اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۲۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اخلاق اسلامی» ثبت شده است

قدرت منهای اخلاق

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۲ خرداد ۱۴۰۳، ۱۱:۵۸ ق.ظ

photo_2024-06-11_11-52-11_wycc.jpg

 

اخبار دروغ و تخریبی فراوانی منتشر می کرد. یکبار یکی اعتراض کرد. جواب داد آقا فرموده مگر نمی بینید من دارم چپ و راست شمشیر می زنم؟!

بله چپ و راست باید شمشیر زد اما در مقابله با دشمن نه اینکه برای زدن چپ و راست هر نوع دروغ و تهمت و تخریبی مجاز باشد.

هر جا کانون قدرت بود می رسید و وصل می شد.

یکبار در گروه تلگرامی اش طلبه ای که دوست وی بود به خانمی محجبه توهین بسیار زشتی انجام داد که در شأن خانواده خودش بود. در آمد پشتش که بعله در فضای مجازی کلماتند که حکمفرما هستند و ... ! صاف و پوست کنده اش یعنی اخلاق کیلویی چند؟ همان مبنای منافقین که هدف وسیله را توجیه می کند...

امروز این تصویر را در گروههای مجازی دیدم یاد بعضی خاطرات افتادم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خردورزی

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۱ خرداد ۱۴۰۳، ۰۵:۲۳ ب.ظ

خردورزی، بالاترین قابلیت انسان است | بهداشت نیوز

 

دوستان انقلابی من در انتخابات پیش رو به دو قشر حامی جلیلی و یا حامی قالیباف تقسیم می شوند. هر یک هم برای این رویکرد خود و نیز رد طیف مقابل ادله ای ذکر می کنند.

یک حرف این وسط برای من تازگی داشت. دوستانی در حمایت از قالیباف به استدلالی پیرامون نقد جلیلی استناد کردند که اگر چه قانع کننده نیست اما از جهت اخلاقی می تواند محل تأمل باشد.

آنها می گویند در طول رفاقت و تعامل با دوستانی که تحصیل کرده دانشگاه امام صادق علیه السلام تهران و یا موسسه امام خمینی قم هستند همواره دچار مشکل و ناراحتی شده و خاطره خوبی برایشان رقم نخورده است. احساسشان بر این بود دوستانشان به صرف دریافت مدرک از دو مرکز علمی مذکور با نگاهی از بالا به پایین نسبت به مسائل جاری برخورد نموده و هر کس از دوستان خود را به صرف اندک نقد و نگرشی متفاوت رد و طرد نموده اند. این نوع خود حق پنداری مطلق چیزی شبیه مبانی فکری داعش و سلفیون است که در نهایت خون هر کس با اعتقادی متفاوت را مهدور می دانند.

این دوستان نگران بودند با روی کار آمدن سعید جلیلی و میدان گرفتن تحصیل کردگان دو مرکز فوق، شاهد رواج بداخلاقی و نزاع و طرد و تکفیر در جامعه باشیم.

البته همانطور که عرض کردم ادعای این دوستان اقناع کننده نیست. در هر طیف و جماعتی هر نوع آدم با هر نوع رفتاری ممکن است به چشم بیاید؛ اما صرفا از باب تذکار اخلاقی خوب است نیروهای انقلابی به این مساله توجه کنند که ناشکیبایی شان در مقابل دوستان و مردم در درجه اول باعث آسیب به خط فکری و جریانی خودشان و ریزش همفکران و ناکامی مستمر سیاسی و اجتماعی خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کار خوب جهانبخش

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۵ خرداد ۱۴۰۳، ۱۱:۴۷ ق.ظ

ببینید | بوسه علیرضا جهانبخش بر دستان مادرش قبل از حضور در اردوی تیم ملی

 

دو روز پیش به طور اتفاقی و عبوری کانالهای تلویزیون را جا به جا میکردم که در شبکه سه به نظرم خبر ورزشی، صحنه جالبی دیدم. مادر و پدر علیرضا جهانبخش او را تا محل برگزاری اردوی تیم ملی بدرقه کردند. جهانبخش وقتی از ماشین پیاده شد مقابل دوربین سر خم کرد و دستان مادر و پدرش را بوسید. چقدر این صحنه زیبا بود.

سالها پیش ایرج نوذری مجری یک مسابقه تلویزیونی با محوریت فرش ایرانی بود. در قسمتی از برنامه، پدر مرحومش متوچهر نوذری میهمان او شد. او هم آن روز خم شد و مقابل چشم حضار دست پدر را بوسید.

آنهایی که دنبال تقلید و الگوبرداری از سلبریتی ها هستند اینجور کارها را هم از مشاهیر اصل و نسب دار یاد بگیرند. احترام و بزرگداشت پدر و مادر از گرانبهاترین میراث های ملی و مذهبی مردم ماست که متضمن تأمین دنیا و آخرت آنها به شمار می رود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اما ... امام!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، ۰۷:۴۶ ق.ظ

 

این کار را در سالگرد امام سال 89 بازنویسی و آماده کردم که در قالب بروشور توسط حوزه هنری شهر ری به صورت انبوه منتشر و در بین زائران مرقد مطهر حضرت روح الله توزیع گردید:

 

من را نبین!

رسم است گاهی که روحانی وارد مسجد می شود یکی داد می زند و از مردم می خواهد صلوات بفرستند.

وارد مسجد که شد یکی با صدای بلند فریاد زد: صلوات!

فرصتی که پیش آمد او را صدا زد و گفت: برای چه صلوات فرستادی؟ برای پیامبر خدا یا به خاطر من؟! اگر می خواهی برای پیامبر صلوات بفرستی بگذار فرصتی دیگر؛ اما اگر به خاطر من است بدان که از دستت راضی نیستم.

حجت الاسلام محمد سروش محلاتی/ حدیث نور، ص 37، 36

مثل مولا

نشسته بود و به آرامی داشت جورابش را وصله می زد. انگار نه انگار بالاترین شخصیت یک کشور ثروتمند است. انگار نه انگار ابهت و همّت او جهانی را مسحور خود ساخته است. اشک در چشمانم حلقه بست.

گفتم: آقا! اجازه بدهید جورابی برایتان تهیه کنم.

به آرامی پرسید: از پول کی؟

می دانستم نمی خواهد باری بر دوش بیت المال بگذارد. می دانستم از شائبه اسراف هم پرهیز می کند.

پاسخ دادم: از همان پولی که شما به عنوان حقوق به ما می دهی.

سیره عملی اش همین بود. اصرار من فایده ای نداشت. می گفت: همین خوب است. مشکلش چیست؟!

یدالله شمسعلی/ سیرت آفتاب، روایت26، ص32

در فکر رزمنده ها

هواپیماهای دشمن حمله شدیدی را آغاز کرده بودند. صدای وحشتناک شلیک ضدهوایی ها فضای رعب آوری را ایجاد کرده بود. برق ها را قطع کرده بودند. داشتم بالای حسینیه نگهبانی می دادم. دلم پیش امام بود. پله پله ها را در آن تاریکی به سختی طی کردم و خودم را به زیرزمین رساندم. از پیرمرد مستخدم سراغ امام را گرفتم.

پاسخ داد: حاضر نشد با ما به پناهگاه بیاید. گفت آنها که پشت تفنگ هایشان نشسته اند و نمی توانند به جای امن بروند چه فرقی با من دارند؟

محمد رضا رضوان طلب/ آخرین حلقه رزم، ص69

اول، خدا!

همه شان آدم های مهمی بودند. به عنوان سران کشورهای اسلامی آمده بودند پیش امام تا درباره صلح بین ایران و عراق مذاکره کنند. اذان ظهر را که گفتند، جلسه را نیمه کاره رها کرد. هیچ چیز نمی توانست نماز اول وقت را از او بگیرد. عادت داشت لباسش را برای نماز خوش بو کند. از من عطر خواست، بعد ایستاد به نماز. آن بنده های خدا هم پشت سرش قامت بستند.

حجت الاسلام توسلی/ درس هایی از امام، ص129

 دل شیر

خردا 42 بود. فهمیده بودند امام می خواهد سخنان کوبنده ای بر ضد شاه بگوید. چند کامیون پر از نیروهای کماندو و مزدورهای قوی هیکل آورده بودند و در سطح شهر قم مانور دادند. ترس بر خیلی ها غلبه کرده بود. عده ای آمدند و گفتند: آقاجان! اوضاع خطرناکی است. احتمال دارد هر اتفاقی بیفتد. آنها به شما رحم نمی کنند. خواهش می کنیم امروز را در خانه بمانید و بیرون نروید.

با خونسردی جواب داد: بیرون می روم، آن هم با جیپ روباز تا همه شهر مرا بببینند!

ساعتی بعد راه افتاد و رفت فیضیه برای سخنرانی.

حجت الاسلام حسن روحانی/ روزنامه کیهان، 24/3/1362

محضر یار

وارد سی. سی. یو که می شدی با دیدن رنگ رخسارش می توانستی متوجه شوی که حال و روز خوشی ندارد. به خاطر بیماری اش، آن قدر به او سوزن زده بودند که پوست دستش سیاه و کبود شده بود.

با این حال از ما آبی می خواست و وضویی می ساخت و بی توجه به ضعف جسمی و رنجی که از بیماری می کشید، می ایستاد به نماز. با خدا که حرف می زد، آرامش عجیبی داشت.

سید محمد سیادتی/ فصل صبر، ص217

مرد آسمانی

دلمان می خواست یک بار بگوید: یک لیوان آب برایم بیاورید! آن وقت با سر می دویدیم و خواسته اش را اجابت می کردیم؛ اما هرگز این اتفاق نیفتد. نه از ما که فرزندانش بودیم و نه از مادرمان که همسرش بود، هیچ گاه تقاضایی نکرد. خودش بلند می شد و کارش را انجام می داد. می گفت: از شما توقعی ندارم، جز این که واجبات را انجام دهید و محرمات خدا را ترک کنید.

پا به پای آفتاب/ فریده مصطفوی، ص52 و 92

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ارتفاع پست!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ خرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۲۴ ب.ظ

رونمایی توییتری علی لاریجانی از دو شعار انتخاباتی خود: ⁧ارتفاع بگیریم و‏  ملت قوی

 

اولین رییس جمهور ایران یک آقازاده بود. خارج تحصیل کرده بود. نقشی در انقلاب نداشت. همه را از بالا به پایین نگاه می کرد. خودش را از امام هم بالاتر می دید. سرنوشتش با خفت و خاری گره خورد.

علی لاریجانی یک آقازاده است. سرد و گرم دنیا را نچشیده. در غرب تحصیل کرده است. هزینه نداده و در بحران و خطر حضور نداشته نه در انقلاب نه دفاع مقدس نه در فتنه ها. او هم به زبان تحقیر و تبختر عادت دارد و میخواهد رییس جمهور شود.

خدایی که نمرود را ذلیل کرد هر متکبر خودپسندی را نیز رسوا می سازد. ان الله لایحب کل مختال فخور.

یک نکته را هم باید به دنیازدگان سیاست باز و قدرت پرست یادآور شد. همه شهدا در ظاهر به زمین افتادند. تکه تکه و غرق در خون شدند؛ اما شهادت به فرموده رسول الله بهترینهای امت را گلچین می سازد. عزت از آن خداست. شهدا عزیز ملت و چشم و چراغ تاریخند. چه بسیار فرعونها و یزیدیان و نمرودیانی که در ظاهر به ارتفاع رسیدند اما در دنیا و آخرت ذلیل و حقیر گردیدند. عزت از آن خداست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ته مایه منطق نقد!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ خرداد ۱۴۰۳، ۱۰:۲۵ ق.ظ

با آغاز غیر رسمی رقابت بین نامزدهای انتخابات پیش رو بعضی سایتهای اصلاح طلب با روش نخ نما شده خود در صدد تخریب رقبا بر مبنای ظواهر و با نگرش سطحی برآمده اند. از شب گذشته، "تیپ نچسب احمدی نژاد"، "کت ناتراز جلیلی" و "عینک جذاب خاتمی" به تیتر اخبار بعضی سایتهای طیف غربگرا تبدیل شده است:

 

تیپ جدید احمدی‌نژاد دوباره مورد توجه قرار گرفت

پوشش عجیب یک نامزد در ستاد انتخابات ریاست‌جمهوری

عینک متفاوت سیدمحمد خاتمی در یک مراسم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

گمشده!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۷ خرداد ۱۴۰۳، ۱۲:۰۷ ب.ظ

photo_2024-05-27_11-57-38_r6te.jpg

 

نتیجه تربیت ناصحیح خانواده، ناامنی در حریم خانواده، ارضای نادرست نیازهای اساسی بلوغ –جسمی و روحی- پناه بردن به منابع ظاهری و کاذب، سراب و ولنگاری فضای مجازی، نتیجه گستاخی برای رفع نیازهای طبیعی و غیر قابل انکار...

و به طور کلی: جابجایی فرهنگ و قوانین مرتبط با ازدواج و تشکیل خانواده

در این بین اما؛

جامعه .... هیچ ... هیچ... هیچ

مسئولین در خواب

ارائه منابع و راهکارهای دینی... ضعیف!

ارسالی یکی از دوستان

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بالاخره صف اول یا آخر؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۴ خرداد ۱۴۰۳، ۰۴:۵۳ ب.ظ

تظاهر و خودنمایی یا بیماری ریا

 

این مصرع "از آخر مجلس شهدا را چیدند" گویا روی دل بعضی ها حسابی سنگینی میکرد. عقده شده بود برایشان، آنها را یاد آن شعر معروف عید فطر درباره صف اولی ها می انداخت و این دو را از نظر معنایی خلط کرده بودند.

این چند روزه تریبونی گیرشان می آید انگار که بخواهند رو کم کنی کنند حتماً اشاره ای به این موضوع هم دارند که بعله این دفعه دیگر شهدا را از صف اول چیدند و بردند!

 حاج قاسم و سردار زاهدی و موسوی و ایرلو و ... صف اولی بودند یا صف آخری؟ مگر اولین بار است از بین مسئولان عالی رتبه کشور شهید می دهیم؟ بهشتی و رجایی و باهنر و چمران و قرنی و تندگویان و کلانتری و عباسپور و قندی و ... را که فراموش نکرده ایم.

دوستان دقت داشته باشند که آخر مجلس یا صف اول و ... صرفا یک کنایه ادبی است. مصرع قبلش هم شفاف است. "ما مدعیان صف اول بودیم".

قضیه کاملا واضح است. اصلا مهم نیست شما جزو مسئولین و مقامات کشوری و لشکری باشید یا جزو بسیجیان و مردم معمولی کوچه و بازار؛ اول مجلس بنشینید یا آخرش. بحث ادعا داشتن و ژست گرفتن یا خاکی بودن و بی ادعایی و صداقت است. از این منظر سید ابراهیم رییسی و آل هاشم و امیرعبداللهیان یا حاج قاسم و... فارغ از هر مقام و منصبی که داشتند داعیه خاصی نداشته و سلوکشان یکرنگی و صداقت بود. پس همه این بزرگان به کنایه شعری جزو آخر مجلسی ها به شمار می آیند.

پاسدار شهید مدافع حرم، اسماعیل خانزاده در یکی از یادداشت های خود به زیبایی ویژگی مزوّرانه انسانهای مدعی را توصیف کرده است:

« ... امروز کسانی مدعی شهادتند در شعار، که حبّ دنیا در دل آنها خیمه نموده، خودشان را منتظران ظهور و تداوم بخش راه شهادت می دانند؛ ولی به پای عمل که رسیدند هراسان و گریزانند، غافل از اینکه راه فراری نیست. خدایا! اگر شهادت را هم نصیبم کردی از تو می خواهم که مرا جزء این دسته از انسان ها قرار ندهی ...

خدایا امروز که دین لقلقه زبان شد و سلاح و سنگری شده برای کرسی قدرت و عده ای هم برای مطرح نمودن نام، خود را سرباز دین معرفی می کنند، آنجا که محفل فرهنگی و سیاسی باشد، آنجا که یادواره شهدا باشد و یا نماز جماعت و یا محفل عزاداری اهل بیت علیهم السلام باشد؛ خود را آن چنان پررنگ جلوه می دهند که احساس می کنی دین در آنها خلاصه شده. وقتی به سیمای آنها نگاه می کنی محاسنی آراسته و شانه زده و انگشتانی پر انگشتر رنگارنگ دارند و دائم ذکر بر لب دارند و تسبیح همچون شمشیر در دستشان می باشد، ولی وقتی که موقع کارزار می شود و میدان زمانه، حضور آنها را می طلبد به راحتی با بهانه های واهی شانه خالی می کنند و مهر خاموشی بر لب می زنند و کارهای دنیایی را بر آن ترجیح می دهند و وقتی که آشوب و فتنه خاموش شود همانان در صف اول وام و تسهیلات و درجه و جایگاه می باشند و مدعی هستند که سازمان، حق آنها را ادا نکرده و طلبکار انقلاب هستند ... »

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هر ده روز یک پزشک خودکشی میکند؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۱:۵۰ ق.ظ

احساس بی‌پناهی میان پزشکان جوان؛ خودکشی آن‌ها ربطی به بیماری‌های روحی ندارد/ «از رزیدنت‌ها ضمانتی مالی می‌گیرند که در صورت مرگ‌شان هم قابل اجرا باشد»

 

بعضی فعالان عرصه بهداشت و درمان از جمله دبیرکل خانه پرستار در صفحات مجازی خود مدعی شدند هر ده روز یک پزشک در ایران خودکشی میکند.

وزارت بهداشت تا کنون درباره میزان صحت این آمار سکوت کرده.

آقای پزشکیان هم مصاحبه کرد و گفت تقصیر اصولگراهاست.

بعضی پزشکان هم یادداشتهایی منتشر کرده و درصدد علت یابی این اقدام زشت همکارانشان برآمده اند. از جمله اینکه گفته اند درآمد کم! حضور در مناطق محروم! برخورد نامناسب مردم! دوری از خانواده و ... دلایلی است که منجر به خودکشی پزشکان می شود.

کدام پزشکی است که نداند بسیاری از امراض جسمی نشأت گرفته از ملالت ها و بیماری های روحی است؟ طبیب باید به موازات جسم با روان هم آشنا باشد؛ اگر نه به یقین پزشک حاذقی نیست. تمایل به خودکشی علامت یک بیماری عمیق روحی است. به نظر می رسد دانشگاههای علوم پزشکی علاوه بر آموزش علم طب و شناخت پیچ و خم و قواعد درمان جسم نیازمند آموزش اخلاق و معنویت هم هستند. بر فرض صحت ادعای پزشکان در خصوص علت خودکشی همکاران جوانشان نباید از نظر دور نگاه داشت که بسیاری از مردم هم در ابتدای شروع به کار و زندگی با درآمد پایین و حضور در مناطق سخت و مشکلات عدیده دیگر دست و پنجه نرم می کنند. 

پزشکی که نتواند درد خودش را بشناسد، پزشکی که نتواند صبوری به خرج داده و مشکلات موقت زندگی را تحمل کند، پزشکی که راهی برای جبران خلأهای روحی و معنوی خویش نیافته و انتظار دارد پس از هفت سال تحصیل به همه خواسته های مادی دست پیدا کند بعید است بتواند حال مردم را خوب کند.

یک نکته را هم بنا به تجربه عرض کنم چون در چند گروه مجازی پزشکان و نیز فرهنگیان عضو بوده ام دیده و خوانده ام همانقدر که بعضی معلمان به شکل مشمئز کننده ای در حال فوروارد مکرر پیامهایی هستند که نشان می دهد همه خورده و برده اند و فقط معلمان هستند که مظلوم واقع شده و از مسابقه بخور بخور جا مانده اند، بخشی از پزشکان نیز به رغم برخورداری از مواهب قابل توجه مادی با رصد وضع اقتصادی و امکانات رفاهی چند متخصص شهیر، احساس میکنند اگر چند دستگاه خودرو لوکس و چند ویلا و خانه و مغازه و... در فهرست دارایی هایشان ثبت نباشد مغبون بوده و وقتشان را هدر داده اند. نمی شود کتمان کرد سطح توقع جامعه با نابخردی متولیان فرهنگی و شیطنت رسانه های مجازی در رقابت بر سر مصرف گرایی و رفاه طلبی و اشرافی گری و... چنان بالا رفته که گاه احساس می شود با هیچ میزان درآمدی قابل تسکین نباشد.

این باور غلط در حالی شکل گرفته که بسیاری از همین افراد در دهه های گذشته رویای زندگی امروز را در خواب هم نمی دیدند و نیز بسیاری از مردم در کشور خودمان هستند که از کمترین امکانات مادی بی بهره بوده و حسرت زندگی آنها را می خورند؛ اما صبوری به خرج می دهند.

به یک انقلاب اخلاقی در نحوه نگرش به مقوله معیشت و زندگی نیازمندیم. این مساله البته نافی رفتار غلط بعضی مسئولان در دامن زدن به شکاف طبقاتی و ویژه خواری و نادیده گرفتن حقوق مردم عادی کوچه و بازار نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از این آدم فراری باشید

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۰:۴۶ ق.ظ

میگنا - غر زدن مغزتان را تخریب می‌کند!

 

آدمها گاهی دلشان می گیرد دوست دارند پیش یکنفر درد دل کنند.

یک بار

دوبار 

سه بار

چه اشکالی دارد انسان سنگ صبور دیگران باشد و با کلام یا رفتار تسکینشان بدهد؛ اما کسی که هزار بار یک موضوع را مدام تکرار کرده و گله و غر زدن را عادت خود قرار داده و روی اعصاب دیگران رژه می رود، دنبال تسکین و مشورت و درد دل نیست؛ موجودی روانی است که تا از دیگران هم دیوانه ای مثل خودش نسازد دست بردار نخواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فقط لگد به دین آزاد است؟

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۹:۲۶ ب.ظ

روز سیاه فوتبال

 

عبدالله ویسی بابت اظهارنظری که پیرامون سازمان لیگ داشت و عملکرد فدراسیون فوتبال در نظارت بر دوپینگ و زد و بند بعضی تیمها را زیر سوال برد در حکمی سریع و غیابی از سوی کمیته انظباطی به پرداخت دو میلیارد تومان جزای نقدی محکوم شد. او یکهفته فرصت دارد این مبلغ را پرداخت نموده و یا برای همیشه از عرصه مربی گری خداحافظی کند!

صدایی از کسی برنخاست و کسی به وجاهت صدور چنین حکم سخت گیرانه ای اعتراض نکرد.

اما اگر یک دادگاه صالحه پس از چند جلسه بررسی و استماع دفاعیات متهمی که به احکام دین خدا دهن کجی کرده دو هزار تومان جریمه در نظر بگیرد از نگاه بعضی، منافی با آزادی بیان بوده و هجمه ای گسترده را به دنبال خواهد داشت.

البته در همین مستطیل سبزرنگ نیز بدترین اهانتها به نوامیس مردم صورت گرفت و این شدت واکنش را از سوی متولیان امر در پی نداشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مشق روز

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۱:۴۰ ق.ظ

کی یادشه مشق روز اول کلاس اول؟ - عکس ویسگون

 

افراد سمی نق نقوی همیشه طلبکار و یکجا نشین که انتظار دارند از زمین و زمان برایشان برکت و نعمت ببارد را بیندازید دور. از آدمهای ابله اگر اصلاح شدنی نیستند دوری کنید.

کارهایی که از روی احساس و یا رودربایستی انجام می دهید را بگذارید کنار.

افکار تیره آزار دهنده را از خود دور کنید.

گذشته فقط برای عبرت است نه حسرت. آینده نیاز به تدبیر دارد نه حرص و غصه و ترس. وکیلی بهتر از خدا نیست.

اراده کنید که راحت نفس بکشید.

انسان فراتر از رفاه، نیازمند آرامش است. آرامش زمانی به دست می آید که خودآزاری را کنار نهاده و با قضای الهی سازگار شویم. برای دنیا و آخرت، همزمان تلاش کنیم؛ اما یادمان نرود دنیا گذرا و مقدمه و مزرعه آخرت است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قدم به قدم وا می رویم!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۶:۴۶ ق.ظ

مجریان سفارشی تیم های حکومتی الان عرضه دارید فردا تو تیتر های خودتون و  روزنامه هاتون بزنید پیروزی تو با تهران ما چه کردی ?, یا زبونتون به شهرهای  دیگه دراز میشه؟, هر کاری دلشون میخاد میکنن هر بی فرهنگی ...

 

بازی پرسپولیس و سپاهان مملو از فحاشی رکیک نسبت به نوامیس یکدیگر آنهم در حضور بانوان بود. خود این بانوان هم به شکل مستقیم هدف فحش های ناموسی قرار گفته و البته بعضی از آنها به مقابله به مثل پرداختند. در روز روشن در جامعه اسلامی مقابل دهها چشم و دوربین، عده ای داد بزنند نوامیس همدیگر را با الفاظ چاله میدانی هرز و روسپی بخوانند؟! 

ایران و ایرانی چه مرد و چه زن در همه ادوار تاریخ به حیا و نجابت و غیرت شهره بود. فرهنگ سازی غلط فوتبال و انفعال مسئولان میز پرست در برابر زیاده خواهی رسانه ای معدودی از دختران خودباخته دارد مسیر تمدن و فرهنگ یک ملت کهن و خوشنام را به سمت بی حیایی و دریدگی سوق می دهد. آنجا که غیرت و شرافت و عفت بی معناست متعلق به فرهنگ این آب و خاک نیست. انتخابات تمام شد. مسئولان تا دیر و بدتر از این نشده فکری به حال فرهنگ و اخلاق جامعه بکنند که زیر چرخهای تمدن سوز تراوای رسانه ای غرب در حال له شدن است. برای اصولگرایان رد شدن از فتاوای مراجع حلال است، عبور از مرزهای اخلاق و انسانیت چطور؟

بعد از کشف حجاب، هم آغوشی با نامحرم، شرابخواری و بی غیرتی هم در حال عادی سازی است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کُونُوا فِی النَّاسِ کَالنَّحْلِ‌ فِی الطَّیْرِ

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۶:۲۴ ق.ظ

زندگی زنبور عسل | حقایق و رازهایی که نمی دانید - دکترهانی

 

وَ هُوَ مَا أَخْبَرَنَا بِهِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ ابْنُ عُقْدَةَ الْکُوفِیُّ وَ هَذَا الرَّجُلُ مِمَّنْ لَا یُطْعَنُ عَلَیْهِ فِی الثِّقَةِ وَ لَا فِی الْعِلْمِ بِالْحَدِیثِ وَ الرِّجَالِ النَّاقِلِینَ لَهُ‌[3] قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ التَّیْمُلِیُ‌[4] مِنْ تَیْمِ اللَّه قَالَ حَدَّثَنِی أَخَوَایَ أَحْمَدُ وَ مُحَمَّدٌ ابْنَا الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِیهِمَا عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ أَبِی کَهْمَسٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مِیثَمٍ عَنْ مَالِکِ بْنِ ضَمْرَةَ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع لِشِیعَتِهِ‌ کُونُوا فِی النَّاسِ کَالنَّحْلِ‌ فِی الطَّیْرِ لَیْسَ شَیْ‌ءٌ مِنَ الطَّیْرِ إِلَّا وَ هُوَ یَسْتَضْعِفُهَا وَ لَوْ یَعْلَمُ مَا فِی أَجْوَافِهَا لَمْ یَفْعَلْ بِهَا کَمَا یَفْعَلُ خَالِطُوا النَّاسَ بِأَبْدَانِکُمْ وَ زَایِلُوهُمْ بِقُلُوبِکُمْ وَ أَعْمَالِکُمْ فَإِنَّ لِکُلِّ امْرِئٍ مَا اکْتَسَبَ وَ هُوَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَعَ مَنْ أَحَبَّ أَمَا إِنَّکُمْ لَنْ تَرَوْا مَا تُحِبُّونَ وَ مَا تَأْمُلُونَ یَا مَعْشَرَ الشِّیعَةِ حَتَّى یَتْفُلَ بَعْضُکُمْ فِی وُجُوهِ بَعْضٍ وَ حَتَّى یُسَمِّیَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً کَذَّابِینَ وَ حَتَّى لَا یَبْقَى مِنْکُمْ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ إِلَّا کَالْکُحْلِ فِی الْعَیْنِ وَ الْمِلْحِ فِی الطَّعَامِ وَ هُوَ أَقَلُّ الزَّادِ[1] وَ سَأَضْرِبُ لَکُمْ فِی ذَلِکَ مَثَلًا وَ هُوَ کَمَثَلِ رَجُلٍ کَانَ لَهُ طَعَامٌ قَدْ ذَرَاهُ‌[2] وَ غَرْبَلَهُ وَ نَقَّاهُ وَ جَعَلَهُ فِی بَیْتٍ وَ أَغْلَقَ عَلَیْهِ الْبَابَ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ فَتَحَ الْبَابَ عَنْهُ فَإِذَا السُّوسُ قَدْ وَقَعَ فِیهِ‌[3] ثُمَّ أَخْرَجَهُ وَ نَقَّاهُ وَ ذَرَاهُ ثُمَّ جَعَلَهُ فِی الْبَیْتِ وَ أَغْلَقَ عَلَیْهِ الْبَابَ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ فَتَحَ الْبَابَ عَنْهُ فَإِذَا السُّوسُ قَدْ وَقَعَ فِیهِ وَ أَخْرَجَهُ وَ نَقَّاهُ وَ ذَرَاهُ ثُمَّ جَعَلَهُ فِی الْبَیْتِ وَ أَغْلَقَ عَلَیْهِ الْبَابَ ثُمَّ أَخْرَجَهُ بَعْدَ حِینٍ فَوَجَدَهُ قَدْ وَقَعَ فِیهِ السُّوسُ فَفَعَلَ بِهِ کَمَا فَعَلَ مِرَاراً حَتَّى بَقِیَتْ مِنْهُ رِزْمَةٌ کَرِزْمَةِ الْأَنْدَرِ[4] الَّذِی لَا یَضُرُّهُ السُّوسُ شَیْئاً وَ کَذَلِکَ أَنْتُمْ تُمَحِّصُکُمُ الْفِتَنُ حَتَّى لَا یَبْقَى مِنْکُمْ إِلَّا عِصَابَةٌ لَا تَضُرُّهَا الْفِتَنُ شَیْئاً.
کتاب الغیبة نعمانی، ج1، ص26ـ 25

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اخلاق و سیاست

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۸:۰۲ ق.ظ

وقتی واقعه پانزدهم خرداد سال 42 پیش آمد و عده زیادی شهید و مجروح شدند، جلسه ای برگزار می شود که ببینند باید چه کار کنند و چه نوع کارهای تبلیغی بعد از این واقعه لازم است.

یکی از حاضران جلسه رقم بالایی را بیان می کند و پیشنهاد می دهد که بگوییم شمار شهدای این واقعه، این اندازه بوده، اما شهید بهشتی قبول نمی کند و می گوید ما نمی خواهیم با دروغ از اسلام دفاع و برای آن تبلیغ کنیم و این در حالی بود که با توجه به نبود آمار و ارقام ثبت شده، اگر چنین رقمی برای تعداد شهدا بیان می شد، ممکن بود ضربه جبران ناپذیری به شاه وارد شود.

خاطرات آیت الله جنتی، ص 41، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

 

شهید بهشتی معتقد بود، انسان و اسلام در محیط آزاد رشد می‌کنند - خبرگزاری مهر  | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سبب خیر

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳۱ فروردين ۱۴۰۳، ۰۵:۰۸ ب.ظ

photo_2024-04-19_16-58-22_v4ao.jpg

 

اواسط عید بود حوالی شب قدر که خواب خوشی دیدم. من و مهدی آقاجانی و عده قلیلی دیگر با پیراهن مشکی حلقه زده بودیم در حیاط حرم حضرت اباعبدالله، سینه می زدیم. باران شدیدی هم می بارید. از سر و روی ما آب چکه می کرد. ولی خیلی خوش به حالمان بود و لذت می بردیم... بیدار هم شدم دوست داشتم دوباره به خواب بروم و خودم را در آن حال و هوا ببینم.

صبح فردایش پیامک فرستادم برای مهدی و خوابم را برایش تعریف کردم.

امروز یک دفعه یاد این خواب افتادم. 

محمدصادق کوشکی، مهدی آقاجانی را به صرف اختلاف نظر در زمان شروع گشتهای ارشاد، سرباز اسرائیل خواند! مهدی نه با حجاب مخالف است نه با اجباری بودن حجاب، بحثش زمان شروع این طرح بود که احساس کرد همزمانی آغاز آن با حمله به اسرائیل، کار درستی نیست و آن اتفاق بزرگ را تحت الشعاع قرار میدهد. این نظر درست باشد یا غلط، مصداق سربازی برای دشمن نیست. آقای کوشکی هم محترم و اهل دغدغه است؛ اما اصرار بر این وهن و تهمت و عدم اصلاح این اشتباه به وجهه او نزد دوستان بسیجی لطمه وارد کرد.

این ماجرا البته برای محمدمهدی آقاجانی که در فضای مجازی مورد وهن قرار گرفت مصداقی از رحمت الهی و منشأ برکت خواهد بود به اذن الله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در حاشیه مطلب آخر

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۳، ۰۴:۲۶ ب.ظ

چرا محمد صادق کوشکی؟ - تابناک | TABNAK

 

مطلب قبلی وبلاگ که در فضای ایتا نیز بازنشر پیدا کرد به دست آقای کوشکی رسید. ایشان هم لطف کرد و توضیحی شفاهی را به واسطه یکی از دوستان و در قالب فایل صوتی ارسال نمود که به هیچ وجه قانع کننده نبود. سر دلسوزی و دغدغه مندی جناب دکتر کوشکی بحثی نیست اما به یقین استفاده از ابزار توهین و تهمت، درجه اعتبار وی را نزد دوستان تنزل خواهد داد.

امیدوارم این حقیر و همه فعالین کوچک و بزرگ جبهه انقلاب، توجه مان به حساب و کتاب قیامت و ارزش و جایگاه مسیری که در آن قدم نهاده ایم بیش از پیش افزایش یابد. راهمان را جوری طی کنیم که خلاف مشی رهبری و آموزه های اخلاقی دین نباشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برسانید به دست محمدصادق کوشکی

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۹ فروردين ۱۴۰۳، ۰۶:۳۶ ب.ظ

photo_2024-04-17_20-57-54_jexq.jpg

 

صادق کوشکی به مسعود فراستی و محمدمهدی آقاجانی گفت سرباز اسرائیل!

حرفی را که باید آخر متن بزنم همین اول کار بنویسم بهتر است. زشت نیست به خاطر یک اختلاف نظر عادی، کسی را سرباز دشمن بدانیم؟ حالا اگر طرف مقابل از فعالین عرصه های انقلاب باشد که دیگر بدتر، خودمان و راه مان را ضایع می کنیم.

مطالب محمدصادق کوشکی را اغلب میخوانم و می پسندم.

مسعود فراستی را با دغدغه هایش نسبت به سینمای انقلاب اسلامی می شناسیم. تمام جماعت خودباخته و غربزده به او لقب حکومتی و جیره خور نظام داده اند.

محمدمهدی آقاجانی فرزند دلاور سردار شهید مهدی آقاجانی مانند پدر که می رفت تا چند متری تانک دشمن شلیک می کرد و می گفت باید حرارت انفجار آن را حس کنم، همیشه در میدان و پای کار انقلاب و نیروی خط مقدمی عرصه های جهاد بوده و هست، از اردوهای جهادی در مناطق محروم تا کار فرهنگی در شهر و هیات و پایگاه و دانشگاه و موکب اربعین، تولید برنامه های ارزشی برای سیما تا حضور میدانی در تقابل با اغتشاشات و ... در دفاع از نوامیس مردم شکمش با چاقو دریده شده است.

مسعود فراستی و محمدمهدی آقاجانی و شاید خیلی های دیگر استوری گذاشته و بنا به دلایلی با گشت ارشاد در موقعیت فعلی مخالفت نموده اند.

صادق کوشکی آنها را سرباز اسرائیل خطاب کرده است؛ به همین سادگی!

 صرف همین یک بهانه برای ایراد چنین اتهام سنگینی کافی است؟

از قضا این قلم حامی حجاب قانونی و شرعی است. به یقین در این زمینه علاوه بر کار فرهنگی نیازمند کار میدانی و انتظامی هم هستیم. کما اینکه در عرصه اقتصاد و صنعت و بانکداری و قضا و آموزش و عدالت اجتماعی و ... هم از آنچه اسلام خواست فاصله داشته و باید عزمی جزم برای اصلاح امور داشته باشیم. اما هر کس با ما هم نظر نبود بنا بر نص کلام ولایت و البته به حکم خرد، لزوماً کافر و سرباز دشمن نیست.

صدها نقطه مشترک میان بچه های فعال جبهه انقلاب وجود دارد همه را رها نموده و به صرف یک اختلاف نظر، بدترین و زشت ترین تهمتها را گسیل کنیم خدا را خوش می آید؟ نشانه تقوای ماست؟ مطابق نظر و مورد رضایت رهبری است؟

الان من هم بگویم صادق کوشکی که به سهم خودش زحمات زیادی در دفاع از حریم اندیشه انقلاب داشته به خاطر تخریب و بی تقوایی در مواجهه با نیروهای خودی (که البته چندمین بار است تکرار می کند)، عنصر نفوذی رژیم صهیونیستی است؛ رواست؟

همه نیاز به امر به معروف و نهی از منکر داریم، یکی در باب حجاب، یکی در حوزه سبک زندگی، یکی در حیطه قلم و بیان، اخلاق اسلامی، انصاف، ادب و ... امیدوارم آقای کوشکی عزیز این اشتباه آخرت سوز خود را جبران کند.

اگر امثال ما و آقای کوشکی و مسئولان و منتسبان به انقلاب و نظام، نقد پذیر بوده و اشتباه خود را اصلاح کنیم میتوانیم از مردم عادی کوچه و بازار هم توقع داشته باشیم در مقابل امر به معروف و نهی از منکر دیگران نرمش به خرج داده و راه صلاح را پیش بگیرند.

 

photo_2024-04-17_20-57-47_rjqo.jpg

photo_2024-04-17_20-57-31_by40.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برای مدیری که "صادق" بود

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۱ فروردين ۱۴۰۳، ۰۱:۲۱ ب.ظ

حجت الاسلام محمدصادق اکبری

 

خیلی از مسئولین تاب شنیدن نقد را ندارند. تعارف که نداریم. ستیزه جویی و ناسازگاری بعضی مردم با آمران به معروف از باب "اشبه منهم بآبائهم" یک جورهایی به امرایشان رفته است. بروید داخل اداره ای و محترمانه و مستدل زبان به نقد مقامی بگشایید. چند درصد تحمل شنیدنش را دارند؟ مطلب بنویسید و نقدتان را منتشر کنید؟! کمِ کمش تشویش اذهان عموم را به پایتان می نویسند، به خصوص در شهرهای کوچک که گاه نهادهای امنیتی، خودشان را متولی صیانت از میز صاحبان قدرت می پندارند؛ آنهم عزیزان قضایی که شاید به خاطر جایگاهشان کمتر عادت به شنیدن نقد و نظری متفاوت داشته باشند. این را از باب تجربه عرض میکنم؛ از لا به لای خاطراتی که سالها از رفت و آمد در راهروهای دادگاه ویژه آموخته ام.

تصورش هم برای این حقیر و دوستان عدالتخواه دشوار بود مسئولی در جایگاه نخست قضایی استانی قرار بگیرد که حیاط خلوت باند طبری بود، تاب شنیدن انتقادهای تند و تیز بچه های بی ترمز بسیج را داشته باشد که هیچ، پرونده سازی نکند که هیچ، این طرف آن طرف تماس نگیرد و مکاتبه نکند حال فلانی را بگیرید که هیچ، نه تنها با روی گشاده شنوای حرف منتقدان باشد بلکه بی طرفانه و از سر انصاف به پیگیری نقدها و نظرها و گزارشات اقدام کرده و خاطی را حتی اگر از همکاران و معتمدین خودش باشد –بی اعتنا به بعضی تعصبات صنفی که راه اصلاح بسیاری از نهادها را مسدود نموده- متنبه و وادار به پاسخگویی سازد. ظاهر و باطنش "صادق" باشد! عادت کردیم بعضی امامان بی صداقت روزهای تعطیل هم "اوصیکم بتقوی الله" را فراتر از خطبه های نماز جمعه به رسمیت نشناسند، چه برسد به مسئولانی که کرسی ریاست را سکوی پرش خود و چند نسل آینده شان شمرده و اگر سر اصول و ارزشهای اسلام و انقلاب اهل معامله باشند سر مقام و منصب و پول و شهرت با کسی مماشات نکرده و به هر دستاویزی برای حفظ و ارتقای آن چنگ می زنند.

این پنج سالی که حجت الاسلام محمدصادق اکبری به عنوان یک مدیر غیر بومی در رأس دستگاه عدلیه استان مازندران قرار گرفت و با هوش و تجربه خود خیلی زود بر اوضاع مسلط شد یکی از طلایی ترین دوره های مدیریت قضایی استان به شمار می آید. البته این دستگاه تا رسیدن به نقطه ایده آل تراز انقلاب اسلامی همچنان مسیری طولانی را باید بپیماید اما نمیتوان مجاهدت این روحانی دلسوخته و با درایت را در اعتلای نهاد حساس قضایی و در حیطه مرتبط با اختیارات خود نادیده گرفت.

حجت الاسلام اکبری وارد حواشی نشد. تعارف با مدیران را کنار گذاشت. اصل نانوشته و منحوس "قانون خوب است اما برای ضعفا" را نادیده انگاشت. به گردن کفلتها ولو وابسته به مافیای از مابهتران و باندهای هزارفامیل و اژدهای هفت سر فساد و تبهکاری بودند حتی با وساطت افراد ظاهر الصلاح جانماز آبکش موجّه که محاسن مبارکشان در پوشش مذهب و توجیه دریافت وجوه شرعی به طور نامتعارف چرب می شود، باج نداد. دید بعضی زیردستانش علیه او توطئه می کنند با اغماض و کریمانه گذشت و نادیده گرفت. چپ و راست استان برایش فرقی نداشت. به سفارش ها و توصیه های فراقانونی وقعی ننهاد. یقه مسئولین را هم گرفت و میز کسی را به میزان الهی رجحان نداد. شعار تو خالی "پارتی جوانان بدون پارتی بودن" را دیگران سر دادند و عمل نکردند او اما بی هیچ ادعایی با عادی ترین و پایین ترین افراد از سطوح مختلف جامعه نشست و دردشان را شنید و برای حل مشکلشان قدم برداشت. شهروندانی که در عمرشان یک مسئول دون پایه اداری را هم از نزدیک و خصوصی ندیده بودند بارها او را سنگ صبور دردهای دل داغدار خویش یافتند. حواشی رسانه ای که با برخورد ناپسند و بچگانه بعضی مسئولان قضایی حوزه شهری در حال تبدیل به بحرانی اجتماعی و فرا ملی بود با سر پنجه تدبیر و عقلانیت او ختم به خیر گردید.

خدا رحمت کند مرحوم آزاده محمدحسین منصف را که خودش از بزرگترین منتقدان عملکرد دستگاه قضا بود. بعد از دیداری که با حجت الاسلام اکبری داشت تماس گرفت و اولین تعبیرش این بود "اگر یک روحانی میتواند با اخلاق و سیره ای پیامبر گونه اینطور در دل انسان جا باز کند پس خود رسول اکرم چقدر دوست داشتنی بود."

دیروز خبر پایان مأموریت حجت الاسلام اکبری در دادگستری مازندران توسط رسانه های محلی منتشر شد. برای ایشان هر جا و در هر منصبی که باشد آرزوی توفیق روزافزون دارم. امیدوارم نظام اسلامی بیش از پیش شاهد رشد چنین مدیرانی بوده و پایه های حاکمیت دینی در باور مردم مستحکم تر شود. امیدوارم به برکت ایام الله فطر، هر جا که هستیم از مدار فطرت خارج نگردیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نیشتر منتشر شد

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۳، ۰۵:۱۳ ب.ظ

کتاب نیشتر - مطاف عشق

 

نیشتر منتشر شد

رهیافت هایی برای تأمل در سبک زندگی فردی و اجتماعی

تهیه کتاب با تخفیف ویژه از انتشارات مطاف عشق:

https://mataf.ir/product/36959/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%86%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%B1/

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا