اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

حتی به قیمت جان

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۱۹ ب.ظ

  خانم خدیجه میرشکار، امدادگر شجاعی است که  در جبهه به اسارت دشمن درآمد. روح سلحشوری و مقاومت جانانه او در اسارتگاه، دشمن را به ذلت و حقارت کشاند.

در خاطرات او آمده است زمانی که به دلیل بیماری و ضعف جسمی ناشی از شرایط غیرانسانی دوران اسارت، حالش رو به وخامت گذاشت، به دستور پزشک عراقی خواستند برای مداوایش به او خون تزریق کنند که رمق هایش را در حنجره آورد و فریاد زد: من خون بعثی نمی خواهم، بگذارید بمیرم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چه کسانی از وخامت حال آیت الله شاهرودی نفع می برند؟

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۶، ۰۹:۱۱ ب.ظ

پشت سیستمی نشسته و می نویسد که از سخت افزار تا نرم افزارش را از خارج وارد کرده اند.

همان نوشته را از طریق نرم افزارهایی در فضای مجازی منتشر می کند که ساخت بیگانگان است آن وقت اعتراض دارد که چرا آیت الله شاهرودی برای مداوای خود به خارج رفته است؟!

این هم یک مدل انقلابی گری فاقد مبناست که البته با چاشنی انفعال و خودنمایی نیز آغشته شده است.

آیت الله هاشمی شاهرودی بیماری سختی دارد که مدتی با آن دست و پنجه نرم کرد و در نهایت به توصیه مجموعه ای از پزشکان خبره کشور، برای درمان و حیات خود چاره ای جز سفر به آلمان نداشت. حالا فتوای کدام قلم جو گیر و جاهلی برای یک بیمار با چنین شرایط وخیمی، جواز مرگ را بر وجوب حفظ جان صادر می نماید، خدا می داند! به فهم چنین افرادی باشد لابد نجات زن نامحرمی که در حال غرق شدن است برای مردان جایز نیست و غریق اگر بمیرد بهتر از آن است که دست نامحرم به او بخورد؟! یا حتماً جانبازان شیمیایی و ... نیز باید با رنج های ناتمام و طاقت فرسای خود دست و پنجه نرم کرده و برای مداوایشان به آلمان یا سایر کشورها اعزام نشوند که خاطر نویسنده ای جوگیر و شهرت طلب آزرده نشده و قرائت سلیقه ای اش از انقلابی گری آسیب نبیند! نویسنده مذکور با همین فرمان پیش برود ورود دارو و دیگر مایحتاج حیاتی مردم از کشورهای بیگانه را نیز حرام خواهد دانست اگر چه خودش همه این حرف ها را پشت همان رایانه وارداتی اش تایپ می کند.

این که انسان برای درمانش از امکانات کشور بیگانه استفاده کند بد است یا این که نویسنده ای خود عمارپندار، متأثر از فشار رسانه های اپوزیسیون مورد حمایت بیگانه، خودی ها را هدف تخریب قرار بدهد؟

نکته دیگر آن که آیت الله شاهرودی حتی در زمان تصدی کرسی ریاست قوه قضا، ریالی از بودجه بیت المال را به عنوان حقوق دریافت نکرد که حالا بخواهد برای درمان خود هزینه ای بر گرده بیت المال تحمیل نماید. شکر خدا حال ایشان فعلاً رو به بهبود قرار دارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آمریکای مظلوم و ایران آلت دست کا گ ب!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۵۰ ق.ظ

یکی نیست بپرسد اگر واقعاً شوروی در تمام مراحل قیام مردم ایران بر ضد رژیم شاه و پیروی آنان و نیز تثبیت نظام تا مرحله رهبری مقام معظم رهبری نقش مهم و اساسی داشته پس چرا در طول جنگ تحمیلی به یاری ایران نشتافت که هیچ و حاضر نشد هیچ یک از مایحتاج دفاعی این مرز و بوم حتی در حد سیم خاردار را در اختیار نیروهای مسلح ایران قرار بدهد که هیچ بلکه دوشادوش ایالات متحده به یاری ارتش بعث شتافت و در تجهیز قوای مسلح آن نهایت اهتمام را به خرج داد؟ بماند که حزب بعث دارای گرایشان سوسیالیستی بود و از قبل تعلق خاطر به بلوک شرق نیز همواره مستفیض شده است و اگر شوروی، نظام و انقلاب ایران را مال خودش می دانست می توانست از اساس مانع از وقوع یا ادامه این جنگ بشود.

بماند که کوموله و بعضی دیگر از جدایی طلبان غرب و شمال غرب ایران که در راستای منافع ابرقدرت ها به دنبال ایجاد جنگ های داخلی و ایجاد تزلزل در نظام نوپای اسلامی بودند نیز از اساس چپ گرا بوده و باز هم شوروی به اصطلاح مدعیان، حامی نظام اسلامی می توانست مانع از وقوع این حوادث بشود.

فایل پی دی اف کتاب "رفیق آیت الله" را چند روز پیش یکی از دوستان عزیز حوزوی برایم ارسال کرد. این کتاب سعی دارد ثابت کند نظام ایران و نیز شخص رهبری انقلاب، دارای وابستگی به شوروی سابق بوده و همین امر موجب موفقیت و رشد آنان بوده است. فردی به نام امیرعباس (سیاوش)فخر آور مدعی تصدی کرسی استادی در رشته قانون اساسی دانشگاه ایالتی تگزاس نویسنده و کاشف تحلیل های این کتاب است.

همان ابتدای امر که دیدم نگارنده اثر، شهید سید مجتبی هاشمی را جانشین شهید چمران در ستاد جنگ های نامنظم لقب داده فهمیدم با اثری مواجه هستم که بیشتر از تحقیق و استناد، مبتنی بر توهم و تخیل به رشته تحریر درآمده است. البته جایی از کتاب، امام حسین علیه السلام را امام دوم شیعیان معرفی نموده که گذاشتم به حساب اشتباه در تایپ.

همان طور که گفته شد نویسنده می خواهد ثابت کند انقلاب ایران با کمک شوروی پیروز شد و نیز آیت الله خامنه ای جاسوس شوروی و تحصیل کرده دانشگاه پاتریس لومومبای مسکو است، همین و بس. کتاب حرف دیگری ندارد.

طبیعی است آن چه از یک اثر پژوهشی و تحلیلی انتظار می رود ارائه اسناد و منابع تحلیل و ادعاست که متأسفانه دست نگارنده کاملاً ار این موضوع خالی بوده است. با این وصف ذهن داستان پرداز هر انسانی می تواند به خود اجازه دهد که هر ماجرایی را از زاویه ای معکوس و دلخواه یا مغرضانه تجزیه و تحلیل کند. این گونه است که نویسنده کتاب فوق، با حذف "خدا" و "عشق" از صحیفه فکری عارف بزرگی چون شهید چمران، علت هجرت او به لبنان و راه اندازی یتیم خانه و رسیدگی به مردم مستضف و جنگ زده جنوب بیروت را بی هیچ سندی، به دلیل اطاعت او از اوامر کا گ ب تحلیل و روایت کرده است. او شهادت چمران را نیز بی هیچ استنادی، یک ترور و تصفیه حساب داخلی دانسته است. با این خط سیر می توان هر اتفاقی در عالم را مرتبط با عواملی عجیب و غریب و بی ربط دانست بی آن که نیاز باشد برای اثبات گفته خود سند و مدرکی را ارائه داد. مثلاً می توان گفت نویسنده کتاب رفیق آیت الله، جاسوس وطن فروشی است که با دریافت چند میلیون دلار، کتابی را در تحریف تاریخ ایران به نگارش درآورده است. اتفاقاً اصرار او بر تطهیر چهره آمریکا و دفاعش از شاه، منافقین، جنبش سبز و حملاتش به آیت الله خامنه ای، سپاه و احمدی نژاد می تواند موید این فرضیه باشد!

امیرعباس فخرآور در صفحه ای از کتاب، برگه ای را منتشر کرده و مدعی شده که این سند توسط محققان آمریکایی! از دانشگاه پاتریس لومومبا خارج گردیده است. در این برگه اسامی مقام معظم رهبری، موسوی خوئینی ها، محمدی ری شهری، کامران دانشجو (رییس ستاد انتخابات کشور در سال 88 که از طرف روسیه مأمور تقلب در انتخابات بود!) و ... به عنوان فارغ التحصیلان این دانشگاه یاد شده است.

نویسنده در انبوهی از صفحات کتاب قطور خود اصرار دارد که ثابت کند دانشگاه جاسوس پرور مذکور یکی از مراکز امنیتی حساس و محرمانه شوروی و روسیه است؛ اما عجیب است که نویسنده توضیح نداد یک مجموعه امنیتی فوق سری چطور اسناد وابستگان خود را به راحتی در اختیار رقیب اطلاعاتی خویش یعنی ایالات متحده قرار می دهد؟!

نویسنده کتاب، مهندس بازرگان و دولت او را نیز وابسته به شوروی و ضدآمریکایی قلمداد کرد و نگفت چرا مصطفی چمران وابسته به شوروی با کوموله های وابسته به شوروی آن گونه وارد جنگ می شود، یا چرا موسوی خوئینی های وابسته به شرق، به ادعای همین کتاب، بیشترین نقش را در روی کارآمدن خاتمی غرب گرا برعهده داشته است و یا چرا دولت موقت شرق زده در مخالفت با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا که مطابق ادعای کتاب توسط عناصر شوروی صورت گرفته، استعفا می دهد؟!

تحریف واقعه دلخراش سینما رکس، تحریف قیام علما بر ضد اصلاحات آمریکایی شاه در موضوع تقسیم اراضی و تخفیف آن به مخالفت صرف با حق رأی زنان، انتساب همه ترورها و انفجارهای منجر به شهادت مقامات، به خود مسئولان و ...مجموعه ای از دروغ های سبک آمدنیوزی و سطحی مندرج در این کتاب است که پاسخگویی به آنها واقعاً جز اتلاف وقت نیست.

راستش اگر از من بخواهید نام دیگری برای کتاب رفیق آیت الله انتخاب کنم، می گویم شنود اشباح2!

رفیق آیت الله به سبک شنود اشباح رضا گلپور به نگارش در آمده  و به نوعی مکمل آن محسوب می شود. حجیم سازی کتاب با چسباندن انواع متون با ربط و بی ربط به منظور برجسته سازی پیشینه تحقیقاتی اثر، یکی از ویژگی های مشترک این دو کتاب است، اما ویژگی مشترک دیگر، استمرار اتهام پراکنی در وابسته نشان دادن جمعی از موثرین انقلاب به بلوک شرق و زیر سوال بردن حرکت استکبارستیزانه دانشجویان انقلابی در تسخیر لانه جاسوسی آمریکاست.

یادم است وقتی کتاب شنود اشباح منتشر شد به رغم آن که مطالب آن دل هواداران یکی از جناح ها را شاد کرد؛ اما حسین شریعتمداری شاید نخستین نویسنده اصولگرایی بود که به رد مطالب آن پرداخت و داستان فاقد سند تحصیل موسوی خوئینی ها در پاتریس لومومبا را ساختگی دانست. حسین شریعتمداری تأکید کرد که به رغم اختلافات اساسی با شخص موسوی خوئینی ها و اصلاح طلبان نباید هر ادعایی را برای خوشآمد یک جناح و تخریب رقیب مطرح نمود و زمینه تقبیح رفتارهای انقلابی و تاریخ ساز مثل فتح لانه جاسوسی که از سوی حضرت امام، انقلاب دوم لقب گرفت را فراهم آورد.

آن طور که شنیدم رضا گلپور بعدها به دلیل ارتباط با بیگانه، دستگیر و بازداشت شد. نویسنده رفیق آیت الله با استناد به کتاب شنود اشباح گلپور، یک بار دیگر وابستگی موسوی خوئینی ها به کا گ ب را طرح نموده و جالب است در حالی که بخشی از متن مصاحبه نامبرده با یکی از نشریات در رد کتاب شنود اشباح را منتشر کرده در بالای آن این تیتر را انتخاب نمود: "موسوی خوئینی ها تحصیل در دانشگاه پاتریس لولومبا را تکذیب نکرد!

یعنی یک جاسوس حرفه ای با اندیشه مارکسیستی آن قدر تقوا دارد که مراقب است حتی در دفاع از خود و جلوگیری از شناسایی و افشای اسرارش، خدای ناکرده مرتکب گناه دروغ نشود!

امیرعباس فخرآور زحمت کشید و این اثر حجیم را گردآوری کرد؛ ولی خوب انصافاً نوع استدلال های ضعیف او زحماتش را هدر داد و ثابت کرد نهادهای اطلاعاتی ایالات متحده برای تشکیک در خط و مشی انقلاب مستقل و اسلامی مردم ایران بیش از این به مطالعه و بحث و بررسی نیاز دارند.

به نظر می رسد شتاب زدگی در تخریب وجهه آیت الله خامنه ای که به اذعان همه تحلیل گران دوست و دشمن در امور بین الملل، نخ تسبیح مبارزان جبهه جهانی مقاومت به خصوص در منطقه خاورمیانه قرار گرفته، عمال اصلی تزلزل در بنیان منطق و مبانی تحلیلی محوری در تألیف این اثر محسوب می شود. راستی این نویسنده به ظاهر میهن پرست، آیا حاضر است درباره جنایت های بی شمار ایالات متحده در حق مردم کشورش، مثل کودتای 28مرداد، جداسازی بحرین از مام میهن، حمایت از ارتش متجاوز بعث، حمله به هواپیمای مسافربری ایران، تحریم اقتصادی و دارویی مردم و ... هم لااقل یک مقاله منتشر کند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حالا نوبت مسئولان است

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۱۹ ق.ظ

مردم مسلمان ایران اسلامی بارها نشان داده اند که به رغم همه گله ها و شکوه هایی که از عملکرد بعضی مسئولان در مناصب مختلف دارند، حفظ اساس نظام و هویت دینی جامعه را خط قرمز خود دانسته و هر بار که دشمنان این ملت درصدد خدشه بر آرمان های اسلام و انقلاب و میراث شهیدان والا مقام برآمدند، مشتی محکم بر دهانشان کوبیده اند.

مردم ما ثابت کرده اند که در همه برهه های دشوار و حساس انقلاب، دوشادوش هم در مقابل خطرها و تهدیدهای بیگانگان صف آرایی نموده و در این مسیر از شهادت و جانبازی در راه حق، ابایی ندارند. اکنون که مردم شریف ایران باز هم صف خود را از اوباشی که به جای دغدغه مردم و مشکلاتشان اهداف اسرائیل غاصب و آل سعود خبیث را پیگیری می کنند، جدا ساخته اند بر مسئولین همه دستگاه ها به خصوص سیاستگذاران اقتصادی دولت است که دین خود را به شرافت و بزرگواری مردم رنج کشیده ایران عزیز ادا نمایند.

بعضی مسئولان خودباخته دولت بر خلاف تأکید مقام معظم رهبری به جای پرداختن به اقتصاد بومی و تقویت تولید ملی، چشم به دست بیگانگان دوخته و برجام بی خاصیت را نقطه کاذب رهایی دانستند و اینک به رغم مشاهده شکست برنامه های اشتباه خود عبرت نگرفته و برای جبران خسارت هایی که بر کشور تحمیل کرده اند دست در جیب ملت فرو برده اند!

دولت و نمایندگان مجلس بهتر از هر کس می دانند که توجه به مستضعفان و محرومان و پابرهنگان، از مهم ترین دغدغه های انقلاب اسلامی و امام راحل بوده است، اما با کمال تأسف بودجه ای را تنظیم می نمایند که بخش مهمی از سرمایه های ملی را صرف همایش ها و ریخت و پاش ها و موسسات و مجموعه های پرهزینه و بی فایده از مابهتران ساخته و منبع تأمین این هزینه ها را از درآمد ناچیز و باریکه یارانه مردم می جویند.

به حرمت و عظمت مردمی که خون بهترین عزیزانشان را در راه جهاد فی سبیل الله اهدا نموده و برای حفظ آبروی نظام از اعتراضات خیابانی و دشمن شاد کن اجتناب می ورزند شایسته است همه مسئولان اجرایی، قضایی و تقنینی کشور با توبه به درگاه الهی، ضمن بازبینی سلوک فردی و اجتماعی و مدیریتی خود و پرهیز از اشرافی گری و تجمل طلبی، رفع شکاف طبقاتی و حل معضلات پیدا و پنهان جامعه را سرلوحه امور خویش قرار داده و با تأسی از سیره امام عظیم الشأن و مقام معظم رهبری از ارتکاب هر نوع رفتاری که باعث بدبینی و بی اعتمادی مردم نسبت به نظام اسلامی می شود، خودداری نمایند.

طلاب و روحانیون حوزه علمیه که خود بخشی از پیکره همین مردم زجرکشیده و متعهد هستند در کنار ملت، استیفای حقوق جامعه را تکلیفی مهم دانسته و از مسئولان نهادهای دولتی و نظارتی انتظار دارند نسبت به مطالبات مدنی مردم حساسیت به خرج داده و در صورتی که قادر به رفع مشکلات کشور نیستند میدان را به افراد صاحب صلاحیت واگذار نمایند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

معنی حفظ نظام

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۶، ۰۷:۵۵ ق.ظ

از همه مسئولین قضایی و امنیتی عاجزانه تمنا دارم این خط و مشی تبیین شده مقام معظم رهبری در تعریف نظام اسلامی و مفهوم اوجب بودن حفظ آن را بارها مطالعه کرده و در خاطر بسپارند. مبادا کسی به خصوص از بدنه نیروهای جوان مومن انقلابی به صرف انتقاد یا مخالفت با میز صاحب منصبان اجرایی و قضایی متهم به ضدیت با نظام اسلامی بشود:

🌐 مراد از حفظ نظام


«من بارها در مورد #حفظ_نظام صحبت کرده‏ام؛ اینکه امام فرمودند [حفظ نظام‏] از اوجب واجبات است یا اوجب واجبات است، بعضى تصوّر میکنند که منظور از نظام که در اینجا گفته میشود صرفاً همین ساختار سیاسىِ موجود است که این را ما باید به هر قیمتى حفظ کنیم؛ [نه،] تنها این نیست، نظام فقط ساختار سیاسى نیست؛ 👈 نظام یعنى ساختار سیاسى با مجموعه‏ ى اهداف و آرمانهایى که در آن است. 👈 حفظ نظام، یعنى حفظ همه‏ ى ارزشهایى که نظام اسلامى خودش را متعهّد به آنها میداند؛ مثل عدالت، مثل پیشرفت، مثل معنویّت، مثل علم، مثل اخلاق، مثل مردم‏سالارى، مثل قانون‏گرایى، مثل آرمان‏گرایى؛ آرمان‏گرایى جزو مؤلّفه‏هاى اصلى نظام اسلامى است و نظام اسلامى بدون آرمان‏گرایى یک چیز سطحى و صورى است. خب، حالا دانشجو که زبده و عصاره‏ى توانایى‏هاى یک ملّت است- چون جوان است و عالم است و آینده‏ دار است و آینده‏ ى مملکت دست او است- نمیتواند خودش را از این مبارزه برکنار بداند؛ باید مبارزه کند.»


مقام معظم رهبری

1395/4/12

  • سیدحمید مشتاقی نیا

زمانی شهر من بوی آسمان می داد

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۵ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۵۳ ق.ظ

مگر چند سال گذشه است از روزهایی که در همین کوچه پس کوچه های شهرمان نفس هایی جاری می شد که عطر وصال را در فضا می افشاند. یادمان نرود در و دیوار این شهر روزی با عبور قافله آخرالزمانی کربلا متبرک می شد.

 یاد شهدا به خیر. یاد حمید رسولی که در درگیری های آمل مجروح شده بود. ناراحت بود که دلبستگی اش به زن و فرزند، او را زمینی کرده است. خودش را ساخت برای جدایی، برای وصال با معشوق اصلی اش.

حسن گرجی، تک پسر خانواده بود. زیبا و خوشرو بود. پشت لبش هنوز سبز نشده بود. اجازه خواست برای رفتن. پدر به خاطر خدا، نه نگفت. دسته گلش را دو دستی تقدیم راه حق کرد و با هزاران آرزویش به وداع نشست.

مهدی عباسی شب های زیبایی داشت. نیمه های شب برمی خواست، به آسمان خیره می شد و بغضش می ترکید. گاهی خودش را تنبیه می  کرد؛ نه به خاطر گناهانش. اگر نماز شبش قضا می شد روزه می گرفت تا حواسش بیشتر جمع شود.

محمد میرزاده سن و سالی نداشت. دفعه آخر که می خواست به جبهه برود سر بر زانوی مادر گذاشت و به یاد کودکی هایش از او خواست تا نوازشش کند. اندکی بعد آهسته به مادر گفت: این آخرین باری است که سرم را ناز می کنی... سرش روی زانوی شهید روح اللهی بود. وقتی داشت جان می داد آهسته گفت: السلام علیک یا اباعبدالله...

محمد فیروزجایی، سکوت پاسگاه زید را بر هم زده بود. اصرار داشت اذان مغرب را خودش بگوید. نوبتش نبود اما اصرارش گرفت. شهادتین اذان را که گفت گلوله ای کمانه کرد و... سه بار یاحسین گفت تا جان داد.

احمد کاکا می گفت: نشانه شهادتم را دیده ام. دیگر نوبت به من رسیده. بعضی ها باور نکردند. زیاد طول نکشید که صداقتش ثابت شد.

حجت الاسلام توحیدی شده بود شهید مفتح بابل. هر جا می دید شبهات منافقین اثر کرده خودش را می رساند و بساط افکار سست دنیاپرستان را بر هم می یخت. طاقت منافقین طاق شد. مقابل دانشکده فنی ترورش کردند تا باز هم مفتح بابل باشد.

قرار نبود آن شب گردان میثم به کربلای پنج برود. مهدی آقاجانی انگار با کسی قراری گذاشته بود. بی قراری می کرد تا همان شب وارد میدان شود. پایش که به عملیات رسید خمپاره ای آمد و او را به قرارش رساند.

شهادت، یعنی مرگ آگاهانه و عاشقانه. گواه این حرف، قاسم پابرجایی است. شبی که فردایش باید خود را به والفجر شش می رساند وعده داد: هفته دیگر پیکرم را می آورند. من اولین شهید گردانمان هستم که تیر به نزدیک قلبم اصابت می کند. با سیزده شهید دیگر در بابل تشییع می شوم و... یک هفته گذشت. خبرهایش مو به مو درست از آب در آمد.

عرفان بازی دراز را باید از حسن شکری پرسید. وقتی چشمش مجروح شد یکی رو به او کرد و گفت: چشم قشنگت حیف شد... حسن با نشاط و خوشحال جواب داد: چشم که چیزی نیست من آمده ام وجودم را تقدیم خدا کنم.

ماشین، دوچرخه محمود خاکسار را حوالی باغ فردوس، درب و داغان کرده بود. محمود لب به اعتراض نگشود. چه کسی می دانست این جوان نجیب و مهربان همان محمود خاکسار است که یک تنه به نبرد با ضدانقلاب رفته و نامش لرزه بر اندام منافقین شهر می اندازد.

حامد سرهنگ پور نوجوان بود. قیافه داشت، پول داشت، آینده داشت... این فکر و خیال ها نتوانست او را سرجای خود بنشاند. خط مقدم که بود دستش مجروح شد. او را به عقب بردند اما به هر ضرب و زور خودش را دوباره به خط رساند و آسمانی شد.

وقتی پای محمدرضا زربیانی به جبهه رسید همه از دیدن قد و قامت کوچکش تعجب کرده بودند؛ اما او شاهکار اطلاعات – عملیات بود. با رضا اصحابی خیلی صمیمی بود. اصحابی که شهید شد خواب او را دید که در باغی سرسبز و خرّم ایستاده و راه شهادت را  نشانش می دهد. خواستند نگذارند رضا زربیانی به خط برود اما... دیگر دیر شده بود.

عباس مجازی گاهی آن قدر سینه می زد که از حال می رفت. در بیمارستان شیراز به کما رفته بود. برای شناسایی اش اسم هایی را می خواندند اما واکنشی نشان نمی داد. تا می گفتند حسین؛ می زد بر سینه و دم می گرفت.

حجت الاسلام ابوالقاسم بزاز لحظه ای آرام و قرار نداشت. کردستان که ناآرام شد خودش را به سنندج رساند و بساط تبلیغ را به راه انداخت. ضدانقلاب دید اگر ترورش نکند دیگر هیچ کُردی باقی نخواهد ماند که سپاهی را کافر بداند.

سید علی اکبر شجاعیان وقتی در رشته پزشکی قبول شد گفت: زمانی به من تبریک بگوئید که در دانشگاه اباعبدالله پذیرفته شوم. بارها به شدت مجروح شد. در کربلای چهار، گریه می کرد که چرا در آزمون شهادت، سربلند نشده است. گوسفندی نذر کرد تا به کربلای ده برسد. این بار نذرش قبول شد و به دانشگاه اباعبدالله راه پیدا کرد.

محمد مصطفی پور درست چهارده سال و هفت ماه سن داشت. خوش قیافه، خوش تیپ، خوش صحبت، خوش اخلاق، خوش خط و خوش قلم بود. قبل از والفجر هشت روی پیراهنش بیتی را نوشت و آرزو کرد گلوله به روی آن اصابت کند. دعایش مستجاب شد. روی سینه اش نوشته بود: آن قدر غمت به جان پذیریم حسین تا قبر تو را بغل بگیریم حسین

این اواخر سید حسن علی امامی وقتی برای شناسایی به دوربین نگاه می کرد گنبد اباعبدالله را می دید. قول گرفت کسی چیزی نگوید. خواب مادر سادات را دید که وعده شهادت را به او داده بود. دیگر  سر از پا نمی شناخت. چند روزی نگذشت که در والفجر هشت با رمز مقدس یا زهرا میهمان مادرش شد.

مهدی نصیرایی، شب عروسی اش خوشحال بود؛ اما پشت تریبون که رفت این نوحه را خواند: از سنگر حق شیرشکاران همه رفتند، مستان می پیر جماران همه رفتند، غمنامه بود ناله پرسوز شهیدان، ما با که نشینیم که یاران همه رفتند، والفجر هشت که شروع شد پیغام داد: اگر ازدواج کردم برای آن بود که دینم کامل شده و به خدا نزدیکتر شوم. سلام مرا به بسیجی های نسل های بعد برسانید و بگوئید دنیا نتوانست مهدی را از خدا جدا کند.

پیام مهدی نصیرایی به گوش سید محمود موسوی و کمیل صفری تبار رسید. این هر دو جوان نسل سومی، عاشق شهادت بودند. در زیر بمباران فرهنگی غرب، در دوره ای که در خیال اهل دنیا زرنگ تر آن است که کمتر کار کرده و بیشتر به جیب بزند، در زمانه ای که زیاد بودن تعداد صفرهای دفترچه پس انداز، نشان افتخار و برتری است، کمیل و سید محمود بی اعتنا به جاذبه های پرزرق و برق عالم، نشان دادند که دنیا آنها را از خدا جدا نکرده است. کمیل و سید محمود در نیمه شهیور سال نود، وعده حق امام را به اثبات رساندند که نوید داده بود: خدا می داند راه و رسم شهادت کور شدنی نیست.

قافله عشق باز هم به پیش رفت. به حسن رجایی فر گفتند: تو یک بار به سوریه رفتی، مجروح هم شدی، بس است دیگر دینت را ادا کرده ای. بنشین و به بچه های خودت فکر کن به کودک خردسالی که در خانه داری. گفت: یک روز در حومه شهر حلب، سر بریده نوزادی را بالای دیوار دیدم. مگر می شود کودکان مسلمان سوری در رنج و عذاب باشند و من بنشینم و با فرزندان خود روزگار را به شادی بگذارنم؟

سید رضای طاهر زود دلتنگ خانواده می شد. وقتی زنگ می زد و صحبت می کرد به وجد می آمد. به محمدش عشق می ورزید و کنجکاو بود بداند آیا یاد گرفته سوار دوچرخه بشود یا نه. او همه عشقش را با خدا معامله کرد تا مبادا حرف رهبرش روی زمین بماند. رفت و گفت: محمد من هم خدایی دارد. سید حسین رئیسی، پیرمرد بازنشسته ای بود که مفارقت از کار اداری، دلیل موجهی برای گوشه نشینی اش نشد. عزم خطر کرد تا به سهم خود در خدمت به آستان زینبی، نقش داشته باشد. اغلب روزها را روزه می گرفت. می گفتند: سختت نیست با این سن و سال، این همه کار می کنی و لب به آب نمی زنی؟ گفت: به من حق بدهید، از عمه سادات حیا می کنم برادرش لب تشنه شهید شد، آن وقت من در کنار حرمش سیراب باشم؟

 هنوز هم رائحه شهادت در کوچه پس کوچه های شهرمان جاری است. مشام جانمان را اگر با عطر معنویت شستشو دهیم باز هم می توانیم بوی ناب وصال را استشمام نماییم. دل غبار گرفته مان را با یاد و راه شهدا صیقل دهیم و راه گم شده مان را از نور ستارگان آسمان شهادت جویا شویم. یادمان نرود شرمنده شهدا نشدن، به عزم و اراده ما نیز بستگی دارد. مباد که راه خود را از مسیری غیر از جاده سرخ کربلای اباعبدالله انتخاب کنیم. نینوای حسین، لبیک مردانی را طلب می کند که جز خدا را در گفتار و کردار نجویند و جان ناقابل خویش را تحفه آستان دوست بدانند. هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

افراد را مساوی با ارزشها ندانیم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۶، ۰۸:۲۷ ق.ظ

نمی دانم چند درصد حرف هایی که احمدی نژاد بر ضد لاریجانی ها زد درست است یا غلط؛ قضاوت نمی کنم.

اما یقین دارم لاریجانی ها مساوی با نظام و ارزشها! نیستند که حالا فرمانده نهادی که باید عمار انقلاب باشد نقد درست یا غلط احمدی نژاد به برادران لاریجانی را مخالفت با نظام و ارزشها تلقی کند.

از من می شنوید نظام را به نام لاریجانی ها سند نزنید. و الا مجبورید مخالفت خیلی ها را به پای مخالفت با نظام بنویسید. نمونه اش علی لاریجانی که در دو بحبوحه حساس انقلاب یعنی دفاع مقدس و فتنه88 نقش موثری ایفا نکرد و در طغیان مردم نسبت به شرایط بد اقتصادی امروز نیز دولت را بعنوان مسبب نارضایتی ها پشتیبانی کرد. 

کسانی که وظیفه بصیرت افزایی در جامعه را برعهده دارند باید درک بهتری از واقعیات جامعه داشته باشند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کمیته امدادی ها و خرید سربازی!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۶، ۰۹:۲۱ ب.ظ

عضو کمیسیون تلفیق بودجه سال97 ، اظهار داشت: همچنین در این مصوبه تخفیفاتی برای خرید سربازی برای افرادی که تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی هستند در نظر گرفته شد.

یک سوال اساسی این وسط مطرح می شود که چطور کسی که تحت پوشش کمیته امداد است توانایی مالی آن را دارد ولو با تخفیف، نسبت به خرید خدمت سربازی اقدام کند؛ اما بسیاری از افرادی که تحت پوشش و حمایت این نهاد خیریه نیستند حتی نمی توانند به این موضوع فکر کنند؟!
  • سیدحمید مشتاقی نیا

مردم سربلند شدند مسئولان چطور؟

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۶، ۰۸:۴۱ ب.ظ

روز سه شنیه فراخوانی در فضای مجازی قم و از طریق پیامک اعلام شد که مردم شهر خون و قیام از طرف شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی برای برگزاری راهپیمایی بر ضد اغتشاشگران و حامیان بین المللی آنان در صبح چهارشنبه دعوت شده اند.

اواخر شب بود که کانال های رسمی اطلاع رسانی قم اخباری مبنی بر لغو این راهپیمایی توسط شورای عالی امنیت ملی و غیرقانونی بودن آن را منتشر کردند.

راهپیمایی صبح چهارشنبه قم با حضور چشمگیر مردم و با بی اعتنایی نسبت به کارشکنی ها برگزار گردید اما کمترین پوشش خبری ممکن حتی از سوی رسانه های انقلابی را به خود اختصاص داد.

یک سوال مهم این وسط مطرح می شود که به راستی چه کسانی از تعطیلی این تظاهرات ضد فتنه و یا کمرنگ شدن آن نفع می برند؟

پاسخ این سوال پاسخ به چرایی عدم برخورد با چند یاغی آشوبگر قم که شعارهایی هنجارشکنانه برای لکه دار نمودن حیثیت این شهر انقلابی طرح نمودند نیز محسوب می شود.

نباید گذاشت یک نکته مهم در زیر غبار فتنه انگیزی سیاسیون به فراموشی سپرده شود: "مردم از وضعیت اقتصادی موجود گله دارند." خیلی ها دست به دست هم داده اند تا این سخن شنیده نشود.

معتقدم نام اغتشاشات اخیر کشور را نباید فتنه گذاشت. تعریف فتنه مشخص است. این بار فضا غباری و ابهامی نداشت. موج اول اعتراضات مربوط به مسائل اقتصادی بود و موج دوم که به اغتشاش انجامید توسط ضدانقلاب صورت گرفت. همه چیز واضح و پیداست و کشف حقیقت نیاز به غبارروبی ندارد.

فتنه را باید در مشت سیاسیونی جست که بی اعتنا به مطالبات اصلی مردم، اغراض جناحی و قدرت طلبانه خودشان را با سوءاستفاده از شرایط موجود دنبال می کنند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شما خواهشاً ساکت!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۶، ۰۴:۳۳ ق.ظ

علی لاریجانی که خودش شریک جرم شرایط بد اقتصادی این روزهاست آمده و مصاحبه کرده است و در عباراتی بی ربط به مناقشات اخیر مدعی شده هیچ یک از وزرای دولت های بعد از انقلاب دزد نبوده و فساد مالی نداشته اند!

واقعاً صلاح نیست در این اوضاع که مملکت نیاز به آرامش روانی دارد چنین مباحث حاشیه سازی مطرح شود. باید به علی لاریجانی گفت این ماجرا را می توان از بعد دیگری نیز بیان کرد. این که تا کنون دستگاه قضا به اتهامات هیچ یک از وزرای کابینه ها که گاه حتی در سطح نشریات رسمی نیز منتشر شده رسیدگی نکرده و قانون ضد فساد معروف به "از کجا آورده ای" همچنان مسکوت مانده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بیانیه انصار حزب الله بابل پیرامون حوادث اخیر کشور

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۱۳ ب.ظ

فإن حزب الله هم الغالبون

بسم الله الرحمن الرحیم

لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم

دشمنی آشکار آمریکای جهانوار، اسرائیل غاصب و آل سعود خبیث و ائتلاف شوم منافقین و سلطنت طلبان و فتنه گران و گروهک های خون آشام ضدانقلاب یک بار دیگر اساس حاکمیت دینی ایران را نشانه گرفته و درصدد است تا انتقام شکست داعش در عراق و سوریه را از وارثان بیرق سرخ علوی بستاند.

سوءاستفاده دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب از اعتراضات مردم دردکشیده ای که به خاطر ندانم کاری و بی مبالاتی مسئولان دستگاه اجرایی، سرمایه زندگی خود را از دست داده اند، عرصه را برای میدان داری داعش وطنی و اوباش فاسدی که بی اعتنا به غم نان ملت، آرمانی جز وطن فروشی در ازای دستیابی به آزادی های حیوانی و فسق و فحشا ندارند، فراهم آورده است.

مردم عزیز و با ایمان ایران اسلامی با هوشیاری و بصیرت کامل می دانند که سیاست های انقباضی دولت در عرصه اقتصاد که صدای خورد شدن استخوان های محرومان و مستضعفان را در آورده و بازار جامعه اسلامی را به ورطه سقوط و ورشکستی انداخته از سوی نیروهای ارزشی و امت حزب الله نیز مذموم و غیرقابل دفاع می باشد. وضعیت امروز اقتصاد کشورمان که بیکاری و فقر از مهم ترین عوارض آشکار و آسیب زای آن است نتیجه بی توجهی به توصیه های مقام معظم رهبری در نگاه به درون و محوریت اقتصاد مقاومتی است. سیاست گذاران غرب زده عرصه اقتصاد بی توجه به استعداد و توانایی جوانان این مرز و بوم و با تحقیر روحیه خودباوری، سرنوشت اقتصاد کشور را به لبخند رضایت اجانب گره زدند که ثمره آن باج خواهی بیشتر بیگانگان و وابستگی بیشتر کشور به سلطه گران گردید.

در این خصوص ضمن ابراز همدردی با همه مستضعفان و اقشار محروم جامعه اسلامی که به فرموده امام راحل، ولی نعمتان حقیقی این کشور هستند به منظور جلوگیری از سوءاستفاده اوباشی که به جای حمایت از حق، سودای ستیز با اسلام و خون مطهر شهدا را در سر دارند توصیه می شود آحاد مردم با حفظ هوشیاری و به رغم همه نقدهای موجود نسبت به عملکرد ضعیف دولت، اعتراض و انتقادهای خود را در فضایی آرام و منطقی و در چارچوب ظرفیت های قانونی طرح نموده و عرصه را بر دشمنان ملت که امنیت کشور را نشانه رفته و به دنبال ضربه بیشتر بر پیکر جامعه هستند، تنگ نمایند.

انصار حزب الله شهرستان بابل ضمن تشکر از مردم قهرمان و صبور ایران عزیز که تلخی زمامداری برخی مسئولان نالایق را بزرگوارانه تحمل نموده و از اعتراضات غیرقانونی پرهیز می نمایند، از دولت و نیز همه مسئولان دستگاه های مختلف انتظار دارد رضای خدا و خلق خدا را سرلوحه خویش قرار داده و در خدمتگذاری بی منّت به مردم مظلوم این سرزمین ذره ای کوتاهی نورزند.

ذکر این هشدار به اوباش فتنه گر و پیاده نظام مزدور و خودباخته صهیونیسیم و همفکران سیاسی داعش و آل سعود خبیث نیز ضروری است که بسیجیان جان بر کف و فداییان عاشورایی ولایت مثل همیشه آماده جانبازی و رشادت و خلق حماسه ای دیگر در تنبیه منافقین و فریب خوردگان آنان بوده و درسی فراموش ناشدنی به وطن فروشان و خائنان بی غیرت و خودفروخته خواهند آموخت.

به یاری خداوند متعال این بار نیز حزب الله، چشم فتنه را کور خواهد؛"اِنُّ وَعدَاللهِ حَقٌ."

والسلام علی عبادالله الصالحین

انصار حزب الله شهرستان شهیدپرور بابل     شماره113/110/الف/ح/پ 12/10/1396

نشانی: بابل/ خ امام خمینی(ره)/ چهارسوق/ ایثار8/ مسجد ولایت

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آقای مسئول! به خودت نگیر لطفا!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۲۸ ق.ظ

خیلی از دوستان بسیجی در تماس ها و پیام هایشان بر این نکنه تاکید دارند که ما باز هم برای دفاع از نظام و ولایت فقیه، خطر کرده و به میدان می آییم و با تمام وجود در مقابل زیاده خواهی آشوبگران و داعشی های وطنی خواهیم ایستاد؛ اما

مسئولین گمان نکنند که این ایستادگی و تلاش ما به خاطر رضایت از رفتار آنان است. ما هم به وضعیت موجود به خصوص در عرصه معیشت انتقاد داریم. به رفتار دستگاه های نظارتی و قضایی و خدماتی هم اعتراض داریم. مبادا مسئولی گمان کند که به پشتوانه جایگاهی که دارد و در سایه بی مبالاتی فرا دستی ها و سکوت نجیبانه مردم باز هم حق دارد به ریخت و پاش های خودش ادامه دهد، زندگی اشرافی اختیار کند و به شکاف طباقی و نارضایی عمومی دامن بزند، اهل فامیل و باند و دوست و رفیقش را از قبل رانت و پارتی و زد و بند به نان و نوایی برساند و به ریش پا برهنگان جامعه پوزخند بزند.

همه مسئولین اقتصادی و خدماتی و قضایی و امنیتی و ... باید در پیشگاه خدا بابت اجحافی که در حق مردم روا داشته و کوتاهی های احتمالی خود دست توبه و انابه دراز کنند.

ما باز هم به عشق شهدای گلگلون کفن این مرز و بوم به خصوص بر و بچه های بی ادعای نسل سوم و چهارمی مدافع حرم و به عشق نظام و ولایت، جانمان را در دست گرفته و مقابل پیاده نظام صهیونیسیم و آل سعود خبیث ایستادگی خواهیم کرد و در این راه از شهادت باکی نداریم؛ اما خدا کند مسئولین ما هم به خود آمده و در ادای تکلیف و خدمت به مردم و پرهیز از خودخواهی و باندبازی هایشان تعلل نورزند. خدا کند مسئولین ما جانبازی و فداکاری پیشمرگان انقلاب و و ولایت را به خودشان نگیرند!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حصر در حصر!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۶، ۰۲:۲۷ ب.ظ

یک عده که اکثریت تظاهرات کنندگان را تشکیل می دادند می گفتند ما طلبمان را می خواهیم و پولهایی که از ما برده اند

یک عده ای هم بعد از چند روز آمدند و اوضاع را به هم ریختند و شعارهای سیاسی سر دادند. حرف حساب این جماعت هم براندازی نظام و سرسپردگی به آمریکا و اسرائیل است.

این وسط هر چقدر هم که گوش هایتان را تیز کنید چیزی از درخواست آزادی موسوی و کروبی و رفع حصر و یاحسین میرحسن و .... این جور چیزها نخواهید شنید.

به راستی آنهایی که حقوق نجومی وکالت ملت را دریافت می کنند و حرف توی دهان ملت گذاشته و مدعی می شوند مطالبه نخست جامعه، رفع حصر است با چه آب و صابونی باید صورتشان را شست و شو دهند؟!!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درود و سلام به بسیجیان با غیرت شهر دورود

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۲۲ ق.ظ

به کوری چشم منافقین و آل سعود:

دورود

را 

"دارالسلام" می کنیم!



ادخلوها بسلامٍ آمنین

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دولت از پاسخگویی فرار نکند

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۱۰ ب.ظ

خیلی پیش تر از آن که در مشهد تجمعی صورت بگیرد یا محمود احمدی نژاد بخواهد از قوه قضاییه انتقادی بکند اعتراضات خیابانی در شهرهای مختلف کشور نسبت به برنامه های غلط اقتصادی دولت و از جانب مالباختگان موسسات اعتباری و بازنشستگانی که حقوقشان را مطالبه می کردند، آغاز شده بود.

اصلاح طلبان و رسانه های وابسته به دولت به جای فراافکنی و مقصر جلوه دادن علم الهدی و احمدی نژاد و ... به یاد بیاورند که سیاست های انقباضی دولت متبوعشان و گرانی بی دلیل قیمت ها و برجام پرخسارت و کاهلی در رفع مشکلات مردم و اشرافی گری مسئولان و تمسخر مستضعفین، جان مردم را به لب رساند و خشم آنان را برانگیخت.

دولتی ها از مدت ها قبل تلاش داستند این گونه وانمود کنند که انتقاد از بی عرضگی دولت به معنای زیر سوال بردن نظام اسلامی است! کار تا آن جا پیش رفت که محسن هاشمی نیز در برنامه ای تلویزیونی انتقاد از عملکرد شهرداری تهران که نهادی غیر دولتی و غیرحکومتی است را به معنای تضعیف نظام دانست!

سیاسی شدن اعتراضات اقتصادی مردم که گاه از سوی برخی اعضای ستاد انتخاباتی رییس جمهور نیز صورت گرفته است، خواسته یا ناخواسته درصدد پناه دادن دولت در پشت اعتبار نظام و رو در رو قرار دادن مردم مستضعف با حاکمیت و فرار دولت از پاسخگویی است.

تحلیل گران امنیتی برای تشخیص ریشه آشوب ها باید این نکته را مدنظر قرار بدهند که چه کسانی در اتفاقات ناخوشایند اخیر ذی نفع خواهند بود؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کانون حوزه نقد/ قم - نامه یک، قدری تأمل: اعتراضات خیابانی یا ...؟

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۰۴ ق.ظ

در این روزها، اموری چون: ناکارآمدی دولت، مشکلات ناشی از برجام، روش اداره جامعه توسط دولت، اشرافی گری برخی مسئولان، فسادها مالی پولی، ورشکستگی بنگاه های بانکی، گرانی های غیر منضبط، بیکاری و ... موجب شد برخی از اصناف شریف مردم، دست به انتقاد زده و در تجمعات محدود، اعتراضاتی نسبت به گرانی، و مسببان آن بنمایند.

لکن موج سواران فرصت طلب (و البته آماده) بر این موج اعتراض سوار شده و ایادی خویش را که در فتنه های 78 و 88 ناکام مانده بودند، فعال کردند. و با وجود ظرفیّت بسیار اندک، در حدّ جمعیّت های در نهایت چند صد نفری، هر آن چه دل تنگشان می خواست نسبت به نظام و ارزش های آن  در خیابان گفتند و امنیت عمومی را تهدید کردند

 

اینک چند سوال:

1. با وجود این که عمدتا یک کانال تلگرامی، جهت دهی این جریان را داشت و گرای تجمعات را می داد. و این سایت در زمان های قبل هم همواره از تعرض به ارزش های انقلابی کوتاهی نمی کرد. آیا تازه مسئولین دولتی فهمیدند که باید تقاضای حذف آن را به مسئولان روسی تلگرام بدهند. بلکه تکلیف سایر کانال های مشابه چه می شود؟

2. آیا با وجود داشتن ظرفیّت شبکه های اجتماعی ملّی، باید وزیر این مملکت از یک شخص خارجی خواهش کند که برای امنیّت ما، کانالی را تعطیل کند. و اصلا شایسته است ملت ایران با وجود شبکه های اجتماعی داخلی همچنان در این شبکه بمانند؟

3. آیا انتخاب زمان اعتراضات در روز نه دی تصادفی بود؟

آیا شروع این اعتراضات از شهرهای محوری انقلاب مثل مشهد و قم. آن هم با تندترین اهانت ها، فقط از باب اتفاق بود؟

4. اگر مسأله اعتراض کنندگان، مشکل معیشت بود، شعار علیه سیاست خارجی و مثلا کشور روسیه، چه معنایی دارد؟

5. منافقان داخلی با این که می دانستند ظرفیّت فراگیر کردن تجمعات را ندارند، آیا ریسک کردند با این احتمال که شاید مردم را به سمت خودشان بکشانند؟ یا این که مسأله، این است که باید در این ایامی که قرار است مذاکرات در خصوص FATF برگزار شود، یا ترامپ در خصوص برجام تصمیم گیری کند، بهانه دست دشمن بدهند و زمینه را برای تحریم فراهم کنند. یا همین مقدار فوائد نسیه برجام را هم لغو کنند (چنان که ماجرای فتنه 88 و کشته سازی ها زمینه تحریم را فراهم کرد) یا این که زمینه مذاکرات برجام 2 یا 3 را در خصوص ظرفیّت های موشکی یا حقوق بشری را فراهم نموده و مثل قبل امتیاز بگیرند.

6. به نظر می رسد اگر دولت کریمه بخواهد به مسأله معیشت مردم هم به صورت جدی بپردازد، به خاطر فراهم نبودن ساختار مناسب، همچنان بحث مشکل معیشت تا مدتی باقی خواهد ماند. آیا این اجتماع منافقان، تمام تلاششان بود یا این که تست اولیه بود و باید مراقب بود و رفتارهای مناسب را از الآن آغاز کرد.

7. اگر مشکل اعتراضات مسائل معیشتی بود، چرا این اعتراضات در شهر مشهد و قم از مناطق جنوب شهر آغاز نشد و معترضان اقشار محروم و مستضعف نبودند بلکه رویکرد شعارهای هم رویکرد مشکلات معیشتی نداشت.

سید امیرحسین صدیق

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آقای فرماندار، بفهم!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۱۵ ق.ظ

همان فرماندار نالایقی که برای خوشآمد فتنه گران در مراسم بزرگداشت یوم الله نه دی شرکت نکرد، اگر این روزها شهر شلوغ شود، نخستین کسی است که دست گدایی به سمت بسیجیان حماسه آفرین نه دی دراز خواهد کرد.

کبر شیطانی آقای فرماندار به او اجازه نداد که اعتراف کند میز و فیش حقوقی اش مرهون مجاهدت و ایثار بسیجی های بی نام و نشان این آب و خاک است.

تقویت جریان نه دی در واقع تقویت امنیت جامعه است و هر مقام امنیتی و سیاسی که نتواند اهمیت این مولفه را درک کند، صلاحیت اشغال هیچ پستی را در نظام اسلامی دارا نیست.

معتقدم بعد از تنبیه پیاده نظام هرج و مرج طلب صهیون، گوش عناصری که امنیت را فقط برای حفظ میز خودشان می خواهند نیز باید کشیده شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

والله ان قطعتم یمینی ...

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۹ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۰۰ ب.ظ

نه چشم دیدن لاریجانی ها را دارم نه از قوه قضا و دولت و مجلس دل خوشی. بی برنامگی های اقتصادی دولت بی عرضه هم به جای خود.

اما

نظام اسلامی خط قرمز ماست.

به حرمت خون شهدای مدافع حرم و زن و بچه های داغدارشان، چشم فتنه را کور خواهیم کرد؛ ان شاءالله

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فراموش نمی کنیم!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۹ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۳۶ ق.ظ

تو قم هر روز شاهد پیاده روی عده ای از حرم به سمت جمکران هستیم. این یک مساله عادی تو قمه. طلبه سیرجانی و چن تا طلبه بسیجی گفتن دور هم جمع بشیم بریم جمکران شعار ندیم فقط جملات آقا رو دست بگیریم درباره لزوم مبارزه با مفاسد اقتصادی. یه روز قبلش همه رو دستگیر کردن بردن بازداشت. بعضیا رو یک ماه یعنی دقیقا ایام عید تو بازداشت نگه داشتن البته با دستور دادگاه ویژه و بدون هیچ محاکمه ای. دیروز صد صد و پنجاه نفر جمع شدن بالا پایین مملکتو فحش دادن و رفتن. نیروی انتظامی و دادستان و ... به روی مبارکشون نیاوردن.

....

....

....

این خاطره رو صد بار تعریف کردم ببخشید تکراریه. یه روز جلو خونه منتظری شلوغ بود یه عوضی داشت بالا پایین مملکتو فحش میداد دستمو گذاشتم رو دهنش هلش دادم. رفت عقب گفت: چیه؟ من آزاد نیستم حرفمو بزنم؟ گفتم: اتفاقا حرفای شما رو که بی بی سی و سی ان ان و صدتا سایت و شبکه دیگه دارن میزنن. ما بچه حزب اللهیا چه کار کنیم که جایی نداریم حرفامو بزنیم فقط داریم فحش میخوریم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آقا دوربینی در شمال

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۹ دی ۱۳۹۶، ۰۸:۲۴ ق.ظ

طرف خودش عضو شورای شهره، از خودش عکس گرفته که داره یه روز تو هفته با دوچرخه میره سرکار. بعد شعار داده که ببینین من چقدر نماینده خوبی هستم براتون. همش به فکرتونم.

مومن خدا! تو اگه میخوای کاری کنی مثل خیلی از شهرهای کشور بردار چن تا ایستگاه دوچرخه بزن تا مردم ازش استفاده کنن. اینطوری هم فرهنگ سازی کردی هم به سلامت و رفاهشون کمک رسوندی. عشق دیده شدن تو دردی از کسی دوا نمیکنه برادر.

  • سیدحمید مشتاقی نیا