اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

پدرانه

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲ خرداد ۱۴۰۳، ۰۱:۵۵ ب.ظ

photo_2024-05-09_17-56-39_bmxl.jpg

 

دوم خرداد سالروز تولد پسرم سید علی است. دنیا زود می گذرد و بچه ها زود بزرگ می شوند. به احترام حادثه تلخ اخیر برایش جشن نگرفتیم. آرزو می کنم درخت عمرش همیشه پر برکت و تنومند و سبز باشد. شکر خدا تا اینجای کار از من پاک تر و سالم تر و با ایمانی محکم تر بوده است. امیدوارم او و نسل او همچنین برادرش صدرا و نسل او تا ابد در مسیر حق و ایمان و جهاد پایدار بمانند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مَرْحَبا بِاِخْوانِنا مِنْ أَهْلِ قُم (امام صادق علیه السلام)

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱ خرداد ۱۴۰۳، ۰۸:۴۶ ب.ظ

 

باید به مردم قم درود فرستاد.

آسمان، اولش آفتابی بود. دم دمای عصر ابری شد، بعد باد تند وزید و باران گرفت. مردم از دو ساعت قبل آمدند خیابان بزرگ پیامبر اعظم را پر کردند. کسی تکان نخورد. طوفان راهش را گرفت و رفت. 

من در تشییع بعضی شخصیت های بزرگ حضور داشتم. آن موقع جوان تر بودم و معمولا می رفتم نزدیک ترین نقطه به تابوت. بعضی از این تشییع ها برایم خاطره شد. مثل تشییع مرحوم آیت الله اراکی که نوجوان بودم. تشییع آیت الله بهجت چقدر جمعیت فشرده بود. آن جلو دو سه نفری را که ریزه میزه بودند از زیر دست و پای ملت نجات دادم. تشییع مرحوم منتظری که در واقع میتینگ سیاسی ضدانقلاب و عناصر فتنه بود. بعدش زد و خورد جانانه ای داشتیم که خستگی مان حسابی در رفت. تشییع آیت الله فاضل لنکرانی، آیت الله تبریزی، آیت الله مشکینی و... تشییع حاج قاسم در هوای سرد قم هم دیدنی بود. مردم گوشه و کنار ایستاده و آتش روشن کرده بودند.

اما تشییع امروز سید ابراهیم رییسی و همراهان؛

باورتان بشود یا نه از همین پردیسان قم به سمت بلوار مرجعیت ترافیک شده بود. ماشینها به سختی عبور و مرور می کردند.

مراسم طبق معمول با تأخیر شروع شد. سیستم صوت طبق معمول ایراد داشت و ضعیف بود. موکب ها به سهم خودشان فعال بودند. انتخاب هادی خادم بعنوان مداح اصلی مراسم تشییع، انتخاب به جا و احترام به جوانهای بسیجی قم بود.

پرچم فلسطین، صدای هق هق گریه، نوای حیدر حیدر و نوحه ها و شعارها و اذکار خودجوش مردم در طول مسیر زیباترین جلوه تلفیق سیاست و معنویت در مسیر عزت و آزادگی و جهاد و شهادت بود. تشییع از مسیر حرم تا جمکران نمادی از اندیشه تمدن ساز اسلام انقلابی است که دین و آموزه های مکتب وحی را به تمدن جهانی اسلام و حاکمیت مستضعفان عالم گره خواهد زد. این راه نورانی و پر فراز و نشیب تا ظهور حضرت حجت ادامه خواهد داشت ان شاءالله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مساله اول

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱ خرداد ۱۴۰۳، ۱۲:۳۴ ب.ظ

ابراهیم رئیسی: برای حضور در فلسطین و دفاع از آن آمادگی داریم | ایران  اینترنشنال

 

آخرین موضع گیری سید ابراهیم رییسی در آخرین روز عمر و آخرین دیدار دیپلماتیک چه بود؟ گفت: مردم ایران و آذربایجان از رژیم غاصب صهیونیستی انزجار دارند.

امروز آقا در پیام به مراسم افتتاحیه مجلس خبرگان رهبری چه گفت؟ بیشترین تأکید و محور پیام ایشان حول محور مبارزه با استکبار و افشای ماهیت پلید حامیان رژیم کودک کش و وحشی صهیونیستی بود.

واقعه سقوط بالگرد رییس جمهور و همراهانشان جانگداز بود؛ اما اگر می خواهید روح سید ابراهیم و امیرعبداللهیان و آل هاشم و سید مهدی موسوی و... را شاد کنید، راه ولایت و راه شهدا را ادامه دهید. نگذارید هیچ واقعه ای حواستان را از رسالت تاریخی که بر دوش داریم پرت کند. ما مکلّف به مبارزه با ظلم و طاغوت و امپریالیسم هستیم. وظیفه انسانی و الهی ما دفاع از مظلوم است. در کنار سوگواری برای شهدای واقعه تلخ اخیر، یاد و نام فلسطین و قدس عزیز را سر دست بگیرید. بگذارید عالم بداند رییسی زنده است، شهدا زنده اند و راهشان پر خروش تر و جدی تر از همیشه ادامه خواهد یافت. هر اتفاقی در عالم رخ بدهد فلسطین مساله اول جهان اسلام خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تست ژنتیک

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱ خرداد ۱۴۰۳، ۰۵:۳۶ ق.ظ

تست DNA | آزمایش تشخیص هویت (تعیین هویت)

 

این خاطره را از اسرای مختلفی شنیده ام که در اردوگاههای متفاوتی حضور داشتند. وقتی امام فوت کرد فرماندهان بعثی از اسرا خواستند جشن و پایکوبی راه بیندازند. دستور از مرکز بود. اغلب اسرا زیر بار نرفتند. عده ای که رزمنده نبوده و بعنوان قاچاقچی و ... اسیر شده بودند شروع کردند به زدن و رقصیدن. 

تا چند روز بعد خود زندانبانهای بعثی راه می رفتند فحش و بد و بیراه می گفتند و یا حتی میزدند توی سر همین معدود افراد که خاک بر سرتان از مرگ هموطنتان خوشحال شدید و پیش چشم دشمنتان زدید و رقصیدید.

این هم از آن مسائلی است که فطرت انسانها درست و غلطش را تشخیص می دهد. آقای رییسی و دولت او مثل هر دولت و رییس جمهور دیگری قابل نقد هستند اما الان حتی آمریکا هم در ماجرای تلخ اخیر پیام تسلیت داده، آژانس هسته ای و شورای امنیت سازمان ملل هم یک دقیقه سکوت اعلام کردند، لااقل ظاهرشان را حفظ نمودند؛ ولی عده ای پست تر از حیوان -باور کنید حیوانات هم نسبت به همذات خود اینقدر شقی نیستند- چه در ماجرای سقوط بالگرد رییس جمهور چه در ماجرای حمله تروریستی کرمان و... به شادی و تمسخر و هجو و توهین روی آوردند. همین افراد پوک و بی هویت گاه مدعی می شوند دین ما انسانیت است! حتی اگر بگویند دین ما حیوانیت است باز هم باید شرافتی برایشان باقی بماند. با همین افراد برخورد شود مدعی می شوند در مملکت آزادی نیست. اگر شما آزادی هر طور که خواستی حرف بزنی و رفتار کنی چرا طرف مقابلت آزاد نباشد هر طور که دلش می خواهد با تو برخورد کند؟ همین جماعت بی هویت اگر یکی را ببینند نظر متفاوتی دارد زندگی اش را سیاه می کنند. ببینید بر سر بعضی سلبریتی ها چه آوردند بندگان خدا حرفی درست هم که می زنند از فشار و توهین جماعت لاابالی مجبور به حذف آن می شوند. بعد همان ها برای ما پز روشنفکری و طرفداری از آزادی بیان در می کنند. همان قوم وحشی و درنده خویی که دستشان به امثال عجمیان و علی وردی و حدادیان و ... رسید با شکنجه و قتل صبر و در اوج رذالت به شهادت رساندنشان. 

باور کنید معاونت اجتماعی قوه قضاییه لازم است درباره اصل و نسب این افراد تحقیق کاملی انجام دهد. آزمایش دی ان ای از این افراد و خانواده هایشان ضروری است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

امام جمعه تراز انقلاب

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۵:۲۵ ب.ظ

عکسی که آیت الله آل هاشم وصیت کرده بود بعد از شهادت منتشر شود - خبرآنلاین

 

باور کنید یک نفر وقتی در کانال تلگرامی اش که هفتصد هشتصد نفر عضو هم نداشت نوشت چرا نرده های نمازجمعه شهر ما را بر نمی دارند توسط فامیل امام جمعه که مسئولیتی انتظامی داشت احضار شد و از او تعهد کتبی خواستند دیگر درباره نرده های نمازجمعه چیزی ننویسد! حالا آن شهر اصلا بزرگ و در اهمیت کلان شهرها نبود و نمازگزار چندانی نداشت.

باور کنید امام جمعه ای در شهری که شاید هفتاد درصد مردم کشور اسمش را هم نشنیده باشند رفت پشت تریبون مصلا و گفت آنهایی که از من انتقاد می کنند -از قضا منتقدانش بچه های بسیجی و انقلابی بودند- یک مشت آدم نفهم هستند! آنچه خودش لایقش بود را بیان کرد.

امام جمعه هایی هستند که مسئولان قضایی شهر و استانشان را تحت فشار می گذارند که دهان منتقدان را گل بگیرند.

باور کنید بعضی امام جمعه ها شهامت برگزاری نشست علمی و پرسش و پاسخ با جوانان و دانشجویان و اساتید و اهل نظر را ندارند. تعارف که نداریم دستشان خالی است.

بعضی ائمه جمعه به بهانه جذب بودجه برای مخارج دفتر و اجرای برنامه های فرهنگی و خیریه رفته اند زیر بلیت باندهای ثروت و قدرت و نمک گیر مفسدان اقتصادی شده و سر بزنگاه هم حق نمک را ادا می کنند.

سید محمد علی آل هاشم، مصداقی از حدیث ورثةالانبیاء بود، میراث دار و به جا مانده ای از فرهنگ و سیرت بنی هاشم. آیت الله مملکت در کلان شهر تبریز و نماینده ولی فقیه در یکی از بزرگترین و مهمترین استانهای کشور، خاکی و مردمی بود. بسیاری از قید و بندهای من درآوردی را شکست. نه فقط نرده های نماز جمعه که هر نوع مانعی در برقراری رابطه با ملت را از سر راه برداشت؛ در دسترس همه بود، شد طبیب دوّار؛ روحانیت حقیقی بدون مادّی پرستی و اشرافی گری و خودبرتر بینی را به تصویر کشاند. شد علمدار اسلام ناب و پرچمدار انقلاب حقیقی اسلام در شمال غرب ایران.

اهل علم و سواد و اندیشه بود. بی پروا با جوانها و صاحب نظران گعده بحث و مساله شناسی و تبادل نظر داشت. منتقدینش را هم تکریم میکرد. سر سفره های چرب و نرم از ما بهتران نرفت. سوار وسایل نقلیه عمومی می شد. با محاسن سفیدش گاه به سینما می رفت و در نقد فیلمها سخن می گفت.

می گویند دوست خوب کسی است که شما را به یاد خدا بیندازد. می گویند نگاه به چهره عالم عبادت است. می گویند عالم ربانی یعنی آنکه شما را نه به سوی خود که به سوی خدا بخواند. می گویند دعوت به حق نه با زبان که با رفتار و سلوک متقیانه باشد...

سید محمدعلی آل هاشم الگویی از یک امام جمعه تراز انقلاب شناخته می شود که حق سنگر مستحکم عبادی سیاسی مصلا را ادا کرد.

روحش شاد. آرزوی شهادت داشت. در پرتو امضای کریمانه خورشید خراسان به  سید محمدعلی قاضی طباطبایی و سید اسدالله مدنی پیوست و در بزم وصال شهدا از جام طهور ساقی کوثر سیراب گردید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دیپلماسی عزت

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۱:۰۷ ق.ظ

دیدار امیر عبداللهیان با وزیرخارجه واتیکان + عکس

 

وزیر خارجه هم ممکن است شهید شود؛ دیپلماسی که فقط سازش و تسلیم و ضعف و انفعال نیست. بسیجی که باشی عرصه سیاست را میدان شکل گیری جبهه انتفاضه جهانی بر ضد استکبار و صهیونیسم و معرکه جهاد فی سبیل الله در تقابل با نظام سلطه امپریالیسم قرار می دهی. تو نیستی که مقهور ابهت پوشالی دولتهای زیاده خواه می شوی و زانو می زنی، سیاست ورزان مدعی عالم را به دنبال خود می کشانی. آرامش نداری، یکجا نمی نشینی. خودت را در خط مقدم دفاع از حریم اندیشه دین می بینی. رسالت تاریخ را بر دوش خود احساس می کنی، دشمنت را به زار و زانو می کشانی. میشوی قاسم سلیمانی عرصه سیاست خارجه.

شهادت هنر مردان خداست. رعنای رشید سرافراز جبهه اسلام، امیر بلامنازع عرصه دیپلماسی انقلاب، سفیر ایستادگی و آزادگی و سلحشوری در مصاف با استبداد، جز ردای شهادت، رختی برازنده اش نیست. به حرمت خون پاک و مجاهدت بی مثالش، پیروزی جبهه مقاومت جهانی و آزادی قدس، محقق و نزدیکتر از همیشه، ان شاءالله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ما آن شقایقیم...

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۴:۲۴ ق.ظ

کشتی نوح (ع) در لرستان به گل نشست؟ - ایسنا

 

ما فراز و نشیبهای بسیاری را از سر گذرانده ایم. ما مرد روزهای سختیم. سال شصت را دیده ایم. ترورها را، موشک باران شهرها را، دست خالی جنگیدن را تجربه کرده ایم. صف و کمبود و قحطی را از سر گذرانده ایم. بهترین بچه های ما در آسمان یا زمین در خون خود غلتیدند. ما کربلای 4 دیده ایم. سردشت و حلبچه و... را دیده ایم. عروج روح الله را، شهادت حاج قاسم را... ما آن شقایقیم که با داغ زاده ایم.

اما

فتح المبین و الی بیت المقدس و والفجر هشت و کربلای پنج را هم دیده ایم. اروند وحشی را به اعجاز فاطمی رام کرده ایم. خفت صدام را، فروپاشی بلوک شرق را، رشد و گسترش اسلام در اقصی نقاط عالم، آزادی جنوب لبنان، اسارت سربازان بریتانیا و سرشکستگی ایالات متحده در آبهای نیلگون خلیج فارس، نابودی حاکمیت داعش و... را هم دیده ایم. توان موشکی و هسته ای و فضایی خود را به رخ دنیا کشانده ایم. ما یک برگ از وعده صادق الهی را رو کرده ایم. دنیا را بر ضد صهیونیسم بسیج کرده ایم. ما یاعلی گفتیم و روی پای خود ایستاده ایم.

این انقلاب متکی به فرد نیست با کسی نیامده که با کسی برود. نوح این کشتی حیات بخش تاریخ نیز دیروز در اشارتی فرمود ملت ایران خیالشان آسوده باشد در روند امور خللی ایجاد نخواهد شد. بِسۡمِ ٱللَّهِ مَجۡرٜىٰهَا وَمُرۡسَىٰهَآ...

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خاطره یی فراموش شده از فردا

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۸:۰۷ ق.ظ

قصه گو که نباید مشق بنویسد. قصه گو که نباید خودش را تخلیه کند، یعنی صرفا خودش را تخلیه کند و نقطه ای بالاتر و هدفی والاتر را نبیند. قصه گو نباید عقده ای باشد، غمگین و افسرده و ناامید باشد، اصلا باشد به خودش مربوط است، مردم چه گناهی کرده اند؟ مردم به اندازه کافی دلیل برای ناراحتی و غصه و سرخوردگی دارند، کسی نیاز نیست در این باره باری بر دوششان بیافکند همه از این لحاظ لااقل غنی و خودکفا هستند، شما اگر می توانی کسی را شاد کنی، غمی را بزدایی، امیدی ایجاد کنی، حرکتی را رقم بزنی، مبدا و منشا خیر باشی بسم الله؛ اگر نه و می خواهی صرفا درون گندیده خودت را خالی کنی بفرما جای دیگر، نریز روی سر مردم لطفا. خودت به اینجا رسیدی که زیستن بی فایده است و همه چی عالم تکراری است و روی دور باطل قرار دارد، برای خودت نگه دار و ژست فیلسوف نیا برای ما.

یا

فکر کرده ای قصه نویسی یعنی پر گویی و پر نویسی و قلم فرسایی برای تضییع وقت ملت، اشتباه کرده ای، مردم را سر کار بگذاری پس نویسنده قوی تری هستی، اشتباه است. نمی توانی حرفی، نکته ای به کسی بیاموزی، نقطه ای را اصلاح کنی، رشدی را دامن بزنی، بتمرگ سر جایت. مانور قلم مساوی با نویسندگی نیست. صرفا میخواهی خودی نشان بدهی یعنی کمبود داری و درونت احساس نقصی شدید می کنی. دیده اید بعضی آدمها فقط دوست دارند یکضرب حرف بزنند اصلا برایشان مهم نیست چه می گویند. شهوت کلام دارند. بعضی نویسنده ها هم همین هستند. می خواهند بگویند قدرت جولان ذهنی داریم. از دیگران بالاتریم.

من شخصا علاقه ندارم با خواندن کتاب وقتم گرفته شده و مغبون گردیده و احساس کنم سر کار رفته ام مگر آنکه چیزی بیاموزم، حرفی نو بشنوم و نگاهی تازه و برداشتی جدید به دست آورم.

هنر به فساد نزدیک است، چون پایه هر دو بر احساس بنا شده است. عقل و وجدان است که اگر به مدد احساس بیاید ذهن را از تباهی و شکست و عقده و بن بست نجات می دهد.

"مشکل اصلی در ذات کار ماست. مامور عملیاتی تربیت می کنیم. اگر این مامور خنگ باشد می شود یک آدم کش دولت که از تجزیه تحلیل ساده ترین اتفاق ها عاجز است و فقط بلد است به دستورهایی که به اش می دهند عمل کند. اگر باهوش باشد یاد می گیرد از قدرتی که در اختیار دارد برای دور زدن سازمان و دولت استفاده کند خودش رأسا تصمیم بگیرد و همه را در مقابل عمل انجام شده قرار بدهد. بدبختی بزرگ تر هم وقتی است که این مامور باهوش ارتقا می یابد و مسئولیت یک منطقه تمام بر عهده اش گذاشته می شود. اتفاقی که تقریبا همیشه می افتد."

کتاب "خاطره یی فراموش شده از فردا" را خواندم اثری از مرحوم مدیا کاشیگر. قلمش شریف و منزه از شهوت است. داستان "خونهای رقیق تر از آب" یکی از قصه های این کتاب بود که نشان داد حرفی برای گفتن دارد. متن داخل گیومه بالا تکه ای از همان است. در "ماوقع" هم ثابت کرد که میتواند در مقام یک صاحب اندیشه و نظریه پرداز ابراز وجود کند. اهل مطالعه و سرشار از اطلاعات به روز است. با بقیه قصه هایش خیلی حال نکردم. روحش شاد. خالقیت این خصلت با شکوه را دارد آدمها با آثاری که خلق کرده و به جا میگذارند مادی باشد یا معنوی، زنده می مانند.

 

دانلود و خرید کتاب خاطره یی فراموش شده از فردا اثر مدیا کاشیگر - فیدیبو

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مشارکت سیاسی در حکومت غیر مشروع

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۹:۱۶ ق.ظ

photo_2024-05-18_09-11-03_g9og.jpg

 

دوست عزیز و بزرگوارم نیاز علی لهر از طلاب خوب و موفق پاکستان که در درس خارج فقه سیاسی استاد ایزدهی شرکت می کند در پنجمین همایش کتاب سال حکومت اسلامی و نیز کتاب سال حوزه با ارائه پایان نامه تحت عنوان «مشارکت سیاسی در حکومت غیرمشروع» خوش درخشید و مورد تقدیر قرار گرفت. برای این برادر بزرگوار آرزوی سربلندی و موفقیت بیش از پیش دارم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ثمره کار فرهنگی باید کرامت و عزت باشد

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۱:۰۹ ب.ظ

photo_2024-05-16_12-49-28_tktu.jpg

 

می گویند این تصویر استقبال از شهردار زنجان در مدرسه قرآنی امام حسن مجتبی علیه السلام است.

امام یک چیزی می دانست که فرمود حوزه های علمیه باید از دولتها مستقل بمانند. مسئولان مدرسه برای جذب بودجه بیشتر بر خلاف روح پیام مکتب وحی که عزت و شرافت در آن اصلی مهم است چه رفتاری از خود نشان می دهند؟ چه ذهنیتی برای شاگردانشان ایجاد خواهد شد؟

همه کسانی که می خواهند در امور معنوی اعم از عدالت طلبی و دین پزوهی و ترویج فرهنگ اصیل انقلاب و اسلام نقش ارزنده و سرنوشت ساز داشته باشند تا جایی که مقدور است باید مستقل باقی مانده و نمک گیر دولتها نباشند. حالا فرض کنید خدای ناکرده بعضی ائمه جمعه برای تأمین هزینه های دفتر، نمک گیر و همسفره مفسدان اقتصادی بشوند. چه بر سر جامعه و نظام دینی و باور جوانان خواهد آمد؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

روح و اِخبار

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۲:۵۹ ب.ظ

photo_2024-05-16_12-48-52_d1pw.jpg

 

می گویند این تصویر آخرین استوری خانمی است که در جریان سیل اخیر مشهد محدوده روستای المجق به طرف روستای احمدآباد، مفقود شده.

ان شاءالله که برای او و سایر کسانی که در جریان این سیل مفقود شده اند اتفاق ناخوشایندی پیش نیامده باشد.

روح آدمها به خصوص آنهایی که سبکبال تر هستند جلوتر از جسمشان حرکت کرده و گاه در ناخودآگاهشان تلنگری به چشم می خورد که از حوادث پیش رو خبر می دهد. این هم از عجایب عالم خلقت است. برای خیلی هایمان این اتفاق افتاده. چیزی که از آن با عنوان حس ششم هم یاد می شود. درست مثل خواب، که روح از جسم کنده شده و به اطراف و عوالم دیگر سرک می کشد. گاه آدمها حرفی میزنند، کاری می کنند که انگار آینده را دیده و در حال پیش گویی هستند که البته خودشان هم خبر ندارند و بعد متوجه آن می شوند. گاه این حس را هم داشته ایم آنچه را در حال می بینیم انگار قبلا نیز در جایی دیده بودیم. حالا حساب کنید روزی این روح برای همیشه از قالب تن رها شود. خدا کند آن روز آن قدر سبکبار باشیم که جز در محافل نور و فضای قدس و کرامت حق پر پرواز نگشاییم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عذاب وجدان!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۸:۴۹ ب.ظ

مخالفت جمهوری اسلامی با تعطیلی شنبه/ طبق قانون اساسی فقط جمعه تعطیل رسمی است

 

وضعیت ارز و سکه را که نتوانستند کنترل کنند؛ گرانی کالا و خدمات را که نتوانستند کنترل کنند؛ افسار بورس که از دستشان در رفته؛ بانکها ساز خودشان را می زنند و حاکمیتی مستقل دارند؛ تولید و عرضه خودرو که داد ملت را درآورده؛ کارخانه های فولاد و پتروشیمی و هلدینگها که به جایی پاسخگو نیستند و... تعطیلی شنبه به بهانه ارتباط بازرگانی با غرب، راحت ترین و بی دردسرترین اقدام بود که آخر عمر کاری شان بگویند مجلس برای اقتصاد و معیشت مردم قدمی برداشته.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به حرمت باران

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۷:۲۳ ق.ظ

ورود سامانه بارشی جدیدی به کشور از امروز

 

پیشنهاد یکی از دوستان بود این موضوع را اشاره کنم اما ذهن خودم هم گاهی درگیر این ماجرا می شد.

آنچه خودم در ایام کودکی دیده ام و نیز درباره ادوار مختلف شنیده و یا خوانده ام سابق بر این وضع کشاورزها واقعا از نظر اقتصادی مناسب نبود. می گویم مناسب نبود یعنی به معنای واقعی کلمه هشتشان گرو نهشان بود. در مخارج اولیه زندگی مانده بودند. طرف کشاورز بود باغ مرکبات هم برای خودش داشت گاو و گوسفند و مرغ و خروس هم داشت خیلی زحمت می کشید نان زن و بچه اش را می داد. هم قبل از انقلاب و هم در اوایل انقلاب اوضاع این طور بود. آرزوی کشاورز این بود هر چند سال یکبار بتواند بلیت اتوبوس تهیه کرده و سفری با خانواده به مشهد داشته باشد.

الان الحمدلله اوضاع خیلی فرق کرده. کشاورزی و دامداری و باغداری همچنان شغل پرزحمتی است اما شکر خدا درآمد خوبی هم دارد. خیلی از کشاورزها خانه و ماشین و امکانات خوبی دارند. انواع سفرهای زیارتی و سیاحتی را گاه با هواپیما می روند. نوش جانشان. یک الحمدلله هم بگویند. باران می بارد بگویند الحمدلله. دستشان به دهانشان می رسد هوای بچه ها و نوه هایشان را دارند بگویند الحمدلله. خیلی از کشاورزها اهل ایمان و خداشناس هستند؛ دمشان گرم. عده ای اما یک نفس گله و ناشکری دارند که این خوب نیست. اصلا نمی خواهم موضوع را سیاسی کنم. به هر حال دولتها در قبال هر صنفی وظایفی دارند که باید انجام بدهند. کشاورز هم مثل هر قشری حق دارد حقوق صنفی خود را پیگیری کند. بحث من این نیست. بحث آن بزرگواری هم که گفت این مطلب را بنویس این نبود.

حرف این است: یک نفر با شما سلام و علیک می کند و طبق عادت می پرسد چه خبر؟ اوضاع چطور است؟ بگو شکر، الحمدلله، همین. همه اش گله و اعتراض و غر و ناشکری نباشد. خدا بنده با ادب را دوست دارد، خوشحال می شود و به زندگی ات برکت بیشتر می دهد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

همراهی تا آسمان

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۷:۰۷ ق.ظ

مشاهده و خریداینترنتی کتاب همراهی تا آسمان خاطرات شهیدشهروز مظفری نیا

 

کتاب همراهی تا آسمان را خواندم. من طرفدار این مدل کتابها هستم موجز و مختصر و رسا. البته ناشرها باید دید باز داشته و با توجه به تنوع مخاطب به تنوع آثار از لحاظ قلم و حجم و ... نیز توجه نشان بدهند.

خاطرات شهید شهروز مظفری نیا سرتیم حفاظت سردار سلیمانی اگر چه باز هم جای کار دارد اما نمایی زیبا از حیات معنوی پاسداری جوان و خودساخته را ترسیم می کند.

کمی هم دلم گرفت. یاد خاطرات شهید سید روح الله عمادی افتادم که یک و سال نیم است به دلایلی هنوز منتشر نشده. به ناشرش پیام دادم حیف نیست این کار روی زمین مانده؟ گفت به زودی ان شاءالله. شما هم دعا کنید لطفا.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تیرکس بوروکرات

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۹:۲۱ ق.ظ

قیمت و خرید کتاب خاطرات یک تیرکس بوروکرات

 

"خاطرات یک تیرکس بوروکرات" را خواندم. مجموعه ای از 19 داستان فارسی و ایرانی. می گویم فارسی و ایرانی نه فقط از این باب که نویسنده اش یعنی حمیدرضا زاهدی که به یقین از اساتید فن نویسندگی است ایرانی است و قلمش فارسی که خب هست؛ اما نوع نگاهش هم ایرانی بود با اندک چاشنی روشنفکری. روشنفکری با ذائقه ملی و روشنفکری به طعم غربی با هم تفاوت دارند. نویسنده اثر جاهایی با رویکردی سطحی به بیان حرفهایی می پردازد که ریشه در شائبه های فضای مجازی و دورهمی های عصرانه سنین بالا در پارک محل دارد؛ آنجا که ضد جنگ می نویسد و نامردی را پررنگ جلوه می دهد، به مداحی و سرودهای مذهبی طعنه می زند، زن مشاور مذهبی سیما را در حد یک روسپی به لجن می کشاند و ... اما به سفره افطار دل بسته است، محبت را ارزش می داند، زن بارگی و خیانت و مفسده جویی را تیرباران می کند، همبرگر خوری یا انفعال در برابر تبلیغات ماهواره ای و شوق مصرف زدگی و تقلید کورکورانه از فرهنگ غرب را منکوب می سازد و... نشان می دهد او به خاستگاه تمدنی خود همچنان وفادار است.

"تیرکس بوروکرات" یکی از نوزده داستان همین مجموعه است که روی جلد کتاب هم جا خوش کرده، قیام بر ضد دیوانسالاری مضمحل و فرصت سوز و ویرانگر، انقلابی ترین نوشته این اثر است. با "قلب عزیز" هم بسیار خو گرفتم. قصه های کوتاه نگارنده و پردازش مطلوب او می تواند الگویی در کلاس های آموزش داستان نویسی باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی دست نهادهای فرهنگی خالی است

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۵:۴۶ ب.ظ

واقعیت امر این است خیلی از نهادهای فرهنگی پولدار، دستشان از ایده و کار نو خالی است.

کار سلام فرمانده در قحطی فعالیت هنری جمعی و ارزشی، گل کرد و گرفت.

نهادهای فرهنگی احساس کردند به ایده جدیدی دست پیدا کرده اند.

یک عده هم همیشه هستند که رابطه خوبی با مسئولان نهادی پولدار دارند، ضعف آنها را می شناسند و چنین مواقعی سر و کله شان پیدا می شود.

می شوند پیمانکار و قرارداد تپل می بندند. چند بیت شعر سر هم می کنند که مفهوم و پیام خاصی نداشته و صرفا کلماتی که نمایه های مذهبی و انقلابی در آن به چشم می خورد پر رنگ می شود. درست مثل اشعار بسیاری از مداحی های نوین که مفهوم خاصی نداشته و جز اسامی مبارک اهل بیت، کلمات مفید و قابل اعتنایی در اشعارشان دیده نمی شود؛ فارغ از وزن و قافیه که کلا غریب و مهجور واقع شده.

خب، وقتی دست زیاد شود و چند کار مشابه به همین ترتیب بیرون بیاید عزیزانی که دنبال بهتر دیده شدن و جذب بودجه بیشتر هستند چاره ای نمی بینند جز این که در این رقابت مادی و نه چندان فرهنگی، سراغ موسیقی و ریتم تندتر، سلبریتی مذهبی معروفتر، دختران خوشگل تر، حرکات موزون بیشتر، گاه مختلط و ... بروند.

این می شود که صدا و سیما و برنامه های مذهبی شاد پر می شود از کارهای نچسبی که معلوم نیست کدام قشر از مخاطبان را قرار است پوشش بدهند.

این می شود که در قم در اجتماع انبوه دختران چادری، گروهی از تهران دعوت می شود با دخترانی بالغ و فاقد چادر که درباره اهمیت چادر سرود می خوانند!

این چند روز اعتراض و تذکرات خوب و مستدلی از سوی جامعه مذهبی در این خصوص منتشر شد که جای قدردانی دارد.

دست مسئولان و نهادهای نفت خور فرهنگی از ایده و کار خوب، خالی است.

تولید سرود و هنرهای جمعی در بستری ارزشی و حاوی پیام که بر موسیقی چیره باشد کاری خوب و شایسته است؛

اما

عزیزانی که در حال رقابت و الگو برداری از اثر ماندگار سلام فرمانده هستند یادشان نرود این کار بدون انگیزه مادی و بستن قراردادهای نجومی و به صورت خودجوش و غیرسفارشی تولید گردیده و ظرافت های فرهنگی و انقلابی آن از باب یک تکلیف و دغدغه لحاظ گردیده است. خروج از این مدار در دامنه معنوی اندیشه انقلاب اسلامی جایگاهی نداشته و خود به خود طرد می گردد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خانه امن

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۲:۴۲ ب.ظ

کتاب خانه ی امن اثر رضا شریفی گرگانی | ایران کتاب

 

کتاب "خانه امن" خاطرات حجت الاسلام رضا شریفی گرگانی را خواندم. ایشان از سابقون انقلاب و دفاع مقدس در زمینه فعالیتهای فرهنگی و گاه رزمی است. نشریه مخفی بعثت در دهه چهل از شاهکارهای تاریخی او و دوستانش چون مرحوم خسروشاهی و دعایی و رفسنجانی و ... بوده است. یک فرزند ایشان به نام مهدی شریفی نیز در شهر فاو عراق به شهادت رسید.

چند شخصیت کمتر شناخته شده یا اساسا ناشناخته در این کتاب به طور مختصر و در ضمن بیان خاطرات، معرفی شدند که جا دارد پیرامون هر کدام کتابی خوب و ماندگار تدوین شود.

سرهنگ کیتر از فرماندهان گمنام و حماسه ساز لشکر 77 خراسان که نقش بسزایی در عقب راندن دشمن در کوی ذوالفقاریه و نجات آبادان داشت.

دانشجوی شهید نخبه، سید حمیدرضا فاطمی موسس سازمان فجر انقلاب که با همراهی دوستان قهرمانش نفس ساواک شاه را در تهران و قم برید.

مرحوم حجت الاسلام شیخ فرج الله هرسینی، خان زاده لری که با خواندن کتاب معراج السعاده ملااحمد نراقی مسیر زندگی اش را تغییر داد، فرار کرد، طلبه شد و بعدها در بسیج مردم لرستان و کرمانشاه بر ضد پهلوی ها نقشی شایان ایفا نمود.

مجتهد شهید ملاقاسم تجری، آیت الله سید حسین میرکتولی و دیگر علمای مجاهدی که در مقابل ظلم خوانین منطقه علی آباد از جمله علی محمدخان ایستادگی نموده و ناجوانمردانه به قتل رسیدند.

البته دردمندانه باید اذعان داشت در فراز و نشیب حوادث دو سده اخیر به خصوص در همین انقلاب و دفاع مقدس، حوادث، حماسه ها و شخصیت های ناشناخته بسیاری وجود دارند که تاریخ و مورخان و نویسندگان و هنرمندان درباره شان کم لطفی نموده اند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آن نظر کرده!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۵:۱۲ ق.ظ

در یکی از شبهای بحرانی کسالتم مولای متقیان علی ‌علیه‌السلام را به خواب دیدم که در حالی که شمشیر معروف خود ذوالفقار را در دامن داشت و در کنار من نشسته بود، در دست مبارکش جامی بود و به من امر کرد که مایعی را که در جام بود بنوشم. من نیز اطاعت کردم و فردای آن روز تبم قطع شد و حالم به سرعت رو به بهبود رفت.

 

در یکی از این سفرها در حالی که با خانواده‌ سوار بر اسب مسیر پر پیچ و خم امامزاده را می‌پیمودیم، ناگهان پای اسبی که بر آن سوار بودم لغزید و با سر به روی سنگی سخت و ناهموار پرتاب شدم، اما هیچ آسیبی ندیدم. همراهان من از اینکه هیچگونه صدمه‌ای ندیده بودم، فوق‌العاده تعجب می‌کردند. ناچار برای آنها فاش کردم که در حین فرو افتادن از اسب، حضرت ابوالفضل(ع) فرزند برومند حضرت علی(ع) ظاهر شد و مرا در هنگام سقوط گرفت و از مصدوم شدن مصون داشت.

 

در کودکی واقعه‌ای که توجه مرا به عالم معنی بیش از پیش جلب نمود، روزی روی داد که با مربی خود در کاخ سلطنتی سعدآباد در کوچه‌ای که با سنگ مفروش بود قدم می‌زدم. در آن هنگام ناگهان مردی را با چهره ملکوتی دیدم که بر گرد عارضش هاله‌ای از نور مانند صورتی که نقاشان غرب از عیسی‌بن مریم می‌سازند، نمایان بود. در آن حین به من الهام شد که با خاتم ائمه اطهار حضرت امام قائم رو به‌ رو هستم. مواجهه من با امام آخر زمان چند لحظه بیشتر به طول نینجامید که از نظر ناپدید شد و مرا در بهت و حیرت گذاشت. در آن موقع مشتاقانه از مربی خود سؤال کردم: او را دیدی؟ مربی متحیرانه جواب داد: «چه کسی را دیدم؟ اینجا که کسی نیست! اما من این قدر به اصالت و حقیقت آنچه که دیده بودم اطمینان داشتم که جواب مربی سالخورده من کوچک‌ترین تأثیری در اعتقاد من نداشت.

 

آن روز که آ‌‌‌نها مرا از نزدیک هدف گلوله قرار دادند، این غریزه‌ام بود که نجاتم داد. چون وقتی که آن شخص با تفنگ خود به طرف من نشانه رفت، من به طور غریزی به یک نوع چرخش دورانی به دور خود مبادرت کردم و در یک لحظه قبل از آنکه او قلب مرا هدف قرار دهد، خود را به کناری کشیدم و گلوله به شانه‌ام اصابت کرد. یک معجزه... فقط کار یک معجزه بود که مرا نجات داد... بر اثر یک معجزه که توسط خداوند و پیغمبران اراده شده بود نجات یافتم.

 

من در تمام آنچه کرده‌ام و آنچه خواهم کرد، خود را عاملی برای اجرای مشیات الهی بیش نمی‌بینم.

 

 خاطرات محمدرضا پهلوی، مأموریت برای وطنم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1350، ص 87.
 پاسخ به تاریخ، تهران، انتشارات شهرآب،1371،ص96.

 

رازهایی از زندگی محمدرضا پهلوی؛ شخصیت بسان سرنوشت - BBC News فارسی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هفتاد سر اژدها

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۷:۳۸ ق.ظ

کاریکاتور/سرعت رسیدگی به مفاسد اقتصادی

 

دیشب در بخشی از سریال هفت سر اژدها وقتی سلطان سکه در حال محاکمه بود خطاب به قاضی گفت چرا فقط مرا محاکمه می کنید؟ آنهایی که به من بسط ید دادند بتوانم این همه سکه را خریداری کنم هم مجرم هستند، رییس بانک مرکزی و معاونانش و... پشت من بودند که سلطان سکه شدم....

قاضی هم وعده داد به جرایم آنها رسیدگی خواهد شد.

موضوع بر می گردد به حراج بی ضابطه ارز و سکه در دولت روحانی که باعث شد کفگیر خزانه به ته دیگ خورده و دست نظام در مقابل فشار غرب برای پذیرش برجام های یک و دو و سه خالی شود. آن موقع رهبر انقلاب هم تأکید کرد کسانی که باعث خروج این همه سکه و ارز از منابع کشور شدند گناهکارند.

علیه احمد عراقچی معاون وقت ارزی بانک مرکزی اعلام جرم شد. او به هشت سال زندان محکوم گردید. دو ماه بعد با وثیقه آزاد شد. گفتند پرونده اش باید دوباره بررسی شود. عراقچی مدعی شد صرفا به دستورات سیف و روحانی عمل کرده و خودش هیچ کار بوده است. دیگر به پرونده او رسیدگی نشد.

علیه ولی الله سیف هم اعلام جرم شد اما پرونده او نیز به جایی نرسید. پرونده اتهامات محیرالعقول حسن روحانی که در مواردی عجیب تر از اتهامات ابوالحسن بنی صدر بود هم به جایی نرسید.

پیش تر در سریال گاندو طوری وانمود کرده بودند که با پایان یافتن عمر دولت قرار است به جرایم برادر معاون اول رییس جمهور و یا حتی برادر رییس جمهور رسیدگی شود. مهدی جهانگیری که مدتی در بازداشت بود با روی کار آمدن دولت رئیسی نه تنها محاکمه نشد بلکه به سمت ریاست اتاق بازرگانی ایران و یونان منصوب گردید.

در این دولت البته متهمان دیگری مثل مهدی عبوری(بازداشتی شعبه سیزده دادگاه رسیدگی به جرایم کارکنان دولت) و ... هم پست و مقامی حساس به دست آورده اند و البته مسئولان همچنان مصرّ هستند اگر سوت زنی کنید به شما جایزه می دهیم! فرماندار بسیجی قزوین که بر ضد زمین خواری بعضی قضات اعتراض کرد با دستور یکی از همان قضات محاکمه و روانه زندان شد، مصطفی نیازآذری که متهم دانه درشت و فراری پرونده اکبر طبری بود از کانادا به کشور بازگشت و تصاویری از گردش خود را منتشر نمود. پرونده عجیب و جنجالی اتهامات فولاد مبارکه با مرگ مهسا به فراموشی سپرده شد. کسی با عبدالله عبدی و چگونگی واگذاری پتروشیمی غیرقانونی میانکاله به این متهم اقتصادی کاری نداشت. صلاحیت غلامرضا تاجگردون با آن پرونده سنگین در انتخابات مجلس دوازدهم تأیید شد و راهی کرسی گرم بهارستان گردید. طلبه ای در اهواز و طلبه ای هم در قم و شهرکرد و... به ظن اینکه دست به اعتراض یا افشای اتهامات بعضی ها زده اند باید به زندان بروند.

خلاصه، دعوا بر سر اینکه فساد سیستمی شده یا سیستم فاسد می شود دعوایی بی فایده و سر کاری است. نتیجه هر دو تقریبا یکی است؛ ضرر مردم و بی اعتمادی نسبت به حکام.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جنگ به توالت ها کشید!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۳:۴۱ ب.ظ

جنجالی که یک توالت عمومی در تهران به پا کرد

 

یکی از ادله ای که فقها با استفاده از کروات مخالفند حرمت تشبّه به کفار است. اسلام با کفر چه در باطن و چه در ظاهر مرز دارد. 

موسیقی مناسب مجالس لهو را یک مسلمان ولو در خلوت خودش نباید گوش بدهد.

و...

جنگ بین ما با دنیای غرب و هر آنچه که فرهنگ دین را متزلزل می سازد یک نبرد تمدنی است. حجاب و عفاف و آزادی روابط و ... بخش هایی از این تقابل بزرگ است. معماری ما نباید به سمت و سوی غرب برود که رفت. سگ بازی، تغییر اسامی مذهبی، مصرف گرایی، خود نمایی به خصوص با ابزار رسانه، شهوت پرستی و خوشگذرانی، دخانیات و مشروبات الکلی، وطن ستیزی، وطن گریزی و ... ابزارها یا نمادهایی در تهاجم فرهنگی غرب نسبت به جامعه دینی است، جامعه ای که ایستادگی اش در جنگ نظامی مرهون فرهنگ دینی و ملی بوده و حالا برای ضربه فنی شدن باید از هویت تاریخی و تمدنی خود عاری گشته و به سمت پوکی و بی غیرتی و بی خیالی سوق داده شود.

خلاصه و گذرا خواستم به بهانه نصب توالتهای فرنگی ایستاده! در بعضی مراکز خرید تهران به جدی بودن تهاجم یا به قول آقا ناتوی فرهنگی غرب اشاره کنم. این سنگ های نوالت با اعتراض و پیگیری بعضی از شهروندان برداشته شد؛ اما کمی جدی تر باید به معضل وادادگی فرهنگی لایه هایی از جامعه و حس تقلید گرایی و خودباختگی آنها در برابر نمادها و مظاهر تمدن حیوانی غرب توجه نشان دهیم.

کمترین مواجهه ما باید اصرار بر تغییر سبک معماری رایج و بازگشت به سرمایه های مهندسی و معماری ایران کهن به منظور تقویت عناصر تمدن ملی و دینی باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا