اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

۸۵ مطلب در تیر ۱۴۰۲ ثبت شده است

اژه ای بیا خیابون!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۳ تیر ۱۴۰۲، ۰۵:۴۱ ق.ظ

راهپیمایی جمعی از مردم تهران در اعتراض به ولنگاری اجتماعی و سکوت بهت آور مسئولان با شعار اژه ای بیا خیابون!

در لینک زیر تماشا کنید:

https://www.aparat.com/v/vs2ug

 

البته با توجه به نزدیک بودن سالگرد مرحومه مهسا امینی و برگزاری انتخابات مجلس و زهر چشمی که جماعت روسپی در سال گذشته از نظام گرفت بعید به نظر میرسد موضع گیریهای مصلحتی و رفع تکلیفی مسئولان در قبال ناهنجاری های اجتماعی تا سال 1403 سطحی فراتر از گفتار و نوشتار داشته باشد. البته بعدش هم که انتخابات ریاست جمهوری است. آقایان اژه ای و وحیدی و رادان مواضع خوبی درخصوص حجاب داشته اند که مثل مواضع و وعده های اقتصادی مسئولان در رفع گرانی و ساخت مسکن و...، جامه عمل به تن نپوشید. آقای قالیباف هم که ژست روشنفکری گرفته و از مردم درخواست کرده طرح و پیشنهاد خود را در این خصوص به مجلس ارسال کنند. چیزی شبیه نظرخواهی دولت از مردم برای انتصاب مسئولان که نمایشی بیش نبود و یا راه اندازی سامانه سوت زنی برای کشف تخلفات اقتصادی در حالی که تخلفات علنی پتروشیمی میانکاله و فولاد مبارکه و... به رغم ده ها بار افشاگری مستند راه به جایی نبرد. در خصوص کنترل ناهنجاری های اجتماعی نیز اسلام حرف خود را زده و نیازی به شوهای تبلیغاتی نیست.

فضای مجازی و رسانه در این سالها توانسته است ذائقه بسیاری از مردم و محاسبات بسیاری از مسئولان را تغییر دهد. میتوان اذعان داشت تا حدود زیادی در جنگ نرم شکست خورده ایم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مباهله و عاشورا

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۳ تیر ۱۴۰۲، ۰۵:۲۷ ق.ظ

 

یک تشابهی دارد مباهله با قصه عاشورا. حسین با همه اهل و عیالش به تقابل با جبهه نفاق و الحاد رفت همانطور که جدش رسول الله در روز مباهله با عزیزترین کسانش به مصاف با اهل باطل شتافت.

مومن در میدان حق، با یقین وارد شده و ترسی به دل راه نمی دهد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک هفته گذشت

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۳ تیر ۱۴۰۲، ۰۵:۱۶ ق.ظ

یک هفته از فوت حسین منصف میگذرد. برای شادی روح این آزاده دلاور، صلواتی بفرستید؛ ممنون میشوم

 

photo_2023-07-09_05-25-27_b25.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک دستگیری دیگر!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۱ تیر ۱۴۰۲، ۰۶:۰۸ ق.ظ

فیلم آخرش که چی | رایگان برای ایرانسلی ها | 1374

 

به دنبال دستگیری دادستان آمل به اتهام ارتکاب تخلفات مالی، یک مدیر دیگر نیز در یکی از شهرهای اطراف به اتهام همدستی با وی دستگیر شده که خبر آن به زودی رسانه ای می شود.

پرسش اینجاست آیا آنچه در برخورد با اتهام افراد ذی نفوذ رخ می دهد صرف دستگیری و بازداشت است یا عقوبتی بازدارنده نیز در پی آن وجود خواهد داشت؟

شهردار اسبق ساری توسط شعبه سیزده رسیدگی به تخلفات کارکنان دولت در تهران یک شب بازداشت شد اما با فشار اطرافیانش از تعقیب قضایی در امان ماند.

شهردار اسبق بابل که داماد امام جمعه بود و حمایت بعضی از روحانیون مرتبط را پشت سر داشت چند روزی در بازداشت ماند و با گذشت سه سال هنوز از صدور حکم پرونده وی خبری نیست.

متهم دانه درشت بدهی مالی به بانک دی که حتی در اخبار بیست و سی سیما نیز نام مجموعه اقتصادی پولشویی وی اعلام گردید همچنان آزاد است و در قالب هیات داری به نمک گیر نمودن چهره های مذهبی ذی نفوذ می پردازد.

عبدالله عبدی یک متهم و متخلف اقتصادی است که درباره وی بارها افشاگری صورت گرفته. پیرامون واگذاری مشکوک و نامتعارف پروژه احداث پتروشیمی میانکاله به او نیز بارها افشاگری شد و شخص معاون قوه قضا در رسانه ها از منع قانونی اجرای پروژه توسط این فرد، سخن رانده اما احداث پروژه همچنان در جریان است و کسی مانع آن نمی شود.

دستگیری اکبر طبری، بزرگترین نمایش برخورد با فساد درون سازمانی کشور بود که پرونده های محیرالعقولی داشت. در نهایت به رغم وجود حکم قطعی دادگاه، آزاد شد و با فشار افکار عمومی، حبس دوازده ساله ای برای او بریدند که نحوه اجرای آن قابل پیش بینی است. چهره امنیتی متهم به همدستی با وی که از دژ ییلاقی خود با دستبند و پابند به تهران منتقل شده بود نیز کلا تبرئه شد.

و...

مسئولان و سیاستگذاران قضایی و سیاسی و امنیتی باید متوجه باشند که در عصر حاکمیت رسانه، افکار عمومی صرفا دلخوش به دستگیری ها و بازداشت ها نبوده و با جمع بندی احکام صادره و سرنوشت ماجرا درباره میزان عدالت و صداقت مدیران قضاوت خواهد کرد. این نوع رویکردهای شل و ول، نمایشی و توأم با رودربایستی است که هیچگاه باعث توقف فعالیت جریانهای فاسد در گلوگاههای اقتصادی و بانکی و اداری کشور نگردیده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فروش مدرک دانشگاهی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۰ تیر ۱۴۰۲، ۰۶:۰۵ ب.ظ

بازار داغ فروش مدرک تحصیلی؛ ۵ میلیون بدهید دکتری بگیرید!

 

روزنامه اطلاعات نوشت: "در بازار با آگهی‌های مختلف فروش مدرک تحصیلی معادل پردیس دانشگاهی مواجه می‌شوید. شرکت‌هایی مدرک تحصیلی معادل دیپلم، لیسانس، فوق لیسانس و دکتری را به ترتیب با قیمت‌های ۱.۵، ۳.۵، ۴.۵ و ۵ میلیون تومان به فروش می‌رسانند. البته این قیمت ها با توجه به شرکت فروشنده مدرک تحصیلی کمی بالا و پایین می‌شود. طبق گفته این شرکت ها مدرک تحصیلی هم در ۱ تا ۷ روز صادر می‌شود."

 

واقع امر آن است که پول شده است محور خیلی از امور. پول می دهید خیلی از گره ها باز می شود. اما این وسط عده ای هم صرفا از باب تأمین منافع اقدام به وضع قوانینی میکنند که باز هم شمّ دنیاطلبی و پول پرستی در آن موج می زند. چرا باید حقوق کارمندان بر مبنای مدرک تحصیلی بالا برود نه بر مبنای عملکرد؟ همین طوری اش هم آدم وقتی با بعضی به ظاهر تحصیل کردگان دانشگاهی صاحب مدرک و فاقد درک، هم کلام میشود احساس خسران میکند چه برسد به اینکه عده ای برای درآمد بیشتر به مدرک گرایی روی می آورند و بدون کمترین بار علمی و بدون حضور در کلاس درس و زحمت تحقیق و تدقیق، دارای عنوان و حقوق و جایگاه میشوند. دانشگاههای غیردولتی و پولی به چه کسانی تعلق دارند؟ شهروندان ساده و معمولی یا متولیان قدرت و قانون؟ علم دارد به مبتذل ترین و سخیف ترین جایگاه خود نزدیک میشود. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

گاهی قانون، گاهی عدالت!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۹ تیر ۱۴۰۲، ۰۷:۱۸ ق.ظ

خوب سوال است برای آدم پیش می آید. چرا وقتی مکشوف میشود میز میثم لطیفی معاون امور استخدامی ریاست جمهوری برخلاف قانون به وی رسیده، عزل می شود که البته کار درست و اتفاق مبارکی است اما یک ماه است رسانه ها فریاد می زنند جایگاه سلاح ورزی غیرقانونی است، گوش کسی بدهکار نیست؟ درباره تاج و پرونده قضایی وی هم خیلی حرفها زده شد و به جایی نرسید.

چرا وقتی در کامنت زیر پست یک طلبه، عبارتی توهین آمیز درباره حجت الاسلام خاموشی نوشته میشود آن طلبه به دادگاه احضار شده و مورد بازخواست قرار میگیرد اما وقتی یک مداح سلبریتی به آیت الله اراکی توهین میکند یا یک قلم فروش بدنام به آیت الله مصباح اهانت می ورزد رگ غیرت مسئولان تکان نمی خورد؟

چرا وقتی چند طلبه و بسیجی برای اعتراض به اوضاع افسارگسیخته هنجار شکنی و تعلل دستگاه قضا در گوشه ای تحصن میکنند نیمه شب دستگیر و روانه بازداشت می شوند اما همین نهادهای قانونی در قبال هرزگی و رانت و ... دست روی دست می گذارند؟

چرا یک عنصر دانه درشت به رغم محکومیت قطعی و حضور در زندان به بهانه بررسی مجدد آزاد شده و با تسامح به پرونده وی نگاه می شود اما محکومیت یک آزاده جانباز فرهیخته دارای پیشینه سکته قلبی حتما باید اجرا شده و شلاق بخورد؟

چرا اگر جوانان مومن از مسئولان انتقاد کنند متهم به ضدیت با نظام و ولایت میشوند ولی بی توجهی مسئولان به فرامین رهبری در برقراری عدالت اجتماعی، عدالت آموزشی، اصلاح سبک زندگی، حذف حقوقهای نجومی، کنترل فضای مجازی، اصلاح صنعت خودرو سازی، برگزاری کرسیهای آزاد اندیشی و ... هیچگاه مساوی با تضعیف نظام نبوده و مورد پیگرد قرار نمی گیرد؟

چرا کلبه محقر ضعفایی که چند دهه در جنگل سکونت دارند در فصل سرما ویران میشود اما ویلاهای لاکچری از مابهتران درست در همان محدوده از گزند قانون در امان می ماند؟

چرا وقتی مردم را به مطالبه گری در چارچوب قانون فرا میخوانیم خودمان از قانون گریزان بوده و برخلاف قانون به افزایش بهای خدمات مخابراتی، دفن میلیونها تن زباله در طبیعت و... اقدام میکنیم؟

چرا متهمان بی کس و کار اقتصادی زود مجازات میشوند اما پرونده کلان متخلفان دانه درشت در پتروشیمی میانکاله و فولاد مبارکه و بانک دی و ... به فراموشی سپرده می شود؟

چرا دم از عدالت و مستضعفین می زنیم اما هشتاد درصد پذیرفته شدگان دانشگاهها از مدارس غیر دولتی هستند؟ چرا هر کس پول خرج کند میتواند به دانشگاه برود، به مناطق آزاد برود و آزاد بگردد؟ فیلتر شکن بخرد و قانون را دور بزند؟ در ساخت و ساز تخلف کند و به ماده صد برود؟ طرح ترافیک بخرد و ....

چرا بچه های مسئولان موقع سربازی امریه میگیرند و پشت میز نشینند و بچه های پاپتی مردم در مواجهه با اشرار تلفات می دهند؟ چرا بچه های مسئولان و بستگانشان مشکل اشتغال ندارند؟ چرا حامیان خودروهای داخلی از خودروی خارجی استفاده میکنند؟ چرا بانکها پول مردم را جمع میکنند و به قشری خاص خدمات می دهند؟

چرا وقتی در برابر انتقادهای درست کم می آوریم میگوییم حالا مانده است تا به اسلام برسیم، فعلا در حال حرکت در این مسیر هستیم و... اما وقتی بخواهیم روی یکی را کم کنیم به وی اتهام مخالفت با نظام اسلامی می زنیم؟

برخورد سلیقه ای و یکی به نعل یکی به میخ و تفسیر و تأویل های باندی و رقابتی و منفعتی، اعتماد مردم به صداقت و سلامت و عدالت نظام و مسئولان را از بین می برد و موریانه ای می ماند که پایه های حکومت اسلامی را سست می سازد. این جمله مقام معظم رهبری خطاب به مسئولان را باید با آب طلا نوشت که فرمود مشروعیت من و شما وابسته به اجرای عدالت است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بازداشت طلاب معترض

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۴۰۲، ۰۵:۴۰ ق.ظ

photo_2023-07-09_05-24-48_huql.jpg

 

جمعی از طلاب و بسیجیان شهرهای قم و تهران که با هماهنگی برخی نمایندگان مجلس در اعتراض به لایحه مشکوک حجاب و ترک فعل دستگاه قضا در برخورد با بعضی مفاسد اقتصادی و اجتماعی اقدام به تحصن مقابل قوه قضاییه کرده بودند نیمه شب گذشته دستگیر و بازداشت شدند.

طبیعی است وقتی هنجارشکنان اعم از کسانی که کشف حجاب میکنند تا اکبر طبری و متهمان پرونده اختلاس از بانک دی و فولاد مبارکه و پتروشیمی و... آزاد هستند جای طلاب و بسیجیان منتقد به عملکرد ضعیف متولیان قانون در شب میلاد امام موسی کاظم علیه السلام در زندان خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به یاد یک دوست در جوار کعبه

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۴۰۲، ۰۵:۳۴ ق.ظ

photo_2023-07-09_05-25-04_pqi1.jpg

 

ارسالی از حجت الاسلام سید سجاد ایزدهی از اساتید بابلی دروس خارج فقه حوزه علمیه قم.
 مکه مکرمه، بیت الله الحرام

استاد سید سجاد ایزدهی از نخبگان برجسته علمی صاحب آثار فاخر و ماندگار در حوزه فقه سیاسی، از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس و از دوستان آزاده جانباز مرحوم حسین منصف است که در سفر حج تمتع به سر میبرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مثل ابوذر، مثل عمار، مثل مالک

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۷ تیر ۱۴۰۲، ۰۷:۰۰ ق.ظ

با مرحوم سید علی اکبر ابوترابی و کاروان آزاده ها پیاده رفته بودیم مرز خسروی برای دعای عرفه. پیرمردی بود بهبهانی و خوش سیما به نام حاج عباس روز خوش که بعدها به رحمت خدا رفت. سالهایی طولانی را در اسارت گذرانده بود. دید از همه جوان تریم آمد کنارمان پرسید اهل کجایید؟ گفتیم بابل. گفت آها بابل، بابل، حسین مسود! تو اسارت با ما بود. گفتیم حسین منصف. گفت همون درسته، خیلی مرد بود.

 

یکی می آمد پیشش می گفت میخواهیم برای شهدا کاری انجام دهیم کمک مالی.... حرفش تمام نشده هر چقدر دم دستش بود میداد دست طرف و خوشحال می فرستادش.

 

اولین کاروان پیاده زیارت مرقد امام در مازندران را او راه انداخت، ایده و اجرای راهیان نور درون شهری و درون استانی هم از خودش بود. هر جا میتوانست علم شهدا را بلند میکرد. در مساجد نمایشگاه نقاشی های اسارت برگزار می کرد. با هزینه شخصی می رفت دانشگاههای شهرهای اطراف، نمایشگاه دفاع مقدس می زد. خودش هم می ایستاد و با حوصله و دقت برای همه توضیح میداد و روایتگری می کرد. صدا و سیمای مرکز استان هم می رفت و صحبت می کرد دبستان هم دعوتش می کردند می رفت و حرف می زد و نمایشگاه راه می انداخت. دنبال پول و قرارداد و عنوان و اینجور بازی ها نبود. طرف حسابش خدا بود.

 

 

وسط نمایشگاه قرآنی، دو غرفه زد برای شهدا. پرسیدند چه ربطی دارد؟ محکم و قاطع گفت مگر محصول تربیت قرآنی، شهدا نیستند؟ مثالها را نشان دهیم مطلب بهتر جا می افتد.

 

 

یکی از بانکها گفت به همه اعضای شورا، فلان قدر وام می دهیم، نیاز به کارکرد سپرده و غیره نیست، هدیه است. همه گرفتند غیر از حسین. مبلغ قابل توجهی بود. یکی از نزدیکانش گفت می گرفتی، نمیخواستی میدادی به ما. گفت همین که به سمتشان بروم آلوده و نمک گیر میشوم.

 

 

مأموریتها و سفرهای عجیب و غریب بیرون استانی شورا را رد می کرد. حساب و کتاب بیت المال را متوجه بود. اما برای شهدا کم نمیگذاشت. پی طرحها را می گرفت به سهم خودش نقشی در تأیید و حمایت داشته باشد.

 

هر کس جایی مظلوم واقع می شد اول سراغ حسین می رفت. زبان رک و صراحت لهجه اش در بیان نظرات و انتقادها بی نظیر بود. با کسی رودربایستی نداشت. جز آقا، مقام و منصب کسی را حاشیه امن او نمی دانست. اهل بحث و محاجّه هم بود. از فتنه شوم 88 تا همین فتنه اخیر جماعت هیز و هرز، بی پروا وسط جمع می رفت و با آنها صحبت و گاه مجادله می کرد. شبهاتشان را جواب میداد. می گفت اگر شما با دو تا شعار دادن فکر کردید مبارزید و انقلاب کرده اید من در انقلاب 57 وسط میدان بودم، در جنگ خط مقدم بودم، اسیر بودم و شکنجه شدم، بابت عدالت و حق طلبی از بعضی مأمورها و مسئولان کتک و تهمت خوردم، اما عملکرد کسی را پای انقلاب و نظام نمی نویسم. حرف دارید مرد باشید و بگویید و پایش بایستید. آشوب بلند نکنید که دودش اول به چشم خودتان می رود... اغلب او را می شناختند. با منطق او و به احترام دغدغه ای که برای خون شهدا داشت کنار می کشیدند.

 

 

حسین را چند بار بی دلیل بازداشت کردند، در زندان کتکش زدند، در یک روز دوبار خانه اش را تفتیش کردند که خردش کنند، شلاقش زدند، بابل تنها شهری است که یک پاسدار جانباز آزاده و نویسنده با سابقه بیماری قلبی را در آن شلاق زدند و البته صدایی از کسی برنخاست. حضراتی که برای پرونده تخلفات مالی دانه درشتها و یا نورچشمی ها و بستگان و وابستگان ریش گرو میگذارند در قبال مظلومیت بچه بسیجی ها سکوت می کنند. هر تهمتی که دلتان بخواهد از عضویت در موساد تا شبکه منافقین و مالی و اخلاقی و ضدیت با انقلاب و رهبری و... نثارش کردند، جواب سلامش را نمی دادند، رد صلاحیتش کردند و.... بعضی از آنها بعدها از او عذرخواهی کرده و حلالیت طلبیدند، بعضی هم نه. حسین هم بخشیدشان مثل همیشه با همان لبخند.

 

یک بار رفت پیش رییس دادگستری استان، حرفهایش را رک و راست و تند و تیز زد. از دست قوه قضاییه شاکی بود. اما برخورد پدرانه ایشان را که دید منصفانه نوشت: "اگر یک روحانی میتواند اینقدر خوب باشد پس رسول الله دیگر چگونه بود. کاش همه قضات از حاج آقای اکبری درس بگیرند." اینطور نبود که فقط ایراد بگیرد. حرف حق را میزد تأیید باشد یا تکذیب.

 

هیچ وقت کم نیاورد. به همه مشکلات و مانع تراشی ها لبخند می زد و باز هم پای نظام و آقا و شهدا می ایستاد، باز هم جریان ساز و حرکت آفرین بود. هر مناسبتی می ایستاد وسط شهر، موکب راه می انداخت، ایستگاه صلواتی می زد، علم انقلاب و شهدا را بر می افراشت، باز هم می نوشت و افشا می کرد و منتقد بود. شاید بعضی مصادیق قابل مناقشه باشد، اما کسی با این سن و سال و بیماری قلبی و سابقه ایثارگری و پاسداری و جایگاه پژوهشی و ... اینطور با نشاط و انگیزه پای انقلاب و دین خدا بایستد و تهمت ها و حرفهای مفت را به جان بخرد و کم نیاورد، یک اسطوره است. به قول آن پیر آزاده، خیلی مرد است.

 

 

آخرین فایل تصویری که از حسین بیرون آمد در دفاع از انقلاب و ضرورت تبیین اهداف و دستاوردهای آن بود، آخرین متنی که از او منتشر شد در اعتراض به آزادی اکبر طبری و تبعیض در برخورد با دانه درشت ها بود و آخرین کاری که داشت انجام می داد حضور در موکب غدیر و جشن ولایت و شادی مردم بود. همان جا هم دست در دست احمد کاکا و نیما سرمد و سایر دوستان شهیدش، مست باده وصال شد و به مردستان سرخ امام عدالت پیوست؛ در جوار ابوذر و عمار و مالک.

 

حسین هیچ وقت اسیر نبود، همیشه آزاده بود. هیچ گاه نترسید، بازنشست نشد، باج نداد و باج نگرفت. دوستانی که دلشان برای حسین می تپد و می خواهند خوشحالش کنند یادشان باشد حسین کیف میکرد از شهدا بگوید و عشق میکرد از عدالت سخن براند.

 

کتاب شب موصل را بخوانید. خاطرات منحصر به فرد حسین از دوران جنگ و آزادگی است که حوزه هنری منتشر کرده. یک کتاب هم درباره ابتکارات جنگی دارد که جالب است. یادداشتها و مقالات پژوهشی اش پیرامون دفاع مقدس در نشریات مختلف به خصوص ماهنامه سبزسرخ منتشر شده. امیدوارم یکی همت کند آنها را هم جمع آوری کرده و در اختیار علاقمندان قرار دهد.

 

مصاحبه با محمد حسین منصف عضو شورای اسلامی شهر بابل (قسمت اول) :: اشک آتش

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حسین هم اینجا بود

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۶ تیر ۱۴۰۲، ۰۲:۵۹ ب.ظ

دیشب نتوانستم خوب بخوابم. تا نیمه های شب آن قدری که تن خسته ام می کشید پای حسین ایستادم و برایش قرآن و نماز خواندم. رفقا هم لطف دارند. تماس میگیرند یا پیامک و... احساس میکنم بعضی مسئولان هم ترسیده اند. بعضی سوالها صرفا از باب فضولی است. نترسند اتفاقی نمی افتد. همه بچه های بسیجی مستقل شهر، صاحب عزا هستند. هر کس که دست در دست اژدهای هفت سر فساد و رانت و تبعیض ندارد مصیبت زده است.

حسین هیچ گاه اسیر نشد. او همیشه آزاده بود. دلم هوای سوره یس را داشت. برایش خواندم. این آیه را چند باری تکرار کردم: فَلَا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ. خدا می داند چه بر سر حسین آمد اما تا آخر مردانه ایستاد و خسته نشد. بعدش سوره صافات است. این آیه بیشتر به دلم می نشیند: هذا یوم الفصل الذی کنتم به تکذبون

همه رفتنی هستیم و راه انکاری وجود ندارد. کاش یقین داشته باشیم و هر لحظه را لحظه آخر و جدایی بدانیم.

سر صبح هم به خانم حسین آقای منصف پیامک زدم هم به سایر دوستانم. یادتان باشد حسین بال در می آورد وقتی حرف از شهدا می زد و تصویرشان را سر دست می گرفت. میخواهید حسین را خوشحال کنید در تشییع و مراسمش تصاویر شهدا را سر دست بگیرید.

تا این لحظه که ظهر غدیر به اتمام رسیده بالای پنجاه نفر میهمان داشته ام. تا غروب هم می آیند و می روند. به رسم هر سال دوست دارند سر به سرشان بگذارم بگویم و بخندم و جوک های جدید را تعریف کنم یا بحث سیاسی و فرهنگی و... این بندگان خدا حق دارند، لر و کرد و ترک و قمی هستند. حسین را که نمی شناسند. باب میلشان عمل میکنم. اما چند لحظه ای که تنفس ایجاد میشود برای خودم زمزمه میکنم و دم میگیرم: ز زخم تنت روی ریگ بیابان به اشک دل و سوز و آه یتیمان ... فکری به ذهنم می رسد. حسین الان اگر بود کجا بود؟ همان جایی که دیشب جان داد. داشت دست مردم شربت و چای و شیرینی می داد با لبخند و روی باز.

با لبخند و روی باز جلوی تک تک مهمانهایم کوچک و بزرگ، خم میشوم، چای و کلوچه و میوه تعارف میکنم به نیابت از حسین و برای شادی روح بزرگش. می دانید چرا میگویم روح بزرگ؟ شهید مطهری میگوید روح بزرگ، تن را به زحمت می اندازد. حسین خیلی زحمت کشید برای خدا برای اسلام برای انقلاب برای شهدا برای امام و آقا برای حزب الله... شکوه تشییع حسین، بی نظیر خواهد بود. یاد حسین هم از خاطر مردم این شهر محو نخواهد شد. عزت از آن خداست.

 

حاج محمد حسین منصف شب عید غدیر به مولایش علی (ع) پیوست | حاج - آریا

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حسینم رفت

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۵ تیر ۱۴۰۲، ۱۰:۱۷ ب.ظ

دوست داشت مردم را شاد کند دیگر. الان بفهمد من ناراحتتان کردم از دستم دلخور میشود. امشب هم رفته بود موکب که بساط جشن شب غدیر را رونق ببخشد. قلبش گرفت و رفت پیش دوستان شهیدش پیش احمد کاکا پیش نیما سرمد با مولا همسفره شد امشب زود خودش را رساند از کوثر غدیر بیعت با مولا مست شود. می دوید که همه را شاد کند. الان با این متن من اگر ناراحت شوید حسین را ناراحت میکنید. عیبی ندارد. لبخند بزنید و فاتحه ای بخوانید. لبخند بزنید و شادی روحش صلوات بفرستید. الحمدلله. خدایا ما راضی هستیم به رضای تو. حسین ما را اینگونه طلبیدی. از میان زخم ها و خون و آتش و درد و رنج جنگ و اسارت تا اینجا کشاندی اش بنویسد و بگوید و قدم بردارد و یاد شهدا را زنده نگه دارد. برسد به امشبی که بار تکلیفش را به زمین بگذارد نفسی تازه کند و در آغوش مولایش قرار بگیرد. سرباز مکتب عدالت بود و فدایی ولایت؛ با امام شهید عدالت در شب جشن غدیر ولایت، عهد وصلت و ارادت بست. حسین جان سلام ما را به شهدا برسان. مستان سلامت میکنند حسین جان...

 

پایگاه خبری تحلیلی عبارت:تایید حکم ۴۵ ضربه شلاق برای عضو سابق شورای شهر بابل

  • سیدحمید مشتاقی نیا

توضیح استانداری

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۵ تیر ۱۴۰۲، ۰۴:۵۸ ب.ظ

ساعتی پیش جناب آقای نوربخش مسئول روابط عمومی استانداری مازندران تماس گرفت و پیرامون آخرین مطلب وبلاگ که گویا در شبکه های اجتماعی هم انعکاس گسترده داشت توضیحاتی بیان کرد.

خلاصه فرمایش ایشان این بود که استاندار طرف قانون است. اجرای طرح پتروشیمی یا توقف آن در حیطه اختیارات استاندار نیست و تصمیم با تهران است. اگر محیط زیست یا هر مجموعه و نهاد دیگری حرفی قانونی در این خصوص دارد باید از طریق مجاری ذی ربط و نه با ابزار رسانه پیگیر بوده و نتیجه به شکل رسمی از پایتخت ابلاغ شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک نفر جلوی استاندار مازندران را بگیرد

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۵ تیر ۱۴۰۲، ۰۶:۲۷ ق.ظ

photo_2023-07-06_16-53-29_2gkp.jpg

 

درباره ابهامات پروژه واگذاری پتروشیمی میانکاله که بخش کاغذی آن در دولت قبل صورت گرفت به اندازه یک کتاب افشاگری شده است؛ از نحوه مشکوک واگذاری و عقد قرارداد و تشریفات قانونی تا وسعت نامتعارف زمین واگذاری شده، پرونده سنگین اتهامات مالی پیمانکار و منع قانونی فعالیت اقتصادی وی، عوارض زیانبار احداث پتروشیمی در تالاب میانکاله و...

با روی کار آمدن دولت جدید و آغاز عملیات اجرایی پس از آتش سوزیهای گسترده تالاب، این سر و صداها باعث شد طی نامه ای از سوی رییس جمهور و دادستان کل، پروژه میانکاله متوقف شود. سازمان محیط زیست همچنان بر غیر قانونی بودن اجرای پروژه اصرار دارد، معاون قوه قضاییه در مصاحبه ای اتهامات مالی پیمانکار را مورد تأیید قرار داده و...

اما

استاندار فعلی مازندران که پیش تر مقامی امنیتی بوده همچنان از اجرای پروژه حمایت نموده و به منتقدان توهین میکند، فنس کشی دور زمین نود هکتاری پروژه ادامه دارد، پیمانکار با اعتماد به نفس اقدام به برگزاری کنفرانس خبری نموده و به خبرنگاران کارت هدیه میدهد و...

نهادهای نظارتی و بازرسی به جای آنکه پیرامون پشت پرده های ذی نفع این واگذاری مشکوک تحقیق کنند دست روی دست گذاشته اند.

دولت نمیتواند بر عملکرد بانکها نظارت کند، نمی تواند بر عملکرد خودروسازها نظارت کند، حتی توان نظارت بر رفتار استاندار مازندران را هم ندارد؟

مردمی که می بینند به رغم مخالفت مقامات رسمی قضایی و دولتی، همچنان روند غیرقانونی احداث پتروشیمی میانکاله ادامه دارد نسبت به سلامت و قدرت سیستم اداری کشور چه نگاهی پیدا خواهند کرد؟ اگر دولتها و مسئولان نتوانند به قانون پایبند باشند آیا میتوان از مردم چنین انتظاری را داشت؟ اغتشاش و آشوب فقط شعار دادن و شیشه شکستن نیست. حمله به قانون و نادیده گرفتن حقوق مردم از سوی هر شخص و مقامی که باشد مصداق طغیانگری و شورش است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

لباس، پرچم فرهنگ و تمدن

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۵ تیر ۱۴۰۲، ۰۶:۰۷ ق.ظ

 

نمایشگاه تمدن و لباس زنان ایرانی با حضور مدیرکل دفتر سازمان ملل، سفیر و نماینده دائم کشورمان نزد ملل متحد در ژنو و جمعی از سفرا، دیپلمات‌ها و کارکنان سازمان‌های بین‌المللی و علاقه‌مندان به هنر و فرهنگ ایرانی افتتاح شد.

 

چند سال پیش ذیل قراردادی با یکی از موسسات پژوهشی، پیرامون مد و لباس تحقیقاتی داشتم که برای خودم در خور توجه و جذاب بود. زیباترین و بهترین طرحهای دوخت و دوز لباس را میتوان در همین آموزشگاههای هنر و طراحی لباس خودمان پیدا کرد. لباسهایی که طراحی آن بر مبنای فرهنگ بومی و حفظ اصالتهای ملی است و از قضا پوشیدن آن باعث آسایش و راحتی بوده و برخلاف بعضی مدهای صرفا زیبا و وارداتی اینطور نیست که فرد استفاده کننده خداخدا کند زودتر میهمانی تمام شده و آن را از تنش بیرون کند.

نکته اینجاست تا زمانیکه تبلیغات خوبی از طرف صدا و سیما مثلا استفاده بازیگران محبوب سریالهای تلویزیونی از مدها و طراحی های ایرانی صورت نگیرد همچنان باید شاهد انزوای هنر طراحی لباس بومی و جولان مدها و طرحهای آزار دهنده و اغلب ضدارزشی و هویت ستیز غربی باشیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در حاشیه خاکسپاری هنرمندان مرحوم

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۴ تیر ۱۴۰۲، ۰۹:۳۱ ق.ظ

 

شکر خدا پس از سبک من درآوردی و فاقد مبنا و مسخره و نامشروع ازدواج آریایی هنوز عقل جماعت روشنفکر و ظاهر بین و جلوه فروش و طغیانگیر به طرح ایده دفن آریایی نرسیده است. هنوز نمازی بر پیکر میّت میخوانند، غسلی میدهند، رو به قبله میخوابانند، لااله الااللهی می گویند. گوش شیطان کر. خدا کند این یکی دیگر به فکرشان نرسد که عده ای هم چشم و گوش بسته و خودباخته دنبالشان راه بیفتند، هویتشان را بفروشند و آروغ روشنفکری بزنند. ازدواجتان که سر و ته ندارد بگذارید روح مردگان تان در آرامش باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این کتاب را حتما بخوانید

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۴ تیر ۱۴۰۲، ۰۹:۲۰ ق.ظ

کتاب عبد صالح - مطاف عشق

 

شهید مدافع حرم عبدالصالح زارع از پاسداران مدافع حرم مازندرانی که در شهر مقدس قم به خاک سپرده شده خاطرات جذاب و گیرایی دارد که توصیه میکنم مطالعه آن را از دست ندهید. برای تهیه کتاب عبد صالح از انتشارات مطاف عشق روی نشانی زیر کلیک کنید:

https://mataf.ir/product/670/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%b9%d8%a8%d8%af-%d8%b5%d8%a7%d9%84%d8%ad/

  • سیدحمید مشتاقی نیا

گذری بر آرشیو تصاویر

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۴ تیر ۱۴۰۲، ۰۹:۱۲ ق.ظ

photo_2023-07-04_16-58-56_cpro.jpg

photo_2023-07-04_16-59-03_qwz.jpg

photo_2023-07-04_16-58-50_oult.jpg

photo_2023-07-04_16-58-26_7a9q.jpg

photo_2023-07-04_16-58-19_6db9.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رنگ آمیزی!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۴ تیر ۱۴۰۲، ۰۹:۰۷ ق.ظ

برادر بزرگواری که بخاطر ناراحتی قلبی و به توصیه پزشک، نه تنها از ورود به انتخابات مجلس منع شده بلکه در جلسات شورای شهر نیز یکی در میان شرکت میکند طی بیانیه ای مدعی شد چون مجلس را مستقل نمیداند قصد ثبت نام برای کاندیداتوری بهارستان را ندارد!

حالا یکی نداند فکر میکند لاید شورای شهر نهاد مستقلی است که این بابا در آن حضور دارد. شورایی که با اشاره امام جمعه، شهردار منتخب خودشان که قصد تحقیق پیرامون ریخت و پاشها و بخور بخورهای نورچشمی ها در شهرداری را داشت پیش از موعد قانونی، عزل میکند مستقل است، مجلس شورای اسلامی مستقل نیست؟!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دنیس رایت

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۳ تیر ۱۴۰۲، ۰۵:۴۰ ب.ظ

کتاب خاطرات دنیس رایت اثر دنیس رایت | ایران کتاب

 

کتاب خاطرات دنیس رایت را دقایقی پیش به پایان بردم. آهسته و با دقت خواندم. در مطالب قبلی وبلاگ، یکی دوباری به محتوای این کتاب اشاره داشتم. کتابی که ذیل طرح تاریخ شفاهی بخش فارسی دانشگاه هاروارد تهیه شده و ترجمه فارسی آن در تهران توسط شرکت سهامی انتشار به چاپ رسیده است. با اینکه دنیس رایت سفیر وقت انگلیس در ایران تلاش دارد از خود و دولت متبوعش شخصیتی دور از حاشیه و بی آزار نشان دهد اما نمیتوان منکر رویکرد تیزبینانه و مرموزانه او در لابلای خاطراتش گردید. حداقلش حضور مشکوک و اتفاقی! او در روز حمله به پاسگاه سیاهکل و آزادی و ورود امام به قم در این دو شهر قابل ارزیابی و تامل است. جدایی بحرین از ایران، تأکید بر سرکوب ملاها و اصرار بر چپاول نفت ایران از دیگر اعترافات تاریخی این مأمور عالیرتبه انگلیس در ایران است. تأکید میکنم نه دانشگاه هاروارد و نه فرد مصاحبه گر یعنی مرحوم حبیب لاجوردی مامور یا طرف قرارداد با جمهوری اسلامی نبوده که هیچ دارای زاویه محسوس با نظام و انقلاب نیز هستند. تعریف و تمجید صریح جناب سفیر از شخصیتهایی چون هویدا و علم و علا، نمونه هایی از استقلال فحوای اثر حاضر به شمار می آید. خودکامگی شاه و مشورت ناپذیری او، انفعال و ضعف در برابر قدرتها تا جایی که شاه در مقابل کاردار انگلیس خود را زن موقت و تاریخ مصرف دار برای کامروایی غرب توصیف کرد، فساد مالی و اخلاقی گسترده درباریان و خودباختگی نسبت به غرب در حدی که برای پذیرایی در جشنها نیز به رغم وجود محصولات خوب و با کیفیت ایرانی، استفاده از محصولات اروپایی را افتخار می دانستند از دیگر مطالب مورد اشاره دنیس رایت می باشد. حقارت شاه پس از فرار از ایران و پشت پا زدن متحدانش نیز واقعیتی انکارپذیر است. نکته دیگری که در این کتاب عبرت آموز و قابل تامل است باور سرمایه گذاران خارجی در ایران به منظور شراکت با آقازاده ها و وابستگان دربار است که عنصر تضمین کننده تسهیل در روند تعاملات و موفقیت اقتصادی آنها به شمار می آمد. و للّه عاقبة الامور.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خل و چل بودن هم حدی دارد!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۳ تیر ۱۴۰۲، ۰۵:۱۵ ب.ظ

photo_2023-07-04_16-58-08_kbup.jpg

 

این توییت به دلم نشست. واقعا یک عده از قشر ضعیف جامعه چه جور برای فوتبالیستهایی با درآمد میلیاردی حرص و جوش میزنند و اصرار دارند از حقوق آنها دفاع کنند! تجمع و اعتراض و هیاهو میکنند که چرا دریافتی میلیاردی آنها به تاخیر افتاده!! در عالم سیاست هم همینطور است. گاهی جماعتی از پایین ترین لایه های اقتصادی جامعه گریبان هم را می درند که سیاستمدار تیلیاردر محبوبشان به قدرت برسد. خون و خون ریزی راه می اندازند که یک نفر دیگر با آقازاده ها و دامادها و باند و قبیله اش بر کیسه بیت المال بیشتر چرا کنند و بار نسلهای بعدش را ببندد. بعد همین بینوا بینواتر از قبل شده و عمری باید کاسه چه کنم به دست بگیرد. برای هنرپیشه ها هم همینطور. عده ای به جای آنکه از دستمزدهای نجومی و سبک زندگی هنجار ستیز آنها که کانون خانواده شان را از نظر اقتصادی و فرهنگی تهدید میکند به انتقاد برخیزند چنان محو جمال و کمال نداشته سلبریتی ها شده و در رفتار و گفتار و ... از آنها الگو میگیرند و احساساتشان را به خم ابروی آنها گره میزنند که آدم حیران می ماند. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا