برسد به: حیدر مصلحی
1- این که یک فرد مستقل که زندگی اش را بر دامنه آتشفشان بنا کرده، بدون هیچ لکنتی حرفش را خطاب به یکی از قدرتمندترین و سرنوشت سازترین نهادهای حاکمیت بیان می کند نشانه ای از حرکت کشور در مسیر تحقق نظام علوی است.
2- من نیز مانند بسیاری از ناظران و تحلیل گران سیاسی، معتقد به سازمانی شدن دستگاه اطلاعاتی کشور هستم. تغییر در دولت ها اسرار نظام را در معرض افشا و یا سوءاستفاده قرار می دهد. سازمانی شدن نهاد اطلاعاتی کشور و ادغام آن با سایر مراکز همسو می تواند منجر به تمرکز در این نهاد گردیده و علاوه بر صرفه جویی در هزینه ها از تداخل احتمالی امور بین مراکز رقیب، جلوگیری نماید.
3- اصرار بر مجتهد یا نیمه مجتهد بودن وزیر اطلاعات، ضروری به نظر نمی رسد. این مسئله گاه ممکن است باعث روی کار آمدن چهره هایی شود که به رغم برخورداری از بضاعت فقهی، به دلیل فقدان علم و تجارب امنیتی با یک سخنرانی یا مصاحبه ناشیانه، تبعات غیرمتعارفی را برای کشور به دنبال بیاورند. البته به منظور دخل و تصرف در اموری که نیاز به جواز شرعی دارد می توان از یک قاضی مجتهد امین کسب اجازه کرد. جالب آن که در مراکز رقیب، اصراری بر مجتهد بودن فرد مسئول به چشم نمی خورد.
4- فعالیت اقتصادی در وزارت اطلاعات کاری اشتباه بود که می توانست منجر به رانت خواری و بی عدالتی گسترده بشود. این موضوع در زمان تصدی فلاحیان به اوج رسید. در زمان وزارت محسنی اژه ای با تأکید مقام معظم رهبری این مسئله به سمت اصلاح پیش رفت. حیدر مصلحی نیز گام هایی محکم و اساسی در این راستا برداشت که قابل تقدیر است.
5- برجسته ترین نقطه فعالیت حجت الاسلام مصلحی در طول وزارت خود، اتخاذ رویکرد تهاجمی است. شاید اگر قرار باشد مثالی برای این نوع رویکرد بیان شود دستگیری ریگی ملعون مورد استناد قرار بگیرد، اما باید موارد دیگری را هم در این خصوص مورد اشاره قرار داد. یکی از ثمرات این رویکرد اطلاعاتی، کنترل فضای کشور در دو انتخابات بزرگ مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری اخیر است. دشمن بعد از فتنه88 همواره مترصد فرصتی برای دامن زدن مجدد به التهابات اجتماعی بود. گرانی های بازار و برخی رد صلاحیت ها می توانست بهترین بستر برای بروز نارضایتی های غیر مدنی باشد. پیش دستی وزارت اطلاعات در تقابل با فتنه گران، راه آشوب و ناامنی را سد نمود. این موفقیت به اندازه ای بود که در سال 91 برای نخستین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کشور ما یک سال بدون ترور را پشت سر گذاشت.
براین باورم که اگر مصلحی در سال88 وزیر اطلاعات بود هرگز فتنه با چنین ابعادی به وقوع نمی پیوست. متأسفانه بنا بر برخی شواهد، وزارت اطلاعت وقت توجه چندانی به گزارش هایی که درباره آماده سازی "آتشفشان" های اجتماعی بود نشان نداد. تنها شاهکار وزارت وقت، دستگیری یک پیرزن رو به موت به نام هاله اسفندیاری به اتهام براندازی بود که نظام را در معرض تمسخر رسانه های بیگانه قرار داد. ریشه این مسئله را می توان در سابقه قضاوت وزیر وقت جستجو کرد. به اقتضای امر قضا، اثبات یک ادعا نیاز به ادله محکمه پسند دارد؛ ادله ای که فقدان آن – به رغم وجود قرائن و امارات- شاید به راحتی منجر به جا به جایی حق و ناحق بشود و البته دست قاضی در این خصوص بسته است. ناگفته نماند که ماهیت امر قضا با کار اطلاعاتی تفاوت دارد.
6- هیچ مجموعه ای از خطا و آسیب در امان نیست. وزارت اطلاعات باید مواظب باشد نیروهای متولد دهه شصت، جای تفکرات دهه شصتی را نگیرند. باید مراقب بود حیثیت یک نهاد مقدس، به خاطر اشتباه چند نیروی تازه وارد - که با هزینه هایی که برای کسب اعتبار چنین مجموعه هایی پرداخت شده ناآشناهستند- به خطر نیفتد. گاهی برخی برخوردها در شأن سربازان گمنام حضرت ولی عصر (عج) نبوده و باعث بی اعتمادی و تمسخر این نهاد حتی در بین نیروهای ارزشی می شود. بعضی نیروهای بی دغدغه، ممکن است بر اساس تمایلات درونی خود عمل کرده و برای رقابت با همکاران دهه شصتی و یا تعیین تکلیف زودهنگام یک پرونده، خدای ناکرده –به طور مثال- سرخ بودن رنگ پرچم عزادران حسینی را نیز نشانه وابستگی به کمونیسم تعبیر کنند. باید مراقب بود بعضی نیروهای ناخالص، سطح وزارت اطلاعات را در حد یک کلانتری پایین نیاورده و مثلاً در موارد غیر مرتبطی مانند اختلاف دو نفر بر سر سهام شرکت مینو احساس تکلیفشان گل نکند... نباید کار به آن جا بکشد که نیروهای حزب الله احساس کنند این نهاد در تقابل با آنها صف آرایی کرده است.
7- وزیر بعدی باید حواسش به امثال سیدحسین موسویان و کاظمی ها(قتل های زنجیره ای) و... باشد. وزارت اطلاعات دستگاهی است که به خاطر مهار خدعه های بدخواهان ملت، دشمن را عصبانی کرده است. از این رو احتمال ایراد ضربه بر کارآیی و حیثیت این وزارت از سوی دشمن به شدت وجود دارد، به ویژه در این دوره که برخی تحلیل های غلط، بدخواهان ملت را به دولت جدید امیدوار کرده است.
8- این مبنا که " تا ما روی کار هستیم نباید آب از آب تکان بخورد " تفکری غلط است که خطر بسط آن در سطح مدیران امنیتی بسیار حائز اهمیت است. جامعه انقلابی نیاز به روحیه و نشاط دارد. نشاط انقلابی می تواند ضامن ارتقای سطح سلامت نظام و به تبع آن دستیابی به اهداف عالیه اسلام و انقلاب باشد. اصول انکارناپذیری مانند امر به معروف و نهی از منکر با این مبنا که هیچ حرکتی نباید در جامعه شکل بگیرد در تعارض است.
والسلام علی عبادالله الصالحین
- ۹۲/۰۵/۱۷