حاشیه نگاری محرم بابل (4)
باور کنید بدون تعصب می گویم بیت العباس جزو هیئت هایی بود که زیر بارش شدید باران، حق عاشورای اباعبدالله را در حد بضاعت خود به جا آورد.
محمد علی عرفان را نزدیک به دو دهه است که می شناسم. هر چند که اقامت من در قم فاصله ای بیش از یک دهه را در این رفاقت به وجود آورد. آن زمان مسجد احمدیان شاید فقط سه چهار جوان داشت که یکی اش من بودم یکی اش محمد علی و یکی هم مهدی فیروزجایی. حسن شیردل هم گاهی به این مسجد با نشاط می آمد. امامت مرحوم فردوس مکان و شمع وجود نازنین جوان پنجاه شصت ساله ای! به نام مرحوم حاج مهدی مرندی که هیچ گاه طعم پیری را نچشید یکی از عوامل جذب من به این مسجد بود. تقریباً می توانم بگویم اغلب نمازهایی که من و محمدعلی کنار هم خواندیم به خاطر خنده های ناخواسته مان باطل بود! حاج مهدی کردانی حفظه الله خیلی وقت ها ما را موقع نماز از هم جدا می کرد.
من به حوزه رفتم و محمدعلی در شمار یکی از موفق ترین مداحان بابل درآمد. او شاید نخستین و جوان ترین مداح بابل بود که تحصیلات دانشگاهی داشت. هیئت بیت العباس ثمره خون دل خوردن های او و دوستان بی ادعایش است که سالهاست نگین جوان های مذهبی شهر شده و بدون حاشیه – آن هم در بابل! – به کارش ادامه می دهد.
صبح عاشورا طبق عادت همیشگی به مسجد قهاریه رفتم که متوجه شدم متولیان عزیز این هیئت نیز در چارچوب مراودات دیپلماتیک قصد دسته روی به شیوه سال های قبل را ندارند. سریع دل کندم و راهی بیت العباس شدم.
محمدعلی همان محمدعلی پانزده سال قبل بود البته اندکی لاغرتر. نوحه هایش عمق ادبی و محتوایی چشمگیری دارد. او جوان های پرحرارتی را گرد هم آورده بود که آدم هوس می کرد با این جوان ها درِ خیبر صهیون را از جا بکند. این جماعت، بی اغراق، حق عاشورای حسین را در سطح وسع خویش به خوبی ادا کردند. سوز محلی خواندن های او و دیگر دوستان مداحش بر جامعیت کارشان می افزود و البته نشان از شناخت دقیق لایه های فرهنگی اجتماع داشت.
نمی دانم توقع درستی است یا نه ولی کاش از باب حمایت از تولید بومی! بیت العباس از دانشمندان حوزوی شهر خود مانند مقیمی، ایزدهی، قشقاوی و... در دهه محرم بهره می گرفت. البته به شرطی که امثال این عزیزان هم کلاس نگذارند و حوزه تأثیر خود را فراتر از محدوده کتابخانه ها بدانند.
- ۹۲/۰۸/۲۵