شعری زیبا از صادق کیان نژاد امیری
سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۳۹ ب.ظ
به بهانهی حضور بهجتانگیز ابدان مطهر و معطّر دو شهید گمنام در شهر ایثار و شهادت، امیرکلای قهرمان:
بسم رب الشهداء
کدام واژه برایت غزلسرایی کرد؟
کدام سینه برای تو سوگواری کرد؟
کدام چشمهی خون رنگ پر تلاطم بود
که پای مزرعهات رفت و آبیاری کرد؟
چنان که از دل آن خاک پیر با برکت
دوباره برق طلوعت چه انفجاری کرد؟!
تو را چگونه سرایم که خاک درگه تو
تو را پناه گرفت و نگاهداری کرد
خدا نخواست که نامت عیان شود اما
برای پیکر تو قصد ماندگاری کرد
چقدر چشم پدر خشکِ درب منزل شد
و مادرت همه عمرش چقدر زاری کرد
و باز منتظرت دختری که مادر تو
برای قد رشید تو خواستگاری کرد
و در مقابل چشمت رفیق همرزمت
ریا نمود و به نامت حرام خواری کرد
و آن رفیق شفیقت که پای قولش ماند
دوباره بر سر عهد تو پایداری کرد
و حال، عطر وجودت تمام شهرم را
فرا گرفت و هوای مرا بهاری کرد
۹۵/۵/۵
- ۹۵/۰۵/۰۶