درباره کابینه یازدهم
همان طور که انتظار می رفت غلبه فضای کابینه جدید با طیف هاشمی رفسنجانی است. درباره بعضی از چهره های کابینه جدید چند نکته قابل توجه است:
1- اسحاق جهانگیری به نظر من گزینه مناسبی برای معاونت اول ریاست جمهوری است. جهانگیری چهره ای کاری و کم حرف است که می تواند برخی کم و کاستی های احتمالی دولت در زمینه کار و خدمت رسانی را جبران کند.
2- آقای حجتی وزیر پیشنهادی جهاد کشاورزی را باید بسیجی ترین عضو کابینه دانست. وی در زمان خاتمی نیز عضو کابینه بود ولی هیچ گاه وارد حاشیه ها نشد. در همان سال ها میهمان جمعی از بچه های سپاه اصفهان بودم. آنها از روحیه و خدمات حجتی حرف های جالبی می زدند به خصوص در زمان استانداری وی در سیستان و بلوچستان و نقش وی در تقابل با اشرار. گذشته از گرایشات سیاسی، حجتی را با توجه به سلامت، ساده زیستی و پرکاری باید یک نیروی احمدی نژادی دانست.
3- علوی وزیر پیشنهادی اطلاعات است. وی عضو مجلس خبرگان رهبری است. ایشان در نهمین دوره مجلس شورای اسلامی نیز کاندیدا شد. طیف محسن رضایی به شدت از وی حمایت کرده و گاه با آیت الله خواندن او به زعم خود قصد داشتند وی را برای تصدی ریاست مجلس آماده کنند. با کمال تعجب علوی از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد. جالب این که نه تنها خود وی در این خصوص اعتراضی نداشت بلکه رسانه های پشتیبان وی نیز در سکوتی سوال برانگیز فرو رفتند. با این وصف جای این شبهه باقی می ماند چگونه کسی که صلاحیت ورود به مجلس را ندارد گزینه ای برای تصدی مهم ترین بخش دولت می شود؟! آیا از این پس وزارت اطلاعات می تواند منبع مناسبی برای تأیید یا رد صلاحیت ها از سوی شورای نگهبان شمرده شود؟ باید دقت داشت عدم شفاف سازی در خصوص علت رد صلاحیت وی در انتخابات مجلس، سوءظن های فراوانی را در خصوص دستگاه امنیتی کشور ایجاد خواهد کرد.
4- خیلی از دوستان احمدی نژادی ما دل خوشی از رحمانی فضلی ندارند؛ هر چند خود وی اتهاماتی که از سوی نهاد تحت امرش (دیوان محاسبات) درباره دولت بیان شده را به گردن علی لاریجانی انداخته است. شنیده شده محمد خاتمی و حسن خمینی نسبت به انتخاب رحمانی برای وزارت کشور به شدت اعتراض داشته اند. خود این مسئله می تواند نکته مثبتی در خصوص کارآیی و سلامت وزیر احتمالی کشور باشد. برخی صاحب نظران نیز بر این باورند انتصاب رحمانی برای تصدی پست وزارت کشور، شرط تأیید صلاحیت کابینه روحانی از سوی طیف صاحب قدرت در مجلس شورای اسلامی است.
5- انتخاب پورمحمدی برای وزارت دادگستری را باید به فال نیک گرفت. بر این اساس دستگاه قضا این امکان را خواهد داشت که با انتخب فردی جدید و غیرجناحی برای پست ریاست سازمان بازرسی نسبت به ادای تکلیف دستگاه نظارتی در باره عملکرد دولت امیدوار باشد. بیم آن می رفت که در صورت استمرار ریاست پورمحمدی بر دستگاه بازرسی و با توجه به تعلق خاطر وی به طیف هاشمی، کارکنان این نهاد نظارتی چهارسالی را به مرخصی بروند!
6- بیژن نامدار زنگنه حاشیه های مالی و اقتصادی فراوانی به همراه دارد. در زمان تصدی وی در وزارت نیرو در دولت هاشمی، نشریه صبح به مدیر مسئولی مهدی نصیری اسنادی را از حیف و میل بیت المال در این وزارتخانه منتشر کرد که به اقتضای فضای استبدادی آن زمان هرگز مورد توجه قرار نگرفت. بعد از انتصاب زنگنه به وزارت نفت خاتمی، نشریه صبح ویژه نامه ای را در خصوص زد و بندهای داخلی این وزارتخانه منتشر ساخت که مجدداً از سوی دستگاه های نظارتی مورد بی توجهی قرار گرفت. در اواخر دولت خاتمی نیز روزنامه کیهان، هفته نامه یالثارات و... نیز اسنادی از بی توجهی به منافع ملی در وزارت نفت را منتشر ساختند که به هیچ وجه مورد بررسی قرار نگرفت. روی کار آمدن مجدد تیم زنگنه بهترین فرصت برای افشای ماهیت مخالفان گفتمان عدالت است.
7- این آقای نهاوندیان مغز اقتصادی ستاد ولایتی بود. حالا شده است مسئول دفتر و دستک حسن روحانی. این موضوع به وضوح نشان می دهد که "مهره" ها از یک مرکز هدایت می شوند.
حرف آخر این که این دولت به طور کامل از سوی مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد خواهد گرفت. فضای مجلس بیش از آن که به دنبال حق و عدالت باشد به دنبال مصلحت اندیشی و لابی گری است. نمونه بارز آن تأیید اعتبارنامه نماینده بدسابقه شهر مبارکه است که برای مدتی بهت همگان را برانگیخته بود. به هر حال هر اتفاقی که بیفتد تکلیف امر به معروف و نهی از منکر از ملت، ساقط ناشدنی است.
- ۹۲/۰۵/۱۴