یک صحبت در گوشی با فرمانده محترم سپاه بابل
برادر عزیز و بزرگوارم جناب آقای محمدپور
با توجه به تعاریفی که از رفتار پدرانه و حسن تدبیر حضرتعالی در امور جاری شهر از دوستان بسیجی خود شنیده ام جسارت تقریر این سطور را به خود داده ام. انشاءالله که عفو می فرمایید.
اما بعد:
جمعه گذشته در شهر دلاورخیز بوشهر اتفاق عجیبی رخ داد. در حالی که جمعی از امت حزب الله این شهر در اعتراض به برگزاری کنسرت موسیقی تجمعی بدون مزاحمت داشتند به دستور استاندار بوشهر، توسط نیروی انتظامی! مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
همزمان در شهر مقدس قم عده ای از عناصر مغرض و لجوج یا ناآگاه وابسته به بیت سست عنکبوت، به خیابان ها ریختند و در سایه سکوت مسئولان امنیتی استان، بر خلاف سیاست ها و استراتژی مهم و سرنوشت ساز جمهوری اسلامی در تقویت وحدت جهان اسلام، به سردادن شعارهایی بر ضد خلفای اهل سنت پرداختند. دو سیاست متضاد متولیان امنیتی دولت در این دو واقعه به خوبی نشان می دهد مجریان قانون، گریز از آرمان گرایی را مختص سانتیفیوژها ندانسته و از اساس معرکه ای دیگر را برای آتیه نظام می پسندند.
ما بچه های جبهه حزب الله با همین تحلیل ساده باید متوجه شده باشیم که اگر در عرصه دفاع از حریم انقلاب پشت یکدیگر را خالی کنیم، خرس خاله ها کمرگاه استقامت مان را سیبل دشنه دشمن خواهند ساخت.
حادثه بوشهر بر اساس آن چه تا کنون تجربه شده، فقط یک تحلیل دارد. در حوادث مشابه در نقاط مختلف کشور دیده ام و دیده اید که اگر بچه های بسیج و سپاه و روحانیت، در موضوعی دست به دست هم بدهند کسی نمی تواند جلودارشان باشد؛ اما خلل در این وحدت بایسته، کار را به آن جا می رساند که سرباز صفرهای نیروی انتظامی هم به خودشان جرأت می دهند روی بسیجی ها دست بلند کنند.
برویم سر اصل مطلب. به نظر شما چرا کار به این جا می رسد که دانشگاه علوم پزشکی بابل به خودش جرأت می دهد بنرهای تبلیغاتی مربوط به سخنرانی حجت الاسلام نبویان را که قرار بود با حمایت سپاه برگزار شود به راحتی از جا بکند؟ توجیه آبکی حضرات در این خصوص که چون بنرها فاقد نام بانی محفل بود پس ممکن است به نام دانشگاه تمام شود از اساس پوچ و باطل است. کیست که حتی ذره ای گمان کند دانشگاهی گه پیش از این اجازه سخنرانی حجت الاسلام رسایی و دکتر جلیلی را هم نداده و در قبال تخریب نیروهای حزب الله نیشخند می زند مثلاً بخواهد برنامه ای مفصل با حضور حجت الاسلام نبویان برگزار کند؟!
شما سابقه سیاسی رئیس این دانشگاه در سال های نه چندان دور را بهتر از من می دانید. متأسفانه غفلت نمایندگان شهرستان بابل در مجلس، این دانشگاه را بازیچه قومیت گرایی نماینده چمن گرای شهر همجوار قرار داده است.
چندی پیش در یک بازی هماهنگ شده و پیچیده، طوماری که بعضاً همراه با امضاهای جعلی بود بر ضد یک نیروی ارزشی دانشگاه علوم پزشکی بابل پخش شد که این نیرو جزو سرشناس ترین مبارزان خط ولایت دانشگاه بوده و جایگاهی نیز در سازمان بسیج داشته و دارد.
به نظر می رسد مسئول پرونده ای که در این خصوص توسط سازمان مربوطه تعیین شد نتوانست حق را فارغ از تعلقات شخصی تشخیص بدهد. جناب آقای واو آن قدر که با نیم نگاهی جدی به انتخابات آینده شورای شهر، تحت تأثیر فعالان سابق ستاد انتخاباتی خود قرار گرفت، برای حمایت از نیروی خط مقدمی بسیج همّت نشان نداد. مسئله شب نامه نویسی در دانشگاه مذکور البته به این جا ختم نشد و شما می دانید که در این وقایع باز هم جبهه انقلاب تنها و مظلوم و غریب ماند.
اکنون احساس کاذب وجود خلأ در بدنه نیروهای ارزشی این جسارت را به بعضی ها داده است که عَلَم گفتمان انقلاب را از جا بکنند و به دور بیندازند.
یک چیز را برادر عزیز، من و شما از فتنه 88 عبرت گرفته ایم که اگر دیر بجنبیم لحظه هشتاد و هشتم انقلاب ممکن است خیلی زود به دقیقه نود برسد. بی تعارف مسببان اخلال در روند حاکمیت گفتمان انقلاب، از بستگان و قوم و خیش هر کسی که باشند، به هر جریان و خط و ربطی که تا کنون باج داده و نمک گیرشان کرده اند، تحت حمایت هر اداره و ارگانی که هستند باید مزه ضرب شست حزب الله را با تمام وجود احساس کنند.
اگر در این نقطه به داد جبهه مدافع ارزش ها نرسیم فردا کارمان بیش از این بیخ پیدا خواهد کرد.
- ۹۳/۱۰/۱۵