اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ارز و سکه» ثبت شده است

خنجر گرانی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۴ آبان ۱۴۰۳، ۰۶:۳۱ ق.ظ

اینکه وزیر اقتصاد و رییس کل بانک مرکزی همزمان مصاحبه می کنند و می گویند قیمت دلار در نقطه خوبی است و بنا داریم در همین حول و حوش نگهش داریم یعنی گرانی آن تعمدی است و اگر می خواستیم روی قیمت قبلی هم می توانستیم نگهش داریم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سفرنامه کربلا (قسمت سوم)

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۵ شهریور ۱۴۰۳، ۰۶:۲۷ ق.ظ

photo_2024-09-03_22-08-12_yby7.jpg

 

به جمعیتی که از زیارت برگشته بودند خسته نباشی و زیارت قبول می گفتم. اغلب خوشحال بوده و لبخند به لب داشتند. آنها هم انگار باری از دوش خود برداشته و رسالتی را به انجام رسانده بودند. مسیر مرز تا ورود به پایانه طولانی و برای افراد مسن یا آنهایی که وسایل زیادی دارند دشوار است. قسمت ایران این مشکل وجود ندارد. ماشینها میتوانند تا نزدیک پایانه بیایند. اصل دوری مسافت مربوط به مرز عراق است. گاری چی هایی هستند اغلب عرب یا افغانی مبلغی حدود دویست هزار تومان برای حمل مسافر و بار می خواستند. موقع برگشت البته چون خلوت بود به صد یا پنجاه هزار تومان هم قانع بودند. گفتیم خودمان سه تا مردیم و وسایلمان را حمل میکنیم. پیرمرد و پیرزنی روی گاری به طرف مرز می آمدند. گارچی ها اصرار دارند سریعتر محموله خود را به مقصد رسانده و برگردند. پیرمرد که گویا آدم باصفایی است روی گاری پایش را در بغل گرفته و با صدای بلند داد می زد: بوقققققق. همه را خنداند خدا خیرش بدهد.

از خاطرم نمی برم که باید یاد شهدا باشم. همه شهدای دفاع مقدس آرزوی زیارت کربلا را داشتند. شهید کتابی در وصیتش نوشت دوست دارم کنار حرم امام حسین چایخانه زده و از زوار پذیرایی کنم. او حالا به آرزویش رسیده است. خیلی از شهدا دوست داشتند لب تشنه و با سر جدا و اندام قطعه شده به دیدار ارباب بی کفن بروند. محمد مصطفی پور نوجوان چهارده و خرده ای ساله روی پیراهنش نوشت: آنقدر غمت به جان پذیریم حسین تا قبر تو را بغل بگیریم حسین. گفت دوست دارم تیر به همین نقطه از جیب پیراهن لباسم بخورد و شهید شوم. همین گونه که می خواست شهید شد. جای جای مرز مهران هم معطر به خون شهداست. همه شهدا آرزوی زیارت کربلا را داشتند؛ اما به ذهنم رسید شهدای مرزنشین حال و هوای بهتری داشته و حسرت بیشتری کشیده اند. او می بیند تا مشهد امام رضا نزدیک به یک شبانه روز راه است اما تا حرم امام حسین حدود سه ساعت راه دارد و اما مسیر بسته است. خدا صدام و حزب بعث را لعنت کند. من هر چه دارم از شهدا و اهل بیت است. پول زیارت هم از کاری که برای شهدا انجام دادم جور شد. توی دلم از شهدا قدردانی می کنم.

راننده های عراقی داد می زنند و مسافر می خواهند. قیمتها را بررسی می کنم. یک راننده جوان ون هست به نام حامد که هم لبخند به لب دارد هم قیمت پایین تری پیشنهاد می دهد. می پرسم مسافر دارد یا نه که دیدم سه نفری را سوار کرده با ما شدیم هفت نفر. کولر هم زد. نشستیم. اما یکساعتی طول کشید تا سه مسافر دیگر هم اضافه شوند و ماشین راه بیفتد. خیلی هم یواش حرکت می کرد و انصافا خستگی زیادی به ما تحمیل شد. من زیاد در ماشین و جای تنگ بنشینم زانوهایم به درد می آید.

آن سه نفر اول اهل بیرجند بودند. مردی که از بقیه بزرگتر بود با من شروع کرد به صحبت. راننده اتوبوس بود. عکسهای خانوادگی اش را هم دراورد و نشان داد. حوصله اش سر رفته بود و دوست داشت یکضرب حرف بزند. پسرش که میخورد هفده هجده ساله باشد کنار راننده نشسته بود. فهمیدم موبایلش را درآورده به پخش ماشین وصل کرده و می خواهد روشن کند. پدرش گفت: امیرحسین! شاید مسافرها خوششان نیاید. دستم آمد و زود پریدم وسط گفتم هر چقدر دلت می خواهد مداحی بزن. موبایل را از پخش ماشین جدا کرد و گفت ندارم! جوانی پیش من نشست اهل شهر ری که البته ترک زبان بود. شمایل بسیجی داشت. با هم شروع به صحبت کردیم. ساکن کربلا بود و در عتبات کار می کرد. خیلی اطلاعات مفیدی از او بابت تجربیاتی که داشت کسب کردم و در سفر به کارم آمد. با حوصله بود و به سوالات من با دقت جواب می داد. مرد بیرجندی از او پرسید جزو بچه های اطلاعات و سپاه هستی برای امنیت زیارت اربعین؟ بنده خدا گفت نه و باز هم توضیح داد که در عتبات و بازسازی آن فعال است و...

یک نکته ای ذهن مرا مشغول کرده و آزار می داد. سال 82 که به عراق سفر کردیم اصلا دینار و دلار با خودم نبردم. فقط اسکناس ایرانی همراه داشتم. پول ما خیلی در عراق اعتبار داشت. عراقی ها بودند که خودشان را با پول ما وفق می دادند. هزار تومان در می آوردیم تا کمر برای ما خم می شدند. یک ماشین دربست گرفته بودیم از نجف ما را برد کوفه و مزار کمیل و مسجد زید و حنانه و صعصه و ... تا ظهر در اختیارمان بود شش هزار تومان گرفت. به کفشدارهایشان یک پنجاه تومانی هدیه می دادم ذوق می کردند. خوراکی و سوغاتی و هزینه اسکان را با پول ایرانی پرداخت می کردم. حالا اما ارزش پول ما سقوط کرد و خیلی از دینار آنها پایین تر آمد. دیگر اسکناس ما اینجا کاربردی ندارد. آنها هستند که می آیند ایران هر چه می خواهند خرید می کنند و در هتلهای خوب ساکن می شوند. در صورتی که قبلا چنین نبود. این هم چرخ و بازی روزگار است. حالا من هی باید تلاش کنم صفرهای اسکناسهای عراقی را درست بشمارم. بانکها ارز درشت به دست ما دادند. قطعا با مشکل خرد کردن اسکناس مواجه می شدم. باید دقت می کردم مثلا ده دیناری و صد دیناری را بابت صفرهای اضافی منقوش در اسکناسهای عراقی اشتباه نگیرم. دیناری که دولت به ما داد با ارزی که بابت سفرهای هوایی به عتبات یا غیر عتبات می دهد تفاوت داشت و چندان از قیمت بازار آزاد ارزان تر نبود. دوره پیک سفر که نباشد دینار بازار آزاد هم همین حول و حوش سی و هفت هشت هزار تومان است که الان دولت پای ما حساب کرد. کمااینکه دینار در روزهای اربعین در بازار آزاد به 45 هزار تومان رسید و بلافاصله بعد از اربعین به 39 و 40 هزار تومان برگشت. آرزو می کنم دوباره روزی برسد پول ما با ارزش شده و با اسکناسهای خودمان در عراق به گشت و گذار بپردازیم. باور دارم آن روز دوباره از راه می رسد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عذاب وجدان!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۸:۴۹ ب.ظ

مخالفت جمهوری اسلامی با تعطیلی شنبه/ طبق قانون اساسی فقط جمعه تعطیل رسمی است

 

وضعیت ارز و سکه را که نتوانستند کنترل کنند؛ گرانی کالا و خدمات را که نتوانستند کنترل کنند؛ افسار بورس که از دستشان در رفته؛ بانکها ساز خودشان را می زنند و حاکمیتی مستقل دارند؛ تولید و عرضه خودرو که داد ملت را درآورده؛ کارخانه های فولاد و پتروشیمی و هلدینگها که به جایی پاسخگو نیستند و... تعطیلی شنبه به بهانه ارتباط بازرگانی با غرب، راحت ترین و بی دردسرترین اقدام بود که آخر عمر کاری شان بگویند مجلس برای اقتصاد و معیشت مردم قدمی برداشته.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دست از سر جیب ما بردارید!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۶ فروردين ۱۴۰۳، ۰۵:۰۹ ب.ظ

سکه و دلار باز هم شگفتی‌ساز شدند!/کاریکاتور

 

هر دولتی که می آید شعار مهار تورم سر میدهد بعد زوم میکند روی دخل و خرج مردم. برنامه ریزی می کند چطور پول بیشتری از دست مردم برباید بلکه سرمایه های خرد آنها باعث ایجاد ورم بیشتر در اقتصاد نشود. یارانه ها را دستکاری میکنند هم مقدارش هم زمان پرداختش، برای همین دویست هزار تومان فجرانه چقدر نقشه میکشند از چنگ ملت بیرون بیاورند انگار کسی میتواند با این پول طلا و دلار بخرد. خروجی بانکها قفل شده و دریچه وام ها را می بندند، هزینه خدمات را افزایش می دهند و...

اما هیچ کس نیست جلوی رشد شبانه و ناگهانی قیمت ارز و سکه را در پستوهای تاریک مافیای دلالی و غارتگری بگیرد. گلوگاه اقتصاد و منشأ گرانی نه در اختیار مردم و نه تحت کنترل دولتهاست. اوضاع این چند روز را ببینید و دستتان را از جیب ما بیرون بکشید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کشف حجابی دیگر از دولت اسلامی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۲ اسفند ۱۴۰۲، ۱۲:۰۷ ب.ظ

تصویری تازه از وضعیت آخرالزمانی فرودگاه امام خمینی

 

اینجا فرودگاه امام است، چهره بی حجاب دولت اسلامی را مشاهده می کنید.

منظورم از بی حجابی، برداشتن روسری نیست. این که دیگر به یک مساله عادی مبدل شده و نظام دیوانسالار برنامه ای برای کنترل آن ندارد.

انبوه جمعیتی که برای دریافت ارز یارانه ای مسافرتی در فرودگاه جمع شده اند چهره عریان بی نظمی اقتصادی دولت اسلامی را به نمایش گذاشته اند.

در حالی که مردم در گوشه ای از کشور اسیر سیل و مشکلات ناشی از آن هستند، فشار معیشت، نفس بسیاری از خانواده ها را بند آورده، دولت دارد به هر کس که قصد سفر خارج از کشور را دارد حدود بیست میلیون تومان یارانه پرداخت می کند. این وضعیت با شعار اقتصاد مقاومتی چه تناسبی دارد؟

مسافران سفرهای خارجی در نوروز معمولا از چه طیفی هستند؟ چند مسئول میان رده را سراغ دارید که فرزند یا فرزندانشان در خارج از کشور مشغول به تحصیل و زندگی و سفر هستند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مردم را چی فرض کردی؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۹ آذر ۱۴۰۲، ۰۴:۲۷ ب.ظ

مصطفی نیازآذری متهم بزرگ و فراری پرونده اکبر طبری که از کانادا به کشور برگشته و راست راست برای خودش میچرخد و به ریش مردم و دستگاه قضا میخندد مصاحبه کرده و گفته که قصد دارد با درآمد حاصل از فعالیت اقتصادی اش به امور خیر و عام المنفعه بپردازد! پسرجان! از کیسه خلیفه می بخشی؟ این مال و اموالت زا از کجا آورده ای که حالا ژست حاتم بخشی میگیری؟

دستگاه قضایی حواسش به اذهان عموم هست که بخاطر ضعف و انفعال و تعللش در برخورد با آقازاده ها و یقه سفیدها چه بلایی بر سر اعتماد مردم و اعتبار نظام اسلامی می آید؟

 

photo_2023-12-10_17-42-19_fg9q.jpg

photo_۲۰۲۳-۱۲-۱۰_۰۹-۴۸-۴۴_(2)_sk7w.jpg

photo_۲۰۲۳-۱۲-۱۰_۰۹-۴۸-۴۴_ggs.jpg

photo_2023-12-10_17-41-20_85x0.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ارز خود میبری و زحمت ما میداری!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۶ آذر ۱۴۰۲، ۰۷:۲۶ ق.ظ

کنسرت گوگوش ده میلیون و پانصد هزار دلار ارز از کشور خارج می‌کند.

جماعت غربزده و خودباخته و نق زن و همیشه طلبکار، این خسارتها را نمی بینند. مشابه این ولخرجی های اسراف کارانه در زندگی قبیله سگ باز و خودبرتر بین البته امری عادی است.

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دوربین مخفیه داداش؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۳ آبان ۱۴۰۲، ۰۵:۰۷ ب.ظ

مهدی جهانگیری مگه متهم اقتصادی نبود؟ مگه زندان نرفت؟ کی آزاد شد؟ بر فرض آزاد شد چرا بهش پست دادن؟ اونم پست اقتصادی! بابا یه جوون معمولی سوءپیشینه داشته باشه نمیذارن آبدارچی اداره بشه، اون وقت مهدی جهانگیری بی سر و صدا از زندان آزاد شد گذاشتنش رییس اتاق بازرگانی ایران و یونان؟! تو دولت اصولگراها؟ چپ و راست خوب هوای همدیگه رو دارنا! 

بعد ملت دلشونو خوش کرده بودن که بعد از اون همه مصیبت که بابت بورس و تورم و کرونا و ارز و سکه و نفت و ... سر مملکت اومد حتما روحانی و اسحاق جهانگیری و زنگنه و ...  محاکمه میشن. smiley بعد میگن سوت زنی کنید بهتون جایزه میدیم!

بی خیال بابا سر کاریم.

 

روزنامه جوان: جرم: قاچاق حرفه‌ای ارز

 

photo_2023-11-14_15-52-34_2ws4.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اگر واقعاً کشورت را دوست داری

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۰ شهریور ۱۴۰۲، ۰۹:۵۲ ق.ظ

وزیر رئیسی: درخواست اقامت موقت کانادا نداشته ام /برای هجدهمین بار از کانادا دیدن کردم

 

قاضی زاده هاشمی وزیر اسبق ارشاد در واکنش به تحریم اقامتی از سوی دولت کانادا نوشت:

"من یک ویزای توریستی طولانی‌مدت برای ورود به کانادا داشتم و تصمیم گرفتم قبل از انقضای آن، برای هجدهمین بار از کانادا دیدن کنم. این دیدار پایان یافته است، نه من و نه خانواده‌ام هرگز درخواست اقامت موقت یا اقامت کاری در کانادا را مطرح نکرده‌ایم."

قاضی زاده هاشمی در دوره جوانی از دانشجویان بسیجی و جبهه ای بود. وزیر شد اما دیگر پزشکی متمول بود که گاه در مصاحبه هایش تهی دستان را به سخره می گرفت. روحانی در دولت دوم خود او را از وزارت کنار گذاشت.

او می گوید هیچ جای دنیا را به ایران ترجیح نمیدهد اما طبق گفته خودش هجده بار به عنوان توریست به کانادا سفر داشته!

ایرادی ندارد آدم بسته به وسع و توان مالی اش دور دنیا سفر کند و هم لذت ببرد هم از عبرتهای عالم بهره بگیرد اما کسی که هجده بار برای گردش و استراحت به کانادا سفر میکند کارش غیر ضروری و نا بجاست. با شایعات هم کاری ندارم که آیا آنجا مشغول سرمایه گذاری بوده یا نه ولی از افراد مشهور و منتسب به نظام و میهن پرست انتظار می رود اگر قصدشان استراحت است در گوشه و کنار همین مملکت جاهای دنج و خوش آب و هوا بسیار است لااقل اینطوری پولشان به جیب هموطنان خودمان برود در این اوضاع و احوال اقتصادی ارز مملکت هدر نرفته و نفعی به معیشت مردم خودمان برسد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آبرو داری در کشور همسایه

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۷ مرداد ۱۴۰۲، ۰۴:۴۵ ق.ظ

ایرانی هایی که می روید ترکیه خرید میکنید و اقتصاد کشورتان را پنچر کرده اید

هموطنانی که ارز مملکت را هدر می دهید

عزیزانی که همیشه طلبکار هستید چرا پول روضه خرج فقرا نمی شود اما تفریح و خریدتان را میبرید ترکیه

اگر این نظرات متعلق به کاربران عراقی بود در آستانه ایام اربعین چه جار و جنجالی را بر ضد مسافران و زائران کربلا بلند می کردید؟

 

کامنت‌های تاسف‌بار مردم ترکیه علیه مسافران ایرانی‌

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

علاوه بر گیرنده، فرستنده ها را هم تنظیم کنید!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۷، ۰۷:۰۲ ب.ظ


در خبری خواندم که قرار است به زودی مدیر چند صرافی به اتهام اخلال در نظام اقتصادی محاکمه شوند. ضمن تشکر از این اقدام یادآوری این نکته مقام معظم رهبری درباره عوامل مقصر در نابسامانی های ارزی کشور که در تاریخ 22 مرداد امسال بیان شد را خالی از لطف نمی دانم:

"ارز را یا سکّه را وقتی که به‌صورت غلط تقسیم میکنند، این دو طرف دارد: یکی آن که می‌آید این را میگیرد و مثلاً فرض کنید قاچاقچی است یا به قاچاقچی میفروشد؛ یکی آن که این را میدهد. ما همه‌اش داریم دنبال آن کسی که «میگیرد» میگردیم -مفسد اقتصادی، قاچاقچی- درحالی‌که تقصیر عمده متوجّه آن کسی است که «داد»؛ او را باید دنبال کرد."

  • سیدحمید مشتاقی نیا