وعده اش را داده بود
سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۶ بهمن ۱۴۰۳، ۰۴:۱۶ ب.ظ
اکبر جوادی فقط 19 سال داشت. مادرش که نه، او را در هفت سالگی از دست داده بود، خاله اش به نیابت از مادر نشسته بود زیر پایش بلکه راضی شود زن بگیرد. می گفت: من که همه اش می روم و می آیم، باشد برای بعد. خاله خسته نمی شد. باز هم اصرار می کرد. دفعه آخر گفت: این بار که برگردم دیگر نمی روم. همین جا می مانم. برگشت و ماند. سر قولش بود. از روی لباس فرمش شناسایی شد. درست همانطور که در وصیتنامه اش نوشته بود: "وقتی بدن پاره پاره مرا آوردند، وصیت می کنم لباسهای رزم را از بدنم بیرون نیاورید و با همان لباسهای خون آلود دفنم کنید؛ زیرا میخواهم همانگونه که بدنم خونین است نزد خدا بروم که آنها را ارج می نهد."