حاشیه نگاری محرم بابل (3)
به برکت دوست و برادر خوبم حسین حسین زاده نوری، به طور غافلگیرکننده ای خود را در هیئت روضة الحسین وابسته به بنیاد حیات در ساختمان سابق مدرسه علمیه روحیه دیدم. بچه های روحیه، حس نوستالوژی زیبایی نسبت به این مدرسه و حجره هایش دارند.
از دوستان سازمان تبلیغاتی شنیده بودم که مجریان هیئت مذکور تلاش دارند اداره هیئت را بر آرای مقام معظم رهبری منطبق کنند. البته غیر از این هیئت، مدیران برخی دیگر از هیئت ها نیز تلاش های موفقی را در این راستا نشان داده اند.
حضور در جمع با صفای این هیئت شب هایی باصفا را برایم رقم زد به گونه ای که حسرت خوردم کاش مجالی بود و چند شب دیگر در بابل می ماندم و همنشین این محفل می شدم. سخنران هیئت، آقامجتبی بهشتی بود و مداحش جوان اهل حالی به نام ابوترابی که بااندکی تسامح می توان او را میثم مطیعی بابل نامید. همه اشعار و سبک های او زیبا بود، چه آن دسته از اشعاری که با مسائل روز جامعه و سیاست انطباق داشت و چه آن دسته از سبک ها و اشعاری که آدم را یاد دهه چهل و جمعیت موتلفه می انداخت و یا حتی اشعاری که مربوط به دوران جوانی پدربزرگ عسگراولادی می شد!
ناپدید شدن کفش آقا احسان ذبیحی، از مسئولان بسیج دانشجویی پزشکی، این حرف مسئولان هیئت ها را به اثبات رساند که درِ هیئت به روی همه باز است، فرقی نمی کند، عرب و عجم، مسلمان و ارمنی و یهود، پلیس و دزد و...!
دوستان زحمت کش و مخلص روضة الحسین یک نکته را بیشتر از قبل مورد توجه قرار دهند که جای جای مدرسه روحیه، حکم مناطق عملیاتی جنوب را دارد. در و دیوار این مدرسه با نفس های شهدای عرش نشینی مأنوس بوده است. مهدی عباسی بعضی شب ها به حیاط می آمد، لحظاتی به آسمان خیره می شد و به فکر فرو می رفت. اندکی بعد صدای گریه اش به آسمان می رسید. حاج آقا محمدی کمتر کسی را از نظر علمی قبول دارد. ایشان درباره محمد قشقاوی می گفت او اگر می ماند بهشتی دیگری می شد. هم ایشان شهید شاهین را قرة العین لقب داده بود. آیت الله ایازی به طلبه هایش می گفت اگر می خواهید راه به جایی ببرید پا جای پای گدازگر بگذارید. شهید قیومی برای مقابله با ناامنی های اجتماعی و اعتقادی لحظه ای آرام و قرار نداشت. محمد حسن زاده مقدم یک طلبه رزمنده زبده در واحد اطلاعات عملیات بود که فرمانده اش بدون حضور او مأموریتش را آغاز نمی کرد... یاد دیگر شهدای این مدرسه، رهبر، شفیعی، داوودی، نصیری، آقامیری و گرجیان را نیز باید زنده نگاه داشت. نمی دانم چه کسی نام این شهدا را از روی حجره های مدرسه پاک کرده است... غیر از طلبه های شهید مدرسه، شهدایی چون نصیرایی، بهاور، مهدی پور و دیگر شهدای هسته مرکزی شهر نیز ساعاتی گرانبها از عمر خود را در نمازها و مناجات های این مدرسه سپری کرده اند. قدر قدم گاه امام زمان را انشاءلله بیشتر بدانیم.
- ۹۲/۰۸/۲۵