اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

۱۸۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرهنگ شهادت» ثبت شده است

از جمکران تا حلب

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۶ خرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۳۶ ب.ظ

اولین باری که درباره شهیدی به مصاحبه رفتم نوجوان بودم با برادر شهید در مسجد نشستم یک ساعت مانده به اذان مغرب.

برادر شهید آن موقع حال و هوای خاصی داشت و از منظر ما در شرف شهادت  بود و به قول بعضی خانمهای مذهبی سن بالای مجرد در صدور جواز معاشرت با نامحرم، شهید زنده شمرده می شد و الان البته راهش را بسیار بسیار گم کرده است.

جمله ای را با تأکید به کار برد که برای همیشه در ذهنم حک شد: شهدا خیلی از کارهایی را که ما انجام می دهیم انجام نمی دادند.

این عبارت را بعدها در زندگی سایر شهدا و بر خاطراتشان تطبیق دادم که اغلب درست بود. شهدا روی خیلی از نکات ریزی که ما به آسانی از کنارشان عبور میکنیم دقت داشتند و مراقب رفتارشان بودند.

خواندن کتاب از جمکران تا حلب، فارغ از بعضی ضعفهای نوشتاری و تایپی و تأکید مستقیم و سرسام آور بر نقل احادیث، جلوه هایی زیبا از شخصیت نورانی شهید مدافع حرم مجید عسگری جمکرانی را در ذهنم ترسیم نمود. جوانی که در دوره مادی زدگی مردمان و غلبه خودخواهی و منفعت طلبی و کام جویی بر فرهنگ ایثار و بی اعتنایی به زخارف دنیا و شادی آفرینی برای دیگران، خدا را در لحظات زندگی اش می جست. معلم ریاضی که مربی عملی درس دین بود.

نماز شبهای پر اشک، دخیل عشق به حرم فاطمه معصومه، دویدن برای گره گشایی از مردم، اخلاص در عبادت و جهاد، دغدغه داشتن برای تربیت نوجوانان، شاد نمودن دل اطرافیان، گذشت از بدی دیگران، رعایت حلال و حرام خدا چه در امور مالی چه در مسائل اخلاقی...

خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد. او با شهادت، بهترینهای امتش را جدا می سازد.

شب مهری را زیر بالش میگذاشت. صبح که از خواب بر میخاست سجده شکر به جا می اورد که روزی دیگر مجال بندگی یافته است.

مادر شهید می گفت من وقتی ناراحت می شوم که کسی بخاطر شهادت مجید به من تسلیت بگوید. عاقبت بخیری فرزند فقط جای تبریک دارد.

یک فرزند مجید عسگری مشکل بینایی داشت و عجیب به پدر وابسته بود مثل فرزند سید روح الله عمادی که مشکل جسمی داشت و آمپولهای دردناکی را که استفاده میکرد آه از نهاد پدر برمی خاست. شهدا دردها و علقه هایشان را بهانه فرار از معرکه جهاد قرار ندادند.

مجید عسگری عمری خادم امام زمان در مسجد جمکران بود، در سالروز شهادت پدر امام زمان امام حسن عسکری مجروح شد و در بیمارستان امام حسن عسکری حلب به سوی معراج پر گشود. رحمت الله علیه؛ انّا ان شاءالله بهم لاحقون.

 

انتشار کتاب «از جمکران تا حلب» در قم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فرصت طلایی و رو به پایان

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۳ خرداد ۱۴۰۲، ۰۵:۴۱ ق.ظ

ستارگان حرم کریمه 20 ؛ شهید محمدحسین شیخ حسنی – انتشارات حماسه یاران

 

کتاب خاطرات شهید محمدحسین شیخ حسنی را خواندم مختصر و مفید بود. یکی از سلسله کتابهای مجموعه ستارگان حرم که توسط موسسه 17 و با مدیریت و ابتکار حاج حسین کاجی در قم انتشار یافته است.

فارغ از بعضی نقاط ضعف و قوت و ضرورت تلاش برای گرداوری خاطرات بیشتر، اصل ثبت و نشر خاطرات شهدا کاری لازم و بایسته و تاریخ ساز است که کنگره ها و سازمانهای تنبل حفظ آثار دفاع مقدس در استانها باید برای همه سرداران و امرا و شهدا و رزمندگان خطه خود تدارک می دیدند. در این خصوص ظلم بزرگی بر گنجینه خاطرات دفاع مقدس روا شده که قطعا آن دنیا باعث مواخذه مسئولان نظامی و فرهنگی ما خواهد شد.

همین میزان آثاری که از شهدا و دفاع مقدس منتشر و تولید شد اعم از کتاب و فیلم، نقش بسزایی در انتقال فرهنگ ایثار و شهادت داشت و به جرأت میتوان ادعا کرد پیروزی جوانان جبهه و جنگ ندیده نسل سوم و چهارم انقلاب خمینی در خط جهانی سوریه، نشأت گرفته از انس و ارتباط با همان محصولات معدود فرهنگی پیرامون دفاع مقدس بوده است. هیچ شهیدی از بچه های سرافراز مدافع حرم نبود که کتاب و فیلم و خاطره ای از شهدای دوران دفاع مقدس را نخوانده و ندیده و نشنیده و با آن ارتباط برقرار نکرده باشد.

مسئولان کشوری و لشکری به ضرورت نشر و تولید آثار مرتبط با فرهنگ ایثار و شهادت هم از زاویه کار سازنده فرهنگی و هم از زاویه اقدامی استراتژیک و دفاعی و امنیت آفرین نگاه کنند که روح حماسه و ایمان را در جامعه زنده نگه میدارد.

هر چقدر از سالهای دفاع مقدس فاصله میگیریم فرصت ما برای ثبت و انتقال خاطرات آن دوران کمتر می شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دیدنی

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۵:۰۸ ق.ظ

img_20230511_213033_788_1i9h.jpg

 

همان میزان که گره خوردن و علقه قلبی جوانان و نوجوانان با ارزشهای الهی باعث مسرت نیروهای انقلاب و امید به آینده کشور است موجب نگرانی و غم دشمنان این آب و خاک خواهد بود.

تصویر فوق مربوط است به برگزار کنندگان یادواره شهدای خانطومان در هیات بیت الشهداء شهرستان بابل که بعد از اتمام مراسم و خروج میهمانان عکسی به یادگار ثبت نمودند. به رغم همه کاستی های فرهنگی مسئولان و فشار سنگین رسانه های بدخواه و بیگانه، حضور نسل جوان در خدمت رسانی به فرهنگ ایثار و شهادت و زنده نگاه داشتن یاد شهدا مایه مباهات و دلگرمی است.

به همان میزان که شهدا تأثیرگذارترین سرمایه فرهنگی ما در پرورش جوانان مومن و استوار ایران اسلامی هستند خار چشم دشمنان و دلیل خشم و عصبانیت و ناامیدی بدخواهان این مرز و بوم نیز به شمار می آیند. دم شهدا گرم که بار تمدن سازی جهانی اسلام از خاستگاه ایران لاله گون را یک تنه بر دوش کشیده و ترجمان بل احیاء را در طراوت بخشی به نهالهای سبز انقلاب اسلامی و بالندگی درخت تناور حاکمیت دین به تصویر کشانده اند. عبارت پشت سرشان هم حاوی پیام شیوایی است: این راه ادامه دارد...

هذا من فضل ربنا.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پا شو پیرمرد!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۶:۰۴ ب.ظ

photo_2023-05-17_17-33-19_5jau.jpg

 

امروز ظهر با دخترش صحبت کردم. گفت سه تا از رگ های قلب او را باز کرده اند و فردا هم یک رگ دیگر قلبش را.

بیمارستان آیت الله روحانی بستری است. حاج حسن آقای مهدیزاده از پاسدارهای قدیمی اطلاعات سپاه بابل و خار چشم منافقان کور دل و ستیزه جو با گروهکهای الحادی وابسته به شرق و غرب است که سالهایی را شبانه روز در خدمتگذاری صادقانه به شهدا سپری کرده است. این دلداده کوی وصال و جامانده قافله معراجیان که خودش نیز برادر شهید است، چند سالی است که کانال سنگر شهدای بابل را راه اندازی نموده و تصاویر و خاطرات نابی که برای معرفی کربلاییان عصر خمینی در کانال او انتشار یافته همواره با استقبال مخاطبان سایر شهرها و استانهای کشور مواجه بوده است.

پیرمرد ما به اندازه چند جوان رشید، سر پر شور خدمت به فرهنگ و هویت این مرز و بوم را دارد. او ترجمان حقیقی معنای بسیج است که خستگی را خسته کرده و اهل انزوا و گوشه گیری و بازنشستگی نبوده است.

برای این خادم بی ادعای فرهنگ شهادت دعا کنید. سلامتی عاجل او فرصتنی مغتنم برای خدمتگذاری بیشتر به جبهه فرهنگی انقلاب جهانی اسلام است.

لبخند بزن پیرمرد، همچنان کوچه پس کوچه های شهر به عطر یاد و نام شهدا و رائحه وصال که از نفس پاک تو بر می خیزد محتاج است.

دوستانی که این وبلاگ را میخوانند به اقتضای صفای دل و روشنی باطنشان برای سلامتی این پیر میکده سرخ وصال صلواتی هدیه کنند، اجرشان با شهدا.

از محضر شهدای عزیز تمنا دارم چند صباحی بیشتر در فراق این یار دیرین و مخلص خویش صبوری کنند جام تهی جان ما تشنه سبوی عشقی است که از وادی مهر و سرچشمه زلال عطوفت او سر ریز می شود. ماییم و دستهای خالی تمنا به پیشگاه معطر علمداران عشق و رستگاری، برازنده تان نیست روی نیاز و طلب ضعیفان دو عالم را بر زمین بگذارید.

به آبروی مهدی نصیرایی، سید حسن علی امامی، یوسف سجوی، حسن رجایی فر، سید رضا طاهر... اللهم اشف و انت الشافی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دختر لور!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۸:۲۴ ب.ظ

دانلود و خرید کتاب حلوای عروسی اثر فاطمه دانشور جلیل | انتشارات روایت فتح |  طاقچه

 

زن میخواهید بگیرید دختر لر بگیرید. مادر شجاع، فرزندان شجاع تربیت می کند.

حلوای عروسی، کتاب خاطرات بانو صغری ذوالفقاری، مادر قهرمان شهید محمدرضا مرادی است که به قلم خانم دانشور توسط انتشارات روایت فتح راهی بازار نشر شده است.

زنی که بخشی از بینایی اش را از دست داد، در کودکی پدرش را از دست داد، چند فرزندش را سر زا از دست داد، فقر و سختی کشید، گرسنگی کشید، مستأجری و آوارگی کشید، کارگری کرد، دارایی اش را چند بار از دست داد، با دستهای خالی همسر مومنش ساخت، با مادر شوهر غر غرویش ساخت، متلکها و زخم زبان بعضی مردم را تحمل کرد، می گفت تمام دنیا را از دست بدهم تب جوان رعنایم را نبینم؛ جوان رعنایش را هم در راه خدا داد و خواند: الحمدلله... راه خدا بی رهرو و پرچم توحید بر زمین نمانَد.

حالا جالب است این زن که از کودکی زیرک و زبر و زرنگ بود، چندباری هم دمار از روزگار مردهای مزاحم و نفهم درآورده است که ماجرایی خواندنی دارد.

آشنایی با شرح حال مادران و پدران شهدا درست مثل خواندن مقدمه برای ورود به ماجرای یک کتاب است. دیده اید بعضی کتابها حالت مجموعه و سیر مطالعاتی دارند؟ خانواده های شهدا را اینطور ببینید. بعضی مواقع اول باید پدر و مادر شهید را شناخت تا بعد بهتر و راحت تر بتوان خود شهید را شناخت.

قلم خانم دانشور هم روان بود و بدون پردازش های غیر ضروری و ملال آور، سیر خاطرات را در اختیار خواننده قرار می داد. شاید تنها ایرادی که بتوانم به قلم نویسنده بگیریم مربوط به یکی دوباری است که به صورت مستقیم اقدام به القاء پیام و شعار به مخاطب کرد که به نظرم متأثر از مطالعه کتب نشر شهید هادی بوده است!

انتشارات شهید هادی خیلی موفق عمل کرد اما اصرار مکرر و پندانه به مستقیم گویی و نتیجه گیری و پیام دهی به مخاطب روی مخ خواننده می رود که باید مورد توجه تولیدکنندگان آثار این انتشارات باشد. امیدوارم نشر روایت فتح به این بلیه مبتلا نشود.

مطالعه کتاب حلوای عروسی را به شما توصیه میکنم. روح و دلتان را در حال و هوای مومنانه و زلال دهه شصت و صفای باطن شهدا و یاد و نام چمران و وصالی و خمینی و خامنه ای صیقل می دهد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

می دانید این قبر کیست؟

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۵:۵۵ ب.ظ

photo_2023-05-12_17-48-20_wf47.jpg

 

مرحوم حاج آقای راستگو، خودش از شاگردان میرزا جواد آقا تهرانی بود در مشهد. یکبار سر صحبت باز شد در کلاس مربی گری کودک، دفتر تبلیغات قم. برایمان از این مرد خدا گفت که روح بزرگی داشت آن قدر که وقتی در مسطح یا گرد بودن زمین دچار شک شد و علم و تحقیقش راه به جایی نبرد، روحش را شبی برد آن بالا دید زمین گرد است و ...

اولین بار اسم این مرحوم را از مدیر مدرسه مان شنیدم؛ حاج اصغر آقای حقیقی، حدود بیست و پنج شش سال پیش. خودش جانباز و فرمانده گردان بود. گفت جبهه را می خواهید بشناسید به مرد خدا میرزا جواد آقا تهرانی نگاه کنید. عالم بود، مجتهد بود، استاد فرزانه و صاحب کتاب بود، یواشکی خودش را به جبهه می رساند، می دیدند پیرمردی آمده است با قد خمیده، دست بچه های بسیجی آب و غذا می دهد، نورانیت عجیبی دارد و شب زنده داری هایی دیدنی. چیزی نمی گذشت ماشین هایی از ستاد فرماندهی می آمدند او را با احترام به عقب ببرند گریه می کرد بگذارند یک روز دیگر پیش بسیجی ها بماند. خانه با صفایش در مشهد قدم گاه بچه های بسیجی بود. خودش می شد پیش نماز آنها. کیف می کرد وسط بچه های حزب اللهی می نشست. می گفت نمازی که با بچه های بسیجی خوانده شود مورد قبول خداست.

ضدعرفان بود. البته ضد عرفان مرسوم و محصور در لغات. اهل بازی با کلمات و عشوه های کلامی و تعابیر شاعرانه و ... نبود. دین را با فقه می شناخت و حقیقت را در کلام اهل بیت می جست. اما معنا و معرفت را در عمل پیگیر می شد. بند واژه ها نبود.

همین است که با آن درجه ممتاز معنوی و علمی، خودش را خاک پای بچه بسیجی ها می دانست. سفارش کرد از دنیا که می رود برایش سنگ مزار نگذارند. روی قبر سیمانی اش حتی نامی هم ثبت نشده است. گمنامی و سادگی را دوست داشت. شاید از مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها حیا می کرد ... الله اعلم.

چند روز پیش برای اولین بار توفیق حضور در بهشت رضا علیه السلام را پیدا کردم و زیارت مزار شهدایی چون برونسی، کاوه، شوشتری، عطایی، بختی، اسماعیلی، توسلی، بخشی، سنجرانی، تولایی، حسین پور، چراغچی و...؛ پرچم بچه های مشهد بالاست. میرزا جوادآقا تهرانی، اینجا هم همسایه شهداست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وضوی خون و نماز پیروزی

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۱۱:۴۵ ق.ظ

پرمعناترین تصویر سفر رئیسی در سوریه؛ نماز پیروزی در مسجد اموی دمشق

 

کربلای هویزه که بروید یک ردیف بعد از مزار شهید سید حسین علم الهدی، مزاری است برای دانشجوی شهید محمد حسن قدوسی که پسر آیت الله شهید علی قدوسی است. می گویند در آخرین لحظات عمرش که می دانست از شدت جراحت، رخت اقامت از دنیا خواهد بست، لبخند زد و با خون خودش وضو گرفت و به آسمان وصال پر گشود.

یادم است اولین بار که این خاطره را شاید حدود بیست سال پیش در جمعی دانشجویی مطرح کردم برای خیلی ها سوال بود که علت کار او چیست. برایشان درباره عشقبازی با خدا و ایمان به هدف و نگاه متعالی فرا مادی و عاقبت محور توضیح دادم....

 

دو روز است این تصویر که بالای صفحه می بینید و مربوط است به نماز آ سید ابراهیم رییسی در مسجد اموی دمشق در رسانه های مختلف باز نشر و دست به دست می شود و اغلب هم این تیتر را برایش انتخاب کرده اند: نماز پیروزی.

قطعا این نماز نماد پیروزی فرزندان بی ادعای نهضت جهانی خمینی، اعم از رزمندگان جوان ایرانی و افغانستانی و پاکستانی و آذربایجانی و سوری و لبنانی در مقابل اتحاد بین المللی و گسترده و مجهز غربی و عربی و صهیونیستی است که جلوه ای مختصر از قیام و پیروزی نهایی جبهه امام عصر عج در دوره ظهور را ترسیم نموده است.

جالب است تصویر فوق در روزهایی منتشر می شود که مصادف با سالگرد شهدای مظلوم و غریب خانطومان است.

البته این نماز پیروزی، مقدمه ای به نام وضوی خون داشت که ثمره شیرین و ابدی آن را باید به حاج قاسم سلیمانی، همدانی، تقوی فر، اسکندری، حسونی زاده، خزائی، حمید، نوری، نوروزی، حاجی حتم لو، غریب، کابلی، مشتاقی، علیزاده، رادمهر، بلباسی، بواس، بریری، باغبانی، حیدری، طاهر، رجایی فر، عابدینی، اسدی، حبیب اللهی، شالیکار، عمادی، زارع، کریمی، حججی، قربانخانی، کریمیان، جمشیدی، موسوی، خلیلی، دهقانی، حسینی، صابری، رحیمی منش، امرایی، هاشمی، عربی، سامانلو، روشنایی، جیلان، حاجی زاده، سالخورده، سلمانیان، مکیان، نبی لو، بیاضی زاده، محمدی، قربانی، نظری، حاجیوند، کیهانی، علیدوست، عارفی، مرادی، خانزاده، دانشگر، ایمانی، تمام زاده، آژند، عشریه، صدرزاده، ذوالفقاری، عطایی، سنجرانی، محمدخانی، بیضایی، اکبری، لطفی، عفتی، طهماسبی، قاسمی، اسماعیلی، کمالی و همه گلگون کفنان تاریخ ساز منادی تمدن نوین و جهانی عصر ظهور و خانواده های صبورشان تبریک و تهنیت گفت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

می دانید بیستم اردیبهشت در بابل چه خبر است؟

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۳:۴۲ ب.ظ

می دانید بیستم اردیبهشت در بابل چه خبر است؟

بهار فصل شکوفایی است، فصل رویش و سرسبزی و طراوت است. قرار است بیستم اردیبهشت، نوروز را گرامی بداریم!

رستاخیز جانهای خسته و دلهای غبار گرفته و احیای فطرتهای خفته را در میعادگاه یاد و خاطرات شهدا به تماشا بنشینیم.

می دانید بیستم اردیبهشت در بابل چه خبر است؟!

قرار است دریچه ای رو به حیات طیبه شهادت بگشاییم و حسّ پرواز در آسمان یکرنگی و صفا را تجربه کنیم.

حماسه و غیرت، بالاترین ره آورد مردانگی و شرف است که در کربلاهای مکرر تاریخ، تابلوی رشادت و ایثار را به تصویر کشانده است.

بیستم اردیبهشت، جوانان و نوجوانان بیت الشهداء بابل، میزبان قدوم مبارک دلدادگان کوی وصل و جاماندگان قافله نور در مسجد فاطمة الزهرا سلام الله علیها هستند. به یاد کربلائیان خانطومان، مرثیه هجران سروده و میثاق پیروی از آرمانهای جهانی شان را به زبان دل نجوا می نماییم. غبار نسیان و زنگار زمانه، هرگز یارای فراموشی آرمان شهدا را نخواهد داشت. آرمان علی وردی ها، سید روح الله عجمیان ها و همه شهدای خط مقدمی و مردان سرخ جامه میدان انقلاب، با جان زلال خویش اهتزاز ابدی بیرق استقامت و غیرت را نوید داده اند.

بچه های نسل تازه نفس انقلاب، یاد شهدای عاشورای خانطومان را عزم خیزش دوباره برای دفاع از حریم باورهای نورانی مکتب جهاد و شهادت می دانند. حجت الاسلام میرهاشم حسینی استاد و دوست و همنفس شهید علی وردی، سخنران محفل شهداست. رائحه حضور شما عطر یاد و نام شهیدان را شمیم خوش کوچه پس کوچه های شهر قرار خواهد داد.

شهدای نسل جدید، بی استثنا دلداده شهدای متقدم بوده و راه سبز آنان را سرلوحه طریقت بهشتی خویش ساخته بودند. تردیدی نیست زنده نگاه داشتن یاد شهدا، کابوس نابودگر هیمنه پوشالی جبهه باطل خواهد بود. پس: هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله.

بیستم اردیبهشت 1402 بعد از نماز مغرب و عشاء، هیأت بیت الشهداء، مسجد بزرگ فاطمةالزهرای بابل، میدان ولایت، عهد واره ایستادگی بر میثاق با فرزندان راستین فاطمه زهرا و یاران صدیق ولایت، نوروز بیداری و بهار خجسته دلدادگان کوی رستگاری خواهد بود، بأذن الله و اذن رسوله و اذن خلفائه...

 

اینجا مازندران، صدای شهدای خان‌طومان | خبرگزاری فارس

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تبریک به کارگر نمونه انقلاب

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۳:۰۴ ب.ظ

دیدار با خانواده شهید سیدروح‌الله عجمیان/ به پدری که سیاه نپوشیده و مادری  که اشک نمی‌ریزد، چگونه می‌شود تسلیت گفت؟+عکس و فیلم | خبرگزاری فارس

 

روز کارگر را تبریک بگوییم به پدر شهید سید روح الله عجمیان.

سی ماه جبهه داشت، تیر و ترکش در بدن دارد اما کارگری ساده و فصلی است که در منطقه ای در حاشیه کمالشهر، در خانه ای محقر، مستأجر است.

جوانش هم کارگری میکرد هم برای خودش هم برای خدا. روزه می گرفت. پولش را جمع میکرد می رفت اردوی جهادی برای محرومان کار می کرد.

وقتی زیر مشت و لگد داعشی های داخلی، تنها و غریب به قتل صبر، شهید شد از پدر پرسیدند از سفره انقلاب چه میخواهی؟ خندید وگفت من سهمم را گرفته ام سهم من خود انقلاب، راه شهدا و وجود ولایت و رهبری است. چیز دیگری نمی خواهم.

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عمامه سرخ،نگین انگشتر سلیمانی

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۹ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۱:۳۶ ب.ظ

photo_2023-04-29_13-29-28_kz80.jpg

 

حرم ائمه بقیع را تخریب کردند. گفتند حرم های دیگر را هم تخریب می کنیم. این نشانه ها، عَلَم هدایت و بیرق حقیقت است. هر جا نشانه ای از شیعه راستین باشد تحمل نمی کنیم.؛ نجف باشد یا سامرا، مشهد، حتی زوّار بی پناه شاه چراغ ...

جنگ به اوج خودش رسیده و آتش، زمین و آسمان را به هم دوخته بود. دیدند مهدی عباسی وسط درگیری، کمی عقب کشید. دنبال کوله اش می گشت. پیدا کرد، عمامه را برداشت به سر نهاد و دوباره به خط زد. همرزمش شوخی و جدی پرسید: با این عمامه می خواهی به دشمن گرا بدهی؟! چیزی نگفت. لبخندی زد و رفت و دیگر بازنگشت. تا سالهای بعد که وقتی استخوانهایش را از شلمچه آوردند سر به بدن نداشت. آن را با عمامه پیشکش آستان دوست کرده بود.

سیحان بن صوحان بن حجر، عَلَم یاران امیرالمومنین را در میدان جمل برافراشته نگاه داشته بود. دشمن میخواست پرچم و نشانی از جبهه علی در اهتزاز نباشد. او را هدف قرار دادند. خیلی جنگید و مقاومت کرد؛ تا این که شهید شد. شهید که شد برادرش زید آمد و پرچم را به دست گرفت. همان که علی در وصفش فرمود: قلیل المؤنه و کثیرالمعونه، آنقدر ایستاد و مقاومت نشان داد تا آخرین قطرات خونش نیز بر زمین ریخت. شهید که شد آن یکی برادرش آمد. صعصعه می دانست زین پس او سیبل حملات دشمن خواهد بود و ممکن است مثل دو برادرش، جان از کف بدهد؛ اما ایستاد و نگذاشت تا پایان نبرد، عَلَم جبهه حق بر زمین بیفتد.

عباسِ علی هم علمدار کربلا بود و تا بود نگذاشت بیرق قیام اباعبدالله روی زمین باشد.

عباس علی سلیمانی، همنفس و بقیةالشهدای انقلاب و دفاع مقدس بود. دوست هم حجره ای اش حجت الله توحیدی را که ترور کردند، ایستاد و راهش را ادامه داد. شهید توحیدی  مفتح شهدای بابل بود. در دانشگاهها همدم جوانها می شد و راه را نشانشان میداد. بعد از او سلیمانی بیرق توحیدی را در دانشگاههای شمال کشور و محافل علمی و منابر وعظ و خطابه جمعه برافراشته نگاه داشت تا یوم الوعد لقاءالله که مزد مجاهدان صادق نصیبش شد و با عمامه سرخ، سرافراز گردید و هدف تیر تباهی قرار گرفت.

امروز هشتم شوال، سالروز تخریب قبور مطهر بقیع، عَلَم خونین هدایت بر شانه های شهر خون و قیام و در آستان بانوی کرامت به اهتزاز درآمد و یک بار دیگر ایستادگی و ماندگاری یاد و نام ستارگان جبهه حق در ابدیت جاری کلام زینب کبری را خطاب به یزیدیان تاریخ یادآور شد که: فوالله لا تمحو ذکرنا و لا تمیت وحینا.

هشتم شوال هر سال حوزه های علمیه تعطیل هستند؛ اما امروز در قم، دروس حوزه برقرار بود. هزاران نفر از طلاب جوان در تشییع پیکر علمدار علم و فضیلت و خدمت و جهاد و شهادت، درس ایستادگی و پاسداری از حریم معارف مکتب توحید را مشق عشق نموده و بر صحیفه زلال جان، حک ساختند.

راهی است راه عشق که هیچش کناره نیست

آنجا جز آن که جان بسپارند؛ چاره نیست

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عمامه سرخ، نگین انگشتر سلیمانی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۶:۳۲ ق.ظ

درخواست حضور مجدد طلاب جهادی در مراکز درمانی

 

بحث قیاس افراد نیست. هیچ کس روحانی باشد یا جسمانی، خاک پای امیرالمومنین هم به شمار نمی آید. افراد را نمی خواهم قیاس کنم اما موضوع همان موضوع است و روش همان روش.

گفتند علی را که از میان بردارید مشکلاتتان حل می شود. علی را که کشتند تازه برایشان سوال پیش آمد او اصلا در مسجد چه می کرد؟ باز هم عده ای بیدار نشدند. معاویه را تحمل کردند، یزید را تحمل کردند اما روی حسین و زن و فرزندش شمشیر کشیدند و گفتند: بغضا لابیک! 

هیچ آخوندی بی نقص و عیب نیست اما اگر دیدید یک روحانی در جایگاهی بالا و شهرتی بسیار، خودش بی هیچ دفتر و دستک و خدم و حشمی راه می افتد امور شخصی خودش را انجام دهد به جای تشکر و تحسین لااقل گلوله نثارش نکنید. در شرایطی که حتی یک مقام دون پایه دولتی هم حاضر نیست امور اداری اش را شخصا به انجام رسانده و به میان مردم برود.

از آن دختر ترشیده علافی که شب تا صبح در مراوده مجازی با مردان، مشغول "چت ارضایی" است اما می گوید آخوندها مقصرند که من دوست پسر ندارم و مجرد مانده ام! تا آن خر سرمایه داری که افسوس میخورد فقط یک ویلا و چند قطعه زمین و خانه و اتومبیل پس انداز دارد و اگر هنوز نتوانسته خون همه را در شیشه کند مقصرش آخوندها هستند ...

از آن احمقی که به تحریک سلبریتی ها روی طلبه ای در همدان اسلحه کشید به تصور این که آخوندها میخواهند زنهای ایران را به صیغه مسافرین عرب در بیاورند تا آن جوانک های هرز و کف کرده و تنبان شلی که عمامه از سر آخوندها می انداختند و ته خط آمالشان سلف مختلط و بوسیدن در کوچه و رابطه مثلثی است...

سالهاست که تاوان بلاهت جمعی را می دهیم که عقلشان به چشم و گوششان گره خورده و صد البته چوب مرض کانونهای مفسد قدرت و ثروت را می خوریم که اسب تراوای دشمن را در خانه دل و جان مردم راه داده اند و معتقدند بلاهت و سرگرم شدن ملت با فیک نیوزها لااقل شرّ آنها را از سر صاحبان میز کم خواهد کرد ولو پایه های اسلام و انقلاب را موریانه ها بجوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بهترین ها

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۹ فروردين ۱۴۰۲، ۰۵:۱۴ ب.ظ

کتاب حاجت روا - مطاف عشق

 

کتاب حاجت روا را خواندم خاطراتی از شهید مدافع حرم علی رضا نوری بود.

راستش با قلم نویسنده حال نکردم ولی خاطرات کتاب برایم جذاب و شرم آور بود! شرم آور؟ میدانید چرا؟

برای شهدای نسل سومی و چهارمی انقلاب احترام خاصی قائل هستم. این بچه ها در دوره ای به سر می بردند که طوفان تهاجم فکری و فرهنگی دشمن از زمین و اسمان همه جا را فرا گرفته بوده و هست. دوره ای که جماعت تربیت شده ماهواره و اینستا و... به سمت خود تحقیری و وادادگی پیش رفته و مبنای لذت طلبی را برگرفته از تعالیم رسانه ای غرب در جان خود رسوخ داده اند. هر کس احساس میکند باید فقط به فکر خودش باشد دنبال نفع بالاتری باشد و لذت بیشتری را نصیب خودش کند و هیچ مسئولیتی در قبال مردم و میهنش برعهده ندارد.

در عصر پوچی انسانها و فرار از فطرت، بچه هایی رشد کردند و درخشیدند که جوان بودند، زن و بچه داشتند، خیانت بعضی از مسئولان را دیدند، دهها تهمت و ناجوانمردی را تحمل کردند، دست از علائق خود شستند و به دیار غربت شتافته و مظلومانه به شهادت رسیدند. دل کندن از جاذبه های رنگارنگ دنیای مادی در این عصر کار هر کسی نیست.

گفتم شرم آور زیرا برای مدعیانی مثل من که نان سفره امام زمان را خورده ایم جای تأسف است که در حیطه عمل، فرسنگها با راه و مرام شهدا فاصله داریم.

یک نکته هم برای من جالب است که وجه اشتراک شهدای نسل سومی و چهارمی مدافع حرم به شمار می آید.

همه شان با زن و فرزندشان عشق بازی عجیبی داشته اند، همه شان حتما ضامن کسی شده اند یا پولی قرض داده اند که طرف خورده و برده است، همه شان به حضرت زهرا ارادت عجیبی داشتند، همه شان با آثار و خاطرات شهدای دفاع مقدس مأنوس بودند، همه شان دست به خیر بوده و هوای فقرا و ضعفا را داشتند، همه شان از ریا فراری بوده و دوست نداشتند تشویق شوند، همه شان بیش از حد وظایف خود کار می کردند که دینی گردنشان نماند و...

عرض کردم بین حرف و عمل خیلی فاصله است. این شهدا شاید نمیتوانستند مانند امثال من خوب بنویسند و خوب سخن بگویند اما تا دلتان بخواهد به هر آنچه از نیکی و راستی و درستی که آموختند عمل نموده و پایبند به عقایدشان بودند.

شما باشید جای خدا، کدام یک را ارجح میدانید؟

بیخود نیست که از رسول الله نقل کرده اند در آخرالزمان شهادت بهترینهای امت مرا گلچین می کند. بهترین بودن به سخن و ادعا نیست. فضّل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما

  • سیدحمید مشتاقی نیا

و اما جعفر شیرسوار!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۰ فروردين ۱۴۰۲، ۰۵:۱۳ ب.ظ

کتاب «شیرسوار» منتشر شد - خبرگزاری حوزه

 

کتاب خاطرات شهید جعفر شیرسوار را به روایت همسر بزرگوارش با قلم خوب برادران شیردل خواندم و لذت بردم. اسم کتاب دقیقا همین است: "شیرسوار" که توسط نشر هاجر فعلا با تیراژی اندک به چاپ رسیده است.

یک- کلا از خواندن کارهای مربتط با دفاع مقدس لذت میبرم ضعیف باشد یا قوی. شیرسوار جزو کارهای متوسط حسن شیردل است. البته نگاه خودم را دارم عرض میکنم. حسن اوایل شروعش مثل هر نویسنده ای کارهایی داشت که نمره اش شاید چندان بالا نباشد اما یکهو خیلی درخشید. کارهایی مثل زمین ناله میکندِ او حسابی مطرح شده بود. سیمای جمهوری اسلامی چندباری از آن نام برد. کتاب خطرات شهید شالیکار را که اصلا نتوانستم به صفحات پنجاه و شصت برسانم. بال بال زدم همان قدر را هم که خواندم. حسن با قلمی که جوهرش را در خون دلش زده بود روح مرا به تلاطم و اشک انداخت؛ اسپندی شدم روی آتش. طاقت نیاوردم. حس و حالی داشتم که جانم را زیر و رو میکرد. من حسن شناسم. کار شهید صفری با نام حسن منتشر نشد. میدانستم نویسنده اش نویسنده نیست. همان چند صفحه اول را خواندم یقین کردم این قلم حسن شیردل است که دورش زده اند.

من حسن شناسم. از وقتی که قرار بود با هم روانه قم و ثبت نام در حوزه علمیه شویم و من البته احساس کردم او جدی نیست و خبرش نکردم و بعدا حسابی از دستم شاکی شد. حسن شناسم از وقتی که وسط سینه زنی و دسته عزا از حال می رفت. گاهی هم توی فکر خودش غرق میشد و گمان میکردند بیهوش شده، بلندش میکردند ببرند آبی به سر و صورتش بزنند و حسن که یکه میخورد دست روی صورتش میگذاشت یک وقت لو نرود!

حسن برای فرهنگ این مملکت زحماتی بسیار کشید و در غربت و مظلومیت ماند. مدتی هم حتی بایکوتش کرده بودند. حال میکردند انگار شاخ او را بشکنند. حسن که شاخ نشده بود و ادعایی نداشت. دردهایی را که کشید خبر دارم. شاید روزی یکی راه بیافتد ضبطی به دست بگیرد و خاطرات حسن و امثال حسن را از مرارتهایی که در راه ثبت خاطرات شهدا کشیدند ماندگار سازد. حسن شیردل یک رزمنده مخلص و داش مشتی جبهه فرهنگ انقلاب ناب اسلامی است. یک جایی در کتاب شیرسوار، دختر شهید به نام زینب که جام شراب جاری لب لعلش صنم عشق پدر بود، حرفی درباره فرزندان پدر ندیده شهدا بیان میکند که باعث تلنگری در ذهنم شد. او شش ماه داشت که پدر را از دست داد. کاش روزی یکی ضبط و میکروفنی دست بگیرد و خاطرات فرزندان شهدا از نبودن پدر را ثبت و منتشر نماید.

دو- خانم جعفر شیرسوار را دو سه باری در دفتر مفید اسماعیلی دیدم. شبیه زنهای معمولی نبود. پر شکوه و صریح و مشتی، روح همسرش انگار در کالبد او دمیده شده بود. گویا آن ایام یکی ادعایش شده بود و کتابی درباره خاطرات شهید نوشت. همسر شهید متن اولیه آن را خواند و نپسندید و آمده بود سراغ مفید، شوخی و جدی گفته بود این کتاب را بکوبم توی سرت؟! خوشحال شدم همسر شهید روی آثاری که قرار است درباره شهید منتشر شود حساس است. آن کتاب چاپ نشد. پس حالا که کار حسن چاپ شده معلوم است همسر شهید با همان وسواس همیشگی وقت گذاشته و خوانده و پسندش کرده است.

سه- از جعفر شیرسوار همین قدر میدانستم جزو لات های داش مشتی قائمشهر بوده و حتی بعد از شهادتش بعضی از داش مشتی ها آمدند و تابوتش را روی دوش تا درگاه بهشت بدرقه کردند. بچه های گردانش هم بگی نگی به خودش شباهت داشتند. میدانستم خط شکن است و دل شیر دارد. از اسمش پیداست از شیر هم سواری میگیرد و رامش میکند! خیلی ها رام شده مرام و معرفت این شهید خودساخته و اهل دل بودند. و این را هم میدانستم که شهید بمباران هفت تپه است. دیگر همین.

چند سال پیش در گروهی مجازی که همه رزمنده بودند جز من، بحثی وسط آمد درباره شهید شیرسوار. یکی نوشت وقتی هفت تپه بمباران شد من کنار جعفر شیرسوار بودم او شهید شد اما من ماندم هیییی دل غافل چقدر بی توفیق بودم!

حس خبرنگاری ام زنده شد و زیرش ریپلای کردم و پرسیدم عذر میخواهم وقتی هواپیمای دشمن شروع به بمباران کرد شما چه کردی؟ گفت پریدم گوشه ای و پناه گرفتم. پرسیدم شیرسوار چه کرد؟ گفت: دوید سمت بچه ها و داد زد پناه بگیرید هواپیمای دشمنه...

خب فرق ما و شهدا دقیقا همین یک تکه است. آنها در بزنگاههای زندگی، دیگران را بر خود ترجیح می دهند.

حالا که کتاب شیرسوار را دست گرفتم با همین ذهنیت به خاطرات شهید نگاه کردم. خوشحال شدم که نثر کتاب روان است و از توضیحات عاطفی معمول نویسندگان در امان مانده است و اینکه خاطراتی از زبان همرزمان شهید نیز لابه لا به روایت همسر اضافه شده که بر غنای کار افزوده است.

جعفر یا همان بهروز شیرسوار همان موقع هم که لات و بزن بهادر است ضعیف کش نیست و حواسش به ناموس مردم هست. اصلا با مردم عادی کاری ندارد و برایشان شاخ و شانه نمی کشد که هیچ، ضعیفی را هم ببیند پشتش در می آید، لات هست برای لات ها.

انقلاب دارد به سرانجام میرسد. جنس انقلاب از نور است. جعفر میرود مشهد آب توبه میریزد سر خودش و بر می گردد. شیر بچه های سپاه استان است. قائمشهر برای خودش مرکزیت دارد بین منافقین. حتی معروف است چپ ها در قدیم از آن بعنوان استالینگراد یاد میکردند. جعفر شیرسوار از سطح شهر قائمشهر (شاهی آن زمان) تا جنگلهای سوادکوه و آمل و چالوس و حتی گیلان، قدم به قدم منافقین مسلح و نامرد را دنبال کرده و سرجایشان نشانده است. امنیت مازندران که همجوار پایتخت و همسایه ابرقدرت دنده چپ عالم بود مرهون تلاش و مجاهدت جعفرهای شیرسوار است. سفره اش برای همه پهن است سفره دل دیگران برای او پهن. رنج می زدود و رنج خود را فراموش میکرد زود. دستگیر بود در حالیکه دستش به جایی جز آسمان بند نبود. در هفت تپه که به شدت مریض شد، نیروهایش میپرستیدنش، جوجه ای برای او کباب کردند بخورد تقویت شود لب نزد چون بقیه نیروها از آن بی بهره بودند. اتاق های خانه اش را هم با دوستانش شریک میشد کسی بی سرپناه یا غریب نماند. همان جوان لات بزن بهادر که دم انقلاب، نماز را شروع کرد حالا با دوست مداحش که روی موتور می نشست می گفت روضه حضرت زهرا بخوان. آخرین تماسش هم که ضبط شده و موجود است شوخی و جدی به خانمش گفت این بار اگر پشت گوشت را دیدی مرا هم خواهی دید و بعد مکثی کرد و گرا داد کربلا را دارم می بینم. همسرش که همسر شیر بود جز به رضای خدا راضی نمی شد. 

چهار- بانو سوسن ملکیان، همنفس سالهای تعالی یک مرد عاشورایی، امانت دار فرهنگ رشادت و غیرت و آزادگی است که دیدنش برای دختران امروز بایسته و ضروری است. نسلی که به برکت شوم! فضای مجازی، خاطرات شهدا را گاه، فیک دانسته و پیام شیرسوارها را نخوانده و نشنیده که ما آگاهانه در این راه قدم نهاده ایم لااقل همسر شیرسوار را ببیند و چند کلامی با او مصاحب شود از باب فبشر عبادالذین یستمعون القول، مباد رایحه گل سوسن ها به مشام این نسل ناشنیده و ناآشنا بماند.

کتاب شیرسوار را باید حسن شیردل می نوشت. روایت از شیر، دل شیر میخواهد. حسن خودش لوتی عرصه فرهنگ و ادب است و به رغم بعضی ضعفهای قابل اغماض اثر، بهتر می داند چگونه از شیر سخن بگوید.

این کتاب را بخوانید. نکات جالب دیگری در بطن متون آن نهفته که چند قدمی شما را در زندگی جلو می اندازد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شهید غیر گمنام نداریم

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۵ فروردين ۱۴۰۲، ۰۶:۰۲ ب.ظ

photo_2023-03-25_16-42-55_w6o5.jpg

 

ما حرف زدیم و شما عمل کردید. ما از قرآن گفتیم و شما قرآنی شدید. ما دنبال بهشت بودیم و شما به جاودانگی رسیدید به خدا رسیدید و خدایی میکنید.

کدام شهید است که گمنام نباشد؟ چه کسی میتواند ادعا کند شهید را می شناسد؟ همه شهدا گمنامند و در بین ما غریب هستند. شهدای غیر ایرانی مدافع حرم اما رتبه ای بالاتر از گمنامی و غربت را به خود اختصاص داده اند.

امروز نایب الزیاره همه دوستان در بهشت معصومه سلام الله علیها بر سر مزار چهارصد شهید غیر ایرانی مدافع حرم بودم. شهدای افغانستانی و پاکستانی که خون سرخشان طلیعه ظهور تمدن جهانی اسلام است. فرزندان راستین فاطمه زهرا سلام الله علیها که دل از همه دلبستگی های مادی کندند و رنج غربت را به جان خریدند و لقاءالله را به ما سوی الله رجحان دادند.

قطعه ای از بهشت خدا در بهشت معصومه قم قرار دارد. اینجا در قاب نگاه ملتمستان، ضریح اباعبدالله نقش می بندد. شیربچه های حضرت زینب، بیرق عشق را از شهر دمشق به یادگار آورده اند. ما حرف زدیم و شهدا عمل کردند و عند ربهم یرزقون شدند و وصف صدّیق را به وجود خود مزیّن ساختند.

بهار با شهدا، رستاخیز فجر درون و تلالو رجعت به اصالت خویش است. زمستان سرد روزگار را با رایحه یاد شهدا و شمیم جان بخش حماسه و ایثار به بهار رستگاری و وصال پیوند بزنیم.

 

photo_2023-03-25_16-42-42_hwdf.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از کوی محبت ...

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۴ اسفند ۱۴۰۱، ۰۸:۴۷ ق.ظ

استاد محمد جواد محبت از آن دست اهل دلی است که نامش تا ابد در صحیفه شعر و ادب پارسی ماندگار خواهد شد. او را اگر چه با شعر معروف دو کاج میشناسند اما آثار فاخر دیگر او به خصوص در حوزه ادبیات ایثار و شهادت، آینه ای از جمال نورانی باطن این مرد خودساخته و عارف است که سخن برآمده از اشک و آتش درونش را بر دامان جان و دل علاقمندان فرهنگ جوانمردی و رشادت می نشاند.

روحش شاد دیروز به کوی رحمت حق شتافت.

بیست سال پیش در جشنواره شعری که در تهران برگزار شد با هم همکلام شدیم. کتابی را با یادگار نوشته ای به من هدیه داد که تصویر دستخط مبارکش را تقدیم نگاه مهربانتان می سازم. ان شاءالله روحش همنشین جاودان خوان کرامت اباعبدالله و شهدای خونین بال آسمان عشق و وصال، به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

 

photo_2023-03-15_07-33-28_36tk.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دو راهی مستمر

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۳ اسفند ۱۴۰۱، ۰۶:۲۴ ق.ظ

🌺برادران عزیزم، دیدیم دنیا را و مصائب و کثافاتش را و همه ی لذتهای ظاهری آن را که ناپایدار است و دنیا طلبان را دیده ایم که چگونه در این ظلمتکده به عیاشی پرداختند و آن را سعادتی برای خود دانستند و از همه چیز و آینده غافل شدند و حیات مادی دنیا را به حیات معنوی آخرت و قیامت ترجیح دادند. 
🌹از آن طرف هم دیده ایم که رهپویان طریقت فلاح و معنویت را که زاهدانه به دنیا پشت کرده اند و آنرا مردابگه شیطان دانستند و در این کشتزار الهی به کسب و کار پرداختند تا نعمتهای الهی را در آخرت روزی خود سازند. اگر در این دو جریان کنکاش عمیق داشته باشیم می بینیم آنان که راه اول را رفتند که راه عصیان است مورد عتاب قرار گرفتند و لعن و نفرین خدا دامنگیرشان می شود و آنان که راه دوم را رفتند درود و تحیت خدا را نصیب خود کردنده اند، پس دقت کنید که در چه مسیری قرار می گیرید که عاقبت شما به این انتخاب بستگی دارد.

طلبه شهید محمد قشقاوی

 

اطلاعات شهدا | محمد قشقاوی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

لبیک اللهم لبیک

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۰ اسفند ۱۴۰۱، ۰۴:۲۶ ب.ظ

img_7069_ta4v.jpg

 

به یاری خدا در ایام باقی مانده تا ماه مبارک رمضان طی دو یا سه سفر با کاروانهای دانشجویی عازم مناطق عملیاتی جنوب هستم. راهیان نور بزرگترین عملیات فرهنگی کشور در راستای بهره مندی از ذخایر عظیم و گنجینه بی پایان معارف دفاع مقدس و فرهنگ سازنده ایثار و مقاومت است.

این دو دعا را این روزها زیاد بر زبان تکرار میکنم:

ربِّ اشْرَحْ لی صَدری و یَسِّرْ لی أمری و احْلل عُقدةً مِنْ لسانی یَفقَهوا قَوْلی

خدا به زبان و قدم و قلم ما برکت و اخلاصی عطا کند که بر نسل جدید و نجیب جوان امروز که آماج شبیخون ناجوانمردانه فکری و فرهنگی دشمن است واسطه تابش نور توحید و باور به معاد و نیل به حیات طیبه شهادت قرار گیرد.

 یارَبِّ ، یارَبِّ! قَوِّ عَلى خِدمَتِکَ جَوارِحی وَاشدُد عَلَى العَزیمَةِ جَوانِحی

خدا کند بهتر و برتر از سالهای گذشته خستگی ناپذیری و سلامت جان و نفس و طهارت روح نصیب گشته و طراوتی معنوی رزق دل و باطن این حقیر قرار گیرد.

خدا کند شهدا از ما راضی باشند و آنچه که مقصد و آرمانشان بوده و هست بر گفتار و کردارمان جاری سازند. خدا کند کلام و رفتار ما کسی را از دین خدا بیزار نسازد. خدا کند صدق گفتارمان با مهر سرخ شهادت به تأیید معشوق بی همتا برسد. لاحول و لاقوة الا بالله.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تعارض منافع حتی در عرصه فرهنگ دفاع مقدس!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۹ اسفند ۱۴۰۱، ۰۸:۱۳ ب.ظ

"یکسان سازی" (تخریب) مجدد گلزار شهدای بهشت زهرا(س)/ عکس

 

یکسان سازی قبور شهدا که من از آن بعنوان بقیع سازی قبور شهدا یاد میکنم از آن طرحهای مخرب فرهنگی است که به دلیل منافع اقتصادی مجموعه های مرتبط و به رغم مخالفت مقام معظم رهبری همچنان در حال انجام است.

چینش مزار شهدا از نظر تزیین، تصاویر، سنگ نوشته و ... حرکتی  ذوقی و ناب در انتقال مفاهیم و تعابیر و فرهنگ دفاع مقدس بود که در گلزارهای شهدا به نسل جدید منتقل میشد؛ اما در طرح یکسان سازی به صرف سنگ قبری بی روح و فاقد پیام اکتفا گردید.

یادم است اوایل اجرای این طرح، مسئولان ذی ربط ضمن برخورد با منتقدان، مدعی می شدند که این طرح با تأیید و سفارش مقام معظم رهبری در حال اجراست و مخالفان را به این بهانه، ضد ولایت فقیه لقب می دادند تا این که رهبر انقلاب در اظهار نظر صریحی فرمودند:

«یکی از کارهای غلطی که برخی مدیران گلزارهای شهدا انجام دادند همین پروژه یکسان سازی و ساماندهی مزار شهدا بوده است. مزارهای شهدا باید به همین شکل که هستند و همین که هستند حفظ شود.»

سرویس فرهنگی پایگاه خبری  شهدای ایران؛  خبر از آغاز مجدد اجرای این طرح مخرب فرهنگی در بهشت زهرای تهران داده است. خدا عاقبت ما را با این مسئولان بی فکر فرهنگی و دور و بری های منفعت طلبشان ختم به خیر کند. هیچ ملتی به نابودی گنجینه ها و میراث فرهنگی خود راضی نیست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

استخوانهایی که برای اسلام خرد شد

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ۰۸:۴۵ ب.ظ

لگدی که به در خانه وحی کوفته شد بسیار محکم بود. آه از نهاد دخت نبی به آسمان برخاست. استخوان سینه مادر خرد شد.

سمّ ستوران کفر بر پیکر مطهر اباعبدالله، خاک کربلا را با سینه دردانه زهرا و زینت دوش رسول الله عجین و تا ابد متبرک ساخت.

ساق پای موسی بن جعفر از فشار غل و زنجیر، خرد شد.

 بدن نازنین سید حسین علم الهدی زیر شنی تانک یزیدیان زمان به خاک هویزه چسبید.

استخوان سید روح الله عمادی در جنوب شهر حلب خرد شد و دستش از پیکر جدا افتاد.

قفسه سینه سید روح الله عجمیان در جوار بهشت سکینه با ضربات مکرر اشرار شکست.

....

پرچم حق اما همچنان برافراشته مانده است. تقدس هدف والای دین در نجات بشر و نیل به کمال الهی، آنقدری می ارزد که استخوانهای اولاد نبی در جفای ظلمه دوران، خرد و شکسته شود. درخت تناور اسلام، خون آورد بدنهای تکه تکه و فرقهای شکافته و چشمهای سرخ و دلهای شکسته و در غم نشسته است؛ مفت به دست نیامده که مفت از دست برود.

شهادت امام کاظم ع – عطر قرآن

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بی صبرانه منتظر این جنگیم

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۶ بهمن ۱۴۰۱، ۰۹:۳۰ ق.ظ

تویتر \ جانم‌ حسین... على تویتر: "خیبر خیبر یا صهیون...  #بسازید_خرابش_میکنیم #القدس_عاصمة_فلسطین https://t.co/OsXuE3xbJh"

 

چند روزی است رسانه های رژیم اشغالگر قدس به نقل از منابع پیدا و پنهان امنیتی مدعی آماده باش ارتش این رژیم منحوس برای حمله نظامی به مراکز مختلف ایران عزیزمان هستند. رسانه های مذکور در تحلیل خود این گونه وانمود می کنند که اتحاد آمریکا و فرانسه و چند کشور عربی منطقه را نیز به همراه داشته و از بابت پیروزی بر ایران اسلامی خیالشان راحت است.

هر چند به طور معمول اگر کشوری قصد حمله غافلگیرانه داشته باشد این طور در بوق و کرنا نمی کند و این ادعاهای رسانه های صهیون مثل گذشته، مصرف داخلی داشته و به منظور سرپوش نهادن بر تحولاتی اجتماعی مطرح میشود که رژیم غاصب را از درون در آستانه فروپاشی قرار داده؛ اما حقیقت آن است که باید اذعان داشت حمله بلوف آمیز صهیونیستها به ایران اسلامی در صورت تحقق، بالاترین خدمت به انقلاب جهانی اسلام و بهترین فرصت برای سرعت بخشیدن به ظهور تمدن نوین جهانی خواهد بود.

ایران در مقابل اسرائیل و شرکایش دست بسته نیست و به یقین بدترین ضربات مهلک را بر این رژیم جعلی وارد خواهد آورد. پیش از آن که اسرائیل بخواهد به مرزهای ایران نزدیک شود این ایران اسلامی بود که از دریای مدیترانه تا بلندی های جولان و ... را خاکریز حضور استراتژیک و منسجم خود در مرزهای فلسطین اشغالی قرار داده است.

از بعد داخلی جنگ با اسرائیل باعث وحدت و یکرنگی ملت خواهد شد. اسرائیل مانند گروهک منافقین همچنان در ذهن اکثریت مطلق مردم ایران با هر گرایش سیاسی که باشند منفور و نامشروع شمرده می شود.

بزرگترین تهدید برای انحراف یا سقوط نظام اسلامی، گسست فرهنگی و کم رنگ شدن ارزش ها و تغییر ذائقه ها و گفتمان ها و مطالبات ملی و دینی است که جلوه ای از طغیان آن را در جریان اغتشاشات ابتر اخیر شاهد بودیم. جنگ احتمالی یک بار دیگر فرصت خیزش عظیم فطرتهای انسانی و بیداری نسلها و حاکمیت فرهنگ جهاد و شهادت را ایجاد نموده و انقلاب اسلامی را زنده تر از همیشه استوار و موثر و با دوام خواهد ساخت.

از بعد خارجی نیز این جنگ اتحاد ملتهای مستضعف دنیا به خصوص امت اسلام را به دنبال خواهد داشت. اگر چه بعضی از دولت های به ظاهر اسلامی منطقه همبازی با سیاستهای کثیف رژیم غاصب قدس هستند اما دلهای مردم مسلمان آن گونه که در حاشیه و متن مسابقات جام جهانی قطر نیز شاهد بودیم با فلسطین مظلوم پیوند خورده است. پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن 57 محکم ترین اقدام برای جبهه سازی بر ضد صهیونیسم بود. اگر چه در سالهای اخیر هجمه تبلیغاتی و تخریب های رسانه ای دشمن به همراه بعضی ضعفهای سیاسی و کم کاری مشهود رایزن های فرهنگی باعث ایجاد فاصله بین لایه هایی از مسلمانان منطقه با سیاستهای بین المللی ایران انقلابی گردید؛ اما به یقین نبرد مستقیم ایران و اسرائیل غاصب یکبار دیگر فرصت همدلی ملتها با ایران سرافراز را فراهم ساخته و اجماع جبهه های مقاومت شیعی و سنی را برای زدودن این غده سرطانی و تحقق آرمان مشترک آزادی قدس شریف رقم خواهد زد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا