اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۷۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بیت المال» ثبت شده است

خودمان را نبازیم

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳ خرداد ۱۴۰۴، ۰۷:۰۸ ب.ظ

مدتی است با بعضی افراد صاحب فکر و نظر که می نشینم این سوال را مطرح میکنم که یک دفعه چرا اوضاع چنین شد؟ بعد از سقوط بالگرد رئیسی چرا دومینوی خبرهای بد تکرار شد؟ ضرباتی زدیم بحثی نیست اما ضربات بدی خوردیم. مواضع و عملکردها قابل اقناع نیست. از بی حجابی تا دانه درشتهای متهم اقتصادی و... را رها کرده ایم. خوشحالیم که هستیم. برنامه خاصی برای کنترل و تغییر اوضاع نداریم. با آدمهای گام اول می خواهیم گام دوم انقلاب را بر داریم که جواب نداده است. ممکلت رو به تعطیلی است. انقلاب اسلامی دارد متوقف میشود.... اینهمه کربلای چهار چرا؟ کربلای پنجمان کی آغاز میشود؟ ثامن الائمه و طریق القدس و فتح المبین و الی بیت المقدس را بدون خدا نمی شد پیش برد، چرا این را در عمل فراموش کرده ایم؟

خب نظرها متفاوت است. بعضی ها تأیید می کنند و بعضی هم توجیه و ماستمالی و رفو. 

دیروز محضر اندیشمند بزرگواری بودم. حدود بیست دقیقه وقت گرفته بودم. انسانی نرم و معتدل نشان می دهد که البته معلوم شد آتشی تندتر از من دارد. سر حرف که باز شد به نزدیک دو ساعت رسید. او آغاز این دومینو را از شهادت سردار می دانست. رک و صریح هم می گفت فساد و بی عقلی باعث وضع امروز شده و برای خروج اندیشه و راهبرد انقلاب از ورطه انفعال، چاره ای جز تکاندن لایه های بالا در عرصه سیاستگذاری و استفاده از جوانهای با سواد و عاقل و پاک و دارای انگیزه نیست. فاجعه انفجار بندر را همطراز با سقوط بالگرد و ترور سردار می دانست. نمی دانم می شود روزی این حرفها را بدون عقوبت و دردسر منتشر کرد یا نه. دل دلسوختگان نظام پر از درد است. گام دوم انقلاب اسلامی نباید روی کاغذ باقی بماند، مثل چشم انداز بیست ساله ای که قرار بود در 1404 به ثمر بنشیند. ما قرار است تمدن نوین جهانی را بر مبنای مردمسالاری دینی رقم بزنیم. کو مردممان؟ کو دینمان؟ البته با منفی بافی مخالفم. منکر رویش ها نیستم. ولی احساس می شود مدتی است می دویم، عرق می کنیم ولی روی تردمیل ایستاده ایم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خدا و خون بهای عشق

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۸:۵۶ ب.ظ

سید ابراهیم رئیسی و هیئت همراه به شهادت رسیدند

 

درد فقر را کشیده بود، درد یتیمی را، رنج گرسنگی را، طعم سختی و حرمان همیشه زیر زبانش بود. پدر که از دنیا رفت پنج ساله بود، خانه شان سه اتاق داشت مجبور شدند دوتایش را بدهند اجاره، کمک معیشتشان باشد. خودش هم شد کودک دستفروش در اطراف حرم. یک وعده غذای سیر نخورد. طلبه هم که شد عصرها می رفت کار می کرد، خرجی برای مادر و خانواده تأمین کند. یک بار دلش شکست. نشست رو به ضریح آقا به درد دل. کسی از آشنایان دور؛ همان دور و بر بود. به دلش افتاد پول خوبی درآورد به او هدیه داد.

دل شکسته خریدار دارد. یک روز هم در حرم مولا علی دلش شکست. درد دل کرد آقاجان! اگر من زائر واقعی تو هستم خودی نشان بده، توجه و تفضّلی که باور کنم جواب سلامم را داده ای، مرا دیده و اعتنایم میکنی. اگر نه دیگر می آیم فقط نمازی می خوانم و می روم. یکی دست گذاشت روی شانه اش. گفت: برای خدا قدم بردارید ما هم پشتیبان شما هستیم. برگشت نگاه کرد. کسی را ندید.

برای خدا قدم برداشت. مادرش را می برد حرم نمی گذاشت کسی غیر خودش ویلچر او را دست بگیرد. با کارگر و دوره گرد و فقیر و گرفتار همسفره می شد. یاد معلم کلاس اول و دوستان قدیم را هم در خاطر داشت و به آنها سر می زد. در قوه قضائیه که بود نماز مغرب و عشا را می رفت مسجدی در گیشا، مردم راحت تر به او دسترسی داشته باشند. راحت حرفهایشان را بزنند. بعضی مراجعین تندی می کردند، ناراحت نمی شد. نمیگذاشت کسی مانع شود. می گفت: این طوری غرور مرا نمی گیرد.

با ماشین می رفت زنی بچه را بغل را می دید ممکن است با او کاری داشته باشد. می گفت بایستید. عقب عقب می رفتند. حرف زن را بشنود. کودکان می آمدند دور و برش با آنها عکس می گرفت. یک تصویر با دولتمردانش ندارد اما با کودکان و ایتام و کارگران و مستضعفان و وسط سیلاب تا دلتان بخواهد... درد فقر را کشیده بود که قامت بست هشت هزار کارخانه تعطیل را دوباره راه اندازی کرد. فقر را از پشت پنجره تماشا نکرده بود که هر جا بود می گفت اول حقوق زیردستان را بدهید بعد نوبت بالانشین ها. خودش به حقوق کارمندی دستگاه قضا قانع بود. حقوق ریاست قوه را بخشید به نیازمندان. حقوق تولیت آستان را هم نگرفت. مبلغ قابل توجهی بود. گفت بروید درمانگاهی بسازید در سیستان. چک هم کشید. پول ناهارهایی که در حرم خورده بود را حساب کرد و داد. ویلا و باغ تولیت را انتخاب نکرد. برای سکونت در یکی از ساختمانهای داخل حرم اقامت گزید. راحت تر بتواند حتی پاسی از شب در گوشه گوشه حرم قدم بزند، از زوّار سرکشی کند و بر کارها نظارت داشته باشد. فرضتی مغتنم هم بچسبد به کنج ضریح و با آقا نجوا کند.

هر جا رفت تحولی ایجاد کرد. سازمان بازرسی را محکم و با برنامه پیش برد. ثابت کرد هدفش مچ گیری نیست. ضعفها راشناسایی و با راهکار به مسئولان تذکر می داد. در قوه قضائیه هم محکم ایستاد. بینی گردن کلفتها را به خاک مالید. در تولیت هم توجه به زائران را بسط داد. خدمات حرم چند برابر شد. چقدر زائر اولی را شناسایی و راهی حرم نمود. چقدر در بین راهها و داخل مشهد برای زائران امکانات فراهم کرد. به فقرای اطراف مشهد بیشتر توجه نشان داد. از طرف امام رضا برایشان امکانات رفاهی تهیه میکرد. رییس جمهور هم که شد آرام و قرار نداشت. مشکلی می دید خودش را می رساند. شخصا پیگیر کاستی ها بود. از نفس می افتاد. سرم می زد، ساعتی بعد دوباره می ایستاد به پیگیری امور. کسی او را بدون لبخند ندید.

خیلی حرف شنید. خیلی توهین دید و تهمت خورد. به روی خودش نیاورد. می توانست با اطلاعات و اخباری که دارد دست خیلی از رقبا و بدخواهانش را رو کند، نکرد. اجازه نمیداد در نامه های اداری از او با القاب و عناوین یاد کنند. این اواخر دلش شکسته بود گویا که بر مزار حاج قاسم دعای شهادت خواند. مزارش را هم خودش به دوستانش نشان داد. گفت کاغذ و قلم بیاورید تعهد بدهید که مرا همین جا دفن می کنید.

تلک الدار الاخره. نجعلها للذین لایریدون علوا فی الارض. سیدابراهیم رئیسی مثل همه شهدا دنبال ریاست و برتری جویی و منم منم نبود. خدا عزتش داد. خلعت جاودان شهادت، نمای وجود فاخر و تجسم نورانیت درونش بود که مزد پاکی و صداقتش قرار گرفت. مگر نه آنکه شهید را صدّیق می نامند؟ به خدا وصل شد و جز او را ندید که خدا بهایش داد و پشتیبانش قرار گرفت و عزت جاودان به او بخشید. عالی ترین پستهای دنیایی را به چنگ آورد اما ریالی زراندوزی و منفعت طلبی نداشت. جاکارتا رفت در ساختمان سفارت خوابید. در سفر به یکی از شهرهای آفریقا که سفارتی نبود به هتل دو ستاره رفت و اقامت گزید. حقوق های دلاری را منع کرد. ارزش دنیا برایش کمتر از آب بینی بز بود که نامش را خدا ماندگار نمود. رئیسی در اصل رئیس السادات بود نه فقط در شناسنامه که در عمل هم چنین ثابت نمود. حتی برادرش را روز تشییع، مسئولان و دوستانش نمی شناختند. چه برسد به بی بی عصمت خداداد حسینی، ساکن خانه قدیمی و ساده و چهل متری در خیابان ایثارگران مشهد که سی و پنج سال در آن محل به جلسه گردانی قرآن و جمع آوری کمک برای جهیزیه نوعروسان همت گمارد. اهالی می گفتند گاهی کسی را می دیدیم با لباس شخصی و چهره ای شبیه آقای رئیسی سوار بر پیکان یا پراید می آید و به این خانه سر می زند. خانمی هم گفت من از چهره اش یقین کردم این خود سید ابراهیم رئیسی است و لابد پیرزن را شناسایی کرده که وضع خوبی ندارد و در خفا به او رسیدگی می کند. آن ساعاتی که اضطراب فقدان و بلاتکلیفی سرنوشت سیدابراهیم بر کشور سایه افکنده بود، تصاویری از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد از پیرزنی که واکر به دست در اتاقی کوچک و ساده می چرخد و برای فرزند گمشده اش بی تاب و بی قرار دعا می خواند. گفتند این که بی بی عصمت خودمان است. یکبار نگفت و پز نداد که فرزندش رییس جمهور مملکت است، تولیت حرم است.... عصمتِ بی بی، دامان پرورش و معراج معصومانه ابراهیم مظلوم بود. نجعلها للذین لا یریدون علوّا فی الارض. نخواستند فخر فروشی و بالانشینی و جلوه و جبروت داشته باشند که خدایشان خرید و لباس فخر بر قامت حیاتشان پوشاند و آخرتشان را آباد ساخت.

به پای خویشتن آیند عاشقان به کمندت

که هر که را تو بگیری ز خویشتن برهانی

این بیت را سعدی شیرازی سرود. روح بزرگ، تن را به زحمت می اندازد. این را مرتضای مطهر فرمود. برادران و خواهران! عاشق شوید. زندگی با عشق معنا می دهد. این را سیدالشهدای هفتم تیر بیان نمود.

سیدابراهیم عاشق بود و روح بزرگ و خستگی ناپذیری داشت و مثل همه شهدا جز به وجه الله نظر نکرد. شهیدانه زیست و شهیدانه پر گشود. روحت شاد سید مظلوم شهدای عرصه خدمت. نزد مولایمان علی در محفل نورانی شهدا در قهقهه مستانه و شادی وصولت به یاد جاماندگان قافله عشق هم باش. نسأل الله منازل الشهداء.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سید ابراهیم رئیسی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۶:۲۹ ق.ظ

سید ابراهیم رئیسی

 

"سید ابراهیم رئیسی" نام کتابی است چهل صفحه ای رقعی و زیبا که با قیمتی مناسب و نسبتاً ارزان به تازگی از سوی موسسه مطاف عشق منتشر شده و در اختیار علاقمندان قرار گفته است. نه اینکه چون به قلم این حقیر است بخواهم تعریف و تمجید کنم، باور کنید نهایت دقت و وسواس صورت گرفت که در این اثر مختصر از همه زوایا به زندگی و خاطرات سید ابراهیم توجه نشان داده شده و ادای دینی اندک به ساحت آن خادم دلباخته و بی ادعای مکتب قدس رضوی و شاگرد راه پیموده آستان علوی و فرزند راستین خمینی کبیر صورت بگیرد.

" طلبه تراز بود، مدیر تراز، دادستان تراز، رئیس جمهور تراز... در هر جایگاهی که قرار گرفت آنطور بود که باید باشد. شهادتش گرد غربت را از چهره اش زدود. باعث شد حالا هر کس می خواهد مثالی از یک طلبه و مدیر و مسئول و قاضی و رییس موفق و تراز بزند به سید ابراهیم رئیسی اشاره کند."

این را از عمق جان باور دارم بعضی ها مثل مطهری و هاشمی نژاد و آوینی و رئیسی و... تا شهید نشوند گرد غربت از چهره شان زدوده نخواهد شد.

برای تهیه این اثر میتوانید به سایت موسسه مطاف عشق مراجعه نمایید:

https://mataf.ir/product/37621/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d9%85%db%8c%d9%86%d9%85%d8%a7%d9%84-%d8%b3%db%8c%d8%af-%d8%a7%d8%a8%d8%b1%d8%a7%d9%87%db%8c%d9%85-%d8%b1%d8%a6%db%8c%d8%b3%db%8c/

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دنیا و آخرتتان آباد، ان شاءالله

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱ فروردين ۱۴۰۴، ۰۵:۰۲ ب.ظ

اصول ضروری نگهداری از برکه - باغ یونا - طراحی فضای سبز

 

برکه، حجمی از آب است که می جوشد و خیر و برکت می بخشد. تبریک، به معنای شاد باش آنهم برای بزن و بکوب نیست. تبریک آرزوی خیر و برکت است. زندگی ات مثل چشمه ای زلال بجوشد و موجب رحمت و لطف خدا باشد و به توفیق برسد. شادی هم البته در حقیقت اگر معنا شود نه مجاز، طراوتی درونی است. از این باب محرم هم جای تبریک دارد. چه اینکه امام فرمود محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است. شبهای قدر جای تبریک دارد اگر یک قدم ما را به خدا نزدیک کند. نوروز زمانی است که در باطن خود حس فرح داشته و نشاط قلبی خویش را در مسیر قرب الهی بیابیم. 

رمضانتان مبارک، شبهای قدرتان مبارک، عیدتان مبارک. امید آن که در زندگی مادی و معنوی خود برکت عنایت خدا را ببینید و به آنچه او از فلسفه خلقت می خواست نزدیکتر شوید. 

سال شصت خیلی سخت و تلخ بود؛ اما سال شصت و یک با فتح المبین آغاز شد و در حرکت الی بیت المقدس، خرمشهر آزاد گردید. ما که کاره ای نیستیم اگر وصل به جریان توحید باشیم خدا سال 404 را بعد از دشواری ها و تلخی های 403 با به خاک مالیدن بینی ترامپ و نتانیاهو رقم خواهد زد. قدس شریف ان شاءالله سربلند خواهد بود. یمن پیروز می شود. سوریه از چنگال منافقین نجات پیدا خواهد کرد. خدا را در زندگی فردی و اجتماعی و مدیریت و حاکمیت به میدان بیاوریم، پیروزیم. این وعده را خودش داده، خدایی که همیشه صداقت دارد.

امیدوارم در امور اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و تولید و صنعت و معیشت و رفاه و خدمت و آموزش و عدالت و ... برنامه ای برای نزدیک تر شدن بیشتر به اسلام و اهداف دین داشته باشیم. خدا تعهد و ایمان ما و مسئولان ما را بیشتر کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سیاسی کاری بر سر منافع مردم

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۵ اسفند ۱۴۰۳، ۱۱:۳۳ ق.ظ

فرارو | (تصویر) حادثه برای واگن‌های مونوریل قم

 

یکی از دوستان که شخصیت فرهیخته و فعال فرهنگی و رسانه ای است امروز سفری کوتاه به قم داشت. تماس گرفت و گله کرد که چرا فعالان رسانه ای قم از دولت بابت تکمیل پروژه منوریل مطالبه گری نمی کنند. وجود این سازه نیمه کاره در پر ترددترین قسمت شهر مایه آبروریزی برای مسئولین قمی است. از قضا چند روز پیش هم دوستی که از آلمان برای سفری کوتاه به کشور بازگشته بود و کاری هم در قم داشت از این موضوع گلایه نمود.

برایشان توضیح دادم که در اواخر دولت احمدی نژاد عده ای گویا با هدایت یکی از متولیان وقت حرم مدعی شدند که ساخت این پروژه و عبور آن از کنار حرم، وهن جایگاه و شأن حرم است. آنها توانستند با اعمال نفوذ خود دو سالی این طرح را بخوابانند. بعد البته چند ماهی روی آن کار شد که دولت روحانی بر سر کار آمد. مدتی که گذشت مدیران جدید استانی مدعی شدند میخواهند به مناسبت دهه مبارک فجر پروژه منوریل قم را افتتاح کنند. حتی واگن ها را هم با تریلی به داخل شهر آوردند که یکهو به طور اتفاقی یا نمایشی، تریلی زیر یکی از پلهای خیابان ساحلی گیر کرد و یکی از واگن های منوریل آسیب دید. تصویرش را هم رسانه ها پخش کردند که ببینید فعلا نمیشود طرح را افتتاح کرد. این پروژه دیگر مسکوت ماند. بعد هم البته عده ای قلم دست گرفته و نوشتند که راه اندازی منوریل از نظر هزینه فایده نمی صرفد و نباید ساخته می شد! کسی نبود بپرسد که خب پس چرا میخواستید افتتاحش کنید؟ از آنجا که دولت روحانی اعتقادی به ساخت و ساز نداشت منوریل هم مثل پروژه فرودگاه قم در سلفچگان و مسکن مهر و ... تعطیل شد.

آقای رئیسی هم که روی کار آمد در سفر اول استانی به قم وعده تکمیل پروژه منوریل را داد که گویا مدیران میانی اصلا اعتنایی نکردند. در سفر دوم با مطالبه جمعی از مردم قم، ایشان قول مؤکدی برای تکمیل پروژه مذکور داد و شواهد هم نشان می داد که این بار زیر دستان وی مصمم به اجرای فرمان ایشان هستند که متأسفانه اجل مهلت نداد و این بزرگوار به جرگه شهدا پیوست. دولت پزشکیان هم که ادامه دولت روحانی است و شعاری جز دورهم نشینی و بگو بخند و تقسیم غنائم در پوشش وفاق ندارد و عملا یک قدم هم مملکت را جلو نبرده است.

کاش روزی برسد مجلس یا دستگاه قضا آنقدر قدرتمند باشند که اجازه سیاسی کاری بر سر طرحهای عمومی را نداده و مانع از تضییع حقوق مردم و هدر رفت بیت المال بشوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بود و نبود شورا

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، ۱۰:۵۹ ب.ظ

آشنایی با محلات شهر بابل - خونه چی

 

ده بار این مصوبه رفت و آمد و تأیید و تکذیب شد که بالاخره عمر این دوره از شوراهای شهر طولانی میشود یا نه. من با شوراها مخالفم. این شوراها که در واقع نه شورای شهر بلکه شورای شهرداری هستند از نظر هزینه و فایده چقدر خاصیت داشته اند؟ به نظرم انتخابات شورا صرفا مجالی برای پز دموکراسی است.

یک نمونه اش شهر ما بابل که از دیرباز دو مشکل اساسی داشت: دفع زباله و ترافیک. از دهه هفتاد تا به حال چند دور انتخابات شورا برگزار شد؟ چقدر هزینه انتخابات شد؟ اعضای شوراها چقدر حقوق و مزایا گرفتند؟ آن تعداد که رند و آب زیر کاه بودند چقدر برای خود و باند و فامیلشان سوءاستفاده کرده و روی دست بیت المال هزینه گذاشته اند؟ هنوز هم بابل مشکل دفع زباله دارد و ترافیک سنگین آن سرسام آور است. شوراها آمدند و زدند و رقصیدند و رفتند و پوسته آسفالت را عوض کردند و این طرف و آن طرف نمایشگاه زدند و اسم کوچه و خیابان را تغییر دادند و اطرافیانشان را در شهرداری استخدام کردند و... آخرش دو مشکل و معضل اصلی مردم شهر حل نشد که نشد. باور کنید همین قدر حقوق و مزایایی که در این حدود سه دهه عمر شورای بابل صرف گردید اگر یک جا جمع می شد مشکلات بابل هم حل می شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دینامیت

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۶ بهمن ۱۴۰۳، ۰۹:۰۹ ق.ظ

دانلود فیلم سینمایی دینامیت با بازی پژمان جمشیدی

 

بعضی فیلمها هستند که داخل کشور تولید میشوند و اساس اسلام و انقلاب و نظام را هدف قرار میدهند، مجوز نمیگیرند و البته کسی هم کاری به کارشان ندارد؛ مثل کیک محبوب من.

فیلمهایی هم تولید داخل هستند مجوز میگیرند و بعضی احکام شرع (مثلا حرمت ازدواج با نامادری و ناپدری و عروس) را زیر سوال میبرند مثل رخساره و شام آخر.

بعضی فیلمها از سر لج و بغض نسبت به بچه های حزب اللهی ساخته میشوند و بعضا در سطح شعار و بیانیه خوانی ظاهر میشوند مثل زندگی خصوصی، گشت 2و 3، مستانه و ازدواج صورتی.

دینامیت مثل هیچکدام از اینها نیست. جنس سید مسعود اطیابی هم با آب و گل سهیلی و فرح بخش و... تفاوت دارد.

دینامیت قصد دارد حرفهای خوبی بزند و در جامعه همگرایی بیشتری را ایجاد کند مثل خروس جنگی، کاتیوشا و...

هم این طرفی را میزند هم آن طرفی را. آلودگی به مال حرام را ریشه کم تأثیری کارهای فرهنگی نظام میداند. به طیف مقابل می توپد که چرا فکر میکنند هر چه مذهبی ها میگویند غلط است؟ تأکید دارد بعضی ها ابدا اصلاح پذیر نیستند. خانواده طیف هنجارشکن را هم سرشته در مال حرام به تصویر می کشاند. تیکه می اندازد که بچه های حزب اللهی طرفدار اختلاس نیستند حتی با مفاسد اقتصادی هم درگیر شدند اما چون سر و کارشان به گونی افتاد صرفا به برخورد با بی حجابی و بی عفتی بسنده کردند و... آخرش هم با توافق بر سر پخش موسیقی سنتی به جای موسیقی های آن ور آبی و جلف، کارش را به پایان می رساند.

خب، دست سید مسعود اطیابی درد نکند. با نگاه ارزشی هم در مجموع نمره قابل قبولی دارد کارنامه هنری او؛ اما قبلاً هم درباره سایر آثار طنز سینمای کشورمان نوشته ام. طنز، جلوه ای از حقیقت عرفان است. هنر یعنی زیبایی و هر آنچه نازیباست از ساحت هنر به دور است؛ هرچه که باشد یقینا هنر نیست. چرا اغلب فیلمسازهای کشورمان گمان میکنند برای تولید اثر طنز باید سراغ لودگی و استفاده از الفاظ رکیک و شوخی های جنسی بروند؟ طنز فاخر در کجای سینمای ایران جا دارد؟ چرا هنرمندهای ما اینقدر متأثر از رویکردهای حاکم بر فضای بی در و پیکر مجازی اند و به جای اثر گذاری به اثرپذیری و انفعال روی آورده اند؟ چه اشکال دارد حرفهای خوب را در قالب و ادبیات خوب بیان کنیم؟ اجاره نشین ها، آپارتمان شماره13، خواستگاری و... مگر نتوانستند هم دیده شوند، هم مردم را بخندانند و هم حرفی تازه و راهگشا را بیان کنند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آیا ممکن است ایران سوریه شود؟

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۳ بهمن ۱۴۰۳، ۰۷:۳۸ ق.ظ

زنگ خطری برای بی‌انگیزگی در جوانان ایرانی - ایرنا زندگی

 

ایران فعلا با وضعیتی که سوریه دچار آن شد فاصله دارد اما فرض محال که محال نیست.

ماه های آخر عمر دولت اسد را نگاه کنید. آنچه موج سقوط فوری و ناگهانی دولت اسد را دامن زد اگر چه پیشینه ای طولانی دارد اما میتوان در دو محور خلاصه کرد:

یک- اتحاد فکری معارضین و اصلاح رویکردهای افراطی و به رسمیت شناختن همه فروع و نحله های سیاسی و مذهبی (ولو به ظاهر) که منجر به اعتدال و یکپارچگی آنها گردید؛

دو- بی رغبتی و فقدان انگیزه در نیروهای مدافع دولت

فرض کنید در بلند مدت، گروههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی به یک خرد جمعی رسیده و از تشتت درون گفتمانی دست برداشته و با عقل و درایت بیشتری به وحدت رویه دست پیدا کنند و به عقاید متدینین نیز احترام بگذارند.

مدافعان نظام چه کسانی هستند؟ یک مشت نیروهای اعتقادی و مومن که در جنگ و بازسازی، سیل و زلزله و سرکوب شورش و دفاع از حرم و... همواره بی هیچ چشمداشتی در خطوط مقدم حضور داشته و هزینه های سنگینی داده اند.

اگر این طیف به مرور زمان با این ابهام مواجه شوند که دقیقا در حال دفاع از چه چیزی هستند و چند درصد از شعارها و آرمانها و عقایدشان از سوی مسئولین اجرا و مهم تلقی می گردد؟ تغییر حاکمیت چه تفاوتی برایشان خواهد داشت؟ و... در دفاع از نظام در مقابل دشمن داخلی دچار تردید خواهند شد.

عقلای نظام باید از تو سری زدن به نیروهای انقلابی پرهیز نمایند. ظرفیت خود را نسبت به تحمل آمران به معروف و ناهیان از منکر به خصوص در حوزه مسئولان، بالا ببرند. معامله بر سر ارزشها برای بقای بیشتر میز و منصب، حکم موریانه ای را دارد که پایه های ثبات نظام را سست می سازد. برخورد با دانه درشتهای متهم اقتصادی – از زنگنه و جهانگیری و فریدون تا مصطفی نیاز و عبدالله عبدی و مهدی عبوری و...- رفع تبعیض و بی عدالتی، مقابله با شکاف طبقاتی، دفاع از حریم حجاب و عفاف، زدودن فقر و محرومیت و دیگر موانع رفاه و معیشت و عدالت، مقابله با فساد اداری و رانت و ... اگر مورد اهتمام ارکان نظام قرار نگیرد منجر به گسترش بی اعتمادی در پابرهنگان نظام به عنوان ولی نعمتان انقلاب گردیده و هسته مقاوم و مدافع جمهوریت و اسلامیت کشور را رنجور و پراکنده و بی انگیزه خواهد ساخت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دولت ما تعطیل است

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۹ آذر ۱۴۰۳، ۰۴:۲۶ ب.ظ

وفاق را اینگونه معنی کردند که اگر با هم باشیم می توانیم مشکلات را حل کنیم. این تعبیر را هم بارها به کار برده و می برند. خب الان با همید. سران سه قوه چشم بر بعضی نواقص هم حتی قانون شکنی بسته اند، برای هم نوشابه باز میکنند. کم مانده است در یک ظرف غذا بخورند؛

اما

برق مردم قطع شده، قطع شدن گاز را هم بعید ندانسته اند، ارز و سکه از کنترل خارج شده، گرانی دارد پدر مردم را در می آورد، قیمت ها ثبات ندارد، بازار مسلمین آشفته شده، معیشت مردم در تنگنا قرار گرفته، ساخت مسکن و وام دهی بانک و پیگیری اشتغال و ازدواج و ... کاملاً تعطیل شده، وضعیت در این چند ماه به گونه ای شد که دولت داشته باشیم یا نداشته باشیم دیگر فرقی ندارد...

وقتی طرح و برنامه و اراده و تدبیری برا رفع مشکلات جامعه نداشته باشیم هزار سال هم با هم بنشینیم و چای و نبات و چلوکباب بخوریم و قربان صدقه یکدیگر برویم و پستها را بین رفقا و بستگان تقسیم کنیم فایده ای ندارد. مملکت یک قدم هم جلو نخواهد رفت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قانون علیه قانون

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۹ آذر ۱۴۰۳، ۰۷:۱۳ ب.ظ

 

یک نفر نیست از شورای امنیت بپرسد جریمه کشف حجاب مخالف امنیت کشور است؛ اما این سیل گرانی و انفجار قیمتها و له شدن کمر مستضعفان مخالف امنیت عمومی نیست؟ شما که دستتان توی کار است جلوی این را هم بگیرید خب. انقلاب دقیقا مدیون چه اقشاری است و مدیریت کشور باید در خدمت کدام تفکر باشد؟

درست به همین دلیل است که دیگر نمیتوان مجلس را در رأس امور دانست. اگر قرار باشد مصوبات اقتصادی سران قوا، مصوبات شورای امنیت، مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، مصوبات ستاد کل نیروهای مسلح و... بالاتر از مصوبات مجلس باشد این همه پول بیت المال برای برگزاری انتخابات و جلسات پر هزینه مجلس چرا باید صرف شود؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این همه پول، پَر!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۱ آذر ۱۴۰۳، ۰۸:۰۴ ب.ظ

چرا بانک ملی این همه از دارایی مردم را در آمریکا سرمایه گذاری کرد که به باد فنا برود؟ کسی پیگیر این تدبیر غلط مدیران بانک خواهد بود؟ کسی که پیش دشمنش پول به امانت می گذارد احمق نیست؟ کمک به اقتصاد کشور متخاصم، خیانت نیست؟ شرط میبندم مدیران مربوطه به جای آن که مواخذه شوند با حقوق نجومی دارند به ریش مملکت میخندند.

 

بانک ملی

 

در سایت تابناک خواندم:

تسهیلات اعطایی و مطالبات از اشخاص غیردولتی شامل مبلغ ۲۱.۵ میلیون دلار (معادل مبلغ ۸۶۴۰ میلیارد ریال) سپرده تودیعی نزد موسسات ویزا کارت و مستر کارت آمریکا برای صدور کارت اعتباری در سال‌های قبل است که به دلیل تحریم‌های بانکی استرداد آن میسر نشده و معادل ۱۰۰ درصد آن ذخیره در حساب‌ها منظور شده است.

به موجب رای دادگاه منطقه‌ای کالیفرنیا کل سپرده‌های مذکور برای پرداخت غرامت به شاکیان یکی از پرونده‌های حقوقی بین المللی مطروحه علیه دولت جمهوری اسلامی مسدود شده و طبق شواهد موجود، دیوان عالی کشور آمریکا فرجام خواهی بانک را رد و دستور تقسیم وجوه توقیفی بین شاکیان را صادر کرده است. 

همچنین سرمایه گذاری در سهام و سایر اوراق بهادار شامل مبلغ ۴۴.۸ میلیون دلار (معادل مبلغ ۳۵۵ میلیارد ریال در زمان تحصیل) سرمایه گذاری در املاک است که با رأی دادگاه منطقه‌ای به نفع آمریکا توقیف شده است. در این خصوص پیگیری موثری برای انتقال مبالغ برداشت شده به حساب دولت انجام نشده است. 

بنابراین، همان‌طور که حسابرس بیان داشته، بانک ملی مبلغ ۴۴.۸ میلیون دلار سرمایه گذاری در املاک داشته که با رأی دادگاه منطقه‌ای به نفع آمریکا توقیف شده اما بانک ملی پیگیری موثری برای انتقال این مبالغ برداشت شده به حساب دولت انجام نداده و نیازمند شفاف سازی از سوی مدیران بانک ملی است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از مجلس به دولت، اجحاف در حقوق عامه

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۰۵:۲۸ ق.ظ

هدر‌ دادن بیت المال و احکام مربوط به آن

 

برگزاری انتخابات هزینه دارد. کلی پول بیت المال باید برای عوامل اجرایی و نظارتی و انتظامی و... خرج شود تا انتخابات در یک شهر برگزار شود. نماینده ای که به خاطر دستیابی به پست اجرایی از عضویت مجلس استعفا میدهد هم به رأی و انتخاب مردم شهرش بی احترامی کرده هم بابت برگزاری مجدد انتخابات (میان دوره ای) باعث تضییع حقوق بیت المال و اجحاف به ملت میشود. کاش جریمه ای بابت این زیگزاگ رفتن های سیاسی و تغییر پست دادنهای میلی در نظر گرفته می شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک شمّه از عدالت!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۶ آبان ۱۴۰۳، ۰۷:۳۳ ب.ظ

 

بچه های حزب اللهی داریم بابت زیر سوال بردن یک مسئول پایین رده شهرشان در کانال مجازی با کمتر از پانصد عضو راهی دادگاه و پاسگاه شدند برایشان پرونده ساختند، شخصیتشان را خرد کردند، کانالشان را بستند؛ اما روزنامه کرباسچی اجازه دارد با یارانه بیت المال از حجاب تا دفاع از حرم و مبانی انقلاب در استکبار ستیزی را زیر سوال برده و خواهان سازش و تسلیم در مقابل اسرائیل و آمریکا باشد، به نبی خدا توهین کند و همچنان آزادانه به فعالیت خود ادامه دهد. این هم یک شمه از عدالت سیاسی در کشور ماست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ابتذال در سعدآباد

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۱۰:۱۶ ق.ظ

منظورم از سعدآباد مجموعه کاخ موزه های سعدآباد است و منظورم از ابتذال لزوما کشف حجاب نیست که دیگر در بسیاری از تفرجگاهها و خیابانهای کشور به امری عادی تبدیل شده و اساسا کار از برداشتن روسری گذشته و به نمایاندن سر سینه و پیراهنهای آستین کوتاه کشیده شده است. شاه یک مجسمه ای را در وسط حیاط سعدآباد نصب کرده که همچنان باقی است و با عرض پوزش تصویر آن را در پایین مطلب آورده ام. گویا به مرور بعضی ها دارند کشف حجاب را به این وضعیت می رسانند.

جالب است در جای جای مجموعه سعدآباد انبوهی از عوامل حراستی و ارتشی و گاه انتظامی هم به چشم می خورند. تذکر هم می دهند که عکس برداری از این نقطه ممنوع است، حق نداری از لباس خونی شهید چمران در موزه ارتش عکس بگیری، یا راه خروج از این طرف است مبادا دوباره برگردی و ظروف سلطنتی را از نو نگاه کنی... صرفاً با کشف حجاب کاری ندارند. مهسا امینی بر نظام پیروز شد قابل انکار نیست کما اینکه دختر آبی هم با مرگ خود زمینه ورود زنان برای تماشای مسابقات مردانه فوتبال را فراهم کرد. بگذریم.

مقصودم از ابتذال چیز دیگری است.

اگر حاکمی در جمهوری اسلامی برود دفتر و دستکش را در دل طبیعت بنا کند، که نباید بکند، چه فریادها و فغانها و وامصیبتهایی به آسمان خواهد رفت که چه نشسته اید آخوندها دارند کشور را نبود میکنند و...

مجموعه کاخهای سعدآباد، دهها هکتار منطقه جنگلی شمال شهر تهران است که به زوال رفت و استراحتگاه اختصاصی درباریان گردید. کسی اعتراضی کرد؟ کسی اعتراضی می کند؟ دهها نفر هر روز به تماشای موزه های این کاخ جنگلی بزرگ می آیند. خیلی هایشان اساسا با نظام سر خوش نیستند. غرولندهایشان مشخص است. بعضی ها را دیدم که می گویند: به به! چه سرمایه ای! چقدر زیبا، چه ابهتی، چه قدرتی! اینها چه کردند در این مملکت، خدا شاه را رحمت کند...

ابتذال غیر از این است که جمهوری اسلامی، کاخهای گران قیمت شاه را برای عبرت مردم به موزه تبدیل کرده و خیلی ها عبرت نمی گیرند که هیچ به تحسین کژی ها می پردازند؟

من البته چند سال پیش امام جمعه ای را در شهری کوچک دیدم که بازنشسته عقیدتی ارتش بود. می گفت هر چقدر مسئولین یک شهر ماشینهای گران قیمت تری را سوار شوند نشانه پیشرفت و موفقیت آن شهر است. گفتم برادر! خوشبختی و پیشرفت یک شهر به زیرساختها و سطح رفاه و خدمات عمومی بستگی دارد. ولگردی و خوش خوشان با اموال مردم که هنر نیست. آن امام جمعه البته مدتی بعد به دلایلی دیگر کنار گذاشته شد.

خب، یک بخش این موضوع بر میگردد به پایه های فکری جامعه که اصلاح آن وظیفه نهادهای فرهنگی و آموزشی است.

اما خدایی اش چه اشکال دارد مدیریت کاخ سعدآباد با عواید میلیاردی حاصل از فروش بلیتهای گران قیمت کاخ، محض رضای خدا یک تابلویی هم جایی از حیاط عریض و طویل آن مقابل چشم ملت قرار بدهد که در همین دویست سال اخیر چند میلیون کیلومتر مربع از خاک مقدس کشور ما بر باد رفت تا صرفا یک نمونه از قدرت و درایت شاهان دو سده اخیر بازگو شود؟ حالا ظلم و حق کشی و جنایت و خوشگذرانی و وابستگی و تو سری خوری از اجانب و... شان بماند.

این اردوهای روایت پیشرفت را باید در همچین جاهایی هم به دیده مردم کشاند. میز پرس و پاسخ و گفت و گو و کرسی فکر و اندیشه و فرهنگ راه انداخت. ما ابزار تبلیغ، کم داریم و از نفوذ رسانه ای خوبی برخوردار نیستیم. چنین فرصتهایی را لااقل قدر بدانیم.

 

photo_2024-10-18_20-08-58_u3x5.jpg

photo_2024-10-18_20-10-24_9unl.jpg

photo_2024-10-18_20-10-13_xwwc.jpg

photo_2024-10-19_09-58-04_gqzn.jpg

photo_2024-10-18_20-08-05_9y27.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دشمنی به نام خودروساز

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۵ مهر ۱۴۰۳، ۰۷:۱۹ ب.ظ

سردار رادان: برخی از خودروهای ایرانی "ارابه مرگ" هستند

 

سردار رادان چندمین مسئول در سطوح عالی حاکمیت است که از بعضی خودروهای تولید داخل با عنوان ارابه مرگ یاد می کند. او در ادامه افزود: "به خودروسازان پیشنهاد میدهم خودشان و خانواده هایشان از پایین ترین مدل خودرویی که تولید کرده به مدت زیادی استفاده کنند تا مشخص شود ضریب اعتماد آنها به وسیله ای که تولید کرده اند، چقدر است؟!"

وی همچنین اعلام کرد شصت درصد مرگ و میر تصادفات بخاطر ناایمن بودن خودروهاست. یعنی اگر در تمام این سالها دولتی پیدا می شد که زورش به خودروسازها بچربد در هر سال حدود ده هزار نفر از مرگ نجات پیدا میکردند. بماند آمار مصدومان و نیز مرگ و میر و عوارض ناشی از آلودگی هوا که متأثر از وضعیت همین خودروهای غیر استاندارد است.

یکبار مسئولی در پلیس راهور به کنایه گفت اگر کارخانه های خودروسازی غیراستاندارد داخل تعطیل شده و در عوض خودروهای استاندارد وارد شود با صرفه جویی هایی که در هزینه بیمه و آلودگی و مصرف بنزین و مرگ و میر صورت میگیرد میتوان همه کارگرهای بیکار شده این کارخانه ها را حقوق داد!

بی پرده و صریح باید اذعان داشت بی توجهی خودروسازهای داخلی به جان و سلامت مردم در حد یک جنگ نظامی روی دست ملت تلفات و خسارت گذاشته و همپای دشمنان به کشور آسیب زده است. آیا عمر ما کفاف میدهد روزی شاهد عزم مسئولان نهادهای نظارتی و تصمیم ساز برای برخورد و کنترل وضعیت خسارت بار خودروسازی کشور باشیم؟ ایران عزیزی که در بسیاری از صنایع و علوم در جهان پیشتاز و سربلند است بر اثر سوءمدیریت و منفعت طلبی خودروسازها نباید دچار سرافکندگی و تحقیر شود. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

متقلّب

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، ۰۸:۲۱ ق.ظ

پشت پرده محرومیت ستاره جنجالی دوومیدانی ایران از پارالمپیک پاریس

 

سجاد هاشمی دونده تیم ایران بود. بعد تغییر تابعیت داد و به ترکیه رفت. اسمش را عوض کرد گذاشت سرکان ییلدیریم. بعد با تمارض مدعی شد که کم بیناست و به تیم پاراالمپیک ترکیه ملحق شد. در مسابقات جهانی دستش رو شد و مدالهایش را از او پس گرفتند. آبروی خودش و کشورش را برد که چرا با این بی اخلاقی درصدد تضییع حق نابینایان بوده است. جالب این جاست مدتی پیش به ایران آمد و به رغم سابقه سیاهی که داشت در فدراسیون مربوطه به کار گرفته شد. آنجا هم حق چند نفری را خورد و رفت...

اطلاعات بیشتر را در سایت تابناک بخوانید:

https://www.tabnak.ir/005HGJ

به نظر می رسد مدعی العموم باید به این ماجرا ورود کرده و مسئولی که در وزارت ورزش نسبت به به کار گیری این به اصطلاح ورزشکار متقلب و خائن بی تفاوت بوده را مورد بازخواست قرار دهد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نقاشی عدالت

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳ شهریور ۱۴۰۳، ۰۷:۰۴ ق.ظ

پس از ختم پرونده (م.ر)؛ انتظار برای فرجام پرونده (م.ه) | خبرنامه دانشجویان  ایران

 

نحوه برخورد با دانه درشتهای فتنه را دیدید؟ جوانکهای خنگ جوگیر بازی خورده که با شانتاژ دانه درشتها خر شده و به میدان اغتشاش قدم گذاشتند پرونده دار شده و آینده شان تباه گردید؛ اما عناصر اصلی و پشت صحنه می آیند پست های مهم را اشغال می کنند و صدایی هم از مسئولان قضایی و امنیتی شنیده نمی شود. به جای آن جوانهای احمقی که می آمدند جلوی دوربین می گفتند ... خوردیم باید امثال مجید انصاری و ظفرقندی و ... را وادار به ... خوردن می کردید نه آنکه تقدیسشان کنید.

در برخورد با مفاسد اقتصادی هم همین روال حاکم است. بی کس و کارها اسیر دادگاه و زندان می شوند آنهایی که لقمه های بزرگتر برداشتند به پرونده شان رسیدگی خاصی صورت نمی گیرد. مثالش پرونده اختلاس محیرالعقول فولاد مبارکه که به جایی نرسید، ابربدهکاران بانک دی، همدستان اکبر طبری مثل مصطفی نیاز که دارد صاف صاف می چرخد و کار خیر می کند، مثالش آن بابایی که به گفته رییس دادگستری تهران سی هزار میلیارد تومان به شبکه بانکی بدهکار است و با مذاکره! پذیرفته چهل درصدش را پس بدهد. حتی اسمش را نمی آورند که آب توی دلش تکان نخورد و.... بگذریم. از این دست حرفها و مثالها زیاد است. جالبش آنجاست وقتی می گوییم در برقراری عدالت لنگ می زنیم و قانون را با تبعیض پیاده می کنیم و... به عزیزان بر می خورد و تذکر می دهند سیاه نمایی نکنید! نظام اگر اعتماد مردم را نداشته باشد چیزی ندارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

منبر عالی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۸ تیر ۱۴۰۳، ۰۹:۲۸ ق.ظ

بیعت غدیر» روح‌الامین⁩ در حرم امیرالمومنین(ع) نصب شد

 

جناب آ شیخ مسعود عالی از اغلب منبری های مطرح کشور یک سر و گردن بالا تر است. عالم و فرهیخته و آشنا با مبانی فقهی است.

صحبت اخیر وی در بیت رهبری که مدعی شد جمهوری اسلامی از حکومت علی علیه السلام ولایی تر است ناپخته و نسنجیده بود و اساسا بحثی بود که با توجه به لزوم بررسی جوانب تاریخی و فقهی برای ارائه در منبر مناسب به نظر نمی رسید.

البته ایشان بعدا به شکل مکتوب توضیحاتی داد که مشخص کرد منظورش نه به حق و شأن ولایت که به نگاه مردم این دو عصر معطوف بوده است. این توضیح خوب بود اما باز هم از نظر تاریخی قابلیت بررسی و مناقشه دارد. گزارشاتی که از تاریخ به دست ما رسیده اغلب منحصر به نگرش خواص بوده اما قرائنی از نگاه دلی مردم در بیعت با علی علیه السلام به عنوان مولا و نه خلیفه وجود دارد. در انقلاب هم بسیاری از انقلابیون اساسا با جوانب و کارکردهای مقوله ولایت آشنایی نداشته اند. آمار مشارکت چند انتخابات اخیر هم می تواند در رد یا اثبات این داعیه چالش بر انگیز باشد.

آنچه مسلم است علی علیه السلام با اصرار مردم و قید شرایطی سنگین از جانب خود پذیرفت که به حاکمیت برسد و در طول مدت کمتر از پنج سالی که در قدرت بود آنچه اقتضای ولایت بود را به ظهور رسانید. مردم عصر امیرالمومنین به مرور بر اثر سستی و تنبلی و هجوم انبوه شبهات و تبلیغات منفی و کارشکنی ها و ... از عمل به بیعت خود با امیرالمومنین عقب نشستند. واقعه ای که در هیچ عصری ممتنع و بعید نبوده و بهتر است به جای پرداختن به بعضی قیاس ها که گاه شائبه شیرین کاری را دامن می زند به فکر طراحی برای اقناع افکار عمومی، خنثی سازی شبهات و رشد و بلوغ سیاسی جامعه باشیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پیشواز مناظره

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۰ تیر ۱۴۰۳، ۰۷:۲۴ ب.ظ

photo_2024-06-29_19-08-28_2u02.jpg

 

به رفقایی که تماس داشتند گفتم دستتان بر می آید جلیلی را دو روزی تا شروع مناظرات با احمدی نژاد بیندازید داخل یک اتاق، در را ببندید!

پزشکیان جاذبه کلامی احمدی نژاد را دارد از این بابت که ساده و معمولی سخن می گوید، جلیلی محتوا و مبانی او را.

صدای پر و بیان فاقد لکنت احمدی نژاد و لاریجانی و روحانی در گوش مخاطب اثرگذارتر است.

جلیلی کمی روی این موضوع باید کار کند. از مبانی انقلاب و تمدن اسلامی کوتاه نیاید، برنامه هایش را با حوصله توضیح بدهد، اعتماد به نفس و آرامش خود را حفظ کند و در صورت لزوم به حریف پاتک بزند؛ آنهم به طور موجز و خنثی گر.

حریف، برنامه ای ندارد و اساسا خودش هم از اینکه تأیید صلاحیت شده در شگفت است.

امروز کتابی می خواندم آیه ای در آن بود که به دلم نشست. به رفقای فعال ستاد جلیلی هم گفتم روی این آیه تمرکز کنند:

... إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ...

آنهایی که با توکل بر خدا بر عقیده راستین خویش استوار ایستاده و از بیان و پیمودن راه حق ابایی نداشته باشند به اذن خدا بر جمعیتی ده برابر بیشتر از خود نیز غالب خواهند گشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

میتوانی گره های کور را باز کنی؟

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۳ خرداد ۱۴۰۳، ۰۷:۰۴ ب.ظ

سلام جناب رییس جمهور بالقوه و محتمل!

حالت خوب است برادر؟ اعوان و انصار چطورند؟ 

چند سوال داشتم خدمتت مرحمت فرموده پاسخ بدهی ممنون می شوم:

می توانی در این چهار یا هشت سال که بر کرسی قدرت جلوس می نمایی کاری کنی بانکها در خدمت محرومین در بیایند؟ می شود وضعیت خودرو سازی را سر و سامان بدهی و مافیای چپاولگر این عرصه که هر سال جان هزاران ایرانی را به خطر می اندازند تحت کنترل در بیاوری؟ جلوی حقوقهای نجومی و شکاف طبقاتی و رانت خواری را میتوانی بگیری؟ هیچ دولتی تا کنون نتوانسته جلوی گرانی را بگیرد تو هم مثل قبلی ها فقط میخواهی ادعا کنی و بروی؟ مردم احساس می کنند دولتها از طریق گرانی ارز و سکه جیب ملت را زده و کسری بودجه هایشان را جبران می کنند. 

می گویم دقت کرده ای سالهاست سه چهار هزار نفر اول ورودی کنکور اصلا جزو مردم عادی و محصلان مدارس دولتی نیستند؟ مگر بالاترین شعار نظام اسلامی گسترش عدالت اجتماعی نبود؟ چرا دولتها به اندازه یک تاکسی اینترنتی توانایی اشتغال زایی نداشته اند؟ چرا حتی یک مدیر پایین رده دولتی هم در شعاع دو کیلومتری خانواده و رفقایش جوان بیکار پیدا نمی شود؟ جلوی رواج فحشا و اختلاط و بی حجابی و روزه خواری و هنجارشکنی و زورگیری علنی در معابر را می توانی بگیری؟ سگهای ولگرد را لااقل میتوانی جمع کنی بلای جان بچه های مردم شده اند؟ آمار طلاق و ازدواج را داری؟ می توانی ترتیبی بدهی دروس زائد مدارس و دانشگاه حذف شده، فرهنگ سازی و حمایتی صورت بگیرد و سن ازدواج به اقتضای شریعت و طبع خلقت کاهش پیدا کند؟ خرده فرمایشات ما زیاد است. انتظارمان بالاست شاید؛ اما باورمان بر این است وظیفه رییس جمهور صرفا ارائه شعار و ژست و ور رفتن با چند طرح و پروژه فرمالیته و پیش پا افتاده نیست. عزیز دل برادر، ما قرار است الگوی تمدنی به دنیا عرضه نموده و سرمشق جنبش های آزادی خواه و مستضعفان عالم باشیم. عدالت و رفاه عمومی را جدی بگیر نه فقط برای دور و بری ها و اعوان و انصار که این نهضت مرهون حماسه و رشادت پابرهنگان بی ادعا و بی نام و نشان است. مرد این راه نیستی وقت ما و خودت را نگیر. بدرود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا