حاشیه های فاطمیه بابل (18)
این آخرین قسمت سریال حاشیه های فاطمیه است. بسیاری از خوانندگان غیربابلی اشک آتش از این رویه وبلاگ انتقاد کرده و اصرار داشتند که در خصوص مسائل فراگیر و غیر بومی مطالبی را منتشر کنم.
دیگر مجالی نیست از مصاحبت با دوستان همراهی چون آقایان محمدعلی کرامتی و حسین حسین زاده نوری و سایر سروران بنویسم. برخی از بزرگواران را هم که توفیق زیارت نداشتم. حاج آقا مؤیدی بزرگوار در سفر قم تشریف داشت. قدم نوه نورسیده شان به نام آقا علی رضا را به ایشان تبریک می گویم. خدمت امام جمعه محترم بابل حاج آقا روحانی و حجت الاسلام پوراکبر مدیر مدارس علمیه بابل هم رفتم که تشریف نداشتند. در چند جلسه انتخاباتی هم شرکت داشتم. متأسفانه بعضی آقایان صدها میلیون تومان تا کنون برای تبلیغات غیررسمی خود خرج کرده اند و معلوم نیست با ورود به مجلس قرار است چه سودی از این سرمایه گذاری خود به دست آورند. مردم بابل انصافاً باید در این مسائل با پرهیز از آفت طایفه گرایی به رصد و تحلیل بی طرفانه وقایع و عملکردها بپردازند.
خدمت چند تن از ائمه جمعه محترم برخی شهرها هم مشرف شدم. یکی از این ائمه جمعه را برای اولین بار زیارت کردم. انسان بسیار شریف و خوش خلقی بود. تنها ضعف مشهود او دوری از مبانی دین و بی مایگی در عرصه فکر و تدبیر بود. او به راحتی و بی پروا افرادی از منتقدین خود را اسم می برد و آنها را بی دین می نامید. یا این که مثلاً معتقد بود مانور تجمل مسئولین آنهم از کیسه بیت المال یک ارزش برای جامعه محسوب می شود! مجبور شدم چند تذکر برادرانه به او داده و از باب امر به معروف از ایشان بخواهم سعی کند افکارش را به مبانی دین نزدیک تر کند. به قم که رسیدم بلافاصله مسئله را از طریق نهاد نظارتی مرتبط با ائمه جمعه پیگیری کردم. تردیدی ندارم در مورد انتخاب این فرد برای چنین امر خطیری کوتاهی و شتابزدگی صورت گرفته است. این فرد دومین نفری بود که در عید امسال از مصاحبت با او احساس خسران نمودم. پیش از این یک روحانی در ساری به من فهماند که می شود با ریش سفید نیز همه داشته های علمی و معنوی خود را به افراد یا مجموعه های قدرت طلب فروخت و برای جلب رضایت بندگان خدا، خدا را به معامله گذاشت. لحظات همکلامی با چنین اشخاصی، یک نوع عذاب چندش آور محسوب می شود. دعا کنیم خدا عاقبتمان را ختم به خیر کند. بگذریم.
پیشرفت مادی و معنوی شهرستان بابل یا هر شهر و نقطه دیگر در گرو عدم رضایت نسبت به وضع موجود است. به شرطی دو روزمان مساوی نخواهد بود که به وضع امروزمان قانع نبوده و درصدد پیشرفت خود باشیم. این نوع نگاه، مسئولان و افراد مؤثر در جامعه را وا می دارد که برای خیر رساندن به مردم منتظر صدور بخشنامه از بالا نبوده و به حد توان از هر اقدام سازنده ای که برایشان مقدور است کوتاهی نورزند.
- ۹۴/۰۱/۲۱