چگونه از ارزشهای دفاع مقدس پاسداری کنیم
سید منصور امامی میبدی
این نگرانی هم اکنون تبدیل به یک مساله اجتماعی شده است پس مساله ما نحوه برخورد با این مساله اجتماعی است! در اینجا بین عارضه و مساله ما نحو برخورد با این مساله میبایست تفکیک قائل شویم زیرا در بسیاری از موقعیتها نه تنها مردن عادی بلکه کارشناسان اجتماعی نیز ممکن است این دو را با یکدیگر اشتباه بگیرند. «تب» یک عارضه است که حکایتگر و نشانه یک مساله (عفوت ریه) میباشد.تلاش برای این باشد حساسیتها و نگرانیها بجای آنکه متوجه «عارضه» بشوند بر «مساله» متمرکز شوند. این امر لازمهاش این است که آسیب شناسی اجتماعی وارد مرحله کار علمی و کارشناسی شده و از دخالت سلیقههاآزادشود.امید آن داریم تا در مقاله حاضر مصداقی از فرآیند معقول چرخش از عارضه به سوی مسئله را به نمایش بگذاریم.هم اکنون قشر عظیمی از ایثارگران نگران و درگیر دو مساله حیاتی هستن که هر دو ماهیت فرهنگی دارد:
-چگونه ارزشهای فرهنگی متبلور شده در دوران دفاع مقدس را حفظ کنیم؟
-گروههایی که حامل این ارزشهای هستند چگونه علیرغم فشارهای اجتماعی مجددا وارد صحنههای فعالیت اجتماعی شوند بنحوی که به یک نوپیدایی اجتماعی مطلوب ختم شود. یعنی هم ارزشها در وجود آنان کمرنگ نشود و هم اینکه بتوانند این ارزشها را در سطح جامعه اشاعه دهند. زیرا رابطه حاملان ارزشها با ارزشهای مورد نظر مانند رابطه آینه است با تصویر. لذا سرنوشت این گروههای بزرگ اجتماعی با سرنوشت سرمایه و داراییارزشمند آنان به هم گره خورده است.برای یافتن پاسخهای مناسب ابتدا ادبیات مربوط به مفاهیم ارزش، ارزش اجتماعی و ارزشهای دفاع مقدس را مرور میکنیم. سپس مباحث نظری مطروحه در علوم اجتماعی را با توجه به زمینههای موجود در جامعه ما که از طریق تجربیات ممتد حاصل از مشاهده همراه با مشارکت با قشر رزمنده و ایثار گر فراهم آمده است مورد بررسی و گزینش قرار میدهیم.
قبل از هر چیز رویکرد انتخابی نیز باید معین شود زیرا بحث از ارزشها یک بحث فرهنگی است و برخی از جامعه شناسان معتقدند اصولا فرهنگ قابل برنامهریزی نیست. بر این مبنا سخن از چگونگی حفظ و حراست از ارزشها امری بیمعنا و دخالت بیحا در غیر مفید در روند طبیعی تکامل فرهنگی جامعه است. در این رابطه ما معتقدیم فرهنگ، برنامهپذیر است زیرا یک مقوله زمینی و سیاخته دست بشر است. منتها نوع برنامه زیری در این مقوله باید بلند مدت و میان مدت باشد. نهایت اینکه به عنوان یک حداقل در ارتباط با «زمینههای فرهنگی» میشود برنامهریزی کرد یعین زمینه سازی و تسهیل حرکت فرهنگی جامعه به سوی اهداف معین.
نکته دیگر اینکه آیا مقوله پاسداری و حراست از ارزشهای فرهنگی مخصوص جامعه تفکیک نشده و کودک و نابالغ است یا شامل حال جامعه مدنی و بلوغ نیز میشود؟بدیهی است در جوامع بدوی و تفکیک نشده میزان انسجام نظام فرهنگی فوقالعاده بالا است لذا تعامل فرهنگی با محیط بیرون بسیار اندک است و در چنین شرایطی سخن از حفظ و حراست عناصر فرهنگی جایگاه ندارد لذا این مبحث در جوامع مدنی و تفکیک شده معنای بیشتری دارد اما این حفظ و حراست منحصر در ساختار حکومتی نبوده و نقش آن محوری نیست. نقش مهم را در اینجا نظارت هنگانی و نظارت نخبگان فرهنگی و فرهیختگان و اندیشمندان برعهده دارند. وظیفه حکومت در این جوامع حمایت از روندهای مثبت فرهنگی، زمینه سازی برای رشد فضایل انسانی و ارائه خدمات پایه در حوزه فرهنگ و هنر و آموزش است.2- در اینجا موضوع مورد بحث این است که ارزشها دفاع مقدس که در عنوان مقاله مد نظر قرار گرفتهاند چیستند و ویژگی آنها چیست؟ از آنجا که معتقدیم ارزشهای معنوی و فرهنگی دفاع مقدس در جامعه ما به سطح «ارزش اجتماعی» ارتقاء یافتهاند ابتدا به طرح تعریف و ویژگیهای ارزش اجتماعی میپردازیم.ارزشهیا اجتماعی از دیدگاه متفکرین علوم اجتماعی مقیاس یا امری است که: مورد اعتنای جامعه قرار دارند.2- بعنوان ملاک ارزیابیط هدفها و اعمال افراد یا گروهها پذیرفته شدهاند. اساس اعطاء پاداش و کیفر میباشند. خاصیت التزام کنندگی دارند. بعنوان معیارهای عمل میکنند که غایت و اعمال بوسیله آنها انتخاب میشود.ارزشهای دفاع مقدس مانند ایثار، شهادت طلبی و خداخواهی و خطرپذیری هر چند ارزش دینی عقلانی و عاطفی هم هستند اما تبلور و وجه غالب آنها از نوع ارزش اجتماعی است خصوصا در سالهای میانی و پایانی دفاع مقدس که این ارزشها شکل شفافتر و عینیتر بخود گرفتند و تا اعماقلایههای اجتماعی و دورترین مناطق جغرافیایی حتی روستاهای دوردست گسترش یافتند. از طرفی این ارزشها محصول مشارکت در حل یک مشکل اجتماعی (جنگ) بودهاند نه یک مشکل فردی یا گروهی.در چهارمین سمینار بررسی دفاع مقدس تعریف و ویژگیهای این ارزشها به صورت زیر ارائه و جمعبندی گردید:«ارزشهای دفاع مقدس تجلی ریاضت کشانه و متاثر از شرایط جنگی ارزشهای مذهبی و ملی است که ملت ایران، تحقیق آنها را در قالب انقلاب اسلامی آرزو کرد و دارای پنچ ویژگی هستند: این ارزشها دارای جنبه عینیاند. عمدتا ریشه در گذشته ملی و مذهبی ما دارند. طی دوره معینی (جنگ) تجسم یافتند. ارزشهای دفاع مقدس به طور خاص و آرمانی در اقشاری تجسم و تبلور یافت که بیشترین ارتباط مختارانه را با جنگ بر قرار کردند. این ارزشها درافراد حامل بار معرفتی خاص هستند.لازم به توضیح اسن که همانگونه که اصول اخلاقی مانند عدالت خواهی، احترام به دیگران و خدمت به خلق حنبه عینی و عقلاتی دارند و ارزشهایی نسبی و رابطهای و موقعیتی و صرفا ذهنی نیستند، ارزشهای دفاع مقدس نیز که از همین سنخ مباشند نیز حبنه عینی دارند. البته این عینیت به معنای سلب کامل جنبههای ذهنی این ارزشها نیست. به هر حال قضایای ارزشی هر چند جنبه عاطفی هم دارند اما میتوان آنها را مورد بررسی عقلانی قرار داد.از آنجا که ارزشها از هر نوع و دستهای که باشند زیر مجموعهای از فرهنگ یک جامعه میباشند ناگزیر برای شناخت مکانیزم شکل گیری و اعتلا ارزشها و شیوههای گسترش و تعمیق آنها باید فرهنگ و ویژگیهای آن را دقیقا بشناسیم وگرنه در اختیار راهبردها و ابزارهای مناسب به بیراهه خواهیم رفت. حاملان ارزشهای فرهنگی علاوه بر شناخت فرهنگی علاوه بر شناخت فرهنگ و ویژگیهای آن سازگار نظام فرهنگی را نیز باید بشناسند تا صحنه تعامل فرهنگی را با صحنه تعامل فرهنگی را با صحنه تعامل سیاسی اقتصادی و نظامی خلط نکنند.
برای واژه فرهنگ حدود چهارصد تعریف ذکر شده است که تعریف ذیل شاید کاملترین و بهترین تعریف موجود میباشد: «فرهنگ نظامی است متشکل از سه بعد مادی سازمانی و معنوی که دارای اجزایی شامل باورها و اعتقادات اررزشها، هنجارها، نهادها، هنرها، دانشها، ابزار و سایل و کالاهای مصریفی، گنجینههای فرهنگی و ... است و اکثریت بالایی از یک گروه یا جامعه در آن مشترکاند و به طور اکتسابی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.ویژگی مقولههای فرهنگی با توجه به تعریف فوق و سایر تعاریفی که به دلیل رعایت اختصار ذکر نکردیم عبارت است از: فراگرفتنی بودن- قابل انتقال بودن- تحول پذیر بودن- غیر محسوس بودن- انسانی و اجتماعی بودن- تعامل آرام و دراز مدن داشتن – با زمینههای داخلی ارتباط داشتن و عدم وجود اجتماع نظر بین مردم و نخبگان جامعه در زمینه مصادیق آنها – پیچیدگی و متعارف نبودن مسائل و ادراکات فرهنگی و سر و کار داشتن با بخشهای سازماندهی نشده محیط.همانگونه که ملاحظه میشود نگرانی پیرامون حفظ ارزشها و مواریث فرهنگی و نگرانی بی مورد نیست زیرا مواد خام تهاجم فرهنگی در دل تعریف فرهنگ نهفته است! اگر سیال بودن و تحول و انتقال اصلی ما میبایست این باشد که حال که تحول فرهنگی دلسوز و خودی میتواند بگونهای زمینه سازی کنند که جریان تحول به سوی ارزشها عمل کند؟ شیوههای فرهنگی ما چگونه باشد که در مقابل سیل خروشان تبادل اطلاعات و ایدهها و جب مسلمی بنام تحول فرهنگی به عبث مقاومت منفی نکنند بلکه فعالانه وارد عرصه شده و با تکیه بر پیشینهها و موریث گرانسنگ اسلامی و ملی حریان رذا در بستر نیازهای خود یهدایت و مسابقه را با حضور رقیب به پیروزی ختم نماید؟آنچه که نا را به سوی نیل به استخراج شیوهها و ابزارهای متناسب و معقول هدایت میکند نخست تامل در خصیصههای ذاتی و ساز و کار فرهنگی است و دیگری دقت نظر در تعالیم عالیه اسلام پیرامون تعلیم و تربیت. لذا قبل از پرداختن به راهکارها و شیوههای اساسی هر چند در کمال اجمال ون اختصثار نیم نگاهی به اصول و مبانی تعلیم و تربیت در اسلام میافکنیم.بعقیده صاحبنظران تعلیم و تربیت اسلامی سه اصثل کلی در نظام تربیتی اسلام به عنوان محور حرکت انسان مشخص شده است: اصل کمال خواهی و تحول نفس و تکیه بر انگیزههای درونی اصل اختیاز حریت، عزت، شناخت و انتخاب اصل حقیقت جویی و تعقل و تفقه
اکنون با الهام از این سه اصل نورانی اسلام و در همین چارچوب و فضا و راهکارهای اسای و کلان فرهنگی اجتماعی به منظور گسترش و تعمیق ارزشهای دفاع مقدس میپردازیم: ارزشهی دفاع مقدس با توجه به جاذبه و عمق خاصی که دارند میتوانند در فضای جدید با القابی مناسب وارد عرصه گفتمان فرهنمگی بشوند و این ارزش ها بدلیل عناصر قدرتمند و قابل جذبی که دارند برای ماندن و عمق یافتن و درونی شدن باید لزوما وارد فرآیند «اشاعه فرهنگی DILUTION» بشوند. عناصری را وام بدهند و عناصری را وام بگیرند وگرنه نه تنه پذیرفته نمیشوند بکه قیمتگذاری نیز نمیگردند. حاملان ارزشهای معنوی نباید در عیر پرهیز از ورود به مزایده کالاهای فرهنگی انتظار خرید و فروش داته باشند زیرا قیمت گذاری مقولهای نسبی و مقایسهای اسن هر چند که اصل نیازهای فطری فرهنگی به قوت خود باقی باشد. حاملان ارزشهای فرهنگی باید به این نکته توجه کنند «انتقال فرهنگ عین حیات فرهنگ است». و همچنانکه در تعریف ملاحظه شد انتقال مقوم تعریف فرهنگ بخشی از آن است پس حاملان ارزشهای معنوی بدون هراس و وحشت از استحاله فرهنگی خود و بدون اینکه خود را گروه حاشیهای بدانند و بدون اینکه خود را دست کم بگیرند میبایست فعالانه در جریان اشاعه فرهنگی دخالت کنند و صد البته متوجه باشند که جریان اشاعه یک جریان دو سویه است. پیچیدگی تغییرات فرهنگی در همین نکته است که تعادل موجود همیشه به وسیله عوامل خارجی به بی آدابی بحران بیسازمانی رهایی و تفرد میرسد و اینم پروسه در نهایت به سازگاری و شکل گیری یم تعادل جدید منتهی میشود. بنابراین ورود عناصر فرهنگی غیر خودی که تعادل موجود را به هم میزن و بعضا ممکن است ناخوشایند باشد در نهایت پس از تعامل با ارزشهای متعالی ارائه شده توسط ما میتواند به یک تعادل مجدد و جدید برسد. بنابراین هم غنای ارزشهای مورد نظر در تعامل است و هم اصل حیات آنها در گروه ورود به عرصه تحول است و گریزی از آن نیست.
همچنانکه میدانیم غنا ئو تعالی تمدن بزرگ اسلامی که از قرن دوم و سوم تا قرن پنجم و ششم هجری شاههد اوج گیری آن هستیم و در نتیجه جذب عناصر مثبت تمدنهای همجوار ایرانی، مصری، یونانی، هندی، چینی و ... حاصل آمد. این مهم از طریق تماس فرهنگی فتوحاتئ ترجمه کتب و آثار علمی در بین الحکمه و دارالترجمهها گفتگو و مناظرات بین الادیان مسافرتهای علمی سیستم آموزشی استاد شاگردی و دهها فرآیند تعاملی فعال دیگر به دست آمد.این نتیجه مطلوب و شگرف محصولات قوت ارگانیسم فرهنگ بود که در نتیجه حضور معنوی ائمه اطهار و پیشوایان دین و حاکمیت فرهنگی قران و سنت پیامبر در قلوب اقشار جامعه فراهم آمده بود.همچنانکه اگر ارگانیسم فرهنگ را در برابر میکربهای مهاجم تقویت کنیم این ارگانیسم خود فعالانه وارد تعامل با عنصر خارجی و دفع آن میشود در جامعه امروز نا نیز چنانچه ارگانیسم فرهنگ را قوی کنیم و برنامهریزیهایی برای توقیت زمینههای فرهنگی داشته باشیم در جریان اشاعه طرف پیروز خواهیم بود. توضیح اینکه در بسیاری از مواقع در هر دو طرف جریان اشاعخ فرهنگی پیروز خواهیم بود و از منافع آن بهرهمند میشوند مثلا حاملان ارزشهای معنوی دفاع مقدس میتوانند در این جریان ابزاری را از کشورهای پیشرفته صنعتی بگیرند (مانند نظم- دقت- وقت شناسی- کار گروهی) و ارزشهای معنوی را وارد این فرآیند کنند. البته این امر در صورتی میسر است که از ما یک دستگاه نظری برای ارائه چارچوب کلان این ارزشها نیز برخوردار باشیم که به حمدالله مواد خام عقیدتی آن در قالب آموزههای دینی فراهم است و میبایست به تناسب مخاطبان حدید بازنویسی و بازآفرینی شود.از رف دیگر باید ملاحظه نمود که در جریان جذب عنصر فرهنگی و ارزشی از ابزارهای غیر فرهنگی نیز نباید استفاده شود. آنچه که در این عرصه کشتری دارد «سخن اجتماعی شده» است مانند پرسش- پاسخ و ... و مواردی از قبیل پرخاش و طرد و ... نه تنها حریان گفتگو و تعامل فرهنگی را مخدوش میکند بلکه تا مدتها این روند را دچار وقفه و بی اعتمادی و رکود خواهد کرد)توجه به مفهوم جدال احن در اسلام(
شهید مطهری در این باره میفرمایند« ترس و ارعاب و تهدید در انسانها عامل تربیتی نیست. یعنی استعدادهای هیچ انسانی لرا از راه ترساندن زدن ارعاب و تهدید نمیشود پرورش داد همانطور که یک عنچه گل را نمیشود به زور به صورت گل درآورد مثلا غنچه را بشکنیم تا گل ششود یا نهالی را که به زمین کردهایم و میخواهیم رشد بکمند با دست خودمان بگیریم و بزور بکشیم تا رشد بکند. رشد آن به کشیدن نیست. اعمال زور در آنحتا مفید نیست... در تربیت انسانها هن ترس و ارعاب عامل پرورش نیست.
بدین منظور فضای فرهنگی کشور می بایست در اختیار نخبگان فکری قرار گیرد نه نخبگان ابزاری (فعالین) تا بتوانند این ساز کار پیچیده را به سامان رساند. همچنانکه شاهد بودیم در یک مقطیع تاریخی از تاریخ معاصر ایران امام راحل (ره) به عنوان یک نخبه فکری و فرهنگی توانستند
بگونهای حرکت فرهنگی را سامان دهند که تمام آسیبهای موجود فرهنگی اجتماعی را دور بزنند. شیوه منحصر به فرد ایشان روشنگری پیرامون مبانی معرفت دینی و آنهم آن چنان قدرتمند و شفاف که بدون واسطه به یک نظارت اجتماعی قوی ختم شد که محصول آن نیز تضامن اجتماعی در پیشبرد اهداف مقدس انقلاب اسلامی بود. شیوههایی از این دست در صورتی قابلیت اجرا دارند که اقتدار فرهنگی خود را دست کم نگیریم. بدانیم که چه داریم و چگونه باید از ثروتهای فکری- فرهنگی خود استفاده کنیم. خودباختگی و انفعال در جریان تحول فرهنگی محصول جهل ما نسبت به سرمایههای خودی است. بفرمایش حضرت علی(ع): الجاهل بقدر نفسه یکون بقدر غیره اجهل. آنکس که نسبت به سرمایههای خود جاهل است نسبت به ارزش سرمایه دیگران جاهل تر است.با بهرهگیری از این دیدگاه و تلاش در راستای آن و دقت در ساز و کار پیچیده و فرهنگ است که قطعاً نه از اقتباس عناصر فرهنگی مثبت بیگانه میهراسیم و نه از وام دادن عناصر مثبت فرهنگی خودی. از برخورد مکانیکی با مسایل فرهنگی پرهیز خواهد شد و توجهات به اصل مساله معطوف می شود نه عارضه. در چنین شرایطی مبارزه ما نیز مبتنی بر «پیش بینی و کنترل» خواهد بود. در این مقطع فرهنگی از تاریخ انقلاب اسلامی به «غرب شناسی»است. فرآیند این مطالعه در دل خود چهار گام اساسی را طلب میکند: شفافتر نمودن چارچوبهای نظری در حوزه فرهنگ
. شناخت ویژگیهای فرهنگی بومی، ارزشهای معنوی خودی و فرهنگهای بیگانه
. مقایسه ویژگیها و مظاهر ارزشها و فرهنگ خودی با ارزشهای بیگانه. اصلاح فرهنگی و تثبیت باورها و ارزشهای درست برای تمام کسانی که به حق نگران حفظ ارزشها هستند تلاش برای پیمودن این چهار گام در حوزه اندیشه و رفتار اجتماعی، مصداق بارز«رفتار توسعه یافته» از سوی حامیان و حاملان این ارزشهاست یعنی یک رفتار عقلانی معطوف به هدف. رفتاری که حتی در یک مقطع زمانی میان مدت نیز میتواند آثار و نتایج پربار خود را نشان دهد و ما را به دست پر و عزتمندانه وارد گفتمان فرهنگی با عناصر فرهنگی غیر خودی کند.در چنین شرایطی و با طی گامهای فوق حتی اگر رقیب (دشمن) از طریق فشارهای تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی جریان اشاعه فرهنگی را دستکاری و تبدیل به تهاجم فرهنگی کند میتوان به قوت و قدرت بنیانهای فرهنگی خودی اعتماد کرد. جالب اینجاست که در چنین حالتی نیز تنها دارای ما برای مقابله با تهاجم فرهنگی همان ارزشهای ملی و مذهبی خواهد بود. این وضعیت اگر رقیب(دشمن) ارزش را ارائه نماید ما باید ارزش را به میدان بیاوریم و چنانچه ارزش طرح کند ما ارزش را ارائه خواهیم نمود. در این وضعیت نیز نه تنها اشکال انفعالی برخورد اجتماعی(انزوا- پرخاشگری) مثمر ثمر نخواهد بود بلکه نیروهای خودی باید صحنه تعامل فرهنگی را با طرح پیدرپی سرمایهها و آموزههای فرهنگی خودی به بیرون از نظام ارزشی خود بکشانند. به تعبیر حضرت علی(ع) فوالله ما غزی قوم قط فی عقر اردهم الا ذلوا ...
بخدا سوگند هیچ قومی در درون سرزمین خود با دشمن رو در رو نشد مگر اینکه خوار و ذلیل گردید.
در خاتمه این بخش از مطلب بی مناسبت نیست به نمونههایی از برخورد مسلمانان و جامعه اسلامی با جریان«اشاعه فرهنگی» و فرهنگ پذیری اشاره کنیم:
فرهنگ پذیری شکلی از تغییر فرهنگی است که در اثر سلطه سیاسی یا نظامی یک کشور بر کشور دیگر نظام فرهنگی متعلق به کشور غالب که از طریق استعمار یا پیروزی در جنگ یا مهاجرت وسیع سیطره یافته است به سرعت و در حد وسیع عناصر فرهنگی خود را در کشور دیگر رواج دهد.
بنابراین متوقع است که در عصر سلطه مغولها یا ترکان سلجوقی بر ایران اسلامی فرهنگ پذیری رخ دهد. در حالی که ایران اسلامی توانست با برخورداری از دستمایههای قوی فرهنگی و فکری از وقوع چنین فاجعهای جلوگیری نماید و فرهنگ نظام غالب را در خود هضم نماید و این دو قوم غالب را به آداب ایرانی- اسلامی مودب نماید!
2- مرحوم شهید مطهری(ره) اثر ارزشمندی دارند بنام خدمات متقابل اسلام و ایران. همچنانکه عنوان این اثر نشان میدهد پیش فرض استاد شهید این است که در جریان تغییرات فرهنگی ک در اثر تماس مستقیم تمدن نوپای اسلامی قرن اول هجری با تمدن ایرانی رخ داد، هر دو طرف جریان تعامل فرهنگی برنده شدند(خدمات متقابل) بنابراین لزوماً یک طرف برنده و یک طرف بازنده نخواهیم داشت بلکه به تعبیر صاحبنظران «تئوری بازیها» این بازی میتواند«غیر مجموع صفر» باشد و هر دو طرف از طریق اقتباس عناصر مثبت فرهنگی طرف دیگر میتوانند برنده شوند. نمونه برخورد منفی مسلمانان با تماس فرهنگی نیز حمله و ویرانی کلسیای«قیامت» در بیتالمقدس در سال 1010 میلادی بود که به دستور «الحاکم» خلیفه فاطمی رخ داد. این کلیسا نزد مسیحیان بسیار مقدس و دارای شان خاصی بود. همین برخورد نامناسب یکی از علل آغاز جنگهای صلیبی است که سه چهار قرن ویرانی و کشتار و عقبماندگی برای مسلمانان ببار آورد. عامل دیگر وقوع جنگهای صلیبی ممانعت سلاجقه شام از رفتو آمد آزاد مسیحیان جهت زیارت اماکن مقدسهشان در بیتالمقدس بود آنهم در شرایطی که روحانیون مسیحی شایع کرده بودند که ظهور مسیح نزدیک است.
4- ارزشهای دفاع مقدس در طول سالهای جنگ یک فرآیند«جذب و ارتقاء» را طی نمودهاند. این ارزشها در روزهای اولیه آغاز جنگ عمدتاً ارزش های فردی بودهاند. در سالهای آغازین دفاع مقدس به صورت ارزشهای گروهی(گروه رزمندگان) ارتقا یافتهاند. سپس با تعمیق و گسترش پیام شهدای دفاع مقدس و نفس گرم امام راحل (ره) و سایر عوامل دیگر به سطح«ارزش اجتماعی» و در نهایت «ارزشهای ملی و مردمی» رسیدهاند.
ارزشهای ملی و مردمی
ارزشهای اجتماعی
ارزشهای گروهی
ارزش های فردی
در این فرآیند ارتقاء:
- درجه وضوح ارزشها بالا میرود،
- التزام کنندگی آنها تقویت میشود.
- عمومیت و فراگیری ارزشها ارتقا مییابد.
- میزان توافق بر ارزشها بیشتر میشود و تعداد بیشتری از مردم این ارزشها را میپذیرند.
حال چنانچه نظام تبلیغی کشور یا حاملان ارزشها، این ارزشها را منحصراً به گروه رزمندگان نسبت دهند(طرح انحصاری ارزشها) دو مرحله بازگشت به عقب خواهیم داشت و روند معکوس تنزلی آغاز خواهد شد و در نهایت به نقطه ای خواهیم رسید که واقعاً تبلور ارزشها منحصر در گروه رزمندگان خواهد شد.
یکی از تعابیری که امام راحل(ره) فراوان از آن استفاده مینمودند لفظ«همه شما ملت» بود. حضرت امام «ره» از طریق ارتقا ارزشها به سطح ملی و مردمی تلاش داشتند الگوهای شایع رفتار اجتماعی تولید کنند و در این راه کاملاً موفق و پیشتاز بودند.
راهبرد دیگر برای جلوگیری از تشدید روند معکوس یاد شده، زمینه سازی برای بالاتر رفتن «شان اجتماعی» ایثارگران است.
به همان میزان که شان اجتماعی ایثارگران و بسیجیان بالا میرود. نقش آنان یعنی انتظارات جامعه و رفتار مورد انتظار از آنان نیز ارتقا مییابد. بدیهی است نقش اجتماعی یک بسیجی که دارای مدرک سیکل است با نقش اجتماعی یک بسیجی با مدرک دکتری و سمت استادی دانشگاه با احتمال بیشتری بالاتر و موثرتر خواهد بود.
بنابراین به همان میزان که فعالیت موسساتی که وظیفه ارتقا و آگاهی و توانایی ایثارگران را بعهده دارند گستردهتر و بهینهتر میشود.، فرآیند جذب ارزشهای دفاع مقدس، سرعت و عمق بیشتری خواهد گرفت.
5- ارزشها برای عمق و باروری خود نیازمندند که «اهمیت» پیدا کنند. بدین منظور مبانی عقلانی این ارزشها میبایست تبیین و ارائه شود. به همان میزان که درجه وضوح ارزشها بیشتر میشود، درجه وضوح بخشی آنها نیز ارتقا مییابدتجربه در شکل گیری ارزشها و از جمله ارزشهای دفاع مقدس نقش دارد. مثلاً این گزاره که : «ایناثر و از خودگذشتگی در راه آرمانهای اسلامی و ملی خوب است» دارای بار تجربی و عینی است. تجربه نیز خود دو جنبه دارد:
جنبه احساسی و عاطفی 2- جنبه عقلانی
متاسفانه عمده توجه نظام تربیتی و تبلیغی ما متوجه جنبه احساسی و عاطفی تجربیات و ارزشهاست در حالی که تکیه به جنبههای احساسی در محیطهایی که توجیه عقلانی را میپسندد اثرات منفی بر جای خواهد نهاد.
راه دیگر برای اهمیت پیدا کردن ارزشهای دفاع مقدس این است که حرکت و جهت گیری دستگاه تربیتی به سمتی باشد که مدعیان و حاملان این ارزشها خود بر گردان عینی ارزشها باشند. آنها خود مانند یک تابلو نقاشی زیبا که عینیت دارد، جاذبههای معنوی دوران جنگ را در روح و جان نسل جدید منعکس نمایند.
- باور پذیر کردن ارزشهای دفاع مقدس از دیگر راهبردهای ضروری برای اشاعه و تعمیق آنهاست. این ارزشها نباید بیش از حد تبلیغاتی شوند و بار فرهنگی خود را از دست بدهند. متولیان تبلیغات ممکن است تمایل داشته باشند که از قهرمانان و اسوههای دفاع مقدس، شخصیتهای افسانهای بسازند که در آن صورت این شخصیتها قابل الگوسازی و الگو پذیری نخواهد بود. هر چند با بهرهگیری از عواطف و احساسات بی شائبه مردم جیب عدهای از نظر مادی پر خواهد نمود.
دستگاه تبلیغی ما باید این وسواس را بخرج دهد که ارزشهای دفاع مقدس، تبلیغات جلوه نکنند. برای دریافت کننده خصوصاً نسل جوان مناسب و باور کردنی باشند با در نظر گرفتن ایدهآلها و زمینهها و علایق او تنظیم شوند ساده و بدون تناقض باشند و با شرایط ملی محلی مطابقت داشته باشند.
برنامه ریزان و نخبگان فرهنگی و هنرمندان کشور میتوانند از طریق طراحی نمادهای بدیل و جایگزین، نمادهای زیبا و کارآمد دفاع مقدس را حفظ نمایند. این فرآیند طراحی و اشاعه در نمادهایی که امکان بهرهوری و اشاعه آنها به همان صورت که در عرصه جنگ بوده است وجود ندارد، کاربرد مهمتری دارد. علائم، نشانها، قهرمانها، داستانها، زبان مخصوص و سایر نمادهای موجود میتوانند بازآفرینی فرهنگی شوند در عین حالی که تقدس آنها بر جای مانده و حتی افزایش یابد.این دستاورد در صورتی حاصل میشود که این فرآیند با دقت و وسواس طی شود و روح نمادها در بازآفرینی محفوظ بماند. آیا متولیان فرهنگی ما تاکنون برای مثال بفکر این نیفتادهاند که با بازآفرینی نمادی چون «چفیه» شاید بتوان دهها نماد زیبا و دوست داشتنی مشابه آن متناسب با الگوی لباس نسل جدید طراحی و اشاه دار بگونهای که رگههایی از نماد اصلی در نمادهای بدیل باقی بماند تا یادآور دوران حماسه و ایثار باشد؟
از دیگر راهکارهای گسترش و ارتقاء ارزشهای دفاع مقدس، زمینه سازی بمنظور اعطاء نقشهای بالاتر فرهنگی به حاملان این ارزشهاست. امروزه نقش«واسطههای فرهنگی» یعنی نقادان، روزنامه نگاران، روشنفکران و ... نقشی بسیار تعیین کننده است. در شرایط فعلی ایفای این نقش توسط ایثارگران عرصههای دفاع مقدس در کنار سایر افراد و گروههای اجتماعی که این نقش واسطه گری را بعهده دارند امری مناسب و مطلوب است. آنان میتوانند یک حلقه واسط قوی بین تولید کنندگان فرهنگی(دانشمندان- هنرمندان- نویسندگان و...) و مصرف کنندگان کالاهای فرهنگی(جامعه) باشند. از طرفی از نظر اجتماعی این عناصر فعال و دلسوز و متعهد میتوانند واسطه بین مردم و حاکمیت باشند و بدین ترتیب به استقرار و جذب برنامههای فرهنگی کمک نمایند. آنان در طرح این فرآیند، بازخور برنامههای فرهنگی را به متولیان منعکس و از طرفی زمینه اجرا و جذب برنامهها را تسهیل خواهند نمود.
- آخرین راهکار مورد نظر تقویت و هدایت موثر فرآیند«کنترل اجتماعی» به سود ارزشهاست. مفهوم کنترل اجتماعی شباهت زیادی به مفهوم«امر به معروف و نهی از منکر» دارد. زیرا کنترل اجتماعی، تکمیل، جبر و تعهد در برابر ارزشها ایجاد میکند.در فرهنگ اسلامی نیز نظارت همگانی برای حراست از کیان اجتماعی و ارزشهای معنوی توسط سه حوزه مختلف و به صورت هماهنگ اعمال میشود:
رهبری 2- مردم 3- دولت
دولت و فعالین از عناصر موثر فرهنگی و برنامه ریزان اولاً میتوانند از طریق رسانههای جمعی و جهت گیری کلان برنامههای فرهنگی، جوهره اصلی کنترل اجتماعی را به سمت دفاع از ارزشها زمینه سازی نمایند. ثانیاً الگوهای مناسبی را برای نیل به اجرای صحیح و دقیق و کارآمد آنچه بعنوان امر به معروف و نهی از منکر میشناسیم ترویج نمایند. به جامعه آموزش دهند که بر اساس روایات ماثور از ائمه اطهار(ع) ویژگی امر به معروف عبارت است از: نصح(خیر خواهی برای مخاطب) متانت، محبت و حسن نیت، آگاهی به فرآیند تحول روانی انسانها، دوری از تعصب، همراهی علم و عمل، شکیبایی و ... ثانیاً برای تحقق موارد فوق مدیریت بخش فرهنگ را باید روز به روز کارآمد تر و عملیتر نمود تا بتوان بازخوردهای واقعی را در زمان مناسب و به موقع دریافت نمود. بدین منظور و در راستای پرهیز از خطر سطحی گرایی و روزمرگی در فعالیتهای فرهنگی مرتبط با فرهنگ عمومی، مراکز عالی فرهنگی میبایست همچون کوه یخ، در ورای ستادهای اجرایی خود، کمیتهها و مراکز پژوهشی متعدد تخصصی را به دنبال بکشند و این مراکز را نیز به موسساتی فعال و جامعه گرا با جهت گیری کاربردی تبدیل نمایند.
نتیجه:
ارزشهای دفاع مقدس در جامعه اسلامی ما نوعی ارزش اجتماعی تلقی میشوند که در یک مقطع زمانی به سطح ارزش ملی- مردمی رسیدهاند. نگرانی برای حفظ این ارزشها هم اکنون یک مساله اجتماعی است. حاملان این ارزشها و برنامهریزان فرهنگی به منظور برخورد مناسب با این مساله اجتماعی نخست میبایست با ساز و کار نظام فرهنگی دقیقاً آشنا و مسلط شوند. انتقال فرهنگ عین حیات فرهنگ و مقوم تعریف آن است بنابراین حاملان این ارزشها بدون اینکه خود را دست کم بگیرند باید با جریان«اشاعه فرهنگی» به نحو فعال برخورد کنند و وارد مزایده و مناقصه کالاهای فرهنگی بشوند و مطمئن باشند در صورت برخورداری از یک چارچوب شفاف و پرهیز از ابزارهای غیر فرهنگی، برنده این میدان خواهند بود.
راهکارهای دیگر مطرح شده برای حرست از ارزشهای دفاع مقدس عبارت بود از:
- پرهیز از آغاز و یا تشدید روند معکوس ارتقا ارزشها و تنزل این ارزشها از سطح ملی مردمی به سطح ارزشهای گروهی(گروه رزمندگان) از طریق عدم طرح انحصاری ارزشها
- زمینه سازی برای اهمیت یافتن این ارزشها از طریق تبیین مبانی عقلانی آنها
- باور پذیر کردن ارزشهای دفاع مقدس و پرهیز از تبلیغاتی کردن آنها و توجه به دریافت کننده.
- استفاده از طراحی نمادهای بدیل از طریق بازآفرینی فرهنگی نمادهای دفاع مقدس در عین حفظ روح کلی نمادها
- اعطاء نقشهای فرهنگی بالاتر به ایثارگران بعنوان واسطه مردم و حکومت
- تقویت و هدایت موثر فرآیند کنترل اجتماعی به سود دفاع از ارزشها.
مجموعه موارد فوق یک چارچوب نظری را سامان میدهد تا پژوهشگران فرهنگی کشور بتوانند با انجام پژوهشهای پیمایشی ابعاد کاربردیتر این «کلان روشها» را موشکافی و تبیین نمایند.