اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

بایدها و نبایدهای ثبت خاطرات شهدا

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۱:۰۳ ق.ظ

به تازگی مصاحبه ای با نشریه پلاک هشت وابسته به بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس با موضوع خاطرات شهدا و آسیب شناسی فعالیت در این حوزه، داشتم که متن آن را در ذیل می خوانید:


1- از خودتان بگویید، چه زمانی فعالیت ادبی را آغاز کردید؟ از چه زمانی وارد فعالیت در حوزه خاطره نویسی شدید؟

بسم الله الرحمن الرحیم. با تشکر از دوستان عزیز که این فرصت را در اختیار حقیر قرار دادند. پیش از دبستان با کتاب آشنا شدم و از همان ابتدای دبستان و آموختن کامل نگارش، احساس کردم می توانم مشابه قصه هایی که می خوانم، بنویسم. زنگ انشای مدرسه برایم شیرین بود و نوشته هایم نظر معلمان را به خود جلب می کرد. فضای شیرین و به یاد ماندنی دهه شصت، شور و حال فرهنگ ایثار و شهادت را در جان و دل کودکان دبستانی حاکم می کرد. از همان روزهای نخست داستان نویسی و انشا و دلنوشته و یادداشت نگاری، ادای دین به ساحت شهدا و رزمندگان را وظیفه ای خدشه ناپذیر می دانستم؛ که به شکر خدا تا کنون نیز این باور درونی، مستدام ماند.

درباره قسمت دوم سوالتان باید عرض کنم، شور و شوق و لذت ورود به دنیای خاطره نویسی دفاع مقدس را مرهون محتوای غنی و سرشار از خلوص و معنویت ماهنامه فکه به سردبیری حمید داوودآبادی هستم. اگر چه کتاب های خاطرات دفاع مقدس را همیشه مطالعه می کردم ولی اگر فرصت داشتید و نگاهی دوباره به نخستین دوره نشریات فکه در اواخر دهه هفتاد بیندازید متوجه حس و حال و لذت من در آن دوران برای ورود به دنیای حیات بخش خاطره نگاری دفاع مقدس خواهید شد. بی اغراق می گویم بعد از آن دوران دیگر نشریه ای تخصصی به لطافت و غنا و معنویت دوره نخست ماهنامه فکه ندیدم. هنوز هم یکی از آرزوهایم این است خودم بتوانم نشریه ای با همان فضای "دلی" را در حوزه دفاع مقدس راه بیندازم.

2- تعریف خود را از خاطره و مستندنگاری و ضرورت نگارش و پرداختن به خاطرات رزمندگان بفرمایید.

بگذارید یک مطلب را همین اول کار خدمتتان عرض کنم. بنا بر تحقیق و مطالعه در احوال شهدای نسل سوم و چهارم انقلاب یعنی شهدای نبرد با پژاک یا شهدای مناطق شرقی کشور و نیز شهیدان گرانقدر مدافع حرم بر این باورم که همه این بچه ها تربیت شده شهدای نسل اول و دوم انقلاب اسلامی هستند. همه این بچه ها کم و بیش با خاطرات دفاع مقدس آشنا بوده و حسرت آن روزها را می خوردند. حتی شهدایی غیر ایرانی از فاطمیون و زینبیون سراغ دارم که با خاطرات همت و جهان آرا و کاوه و زین الدین مأنوس بودند. آن چه امروز در سوریه رقم خورد و ائتلاف جهانی استکبار در حمایت از تکفیری ها و سلفی های جنایتکار را به شکست کشاند، میراث فرهنگ انسان سازی بود که از دوران طلایی دفاع مقدس به یادگار ماند.

همین موضوع به تنهایی ضرورت ثبت خاطرات و حقایق نورانی دوران دفاع مقدس را به اثبات می رساند. حالا ابعاد دیگر فرهنگی در مواجهه با حرکت نرم جبهه فکری و فرهنگی دشمن و تقویت جهان بینی معنوی در جامعه و صیانت از هویت دینی و ملی و ... سر جای خود بحث مفصلی می طلبد.

به تعبیر ناب مقام معظم رهبری، جنگ ما یک گنج است و به فرموده امام راحل، هر روز ما در جنگ برکتی داشته ایم. بنابراین هیچ گاه نمی توان ادعا کرد که خاطرات و حقایق و ناگفته های جنگ، به طور کامل ثبت و ضبط شده و در این خصوص کار بر زمین مانده نداریم. خیلی از پدران و مادران شهدا که هر یک به اندازه یک کتاب حرف های گفتنی دارند بر اثر کهولت سن از بین ما رخت سفر بستند. بسیاری از رزمنده ها دیگر در میان ما نیستند. هنوز درباره بسیاری از شهدا حتی یک صفحه مطلب منتشر نشده است. از این رو هر قدمی که بتوان در راه افزودن ولو یک صفحه به گنجینه مکتوب خاطرات دفاع مقدس، برداشت ارزشمند و گرانبهاست. هر تصویری از دوران دفاع مقدس که در آلبوم خاطرات رزمندگان به جا مانده حرف ها و ناگفته هایی به همراه دارد. ما به یک نهضت بزرگ و فراگیر برای ثبت و البته نشر خاطرات دفاع مقدس نیازمندیم تا در همین چند دهه ای که فرصت همنفسی با یادگاران دفاع مقدس باقی است، مانع از هدر رفتن این گنجینه تمدن ساز بشویم. پشت جبهه ها، کنار حجله شهدا، زبان حال خانواده ها و ... ناگفته های بسیاری از دفاع مقدس در خود دارد. کسی هنوز از حال و روز همسران جوان شهدای مفقودالاثر که سال های سال در بی خبری و بلاتکلیفی به سر می بردند، کتابی ننوشته است ...

3- به نظر شما در مبحث ادبیات دفاع مقدس و خاطره نویسی دوران جنگ و جبهه چه عواملی می تواند به عنوان آسیب های جدی و اصلی این حوزه مطرح باشد؟

بپذریم که ذائقه مخاطبین، متنوع است پس از نگاه انحصاری به قالب آثار پرهیز کنیم. یک مخاطب از محتوای زیاد اثر و سبک رمان لذت می برد. مخاطب دیگر طرف دار سبک مینی مال است، یک مخاطب از متن های احساسی لذت می برد، یکی با قلم ادبی و دیگری با قلم روان و ساده بهتر ارتباط برقرار می کند و ... ما با یک دست و یک قشر و یک سطح فکر از مخاطب طرف نیستیم که بخواهیم فقط از یک سبک نوشتاری در تولید آثار حمایت کرده و بقیه سبک ها را به حال خود رها کنیم. فضا را برای پیدایش سلایق و ظهور خلاقیت ها باز بگذاریم.

مسأله دیگری که در این رابطه باید مورد توجه قرار بگیرد، تهیه فهرست سوژه های بر زمین مانده یا به عبارت دیگر، بانک ایده است. خیلی از سوژه ها و اتفاقات بکر دفاع مقدس وجود دارد که حتی اگر در قالب یک مجموعه و هر یک در حد دو صفحه به مخاطب معرفی شوند می توانند زمینه خلق آثار فاخر سینمایی یا مستند و داستانی و شعر و ... را فراهم بیاورند.

برای همه آثار دفاع مقدس و برای همه موضوعات اصلی و فرعی آن ارزش قائل شویم. فراموش نکنیم که ما مشغول تفحص یک گنج هستیم و برای رسیدن به نقطه مطلوب نیازمندیم در اطراف و پیرامون و همه جوانب کار خود کنکاش کنیم.

نکته بعد مستندسازی خاطرات دفاع مقدس است. یکی از راه های مستند سازی خاطرات و پیش گیری از اتهام تحریف به حقایق منتشر شده، تیهه امضا و تأییدیه شاهدان ماجراست. مشابه این کار در صفحات پایانی کتاب دا صورت گرفته است. چقدر خوب است عده ای از همقطاران شهدا کلیت یک اثر و خاطره را تأیید کنند. ممکن است صد سال بعد عده ای بخواهند تهمت جعل خاطرات را به ناشران دفاع مقدس وارد کنند. امضا و تأیید همرزمان و معاصران راوی و انتشار گواهی آنان، می تواند این خطر احتمالی را از پیش رفع نموده و درجه اتقان محتوا را بالا ببرد.

یکی از آسیب هایی که می تواند سندیت خاطرات را زیر سوال ببرد آغشتگی بیش از حد به جذابیت های داستانی و تخیل گرایانه است. جذابیت های خاطره نگاری نباید منجر به انقلاب محتوایی و رویا پردازی شود. استناد خاطره را فدای جذب مخاطب نکنیم. در این خصوص اصرار دارم سبک نگارش "خاطرات شفاهی" را به شیوه "گزارش جنگی" نزدیک تر بدانیم تا رمان نویسی.

وصیت نامه ها و یادداشت های شهدا یکی از متقن ترین اسناد دفاع مقدس و معارف فرهنگ ایثار و شهادت است که هنوز آن طور که باید مورد شناخت و معرفی قرار نگرفته است. آغاز "نهضت وصیت نامه خوانی" در محافل ارزشی، اقدامی موثر در زدودن غبار فراموشی از آثار و پیام هایی است که شهدا به طور مستقیم و بی واسطه برایمان به جا گذاشته اند. توصیه معروف حضرت امام (ره) در ضرورت مطالعه وصایای شهدا را که خوب به خاطر دارید؟

4- فعالیت های استانی صورت گرفته استانی در حوزه خاطره نویسی دفاع مقدس را چطور ارزیابی می کنید و آیا می توان به آینده امیدوار بود؟

نخستین جشنواره خاطره نویسی استان قم که با فراخوان اداره کل حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس این استان برگزار شد را هرگز از یاد نمی برم. خاطرات همه رزمندگان در همه استان ها ارزشمند و شنیدنی است؛ اما راستش را بخواهید معتقدم قم یک ویژگی خاصی در این خصوص دارد که در کمتر شهری دیده می شود. با توجه به بالا بودن آمار مهاجرت به استان قم، رزمندگان بسیاری از استان های مختلف در این استان حضور دارند. فضای قم هم الحمدلله یک فضای معنوی است. فراخوانی که برای خاطره نویسی منتشر شد با استقبال جالب رزمندگان مقیم این خطه مواجه گردید و بیش از دو هزار خاطره کوتاه و بلند و البته بکر و زیبا گردآوری شد. دوستان محتوای خاطرات را در اختیار این حقیر قرار دادند که با خلاصه نویسی تبدیل به دو جلد کتاب به نام آخرین حلقه رزم گردید. برایم جالب بود که این خاطرات به همان دلیلی که ذکر شد ابعاد مختلف دفاع مقدس و جغرافیای بزرگ آن را در بر می گرفت. خیلی از این خاطرات یک یا دو صفحه ای به تنهایی قابلیت تبدیل به یک کتاب را دارا بود. امیدوارم یک روز بتوان به تک تک این خاطرات ارزشمند به طور مفصل توجه نشان داد و البته امیدوارم این قبیل جشنواره ها به طور مستمر در قم و همه استان های کشور برگزار شود.

در این رابطه پیشنهاد دارم همه پایگاه های بسیج تشویق شوند که دستکم یک کتاب برای معرفی خاطرات شهدای محل و پایگاه خود منتشر کنند.

5- تعدادی از آثار خود را در حوزه خاطره و مستندنگاری معرفی نموده و از شیوه ها و راهکارهایی که برای نگارش آنها بهره برده اید بفرمایید.

کتاب "مسافر ملکوت" درباره زندگی طلبه شهید محمدزمان ولی پور را عاشقانه دوست دارم. خاطرات این کتاب را جمعی از طلبه های جوان و گمنام بسیجی در قالب گروه مستشهدین وصال گردآوری کرده و محبت کردند و نگارش آن را به این حقیر سپردند که توسط انتشارات موسسه شهید کاظمی روانه بازار نشر شد. کتاب "این عشق، الهی است" درباره دانشجو و فرمانده شهید سید علی اکبر شجاعیان که به همت بچه های ناب جبهه فرهنگی فاطمیون مازندران انتشار پیدا کرد، کتاب "بی نصیب" خاطرات شفاهی حجت الاسلام ماندگاری است که توسط انتشارات موسسه فرهنگی مطاف عشق و با حمایت اداره کل حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس استان قم منتشر شد. "واژه نامه ایثار" هم که برای آشنایی نوجوانان با مفاهیم دفاع مقدس نوشتم و توسط مرکز علمی آینده سازان منتشر شد را دوست دارم. بگذریم. بگذارید به جای استفاده از کلمات فنی و پیچیده هنری و بی اعتنا به سبک ها و سلیقه های نگارشی، یک نکته مهم و البته بسیار مهم و حیاتی را به عنوان اصلی اساسی در تولید آثار دفاع مقدس یادآور شوم. هر جا که اخلاص داشته باشیم و از سر عشق و ارادت به شهدا قلم بزنیم، تأثیری فراتر از همه سبک ها و متد ادبی به دنبال دارد و بذر دلدادگی به فرهنگ ایثار و جهاد و شهادت را در دل مخاطب، خواهد کاشت. یادمان نرود رمز ماندگاری شهدا این بود که جز خدا را ندیدند. آثار ما هر چقدر رنگ و بوی خدایی بگیرد، ماندگارتر خواهد شد.


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">