتی از داشتن سیم خاردار محروم بوده و در مصاف با ارتشی مورد حمایت ابرقدرتهای جهان به ستیز رفته و چهارده هزار کیلومتر از خاکش به اشغال بیگانه درآمده بود در سایه ایمان به غیب آبادان را از حصر نجات داد، بستان و فتح المبین و خرمشهر و... تا آنجا که عبور رزمندگاش از اروند و تصرف گلوگاه بندری فاو، حیرت استراتژیستهای مطرح جهان را به دنبال داشت. معروف است به رزمنده ای گفتند تو چطور با آر پی جی معمولی، تانک تی 72 را شکار میکنی، خندید و گفت با خرج یاابالفضل!

اسلام اتفاقا دین زندگی است و معتقد است معنویت نه یک خلسه بیگانه از واقعیت و ماده که پشتوانه سازنده اصلاح امور مادی و پیشرفت معیشتی و نشاط اجتماعی است. حقیقت آن است دنیای پرادعای روشنفکری باید توضیح دهد چگونه با تعارض بین نسخه بی قیدی و ادعای پوچ فرح بخشی و دلخوشی و شادی ناشی از لا ذهبی، با افسردگی و سرخوردگی و خودکشی ننگین کنار می آید؟ ورای لبخندهای موقت و مصنوعی جماعت خودشیفته و خودفریخته لذت طلب، شادی و آرامش حقیقی و جاودان در گرو اتصال به ذات خدا و تبعیت از فرامین او و بی اعتنایی به زخارف دنیا محقق می گردد. آرامش حقیقی زمانی به دست می آید که بدانی دنیا ماندنی نیست اما شرافت و ارزشش به مزرعه ای میماند که هر چه بذر نیکی و والایی در آن بکاری، آخرتی آباد و مسرت بخش خواهی داشت. جالب آنکه توده به بن بست رسیده ناامید همیشه طلبکار و شکست خورده، همواره مدعی ارائه خط و مشی نجات جوامع بشری نیز بوده و شهرت بادآورده خود را فرصتی برای ترویج فرهنگ پوچ گرایی قرار میدهند و البته بیچاره جماعتی ظاهربین که دل در گرو تقلید از این توده چرکین خودمحور و الکی خوش اما افسرده و بی هدف دارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پهنای باند اینستا را ببندید

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۲، ۱۱:۲۰ ق.ظ

بعضی از مسئولان، خودشان اهل زیدبازی مجازی هستند و در فضای بی در و پیکر مجازی دنبال طعمه می گردند.

بعضی از مسئولان از قِبل فعالیت در فضای مجازی و شبکه هایی که ذات خودنمایی و جلوه فروشی و سلبریتی سازی دارند (اینستا و...) دنبال شهرت و مطرح ساختن خود هستند بلکه در انتخابات شورا یا مجلس برایشان کارکردی داشته باشد.

بعضی از مسئولان اساسا از رها بودن فضای مجازی نان میخورند. پست و مسئولیتشان به بهانه تقابل با جریان سازی رسانه ای دشمن شکل گرفته و فرضا اگر اینستا و توییتر کلا بسته شوند نان و نام حضرات به خطر می افتد.

اینطور افراد برای آنکه پهنای باندی که از طرف مخابرات ایران در اختیار اسب تراوای دشمن قرار گرفته مسدود نشود بهانه می آورند و به استدلالی ظاهر فریب متوسل میشوند که بعله بالاخره همین اینستاگرام محملی برای ارتباط با جهان و صدور انقلاب و اسلام است و چاره ای جز کنار آمدن با آسیب های آن وجود ندارد و...

کسی هم نیست هزینه فایده کند خدایی اش در این سالها ما توانسته ایم یا اصلا اراده اش را داشته ایم از طریق شبکه های مجازی پیامی به جهان مخابره کنیم و صدایی از غربت اسلام به گوش همگان برسانیم یا نود درصد این فضا بستر فعالیت مخرب معاندان بوده و هزینه هایی گزاف برای انقلاب و نظام به دنبال آورده و بخشی از جامعه ایمانی را هم دچار تزلزل نموده است؟ ارتباط رسانه ای با عالم خوب است که میتوان از طریق مجاری تخصصی پیگیر آن بود و لزومی برای بازی در زمین دشمن و رها سازی فضای مجازی وجود ندارد.

شیوه کج دار و مریز مسئولان در برخورد با فضای مجازی شبیه همان شیوه بیمارگونه و ناقص در مواجهه با مقوله حجاب است. مردم آخرش نفهمیدند اگر حجاب واقعا قانون اسلام و مملکت است چرا برای ترویج آن کار فرهنگی خاصی صورت نمیگیرد و با مروّجان بی حجابی و برهنگی برخورد نمی شود؟ در نهایت هم لاابالی گری در حال تبدیل شدن به امری عادی در سطح جامعه است.

اگر اینستاگرام و توئیتر و... خوب است چرا فیلتر شده و اگر بد و مخرب است چرا با فیلترشکن قابل دسترسی است و پهنای باند اختصاص یافته به آن مسدود نمی شود؟ مردم حق دارند در میزان اعتقاد مسئولان نسبت به آنچه مدعی هستند دچار تردید شوند و در نهایت به این باور برسند که مسئولان از باب ژست و فریب سخنی میگویند و به صرف درآمد زایی برای شرکتهای ذی نفع، قوانینی دست و پا گیر و غیر جدی را به تصویب می رسانند.

دور باطلی است که به دشمن فرصت فضاسازی میدهیم. بعد کلی هزینه میکنیم که گروهها و گردانهای سایبری برای تقابل با آنها شکل بگیرد، هزینه گزافی هم بابت تغییر ذائقه مردم و جوسازی تبلیغی علیه نظام بر گرده مان تحمیل میشود (مثل اغتشاشات شهوانی اخیر) و باید هر روز هم با عناصری خودباخته  و اشاعه دهندگان بی غیرتی و تهمت و سیاه نمایی برخورد قانونی کنیم که در نهایت جز دشمن تراشی و افزایش کینه و فرسایش و خستگی نهادهای نظارتی و قضایی دست آوردی ندارد و جالب آن که پز بدهیم از طریق رسانه در حال صدور پیام انقلاب و اسلام و تکثیر باور حقه شیعه هستیم! با این تصاویر سیاهی که توسط عناصر خودباخته و شبکه های وابسته به دشمن در سطح بین الملل مخابره میشود چقدر آبرو و اعتبار برای نظام حاکمیتی باقی میماند که بخواهیم منطق درست انقلاب اسلامی را بر گوش جان مردم دنیا بنشانیم؟

تجربه این سالها ثابت نموده در فضایی مثل اینستاگرام یارای تقابل با دشمن را نداریم و اگر قرار بر مواجهه تبلیغی و رسانه ای با دشمن است میتوان از ظرفیت سایتها و سایر شبکه های مجازی بهره برد که لااقل امکان نظارت بیشتری دارند.

عده ای ابتدا در همین فضای اینستا اقدام به نشر فیلمها و تصاویر کشف حجاب خود نمودند. نهادهای نظارتی گاهی برخورد کردند و به مرور خسته شده و امور را رها نمودند. جماعت خودباخته مطمئن شدند در فضای واقعی هم اگر این هنجار شکنی را تکرار کنند به نتیجه می رسند که در حال حاضر به نتیجه دلخواه رسیده اند. این مثال فقط نمونه ای از باخت سنگین فرهنگی ما در بستر اینستا بود. مصادیق اعتقادی و سیاسی بیشتری وجود دارد که در این مجال نمی گنجد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خودت باش پسر!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۶ فروردين ۱۴۰۲، ۰۵:۱۷ ب.ظ

عکس/ عروسی سنتی ایل بختیاری

 

این تصویر مربوط است به برگزاری جشن عروسی در ایل بختیاری که با لباس سنتی صورت گرفته است؛ چقدر زیبا و قابل افتخار.

در گوشه گوشه کشورمان لباس های محلی و سبک های پوشش زیبا و افتخارآفرینی وجود دارد که متأسفانه در سایه کم توجهی دستگاههای فرهنگی و باور خودباختگی نشأت گرفته از نفوذ رسانه های زرد داخلی و خارجی مهجور واقع شده است. لباس های عروسی طرح غربی اغلب بدن عریان زن مسلمان را در معرض تماشای عموم قرار می دهد.

بحث فقط بحث لباس عروسی نیست. در کلام و آداب و رسوم و ... نیز بسیاری از آیین های سنتی رو به فراموشی قرار گرفته و بسیاری از جوانان نسل جدید از پایبندی به آداب قومی و محلی که سرمایه گرانسنگ تمدنی است احساس خجالت می کنند و باورشان شده است که هر چه از خود بیخود و بیگانه باشند مدرن تر و پیشرفته تر هستند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دم شهدا گرم

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۱ اسفند ۱۴۰۱، ۱۲:۰۰ ب.ظ

نایب الزیاره تمامی دوستان بودم. امیدوارم قسمت همه ارادتمندان شهدا بشود. خدا کند جوانها و نوجوانهای ما به خصوص طیفی که در سایه غفلت و کوتاهی خانواده ها و مسئولان فرهنگی، ذهن و قلب خود را به رسانه های تبلیغی بیگانه سپرده اند برای یکبار هم که شده فرصت مغتنم زیارت سرزمین نور را به دست بیاورند. از باب فبشر عبادالذین یستمعون القول ... کاش لا به لای هزاران مطلب کوتاه و بلند ضد ارزشی و اغواگر و باطل، مجالی هم برای استماع کلام شهدا و آشنایی با اهداف و سیرت آنان وجود داشته باشد. کاش از امکان و فرصت تنفس در عالم ماده، برای تبلیغ مرام شهدا و انتقال فرهنگ جاودانگی، بیشتر استفاده کنیم... والعصر، به خدا فرصت کم است، ان الانسان لفی خسر، یخ عمر در حال آب شدن است و آخر این دنیا و دلبستگی به آن چیزی جز زیان فضاحت بار نیست، الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات، همه در خسرانند مگر آنهایی که ایمان و عملشان با هم توأم باشد و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر، و در مقابل جامعه بی تفاوت نباشند خوبی ها را ترویج نموده و در استوار سازی راه خدا مدوامت بورزند.

بجنبیم که دارد دیر می شود.

 

photo_2023-03-12_10-41-49_zzoq.jpg

photo_2023-03-12_10-41-56_93ml.jpg

photo_2023-03-12_10-41-35_s4tx.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بی عملی ما و ظلم دشمن

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۶ بهمن ۱۴۰۱، ۰۹:۴۵ ق.ظ

روایاتی از ائمه اطهار در رابطه با خواص سنگ ها

 

گاهی گله می کنیم از اینکه شهدا آنطور که باید شناخته شده نیستند و اصلا درستش را بخواهیم بگوییم همه شهدا، شهید گمنام هستند و آنگونه که باید معرفی نشده اند.

این دغدغه، سخن و نگاه درستی است که برای تحقق و دستیابی به نقطه مطلوب آن نیاز به تلاش همگانی است.

اما

خوب است یک نکته را نیز در مطلع این دغدغه مد نظر داشته باشیم که بالاتر از شهدای پرافتخار و حماسه ساز و مظلوم ما، خود ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین که برترین درجات شهادت را نیز به دست آورده اند آنگونه که باید در مملکت شیعه شناخته شده نیستند. برای امتحان کافی است در جمعی مذهبی از یک جوان تحصیل کرده متدین بخواهید ده دقیقه درباره امام محمدباقر علیه السلام یا امام حسن عسکری علیه السلام صحبت کرده و مختصری از زندگی و نکته ای از حیات و شهادت آن امام همام را بیان کند. متوجه خواهیم شد که دست خیلی هایمان از معارف اهل بیت خالی است.

این روزها ایام شهادت امام هادی علیه السلام را پشت سر گذاشته ایم.

چند جوان شیعه را سراغ داریم که فرصتی را برای مطالعه ترجمه فارسی زیارت جامعه کبیره اختصاص داده باشند؟

از قضا یکی از معتبرترین ادعیه تاریخ شیعه همین دعایی است که از امام هادی علیه السلام صادر شده و مخزنی از معارف و اندیشه ناب و زلال تشیع در ضرورت تبعیت از سیره و گفتمان امامت و ولایت را مورد تاکید قرار داده است. جامعه در لغت یعنی دانشگاه و انصافا علت اصرار و سفارش موکد بزرگان به مطالعه منظم زیارت جامعه کبیره، ضرورت بهره مندی از آموزه های انسان ساز و تعالی آفرین این دانشگاه بزرگ و تحول زا بوده است.

امام هادی اما شبکه نقابت را نیز در جوامع شیعه گسترش داد تا بسترساز اندیشه ولایت در عصر غیبت باشد و مردم را برای اتصال به نایبان امام و اتحاد حول محور فقه و معارف اهل بیت، برخاسته از گفتار و رفتار علمایی که شبیه به ائمه هستند، آماده سازد.

در طول تاریخ عده ای از سر نفوذ یا سادگی یا عافیت طلبی همواره تلاش داشته اند این گونه القا کنند که امام حسین علیه السلام یک استثنا در میان اهل بیت بود که بر مبنای یک رویای صادقه مکلف به تقابل با ظلم شد و دیگر ائمه چون قیام نکرده اند پس ما هم مکلف به تبعیت از طریقت منحصر به فرد سیدالهشدا نیستیم.

فارغ از همه پاسخهای تاریخی در بیان ادله عقلی و نقلی قیام عاشورا، مدعیان و مروجان عافیت طلبی و سازشکاری باید به این پرسش پاسخ دهند که اگر ائمه ما اهل مبارزه نبودند پس چرا همه شان با شهادت از دنیا رفتند؟ چرا علم و عمل و سیرت ائمه، خوار چشم طواغیت عصر بود و هیچ حاکم جوری تاب تحمل حضور منابع نور و مخازن عظیم حقیقت را در گستره حکمرانی خویش نداشته است؟

اگر دیدید مدعی دین داری هستید اما استکبار و استعمار و چپاولگران زمانه از شما احساس خطر نمی کنند بدانید با منش و تفکر ائمه فرسنگ ها فاصله دارید.

علت حمله سیاه در سالهای گذشته به ساحت امام علی النقی علیه السلام و تخریب و هجو شخصیت این امام مظلوم را نیز می توان در همین جایگاه سازنده و شبکه نیابت و نقابت آن بزرگوار دانست که زمینه ساز تشکیلات ولایت فقیه در عصر غیبت بوده است.

و البته نمی شود کتمان کرد که دشمن می داند برای تقابل با نهضت عاشورا و عدالت علوی و فرهنگ انتظار توان هجمه مستقیم به ساحت اباعبدالله و علی بن ابی طالب و مهدی موعود علیهم السلام را با توجه به جایگاه آن سه بزرگوار دارا نبوده و هجو و تخریب را باید در ابتدا متوجه ائمه ای قرار دهد که ساحت اعتبار و معرفت آنان در اذهان مردم کمتر شناخته شده است.

اگر میخواهیم به اسلام و جبهه حق و مرام اهل بیت و مکتب شیعه و اندیشه عدالت، خدمتی کنیم در اشاعه معارف و منطق و تفکر ائمه مظلوم و غریبمان همتی مضاعف نشان دهیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پول نداری، دختر بازی نکن!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۴ بهمن ۱۴۰۱، ۰۳:۴۸ ق.ظ

photo_2023-01-24_02-13-12_oqja.jpg

 

اخیرا فیلم کوتاهی پخش شده از معاشقه و رفتار خلاف عرف یک پسر و دختر جوان و احتمالا دانشجو در اتوبوس درون شهری که به گمانم در گروههای مجازی دیده باشید.

مشابه آن را یک بار از نزدیک شاهد بودم. رفتار پسر و دختر در منظر عموم، واقعا زننده و غیرقابل تحمل بود. رفتم طرف پسر و با تشر گفتم:

بدبخت! اگه پول نداری دختربازی نکن! وقتی گدایی نمیتونی یه اتاق مسافر خونه رو اجاره کنی برا کثافت کاریت غلط اضافه میخوری میری دنبال دختر مردم و...

منتظر بودم واکنش اشتباهی نشان بدهد جهاد تبیین را رویش پیاده کنم که دیدم عاقل بود و حرفی نزد.

اما

حقیقت آن است که عفاف مهمتر از حجاب بوده و اساسا حجاب زمانی ارزش دارد که مقدمه عفاف باشد.

حفظ و تقویت عفاف در جامعه اسلامی هم تا حدود زیادی بر میگردد به ضرورت تشکیل خانواده. کما اینکه در آشوبهای اخیر هم مشخص شد اغلب آنها جوانک هایی مجرد بودند با شعارهای جنسی و مطالباتی در محدوده شکم و حومه.

واقعیت آن است که نظام اسلامی فراتر از حفظ ظواهر، برنامه ای برای توجه به نیازهای درونی و طبیعی جوانان ندارد.

فردی که در دوره نوجوانی و گاه به دلیل دسترسی به فیلمها و تصاویر محرک در دوره کودکی به سن بلوغ می رسد اما به خاطر نظام غلط و طولانی آموزش، سالهای سال باید مجرد باقی مانده و بعضا تا سی سالگی امکان ازدواج نداشته باشد خیلی باید کارش درست باشد که قبح گناه را نشکسته و در سراشیب تمنیات نفس به ورطه ابتذال و فساد اخلاقی کشانده نشود.

شاهکار جمهوری اسلامی نه تنها بی توجهی به بستر سازی فرهنگی و آموزشی برای ازدواج است که حتی با ایجاد اختلاط جنسی در اوج فوران شهوات غریزی مقدمه تباهی را نیز ایجاد می نماید.

اتاق فکر فرهنگی نظام باید فراتر از مساله حجاب به فکر رفع نیازهای واقعی جوانان باشد. انسان همانطور که به آب و غذا و خواب و رفع حاجت نیاز دارد به ازدواج و موانست با جنس مخالف نیز نیاز دارد که عدم بسترسازی برای تحقق مشروع آن زمینه ارضای نامشروع و در نهایت از بین رفتن بنیان خانواده بوده و از هم پاشیدگی امت را در پی خواهد داشت.

با حذف دروس زائد، کاستن از مدت سربازی، ایجاد اشتغال و فرهنگ سازی، مقدمه کاهش سن ازدواج و تقویت عنصر دین در نهاد اجتماع را فراهم آورید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این یک خبر و این دو عکس!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۸ دی ۱۴۰۱، ۰۴:۱۰ ب.ظ

عکس/ بدرقه زیبای پیکر یک شهید در روستا سوژه شد

 

این یک خبر را امروز منتشر کردند:

"فاطمه؛ در صدر نامگذاری فرزندان دختر در ۹ ماهه امسال

رئیس سازمان ثبت احوال کشور:
🔹در ۹ ماهه امسال، بیشترین اسم در بین نوزادان پسر، محمد و در بین دختران فاطمه بوده است."

 

عکس بالا مربوط است به تشییع پیکر شهیدی گمنام در یک روستای استان چهارمحال و بختیاری. برای همین یکی دو روز گذشته است. تصویر پایین هم عزاداری مشترک مردم شیعه و سنی ایرانشهر، استان سیستان و بلوچستان، در روز شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیهاست.

این یک خبر و این دو عکس را دشمن هم می بیند. می بیند که سرمایه گذاری های فرهنگی اش برای زدودن محبت اهل بیت و محو نمودن شعائر و معارف دین به نتیجه ای که میخواسته نرسیده است. دشمن کارش دشمنی است. از این پس هجمه بیشتری برای تخریب و تحریف آموزه های دین خواهد داشت. ما هم حواسمان را جمع کنیم تا سرمایه دنیا و آخرتمان که محبت به دین و حرکت در صراط مستقیم مکتب وحی است به یغما نرود.

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یکی دیگر از حرفهای بر زمین مانده رهبری

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۷ دی ۱۴۰۱، ۰۴:۰۰ ب.ظ

KHAMENEI.IR

 

محیط دانشگاه به خاطر برخی از مشکلات فرهنگی، آن محیطی که مورد انتظار در نظام اسلامی و جمهوری اسلامی است، نیست؛ یعنی زیاد اتّفاق می‌افتد که یک جوانی با زمینه‌های مذهبی، با زمینه‌های انقلابی، با زمینه‌های فکریِ خوب وارد دانشگاه بشود و خالی از این زمینه‌ها یا بسیاری از این زمینه‌ها از دانشگاه خارج بشود؛ این وجود دارد، این میراث گذشته‌ی دانشگاه‌های ما است. ‌همان ‌طور که عرض کردم، مهندسیِ دانشگاه در کشور ما از اوّل برای این نبوده است که تدیّن و وابستگی به استقلال فکری و فرهنگی در آن شکل بگیرد [بلکه] ‌عکس این بوده؛ این تا حدود زیادی در دانشگاه‌های ما هنوز سریان و جریان دارد. شما اساتیدِ محترم متدیّن و انقلابی باید کاری کنید که جریان انقلابی و فکری و اسلامی در دانشگاه، جریان رایج بشود.۱۳۹۸/۰۳/۰۸

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حتی یک لحظه را از دست ندهیم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۰ آذر ۱۴۰۱، ۰۳:۵۸ ب.ظ

شب محکوم به سپیدی است. روز هم شب می شود و.. این تنوع و تغییر است که گردش ایام را رقم می زند.

زمستان به بهار ختم می شود و بهار به تابستان و...

هیچ حکومتی پایدار نیست. حکومت انبیا و امامان یا حکومت سران شرک و الحاد همه تغییر نمودند. مستحکم ترین بناها و عظیم ترین کاخها و عمارت ها هم فرو می ریزند. هیچ سازه ای ماندگار نیست جز بنای فرهنگ و اندیشه و هنر.

دگرگونی در عناصر بیرونی عالم خلقت نشأات گرفته از حرکت درونی و ذاتی همه پدیده های هستی است و درسی برای آن که از بدی ها و سیاهی ها ناامید نشویم و به پیروزی ها و توفیقات مغرور نگردیم.

آن چه می ماند ارزش هایی است که در نهاد بشریت نفوذ کرده و درونی شوند، خیر باشد یا شرّ که از نگاه ما ضدارزش است و برای معتقدانش شیرین و مراد.

تفکر خیر و حق باقی ماند. هر چه مرقد و بارگاه اباعبدالله را ویران نمودند، نوحه و روضه را منع ساختند به تحقیر و تمسخر وقایع عاشورا پرداختند، پیام عاشورا به همه نسلها رسید و جنبش های بزرگی را در مقابله با ظلم و ستم در سراسر گیتی رقم زد.

تفکر باطل هم ماند و حامیانی برای خود دست و پا کرد. یک زمان عده ای در شهادت طفل شش ماهه اباعبدالله تشکیک می نمودند. مگر می شود انسان ها آنقدر شقی باشند که نوزادی را از مکیدن آب منع کنند که هیچ، حلقوم تشنه اش را با تیر سه شعبه نشانه روند که هیچ، جنازه مطهرش را از خاک بیرون کشیده سر از تنش جدا نموده و بر فراز نیزه به اهتزاز در آورند؟ رذالت و پستی هم حد و مرزی دارد. داعش و پیش تر از آن صربها در توزلا و سربرنیتسا ثابت کردند انسان مدعی تمدن هم میتواند از حیوان درنده ای وحشی تر و خون آشام تر باشد.

به حسن رجایی فر گفتند تو سه بچه قد و نیم قد داری، فرزند کوچکت خردسال است، یکبار که به سوریه رفتی و مجروح شدی، دینت را ادا کردی دوباره برای چه عزم سفر داری؟ گفت: روزی اطراف شهر حلب در خیابانی قدم میزدم. چشمم به سر بریده کودک خردسالی افتاد که روی دیوار گذاشته بودند. وقتی کودکانی اینطور مظلومانه کشته میشوند و خانواده هایشان چنین به داغ می نشینند من چطور میتوانم کنار زن و بچه خود آرام و خوش و شاد در کنج عافیت بنشینم؟

راه و رسم یزیدیان نیز به موازات راه حسینیان تاریخ، استمرار یافت و جای پایی برای خود پیدا کرد.

این ویژگی فرهنگ است که اگر همه ظواهر و ساختارهای تجسمی و خارجی اش را هم از دست بدهد باز ملکه ذهن و وجود عده ای قرار داشته و سینه به سینه به نسلهای بعد منتقل شده و در عرصه روزگار تأثیرگذار خواهد بود.

برای همین است که می گویند اصلاح ساختار اقتصاد و سیاست و دیگر شئون جامعه در وهله نخست نیازمند اصلاح فرهنگ آن جامعه است.

ماهاتیر محمد در خاطراتش می گوید مردم مالزی به بدترین وضع زندگی خو کرده بودند و حقارت را جزو لوازم زندگی خود شمرده و ذره ای به تغییر و پیشرفت اعتقاد نداشتند. او در جایگاه نخست وزیر تلاش کرد استقلال و خودکفایی را در قالب یک ارزش درونی نهادینه سازد تا در نهایت به رغم همه مشکلات و فراز و نشیبها مالزی به کشوری ثروتمند و پیشتار تبدیل شود.

تأکید زعمای انقلاب اسلامی بر تقویت باور "ما می توانیم" نیز از همین مهم سرچشمه میگیرد. از همین باب است که در دوره ای توسط امثال رزم آرا تبلیغ میشد ایرانی لولهنگ هم نمیتواند بسازد اما دیری نپایید که با پیروزی انقلاب اسلامی حتی تهیه فهرستی از ابداعات و اختراعات ثبت شده کشور در قامت چند جلد کتاب قطور رخ می نمایاند.

بنی صدر می گفت ما نمی توانیم با ارتش عراق بجنگیم. توان رزمی دو طرف قابل قیاس نیست. زمین بدهیم زمان بخریم و... خرمشهر و بستان و سوسنگرد و هویزه و مهران و ... پشت سر هم سقوط کرد. بنی صدر در نهایت عزل شد. امام شد فرمانده کل قوا، فرمود حصر آبادان باید شکسته شود. او فرهنگ ما میتوانیم را در روح رزمندگان دمید. نه فرمانده ای جدید نه رزمنده ای تازه نفس نه مهماتی ویژه وارد عرصه رزم شد. فرهنگ و باور رزمندگان که تغییر کرد، همان ارتش منفعل زمان بنی صدر ناگاه غرّش کنان با توسل به یاد ثامن الائمه علیه السلام شکست حصر آبادان را رقم زد. اندک زمانی بعد، بستان و هویزه و سوسنگرد و خرمشهر نیز از چنگ اشغالگران خارج شد که هیچ، فاو و شرق بصره و حلبچه نیز به تسخیر جبهه مقاومت درآمد.

فرهنگ حرف اصلی را در موفقیت یا عدم توفیق انسان و جامعه می زند.

برای شکل گیری و تغییر در فرهنگ راههای مختلفی وجود دارد. تکرار شعارها و تبیین حق و مطالبه و گفتمان، راهی مردمی و خودجوش و آتش به اختیار برای تغییر فرهنگ و اصلاح و تغییر یک جامعه به شمار می آید.

یک زمانی انتقاد از رییس جمهور هم به منزله دشمنی با نبی اکرم (ص) تلقی می شد. نهایت مسیری که برای اطفای حسّ انقلابی نیروهای مومن گشوده شد امر به معروف و نهی از منکر در حیطه مقابله با بدحجابی یا نهایتا مبارزه با گران فروشی در بازار بود.

دولت سازندگی در خلوت خود به اشاعه فرهنگ رفاه طلبی و تجمل پرستی و ریخت و پاش در بیت المال و ایجاد تبعیض و شکاف طبقاتی و رانت و نورچشم پروری و آقازاده بازی و ... مشغول بود.

یک هفته نامه سیاه و سفید بی کیفیت را مهدی نصیری –فارغ از اینکه در حال حاضر آدم خوبی تصور شود یا بد- راه انداخت به نام صبح. رحیم پور ازغدی پدر و پسر، دکتر گلشنی، شهریار زرشناس، پروفسور مولانا و مددی و... را او اول بار به جامعه انقلابی معرفی کرد با بحثهایی که مبانی تئوریک انقلاب اسلامی در عرصه تمدن سازی و تحقق کامل حاکمیت دینی را برای عموم بازگو میکرد. به مرور بچه های انقلابی بیدار شدند و فهمیدند حرفهای زیادی در عرصه های مختلف برای گفتن دارند و رسالتی جهانی بر دوششان نهاده شده که نباید روی زمین بماند و...

این حرفها و دغدغه ها تکرار و تکرار شد. نشریات دیگر، چهره های دیگر به مرور شکل گرفت از شلمچه ده نمکی تا افشاگری های حسن عباسی و نشست های گفتمان محور نخبگان جوان در حوزه و دانشگاه و دوره های دانشجویی موسسه مرحوم مصباح و... این دغدغه ها به مطالبه و مطالبه به فرهنگ بدل شد که ثمره اش به پیروزی احمدی نژاد – فارغ از اینکه در حال حاضر آدم خوبی تصور شود یا بد- انجامید. احمدی نژاد مستقل با طرح شعارهای انقلابی و عدالتخواهانه توانست قدرتمندترین و با نفوذ ترین رقبای خود را در دو مرحله و سه انتخابات کنار بزند. همین شد که در شب پیروزی او رادیو آمریکا اعلام کرد ایران 25 سال به عقب (یعنی سال 57) بازگشت.

ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم را برای همین گفته اند.

در دولتهای احمدی نژاد کار کردنِ بیشتر، معیار سنجش و ترازوی ارزش و توانایی بیشتر مسئولان قرار گرفت و سبقت در خدمت رسانی به یک باور کلیدی تبدیل شد. همین است که هنوز با گذشت یک دهه از اتمام دولت دهم، نقطه ای از کشور نیست که اثری از آبادانی زمان مدیریت هشت ساله دولتهای او را به خود ندیده باشد.

دردولت روحانی اما دوباره فرهنگ تبختر و کبر و عافیت جویی رونق گرفت و دوباره مسئولان طلبکار مردم شدند. دست روی دست گذاشتند و آجر روی آجر نگذاشتند که هیچ به خورد ملت دادند که باید ازخارج مدیر وارد کرد و ایرانی جماعت کاری بالاتر از تهیه آبگوشت بز پاش در توانش نیست و...!!

برای ایجاد هر تحولی باید فرهنگ را تغییر داد. هر کس باید به سهم خودش کاری کند. به قول آقا هرکس بایدهمان نقطه ای که ایستاده را مرکز توجهات دنیا بداند و فکر کند خودش محور امور است .

شماتت مسئولان کم کار و مطالبه از آنان به جای خود، اما خودمان را هم مسئول بدانیم. انسان باید برای تحقق دغدغه هایش تلاش کند.

فکرها و حرفها و قدمهای کوچک هم تاثیر دارد. اثر پروانه ای، نظریه ای برای اثبات همین واقعیت سازنده است. برایتان پیش نیامده چیزی که فکر میکنید یا درباره اش حرف زده اید را مجسّم و  تحقق یافته ببینید؟ همیشگی نیست اما خیلی از وقتها حرفهای ساده و زلال ما هم به واقعیت می پیوندد. یک فکر خوب یا یک حرف خوب را هم حتی دست کم نگیریم چه رسد به اقدام خوب.

پدر شهید زین الدین چند دقیقه وقت گذاشت و به رحیم صفوی که فرمانده وقت سپاه بود پیشنهاد داد همانطور که برای علما کنگره بزرگداشت گرفته شده، دبیرخانه ای تأسیس شده و آثارشان معرفی و منتشر میشود چه خوب است برای شهدا هم چنین شود.

چنین شد. با همین چند کلمه، کنگره های استانی شهدا شکل گرفت و صدها کتاب و فیلم و آثار هنری و فرهنگی به گنجینه تاریخ این مرز و بوم افزوده گردید.

ثمره شبهای خاطره و برگزاری راهیان نور و ثبت آثار شهدای دفاع مقدس را در سوریه شاهد بودیم. بی استثنا همه رزمندگان نسل سومی و چهارمی انقلاب که سنشان به درک حال و هوای سالهای دفاع مقدس قد نمیداد با کتابها و محافل شهدا انس داشتند و بر مدار روحیات و افکار آنها پرورش یافته و در تداوم راهشان حماسه دفاع از حرم را در تاریخ مردانگی و غیرت به یادگار گذاشتند و پرچم آزادگی را در نبل و الزهرا برافراشته نگاه داشتند. محمدحسین محمدخانی خاطرات مرحوم ضابط (علمدار روایتگری شهدا) را که شنید مانند او دو زانو بر مزار شهدا می نشست و بابت فعالیتهایش در بسیج دانشجویی به آنها گزارش کار میداد و راهنمایی میخواست. او به همت و باکری علاقمند بود کتابهای خاطراتشان را میخواند و تلاش داشت به شخصیت آنها نزدیک شود. در بحبوحه عاشورایی مدافعان حرم خوش درخشید. حاج قاسم مدیریت و فرماندهی این جوان دهه شصتی را که دید در وصفش فرمود: همت و باکری دیگری را پیدا نمودم.

یک بازاری مومن بر اساس علائق شخصی خود، تصاویر علمای شهر را در تکیه ای کوچک جمع کرده و بر در و دیوار آن  نصب می نمود و در منظر نگاه رهگذران قرار میداد. جوانی نانوا علاقمند به تاریخ، از شور نگاه به تصاویر نورانی علما به وادی تحقیق و تألیف روی آورد و آثاری در خور در باب حیات چند عالم نگاشت و به پیشگاه تاریخ تقدیم نمود.

نوجوانی از ذوق تماشای سینه زنی پیرمردی میاندار، جذب هیأت شد. اندکی بعد مسجدی شد و اهل نماز جماعت و بسیج و در اثر معاشرت با نوجوانان مسجدی که جذب حوزه شدند، به مدارس علمیه پیوست و به مرور زمان آثاری در حیطه امور فرهنگی و ترویجی از خود برجای گذاشت.

خدا به کارهای کوچک و خیر و خالص، برکت میدهد و به دنباله آن می افزاید. از هیچ کار به ظاهرخردی در راه نشر معارف دین غفلت نورزیم.

خدا زبان را به عنوان سنتی ترین و نافذترین رسانه به طور رایگان در اختیار ما قرار داده است که آن دنیا بابت قصور در حق آن باید جوابگو باشیم. به قول حاج آقای قرائتی آن دنیا یوم الحسره همه لحظاتی است که به راحتی از دست دادیم و قدر نشناختیم.

مرحوم حاج آقای ضابط علمدار روایتگری شهدا بود. گاهی در جمعی می نشست به بهانه ای که مثلا میخواهد از جیبش کاغذ یا شانه ای در بیاورد تصویر یکی از شهدا را هم در می آورد و به بقیه نشان میداد و به همین بهانه، خاطره ای از آن شهید را برای بقیه تعریف میکرد.

در خاطرات اعضای جمعیت موتلفه آمده است در دوران ستمشاهی در تاکسی و اتوبوس و... به بهانه ای سر صحبت را با راننده یا مسافر باز میکردند و حدیثی هم لابه لای صحبتشان میخواندند که از آن فرصت اندک هم برای تبلیغ دین استفاده کرده باشند.

روح مصطفی چمران شاد که علاوه بر دانش و رزمش، نقاش زبردستی هم بود. تابلویی کشید با شمعی کوچک و روشن در دل صفحه ای بزرگ و تاریک و زیرش نوشت که من شاید کوچک باشم و با نور اندکم نتوانم همه این سیاهی ها را از بین ببرم اما به اندازه خودم که میتوانم روشنایی ببخشم و...

در ادبیات روایی ما رسیدگی به یتیمان بسیار مورد توجه قرار گرفته است و بعد بر این نکته تأکید شده که بالاترین ایتام کسانی هستند که امام خود را گم کرده اند و باید دستشان را گرفت. همه نسبت به هم مسئولیم. از این رو گفته اند هر کس یکنفر را از مرگ یا گمراهی و انحراف نجات دهد در وزن نجات و بیداری هم عالم اجر و مزد الهی خواهد داشت.

و یاد شهید بهشتی که گفت در جمهوری اسلامی آنقدر کار هست که برای انجامش نیاز به حکم مسئولیت نیست و تأکید مقام معظم رهبری که در جمهوری اسلامی هر کجا که قرار گرفتید همان نقطه را مهم ترین جایگاه و مرکز توجهات عالم بدانید و...

همه مسئولین قابل نقد هستند. به خصوص مسئولان فرهنگی که بودجه ها و ظرفیت های کلانی را هدر دادند اما یادمان نرود که خودمان هم به عنوان مدعی انقلابی گری و تعلق دینی مسئولیم و میتوانیم مبدأ تحول باشیم. هیچ حرف و کلمه و سخنی در عالم خلقت بی تأثیر نیست، تیری را می ماند که دیر یا زود به هدف می نشیند.

و یادمان نرود که شرط اثر گذاری در دایره زلال معارف حق، اخلاص و بی ریایی و فرار از حبّ نفس بیان شده است. اینکه چرا خیلی از کارهای فرهنگی اثر ندارد و چه باید کنیم تا کردار و گفتارمان انسان ساز باشد کتابی مفصل و فصلی جدا و قطور میطلبد که خلاصه اش میشود نکته دقیق و راهبردی سردار دلها که فرمود باید به این بلوغ برسیم که دیده نشویم. جنس انقلاب اسلامی از ماده نور و پاکی است و آلایندگی ها با طبع آن ناسازگار بوده و از دریای زلال حقیقت بیرون انداخته خواهد شد.

همه این خونها و مصیبتهای اخیر اگر باعث بیداری ما شود و بدانیم هر لحظه از زندگی یعنی یک فرصت برای رشد و تغییر، می ارزد. می ارزد اگر بدانیم همه این هیاهو برای زدودن غبار از وجود جوانان تراز انقلاب اسلامی همچون آرمان علی وردی و سید روح الله عجمیان و مهدی زاهدلویی و... بود. می ارزد که باور کنیم میتوان در دوره ای زندگی کرد که بیرون زدن صفرهای حساب بانکی ارزش باشد، دست درازی به سفره بغل دستی افتخار باشد، ادبیات ملت بشود پیچاندمش و دورش زدم و کمتر کار کردن و بیشتر در آوردن زیرکی تلقی شود و باز هم همه طلبکار باشند وبه تصور اینکه حقشان آنطور که باید ادا نمیشود کم کاری های خود را توجیه کنند و ناگاه مردی در مقابلتان رخ نشان دهد که سی ماه سابقه جبهه دارد، کارگری ساده و فصلی و مستاجر در خانه ای محقر در منطقه ای کم برخودار است و پسر جوان خودساخته اهل روزه و جهاد و معنویت را که در راه خدا تقدیم میکند لبخند میزند، سجده شکر می رود و می گوید دینم را به انقلاب ادا نمودم. آوینی را با خونش شناختند، آثار مطهری با خونش در جان و فکر مردم رسوخ کرد، حیات و نشاط و بالندگی ارزشهای انقلاب در عهد ناجوانمردی و تیز بازی و چپاولگری و سهم خواهی با خون روح الله های مکرری چون عجمیان و دیگر جوانان و نوجوانان شهادت طلب بی ادعا شفاف و نمایان شد.

محمد جهان آرا در چارچوب نگاه اداری امروز، میتوانست دست روی دست بگذارد، معطل کند و به این دلیل موجه که نیازمند پشتیبانی از مرکز است قدم از قدم برندارد، اما اگر جهان آرا چنین می اندیشید خرمشهر همان روز اول، المحمره می شد و آبادان، عبادان و حساب اهواز و اندیمشک هم با کرام الکاتبین بود.

از همین جا که ایستاده ایم شروع کنیم. هر کس میتواند رسانه حق باشد. با زبان و قلم. همین فضای مجازی فرصتی غنیمت است که میتوان به جای انفعال، اثر گذار بود و صدای حق و نور هدایت را به صفحات دل ملت تاباند حتی اگر یک نفر به راه رستگاری برسد؛ چه برسد به این که یقین داریم همین حرفها و گفته ها و تکرار مطالبات، به مرور به دغدغه و فرهنگ عموم تبدیل خواهد شد؛ بأذن الله تعالی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

میشود کمی خجالت بکشید؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۲ آبان ۱۴۰۱، ۰۹:۱۶ ب.ظ

برنامه امشب ثریا را دیدید؟ روایت فتح دوباره ای بود با جان مایه وام گرفته از خلوص و نگاه فطری سید مرتضی آوینی.

22 دقیقه فیلم بود مستند اگر ندیدید حتما دنبالش باشید برای تماشا.

صدا و سیما همین یک برنامه را پخش کند و کرکره اش را پایین بکشد کفایت میکند.

دفاع مقدس که گذشت تهاجم نه، شبیخون نه، ناتوی فرهنگی دشمن آغاز شد. همان محاسبه ای که بعد از شکست در اشغال دائمی خرمشهر و فتح اهواز و آبادان و مهران و... استراتژیستهای ایالات متحده و بریتانیای مکار را به اینجا رساند که ورای همه تسلیحات و آمادگی های رزمی و تجهیزات مادی نیروهای مسلح ایران، قوه دیانت و ایمان و پای اراده و ایثار و فرهنگ شهادت است که نیرنگ بدخواهان را پشت دروازه های جمهوری مقدس اسلامی ناکام گذاشته است. کنت دمارانش هم که در پوشش نیروی صلیب به رصد فاتحان فاو در اردوگاههای حزب بعث پرداخت بر این حقیقت نورانی صحه گذاشت که شکست برای چنین مردانی معنا نخواهد داشت. پیام روح خدا را در فتح الفتوح بستان بخوانید پرورش جوانانی را معجزه انقلاب اسلامی دانست که بی اعتنا به جاذبه های فریبنده عالم مادی، سودای وصال حق و اتصال با معشوق یکتا را در سر پرورانده و در بزم فمنهم من قضی نحبه، جام می بندگی را سرکشیده و قهقهه مستانه عند ربهم یرزقون را سر داده اند.

بمباران رسانه ای و فرهنگی و انبوه آلاینده های تبلیغی جریان مادی گرایی اگر چه در سالهای بعد جنگ، در تخریب روح و ذهن لایه هایی از جوانان جامعه بی تأثیر نبود؛ اما ظهور جوانانی چون مسلم کیخا و محمد گلدوی در سیستان و اندکی بعد حسین غلام کبیری ها و علی خلیلی ها و مدافعان حرم چون محمود رادمهر و بیضایی و نوری و نوروزی و... نشان وعده صادق پیر خمخانه جماران بود که فرمود: خدا می داند راه و رسم شهادت کور شدنی نیست.

خیزش شیطانی جریان داعشی شهوانی دوماه اخیر که قله آمالشان بوسه جنس مخالف و سلف مختلط و آغوش رایگان است، گرد و غبار زودگذری است که خیر نطلبیده آن رونمایی از نسل زلال و مومنی از جوانان تربیت یافته مکتب قرآن همچون آرمان علی وردی و سید روح الله عجمیان و مهدی زاهدلویی و... است.

پدر سید روح الله، کارگری فصلی و روزمزد با سی ماه سابقه جبهه و جانبازی است که در فقیرترین محله استان البرز، مستاجر خانه ای ساده و بی آلایش است. دل پاک و رزق حلال او پرورش فرزندی چون سید روح الله را رقم زد که کارگری میکرد و دغدغه محرومان را داشت.

همه خانواده عجمیان، پدر و مادر و خواهر با لبخند افتخار قد برافراشته اند که ما بدهکار انقلابیم و سهممان از سفره انقلاب مهر و اطاعت رهبری است و... اللهم تقبّل منّا هذالقربان...

به امام عصر(عج) باید تبریک گفت که در آخرالزمانِ هجوم غرایز و حاکمیت عطش دنیا و در سراشیب سقوط معنای انسانیت، یارانی عاشورایی در قلمرو دلدادگی او پر و بال گرفته اند که سر در آسمان عشق و رستگاری و سعادت دارند.

تبریک باید گفت به سید علی خامنه ای که همت و باکری ها و خرازی و کاظمی و سلیمانی هایش دوباره جوانه زده اند که رجز عاشورایی شان از خیمه کوخ نشینان بی ادعا، کاخ های سیاه استکبار و استبداد را به لرزه می اندازد.

ماندگاری این نظام مرهون خون این بچه های پاپتی و دعای دل سوخته پدران و مادرشان است. آمریکا تا چنین جوانانی را میبیند هوس حمله به این مرز و بوم را نخواهد داشت.

آن دست از مسئولان خوش نشین رانت خوار طبقه بالایی خودبرتر بین یقه سفید عافیت طلبی که شعارهای انقلاب را فیش حقوقهای نجومی خود ساخته، تفاله های مفت خورشان باد آقازادگی به غبغب انداخته و آرمانهای سرخ اسلام و انقلاب را به سخره گرفته اند بروند زندگی سید روح الله عجمیان را ببینند، پای مکتب خانه مادر و پدر آرمان علی وردی زانو بزنند شاید از این حجم طلبکاری و چپاول قانونی خزانه اعتماد مردم خجالت بکشند.

تمدن نوین اسلامی را نه موسسات اقماری نفتی به ظاهر فرهنگی که بیوت محقر و نورانی مردان و زنانی رقم خواهد زد که انفاس قدسی آیات حق را مفاتیح الجنان حیات معنوی خویش ساخته و در خلوت شبانه با معبود، رزق هدایت و نعمت شهادت و فیض جهاد فی سبیل الله را طلب میکنند.

photo_2022-11-13_20-10-39_umnh.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نهی از منکر با طعم آغوش رایگان!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۰ آبان ۱۴۰۱، ۰۸:۳۱ ق.ظ

لزوم توجه به احیای امر به معروف و نهی از منکر در زمینه حجاب

 

چند روز پیش طبق معمول از باب صرفه جویی در مخارج، سوار اتوبوس شدم که بروم منزل. نزدیک ساعت یازده صبح بود. در مسیر خانه ما سه دانشگاه قرار دارد و طبعا بعضی ساعتها مصادف می شود با حضور انبوه دانشجویان در اتوبوس که گاهی، تأکید میکنم گاهی، شاهد صحنه هایی نامتعارف از حرکات جلف بعضی دخترها و پسرها هستیم. بندگان خدا که اینطور در هم می لولند سن ازدواجند و به اقتضای طبیعت خود و البته هیجانات و غلیان هایی که در بمباران تصاویر و مطالب ناهنجار مجازی تشدید و تحریک می شود در حال انفجار هستند.

مبنایی ترین کار نظام در عرصه فرهنگ به جای چاپ کتاب و پوستر و ساخت کلیپ باید بستر سازی برای تشویق به ازدواج و از بین بردن موانع آن از جمله سختی معیشت و طولانی بودن سالهای تحصیل و نظام وظیفه باشد.

بگذریم.

آن روز داخل اتوبوس غرق در گوشی همراه بودم که صدای جر و بحث شدیدی از سمت عقب اتوبوس که خانمها می نشینند بلند شد. یواش یواش همه مردها هم برگشتند و پشت سر را نگاه کردند. صداها هی بلند و بلندتر می شد. آن گونه که فهمیدم خانمی به یک دختر دانشجو که حجاب مناسبی نداشت تذکر داد. او شروع به جر و بحث کرد. بعد چند دختر دانشجوی دیگر به حمایت از دوستشان برخاستند و با الفاظ رکیک شروع به فحاشی به آن خانم میانسال کردند. بعدش هم دو سه نفر روسری هایشان را بالکل برداشتند و رجز خواندند که حالا میخواهی چه کار کنی و...؟!

دلم برای آن خانم سوخت. شرافت و پاکدامنی اش مورد هجمه و وهن آن دختر بچه ها قرار گرفته بود و هاج و واج نگاهشان می کرد.

نتوانستم سکوت کنم.

بلند شدم و رفتم طرف عقب اتوبوس حد فاصل صندلی آقایان و قسمت زنانه ایستادم. به یکی از دخترهای کشف حجاب کرده گفتم:

حجابتو درست کن.

رو سری را گذاشت سرش.

نفر کناری اش روسری را برداشت.

صدایم را بردم بالا و سرش داد زدم: بذار سرت!

سریع روسری اش را درست کرد. یاد حرف بعضی دوستان افتادم که می گفتند تو وقتی لباس شخصی هستی تیپت عین مامورهاست و وقتی عصبانی می شوی قیافه ات خیلی ترسناک می شود.

یکی دو ثانیه هم نگذشت که دوستان آن دو دورم حلقه زدند و هر کس در حمایت از آنها به تندی چیزی می گفت:

  • هر کی هر حجابی داشته باشه به کسی ربطی نداره مساله شخصیه. مگه من با چادر این خانم کار دارم؟
  • یه ماه دیگه نظام سقوط میکنه میخواین چه کار کنین؟
  • حالا ما حجاب کنیم همه چی درست میشه؟ دیگه مشکل ندارین؟

و....

داشتم جواب تک تک شان را میدادم که یکهو اتوبوس ترمز گرفت. من که دستم به جایی بند نبود تعادلم را از دست دادم و پرت شدم توی بغل دختر رو به رویی. زود خودم را جمع و  جور کردم و آمدم عقب.

یک دختر چادری هم بود که از آنها حمایت می کرد. از این تیپ شخصیتهایی که درباره شان گفته اند آدم را برق بگیرد اما جوّ، نه!

دستم را کشید عقب و گفت: اسلام شما اجازه میده اینقدر به نامحرم نزدیک بشید؟!

خودش که دید اتوبوس ترمز گرفت. آن لحظه جوابی به ذهنم نرسید.

شروع کردم به ادامه بحث با آن دخترها:

  • کو تا یک ماه دیگه؟ باشه هر وقت نظام پاشید تو هر جور دوست داشتی حجاب کن. ضمنا آخوندا چیزی رو بگیرن پس نمیدن خیالت تخت! این نظامم سقوط نمیکنه.
  • قانون مملکتو باید رعایت کرد. راننده نمیتونه بگه من زیر بار حرف زور نمیرم کمربند نمیبندم، جریمه میشه.
  • حریم شخصی مال تو خونه ست برو با مایو باش بیرون اومدی دیگه به همه مربوطه چون حریم عمومیه.
  • اونایی هم که دزدی و اختلاس میکنن قانون شکن هستن. وقتی برخورد بشه همه شون میگن خب که چی؟ ما رو گرفتید مشکلات مملکت حل شد؟
  • تو نمیخواد به من درس شجاعت و یقه گیری از مسئولینو بدی به اندازه سالهای عمرت احضاریه دادگاه دارم.

و....

که اتوبوس باز هم ترمز گرفت و دوباره پرت شدم تو بغل دختر جلویی.

باز خواهر جوّگیر ما دست مرا کشید که اسلام اجازه میده این قدر به نامحرم ...؟

این دفعه جوابش آمد توی ذهنم.

گفتم: مگه آغوش رایگان نیست؟!

فوری یکی شان گفت: ما از اونهاش نیستیم. یکی دیگر گفت: مادر من چادریه سر سفره پدر مادر بزرگ شدیم و ...

فرصت خوبی بود. گفتم: مادر شما بزرگوار هست و جاش توی بهشت، خود شما هم شاید از امثال من به خدا نزدیک تر باشید شکی نیست اما بی حجابی و قانون شکنی شما داره راه اون دخترای هرزه رو باز میکنه و میدون میده به پسرای هیزی که بی حجابی شما در واقع آزادی اونهاست و دارن کیف میکنن. شما مطالبات اصلی مردم از مسئولینو به انحراف بردید. هزارتا درد هست توی این مملکت افتادید دنبال نخود سیاه ...

تقریبا همه شان وسطهای صحبت، رو سری هایشان را درست کردند ولی یک ایستگاه قبل از دانشگاه پیاده شدند. شاید ترسیده بودند که کسی ردشان را بگیرد، شاید هم خواستند اینطوری بی اعتنایی کرده و لجشان را خالی کنند، نمی دانم. ولی مشخص بود همه شان با هم همفکر و همنظر نیستند.

نفر آخر که داشت پیاده میشد گفت: مسواک هم بزنید بد نیست! اولش فکر کردم دارد مسخره می کند. زود گارد گرفتم و گفتم: برو عروسک بازیتو بکن باریک الله!

ولی ... راست می گفت بنده خدا. ساعت نزدیک یازده بود. من صبحانه نخورده بودم. شام دیشب فلافل بود و دل پیچه عجیبی داشتم. دهانم بو میداد. یاد سالهایی افتادم که هر روز به تهران رفت و آمد داشتم. همیشه عصرها موقع بازگشت صندلی جلو می نشستم. قبلش وقت ناهار حسابی پیاز می خوردم. راننده شروع میکرد به حرف زدن و بد و بی راه گفتن به چپ و راست مملکت، تا دهان باز میکردم و جواب میدادم زود تسلیم می شد و دیگر چیزی نمی گفت! خودم می فهمیدم که پیاز چقدر در پیروزی در مناظره ها میتواند نقش آفرین باشد! و میگرفتم تخت میخوابیدم تا خود قم.

آن دختر ولو قصد کنایه داشت حرفش درست بود و من نباید رو ترش می کردم. همه باید انتقاد پذیر باشیم. به خصوص مسئولینی که به محض شنیدن انتقاد شروع به پرونده سازی و زیرآب زنی میکنند.

بعد از رفتنشان نشستم روی صندلی خودم. دو سوم مسافرها شروع کردند به تشکر و دست مریزاد که چقدر خوب کردی از آن خانم حمایت کردی، چقدر خوب و منطقی جوابشان را دادی، اینها نجابت ندارند، پر رو شدند، یکی باید جلویشان در می آمد و ....

توی دلم گفتم میمردید نارضایتی تان از آن دخترها را به خودشان می گفتید؟ توّهم برشان ندارد که کسی مخالفشان نیست.

ترجیح دادم آن چند دقیقه باقی مانده تا منزل را توی خودم باشم. من تجربه تبلیغ در سطوح دانشگاهی و مراوده با جوانها را داشته ام. روحیه اعتراضی و عدالتخواهانه ام همراه با شیوه طنز و مزاحی که در گفتار و رفتار دارم معمولا برای جوانها و نوجوانها جذاب بود و اغلب در اردوهای دانشجویی با رضایت آنها توأم می شد. گاهی آدم باید خودش را شماتت کند. امثال من نباید عرصه های تبلیغ را رها می کردیم. قصور مسئولان به جای خود، تهاجم و شبیخون فرهنگی دشمن درست، بی مبالاتی برخی پدر مادرها هم همینطور؛ اما... خدا آن دنیا امثال مرا هم بابت غفلت بعضی جوانها چوب خواهد زد.

غرق در همین فکرها بودم که اتوبوس به ایستگاه مقابل مسجد محلمان رسید. باید پیاده میشدم. قبل از من اغلب مسافرها پیاده شده بودند. سه چهارنفری هنوز نشسته بودند. کارت اتوبوس را که کشیدم جوانی ریش پروفسوری با لبخندی شیطنت آلود گفت: حاج آقا! امر به معروف شیرینی داشتی، نوش جونت، رزق امروزت بود، خدا قسمت ما هم بکنه!

راننده هم چشمکی زد و رفت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا