پول البته به معنای تفکر پول پرستی و سودجویی و منفعت طلبی به هر قیمتی، چه بر سر اندیشه و تمدن دینی می آورد؟
پولدارها رابطه بهتری با بانکها دارند. خودشان هم بانک تأسیس میکنند و اقتصاد مملکت را در چنبره دلال بازی و واسطه گری و تورم زایی فرو میبرند.
پولدارها از این نظام آموزشی استقبال میکنند. خودشان مدرسه و دانشگاه غیرانتفاعی و کلاس های کنکور راه می اندازند. برای خودشان به راحتی مدرک علمی جور میکنند. رتبه های برتر کنکور هم مال فرزندان آنان است.
پولدارها وارد عرصه تبلیغات می شوند. صدا و سیما و شهرداری ها به پول نیاز دارد. پولدارها از این شکاف برای تغییر ذائقه مردم و برهم زدن فرهنگ قناعت و صرفه جویی و ایجاد میل به سمت زیاده خواهی و مصرف گرایی و طغیانگری بهره می برند.
پولدارها برای فروش بیشتر نیازمند ورود مستقیم به عرصه ورزش و هنر و رسانه هستند. تولیدات شبکه خانگی و سینمایی مبتنی بر حمایت بخش خصوصی، برای جلب توجه بیشتر به استفاده از صحنه های مهیّج جنسی روی می آورند. تیمهای ورزشی از مدیران فاسد بهره می گیرند. رسانه های مورد حمایت پولدارها حقیقت را وارونه جلوه داده و به دفاع و عادی سازی فرهنگ چپاولگری می پردازند.
پولدارها نیاز به مناطق آزاد گردشگری دارند. مدیریت این مناطق برای رغبت افزایی در این جماعت، باید از بعضی حریمهای فرهنگی عقب نشینی کند.
پولدارها با استفاده از منافذ شرعی (وجوهات، وقف، هیات داری و...) به بعضی ائمه جمعه و جماعات و مداحان نزدیک میشوند و در قالب فعالیت دینی یا خیریه از نفوذ آنها برای ایجاد حاشیه امن در پرونده هایی مثل زمین خواری و جنگل خواری و ... بهره می گیرند.
پولدارها شهرکهای ویلایی امن در کنار دریا تأسیس میکنند، باستی هیلز می سازند، مجتمع های تجاری لوکس راه می اندازند. با راه اندازی فروشگاههای زنجیره ای و تبانی با کارخانه دارها در غیاب نظارت دولت، به افزایش سرسام آور قیمت از طریق درج مبالغ بالا بر روی اجناس و ارائه تخفیفهای صوری اقدام می کنند.
پولدارها تخلفات ساختمانی شان را با ماده صد جبران می کنند. پرونده تخلفات و اتهامات قشر پولدار از دادگاه کیفری به بخش حقوقی منتقل گردیده و کسی از سرنوشت آن مطلع نمی شود.
پولدارها بیمارستان تآسیس می کنند. کادر درمان بیمارستانهای دولتی بی انگیزه می شوند. مردم از مراجعه به بیمارستانهای دولتی پشیمان می شوند.
پولدارها وارد ستادهای انتخاباتی می شوند و نماینده انتخاب می کنند. آنها از این مسیر بر اجرای قانون و یا اصل قانونگذاری تأثیر می گذارند. در عزل و نصبها دخالت میکنند.
و...
مردم مانور تجمل و قدرت نمایی پولدارها را در سطح جامعه می بینند و آه می کشند. بعضی ها دچار سرخوردگی و بدبینی نسبت به نظام می شوند. بعضی هم تلاش میکنند از قافله عقب نمانده و خودشان را به آنها برسانند. طبقه نوکیسه اینچنین شکل می گیرد. بعضی مسئولین هم از همین قشر مردم هستند که تلاش میکنند از فرصت میز برای ارتقای طبقه اجتماعی خود استفاده کنند. ورود به عرصه سودجویی و تعارض منافع به همین صورت اتفاق می افتاد. سیاستهای بخش تولید، ساخت مسکن، خودرو، درمان و... تابع منافع قشر خاص می گردد. ضعفا بیش از پیش له می شوند. ارزشهای اجتماعی و نظام حاکمیتی دین به انزوا می رود.
نظام سرمایه داری بر ما چیره شده است؛ تصور می کنیم که دنبال عدالتیم. اگر پیام عاشورا (امر به معروف و نهی از منکر) و فرهنگ ایثار و جهاد و شهادت (عدالت اجتماعی) را احیا نکنیم بازنده ایم.