وقتی سنگهای صبور هم کم می آورند!
عادت نکنیم بارهایمان را روی دوش کسی بگذاریم. شاید دیگران هم همین کار را کرده باشند. آن طرف هر چقدر هم سنگ صبور باشد، کم می آورد و شانه هایش به خاک می چسبد.
سنگ صبور بودن برای خودش نعمتی است؛ حتی اگر نشود کاری برای دیگری کرد و گره ای از مشکلش باز نمود. سنگ صبور که باشی، التیام آلامش و تشفّی قلبش خواهی بود؛ حرفی نیست.
اما
گاهی این احتمال را بدهیم دیگران هم دارند بار سنگین دردهایشان را روی دوش همان یک نفری خالی می کنند که ما نیز سنگ صبورش را محک زده ایم.
آدم ها یک وقت هایی کم میآورند زیر فشار غم ها و مشکلاتشان و شاید گمان کنند فقط خودشانند که این چنینند. آدم ها گاهی کم میآورند زیر فشار حرف ها و خبرها و غم هایی که در ظاهر مربوط به خودشان نیست ولی با دلی خجسته خواسته اند سهمی در تحمل آن داشته و بار محنت کسی را بکاهند.
و اگر نبود هو الذی انزل السکینه فی قلوب المومنین؛ ما همه له شده بودیم بی تردید. چقدر خوب است همه پیامبر صبر باشیم. چقدر خوب است سنگ های صبور هم صخره و رشته کوهی صبور داشته باشند برای تکیه زدن. تکیه گاهی که جز با منشأ معنوی و پایگاه توحیدی هرگز قوی و استوار نخواهد بود.