اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۴۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بهارنارنج بابل» ثبت شده است

دادگاه ویژه روحانیت به هوش باشد

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۹، ۰۶:۳۸ ق.ظ

دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت و صلاحیت آن

 

وقتی فتنه، مقدس می شود!

دادگاه ویژه روحانیت به هوش باشد

انقلاب اسلامی در طول عمر پربرکت خود بارها از پیچ و خم هایی دشوار عبور کرده که هر یک از آنها سنگ محک و غربالی برای شناخت سره از ناسره و سرفصل نوین ریزش ها و رویش ها بوده است.

تاریخ پرفراز ونشیب انقلاب اسلامی فراز و نشیب هایی را پشت سر گذشته وعبرت هایی را رقم زده که که برای همه نسل ها و همه انقلابیون مکاتب مختلف عالم درس آموز است.

یکی از حوادث تلخ و شیرین انقلاب، نحوه مواجهه بعضی حامیان سرشناس نظام با پرونده تخلفات بستگان و وابستگانش بوده است. شیرینی انصاف و بزرگ منشی و صداقت مفاخر ارزنده انقلاب همچون حضرات آیات حق، گیلانی ها، خزعلی ها، جنتی ها و ... در تحمل احکام قانون و شرع و مجازات فرزندانشان در کنار تلخی ناشی از بی ظرفیتی و کج اندیشی برخی چهره های مطرح دیگر نسبت به محاکمه نزدیکانشان که در فقره ای منجر به عزل قائم مقام رهبری به خاطر تعصب کور کورانه و ساده لوحی در شناخت داماد و برادر دامادش گردید، حرف ها و آموزه هایی ماندگار را در تاریخ ثبت نموده است.

پرونده تخلفات و اتهامات شورا و شهرداری بابل مدتی است که روی میز نهادهای قضایی و نظارتی قرار گرفته و بعد از دستگیری و تعلیق پست بعضی عناصر دخیل، در حال حاضر به بازداشت موقت شهردار منجر گردیده است.

عده ای از عناصر ذی نفوذ که پیش از این ید طولایی در افشاگری اتهامات رقبای خود داشتند در خفا با قلدرمآبی اقدام به کارشکنی و فشار برای توقف پرونده نموده و در انظار عموم نیز با تهییج جمعی معدود تلاش دارند تا به زعم خود فضای روانی جامعه را برای رسیدگی عادلانه به اتهامات رفقای خود ناامن سازند.

این هم قصه دیگری از مظلومیت نظام اسلامی است معدود مدعیانی که عدالت علی را تنها برای بالای منبر می پسندیدند در عرصه عمل و زنگ امتحان، مردود می گردند.

جالب و مضحک است بعضی محافل حوزوی – مذهبی که از اساس به صورت گعده فامیلی اداره می شوند بی توجه به نگاه متعجب و پوزخند مردم با دستگیری یکی از اقوام خود به ننه من غریبم بازی روی آورده و همه شعارها و داعیه هایی که تاکنون درباره دیانت و انقلاب و عدالت و ... مطرح ساخته و وجهه ای برای خود فراهم کرده بودند را به ناگاه نقش بر زمین نمودند!

دادگاه ویژه روحانیت استان مازندران به هوش باشد بعضی عناصر ظاهرالصلاح از روی غرض و تأمین منافع قبیله هزار فامیل و یا از سر ساده لوحی، منظری کریه از روحانیت را در افکار عمومی به نمایش نگذاشته و بیش از این مردم را نسبت به نظام اسلامی بدبین ننمایند. پر واضح است عده ای تلاش دارند به بهانه قداست سازی از یاران خود و ایجاد مصونیت قضایی برای متهمین، نسبت به عدالت و سلامت نهادهای قضایی و امنیتی تشکیک وارد کنند. قطعا تحرکات مشکوک بعضی عناصر وابسته به جریان خاص، مصداق رفتار بر خلاف شئون روحانیت اصیل و انقلابی است که مستندات فعالیت رسانه ای آنها به مسئولان ذی ربط ارسال خواهد شد.

به شهروندانی که از سر تمسخر و تعجب از رفتارهای دوگانه این طیف خوش ادعا و خوش اشتها تماس گرفته و از رسوایی این جماعت و بی آبرویی شان شکوه می کنند همواره تأکید نموده ام یک لحظه خودشان را جای قضات انقلابی پرونده اخیر گذاشته و صبر و غیرت آنها در مقابل آتش تهیه سنگین اربابان قدرت را ستایش نمایند.

مردم اعتبار نظام اسلامی را برگرفته از خون شهدا و مجاهدت ایثارگران و حضور روحانیت بی آلایش و انقلابی دانسته و رفتاهای مزوّرانه جماعتی منفعت طلب و قانون گریز را به پای انقلاب و نهضت اسلام نگذارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی دادگستری مازندران به ریش خودش می خندد

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۰۳:۵۱ ب.ظ

قرار است شهردار بابل شنبه نهم اسفند خودش را به دستگاه قضا معرفی کرده و آماده طی مراحل قانونی پرونده دوره مدیریتی اش شود اما

دو ماه است که افکار عمومی از تشکیل چند پرونده قضایی برای شهردار و شهرداری بابل مطلع شده است. دو عضو شورا و چند کارمند شهرداری مدتی را در بازداشت گذرانده و تا تشکیل دادگاه از ادامه همکاری و حضور در نهاد مربوطه تعلیق شده اند.

افکار عمومی با علامت سوال هایی پیرامون نقش شهردار در این پرونده ها مواجه شد.

حامیان شهردار در اقدامی شتابزده با فریب یکی از روحانیون توسط افراد مشکوک دفتر وی، دعوت از پدران شهدای مدافع حرم که از ماجرا بی اطلاع بودند، حضور چند رزمنده بساز و بفروش و بازی پشت صحنه عناصری ذی نفوذ اعم از بستگان و مریدان و شرکا و قلدر مآبی یکی از مسئولان سابق و بدنام اطلاعات سپاه، به حمایت از شهردار جوان و بی تخصص پرداختند تا به زعم خود پرونده او را تحت الشعاع قرار دهند. سیل تهدیدها و تخریب ها و تهمت ها نیز برای مسئولان قضایی، ضابطان و فعالان رسانه ای جبهه انقلاب ارسال گردید.

یکی از مسئولان نفوذی و ناسالم در دستگاه قضا نیز تلاش نمود با استفاده از زور و برخورد چکشی منتقدان شهردار را از صحنه فعالیت حذف کند که به جایی نرسید.

حمایت و تشویق علنی یک پیمانکار خاطی و دارای پرونده فساد مالی توسط چند روحانی نمای واداده و کارچاق کن نیز از صحنه های زشتی بود که در این راستا رقم خورد.

افکار عمومی به این نتیجه رسید که این حجم از دست و پا زدن بی علت نیست و حتما ریگی به کفش حضرات است که از حضور در پیشگاه قانون و دفاع از عملکرد خود بیمناک شده اند.

نیروهای حزب اللهی دستگاه قضا و رسانه در این مدت تهمت ها و فشارهای مختلفی را تحمل کردند در حالی که تنها مطالبه شان عمل به شعائر انقلاب در برخورد بدون تبعیض با تخلفات صاحب منصبان یقه سفید و مافیای قدرت و ثروت بود.

در این میان البته حمایت بسیاری از پابرهنگان و مردم عادی کوچه و بازار و دلگرمی های مشفقانه یکی از علمای بزرگ و دعای خیر دلسوزان انقلاب بدرقه راه و پشتیبان مسئولان انقلابی پرونده بود.

سه شنبه گذشته بالاخره دستگاه قضا حکم بازداشت شهردار بابل را بعد از چند هفته بررسی مستندات و استماع دفاعیات صادر کرد. مجتبی الله قلیپور با اطلاع از این تصمیم قضایی ناگهان به اختفا روی آورد و چند روزی را در مکانی نامعلوم به سر برد. با انتشار این خبر در سطح رسانه ها و تمسخر و رسوایی شدیدی که برای او به وجود آمد تلاش ها برای لغو حکم جلب وی قوت یافت. در نهایت با پا در میانی و ریش گرو گذاشتن یکی از بستگانش که همواره مدعی بود در جهش جایگاه سیاسی او نقشی نداشته متأسفانه یکی از مسئولان ارشد دادگستری استان پذیرفت که بی اعتنا به موج امیدواری مردم به صلابت و عدالت قضایی و بر خلاف جهت گیری های قاطع ریاست قوه، جلب او موقتا اجرا نشده و وی با پای خودش در روز شنبه به دادگستری مراجعه کند. این توافق پشت پرده و نامبارک منجر به حضور شهردار متواری در صحن نمازجمعه شد که از نگاه افکار عمومی نوعی دهن کجی به قانون و ریشخند به عدالت تلقی گردید.

در ساعات اخیر تماس های مکرر و واکنش های مستمر مردم حکایت از سلب اعتماد آنان نسبت به عزم دادگستری استان در مواجهه با تخلفات صاحبان قدرت دارد.

مردم می پرسند آیا این امتیازها و تبعیض ها تنها منحصر به نور چشمی هاست یا شامل مردم عادی هم می شود؟

چرا وقتی می خواستید آزاده ای جانباز را برای دلخوشی صاحبان قدرت بدون آنکه شاکی وی حکمش را به دایره اجرای احکام ببرد، شلاق بزنید با این که می دانستید او سابقه سکته قلبی دارد مهلت معاینه و تجویز پزشکی قانونی را ندادید اما اینجا برای رفع تکدر خاطر از ما بهتران ترحم نشان داده و به آنها فرصت می دهید؟

چرا تا پستوی خانه بچه های انقلابی را به صرف ظنّ دخالت در مدیریت یک کانال فیک افشاگر مفاسد کانون های قدرت شخم زدید و آنجا سخنی از اخلاق و رأفت در میان نبود؟

آیا می توان به مسئولان قضایی که دپوی 1500 خودرو در کارخانه رجه را نادیده می گیرند اما آلونک مردم محروم را در فصل سرما ویران می سازند، از قتل عام مردم در موج اول کرونا و سوءمدیریت متولیان بی تدبیر شهر می گذرند اما با افتخار گزارش می دهند که چهار خودروی حامل سگ را متوقف کرده اند و ... اعتماد کرد که با این حاتم بخشی و رفتار مودت آمیز با نور چشمی ها، فردا روزی پرونده شهردار را به بهانه مصلحت اندیشی های کاذب و دلخوشی فلان آقای ساده لوح، کنار نزده و از مفهوم عدالت، تصویری چروک و هجو آلود ارائه ندهند؟

مسئولان قضایی استان می دانند با این تصمیم های لابی گرانه چه هزینه ای روی دست دستگاه عدلیه گذاشته و چه ضربه ای به اعتماد عمومی نسبت به سلامت نظام اسلامی وارد می آورند؟

خنده دار نیست کارمندی  با وجود مدارک متقن در خصوص دریافت رشوه از کار معلق می شود اما با لطایف الحیل از شعبه ای دیگر مجوز حضور در کار قبلی و رفع تعلیق را دریافت می کند در حالیکه پرونده مفاسدش هننوز در جریان است؟ مردم حق ندارند احساس کنند قوه قضاییه (دادگستری استان) دارد با عدالت شوخی می کند؟ آیا شما می دانید چه خنجری را از پشت به نهادی که امانت خودن شهدا در دستانتان است وارد می آورید؟

مردم بابل البته یقین بدانند فعالان رسانه ای جبهه انقلاب در بابل با پیش بینی بروز چنین مسائلی تدبیر لازم را برای ادامه پیگیری های خود در سطوح دیگر تدارک دیده و این قول را به ولی نعمتان انقلاب می دهند که پنجه عدالت گریبان متخلفان را در هر سطح و جایگاه و با هر لباس و پیشینیه و نسبی که باشند خواهد گرفت و عهدی که با شهدا در دفاع از حریم عدالت بسته اند به زودی ثمر خواهد داد. لا حول و لا قوة الا بالله

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بابل، به رنگ انقلاب 99!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۹، ۰۸:۳۷ ق.ظ

اکبر طبری بازداشت شد + بیوگرافی

 

انقلاب رئیسی، مکمل انقلاب خمینی است. این را لااقل مردم بابل با تمام وجود در ماه های اخیر لمس کرده اند.

چه کسی گمان می کرد روزی برسد فردی در قامت اکبر اتباعی طبری که دو رئیس قوه را بازیچه امیال و نیرنگ خویش ساخته بود چنین به رسوایی و خواری کشانده شده و یوغ عدالت بر گرده اش آویخته شود؟

کیومرث نیاز آذری را مردم مازندران به خوبی می شناسند. کمتر فرد ذی نفوذی در کشور است که به تفرجگاه اختصاصی او قدم نگذاشته و طعم میزبانی او را نچشیده باشد. از مرحوم غریق استخر کوشک و غایب تحلیف 88 تا بسیاری از صاحبان نام و نان، خرد و کلان، نمک گیر الطاف او بودند. کسی باور می کرد روزی برسد کیومرث نیاز که با سران همه جناح ها مراوده داشت در پیشگاه قانون، زانوی مذلت بر زمین نهاده و پاسخگوی اعمال خود باشد؟

بیژن قاسم زاده را داشتند به عنوان نماد جوان گرایی دستگاه قضا و قاطعیت و انقلابی گری قلابی نسل جدید به خورد ملت می دادند که دست او نیز رو شد.

گروه اقتصادی خونه به خونه و حسن زاده ها که از فوتبال تا هیأت داری، چند صباحی بازیگر صحنه اجتماع و سیاست بودند نیز در سیمای جمهوری اسلامی رسوا شدند.

بعضی ها دیگر باورشان شده بود سیستم دیوانسالاری کشور، امثال غفار آری را می پسندد و دیگر امیدی به اصلاح این رویه نیست. اما پاشنه در جور دیگری چرخید و او هم به آخرین روزهای حیات سیاسی خود نزدیک شد. دو سه نفر دیگر از این حلقه نیز  البته مانده اند که به پایان این بیراهه خواهند رسید.

انقلاب اسلامی زنده است و نشان زنده بودن آن، نوسازی سلول های فرسوده و ناکارآمد است.

دستگاه قضا به رغم بعضی ضعف های کوچک (که متأسفانه در شعبه بابل هم مشهود است)، در مسیر اصلاح ساختار اداری و حاکمیتی کشور و بازگشت به ریل آرمان های انقلاب اسلامی قرار گرفته و در مدتی اندک، با هدف قراردادن شاه مهره های یقه سفید، بیش از همه ادوار به مفهوم حقیقی عدالت نزدیک گردیده و نشان داده است که هیچ گونه تبعیض و مصلحت سنجی را در بیرون کشیدن حق مردم از جهاز مرکب صاحبان قدرت چه راست باشند چه چپ، با ریش یا بی ریش، با تاج یا با عمامه در نظر نخواهد گرفت.

مگر انقلاب اسلامی و پیام خون ده ها هزار شهید این مرز و بوم چیزی غیر از ضرورت اجرای عدالت و برخورد بی اغماض با مفاسد ریز و درشت به خصوص در حیطه اصحاب قدرت و ثروت برای ارئه الگوی کامل حکومت مردمسالاری دینی در پهنه گیتی بود؟

تزویر، روی دیگر طاغوت است. طاغوت، یاغی گری عریان و آشکار بوده و تزویر، طغیان خفی در تقابل با حق و تلاش شکست خورده ای برای به بن بست کشاندن اراده الهی در پرچمداری مستضعفان بر اریکه زمین و اطاله تحقق یرثها عبادی الصالحون است.

تزویر همان طاغوت است پوشیده و پنهان که تیغ فتنه آن زهرآلودتر از دشنه کفر و الحاد بوده و از این رو ستیز با عناصر نفوذ را باید دشوارتر و البته موثرتر از نبرد با مظاهر عصیان و لاابالی گری دانست.

امسال رنگ و بوی بهمن بابل باید با همه سال ها تفاوت داشته باشد. پنجاه و هفت دیگری در نود و نه رقم خورد که کام مردم را شیرین ساخت و نور امید را در دل های دردمند یاوران حقیقی و بی دریغ انقلاب نشاند و پابرهنگان و محرومان و تشنگان عدالت و حق طلبی را جان دوباره بخشید. فجر 99 را باید جشنی با شکوه تر گرفت و شعارهای انقلاب را یک بار دیگر بر سر دست ها بالا برد و پویایی نهضت خاموش ناشدنی خمینی کبیر را بر سر اذناب نفاق و تزویر کوبید و شهد عدالت و ظلم ستیزی و فساد گریزی را در جام بلورین عشق و ایمان، گوارای وجود ولی نعمتان انقلاب ساخت.

انقلاب اسلامی زنده است و در گام دوم خود، مکتب سلیمانی ها را نماد طریقت رستگاری خویش می داند. از این منظر، جمهوری اسلامی حرمی است که بیرق خیمه هدایت رسول الله و عَلَم قیام اباعبدالله را برافراشته و بی شک هیچ مصلحت و خیری بالاتر از حرکت در مسیر صیانت از دستاوردهای معنوی و مادی آن حتی به قیمت ریزش منفعت طلبان ظاهر گرا نخواهد بود والله متم نوره ولو کره الکافرون...

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی برای تخریب دین بهانه درست میکنیم

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۶ دی ۱۳۹۹، ۰۸:۰۳ ب.ظ

oa54_0453a9dc-c16f-4fce-9296-9cbed6b2b37b.jpg

 

در حالی که شهرستان بابل به جمع معدود شهرهای قرمز کرونایی کشور پیوسته انتشار تصویری از توزیع کباب در صف های طولانی ایستگاه صلواتی آن هم توسط پرسنل شهرداری و نیروی انتظامی، واکنش منفی شهروندان را به دنبال داشته است.

بی شک یکی از عوامل تشدید کننده بحران کرونا در بابل، باز بودن مسیرهای سفر به این شهرستان است اما چنین صحنه هایی نیز با داعیه دین داری و قانون مداری سازگار نیست. مردم از عناصر متصل به مظاهر دین توقع بیشتری دارند چه برسد به این که عوامل توزیع و ایجاد صف، وابسته به نهادهای دولتی باشند. فرمانداری و ستاد مقابله با کرونا هم بابت مجموعه قصورها و تقصیرهایشان باید بازخواست شوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تنش در پیاده راه!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۹، ۰۸:۲۱ ق.ظ

 

آنطور که شنیده ام کسبه اطراف پیاده راه آیت الله سعیدی بابل پس از بارها اعتراض نسبت به تبعات ناهنجار این مکان که تبدیل به پاتوق بعضی اوباش و مزاحمین نوامیس شده بود در حرکتی جمعی، نیمکت های پیاده راه را از جا در آوردند. شنیده شده حضور عوامل شهرداری و تلاش برای نصب دوباره نیمکت ها زمینه تنش فیزیکی بین طرفین را فراهم می آورد که در نهایت با دخالت مسئولان قضایی و انتظامی، ماجرا موقتا فیصله پیدا کرد.

برخی گمانه زنی ها از احتمال تبدیل مجدد این پیاده راه به خیابان خبر می دهد.

از حق نباید گذشت که وجود پیاده راه یا میدانی در هسته مرکزی شهر برای اجرای برنامه های فرهنگی و یا استراحت و تفریح شهروندان و تأثیر شگرف آن در چشم انداز بصری و مبلمان شهری امری لازم و طبیعی است؛ اما متأسفانه سرنوشتی که در اغلب پارک ها و فضاهای سبز کوچک و بزرگ شهر دیده شد در این پیاده راه هم مشاهده گردید. بارها و بارها شهروندانی آشنا یا ناشناس تماس و تأکید داشته اند که فضاهای سبز اطراف منزل یا محله شان باعث تجمع معتادان یا اوباش گردیده و با توجه به مزاحمت های پیاپی و سلب آسایش همسایگان، عطای آن را به لقای آن بخشیده و حاضرند هر اقدامی انجام داده تا شرّ وجود این خدمتگزاری بلدیه را از سر خود کم کنند. بی شک برای مأموران انتظامی نیز مقدور نیست که در همه ساعات شبانه روز در همه پارک ها و فضاهای سبز حضور یافته و به ایجاد نظم و اعمال قانون بپردازند.

به این بهانه باید گریزی زد به غفلت بزرگ فرهنگی که متأسفانه در همه این سال ها و دوره ها و در مدیریت همه شهردارها و شوراها شاهد آن بوده ایم. متأسفانه در طول همه ادوار، جهت گیری بخش های فرهنگی شورا و شهرداری خارج از حیطه وظایف اصلی و حول محور علائق شخصی و گروهی قرار داشته است. دغدغه این دوستان یا برگزاری کنسرت و پارتی های مختلط بود یا کار هیأتی و شوهای مذهبی. هزینه های فرهنگی شهر اغلب یا به جیب دلالان رقص و آواز ریخته شد یا به حساب دلاکان نوحه و عزا. با بودجه های فرهنگی یا شعار سیاسی و انقلابی سر داده شد یا تبلیغ سیاست گریزی و لیبرال مسلکی. دردمندانه باید گفت به کار فرهنگی همواره به عنوان فرصتی انتخاباتی نگاه شده است.

حقیقت آن است که نه شهرداری باید اداره ارشاد و سازمان تبلیغات باشد و نه شورا نماینده بی بی سی و من و تو!

اصلی ترین وظیفه نهادهای فرهنگی شهر تقویت فرهنگ شهرنشینی و حیات اجتماعی و آداب زندگی جمعی و آموزش حقوق شهروندی است که متأسفانه در همه این سالها مغفول مانده و یا جدی گرفته نشده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از زنگ حساب نهراسید!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۵ دی ۱۳۹۹، ۰۷:۵۳ ب.ظ

برای یکی از مدیران شهر بابل مثل خیلی دیگر از مدیران ریز و درشت کشور، پرونده ای از اتهامات اقتصادی به جریان افتاده است. او هم مثل بقیه متهمین باید در پیشگاه قانون حاضر شده و از موارد مطروحه دفاع کند. خدا را چه دیدید شاید بیگناه شناخته شد شاید هم مجرم. تا اینجای کار مساله تازه ای اتفاق نیفتاده است؛ اما شامورتی بازی های رسانه ای، مانور کاسه لیسی و جنجال آفرینی گروه های فولکس واگنی ذی نفع برای اخلال در روند رسیدگی قانونی به ماجرا، این شائبه را در اذهان دامن می زند که لابد آقایان ریگی به کفش دارند که از محاسبه بیمناک شده اند. اتفاق عجیب دیگر، بازی گرفتن مفاهیم ارزشی و استفاده ابزاری از عناصر اعتقادی برای کسب وجهه و فشار به دستگاه قضایی است. دستاویز دیگر اما ادعای وهن به پدر خوانده ها بود که آخرش کسی نفهمید کی و کجا اتفاق افتاده است؟! ولی از سوی دیگر باید این پرسش را مطرح کرد اگر به شخصیتی غیر مرتبط با پرونده، توهینی صورت گرفته آیا باید رفت از شخصیت دخیل در پرونده دلجویی و حمایت کرد؟! اساسا چرا افرادی خارج از پرونده، ناخواسته خود را شریک متهمان جلوه داده و سرنوشتشان را به این پرونده گره می زنند؟ این افراد چگونه به این نتیجه رسیده اند که با هیاهو و غوغا سالاری می توانند پرونده را از مسیر قانونی خارج ساخته و از صندلی داغ پاسخگویی رها شوند؟

آیا معدود عزیزانی که اعتبار ارزشی خود را خرج دفاع از افراد متهم می سازند حاضرند در صورت اثبات تخلف آنان از ساحت ملت عذرخواهی کرده و از جایگاهی که با لطف مردم به چنگ آورده اند استعفا دهند؟ دقت کرده اید مردم عادی کوچه و بازار به ما مذهبی ها میخندند که چرا جنبه رسیدگی به پرونده فردی که لااقل در ظاهر منتسب به خودتان است را ندارید؟ به نظر شما این حمایت های سست و نمایشی باعث اعتماد بیشتر مردم به ما و نظام می شود یا اینکه پوزخند آنها را به شعارها و درس اخلاق های ما به دنبال دارد؟ تحلیل این مساله خیلی دشوار است؟

چند روز از دستگیری دو تن از اعضای شورای شهر و حداقل یک کارمند و یک پیمانکار شهرداری بابل می گذرد. خبر آن به طور رسمی اعلام شده است و احتمالا این روند در هفته های آتی ادامه داشته باشد. سکوت عجیب خواص شهر که حتی حاضر به یک تشکر خشک و خالی از دستگاه قضا نبوده و لااقل توصیه ای مرسوم بر ضرورت برخورد با هر فرد خاطی در هر جایگاهی را به زبان یا قلم نمی آورند، باعث تعجب مردم نمی شود؟ حواسمان هست که مردم ما را می بینند و رفتارهای متناقض ما را تحلیل می کنند؟ این که فقط شعار ولایت مداری بدهیم اما در عمل منفعت گرا بوده و دنبال باند بازی باشیم با منظومه فکری رهبری و گفتمان نظام دینی همخوانی دارد؟ چرا در ماجرای رسوایی اخلاقی شورا اینطور بی محابا وارد شده و عالم و آدم را با خبر ساختیم اما حالا که بعضی متخلفین در زمره مرتبطین ما هستند سکوت محض اختیار نموده ایم؟ سیره امیرالمومنین افشای تخلفات مالی کارگزاران بود یا تخلفات اخلاقی؟ ما دقیقا قرار است ستون خیمه کدام نظام حاکمیتی باشیم؟ از جمهوری اسلامی فقط فیش حقوقی اش به ما رسیده و رفتار و کردارمان هنوز میراث طاغوت را در خود دارد؟ مایی که حتی نمی توانیم با هم صنف های خودمان زیر یک سقف جمع شده و جلسه ای مشترک داشته باشیم ناگهان جیغ بنفشمان بلند می شود که زیر سوال رفتن فلان فرد مرتبط با ما باعث وحدت شکنی است؟! حواستان هست مردم دارند به ما می خندند؟

پول که دارید و می توانید وکلای خوبی استخدام کنید. به دادگاه بروید و از خودتان دفاع کنید ما هم دعا می کنیم تبرئه شوید؛ اما این دست و پا زدن ها و جیغ کشیدن ها و ننه من غریبم بازی ها و ندای وااسلاما و ... را امیدوارم مردم فرهیخته ما به حساب دین و مسلک و مرام انقلاب نگذارند. مردم حساب ما را از اسلام و طریقت شهدا جدا بدانند.

به نیابت از دوستان انقلابی و سلحشور حزب الله به عرض مسئولان قضایی رسانده و می رسانم  بنا بر آموزه ها و مبانی اصیل اندیشه انقلاب اسلامی، نظارت بر رفتار مسئولان و پیگیری خطاهای احتمالی آنان را دستاورد محتوم انقلاب دانسته و به حول و قوه الهی تا پایان این ماجرا به هر نقطه ای که ختم شده و پای هر مسئولی در هر رده و عنوانی که به میان آید محکم و قاطع از سیستم قضایی و ضابطین مرتبط حمایت کرده و قلدرمآبی و شارلاتان بازی تاجران سیاسی و سوداگران اقتصادی را در هر لباس و منصبی که باشند دفع خواهیم کرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مردم در غربت مدینه تزویر

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲ دی ۱۳۹۹، ۰۷:۵۵ ق.ظ

رانت‌خواری پدیده‌ای که آسیب‌های فراوان اجتماعی و اقتصادی برای برخوار و شاهین‌شهر داشته است

 

هفته پیش از شهری به قم می آمدم. راننده که ظاهر مذهبی مرا دیده بود فایل های مداحی اش را ردیف کرد و ... یک ساعتی که گذشت فهمید شمالی هستم. با ذوق و شوق گفت: زیباترین مداحی که تصویری هم هست و در گوشی دارم مربوط به شمال است. بنده خدا همانطور پشت فرمان کلی گشت تا بالاخره فایل مورد نظرش را پیدا کرد. گوشی را کنار من گرفت و منتظر واکنش من شد.

درست حدس زده بودم. مداحی مربوط به شوری زیبا از سینه زنی در هیأتی شمالی بود که از قضا در شهر من قرار داشت. سعی کردم واکنشم برای این جوان دل پاک، باعث خوشحالی اش شود. پیش خودم گفتم اگر بخواهم سر حرف را باز کنم و بگویم این هیأت وابسته به گروهی است که با پول های بادآورده مشکوک مشغول به فعالیت هستند نگاه زلال او به هیأت و عزاداری و مذهبی ها و .... چه آسیبی می بیند؟

شب گذشته اخبار بیست سی در لا به لای گزارش مربوط به بدهکاران بانکی و مفاسد اقتصادی، نام این گروه را هم به عنوان یکی از رانت خوارهای نوکیسه به زبان آورد و ...

شهر ما این روزها بعد از ماجرای سرباز و بازپرس و بعدش دستگیری چند عضو شورا و عناصری از شهرداری حال خوشی ندارد.

اما می خواهم از زاویه ای دیگر به ماجرای این برادران نوکیسه فعال در فوتبال و هیأت اشاره کنم.

این افراد در کشور هیچ عددی نیستند و تنها دایی شان بود که به برکت اتصال به دستگاه هاشمی و روحانی به نان و نوایی رسید. بنابراین شائبه واسطه گری او برای این رانت کلان دور از ذهن نیست اما آیا کسی به این مساله رسیدگی خواهد کرد؟

چرا وقتی چند جوان نوکیسه ناگهان به مال و منالی رسیده و بریز و بپاش راه می اندازند شاخک های نهادهای بازرسی حساس نمی شود؟

چرا عده ای بدون سابقه ای قابل اعتنا تنها به واسطه پولی بادآورده می توانند به  راحتی در امور سیاسی یک شهر هم دخالت کنند؟

پدر آنها که به رحمت خدا رفت چرا بعضی مسئولین مذهبی سیاسی استان با عجله به صف شدند و خودشان را به نماز رساندند اما همان ها را هیچ گاه در تشییع پیکر جانبازان شهید و ... ندیده ایم؟

چرا بعضی ها ذلیلانه نامه سرگشاده می نوشتند و بی اعتنا به جایگاه مذهبی خود به کاسه لیسی آنها می پرداختند؟

چرا این افراد به راحتی با بعضی ائمه جمعه سر و سرّی پیدا کرده و معضلات مربوط به فعالیت های کثیف اقتصادی و پولشویی در قالب فعالیت ورزشی را از تریبون رسمی به گوش مسئولان می رساندند؟

از آقای رییسی و نهادهای امنیتی بابت ورود به این پرونده تشکر می کنم اما واقعا چقدر امثال این افراد در گوشه و کنار کشور منابع عمومی و منافع مردمی را به یغما برده اند؟ چرا سر پل های رانتی آنها معرفی نمی شوند؟ چرا مسئولیت های سیاسی مذهبی به کسانی سپرده می شود که در قبال پول، ضعف دارند و دست و پایشان می لرزد و در مقابل هر تازه به دوران رسیده ای سر تعظیم خم می کنند؟

اساس تحریف در روند انقلاب اسلامی، ظهور مسئولانی است که در پوسته دین و انقلاب به آموزه های طاغوت عمل می کنند. چرا کسی تنگه احد انقلاب را نمی بندد و جلوی زیاده خواهی عناصر به ظاهر خودی اما خودباخته و سست عنصر را که نتیجه تناقضات گفتاری و رفتاری شان بی دینی شماری از نسل جوان است، نمی گیرد؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برخورد عجیب با سرباز، این بار در سپاه بابل!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۸ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۱۷ ق.ظ

کمک کردن

 

این روزها که بحث برخورد نامناسب بازپرس دادگستری بابل با یک سرباز وظیفه -که با تأیید و پیگرد ستاد کل مواجه شد- بر سر زبانها است نمونه ای دیگر از برخورد با سرباز نگهبان، این بار در سپاه بابل در نوع خود جالب توجه می باشد.

چند ماه پیش در نخستین روزهای انتصاب سردار مسلمی به فرماندهی سپاه مازندران، وی و همراهانش نیمه های شب در حال عبور از شهرستان بابل، بدون اطلاع قبلی به سپاه این شهر مراجعه می کنند که با ممانعت سرباز نگهبان مواجه می شوند. با اینکه سردار لباس رسمی به تن داشت و همراهانش نیز او را معرفی کرده و خواهان ورود به ساختمان سپاه شدند سرباز از پذیرش حرف آنها امتناع ورزیده و درخواست مشاهده کارت شاسایی شان را مطرح کرد که در نهایت سردار با ارائه کارت شناسایی موفق به جلب اعتماد سرباز می گردد.

نکته قابل توجه آن که سردار (به عنوان بالاترین مقام نظامی استان) که دقایقی را در نگهبانی سپاه توسط سرباز (در جایگاه پایین ترین رده نظامی) معطل مانده بود بلافاصله پس از ورود به محوطه سپاه، هدیه ای نقدی از جیب خود درآورده و به سرباز وظیفه شناس می دهد. وی همچنین طی دستوری از سرهنگ رمضانی، فرمانده سپاه بابل می خواهد که سرباز مذکور را به خاطر حسن انجام وظیفه، مورد تشویق قرار دهد که این کار نیز صورت می پذیرد. به قول ما طلبه ها کثر الله امثاله!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سرباز بابلی!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۹، ۰۷:۵۴ ق.ظ

 

بخشی از ماجرای سرباز بابلی به سرانجام رسید.

در وهله نخست آنچه مهم است لاپوشانی بازپرس و همکاران اوست. عجیب است این طیف بدون درکی درست از جایگاه حساس و شرعی خود به راحتی دروغ گفته و بخواهند حقیقتی را انکار نمایند. خدا می داند چقدر از حقوق مردم زیر دست و پای چنین افرادی له شد و چه میزان از ارباب رجوع نسبت به سیستم قضایی و چه بسا اصل نظام بدبین شده اند.

نکته بعد اما از آنجا آغاز می شود که پس از بر ملا شدن دروغ بازپرس و دوستانش و اثبات برخورد زننده او با سرباز بابلی که البته همراه با اخراج سرهنگ مسئول انتظامی دادگستری بود که از سربازش حمایت کرد، ذهن مردم نسبت به نحوه واکنش نهادهای نظارتی حساس شده است.

اگر چه سرباز و خانواده اش که از ابتدا خواهان عذرخواهی خصوصی بازپرس خاطی بودند اما با مقاومت او و تکبر مسئول مربوطه مواجه گردیدند و در نهایت با درایت رییس دادگستری استان شاهد عذرخواهی او شدند از حق خود گذشتند اما مردم می خواهند بدانند چقدر از این نوع اتفاقات در گوشه و کنار به وقوع می پیوندد و رسانه ای نمی شود؟ مردم می خواهند بدانند واکنش نظام اسلامی نسبت به بازپرسانی که هتاکی و دروغگویی می کنند چیست؟

چرا دادستان بابل درایت لازم برای مدیریت فضا را نداشت که کار به آبروریزی و رسانه ای شدن ماجرا کشید؟ چندمین بار است که دادستان بابل رفتاری انجام می دهد که خلاف منطق و اصول مدیریتی است؟ چرا عده ای به خود اجازه می دهند به راحتی روی دست نظام هزینه بگذارند و جالب آنکه منتقدان خود را مخالف نظام جلوه بدهند؟

حرف دیگر اینکه به لطف و عنایت خدا، حقانیت سرباز اثبات شد؛ اما باید تأکید کرد اینکه یک سرباز و جمعی بسیجی و مردم حامی او می توانند حق پایمال شده خود را بدون لکنت از صاحبان قدرت بستانند برکت نظامی اسلامی است که محصول خون شهدای مکتب آزادگی و شرافت است. انشاءالله شرمنده خون شهدا نگردیده و راهشان را در هیچ منصب و جایگاهی از یاد نبریم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حمایت از کارگران شهرداری

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۲۲ ق.ظ

 

🔺نامه سرگشاده جمعی از فعالان عدالتخواه جبهه انقلاب شهرستان بابل خطاب به مسوولان نظارتی و قضایی

💢رهبر معظم انقلاب:

✅حقوق طبیعی نیروی کار باید رعایت بشود. یعنی دستمزد عادلانه، پرداخت منظم و بدون تأخیر، ثبات اشتغال یعنی امنیت شغلی -که بنده روی این امنیت شغلی هم سالهای قبل تکیه کردم، تأکید کردم- که این یکی از مسائل بسیار مهم است. ۱۷ اردیبهشت ۹۹

✅مردم ما باید بیشترین چیزى را که میخواهند، عدالت و انصاف باشد؛ هم در امور داخل کشور، هم در مسائل جهانى.۱۳۸۷/۰۴/۲۶
♻️بسم الله الرحمن الرحیم

🔸مسئولین محترم نهادهای نظارتی، قضایی، امنیتی، انتظامی و ... شهرستان بابل

➖با سلام و آرزوی توفیق خدمت به مردم در تراز انقلاب اسلامی

🔹چند روزی است در فضای مجازی شاهد طرح مباحثی پیرامون برخی اقدامات شائبه انگیز مدیریت پسماند شهرداری بابل هستیم. تحقیقات میدانی از عناصر مطلع، گمانه زنی ها پیرامون تضییع حقوق بعضی از #کارگران زحمت کش که از اقشار ضعیف جامعه هستند را تقویت نموده است.

🔹امضا کنندگان این نامه از مجموعه مسئولان نظارتی و قضایی درخواست ورود به این ماجرا و روشنگری پیرامون شبهات مطرح شده را داشته و دفاع از مظلوم و حمایت از مستضعفین و ولی نعمتان انقلاب را بر همه مسئولان دلسوز فرض می دانند.

✅بدیهی است پیگیری مطالبات اقشار آسیب پذیر و فاقد تریبون و فراموش شده جامعه را منحصر به این نامه ندانسته و تداوم این مسیر از طرق قانونی را تا دستیابی به نتیجه مطلوب در راستای عمل به فریضه امر به معروف و نهی از منکر، رسالت خدشه ناپذیر خویش می دانیم.

والسلام
۱- محمد حسین منصف
۲-عین الله حسین‌پور
۳- علی احمدی
۴-سید حمید مشتاقی‌نیا
۵-محمد‌هادی میرزاپور
۶-مقداد گرگانی
۷-حنظله حسن‌زاده
۸-محمد همدانیان
۹-سید حمید رضا حسین زاده
۱۰-عماد فیروزپور
۱۱-سجاد کاظم نسب
۱۲-محمد مهدی آقاجانی
۱۳-مجتبی طبرستانی
۱۴-مصطفی کیانی
۱۵- محمد خراسانی
۱۶- سید عباس نبویان
۱۷- سید علی محبوبی
۱۸-مصطفی عبدالله‌زاده دلاوری
۱۹-ابراهیم شابازاده
۲۰-محمد علیزاده هلالی
۲۱-عرفان پیشدار
۲۲- سید سهیل موسوی
۲۳-حسین حسین‌زاده نوری

۲۴-احسان‌نبی‌پور
۲۵-مهدی یعقوبی
۲۶-سید مصطفی عبادیان

  • سیدحمید مشتاقی نیا

غفلت یا تغافل

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۹:۳۰ ق.ظ

 

با این که فصل شنا نیست در همین هفته ای که گذشت دو نفر (یک کودک پنج ساله و چند روز بعد یک بانوی مسن) به دلایلی نامعلوم در رودخانه بابلرود غرق شدند.

نمی خواهم مردم یا مسئولان را زیر سوال ببرم.

حرفم این است اگر اقیانوس از این شهر می گذشت چقدر باید تلفات می دادیم؟! wink

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برای بابل فریاد بزنید!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۸، ۰۱:۲۳ ب.ظ

 

وضعیت بابل بحرانی است. کمبود تجهیزات درمان و دارو یک آسیب جدی در کنترل روند رشد ویروس کرونا به حساب می آید. همه ظرفیت های پزشکی و درمانی شهر به عللی فعال نیست و فشار سنگین کار بر جسم و جان کادر فعال و ایثارگر حاضر در صحنه، آثار مخرب داشته است. تا این لحظه هشت نفر از کادر درمان شهر جان خود را از دست داده اند.

کنترل وضعیت بازار و ادارات و سفر و ...  با عزم جدی مسئولان شهری و استانی محقق می شود؛ اما تأمین فوری مایحتاج و نیروی درمانی تازه نفس، نیازمند توجه ملی به اوضاع این شهر است. از این رو به میدان آمدن توان رسانه ای بابل و فریاد مسئولان و ائمه جمعه و نمایندگان شهر در مجلسین شورا و خبرگان ضرورتی انکار ناپذیر به نظر می رسد. حضور مستمر و اختصاصی نماینده ویژه وزارت بهداشت برای خروج از بحران در بابل الزامی است.

فرماندار بابل، یک سر و گردن بالاتر از همه مسئولان، فعالیت میدانی چشمگیر و روحیه بخشی دارد. ضروری است به منظور حفظ نظم و هماهنگی بین ادارات مرتبط با بحران، شخص فرماندار سکّان فرماندهی ستاد مبارزه با کرونا را در دست بگیرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در حاشیه توییت خبرنگار شرق و رسوایی شورای بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۸، ۰۱:۲۹ ب.ظ

کانال تلگرامی عصر ایران به باز نشر توییت خبرنگار شرق پیرامون رسوایی شورای شهر بابل پرداخت. محمد باقرزاده که ظاهرا در سالنامه شرق نیز به این موضوع پرداخته است به نقل از بعضی اعضای مستعفی شورا این فرضیه را مطرح نموده که امام جمعه بابل با افشای فساد بعضی از اعضا و بیرون راندن آنها زمینه انتخاب داماد جوان خود به عنوان شهردار بابل را فراهم کرده است.

در این خصوص ذکر سه نکته را لازم می دانم:

یک- اصل ادعای منتسب به اعضای مستعفی از این باب محل تردید و به عبارت دقیق تر مردود است که فاصله انتخاب داماد ایشان به عنوان شهردار از زمان وقوع رسوایی شورا فاصله قابل توجهی است و از آن جا که داماد ایشان پیش از این به هیچ وجه گزینه محتمل برای تصدی سکان بلدیه نبوده دلیلی برای پیش دستی و اتخاذ این رویکرد از سوی امام جمعه به چشم نمی خورد. بماند که به عنوان یک منتقد، تقوای ایشان را بالاتر از تصدیق چنین اتهامی می دانم. این فرضیه زمانی می تواند موضوعیت پیدا کند که اصل واقعه رسوایی شورا را دروغ بدانیم که فارغ از حکم دادگاه، صرف اقرار اعضای متهم در محافل مختلف، تأییدی برصحت اصل وقوع این ماجرای تلخ می باشد.

اما

چنان که پیش تر نیز این قلم در یادداشت های متعدد بیان داشت اسلام برای آبروی افراد حریم خاصی قائل است و آنچه که از افشاگری پیرامون تخطی مسئولان و کارگزاران بیان شده در حیطه جرایمی است که منجر به تضییع حقوق عمومی و ضربه به بیت المال مسلمین شود آنهم با تشخیص فقیه و یا لااقل قاضی. از این رو افشای فساد اخلاقی اعضای شورا توجیه شرعی نداشته و با توجه به تفاوت سطح لغزش افراد، باعث شکل گیری شایعاتی گردید که هنوز هم در افواه عموم حتی در سطح فارسی زبانان و ایرنیان سراسر عالم جریان داشته و هتک حیثیت افراد را به دنبال آورده است.

در عین حال برخورد جدی با عناصر فاسد شورا اعم از افرادی که اقدام به دسیسه چینی کردند و یا اعضایی که بی پروا با کرشمه ماری خوش خط و خال به آتلیه ای ناشناس رفته و از مفسده استقبال نمودند امری ضروری و اغماض ناپذیر است.

دو- در بدو انتخاب داماد امام جمعه به عنوان شهردار بابل طی یادداشتی تأکید نمودم که این انتخاب در اذهان عموم به ضرر امام جمعه تمام شده و ایشان را در مظانّ اتهام قرار می دهد و به نوعی می توان از آن به عنوان یک تله سیاسی برای تخریب وجهه امام جمعه یاد نمود. شهردار جدید بابل بدون رقیب، بدون ارائه برنامه و بدون حضور در صحن شورا به این جایگاه منصوب شد. رسانه های مجازی پیش از آن از جلسه اعضای شورا با امام جمعه برای انتخاب شهردار جدید خبر داده بودند که هیچ گاه مورد تکذیب رسمی قرار نگرفت. بازدیدهای پیاپی امام جمعه از پروژه های کم اهمیت شهرداری نیز مقوّم این ذهنیت گردید. در این بین سکوت ظاهری پیرامون نتیجه برخورد با متخلفان شورا و گاه جلسه و عکس یادگاری با بعضی چهره های مطرح فساد شورا اذهان عموم را بیش از پیش به سمت اتهام تبانی سوق داد. سخنرانی افشاگرانه امام جمعه درباره فساد شورا که عناصر خاطی را "جانور" لقب داده بود از بایگانی خبرگزاری های رسمی محو گردید. جلسه های شورای شهر نیز یک سال است که اغلب به بررسی نامه های وارده اختصاص یافته و خاصیت نظارتی خود را از دست داده است. بنا بر اطلاع عرض می کنم که امام جمعه همواره پیگیر برخورد با متخلفان شورا و اخراج آنها بوده اما صورت کار با بی سلیقگی یا بی احتیاطی متأسفانه به گونه ای دیگر رقم خورده است.

سه- بازنده اصلی ماجرای رسوایی شورا، قوه قضاییه است. مردم هنوز نمی دانند بعد از گذشت یک سال و نیم از ماجرای این رسوایی بزرگ که نام دارالمومنین بابل را در نقاط مختلف ایران و جهان دستمایه طنز و هجو قرار داد متخلفان به چه سزایی رسیده اند؟ چرا یک جوان معمولی به خاطر خطایی کوچک از استخدام در رده آبدارچی اداره نیز محروم می شود؛ اما عنصری محکوم و بی آبرو می تواند عنان بخشی از امور شورا را در اختیار داشته باشد؟ یکی از اعضای علی البدلی که با خروج اعضای مستعفی توانست وارد شورا شود در دوره های قبل دارای پرونده محکومیت مالی بود که مشمول ماده هجده شد و دیگر کسی نتوانست از رسیدگی مجدد به اتهامات وی کسب آگاهی کند.

مجموعه این وقایع که منجر به ابهام و رواج شایعات شد یک مخرج مشترک دارد و بیانگر خلأیی بزرگ در بین مسئولین شهری و استانی است و آنهم بی اعتنایی به افکار عمومی. اگر مردم نسبت به عملکرد مسئولان بدبین و دچار شبهه باشند آسیب آن دامنگیر اساس حاکمیت خواهد شد. چرا مقامی درباره ابهامات موجود روشنگری نمی کند؟ ورود روزنامه شرق به این مسأله نشان می دهد این واقعه در تاریخ ایران باقی مانده و حساسیت های ملی را برانگیخته است.

بیان یک نکته جالب و خنده دار هم به عنوان حسن ختام وجهت ثبت در تاریخ خالی از لطف نیست. چندی پیش یکی از روحانیون انقلابی بابل که از اساتید فرهیخته دانشگاه است در سخنانی شورای شهر بابل را با وجود چهار عضو مستعفی و چند عضو متهم و محکوم، شورای فساد نامید که گویا به حضرات بر خورد و با شکایت آنها مواجه گردید!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بابل، سرکار خانم طاهری!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۵۰ ق.ظ

fed0_img_20200213_182515_799.jpg

 

خانم طاهری تنها بانوی کاندیدای انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه دارالمومنین بود. بانویی با سابقه درخشان اجرایی و انقلابی و مدافع حقوق زنان مسلمان در اقصی نقاط ایران و جهان، قطب شمال، صحن سازمان ملل و ...

پویش انقلابی جمعی از بانوان بابلی برای حمایت از این زن نمونه مسلمان، دستکم دو دستاورد ارزنده را در پی داشت.

یک- داغ تر شدن تنور انتخابات و تقویت شور سیاسی و استحکام مبانی نظام با ترویج شعور سیاسی و اشاعه گفتمان انقلاب اسلامی، بکی از دستاوردهای مهم خیزش بانوان انقلابی بابل بود. نتیجه این رویکرد، حماسه لذت بخش حضور مردم در حمایت از اصل نظام مقدس جمهوری اسلامی است که حلاوت آن را در دوم اسفند چشیدیم.

دو- دستاورد دیگر این پویش اما معرفی یکی از مفاخر این دیار به مردم بود. بعد از مرحومه مکرمه قنبری، بانوی شاخصی در بابل مطرح نگردید و اگر روال به همین صورت پیش می رفت بعید نبود نسل بعدی ما امثال مصی و سحر و لعیا را زن نمونه شهر بشناسد! در این خصوص معرفی مادران گرانقدر و همسران صبور شهدا و جانبازان نیز از دیگر رسالت های بر زمین مانده نسل ما به منظور هویت بخشی و تقویت روحیه خودباوری به شمار می آید.

استمرار این رویکرد اجتماعی و سیاسی می تواند در آینده ای نزدیک، موج تربیتی موثری را از ناحیه بانوان انقلابی در سطح شهرستان رقم زده و پیشتازی زن مسلمان در عرصه علمداری آرمان های انقلاب اسلامی را نوید دهد.

تحکیم خانواده به عنوان مبدأ شکل گیری جامعه سالم و تمدن اسلامی، یک شعار صرف انتخاباتی نبود و تداوم فعالیت در این راستا ضرورتی انکارناپذیر است که تحقق آن جز از دست زنان مومن و وارسته مقدور نخواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کاندیدای بابلی و مرگ کودک خردسال

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۸، ۱۲:۵۵ ب.ظ

یکی از نامزدهای پر ادعای انتخابات مجلس یازدهم در حوزه انتخابیه شهرستان بابل که به دلیل پاره ای از مشکلات مالی، پس از رد اولیه بالاخره توانست با لابی کانون های قدرت موفق به احراز صلاحیت خود شود در اذهان بسیاری از شهروندان متهم به کلاهبرداری و قانون شکنی های متعدد است که خودش هیچ گاه حاضر به توضیح در این باره نگردید. گفته می شود فرزند وی نیز به دلیل کلاهبرداری مالی، متواری است.

فارغ از همه شایعات و میزان صحت و سقم آنها؛ اما یک موضوع واقعی درباره او و تبعات فعالیت های مشکوک مالی اش وجود دارد که بنا بر تحقیق، متأسفانه صحت داشته و ثبت آن را لازم می دانم.

یکی از روحانیون جوان، خوش نام و وجیه شهرستان بابل چند سال قبل مبلغ قابل توجهی را برای سرمایه گذاری در اختیار این فرد قرار داده بود که با گذشت مدتی مدید هنوز موفق به دریافت طلب خود نشده است. سال گذشته فرزند خردسال این دوست طلبه با بیماری سختی دست و پنجه نرم می کرد و او برای درمان و نجات جان دخترش به پنجاه میلیون تومان هزینه جراحی نیاز داشت که کاندیدای پر خرج امروز بابل به روی مبارک خود نیاورد و با امتناع از پرداخت این وجه وامروز و فردا کردن آن، باعث مرگ این کوردک خردسال گردید و داغ او را بر دل پدر و مادرش گذاشت.

این مطلب را برای تبلیغ یا ضد تبلیغ نسبت به هیچ کاندیدایی ننوشته ام و برای همین اسمی به میان نیاوردم.

این مطلب را ننوشته ام که از عملکرد ضعیف ناظران انتخاباتی و نفوذپذیری نهادهای حاکمیتی گله کنم.

خدا که در مقابل آه مظلوم سکوت نمی کند. این یادداشت را نوشتم تا روزی مردم سرنوشت چنین افرادی را دیده و عاقبت نامردمی ها را برای عبرت خفتگان تعریف نمایند. چوب خدا گاهی بدجور صدا دارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آزادی ابزاری بیان!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۸، ۰۵:۲۹ ب.ظ

اصلاح طلبان بابل در آستانه تاسوعا و عاشورای حسینی مجلسی به میزبانی یکی از اعضای مستعفی شورای شهر پرحاشیه بابل در یکی از مساجد بازار با سخنرانی مصطفی کواکبیان برگزار کردند.

شنیده شده در این مراسم جناب سخنران که ظاهرا توسط عناصری خاص تحریک شده بود نسبت به اظهار نظر ائمه جمعه در رفتار نمایندگان واکنش نشان داده و بیان داشت که امام جمعه چه حقی دارد در کار نماینده دخالت می کند؟!

چنان که مستحضرید شعار سیاسی جماعت اصلاح طلب در ایام انتخابات همیشه حول محور آزادی بیان بوده اما حضرات به محض جلوس بر اریکه قدرت با پشت پا زدن به ژست های انتخاباتی راه انتقاد را حتی بر صاحبان تریبون هم می بندند چه برسد به شهروندان عادی.

نکته بعد این که با منطق امثال این اقایان می شود اینطور هم گفت که به نماینده چه ربطی دارد که در کار امام جمعه دخالت کند؟ امام جمعه حق دارد امر به معروف و نهی از منکر کند واین موضوع ربطی به نمایندگان ندارد.

و نکته دیگر این که جناب آقایان فرماندار و معاون حاشیه دار او و سایر ارکان قدرت در جبهه اصلاحات که موقع تقسیم پست برای بزرگان شهر نوشابه باز می کنند حواسشان باشد و حواسمان هست که وقتی در خلوت می روند آن کار دیگر را انجام داده و حقیقت خود را در میتینگ های سیاسی به خوبی آشکار می سازند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شورای مظلوم شهر!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۰:۲۷ ق.ظ

حالا که دو نفر از اعضای مستعفی شورای شهر تونستن حکم برائتشونو بگیرن و دو سه عضو محکوم شده فعلی هم در شرف دریافت حکم برائت هستن پیشنهاد میکنم من، حاج حسین منصف و دو سه نفر دیگه از رفقای بسیجی داوطلب بشیم و کل افتضاح شورای شهرو به گردن بگیریم!

نمیشه که این همه سر و صدا بشه کل جهان اسم بابل بد در بره بعد هیچی به هیچی؟! یه چن تا محکوم بی کس و کار این وسط نیازه. قوه قضاییه میتونه روی ما حساب کنه گردن ما از مو باریکتره. smiley

  • سیدحمید مشتاقی نیا

معاون فرماندار پاسخگو باشد

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۸، ۰۷:۰۱ ب.ظ

بعد از انتصاب سید مصطفی میرتبار (کاندیدای رد صلاحیت شده اصلاح طلبان) به عنوان معاون سیاسی امنیتی فرماندار بابل انتقادهایی نسبت به بی تجربگی و عدم ارتباط رشته تحصیلی و فعالیت های وی با این جایگاه در سطح اذهان عموم مطرح گردید.

در این بین بعضی از رسانه های مجازی نیز تردیدهایی را در خصوص میزان قانونی بودن این انتصاب عجیب مطرح نمودند. به ادعای این رسانه ها، نامبرده صرفاً نیروی قراردادی وزارت جهاد کشاورزی بوده و صدور جواز مأموریت و انتقال وی به فرمانداری برخلاف قانون می باشد.

این شائبه را البته سکوت و فرار وی از پاسخگویی بیشتر تقویت نمود. با توجه به پیشینه قانون شکنی و هرج و مرج طلبی اصلاح طلبان در سال های 78 و 88 و ... و نیز حواشی پیرامون عزل و نصب های سیاسی اداره آموزش و پرورش و ... مباحث مطرح شده درباره انتصاب این مدیر بی تجربه و غیرمتخصص در یک سمت امنیتی و انتخاباتی، اهمیت مضاعفی پیدا نموده و طبیعی است که ادامه سکوت و عدم ارائه مدارک استخدامی نامبرده در افکار عموم به منزله تأیید ابهامات موجود تلقی می گردد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جوجه منافق های بابل دوباره دم درآوردند!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۸، ۰۲:۵۷ ب.ظ

برادر عزیز فتنه گری که همنوا با منافقین و با حمایت صهیونیسم در سال 88 شکست میر یزید را بر نتابید و با همپالکی های وطن فروشش به آشوب گری پرداخت و در سایه رأفت نظام تنها اندکی در حبس خوابید حالا به حمایت از عنصر منافق تر از خودش برآمده و برای حامیان انقلاب، شاخ و شانه می کشد.

قصه این است که یک جوجه منافق فتنه گر در صفحه مجازی اش به مظلوم نمایی و قهرمان سازی خود پرداخت و در کلماتی بی ادبانه که البته جزو شئون این قبیله است، به متلک و کنایه نسبت به مقام معظم رهبری اقدام نمود.

حقیقت امر آن است که سکوت دستگاه های بی عرضه نظارتی در مقابل هتاکی های مکرر دختر یکی از شکنجه گران معروف ساواک نسبت به اسلام و انقلاب و مانور مجازی چند سایت هنجارشکن و اقدام دو سه مأمور فشل نیروی انتظامی در پرونده سازی های واهی برای نیروهای فعال انقلاب و انتقام گیری از بچه های بسیج، جماعت فتنه گر را به اشتباه انداخت که لابد دوباره می توانند در آستانه انتخاباتی دیگر، فضا را در دست گرفته و به رسم سرسپردگی وطن فروشان، کشور را تحویل اربابان آمریکایی خود بدهند.

برادر عزیز وطن فروش!

نظام مردانگی به خرج داد و معامله ای که کشورهای دیگر مثل ترکیه و ... با اوباش سیاسی و کودتاچیان انجام دادند با شما انجام نداد؛ اما شما مرد نبودید و به جای تنبّه، در حالی که هنوز هم نتوانسته اید یک صفحه مطلب در اثبات ادعای واهی خود مبنی بر تقلب در انتخابات رو کنید دوباره از سوراخ موش سر برآورده و برای رهبر و ستون خیمه انقلاب، دهن کجی می نمایید.

نظام مردانگی به خرج داد و علت رد صلاحیت نامزد نو رس و مثلا اخلاق مدار شما در انتخابات پیشین مجلس را بخاطر حفظ آبروی خودش و خانواده اش افشا نکرد؛ اما شما هنوز بخاطر گندی که لیست مورد نظرتان در انتخابات شورا زد از مردم عذرخواهی نکرده اید.

حسین منصف مرد بود و در مقابل برادرش که به جرگه منافقین پیوست، ایستاد و پس از چند دهه هم چنان در خط مقدم دفاع از اسلام و انقلاب، سپر تیر منافقانی چون شماست که مرد نیستید و با اینکه در خفا به غلط زیادی خود که در سال 88 خوردید، اذعان می کنید، حاضر نیستید بابت هرج و مرج طلبی و فتنه گری و همدستی با دشمنان ملت عذرخواهی نمایید.

چند مسئول بی غیرت و معامله گر شهر، شما را به اشتباه در محاسباتتان نیندازند. بچه های حزب اللهی در برخورد با ضدانقلاب و منافقین جدید لحظه ای تردید به خود راه نخواهند داد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یه سوزن به همشهریای اصلاح طلب!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۸، ۰۸:۵۹ ق.ظ

اصلاح طلبای بابل یکی دو باره که دارن تو سالن امام خمینی وابسته به آموزش و پرورش (اداره ای که جریان انتخاب رییس جدید اون و عزل یک روزه و انتخاب یک هم حزبی و ... نشون داد داره تبدیل میشه به حیاط خلوت بعضیا) همایش برگزار میکنن.

میدونید چرا اصلاح طلبای عزیز همایشهاشونو نمیبرن تو سالن اجتماعات شورای شهر؟ برا اینکه مردم یادشون نیاد با کیا طرف هستن!

معاون دوست داشتنی فرماندار هم تو یه نشست مذهبی انتخاباتی تریبون دست گرفت و از روی کار اومدن بعضی افراد بی ریشه در شهر گلایه کرد.

به این برادر عزیزم هم پیشنهاد میکنم جهت یادآوری و تجدید خاطرات، یه نگاهی به فهرست نامزدهای طیف خودش تو انتخابات شورای شهر بابل بندازه تا یادش بیاد سر و کله افراد بی ریشه دقیقا از کجا پیدا شده. wink

خلاصه، گفتن جامعه کم حافظه ست؛ اما فعلا یه کم برای تحریف تاریخ، زوده.

  • سیدحمید مشتاقی نیا