اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

حضرت ام البنین شاعر بود

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۵ آذر ۱۴۰۳، ۰۸:۳۰ ق.ظ

تصاویر مزار حضرت ام البنین(س) - تسنیم

 

ام‌البنین را زنی شاعر و فصیح و از خانواده‌ای اصیل و شجاع شمرده‌اند. حضرت علی (علیه‌السّلام) با معرفی برادرش عقیل که عالم به انساب عرب بود، وی را که خاندانش در شجاعت معروف بودند، به همسری انتخاب کرد.

ام‌البنین را ادیب و شاعری فصیح و اهل فضل و دانش دانسته‌اند[۳۵] که در رثای حضرت عباس این اشعار را سروده بود و می‌خواند:

اشعار ام‌البنین در سوگ عباس (ع)

یا من رَاَی العباس کرّ

علی جماهیر النقد

و وراه من ابناء حیدر

کل لیث ذی لبد

انبئت اَنّ ابنی اصیب

براسه مقطوع ید

ویلی علی شبلی اما

ل براسه ضرب العمد

لو کان سیفک فی ید

یک لما دنا منک احد[۳۶]

«ای که عباس را دیدی، بر انبوه دشمنان فرومایه حمله می‌کرد و در آن هنگام که فرزندان حیدر در کارزار چون شیران در پشت سر وی بودند. می‌گویند دست فرزندم قطع شده و بر سرش عمود فرود آمده. وای بر من، آیا بر فرق شیر شجاعِ من عمود فرود آمد و سر او را کج کرد؟ اگر شمشیرت را در دست داشتی کسی به تو نزدیک نمی‌شد»[۳۷]

دیگر مرا ام‌البنین نخوانید

لا تدعُوَنِّی وَ یْکَ اُمَّ البنین

تُذکِّرینی بِلُیوث العرین

کانت بنونَ لیْ اُدعَی بهِم

و الیومَ اَصبَحتُ و لا من بَنین

اَربعهٌ مِثلَ نسُورُ الرّبی

قد وَاصلُوا الموتَ بقَطعِ الوَتینِ

تنازَعُ الحِرصانَ اَشلائَهُم

فَکُلّهُم اَمسُوا صَریعاً طَعین

یا لَیتَ شِعری اَکَما اَخبَروا

بِاَنَّ عبّاساً مَقطُوعَ الیَدَین[۳۸]


«وای بر تو مرا دیگر مادر پسران مخوان که مرا به یاد شیران بیشه‌ام می‌اندازی. من پسرانی داشتم که به خاطر آنان مرا ام البنین می‌خواندند ولی امروز دیگر پسری ندارم. چهار پسر که مانند عقاب‌های کوهسار بودند و با بریده شدن رگ حیات یکی پس از دیگری به مرگ پیوستند. بر سر نعش آنها نیزه‌ها به ستیزه برخاستند و همه آنان از زخم نیزه به خاک افتادند. ای کاش می‌دانستم آیا چنان‌که خبر دادند؛ عباس من دست راستش قطع شده بوده است! »[۳۹] [یادداشت ۴][۴۰]

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ادب

اشک آتش

ام البنین

حضرت ابوالفضل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">