اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۱۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هنر» ثبت شده است

لبخندگل زیباست

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۱ تیر ۱۴۰۲، ۰۳:۵۲ ب.ظ

عکس لبخند گل - عکس نودی

 

وقتی به گل ها نگاه می کرد خیلی خوشحال می شد. توی دلش می گفت: مگه از گل قشنگ تر هم داریم؟

گل ها رنگ های مختلفی دارن. یکی از یکی زیباتر هستن. انگار دارن به همه لبخند می زنن. گاهی با خودش می گفت: کاش من هم مثل گل ها بودم. همیشه زیبا بودم و همیشه آدم ها با دیدن من خوشحال می شدن و روی لبشون لبخند می نشست.

اون روز وقتی هیزم های پیرمرد رو زمین گذاشت، کمرش رو صاف کرد، عرق صورتشو پاک کرد و خواست از او خداحافظی کنه احساس کرد تو چشم های پیرمرد اشک حلقه زده.

پیرمرد کلاهش رو از روی سرش برداشت و از روح الله تشکر کرد که با این قد کوچیکش به او کمک کرده و اینهمه هیزم رو که برای فروش جمع کرده به پشتش کشیده و تا خونه اون آورده. دست های پیرمرد دیگه قوت سابق رو نداشت و زود خسته می شد. لباس های روح الله کثیف شده بود. با دست زد روی لباسهاش و خاک ها رو ریخت.

روح الله لا به لای درخت های جنگل می دوید و بازی می کرد. پیش خودش می گفت: زیباترین موسیقی دنیا همین صدای پرندگانه.

بعضی از بچه های همسایه اسباب بازی داشتن. او دید که خواهر کوچکش اسباب بازی نداره. یک بار که داشت بین درخت های جنگل می چرخید فکری به خاطرش رسید. تکه هایی از چوب درخت هایی که روی زمین ریخته بود رو جمع کرد. به چوب ها که نگاه می کرد هر کدوم شبیه یه اسباب بازی بودن. با اونها تفنگ و عروسک چوبی و تیر و کمون درست کرد و برد هدیه داد به خواهرش.

خواهرش با دیدن این همه اسباب بازی خیلی خوشحال شد. وقتی خندید قیافه ش شبیه گل ها شده بود حتی از گل ها هم زیباتر.

اون روز که بین راه مدرسه با هم قرار گذاشتن و چکمه هاشون رو با هم عوض کردن باز هم خواهرش مثل گل ها شده بود. هوا بارونی بود و زمین حسابی گلی شده بود. خواهر کوچولو باید صبح ها به مدرسه می رفت و روح الله که دو کلاس بالاتر بود بعد از ظهرها.

ظهر با هم قرار میذاشتن جایی وسط جنگل می ایستادن و چکمه هاشون رو عوض می کردن. به نوبت از چکمه سالم استفاده می کردن که جوراب هاشون تمیز بمونه. اونی که می خواست خونه بمونه چکمه پاره رو با خودش می برد.

پدر و مادرشون وقتی متوجه شدن بچه ها از اونها نخواستن که براشون چکمه نو بخرن به هم دیگه نگاه کردن و لبخند زدن. خدا رو شکر کردن که بچه های خوبی دارن.

چند بار سر سفره هم وقتی روح الله بهانه می آورد که زیاد گرسنه نیست تا سهم بیشتری از غذا به برادرها و خواهرهاش برسه خوشحالی اونها رو می دید خودش هم ته دلش احساس خوبی پیدا می کرد و آروم طوری که بقیه متوجه نشن زیر لب لبخند می زد.

بعضی بچه ها وقتی فهمیدند روح الله برای خواهرش اسباب بازی درست کرده ازش خواهش کردن برای اونها هم این کار رو انجام بده. روح الله دلش نیومد ناراحتشون کنه. رفت جنگل و باز هم چوب هایی رو جمع کرد و با چسبوندن و بستن اونها تونست چند اسباب بازی خوشگل درست کنه و به دوستاش هدیه بده. دوست های روح الله اسباب بازی ها رو می گرفتن و دنبال هم دور درخت ها می دویدن و کنار گل ها می ایستادن و لبخند می زدن. روح الله هم از خوشحالی اونها خوشحال می شد.

یک روز روح الله داشت توی ده قدم می زد. چشمش به پیرزنی افتاد که میوه و سبزی های فراوونی رو داره با خودش به سمت جاده می بره. معطل نکرد. پیرزن نفس نفس می زد و معلوم بود حسابی خسته شده. روح الله دوید و رفت جلو و سلام و علیکی کرد و سبد میوه ها رو از دست پیرزن گرفت تا براش ببره سر جاده.

پیرزن خیلی خشوحال شد و دعاش کرد. گفت که اینها رو باید ببره شهر بفروشه. تا لب جاده باید بره بایسته تا مینی بوس از راه برسه. از گرم شدن هوا گله داشت و می گفت که دیگه پیر شده و قوّت گذشته رو نداره و بردن این همه میوه و سبزی تا سر جاده براش سخت شده. بعدش هم شروع کرد درد و دل کردن و از اوضاع زندگی خودش و بچه هاش تعریف کرد. روح الله ساکت بود و حرف های پیرزن رو گوش می داد. گاهی توی دلش می گفت ایشالله یه روز بزرگ میشم میام به این پیرزن یا همه اونهایی که نیازمند هستن کمک می کنم، می برمشون دکتر، براشون لباس خوب می خرم و...

تو همین فکرها بود که دیگه رسیدن به سر جاده. روح الله خواست برگرده اما فهمید حرف های پیرزن هنوز تموم نشده و باز هم دلش می خواد از خاطرات خودش تعریف کنه.

چیزی نگفت لبخند زد و ایستاد تا پیرزن باز هم براش حرف بزنه و دلش سبک بشه.

بالاخره صدای مینی بوس از دور شنیده شد. پیر زن هم متوجه شد که دیگه باید خداحافظی کنه.

شروع کرد برای روح الله دعا کردن. از خدا خواست که عاقبت به خیر بشه و به آرزوهاش برسه. گفت: پسرم خودم فهمیدم که این سبد میوه چقدر برات سنگین بود اما با همین قد کوچیکت اونو واسه من تا این جا آوردی و هیچی نگفتی. خودم فهمیدم کار داری و میخوای بری اما دیدی دلم میخواد حرف بزنم ایستادی و باز هم به حرف های من گوش دادی تا دلم سبک بشه و خوشحال بشم. الهی خدا هم تو رو خوشحال کنه.

مینی بوس که رسید جلوی پای پیرزن ترمز کرد. شاگرد راننده در رو باز کرد و انگار که از قبل پیرزن رو می شناخت کمک کرد تا میوه ها و سبزی ها رو ببره داخل مینی بوس.

پیرزن باز هم برگشت و موقع خداحافظی به صورت روح الله نگاه کرد. لبخند قشنگی روی لبهاش بود. روح الله با خودش گفت این پیرزن از هر گلی زیباتره.

مینی بوس غرشی کرد و راه افتاد. شاگرد راننده هم که متوجه شده بود روح الله نسبتی با پیرزن نداره و فقط واسه کمک تا این جا اومده سرشو از پنجره بیرون آورد و برای او دست تکون داد.

روح الله به گل های کنار جاده نگاه کرد. با خودش گفت: آدم ها وقتی لبخند میزنن از گل ها هم قشنگ تر میشن. اگه میخوایم دنیا قشنگ تر بشه باید کاری کنیم آدم های بیشتری لبخند بزنن.

خودش هم لبخندی زد و دوید طرف روستا. چشمش به بادبادک ها افتاد. بادبادک هایی که با دست های خودش برای بچه ها درست کرده بود. روی اونها با ذغال، چشم و ابرو و دماغ و دهن کشیده بود. بادبادک ها توی باد می چرخیدن و چشم تو چشم روح الله لبخند می زدن.

یادش اومد حالا که هوا گرم شده و تابستونه و بارون کمتری می باره باید حواسش بیشتر به گل ها باشه و بهشون آب برسونه.

(داستان کودک با الهام از خاطرات شهید مدافع حرم سید روح الله عمادی)

  • سیدحمید مشتاقی نیا

روحش شاد

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ۰۵:۱۴ ب.ظ

هنر نیوز - سریال «وضعیت سفید» به کنکاش روابط آدم‌ها می‌پردازد

 

راستش را بخواهید آنقدر سلبریتی ها گند زده اند و با روحیه تفرعن و تبختر و خودستایی و ... جامعه را به سراشیب سقوط سوق داده اند که وقتی به هنرمندی بی حاشیه میرسیم باید بیشتر قدرش را بدانیم.

در میان جماعت خودباخته ظاهرنما و سطحی نگری که اغلب نه به همسرشان وفادار می مانند و نه به حیات خدادادی شان چه برسد به میهن و مردم، امثال اسماعیل سلطانیان را باید سر دست گرفت. نقش آفرینی های او در تئاترهایی که در جبهه های نبرد اجرا میشد از جمله صفحات ارزشمند کتاب هنر در تاریخ دفاع مقدس است. روحش شاد و همنشین شهدا.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دریغ از یک تحقیق ساده

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۱ خرداد ۱۴۰۲، ۰۵:۵۹ ب.ظ

وصیت نامه ی شهید احمد مشلب

 

خانه مستند انقلاب اسلامی و سازمان فرهنگی رسانه ای اوج با همکاری سفارت ایران در بیروت و صرف هزینه و به کار گیری خدم و حشم یک مستند نیم ساعنه درباره زندگی شهید رعنای حزب الله، احمد محمد مشلب ساخته اند که در اشتباهی عجیب دوبار ابتدای فیلم مدعی میشوند پدر احمد هم به شهادت رسیده است! در حالی که به خودشان زحمت نمی دهند تصویری از مزار این پدر شهید فرضی و یا لااقل عکسی از چهره او نشان بدهند. زحمت نکشیده اند حتی وصیتنامه شهید را بخوانند که خطاب به پدرش عباراتی را به یادگار گذاشته است. لااقل از سلام بدرالدین، مادر شهید سوال میپرسیدند همسرش کجاست به آنها میگفت در قید حیات بوده و کسب و کاری دارد.

دوستانی که مدعی تولید کار هنری بین المللی هستند دستکم بدیهیات پژوهشی را مراعات کرده که اثرشان در کشور هدف مورد تمسخر و طرد قرار نگرفته و دم و دستگاه عریض و طویلشان بی اعتبار نشود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حواست هست کجا ایستاده ای؟

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۹ خرداد ۱۴۰۲، ۰۸:۵۹ ق.ظ

بگو بخند | شبکه نسیم

 

برنامه بگو بخند را دوست دارم و گاهی نگاه میکنم. داوران برنامه هم چهره های محبوبی هستند اما خب باید دقت کنند که در چه جایگاه حساسی قرار دارند و یک حرف و نکته و حرکت آنها ممکن است چه بازخوردی در افراد یا حتی جامعه داشته باشد.

دو شب پیش دو جوان 18 و 20 ساله نمایشی را اجرا کردند که البته ضعیف بود. داوران برنامه بی رحمانه و بدون در نظر گرفتن این واقعیت که به صرف یک کار نمیتوان درباره تمام توانایی های هنری فرد قضاوت کرد از آن دو جوان خواستند برای همیشه از عرصه بازیگری کنار رفته و حتی در این باره اظهار نظر هم نداشته باشند! آقای شکیبا از آنها خواست دنبال رشته دیگری بروند، بنفشه خواه با تمسخر گفت در اول دبستان از این دو بهتر تئاتر کار می کرده است و اگر در این سالها اعتماد به نفس مشابه آنها را داشته حتما به جایی میرسید، خانم نظام دوست اجازه نظر دادن به آنها را نداد و با خشم گفت که حق ندارند تئاتر آزاد را زیر سوال ببرند، برق نورد هم با عتاب سخن گفت و...

هر سخنران و نویسنده و بازیگری ولو موفق باز هم گاهی کار ضعیف ارائه می دهد. داوران برنامه باید حواسشان باشد جلوی چشم هزاران بیینده این طور توی ذوق دو جوان نزده و صرفا درباره همان چند دقیقه کاری که ارائه شده نظر بدهند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هنرمند یعنی آلپاچینو در 83 سالگی!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۴ خرداد ۱۴۰۲، ۰۸:۱۰ ق.ظ

اتفاق جذاب برای آل پاچینو در ۸۳ سالگی

 

بازیگر «پدرخوانده» که پیش از این یک پسر ۳۳ ساله و یک دوقلوی ۲۲ ساله از ازدواج‌های قبلی‌اش دارد، در انتظار تولد چهارمین فرزند خود از شریک زندگی جوان و ۲۹ ساله خود «نور الفلاح» است. او در سال ۲۰۱۴ درباره پدر بودن با نیویورکر صحبت کرد و گفت که داشتن فرزند، حلقه مفقوده‌ای بوده است که او از زمانی که پدرش او و مادرش را در کودکی ترک کردند، احساس می‌کرده است.

او همچنین گفته بود: «آگاهانه می‌دانستم که نمی‌خواهم مانند پدرم باشم. من سه فرزند دارم و در قبال آنها مسؤولم، من بخشی از زندگی آنها هستم. وقتی من نیستم، برای من و آنها ناراحت‌کننده است».

«رابرت دنیرو» ستاره هم‌نسل «آل پاچینو» نیز اخیرا اعلام کرد که در سن ۷۹ سالگی برای هفتمین بار پدر شده و نوزاد هفتم او به تازگی به دنیا آمده است. با تولد نوزاد جدید، تفاوت سنی میان «درنا» فرزند ارشد دنیرو و کوچکترین بچه او ۵۱ سال است.

رافائل که ۴۶ سال دارد،  الیوت ۲۵ ساله و هلن گریس ۱۱ ساله به همراه یک دوقلو به نام‌های آرون و جولیان که حالا ۲۷ سال دارند، دیگر فرزندان «رابرت دنیرو» هستند.

«مخمصه» ساخته «مایکل مان» (۱۹۹۵)، قسمت دوم فیلم «پدرخوانده» محصول سال ۱۹۷۴ به کارگردانی «فرانسیس فورد کاپولا»، «قتل عادلانه» به کارگردانی «جان اونت» و «مرد ایرلندی» به کارگردانی «مارتین اسکورسیزی» ۲۰۱۹، فیلم‌هایی هستند که این دو ستاره بزرگ سینما در کنار هم مقابل دوربین رفته‌اند.

ایسنا

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی ادا اطوارت داد غربی ها را در می آورد!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۰ خرداد ۱۴۰۲، ۰۵:۲۲ ق.ظ

frauenfilmfest

 

مهشید آهنگرانی، دختر منیژه حکمت و خواهر پگاه آهنرانی است. او چند سال پیش به بهانه تحت فشار بودن و عدم وجود امنیت سیاسی در ایران از کشور کانادا درخواست پناهنگی کرد که مورد موافقت قرار گرفت.

حالا دولت کانادا گذرنامه او را رصد کرده و متوجه شده وی در یکی دو سال اخیر بارها به ایران سفر داشته است. یکبار به خاطر سر زدن به مادر، یکبار به بهانه ساخت فیلمی در انتقاد از حکومت ایران! یکبار به بهانه پیگیری بازداشت خواهرش و...

دولت کانادا هم صدایش درآمده که تو اگر در ایران از امنیت کافی برخوردار نیستی چطور میتوانی اینقدر آزادانه به این کشور سفر کرده و حتی به قول خودت در تولید فیلمی بر ضد حاکمیت آن سهم داشته باشی؟ 

گویا دولت کانادا قصد لغو اقامت و پناهنگی مهشید خانم را دارد و ایشان هم که مثل اغلب روشنفکرنماها غرب را کعبه آمال می دانست زبان به انتقاد گشوده و قوانین مهاجرت دولت فخیمه کانادا را ناعادلانه خوانده است!

دروغ گفتن، خودپسندی و منفعت طلبی گویا از ذات سلبریتی ها قابل تفکیک نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خدا در سینما هم هست!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۹:۱۵ ق.ظ

پوستر فیلم «غریب» رونمایی شد

 

اگر قرار باشد به تهیه کننده ای سفارش بدهید بابت فلان حرکت تخریبی و تهاجمی دشمن، محصولی را بعنوان پاتک فرهنگی آماده تولید کند، فارغ از هزینه اش، چقدر وقت لازم داشت تا ایده ای طرح شود بررسی و رد یا تایید شود تبدیل شود به فیلمنامه و برود به مرحله کارگردانی و انتخاب بازیگر و پیش تولید و ... حکم نان بیات را پیدا میکرد و اثر دفعی چندانی نداشت.

اما

درست در سالی که عنکبوت مقدس را برای تخریب وجهه و خاک پاشی به ساحت نورانی امام هشتم تولید میکنند این طرف همزمان فیلم بدون قرار قبلی در عرض ارادت به ساحت امام رئوف تولید و عرضه میشود و اثر پلید عنکبوتیان را خنثی می سازد.

و درست در سالی که قرار است داعیه ژن، ژیان، ئازادی از سوی گروهکهای خون آشام غرب کشور طرح شود، غریب به میدان می آید و ماهیت مدعیان دروغین و آدمکش آزادی که حتی به زنان هم نژاد خود نیز رحم نمی کردند افشا می گردد.

همان خدایی که پیرمردی را با دست خالی و سربازانی در گهواره، بر رژیم مورد حمایت ابرقدرت جهان و معروف به ژاندارم منطقه پیروز می سازد، همان خدای یاری گری مدافعان میهن که با کمترین تسلیحات در مقابل ارتش تا بن دندان مسلح و مورد حمایت بلوکهای شرقی و غربی و عبری و عربی پیروز می گرداند، خدایی که انقلاب نورانی اسلام را از گزند صدها توطئه نفاق و جدایی طلبی و کودتا و نفوذ و خیانت و تحریم و بی عرضگی و... مصون نگاه می دارد در سینما هم هست و بی آنکه بدانی و برنامه ای داشته باشی در وقت مقرر، نقشه بدخواهان را خنثی می سازد.

مواظب باشیم خدایمان را از دست ندهیم.

سلام خدا بر محمد بروجردی، سلام خدا بر ایرج نصرت زاد و همه حماسه سازان اسطوره ای و گمنام این آب و خاک که هر چند دیر اما یاد و نامشان روزی بر لوح دل وجان جوانان مجازی زده ایران غریب، حک خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دریده های روشنفکر

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۴:۵۶ ب.ظ

جنبش " می تو" در ایران از هم پاشید/ پا پس کشیدن بازیگران یکی پس از دیگری! -  وقت صبح

 

اوایل فروردین 1400، بیش از هشتصد زن از فعالان عرصه سینما طی بیانیه ای اعلام کردند که نسبت به تعرض در سینما اعتراض دارند!

همزمان خانه سینما طی بیانیه ای ضمن صحه گذاشتن بر اصل وقوع تجاوزات و تعرضات جنسی در سینما به ظلم و حق کشی رایج در پشت صحنه تولید آثار سینمایی نیز اذعان نمود تا جایی که گاه حتی مردان نیز مورد ستم چهره ها و ستاره های سینما قرار گرفته، کتک خورده و تحقیر می شوند.

به نظرم این اتفاق اگر چه در همه جای دنیا کم و پیش متداول است اما در ایران باید بیشتر مورد توجه مردم قرار بگیرد. هنوز بسیاری از مردم ساده دل ما با تماشای یک فیلم گمان می کنند فلان بازیگری که نقشش را خوب ایفا کرده میتواند الگوی مناسبی هم در زندگی آنان قرار بگیرد.

در کشور ما که سلبریتی ها مدعی روشنفکری هستند و در همه مسائل صاحب نظر بوده و انتظار دارند عنان امور فرهنگ و سیاست به تمایلات نفسانی آنان گره بخورد افشای ماهیت پلید و دغدغه های حیوانی این جماعت لازم و ضروری به نظر می رسد.

طایفه ای خوش رنگ و لعاب با درونی گندیده که در حوزه کاری شان حتی به همکاران خود رحم نداشته و به صرف دارا بودن شهرت و ترس تهیه کننده و کارگردان از نیمه کاره ماندن پروژه، هر ظلم و تعدی و زیاده خواهی در حق عوامل قراردادی فیلم که اغلب از امنیت شغلی محرومند را روا می دانند چگونه می توانند منجی جامعه و پیگیر برقراری عدالت و دفاع از حقوق محرومان باشند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پیرامون نقش شوروی سابق در ماجرای طبس چه می گویند؟

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۱:۰۵ ب.ظ

صحرای طبس تفسیر مجدد سوره فیل / تنها شهید واقعه طبس در گمنامی است -  خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency

 

در سالروز واقعه عبرت آموز طبس، اشاره به یک موضوع لازم و ضروری است.

از ابتدای وقوع این ماجرا، روایت رسمی حاکی از عملیات کماندویی ایالات متحده برای رهایی گروگان های این کشور در خاک ایران بود که طوفان شن برخاسته از کویر طبس در دل تاریکی شب، باعث برخورد دو هلی کوپتر آمریکایی گردید و منجر به لغو عملیات شد. هنوز هم بیان نشده است که کماندوهای آمریکایی از خاک کدام کشور همسایه برای ورود به ایران استفاده نمودند و چه کسی دستور خاموشی رادارهای پدافندی کشور را داده بود. البته بمباران بی معنایی که روز بعد به دستور بنی صدر خائن انجام گرفت و منجر به شهادت فرمانده سپاه طبس شد تا حدودی پرده از بعضی حقایق بر می دارد.

قرائت جمهوری اسلامی از این اتفاق، مبتنی بر امداد غیبی است. شن ها مأمور خدا برای به خاک مالیدن دماغ نمرودهای زمانه تلقی گردیدند.

بعد از حدود دو دهه از این اتفاق، مقالاتی به ظاهر افشاگرانه در خصوص چند و چون این ماجرا منتشر شد که در آن تلاش می شد تا اصل ماجرا به شکلی دیگر بیان شود. نویسندگان مجهول الهویه این مقالات این گونه وانمود می کردند که سیستم جاسوسی کا گ ب بعد از اطلاع از عملیات آمریکا در خاک ایران اقدام به حمله نظامی نموده و نقشه ایالات متحده را ناکام گذاشته است.

این ادعا البته هیچ گاه فراتر از یک فرضیه و داستان نرفت و استنادی برای آن بیان نگردید اما به مرور توانست در ذهن لایه هایی از جامعه که نگاهشان به رسانه های بیگانه دوخته شده اثر بگذارد.

در کنار این تحلیل بی سند باید به آثار دیگری نیز اشاره داشت که در دو دهه اخیر ذهنیت مخاطبان را از طریق وارونه نمایی تاریخ به سمت وابستگی مسئولان ایران به شوروی سابق سوق می دهند.

کتاب "رفیق آیت الله" که در آمریکا منتشر گردید و کتاب "شنود اشباح" که در کشور خودمان توسط یکی از عناصر وابسته به گروههای رقیب امنیتی انتشار یافت نیز کوشیده اند اتفاقاتی مانند شهادت دکتر مصطفی چمران و تسخیر لانه جاسوسی و ... را به دخالت مسئولانی ارتباط دهند که وابسته به سیستم اطلاعاتی ابرقدرت شرق بوده اند.

این رویکرد تبلیغی دو هدف را دنبال می نماید:

1- نفی استقلال جمهوری اسلامی به منظور ایجاد بدبینی در مردم و عدم الگوپذیری نهضتهای مستقل آزادی بخش در جهان

2- تضعیف اعتقاد عمومی به خاستگاه ایمانی نظام دینی و تضعیف باورهای معنوی جامعه

پاسخ مختصر به این رویکرد شبهه آلود دستگاه تبلیغاتی دشمن:

1- درباره وابستگی مقامات ارشد نظام اسلامی به شوروی سابق هیچگاه هیچ دلیل و سندی منتشر نگردید و جالب آنکه ادعاهای مطرح شده همواره توأم با تناقضاتی مضحک بوده است. مثلا ادعای تحصیل یکی از روحانیون سرشناس وقت در دانشگاه پاتریس لومومبا در حالی طرح گردید که نامبرده در حضور دهها تن از طلاب حوزه علمیه، سالهای مذکور را در قم گذرانده است. یا میزان ارادت یکی از بزرگان نظام نسبت به شخصیت شهید چمران همواره زبانزد دوستان مشترک بوده و...

2- ادعای فاقد سند پیرامون واقعه طبس و تلاش برای وابسته نشان دادن نظام اسلامی به جماهیر شوروی در حالی طرح گردیده که شوروی همپای ابرقدرت بلوک غرب از نظام اسلامی ایران رویگردان و به دنبال اسقاط آن بوده است:

الف- تجهیز و حمایت از شبهه نظامیان جدایی طلب کمونیستی در شمال و غرب کشور

ب- تشکیل شبکه های مخوف جاسوسی که با دستگیری ناخدا افضلی فرمانده وقت نیروی دریایی و باند کیانوری متلاشی گردید

ج- پشتیبانی اطلاعاتی و تسلیحاتی و موشکی از ارتش متجاوز عراق که منجر به شهادت صدها تن از مردم بی دفاع در شهرها گردید

نمونه هایی از دشمنی ذاتی اتحاد جماهیر شوروی سابق و اندیشه های کمونیستی و مارکسیستی پیرامون آن با مبانی نظام اسلامی است.

3- ظهور امدادهای غیبی آنچنان که در کتاب خدا و در وصف متقین بیان شده است "الذین یومنون بالغیب..." هزاران مصداق مکرر در طول سالهای مبارزه با طاغوت و کوران دفاع مقدس داشته است چنان که پیروزی های حیرت انگیز جوانان این مرز و بوم در ستیز نابرابر با ارتش تا بن دندان مسلح دشمن که حمایت همه ابرقدرتها و ائتلاف غربی و عربی را پشت سر خود داشت "فتح ارزشهای اسلامی" لقب گرفت و "عرفان بازی دراز" تجسم معرفت حقیقی اهل معنا گردید. شرح عملیاتهای محیرالعقول و اعجازآمیز فتح المبین، الی بیت المقدس، والفجر هشت و ... که حتی در آثار تخصصی استراتژیستهای غرب نیز بازتاب گسترده داشت جلوه هایی از شکوه قدرت ایمان در مصاف با جبهه ظلم و تباهی را رقم زده است. واقعه طبس فقط یک نمونه از این سلسله حقایق تاریخی و انسان ساز است.

مجموعه این نکات، ضرورت توجه به دو موضوع را پررنگ تر می نمایاند:

1- دشمن همواره در تلاش برای قلب حقایق و تحریف تاریخ است. نهادهای فرهنگی و مجموعه نیروهای دلسوز باید تلاش بیشتری برای انتقال مفاهیم و حقایق و معارف تاریخی انقلاب اسلامی به نسل جدید داشته باشند.

2- عنایات معنوی خدا به این مردم و مملکت در پرتو اتصال به معنویات و محوریت باورهای الهی رقم خورده است. فاصله مسئولان و مردم از این باورها و تغییر فرهنگ معنوی و اصالت بخشی به مادیات، شکست نظام اسلامی را هموار می سازد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قهر و آشتی هنرمندان

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۲، ۰۸:۲۶ ب.ظ

خاطره همسر نیما یوشیج درباره قهر کردن مداوم او

 

کار کردن با هنرمندان یا به عبارتی کنار هنرمندان بودن ظرافتهای خاص خودش را دارد. اغلب هنرمندان روحیه حساسی دارند. زود گرم و سرد میشوند. این ویژگی را هم همسران هنرمندان، هم دوستان و همکارانشان و هم مسئولان حاکمیتی باید مدنظر قرار داده و مواضع احساسی این قشر را چندان جدی نگیرند.

عالیه جهانگیر، همسر نیما، دربارهٔ بهانه‌گیربودن نیما و قهرکردن مداوم او خاطره‌ای را شرح می‌دهد:

«یکی از شب‌ها سبزی‌پلو داشتیم، باز دیر آمد. همه شام خورده، خوابیده بودند. من آهسته در را باز کردم و شام را از پایین آوردم به بالا. وقتی شام را زمین گذاشتم به بهانهٔ این‌که این غذا دست‌خورده و کثیف است، ظرف پلو را روی فرش ریخت و قهر کرد. 
 
اثاثیهٔ خود را که عبارت بود از چندین جلد کتاب در چادر شبی پیچید و روی دوش خود گذاشت و از در بیرون رفت. من پشت در حیاط ماندم و در را باز گذاشتم تا کسی در نزند و اهل خانه بیدار شوند. 

 

مدتی که گذشت از ته کوچه صدایی آمد که دو نفر با هم حرف می‌زنند. صدا نزدیک شد. تا آمدند در بزنند من در را باز کردم و گفتم با کی کار دارید؟ از شکاف در لباس پاسبان به چشمم خورد. پاسبان اسم مرا برد. گفتم چه می‌خواهید در این وقت شب؟ 

گفت خواهش دارم این آقا را اجازه بدهید بیاید امشب بخوابد و فردا برود. چون با این کوله‌بار فکر می‌کنند سارق است. در جواب گفتم خودشان رفته‌اند، من بیرونشان نکرد‌ام. بعد معلوم شد به پاسبان گفته عالیه‌خانم با من نزاع کرده و حالا می‌خواهم بروم منزل مادرم...» 
 
منبع: کتاب زندگینامه نیما؛ به کجای این شب تیره، به‌ قلم مصطفی اسلامیه.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ورای این لبخندهای مصنوعی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۷ فروردين ۱۴۰۲، ۰۹:۱۶ ب.ظ

بن بست در زندگی زناشویی - پارسی طب

 

می دانید که اسلام دل خوشی از خودکشی ندارد و حتی بعضی فقها بر این باورند که نباید در تشییع جنازه و مراسم فردی که خودکشی کرده شرکت کرد تا منجر به تقویت و اشاعه منکر نشود. انسان در برابر نفس خودش مسئول است. کسی نمی تواند بگوید چون این انگشت مال من است دلم میخواهد قطعش کنم؛ چه برسد به این که خودکشی کند.

اساس اعتقاد به خدا و باور معاد منافی ناامیدی و افسردگی است. ایمان به خدا منجر به تقویت امید و ایجاد نشاط در زندگی میشود. انسان مومن میداند جایی از زندگی دستی از غیب، او را از ورطه یأس و شکست نجات خواهد داد. لاتیأسوا من روح الله، از رحمت خدا ناامید نمیشوند مگر کافران.

باور به خدا و عالم غیب است که ناممکن ها را ممکن میسازد. باور ما می توانیم در گرو همین ایمان به نیرویی فرا مادی است. لااقل در انقلاب اسلامی ما و دوران پرفراز و نشیب دفاع مقدس بارها به اثبات رسید که انسان ها در اوج محدودیت میتوانند با اتکال به قدرت خدا دستاوردهایی شگرف به چنگ آورند. مملکتی که سربازانش حتی از داشتن سیم خاردار محروم بوده و در مصاف با ارتشی مورد حمایت ابرقدرتهای جهان به ستیز رفته و چهارده هزار کیلومتر از خاکش به اشغال بیگانه درآمده بود در سایه ایمان به غیب آبادان را از حصر نجات داد، بستان و فتح المبین و خرمشهر و... تا آنجا که عبور رزمندگاش از اروند و تصرف گلوگاه بندری فاو، حیرت استراتژیستهای مطرح جهان را به دنبال داشت. معروف است به رزمنده ای گفتند تو چطور با آر پی جی معمولی، تانک تی 72 را شکار میکنی، خندید و گفت با خرج یاابالفضل!

اسلام اتفاقا دین زندگی است و معتقد است معنویت نه یک خلسه بیگانه از واقعیت و ماده که پشتوانه سازنده اصلاح امور مادی و پیشرفت معیشتی و نشاط اجتماعی است. حقیقت آن است دنیای پرادعای روشنفکری باید توضیح دهد چگونه با تعارض بین نسخه بی قیدی و ادعای پوچ فرح بخشی و دلخوشی و شادی ناشی از لا ذهبی، با افسردگی و سرخوردگی و خودکشی ننگین کنار می آید؟ ورای لبخندهای موقت و مصنوعی جماعت خودشیفته و خودفریخته لذت طلب، شادی و آرامش حقیقی و جاودان در گرو اتصال به ذات خدا و تبعیت از فرامین او و بی اعتنایی به زخارف دنیا محقق می گردد. آرامش حقیقی زمانی به دست می آید که بدانی دنیا ماندنی نیست اما شرافت و ارزشش به مزرعه ای میماند که هر چه بذر نیکی و والایی در آن بکاری، آخرتی آباد و مسرت بخش خواهی داشت. جالب آنکه توده به بن بست رسیده ناامید همیشه طلبکار و شکست خورده، همواره مدعی ارائه خط و مشی نجات جوامع بشری نیز بوده و شهرت بادآورده خود را فرصتی برای ترویج فرهنگ پوچ گرایی قرار میدهند و البته بیچاره جماعتی ظاهربین که دل در گرو تقلید از این توده چرکین خودمحور و الکی خوش اما افسرده و بی هدف دارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مصادره را ببینید

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۹ فروردين ۱۴۰۲، ۰۵:۳۴ ب.ظ

Mosadereh Poster.jpg

 

فیلم سینمایی مصادره واقعا دیدنی است. نه فقط از جنبه طنز آن که با بازی خوب رضا عطاران، میرطاهر مظلومی، بابک حمیدیان، سید هومن سیدی، هادی کاظمی و... سرگرم کننده و جذاب است که محتوای سیاسی آن گذری کوتاه بر وقایع انقلاب اسلامی و پدیده نفوذ به شمار می آید. در موقعیتی که حاکمیت فرهنگی در قلمرو ساختار سیاسی نظام قرار ندارد نمایش این فیلم در محیط های دانشگاهی همراه با حضور کارشناس میتواند فرصتی بی بدیل برای شروع بحث پیرامون وقایع مرتبط با انقلاب و چالش های پیش روی آن و البته تفقدی به فرهنگ ویرانگر غرب و افشای ماهیت نظام سلطه باشد.

هر چند خیلی ها از دیدن نام کارگردان اثر یعنی مهران احمدی و حساسیتی که نسبت به بعضی رفتارهای غلط فرهنگی وی وجود داشته ممکن است دچار پیشداوری درباره این فیلم شوند اما این دوستان باید نیم نگاهی هم به اسم تهیه کننده اثر یعنی محمدحسین قاسمی (همسر نرگس آبیار) و سوابق آثار تولیدی وی نیز داشته باشند که بیانگر تأیید حاکمیتی (سفارشی) مضمون این محصول جذاب سینمایی است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از کوی محبت ...

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۴ اسفند ۱۴۰۱، ۰۸:۴۷ ق.ظ

استاد محمد جواد محبت از آن دست اهل دلی است که نامش تا ابد در صحیفه شعر و ادب پارسی ماندگار خواهد شد. او را اگر چه با شعر معروف دو کاج میشناسند اما آثار فاخر دیگر او به خصوص در حوزه ادبیات ایثار و شهادت، آینه ای از جمال نورانی باطن این مرد خودساخته و عارف است که سخن برآمده از اشک و آتش درونش را بر دامان جان و دل علاقمندان فرهنگ جوانمردی و رشادت می نشاند.

روحش شاد دیروز به کوی رحمت حق شتافت.

بیست سال پیش در جشنواره شعری که در تهران برگزار شد با هم همکلام شدیم. کتابی را با یادگار نوشته ای به من هدیه داد که تصویر دستخط مبارکش را تقدیم نگاه مهربانتان می سازم. ان شاءالله روحش همنشین جاودان خوان کرامت اباعبدالله و شهدای خونین بال آسمان عشق و وصال، به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

 

photo_2023-03-15_07-33-28_36tk.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سقوط در بیگانگی با خویش

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ۱۱:۳۳ ق.ظ

معمای قتل فجیع کودک در جنگل

 

مینی سریال بیگانه، طرفداران بسیاری دارد.

در معرفی این سریال که بر مبنای ماجرایی واقعی ساخته شده است می خوانیم:

"صبح زود وقتی یک رهگذر عادی در حال پیاده‌روی در جنگل‌های شهر کوچک اوکلاهامای آمریکا بود با جنازه سلاخی‌شده پسربچه‌ای مواجه شد که به‌طرز فجیعی به قتل رسیده بود. با حضور پلیس و پزشکی قانونی مشخص شد پسرک قبل از سلاخی شدن، به طرز ناراحت‌کننده‌ای مورد تعرض هم قرار گرفته است...."

اینکه سریال خوبی است یا بد من قضاوتی ندارم؛ اما همین یک تکه ماجرا را تقدیم میکنم به آنهایی که تصور میکنند حجاب باعث ایجاد عقده در مردان میشود و کشورهایی که زنانش بی حجاب هستند مردان هوسباز ندارند و آزادی رابطه جنسی منجر به امنیت در جامعه می گردد.

انسان تنوع طلب است و غلتیدن نامحدود در دامان شهوات، نه تنها باعث توقف و کنترل میل جنسی نمی شود بلکه او را بیشتر از پیش به سمت ارتباط با گزینه های سخت و غیر همسو سوق میدهد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ننه مکرمه

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۰ بهمن ۱۴۰۱، ۰۹:۳۱ ب.ظ

 

ننه مکرمه یا همان مکرمه قنبری، بانوی روستایی در شهرستان بابل است که بدون سواد خواندن و نوشتن و گذراندن دوره های علمی و مقدماتی، به یکی از درخشان ترین چهره های هنری جهان تبدیل شد. جالب است بدانید ورود این بانو به عرصه هنر در سن 67 سالگی بوده است.

قبل از آنکه توضیحات ویکی پدیا را بخوانید خوب است دو نکته را مورد توجه قرار دهیم:

یکی اینکه متأسفانه خیلی از همشهریان ما هنوز از خانه موزه آثار این بانوی هنرمند بازدیدی نداشته اند و به عبارت دقیق تر خیلی از همشهریان هنوز نامی از او نشنیده اند.

نکته دیگر اینکه یاد بگیریم اراده انسان بالاترین نعمت خدادادی است که بر همه داده های عالم مادی تسلط و برتری دارد. برای شروع، هیچ گاه دیر نیست. بیسواد باشی، روستایی باشی، پیر باشی، استاد نداشته باشی، باز هم میتوانی کاری بزرگ را شروع کنی و جهانی را از توان و شکوفایی استعداد خود به حیرت وا داری. 

 

مکرمه قنبری (شناخته شده به نام ننه مکرمه)، (متولد: ۱۳۰۷ (۱۹۲۸) در دری‌کنده بابل، ایران - درگذشت: ۲ آبان ۱۳۸۴ (اکتبر ۲۰۰۵) نقاش سبک پست مدرنیسم بود که به خاطر نقاشی‌هایش به شهرت جهانی رسید.

نقاشی‌های وی موجب شد تا به عنوان بانوی سال نقاش در سال ۲۰۰۱ توسط دوازدهمین کنفرانس ایران‌شناسی در دانشگاه دولتی سوئد، معرفی شود.[۱]

مکرمه تحصیلات دانشگاهی و سواد خواندن و نوشتن نداشت و دوره علمی هم نگذرانده بود. او در سن ۶۷ سالگی نقاشی را شروع کرد[۲] و نخستین نمایشگاه او در سال ۱۳۷۴ در گالری سیحون بر پا شد.[۲] اولین بار در سال ۱۹۹۸ فیلمی از مکرّمه و آثار او توسط مجید ماهیچی ساخته شد.

نمایشگاه‌های بسیاری از آثار مکرمه در سراسر دنیا برگزار شده و هر ساله برگزار می‌شود. مکرمه که خانه‌اش جزء میراث فرهنگی کشور به ثبت رسیده و به موزه تبدیل شده، هر ساله پذیرای بازدیدکنندگان فراوانی از سراسر دنیاست. خانه موزه مکرمه همکاری‌های بسیاری با موزه‌های مختلف دنیا از جمله موزه باورز در ایالت کالیفرنیا داشته که ماحصل آن برپایی نمایشگاه‌هایی در کالیفرنیا بوده و سایر کشورها بوده‌است.

فیلم مستند[ویرایش]

  • مکرمه، خاطرات و رؤیاها،[۳] عنوان فیلمی مستند است که ابراهیم مختاری در مرداد سال ۱۳۹۲ ساخته و توسط مؤسسه فرهنگ و هنر رها فیلم انتشار یافت و جوایز بسیاری را از آن خود کرد.
  • در سال ۱۳۸۰ هالی کارگردان و مستندساز معروف آمریکایی مستندی از این نقاش بین‌المللی و خودآموخته ایرانی ساخته است.
  • سیدحمید مشتاقی نیا

استالین انسان کبیر است یا حضرت علی؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۸ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۰۸ ق.ظ

Nima Yushij - Original.jpg

 

«از من می‌پرسند استالین انسان کبیر است یا حضرت علی (ع). هزار و چند سال گذشته است که بشریت به حضرت علی (ع) افتخار می کند. از استالین چند سال گذشته است، احمق ها نمی دانند تاریخ هم مثل انسان جوانی و پیری دارد، بگذار صد سال از استالین بگذرد.» و همچنین: «وقتی هزار سال از کسی خوب گفته شد، هرگز آن آدم در یک سال و یک ساعت از بین نمی‌رود. علی (ع) انسان کبیر است بعد از هزار سال باید دید آن که انسان کبیر اسم گرفته است بعد از دویست سال چه خواهد شد.»

(منبع: برگزیده آثار نیما به کوشش سیروس طاهباز، انتشارات بزرگ‌مهر).


من محب علی (ع) هستم

هر دانشمندی هر فهمیده‌ای هر فیلسوفی به هر عنوانی که اسلام را نشناخت و رفت زندگی را نشناخت و رفت.

لئون تولستوی چقدر میل داشت که قرآن را بیاموزد- در واقع لئون تولستوی با مفهومات چند قرن قبل از اسلام افکارش را برآورد کرد- من پیشوایان اسلام را احترام می‌گذارم، آن‌ها عملاً کسانی بوده‌اند. من نسبت به پیشوایان کنونی در شک و تردید هستم.

کسی که پیشوایان اسلام را مثل علی (ع) نشناخت پیشوایی را نشناخت. آن‌ها راست گفتند و راست عمل کردند.

یادداشتهای روزانه نیما یوشیج/ انتشارات مروارید به کوشش شراگیم یوشیج

 

از جمله اشعار نیما یوشیج در وصف مولا علی علیه السلام:


 

گفتی ثنای شاه ولایت نکرده‌ام
بیرون ز هر ستایش و حدّ ثنا علی‌ست
چونش ثنا کنم که ثنا کرده‌ی خداست
هر چند چون غلات نگویم: خدا علی‌ست
شاهان بسی به حوصله دارند مرتبت
لیکن چو نیک در نگری پادشاه علی‌ست
گر بگذری ز مرتبه‌ی کبریای حق
بر صدر دور زودگذر کبریا علی‌ست
بسیار حکم‌ها به خطامان رود، ولی
در حق آن که حکم رود بی‌خطا علی‌ست
گر بی‌خود و اگر بخود، اینم ثناش بس
در هر مقام بر لبم آوای یا علی‌ست

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برتر از گوهر!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۵ آذر ۱۴۰۱، ۰۴:۴۷ ب.ظ

photo_2022-12-06_15-35-50_xxsv.jpg

 

سرکار خانم شهین پوراحمد از آن دست هنرمندان خوش ذوق و موفق و گمنامی است که در آینده ای نه چندان دور نامش در کنار بانوان هنرمند شاخص این مرز و بوم چون پروین اعتصامی و... خواهد درخشید  و امضای یادگاری اش، مُهر افتخار دفتر نقاشی روزگار قرار خواهد گرفت.

جالب است بدانیم این خواهر هنرمند ما بدون حضور در دوره های آموزشی و بدون استاد، صرفا بر اساس شهامت و استعداد فردی خود چنین آثار زیبایی را طراحی و خلق می کند.

مدتی قبل برای تولد پسرم تنها هدیه مبتکرانه ای که به ذهنم رسید قاب طراحی چهره او بود که به همت قلم زیبای خانم پوراحمد، جان گرفت و تابلوی کوچک و چشم نواز آن زینت بخش خانه محبت و گرمای کلبه مودّتمان قرار شد.

دیروز مطلع شدم کانال مجازی ایشان در پیام رسان ایتا هم فعال شده که حیفم آمد دوستان وبلاگی از آن مطلع نباشند.

برای بازدید از آثار این هنرمند خلّاق و سربلند و سفارش اثر به این نشانی در ایتا مراجعه کنید:

Art_shiina@

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جای هنرمند در زندان نیست

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳ آذر ۱۴۰۱، ۱۲:۰۰ ب.ظ

پنج زن سینماگر هیئت رسیدگی به شکایات جنسی در سینمای ایران می شوند/ ,رای گیری در صفحه جنبش می تو ایران/ نیکی کریمی، ترانه، هانیه، غزاله و آزاده در میان کاندیداها

 

جای هنرمند در زندان نیست این حرف حرف درستی است. هنرمند باید قدر خودش را بداند و کاری نکند که به زندان بیفتد. به قول شهید آوینی حتی اگر به شعار هنر برای هنر معتقد باشیم هم باید هنر را به معنای گرایش به زیبایی ها و خوبی ها دانسته و از پلشتی ها و ناهنجاری ها و زشتی ها برحذر باشیم.

هنرمندی که از نیکی ها فاصله گرفته و به سمت بدی ها تمایل پیدا میکند در واقع نسبت به نعمت خدادادی که در وجودش قرار گرفته ناسپاسی کرده است.

جای هیچ انسانی در زندان نیست اگر بر مسیر هدایت و درستی قدم بردارد. اما همه جای عالم، خائن و دروغگو و تبهکار را در هر قامت و طبقه ای که باشد مجرم دانسته و مورد پیگرد قرار میدهند.

راستی اگر قرار باشد به جرایم آن دست هنرمندانی که در جنبش می تو درباره تجاوز جنسی آنها به همکارانشان افشاگری شد رسیدگی شود باید به چه مجازاتی محکوم شوند؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پول میدهیم سلبریتی میخریم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۲۱ ق.ظ

 

سلیمی نمین گفت: "ما نباید با سلبریتی ها که یک قشر پر مصرفی هستند و هزینه هایشان زیاد است و به دنبال این هستند که امکاناتی را برای خودش به دست بیاورند درگیر شویم. این قشر غالباً می خواهد برخورداری داشته باشند و ما نباید خودمان را در مقابل این قشر قرار دهیم، در حالی که می توان به راحتی با آن ها تعاملاتی داشت."

این حرف جناب سلیمی نمین را قبول دارم هرچند از خودش خوشم نمی آید اما باید دقت داشت که برای علاج سلبریتی محوری در جامعه فکری لازم است. قبول دارم اغلب این افراد بنده پول و شهرت هستند و شهوت دیده شدن و محوریت دارند اما بالاخره نمیشود همیشه با پول و باج سبیل آنها را تحت کنترل درآورد. بماند بعضی ها هم مثل علی دایی اصولا دنبال خود قهرمان سازی هستند کما اینکه مثلا در جریان کلیپ طنز و البته نامتناسب معروف به "عباس بوعذار" نیز او سعی کرد اینطور القا کند که نظام با ساخت این کلیپ میخواهد حالش را بگیرد! در حالیکه دولت روحانی در جریان بود و همه چیز وفق مراد علی آقا قرار داشت. امثال او دلشان میخواهد در تاریخ مملکت در تراز ستارخان و باقرخان و میرزا کوچک ثبت شوند بی آنکه هزینه ای هم در این راه بدهند.

برای این قهرمانهای پفکی و عقده ای و حاشیه ساز هم باید فکری اساسی کرد. واقعش این است که سکوت قانون در قبال اغواگری و فریبکاری سلبریتی ها و تهییج مردم به اغتشاش باعث نگاه بدبینانه به دستگاه قضا شده است. برخورد با چند جوجه لمپن بی کس و کار کف خیابان و حاشیه امن برای عناصر محرک نه فقط در شورشهای اخیر که در سال 78و 88 و 96 و 98 و حتی در مواجهه با بعضی پرونده های فساد اقتصادی نیز دیده شد.

قبول دارم در شرایطی باید بعضی سلبریتی ها را خرید و به کار بست اما در نگاه کلان باید معضل سلبریتی بازی را برای همیشه علاج نمود. مردم باید متوجه باشند فکر و اندیشه و راه خود را دست چند آدم بی سواد و جوّ گیر و فاقد فکر و اندیشه نسپارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سوت ها و شوت ها

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۳۰ آبان ۱۴۰۱، ۰۷:۴۸ ب.ظ

photo_2022-11-21_18-30-47_jsfh.jpg

 

نیمه اول افتضاح بود. یعنی اگر یک تیم از لیگ دسته اول را به قطر می فرستادند بهتر میتوانست جلوی انگلیس بازی کند. بازیکنان مقهور ترور رسانه ای عناصر دشمن و خودی بودند.

البته یادمان نرود هنرپیشه، حمال اندیشه دیگران است، بازیکن فوتبال هم یک شوت زن. اندازه انتظار ما از آنها باید به میزان بضاعتشان باشد و از چپ و راست رفتنشان دلگیر نشویم و جدی نگیریمشان.

نیمه دوم، مهدی طارمی ثابت کرد که هیچ قدرتی قدرت تام و بی نقص و شکست ناپذیر نیست. همان دو گل به رغم شش گلی که خوردیم، دل مردم را شاد کرد و خودباوری را به تیم بازگرداند.

از چینش تیم در نیمه اول اینطور بر می آید که کیروش باخت مقابل انگلیس را مسلّم میدانست و دل خوش به کسب احتمالی شش امتیاز از دو بازی بعدی و رکورد شکنی برای صعود تاریخی به مرحله بعد است.

امیدوارم فوتبال این ایام حال و هوای مردم را خوش کند و خشم و عقده و کینه را از دلها بزداید.

 

photo_2022-11-21_18-30-38_utlv.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا