اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اصولگرایی» ثبت شده است

عطش دیده شدن

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۰:۲۰ ق.ظ

شعار سال ۱۴۰۳ در چه زمینه‌ای خواهد بود؟ - تابناک | TABNAK

 

بیت هم مثل یک اداره است. دهها نفر در آن مشغول به کار هستند. آدم خوب و بد دارد. آدم قوی و ضعیف دارد. بیت آقا برای ما مساوی با خود آقا نیست. مدیریت داخلی بیت باید آنقدر قوی باشد که هر کس به خودش اجازه ندهد در قامت سخنگوی غیر رسمی رهبری به اظهار نظر و جلب توجه در انظار عموم بپردازد. فضائلی چندمین بار است که تلاش دارد خودش را متصل به بالا و محرم اسرار جلوه دهد. نوع رفتار او در افشای شعار سال پیش از اعلام رهبری هم قرینه ای بر همین شهوت دیده شدن و خود مهم پنداری است. نقشه قالیبافی او در مساله حجاب برای ما حجت نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کدام طرف می رویم؟

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۵ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۲۶ ق.ظ

کنوانسیون اروپایی حقوق بشر هفتاد ساله شد؛ خدمات آن برای شهروندان و مهاجران  چیست؟ | Euronews

 

مطلب جالبی خواندم پیرامون نقش ایتا در انتخابات اخیر. نویسنده معتقد بود در دوره های قبل تلگرام و اینستا در جهت دهی افکار نقش داشتند این بار ایتا.

فارغ از لزوم بحث و بررسی بیشتر پیرامون این موضوع نکته دیگری هم این وسط وجود دارد. ایتا از سوی نهادی پشتیبانی می شود که اتفاقا به شکل سازمانی موظف به حمایت از تیم قالیباف بوده است. شاخ های ایتایی هم مثل شیخ فرهاد و دارابی و ... اغلب حقوق بگیر و طرف قرارداد مجموعه قالیباف هستند. اما عنان کار با حضور نیروهای مستقل انقلابی از دست این جماعت خارج شد. بچه های انقلابی اگر به شکل جمعی وارد عرصه مدیریت افکار عمومی شوند لااقل در بسترهای مجازی و واقعی جبهه خودی می توانند به پیروزی برسند.

این روزها درباره علت کم شدن اقبال عمومی به انتخابات هم زیاد بحث می شود. یکی میگوید بخاطر مشکلات معیشتی است. یکی می گوید بخاطر معضلات فرهنگی، یکی گردن دشمن می اندازد، یکی غفلت دوست و کم کاری جبهه خودی و...

می توانم قسم بخورم افرادی را می شناسم که رای نداده اند اما حاضرند جانشان را برای نظام و اسلام و انقلاب و رهبری و شهدا فدا کنند. نه انبوه آرا نه فروکش کردن اقبال عمومی، هیچ یک را ملاک مشروعیت یا عدم مشروعیت نظام نمی دانم.

نظام تا زمانی که بر مدار اسلام و انقلاب حرکت کند مشروع است و هر گاه برای جلب رضایت غرب، به قواعد شبکه جهانی استکبار ذیل کنوانسیونهای ورزشی و هنری و فرهنگی و اقتصادی تن بدهد یا هوای نفس و تفرعن و زیاده خواهی بر آن سایه بیفکند از مدار مشروعیت خارج می شود. مردم اسلام را دوست دارند و هر جا صداقت و یکرویی و کارآمدی ببینند حمایت میکنند. مواظب باشیم نظام ضد نظام نشود! نظام دیوانسالاری نباید مسیری را طی کند که نظام امت و امامت لطمه ببیند.

اقتصاد، آموزش، بانکداری، صنعت، هنر، سبک زندگی، سبک مدیریت، خدمت سربازی و... نباید از چارچوب معیارهای اسلامی خارج شوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حجاب بعلاوه معیشت

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۲ مرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۵۵ ق.ظ

شهر در روز تجمع | پایگاه خبری تحلیلی انصاف نیوز

 

می دانید چرا مسئولان قضایی و امنیتی و انتظامی اینقدر روی تجمع و تحصن بسیجیان در تقاطع جامی حساسیت دارند اما در مقابل بی حجاب هایی که در همان نقطه از خیابان ولی عصر و در مقابل چشم متولیان دستگاه قضا اقدام به هنجارشکنی می کنند حساس نیستند؟

می  دانید چرا فتنه 88 با آن بدنه عظیم اجتماعی که جمعیتشان در تهران از میدان آزادی تا میدان فردوسی را پر کرده بود و در ارکان حاکمیت نیز دارای نفوذ و رهبری و حمایت مالی و سازمانی بودند ظرف مدتی کوتاه متلاشی شد اما آشوبگری و فتنه جویی چند جوان هرز و هیز که منتهای آمالش سگ بازی و بوسیدن در کوچه و سلف مختلط است و به نمایش گذاشتن ماتحت لختشان است همچنان روی دست نظام و ملت هزینه می گذارند؟

جواب این دوسال یکی است.

تا جایی که مخالفت ها و عنادها بر سر ارزش ها و مبانی دین و انقلاب باشد اصل با جذب حداکثری و مماشات است اما وقتی میز صاحبان قدرت نشانه گرفته میشود دیگر قضیه ناموسی است و خون حکام به جوش می آید.

در فتنه 88 طایفه اصولگرا احساس کرد اگر نجبند میز و قدرت را باید به رقیب واگذار کند. بسیجیان و طلاب متحصن مقابل دستگاه قضا نیز اهمال و ترک فعل صاحبان میز و قدرت را به چالش کشانده و مشروعیت جایگاه آنان را زیر سوال برده اند.

دوستان فعال عدالتخواه در دو دهه اخیر این تجربه تلخ و آموزنده را مشاهده کرده اند که نهادهای امنیتی در مواجهه با منتقدان چه واکنش تند و سرکوب گرانه ای دارند اما در مقابل هنجارشکنی ها دم از مماشات و سعه صدر میزنند. در قضایای اخیر هم دیده اید هر نقطه از کشور هنجارشکنی اتفاق افتاد بلافاصله مسئولان مربوطه مدعی شدند طرف مشکل روانی داشته و زود سر و ته قضیه را هم آوردند اما همین جماعت در پرونده سازی برای منتقدان و حذف عدالتخواهان همتی گزاف و خستگی ناپذیر داشته اند. با متخصنین و معترضین به بی حجابی برخوردی زننده دارند.

قدرت شیرین است و صاحبان قدرت که خود و فرزندان و دامادهایشان تا خرخره در پول و رانت و امکانات غوطه میخورند اولویت را با حفظ میز می دانند نه با صیانت از دین و انقلاب. لایحه سر کاری و فرصت سوز حجاب از همین دست بازی های سیاسی اغواگر است. اصولگراها در فتنه مهسا توانستند دعوای بین مذهبی و غیر مذهبی راه انداخته و مطالبات مردم را از مسائل معیشتی و اقتصادی به حول محور شکم و زیر شکم سوق بدهند.

با این ترفند از شرّ نظارت عدالتخواهان و نیروهای مستقل انقلاب نیز در امان مانده و حواس آنها را از مبارزه با مفاسد اقتصادی و تبعیض و ... منحرف نموده اند.

تحصن طلاب و بسیجیان مقابل دفتر قوه قضاییه با شعار حجاب و معیشت، اقدامی هوشمندانه بود که زمین بازی را به نفع انقلاب عوض میکند. نیروهای اصیل انقلاب نیک میدانند که اسلام یک مجموعه احکام و قواعد فراگیر است که هم حجاب و عفاف را در بر میگیرد و هم عدالت اجتماعی و مقابله با خوی اشرافی گری و رانت خواری را. این رویکرد اگر جا بیفتد مردم عادی که گمان میکردند نظام یعنی اصولگراها، بر اساس فطرت پاک دین خواه و عدالت طلب خویش پشت سر جوانان مومن و متعهد جمع شده و بساط عیش صاحبان مکنت را بر هم میزنند. اصولگراها دوست دارند تا زمانی که روی کار هستند انقلابی ها و مطالبه گران عدالت را با قشر هرز و هیز و روسپی درگیر نموده و در حاشیه ای امن از پاسخگویی نسبت به پرونده هایی مثل تخلف در فولاد مبارکه و پتروشیمی ها و رانت آقازاده ها و دامادهایشان، گرانی ارز و ... در امان بمانند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فقط عبور از خاتمی جائز نیست؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۷ خرداد ۱۴۰۲، ۱۲:۵۹ ب.ظ

معنی تناقض - واژگان مترادف و متضاد

 

در آستانه برگزاری رقابتهای انتخاباتی مجلس شورای اسلامی و جلسات پیدا و پنهان گروههای سیاسی مختلف، این روزها دوباره شاهد انتشار مصاحبه ها و یادداشتهایی از بعضی چهره های موسوم به اصلاح طلب برای ایجاد یکپارچکی و وحدت حزبی با اسم رمز "نفی عبور از خاتمی" هستیم. اخیرا نیز یکی از چهره های مطرح این جریان تأکید نموده هر که از خاتمی عبور کند اصلاح طلب نیست!

ضمن یاداوری این اصل انقلابی که نقد جریان اصلاح طلب به معنای تأیید جریان موسوم به اصولگرا نیست اما نمی شود از کنار دو تناقض مشهود در این عبارت رهبران اصلاحات به سادگی عبور کرد:

یک- اصلاح طلبان معمولا داعیه آزادی بیان و روشنفکری و مخالفت با دیکتاتوری را دارند. با این وصف جای سوال است که چرا عبور از خاتمی جائز نیست اما عبور همپالکی های محترم از قانون و احکام اسلامی جائز بوده و نشانگر نگاه مترقی آنهاست؟ علیه خدا میشود راهپیمایی کرد اما عبور از خاتمی جائز نیست؟!

دو- تأکید بر محوریت خاتمی در هدایت و رهبری جریان موسوم به اصلاحات، تأیید ضمنی اصل ولایت است. وقتی نمیتوان از خاتمی عبور کرد یعنی به رغم دارا بودن نظر متفاوت، اصل بر هماهنگی و تبعیت از یک نفر است. آن وقت همین آقایان ژست اپوزیسیون می گیرند در برابر ولایت و شعار سر میدهند که ملت قیّم نمی خواهد! آقایانی که داعیه برگزاری رفراندوم را دارند حتی حاضر نیستند درون جبهه گفتمانی خودشان برای تعیین رهبری اصلاحات دست به انتخاب و نظرسنجی بزنند و تنها از طریق فشار رسانه ای و سیاسی دنبال بازآفرینی تحمیلی نقش خاتمی در هدایت این جریان و عقب راندن همفکران منتقد هستند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از افلاطون و ارسطو تا قالیباف و علی کریمی!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۴ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۰۲ ق.ظ

تفکر چیست؟| کاردرمانی در شرق تهران| کاردرمانی در غرب تهران| کلینیک تخصصی  دکتر صابر

 

اصل وجود حاکمیت، یک ضرورت عقلی است که درهمه تاریخ در همه اقوام و ادوار مورد توافق جوامع بشری قرار داشته و بی نظمی و بی قانونی ناشی از فقدان حاکمیت کار را به شکل گیری این دریافت عقلایی رسانده که "قانون بد، بهتر از بی قانونی است."

ظلم و زیاده خواهی و کژ روی اغلب حکومتها که باور تلازم بین قدرت و فساد را رقم زده، اندیشمندان را به چاره جویی واداشت و هر یک از زاویه نگاه فلسفی یا اعتقادی خود به تبیین آرمان شهر و مدینه فاضله پرداخته اند.

وجه مشترک همه نگرشهای مرتبط با ساماندهی جوامع و تحقق حاکمیت مطلوب، -از جمهوری افلاطون تا شعبه های ماتریالیستی فلسفه سیاسی در قالب سوسیالیسم و کاپیتالیسم، از ارسطو و فلاسفه یونان باستان تا مارکس و پوپر و انقلاب بالنده خمینی کبیر واصل مترقی ولایت فقیه و مردمسالاری دینی و ...- لزوم پیشتازی و حکمرانی فرهیختگان و فضلا و عالمان سیاستمدار در عرصه اداره امور معنوی و مادی جوامع انسانی بوده است.

همه ایده های حاکمیتی و انقلاب ها وجنبش های مردمی –غیر از شورش ها و هرج و مرج گرایی-  به طور معمول با رهبری و هدایت صاحبان خرد و دانشمندان اعصار صورت می گرفته است.

در همین انقلاب اسلامی به رغم تنوع آرای سیاسی و فلسفی احزاب مبارز با شاه، اما محوریت کتاب و دانش، وجه مشترک همه مبارزان بود و مناظره های معروف رهبران گروههای سیاسی اسلامی یا التقاطی و الحادی که بعضا در سیمای جمهوری اسلامی در سالهای 58 و 59 پخش شده و در سالهای اخیر تبدیل به کتاب شده اند بر پایه تبیین ایدئولوژیک تئوری های حاکمیتی مکاتب بشری یا فرا بشری قرار داشته است.

اغلب مخالفان جمهوری اسلامی در صف اپوزیسیون هم تلاش نموده اند بر مبنای خرد و فلسفه و استدلال علمی برای خود وجهه ای کسب نموده و سیطره اندیشه سیاسی خود را با اثبات توان علمی و قدرت فکری خویش محقق سازند.

در سالهای اخیر اما شاهد افول جریانهای فکری در پیشبرد اهداف سیاسی هستیم.

سال 88 میدان داری امثال مخملباف و اکبر گنجی ها در جبهه اپوزیسیون نشان داد که دست حریف از تقابل فکری و علمی با نظام اسلامی تهی است و قطعا جز تکاپو در محدوده شورش و براندازی، یارای شکل دهی به نظام  پیراسته و مطلوب سیاسی را نخواهند داشت.

از این سو نیز البته در فراق مطهری ها و بهشتی ها و مفتح ها و هاشمی نژادها و... شاهد رشد روحانیون بزرگواری بوده ایم که جز در سطح منبر و خطابه و نهایتا اداره امور اجرایی، سخنی نو و اندیشمندانه  برای برون رفت از چالش ها و حل مشکلات فکری جامعه به خصوص نسل جوان در چنته نداشته اند. سطح تراوشات ذهنی و کلامی بزرگوارانی چون سید احمد خاتمی و کاظم صدیقی و حاج علی اکبری را با عمق علمی و راهبردی مباحث شهید مطهری و بهشتی و ... مقایسه کنید. اندیشمند کسی است که تفکراتش بعد از دهها سال نیز راهگشای جامعه و نسخه هدایت و رشد مردم باشد.

با مرور زمان اما تریبونهای نظام را گاه در اختیار کسانی دیده ایم که نهایت توانشان مدیریت جهادی است و ابدا از عمق سواد و دانش و بضاعت فکری برخوردار نبوده ولی همواره تلاش دارند به منظور حفظ موقعیت سیاسی و امتیازگیری از شرایط موجود و بقای در بازی قدرت، ایده و حرفی نو و دهان پر کن اما سطحی و فاقد مبانی علمی و فلسفی را در ادبیات سیاسی کشور رایج نموده، چند صباحی نگاهها را به خود معطوف سازند و به قیمت ایجاد شبهات فکری در جامعه که ریشه در ناپختگی و جامع الاطراف نبودن تئوریهای ماستی آنان دارد جای پایی برای خود در حیطه راهبری نظام پیدا نمایند.

از دوگانه سازی مضحک و آسیب زای بین عدالت و ولایت که برخلاف نص کلام رهبری در مشروع دانستن جایگاه همه مسئولان به شرط التزام به عدالت است، ممنوع دانستن بی قید و شرط نهی از منکر مصداقی که برخلاف صریح آموزه های دین و اصل امر به معروف و نهی از منکر است تا واژه سازی های ژورنالیستی با عنوان نو اصولگرایی که در نهایت به انتقام جویی از رقبای اصولگرا و سوپر انقلابی و ضدانقلابی و خوارج خوانی عدالت طلبان و پرونده سازی برای منقدین هلدینگ یاس و سیسمونی گیت و ... ختم گردید و در این روزها در پوستینی تازه با ادعای موهوم و فاقد فرضیه و مبنای "حاکمیت نو" گراییده است سطح راهبردی جریانهای سیاسی را در حد فعالان فیک مجازی و پادوهای بولتن نویس باندهای قدرت و ثروت کاهش داد و منجر به سردرگمی جامعه گردید.

درد آن جاست که گردانهای سایبری که به شکل سازمانی از بیت المال مسلمین جهت تقابل با تهاجم فرهنگی و اعتقادی دشمن ارتزاق می کنند مکلف به پوشش رسانه ای گسترده شبهه آفرینی مسئولان در سطح فضای مجازی و منکوب سازی حرکتهای عدالتخواهانه در پوشش دفاع بد و غلط از نظام و ولایت شدند. به نفع نظام اسلامی است که عَلَم عدالتخواهی و مطالبه گری در دست معتقدین به نظام باشد ولو از قالیباف و لاریجانی دل خوشی نداشته باشند، تا اینکه در اختیار معاندان ضد دین و انقلاب قرار بگیرد.

عدم تشخیص اولویتها توسط این حلقه های باج خواه اداری نظام و توجیه گران وضع وجود که اساس آموزه های دین را در مجرای تایید صلاحیت اقتدار خود و قبیله های سیاسی خود کانالیزه نموده و نظام اسلامی را به پایه های میز خویش گره زده اند و مبانی اخلاقی و عدالتخواهانه دین و آرمانهای سرخ و جهانی شهدا را دست و پا گیر دانسته و به انحای مختلف درصدد ایجاد تحریف در شعائر و اهداف انقلاب و داعیه مصلحت بینی های منفعت طلبانه در راستای بهره برداری بیشتر طایفه خودنظام پندار برآمده اند، جامعه جوان امروز را دچار تردیدهای بسیاری نموده و تناقض در اجرای عدالت اعم از وجوه اجتماعی یا قضایی آن باعث رویگردانی لایه هایی از اجتماع نسبت به اصل حاکمیت دینی گردیده است.

به همان میزان که محوریت لمپن های بی سوادی چون علی کریمی و سام رجبی و... میتواند جریان ضدانقلاب را به ورطه نابودی و ورشکستگی و گسست بکشاند، محوریت عناصر غیر متفکر و فاقد دانشی چون قالیباف که تلاش دارند در قامتی فراتر از ظرفیت خود ظاهر شوند نیز ممکن است منجر به توقف حرکت انقلاب اسلامی از مسیر جهان شمول تمدن سازی و اشاعه سطحی نگری و تبدیل حاکمیت دینی به شمایلی صوری و شعاری و درون مایه تهی از فحوای قرآنی و علوی گردد.

جریان سازی و پویندگی و حیات هر خط و منش فکری در همه حوزه های سیاست و اقتصاد و فرهنگ و... تنها با میدان داری فضلا و اندیشمندان و خردورزان جامع نگر و دوراندیش معنا و تأثیر پیدا خواهد کرد.

بازگشت به اهداف اصلی انقلاب اسلامی مستضعفان، راه برون رفت از وضع موجود -که ماحصل تناقضات گفتاری و عملی مسئولان و نورچشمی هاست- و جلب اعتماد بدنه نجیب مردمی خواهد بود، که البته بازخوانی این مبانی و طرح نقشه عملیاتی آرمانهای جهانی خمینی کبیر و منظومه نجات بخش تفکر و گفتمان رهبری تنها از رهگذر بحث و بررسی و مداقه صاحبان فضل و نخبگان خردمند و سالم و مستقل حوزه و دانشگاه دست یافتنی است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کلیپی دیدنی از شهریار زرشناس

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۷ آبان ۱۴۰۱، ۰۶:۳۰ ب.ظ

اعلام برائت شهریار زرشناس از حضور در فضای مجازی

 

دانشگاه تراز البته قواعد و لوازمی دارد که گویا تلاش چندانی برای دستیابی به آن وجود ندارد. کما اینکه مقام معظم رهبری نیز علت عدم نیل به آرمان تشکیل دانشگاه اسلامی را در فقدان مدیریت اسلامی دانشگاهها عنوان نمود. مدیریت اسلامی لزوما مدیریت آدمهای ریش دار یا چادری و نماز خوان و وابسته به یک جناح خاص نیست. مدیریت اسلامی مدیریت بر اساس مساله شناسی و دغدغه برای رفع مشکلات و کاستیهاست.

کوتاه نمودن سالهای تحصیل و حذف درسهای غیر ضروری، پرهیز از اختلاط و اصلاح فضای هیجان غریزی، استفاده از اساتید معتقد و صالح، تغییر متون درسی بر مبنای حقایق علمی و دینی، پژوهش و خلاقیت محوری و... از جمله لوازم این تحول در محیطی است که باید علمی بماند و مبدأ تحول در جامعه.

البته کسی نمیتواند تضمین کند که مجموعه این عوامل حتما به تشکیل دانشگاه تراز ختم خواهد شد؛ اما قطعا در اصلاح وضع موجود و تغییر به سمت پیشرفت و تعالی، تأثیر شگرفی خواهد داشت.

کلیپی کوتاه و مستند و پرشور از شهریار زرشناس در رابطه با وضعیت بعضی کتب تحصیلی دانشگاهها منتشر شده که در خور توجه و شایسته بررسی است. در این لینک تماشا کنید:

https://www.aparat.com/v/l4KEW

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درباره حواشی اخیر اردوگاه اصولگرایان بابل

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۸، ۰۲:۳۹ ب.ظ

این متن ممکن است باعث رنجش خاطر بعضی از دوستان شود.

تشتت آراء و آشفتگی روانی در بدنه اصولگرایان بابل از مدتها قبل قابل پیش بینی بود و تذکر لازم هم به صورت مکتوب بیان شد. جلسات ناهماهنگ در ماه مبارک رمضان منجر به انتشار دغدغه های دلسوزان این طیف در سطح رسانه ها گردید و این آشفتگی را غیرقابل انکار ساخت.

نخستین وجه از این آشفتگی را باید در بی اعتمادی نسبت به بعضی از تصمیم سازان پیدا و پنهان جریان اصولگرایی دانست و وجه دوم را در نارضایتی از رفتارهای نامزدهای مطرح.

پرده اول:

1- در انتخابات مجلس 1390، به رغم اصرار اکثریت بدنه اصولگرایی در معرفی و حمایت از دو نامزد، با اصرار "یک نفر" فهرست انتخاباتی اصولگرایان در معرفی و حمایت از حجت الاسلام ناصری، منحصر ماند. برخلاف تصور عموم، "یک نفر" مخالف حمایت رسمی از جناب آقای مومنی بود و جالب آن که به شهادت بعضی از بزرگان، در جلسات خصوصی و درگوشی،  حسین نیازآذری مورد حمایت قرار می گرفت که البته افشای این حرکت زیگزاگ، فارغ از تبعاتی که به همراه داشت، شتاب آن را گرفت. دیگر همه فهمیده اند که ظاهر و باطن بعضی آقایان به رغم تکرار قسم والله و بالله و تالله، یکی نیست.

برای همین اکنون با توجه به بعضی دلبری های مشهود و چینش مهره های ستادی در سیستم شهرداری، نمی توان ادعای بی طرفی بعضی حضرات در رابطه با کاندیداتوری اردشیر بیژنی را نیز به راحتی باور نمود.

2- در انتخابات مجلس 1394، اکثریت طیف اصولگرا، حمایت از سعادتی و مومنی را در رقابت با اصلاح طلبان و طیف خاکستری لازم می دانستند. برخلاف نظر اکثریت، نام سعادتی از فهرست حذف شد و درگیری انتخاباتی نامبارک و ناگواری بین بدنه اصولگرایان به خصوص در فضای مجازی شکل گرفت که نتیجه محتوم آن شکست اردوگاه اصولگرایان بود.

برای همین اکنون با توجه به بعضی قراین تصویری، نمی توان اصرار "یک نفر" را در گنجاندن حجت الاسلام ناصری در قاب دوربین های خبری به منزله بی طرفی او در صورت کاندیداتوری ایشان دانست.

3- در مرحله دوم انتخابات قبلی مجلس، حمایت از حسین نیازآذری در مقابل همت طاهرنژاد اتفاق عجیبی نبود؛ اما عجیب این جا بود که بعضی از اصولگرایان در حرکتی شتابزده، نیازآذری را در بیانیه خود "حامل ارزش های ایثار و شهادت" لقب دادند که نشان از رویکردهای پشت پرده آنان داشت.

الغرض؛ ناتوانی در ارائه لیست واحد و ایجاد اجماع بین نامزدهای متعدد اصولگرایان در انتخابات قبل را نمی توان نادیده گرفت.

پرده دوم:

1- حجت الاسلام ناصری زحمات بسیاری در طول نمایندگی خود در مجلس کشیده است؛ اما رودربایستی خاص وی با باند تمامیت خواه علی لاریجانی، باعث سکوت وی در خیانت برجام شد. حجت الاسلام در ماجرای زیان بار برجام نتوانست نمایندگی جریان فکری انقلاب اسلامی را برعهده گرفته و هنوز نیز از اشتباه خود ابراز ندامت نداشته است.

2- سردار سعادتی رزمنده ای فعال و دلسوز است؛ اما بعضی رفتارهای احساسی وی در شأن یک مدیر پخته و با تجربه نیست. حلقه مشاورین این سردار گرانقدر نباید محصور در چند پاسدار بزرگوار بازنشسته و بیکار باقی مانده و ذهن ایشان از فرآورده های گفتمانی جریان انقلاب عقب بماند.

3- جناب آقای مومنی، انسان پاک و بی حاشیه ای است که بیانیه اخیر وی نشان از شهامت ایشان در بیان مواضع دارد. این برادر بزرگوار به هر دلیل هنوز نتوانسته ارتباط متقنی با جریان انقلابی شهر برقرار نماید. حضور مستمر وی در صحنه های سیاسی بعد از انتخابات می توانست جایگاه او را از یک شخصیت صرفا انتخاباتی به پدیده ای سیاسی و جریان ساز تبدیل نماید.

4- آقای کریمی فیروزجایی جوانی خوش آتیه بود؛ اما به نظر آن قدری دشمن دارد که تأیید صلاحیتش همچنان دور از ذهن به نظر برسد؛ اما تأیید صلاحیت وی ممکن است اتحاد و قیام نیروهای منتقد به جریان مدیریت شهر را در پی داشته باشد.

5- آقای حسن نتاج برادری دوست داشتنی و متدین است؛ همین! در تمام این سال ها همچنان منتظر یک موضع انقلابی او در فراز و نشیب های سیاسی و ارزشی شهر و استان و کشور مانده ایم. از این سکوت مطول و نگران کننده بیم آن می رود که جنابشان در صحنه های سخت نیز حاضر به پرداخت هزینه برای دفاع از حریم ارزش ها نباشد.

6- اردشیر بیژنی، نقاط برجسته و هم ضعف هایی در گذشته کاری خود دارد. نکته این جاست که خودش نیز هیچ گاه داعیه اصولگرایی نداشته است. وی به همان میزان که با بعضی چهره های اصولگرا ارتباط گرفت و در مناصب اداری و داد و ستدهای اقتصادی، حالی به آنها داد با چهره های اصلاح طلب نیز چنین نمود و ... خسارت های فرهنگی دوران تصدی وی و حامیانش به جریان انقلاب و تقویت گروه های خودباخته فرهنگی، احیای چهره های مریض فتنه و ... از ذهن فعالان انقلابی شهر زدودنی نیست. بیژنی در خوش بینانه ترین حالت، نیازآذری شماره دو است که جهت گیری های سیاسی وی بر اساس مصالح فردی و گعده ای متغیر بوده و در بزنگاه ها نمی تواند نمایندگی جریان فکری انقلاب را برعهده داشته باشد.

حضور احتمالی وی در فهرست انتخاباتی اصولگرایان، مواجهه ای تاریخی بین جوانان انقلابی با سر دسته های منفعت طلب این جریان را رقم خواهد زد و درسی فراموش ناشدنی به یقه سفیدها و اصحاب جیب و میز و مقام خواهد داد.

7- جناب آقای شفقت در صورت حضور در صحنه انتخابات راه دشواری در پیش داشته و ممکن است به همان سرنوشتی مبتلا شود که جناب آقای مومنی در این چند دور از انتخابات به آن دچار شده است.

8- سردار آراییان از مفاخر ایثار و شهادت است که هیچ پایگاه اجتماعی قابل اعتنایی جز در محدوده بابلکنار نداشته و در بیان تفکرات سیاسی خود و برقراری رابطه با بدنه اصولگرایی تا کنون ناتوان بوده است. به عبارت دیگر در حال حاضر شانسی برای توفیق وی قابل تصور نیست.

الغرض؛ انتخاب نامزد اصولگرا بر نامزد اصلاح طلب (با فرض سلامت نفس) رجحان دارد. بی تدبیری دولت در کنترل اوضاع اقتصادی کشور ثابت کرد رأی به اصلاح طلبان خواسته یا ناخواسته خیانت به ایران و مردم است. با این وصف اما فاصله چهره های مطرح اصولگرا با ایده آل های انقلاب و نگرانی از بعضی ضعف ها مانع از حضور با نشاط و پرانگیزه بدنه جوان و قدرتمند اصولگرا در عرصه رقابت ها خواهد شد. صرف تعدد این حجم از نامزدهای نمایندگی نیز احتمال شکست این جریان را تقویت می نماید.

پیشنهاد:

1- در وهله نخست پیشنهاد می شود جریان اصولگرایی با دل کندن از چهره های سنتی و تکراری و دعوت از شخصیت هایی بدیع و منحصر به فرد مانند دکتر سید محمود نبویان که توانایی موج سازی تبلیغاتی را داشته و در گفتمان علمی و حماسی انقلاب پیشرو هستند، صحنه رقابت را در اختیار بگیرد.

2- در صورت عدم اقبال به پیشنهاد فوق، بزرگان تأثیرگذار جریان اصولگرا با پرهیز از بعضی دلبری های پشت پرده و چشم پوشی از منافع خاص به دیدگاه بدنه اصولگرایان احترام بگذارند. موج اخیر رسانه ای دلسوزان ارزشی شهر نشان داد این طیف دیگر در قبال تحمیل نامزدهای نامعتبر سکوت نخواهد کرد. به طور صریح باید گفت کسی که قرار است نخ تسبیح و عنصر ایجاد وحدت باشد نباید با خود رأیی به عامل تفرقه و تقابل نیروها تبدیل شود.

3- شهرستان بابل هفت امام جمعه دارد و دستیابی به وحدت رویه، دستکم نیازمند اعتبار بخشی دیدگاه هر هفت نفر است. شما نمی توانید امام جمعه یک منطقه را در تصمیم گیری ها به حساب نیاورید؛ اما از مردم و علاقمندان وی در آن منطقه انتظار حمایت از نامزد مدّ نظر خودتان را داشته باشید.

4- نامزدهای مطرح فعلی جریان اصولگرا با پرهیز از سیاست زدگی و مصلحت بینی های تبلیغاتی، موضع شفاف خود در خصوص مسائل کشور را به صراحت بیان کنند. این صراحت لهجه اعتماد نیروهای انقلابی را برانگیخته و از نظر تبلیغاتی نیز موجی اجتماعی را به نفعشان رقم خواهد زد. مردم از عملکرد دولت خسته اند و شهامت نامزدهای اصولگرا در نقد رویکردهای منفعلانه دولت و جریان های موازی، حرف دل مردم به خصوص قشر مستضعف به حساب می آید.

5- اتحاد و همدلی و اجماع نامزدهای مطرح اصولگرا که اغلب باعث ریزش آرای یکدیگر می شوند آرزوی محالی نیست. هر چند با شرایط فعلی کمی دور از دسترس به نظر می رسد؛ اما تقویت گفتمان وحدت و همگرایی به عنوان یک مطالبه ارزشی در مجموع به نفع جریان انقلاب خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا