توپ و نماز!
یک پای صادق در خیابان بود و در راه مبارزه با شاه می دوید، پای دیگرش در ورزشگاه بود و توپ می زد. او یک فوتبالیست حرفه ای بود که مورد نظر و توجه مربیان قرار گرفت و به تیم ملوان بندر انزلی دعوت شد؛ اما به خاطر آن که از مبارزه باز نماند در قائمشهر ماند و دعوت مربیان بزرگی چون بهمن صالح نیا را نپذیرفت. تیم او آن سال توانست رتبه نخست را در مسابقات فوتبال آموزشگاه های مازندران به دست بیاورد.
بعد از انقلاب پایش به جبهه باز شد و در شمار فرماندهان موفق و دلیر سپاه اسلام درآمد. از طرفی هم نمی توانست رسالت فرهنگی خود را در قبال جوان ها از یاد ببرد.
در فرصت هایی که به شهر می آمد توانست تیم فوتبال شهید رجایی را تشکیل بدهد. محبوبیت صادق مزدستان باعث شد فوتبالیست های موفق و جوان شهر، زود گردش جمع شوند و تیمی حرفه ای را بسازند. شهید صادق مزدستان شد کاپیتان تیم شهید رجایی. او با اخلاق نیک و محبوبیتی که در بین هم تیمی هایش داشت آنها را به رعایت اخلاق اسلامی دعوت می کرد. خواندن نماز جماعت توسط بازیکنان یک تیم فوتبال آن هم در مستطیل سبز رنگ و در مقابل چشم هوادارن، کاری بدیع و زیبا بود که با ابتکار صادق مزدستان به وقوع پیوست. این حرکت ارزشی در فضای آن روز بسیار تأثیرگذار بود. هم بازیکنانی که نماز می خواندند متوجه می شدند که باید به معیارهای اخلاقی، بیش از پیش پای بند باشند و هم تماشاگران یاد می گرفتند که ارزش های دینی در رأس همه فعالیت ها بوده و ورزش منهای اخلاق، ارزشی ندارد.
گاهی بعضی تماشاگرها هم به صفوف نماز می پیوستند و صحنه هایی زیبا از حاکمیت ارزش ها بر جان و دل جوان ها را به نمایش می گذاشتند. تیم فوتبال شهید رجایی، نمونه ای از یک تیم اخلاق محور شده بود.
برگرفته از آرشیو خاطرات کنگره سرداران شهید استان مازندران