اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۱۳۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قم زیبا» ثبت شده است

یک شب مهتابی

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۳ دی ۱۴۰۱، ۰۹:۰۱ ب.ظ

به نیابت از همه دوستانی که التماس دعا گفتن یا نگفتن، امشب در شام ولادت مادرمون رفته بودم زیارت که دیدم بعله یه گوشه ای از حرم خانوم، تو یکی از حجره ها که مزار شهیدان مفتح و دیالمه و... هست یه عروس و داماد خوش تیپ و نورانی دارن عقد دلدادگی میبندن. هوا واقعا سرد بود ولی همون چن لحظه ای که ایستادیم تماشا، وجودمون گرم و آروم شد.

براشون آرزوی خوشبختی کردم و این عکسم گرفتم که هدیه بدم به دوستان وبلاگ به خصوص مجردهای عزیز که ان شاءالله همین روزا به برکت عنایت حضرت زهرا، نصیب خودشون بشه و کامشون تا ابد شیرین بمونه؛ بلند بگو آمین:

 

photo_2023-01-13_19-16-22_1gk0.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دم خدا گرم!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۰ دی ۱۴۰۱، ۱۲:۰۲ ب.ظ

photo_۲۰۲۳-۰۱-۱۰_۱۰-۴۴-۳۸_udfx.jpg

 

از صبح آسمون قم برفیه. مردم شکر گزار نعمت خدا هستن و از بارش رحمت و نگاه محبت او شادن.

دمت گرم خالق بی همتا، خدای مشتی و با صفا! این همه اذیتت کردیم بازم ما رو دوست داری، دل مردم رو شاد کردی؛ ایشالله بنده هات دلتو شاد کنن و رو لبای خوشگلت خنده بنشونن! 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مأمن مجاهدان غریب

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۲ دی ۱۴۰۱، ۰۴:۲۲ ق.ظ

photo_2023-01-02_03-11-25_6127.jpg

 

ابو جعفر المالکی پس از فرار از رژیم بعثی و رسیدن به کشور جمهوری اسلامی، به قم رفت. بارها به حرم رفت و از خانم خواست کاری کند دوست قدیمی اش نیز از عراق خارج شده به ایران بیاد و به او بپیوندد. پس از جند بار رفتن به حرم و دعا کردن، روزی پس از زیارت حضرت وتوسل به ایشان برای دیدار مجدد با دوست دوران طفولیتش، هنگام خروجاز حرم در کمال ناباوری می بیند دوستش مهدی صالح السودانی در صحن حرم ایستاده است. او مدتی قبل به ایران آمده بود و حالا این دو دوست قدیمی با عنایت خانم دوباره در کنار هم قرار گرفتند.

ابو جعفر المالکی در تاریخ 1/11/65 در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه به شهادت رسید.

***

مهدی صالح السودانی در یک عملیات برون مرزی در سال 1366، توسط رژیم بعث دستگیر و پس از مدتی که در زندان زیر شکنجه گذراند اعدام شد و به مقام شهادت رسید.

  ***                                                        

 جبار حسین ابراهیم تمام روزها و ساعت مرخصی خود را در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها می گذراند و هیچ فرصتی را برای زیارت از دست نمی داد. او نیز در دهم اسفند 65 به خیل شهدا پیوست.

  ***

مفید ابراهیم داودی با وجود اینکه همسر و خانواده اش در اصفهان بود همیشه در روزهای مرخصی به زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها می آمد. لازم به ذکر است شهید فوق در ابتدا سنی بوده و پس از آمدن به ایران و رفت و آمد با مجاهدان و آگاهی از مذهب شیعه به آیین تشیع روی آورد.

ایشان برای شهادت همواره به حضرت معصومه سلام الله علیها متوسل می شد و سرانجام در تاریخ 3/11/65 به شهادت رسید.

او در منطقه که بود هر بار خمپاره ای به زمین اصابت می کرد این جمله را تکرار می کرد: اللهم صلی علی محمد و ال محمد و

العن اول ظالم ظلم حق محمد و ال محمد و آخر تابع له علی ذلک.  

 ***                                                    

ابویاسر الکاظمی همواره به زیارت کریمه اهل بیت سلام الله علیها مشرف می شد و خداوند سبحان را به حق حضرت

فاطمه معصومه قسم می داد که شهادت را نصیب وی کند که سر انجام با عنایت حضرت و لطف پروردگار در تاریخ 28 آبان 65به این آرزوی دیرینه خود رسید.                                     

   راوی: حامد حسینی (ابو حسن مثنی) رزمنده گردان شهید صدر/ آرشیو خاطرات موسسه روایت سیره شهدا

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تشکر ویژه از سردار میرفیضی

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۹ دی ۱۴۰۱، ۰۵:۲۰ ب.ظ

تعارف که نداریم. به عنوان کسی که سالهاست در نقد رفتار مسئولان و نهادهای مختلف از جمله همین نیروی انتظامی قلم زده و با نفی و نهی بعضی بدیهیات توسط عزیزان به میز محکمه کشانده شده ام تردید داشتم آیا شیخ موسای علیزاده ما که طلبه ای صادق و مخلص و زجر کشیده است یارای آن را خواهد داشت مظلومیت خود را در واقعه پنج شنبه اخیر قم به اثبات رسانده و از اعتبار خود احقاق حق نماید؟

لهجه شیرین آذری او در بیان فارسی، بلیغ و فصیح نیست و بیم آن را داشتم مثل آنچه که در جلسه دادستان کل کشور گذشت نتواند منظورش را درست به مخاطب منتقل کرده و صدایش بریده شود.

موارد مشابهی را در شهر خود یا همین قم شاهد بوده ام وقتی مأمور یا کارمند مجموعه ای اشتباه میکند همکارانش یا حتی نهاد نظارتی ذی ربط به جای اصلاح سعی در ماله کشی دارند.

تا همین امروز ظهر هم مطلب بی مأخذ و اعتباری دست به دست می شد که نگارنده سفارشی نویس آن مدعی کذب کلام این طلبه مومن و رنج کشیده و خط مقدمی انقلاب بود و حتی تهدید به برخورد قضایی با وی نمود!

اما فایل صوتی جناب حجت الاسلام وحدتی که به نمایندگی از مدیر حوزه علمیه کشور و با دعوت سردار میرفیضی فرمانده انتظامی استان به این ماجرا ورود داشت ضمن توصیه به عدم پیگیری رسانه ای داستان، اصالت ادعای شیخ موسای علیزاده و اشتباه رفتار مأمور کلانتری را تأیید نمود که اقدامی هوشمندانه و توأم با شجاعت بود.

به یقین هیچ فرد و مجموعه ای؛ نیروی انتظامی باشد یا وزارت اطلاعات، روحانیت، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، ثبت احوال، دادگستری و... مصون از خطا نیست و آنچه که بر ارزش و منزلت انقلابی این مجموعه ها صحه میگذارد شهامت پذیرش اشتباه و اقدام برای اصلاح ضعفهاست.

نیروی انتظامی کشور در اتفاقاتی که پیرامون ناامنی های اخیر در گیلان و بلوچستان رخ داد نیز نشان داده بود از احقاق حقوق مردم و رسیدگی به حال مظلومان ولو به قیمت برخورد با همکاران خاطی، ابایی ندارد و برخلاف رفتار معمول پلیس وحشی آمریکا و فرانسه و دیگر مدعیان مهد پوشالی تمدن و نیز برخلاف تبلیغات مسموم رسانه های جلاد معاند در تخریب وجهه ارکان نظام، مأمور را مبتنی بر آموزه کلام علوی، نه معذور، که مسئول دانسته و محوریت خدمت به مردم و رعایت حال ضعفا و حفظ حقوق جامعه را در راستای نگاه توحیدی و معنوی به رسالت نهاد انتظامی و باور معاد و پاسخگویی در محضر حق، اصلی خدشه ناپذیر برای صیانت از اعتماد ملت به نظام مقدس جمهوری اسلامی -که خون آورد هزاران لاله گلگلون کفن بی نام و نشان این مرز و بوم است- می داند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مهسا و موسی!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۹ دی ۱۴۰۱، ۰۲:۱۰ ق.ظ

photo_2022-12-30_01-03-37_unmp.jpg

 

ماجرای فوت مهسا امینی در مقر پلیس امنیت اخلاقی تهران نزدیک بود این بار در کلانتری خیابان شهیدان فاطمی قم به شکلی دیگر تکرار شود.

حجت الاسلام موسی علیزاده از طلبه های انقلابی قم بعد ازامر به معروف و نهی از منکر نسبت به بانویی بی حجاب در اتفاقی عجیب توسط نیروی انتظامی در ساعت و خیابانی شلوغ در حالیکه لباس روحانیت به تن داشت دستبند زده شد و به بازداشتگاه منتقل گردید.

وی که از برخورد نا موجّه نیروی انتظامی در بهت و شوک به سر میبرد و بحث و استدلالش در توضیح وظیفه دینی نهی از منکر تأثیری نداشت دچار ایست قلبی شد، ناگهان بر زمین افتاد و با تشخیص مأمور اعزامی اورژانس به بیمارستان ولی عصر عج منتقل گردید و در بخش سی سی یو بستری شد.

حالا رفقای انقلابی به شوخی می گویند بعد از مرگ مهسا امینی این بار ما به خونخواهی موسی علیزاده دست به آشوب بزنیم!

اما از مطایبه که بگذریم بچه های انقلابی ضمن پافشاری بر باورهای راسخ خود در دفاع از ارکان نظام اسلامی اما به یقین نسبت به بعضی کژ رفتاریها و خطاهای سهوی و عمدی مسئولان و نهادها در هر جایگاه و لباسی که باشند انتقاد جدی و سازنده داشته و دارند و به مسیر نورانی امر به معروف و نهی از منکر به خصوص در حوزه عملکرد مسئولان ادامه خواهند داد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شیخ سعید شحیطاط باشید

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۵ دی ۱۴۰۱، ۰۹:۱۱ ب.ظ

سختراتی حجت الاسلام سعید شحیطاط در محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی

 

هر کس بسته به جایگاه و شأن و مقامش، مرتبه ای از امتحان را پیش رو دارد.

استثنایی هم در کار نیست. روحانی و بقال و کارمند و کارگر هم ندارد.

شما ممکن است برای خودت کوه علم باشی و شهره تقوا؛ اما باز هم در تواضع و اخلاص و صداقت وسختی و ... باید آزمون تأیید الهی را پشت سر بگذرانی.

چه بسا طلبه ای بخاطر شئون علمی و اجتماعی اش و توانمندی در سخنوری و منبر و تدریس و قلم، از روضه خوانی و نوحه و مدح، شانه خالی کند.

چه بسا مداح و نوحه خوانی بخاطر شهرت و برو بیا و اسم و رسمش، لازم نداند قدم رنجه کند مجلسی به ظاهر محقر را بپذیرد و مستمعین را بی اعتنا به تعداد و سن و منزلتشان، به فیض روضه میهمان سازد.

این هم خودش یک نوع خودسازی است و امتحان عملی برای آن که ثابت شود فضائل و معارف اهل بیت در اسارت کلمات متوقف نمانده و به عمق جان گوینده نفوذ داشته است.

روضه های شیخ سعید شحیطاط، که البته یک منبری و سخنران موفق و عالم است، طرفدارانی پر و پا قرص دارد. پیش آقا هم رفته و روضه خوانده است؛ اما امروز که دبستانی معمولی در گوشه ای از شهر قم را دقایقی با حضور شهیدی گمنام معطر نمودند، شیخ سعید به رسم و سیرت شهدا، ساده و بی ریا ایستاد و برای دبستانی ها روضه خواند، همان طور که پیش نایب امام زمان ایستاد و روضه خواند، برای اهل بیت کم نگذاشت. دانش آموزان دبستان شهید آوینی پردیسان قم، آموختند که در پیشگاه حق و در مدرسه عاشقی مکتب وحی، انسان با عمل و فضائل درونی است که به اوج و قرابت با خدا دست پیدا میکند، درست مثل سید مرتضی آوینی که پای آسمانی ترین آثار هنری و فرهنگی اش حتی نامی از خود ذکر نمی کرد، مثل حاج قاسم که دلخوش بود آنکه باید ببیند می بیند و پروای نام نداشت.

برای نوحه خوان خونگرم خوزستانی قم، شیخ سعید شحیطاط آرزوی توفیق روزافزون و الحاق به خیل نورانی شهیدان را دارم.

 

photo_2022-12-26_18-58-18_8oqr.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اینم از نونوایی محل ما

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۴ دی ۱۴۰۱، ۱۰:۳۴ ق.ظ

photo_2022-12-25_09-28-11_jsjm.jpg

 

دو روزیه که نونوایی هزار هشتم پردیسان به این روز افتاده. قبلا هم گاهی چنین اتفاقی می افتاد. مسئولین بازرگانی و آرد و نان قم رسیدگی کنن لطفا.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

در تشییع آیت الله منتظری چه گذشت؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲ دی ۱۴۰۱، ۱۱:۱۰ ق.ظ

 

این روزها سالگرد ارتحال و تشییع مرحوم منتظری است. چند سال از فوت او می گذرد؟ اصلا کسی به یاد او هست؟ فوت او در سال 88 بهانه به ظاهر موجهی بود برای تحریک و تشدید فتنه و آشوب اما با گذشت ده دوزاده سال نه فتنه گران جدید نه حتی نسل قدیم فتنه گر که زیر تابوت او علیه نظام شعار میدادند توجهی به این مناسبت و گرامیداشت یاد او دارند. این خصلت آدم ها و وقایعی است که به خودی خود اصالت نداشته و یاد و نامشان صرفا جنبه دستاویز و بهانه برای رسیدن به هدفی دیگر را دارد.

روز تشییع مرحوم، حضور میدانی داشتم و گزارشی از آن را منتشر کردم که آن ایام مورد استقبال دوستان و خشم بدخواهان قرار گرفت. الان نسل جدید مخاطبان وبلاگ طبیعی است که ذهنیتی از آن گزارش نداشته باشند.

جهت مرور تاریخ و تجدید خاطرات، بازنشر گزارش آن روز را خالی از فایده نمی دانم:

 

 

حاشیه های یک تشییع!

 

این ماه ماه خونه

منافق سرنگونه

پیش از این شب رحلت علمای بزرگی را دیده بودم . میرزا جواد تبریزی و آیت الله فاضل لنکرانی که فوت کردند مردم حتی در بیرون از بیت آنها به سر و سینه می زدند و گریه می کردند . خبر ارتحال آیت الله بهجت که پخش شد گذشته از بیت آن بزرگوار ، گوشه گوشه حرم مطهر شاهد دل باختگانی بود که هر از گاه صدای هق هق گریه هایشان زوار را تحت تاثیر قرار می داد . شب قبل از تشییع منتظری نیز در بیتش حضور داشتم . صدای گریه ای از قسمت زنانه شنیده می شد ، اما مردها انگار تماشاچی بودند . بیرون بیت فقط چند نفر ایستاده بودند که اغلب ظاهری سوسولی ! داشتند و گاه صدای شوخی و خنده شان توجه دیگران را جلب می کرد . در کل خیایان صفائیه و اطراف حرم جز یک آبمیوه فروشی کنار بیت منتظری هیچ مغازه ای عکس آن مرحوم را نصب نکرده بود حتی کتابفروشی پسر آذری قمی.

یک موتور سوار را مشاهده کردم که دو پسر کم سن و سال ترک آن نشسته بودند و عکسی از منتظری که اتفاقا با کیفیتی عالی چاپ شده بود را جلوی موتور نصب کرده و در شهر گشت می زدند .

ساعت نه صبح قرار تشییع بود . ده ها نفر با قیافه هایی عجیب و غریب وارد محوطه اطراف بیت شدند . شنیده بودم که از تهران لشکر کشی شده اما برای اطمینان بیشتر با چند نفرشان گرم گرفتم . خبر تایید شد ! زن هایی آمده بودند با ظاهری که قطعا مورد تایید فتاوای منتظری نبود . جمعیت حاضر در حالی دم از تقلید منتظری می زدند که هیچ نشانه عزایی نداشتند ،به سر و سینه نمی زدند و قطره ای اشک نمی ریختند و به وصیت آن مرحوم در خصوص سیاسی نشدن مراسم تشییع بی اعتنا بودند .

 در مقابل بین بچه های بسیج شایع شده بود که آقا توصیه نموده  مراسم با احترام انجام بشود . برای همین دوستان به یکدیگر سفارش می کردند به هیچ وجه درگیر نشوید.

شعار های آنها شروع شده بود . مرگ بر دیکتاتور و ....

دیدم یکی از محافظان صانعی یقه یک بچه بسیجی را گرفته و دستور ! می دهد از جلوی بیت نامبرده که یک کوچه با خانه منتظری فاصله دارد کنار برود . به سرعت رفتم زدم روی سینه اش و متقابلا دستور ! دادم ساکت شود . رفتم لا به لای جمعیت . می گفتم لباس مشکی تان یادتان رفت؟! اغلب تمایلی به بحث نداشتند . شاید به خاطر نا آشنا بودن با فضای قم کمی دچار دلهره بودند . از فرصت استفاده کردم و در طول مسیر هر کس که دیگران را تحریک می کرد مورد تفتیش بدنی قرار می دادم . بنده های خدا جیکشان هم در نمی آمد . یکی را دیدم که خیلی پرشور فریاد می زند و دیگران شعارش را تکرار می کنند. به کناری کشیدمش و بازرسی اش کردم . کسی به خاطر ش جلو نیامد . طفلک آب دهانی قورت داد و گفت : زشته ! جواب دادم : مواظب دستم هستم ! جلوی فیلمبردارهایشان را می گرفتم و می خواستم تا کارت یا مجوزشان را نشان بدهند آنها نیز به سرعت صحنه را خالی می کردند .

دلم برای منتظری سوخت . همه راه تا حرم ، آقایان تا می توانستند علیه دولت و نظام شعار دادند اما گویا عارشان می آمد لااله الااللهی را نثار روح نیازمند وی بنمایند .نماز میت را آیت الله شبیری زنجانی به عهده گرفت و این موضوع نشان داد که حتی از منظر مسئولین بیت منتظری نیز صانعی جایگاه علمی پایینی دارد .جالب است وسط نماز یکی با موبایلش بازی می کرد بعضی سرشان را چرخانده و خارج از مسیر قبله را نگاه می کردند و ... خلاصه روح آن مرحوم عروسی گرفت !!

بعد از نماز دباره شعار های موهن به نظام شروع شد .  جالب است که موقع پخش نوای قرآن و حتی سخنرانی مرحوم منتظری از بلندگوهای حرم نیز عزاداران! کار خودشان را می کردند .بچه ها که بیشتر در فیضیه اجتماع کرده بودند ترجیح دادند همچنان به فکر آرامش باشند . با سه چهار نفر از دوستان کنار جمعیت رفتیم و تمثال های مبارک امام و آقا را روی دست گرفتیم . آن وری ها گاهی نزدیک می آمدند نگاهی می کردند و می رفتند گاهی هم سر بحث داشتند که جوابشان را می دادیم . این وسط برخی دوستان روشنفکر بسیجی! دلواپس شده بودن و مدام توصیه می کردند شما کم هستید ممکن است به امام توهین کنند بروید فیضیه و .... دوست خوبم سید محسن احمدی که تصویری بسیار زیبا از حضرت امام در دست داشت با خونسردی می خندید و پاسخ می داد : خط مقدمی ها همیشه کم هستند . به اندیشه امام توهین شده و ...

عبدالله نوری را دیدم که در حلقه فشرده چند جوان خودش را به حرم رسانده بود . رفتم مقابلش و فریاد زدم آقای نوری ! ما مقلدان امام خامنه ای هستیم به شما هم توصیه می کنم پیرو امام خمینی باشید و ...با صورتی سرخ ! خونسرد بود و سر تکان داد . او که گویا در جایگاه مخصوص جایی نداشت روی سکویی در حاشیه حرم نشست . اطرافیانش دیگران را دعوت می کردند تا سر جایشان بنشینند . شاید قصد صحبت داشت .جالب است که خیلی از سبزها هم او را نمی شناختند و از یکدیگر نامش را می پرسیدند. بچه ها داشتند با عکس امام می آمدند که شیخ بلند شد و رفت پی کارش.

اذان که شد دیگر کاسه صبر بچه های بسیج لبریز شد . توهین به آقا در حرم برایشان قابل هضم نبود . جمعیت حزب الله که به راه افتاد جبهه مقابل زود صحنه را ترک کرده و به طرف بیت منتظری عقب نشینی نمودند . خون بچه ها به جوش آمده بود . بچه های قم پیش از این نیز در مواجهه با شرارت های بیت منتظری و دراویش مفسد که به تخریب خانقاهشان منجر گردید روح سلحشوری شان را به اثبات رسانده بودند . با این که ایام محرم هزاران نفر از طلاب برای تبلیغ به خارج قم می روند اما جمعیت بسیار قابل ملاحظه بود. خیلی ها آمده بودند . جانبازهای با عصا پیرمردهای لنگان و حتی برخی جوان ها با ظاهری متفاوت تصاویر کوچک و بزرگ امام و رهبری را به دست گرفته یا روی پیشانی می چسباندند. رفتم جلو و به خیلی هایشان یک ماچ هدیه دادم . حضور خواهران انقلابی نیز بسیار چشمگیر بود .

بچه ها هرچه به بیت منتظری نزدیک تر می شدند جمعیت مقابل کمتر و کمتر می شد .شعار اگر بسیجی نیود صدام یزید بابات  بود ! پاسخ دندان شکنی در مقابل اهانت گران به ساحت بسیج به حساب می آمد .نیروی انتظامی دخالت کرد و جلوی بچه های بسیج را گرفت . عده ای توانستیم از حلقه آنها عبور کنیم. درگیری مختصری داشتیم .آن وری ها همچنان مغرورانه شعار می دادند و هم قسم شدند! بیت آقایشان را تنها نگذارند .درهای بیت بسته شده بود .لنگه کفش و چند شی دیگر به طرف بچه های بسیج پرتاب گردید که پاسخ متقابل را در پی داشت .  می شنیدیم که بین خودشان می گویند: اینها شعار می دهند تخلیه می شوند و می روند . خوب به خودشان روحیه می دادند!

دو سه نفری عکس امام و آقا را پاره کردند . بچه ها آنها را نشان کردند و با یک یورش دستشان را گرفته و به این طرف کشاندند تا کمی نصیحت شوند!

نیروی انتظامی شکاف بدی بین بچه ها ایجاد کرده بود. رفتم جلوی چند تا از درجه دارها را گرفتم و داد زدم کتکش را بچه های حزب اللهی می خورند حقوقش را شما می گیرید ...جلوی ما مرد شدید و شاخ و شانه می کشید؟ جگر دارید رو به روی آنها بایستید ...مگر کار آنها جرم نیست ؟چرا کسی دستگیر نمی شود و ....

اغلب آنها سعی می کردند دعوت به آرامش کنند. جمعی از دوستان شعار دادند : نیروی انتظامی تفکر تفکر! ماموری بود با لهجه شیرین آذری ، خنده ای کرد دستی به سرش کشید و گفت : چیزی به ذهنم نمی آید !

این وسط بچه ها زیرکی خوبی نشان دادند . عده ای کوچه را دور زده و از طرف دیگر وارد معرکه شدند . سو سول ها خودشان را که در محاصره دیدند شهامت شان رنگ باخت . فحش ها را گذاشتند کنار و شروع کردند به خواندن دعای فرج! یکی داد زد رو به قبله! همه رو به قبله ایستادند با اندکی فاصله حدود صد و هشتاد درجه ! یاد قرآن سر نیزه افتادیم . چاره ای نداشتند مجبور بودند قسمشان را بشکنند . با عجز و ناله از نیروی انتظامی خواهش می کردند وساطت کنند تا بتوانند از مخمصه رها شوند . کوچه ای باز کردیم تا گورشان را گم کنند .فریاد شکوهمند نصر من الله و فتح قریب دل ها را روشن ساخت .کسی وارد بیت نشد . داشتیم متفرق می شدیم که شایعه شد موسوی داخل بیت منتظری است . سیل جمعیت دوباره به آن سمت یورش برد. مردم می گفتند : به این قوه قضائیه که امیدی نیست بگذارید خودمان کار رایکسره کنیم .فرماندهان انتظامی قسم خوردند این خبر صحت ندارد . بچه ها به طرف منزل صانعی رفتند و با شعار صانعی ، بی بی سی پیوندتان مبارک! به مواضع دشمن شادکن ایشان ادای احترام نمودند! تصویر مقام معظم رهبری و امام روح الله بر روی شیشه های بیرونی بیت نصب شد . سپس دوستان به طرف بیت رهبری رفتند وبا مقتدایشان تجدید پیمان نمودند . عصر آن روز و شب نیز بچه ها در صحنه بودند .به اعتقاد ما باید کاری می کردیم که جوجه منافق های رذل ، هوس نکنند برای سوم و هفتم پا به قم بگذارند . در نخستین روزهای محرم ، شور و حال عاشورایی بچه ها دیدنی بود . جای همه عاشقان اباعبدالله و عدالت خواهان را خالی کردیم . بعضی از برادران انتظامی که گویا در درگیری های پس از انتخابات تهران نیز حضور داشتند از واکنش پر صلابت بچه ها خوششان آمده بود و می گفتند شما انتقام ما را هم از آشوب گران گرفتید . به شوخی می گفتیم از این به بعد هر نقطه ای که آشوب شد سرکوبش را کنترات ! پذیراییم . بعد از ظهر هم بچه ها راهپیمایی کردند. شب من دیگر در قم نبودم .اما بچه ها خودشان را به مجلس ترحیم منتظری در مسجد اعظم رساندند . هیچ یک از مراجع حضور نداشتند . از روحانیون سرشناس فقط صانعی آمده بود. بچه ها فرصت را غنیمت شمردند و شعار صانعی صانعی این آخرین اخطار است را سر دادند . صانعی گریخت و بچه ها دوباره بیت منتظری را به محاصره در آورده و تابلوی دفترش را پائین کشیدند . گویا این پیروزی به کام دوستان شیرین آمده ! آنان همچنان تجمعاتی را در شهربرگزار می کنند . شعار زیبای شهر مقدس قم جای منافقین نیست هنوز در خیابان های این شهر به گوش می رسد .

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تونس، هم تونست هم نتونست!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۹ آذر ۱۴۰۱، ۰۹:۳۹ ب.ظ

photo_2022-11-30_20-33-58_ipey.jpg

 

بازی تونس و فرانسه بسیار جذاب بود. تونسی ها توانستند قهرمان جهان را در یک بازی تهاجمی و دلاورانه و پر هیجان یک بر صفر شکست دهند اما نتوانستند به مرحله بعدی جام جهانی صعود کنند.

یکی از حواشی جالب بازی، سیاه پوست بودن تعداد قابل توجهی از بازیکنان کشور اروپایی فرانسه و سفید پوست بودن بازیکنان کشور آقریقایی تونس بود. البته تونسی ها در آفریقای شمالی به سر می برند و سفید پوست بودن آنها طبیعی است اما فرانسوی ها که مدتها تونس و بعضی کشورهای آفریقایی را در اشغال و مستعمره خود نگه داشته و جنایتهای فراوانی در آنجا انجام داده بودند مدعی برتری نژاد اروپایی نسبت به سیاهان بودند. حالا همین کشور فرانسه برای اینکه در فوتبال جهان حرفی برای گفتن داشته باشد محتاج استفاده از بازیکنان سیاه پوست است.

مسابقه بین تونس و فرانسه البته بهانه ای است برای یاداوری شهید فرانسوی - تونسی دفاع مقدس که در گلزار شهدای قم دفن است.

کمال کورسل مادری فرانسوی و مسیحی و پدری تونسی داشت که البته در فرانسه به دنیا آمد و رشد کرد. گویا پدر زندگی جداگانه ای داشت و کمال بیشتر تحت تعلیم مادر قرار گرفت. او در ابتدای جوانی، اسلام را پذیرفت و مدتی بعد ضمن آشنایی با دعای کمیل و نهج البلاغه به مذهب شیعه گرایید. آشنایی او با انجمن اسلامی دانشجویان پاریس باعث دلبستگی اش به انقلاب اسلامی و امام خمینی گردید.

زمانی که عزم سفر و اقامت در ایران داشت، مادرش که یک مسیحی معتقد بود تنها یک سوال از او پرسید: آیا ایرانی ها خدا را قبول دارند؟!

کمال کورسل در قم به حوزه علمیه رفت و درس دین آموخت. دلش می خواست در جبهه نیز حضور پیدا کند که مسئولان امر مانع شدند. در نهایت با کنیه ای عربی توانست به تیپ بدر پیوسته و همراه نیروهای عراقی حامی جمهوری اسلامی در عملیات مرصاد شرکت کند. محاصره آنها در هوای گرم جبهه های غرب باعث گلایه بعضی نیروهای رزمنده مسلمان عراقی گردید. کمال در میانشان برخاست و رجز خواند و یادآور شد که عمری آرزو داشتند تشنگی اباعبدالله در صحرای کربلا را درک کنند و به یاران شهیدش بپیوندند.

کمال با تشنگی به شهادت رسید و به دلیل استفاده از نام مستعار، غریبانه در قم تشییع شد. معدودی از دوستان طلبه او با شناسایی وی مسئولان را از شهادت این رزمنده غیور فرانسوی آگاه نمودند و برایش مجلس یادبود گرفتند. پدر و مادر او چند سال بعد به ایران آمده و در قم به زیارت مزار فرزند دلبند خود رفتند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

منتهی الآمال دل بی قرار

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۹ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۰۷ ق.ظ

photo_2022-11-30_08-58-09_eqg5.jpg

 

بهشت مگر جایی به جز حریم شماست؟

آخرت را که نمی دانیم، اگر هم اهل بهشت نباشیم، این دنیا را لااقل گاهی به بهشت برین حق، سرک کشیده ایم. کربلا و نجف و کاظمین و مشهد و قم و بقیع را دیده ایم و در هوایشان نفس کشیده ایم.

بعد از دیده فرو بستن هم اگر عمل، ذخیره خالصی بود و به ازایش اجری، روحمان کبوتر حرم شود و آمین گوی دعای زوّار، برایمان بس است، زیاده خواهی انسان هم بالاخره حدی دارد!

...

چقدر خوشبختیم که شما را داریم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بچه های فاطمه خوش آمدید

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۷ آذر ۱۴۰۱، ۰۵:۴۲ ب.ظ

photo_2022-11-28_16-21-14_ezk8.jpg

 

امروز نایب الزیاره همه دوستان بودم زیر تابوت آسمانی چهار سید شهید از تبار عاشوراییان بی مثال تاریخ. عطر و بوی فاطمه را از حریم زینبی در آستانه میلاد عقیله بنی هاشم در شهر فاطمه و زینب ثانی به ارمغان آورده بودند. یادگاران نبل و الزهرا پیشگامان فتح و رشادت و ظفر، کبوتران حرم زینب از شهر عشق، دیار دمشق، بسیجیان بی نام و نشان تمدن جهانی اسلام و نوید دهندگان آزادی و آزادگی مستضعفان عالم، سه شهید زینبیون پاکستان و یک شهید فاطمیون افغانستان امروز عصر بر شانه های شهر تا معراج وصل و رستگاری بدرقه شدند.

همه این ابدان مطهر سادات، چند سالی در خاک سوریه میهمان سرای گمنامی بودند و زائری جز مادرشان حضرت زهرا نداشتند؛ اما در میان آنها سید حسین حسینی، در انعکاس تصویر سرخ نینوای اباعبدالله، سر به بدن نداشت. قم موطن همه عشاق کوی دلدادگی و وصال است. هیچ شهیدی از هر جای این کره خاکی که باشد در عُشّ آل محمد(ص) احساس غربت نخواهد کرد. قم خاستگاه نهضت رهایی مستضعفان در آخرالزمان دین حقیقت و هدایت است. همه شهدای طریق مروت و آزادگی، شهید شهر مقدس قم هستند.

 

photo_2022-11-28_16-21-25_2tsx.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خوان و خانم

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۵ آذر ۱۴۰۱، ۱۱:۴۰ ق.ظ

شنبه های ام البنینی

 

امروز بساط شنبه های ام البنینی بر پا نبود. لااقل ساعتی که هر صبح شنبه در حیاط صحن مسجد اعظم حرم مطهر خانوم، کاسه آشی به نیّت بانوی ادب و ایثار دست ملت میدادند، خبری از بانیان این خیر عظیم و نورانی نبود. بعدش که رفتم را نمی دانم.

خانمهایی آمده بودند به روال معمول لقمه تبرّکی از خوان کرامت اهل بیت بردارند که متحیّر ماندند و کنجکاو.

پیرمردی رسید با قیاقه ای ساده و روستایی. کیسه بزرگ نان همراهش بود. به هر کس تکه ای بربری داد. شکر خدا کسی دست خالی نرفت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درآمدی بر آینده اغتشاشات در ایران

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۸ آبان ۱۴۰۱، ۰۵:۱۴ ب.ظ

فیلم ماجرای نیمروز 1 دانلود و تماشای رایگان | فیلیمو

 

ایران بعد از انقلاب بارها تجربه شورشهای خیابانی و حتی جنگ مسلحانه شهری را داشته که هر یک با مختصاتی ویژه در نهایت به شکست و تغییر وضعیت معارضین انجامید.

اغتشاشات اخیر که از آخر شهریور 1401 آغاز شده متفاوت از همه آشوبهای قبل، با رویکرد شهوانی و جنسی کلید خورد که همچنان جسته و گریخته ادامه دارد.

پیش بینی میشود استمرار وضع موجود، تغییراتی را در آینده کشور رقم خواهد زد که به بعضی از آنها اشاره میگردد:

1- اغتشاشات لااقل تا چهارشنبه آخر سال و نوروز 1402 ادامه خواهد داشت و بعد از آن با توجه به ایام عید و ماه مبارک رمضان موقتا فروکش خواهد کرد. دسیسه دشمن به علاوه سوءتدبیر نهادهای مسئول باعث قبح شکنی از هنجارها و جری شدن تعدادی از جوانهای تربیت یافته فضای مجازی گردیده و آشوبگری را به تفریح آنها بدل ساخته است. با توجه به عدم اقبال عمومی به مطالبات شهوانی این طیف و عدم برخورداری آشوبگران از بدنه اجتماعی، خشونت گرایی و ترور و آسیب زدن به اموال عمومی از طریق حرکتهای موقت چریکی تا مدتها ادامه خواهد داشت و به چیزی شبیه پدیده مانسون تبدیل خواهد شد که صرفا جنبه ویرانگری داشته و دستاورد قابل اعتنایی برای اپوزیسون حاصل نخواهد کرد.

2- نظام در محاسبات خود به اینجا خواهد رسید که بی توجهی به نیازهای غریزی جوانان و الگوبرداری از سیستم آموزشی غرب باعث تربیت جوانان و نوجوانانی شده که هویت خود را در بی هویتی می جویند، میوه کرم خورده فضای فاسد مجازی شده اند و به دلیل فقدان هویت و مسئولیت فردی و اجتماعی و غلیان شهوات جنسی، بالاترین مطالبه آنان در حیطه خشتکشان قرار گرفته و دغدغه ای جز رسیدن به یک تکه گوشت! ندارند. در نهایت با کوتاه تر شدن سالهای آموزش و ایجاد زمینه های ازدواج، درصدی قابل توجه از احتمال بروز آسیبهای اجتماعی و طغیان جنسی دختران و پسران تحریک شده؛ کاسته خواهد شد.

3- شهر قم که در سالهای بعد از انقلاب به رشدی چهاربرابری رسیده باز هم شاهد رشد فزاینده مهاجرت هموطنان و توسعه بیشتر شهر و استان خواهد بود. فضای آرام و معنوی آن برای مردم جذابیت بیشتری پیدا خواهد کرد. به نظر می رسد قم در آینده ای نه چندان دور به پایتخت رسمی کشور بدل شود. گسترش حریم شهری در نهایت دیوار قم و تهران را به هم متصل خواهد کرد.

4- میزان جذب و استخدام نیروهای مسلح افزایش پیدا میکند که این مسأله در کاهش آمار بیکاری نیز اثر مثبت دارد.

5- اشراف اطلاعاتی و تسلط امنیتی نهادهای نظارتی بر زندگی خصوصی مردم به خصوص منتقدان افزایش پیدا خواهد کرد. احتمالا تا مدتها سخن از عدالتخواهی در چارچوب نظام هم به دلیل قرار گرفتن در "برهه حساس کنونی" سرکوب خواهد شد و طبعا بستر مناسب تری برای رشد مخفیانه بعضی تخلفات اقتصادی مثل جریان پتروشیمی میانکاله و... فراهم میشود که البته موقت خواهد بود.

6- آسیب شناسی درباره وجود خلأهای فرهنگی باعث تقویت حرکتهای خودجوش و تازه نفس هنری و فرهنگی در چارچوب انقلاب و رشد و ظهور استعدادهای ناشناس اما بی حاشیه و سالم خواهد گردید. به زودی شاهد روی کار آمدن نسل جدید هنرمندان و تحولی شایان در عرصه آثار و محصولات فرهنگی و عقب رانده شدن طیف سلبریتی خودباخته و وطن فروش خواهیم بود.

7- گفتمان اصیل عدالتخواهی فارغ از برخی سوءاستفاده ها برخاسته از گفتمان اصیل انقلاب اسلامی و ادبیات و دغدغه های رهبری معظم انقلاب است که ریشه ای عمیق در منابع و اندیشه دینی دارد. بازخوانی گفتمان امام و رهبری و تقویت زیرساخت های فکری جریان انقلاب به مرور باعث تقویت باورهای علوی مردم در اقبال به حکمرانی سالم و جامع دینی در همه زمینه های اجتماعی خواهد گردید. به یقین در آینده با معرفی صحیح و کامل آداب و آیین دین در عرصه های اجتماعی و حاکمیتی، امربه معروف و نهی از منکر به عنوان اصل مترقی دین در اصلاح و رشد جامعه منجر به برجسته سازی قبح همه گناهان اجتماعی از رانت و تبعیض و غارتگری تا بی عفتی و کشف حجاب گردیده و زمینه سالم سازی محیط زندگی و دفع خبائث اجتماعی را فراهم می آورد.

حرف آخر:

سالها همه مسئولان و صاحبان تریبون اعلام نمودند که هدف دشمن در سالهای بعد از جنگ، اندلس سازی ایران برای فروپاشی حاکمیت اسلامی است اما هیچ نهاد و مرکزی برای پیشگیری از ظهور چنین پدیده ای برنامه عمقی و راهبردی نداشت و اغلب شعارها و ادعاها در سطح فعالیتهای روتین و بی تأثیر و روبنایی باقی ماند.

اگر کمی دیگر روند فعالیتهای مخرب دشمن در عرصه های هنری و خبری و فکری ادامه پیدا میکرد امکان ابتلای بخش عمده ای از بدنه نیروهای متدین به پوچی و بی تفاوتی و غوطه ور شدن در شهوات و کسب حرام و... بسیار بالا بود و به معنای واقعی کلمه، ایران به اندلس تبدیل میشد.

بلوای زودهنگام جنبش زیرشکمی معدود جوانان لمپن علاّف و شکم سیر و شهوت پرست با مطالبات مضحکی در سطح سلف مختلط و آغوش رایگان و بوسیدن جنس مخالف در خیابان فارغ از انحرافی که در جریان مطالبه گری مردم رنج کشیده ایجاد کرد و حتی مورد تمسخر فعالان کهنه کار سیاسی در طیف نهضت آزادی واقع شد، زنگ خطر تکرار دوباره واقعه اندلس را به صورت عینی به صدا درآورد که در نهایت باعث بیدار باش دلسوزان حقیقی انقلاب و رفع برخی آسیبها و بیمه شدن نظام برای سالهای متمادی خواهد گردید. بخش مهمی از وضعیت امروز نتیجه خروج نظام از آموزه های اسلام و خط انقلاب اسلامی است که در بلندمدت با احیای گفتمان عدالت و تسرّی احکام دین در همه اجزای حاکمیت و از بین رفتن فقر و فساد و تبعیض و رانت و تزویر اصلاح خواهد شد. تمدن اسلامی زمانی محقق میشود که رویکرد دینی نظام از حالت کج دار و مریز خارج شده و سبک زندگی اسلامی در دایره صاحبان قدرت و مکنت نهادینه شود.

فتنه به معنای عام به هر نوع امتحان و ابتلای اجتماعی اطلاق میشود. خدا رحمت کند مرحوم فلسفی را که در روز 12 بهمن 57 قبل از سخنرانی امام در جمع سران مبارز انقلاب در مدرسه علوی تهران به منبر رفت و بیانش را با این حدیث شریف امام صادق علیه السلام آغاز کرد:

تمنوا الفتنه، ففیها هِلاک الجبابره و طهارة الارض من الفَسِقَه...

ما  از فتنه های تند روزگار ترسی نداریم که غایت آن به نابودی دشمنان دین و ملت ختم خواهد شد اگر بر سر میثاق ایمانی خویش با خدا استقامت بورزیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

امشب حرم حضرت معصومه چه خبر بود؟

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۶ آبان ۱۴۰۱، ۱۰:۰۴ ب.ظ

امشب توفیق شد رفتم زیارت حضرت بانو، نایب الزیاره همه دوستان بودم. ازدحام جمعیت مرا به وجد آورد. دعا کردم این خیل زائران از بارگاه استجابت خانوم دست خالی بیرون نروند.

دیشب مطلبی منتشر کردم درباره توهین عناصر هویت ستیز آشوبگر به مجسمه مرحومه پروین اعتصامی در تهران. پروین خانم در یکی از حجره های حرم حضرت معصومه سلام الله علیها مدفون است. پای مزار این بانوی فرهیخته هم رفتم و فاتحه ای نثار کردم.

در همان حجره با چند متر فاصله مرقد بانوی بزرگ دیگری نیز هست. خانم سیده فخرالدین طباطبایی از زنان مبارز عراقی که همسر و چهار فرزند و برادر و دامادش در راه اسلام به شهادت رسیدند. باید مباهات کرد به وجود چنین بانوانی که در عرصه شعر و ادب و حماسه و عرفان به قله های افتخار نائل آمدند. حقیقت زن، شخصیت انسان متعالی و ترجمه انسانی ربوبیت الهی است. آنچه از دخترکان هوس بازی که جسمشان دستمایه سرگرمی و لذت جویی مردان هیز و هرز است دیده میشود تصویری ناقص و ناصحیح و موهن از ساحت بانوان مردآفرین و انسان ساز محسوب می شود.

 

photo_2022-11-17_20-39-57_40w9.jpg

photo_2022-11-17_20-40-26_apzp.jpg

photo_2022-11-17_20-40-41_5j9q.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برای مریم، برای معصومه

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۲ آبان ۱۴۰۱، ۱۰:۴۲ ق.ظ

دومین روز هفته است. نشسته ام کنج بارگاه نورانی بانوی کرامت و نجوای دل را به ضریح اجابت او گره میزنم.

مریم مقدس یکشنبه ی ما فاطمه معصومه است.

هر دو پاک و معصوم

هر دو بانو، زلال و مقدس

نه مریم ازدواج کرد نه معصومه

اما

خدا به مریم عیسی را داد که روح الله بود و مرده را زنده می کرد و صراط  حق را بر پا داشت.

خدا به معصومه هم روح الله داد که در سایه سار لطف و عنایت و در جوار فوز و فیض حوزه معارفش، کالبد پوسیده مردگان متحرک دین آخرالزمانی را احیا کرد و روح استقامت و آزادگی را در سراسر عالم دمید.

زنها معجزه می کنند در سایه توحید و فطرت و معنویت، زندگی و آزادگی را به ارمغان می آورند؛ مثل مریم مثل معصومه، مثل ساره و هاجر و خدیجه و فاطمه و زینب سلام الله. نرگس مست دامان مطهر وجودشان، هست و نیست دلهای منتظر کمال و رستگاری را تا معراج وصال معشوق و معبود بی همتا بدرقه می کند. سلام خدا بر همه معصومه های تاریخ که مردانگی و مرام و انسانیت را در پاکی و تقدس و نجابت قلب خویش پرورانده و خلق و خوی و تربیت سازنده شان وارستگی و عزت و شرافت را معنای حقیقی بخشید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک حس و حال خوب

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۰ آبان ۱۴۰۱، ۰۵:۴۴ ق.ظ

گلها دیگر پژمرده نمی شوند

 

روضه های شیخ سعید شحیطاط را دوست دارم. کلماتش در دل آدم جا خوش می کند و حس و حالش انسان را به هوای قدسی وصال می کشاند.

او البته طلبه ای فاضل و ملا ست و منبرهایش هم پرفایده و سازنده است. از بچه های خونگرم جنوب است که گویا در قم بیشتر شناخته شده و فکر میکنم یک میرزا محمدی دومی خواهد شد به زودی. وفات حضرت معصومه، دوستانی که از شمال آمده بودند هم پای منبر و روضه اش زانو زدند و حظ بردند و گفتند او را مدتی است می شناسند و دوست دارند.

یک دقیقه از طنین خوش نوایش را میهمان گوش جان کنید، لذتش در کامتان جوانه می زند:

https://www.aparat.com/v/oK9d6

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شب وفات مهربانو

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۳ آبان ۱۴۰۱، ۰۹:۵۶ ب.ظ

 

از این جلوتر بیایم که پر و بالم می سوزد خانم جان. گرمای آفتاب وجودت، آتش مهر تو را در سینه های عاشق، شعله ور ساخته است. برای همچون منی که نمی از یَم محبت تو دریای درونش را مواج می سازد همین جا پشت شیشه ای که بتوان شبکه های نورانی ضریحت را حس کرد و رشک برد و اشک ریخت و دل سپرد کفایت می کند. هر وجب از زمین آسمانی حَرَمت، قلب تپنده بهشت برین است.

آسیه، پاک و نورانی و زلال بود که امانت دار خدا شد و موسای فرعون ستیز را در دل دستگاه طاغوت تا معراج نبوت بدرقه نمود.

مریم، نماینده اندیشه قدسی حق بود، قدیسه ای که روح خدا در وجودش دمیده شد و عیسای روح الله را احیاگر فطرتهای مرده اهل غفلت و تغافل قرار داد.

خدیجه، امینِ امین الله بود. همراه و همگام و حامی خیرالمرسلین و بهترین بندگان خدا که دار و ندار مادی و معنوی اش پیشکش آستان دوست گردید و پرچم دین را برافراشته نگاه داشت.

فاطمه، مادر ائمه هدی بود. مدافع حریم حق و ولایت، شهیده ای که نام و نشانش در بی نشانی، سند غربت و خط کش طریقت رستگاری است.

زینب، بار سنگین رسالت عاشورا و پیام بری قافله ازلی و ابدی نور و حقیقت را بر دوش کشید و تا انتهای تاریخ، مردانگی و غیرت و عدالت وشرافت را در تابلوی حماسه نینوا ترسیم نمود و چراغ شهامت و جهاد و شهادت را در محضر وجدان مجاهدان سبیل الله روشن نگاه داشت.

تو آسیه، مریم، خدیجه، فاطمه و زینب مکرری. جانشین و عصاره و ادامه بانوان بهشت جاودان کرامت.

درگاهت، دری به سوی جنت حق است و حریمت، عُشّ آل محمد و تربیت کده اصحاب آخرالزمانی کربلای ناتمام تاریخ. مردان پولادین مجاورت، مشعل دار محفل سرخ عاشقانه وصال با توحیدند.

زیارت بارگاهت، تضمین نجات بشریت است به قید معرفت؛ معرفت به تو چیزی جز گام نهادن در مسیر تو نیست.

شمع وجودت، پروانه های دلداده هدایت را به گرد بقعه مطهرت فراخواند، در دامان نجابت و معارفت، فقه اهل بیت جان گرفت و بیرق انقلاب دین و تمدن رهایی بخش اسلام را بر فراز گیتی برافراشت و نغمه آزادگی و قیام مستضعفان بر ضد چپاول و ناراستی و زور و ستم در را در جای جای عالم طنین انداز ساخت.

زن، زندگی، آزادی در وجود معصومه های مکتب زلال انسانیت و حق و عدالت انعکاس یافت و تلألو درخشان آن مردان نستوه جبهه نور و شرافت را به معراج حقیقت رساند و آرمان کمال و تعالی و حیات مبتنی بر فطرت و نفی هرزگی و بطالت را سرلوحه بشر قرار داد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مرگ بازی!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۸ آبان ۱۴۰۱، ۰۷:۳۹ ق.ظ

photo_2022-10-30_06-32-25_oeal.jpg

 

اولین بار که به شهر زیبای جویبار پا گذاشتم شاید یازده دوازده ساله بودم یا اندکی بیشتر. در بدو ورود پدیده ای که بیشتر از هر چیز برایم قابل توجه بود تعداد بسیار زیاد و غیر معمول موتورسیکلت در سطح این شهر بود. از کوچک و بزرگ انگار یک موتور زیر پایشان قرار داشت. دفعات بعد هم به این موضوع توجه کردم. با خود اهالی هم صحبت می کردم می خندیدند و می گفتند شهر دیگری را اینطور با حجم وسیع موتور ندیده اند.

تا اینکه پایم به قم باز شد. همان اول خیل عظیم جماعت موتور سوار را که دیدم گفتم به جویبار بزرگ آمده ام! در قم هم تعداد موتور خیلی بیش از حد معمول سایر شهرها بود. البته در قم مردم بابت این موضوع نمی خندیدند و گله هم داشتند. اغلب خیابان های اصلی و پرتردد قم در اطراف حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، یک طرفه هستند و از این رو تعدد موتورسوارها و علاقه آنها به دور زدن قانون، دردسرها و حوادث تلخی را برای مردم رقم می زد. بر اساس آمار رسمی در اوایل دهه هشتاد قم هر روز شاهد مرگ حداقل یک موتور سوار بود.

با شدت گرفتن نظارت قانونی بر تردد موتورسوارها و ممانعت از ورود آنها به مسیرهای یک طرفه و حرکت بر خلاف جهت، الزام بر استفاده از کلاه، اخذ گواهینامه و ... تا حدودی ایمنی قابل قبولی برای راکبان و مردم به وجود آمد. از سوی دیگر نظارت جدی قانونی باعث کاهش روند استفاده از موتور در این شهر گردید و در حال حاضر می توان اینطور گفت که سطح و حجم تردد موتورسواران در قم دیگر تفاوت چندانی با سایر شهرهای کشور ندارد بر خلاف شهر زیبای جویبار که همچنان مردمش با این وسیله نقلیه خو گرفته اند.

با همه این احوال هر از گاه شاهد حوادث تلخی از سوی راکبان موتور در سطح شهر قم هستیم. بعضی جوانها با علاقه خاصی به موتورسواری رو آورده و با توجه به هیجانات و حس ماجراجویی مختص سنین جوانی، دست به حرکات پرخطر می زنند و برای خود و دیگران آسیب به بار می آورند. موتور را نمی شود منع کرد اما برای استفاده از آن به فرهنگ سازی بیشتری نیاز است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

صدای مرا می شنوی خانم؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۵ آبان ۱۴۰۱، ۰۵:۱۰ ب.ظ

photo_2022-10-27_17-04-59_7cnp.jpg

 

خوشا به حال شهدا، کبوتر حرم شاه چراغ شدند. امشب دست در دست ملائک تا کبریایی ترین جلوه عشق و دلدادگی پرواز نموده و بر خوان کرامت سیدالشهداء در بزم وصال و در وادی لایتناهی توحید، میِ ناب از جام طهور جاودانگی می نوشند.

خوشا به حال کبوتران مقیم بارگاه مستی و خدا پرستی.

خانوم جان! آن برادرت مشهد و این برادرت شیراز، گلچین زائرانشان را تا معراج رستگاری بدرقه نمودند؛ پله صعود و سکوی پرتاب ما جاماندگان غافل باش  با این دل رسوای منجمد و سیاه، چند صباحی است سودای پرواز در کوی عصمت خاندان تو را داریم و حسرت کبوترانه جلوس بر گنبد حبّ و مودّت تو را در سینه پرورانده ایم.

شراب ناب وصال را میهمان این کام تشنه و تلخی چشیده ایام، ساز.

بگذار مزد عاشقی ما هم غلتیدنی سرخ بر فرش عرشی صحن و سرای بهشتی ات باشد، معصومه جان.

ای تیر غمت را دل عشاق نشانه ...

نظری کن بر آه دل سوخته ای که منتهای آمالش عنایت کریمانه توست شاید بار عصیان سالهای غفلت و تباهی از شانه های خمیده آن زدوده گشته و لبخند رحمانی دوست، آغوش کهکشانی جنت الحسین را به رویش بگشاید. نسیم رحمتت جواز ورودمان به قافله نور باشد و تربت پاک وادی ایمن را رزق ابدی این دل سازد؛ ان شاءالله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کهکشان، روی زمین

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱ آبان ۱۴۰۱، ۰۳:۴۹ ب.ظ

photo_2022-10-23_11-12-48_ce6.jpg

 

پنج شنبه گذشته، سالروز  ورود حضرت معصومه به قم مثل هر سال جشن باشکوهی در این شهر برگزار شد.

خیل عظیم جمعیت که به استقبال کاروان نمادین حضرت رفته بودند صحنه ای پر ابهت و شورانگیز از دلدادگی محبان اهل بیت را رقم زدند.

تماشای صفوف فشرده مردم در صحن های مطهر حرم و خیابانهای اطراف، مرا به وجد آورد. در کنار آن صحنه اشک ریختن مردم با نوای مدح و سرور که در وصف  کریمه اهل بیت و برادر بزرگوارش، امام رئوف خوانده میشد، تصاویری به یادماندنی از مودت بین امت و خاندان کرامت و رأفت و محبت خلق کرده بود.

حیفم آمد این صحنه را بی یاد و نام دوستانم تجربه کنم. گوشی را دست گرفتم و این پیامک را برایشان فرستادم:

"اینجا قیامته

بوی عود و اسپند و دود

گل و عطر و نغمه و سرود

جشن ورود حضرت معصومه ست وسط این همه اشک و ذکر و دعا میشه یاد عزیزان نبود؟!"

امیدوارم همه دوستان و عزیزانی که این مطلب را میخوانند سال بعد در سالروز ورود خانم، در قم حضور داشته باشند و این صحنه های شیرین و بی بدیل را در کام جان بچشند و حلاوتش را سوغات پر برکت عمر خود کنند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا