اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۲۲۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اخلاق اسلامی» ثبت شده است

فکر نمی‌کردم فردی در لباس روحانی، این همه تخریب کند!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۷ آبان ۱۴۰۳، ۰۹:۵۹ ق.ظ

تصاویر: مراسم تشییع پیکر شهید آیت الله سیدابراهیم رییسی

 

«در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶، خود بنده این حجم از تخریب و ترساندن مردم را پیش‌بینی نمی‌کردم، چرا؟ چون پیش خود می‌گفتم که اولاً طرف رقابت، فردی است که لباس دین و روحانیت را به تن دارد و لااقل در این قضیه حد نگه‌می‌دارد، نه اینکه کاری نمی‌کند، بلکه بالأخره تا یک جایی جلو می‌رود، ثانیاً ایشان از اول انقلاب مسئولیت داشته، بنابراین لااقل حریم نظام و اصول اخلاقی انتخابات را نگه‌می‌دارد، ثالثاً اکنون رئیس‌جمهور است و شئونات رئیس جمهور را حفظ خواهد نمود. خب در انتخابات و خصوصاً ۱۰ روز آخر، محاسبه ما به هم خورد!... حرف من این است که رقیب، با مجموعه تبلیغات تخریبی بی‌سابقه چنان فضای رعب و ترس‌آلودی ایجاد کرد که صدای ما به بخشی از جامعه نرسید! به نظر شما سخیف‌تر و خنده‌دارتر از این ادعا وجود دارد که می‌گفتند اگر فلانی بیاید در خیابان‌ها و پیاده‌رو‌ها دیوار می‌کشد؟ (خنده)، اما با تبلیغات و تخریب‌ها کاری کردند که متأسفانه بخشی از جامعه ترسیده بود که نکند واقعاً این‌ها رأی بیاورند و آزادی‌های مردم را سلب کنند! یا مثلاً گفتند اگر این‌ها رأی بیاورند، جنگ و ناامنی می‌شود، یا دوباره تحریم می‌شود. خب اخیراً مردم خبر‌ها را می‌بینند، در امریکا یکی از بی‌سابقه‌ترین تحریم‌ها علیه ما درحال تصویب است. قصدشان این است که با این تحریم‌ها، جنگ داخلی درست کنند و مردم را به جان هم و به جان نظام بیندازند، خب چرا آقایان جوابگو نیستند؟ مگر شبکه‌های رسانه‌ای و تبلیغاتی‌شان نمی‌گفت، اگر فلانی رأی بیاورد جنگ و تحریم است. چرا هنوز چند هفته نگذشته، چنین تحریم‌های پیچیده و چندلایه‌ای علیه ملت ایران طراحی و تصویب شد؟ این‌ها شماتت نیست، بلکه تبیین واقعیت است. کار دشمن، دشمنی است. برای دشمن فرقی بین دولت‌ها نیست. او می‌خواهد، ریشه ملت مسلمان ایران و اسلام و اصل انقلاب را بزند. اتفاقاً امریکا بیش از هر‌کس، با تحریم‌هایش دارد به طبقه متوسط در ایران ضربه می‌زند. این واقعیت را که برداشتن تحریم‌ها تنها از مسیر شکل‌گیری یک دولت مقتدر و نه با ترس و مجامله محقق می‌شود، برخی پوشاندند و الان هم پاسخگو نیستند. این‌ها گله از تخریب شخص خودم نیست، مطلقاً. این‌ها نگرانی از باب‌شدن یک روش، در فرهنگ سیاسی ماست....» 

درد دلی از شهید سید ابراهیم رییسی/ همشهری آنلاین

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مکافات و جنایت!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۴ آبان ۱۴۰۳، ۰۹:۲۸ ق.ظ

خودکشی یک وکیل پس از قتل همسر و پسرش در ولنجک تهران؛ دختر ۱۴ساله به خانه  همسایه فرار کرد | سایت انتخاب

 

وکلا هم البته مثل هر صنفی آدمهای خوب یا بدی دارند. بعضی وکلا انسانهای حلال خور و دلسوزی هستند که برای احقاق حق تلاش می کنند. بعضی هایشان قالتاق و باج گیر و قانون شکن بوده و شر خر تحصیل کرده به حساب می آیند. از این حرفها که بگذریم در هفته اخیر دو خبر درباره آدم کشی وکلا در رسانه ها منتشر شد. یکی اش وکیلی بود که با همسر خبرنگار خود اختلاف هایی داشت. او را با چاقو و دمبل به قتل رساند. خواست خودش را هم بکشد که پشیمان شد و با پلیس تماس گرفت. یکی دیگر وکیلی بود که بدهی بالا آورد و با مشورت و رضایت همسرش او، یک فرزند و خودش را با سلاح گرم به قتل رساند. فرزند دیگرش البته مخالف این خودکشی خانوادگی بود که جان سالم به در برد. خدا عاقبت همه را ختم به خیر کند. علم، مصونیت آور نیست. دانش به تنهایی چراغ راه نیست. روشنفکری و سواد و مدنیت، منهای اراده، منهای خدا جز به بن بست ختم نمی شود. درست است که جنایت، مکافاتی به دنبال دارد؛ اما در واقع این بی فکری و خلأ فرهنگی و ضعف اعتقادی، خودش مکافاتی بزرگ است که کار را به جنایت می کشاند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شهوت کلام

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۰ آبان ۱۴۰۳، ۰۳:۳۵ ب.ظ

شهوت کلام - سامانه آموزشی شمیم

 

زیاد حرف زدن، آدم را وادار می کند به حرف زیادی زدن. مخاطب را خسته و آزرده می نماید.

کسی که زیاد درد دل می گوید خودش را سبک می سازد.

کسی که حرفهایش را زیاد تکرار می کند خودش را کوچک و خوار می نماید.

کسی که از رازهای درون و صفات بد نهانی خود پرده بر می دارد باعث بی آبرویی خود و بیزاری دوستانش می شود.

دوستان خود را از خود فراری ندهیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یکی می بیند

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۹ آبان ۱۴۰۳، ۱۲:۵۰ ب.ظ

خرید اینترنتی از فروشگاه معتبر ؛ تشخیص اعتبار فروشگاه اینترنتی - KOMOLIFE

 

گاهی بعضی خریدهای اینترنتی تجربه خوبی نبوده اند. کتاب خریدم از نمایشگاه کتاب. وقتی بسته پستی را باز کرده و آن را ورق زدم ده صفحه اش کاملاً سفید بود! یکی می گفت پیراهن خرید رنگی غیر از آنچه سفارش داد را برایش فرستادند. طرف هندوانه خرید. از دست پیک گرفت دید شکسته و متعفن است. یکی اسپری خوشبو کننده خرید بیشترش خالی بود. کیسه ده کیلویی برنج خرید هفتصد گرم کم داشت و...

شاید فروشنده پیش خودش حساب کرده که دارد از فرصت غیاب خریدار نهایت استفاده را برده و حسابی زرنگ بازی در می آورد. اما با این کار هم دارد مال حرام به جیب می برد که قطعا برای خود و خانواده اش خسارت خواهد داشت، هم با ضربه ای که به اعتماد مردم می زند کسب و کار خودش و نیز همکارانش را که چه بسا آدمهای حلال خوری باشند به خطر می اندازد. این فرد به خودش ضرر می زند که هیچ به دیگران هم ضرر می زند و جامعه را از فرهنگ و تمدن دور نگاه می دارد. عده ای با این منطق غلط که چون دیگران در حق من چنین کردند من هم در حق دیگران تکرار می کنم این زنجیره فاسد را ادامه و رواج می دهند. کاش همیشه یادمان باشد که خدا می بیند و آنکه طرف حساب ماست خود خداست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک کتاب خوب برای علاقمندان به فرهنگ و آموزش

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۹ آبان ۱۴۰۳، ۰۷:۵۸ ق.ظ

photo_2024-10-30_07-45-21_ysid.jpg

 

آ سید محمد نوروزیان امیری، یوسفعلی میرشکاک بچه های حزب اللهی و جبهه فعالان فرهنگی انقلاب در مازندران است. دانشمندی جوان صاحب قلم و اندیشه و علم و هنر و خوش ذوق و ایده پرداز و ادیب و دغدغه مند که مصاحبت با او از شیرین ترین و پرباربرترین لحظات زندگی دوستان به شمار می آید. 

این استاد موفق دانشگاه و عضو برجسته هیات علمی در مباحث تربیتی صاحب مکتب و نگاهی نو و مستقل و سازنده است که دامنه سخنرانی ها و کرسی های نظریه پردازی اش را در گستره دانشگاهها و محافل علمی و فرهنگی کشور بسط داده است.

به تازگی کتابی از او با عنوان "مقدمه ای بر مدیریت آموزشی حکمت بنیان" منتشر شده که خواندن آن برای همه علاقمندان حوزه تعلیم و تربیت مفید خواهد بود.

این اثر به بررسی عمیق حکمت و کاربست آن در مدیریت آموزشی پرداخته و فرصتی برای درک بهتر چالش‌ها و فرصت‌های موجود در سیستم‌های آموزشی ایجاد میکند.
این کتاب به فعالان حوزه تعلیم و تربیت کمک می‌کند تا با دیدگاه‌های نوین و راهکارهای مؤثر به بهبود کیفیت آموزش و پرورش بپردازند.

برای تهیه کتاب به صورت الکترونیک یا چاپی به این دو روش اقدام کنید:

مراجعه به لینک  https://taaghche.com/book/214742

و یا تماس با انتشارات آکادمی علوم


09111418072

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ما وارث خون سربداران هستیم

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۷ آبان ۱۴۰۳، ۰۷:۰۴ ب.ظ

زندگی اهل‌بیت(ع) گنجینه‌ای برای همه هنرمندان است - آرمان هیأت

 

دیدید آن زن کوخ نشین در جنوب تهران را که با ارزشترین دارایی اش حلقه ای طلا بود همان را هم هدیه داد برای مبارزه با اسرائیل؟ استاد دانشگاه تبریز که جانباز بود خانه اش را تقدیم کرد گفت همان احساس خوشی را دارم که موقع قطع شدن پایم در جبهه و تقدیمش به حضرت دوست داشتم. کاسب بسیجی بابلی که پیکان وانتش را هدیه داد گفت حالا که نمیتوانم جانم را تقدیم کنم همین باشد پیشکش آستان حق. مادر شهید گفت پسرم فدای رهبر، مرگ بر اسرئیل. پدر شهید در رامهرمز رفت پشت تریبون گفت رهبرم ما ایستاده ایم تا تو جهان اسلام را رهبری کنی. در مبارزه با اسرائیل کوتاه نخواهیم آمد.

اینها را در تاریخ ثبت کنید. همینها انقلاب کردند، جنگ را هم همین قشر جلو بردند. فتنه ها را همین ها کور کردند. خانه و زندگی سید روح الله عجمیان را ببینید. جمهوری اسلامی قدر این نیروها را بداند. بداند اعتقاد پاک این بچه هاست که پشتوانه گام اول و دوم انقلاب بوده و هست. مسئولین ما از اعتقاد و سلوک مومنانه فاصله نگیرند. کسی سر آرمانها معامله نکند. ما به حول و قوه الهی اسرائیل غاصب را شکست میدهیم. به اذن خدا و با تکیه بر قدرت او درنده ترین و خون آشام ترین حیوانهای انسان نما را سر جای شان خواهیم نشاند. ثامن الائمه و طریق القدس تا والفجر هشت و بوسنی و نخجوان و دمشق و... را با همین تفکر و منش، پیش بردیم. در حیاتی ترین نقطه تاریخ قرار داریم. به فضل خدا برای نبرد بزرگ آماده میشویم. همه شهدا آرزوی دیدن این روزها را داشتند. انسان با شرافت و عزت و غیرت است که انسان شناخته میشود. عاشورا هم دوباره تکرار شود می ارزد بساط یزیدیان در هم بپیچید. یک عمر خواندیم سلم لمن سالمکم حرب لمن حاربکم. اشک ریختیم یا لیتنا کنا معکم... الان وقتش رسیده. کربلا ما را فرا میخواند. این تیغ تیز و این قفای گردن من؛ جانا ز سرخی کن کفن پیراهن من. بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پدر شهید مطهری

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۸ مهر ۱۴۰۳، ۰۹:۱۳ ق.ظ

ویژگی‌های پدر استاد - مرکز نشر آثار استاد مطهری

 

"چه مانعی دارد که من ذکر خیری از پدر بزرگوار خودم بکنم. از وقتی که یادم می‌آید (حداقل از چهل سال پیش) من می‌دیدم این مرد بزرگ و شریف هیچ وقت نمی‏‌گذاشت و نمی‌گذارد که وقت خوابش از سه ساعت از شب گذشته تأخیر بیفتد. شام را سر شب می‌خورَد و سه ساعت از شب گذشته می‌خوابد و حداقل دو ساعت- و در شب‌های جمعه سه ساعت- به طلوع صبح مانده بیدار می‌شود و حداقل قرآنی که تلاوت می‌کند یک جزء است؛ و با چه فراغت و آرامشی نماز شب می‌خواند! حالا تقریباً صد سال از عمرش می‌گذرد و هیچ وقت من نمی‌بینم که یک خواب ناآرام داشته باشد. و همان لذت معنوی است که اینچنین نگهش داشته. یک شب نیست که پدر و مادرش را دعا نکند. یک نامادری داشته که به او خیلی ارادتمند است و می‌گوید که او خیلی به من محبت کرده است؛ شبی نیست که او را دعا نکند. یک شب نیست که تمام خویشاوندان و ذی‏‌حقّان و بستگان دور و نزدیکش را یاد نکند. اینها دل را زنده می‌کند. آدمی که بخواهد از چنین لذتی بهره‌مند شود، ناچار از لذت‌های مادی تخفیف می‌دهد تا به آن لذت عمیق‌تر الهی معنوی برسد."

احیاء تفکر اسلامی ص 95

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آیت الله شهید قدوسی

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۵ مهر ۱۴۰۳، ۰۵:۱۸ ب.ظ

علی قدوسی - ویکی فقه

 

قدوسی با شهرت طلبی ناسازگار بود و آن را منشأ سقوط انسان می دانست. در تمام عمرش مسئولیت امامت جماعت را  نپذیرفت. حتی المقدور، آرام و بدون جلب توجه دیگران به مجالس وارد می شد و در پایین مجلس در بین افراد معمولی می نشست. اهل وعظ و خطابه رسمی جز بر اساس احساس وظیفه شرعی نبود. کمتر حاضر به مصاحبه های رادیو تلویزیونی و مطبوعاتی می شد، به ویژه، اگر قرار بود به توجیه کارها یا دفاع از عملکردهای خویش بپردازد.

او می گفت: "از چشم مردم افتادن، بهتر است تا اسیر دام نفس شدن!"

صبح پنج شنبه در جلسه درس اخلاق قدوسی نشستن کافی بود تا کاخ آمال انسان، فرو ریزد و همه چیز جز خدا را بی بها انگارد. او به صراحت می گفت: "آقایان! اگر آمده اید تا با سواد شوید و بعد به جنگ روحانی شهر و ده خود بروید، امام جماعت شوید تا مردم دستتان را ببوسند و پشت سرتان نماز بخوانند، اسم و رسم پیدا کنید و به شما سهم امام بدهند؛ تا دیر نشده و مسئولیت تان سنگین نشده است، بروید دنبال کسبی حلال که "خسرالدنیا و الآخره" نشوید.

یادنامه شهید قدوسی ص136

گفتنی است این عالم شهید داماد مرحوم علامه طباطبایی است. فرزند برومند وی محمدحسن قدوسی نیز در شمار دانشجویان شهید پیرو خط امام و یاران صدیق سید حسین علم الهدی در هویزه است. گفته میشود او در آخرین لحظات عمر شریفش با خون خود وضو گرفت و عاشقانه به دیدار معبود شتافت و بدن مطهرش زیر شنی تانکهای دشمن با خاک عجین شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تلنگری برای همه

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۵ مهر ۱۴۰۳، ۱۰:۵۷ ق.ظ

صندلی گیمینگ ESV4002 - فروشگاه اینترنتی لمپاف

 

از پیامبر خدا (ص) روایت کرده اند:

من تقدّم علی قومٍ من المسلمین و هو یری اَنّ فیهم مَن هو افضل منه فقد خان الله و رسوله والمسلمین

کسی که خود را مسئول و جلودار گروهی از مسلمانان قرار دهد، با اینکه می بیند در بین آنان کسی برتر از او هست، به خدای سبحان و پیامبر و مسلمانان خیانت کرده است.

الغدیر، ج8، ص291

از امام صادق علیه السلام نیز نقل کرده اند:

مَن دَعا الناس الی نفسه و فیهم مَن هو اعلم منه فهو مُبتدعٌ ضالٌ

کسی که مردم را به سوی خویش دعوت کند، با اینکه در بین آنان داناتر از او هست، او بدعت گذار و گمراه است.

سفینةالبحار، ج2، ص220

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

منفی در منفی میشود منفی تر!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، ۰۳:۰۶ ب.ظ

ضرب و تقسیم عدد های صحیح پایه هفتم ✖️➗ - گام به گام! - ریاضیکا | ریاضی آسان  است

 

منفی در منفی همیشه مثبت نیست. کافی است بعضی افکار منفی تان را ضرب در بعضی افکار منفی دیگرتان کنید، دیوانه هم نشوید کم آورده و به ستوه می آیید. افکار منفی اجتناب ناپذیر است اما وزن افکار مثبت تان باید آنقدری باشد که جمع یا ضرب آنها کفه ترازوی افکار مثبت را سنگین تر نموده، اثرات فکر منفی را از دل و جان زدوده و آرامشتان را تضمین نماید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

با جنبه

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۲ شهریور ۱۴۰۳، ۰۶:۵۰ ق.ظ

کاریکاتور دیدنی گل آقا از مرحوم حبیبی | سایت انتخاب

 

خدا رحمت کند دکتر حسن حبیبی را. دیروز در اخبار در جریان بازدید سید حسن خمینی خواندم بنیاد فرهنگی امیرکبیر را مرحوم حبیبی با هزینه شخصی از خود به جا گذاشته و مجموعه ای از کتب و نیز هدایای دریافتی را در آن به معرض نمایش و استفاده عموم قرار داده است. سالها پیش در کتاب خاطرات دکتر امینی نخست وزیر قجری محمدرضا پهلوی که در کیهان لندن منتشر شده بودم خواندم که دیداری با دانشجویان تهران داشت و سخنگویشان دکتر حسن حبیبی بود و همانجا پیش بینی کرد که او آینده ای درخشان خواهد داشت. حسن حبیبی مدتی وزیر و نیز سالها معاون اول رییس جمهور بود و در مشاغل و مسئولیتهای حساس دیگر از تنظیم پیش نویس قانون اساسی تا دبیری مجمع تشخیص مصحلت نیز حضور داشت. وی به هنز علاقمند بود و خودش نیز گاهی شعر می سرود. کتابهای خوبی نیز در باره علم حقوق و نیز هنر از وی به جا مانده است. 

خودم ان شاءالله از گنجینه به یادگار مانده وی بازدید خواهم داشت اما یک نکته به ذهنم رسید که عرض میکنم خدمتتان. همه می دانند که در دهه شصت و اوایل هفتاد مساله نقد و اعتراض جایگاه چندانی در رسانه ها نداشت و چندان مورد تحمل قرار نمی گرفت. نشریه طنز گل آقا یک نشریه حرفه ای جذاب و منتقد بود که در آن برهه به بیان معضلات اجتماعی پرداخت. جالب است یادآوری کنم با اینکه یکی از اصلی ترین سوژه های طنز و کاریکاتور گل آقا دکتر حسن حبیبی بود اما به اذعان چندباره مرحوم کیومرث صابری فومنی (گل آقا) حسن حبیبی یکی از جدی ترین و فعال ترین حامیان نشریه به شمار می آمد. پیشنهاد می کنم این وسعت نظر و تحمل نقد و سعه صدر مرحوم نیز در موزه یادبود وی به نوعی مورد گوشزد و توجه قرار بگیرد که درس اخلاقی کاربردی برای اهالی سیاست خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دیوار کج

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۰ شهریور ۱۴۰۳، ۰۸:۲۸ ب.ظ

رییس جمهور در جریان رای اعتماد وزرا به گونه ای سخن گفت که انگار همه انها مورد تأیید و حمایت رهبری قرار دارند و همه چیز با ایشان هماهنگ شده است.

رهبری معظم در دیدار با اعضای دولت تأکید کرد که بیشتر وزرا را اصلا نمی شناخته و تعدادی را مورد تأیید قرار داده است.

پزشکیان که هموازه با تمسک به محفوظات گزینشی خود از عبارات نورانی نهج البلاغه دم از صدق و راستی و درستی می زد حتی حاضر به یک عذرخواهی ساده هم نشد.

هیچ نهاد و مرجع و ملجأیی هم وجود ندارد رییس جمهور را بابت ناراستی مواخذه کند.

نمایندگان مجلس باید جزو نخبگان سیاسی جامعه و انسانهایی باهوش باشند. آنها به رغم شناخت از گفتمان و مطالبات رهبری و ارزشی که ایشان برای استقلال مجلس قائل است و شروط چندگانه ای که برای صلاحیت وزرا بر شمردند به راحتی ادعای رییس جمهور را پذیرفته و فریب خوردند.

هیچ نهاد و مرجع و ملجأیی وجود ندارد نمایندگان را بابت این سطح از سادگی و سطحی نگری و زودباوری مورد بازخواست قرار دهد.

به راستی دولت و مجلسی که به این راحتی اهل نیرنگ و یا ساده لوحی باشند می توانند در بزنگاهها از حقوق و منافع مردم دفاع کنند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی اسلام هدف باشد

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۰ شهریور ۱۴۰۳، ۰۷:۲۸ ق.ظ

در مورد آیت الله طالقانی در ویکی تابناک بیشتر بخوانید

 

آیت الله طالقانی زودتر از امام پا در میدان مبارزه مستقیم با دستگاه حاکمیت گذاشت. سال 1318 جریان کشف حجاب در مقابل رضاشاه ایستاد. در جریان ملی شدن صنعت نفت و مقابله با کودتای 28 مرداد هم نقش ایفا کرد. در تهران یعنی پایتخت کشور جایگاه مردمی داشت. همه مبارزان آن دوران اسمش را شنیده بودند. نه تنها قشر مذهبی و مسجدی که قشر دانشگاهی و روشنفکر مخالف رژیم هم دورش حلقه زده بودند. برای خودش برو بیایی داشت. شاه از او حساب می برد. مجتهد بود. کلاسهای تفسیر قرآن و نهج البلاغه اش شهرت داشت....

امام که در سال 41 پا در میدان مبارزه گذاشت، سید محمود علایی طالقانی وجاهت و اعلمیت وی را دید به قم آمد و با ایشان دیدار نمود. پیوند برادری بست و هماهنگ شد. نگفت من بیست سال زودتر پا به عرصه مبارزه گذاشته و سابقه بیشتری دارم. زیر چتر رهبری امام ایستاد، ادعایی نداشت و تا آخر از فرامین ایشان پیروی کرد.

همان موقع روحانی گمنامی بود که می گفت چون امام دوره جوانی چند جلسه ای رفع اشکال دروس حوزوی اش را پیش من گذرانده شأن خود نمی دانم با او در انقلاب همراهی کنم.

یکی دیگر چند تا اطلاعیه داده بود و مشکلات ملت را در طولانی بودن صف اتوبوس و گرانی مرغ خلاصه کرد بعد مدعی شد من هم باید جایگاهی همطراز امام داشته باشم.

 طلبه های کم سوادی هم داریم به صرف بهره مندی از صدای خوش و منبر و ناز و کرشمه های مجازی، اناالرجل دارند، شاخ شده اند، ساز مخالف می زنند و... قدر امثال طالقانی را باید دانست. وقتی خدا و اسلام هدف حقیقی باشد منیّت معنا ندارد. شادی روحش صلوات.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مردها و نامردها

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۹ شهریور ۱۴۰۳، ۰۳:۴۴ ب.ظ

شهید علی اصغر رنجبران – کنگره ملی 24000 شهید پایتخت

 

"... بعثی ها ابتدا دیوانه وار می جنگیدند، اما بعد از کامل شدن حلقه محاصره نیروهای ایرانی، سرانجام اولین دسته از نیروهای عراقی خودشان را تسلیم کردند. بچه های گردان ابوذر اسرا را خلع سلاح کرده و در گوشه ای جمع کرده بودند. لازم بود اسرا هر چه زودتر به عقب فرستاده شوند. شهدا و زخمی های خودی هم روی زمین افتاده بودند و تا به آن لحظه فرصتی برای تخلیه این عزیزان پیدا نشده بود. یکی از بچه ها خواست مجروحین را با استفاده از اسرا به عقب بفرستد. وقتی که فرمانده بسیجی گردان ابوذر، علی اصغر رنجبران متوجه این کار شد به آن برادر سخت پرخاش کرد و او را مورد شماتت قرار داد. جالب است که خود عراقی هایی که زخمی های ما را بر دوش گرفته بودند از آنچه می دیدند متحیر شده بودند. رنجبران در حالی که به شدت آشفته بود فریاد زنان می گفت: برادرها این عراقی ها با پای خودشان آمده اند و به ما تسلیم شده اند، شما را به خدا با اینها بدرفتاری نکنید، شاید اینها راضی نباشند این کار را بکنند. بعد هم بلافاصله به طرف جلوی صف اسرای عراقی رفت و به آنها گفت: برانکاردها و زخمی ها را زمین بگذارید. آنان به علت عدم آشنایی با زبان فارسی متوجه منظور علی اصغر نشده و همچنان ایستاده بودند و به او نگاه می کردند.

علی اصغر جلو رفت، برانکارد را از دست اولین اسیر خارج کرد و به زمین گذاشت. بعد هم صورت آن اسیر را بوسید و به آنها فرمان حرکت داد. جالب است که در آن آشفته بازار اوضاع عملیات، علی اصغر با ادب و احترام خاصی با عراقی ها رفتار می کرد. دقایقی بعد که ماشین تدارکات با بار آب و آذوقه از راه رسید در آن هوای گرم خردادماه خوزستان، بچه ها متاثر از سرمشقی که علی اصغر به آنها داده بود اولین لیوان آب و شربت را به اسرا دادند. این طرز رفتار برای سربازان اسیر دشمن غیرقابل تحلیل بود و در مقابل رفتار کریمانه بچه های ما عکس العمل آنها این بود که درخواست کردند اجازه داده شود به مواضع محاصره شده واحدهای عراقی نزد سایر افسران و سربازان عراقی برگردند و از وضعیت خودشان و آنچه از ایرانی ها دیده بودند برای آنها تعریف کنند. سرانجام با این خواسته آنها موافقت شد و تعدادی از آنها برای این کار آزاد شدند و بچه ها آنها را تا نزدیکترین مواضع دشمن بدرقه کردند. وقتی این چند اسیر عراقی به مقرّ واحدهای خودشان برگشتند ما و بچه های گردان ابوذر منتظر ماندیم تا ببینیم چه می شود. فردای آن روز حوالی ساعت نه صبح بود که شاهد صحنه ای باور نکردنی بودیم. عراقی ها دستهایشان را روی سر گذاشته بودند و با سر قدم های بلند به طرف ما می آمدند. با وجود اینکه آنان در محاصره کامل بودند اما اگر می خواستند هنوز هم می توانستند به مقاومت خودشان ادامه بدهند ولی با این وصف می دیدیم که فوج فوج به سمت ما می آمدند و تسلیم می شدند."[1]

اما حالا از شهادت علی اصغر رنجبران بخوانید:

"درباره نحوه شهادتش هم باید بگویم زمانی که وارد منطقه پنجوین عراق شده بودند تا مقدمات عملیات «والفجر2» را آماده کنند، گروهشان لو می رود و در درگیری با اصابت تیر به فیض شهادت نائل می شود. بعد که پیکرش را برای ما آوردند دیدیم که ترکیب صورتش به همه خورده است، آنجا بود که برای ما تعریف کردند بعد از شهادتش، بعثی ها با چوب به دهانش فرو کرده اند و فکش را شکسته اند."[2]

 


[1] راوی حسین الله کرم. همپای صاعقه ص 716

 

[2] جهان نیوز. مصاحبه با مادر شهید علی اصغر رنجبران 17 آبان 1402

  • سیدحمید مشتاقی نیا

راز آرامش

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۱ شهریور ۱۴۰۳، ۰۶:۳۷ ق.ظ

امام حسین علیه السلام خیلی داغ و مصیبت و سختی دید، بعد در اوج فشارها و ناراحتی ها خون طفل شش ماهه اش را به آسمان پاشید و گفت: هَوَّن علیَّ ما نزل بی، انه بعین الله.

تحمل این سختی برای من آسان است چون خدا می بیند.

زینب سلام الله هم می گوید: ما رأیت الا جمیلا.

مصیبت برای خدا که باشد زیباست.

زیارت عاشورا که می خوانیم، آخرش می گویبم: الحمدلله علی عظیم رزیتی...

خدا را شکر بابت همه غمهایی که در راهش کشیدیم.

سوره فجر را گفته اند سوره امام حسین است. آخرش اینگونه است: ارجعی الی ربک راضیة مرضیه...

بندگان من از من راضی و خشنود هستند و من هم...

دوماه محرم و صفر عزاداری می کنیم؛ اولش با امام حسین شروع و آخرش به امام رضا ختم میشود. انگار یک برنامه تربیتی است تا برسیم به مقام رضایت.

گمشده امروز بشر آرامش است.

آرامش چه در بعد فردی و چه اجتماعی زمانی رقم می خورد که نسبت به مقدرات الهی راضی باشیم.

انسان هایی که به خدا اعتماد دارند و از او راضی اند به سفره هم چنگ نمی اندازند، حقی از هم نمی ربایند و... اینگونه حیات حسینی رقم می خورد.

 

این متن را پیشتر در کتاب "نیشتر" به انتشار رسانده ام.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شاهد از غیب

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۳۱ مرداد ۱۴۰۳، ۰۸:۴۴ ق.ظ

درست همان روزی که ارشاد گیر داد در کتابت ننویس بعضی ائمه جمعه جاه طلبند، دوستی زنگ زد که از دفتر امام جمعه با او تماس گرفته اند چون فلان برنامه فلان شب هیات شما مورد استقبال مردم قرار خواهد گرفت، سخنرانی سخنران که از مدتها قبل هماهنگ شده بود را لغو کرده و حاج اقا را به جای او بیاورید!

البته جاه طلبی مصادیق مختلفی دارد. ضمن احترام به اکثریت ائمه جمعه ای که اهل خدا و معتقد به آخرت و ملتزم به مبانی انقلاب هستند نمیشود باندبازی و قدرت طلبی و فامیل گرایی و دنیاپرستی بعضی ائمه جمعه را نادیده گرفت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

محافظه کاری بس است!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۶ مرداد ۱۴۰۳، ۱۰:۱۱ ب.ظ

انگشتر عقیق در دست راست بگذاری؟ خوب این را که همه می بینند!

نماز را با نوافلش بخوانی؟ همه مطلع می شوند!

پیشانی ات را موقع سجده، بر خاک بگذاری؟ این هم که به چشم دیگران می آید!

بسم الله الرحمن الرحیم نماز را بلند بگویی؟ همه می شنوند!

زیارت اربعین بروی یا بخوانی؟ اربعین، خودش یعنی یادآوری. یعنی به اول قصه برگردی یادت نرود اصل ماجرا چیست. کاروان اسارت روحت به نقطه آزادی بازگشته و مسیر را از نو آغاز کند و پیام بری کنی برای همه تاریخ.

این پنج خصلت را پدر بزرگوار امام زمان از خصائص مومن برشمرده است. یعنی عصر تقیه به اتمام رسید. مومن از ابراز عقیده اش نباید بیمی داشته باشد. یعنی جامعه بفهمد تو چه عقیده ای داری و قرار است چه راهی را بپیمایی. منتظر ظهور ابایی از بیان اندیشه اش ندارد، ابایی از متفاوت بودن ندارد، نمی ترسد بگوید راهش چیست. همرنگ جماعت نمی شود. یعنی و ذکّرهم بِایّام الله، یعنی و مَن یُعظّم شعائرالله فانهّا من تقوی القلوب... کاری کنید همه شهر بفهمد مسیر حق چیست. همه جا رائحه دین و شریعت و معرفت پراکنده شود. 

مومن از جنگ روانی دشمن نهراسیده و عقب نمی نشیند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ان شاءالله خیر است

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۹ مرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۲۶ ق.ظ

نوجوانی اش را با عشق کشتی به جوانی گره زد. دلش می خواست تا آخر عمرش کشتی گیر بماند؛ اما نشد! خیلی مواقع اوضاع به کام آدم جلو نمی رود. هم در کشتی فرنگی کار می کرد هم آزاد. یک روز وسط تمرین، دستش شکست. بدجوری هم شکست و دیگر دست سابق نشد. باید برای همیشه کشتی را رها می کرد. پزشکها گفتند دیگر به درد میدان ورزش نمی خورد. دلش شکست. بخت بد خودش را زیر سوال برد. مدتی حالش گرفته بود و تمرینها و مسابقت کشتی را با حسرت نگاه می کرد. شاید اولش گمان کرد درهای زندگی دیگر به رویش بسته شده، کم شانس است و دیگر بختی برای پیشرفت و درخشش ندارد. تا اینکه احساس کرد می تواند مسابقات کشتی را گزارش کند. از مسابقات معمولی شروع کرد. مخاطبانش او را تشویق کردند و گزارش گری اش را پسندیدند. این راه را ادامه داد. الان به جایی رسیده که همه فارسی زبانان عالم، تماشای کشتی را با صدا و گزارش او می پسندند. هادی عامل به بالاترین نقطه در فعالیت تخصصی خودش رسید. همان اتفاق تلخ اوان جوانی که شاید به حساب بخت بد خودش گذاشت مقدمه درخشش بزرگ و ماندگاری نامش در تاریخ ورزش، هنر و رسانه این سرزمین شد. خیلی از اتفاقات تلخ زندگی ما فقط ظاهر بدی دارند؛ در حقیقت مقدمه و زمینه پیشرفت و خیری بزرگ به شمار می آیند. به خدا اعتماد کنیم. عادت کنیم هر چه پیش آمد بگوییم ان شاءالله خیر است.

 

هادی عامل: بیشتر از کُشتی به مردم فکر می‌کنم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قلبی به اندازه یک شهر

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۷ مرداد ۱۴۰۳، ۰۳:۲۲ ب.ظ

صفحه برنامه قلبی به اندازه یک شهر تلوبیون | مرجع پخش زنده و دانلود فیلم ،  سریال و سایر برنامه های تلویزیون

 

قهرمان فیلم، دلی صاف و مهربان دارد. دلسوز همه است و به همه خوبی می کند، حتی به آنهایی که به او خوبی نمی کنند و درکی از رفتار محبت آمیز او ندارند. او از دار دنیا چیزی ندارد. کارگر موقت روزمزد شرکتی خدماتی است که هر جا کسی سر کارش نبود او جایگزین می شود. هر کاری از تبلیغ دم در فروشگاه تا شستن دستشویی ورزشگاه و ماساژ صاحبکار طماع مبتلا به نقرس و... یک شعار دارد: خوشبخت کسی است کاری را که دوست دارد انجام می دهد. او به گوهر قناعت و رضایت دست یافته و به رغم همه فشارهای اقتصادی و دشواریهای شغلی، کم نمی آورد، خسته نمی شود و برای آینده تلاش می کند. هیچ کس به فکر او نیست و تفکرش را درک نمی کند. پسرش اهل موسیقی است. مجرد و مستقل است. زیر فشار مشکلات دارد سر خم می کند. به پدر روی خوش نشان نمی دهد. پدر با طمانینه و صبوری سخن می گوید. رضایت و تلاش را به او یادآور می شود و می رود. ساز او روح دوباره ای می یابد، دوباره می نوازد... زندگی ادامه دارد. آرامش از آن کسی است که تلاش می کند اما به آنچه دست می یابد قانع ست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

استبداد دموکراتیک!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۳ تیر ۱۴۰۳، ۱۰:۰۶ ق.ظ

خرید و قیمت خاطرات حیدرخان عمو اوغلی | ترب

 

از تاریخ پژوهان باید قدر دانی کرد با هر گرایش و مسلک و مرامی که باشند زحماتشان برای ارائه تحقیق و به دست آوردن اسناد تاریخی که اغلب با هزینه شخصی و فشار بر اقتصاد خانواده صورت می گیرد قابل ستایش است. از این بابت از آقای ناصرالدین حسن زاده که کتاب "خاطرات حیدرخان عمو اوغلی" را به زیور طبع آراست باید تشکر کرد. در شهر ما هم آقا حامد ابراهیم زاده بازگیر را داریم که جوانی متدین است و به کار نانوایی اشتغال دارد. او نیز با زحمت فراوان به گردآوری اسناد تاریخی مرتبط با شهر بارفروش (بابل) پرداخته و آثار خوب و ماندگاری را در این خصوص منتشر نموده است. دست همه این عزیزان درد نکند.

جناب حیدرخان عمو اغلی برای تحقق مشروطه تلاش کرد و جنگید؛ اما مبتنی بر خاطرات خودنوشت او می خواهم نکته ای را خدمتتان عرض کنم.

او ستارخان و باقرخان را در خاطرات خود متهم به راحت طلبی و کم کاری می نماید و اقدامات خودش را بزرگ می شمارد.

او شیخ فضل الله شهید را متهم می کند از اتابک پول گرفته تا در حمایت از محمدعلی شاه در حرم عبدالعظیم حسنی علیه السلام متحصن شود.

او در خاطراتش بارها از اقدامات و دستوراتی از جانب خود خبر داده که منجر به قتل و ترور و آسیب جانی و مالی حامیان شاه وقت و اطرافیانشان گردیده است. این افراد گاه هیچ نقش مسلحانه و مبارزاتی و سیاسی در مقابل مشروطه خواهان نداشته اند. بماند هر مخالف سیاسی که لزوما مجازاتش مرگ نیست.

او البته در ابتدای کتاب اقرار دارد که وقتی بعد از اقدامی تروریستی در تهران تحت تعقیب قرار گرفته با کمک دوستان تشکیلاتی خود در روسیه توانسته از ایران بگریزد. او در مقطعی از حمایت سازمانی و لجستیک دولت روس برخوردار بود. البته بعدها این رویکرد را تغییر داد و فهمید که قدرتهایی مثل روس و عثمانی اگر منافعشان اقتضا کند به او پشت پا خواهند زد.

به شیخ فضل الله نوری قبل از اعدام توصیه کردند زیر پرچم روس یا انگلیس برود تا از محاکمه نجات یابد. زیر بار نرفت و نپذیرفت که بخاطر دفاع از حق و احکام شریعت به زیر بیرق کفر پناهنده گردد.

شیخ فضل الله مخالف مشروطه و حامی سلطنت نبود؛ اما می گفت هر نوع دگردیسی سیاسی باید منطبق با شرع صورت بگیرد. دموکراسی هم گاه جلوه ای از دیکتاتوری جمعی و روی دیگر سکه استبداد است.

فرق مشروطه مشروعه با مشروطه غیر مشروعه و غربزده را جناب حیدرخان عمو اوغلی بی آنکه چنین قصدی داشته باشد بر ملا ساخته است.

مشروطه اگر منطبق با شرع باشد وابستگی مصلحتی به بیگانه معنا نداشته و منکر شناخته می شود. مشروطه اگر مشروعه باشد کسی حق ندارد به تشخیص و ذوق و احساس خود به تخریب اموال دیگران و ترور و ویرانی و تضییع حقوق مخالفانش اقدام نماید.

امام خمینی رحمت الله نیز بر مبنای همین باور اجازه نمی داد در مسیر تحقق انقلاب اسلامی جنگ مسلحانه شکل گرفته و یا اموال حامیان شاه مورد تعرض قرار بگیرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا