خردورزی
دوستان انقلابی من در انتخابات پیش رو به دو قشر حامی جلیلی و یا حامی قالیباف تقسیم می شوند. هر یک هم برای این رویکرد خود و نیز رد طیف مقابل ادله ای ذکر می کنند.
یک حرف این وسط برای من تازگی داشت. دوستانی در حمایت از قالیباف به استدلالی پیرامون نقد جلیلی استناد کردند که اگر چه قانع کننده نیست اما از جهت اخلاقی می تواند محل تأمل باشد.
آنها می گویند در طول رفاقت و تعامل با دوستانی که تحصیل کرده دانشگاه امام صادق علیه السلام تهران و یا موسسه امام خمینی قم هستند همواره دچار مشکل و ناراحتی شده و خاطره خوبی برایشان رقم نخورده است. احساسشان بر این بود دوستانشان به صرف دریافت مدرک از دو مرکز علمی مذکور با نگاهی از بالا به پایین نسبت به مسائل جاری برخورد نموده و هر کس از دوستان خود را به صرف اندک نقد و نگرشی متفاوت رد و طرد نموده اند. این نوع خود حق پنداری مطلق چیزی شبیه مبانی فکری داعش و سلفیون است که در نهایت خون هر کس با اعتقادی متفاوت را مهدور می دانند.
این دوستان نگران بودند با روی کار آمدن سعید جلیلی و میدان گرفتن تحصیل کردگان دو مرکز فوق، شاهد رواج بداخلاقی و نزاع و طرد و تکفیر در جامعه باشیم.
البته همانطور که عرض کردم ادعای این دوستان اقناع کننده نیست. در هر طیف و جماعتی هر نوع آدم با هر نوع رفتاری ممکن است به چشم بیاید؛ اما صرفا از باب تذکار اخلاقی خوب است نیروهای انقلابی به این مساله توجه کنند که ناشکیبایی شان در مقابل دوستان و مردم در درجه اول باعث آسیب به خط فکری و جریانی خودشان و ریزش همفکران و ناکامی مستمر سیاسی و اجتماعی خواهد شد.