اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

۱۵۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قم زیبا» ثبت شده است

پس آنگه بگویم که تو کیستی

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۲، ۰۸:۰۸ ق.ظ

عکسی منتشر نشده از تدفین محمدعلی رجایی

 

یک عادتی دارم خودم وقتی در تشییع جنازه افراد مشهور شرکت میکنم و یا تصاویر مربوط به تشییع و تدفین آنها را نگاه میکنم توجهم به این است که چند درصد شرکت کنندگان جوان و یا پیر هستند. عالمی در شهرمان فوت کرده بود. همه دوستش داشتند پست و مقامی هم نداشت. تشییعش پر از مردم از همه اقشار بود که البته جوانها در آن جمع می درخشیدند. عالم دیگری فوت کرد یکی دو سال بعد. تلاش می شد او هم محبوب جلوه داده شود آنهایی که آمدند مشتی پیرمرد و یا مسئول بودند. تشییع جنازه آیت الله اراکی را یادم است از بابل در هوای سرد اتوبوس شهرداری سوار شدیم و آمدیم قم. هنوز طلبه نشده بودم. عزاداری جوانها دیدنی بود. آیت الله بهجت هم همینطور. حالا بقیه بزرگان را نمی خواهم اسم بیاورم. یک عمر است در تشییع جنازه شهدا در شهرهای مختلف شرکت میکنم. اغلب جوانها زیر تابوت هستند. دوست پاسدار و آزاده ما هم که اخیراً فوت کرد جوانها آمده بودند. این هم معیار شخصی خودم است در قضاوت پیرامون جایگاه اجتماعی و تأثیرگذار اشخاص.

عکس بالا مربوط به لحظه خاکسپاری شهیدان رجایی و باهنر است. پاسدارها، روحانیون و مسئولین حاضر هم اکثرشان از جوانان هستند. گفتم این یک حرف را خدمتتان عرض کنم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بماند

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۸ مرداد ۱۴۰۲، ۰۶:۳۱ ب.ظ

حاج داوود عباسی، رزمنده و جنباز عدالتخواه قمی این پیام را فرستاد:

خدا شاهد بنده رفتم مجلس، توی رستوران، با آقای دلیگانی،،نمایند مجلس  بخدا قسم، قصر بود،غدا سلف سرویس، هر چی می خواستی بود، بخدا روی شاه را سفید کرده بودند،،،خدا میداند،دلم به حال مردم بیچاره سوخت،،،اشرافی‌گری وتجملگرایی، سنگهای گران قیمت، درب های گران قیمت، میز و صندلی های گران قیمت،،،،بخدا این ها درد دین ندارند،،،همه به ریش ما می خندند،،،،،والله قصر شاه بود،،،خدا از سر تقصیر من بگذره،چه ناهار ی خوردیم،،هر نوشابه ای می خواستی بود،هرچند تا می خواستی بر دار،،روی شاه را سفید کرده بودند،،

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این کتاب را حتما بخوانید

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۴ تیر ۱۴۰۲، ۰۹:۲۰ ق.ظ

کتاب عبد صالح - مطاف عشق

 

شهید مدافع حرم عبدالصالح زارع از پاسداران مدافع حرم مازندرانی که در شهر مقدس قم به خاک سپرده شده خاطرات جذاب و گیرایی دارد که توصیه میکنم مطالعه آن را از دست ندهید. برای تهیه کتاب عبد صالح از انتشارات مطاف عشق روی نشانی زیر کلیک کنید:

https://mataf.ir/product/670/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%b9%d8%a8%d8%af-%d8%b5%d8%a7%d9%84%d8%ad/

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حضرت معصومه در کربلا!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ۰۴:۵۰ ق.ظ

حضرت معصومه (س) - همشهری آنلاین

 

از روز قبل که در مسیر عملیات به طور مخفیانه به نزدیکی سنگرهای دشمن رفته بودیم آب قمقمه هایمان به اتمام رسیده بود. هوای گرم و آتشین دشت های اطراف مهران و کیلومترها پیاده روی با کوله ای سنگین و مهمات و ... طاقتمان را طاق نموده بود. نیمه های شب عملیات شروع شد. جست و خیز و تکاپوی جنگ، تشنگی را از یادمان برد؛ اما اندکی بعد، جراحتی که بر بدنم نشست و خونی که از تن رفت تشنگی را به خاطرم آورد. همراه چند مجروح دیگر به عقب برگشتم تا توسط نیروهای امداد به بیمارستان صحرایی منتقل شوم.

نشانه هایی که گذاشته بودیم براثر شدت آتش درگیری از بین رفته بود. راه را گم کردیم. یکی دستش یکی پاهایش یکی جای جای پیکرش زخمی بود. به همدیگر کمک می کردیم و زیر پر و بال هم را می گرفتیم. این وضعیت با توجه به ضعف و خستگی شدیدی که داشتیم باعث کندی حرکت ما می شد. گاهی مقابل عراقی ها در می آمدیم. یکی دوبار با آنها درگیر شدیم که به خیر گذشت. احتیاط می کردیم که در تیررس دشمن نباشیم. خمیده و دولا دولا راه می رفتیم. واقعا دیگر نای حرکت نداشتیم. ما گم شده بودیم و اصلا نمی دانستیم در خط دشمن هستیم یا جبهه خودی. خبری از نیروهای خودی نبود. از یافتن آب هم ناامید شده بودیم. سنگ بزرگی پیدا کردیم که حال غار داشت. می شد به عنوان پناهگاه از سایه آن بهره بود و برای ساعاتی از تیررس دشمن خارج شد. خودمان را رساندیم و زیرش دراز به دراز افتادیم. دوست نداشتیم ناامیدی به سراغمان بیاید؛ اما فقط معجزه می توانست ما را از آن وضعیت بغرنج خارج کند. درد داشتیم وناله می کردیم. ان قدر تشنگی به ما فشار آورد که علف های هرز کنار تخته سنگ را چیدیم و به دهان گذاشتیم تا رطوبت آن مقداری از شدت عطش جانکاهمان را کم کند.

سعی کردم به زخم های دوستانم رسیدگی کنم و کمی جلوی خون ریزی شان را بند بیاورم. خواب به چشمانمان نمی آمد. گویا نزدیک اذان صبح بود. شاید این آخرین نماز صبحی بود که می خواندیم. حال معنوی خاصی داشتیم. تیمم کردیم و نماز را خواندیم. به چهره خسته و خون آلود و تشنه همدیگر که نگاه کردیم حسی مشترک در نگاه همه به چشم می آمد. احساس می کردیم اینجا با این حالت یا شهید می شویم یا اسیر. نشستیم و با هم به آهستگی زیارت عاشورا را زمزمه کردیم. چقدر هم در آن شرایط می شد حال و هوای عاشورا را حس کرد و عطش طفلان اباعبدالله را درک نمود و با اصحاب کربلا همنوا شد.

یک آن احساس کردم گنبد زیبای حرم حضرت معصومه مقابل چشمانم می درخشد. نور امید در دلم زنده شد. رو کردم به دوستانم و گفتم: رفقا! بیایید هر کدام برای حضرت معصومه صد تومان نذر کنیم تا آبی پیدا کنیم. این خانم خیلی پیش خدا آبرو دارد. این خانم بانوی کرامت است و دست رد به سینه دلدادگانش نمی زند...

پیشنهادم را پذیرفتند. هر کس در خلوت خود به نجوا نشست و مشغول دعا و زمزمه شد. روشنایی آسمان توی چشم می زد. احساس کردم باوری درونی مرا به بیرون فرا می خواند. یقین داشتم لطفی شامل حال ما شده و در آن تپه ماهور خشک هم دستمان به آب خواهد رسید. هر چند با ظواهر امر جور در نمی آمد.

یاعلی گفتم و در مقابل نگاه های متحیر دوستانم بیرون رفتم. چهار دست و پا حرکت می کردم که از دید احتمالی دشمن در امان باشم. نیم خیز و سینه خیز حرکت می کردم. زانوها و دست هایم از سختی زمین سنگلاخی و سفت و تیغ های تیز بیابان پر خون شده بود. کمی که رفتم چشمم به پرنده کوچکی افتاد که در نقطه ای می نشست و بلند می شد. این حالت را چند بار دیدم. حدس زدم باید خبری باشد. به طرفش که رفتم چشمم به چشمه ای زیبا افتاد که از ته چاله ای می جوشید و بعد در داخل یک شیار جاری می شد. نی هایی کوچک و مقداری علف اطراف آن را پوشانده بود و زیبایی خاصی به آن آب زلال می داد. خدا شاهد است با وجود تشنگی فراوان حتی قطره ای آب از آن چشمه زیبا و زلال ننوشیدم. با هر زحمتی برگشتم و رفقا را خبر کردم. باورشان نمی شد و شاید گمان می کردند خیالاتی شده ام. اما به هرحال پذیرفتند که همراهم بیایند.

بالاخره همه از آن آب گوارا که هدیه حضرت معصومه بود نوشیدیم. هر چند این آب خوردن باعث شد خونریزی زخم هایمان بیشتر شود ولی به هر حال اگر شدت تشنگی ادامه می یافت حیاتمان به اتمام می رسید. خدا را شکر کردیم و مسیری را انتخاب کردیم و به سختی جلو رفتیم. بالاخره به لطف خدا خط خودی رسیدیم و از آن معرکه نجات پیدا کردیم. فکر می کنم چند ساعتی بیهوش شدم. به خودم که آمدم خبر آزادسازی شهر مهران تمام آن لحظات سخت را برایم شیرین ساخت. خدا را شکر کردم که زنده ماندم و خبر این پیروزی را شنیدم. دست بر سینه گذاشتم و از راه دور سلامی به آستان کریمه اهل بیت دادم. من و همرزمانم لطف خانم را هرگز فراموش نمی کنیم.

احمد محلوجیان/ آخرین حلقه رزم جلد دوم ص 130 سید حمید مشتاقی نیا/ اداره کل حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس استان قم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رییسی و وعده پوچ منوریل

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۵ خرداد ۱۴۰۲، ۰۷:۲۵ ق.ظ

قم - ایرنا - معاون وزیر کشور گفت: در سفر استانی رئیس جمهوری و در جلسه بررسی  طرح‌های قطارشهری قم با حضور وزیران کشور و راه و شهرسازی تدابیری برای تکمیل مونوریل اندیشیده شد تا این طرح مهم که بیش از ۲ هزار و ۵۰۰ میلیارد ریال برای شهر هزینه داشته به چرخه حمل‌ونقلی وارد شود. 12 دی 1400

 

بعد از سفر آقای رییسی به قم (دی ماه 1400) و تأکید ایشان و نیز شخص وزیر کشور بر تکمیل پروژه منوریل قم تا این تاریخ شاهد حتی یک متر پیش روی و تکمیل پروژه نبوده و این طرح که با اهداف سیاسی راکد مانده بود به طور کامل رها شده است.

آقای رییسی و هیات دولت باید پاسخ دهند این همه هزینه ای که بابت سفرهای استانی صورت میگیرد و وعده های پرطمطراقی که در رسانه ها منتشر میشود وقتی ضمانت اجرایی ندارد و مدیران میانی اهل تمکین نیستند، چه فایده ای دارد؟

 

جالب است در اوایل روی کارآمدن دولت روحانی نیز یکبار وعده داده شد که منوریل در دهه فجر افتتاح خواهد شد اما با این ادعا که تریلی حامل واگن به پل برخورد کرده و واگن ها صدمه دیده اند برای همیشه این طرح به کنار نهاده شد. در تصویر زیر صحنه تصادف را شاهد هستید.

در زمان دولت محمود بعضی افراد ذی نفوذ حوزوی وابسته به علی لاریجانی و هاشمی به این بهانه که عبور منوریل از کنار حرم باعث وهن به بارگاه مطهر است مدتها مانع از ادامه کار شده بودند.

مسئولان مدعی دیانت باید متوجه باشند که تسویه حسابهای سیاسی آنها چه بر سر بیت المال و منافع عمومی می آورد.

 

فرارو | (تصویر) حادثه برای واگن‌های مونوریل قم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از جمکران تا حلب

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۶ خرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۳۶ ب.ظ

اولین باری که درباره شهیدی به مصاحبه رفتم نوجوان بودم با برادر شهید در مسجد نشستم یک ساعت مانده به اذان مغرب.

برادر شهید آن موقع حال و هوای خاصی داشت و از منظر ما در شرف شهادت  بود و به قول بعضی خانمهای مذهبی سن بالای مجرد در صدور جواز معاشرت با نامحرم، شهید زنده شمرده می شد و الان البته راهش را بسیار بسیار گم کرده است.

جمله ای را با تأکید به کار برد که برای همیشه در ذهنم حک شد: شهدا خیلی از کارهایی را که ما انجام می دهیم انجام نمی دادند.

این عبارت را بعدها در زندگی سایر شهدا و بر خاطراتشان تطبیق دادم که اغلب درست بود. شهدا روی خیلی از نکات ریزی که ما به آسانی از کنارشان عبور میکنیم دقت داشتند و مراقب رفتارشان بودند.

خواندن کتاب از جمکران تا حلب، فارغ از بعضی ضعفهای نوشتاری و تایپی و تأکید مستقیم و سرسام آور بر نقل احادیث، جلوه هایی زیبا از شخصیت نورانی شهید مدافع حرم مجید عسگری جمکرانی را در ذهنم ترسیم نمود. جوانی که در دوره مادی زدگی مردمان و غلبه خودخواهی و منفعت طلبی و کام جویی بر فرهنگ ایثار و بی اعتنایی به زخارف دنیا و شادی آفرینی برای دیگران، خدا را در لحظات زندگی اش می جست. معلم ریاضی که مربی عملی درس دین بود.

نماز شبهای پر اشک، دخیل عشق به حرم فاطمه معصومه، دویدن برای گره گشایی از مردم، اخلاص در عبادت و جهاد، دغدغه داشتن برای تربیت نوجوانان، شاد نمودن دل اطرافیان، گذشت از بدی دیگران، رعایت حلال و حرام خدا چه در امور مالی چه در مسائل اخلاقی...

خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد. او با شهادت، بهترینهای امتش را جدا می سازد.

شب مهری را زیر بالش میگذاشت. صبح که از خواب بر میخاست سجده شکر به جا می اورد که روزی دیگر مجال بندگی یافته است.

مادر شهید می گفت من وقتی ناراحت می شوم که کسی بخاطر شهادت مجید به من تسلیت بگوید. عاقبت بخیری فرزند فقط جای تبریک دارد.

یک فرزند مجید عسگری مشکل بینایی داشت و عجیب به پدر وابسته بود مثل فرزند سید روح الله عمادی که مشکل جسمی داشت و آمپولهای دردناکی را که استفاده میکرد آه از نهاد پدر برمی خاست. شهدا دردها و علقه هایشان را بهانه فرار از معرکه جهاد قرار ندادند.

مجید عسگری عمری خادم امام زمان در مسجد جمکران بود، در سالروز شهادت پدر امام زمان امام حسن عسکری مجروح شد و در بیمارستان امام حسن عسکری حلب به سوی معراج پر گشود. رحمت الله علیه؛ انّا ان شاءالله بهم لاحقون.

 

انتشار کتاب «از جمکران تا حلب» در قم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فرصت طلایی و رو به پایان

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۳ خرداد ۱۴۰۲، ۰۵:۴۱ ق.ظ

ستارگان حرم کریمه 20 ؛ شهید محمدحسین شیخ حسنی – انتشارات حماسه یاران

 

کتاب خاطرات شهید محمدحسین شیخ حسنی را خواندم مختصر و مفید بود. یکی از سلسله کتابهای مجموعه ستارگان حرم که توسط موسسه 17 و با مدیریت و ابتکار حاج حسین کاجی در قم انتشار یافته است.

فارغ از بعضی نقاط ضعف و قوت و ضرورت تلاش برای گرداوری خاطرات بیشتر، اصل ثبت و نشر خاطرات شهدا کاری لازم و بایسته و تاریخ ساز است که کنگره ها و سازمانهای تنبل حفظ آثار دفاع مقدس در استانها باید برای همه سرداران و امرا و شهدا و رزمندگان خطه خود تدارک می دیدند. در این خصوص ظلم بزرگی بر گنجینه خاطرات دفاع مقدس روا شده که قطعا آن دنیا باعث مواخذه مسئولان نظامی و فرهنگی ما خواهد شد.

همین میزان آثاری که از شهدا و دفاع مقدس منتشر و تولید شد اعم از کتاب و فیلم، نقش بسزایی در انتقال فرهنگ ایثار و شهادت داشت و به جرأت میتوان ادعا کرد پیروزی جوانان جبهه و جنگ ندیده نسل سوم و چهارم انقلاب خمینی در خط جهانی سوریه، نشأت گرفته از انس و ارتباط با همان محصولات معدود فرهنگی پیرامون دفاع مقدس بوده است. هیچ شهیدی از بچه های سرافراز مدافع حرم نبود که کتاب و فیلم و خاطره ای از شهدای دوران دفاع مقدس را نخوانده و ندیده و نشنیده و با آن ارتباط برقرار نکرده باشد.

مسئولان کشوری و لشکری به ضرورت نشر و تولید آثار مرتبط با فرهنگ ایثار و شهادت هم از زاویه کار سازنده فرهنگی و هم از زاویه اقدامی استراتژیک و دفاعی و امنیت آفرین نگاه کنند که روح حماسه و ایمان را در جامعه زنده نگه میدارد.

هر چقدر از سالهای دفاع مقدس فاصله میگیریم فرصت ما برای ثبت و انتقال خاطرات آن دوران کمتر می شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

با معرفت

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱ خرداد ۱۴۰۲، ۰۵:۰۴ ق.ظ

امام صادق فرمود خدا حرمی دارد که مکه است، پیامبر، حرمی که مدینه است و امیرالمومنین نیز حرمی دارد که کوفه است؛

اما حرم ما، در قم قرار دارد...

استمرار تفکر شیعه را باید در قم جست. 

گفتند اگر خانم را با معرفت زیارت کنید یعنی بدانید محضر چه کسی هستید، آن وقت سهمی از بهشت خواهید داشت.

بدانید معصومه نه یک امامزاده شفابخش و حاجت ده صرف، که متولی سر و سامان دهی امور حاکمیتی دین و خاستگاه ترویج اندیشه جهانی و تمدنی اسلام و رهبر جریان ساز تفکر حق و عدالت در تقابل با جبهه تباهی و عصیان است. که گفته اند مردی از قم خواهد برخاست و مردانی گرداگردش چون پاره های پولاد، محکم و استوار...

در محضر بانو که می ایستید بدانید در خیمه معارف اهل بیت و در پیشگاه عصاره فضائل و آرمانهای تاریخ ساز و نجات بخش مکتب وحی قرار دارید و در اثبات وفاداری با چنین شخصیتی، چه رسالتی خواهید داشت. آن وقت است که حق زیارت او را به جا آورده و در عرصه عمل به دین، سهمی از بهشت الهی خواهید یافت که اساس دین در حرکت و دوری از رخوت بنا شده است.

بیخود نیست که گفته اند معصومه را به نیابت از مادر بی مزارتان زیارت کنید. 

دامان پر مهر مادری او قرار است تربیت کده رهروان راستین توحید و دلدادگان طریقت هدایت و عشق و ایثار باشد.

 

گلزار شهدای قم (۱۴۰۱)|تمام اطلاعات موردنیاز برای سفر

  • سیدحمید مشتاقی نیا

املاکی های قم، رو به روی دیوار!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۱۰:۰۳ ق.ظ

photo_2023-05-18_09-51-38_u78r.jpg

 

بعضی از املاکی های قم بنری را مقابل دفتر خود نصب کرده اند که خطاب به دادستان قم نوشته شده و در آن،  مسابقه قیمت گذاری در سایت دیوار عامل گرانی غیرمعمول و نامعقول مسکن، عنوان گردیده است.

اصل این حرف را قبول دارم اما به هر حال نمیتوان نقش انبوه مغازه ها و دفاتر و مراکز خرید و فروش املاک را در ایجاد هیجان کاذب و نرخ گذاری منفعت طلبانه و ظالمانه بر روی واحدهای تجاری نادیده گرفت. به طور کلی باید دردمندانه اذعان داشت که نظارتی بر خرید و فروش و اجاره مسکن و ... وجود ندارد و این بخش از بازار پر سود و ناهموار اقتصاد ایران منطقه ای خودمختار و خارج از استیلای حاکمیت به شمار می آید. تصویر بنر مذکور را در بالا مشاهده می کنید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آخرین روزهای عمر استاد

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۸:۱۳ ق.ظ

آیت الله موسوی تهرانی به دیار حق شتافت | خبرگزاری بین المللی شفقنا

 

آیت الله موسوی تهرانی از اساتید برجسته حوزه علمیه قم به تازگی از دنیا رخت اقامت بر بست.

مدت کوتاهی توفیق شاگردی ایشان در درس فرائد الاصول را داشتم. تا آنجا که می دانم خیلی از اساتید برجسته حوزه روزگاری شاگرد این استاد بزرگوار بوده اند.

راستش را بخواهید برایم عجیب است که چرا آنگونه که باید در مقام این استاد مبرز حوزه ادای دین و احترام صورت نگرفت. بنری در سطح شهر یا حتی حوزه ندیدم مجلس ترحیمی ندیدم اطلاعیه بزرگان را ندیدم. البته رحلت ایشان همزمان با حادثه شوک آور شهادت شیخ عباسعلی سیلمانی در بابلسر بود اما برجستگی آن خبر نباید باعث بی توجهی به رحلت این عالم خودساخته و شریف باشد.

بگذریم.

فیلمی بسیار کوتاه از آخرین روزهای عمر مرحوم موسوی تهرانی در مناجات و هم عهدی با امام زمان(عج) از طریق فضای مجازی دستم رسید که در آپارات بارگذاری کردم. نگاهی کنید و حظی ببرید:

https://www.aparat.com/v/vRXwm

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شام اول!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۷:۰۷ ب.ظ

گالری عکس گل رز عاشقانه زیبا و تماشایی

 

مازندرانیها هر جا که باشند به گویش و اصالت خود افتخار میکنند.

شب گذشته وسط مجلس عروسی از برادر بزرگواری که دبیر هنر است درخواست کردم چند دقیقه ای با لهجه مازندرانی، جمع با صفای میهمانان و حضار را در قم نورانی کند:

https://www.aparat.com/v/3fnJz

برای عروس و داماد بزرگوار هم که در اوان جوانی به سنت نبوی و توصیه دین عمل نمودند در پرتو عنایات کریمه اهل بیت، آرزوی سعادت و توفیق روزافزون دارم؛ ان شاءالله قسمت همه جوانهای خوب ایرانی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پیام ترور شهیدان قرنی و مطهری

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۸:۵۲ ب.ظ

 

امروز سالروز شهادت سپهبد شهید قرنی در سال 58 است. چند روز بعد، مرتضی مطهری نیز ترور شد و به شهادت رسید. ترور این دو مرد بزرگ و تاریخ ساز در نخستین ماههای پس از پیرزوی انقلاب جزو اولین ترورهای رسمی ضدانقلاب است که پیام خاصی در خود نهفته دارد.

اولی، بزرگترین شخصیت نظامی کشور است و دومی بزرگترین شخصیت فکری نظام. ترور این دو نفر در فاصله ای اندک نشان گر خیز دشمن برای نبرد در دو عرصه نظامی و فکری برای عقب راندن و شکست انقلاب اسلامی بود. ناآرامی های مرزی در مناطق مختلف کشور و تهاجم نظامی رژیم بعث و پس از آن شبیخون سنگین فرهنگی و فکری دشمن که در سالهای اخیر تاثیر تلخ آن را بارها چشیده ایم مویدی بر این نقشه حساب شده اجانب و بدخواهان این مرز و بوم می باشد. 

راستی حالا که سالروز شهادت سپهبد قرنی است خوب است به چرایی علت دفن این شهید در قم نیز اشاره کنیم:

دستور امام (ره) برای محل دفن شهید محمدولی قرنی

سپهبد محمد ولی قرنی درست پنج روز پس از نامگذاری روز ارتش از سوی امام (ره)، به دست گروهک فرقان در منزل شخصی‌اش واقع در خیابان، ولیعصر (عج) به شهادت رسید. سرهنگ زمانی از امرای ارتش درباره شهید قرنی گفته است: «می‌دانید که حضرت امام خمینی (ره) از هیچ کس بی‌جهت تعریف نکرده‌اند، تنها کسی را که نزدیک ۱۰ بار از او تعریف کرده‌اند تیمسار قرنی بوده است. وقتی به شهادت رسید و پیکر او را به بهشت زهرا (س) می‌بردند که دفنش کنند، من همه کاره مراسم بودم. امام (ره) به یکی از مقامات روحانی می‌فرمایند او را یک راست به قم ببرید و در صحن حضرت معصومه (س) در کنار آیت‌الله حائری یزدی (ره) دفن کنید». 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

زیارت، معرفت و بصیرت

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۲ فروردين ۱۴۰۲، ۰۶:۱۱ ب.ظ

شهیدی که خجالت زده شهدای گمنام بود - خبرگزاری شبستان ، رسانه حوزه دین ،  فرهنگ و اندیشه

 

طلبه شهید احمد مکیان سال 1373 در آبادان به دنیا آمد و در سال 95 در حومه حلب به شهادت رسید. او با نام مستعار احمد عباسی به عنوان یک افغانستانی در قالب تیپ فاطمیون به نبرد با داعش اعزام گردید. بنا بروصیتش در بهشت معصومه سلام الله علیها در قم در جوار شهدای افغانستانی و پاکستانی مدافع حرم غریبانه به خاک سپرده شد و روی سنگ مزارش تنها این جمله او حک گردید: "تنها پر کاهی تقدیم به پیشگاه حق تعالی" علت این خواسته اش را در وصیتنامه چنین توضیح داد: "من از روی پر نور و باجمال شهدای گمنام خجالت می کشم که قبر من مشخص و جنازه ام با احترام تشییع و دفن شود ولی آن نوگلان پرپر روی دشتها و کوهها بی غسل و کفن بمانند یا زیر تانک ها له گردند…"

برش اول:

هیئتی که می رفت مشکلات عقیدتی داشتندروی فکر احمد هم تأثیرش را گذاشته بود. با آن که هر شبهه ای که مطرح می کردند می آمد و جوابش را می گرفت، اما کم کم نسبت به رهبر  انقلاب بی میل شده بود. وقتی که قرار بود مقام معظم رهبری قم بیایند، می خواستیم برویم مراسم استقبال، هر چه من و مادرش اصرار کردیم نیامد.

خیلی ناراحت شدم. وقتی چشمم به گنبد حضرت معصومه سلام الله علیها افتاد، گریه کردم و گفتم: «یا حضرت معصومه! من سلامت فکری و عقیدتی بچه ام را از شما می خواهم. کاری کنید که منحرف نشود.»

 از مراسم که برگشتیم، احمد خانه نبود. وقتی آمد خیلی شاد و سرحال بود. با دوستانش رفته بودند مراسم استقبال. به حدی نزدیک شده بودند که آقا به ایشان سلام کرده بود.

بعد از آن مراسم بود که دیدگاهش نسبت به رهبری تغییر کرد و از حامیان سر سخت رهبری شد.

برش دوم:

احمد دفتری داشت که همیشه همراهش بود. یک روز بازش کردم. بالای صفحه ای نوشته بود نذورات. داخل صفحه نوشته بود چهار گوسفند نذر می کنم. ماجرا را پرسیدم، گفت: وقتی دوستم زخمی شده بود برای سلامتی اش چهار گوسفند نذر کردم.

کمی پائین تر نوشته بود: "هر سال وفات حضرت معصومه سلام الله علیها ولیمه می دهم با یک گوسفند."  گفت: "نذر کرده بودم اگر از شما جواب مثبت گرفتم بابت اعزام به شکرانه اش هر سال ولیمه بدهم."

 راوی: پدر و همسر شهید

کتاب سند گمنامی ؛ زندگی و خاطرات شهید مدافع حرم احمد مکیان، تهیه و تدوین: گروه تحقیقاتی احیاء، ناشر: دفتر نشر معارف، نوبت چاپ: اول-۱۳۹۶ صفحه ۳۴-۳۳ و ۷۲٫

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک کار بیخود!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۸ فروردين ۱۴۰۲، ۰۵:۱۸ ب.ظ

photo_2023-03-28_17-09-04_cvk.jpg

 

این پیامک امروز به دستم رسید. محتوای آن نه تنها نشانه کج فهمی متولیان امر است بلکه بیانگر ضعف در ادراک مسئولان مربوطه نیز به شمار می آید.

برای مبارزه با بی حجابی یا هر منکر دیگری مثل مفاسد اقتصادی و رانت و تبعیض و ... نیاز به شعار دادن در صفوف نماز جماعت نیست. درباره قاره دیگری که صحبت نمی کنیم. یک سری مفاسد هست که مقابل چشم خودمان و مسئولان پرادعای نظام منتسب به اسلام قطار شده است. به جای آنکه در مسجد داد بزنیم که مرگ بر بی حجاب، مرگ بر بی غیرت، مرگ بر غارتگر بیت المال، مرگ بر بی عدالتی و تبعیض و... برویم جلوی میز مسئولان، برویم وسط خیابان مقابل هنجارشکنی بایستیم و از حاکمیت مطالبه عدل و دین را داشته باشیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شهید غیر گمنام نداریم

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۵ فروردين ۱۴۰۲، ۰۶:۰۲ ب.ظ

photo_2023-03-25_16-42-55_w6o5.jpg

 

ما حرف زدیم و شما عمل کردید. ما از قرآن گفتیم و شما قرآنی شدید. ما دنبال بهشت بودیم و شما به جاودانگی رسیدید به خدا رسیدید و خدایی میکنید.

کدام شهید است که گمنام نباشد؟ چه کسی میتواند ادعا کند شهید را می شناسد؟ همه شهدا گمنامند و در بین ما غریب هستند. شهدای غیر ایرانی مدافع حرم اما رتبه ای بالاتر از گمنامی و غربت را به خود اختصاص داده اند.

امروز نایب الزیاره همه دوستان در بهشت معصومه سلام الله علیها بر سر مزار چهارصد شهید غیر ایرانی مدافع حرم بودم. شهدای افغانستانی و پاکستانی که خون سرخشان طلیعه ظهور تمدن جهانی اسلام است. فرزندان راستین فاطمه زهرا سلام الله علیها که دل از همه دلبستگی های مادی کندند و رنج غربت را به جان خریدند و لقاءالله را به ما سوی الله رجحان دادند.

قطعه ای از بهشت خدا در بهشت معصومه قم قرار دارد. اینجا در قاب نگاه ملتمستان، ضریح اباعبدالله نقش می بندد. شیربچه های حضرت زینب، بیرق عشق را از شهر دمشق به یادگار آورده اند. ما حرف زدیم و شهدا عمل کردند و عند ربهم یرزقون شدند و وصف صدّیق را به وجود خود مزیّن ساختند.

بهار با شهدا، رستاخیز فجر درون و تلالو رجعت به اصالت خویش است. زمستان سرد روزگار را با رایحه یاد شهدا و شمیم جان بخش حماسه و ایثار به بهار رستگاری و وصال پیوند بزنیم.

 

photo_2023-03-25_16-42-42_hwdf.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حرم لازم بودم

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱ فروردين ۱۴۰۲، ۰۳:۴۴ ب.ظ

روز اول فروردین 1402 و این اولین مطلب ارسالی در وبلاگ در سال جدید است.

صبح روز اول را به رسم ادب با زیارت بانوی آب و آیینه و آفتاب، فاطمه ثانی حضرت معصومه سلام الله علیها آغاز کردم.

نایب الزیاره همه دوستان بودم در روزی که سر بانو حسابی شلوغ بود و زواری بسیار از سراسر عالم اسلام داشت.

دعا کردم برای همه دوستان و دشمنان. خدا دوستان جبهه حق را سرافراز نگه دارد و دشمنان را هدایت و یا منزوی و مطرود و ابتر قرار دهد.

خدا جوانهای ما را عاقل کند تا در مسیر ازدواج قدم بردارند. خدا مسئولین ما را عاقل کند تا رویکردهای نظام دینی در امور فرهنگی و اقتصادی و آموزشی و ... را با مبانی نجات بخش دین تطبیق دهند.

ما دنبال مهار تورم و رشد تولیدیم و دشمن برایمان نسخه مهار تولید و رشد تورم را پیچیده است. مسئولان اگر انگیزه و اراده لازم را داشته باشند و دنبال تأمین منافع شخصی و باندی خود نباشند با همین امکانات و منابع موجود قدرت دستیابی به پیروزی و سربلندی ملت را خواهند داشت اگر نه که شاهد برتری دشمن و فشار بر دوستان خواهیم بود.

خدا سایه ناامیدی را از سر مردم ما بردارد.

خدا کند امسال شیرینی عروسی همه دوستان مجرد و جویای همسر را بخوریم. به خصوص برادرانی که سنی ازشان گذشته و ترسو و سخت پسند شده اند و خواهرانی که سنی ازشان گذشته و بعضا تعادل روحی شان را از دست داده اند. امیدوارم هیچ وقت شاهد افزایش سن ازدواج در جوانان مومن نباشیم.

یاعلی مدد. این حقیر را هم از دعای خیر خویش محروم نسازید.

 

تصاویر تاریخی از حرم حضرت معصومه (س)

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اگر قرار بر اتهام پراکنی باشد

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۰ اسفند ۱۴۰۱، ۱۱:۲۷ ق.ظ

در جریان فتنه و اغتشاش ماههای اخیر، دختران قمی نخستین گروهی از دانش آموزان در سطح کشور بودند که نه تنها تصویری از همراهی با آشوبگران در کشف حجاب و ... منتشر نکردند بلکه موج ثبت و انتشار تصاویر حمایت از انقلاب و آقا و شهدا را در کلاس های درس خود راه انداخته و در سطح فضای مجازی انعکاس دادند. راهپیمایی بزرگی نیز از سوی دختران قمی برای حمایت از حجاب اسلامی در اوج آشوبها برگزار گردید که جلوه دیگری از غیرت و حرّیت دختران سرزمین کریمه اهل بیت را به نمایش گذاشت. بسیاری از دخترانی که در هفته های اخیر مسموم شده اند نیز اتفاقا پدرانشان روحانی و حزب اللهی و حامی اسلام و مخالف سرسپردگی به غرب و آمریکا هستند.

اگر قرار باشد انگشت اتهام در سلسله خرابکاری ها و تهاجم شیمیایی به مدارس قم متوجه گروههای سیاسی شود، فتنه گران و منافقان و کودتاچیان خون آشام و قاتلان شهیدان زاهدلویی و علی وردی و عجمیان و... در اولویت خواهند بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پشت در بهشت

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۵ اسفند ۱۴۰۱، ۰۷:۲۵ ق.ظ

در آستانه میلاد امام عشق و آزادگی، نایب الزیاره دوستان در مزار پاسداران جهانی جبهه اسلام، چهارصد شهید غیر ایرانی مدافع حرم در بهشت معصومه سلام الله علیها بودم. 

 

photo_2023-02-24_06-04-21_lc4.jpg

 

به لطف این شهدای غریب قم و کبوتران حرم قدسی فاطمه ثانی، ان شاءالله تبرّک ارادت به ساحت نورانی حسین بی علی، رزق مستدام این حقیر و همه دوستان قرار بگیرد.

مزار چند شهید پاکستانی همچنان بدون سنگ مانده که امیدوارم زودتر از طرف متولیان امر رسیدگی شود.

 

photo_2023-02-24_06-04-16_6lg9.jpg

 

باز هم فرزند شهیدی با خط کودکانه، دلتنگی هایش برای پدر را بر سنگ مزار او چسبانده بود.

 

photo_2023-02-24_06-04-33_keac.jpg

 

تصویری از یک شهید کرواتی مدافع حرم را هم برایتان سوغات آوردم.

 

photo_2023-02-24_06-04-26_hd3l.jpg

 

شهدای مدافع حرم، نوید شکل گیری تمدن بزرگ اسلام حول محور انسانیت و شرافت و آزادگی و اتحاد جهانی دلدادگان مکتب وحی در پیشواز ظهور منجی آخرین هستند، یادشان گرامی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به یاد شما هم بودم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۷ بهمن ۱۴۰۱، ۰۷:۵۲ ب.ظ

photo_2023-02-16_18-37-36_m8z.jpg

 

امروز مردم قم و زواری که از نقاط دور و نزدیک به این شهر آمده بودند برای تسلیت به خانم، سنگ تمام گذاشتند.

همه ایران مملکت موسی بن جعفر است. امام رضا در مشهد، معصومه خانم در قم، شاه چراغ در شیراز، سبزه قبا در دزفول و... جای جای ایران زیر پرچم حاکمیت خانواده موسی بن جعفر است.

از روزهای قبل، دوستان مختلفی تماس گرفته و درخواست زیارت نیابتی داشتند. این کمترین البته لایق زیارت از طرف آن عزیزان نیست اما امروز در دسته عزا، به یاد تک تک برادران و خواهرانی بودم که سفارش کرده بودند و نیز به یاد دوستانی که میدانم دلشان برای زیارت بانو لک زده است، به خصوص عزیز بزرگواری که تاج سر من است و آرزوی توفیق بیشتر در امور زندگی اش را دارم.

امیدوارم به لطف و کرامت حضرت باب الحوائج و جایگاه دختر دردانه اش، همه مومنین از درگاه لطف اهل بیت پر نصیب مانده و مشکلات ریز و درشتشان در مسیر کمال و قرب الهی هر چه زودتر برطرف شود. بزرگترین سرمایه ما همین دعا و اتصال به خاندان کرامت است و چشم امیدمان به لطف و آبرو داری آنان در دنیا و آخرت گره خورده است. خدا دل همه تان را شاد کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بد و بدک!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ۱۱:۴۴ ق.ظ

photo_2023-02-15_10-31-53_ens0.jpg

 

صبح برفی روز دوشنبه، اول وقت برای کار بانکی به خیابان بلوار امین قم رفته بودم. پیاده رو، آنجاهایی که موزاییک بود حالت سُر داشت. سنگین و روی سینه پا راه می رفتم. یکجایی ناغافل پایم لغزید اما تعادل خودم را حفظ کردم و زمین نیفتادم. همین باعث شد چند لحظه ای توقف کنم و دوباره به مسیرم ادامه دهم. چند قدم که رفتم صدای قرچ قروچی را شنیدم. بالای سرم را نگاه کردم. یک متری مانده بود برسم به درختی که شاخه اش از سرما و فشار سنگینی برف، ترک خورده بود و ناگهان شکست و روی زمین افتاد. یک نفر آنطرف تر بود ایستاد، خندید و گفت شانس آوردی.

از شاخه شکسته عکس گرفتم یادگاری نگه دارم. اندازه ای نبود که اگر بالای سرم بیفتد اتفاق بدی رقم بزند هر چند خاطره بدی می شد. به هر حال اگر آن سر خوردن نبود قطعا این شاخه روی سرم می افتاد. گاهی یک اتفاق بد مانع از وقوع اتفاق بدتر است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا