وقتی از گناه خودی ها میگذریم
دوستی داشتیم اهل بندرگز مقیم قم بسیجی بود و کارگری می کرد. سر جریان 22 بهمن معروفی که ملت ریختند سر علی لاریجانی و نگذاشتند در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها سخنرانی کند و مهر و تسبیح به سمتش پرت کردند -و البته این کار را تایید نمی کنم- این بابا هم ایستاده بود و لبخندی روی صورتش نقش بست. خبرنگاری عکس گرفت و تصویرش همه جا منتشر شد.
شریعتمداری طبق معمول در قالب شخصیتی فرا زمینی و عالم الغیب به میدان آمد و نوشت که اینها از سرویس های جاسوسی بیگانه خط می گیرند و ...
تا مدتها صدو پنجاه نفر از جوانهای بسیجی و طلبه را می بردند دادگاه و می آوردند و می گفتند بفرمایید! این هم که کیهان خودتان و همفکر خودتان است شما را به خاطر اهانت به لاریجانی ما ضدانقلاب و عنصر اجنبی دانسته و...
رفیق ما رفته بود خواستگاری. بندرگز هم شهر کوچکی است. تصویرش پخش شده بود. پدر دختر گفت من به کسی که خائن به وطن و جیره خور استکبار باشد زن نمی دهم!
الان حسین شریعتمداری در قالب پیری فرزانه و روشنفکر با نهایت ضریب جذب به میدان آمده و دهها فحش ناموسی فرزند خلفش نسبت به بزرگان را نادیده انگاشته و او را از نگاه لطف مورد نصیحت قرار داده است.
یادتان است در ماجرای توهین به دختر هاشمی در شهر ری توسط یک بسیجی جانباز چه بلوایی درست شد؟ بزرگان مذهبی تهران و قم و نجف را وادار به موضع گیری کردند. آن بدبخت هم هر چه گفت من اشتباه کردم و معذرت میخواهم و ... افاقه نکرد و انداختنش زندان.
اینها را گفتم که خطوط قرمز نظام را بهتر بشناسید.