اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

به نیابت از مرحوم حسین منصف

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۳ اسفند ۱۴۰۲، ۰۹:۴۰ ق.ظ

شنیده ها حاکی است شهردار بابل از سوی بازپرس قضایی، حکم تعلیق موقت دریافت کرده است.

ماجرا مربوط می شود به سقوط دو شهروند از کنار گذر پل موزیرج که به فاصله یک هفته اتفاق افتاد و منجر به فوت خانمی جوان گردید. 

شهرداری یکهفته فرصت داشت مطابق گزارش مکتوب سازمان آتش نشانی پس از گیر افتادن پسری جوان در حفره پل مذکور، نسبت به ترمیم آن و نجات جان شهروندان اقدام کند اما این کار را انجام نداد.

یک هفته بعد که زنی جوان سقوط کرد و جان باخت هم کسی به روی مبارک خودش نیاورد که در نهایت با اعتراض رسانه ای بعضی شهروندان سیل عذرخواهی مسئولان و قول بررسی موضوع جاری گردید. البته قول برخورد با قصور عوامل مربوطه نیز همانطور که انتظار می رفت از سوی شورا و شهرداری در حد وعده باقی ماند. هیچ کس ولو در مدیریت میان رده شهرداری هم استعفا نداد. تریبون رسمی شهر که بخاطر سر بر شدن یک درخت در چهارراه فرهنگ و فوت هنرپیشه ای که دو سه نسل قبلش بابلی بود زبان به شِکوِه یا تسلیت می گشود در برابر این فاجعه باور نکردنی ساکت ماند.

اغلب رسانه های محلی به جز عزیزان بسیج رسانه در این خصوص مهر سکوت بر لب زدند که فارغ از علت مشخص و تأسف آور آن، خاطره ای تلخ از رسالت بر زمین مانده خبرنگاری و خودسانسوری در اذهان عموم رقم زده شد.

محکومیت شهردار بابل البته راه به جایی نخواهد برد. مگر محکومیت مالی عضو شاخص شورا که نقش اساسی در تعیین شهردار مطیع خود داشت راه به جایی برد؟

مگر اعتراض کسبه به سه الی پنج برابری شدن عوارض شهرداری به جایی رسید؟

حکم قضایی در ممنوعیت دفن زباله سایت انجیلسی که خساراتی بی پایان برای محیط زیست و مردم دارد به رغم ورود وزارت کشور و اختصاص پنجاه میلیارد تومان اعتبار، چقدر از سوی شهرداری مورد اعتنا قرار گرفت؟

ضمن تشکر از مقام محترم قضایی و گله از خودسانسوری جامعه خبری شهرستان بابل، این نکته باید مورد توجه قرار بگیرد که دیه متوفی و شخص آسیب دیده نه از کیسه شهرداری و بیت المال بلکه باید از جیب مبارک مسئولی پرداخت شود که با ترک فعل و بی توجهی به مسئولیت خود زمینه وقوع حادثه تلخ مرگ بانوی جوان را رقم زد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برای خدا آبروداری کنیم

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۲ اسفند ۱۴۰۲، ۰۷:۳۵ ب.ظ

همین یک جو اعتباری که در اجتماع داریم، دور و بری هایمان جواب سلاممان را می دهند، جایی میرویم تحویلمان میگیرند، چند نفری هستند که حالمان را می پرسند، نظرمان را جویا می شوند و... مرهون لطف و بزرگواری خداست. خداست که باطن عفن ما را مخفی نگاه داشته و آبرویمان را خریده و به ما اعتبار داده است.

روزه داری سخت است. گاهی آدم خسته و عصبی می شود. اما خب اجرش به تحمل همین سختی است. نکند با پرخاشگری و دعوا و بگو مگو با اطرافیان، آبروی خدا را ببریم. بگویند طرف چون روزه دار است بی اعصاب و غیر قابل کنترل شده است.

برعکس، اگر این ماه بیشتر شاد و خوش خلق تر باشیم راه خدا را تبلیغ کرده ایم. دیگران متوجه می شوند ما چون روزه دار هستیم به خدا نزدیک شده و رفتارمان را اصلاح نموده ایم.

در خاطرات شهید مدافع حرم، معلم دلسوخته و عارف، مجید عسکری جمکرانی می خواندم مهری را هر شب زیر بالش می گذاشت. صبح قبل از نماز که بیدار می شد همان جا سجده شکری به جا می آورد که خدا جان دستت درد نکند روز دیگری را هم دیدم و توفیق عبادت کسب نمودم.

حالا هر روز نه لااقل سالی یکبار خدا را شکر کنیم که فرصت بندگی دست و پا شکسته ای نصیبمان شده است. الحمدلله، دم خدا گرم ماه رمضان دیگری را درک نمودیم. بدان امید که با روزه داران حقیقی اش محشورمان سازد.

 

حکایت لبخند معلمی که شوق پرواز داشت - ایرنا

  • سیدحمید مشتاقی نیا

افطار سرخ

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۲ اسفند ۱۴۰۲، ۰۳:۳۸ ب.ظ

عکس/ این نماز چقدر غریبانه است و سنگین!

 

صادقانه ترین جمله عمرشان اینک بر زبان جاری می شود:

اللهم انّا لا نعلم منه الّا خیرا

این کودک، زاده جهاد و شهید جنگ است. این که می گویند کودک، معصوم است هم او را می گویند.

کوچکترین شهید رمضان! به شهر خدا خوش آمدی، ادخلوها بسلام آمنین. زین پس بجای سوت خمپاره و غرش توپ و مهیب انفجار موشک، بر بال فرشتگان، آرام خواهی گرفت و لالایی ملائک، نغمه تبسم کودکانه ات خواهد بود. خون تو زیتون مقاومت غزه را آبیاری می کند و نوید آزادی قدس را سر می دهد. بخواب طفل شیرخوار من. خون پاک تو هم امانتی در آغوش آسمان باقی خواهد ماند تا طلوع فجر ظهور، انتقام از همه کودک کشان عالم، فرعونیان و یزیدیان و صدامیان و آل سعود و صهیون خبیث و آمریکای جنایتکار، وعده محتوم و تخلف ناپذیر خالق حق و حقیقت خواهد بود. خون شهید هدر نمی رود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کشف حجابی دیگر از دولت اسلامی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۲ اسفند ۱۴۰۲، ۱۲:۰۷ ب.ظ

تصویری تازه از وضعیت آخرالزمانی فرودگاه امام خمینی

 

اینجا فرودگاه امام است، چهره بی حجاب دولت اسلامی را مشاهده می کنید.

منظورم از بی حجابی، برداشتن روسری نیست. این که دیگر به یک مساله عادی مبدل شده و نظام دیوانسالار برنامه ای برای کنترل آن ندارد.

انبوه جمعیتی که برای دریافت ارز یارانه ای مسافرتی در فرودگاه جمع شده اند چهره عریان بی نظمی اقتصادی دولت اسلامی را به نمایش گذاشته اند.

در حالی که مردم در گوشه ای از کشور اسیر سیل و مشکلات ناشی از آن هستند، فشار معیشت، نفس بسیاری از خانواده ها را بند آورده، دولت دارد به هر کس که قصد سفر خارج از کشور را دارد حدود بیست میلیون تومان یارانه پرداخت می کند. این وضعیت با شعار اقتصاد مقاومتی چه تناسبی دارد؟

مسافران سفرهای خارجی در نوروز معمولا از چه طیفی هستند؟ چند مسئول میان رده را سراغ دارید که فرزند یا فرزندانشان در خارج از کشور مشغول به تحصیل و زندگی و سفر هستند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خدا سلام!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۱ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۳۵ ق.ظ

سلام" نام خداست ، - عکس ویسگون

 

سلام خدا! باز ما آمدیم. دوباره ماه تو شد و نوبت لوس بازیهای ما رسید. نعوذ بالله تو را خنگ فرض کرده ایم. بزرگواری ات را به حساب سادگی ات گذاشتیم. اما تو خدایی، بزرگتر از آنچه که در وصف و وهم بگنجد. می دانی رفیق نیمه راهیم. می دانی دنبال رابطه یکطرفه ایم و خرمان که از پل بگذرد به هر چه دوستی و رفاقت است پشت پا می زنیم. می رویم دنبال کار و رندگی مان، روز از نو و روزی از نو تا رمضان سال بعد. اینها را خودت میدانی و به هر آنچه پیدا و نهان است اشراف داری اما باز هم خودت را میزنی به آن راه، برایمان خدایی میکنی، جنبده ای را بدون روزی رها نمی کنی.

خدا جانم ما باز آمدیم در طلب دستهای مهربان و آغوش گرم تو. دم افطار دوباره خودمان را برایت لوس میکنیم. باز هم قرار است با تو عهد ببندیم که مسیرت را رها نسازیم. خودمان هم میدانیم سر این عهد باقی نخواهیم ماند. ولی شیرین است همین چند لحظه با تو بودن و احساس پشت گرمی داشتن. از مادر مهربان تری خدا و دل نرمت غرور پدرانه خدایی ات را به کرنش وا می دارد. انبوه خطاهای ما را به غمزه چشمی زدوده و حس سبکبالی و پرواز را به جانمان می نشانی.

سلام خدای من. ماهت مبارک. دور هم که باشیم می بوسیمت و سال نوی خودسازی و عید بازگشت به اصالت خویش را به تو هم تبریک میگوییم. امیدوارم بتوانیم خرق عادت نموده و دلت را یکبار هم که شده از دست خود شاد نماییم. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نخلها ایستاده می میرند

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۱ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۰۹ ق.ظ

خطای ناشناخته تلوبیون | مرجع پخش زنده و دانلود فیلم ، سریال و سایر برنامه  های تلویزیون

 

سر پایی و گذری داشتم تلویزیون را نگاه میکردم. شبکه مستند برنامه ای پخش کرده بود با نام نخلها ایستاده می میرند. چند لحظه ای بیشتر فرصت تماشا نداشتم. یک وقتی ان شاءالله بنشینم از اینترنت کاملش را با حوصله نگاه کنم.

در این مستند آماری بازگو شد که برایم حیرت آور بود. قبل از آغاز تهاجم عراق به ایران، تعداد نخلهای خرمشهر و آبادان نه میلیون بود. الان اما این تعداد به سه میلیون رسیده است. بیشتر از شش میلیون نخل در جریان جنگ فقط در این دو شهر نابود شد.

تصویری جالب هم از بعضی نخلهای باقی مانده زمان جنگ در اطراف بهمنشیر نشان داده شد. با اینکه تیر و ترکش خورده و قسمتی از بدنه آنها پوک و پوسیده شده بود اما باز هم شاخه هایشان محصول می داد.

نخلها ایستاده می میرند. حتی نخلهای بی سر هم پا بر جا بودند. نخل را انصافا باید نماد مقاومت مردم ایران دانست. هم ایستاده و مقاوم است هم تا آخرین نفس، ثمر می دهد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چراغی که به خانه رواست...

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۱ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۵۶ ق.ظ

همه چیز درباره ضرب المثل چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است

 

چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است از یک نظر غلط و از یک نظر درست به حساب می آید.

فرهنگ انسانی و اسلامی نمیتواند از اصل ایثار و فداکاری و خیرخواهی فاصله بگیرد. آدم هایی که از سهم خود زده و لقمه ای دهان دیگری می گذارند بزرگوار و ارزشمند به شمار می آیند. از این بابت، ضرب المثل مذکور غلط است و با فرهنگ بخشش و فداکاری منافات دارد.

از یک نظر دیگر اما میتوان به اولویتها نگاه کرد. مثلا در احکام ما اولویت پرداخت صدقه و زکات فطره با فقرای همشهری و نزدیکان است. البته یک موقع است نیازمندی در شهر یا سرزمینی دیگر احتیاجی مبرم و ضروری داشته و چنان در وضع بدی به سر می برد که نمی توان از کنار شرایط او به راحتی گذشت. مثل شرایطی که امروز مسلمانان غزه دارند.

نکته دیگری هم وجود دارد. کسی که بدهکار است و می داند اگر پولی که در دست دارد را در راه خیر صرف کند نمی تواند در موعد مقرر دِین خود را به طلبکار ادا نموده و حق او تضییع می شود. در این صورت هم ابتدا باید کار واجب یعنی پرداخت دین طلبکار را انجام داده سپس به فکر انجام کار مستحب و خیر باشد. قبلاً مشابه این مطلب را در خصوص عبادات هم نوشته ام. مثال کسی که برای عمل مستحبی زیارت مشهد مقدس، خستگی سفر و هزینه و خطر را به جان می خرد اما موقع اذان صبح که تکلیفی واجب است حاضر نیست به خود زحمت داده از اتوبوس و قطار پیاده شود. امام رضا راضی است شهر خودت بمانی واجباتت را انجام بدهی از همان دور سلامی بفرستی تا اینکه بخواهی زیارت بروی و تکلیفی واجب را از خود ساقط نمایی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سرکوفت نزنیم

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۰ اسفند ۱۴۰۲، ۰۳:۴۸ ب.ظ

شماتت | مردم ظالم‌تر می‌شوند

 

بابت طرحی مشغول مطالعه خاطرات سردار شهید طوسی بودم. شهید طوسی مسئول اطلاعات عملیات لشکر 25 و جانشین لشکر بود که در فروردین 66 عملیات کربلای هشت شلمچه به شهادت رسید.

یکی از نکات جالب زندگی وی را میخواهم خدمتتان عرض کنم.

محمدحسن قاسمی طوسی نقش اصلی و محوری در پاکسازی جنگلهای شمال ار لوث وجود منافقین و گروهکهای الحادی و مارکسیستی داشت که امنیت بخشی از کشور را مختل کرده بودند. طرح اعزام سراسری لبیک و راهیان کربلا و هم ایده جالب او بود که آثار تبلیغی و روانی و فرهنگی شگرفی داشت و در تاریخ دفاع مقدس ماندگار شد. والفجر هشت که بزرگترین عملیات برون مرزی دفاع مقدس است و هم اکنون به عنوان "عملیات عبور" در دانشگاههای نظامی دنیا تدریس می شود با طراحی و شناسایی و برنامه ریزی او و دوستانش به ثمر نشست. کربلای یک و آزادی مهران هم همینطور و ...

درباره اخلاص و بزرگواری شهید که نیروهای زیر دستش را عامل موفقیت ها و طرح ریزی ها می دانست و خودش را نمی دید و حتی دوست داشت پیکرش مفقود شود که مبادا تشییع او پر رنگ تر از تشییع دیگر شهدا باشد قبلاً نوشته ام.

الان حرفم چیز دیگری است.

این شهید در ابتدای پیروزی انقلاب وقتی جذب سپاه شد یک جوان ساده روستایی بود. به عنوان نیروی مبتدی، ماشین آهوی سپاه را در اختیارش قرار دادند که فعلا رانندگی کند. همان اول که سوار شد ماشین را موقع خروج کوبید به دروازه محوطه سپاه!

شاید اگر کسی آن صحنه را می دید می گفت چه نیروی بی دست و پایی، به درد هیچ کار نمی خورد، نمی شود روی او حساب باز کرد و...

اما دیدید همین جوان ساده و تنومند روستایی چند سال بعد به چه اعجوبه ای تبدیل شد؟

حسن باقری هم یک خبرنگار معمولی بود که به نابغه جنگ تبدیل شد. شهید برونسی بنا بود، حاج حسین بصیر جوشکاری می کرد، متوسلیان و همت و باکری و شهبازی و وزوایی و ... دانشجو بودند...

طلبه ای را سراغ دارم بابت مشکل کوچک انظباطی در همان سال اول طلبگی داشت از حوزه اخراج می شد. رفتم میانجیگری کنم. مسئول مربوطه اصرار داشت او که درس خوان هم بود در آینده به درد حوزه نخواهد خورد. آن طلبه هم اکنون یکی از مدیران ارشد حوزه علمیه کشور است و منشأ خدمات فراوانی قرار گرفته.

طلبه ای بود دیر فهم. خوب درس را متوجه نمی شد. حتی بابت نوع لهجه و تلفظ حروف، مردم پشت سرش نماز نمی خواندند. ناامید نشد. زحمت کشید و درس خواند. الان گاهی در تلویزیون و بعضی محافل علمی حاضر شده و مباحث فلسفه سیاسی را به بحث و مناظره می گذارد و بسیار هم موفق است.

چه کسی گمان می کرد لات و قلدر یا داش مشتی هایی مثل حسین تهرانی تبدیل شوند به عارف صاحب نفسی چون شیخ حسین کبیر؟ شاهرخ ضرغام و جعفر  شیرسوار و حمید میرافضلی و ... در شمار برجسته ترین شهدای کشور جای بگیرند؟

در زندگی بسیاری از مخترعین و مکتشفین و تجّار و دانشمندان و هنرمندان و سیاستمداران  جهان خوانده ام که اغلب افرادی معمولی بوده و از نقطه ای کوچک و پیش پا افتاده شروع کرده اند و ابدا کسی تصور نمی کرد آنها در آینده به شخصیتی بزرگ و ماندگار تبدیل شوند. حتما شما هم تعدادی از این دست افراد را می شناسید و زندگی نامه هایشان را خوانده اید.

الغرض، زود ناامید نشویم، خودمان را دست کم نگیریم. دیگران را هم دست کم نگیریم. انسان خلیفةالله است و تجسم نفختُ فیه من روحی. انسان خدا نمی شود اما میتواند به اراده حق، جهان را مسخّر خویش قرار دهد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فاجعه طلاق در ادارات دولتی

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۹ اسفند ۱۴۰۲، ۰۷:۳۱ ب.ظ

پیشگیری و مداخله در خانواده به منظور کاهش طلاق - سازمان بهزیستی

 

همایشی درباره طلاق و صیانت از خانواده در وزارت کشور برگزار شد. این عبارت به نقل از مسئول مربوطه در سطح رسانه ها منتشر شده است:

"نعمتی به آمار طلاق در ادارات دولتی پرداخت و با بیان اینکه این آمار فاجعه‌بار است، افزود: طبق آمار در ادارات مسئله طلاق به صورت جدی وجود دارد."

اصرار بر کپی برداری از سبک و سیاق جوامع غربی با شعار تمدن سازی دینی در تضاد است. اگر برنامه ای برای اصلاح سبک زندگی مبتنی بر آموزهای دین و فرهنگ ملی در حوزه های آموزش و اشتغال و بانکداری و اقتصاد و صنعت و مدیریت و هنر و ... نداریم داعیه تمدن سازی هم نداشته باشیم. 

فاصله ما با دین البته فراتر از مقوله حجاب و عفاف است. راهبردهای اقتصادی و مدیریتی و ... ما گاه از آنچه دین دستور داده و انتظار دارد بسیار دور است. اما فعلا به همین نکته باید بسنده کرد:

استخدام بی رویه بانوان باعث بی کار ماندن مردانی شد که وظیفه تشکیل و اداره خانواده را دارند. یک مساله هم بی حوصلگی بعضی مادران و بانوان شاغل در بیرون از خانه است که به دلیل خستگی ناشی از ساعات کار، محیط خانواده را سرد و بی روح و پرخاشگر و عصبی می سازد. از سوی دیگر اختلاط غیر ضروری زن و مرد در هر محیطی که باشد تبعاتی اجتناب ناپذیر دارد. روح و باطن حجاب، حیا و عفاف است. قرار باشد در محیطهای تحصیل و اشتغال و ورزش و ... به این اصل توجه نشده و به ظواهر و پوسته دین بسنده شود جامعه از اهداف سازنده مکتب اجتماعی وحی، تهی خواهد ماند.

خانواده، مقدس ترین نهاد اجتماعی است که پایه تشکیل جامعه اسلامی شناخته می شود. اسلام بر حفظ و صیانت از کانون خانواده اصرار دارد. هر عنصری که باعث ضربه به تشکیل یا حفظ خانواده شود عنصری ضد دینی و ضد اجتماعی است که حکومت اسلامی وظیفه برچیدن آن را دارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سپاه مراقب اعتماد مومنین باشد

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۹ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۰۳ ق.ظ

توییت رسایی و خبرگزاری فارس

 

بودجه فرهنگی سپاه، بودجه ای از بیت المال مسلمین برای دفاع از حریم ارزشهاست. این پول نباید در بازی کثیف جناحها و باندهای قدرت صرف شود.

رسانه های سپاه نباید بازیچه یک طیف دلال قرار گرفته، اعتماد مردم را خرج جریانها و افراد و باندهای متهم به فساد نمایند.

روزنامه جوان، خبرگزاری های فارس و تسنیم متعلق به سپاه هستند و راهی کج را طی می کنند. سر تا پای قالیباف چند می ارزد که این رسانه های نفت خور به جای مطالبه گری و رفع ابهامات گسترده پیرامون اطرافیان وی درصدد تخریب حمید رسایی و دیگر منتقدان باند هلدینگ یاس برآمده اند؟

خبرگزاری دروغگوی فارس، خودش را خفه کند اعتبارنامه رسایی رد نخواهد شد؛ اما به یقین اگر سپاه نجنبد، فارس و جوان و تسنیم، اعتبار این نهاد انقلابی و ستودنی را در ذهن مومنان خدشه دار خواهند ساخت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به خاطر یک مشت دلار

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۷ اسفند ۱۴۰۲، ۰۶:۵۴ ق.ظ

آخرین خبر | کاریکاتور/ سلبریتی عزیز، چند می‌گیری زنگ بزنی؟!

 

داریوش اقبالی خواننده مشهور و تا حدودی محبوب در بین جوانهای متفاوت دهه های شصت و هفتاد بود. عده زیادی بخاطر تقلید از سبک زندگی و حال و هوای او به اعتیاد گرویدند. خودش نیز این موضوع را پذیرفت و قول جبرانش را داد.

مهناز افشار که در جریان پرونده جدید خود متهم به تبلیغ برای فروش دارویی غیرمجاز گردیده داریوش اقبالی را باعث و بانی این تبلیغ فریبکارانه دانسته است. او در توییتی نوشت:

"آقای داریوش، من عاشق صدای شما و بسیاری از ترانه‌های شما هستم. و بارها هم به خودتون انتقال دادم و حتی نوشتم. اما وقتی از انسانیت می‌گویید ناچار هستم به یاد تجربه تلخ خودم با شما بیافتم. یکی از پرونده های من در داخل ایران به خاطر آقای داریوش است۔ همیشه فن صدایش بودم، از من خواست برای آمپول نالوکسان ویدیو ضبط کنم و گفتند مورد تایید وزارت بهداشت جهانی(این عبارت خیلی سوژه مخالفان افشار شده، آن‌ها در واقع این عبارت را گاف تلقی کرده‌اند) است۔ وقتی ویدیو و چیزی که ایشان از من خواسته بود را پُست کردم، وزارت بهداشت از من شکایت کرد، چندین بار از ایشان خواستم نامه‌ای از وزارت بهداشت جهانی که گفته بودند نالوکسان قابل استفاده برای اوردوز در منزل هم هست را بفرستند تا بتوانم در دادگاه از خودم دفاع کنم که بدون مدرک این‌کار را نکردم و ایشان دیگر پاسخ من را نداد۔"

 

داریوش هم البته ساده و راحت از کنار این ماجرا گذشت.

با مهناز افشار و داریوش و قصد و نیّت آنها کاری ندارم اما واقعا تا کی بخشی از بدنه جامعه قرار است مقلد و خودباخته جماعت سلبریتی باقی مانده و زندگی خود را با جهت گیری های احساسی و فاقد مبنا و خسارت بار این قشر همسو کنند؟

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کتابی که جامع و متقن نبود

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۶ اسفند ۱۴۰۲، ۰۶:۱۸ ب.ظ

تاریخ شفاهی حادثه هفتم تیر 1360 _ زهرا صادقی

 

کتاب "تاریخ شفاهی حادثه هفتم تیر 1360" را خواندم. راستش را بخواهید لذت نبردم. وقتی ناشر، مرکز اسناد انقلاب اسلامی است سطح توقع مخاطب هم بالا می رود.

این کتاب کجایش تاریخ شفاهی بود؟ بیشتر به یک مقاله تألیفی شباهت داشت.

مولف، برخی مطالب را هم ناقص گذاشته و رد شده که به اعتبار تاریخی و قابلیت استناد اثر لطمه وارد کرده است. اشاره ای به حمایت جامعه روحانیت از بنی صدر ندارد. نامی از حسن حبیبی به عنوان نامزد حزب جمهوری اسلامی به میان نمی آورد. به دخالت کلاهی در انفجار حزب اشاره می کند. بیانیه سپاه را هم ذکر میکند که کلاهی تنها یکی از عناصر دخیل در این توطئه بوده است. خوب بقیه افراد دخیل چه کسانی بوده اند؟ پرونده شناسایی عاملین این جنایت به کجا انجامید؟ حادثه ششم تیر و ترور آیت الله خامنه ای بر اساس اغلب اسناد کار گروهک فرقان بوده یا لااقل کار منافقین نبوده. منافقین هم که انفجار هفتم تیر و هشتم شهریور را به عهده گرفته اند ترور ششم تیر را کار گروه دیگری دانسته اند. این کتاب اگر مدعی است آن هم کار منافقین بوده بهتر بود اسناد و دلایل متقنی در این باره بیان می کرد.

اواخر کتاب که اسامی شهدای واقعه هفت تیر ذکر می شود دو شهید به نامهای عباس ابراهیمیان و سیف الله عبدالکریمی زادگاهشان با خط تیره به معنای نامعلوم! بیان شده است. در حالیکه با جستجوی ساده اینترنتی هم میشد محل تولد آنها را پیدا کرد.

اگر محقق ارجمند حواسش نیست دارد اثری را به نام مرکز اسناد انقلاب اسلامی بیرون می دهد ناظران کتاب کجا هستند؟ کارشناسان انتشارات کارشان را درست انجام نداده اند.

چندی پیش مستندی دیده بودم درباره شهید احمد مشلب که در لبنان بسیار معروف است. در ایران هم تا حدودی شهرت دارد. این فیلم را خانه مستند انقلاب اسلامی ساخته بود. در فیلم ادعا شد پدر احمد شهید است! در حالیکه پدر او زنده است و در عربستان کار و زندگی دوباره ای تشکیل داده است. دوستانی که در مراکز رسمی اقدام به تولید اثر میکنند باید مواظب وزن و جایگاه نهاد مربوطه باشند. انتشار این فیلم در لبنان با توجه به اطلاع مخاطب از واقعیت، جز پوزخند بی اعتمادی چه دستاوردی برای نهاد سازنده اثر دارد؟

مرکز اسناد انقلاب اسلامی به عنوان ناشر کتاب مذکور، معتبرترین مرکز تاریخ پژوهشی کشور است. قرار باشد به تولید آثار ضعیف و شل و ول و ناقص دست بزند اعتبار و وجاهت آثار فاخرش نیز زیر سوال رفته و دیگر نمیتواند رسالت تاریخی خود را در ثبت و انتقال حقایق دوران معاصر به نسلهای بعد به سرانجام برساند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هنوز هم در خوابی؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۵ اسفند ۱۴۰۲، ۰۵:۰۴ ب.ظ

عکس/ شهادت کودکی در غزه بر اثر سوء تغذیه

 

این کودک فلسطینی بر اثر سوء تغذیه جان داد.

سازمان ملل کجاست؟ نهادهای حقوق بشری؟ آمریکا کجاست؟ غرب انسان دوست و عشق پرور و آزادی خواه چطور؟

هزاران کودک در این دنیا بر اثر گرسنگی و تشنگی بمیرند و نهادهای بین المللی دست روی دست بگذارند باز هم عده ای هستند که غرب را کعبه آمال خود دانسته و تصور میکنند آمریکا و اروپا مهد آزادی و انسانیت و مدافع حقوق بشر است. من نمی گویم در کشور ما حقوق همه شهروندان تأمین است و ظلمی صورت نمی گیرد؛ اما ساده لوحی محض است که گمان کنیم غرب ساکت و همدست در جنایات جهانی، غربی که در مقابل صدها بمب و موشک صدام که بر سر شهرها و خانه های مردم بیگناه کشور خودمان در طول دفاع مقدس فرود آمد ساکت نشست و باز هم به رژیم بعث، تسلیحات شیمیایی و کشتار جمعی داد دلسوز ما و به فکر نجات و مدافع حقوق ماست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قنبریان انتحاری زد!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۵ اسفند ۱۴۰۲، ۰۴:۴۲ ب.ظ

جزییات خبر | حجت الاسلام قنبریان: اقتصاد مردمی با توزیع عادلانه منابع محقق  می‌شود

 

کانال حجت الاسلام قنبریان جزو معدود کانالهایی است که دنبال میکنم. مطالب آن اعلب مفید و قابل استفاده است. حاج آقای قنبریان بی تردید پیش رو در نظریه پردازی پیرامون مقوله عدالتخواهی و حاکمیت دینی عدالت محور است.

یادداشت زیر دو روز قبل از انتخابات اخیر توسط ایشان منتشر شد که خواندنش را به دوستان وبلاگی توصیه میکنم:

 

 رای ستانی اینان نامشروع است!

• شما هم احتمالا اعضایی از خبرگان یا کاندیدهایی برای آن را دیده اید که نه فقط التزامی عملی به وظیفه نظارتی خود ندارند بلکه حتی با زبان تصریح هم می کنند! "نظارت" را به "صیانت" یا "حمایت" یا... تقلیل می دهند!
این در حالی است که رهبر کنونی انقلاب اسلامی تصریح به وظیفه نظارتی خبرگان کرده و نظارت بیشتر را می ستاید [لینک: حتماً بخوانید! (https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=23762)]

✔️ به حسب دو مقدمه فقهی، رای دادن به چنین نامزدهایی فاقد وجاهت شرعی است:

1⃣ فتوای ولی امر مبتنی بر حرمت شرعیِ اشغال پست توسط کسانی که قانون اساسی را قبول ندارند:

《اگر کسی در نظام جمهوری اسلامی در مسئولیتی مشغول کار است، ولی آرمانهای نظام جمهوری اسلامی را آن‌گونه که امام بزرگوار ترسیم کرده است و در قانون اساسی تجسّم پیدا کرده، در دلش قبول ندارد، اشغال آن پست برای او #حرام_شرعی است. آن‌جایی که صحبت از مسائل اساسی نظام اسلامی است، آن‌جایی که وحدت دین و سیاست مطرح است، آن‌جایی که اصول قانون اساسی مورد نظر است، آن‌جایی که الزام به تبعیّت از دین و شریعت مطرح است، اگر یک مسئول عقیده‌ای غیر از این دارد، میتواند شهروند جمهوری اسلامی باشد -مانعی ندارد- اما نمیتواند مسئول باشد؛ بخصوص در مسئولیتهای بالا. مدیران ارشد، نمایندگان مجلس و مسئولان عالی‌مقام قوّه قضایی، درعین‌حال که مسئولیت مهمّی در نظام جمهوری اسلامی دارند، نمیتوانند به آرمانهای نظام جمهوری اسلامی و اصول قانون اساسی اعتقادی نداشته باشند؛ چون اعتقاد انسان در عمل و گفتار او اثر میگذارد.》
(بیانات دیدار با مردم اصفهان ۸۰/۸/۸)

2⃣ قانون اساسی در اصل۱۱۱ نظارت بر بقاء شرایط و حتی بازبینی بودنِ شرایط از بدو امر را به خبرگان سپرده است:

《هرگاه رهبر از انجام وظایف قانونی خود ناتوان شود، یا فاقد یکی از شرایط مذکور در اصل۵ و۱۰۹ گردد، یا معلوم شود از آغاز فاقد بعضی از شرایط بوده است، از مقام خود برکنار خواهد شد تشخیص این امر بر عهده خبرگان مذکور در اصل۱۰۸ می باشد...》

⬅️ نماینده ای که نظراً یا عملاً نظارتی که تامین کننده این اصل باشد را نداشته باشد، طبق "فتوای معیار" و هم "طبق قانون اساسی"، فاقد صلاحیت نمایندگی خبرگان ملت است.

🔅 توجه:
 در صلاحیت، باید "احراز" صورت گیرد و اصل بر صلاحیت نیست؛ لذا مشکوک هم مطرود است. کسانی که اعتقاداً یا التزاماً چنین چیزی برایشان احراز نشود، مصادیق خبرگان قانون اساسی نشده و طبق مبنای بیان شده، رای دادن به آنها هم محل اشکال است.

🔅 پ.ن:
تصورش را بکنید در ادوار گذشته، شورای محترم نگهبان برخی را به علت "عدم اعتقاد یا التزام به وظیفه نظارتی خبرگان"، با عنوان "عدم التزام به قانون اساسی"، #رد_صلاحیت می کرد؛ چه اثری در افکار عمومی و ترفیع شان مجلس خبرگان داشت؟!!
#انتخابات
#مجلس_خبرگان

📝 محسن قنبریان ۹اسفند۱۴۰۲
☑️ @m_ghanbarian

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کدام طرف می رویم؟

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۵ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۲۶ ق.ظ

کنوانسیون اروپایی حقوق بشر هفتاد ساله شد؛ خدمات آن برای شهروندان و مهاجران  چیست؟ | Euronews

 

مطلب جالبی خواندم پیرامون نقش ایتا در انتخابات اخیر. نویسنده معتقد بود در دوره های قبل تلگرام و اینستا در جهت دهی افکار نقش داشتند این بار ایتا.

فارغ از لزوم بحث و بررسی بیشتر پیرامون این موضوع نکته دیگری هم این وسط وجود دارد. ایتا از سوی نهادی پشتیبانی می شود که اتفاقا به شکل سازمانی موظف به حمایت از تیم قالیباف بوده است. شاخ های ایتایی هم مثل شیخ فرهاد و دارابی و ... اغلب حقوق بگیر و طرف قرارداد مجموعه قالیباف هستند. اما عنان کار با حضور نیروهای مستقل انقلابی از دست این جماعت خارج شد. بچه های انقلابی اگر به شکل جمعی وارد عرصه مدیریت افکار عمومی شوند لااقل در بسترهای مجازی و واقعی جبهه خودی می توانند به پیروزی برسند.

این روزها درباره علت کم شدن اقبال عمومی به انتخابات هم زیاد بحث می شود. یکی میگوید بخاطر مشکلات معیشتی است. یکی می گوید بخاطر معضلات فرهنگی، یکی گردن دشمن می اندازد، یکی غفلت دوست و کم کاری جبهه خودی و...

می توانم قسم بخورم افرادی را می شناسم که رای نداده اند اما حاضرند جانشان را برای نظام و اسلام و انقلاب و رهبری و شهدا فدا کنند. نه انبوه آرا نه فروکش کردن اقبال عمومی، هیچ یک را ملاک مشروعیت یا عدم مشروعیت نظام نمی دانم.

نظام تا زمانی که بر مدار اسلام و انقلاب حرکت کند مشروع است و هر گاه برای جلب رضایت غرب، به قواعد شبکه جهانی استکبار ذیل کنوانسیونهای ورزشی و هنری و فرهنگی و اقتصادی تن بدهد یا هوای نفس و تفرعن و زیاده خواهی بر آن سایه بیفکند از مدار مشروعیت خارج می شود. مردم اسلام را دوست دارند و هر جا صداقت و یکرویی و کارآمدی ببینند حمایت میکنند. مواظب باشیم نظام ضد نظام نشود! نظام دیوانسالاری نباید مسیری را طی کند که نظام امت و امامت لطمه ببیند.

اقتصاد، آموزش، بانکداری، صنعت، هنر، سبک زندگی، سبک مدیریت، خدمت سربازی و... نباید از چارچوب معیارهای اسلامی خارج شوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کجای تصویر ایستاده ای؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۵ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۲۱ ق.ظ

متن خنده دار و جوک جدید

 

دوستی می گفت دختر خانم مجردی که در عکس های گروهی مختلط، نزدیکتر به مردها می ایستد حتماً مشکلی دارد!

گفتم اولاً صرف چند عکس ولو با رفتاری مکرر نمیتواند معیار قضاوت افراد قرار بگیرد.

در ثانی، اتفاقاً معتقدم چنین دختر خانمی پاک و سالم است. او به اقتضای طبیعت انسانی و بنا بر اصل تکامل، به جنس مخالف نیاز دارد؛ به هر دلیلی مجرد مانده، نجابت به خرج داده دنبال دوستی با جنس مخالف و ... نرفته و فطرت و غریزه اش پاک و دست نخورده باقی مانده که حالا طبق معیار خودت، ولع نهفته درونش او را خواسته یا ناخواسته به ایستادن کنار یک مرد کشانده است. وگرنه رابطه برایش عادی باشد که اینطور احساس نیاز نمی کند.

البته کلاً از این نوع معیارهای آبکی بعضی جماعت مشاور و مدعی ریزبینی، خوشم نمی آید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اصالت ها

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۴ اسفند ۱۴۰۲، ۰۴:۰۴ ب.ظ

فرازی از وصیت‌نامه شهید «محمدباقر روحی کاشی»

 

صدای خوبی داشت. اذان می گفت، قرآن می خواند، مداحی می کرد. خط زیبایی داشت و خوشنویسی می کرد. به حفظ میراث فرهنگی علاقه داشت و ضرب المثل ها و بازی ها و رسوم محلی را گردآوری و ثبت می کرد.

 روستا را سیل برداشته بود. خانه ما هم در محاصره آب قرار داشت. حیاط خانه پر از آب و گل شده بود. پدرمان روحانی بود. حسینیه ای در خانه داشتیم. محمدباقر رفت و با نیّت فروکش کردن سیلاب، قرآن خواند. آب اندکی بعد عقب نشست.

تیر و ترکشی می خورد و می رفت بیمارستان، دلش پیش رزمنده ها بود. اولین فرصتی دست می داد خودش را خلاص می کرد و به جبهه می شتافت. سعی می کرد کمتر مرخصی بگیرد. سربازهایش شهید می شدند خودش را می رساند و به خانواده شان تسلی می داد. بچه های ارتش به تدین و ایمان و معنویتش باور داشتند. جزو اولین دانش آموخته های دانشگاه افسری بعد از پیروزی انقلاب بود که به خاطر رشادت هایش از سوی امیر سپهبد صیاد شیرازی مورد تشویق قرار گرفت.

ایام وضع حمل خانمش بود. آمده بود مرخصی. دوست داشت تولد فرزندش را ببیند. فهمید اوضاع منطقه شلوغ شده و به حضورش نیاز است. خانمش را رساند بیمارستان. تماس گرفت و به خانواده اطلاع داد. معطل نکرد و رفت. بیست روز بعد توانستند با او تماس گرفته و خبر تولد پسرش را بدهند. دوست داشت بیاید پسرش را ببیند. درگیری ها شدید بود. اغلب نیروهایش شهید شدند. خودش ماند و بیسیم چی اش. تا توان داشت ایستاد و مقاومت کرد. مجروح که شد افتاد دست دشمن. عراقی ها دیدند درجه دار ارتش به چنگشان افتاده برایش آب آوردند. بقیه اسرا هم تشنه بودند. محمدباقر روا ندید این آخرین لحظات عمرش دشمن شاد شود. می دانست سلام گرگ بی طمع نیست. لب به آب نزد. گفت از دست دشمن آب نمی خورم. افسر عراقی شروع کرد به اهانت. جوابش را با آب دهان داد. افسر بعثی سرسختی او را که دید و فهمید امکان ندارد بتواند از زبانش حرفی بیرون بکشد همان جا کلتش را در آورد و تیر خلاص زد. دلش خنک نشد. غیرت و مردانگی فرمانده جوان ارتش حزب الله، خونش را به جوش آورده و جلوی آن همه نیرو و اسیر، حقیر و ذلیلش ساخته بود. راه دیگری برای فرو نشاندن خشم حیوانی اش جست. پرید روی تانک. دستور حرکت داد. با تانک از روی بدن مطهر شهید رد شد تا خاک مقدس فکه و شرهانی با گوشت و پوست و استخوان یکی دیگر از بهترین اصحاب آخرالزمانی عاشورا عجین شود.

امیر سرافراز ارتش ایران، شهید محمدباقر روحی کاشی که جوانی خودساخته و مزیّن به آداب و اخلاق اسلامی بود در وصیتنامه نورانی اش نیز اینگونه سفارش نمود:

"در این برهه از زمان که انقلاب اسلامی عزیز با خطرهای گوناگونی مواجه است بزرگترین و مهمترین وظیفه، انجام یک انقلاب اخلاقی است در جامعه. این مهم را اگر انجام رساندید پیروزید و در این راه امام را سرمشق خود قرار دهید."

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دست ناپیدای تقدیر

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۳ اسفند ۱۴۰۲، ۰۵:۵۶ ب.ظ

این مطلب را در ایتا خواندم و پسندیدم:

 

قالیباف: مشکل پول نداریم

 

۱. قالیباف، جوهره‌ی شخصیتی عمل‌گرا دارد و  اطرافیانش نیز او را در این جهت، بیشتر و بیشتر، تهییج می‌کنند. از جمله درباره‌ی مدیریت فضای مجازی، او نشان داد که اهل حقیقت و سیاست‌ورزی مؤمنانه نیست. مگر رهبری در اول مجلس نگفتند که برای مدیریت فضای مجازی، در کوتاه‌مدت فکر کنید؟! مگر مرکز پژوهش‌های مجلس، طرح ننوشت؟! مگر این طرح در کمیسیون بحث نشد؟! مگر خود قالیباف آن را تأیید نکرد؟!

۲. آری، اندکی که گذشت، اصلاح‌طلبان علیه طرح، جوسازی کردند و نظرسنجی‌ها از مخالفت مردم با طرح حکایت داشت. قالیباف به رئیس جدید مرکز پژوهش‌ها دستور داد طرح را به گونه‌ای نقد کنند که اعتبارش ساقط شود. بابک نگاهداری هم فوری دست به کار شد و اطاعت کرد. چندی بعد، قالیباف اعلام کرد که اصلا اول باید شورای عالی فضای مجازی، مبانی را تعریف کند و سپس خودش هم طرح بدهد!

۳. رهبری در اولین دیدار، به مجلس تذکر داد که دچار تعارض منافع نشوند و عوام‌زدگی با مردم‌گرایی، تفاوت دارد و مصالح ملی را بر منافع خودشان ترجیح بدهند. تعارض منافع از این واضح‌تر که طرح کارشناسی را به بهانه نظرسنجی، کنار گذاشتند و به توصیه رهبری عمل نکردند؟! انگیزه در اینجا مشخص نیست؟! مگر رهبری به طور مستقیم، تکلیف نکردند؟! چرا شانه خالی کردند؟! رهبری، مجلس را مخاطب قرار داد یا شورای عالی مجازی را؟! چرا قالیباف، ابتدا موافق بود و پس از اطلاع از نظرسنجی، ناگهان چرخش پیدا کرد؟! جز این است که نگران ازدست‌دادن بدنه‌ی اجتماعی‌اش بوده؟! نیاز به نیت‌خوانی نیست؛ چون این چرخش، به شدت رسوا و بدتعبیر است. رفتار او چه معنای دیگری دارد؟! اگر طرح، ضعیف بود می‌توانست طرح جدید بنویسند، اما ننوشتند؛ چون احساس کردند که اصرار بر مدیریت فضای مجازی برای حیات سیاسی‌شان، هزینه‌ساز است.

۴. در پاییز ۱۴۰۱ نیز اغتشاش شکل گرفت که قطعاً، مبتنی بر فضای مجازی رها بود. دویست نفر جان باختند در اثر القائات فضای مجازی. همه‌ی بازداشت‌شدگان تصریح می‌کردند که در سایه‌ی هیجانات فضای مجازی، عنان از کف داده و از خود بی‌خود شده‌اند. اگر قالیباف در آن لحظه‌ی تاریخی به وظیفه‌اش عمل می‌کرد، شاید اغتشاش هم رخ نمی‌داد یا دست‌کم، دویست نفر جان خود را از دست نمی‌دادند. 

۵. دو سال است که در انتظار خروجی هستیم اما خبری نیست! هیچ طرحی برای مدیریت فضای مجازی در کار نیست. رهبری هم گاه‌وبیگاه گلایه می‌کنند. 

۶. قالیباف خود را از شرّ مدیریت فضای مجازی، آسوده کرد تا مبادا بدنه‌ی اجتماعی‌اش تضعیف شود و کرسی قدرت را از دست بدهد، اما انتخابات اسفند ۱۴۰۲ نشان داد که همه‌ی معادلات او نقش بر آب شد و از جایی خورد که حتی حدس نمی‌زد. او به مجلس راه یافت ولی با حقارت و سرافکندگی تمام؛ با رأی به‌شدت متزلزل، فروتر از دیگران و حتی نوپاهای سیاسی، و بدون اینکه بتواند نیروهای حلقه‌اش را در رقابت، پیروز کند. این رأی، از صد شکست، تلخ‌تر است. او برای رضای خدا از منافعش درنگذشت و مصالح ملی را ترجیح نداد، و امروز، نه به دنیا رسید و نه به آخرت. هر دو را باخت. او دیگر حتی خواب ریاست‌جمهوری را هم نخواهد دید.
این جهان کوه‌ست و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا

🖊 مهدی جمشیدی

https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ماشالا به این همه دقت!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۳ اسفند ۱۴۰۲، ۰۵:۴۶ ب.ظ

متهم به قتل سه سال اشتباهی و به خاطر تشابه اسمی در زندان بود!

 

بهمن سال 1399 دو مرد جوان به نام‌های شاهین و بهزاد با علائم مسمومیت الکلی به بیمارستانی در جنوب تهران منتقل شدند.

 

 

متهم به قتل سه سال اشتباهی و به خاطر تشابه اسمی در زندان بود!

 از آنجا که حال عمومی‌ شاهین نامساعد بود و هوشیاری پایینی داشت بلافاصله به بخش مراقبت‌های ویژه فرستاده شد و بهزاد هم تحت درمان قرار گرفت. چند ساعت پس از آن شاهین تسلیم مرگ شد و بهزاد به خاطر آسیب شدید به چشم راستش بخش زیادی از بینایی‌اش را از دست داد.

با مرگ شاهین، جسد او با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس تحقیق از بهزاد را آغاز کرد.

او در تشریح ماجرا به مأموران گفت: شب حادثه با شاهین تصمیم گرفتیم مشروب بخوریم به همین خاطر با یک فروشنده مشروب به نام احسان که تلفنش را داشتیم تماس گرفتیم و او هم با پیک مشروب را برای ما فرستاد. بعد به مغازه جگرکی رفتیم و شام خوردیم. نیم ساعت بعد که به خانه برگشتیم دوباره با احسان تماس گرفتیم و مشروب خریدیم و خوردیم که به یکباره حال‌مان بد شد. اول فکر کردیم به خاطر خوردن جگرها بوده اما چشم‌هایمان تار شد و شاهین از هوش رفت و من به‌سختی با خانواده‌اش تماس گرفتم و آنها هم ما را به بیمارستان رساندند. مطمئنم مشروب‌هایی که خوردیم تقلبی بود که این بلا را سرمان آورد.

پس از اظهارات بهزاد مأموران احسان 37 ساله را شناسایی و بازداشت کردند. اما وی مدعی شد که نه فروشنده مشروبات الکلی است و نه شاهین و بهزاد را می‌شناسد بلکه او را اشتباه دستگیر کرده‌اند. بنابراین در حالی که متهم در همه مراحل بازجویی منکر فروش مشروب بود، پرونده با صدور کیفرخواست قتل شبه‌عمد به شعبه 12 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

نخستین جلسه دادگاه
در جلسه دادگاه اولیای‌دم شاهین درخواست قصاص کردند و بهزاد هم درخواست اشد مجازات و دیه کرد.
در پایان جلسه هم قضات متهم را برای مرگ شاهین به پرداخت دیه کامل و به خاطر کم‌سو شدن چشم بهزاد به پرداخت یک دهم دیه محکوم کردند.
با صدور حکم متهم اعتراض کرد و پرونده به دیوان عالی کشور رفت و قضات دیوان پس از بررسی موشکافانه پرونده و بر اساس شکایت اولیای‌دم که درخواست‌شان قصاص بود، حکم را نقض و اعلام کردند که متهم باید با اتهام قتل عمدی محاکمه شود.
به این ترتیب پرونده برای رسیدگی با کیفرخواست جدید به شعبه 10 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

دومین جلسه دادگاه
در این جلسه بهزاد که مشکل چشمی پیدا کرده بود، گفت: ما مرد فروشنده را ندیدیم چون با پیک مشروب را فرستاد اما اطمینان دارم که این مرد فروشنده مشروب بوده و حالا ادعا می‌کند ما را نمی‌شناسد. پزشکی قانونی تأیید کرده که چشم راستم به خاطر مسمومیت الکلی کم‌بینا شده است. بنابراین درخواست من دریافت دیه از متهم است.
سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: از زمانی که دستگیرم کردند گفتم که نه فروشنده مشروبم و نه شاکی‌ها را می‌شناسم اما کسی حرفم را باور نکرد.
قاضی از متهم پرسید: اگر شما فروشنده مشروبات الکلی نیستی چرا بازداشت شده‌ای؟
متهم جواب داد: به خاطر تشابه اسمی. اگر تماس‌های تلفن همراهم را بررسی کنید مشخص می‌شود که من راست می‌گویم یا نه.
بعد از متهم وکیل او نیز به قضات گفت: موکلم مدعی است به خاطر تشابه اسمی بازداشت و متهم شده است. در همه مراحل بازجویی هم بر این موضوع تأکید کرده اما توجهی به اظهاراتش نشده است. به همین خاطر می‌خواهم دستور بررسی موضوع را صادر کنید تا واقعیت مشخص شود.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با تکمیل تحقیقات و اثبات بی‌گناهی احسان، وی را از اتهام‌هایش تبرئه و حکم آزادی او را صادر کردند.

منبع: خبرآنلاین

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چناری که خشکید

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۳ اسفند ۱۴۰۲، ۰۵:۲۴ ب.ظ

میگفت هر وقت مغرور شدی برو ...✨️ویژگی آدم مغرور | وطن وی

 

این قصه را بعدها برای فرزندانتان نقل کنید. خدا آدمهای مغرور را دوست ندارد. ندیدید با نمرود چه کرد؟ سال 84 یادتان هست مرعشی در مناظره ای شروع به تحقیر چهره احمدی نژاد کرد؟ حالا هم ادیب اصولگرا، طایفه سیاسی خود را چنار خواند و رقبا را پاجوش اما پس گردنی عبرت آموزی خورد.

شاه، امام و یارانش را دست کم گرفت. خمینی امیدش به خدا بود که گفت سربازان من در گهواره هستند. صدام خودش را سردار قادسیه نامید، حسین فهمیده ها و بهنام محمدی ها و سعد طوقانی ها و .... دست کم گرفت که در گل ماند.

حواسمان باشد خدا از تفاخر خوشش نمی آید. هر نعمتی که به دستمان رسیده، امانت و موقت است. شکرگزار خدا باشیم و غرّه نشویم. حدیث داریم متکبر بویی از بهشت نخواهد برد. کلام معصوم است متکبر خوار و ذلیل خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا