اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

حاشیه ای بر قتل یکی از اوباش در زندان

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۷، ۱۲:۲۵ ب.ظ

یک شرور حرفه ای توسط جمعی از اوباش در زندان به قتل رسید.

تصاویری از قاتلین او در زندان در حالی که قمه ای نیز به دست داشتند و در مقابل دوربین، رجز می خواندند به وسیله تلفن همراه یکی از زندانیان ضبط شد و در شبکه های مجازی منعکس گردید.

خیل عظیم حامیان یا مخالفان شرور مقتول، ویدیوهایی از رجزخوانی های خود خطاب به یکدیگر ثبت و ضبط و منتشر می کنند.

نیروی انتظامی اخطار داد که با این رجزخوانی ها که تصویر امنیت جامعه را مخدوش می کند، برخورد خواهد کرد.

انواع و اقسام تحلیل های فرهنگی و اخلاقی و اجتماعی و سیاسی پیرامون حواشی این رجزخوانی ها و رو کم کنی ها همچنان در فضای مجازی در حال انتشار است.

من اما ذهنم درگیر سوال دیگری است. هر مجرم یا متهمی موقع ورود به زندان حسابی مورد تفتیش قرار می گیرد تا مبادا اقلام ممنوعه را در قسمتی از بدن خود مخفی کرده باشد. این که می گویم حسابی، یعنی هر جور که فرض کنید، درست است و حق دارید! حالا وسط این همه شرور زندانی، گوشی موبایل چه می کرد و چه طور به دست زندانیان رسید، پرسشی است که مسئولان امور زندان ها باید پاسخ گوی آن باشند. فلسفه زندان لااقل برای اوباش شرور و امنیت ستیز، علاوه بر تنبیه و تنبه احتمالی، منع ارتباط آنان با همفکران شان به منظور جلوگیری از استمرار شرارت ها در سطح جامعه است.

با این وصف از مرزهای رسمی کشور هم میتوان به همین شکل کالای قاچاق وارد کرد.

تکمیلی: امروز خبری خواندم که ظاهراً قرار است تعدادی از نمایندگان مجلس در خصوص امنیت زندان ها وزیر کشور را مورد سوال قرار بدهند که جای تقدیر دارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جمعه! فضل خدا تعطیل نیست!!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۷، ۰۶:۳۳ ق.ظ

از جا پریدی و روبه‌رویش ایستادی، چشم در چشمش دوختی و با تمسخر نگاهش کردی. بیچاره هول کرده بود. تازه در آسایشگاه را باز کرده بود که با این رفتار تو، چند لحظه‌ای خشکش زد.

نگذاشتی کاری کند یا حرفی بزند، به سرعت عکس را از جیب پیراهنت درآوردی و جلوی چشمانش گرفتی. از قبل خودت را برای همه‌چیز آماده کرده بودی و در انتظار چنین فرصتی، لحظه‌شماری می‌کردی.

بیا جمعه تماشا کن!

بچه‌ها کنجکاوانه نگاه‌تان می‌کردند. حرکاتت برای‌شان سؤال‌برانگیز بود. همه نگرانت شده بودند چون جمعه را به خوبی ‌می‌شناختند. او از وحشی‌ترین سربازان بعثی بود. از هر کس که خوشش نمی‌آمد تا حدّ مرگ شکنجه‌اش می‌داد. برای همین، همه نگرانت بودند؛ نکند کار دست خودت بدهی. اما تو این بار جسورتر از همیشه، عکس را مقابلش گرفته بودی و او را در فکر فرو بردی.

جمعه بهت زده چشمانش گرد شده بود.

- فضل الله؟!

و تو محکم جواب دادی: آره... فضل‌الله، فضل الله ظهوریان.

جمعه خودش را بدجوری باخته بود. هرچند که سعی می‌کرد تا خود را بی‌تفاوت نشان دهد، اما رنگ رخسارش  اضطراب  او را نمایان می‌ساخت. فضل‌الله را خوب می‌شناخت. خودش او را برای تنبیه به وسط حیاط کشانده بود و با وزن صد و سی کیلویی خود جفت پا روی کمر آن بنده خدا پرید و فلجش کرد.

بیچاره آن‌قدر زجر کشید که تا چند قدمی مرگ پیش رفته بود. آخرش هم پزشکان صلیب او را به همراه سه نفر دیگر که از بهبود همگی‌شان قطع امید کرده بودند به ایران برگرداندند. حالا تصویر او در مقابل دیدگان جمعه او را به خشم واداشته بود.

بچه‌ها کنجکاوتر شده و می‌خواستند عکس را از نزدیک ببینند. از موقعی که نامه فضل الله به همراه آن عکس از اصفهان به دستت رسیده بود، طور دیگری شده بودی و حالا بچه‌ها علت این تغییر تو را خوب فهمیده بودند.

عکس را به طرف بچه‌ها بردی و همه را دور خودت جمع کردی.

بچه‌ها! عکس فضل الله است. رفته بود زیارت امام رضا (ع) موقع جامعه کبیره آقا شفاش داد.... اشک در چشمانت حلقه زده بود. صدای صلوات، در و دیوار آسایشگاه را به لرزه درآورد. بعد از ماه‌ها رنج و سختی؛ حالا این خبر خوش، دست کمی از خبر پیروزی اسلام بر کفر نداشت. برای همین، بچه‌ها به وجد آمده بودند. عکس، دست به دست می‌چرخید. یکی یکی آن را به  سر و صورت خود می‌کشیدند و صلوات می‌فرستادند. فضل‌الله که تبسّم بر لب داشت و شاداب روی پاهای خودش ایستاده بود؛ با چهره‌ای صمیمی انگار به همه سلام می‌داد.

جمعه را باز هم با خنده‌ای تمسخر‌آمیز نگاه کردی، خونش به جوش آمده بود، ای کاش قلبش کمی از روشنایی ایمان بهره داشت تا بفهمد چه جوابی از خدا گرفته است. گویا یادش رفته بود که برای چه به آسایشگاه آمده، برگشت و به سرعت خارج شد و درب را محکم بست. می‌دانستی که کمی بعد با شلاق و باتوم برخواهد گشت. اشک و لبخند بچه‌ها فضای آسایشگاه را زینت داده بود. بچه‌ها به هم تبریک می‌گفتند و سجدة شکر به‌جا می‌آوردند. گویی قلب‌شان نور امید را بیشتر از همیشه احساس می‌کرد.

از این‌که پوزه دشمن را به خاک مالیدی ، در پوست خود نمی‌گنجیدی، اما تو نه! عنایت آقا پوزه‌شان را به خاک مالید.

بچه‌ها با تمام وجود حس کردند که دیگر تنها نیستند.  نجوایی عاشقانه عقدة دل‌هایشان را گشود. نجوایی که این بار دیگر طعم غربت نداشت:

«من که کبوتر دلم اوج گرفته با رضا

                                                می‌شنوم زقدسیان، زمزمه رضا رضا»

براساس خاطره‌ای از سردار علی فردوس

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این کتاب، عینک است!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۷، ۰۹:۰۶ ب.ظ


"در رنگ آسمان و حکمت و صواب تدبیر آن بنگر. این رنگ، مناسب ترین و بهترین رنگ برای تقویت نور دیدگان است. حتی پزشکان به کسی که دیدگانش آسیب دیده سفارش می کنند که همواره در رنگ سبز مایل به تیره بنگرد. برخی از طبیبان حاذق به کسی که در بینایی او ضعفی به هم رسیده سفارش می کنند که در ظرف سبزی که آکنده از آب باشد بنگرد.

بنگر که خداوند جلّ و علا چگونه آسمان را در این رنگ آفرید تا دیدگان را برباید و از دیدن همیشگی آن ضعفی در چشم پدید نیاید؟ پس آن چه را که حکیمان و دانایان با آزمایش و تجربه فراوان به آن رسیده اند، در کار آفرینش وجود دارد تا اهل عبرت درس گیرند و ملحدان بیندیشند." توحید مفضّل، ص118

راستش را بخواهید این یکی دو روز که مصادف با شهادت امام جعفر صادق علیه السلام است هر چه مطلب در این خصوص را در فضای مجازی دیدم، بی معطلی مورد مطالعه قرار دادم. همه مطالبی هم که در عرض ارادت به ساحت آن امام بزرگوار و تاریخ ساز در شبکه های اجتماعی منتشر شد در جای خود مفید و ارزشمند است.

این وسط احساس کردم جای یک مطلب خالی است. کتاب توحید مفضّل، کتابی زیبا و جذاب و خواندنی درباره اسرار و شگفتی های آفرینش است که از زبان امام صادق علیه السلام خطاب به یکی از شاگردانش بیان شده و در قالب یک کتاب ارزشمند و کم حجم (حدود 170 صفحه) و با نثری ساده و روان و قابل استفاده برای همه سطوح جامعه، بارها منتشر گردیده است.

مطالعه این کتاب را به همه دوست داران و ارادتمندان ائمه اطهار علیهم السلام توصیه می کنم. مطمئن باشید با خواندن این اثر که دانستنی های فراوان و جالبی درباره شگفتی های خلقت انسان ها، حیوانات و پرندگان، طبیعت و ... را پیش روی تان می گذارد، نسبت به جایگاه علمی پیشوایان دین و ظرافت های عجیب عالم خلقت که قرن ها قبل، پیش از آن که علوم تجربی توان کشف آن را داشته باشد، از زبان امام ششم شیعیان بیان شده، دیدگاه مناسب تری پیدا کرده و بی شک از مبلّغان این اثر فاخر و خواندنی خواهید شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در رهروی از امام صادق(ع) صداقت داشته باشیم

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۷، ۰۶:۰۲ ب.ظ

برای آنها که می گویند: امام صادق، امام علم و تهذیب و تدریس و انزوا بود و بس و کاری به سیاست و قیام و جهاد نداشت، همین یک پرسش کافی است که اگر چنین بود پس چرا اهل ظلم، او را دشمن شمرده و در چنین ایامی با آن وضع دستگیر کرده و به شهادت رساندند؟

ماجرای شهادت امام صادق علیه السلام البته حرف دیگری هم در بطن خود نهفته دارد. علم دین، زمانی ارزش دارد که دشمنان دین از آن احساس خطر کنند. این را برای آنانی گفتم که داعیه علوم دین را دارند؛ اما از این که دشمنان دین برایشان کف و سوت زده و به دستشان تریبون می دهند به وجد می آیند. فرق تشیع انگلیسی با مذهب ناب و زلال اهل بیت در همین نکته نهفته است.

وصف صداقت امام جعفر صادق علیه السلام را تنها به شفاف سازی تاریخی برای تقابل با جریان منحرف جعفر کذّاب محدود ندانیم. همه آنانی که دم از رهروی آن امام می زنند رفتار خویش و تعهد عملی به آموزه های مکتب ولایت را سنگ محک راستگویی خود قرار داده و عیار صداقتشان را در "تشابه رفتاری" با اهل بیت علیهم السلام بسنجند، اگر نه، طوطی هم می تواند "گفتار"ش را با هر که بخواهد، شبیه سازی کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چه کسی ساز رقصیدن این دختر را کوک کرد؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۷، ۱۲:۱۱ ب.ظ

حجه الاسلام زائری یکی از چهره های سرشناس فرهنگی و رسانه ای در صفحه شخصی خود درباره دختری که به جرم رقصیدن در اینستاگرام بازداشت شد و خبر مربوط به آن همراه با پخش تصویر مات او در تلویزیون به نمایش درآمد نوشت: آنچه دین و ایمان را متلاشی و نظام را نابود میکند لرزش کمر دختری نوجوان نیست لغزش قلم قاضی کهنسال است!



در پاسخ ایشان باید گفت: هم رقص دختری جوان و پخش تصاویر آن در فضای عمومی جامعه، عملی غلط و نامشروع است و هم لغزش قلم قاضی کهنسال یا جوان. هر دو خطا را باید مورد پیگرد قرار داد. حرام خدا حرام است؛ اما اگر قرار باشد مانور قدرتی در اثبات جدیت دستگاه های نظارتی برای برخورد با تخلفات شرعی در سیمای جمهوری اسلامی به نمایش در بیاید، اولویت با پخش اعترافات و رسواسازی تفکرات و رفتارهای خانمان سوز دانه درشت هایی امثال برادر رییس جمهور و تحمیل کنندگان زهرجام و مروجان سند مفتضح 2030 و امضا کنندگان هر نوع سندی است که استیلای فکری و فرهنگی غرب را به رسمیت می شناسد. ریشه و زمینه بروز ناهنجاری های اجتماعی و اخلاقی را این گونه باید از بین برد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سوال نه، جواب!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۷، ۱۱:۵۴ ق.ظ

حجت الاسلام نقویان: با بعضی کارها روحانیت را سرشکسته کرده ایم .ما چه کردیم که آیت الله جوادی آملی می گوید مردم ما را به دریا می ریزند.


یک بار به خودت، به فرزندت، به رفتار و گفتارت نگاه کن و پاسخ بده چه کردی که آیت الله جوادی آن حرف را زد؛ و الا سوال کردن و ژست روشنفکر گرفتن را که همه بلدند!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تبریک به افسر پرافتخار جنگ نرم

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۷، ۱۱:۱۳ ق.ظ


اواسط ماه مبارک رمضان بود که مطلع شدم برادرم آقا محمدعلی رضاپور به عنوان مسئول اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان استان مازندران انتخاب شده است.

محمدعلی رضاپور را حدود یک دهه است که می شناسم. به عنوان کسی که چهره های مختلف فرهنگی را از نزدیک دیده و محک زده است ادعا می کنم امثال محمدعلی را باید جزو نوادر جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی دانست. او جوانی خوش فکر و پرجنب و جوش است که رشد اجتماعی خود را نه از باب سفارش و توصیه و رانت از ما بهتران، که مرهون هوش سرشار و تیزبینی های خاص و عملکرد درخشان خودش است. محمدعلی یک نابغه فرهنگی است که به امور ریز و درشت جریان های هنری و فرهنگی در عرصه های داخلی و بین المللی اشراف کامل دارد. او از آن دست صاحب نظرانی است که با یکجا نشینی مشکل دارد و آمیزه فکر و عمل را با هم به نمایش گذاشته و همواره از شعارزدگی و انفعال گریزان است. به زبان ساده تر باید گفت محمدعلی رضاپور، به اندازه چند نفر فکر می کند و به اندازه چند نفر از اعضا و جوارحش کار می کشد. او در تقابل با هجمه شبیخون فرهنگی دشمن، جریان ساز بوده و هیچ گاه در حالت تدافعی باقی نمی ماند.

ویژگی های این طلبه جوان مازندرانی در امور تبلیغی و منبر، اجرای برنامه های سحرگاهی سیمای تبرستان، قلم و آثار ادبی، ارائه تحلیل های سیاسی و اجتماعی، شهامت و صراحت لهجه، میدان داری درعرصه مجازی، فعالیت و ارتباط تربیتی تخصصی در حیطه نوجوان و ... منظومه ای جذاب از شخصیت یک جوان مومن و آگاه و هنرمند انقلابی خستگی ناپذیر را به عنوان شاهنامه پرافتخار جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی ترسیم نموده است.

انقلاب اسلامی برای آن که در عرصه های فرهنگ و هنر و ... جایگاه حقیقی خود را بازیافته و معارف و مبانی اندیشه دین در حوزه های مختلف را به منصه ظهور برساند، نیازمند شناسایی چهره های پرتوانی چون محمدعلی رضاپور و میدان دادن به امثال اوست. پویایی جبهه تفکر و فرهنگ انقلاب، منوط به حضور مدیران لایقی است که ورای ادعا و ارتباط و گرایش های سیاسی و ... فهم درستی از شرایط موجود و وضعیت مطلوب داشته و بی هیچ تعارف و واهمه و رخوتی، انگیزه جهاد بی وقفه در راه تبیین آرمان های مکتب آسمانی اسلام در وجوشان موج بزند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مرگ ما دل چه کسی را به درد می آورد؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۷، ۱۲:۲۷ ق.ظ

ابان بن تغلب از دانشمندان و فضلای بزرگ و صاحب سخن اسلام است که محضر امام سجاد، امام باقر و امام جعفر صادق علیهم السلام را درک کرد.

حضرت باقرالعلوم علیه السلام به او فرموده بود که: "در مسجد مدینه بنشین و مردم را فتوا بده، همانا من دوست می دارم که در شیعیان، مثل تو دیده شود."

امام جعفر صادق علیه السلام هم به او فرمود: "با اهل مدینه مناظره کن، چه من دوست می دارم که مثل تو از روات و رجال من باشد."

تا این جای مطلب، جایگاه علم و دانش در نزد ائمه را نشان می دهد و اهمیت فعالیت های علمی را برای پیروان آن بزرگان، روشن می سازد.

ابان در زمان حیات امام صادق علیه السلام از دنیا رفت. امام از شنیدن خبر وفات او اندوهگین شد و فرمود: "اما والله لقد اوجع قلبی موت ابان؛ به خدا سوگند که مرگ ابان دل مرا به درد آورد."

این عبارت معصوم، نکته ای مهم و راهبردی را در خود نهفته دارد. جهاد علمی و فرهنگی، آن قدر مهم و با ارزش است که مرگ یک افسر جنگ نرم، دل امام زمانش را به درد آورده و خاطرش را آزرده می سازد.

کسانی که می خواهند دل امام زمان(عج) را از حیات خود، راضی و خشنود نگاه دارند، بسم الله! اسلام به سربازان جبهه علم و فرهنگ، نیاز مبرم دارد.

منبع روایات: ثقةالمحدثین مرحوم شیخ عباس قمی، کتاب تتمةالمنتهی در تاریخ خلفا، ص 152

  • سیدحمید مشتاقی نیا

امام جمعه باید با ظرفیت باشد

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۷، ۰۷:۱۱ ب.ظ

رهبر معظم انقلاب را ببینید. همین ماه رمضان امسال، دانشجوی هتاک هم توانست مقابل ایشان بایستد و حرف های بعضا مزخرفش را بی واهمه بیان کند.

امام جمعه ای که خودش را نماینده رهبر در یک شهر می داند باید از این شیوه پیروی کند.

این که یک امام جمعه فقط تمایل به شنیدن به به و چه چه داشته باشد و به خاطر نقد دلسوزانه چند نفر از بسیجیان و طلاب انقلابی نسبت به خود یا داماد و سایر بستگان و منتسبانش بخواهد که زمین و زمان را به هم بدوزد تا منتقدان را به دادگاه کشانده و به خیال خام خود دهانشان را ببندد کاری بچه گانه و عبث است که جایگاه منتسبان به دستگاه ولایت را در منظر عموم تخریب می نماید.

جالب آن که این فرد از سر دو رویی و نفاق شهامت نداشته باشد حرفش را رک و صریح بیان نموده و با تکذیب پیاپی این فشار قضایی و امنیتی، شخصیتی دوگانه و بزدلانه از خویش به نمایش بگذارد. منتقد، دشمن نیست و انتقاد، تضمینی برای حرکت در مسیر اصلاح امور است. نمی شود سال ها از احکام امر به مروف و نهی از منکر گفت و در مقام عمل، تحمل شنیدن آن را از زبان و قلم دیگران نداشت.

یک نکته را هم باید یادآوری کرد که دست و بال بچه های حزب اللهی در مواجهه با معدود چهره های خامی که با رفتارهایی این چنین، چهره نظام را مخدوش می سازند، بسته نیست؛ در این خصوص خبرهای خوبی در راه است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یادی از شب های پیشاور!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۵ تیر ۱۳۹۷، ۱۱:۵۶ ق.ظ


دو سه سال مانده به پیروزی انقلاب و دو سه سال بعد از آن، اوج اقبال عمومی نسبت به فرهنگ کتابخوانی در کشور ایران بود. آن روزها کمتر خانه ای را می شد پیدا کرد که کتاب یا جزوه ای از شهید مطهری و دستغیب و احیاناً شریعتی و ... در آن یافت نشود. جوّ کتابخوانی و مطالعه و نشستن پای سخنرانی و بحث و جدل های سیاسی و فلسفی و ... به حدی غالب بود که باید انقلاب اسلامی را از اساس یک انقلاب فرهنگی دانست.

یکی از کتاب هایی که آن سال ها در خانه اکثر انقلابیون و مذهبی ها پیدا می شد کتاب قطوری به نام "شب های پیشاور" بود. انتخاب یک عنوان جذاب برای این اثر و البته حجم انبوه صفحات آن در نگاه نخست، بیننده را به این اشتباه می انداخت که لابد با یک اثر داستانی بلند سر و کار دارد. اگر چه ظرافت های داستانی به شکلی اندک و مناسب در این کتاب به چشم می خورد اما شب های پیشاور در واقع یکی از جامع ترین آثار علمی در دفاع از مبانی اندیشه تشیع و پاسخ مستدل به شبهات برادران اهل سنت می باشد که با قلم توانای عالم فرزانه، مرحوم سلطان الواعظین شیرازی به نگارش درآمده است.

 تورّقی اندک بر این اثر نفیس و فاخر، هر خواننده علاقمند به اندیشه ناب اسلام را به مطالعه کامل آن ترغیب می کند. هنوز هم برای کسانی که می خواهند دستی پر در مقابل هجمه کنندگان به باور شیعه داشته باشند مطالعه شب های پیشاور می تواند بسیار مفید و کاربردی باشد.

آیا ایرانیان از سر سیاست ورزی، اسلام و تشیع را برگزیده اند؟ آیا واژه تشیع جعلی بوده و از انحراف در دین نشأت می گیرد؟ اگر صحابه رسول خدا معصومند چرا اهل سنت از صحابه ی مانند سلمان و ابوذر و مقداد و عمار پیروی نمی کنند؟ آیا فرزندان دختر پیامبر (ص) ذریّه آن حضرت محسوب می شوند؟ و ... این پرسش ها و ده ها سؤال مشابه دیگر، از جمله مسائلی است که با دقت و به صورت مستند در شب های پیشاور مورد کند و کاو قرار گرفته است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درسی برای تمام فصول!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۵ تیر ۱۳۹۷، ۰۹:۴۴ ق.ظ


شهید حسن خجسته، شهردار رینه آمل

 تـولـد:  3/4/1340 آمل
 شهادت: 13/2/1367 جزیره مجنون

شب بود. تعدادی از مسئولان شهرداری برای جلسه کاری به منزل ما آمدند. حسن آقا از جیب خودش شیرینی خرید و برای پذیرایی آورد. گفتم: مگر جلسه کاری نیست؟ چرا از پول شهرداری خرید نمی کنی؟!

گفت: همه شیرینی ها را که آنها نمی خوردند. تعدادی هم زیاد می آید و می ماند برای اهل خانه. نمی خواهم پول بیت المال در جایی که لازم نیست، صرف بشود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در تعقیب "آن روی ماجرا"!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۵ تیر ۱۳۹۷، ۰۹:۳۳ ق.ظ

با خبر شدم روز گذشته، مأموران انتظامی بابل به منزل یکی از کارمندان بیکار شده مجتمع تفریحی پردیس رفته و به ظن ارتباط وی با کانال آن سوی ماجرا، درصدد ضبط موقت وسایل ارتباطی وی برآمدند که ظاهراً جز یک عدد گوشی، چیز دیگری در خانه نداشت.

در این خصوص تذکر چند نکته را لازم می دانم:

یک- در ظاهر ساده ترین ولی بدترین روش برای کشف مدیریت یک کانال و شناسایی ادمین آن تجسس از وسایل ارتباطی افراد مظنون است. این اقدام در وهله نخست، از نظر اخلاقی منجر به بدبینی نسبت به عوامل قضایی و انتظامی خواهد شد چه این که به طور معمول همه افراد در گوشی یا لپتاپ خود تصاویری از خانواده شان نگهداری می کنند که از این باب، تفتیش لوازم ارتباطی شخصی را ورود به حریم خصوصی خویش تلقی می نمایند. پیشتر نیز نوشتم که یک علت اصلی برای عدم اقبال عمومی نسبت به نرم افزارها و برنامه های رسانه ای تولید داخل و ترجیح شبکه های موبایلی بیگانه، بدبینی نسبت به نهادهای نظارتی و تصور اشتهای آنان برای ورود به حریم خصوصی افراد است که این گونه وقایع متأسفانه منجر به تشدید این باور خواهد شد.

با توجه به ناآشنایی اغلب مسئولان قضایی و قضات محترم با فضای مجازی لازم است این نکته را مورد تأکید قرار دهم که اگر نتوان از نظر فنی (اعم از ردیابی سیمکارت و یا امواج اینترنت) و یا در یک فرآیند اطلاعاتی، کانالی را مورد شناسایی قرار داد، بازرسی فیزیکی از لوازم ارتباطی مظنونین، راه به جایی نبرده و جز کدورت نسبت به نهادهای مرتبط با نظام ثمره ای نخواهد داشت. وقتی ادمین یک کانال غیرمجاز متوجه این شیوه از تعقیب برای شناسایی می شود طبعاً از سیم کارت، گوشی و لپتاپ خود و خانواده اش و محل استقرار خود برای مدیریت کانال استفاده نمی کند. در این باره توصیه می شود از اهل فن و متخصصین بی غرض، تحقیق و مطالعه بیشتری صورت بگیرد.

دو- مطالب کانال آن روی ماجرا را لزوماً تأیید نمی کنم اما آن گونه که حقیر از محتوای آن متوجه شده ام جمعی از کارگران و کارمندان بیکار شده یک مجتمع تفریحی مدعی طلب خود بابت مدت همکاری شان با مجموعه مذکور هستند. لازم است دستگاه قضا که به فرموده رهبر معظم انقلاب مکلف به جلب اعتماد عمومی است، همان گونه که در کشف ادمین این کانال جدیت نشان داده است به اطلاع مردم برساند که در ماه های اخیر برای احقاق حقوق طلبکاران این مجموعه چه قدمی برداشته است.

سه- برای چندین بار یادآور می شوم فضای مجازی حتی در محدوده شهر خودمان هر روز شاهد انتشار مطالبی سخیف در هجو  ارزشهای اسلامی و وهن نسبت به باورهای دینی و انقلابی است که متأسفانه اقدامی برای کنترل و پیگرد آن مشاهده نمی شود. همچنان این سوال اساسی در ذهن ها جریان دارد که چرا تا وقتی پای نقد و اعتراض به نهاد یا فردی خاص در شبکه های مجازی باز نشود، واکنشی نسبت به آن چه در شهر بی کلانتر رسانه های مجازی می گذرد، از سوی متولیان امر نشان داده نمی شود؟ به راستی اهمیت کدام یک از این دو مقوله بیشتر بوده و در کدام یک از این موارد مسئولیت بیشتری بر گرده نهادهای قضایی و نظارتی سنگینی می کند؟

چهار- آن گونه که شنیده ام برخورد مأموران انتظامی بابل در مواجهه با فرد مظنون یا متهم و نحوه ورود به منزل، بر مبنای حفظ کرامت انسانی و به صورت محترمانه بوده که به نوبه خود از این دوستان تشکر می کنم.

پنج- یکی از مسئولان ارشد قضایی استان که بنده ارادت خاصی نسبت به ایشان دارم چندی پیش تماسی داشت و از این حقیر خواست مسائل مرتبط با حوزه قضا را در رسانه طرح نکنم. جهت اطلاع سایر دوستان قضایی که احتمالاً با این بزرگوار همفکر باشند، تذکر این نکته را بنا بر تجربه مورد تأکید قرار می دهم که با توجه به آلودگی فضای رسانه و تحریک ممتد جامعه نسبت به ارکان نظام، ورود هوشمندانه طلاب و بسیجیان در رفع شبهات و دفاع از ضعفا تقویت اعتماد عمومی نسبت به تفکر انقلاب اسلامی را به همراه داشته و فرصت موج سواری را از رسانه های بدخواه بیگانه سلب می نماید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تبریک به قلم های آزاده

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۷، ۰۵:۳۶ ب.ظ

14 تیر، روز قلم را به همه نویسندگانی که دستشان قلم شد؛ اما قلم از دستشان نیفتاد، به نویسندگانی که دار و ندارشان را برای یک لقمه نان فروختند؛ اما قلمشان را نه و به همه نویسندگان آزاده جهان که پایشان زنجیر شد؛ اما قلمشان در زنجیر نماند تبریک عرض می کنم.

شک ندارم هر قدر آمار نویسندگان دادگاه رفته یک مملکت بالاتر باشد، سرافکندگی حکومتشان بیشتر خواهد بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نماز، بی بهانه!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۷، ۰۷:۲۰ ق.ظ

شهید مهدی زین الدین را چه در زمان حیات دنیایی اش و چه در خاطرات بعد از شهادتش، به تقیّد نسبت به نماز اول وقت می شناسند. او به نماز عشق می ورزید و موقعی که وقت اذان می شد از مهم ترین کارهای خود دست می شست و در هر نقطه ای که بود می ایستاد و نماز می خواند.

مهدی زین الدین فرمانده لشکر بود و در سخنرانی هایش از نیروهای خود دعوت می کرد تا نسبت به نماز اول وقت و جماعت، اهتمام بیشتری نشان بدهند.

به طور معمول، جلساتی که با فرماندهان داشت طولانی می شد و به وقت اذان می رسید. وقتی جلسه را تمام می کردند، بعضی نیروها بهانه می آوردند که ممکن است به نماز جماعت نرسند و بهتر است هر کس نماز خودش را بخواند و ...

مهدی زین الدین برای این موضوع فکری کرد. او با یکی از روحانیون حاضر در لشکر هماهنگ کرد که به محض آغاز اذان و اتمام جلسه، خودش را به اتاق جلسات برساند و نماز جماعت را همان جا برای فرماندهان و مسئولان اقامه کند. این طوری دیگر کسی نبود که از نماز جماعت جا بماند.

بر اساس خاطره ای از همرزم شهید مهدی زین الدین، آرشیو خاطرات کنگره سرداران شهید استان قم


  • سیدحمید مشتاقی نیا

از جنس مردم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۷، ۰۷:۱۱ ق.ظ

صورتش گُر گرفته بود و آتش غضب از چهره اش زبانه می کشید. معلوم بود ناراحتی و غصه حسابی به او فشار آورده است. آمد داخل اتاق، رو به روی حاج آقا نشست و همان اول کار، شروع کرد به سر و صدا و داد و بیداد و توهین و ...!

لنگ مخارج جهیزیه دخترش بود. می گفت به هر دری زده نتوانسته پول خرید جهیزیه را جور کند. می گفت از خانواده داماد خجالت می کشد که جهیزیه دخترش درست و حسابی نباشد.

بعد با عصبانیت و به تندی حاج آقا را خطاب قرار داد و گفت: شما نماینده مجلس هستی. حقوق آن چنانی می گیری. همه چیز برای شما فراهم است. راحت می خورید و می خوابید. خرتان از پل گذشته است. زندگی تان از این رو به آن رو شده. اگر ما انقلاب نمی کردیم شما شیخ ها الان باز هم باید با فقر و تنگدستی دست و پنجه نرم می کردید. حالا که مسئول شده اید فقط به فکر خودتان هستید؟ پس ما مستضعفین چه؟ حال ما را چه کسی درک می کند؟ ...

حاج آقا با آرامش و متانت اجازه داد تا او حرف هایش را بزند و دلش را خنک کند. بعد دست او را گرفت و به منزل برد تا با هم چای بنوشند.

مرد وقتی بیرون می آمد، باز هم صورتش سرخ بود. این بار اما خجالت می کشید که در صورت حاج آقا نگاه کند. وضع زندگی ایشان را که دید دیگر رمقی برای اعتراض نداشت. فکرش را نمی کرد آیت الله فاضل که نمایندگی مردم بابل در مجلس را برعهده دارد و در مقام تولیت مدرسه فیضیه، وجوهات بسیاری در اختیارش قرار می گیرد در خانه اش حتی فرش هم نداشته باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رنگ ها و انگ ها!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۷، ۰۷:۰۶ ق.ظ

همان روزی که حسن روحانی از ضرورت ایستادگی مقابل دشمن سخن می گفت، به شورای نگهبان نامه زد و درخواست تأیید سریع و بی چون و چرای مفاد قانون fatf را مطرح کرد، از برجام به عنوان راه حلی مناسب برای بحران های منطقه ای یاد کرد و بر استمرار آن تأکید نمود، کمترین تحرکی برای تقویت بینه دفاعی کشور و یا برخورد با مفاسد اقتصادی اطرافیانش نشان نداد، دور زدن قانون فیلتر تلگرام را در راستای حفظ منافع سیاسی طیف خاص دنبال نمود، هیچ برنامه ای برای رسیدگی بیشتر به معضلات اقتصادی و حمایت از محرومان ارائه نداد و ...

اما خوب، برای خیلی از آقایان، حرف مهم تر از عمل است. بعد همین افراد سست بنیانی که با دیدن چراغ سبز آنهم در کوچه بن بست، زود از لب و لوچه شان آب راه می افتد می شوند عمار انقلاب و مجسمه بصیرت، بقیه هم باید مطیع باشند که یک وقت انگ نخورند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

امام کدام دین را افیون ملت ها می دانست؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۷، ۰۱:۴۲ ب.ظ

حرفی که مارکسیست ها روی زبان ها انداختند و در بسیاری از جوامع دین گریز و ناآشنا با حقایق عالم مورد توجه قرار گرفت مبنی بر این که دین افیون ملت هاست، متکی بر اندیشه ای است که شناختش از دین در سطح قرائت فردی و انزوا طلبانه از ادیان آسمانی است.

امام خمینی(ره) در پیام تاریخی خود خطاب به میخاییل گورباچف، با بیان ادله ای، دین حقیقی و اسلام کامل و تحریف ناشده را مصون از این تلقی مارکسیستی دانسته و البته به وضوح به تبیین قرائت ناقص دیندارانی می پردازد که مذهب و آیین وحی را با تحریف و انحصار در شئون فردی و غیراجتماعی، به عنصری تخدیر کننده برای جوامع انسانی تبدیل می سازند.

به عبارت دقیق تر، امام(ره) در جایگاه یک اندیشمند اسلامی، مخدر بودن دین و هر نوع اندیشه ای را ممکن می داند؛ اما امکان وقوع آن منوط به گریز از حقایقی است که در بطن دین نادیده انگاشته شده است. امام معتقد است که انقلاب اسلامی ایران، جلوه ای شکوهمند از اسلام اصیل و ناب محمدی(ص) است که انسان را از انزوا و غربت و مظلومیت بیرون کشیده و مردانگی و غیرت در مقابل زیاده خواهی مستکبران را احیا نموده و نشاط و پویایی جامعه را در گروی خودباوری و استقلال طلبی برمی شمارد:

"راستی مذهبی که ایران را در مقابل ابرقدرتها چون کوه، استوار کرده است، مخدر جامعه است؟ آیا مذهبی که طالب اجرای عدالت در جهان و خواهان آزادی انسان از قیود مادی و معنوی است، مخدر جامعه است؟

آری مذهبی که وسیله شود تا سرمایه های مادی و معنوی کشورهای اسلامی و غیراسلامی، در اختیار ابرقدرتها و قدرتها قرار گیرد و بر سر مردم فریاد کشد که دین از سیاست جدا است، مخدر جامعه است. ولی این دیگر، مذهب واقعی نیست، بلکه مذهبی است که مردم ما آن را مذهب آمریکایی می نامند."

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ریشه بعضی از معضلات شهر

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۷، ۱۲:۰۳ ب.ظ

اگه نفرات اول یک شهر سطح فکری و عملی پایینی داشته باشن چاره ای نمیمونه جز اینکه سایر مسئولین رو هم از بین مستضعفین فکری انتخاب کنن تا عیب و ضعف بزرگان مخفی بمونه

  • سیدحمید مشتاقی نیا

12 تیر و دم خروس مدعیان وطن پرستی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۷، ۰۵:۰۹ ب.ظ

وقتی سرنشینان شناور آمریکایی متجاوز به حریم آبهای ایران، توسط مرزبانان کشورمان دستگیر شدند خیلی از همین روشنفکرنماها داد اعتراضشان به هوا رفت و حس انسان دوستی شان خرج تظلم خواهی برای سرباز دشمن شد.

امروز دوازدهم تیرماه است. روزی که هواپیمای مسافربری ایران توسط نیروی دریایی ارتش آمریکا در آبهای نیلگون خلیج فارس هدف قرار گرفت و حدود سیصد تن از مرد و زن و کودک بیگناه در این حمله ناجوانمردانه به شهادت رسیدند.

تمام زندگی همین دست روشنفکرنماها را در این سال ها زیر و رو کنید کمترین موضعی در تقبیح جنایت وحشیانه ایالات متحده نخواهید دید.

نکته اینجاست که همین طیف بیشترین داعیه وطن پرستی را داشته و همچنان شعار انسان دوستی سر می دهند!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کدام فرهنگ؟ کدام رسانه؟

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۷، ۰۹:۲۶ ق.ظ

شهید سید مرتضی آوینی


یکی از مبنایی ترین آموزه هایی که در بحث سواد رسانه باید مورد توجه قرار بگیرد، فراتر از شناخت گزاره های مکتب ژورنالیسم، احیای مولفه های جان بینی توحیدی و شناخت تفاوت های آن با ماهیتی است که رسانه در کلیّت اندیشه مادی غرب، دنبال می کند. سواد رسانه در وهله نخست به معنای آگاهی از نقطه مطلوبی است که در مبانی فرهنگ غرب به منظور تسخیر اندیشه انسان و بازداری آن از استقلال در برابر امیال نفسانی مورد توجه بوده که برخلاف شعار فریبنده آزادی اندیشه، در واقع اسارت فکر و فراغت از درک حقایق فطری و الهی را مدّنظر دارد.

شناخت مبانی اندیشه دین و تعارض آن با رویکرد مادی غرب و هر آن چه که پدیده تحت استیلای فرهنگ غرب به حساب می آید، آحاد جامعه را در برابر خدعه ها و اهداف نا آشکار و فریبنده رسانه در همه اشکال هنری یا مجازی و ...، بیمه نموده و شیوه به خدمت درآوردن پدیده های فرهنگی مخلوق مکاتب مادی را به همگان می آموزاند.

سیدالشهدای اهل قلم، سید مرتضی آوینی عبارتی عمیق و خواندنی در این خصوص دارد:

"در اینکه تمدن اروپایی چگونه توانسته است بر همه‌ی تمدن‌های دیگر عالم غلبه یابد و به صورت یک «فرهنگ غالب و مسلط» جهان را به یک دهکده‌ی واحد تبدیل کند سخن بسیار است، اما هرچه هست، این امری است که تقریباً وقوع یافته و اگر نمونه‌ای چون انقلاب اسلامی ایران وجود پیدا نمی‌کرد، جز در نزد معدودی اهل نظر، هیچ جای تردید در احکام کلی تمدن جدید نمی‌توانست وجود داشته باشد.
محتوای ارتباطات در این دهکده‌ی جهانی «اطلاعات» است، «اطلاعاتی منشأ گرفته از فرهنگ مسلط جهانی که فرهنگ تمدن اروپایی است و نظام ارزشی ملازم با آن». این فرهنگ سلطه‌گر و سلطه‌گرا برای مبدل کردن جهان به یک دهکده‌ی واحد، همه‌ی نظامات لازم را نیز تأسیس کرده است: اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر، سازمان ملل متحد، شورای امنیت و … از همه‌ مهم‌تر تفکر ـ یا شبه‌تفکر ـ مبتنی بر مشهورات علمی که آن را «فلسفه‌ی علمی» می‌گویند. «فلسفه‌ی علمی» جو فروش گندم‌نمایی است که می‌خواهد با استنباط احکام کلی از مجموعه‌ی اطلاعات علمی، که جز در محدوده‌ی نسبت‌ها و اسباب نمی‌توانند واجد هیچ کلیت و عمومیت و یا اطلاق باشند، فلسفه‌نمایی کند و جانشین تفکر فلسفی شود.
این هست که شبکه‌ی جهانی ارتباطات، در طول ده‌ها سال، فرهنگ واحدی را که بر همین شبه تفکر علمی مبتنی است در سراسر زمین اشاعه داده است و اکنون اعتبارات عقلی ـ و یا بهتر بگوییم اعتبارات وهمی یا شبه‌عقلی ـ عموم انسان‌هایی که با رسانه‌های گروهی در سراسر جهان ارتباط دارند به چیزی جز احکام پوزیتیویستی و کفرآمیز تمدن جدید حکم نمی‌کند، اما از سوی دیگر، اگر آنچنان که در علم ارتباطات می‌گویند «تفکر، حاصل ارتباطات است»، چرا در جهان امروز نمونه‌ای چون انقلاب اسلامی ایران فرصت وقوع داشته است؟ ...

این جمله را که «باید فرهنگ شنوندگان و بینندگان محترم را ارتقا داد» روزی چند بار در رسانه‌های مختلف می‌خوانیم و می‌شنویم، اما بسیار کم پیش می‌آید که درباره‌ی فرهنگ و ماهیت آن نیز سخنی بگویند. اگر بپرسیم: «آقا، مقصود شما کدام فرهنگ است؟»، همه تصور می کنند که ما به تازگی از یکی از کرات دیگر منظومه‌ی شمسی به زمین آمده‌ایم؟ مفهوم فرهنگ و اطلاعات را ثابت فرض می‌کنند و فقط در باب نحوه‌ی انتقال و ارتقای آن بحث می‌کنند. نتیجه‌ی عملی ارتقای آن فرهنگی را که موردنظر آنهاست می‌توانید در مردم مغرب زمین و عادات و تعلقات آنها نظاره کنید؛ یعنی به عبارت روشن‌تر، مراد از فرهنگ، «فرهنگ توسعه‌ی تکنولوژیک اقتصادی و آزادی‌های لیبرالیستی ملازم با آن است» و مراد از اطلاعات، «اطلاعات و معلوماتی که بتواند در طریق یک چنین توسعه‌ای مفید فایده باشد» و یک بار دیگر به آنچه در آغازین این مطلب عنوان شد بازگردیم: 
«تعبیر دهکده‌ی جهانی لامحاله بدین معناست که ساکنین این دهکده‌ی واحد شریعت واحدی را نیز پذیرفته‌اند … مهم‌ترین حوزه‌ای که نظام فرهنگی را صورت می‌بخشد همین جهان‌بینی است که با تبدیل یافتن به نشانه‌ها و علائم قابل انتقال سمعی و بصری، عنوان اطلاعات پیدا می‌کند. اگر نخواهیم معترض فرهنگی شویم که اکنون از طریق شبکه‌ی جهانی ارتباطات در سراسر جهان اشاعه می‌یابد، این قدر هست که این فرهنگ با جهان‌بینی و جهان‌شناسی خاصی همراه است که مختص به خود اوست و با هیچ فرهنگ و یا شریعت دیگری جمع نمی‌شود»."

شهید آوینی مقاله تکنولوژی ارتباطات

  • سیدحمید مشتاقی نیا