اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۴۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معاد» ثبت شده است

ابر و باد و لبخند به مرداب!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۹ آبان ۱۴۰۱، ۰۷:۲۷ ق.ظ

سخنان بزرگان در مورد لبخند

 

درست است که نباید بار روانی و عصبی ناشی از مشکلات و شکستهای زندگی را روی سر دیگران خالی کرد – این مساله با درد دل کردن تفاوت دارد- اما آدمهایی که با چنین وضعی مواجه میشوند هم باید آنقدر خودساخته و قوی باشند که تحریک نشوند و از فعل و انفعالات روحی مصون بمانند و واکنش بدی نشان ندهند.

باید آنقدری صبور بود که در مقابل حجم و هجمه خبرهای بد محکم بود و ایستاد و خم به ابرو نیاورد این از ویژگی های انسان مومن است، کالجبل الراسخ، که البته امثال من با آن فرسنگ ها فاصله دارند.

گاهی با کسانی مواجه میشویم که کوه سرخوردگی و معدن یأس و بمب خوشه ای نفرت پراکنی و سیاه نمایی هستند. افکار مایوسانه خود را می خواهند به دیگران هم تعمیم و سرایت بدهند. یا باید از آنها فاصله گرفت یا بزرگی نشان داد و سنگ صبورشان شد و به لبخندی زیبا میزبانشان کرد بی هیچ بحث و جدلی تا در ضمیرشان حک شود دنیا محل عبور است و شادی ها و غصه ها، شکست ها و فتوحاتش مثل یک لبخند ساده و زودگذر است. نه روز می ماند نه شب، نه صبح نه غروب، نه آفتاب نه ابر، نه سرما نه گرما، همه چیز البته با نظمی خاص در حال حرکت و گذر است و ما اگر بخاطر افکارمان متوقف بمانیم و ساکن، آب گندیده ای خواهیم شد در تراز مرداب یا لجنزار. پس قدر بادهای تند روزگار را بدانیم شاید حرکت ساز و موج آفرین باشند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شیخ علی تهرانی نشوید!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۶ آبان ۱۴۰۱، ۰۷:۳۶ ق.ظ

شیخ علی تهرانی درگذشت + بیوگرافی

 

آخ آخ آخ، اینقدر این روزها سوژه زیاد است که یادم رفت به بهانه فوت شیخ علی تهرانی مطلبی بنویسم.

اسم شیخ علی را مرحوم ابوترابی برای من پررنگ کرد. یکی دو سال قبل از فوت سید آزادگان توفیق شد با کاروان پیاده روی ایام عرفه که آن زمان به دلیل بسته بودن راه کربلا، از اسلام آباد غرب تا مرز خسروی صورت می گرفت همراه شوم. فکر کنم سال دوم یا سوم طلبگی بود حوالی سالهای 77 یا 78. دوستانی از بابل هم بودند مثل مجید قلی پور، مرتضی سیدی، حسین حبیبی، علی رنجبر و...

آن جا البته با طلاب تهرانی و کرمانشاهی هم دوست شدیم.

بگذریم. مرحوم ابوترابی هر روز چند کلامی صحبت و نصیحت و نکته داشت. یک بار اسم شیخ علی تهرانی را برد و اینطور بیان کرد:

 -  روزی شیخ علی دست مرا گرفت، کناری کشید و گفت آقای ابوترابی! این را بدان هیچ کس مثل من نمیتواند تا آخر پای امام بایستد و همراهی اش کند. این آقایان بهشتی و خامنه ای و هاشمی و... همه شان روزی از امام جدا شده و او را تنها میگذارند اما این من هستم که تا آخر با او خواهم ماند و...!

ابوترابی ادامه داد: بعد همین شیخ علی چیزی نگذشت به رژیم بعث که دشمن خون آشام امام و انقلاب و مردم بود پیوست و در رادیوی عراق گفت امام اصلا خدا را قبول ندارد!

حاج آقا به ما طلبه ها نگاهی کرد و گفت: مواظب غرور باشید، آخرش آدم را زمین می زند.

بعدها بابت کار بر روی خاطرات اسارت در دفتر ده نمکی، آشنایی بیشتری با شخصیت و افکار شیخ علی تهرانی که داماد مقام معظم رهبری (شوهر خواهر) بود پیدا کردم. منافقین جنگ روانی و فکری شدیدی در اردوگاههای اسارت راه انداخته بودند اما به اذعان اسرا ناراحت کننده ترین اتفاق این بود که یک روحانی با سابقه انقلابی بیاید در اردوگاه و علیه امام و انقلاب و کشورش حرف بزند و دل دشمن را شاد کند. شبهه معروف حرام بودن نماز خواندن رزمندگان در زمین غصبی (خاک عراق) هم تولید این بابا بود که البته روحانیون اسیر همان جا جوابش را می دادند ولو به قیمت کتک خوردن مفصل از دست زندانبانان بعثی. شیخ علی اما هیچ نظری درباره تجاوز دشمن به میهنش و کیلومترها خاکی که اشغال کرده بود، نداشت.

شیخ علی همان اوایل یا اواسط دهه هفتاد به ایران بازگشت و اظهار ندامت کرد و مورد عفو قرار گرفت؛ هر چند همین چند سال قبل هم مصاحبه ای در نفی ولایت فقیه داشت که نشان داد آب پیدا کند باز هم شناگر ماهری است.  

من حرف مرحوم ابوترابی را قبول دارم، غرور بدجور آدم را زمین می زند. اینکه درحدیث داریم متکبر بویی از بهشت نمی برد، یا جمله ای که چند روز پیش در خاطرات ماهاتیر محمد خواندم که گفت خدا بخواهد کسی را زمین بزند او را مغرور می سازد. همه اینها درست است و دماغ آدم مغرور قطعا به خاک مالیده خواهد شد. اما حسد و خودخواهی را هم باید در چرایی رویکرد لجبازانه بعضی افراد در نظر گرفت. یک جمله ای از امام رحمت الله علیه نقل است به گمانم در کتاب جهاد اکبر که گفت طلبه باید خودسازی کند و اگر خودسازی نکرد از خدا طلب مرگ کند! سخن درست و تکان دهنده ای است. همه آدمها نیاز به خودسازی دارند؛ اما طلاب بابت رسالت سنگینی که برعهده گرفته اند اگر در تمایلات مادی غوطه ور باشند و منیّت داشته باشند و به حرف  دینی به جای عمل دینی اکتفا کنند، خودپرستی و منفعت طلبی و جاه و مقام و لذت جویی را پیشه خویش سازند نه تنها خودشان سقوط کرده بلکه جمعی دیگر را نیز به ورطه هلاکت و بدبختی می کشانند؛ والعاقبة للمتقین.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پیام یک ویروس!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۸، ۱۰:۵۳ ق.ظ

See the source image

 

بنده خدا برای خودش زور بازویی داشت، ورزشکار بود؛ آن یکی خودش پزشک بود و می دانست چطور باید از سلامتش مراقبت کند؛ یکی رییس حزب بود و آن یکی هم سفیر و نماینده و مدیر و ... یک بابایی از مال دنیا چیزی کم نداشت و ...

ویروس که این چیزها سرش نمی شود. صد رحمت به پشه که نمرود را با همه عظمت و داعیه خداییش به زمین زد! این یکی از پشه هم ریزتر، پشه را لااقل می شد با چشم دید و صدایش را شنید.

عده ای به کرونا مبتلا شدند و حالشان رو به بهبود است، الحمدلله؛ اما عده ای هم جانشان را با همین ویروس نامرد از دست دادند. نه پول، نه قدرت، نه اعتبار و نفوذ؛ هیچ کدام نتوانست نجاتشان بدهد. مرگ، حقیقت انکارناپذیر زندگی است. در هر چه که تشکیک شود در مرگ و رخت بستن از دنیا نمی توان تردید داشت. اگر بدانیم که دیر یا زود خواهیم رفت، به شیرینی های دنیا دل نمی بندیم، دلی را نمی شکنیم، خودخواهی را کنار می گذاریم، محبت به دیگران را یک فرصت می دانیم، دستمان به جیب دیگری نمی رود، حق را ناحق نمی کنیم و ... انسان می شویم. آدمی که از یک لحظه بعد نیز بی خبر است و نمی داند چه سرنوشتی انتظارش را می کشد باید به ضعف خود در برابر خدا ایمان بیاورد و سرکشی و منیّت و غرور و نامردی را کنار بگذارد.

این که اسلام گفته است هر از گاه یادی از مرگ کنید برای همین این است که دنیایی آباد و عاری از طغیان گری و آخرتی آبادتر داشته باشیم؛ اگر عبرت بگیریم!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مدیر بهشت زهرا از مرگ چه آموخت؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲ مهر ۱۳۹۸، ۰۸:۱۵ ب.ظ

رونمایی از آمبولانس‌های لاکچری بهشت زهرا (س) +عکس

 

چند وقت پیش خبری منتشر شد درباره استفاده سلبریتی های مایه دار از آمبولانس برای انجام کارهای شخصی و فرار از ترافیک!

حالا مدیریت بهشت زهرا سه آمبولانس لوکس وی آی پی خریداری کرده و مدعی شده که این اقدام را برای تکریم علما و دانشمندان و هنرمندان و نام آوران متوفی انجام داده است!

این که پشت پرده این توجیه هم همان مساله درآمدزایی و اجاره دادن آمبولانس لوکس ویژه حمل اجساد سرمایه داران است و ... تقریبا واضح و غیرقابل انکار است

اما فرض را بر صحت ادعای مدیریت بهشت زهرا می گذاریم

بزرگترین عبرت مرگ دقیا همین نکته است که فقیر و غنی و با سواد و بی سواد و سلبریتی و کارگر و کارمند و کوچک و بزرگ نمی شناسد و همه باید دیر یا زود در مقداری پارچه سفید و زیر تلی از خاک بخوابند و با توجه به این عبرت یاد بگیرند که زندگی شان را انسانی بسازند و دل به مادیات نبندند و ...

 

وقتی مدیریت آرمستان تصور می کند تکریم افراد حتی اگر متوفی باشند منوط به لوکس بازی و تجمل گرایی است یعنی تمام این مدت حضور در بهشت زهرا درسی از مرگ و معاد نگرفته و همچنان دنیا زدگی را یک ارزش می پندارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خون و قلم!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۷:۴۲ ق.ظ


جهان پس از مرگ چگونه است؟ بین خواب و مرگ چه ارتباطی وجود دارد؟ آیا فشار قبر شامل همه انسان ها می شود؟ بشیر و مبشر و نکیر و منکر کیستند؟ آیا جسم گنهکاران هم بعد از مرگ عذاب می بیند؟ در برزخ چه خبر است؟ چه کسی ممکن است در قبر با ما قرین و همدم باشد؟ چرا یار بزرگ پیامبر به رغم آن که ملائک زیر تابوتش را گرفتند باز هم از فشار قبر در امان نماند؟

کتاب "معاد" شهید دستغیب را نمی توان دست گرفت و تا آخر نخواند. کتابی که داستان نیست؛ اما کشش مطالب آن به گونه ای است که انسان را صفحه به صفحه به پیش می برد و عنان دلش را در اختیار می گیرد.

معاد شهید دستغیب از آن دست کتاب هایی است که مطالعه آن وجه مشترک چند نسل از مردمان این سرزمین است. پدر و مادرهایمان هم این کتاب را خوانده اند و قلم علمی اما روان آن برای ما و نسل بعد از ما هم جذابیت دارد.

خلوص نیّت و صداقت نگارنده این اثر بزرگ، در محراب نمازجمعه با ریختن خون سرخش امضا شد. حسّ خواندن توصیه ها و راهبردهای معنوی یک عالم شهید، مانند حسّ کسی است که در مسابقه اتومبیلرانی، نقشه راه را در دست گرفته و با پیچ و خم های جاده زندگی آشنا می شود.

جالب است بدانید کتاب معاد شهید دستغیب در شکل گیری شخصیت بسیاری از شهدا و انقلابیون مسلمان این کشور نقشی بسزا داشته است. ایمان به غیب، آخرت گرایی، مرگ آگاهی و بی اعتنایی به زرق و برق های زودگذر دنیا از نتایج تربیتی این کتاب گرانسنگ است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا