مصر، سه حرف دارد!
1- ا1- انقلاب ایران که به پیروزی رسید، قاطعیت در برخورد با عناصر طاغوت و وابستگان رژیم خائن پهلوی به عنوان یک اصل مطرح شد.مجازات عناصر سرسپرده و جنایتکار وابسته به خاندان سلطنت در سطوح مختلف، مانع از بازگشت و نفوذ مهره های طاغوت به بدنه اجرایی انقلاب اسلامی گردید.
2- 2- انقلاب ایران که پیروز شد باز هم خصلت مردمی خود را حفظ کرد. حاکمیت به مردم به عنوان یک ابزار برای دستیابی به قدرت نگاه نمی کرد. انقلاب متعلق به مردم بود. مسئولان کشور از بین همین مردم انتخاب شدند و زندگی آنان شبیه توده های ملت بود. این طور نبود که عده ای شیک پوش با تفکرات آکواریومی، ناگهان از راه برسند و بی اعتنا به مطالبات مردم، حکومت را به نفع خود مصادره نمایند. مردم وقتی نهضت را از خودشان دانستند با گوشت و پوست و استخوانشان از آن پاسداری کردند. جنگ، ترور، کودتا، شورش، خیانت، تحریم و... هیچ یک نتوانست انقلاب مردمی ایران را از پای دربیاورد. امروز اما به ما ثابت شد که اگر مردم پای کار نباشند یک مورد از این دسیسه ها هم برای فروپاشیدن قدرت ها و حکومت ها کفایت می کند.
3- 3- انقلاب ایران بر مبنای اندیشه و خرد بود. هدف از انقلاب صرفاً کنار زدن یک حکومت و به قدرت رسیدن حکومت دیگر نبود. اندیشه انقلاب، احیای گفتمان دین بود. انقلاب در پی آن بود که ثابت کند مکتب نجات بخش اسلام، برای همه اجزای زندگی بشر نسخه ای جامع داشته و راه سرافرازی ملت های آزادی خواه و مستضعف عالم را نشان داده است. نگاهی به آثار متفکرانی چون مطهری، خامنه ای، بهشتی، شریعتی، دستغیب، هاشمی نژاد، مفتح و... و اقبال مردم به این آثار نشان می دهد که انقلاب ایران، انقلاب کتاب بود.
اگر امثال مرحوم خلخالی شهامت و امکان آن را پیدا کردند که قاطعانه با عوامل داخلی دشمن برخورد کنند، اگر به مردم اعتماد شد و زندگی مسئولان به رنگ مردم درآمد، اگر خرد و اندیشه، مبنای انقلاب قرار گرفت، همه اینها در زیر چتر بزرگ تدبیر و هدایت روح خدا خمینی کبیر بود که تحقق یافت. امام رهبری بود که انقلاب و انقلابی گری را به یک فرهنگ تبدیل کرد.
قدر حضرت روح الله را باید بهتر و بیشتر بدانیم. کاش مردم مصر و تونس و بحرین و یمن و... شناخت بیشتری از راه امام و راهبردهای ایشان پیدا می کردند تا کارشان به اینجا نمی کشید.
- ۹۲/۰۴/۱۱