اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۱۹۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امر به معروف و نهی از منکر» ثبت شده است

تشکر ویژه از سردار میرفیضی

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۹ دی ۱۴۰۱، ۰۵:۲۰ ب.ظ

تعارف که نداریم. به عنوان کسی که سالهاست در نقد رفتار مسئولان و نهادهای مختلف از جمله همین نیروی انتظامی قلم زده و با نفی و نهی بعضی بدیهیات توسط عزیزان به میز محکمه کشانده شده ام تردید داشتم آیا شیخ موسای علیزاده ما که طلبه ای صادق و مخلص و زجر کشیده است یارای آن را خواهد داشت مظلومیت خود را در واقعه پنج شنبه اخیر قم به اثبات رسانده و از اعتبار خود احقاق حق نماید؟

لهجه شیرین آذری او در بیان فارسی، بلیغ و فصیح نیست و بیم آن را داشتم مثل آنچه که در جلسه دادستان کل کشور گذشت نتواند منظورش را درست به مخاطب منتقل کرده و صدایش بریده شود.

موارد مشابهی را در شهر خود یا همین قم شاهد بوده ام وقتی مأمور یا کارمند مجموعه ای اشتباه میکند همکارانش یا حتی نهاد نظارتی ذی ربط به جای اصلاح سعی در ماله کشی دارند.

تا همین امروز ظهر هم مطلب بی مأخذ و اعتباری دست به دست می شد که نگارنده سفارشی نویس آن مدعی کذب کلام این طلبه مومن و رنج کشیده و خط مقدمی انقلاب بود و حتی تهدید به برخورد قضایی با وی نمود!

اما فایل صوتی جناب حجت الاسلام وحدتی که به نمایندگی از مدیر حوزه علمیه کشور و با دعوت سردار میرفیضی فرمانده انتظامی استان به این ماجرا ورود داشت ضمن توصیه به عدم پیگیری رسانه ای داستان، اصالت ادعای شیخ موسای علیزاده و اشتباه رفتار مأمور کلانتری را تأیید نمود که اقدامی هوشمندانه و توأم با شجاعت بود.

به یقین هیچ فرد و مجموعه ای؛ نیروی انتظامی باشد یا وزارت اطلاعات، روحانیت، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، ثبت احوال، دادگستری و... مصون از خطا نیست و آنچه که بر ارزش و منزلت انقلابی این مجموعه ها صحه میگذارد شهامت پذیرش اشتباه و اقدام برای اصلاح ضعفهاست.

نیروی انتظامی کشور در اتفاقاتی که پیرامون ناامنی های اخیر در گیلان و بلوچستان رخ داد نیز نشان داده بود از احقاق حقوق مردم و رسیدگی به حال مظلومان ولو به قیمت برخورد با همکاران خاطی، ابایی ندارد و برخلاف رفتار معمول پلیس وحشی آمریکا و فرانسه و دیگر مدعیان مهد پوشالی تمدن و نیز برخلاف تبلیغات مسموم رسانه های جلاد معاند در تخریب وجهه ارکان نظام، مأمور را مبتنی بر آموزه کلام علوی، نه معذور، که مسئول دانسته و محوریت خدمت به مردم و رعایت حال ضعفا و حفظ حقوق جامعه را در راستای نگاه توحیدی و معنوی به رسالت نهاد انتظامی و باور معاد و پاسخگویی در محضر حق، اصلی خدشه ناپذیر برای صیانت از اعتماد ملت به نظام مقدس جمهوری اسلامی -که خون آورد هزاران لاله گلگلون کفن بی نام و نشان این مرز و بوم است- می داند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مهسا و موسی!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۹ دی ۱۴۰۱، ۰۲:۱۰ ق.ظ

photo_2022-12-30_01-03-37_unmp.jpg

 

ماجرای فوت مهسا امینی در مقر پلیس امنیت اخلاقی تهران نزدیک بود این بار در کلانتری خیابان شهیدان فاطمی قم به شکلی دیگر تکرار شود.

حجت الاسلام موسی علیزاده از طلبه های انقلابی قم بعد ازامر به معروف و نهی از منکر نسبت به بانویی بی حجاب در اتفاقی عجیب توسط نیروی انتظامی در ساعت و خیابانی شلوغ در حالیکه لباس روحانیت به تن داشت دستبند زده شد و به بازداشتگاه منتقل گردید.

وی که از برخورد نا موجّه نیروی انتظامی در بهت و شوک به سر میبرد و بحث و استدلالش در توضیح وظیفه دینی نهی از منکر تأثیری نداشت دچار ایست قلبی شد، ناگهان بر زمین افتاد و با تشخیص مأمور اعزامی اورژانس به بیمارستان ولی عصر عج منتقل گردید و در بخش سی سی یو بستری شد.

حالا رفقای انقلابی به شوخی می گویند بعد از مرگ مهسا امینی این بار ما به خونخواهی موسی علیزاده دست به آشوب بزنیم!

اما از مطایبه که بگذریم بچه های انقلابی ضمن پافشاری بر باورهای راسخ خود در دفاع از ارکان نظام اسلامی اما به یقین نسبت به بعضی کژ رفتاریها و خطاهای سهوی و عمدی مسئولان و نهادها در هر جایگاه و لباسی که باشند انتقاد جدی و سازنده داشته و دارند و به مسیر نورانی امر به معروف و نهی از منکر به خصوص در حوزه عملکرد مسئولان ادامه خواهند داد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این مستند، ناقص و سطحی بود

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۸ دی ۱۴۰۱، ۰۸:۱۰ ق.ظ

مستند «به بهانه آزادی» پخش می‌شود

 

امیدوارم سطح تحلیل مسئولان ارشد نظام در محدوده نگاه سازندگان مستند "به بهانه آزادی" نباشد. این مستند بیشتر چیزی شبیه بولتن تصویری یکی از نهادها و خبرگزاری وابسته بود و نتوانست نگاه عمیق و تحلیلی جامع درباره اغتشاشات اخیر ارائه دهد. درست مثل این می ماند که کتابی را از نیمه باز کرده و بخوانیم و مقدمه و سیر و گره های قصه را قبل از رسیدن به اوج داستان نادیده بگیریم.

اینکه بعضی سلبریتی ها در دامن زدن به آشوبها و تحریک افکار عمومی و انتشار مطالب کذب نقش اساسی داشتند حرف درستی است و باید دید آیا دستگاه قضا شهامت برخورد بی اغماض با آنها را خواهد داشت یا نه اما باید به این پرسش هم پاسخ داده میشد که چه کسانی در این سالها به سلبریتی سازی در کشور دست زده اند و هر روز آنتن صدا و سیما و جشنواره های رنگارنگ نهادها و سازمانها را با بزرگ نمایی از قهرمانان پوشالی پر کرده اند؟ چه کسانی اسب تراوای دشمن را آزادانه به درون خانه های مردم راه دادند؟ چرا سالهای سال است هیچ مسئولی پیگیر وضعیت اسف بار فضای بی در و پیکر مجازی که از فروش کودک تا اسلحه و مشروبات الکلی و روابط نامشروع در آن موج میزند نبوده است؟ چه کسی باید یقه مسئولان را بابت ترک فعل در عرصه فرهنگ بگیرد؟ سالهاست که توجهی به رسوخ معضل بی هویتی در نسل جوان نداریم و مدارس و دانشگاهها را به حال خود رها کرده ایم تا تبدیل به کشتزار تفکر شوم دشمن شود.

چرا عملکرد ضعیف مسئولان دو رو و بی تدبیر دولت قبل و نقش آن در ایجاد کینه و عقده نسبت به نظام بیان نمی شود؟ آن قدری که مستندسازان محترم تلاش کردند عدالتخواهان را در ردیف اغتشاشگران نشان دهند انصاف نداشتند حتی اشاره ای به مطالب روزنامه های هوچی گر اصلاح طلب کنند که چگونه بر تنور آشوبها می دمند و به اوباش هرز و هیز، غذای فکری و خوراک معنوی می رسانند. همین اصرار بر بستن دهان منتقدان دلسوز و پرونده سازی برای عدالتخواهان بود که باعث شد عَلَم مطالبه گری از دایره نظام خارج شده و دست کسانی بیفتد که اساسا عرقی نسبت به دین و میهن ندارند و سطح دغدغه های ملت مظلوم و نجیب را در حد سلف مختلط و آغوش رایگان و رابطه با جنس مخالف تقلیل دهند.

چرا تبعیض ها و بی عدالتی ها و تناقضات رفتاری و گفتاری مسئولان که مسبب گسترش بی اعتمادی مردم به نظام دیوانسالار کشور است مورد توجه قرار نمی گیرد؟ چرا کسی حواسش به مانور قدرت باندها و عناصر دانه درشت فساد در سطح شهرها نیست که با پولهای بادآورده خود به دفاتر بعضی ائمه جمعه و نمایندگان خبرگان نفوذ کرده و به ریش ملت میخندند و آه از نهاد دلسوزان و پابرهنگان نظام بلند میکنند؟ شما شهامت ندارید برخلاف همان بولتن های خودتان یقه زنگنه و جهانگیری را بابت حراج بیت المال بگیرید. حاضرید جواب بدهید چرا عنصر مشکوکی مثل حسن فریدون که از ماجرای مجلس دوم و تشکیل مجمع عقلا که به دستور امام تعطیل شد تا دخالت در ماجرای مک فارلین و دیدار با جاسوس صهیونیست که در کتاب "تماس" حسن عباسی منتشر گردید و مستندات آن باعث تبرئه وی در دادگاه شد به راحتی در ساختار قدرت رشد نموده و با کسب عالی ترین مناصب حکومتی در پی اجرای برنامه های خیانت بار فرهنگی غرب از جمله سند بیست سی و پر و بال دادن به نفوذ مجازی دشمن برآمد؛ در حالی که بهترین فرزندان این مملکت به صرف انتقاد از صاحبان قدرت به راحتی از ساختار سیاسی کشور حذف می گردند.

منحصر دانستن علت آتشی که در ماههای اخیر برافروخته شد به عناصر دست چندمی و دون پایه ای چون علی کریمی و مهناز افشار یادآور تکاپوی رسانه ای برای نسبت دادن رهبری آشوبهای کوی دانشگاه در سال 78 به منگلهای بی ریشه ای معروف به منوچ و ملوس است که در نهایت باعث ایجاد حاشیه امن برای مسببان اصلی حوادث و بستر سازی جهت تداوم آشوبها در فرصتی دیگر جهت باج خواهی سیاسی و جناحی رقبای انتخاباتی خودتان است. رقبایی که البته به رغم همه دعواهای زرگری، رفیق گرمابه و گلستان آخر هفته ها و تعطیلات در ویلاها و خوش نشینی های شبانه و شریک بنگاهها و هلدینگ های غول پیکر تجاری تان هستند.

امیدوار بودیم و البته هنوز هم هستیم غربت بچه های بی ادعای بسیج و انتظامی و واجا و خون شهیدان مظلومی چون آرمان علی وردی و عبدالواحد ریگی و مهدی زاهدلویی و سجاد شهرکی و ... و سیدالشهدای آشوبهای اخیر سید روح الله عجمیان که معارف نهفته در ضمیر پدر و مادرش عصاره فضائل انقلاب خمینی و ماکتی زیبا و مختصر از تمدن الهی اسلام بود تلنگری برای بیداری مسئولان تأثیرگذار کشور در توجه ریشه ای به انحرافات و حل معضلات فرهنگی و آموزشی و اداری و اقتصادی مملکت امام عصر(عج) باشد.

بزرگترین مطالبه گر، منتقد و عدالتخواه این کشور شخص رهبری انقلاب است که شما یقه سفیدهای همیشه در صحنه چپ و راست، متوقف در داعیه ولایت مداری لفظی و بی عمل، شِکوِه و اعتراض ایشان از بی عدالتی در آموزش، شکاف طبقاتی، تجمل گرایی مسئولان و... تا تأکید بر گسترش عدالت اجتماعی، نجات صنعت خودروسازی، حمایت از تولید ملی، توجه به زیرساختهای فرهنگی، ضرورت ارائه الگوهای بومی، برخورد با حقوقهای نجومی، اهمیت امر به معروف و نهی از منکر به خصوص در حوزه مسئولان، تقویت هویت ملی و دینی، اصالت و محوریت خانواده و تربیت فرزند، اصلاح سبک زندگی، مهار بازی دشمن در فضای مجازی و.... را نادیده انگاشته و بار ویرانی و انحراف و اشتباهات نظام دیوان سالار را بر دوش نظام معنوی امت و امامت تحمیل کرده اید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قارچ های سمی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۶ دی ۱۴۰۱، ۰۷:۴۴ ق.ظ

خوردی یا نخوردی، زدی و بردی، خودت و اطرافیانت، درست یا غلط، به من چه ربطی دارد، مردم هر چه دلشان می خواهد بگویند، برای خودشان قانون من درآوردی و پرسش بی جواب از کجا آورده ای را بتراشند و پر و بال بدهند، اصلا روی صحبت من این حرفها نیست.

تو سالهای سال بالاترین مقام امنیتی جایی باشی، از قضا همشهری خودت که سابقه دستگیری بخاطر عضویت در گروهکی تروریستی را دارد، بتواند در لایه های مختلف اداری نفوذ کرده و در نهایت در یکی از مهمترین نهادهای حاکمیتی جایگاه ویژه یافته و در دهها پرونده مهم کشور تأثیر بگذارد و به قول مرحومی مغفور و مستعفی، یک طبقه از آن نهاد را به بنگاه معاملات و تجارتخانه تبدیل کند، تو از رشد قارچ گونه و مرموز او مطلع باشی، تلاشی برای افشای ماهیت او انجام ندهی که هیچ فرزند دلبندت -که حالا در تورنتو لابد مشغول صدور انقلاب است- با همدستی او صدها کیلو طلای قاچاق وارد کشور کند و باز هم تو بی خبر باشی یا بی تفاوت، عجیب نیست؟!

اصلا بچه های مردم می توانند به راحتی دو گرم طلا برای نامزدشان بخرند چه برسد به خرید و فروش کامیون کامیون طلا؟ این سطح از روابط آقازاده از کجا نشأت گرفته است؟

این که پول زدید و خوردید و بردید یا نزدید و نخوردید و نبردید، اصلا به من مربوط نیست. هر کس هر حرفی میزند خودش میداند و خدای خودش، اما امثال شما و آقازاده هایتان سالهاست که بخشی از باورهای مردم را به یغما برده و اعتقادشان نسبت به سلامت نظامی که خون آورد فرزندان بی نام و نشان و بی ادعای این آب و خاک است را غارت کرده اید.

تبرئه بشوید یا منع تعقیب بخورید، عملکرد حضرات در مواجهه با پرونده دانه درشتها برای همه واضح و شفاف است؛ اما در نگاه پابرهنگان و ولی نعمتان انقلاب تا ابد محکوم و منفورید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شما نفوذی هستید یا نادان؟

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۱ آذر ۱۴۰۱، ۰۶:۳۳ ق.ظ

وزارت بهداشت: فوت ۲۰ هزار و ۸۰۰ ایرانی بر اثر آلودگی هوا در طول یک سال

 

رئیس گروه سلامت هوا و تغییرات اقلیم وزارت بهداشت اعلام کرد حدود 21 هزار نفر از شهروندان کشور در طول  سال به دلیل آلودگی هوا جان می دهند!

پیش تر نیز بارها اعلام شده که در سال حدود سیزده الی پانزده هزار نفر در کشور بر اثر سوانح رانندگی جان خود را از دست می دهند.

مجموع این دو آمار که به طور مستقیم با ناکارآمدی بعضی مسولان سر و کار دارد بیش از آمار شهدایی است که به طور میانگین در طول هر سال از دفاع مقدس ثبت شده است. اوکراین نیز در طول یک سال جنگ اخیر خود به رغم حملات سنگین ارتش روس آماری کمتر از این سطح تلفات را شاهد بوده است.

ما بدون آن که به طور مستقیم در جنگ نظامی با دشمن باشیم به حکم بی درایتی یا وابستگی بعضی مسئولان شاهد کشتار وسیع هموطنانمان هستیم. بیخود نیست که دشمن نیازی به آغاز جنگ مستقیم با ما نمی بیند.

آیا دادستانی کشور به این حجم وسیع از جنایتی که بخش مهم آن به گفته مسئولان وزارت بهداشت ناشی از ترک فعل مسئولان مرتبط است رسیدگی خواهد کرد؟ کمی بعید می دانم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مقام معظم رهبری هم در صف معترضان است!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۸ آذر ۱۴۰۱، ۰۴:۴۴ ب.ظ

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مردم آذربایجان شرقی

 

من نمیدانم این آمارهای عجیب و غریب بعضی مسئولان و نهادها و بولتن ها دقیقا بر مبنای کدام فرآیند علمی و پژوهشی تهیه و بررسی و اعلام میشود. مثلا اینکه مسئولی در قامت ملی می آید و میگوید بررسی کرده ایم سه درصد یا سه دهم درصد جمعیت کشور جزو اغتشاشگران هستند محل سوال و تردید است؛ اما ادامه سخنانش که می گوید فی المثل هشتتاد و سه درصد مردم هم جزو معترضینند دیگر قابل باور نیست و دستشان را در آمار سازی رو می کند.

اصلا با سیر بررسی و آمار دهی مسئولان کاری ندارم که چه میزان بر پایه روشهای علمی است و اینکه اساسا تعریف این عزیزان از مردم و اعتراض چیست؛ اما نکته اینجاست که اگر این دوستان کمی دقت و شناخت از حقایق انسان و جامعه داشته باشند باید متوجه باشند که مگر کسی پیدا می شود که نسبت به امور جاری کشور –حالا هر کشوری که باشد- رضایت صد در صدی داشته باشد، چه برسد در جامعه ای دینی با اهداف و آرمانهایی جهانی و تمدن ساز و از قضا وجود مسئولانی بعضا ضعیف و بی اعتقاد؟

اگر مسئولان میخواهند آمارشان درست و قابل باور باشد باید بر این واقعیت صحه بگذارند که تقریبا صد در صد مردم کشور نسبت به بعضی امور اعتراض دارند. حتی مقام معظم رهبری نیز در بیانات خویش به رغم تأیید راهبرد و مسیر کلی و دستاوردهای معنوی و مادی چشمگیر انقلاب اسلامی اما نسبت به برخی امور از جمله بی عدالتی در آموزش، ضعف در صنعت خودرورسازی، عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی، اسراف، حقوقهای نجومی، توسعه منهای عدالت اجتماعی، شکاف طبقاتی، رفاه طلبی و رانت خواری و تجمل پرستی بعضی مسئولان و مواردی از این دست بارها اظهار گلایه و اعتراض داشته اند.

شکی نیست به طور تقریبی همه مردم ممکن است به امور جاری اعتراض و نقد جدی داشته باشند؛ اما مساله این است که چه میزان از این نقدها و اعتراضها درست و نافع و به حق یا از سر زیاده طلبی و خودخواهی است و اینکه روش بیان اعتراض در کدام چارچوب و ابزار قانونی و عقلایی تعریف و ارائه می شود؟

این که گفته شود بخشی از مردم معترض هستند هر چند با هدف جدا سازی و کوچک نمایی اغتشاشات باشد اما نشان دهنده عدم شناخت و قطع ارتباط با بدنه جامعه است. وظیفه اصلی مسئولان به جای آمارسازی های حجمی، استخراج گلایه ها و اعتراض ها و اولویت بندی برای حل مشکلات و رسیدگی به شکایتها و دردهایی است که در راستای منافع عموم و با نگاه به مشکلات اصلی خانواده ها مطرح می شود.

منتقد و معترض اصلی و جدی بعضی رویکردهای نظام، خود دلسوزان و معتقدین نظام هستند که از کژ روی ها و بد رفتاری ها و سوءمدیریت ها و سهل انگاری های برخی مسئولان و نورچشمی ها به ستوه آمده و از سر خیرخواهی و برای دفاع از حیثیت نظام اسلامی که خون آورد شهدای بی نام و نشان این مرز و بوم است، اصلاح رویه های غلط و توجه بیشتر به ولی نعمتان مملکت و رفع موانع رشد و عدالت را مطالبه می نمایند.

باور داریم هر جا بر خلاف ژست ها و ادعاهایمان از مسیر آموزه های دین و اهداف انقلاب خارج شدیم و تنبلی یا منفعت طلبی باندی و جناحی را بر تکلیف الهی و تمدنی خویش رجحان دادیم، مرتکب ظلم و مسبب ایجاد چالش و ضربه بر پیکر نظام اسلامی بوده و اعتماد مردم را تضعیف نموده ایم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ته اقتدار قضایی در برخورد با گردن کلفتها!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ آذر ۱۴۰۱، ۰۶:۱۱ ب.ظ

حمله دادستان کل کشور به مولوی عبدالحمید/ بنده امروز پای فیلتر کردن‌ها ایستادم و خیلی فحش خوردم

 

دادستان کل کشور در جلسه پرسش و پاسخ با طلاب در قم:

آن زمانی که حضرت آقا فرمودند شبیخون فرهنگیست، مسوولین فضا را رها کردند، آن زمان که فرمودند فضای مجازی، باز شاهد رهایی بودیم؛ در دولت قبل بزرگ‌ترین خیانت دولت قبل، همین سرپیچی از دستور آقاست. ما فریاد زدیم اما به نتیجه نرسیدیم چون تمام اختیارات به دست بنده نیست. بنده به عنوان دادستان کل، برای مسوولینی که مرتکب این تخلفات شدند، پرونده تشکیل دادم، ثبت هم شد ولی این که رسیدگی نشده، من نمی‌توانم علت این مسأله را عرض کنم!!

 

در مورد بورس هم با توجه به مسؤولیت بنده در شورای عالی بورس باید گفت که اگر عرض کنم که در این شورا چقدر فریاد زدم اما آنجا ترکیب شورای عالی بورس طوریست که اعضای بورس اکثریت هستند و بنده فقط یک رأی دارم و هشدار و تذکر دادم که این خیانت‌ها دارد انجام می‌شود و رونوشت آن پرونده‌های تخلفات را برای مقامات عالی هم ارسال کردم. منتهی شرایط کشور به گونه ایست که گاهی از اوقات اقتضا می‌کند ما دفع افسد به فاسد کنیم!!

 

حجت الاسلام والمسلمین منتظری اظهار کرد: امروز ما به لحاظ این که با دشمنان خارجی رو به رو هستیم که اینگونه جنگ‌های ترکیبی را برای ما تشکیل دادند، ناچاریم از بعضی مسائل فعلاً بر اساس مصالحی که بزرگان تشخیص می‌دهند، اغماض و چشم پوشی کنیم!!

 

وی خطاب به حوزویان گفت: در خصوص مساله بدحجابی فریاد بزنید و مطالبه کنید. در سخنرانی‌ها، در مقاله‌ها و در مصاحبه‌ها مطالبه کنید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اوکراینی های سوسول!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ آذر ۱۴۰۱، ۰۳:۴۵ ب.ظ

ساعاتی پیش مشاور زلنسکی در سخنانی، تعداد کشته های نظامی اوکراین در جنگ سهمگین با روسیه را حدود 13000 نفر اعلام کرد.

جالب است که کشور ما صرفا در حوادث سالانه ناشی از تصادفات جاده ای چیزی حدود همین آمار تلفات را شاهد است. نه کسی اعتراضی می کند. نه صدایی از سازمانهای حقوق بشری بلند میشود. نه خودروسازها بابت قصورشان به دادگاه می روند، نه مسئولان ناراحتند نه معترضان و اغتشاشگران مطالبه ای در این خصوص دارند نه کسی دنبال استاندارد سازی و ارتقای کیفیت خودروها و راههای مواصلاتی است، نه هیچ کاندیدایی وعده اصلاح آن را می دهد نه حتی دشمنان نظام و نهادهای بین المللی از این حربه برای اثبات سوءمدیریت در نظام و فشار بر حاکمیت استفاده میکنند و...

یک جنگ بی سر و صدا در کشور ما جاری است. صدها نفر هر سال به خاک و خون کشیده می شوند. اراده ای هم برای حل و فصل آن و تنبیه متجاوزان به حقوق مردم دیده نمی شود. دشمن هم نیازی به آغاز جنگ نظامی و مرزی برای ایجاد تلفات نمی بیند. یا با طراحی دشمن یا با خیانت دوست، داریم نسل خودمان را منقرض میکنیم.

 

خودروهای بی کیفیت - 2

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حتی یک لحظه را از دست ندهیم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۰ آذر ۱۴۰۱، ۰۳:۵۸ ب.ظ

شب محکوم به سپیدی است. روز هم شب می شود و.. این تنوع و تغییر است که گردش ایام را رقم می زند.

زمستان به بهار ختم می شود و بهار به تابستان و...

هیچ حکومتی پایدار نیست. حکومت انبیا و امامان یا حکومت سران شرک و الحاد همه تغییر نمودند. مستحکم ترین بناها و عظیم ترین کاخها و عمارت ها هم فرو می ریزند. هیچ سازه ای ماندگار نیست جز بنای فرهنگ و اندیشه و هنر.

دگرگونی در عناصر بیرونی عالم خلقت نشأات گرفته از حرکت درونی و ذاتی همه پدیده های هستی است و درسی برای آن که از بدی ها و سیاهی ها ناامید نشویم و به پیروزی ها و توفیقات مغرور نگردیم.

آن چه می ماند ارزش هایی است که در نهاد بشریت نفوذ کرده و درونی شوند، خیر باشد یا شرّ که از نگاه ما ضدارزش است و برای معتقدانش شیرین و مراد.

تفکر خیر و حق باقی ماند. هر چه مرقد و بارگاه اباعبدالله را ویران نمودند، نوحه و روضه را منع ساختند به تحقیر و تمسخر وقایع عاشورا پرداختند، پیام عاشورا به همه نسلها رسید و جنبش های بزرگی را در مقابله با ظلم و ستم در سراسر گیتی رقم زد.

تفکر باطل هم ماند و حامیانی برای خود دست و پا کرد. یک زمان عده ای در شهادت طفل شش ماهه اباعبدالله تشکیک می نمودند. مگر می شود انسان ها آنقدر شقی باشند که نوزادی را از مکیدن آب منع کنند که هیچ، حلقوم تشنه اش را با تیر سه شعبه نشانه روند که هیچ، جنازه مطهرش را از خاک بیرون کشیده سر از تنش جدا نموده و بر فراز نیزه به اهتزاز در آورند؟ رذالت و پستی هم حد و مرزی دارد. داعش و پیش تر از آن صربها در توزلا و سربرنیتسا ثابت کردند انسان مدعی تمدن هم میتواند از حیوان درنده ای وحشی تر و خون آشام تر باشد.

به حسن رجایی فر گفتند تو سه بچه قد و نیم قد داری، فرزند کوچکت خردسال است، یکبار که به سوریه رفتی و مجروح شدی، دینت را ادا کردی دوباره برای چه عزم سفر داری؟ گفت: روزی اطراف شهر حلب در خیابانی قدم میزدم. چشمم به سر بریده کودک خردسالی افتاد که روی دیوار گذاشته بودند. وقتی کودکانی اینطور مظلومانه کشته میشوند و خانواده هایشان چنین به داغ می نشینند من چطور میتوانم کنار زن و بچه خود آرام و خوش و شاد در کنج عافیت بنشینم؟

راه و رسم یزیدیان نیز به موازات راه حسینیان تاریخ، استمرار یافت و جای پایی برای خود پیدا کرد.

این ویژگی فرهنگ است که اگر همه ظواهر و ساختارهای تجسمی و خارجی اش را هم از دست بدهد باز ملکه ذهن و وجود عده ای قرار داشته و سینه به سینه به نسلهای بعد منتقل شده و در عرصه روزگار تأثیرگذار خواهد بود.

برای همین است که می گویند اصلاح ساختار اقتصاد و سیاست و دیگر شئون جامعه در وهله نخست نیازمند اصلاح فرهنگ آن جامعه است.

ماهاتیر محمد در خاطراتش می گوید مردم مالزی به بدترین وضع زندگی خو کرده بودند و حقارت را جزو لوازم زندگی خود شمرده و ذره ای به تغییر و پیشرفت اعتقاد نداشتند. او در جایگاه نخست وزیر تلاش کرد استقلال و خودکفایی را در قالب یک ارزش درونی نهادینه سازد تا در نهایت به رغم همه مشکلات و فراز و نشیبها مالزی به کشوری ثروتمند و پیشتار تبدیل شود.

تأکید زعمای انقلاب اسلامی بر تقویت باور "ما می توانیم" نیز از همین مهم سرچشمه میگیرد. از همین باب است که در دوره ای توسط امثال رزم آرا تبلیغ میشد ایرانی لولهنگ هم نمیتواند بسازد اما دیری نپایید که با پیروزی انقلاب اسلامی حتی تهیه فهرستی از ابداعات و اختراعات ثبت شده کشور در قامت چند جلد کتاب قطور رخ می نمایاند.

بنی صدر می گفت ما نمی توانیم با ارتش عراق بجنگیم. توان رزمی دو طرف قابل قیاس نیست. زمین بدهیم زمان بخریم و... خرمشهر و بستان و سوسنگرد و هویزه و مهران و ... پشت سر هم سقوط کرد. بنی صدر در نهایت عزل شد. امام شد فرمانده کل قوا، فرمود حصر آبادان باید شکسته شود. او فرهنگ ما میتوانیم را در روح رزمندگان دمید. نه فرمانده ای جدید نه رزمنده ای تازه نفس نه مهماتی ویژه وارد عرصه رزم شد. فرهنگ و باور رزمندگان که تغییر کرد، همان ارتش منفعل زمان بنی صدر ناگاه غرّش کنان با توسل به یاد ثامن الائمه علیه السلام شکست حصر آبادان را رقم زد. اندک زمانی بعد، بستان و هویزه و سوسنگرد و خرمشهر نیز از چنگ اشغالگران خارج شد که هیچ، فاو و شرق بصره و حلبچه نیز به تسخیر جبهه مقاومت درآمد.

فرهنگ حرف اصلی را در موفقیت یا عدم توفیق انسان و جامعه می زند.

برای شکل گیری و تغییر در فرهنگ راههای مختلفی وجود دارد. تکرار شعارها و تبیین حق و مطالبه و گفتمان، راهی مردمی و خودجوش و آتش به اختیار برای تغییر فرهنگ و اصلاح و تغییر یک جامعه به شمار می آید.

یک زمانی انتقاد از رییس جمهور هم به منزله دشمنی با نبی اکرم (ص) تلقی می شد. نهایت مسیری که برای اطفای حسّ انقلابی نیروهای مومن گشوده شد امر به معروف و نهی از منکر در حیطه مقابله با بدحجابی یا نهایتا مبارزه با گران فروشی در بازار بود.

دولت سازندگی در خلوت خود به اشاعه فرهنگ رفاه طلبی و تجمل پرستی و ریخت و پاش در بیت المال و ایجاد تبعیض و شکاف طبقاتی و رانت و نورچشم پروری و آقازاده بازی و ... مشغول بود.

یک هفته نامه سیاه و سفید بی کیفیت را مهدی نصیری –فارغ از اینکه در حال حاضر آدم خوبی تصور شود یا بد- راه انداخت به نام صبح. رحیم پور ازغدی پدر و پسر، دکتر گلشنی، شهریار زرشناس، پروفسور مولانا و مددی و... را او اول بار به جامعه انقلابی معرفی کرد با بحثهایی که مبانی تئوریک انقلاب اسلامی در عرصه تمدن سازی و تحقق کامل حاکمیت دینی را برای عموم بازگو میکرد. به مرور بچه های انقلابی بیدار شدند و فهمیدند حرفهای زیادی در عرصه های مختلف برای گفتن دارند و رسالتی جهانی بر دوششان نهاده شده که نباید روی زمین بماند و...

این حرفها و دغدغه ها تکرار و تکرار شد. نشریات دیگر، چهره های دیگر به مرور شکل گرفت از شلمچه ده نمکی تا افشاگری های حسن عباسی و نشست های گفتمان محور نخبگان جوان در حوزه و دانشگاه و دوره های دانشجویی موسسه مرحوم مصباح و... این دغدغه ها به مطالبه و مطالبه به فرهنگ بدل شد که ثمره اش به پیروزی احمدی نژاد – فارغ از اینکه در حال حاضر آدم خوبی تصور شود یا بد- انجامید. احمدی نژاد مستقل با طرح شعارهای انقلابی و عدالتخواهانه توانست قدرتمندترین و با نفوذ ترین رقبای خود را در دو مرحله و سه انتخابات کنار بزند. همین شد که در شب پیروزی او رادیو آمریکا اعلام کرد ایران 25 سال به عقب (یعنی سال 57) بازگشت.

ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم را برای همین گفته اند.

در دولتهای احمدی نژاد کار کردنِ بیشتر، معیار سنجش و ترازوی ارزش و توانایی بیشتر مسئولان قرار گرفت و سبقت در خدمت رسانی به یک باور کلیدی تبدیل شد. همین است که هنوز با گذشت یک دهه از اتمام دولت دهم، نقطه ای از کشور نیست که اثری از آبادانی زمان مدیریت هشت ساله دولتهای او را به خود ندیده باشد.

دردولت روحانی اما دوباره فرهنگ تبختر و کبر و عافیت جویی رونق گرفت و دوباره مسئولان طلبکار مردم شدند. دست روی دست گذاشتند و آجر روی آجر نگذاشتند که هیچ به خورد ملت دادند که باید ازخارج مدیر وارد کرد و ایرانی جماعت کاری بالاتر از تهیه آبگوشت بز پاش در توانش نیست و...!!

برای ایجاد هر تحولی باید فرهنگ را تغییر داد. هر کس باید به سهم خودش کاری کند. به قول آقا هرکس بایدهمان نقطه ای که ایستاده را مرکز توجهات دنیا بداند و فکر کند خودش محور امور است .

شماتت مسئولان کم کار و مطالبه از آنان به جای خود، اما خودمان را هم مسئول بدانیم. انسان باید برای تحقق دغدغه هایش تلاش کند.

فکرها و حرفها و قدمهای کوچک هم تاثیر دارد. اثر پروانه ای، نظریه ای برای اثبات همین واقعیت سازنده است. برایتان پیش نیامده چیزی که فکر میکنید یا درباره اش حرف زده اید را مجسّم و  تحقق یافته ببینید؟ همیشگی نیست اما خیلی از وقتها حرفهای ساده و زلال ما هم به واقعیت می پیوندد. یک فکر خوب یا یک حرف خوب را هم حتی دست کم نگیریم چه رسد به اقدام خوب.

پدر شهید زین الدین چند دقیقه وقت گذاشت و به رحیم صفوی که فرمانده وقت سپاه بود پیشنهاد داد همانطور که برای علما کنگره بزرگداشت گرفته شده، دبیرخانه ای تأسیس شده و آثارشان معرفی و منتشر میشود چه خوب است برای شهدا هم چنین شود.

چنین شد. با همین چند کلمه، کنگره های استانی شهدا شکل گرفت و صدها کتاب و فیلم و آثار هنری و فرهنگی به گنجینه تاریخ این مرز و بوم افزوده گردید.

ثمره شبهای خاطره و برگزاری راهیان نور و ثبت آثار شهدای دفاع مقدس را در سوریه شاهد بودیم. بی استثنا همه رزمندگان نسل سومی و چهارمی انقلاب که سنشان به درک حال و هوای سالهای دفاع مقدس قد نمیداد با کتابها و محافل شهدا انس داشتند و بر مدار روحیات و افکار آنها پرورش یافته و در تداوم راهشان حماسه دفاع از حرم را در تاریخ مردانگی و غیرت به یادگار گذاشتند و پرچم آزادگی را در نبل و الزهرا برافراشته نگاه داشتند. محمدحسین محمدخانی خاطرات مرحوم ضابط (علمدار روایتگری شهدا) را که شنید مانند او دو زانو بر مزار شهدا می نشست و بابت فعالیتهایش در بسیج دانشجویی به آنها گزارش کار میداد و راهنمایی میخواست. او به همت و باکری علاقمند بود کتابهای خاطراتشان را میخواند و تلاش داشت به شخصیت آنها نزدیک شود. در بحبوحه عاشورایی مدافعان حرم خوش درخشید. حاج قاسم مدیریت و فرماندهی این جوان دهه شصتی را که دید در وصفش فرمود: همت و باکری دیگری را پیدا نمودم.

یک بازاری مومن بر اساس علائق شخصی خود، تصاویر علمای شهر را در تکیه ای کوچک جمع کرده و بر در و دیوار آن  نصب می نمود و در منظر نگاه رهگذران قرار میداد. جوانی نانوا علاقمند به تاریخ، از شور نگاه به تصاویر نورانی علما به وادی تحقیق و تألیف روی آورد و آثاری در خور در باب حیات چند عالم نگاشت و به پیشگاه تاریخ تقدیم نمود.

نوجوانی از ذوق تماشای سینه زنی پیرمردی میاندار، جذب هیأت شد. اندکی بعد مسجدی شد و اهل نماز جماعت و بسیج و در اثر معاشرت با نوجوانان مسجدی که جذب حوزه شدند، به مدارس علمیه پیوست و به مرور زمان آثاری در حیطه امور فرهنگی و ترویجی از خود برجای گذاشت.

خدا به کارهای کوچک و خیر و خالص، برکت میدهد و به دنباله آن می افزاید. از هیچ کار به ظاهرخردی در راه نشر معارف دین غفلت نورزیم.

خدا زبان را به عنوان سنتی ترین و نافذترین رسانه به طور رایگان در اختیار ما قرار داده است که آن دنیا بابت قصور در حق آن باید جوابگو باشیم. به قول حاج آقای قرائتی آن دنیا یوم الحسره همه لحظاتی است که به راحتی از دست دادیم و قدر نشناختیم.

مرحوم حاج آقای ضابط علمدار روایتگری شهدا بود. گاهی در جمعی می نشست به بهانه ای که مثلا میخواهد از جیبش کاغذ یا شانه ای در بیاورد تصویر یکی از شهدا را هم در می آورد و به بقیه نشان میداد و به همین بهانه، خاطره ای از آن شهید را برای بقیه تعریف میکرد.

در خاطرات اعضای جمعیت موتلفه آمده است در دوران ستمشاهی در تاکسی و اتوبوس و... به بهانه ای سر صحبت را با راننده یا مسافر باز میکردند و حدیثی هم لابه لای صحبتشان میخواندند که از آن فرصت اندک هم برای تبلیغ دین استفاده کرده باشند.

روح مصطفی چمران شاد که علاوه بر دانش و رزمش، نقاش زبردستی هم بود. تابلویی کشید با شمعی کوچک و روشن در دل صفحه ای بزرگ و تاریک و زیرش نوشت که من شاید کوچک باشم و با نور اندکم نتوانم همه این سیاهی ها را از بین ببرم اما به اندازه خودم که میتوانم روشنایی ببخشم و...

در ادبیات روایی ما رسیدگی به یتیمان بسیار مورد توجه قرار گرفته است و بعد بر این نکته تأکید شده که بالاترین ایتام کسانی هستند که امام خود را گم کرده اند و باید دستشان را گرفت. همه نسبت به هم مسئولیم. از این رو گفته اند هر کس یکنفر را از مرگ یا گمراهی و انحراف نجات دهد در وزن نجات و بیداری هم عالم اجر و مزد الهی خواهد داشت.

و یاد شهید بهشتی که گفت در جمهوری اسلامی آنقدر کار هست که برای انجامش نیاز به حکم مسئولیت نیست و تأکید مقام معظم رهبری که در جمهوری اسلامی هر کجا که قرار گرفتید همان نقطه را مهم ترین جایگاه و مرکز توجهات عالم بدانید و...

همه مسئولین قابل نقد هستند. به خصوص مسئولان فرهنگی که بودجه ها و ظرفیت های کلانی را هدر دادند اما یادمان نرود که خودمان هم به عنوان مدعی انقلابی گری و تعلق دینی مسئولیم و میتوانیم مبدأ تحول باشیم. هیچ حرف و کلمه و سخنی در عالم خلقت بی تأثیر نیست، تیری را می ماند که دیر یا زود به هدف می نشیند.

و یادمان نرود که شرط اثر گذاری در دایره زلال معارف حق، اخلاص و بی ریایی و فرار از حبّ نفس بیان شده است. اینکه چرا خیلی از کارهای فرهنگی اثر ندارد و چه باید کنیم تا کردار و گفتارمان انسان ساز باشد کتابی مفصل و فصلی جدا و قطور میطلبد که خلاصه اش میشود نکته دقیق و راهبردی سردار دلها که فرمود باید به این بلوغ برسیم که دیده نشویم. جنس انقلاب اسلامی از ماده نور و پاکی است و آلایندگی ها با طبع آن ناسازگار بوده و از دریای زلال حقیقت بیرون انداخته خواهد شد.

همه این خونها و مصیبتهای اخیر اگر باعث بیداری ما شود و بدانیم هر لحظه از زندگی یعنی یک فرصت برای رشد و تغییر، می ارزد. می ارزد اگر بدانیم همه این هیاهو برای زدودن غبار از وجود جوانان تراز انقلاب اسلامی همچون آرمان علی وردی و سید روح الله عجمیان و مهدی زاهدلویی و... بود. می ارزد که باور کنیم میتوان در دوره ای زندگی کرد که بیرون زدن صفرهای حساب بانکی ارزش باشد، دست درازی به سفره بغل دستی افتخار باشد، ادبیات ملت بشود پیچاندمش و دورش زدم و کمتر کار کردن و بیشتر در آوردن زیرکی تلقی شود و باز هم همه طلبکار باشند وبه تصور اینکه حقشان آنطور که باید ادا نمیشود کم کاری های خود را توجیه کنند و ناگاه مردی در مقابلتان رخ نشان دهد که سی ماه سابقه جبهه دارد، کارگری ساده و فصلی و مستاجر در خانه ای محقر در منطقه ای کم برخودار است و پسر جوان خودساخته اهل روزه و جهاد و معنویت را که در راه خدا تقدیم میکند لبخند میزند، سجده شکر می رود و می گوید دینم را به انقلاب ادا نمودم. آوینی را با خونش شناختند، آثار مطهری با خونش در جان و فکر مردم رسوخ کرد، حیات و نشاط و بالندگی ارزشهای انقلاب در عهد ناجوانمردی و تیز بازی و چپاولگری و سهم خواهی با خون روح الله های مکرری چون عجمیان و دیگر جوانان و نوجوانان شهادت طلب بی ادعا شفاف و نمایان شد.

محمد جهان آرا در چارچوب نگاه اداری امروز، میتوانست دست روی دست بگذارد، معطل کند و به این دلیل موجه که نیازمند پشتیبانی از مرکز است قدم از قدم برندارد، اما اگر جهان آرا چنین می اندیشید خرمشهر همان روز اول، المحمره می شد و آبادان، عبادان و حساب اهواز و اندیمشک هم با کرام الکاتبین بود.

از همین جا که ایستاده ایم شروع کنیم. هر کس میتواند رسانه حق باشد. با زبان و قلم. همین فضای مجازی فرصتی غنیمت است که میتوان به جای انفعال، اثر گذار بود و صدای حق و نور هدایت را به صفحات دل ملت تاباند حتی اگر یک نفر به راه رستگاری برسد؛ چه برسد به این که یقین داریم همین حرفها و گفته ها و تکرار مطالبات، به مرور به دغدغه و فرهنگ عموم تبدیل خواهد شد؛ بأذن الله تعالی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مطالبه گری مصداقی جناب حاج علی اکبری!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۵ آذر ۱۴۰۱، ۰۴:۱۳ ب.ظ

دیدار مولوی عبدالحمید با نماینده رهبر انقلاب

 

جناب حاج علی اکبری که هم امام جمعه تهران است هم رییس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه و البته انسانی وزین و دوست داشتنی است و البته مثل بسیاری دیگر از روحانیون اجرایی کشور با قدرت تفکر اندیشمندانی چون مطهری و بهشتی و هاشمی نژاد و مفتح فاصله دارد و در سطحی نیست که بتواند جای چنین بزرگان جامع نگری را در جبهه انقلاب پر کند در نماز جمعه اخیر پایتخت، کشته شدن تعدادی افراد بیگناه در ناآرامی های زاهدان را تایید نمود.

اینکه مسبب ناآرامی های سیستان چه کسانی هستند و حتما باید یقه شان گرفته شود و... بحث جدا و البته لازمی است. شخص عبدالحمید قطعا عنصری محرّک در تشدید ناآرامی ها بوده که مانند اغلب سبریتی ها و صاحبان قدرت از تعقیب قضایی مصون است.

اما درباره این قسمت از خطبه های جناب حاج علی اکبری دونکته را باید مورد توجه قرار داد.

هر نهاد و مجموعه ای ممکن است خطا کند. نیروی انتظامی یا سپاه یا روحانیت یا قضات تا ثبت احوال و رانندگان تاکسی و... تشکیل سازمانهای نظارتی حتی برای ناظران از همین بابت بوده است. دادگاه ویژه روحانیت، دادسرای انتظامی قضات، دادسرای ویژه نیروهای مسلح و... اذعان به این واقعیت ممکن تلقی می شود که هیچ مجموعه ای از خطا مصون نیست.

خطای یک مجموعه هم در هیچ جای دنیا به معنای لزوم تعطیلی آن مجموعه نیست. بد رفتاری بعضی نیروهای پلیس، فساد یا کج فهمی بعضی قضات، ثروت اندوزی و رانت خواری بعضی روحانیون و... باید پیگیری و اصلاح شود.

اگر عَلَم مطالبه گری دست نیروهای ارزشی و وفادار به نظام باشد در چارچوب حفظ قواعد و اصول و باورها و احکام به اصلاح امور نزدیک میشویم. اما اگر فریاد مطالبه گری و عدالتخواهی دست نیروهای غیرخودی افتاد ممکن است اصل احکام الهی و موجودیت نظام دینی در خطر بیفتد که این دوماهه شاهدش بودیم.

این را گفتم برای عزیزان امنیتی و سیاسی که بعضی هایشان کینه شدیدی نسبت به واژه عدالتخواهی دارند و بی توجه به منویات رهبری درصدد پرونده سازی و برخورد با مطالبه گران ارزشی هستند و خواسته یا ناخواسته علم عدالتخواهی را دست سربازان دشمن میسپارند و چالشی بزرگ برای نظام رقم میزنند.

این شد یک نکته.

حالا برویم سر نکته بعد:

آقای حاج علی اکبری که عرض شد انسان بزرگواری است اما ابدا همسنگ و تراز شخصیتهای متفکری چون مطهری و... محسوب نمیشود یکی دو سال پیش مدعی شده بود که مطالبه گری نباید مصداقی باشد.

خب برادر من! شما که با درس دین آشنایی داری باید بهتر بدانی که اساس امر به معروف و نهی از منکر یعنی ورود به حوزه مصادیق. درست مثل اینکه بیاییم در تریبون نمازجمعه پیش از هر نهاد رسمی و مسئول، اعلام کنیم بعضی کشته شدگان اغتشاش در زاهدان بی گناه بوده اند.

جناب حاج علی اکبری اگر اهل اندیشه بود حرفش را از ابتدا بر موازین دین بیان میکرد و با جامع نگری می گفت: از مطالبه گری در مصادیقی که علم و آگاهی و سند نداریم باید پرهیز کنیم. اگر این حرف را میزد اینقدر دلسوزان انقلاب را به زحمت نمی انداخت که مجبور شوند شبهه ایشان را پاسخ بدهند. بماند که دوستان نفت خور سراج و ... هم که معمولا اهل مطالعه و تحقیق نیستند موظف شده بودند چپ و راست این شبهه را در روند تفکر دین دامن بزنند که امر به معروف و نهی از منکر مصداقی حرام است! با این وصف اگر بروی به خانمی بگویی حجابت را درست کن میتواند یقه شما را بگیرد که چرا وارد مصادیق شدی. باید حرفهایی کلی بزنی و کاری به کار من نداشته باشی!

جناب ایشان در سفر به سیستان این تجربه را هم پیدا کرد که همیشه نمیتوان به گزارشهای اداری اعتماد کرد.

هر چقدر امثال مطهری و بهشتی و مفتح و هاشمی نژاد تلاش نمودند از قوه فکر و اندیشه خود بهره گرفته و سنگی از پیش پای انقلاب و اسلام بردارند این عزیزان دلسوز اما غیراندیشمند بابت توجیه شرایط موجود ناخواسته به تحریف مضحک آموزه های دین پرداختند. اسلام حتی در مواردی که راه اصلاح جز با فریاد و بیان در جمع ممکن نیست اجازه نهی از منکر علنی را داده است.

قدر اندیشمندان دینی را باید چنین مواقعی دانست.

حالا ببینید چنین فردی با این سطح از بضاعت فکری خدای نکرده ممکن است چه آسیبی به روند تحقق مدنیت دینی بزند؟

اگر کار به اینجا برسد امام جمعه ای که از تبعیض در اجرای احکام قضایی گله کند و بگوید چرا آلونکهای ساکنان بومی مناطق جنگل نشین را در فصل زمستان بر سرشان ویران میکنید و با ویلاهای غیرمجازی افراد ذی نفوذ در جنگل کاری ندارید مورد شماتت و تذکر قرار میگیرد اما امام جمعه ای که منتقدان انقلابی را در نماز جمعه، نفهم! خطاب کند، همنشین سفره مفسدان اقتصادی باشد، دغدغه اصلی اش باندبازی و قدرت طلبی فامیلها و دوستانش باشد مورد حمایت نهادهای پشتیبان قرار میگیرد.

خوب این وضعیت چه بر سر انقلاب و حرکت تمدن ساز آن می آورد؟ سنگرهای نمازجمعه دیگر طرفیتی برای تقویت نظام و پناه مردم به شمار نیامده و روند تأثیرگذاری آن در جامعه جز در سطح خوراک ژورنالیستی بعضی جراید کارآیی خاصی نخواهد داشت.

بماند همین عزیزانی که بدون پشتوانه فکری طوطی وار تکرار میکنند که ورود مصداقی در مطالبه گری جائز نیست افشاگری زاکانی بر ضد اتباعی طبری را که باعث رودربایستی رییسی و برخورد با او شد می ستایند ایضا افشاگری درباره دختر نعمت زاده و هر رقیبی که کنار زده شدنش از سر راه، فریضه ای سازمانی به شمار آید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بچه های ایذه

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۳۴ ب.ظ

photo_2022-11-22_18-28-52_yt36.jpg

 

به بچه های ایذه حق میدهم کمی دلگیر باشند. بچه های جهادی و حزب اللهی ایذه از کم لطفی های مسئولان امنیتی و قضایی در سالهای اخیر گله دارند و انگیزه شان را برای حضور در میدان و روشنگری و هدایت رسانه ای و فکری مردم از دست داده اند.

من به این بچه ها حق میدهم. خودم و دوستان نزدیکم بارها طعم تلخ آزار بعضی از نهادها و مسئولان را چشیده ایم. بسیاری از مسئولان سرمست از قدرت، همواره تلاش نمودند منتقدان خود را با اتهام ضدیت با نظام و از طریق پرونده سازی و گزارشات ساختگی از میدان به در کنند. همّ و غمّی که بعضی مسئولان برای برخورد با انقلابی های منتقد و عدالتخواه نشان دادند در مواجهه با مخالفان نظام به کار نیستند.

شخصا با شکایت دو امام جمعه، یک رییس کل دادگستری استان، یک دادستان، دو عضو شورای شهر، نیروی انتظامی، سپاه و... بارها به دادگاه رفته ام. گاهی هم مسئولان دادگاه ویژه بدون وجود شاکی خصوصی! احضارم کردند. گاهی عزیزان اطلاعات شیطنت کردند. وضع من البته بهتر از بعضی دوستان عدالتخواه دیگر قم مثل شیخ علیرضا جهانشاهی، شیخ موسی علیزاده، محسن شیرازی و ... بوده است.

یک نکته را باید دوستان ایذه ای و سایر دوستان عدالتخواه و انقلابی مدّنظر قرار دهند. ما قرار نیست از نهادها و ادارات و مسئولان دفاع کنیم. اتفاقا منتقد اصلی عملکرد بعضی مسئولان و نهادها خود ما هستیم و معتقدیم هر جا اشتباه و غلطی صورت گرفت بخاطر فاصله مسئولان با خط و مشی انقلاب و اسلام بوده است.

اما

نظام اسلامی خون آورد شهدای مظلوم این آب و خاک است. خدا غریب است و احکام و آیینش مورد هجمه قرار گرفته است. ما از اساس حاکمیت دینی، جایگاه ولایت فقیه و آموزه های مکتب وحی با جان و دل حمایت میکنیم. مصاف این دوماه رویارویی جماعتی واداده شهوت پرست و دین گریز بود که نسبتی با مطالبات واقعی مردم رنج کشیده و وفادار این مرز و بوم ندارند.

انقلاب اسلامی امانت تاریخی شهداست و صیانت از آن تکلیف دلدادگان مکتب عاشورا. همان طور که در قبال انحراف بعضی مسئولان از اهداف انقلاب ایستادیم و طعم هر ناجوانمردی و زیرآب زنی و تهمتی را از سوی آنها به جان خریدیم در مقابل هجمه به اصل انقلاب اسلامی و آرمانهای شهدا نیز با تمام توان خواهیم ایستاد و به تاسی از آرمان علی وردی ها و سجاد شهرکی ها و سید روح الله عجمیان و... جامه سرخ وصال را مزد عاشقی خویش میدانیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به خدا دهن کجی نکن!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۳۰ آبان ۱۴۰۱، ۰۵:۵۵ ق.ظ

لزوم توجه به احیای امر به معروف و نهی از منکر در زمینه حجاب

 

خانمی می گفت از کنار دختران و زنهای بی حجاب که می گذرم فقط یک جمله می گویم و  رد میشوم: به خدا دهن کجی نکن!

او با این جمله اش هم از کنار یک منکر بی تفاوت نگذشته هم یاداوری کرده که کشف حجاب نه اعتراض به نظام و انقلاب که در واقع بی احترامی نسبت به خداست.

این که شنونده آیا آن لحظه مجاب به اصلاح پوشش خود میشود یا نه اصلا مهم نیست. همین که در ضمیرش این عبارت حک شود شاید روزی در خلوتی تلنگری برای تغییر رویه اش باشد. بالاخره خیلی از همین خانمهای بی حجاب محرم که بشود سر سفره نذری حسین علیه السلام میروند و از مادرش حاجت طلب میکنند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

همه مشکلات مملکت!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۹ آبان ۱۴۰۱، ۰۶:۰۰ ق.ظ

photo_2022-11-20_03-41-50_k22t.jpg

 

همین طوری نشسته بود کنارم. پایش را گذاشته بود روی صندلی جلویی. خواستم تذکر بدهم که رفتارت اشتباه و به دور از فرهنگ غنی ایرانی است، مسافر بعدی که سوار اتوبوس شود و بخواهد آنجا بنشیند لباسش کثیف میشود. لااقل کفشت را در بیاور بعد اینطور شاهانه بنشین روی صندلی اتوبوس.

می دانستم این تذکر من به مذاقش خوش نمی آید و احتمالا می رود سر این بحث که حالا من پایم را جمع کنم و درست بنشینم همه مشکلات مملکت حل میشود؟ و من باید برایش از صفر توضیح بدهم که بالاخره هر کس یک ضعف و اشتباهی دارد و اگر از کنار هر عیب و نقدی به راحتی بگذریم به این بهانه که مگر اصلاح این کار غلط باعث اصلاح همه امور میشود؛ دیگر هیچ عیب و ضعفی قابل اصلاح نخواهد بود. همه مشکلات مملکت از همین طرز فکر است که عیب خود را پشت همه مشکلات مملکت قایم میکنیم.

اساسا قرار نیست همه مشکلات جامعه در یک حرکت و در یک زمان قابل حل باشد. یک قاتل و دزد هم میتواند مدعی شود که دیگرانی با ضریب خطای بالاتر از او وجود دارند و اولویت اصلاح با او نیست و اصلا مگر با دستگیری و برخورد با او همه مشکلات جامعه حل خواهد شد؟!

 در این حین یاد اتفاقی افتادم که چند سال پیش در شهر مرزی جلفا مشاهده کردم. تمیزی خیابانهای این شهر کوچک برایم جالب توجه بود. در بازارچه مرزی آراز فردی را دیدم که زباله ای روی زمین ریخت. بلافاصله خانمی خم شد، بدون آنکه به آن بابا نگاه کند زباله را برداشت و انداخت داخل سطل. آن فرد صورتش از خجالت سرخ شد. به گمانم درسی گرفت که دیگر هوس ارتکاب این خطا را به سرش راه ندهد.

صبر کردم. پسر جوان پایش را که روی زمین گذاشت بدون آنکه حرفی بزنم دست دراز کردم و جای خاکی کفشهایش را که روی صندلی جلویی مانده بود با دست تکاندم و تمیز کردم. بنده خدا قرمز شد و عذرخواهی کرد. پسر فهمیده ای بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شبیه خوبان

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۲ آبان ۱۴۰۱، ۰۳:۵۰ ب.ظ

 

اولین بار او را با سی دی معروف شهادت آب شناختیم. دکتر فرهنگ، دانشمندی خوش ذوق است که یافته های علمی خود را با سلیقه ای زیبا در برابر فکر مخاطب به نمایش میگذارد. او مسلمانی با دغدغه است که می خواهد انسان ساخته شده و تربیت یافته مکتب وحی را در تراز تمدن اسلامی معرفی کند. استقلال و عدم وابستگی او به جریانات سیاسی و سازمانی که گاه در راستای منافعشان حاضرند فردی بی مایه را اندیشمندی فربه و صاحب ایده معرفی نموده و تریبون دارش کنند، باعث شده که این استاد خوش قریحه آنطور که باید در سطح رسانه های رسمی شناخته نشده و مجال ارائه اندیشه دین و فطرت را پیدا نکند.

یک کلیپ کوتاه از او را درباره تنها کسی از یاران فرعون که در دریای اعجاز موسای نبی غرق نشد اینجا تماشا کنید و حظّ ببرید:

https://www.aparat.com/v/fJF0N

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چه کسانی مخالف اصلاح مفاسد نظام هستند؟

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۱ آبان ۱۴۰۱، ۱۱:۱۵ ق.ظ

تازه داشتیم یقه تاج را می گرفتیم. تو با این همه رزومه منفی و گذشته سیاهی که در لا به لای بایگانی پرونده های دستگاه عدلیه داری چگونه و با چه ترفندی تأیید صلاحیتت را گرفتی و در فوتبالی که سر تا پایش را زد و بند و پولهای کثیف و ... آغشته دوباره به تاج و تخت رسیدی؟

و امثال تاج و تاجگردون هایی که کم نیستند. مثل همان بابایی که بدون طی مراحل قانونی و خارج از شمول متعارف واگذاری اراضی، پروژه احداث پتروشیمی ناکام میانکاله را به دست گرفت و اندکی بعد گندش درآمد که اساسا دارای دو هویت و دو کارت ملی جداگانه است و برای خودش سوژه خفنی است! و یا مرحوم نه چندان مغفوری که متروپل را ویرانه شیک بدبختی ملت قرار داد. کسی فهمید این طور افراد با چه پشتوانه ای توان زیگزاگ رفتن و به اوج رسیدن را پیدا کرده اند؟ چه کسی و چه وقت قرار است دهان جاده صاف کن های باج گیر نفوذی در بعضی ادارات که چشم بر مفاسد از مابهتران و نورچشمی ها میبندند را صاف کند و حقوق پایمال شده مردم را بازستاند؟

تازه داشتیم یقه مسئولان پر ادعای پشمکی را می گرفتیم که شعار صبر و استقامت سر می دهند ولی جوجوهایشان با گرگهای وال استریت عکس یادگاری انداخته، گیلاس نخوت و سرمستی را به سلامتی همپالکی های هفت خطشان سر می کشند و به برکت شوم پولهای بادآورده پدرجان به ریش ملت قهقهه نثار میکنند و جماعتی که حتی برای خرید سیسمونی هم تولید داخل را قابل نمی دانند و دست اندرکاران هلدینگ های عرض و طویل بی حساب و کتاب و...

تازه داشتیم پرونده نامبارک فولاد مبارکه را ورق می زدیم که حتی اگر نصف یا یک سوم اعداد و ارقام مفاسدش درست باشد خیلی از یقه سفیدها را باید به غرامت آه دل سوخته پدران و مادران شهدا با میخ طویله به دیوار عقاب دنیوی دوخت.

آقا فرمود امر به معروف و نهی از منکر واجب است به خصوص در حوزه مسئولان و مطالبه گری و عدالتخواهی مردم و ضرورت پاسخگویی مسئولان را بارها مورد تأکید قرار داد که البته بر مذاق صاحبان قدرت خوش نیامد، به خصوص آنجا که فرمود مشروعیت ما مسئولان به اجرای عدالت است.

داشتیم یقه باندهای تزویر را می گرفتیم که چرا اجرای قانون را فقط در حیطه ضعفا دنبال میکنند؟ روستایی بی نوای جنگل نشین را در سرمای زمستان آواره میسازند اما با ویلاهای غیرمجاز اشراف بالا شهری جنگل خوار کاری ندارند؟

چرا بعضی امام جمعه ها همسفره متهمان و مفسدان اقتصادی شهر خود هستند و به پشتوانه گماشته های مفت خور خویش در شوراهای تأمین، دمار از روزگار انقلابی های ناهی از منکر در میاورند؟ و شورای سیاستگذاری همه این نقدهای دلسوزانه را به کتف چپش حساب نمیکند و اولویت برکناری اش امام جمعه عدالتخواه لواسان است که موی دماغ مرفهین بی درد و قانون شکن شده است؟

اصلا چرا در شعاع دو کیلومتری اقوام هیچ مدیر و رییس و مسئولی جوان بیکار پیدا نمی شود؟ چرا با حقوقهای نجومی برخورد نشد؟ عدالت آموزشی مگر مطالبه رهبری نبود؟ بچه های مسئولین در چه مدارسی درس میخوانند؟ ساده زیستی مسئولان مگر توصیه اسلام و مشی علوی و سیرت انقلاب و زیّ امام و رهبری نیست؟

اصلا مگر قرار نبود زنگنه و جهانگیری و نعوذ بالله خود حسن روحانی و برادرانشان را بخاطر سوءمدیریت و ترک فعل و تاراج خزانه و امضای قراردادهای ننگین و زیان بار نفتی محاکمه کنند؟

مگر قرار نبود فعل و انفعالات بانکها در ارائه تسهیلات و بازستانی اقساط معوق ابر بدهکاران شفاف سازی شود؟

یک مشت جوجه فوکولی مجرد کف کرده شهوتی و میوه های کرم خورده فضای مجازی که ته آرمانشان آغوش رایگان و سلف و توالت مختلط است با هیاهو و آشوب خود دقیقا برای چه طیفی حاشیه امن ایجاد کرده اند؟

از همین جناب پروفسور گوگل هم که بپرسید بهتان آمار میدهد که وسط این جنگولک بازی های بچگانه جنبش زیر شکمی فوکولی ها، چقدر زمین خواری و ساخت و ساز غیر مجاز حتی در وسط محله های پایتخت فراوان شده چه برسد در کوهها و جنگلهای دور دست و شیش دانگ حواس نهادهای نظارتی و امنیتی و قضایی به ناچار معطوف به کنترل و برخورد با اغتشاشگران شبه کودتای جنسی است.

فتنه 88 برای خودش رهبر و رسانه رسمی و دم و دستگاه و بدنه اجتماعی داشت و عقیم ماند. فتنه بنزین که به دلیل هدف قرار گرفته شدن معیشت مردم، اعتراضی مردمی محسوب می شد ظرف دو روز کنترل و متوقف شد؛ اما اوباشگری جمعی اندک از لمپن های بی اصل و نسب تربیت شده فضای مسموم مجازی که عقلشان بیشتر از محدوده خشتکشان قد نمیدهد دو ماه است که ادامه دارد و انبوهی شهید و مجروح روی دست بچه های مخلص مدافع اسلام و انقلاب گذاشته است.

نظام فاسد نیست اما فساد در نظام هست. اوباش عمله فکری فرهنگی غرب با میانداری جماعت بیسواد سلبریتی هرزه گرد، مطالبات حقیقی مردم را به انحراف کشانده و حاشیه ای امن برای کانونهای زر و زور و تزویر و باندهای هزار فامیل و اژدهای هفت سر فقر و فساد و تبعیض ایجاد نمودند که البته گویا این وضع خیلی هم به کام بعضی سیاستمداران تصمیم ساز و ذی نفع، تلخ و ناگوار نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نهی از منکر با طعم آغوش رایگان!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۰ آبان ۱۴۰۱، ۰۸:۳۱ ق.ظ

لزوم توجه به احیای امر به معروف و نهی از منکر در زمینه حجاب

 

چند روز پیش طبق معمول از باب صرفه جویی در مخارج، سوار اتوبوس شدم که بروم منزل. نزدیک ساعت یازده صبح بود. در مسیر خانه ما سه دانشگاه قرار دارد و طبعا بعضی ساعتها مصادف می شود با حضور انبوه دانشجویان در اتوبوس که گاهی، تأکید میکنم گاهی، شاهد صحنه هایی نامتعارف از حرکات جلف بعضی دخترها و پسرها هستیم. بندگان خدا که اینطور در هم می لولند سن ازدواجند و به اقتضای طبیعت خود و البته هیجانات و غلیان هایی که در بمباران تصاویر و مطالب ناهنجار مجازی تشدید و تحریک می شود در حال انفجار هستند.

مبنایی ترین کار نظام در عرصه فرهنگ به جای چاپ کتاب و پوستر و ساخت کلیپ باید بستر سازی برای تشویق به ازدواج و از بین بردن موانع آن از جمله سختی معیشت و طولانی بودن سالهای تحصیل و نظام وظیفه باشد.

بگذریم.

آن روز داخل اتوبوس غرق در گوشی همراه بودم که صدای جر و بحث شدیدی از سمت عقب اتوبوس که خانمها می نشینند بلند شد. یواش یواش همه مردها هم برگشتند و پشت سر را نگاه کردند. صداها هی بلند و بلندتر می شد. آن گونه که فهمیدم خانمی به یک دختر دانشجو که حجاب مناسبی نداشت تذکر داد. او شروع به جر و بحث کرد. بعد چند دختر دانشجوی دیگر به حمایت از دوستشان برخاستند و با الفاظ رکیک شروع به فحاشی به آن خانم میانسال کردند. بعدش هم دو سه نفر روسری هایشان را بالکل برداشتند و رجز خواندند که حالا میخواهی چه کار کنی و...؟!

دلم برای آن خانم سوخت. شرافت و پاکدامنی اش مورد هجمه و وهن آن دختر بچه ها قرار گرفته بود و هاج و واج نگاهشان می کرد.

نتوانستم سکوت کنم.

بلند شدم و رفتم طرف عقب اتوبوس حد فاصل صندلی آقایان و قسمت زنانه ایستادم. به یکی از دخترهای کشف حجاب کرده گفتم:

حجابتو درست کن.

رو سری را گذاشت سرش.

نفر کناری اش روسری را برداشت.

صدایم را بردم بالا و سرش داد زدم: بذار سرت!

سریع روسری اش را درست کرد. یاد حرف بعضی دوستان افتادم که می گفتند تو وقتی لباس شخصی هستی تیپت عین مامورهاست و وقتی عصبانی می شوی قیافه ات خیلی ترسناک می شود.

یکی دو ثانیه هم نگذشت که دوستان آن دو دورم حلقه زدند و هر کس در حمایت از آنها به تندی چیزی می گفت:

  • هر کی هر حجابی داشته باشه به کسی ربطی نداره مساله شخصیه. مگه من با چادر این خانم کار دارم؟
  • یه ماه دیگه نظام سقوط میکنه میخواین چه کار کنین؟
  • حالا ما حجاب کنیم همه چی درست میشه؟ دیگه مشکل ندارین؟

و....

داشتم جواب تک تک شان را میدادم که یکهو اتوبوس ترمز گرفت. من که دستم به جایی بند نبود تعادلم را از دست دادم و پرت شدم توی بغل دختر رو به رویی. زود خودم را جمع و  جور کردم و آمدم عقب.

یک دختر چادری هم بود که از آنها حمایت می کرد. از این تیپ شخصیتهایی که درباره شان گفته اند آدم را برق بگیرد اما جوّ، نه!

دستم را کشید عقب و گفت: اسلام شما اجازه میده اینقدر به نامحرم نزدیک بشید؟!

خودش که دید اتوبوس ترمز گرفت. آن لحظه جوابی به ذهنم نرسید.

شروع کردم به ادامه بحث با آن دخترها:

  • کو تا یک ماه دیگه؟ باشه هر وقت نظام پاشید تو هر جور دوست داشتی حجاب کن. ضمنا آخوندا چیزی رو بگیرن پس نمیدن خیالت تخت! این نظامم سقوط نمیکنه.
  • قانون مملکتو باید رعایت کرد. راننده نمیتونه بگه من زیر بار حرف زور نمیرم کمربند نمیبندم، جریمه میشه.
  • حریم شخصی مال تو خونه ست برو با مایو باش بیرون اومدی دیگه به همه مربوطه چون حریم عمومیه.
  • اونایی هم که دزدی و اختلاس میکنن قانون شکن هستن. وقتی برخورد بشه همه شون میگن خب که چی؟ ما رو گرفتید مشکلات مملکت حل شد؟
  • تو نمیخواد به من درس شجاعت و یقه گیری از مسئولینو بدی به اندازه سالهای عمرت احضاریه دادگاه دارم.

و....

که اتوبوس باز هم ترمز گرفت و دوباره پرت شدم تو بغل دختر جلویی.

باز خواهر جوّگیر ما دست مرا کشید که اسلام اجازه میده این قدر به نامحرم ...؟

این دفعه جوابش آمد توی ذهنم.

گفتم: مگه آغوش رایگان نیست؟!

فوری یکی شان گفت: ما از اونهاش نیستیم. یکی دیگر گفت: مادر من چادریه سر سفره پدر مادر بزرگ شدیم و ...

فرصت خوبی بود. گفتم: مادر شما بزرگوار هست و جاش توی بهشت، خود شما هم شاید از امثال من به خدا نزدیک تر باشید شکی نیست اما بی حجابی و قانون شکنی شما داره راه اون دخترای هرزه رو باز میکنه و میدون میده به پسرای هیزی که بی حجابی شما در واقع آزادی اونهاست و دارن کیف میکنن. شما مطالبات اصلی مردم از مسئولینو به انحراف بردید. هزارتا درد هست توی این مملکت افتادید دنبال نخود سیاه ...

تقریبا همه شان وسطهای صحبت، رو سری هایشان را درست کردند ولی یک ایستگاه قبل از دانشگاه پیاده شدند. شاید ترسیده بودند که کسی ردشان را بگیرد، شاید هم خواستند اینطوری بی اعتنایی کرده و لجشان را خالی کنند، نمی دانم. ولی مشخص بود همه شان با هم همفکر و همنظر نیستند.

نفر آخر که داشت پیاده میشد گفت: مسواک هم بزنید بد نیست! اولش فکر کردم دارد مسخره می کند. زود گارد گرفتم و گفتم: برو عروسک بازیتو بکن باریک الله!

ولی ... راست می گفت بنده خدا. ساعت نزدیک یازده بود. من صبحانه نخورده بودم. شام دیشب فلافل بود و دل پیچه عجیبی داشتم. دهانم بو میداد. یاد سالهایی افتادم که هر روز به تهران رفت و آمد داشتم. همیشه عصرها موقع بازگشت صندلی جلو می نشستم. قبلش وقت ناهار حسابی پیاز می خوردم. راننده شروع میکرد به حرف زدن و بد و بی راه گفتن به چپ و راست مملکت، تا دهان باز میکردم و جواب میدادم زود تسلیم می شد و دیگر چیزی نمی گفت! خودم می فهمیدم که پیاز چقدر در پیروزی در مناظره ها میتواند نقش آفرین باشد! و میگرفتم تخت میخوابیدم تا خود قم.

آن دختر ولو قصد کنایه داشت حرفش درست بود و من نباید رو ترش می کردم. همه باید انتقاد پذیر باشیم. به خصوص مسئولینی که به محض شنیدن انتقاد شروع به پرونده سازی و زیرآب زنی میکنند.

بعد از رفتنشان نشستم روی صندلی خودم. دو سوم مسافرها شروع کردند به تشکر و دست مریزاد که چقدر خوب کردی از آن خانم حمایت کردی، چقدر خوب و منطقی جوابشان را دادی، اینها نجابت ندارند، پر رو شدند، یکی باید جلویشان در می آمد و ....

توی دلم گفتم میمردید نارضایتی تان از آن دخترها را به خودشان می گفتید؟ توّهم برشان ندارد که کسی مخالفشان نیست.

ترجیح دادم آن چند دقیقه باقی مانده تا منزل را توی خودم باشم. من تجربه تبلیغ در سطوح دانشگاهی و مراوده با جوانها را داشته ام. روحیه اعتراضی و عدالتخواهانه ام همراه با شیوه طنز و مزاحی که در گفتار و رفتار دارم معمولا برای جوانها و نوجوانها جذاب بود و اغلب در اردوهای دانشجویی با رضایت آنها توأم می شد. گاهی آدم باید خودش را شماتت کند. امثال من نباید عرصه های تبلیغ را رها می کردیم. قصور مسئولان به جای خود، تهاجم و شبیخون فرهنگی دشمن درست، بی مبالاتی برخی پدر مادرها هم همینطور؛ اما... خدا آن دنیا امثال مرا هم بابت غفلت بعضی جوانها چوب خواهد زد.

غرق در همین فکرها بودم که اتوبوس به ایستگاه مقابل مسجد محلمان رسید. باید پیاده میشدم. قبل از من اغلب مسافرها پیاده شده بودند. سه چهارنفری هنوز نشسته بودند. کارت اتوبوس را که کشیدم جوانی ریش پروفسوری با لبخندی شیطنت آلود گفت: حاج آقا! امر به معروف شیرینی داشتی، نوش جونت، رزق امروزت بود، خدا قسمت ما هم بکنه!

راننده هم چشمکی زد و رفت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حق نداریم به خودمان ظلم کنیم

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۸ آبان ۱۴۰۱، ۱۲:۳۵ ب.ظ

alt

 

طلبه بزرگواری هست از سلسله سادات، دو سه باری است او را پای کلاس درس می بینم. از لهجه اش فهمیدم جنوبی است با این حال محکی زدم ودر مثالی حرفی از خوزستان به میان آوردم و حساسیتش را که دیدم خیالم جمع شد.

بعد کلاس سر صحبت را باز کردم. اهل اهواز بود. کمی که خودمانی شدیم رفتم سر حرف اصلی ام که دوستی دارم خوشتیپ اهل خوزستان کاسب است و حبیب خدا و نجیب و با صفا و حکم برادرم را دارد و...

خیلی زود گرفت منظورم را؛ اما جوابش برایم در خور توجه بود. لبخندی زد و گفت: دو تا دختر داشتم هر دو را دادم به دو تا طلبه!

خدای من! قیافه اش میخورد یا هم سن من یا یکی دو سال بزرگتر باشد.

البته کمی که فکر کردم یادم آمد الان بعضی بچه های هم سن و سال من دارند پدر بزرگ و مادربزرگ می شوند بعضی هایشان بچه هایشان را دارند می فرستند خانه بخت...

پیر شدیم و خبر نداریم. دنیا چقدر زود می گذرد.

آن وقت بعضی ها پا به سن هم که می گذارند زبانشان دراز است و هزار بهانه و عیب جویی روی جوان مردم دارند و گزینه ها را یکی یکی رد میکنند و میرسند سر پیری از زمین و زمان طلبکار می شوند که به ما ظلم شده مجرد مانده ایم و...

طرف، دماغش دودکش کوره آجرپزی است، چشمان قلمبه اش کابوس وحشت و کانون شکنجه مخاطب است. قیافه اش را به هر متهمی نشان بدهی در جا به همه جرایم کرده و ناکرده خود اعتراف می کند. دارد می رود طرف پنجاه سالگی، منتظر است محمدرضا گلزار بیاید خواستگاری اش!

همیشه معنای ظلمتُ نفسی دعای کمیل برایم جای سوال بود. در اسلام علاوه بر حق الله و حق الناس، حق النفس هم داریم. ظلم به خودمان هم حرام است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مکتب علی کشتی تایتانیک نیست!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۶ آبان ۱۴۰۱، ۱۱:۴۸ ق.ظ

photo_2022-11-06_09-16-18_jdka.jpg

 

شاید خسته باشید، کسالت داشته باشید، سن و سالی ازتان گذشته باشد؛ اما آنهایی که پشت سرتان کیلومترها ایستاده اند و ساعتها سر پا هستند تا به سخنرانی گوش بدهند و در مراسم حضور داشته باشند و شکوه حماسه شان پشت دشمن را بلرزاند هم چه بسا پیر و بیمار و خسته و خواب آلود باشند.

اگر گمان کرده اید بابت جایگاهی که دارید محترم ترید و خونتان رنگین تر که واویلا در مکتبی که ان اکرمکم عندالله اتقاکم معیار شرافت انسانهاست بسی عقب مانده اید و در تحجر به سر می برید.

علی اینگونه نبود. حتی اگر عده ای از مردمش غذای خوب نداشتند غذای خوب نمی خورد جامه نو نمی پوشید تا شبیه ترین باشد به مردمی که پای حکومت او ایستاده اند و به مردان دین اعتماد کرده اند.

شهدا هم اینگونه نبودند. آب سرد نمینوشیدند، میوه نمی خوردند، غذایشان گرم و حسابی نبود، لباس نو نمی پوشیدند مگراینکه مطمئن شوند همه نیروهایشان به غذا و میوه و لباس و جای راحت دسترسی دارند.

اما شما نه شبیه علی هستید نه مثل شهدا.

بعضی هایتان که با حقوق نجومی و وام های کلان کم بهره و بالای شهر نشینی و ... خو گرفته اید و این تنعم و سفره رنگی را حق خود می دانید. تصورتان از انقلابی بودن شعار انقلابی دادن است  و شرکت در راهپیمایی ها و صندوق رای و فیش حقوقی تپل و حکم مسئولیت و میز لوکس ریاست؛ نه زندگی انقلابی.

جنگ باشد شما نیستید، فتنه بشود نه شما نه فرزندانتان که یک کدامشان طعم فقر و بیکاری و محرومیت و مدرسه دولتی را نچشیده حضور ندارند، ولی در راهپیمایی ها و نمازجمعه ها همیشه صف اول هستید و اگر دهها هزار نفر سر پا بایستند شما باید روی صندلی بنشینید و ادعایتان هم بشود که راه علی را پی گرفته اید و البته عدالتخواهی را مشکل اول کشور و دسیسه مخرّب دشمن معرفی کنید. معضلی به نام شکاف طبقاتی از همین خوی خودبرتر بینی های طلحه و زبیری شکل گرفت و آه از نهاد مردم بلند کرد و به گسلی برای میدان داری و ماهیگیری دشمن بدل شد.

یک چیز را به شما بگویم اگر این مملکت تا کنون عطر ولایت علی را داشته و مکتب حسین در آن درخشیده نه به حُسن تدبیر و ملک و ریاست و خدم وحشم و برنامه های راهبردی و فرهنگی نفتی شماست که به برکت زلالی خون سرخ شهدا و دعای دل سوخته پدران و مادران شهدا از گزند حوادث در امان مانده است.

اگر از این فتنه جنسی اوباش خودباخته غرب هم به سلامت عبور میکنیم به برکت مظلومیت آرمان علی وردی و سید روح الله عجمیان و شهدای شاهچراغ و تک تک بچه بسیجی های بی ادعایی است که سهمشان از سفره انقلاب جز جام می عشق مولا و خون دل غربت اندیشه انقلاب و پیکر خونین فدایی مکتب ثارالله نبوده است.

این را خوب توی گوشتان فرو کنید این مردم نه برای حمایت از شما که برای دفاع از حریم تفکر اسلام ناب و صیانت از شعائر مکتب وحی و پاسداشت خون شهداست که باز هم پا به میدان جهاد و رشادت نهاده اند.

عکس/ منزل شهید مدافع امنیت «سید روح‌الله عجمیان»

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بعله آقای اژه ای، عدالت!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۱ آبان ۱۴۰۱، ۱۱:۱۷ ق.ظ

photo_2022-11-02_10-13-09_4vm5.jpg

 

دیروز این جمله ریاست قوه قضاییه بازتاب گسترده ای در سطح رسانه ها داشت: "با عدالت اجتماعی مورد انتظار فاصله داریم."

عدالت طلبی و مطالبه گری از تأکیدات مستمر مقام معظم رهبری بوده که اجرای آن می توانست سهم بسزایی در اصلاح امور و کنترل خشم و بدبینی لایه هایی از جامعه داشته باشد؛ اما مسئولان در عمل ثابت کردند که از این واژه هراس فراوانی دارند.

غیر از آقای اژه ای که حالا در دوره آشوب به این خلاء آزاردهنده اشاره کرده، تنها مقام معظم رهبری بود که چنین با صراحت اما در دوره آرامش و ثبات و امنیت با جدیّت گوشزد نمود: "باید اذعان کنیم که در دهه‌ی پیشرفت و عدالت، نمره‌ی مطلوبی در باب عدالت به ‌دست نیاورده‌ایم."

در سالهای اخیر هر جا علم عدالتخواهی برافراشته شد اغلب مسئولان گارد گرفتند و به انحای مختلف از پرونده سازی تا تخریب رسانه ای و حتی دوگانه سازی بین عدالت و نظام اسلامی درصدد تخریب این عنوان برآمدند.

تعارف که نداریم باید اذعان داشت مسئولان از شنیدن واژه عدالت، کهیر می زنند و در رفتار خود ثابت کرده اند حتی اگر تحمل انتقاد و فحاشی مخالفان نظام و اسلام را داشته باشند تحمل نقد عدالتخواهان را نداشته و به هر وسیله ای درصدد حذف آنان بر خواهند آمد. علت هم کاملا مشخص است. عدالت طلبی، مشروعیت حضور بعضی صاحب مسندان را زیر سوال میبرد. مسئولان این گونه می پسندند که در هر حال و وضعیتی که به سر می برند باز هم مصداق عدالت ورزی شمرده شده و مورد تحسین قرار بگیرند حتی اگر حقوق نجومی بگیرند، زندگی لوکس و تجملاتی داشته باشند، فرزندانشان را برای کار و تحصیل و زندگی به خارج بفرستند، اقوامشان یا معافیت از خدمت بگیرند یا سربازی را در بهترین نقاط ممکن بگذرانند، در فک و فامیل و دوستانشان جوان بیکار پیدا نشود، نزدیکانشان به مفاسد مالی و اخلاقی مبتلا باشند، رانت خوار باشند، در عرصه مدیریت و مسئولیت خود دستشان خالی بوده و عملکرد قابل دفاعی نداشته باشند و....

البته ممکن است عده ای این وسط از واژه عدالت سوءاستفاده کرده و غرض ورزی های سیاسی و باندی خود را تحت لوای آن مخفی نگاه دارند اما آیا سوءاستفاده عده ای از نام اسلام باعث می شود ما از اساس دور اسلام خواهی را خط بکشیم؟

آقایانی که به واسطه شبکه های رسانه ای نفتی و بودجه های مقابله با تهاجم فرهنگی و جنگ روانی دشمن و جهاد تبیین، به جای ترویج احکام و مبانی اسلام و انقلاب در صدد حفظ موقعیت خویش و خوش خدمتی برای صاحبان قدرت بوده و تخریب حرکتهای عدالتخواهانه را رسالت خویش می دانند این عبارت مقام معظم رهبری خطاب به مسئولان را نصب العین قرار دهند: "مشروعیت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعیض و نیز عدالت‌خواهی است. این، پایه‌ی مشروعیت ماست".

آقایان مسئول در جمهوری اسلامی! آقایان ائمه جمعه، نمایندگان مجلس، فرمانداران و ....! مردم تبعیض را می بینند. مردم خیانت بانکها به مستضعفان را مشاهده می کنند، شکاف طبقاتی برای همه مشهود است، بدرفتاری بعضی مسئولان و ماموران با مردم بر کسی پوشیده نیست، بیکاری و فقر تنها برای مردم است، بی عدالتی در نظام آموزش موج می زند، خودروسازی نماد چپاولگری است و...

همین قوه قضاییه که معروف به دستگاه عدلیه است گاه از اجرای عدالت فاصله می گیرد. مردم میبینند رسیدگی به جرم و خطای آدم بی کس و کار و محروم و ضعیف با نحوه رسیدگی به جرایم از مابهتران تفاوت دارد. کلبه روستایی جنگل نشین در فصل سرما ویران میشود؛ اما در همان محدوده از ویلای غیرمجاز صاحبان مکنت چشم پوشی می گردد.

از این دست مثالها یکی و دوتا نیست. دشمن هم از فاصله ای که با عدالت اجتماعی مورد انتظار ایجاد کرده ایم حسابی استفاده می کند. دوستان هم غفلت و تنبلی و سکوت می ورزند. مسئولان هم آمران به معروف و ناهیان از منکر را طرد و گاه زندانی می سازند تا راه بر بی عدالتی همچنان هموار بماند.

از آقای اژه ای تشکر میکنم بایت همین مقدار شهامتی که به خرج داد و حقیقتی تلخ را واگویه کرد اما مرور زمان باید ثابت کند عملکرد مسئولان عالی نظام با فعالان مجازی در یک سطح قرار ندارد. توقف در صرف سخن و انتقاد را مردم معمولی هم می توانند انجام دهند اما برنامه ریزی برای برون رفت از این شرایط و حرکت به سمت ایجاد دولت اسلامی (نظام دیوان سالار متناسب با اهداف دین و کشور) وظیفه سنگین مسئولان به خصوص در سطوح عالی نظام است.

بسم الله، این گوی و این میدان. پای دغدغه هایتان بایستید و نواقص و ضعفها را برطرف سازید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دسته گلی دیگر از مدعیان روشنفکری

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۰ آبان ۱۴۰۱، ۱۰:۴۰ ق.ظ

photo_2022-11-01_09-34-34_86tp.jpg

 

دیروز خبری منتشر شد درباره محکومیت یک کارگردان سینما به شلاق و تبعید بخاطر تجاوز به دختری که برای تست بازیگری به دفترش مراجعه کرده بود.

تا همین یکی دو ماه پیش و قبل از ماجرای مهسا و اغتشاشگری اوباش فرهنگی، ذیل عنوان جنبش می تو، سیل خروشان افشاگری زنان سینما درباره تجاوز جنسی همکارانشان در فضای مجازی راه افتاده بود. هر روز خبری منتشر می شد درباره تجاوز فلان کارگردان یا هنرپیشه مرد به فلان بازیگر مطرح یا دستیار کارگردان و ... طوری که این اخبار تهوع آور درباره بعضی به اصطلاح هنرمندان در سطح جامعه به امری عادی و روزمره تبدیل شده بود تا جاییکه بعضی فعالان مجازی به شوخی و جدی می نوشتند زنهایی که در سینما مورد تجاوز قرار نگرفته اند باید اعلام وجود کرده و خبرش را منتشر نمایند!

 جالب آنکه همین جماعت آسیب دیده از هرزگی مردان فاسد و فرصت طلب، بی توجه به زمینه های این تجاوزات و آزارهای جنسی که نهفته در بی حجابی و اختلاط بی دلیل و خارج از عرف زن و مرد است حالا نسخه رهایی ملت را در مخالفت با حجاب و آزادی ارتباط دختر و پسر معرفی می نمایند و جالب تر آن که مدعیان دفاع از حقوق زن نیز در برابر جنایات مکرر مدعیان روشنفکری در تجاوز به زنان و دختران جوان، مهر سکوت بر لب زده اند.

 شعاردهندگان زن، زندگی، آزادی بهتر از هر کسی می دانند احکام اسلام، نجابت و سلامت و آزادی از قید هوسهای جنسی مردان هیز و زندگی شرافتمندانه زنان را تضمین نموده اما با علم به این موضوع باز هم برای لذت جویی و تنوع طلبی خود بر طبل بی قیدی های اخلاقی می کوبند و آزادی را در سخیف ترین ترجمان حیوانی آن معنا می کنند.

یکی نیست به این زنهای طعمه فساد و تجاوز بگوید شما لااقل خودت یک راه درست را صحیح و سالم طی کن بعد به بقیه بگو که پشت سرت قدم بر دارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا