اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۲۶۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عدالتخواهی» ثبت شده است

پرچم غیرت بالاست

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۳ تیر ۱۴۰۲، ۱۲:۱۸ ب.ظ

photo_2023-07-14_11-25-19_ey6t.jpg

 

این سنگ نورد به ظاهر ایرانی را دیدید که پرچم مقدس کشورش را برای خوشآمد دشمن در فرانسه روی زمین کشید؟ چقدر هزینه میشود برای چنین افرادی تا بتوانند رشد کنند و در میادین ورزشی بدرخشند ولی همیشه هم طلبکار و نانجیب هستند؟ خنجری که از پشت به مردم کشورش زد دردناک و تأسف آور بود؛

حالا

این تصویر را ببینید برای همین هفته گذشته است. تشییع پیکر جانباز و آزاده مرحوم حسین منصف در بابل، آن که آن وسط پرچم ایران را به دست گرفته سرکار خانم طوبی اکبرنیا همسر مقاوم حسین منصف است که پشت تابوت مرد سالهای سخت زندگی اش مثل کوه قدم بر می دارد.

میدانید چرا میگویم سالهای سخت؟ حسین رفته بود جبهه که برگردد و بساط عروسی را سر و سامان بدهد اسیر شد حدود هفت سال در چنگال دشمن ماند با آینده ای مبهم و نامعلوم. به نامزدش نامه نوشت که قدر جوانی اش را بداند و آزاد است که برود دنبال سرنوشت و زندگی خودش و مختار است که از انتظار نامشخص و دلهره آور چشم به راهی در امان مانده و .... زن ایستاد و جوانی اش را پای همسر اسیرش ریخت. صبر کرد تا برگردد. در این سالها هم که حسین از دویدن در راه شهدا و انقلاب و احیای ارزشها و فعالیت فرهنگی تا ایستادگی در عرصه عدالتخواهی و حق طلبی، تاوانی سترگ داد و آماج تهمتهای ناروایی چون بی دینی و ضدیت با انقلاب و ولایت و وابستگی به بیگانه و ... قرار گرفت، بارها دادگاهی شد و غیرقانونی به زندان افتاد و کتک خورد، ناجوانمردانه شلاق جفای مافیای فساد را بر تن رنجور خویش خرید و... باز هم پا به پای همسرش ایستاد و کم نیاورد. شب آخر نیز حسین و طوبی کنار هم، موکب جشن غدیر را برپا کرده بودند. حسین در کنار نفس های نگران و ملتهب همسر، دست در دست دوستان شهیدش سپرد و به ملکوت غیرت و مردانگی پیوست.

روز تشییع حسین به سفارش او پرچم ایران و تصاویر منوّر شهدا و شعائر دین و انقلاب، زینت بخش محفل انس یاران صدیق اسلام و میهن عزیزمان بود. مسئولین بدانند روی دیوار چه کسانی نقاشی می کشند. یاران صادق انقلاب پرچم غیرت و وطن پرستی را با خون دل برافراشته نگاه میدارند. مثل مادر شهیدان احمد و محمد کشوری که دو فرزند جوان و رشیدش را در راه حفظ کیان مملکت داد و می گفت افتخار میکنم پرچم ایران را روی دوش بگیرم و در خیابان راه بروم. مثل بهنام محمدی سیزده ساله که دستانش غرق خون شد تا خودش را از طنابی زمخت بالا بکشد، خطر تیر مستقیم دشمن را به جان بخرد، پرچم ارتش متجاوز را از بلندای ساختمانی در خرمشهر پایین کشیده و پرچم ایران عزیز را به اهتزاز در آورد و بعد که خواستند دستان مجروحش را باند پیچی کنند نگذاشت و گفت این باند و دوا بماند برای رزمنده هایی که آن جلو از دشمن تیر و ترکش میخورند. مثل پدر سید روح الله عجمیان که سی ماه سابقه جبهه داشت اما کارگر فصلی بود و در خانه ای محقر در محله ای محروم زندگی میکرد، جوان رعنایش زیر تازیانه و مشت و خنجر یزیدیان له شد، از او پرسیدند سهمت از سفره انقلاب چه بود لبخندی زد و  پاسخ داد: من سهمم را از سفره انقلاب گرفته ام، سربلندی میهن و سرافرازی پرچم ایران...

ایران با فرزندان حقیقی و بی ادعایش تا بیکران تاریخ، سرافراز مانده و نام قهرمانان راستینش هرگز فراموش نخواهد شد.

 

photo_2023-07-14_11-25-26_i2m.jpg

عکس از سرکار خانم نرگس رضازاده

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یک دستگیری دیگر!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۱ تیر ۱۴۰۲، ۰۶:۰۸ ق.ظ

فیلم آخرش که چی | رایگان برای ایرانسلی ها | 1374

 

به دنبال دستگیری دادستان آمل به اتهام ارتکاب تخلفات مالی، یک مدیر دیگر نیز در یکی از شهرهای اطراف به اتهام همدستی با وی دستگیر شده که خبر آن به زودی رسانه ای می شود.

پرسش اینجاست آیا آنچه در برخورد با اتهام افراد ذی نفوذ رخ می دهد صرف دستگیری و بازداشت است یا عقوبتی بازدارنده نیز در پی آن وجود خواهد داشت؟

شهردار اسبق ساری توسط شعبه سیزده رسیدگی به تخلفات کارکنان دولت در تهران یک شب بازداشت شد اما با فشار اطرافیانش از تعقیب قضایی در امان ماند.

شهردار اسبق بابل که داماد امام جمعه بود و حمایت بعضی از روحانیون مرتبط را پشت سر داشت چند روزی در بازداشت ماند و با گذشت سه سال هنوز از صدور حکم پرونده وی خبری نیست.

متهم دانه درشت بدهی مالی به بانک دی که حتی در اخبار بیست و سی سیما نیز نام مجموعه اقتصادی پولشویی وی اعلام گردید همچنان آزاد است و در قالب هیات داری به نمک گیر نمودن چهره های مذهبی ذی نفوذ می پردازد.

عبدالله عبدی یک متهم و متخلف اقتصادی است که درباره وی بارها افشاگری صورت گرفته. پیرامون واگذاری مشکوک و نامتعارف پروژه احداث پتروشیمی میانکاله به او نیز بارها افشاگری شد و شخص معاون قوه قضا در رسانه ها از منع قانونی اجرای پروژه توسط این فرد، سخن رانده اما احداث پروژه همچنان در جریان است و کسی مانع آن نمی شود.

دستگیری اکبر طبری، بزرگترین نمایش برخورد با فساد درون سازمانی کشور بود که پرونده های محیرالعقولی داشت. در نهایت به رغم وجود حکم قطعی دادگاه، آزاد شد و با فشار افکار عمومی، حبس دوازده ساله ای برای او بریدند که نحوه اجرای آن قابل پیش بینی است. چهره امنیتی متهم به همدستی با وی که از دژ ییلاقی خود با دستبند و پابند به تهران منتقل شده بود نیز کلا تبرئه شد.

و...

مسئولان و سیاستگذاران قضایی و سیاسی و امنیتی باید متوجه باشند که در عصر حاکمیت رسانه، افکار عمومی صرفا دلخوش به دستگیری ها و بازداشت ها نبوده و با جمع بندی احکام صادره و سرنوشت ماجرا درباره میزان عدالت و صداقت مدیران قضاوت خواهد کرد. این نوع رویکردهای شل و ول، نمایشی و توأم با رودربایستی است که هیچگاه باعث توقف فعالیت جریانهای فاسد در گلوگاههای اقتصادی و بانکی و اداری کشور نگردیده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

گاهی قانون، گاهی عدالت!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۹ تیر ۱۴۰۲، ۰۷:۱۸ ق.ظ

خوب سوال است برای آدم پیش می آید. چرا وقتی مکشوف میشود میز میثم لطیفی معاون امور استخدامی ریاست جمهوری برخلاف قانون به وی رسیده، عزل می شود که البته کار درست و اتفاق مبارکی است اما یک ماه است رسانه ها فریاد می زنند جایگاه سلاح ورزی غیرقانونی است، گوش کسی بدهکار نیست؟ درباره تاج و پرونده قضایی وی هم خیلی حرفها زده شد و به جایی نرسید.

چرا وقتی در کامنت زیر پست یک طلبه، عبارتی توهین آمیز درباره حجت الاسلام خاموشی نوشته میشود آن طلبه به دادگاه احضار شده و مورد بازخواست قرار میگیرد اما وقتی یک مداح سلبریتی به آیت الله اراکی توهین میکند یا یک قلم فروش بدنام به آیت الله مصباح اهانت می ورزد رگ غیرت مسئولان تکان نمی خورد؟

چرا وقتی چند طلبه و بسیجی برای اعتراض به اوضاع افسارگسیخته هنجار شکنی و تعلل دستگاه قضا در گوشه ای تحصن میکنند نیمه شب دستگیر و روانه بازداشت می شوند اما همین نهادهای قانونی در قبال هرزگی و رانت و ... دست روی دست می گذارند؟

چرا یک عنصر دانه درشت به رغم محکومیت قطعی و حضور در زندان به بهانه بررسی مجدد آزاد شده و با تسامح به پرونده وی نگاه می شود اما محکومیت یک آزاده جانباز فرهیخته دارای پیشینه سکته قلبی حتما باید اجرا شده و شلاق بخورد؟

چرا اگر جوانان مومن از مسئولان انتقاد کنند متهم به ضدیت با نظام و ولایت میشوند ولی بی توجهی مسئولان به فرامین رهبری در برقراری عدالت اجتماعی، عدالت آموزشی، اصلاح سبک زندگی، حذف حقوقهای نجومی، کنترل فضای مجازی، اصلاح صنعت خودرو سازی، برگزاری کرسیهای آزاد اندیشی و ... هیچگاه مساوی با تضعیف نظام نبوده و مورد پیگرد قرار نمی گیرد؟

چرا کلبه محقر ضعفایی که چند دهه در جنگل سکونت دارند در فصل سرما ویران میشود اما ویلاهای لاکچری از مابهتران درست در همان محدوده از گزند قانون در امان می ماند؟

چرا وقتی مردم را به مطالبه گری در چارچوب قانون فرا میخوانیم خودمان از قانون گریزان بوده و برخلاف قانون به افزایش بهای خدمات مخابراتی، دفن میلیونها تن زباله در طبیعت و... اقدام میکنیم؟

چرا متهمان بی کس و کار اقتصادی زود مجازات میشوند اما پرونده کلان متخلفان دانه درشت در پتروشیمی میانکاله و فولاد مبارکه و بانک دی و ... به فراموشی سپرده می شود؟

چرا دم از عدالت و مستضعفین می زنیم اما هشتاد درصد پذیرفته شدگان دانشگاهها از مدارس غیر دولتی هستند؟ چرا هر کس پول خرج کند میتواند به دانشگاه برود، به مناطق آزاد برود و آزاد بگردد؟ فیلتر شکن بخرد و قانون را دور بزند؟ در ساخت و ساز تخلف کند و به ماده صد برود؟ طرح ترافیک بخرد و ....

چرا بچه های مسئولان موقع سربازی امریه میگیرند و پشت میز نشینند و بچه های پاپتی مردم در مواجهه با اشرار تلفات می دهند؟ چرا بچه های مسئولان و بستگانشان مشکل اشتغال ندارند؟ چرا حامیان خودروهای داخلی از خودروی خارجی استفاده میکنند؟ چرا بانکها پول مردم را جمع میکنند و به قشری خاص خدمات می دهند؟

چرا وقتی در برابر انتقادهای درست کم می آوریم میگوییم حالا مانده است تا به اسلام برسیم، فعلا در حال حرکت در این مسیر هستیم و... اما وقتی بخواهیم روی یکی را کم کنیم به وی اتهام مخالفت با نظام اسلامی می زنیم؟

برخورد سلیقه ای و یکی به نعل یکی به میخ و تفسیر و تأویل های باندی و رقابتی و منفعتی، اعتماد مردم به صداقت و سلامت و عدالت نظام و مسئولان را از بین می برد و موریانه ای می ماند که پایه های حکومت اسلامی را سست می سازد. این جمله مقام معظم رهبری خطاب به مسئولان را باید با آب طلا نوشت که فرمود مشروعیت من و شما وابسته به اجرای عدالت است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مثل ابوذر، مثل عمار، مثل مالک

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۷ تیر ۱۴۰۲، ۰۷:۰۰ ق.ظ

با مرحوم سید علی اکبر ابوترابی و کاروان آزاده ها پیاده رفته بودیم مرز خسروی برای دعای عرفه. پیرمردی بود بهبهانی و خوش سیما به نام حاج عباس روز خوش که بعدها به رحمت خدا رفت. سالهایی طولانی را در اسارت گذرانده بود. دید از همه جوان تریم آمد کنارمان پرسید اهل کجایید؟ گفتیم بابل. گفت آها بابل، بابل، حسین مسود! تو اسارت با ما بود. گفتیم حسین منصف. گفت همون درسته، خیلی مرد بود.

 

یکی می آمد پیشش می گفت میخواهیم برای شهدا کاری انجام دهیم کمک مالی.... حرفش تمام نشده هر چقدر دم دستش بود میداد دست طرف و خوشحال می فرستادش.

 

اولین کاروان پیاده زیارت مرقد امام در مازندران را او راه انداخت، ایده و اجرای راهیان نور درون شهری و درون استانی هم از خودش بود. هر جا میتوانست علم شهدا را بلند میکرد. در مساجد نمایشگاه نقاشی های اسارت برگزار می کرد. با هزینه شخصی می رفت دانشگاههای شهرهای اطراف، نمایشگاه دفاع مقدس می زد. خودش هم می ایستاد و با حوصله و دقت برای همه توضیح میداد و روایتگری می کرد. صدا و سیمای مرکز استان هم می رفت و صحبت می کرد دبستان هم دعوتش می کردند می رفت و حرف می زد و نمایشگاه راه می انداخت. دنبال پول و قرارداد و عنوان و اینجور بازی ها نبود. طرف حسابش خدا بود.

 

 

وسط نمایشگاه قرآنی، دو غرفه زد برای شهدا. پرسیدند چه ربطی دارد؟ محکم و قاطع گفت مگر محصول تربیت قرآنی، شهدا نیستند؟ مثالها را نشان دهیم مطلب بهتر جا می افتد.

 

 

یکی از بانکها گفت به همه اعضای شورا، فلان قدر وام می دهیم، نیاز به کارکرد سپرده و غیره نیست، هدیه است. همه گرفتند غیر از حسین. مبلغ قابل توجهی بود. یکی از نزدیکانش گفت می گرفتی، نمیخواستی میدادی به ما. گفت همین که به سمتشان بروم آلوده و نمک گیر میشوم.

 

 

مأموریتها و سفرهای عجیب و غریب بیرون استانی شورا را رد می کرد. حساب و کتاب بیت المال را متوجه بود. اما برای شهدا کم نمیگذاشت. پی طرحها را می گرفت به سهم خودش نقشی در تأیید و حمایت داشته باشد.

 

هر کس جایی مظلوم واقع می شد اول سراغ حسین می رفت. زبان رک و صراحت لهجه اش در بیان نظرات و انتقادها بی نظیر بود. با کسی رودربایستی نداشت. جز آقا، مقام و منصب کسی را حاشیه امن او نمی دانست. اهل بحث و محاجّه هم بود. از فتنه شوم 88 تا همین فتنه اخیر جماعت هیز و هرز، بی پروا وسط جمع می رفت و با آنها صحبت و گاه مجادله می کرد. شبهاتشان را جواب میداد. می گفت اگر شما با دو تا شعار دادن فکر کردید مبارزید و انقلاب کرده اید من در انقلاب 57 وسط میدان بودم، در جنگ خط مقدم بودم، اسیر بودم و شکنجه شدم، بابت عدالت و حق طلبی از بعضی مأمورها و مسئولان کتک و تهمت خوردم، اما عملکرد کسی را پای انقلاب و نظام نمی نویسم. حرف دارید مرد باشید و بگویید و پایش بایستید. آشوب بلند نکنید که دودش اول به چشم خودتان می رود... اغلب او را می شناختند. با منطق او و به احترام دغدغه ای که برای خون شهدا داشت کنار می کشیدند.

 

 

حسین را چند بار بی دلیل بازداشت کردند، در زندان کتکش زدند، در یک روز دوبار خانه اش را تفتیش کردند که خردش کنند، شلاقش زدند، بابل تنها شهری است که یک پاسدار جانباز آزاده و نویسنده با سابقه بیماری قلبی را در آن شلاق زدند و البته صدایی از کسی برنخاست. حضراتی که برای پرونده تخلفات مالی دانه درشتها و یا نورچشمی ها و بستگان و وابستگان ریش گرو میگذارند در قبال مظلومیت بچه بسیجی ها سکوت می کنند. هر تهمتی که دلتان بخواهد از عضویت در موساد تا شبکه منافقین و مالی و اخلاقی و ضدیت با انقلاب و رهبری و... نثارش کردند، جواب سلامش را نمی دادند، رد صلاحیتش کردند و.... بعضی از آنها بعدها از او عذرخواهی کرده و حلالیت طلبیدند، بعضی هم نه. حسین هم بخشیدشان مثل همیشه با همان لبخند.

 

یک بار رفت پیش رییس دادگستری استان، حرفهایش را رک و راست و تند و تیز زد. از دست قوه قضاییه شاکی بود. اما برخورد پدرانه ایشان را که دید منصفانه نوشت: "اگر یک روحانی میتواند اینقدر خوب باشد پس رسول الله دیگر چگونه بود. کاش همه قضات از حاج آقای اکبری درس بگیرند." اینطور نبود که فقط ایراد بگیرد. حرف حق را میزد تأیید باشد یا تکذیب.

 

هیچ وقت کم نیاورد. به همه مشکلات و مانع تراشی ها لبخند می زد و باز هم پای نظام و آقا و شهدا می ایستاد، باز هم جریان ساز و حرکت آفرین بود. هر مناسبتی می ایستاد وسط شهر، موکب راه می انداخت، ایستگاه صلواتی می زد، علم انقلاب و شهدا را بر می افراشت، باز هم می نوشت و افشا می کرد و منتقد بود. شاید بعضی مصادیق قابل مناقشه باشد، اما کسی با این سن و سال و بیماری قلبی و سابقه ایثارگری و پاسداری و جایگاه پژوهشی و ... اینطور با نشاط و انگیزه پای انقلاب و دین خدا بایستد و تهمت ها و حرفهای مفت را به جان بخرد و کم نیاورد، یک اسطوره است. به قول آن پیر آزاده، خیلی مرد است.

 

 

آخرین فایل تصویری که از حسین بیرون آمد در دفاع از انقلاب و ضرورت تبیین اهداف و دستاوردهای آن بود، آخرین متنی که از او منتشر شد در اعتراض به آزادی اکبر طبری و تبعیض در برخورد با دانه درشت ها بود و آخرین کاری که داشت انجام می داد حضور در موکب غدیر و جشن ولایت و شادی مردم بود. همان جا هم دست در دست احمد کاکا و نیما سرمد و سایر دوستان شهیدش، مست باده وصال شد و به مردستان سرخ امام عدالت پیوست؛ در جوار ابوذر و عمار و مالک.

 

حسین هیچ وقت اسیر نبود، همیشه آزاده بود. هیچ گاه نترسید، بازنشست نشد، باج نداد و باج نگرفت. دوستانی که دلشان برای حسین می تپد و می خواهند خوشحالش کنند یادشان باشد حسین کیف میکرد از شهدا بگوید و عشق میکرد از عدالت سخن براند.

 

کتاب شب موصل را بخوانید. خاطرات منحصر به فرد حسین از دوران جنگ و آزادگی است که حوزه هنری منتشر کرده. یک کتاب هم درباره ابتکارات جنگی دارد که جالب است. یادداشتها و مقالات پژوهشی اش پیرامون دفاع مقدس در نشریات مختلف به خصوص ماهنامه سبزسرخ منتشر شده. امیدوارم یکی همت کند آنها را هم جمع آوری کرده و در اختیار علاقمندان قرار دهد.

 

مصاحبه با محمد حسین منصف عضو شورای اسلامی شهر بابل (قسمت اول) :: اشک آتش

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کاش آقای رییسی در قوه قضا می ماند

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۰ تیر ۱۴۰۲، ۰۶:۲۰ ب.ظ

چگونه اقدامات وسیع مجرمانه اکبر طبری برای آیت الله آملی لاریجانی، اژه ای و  منتظری احراز نشده بود؟ | دیدبان ایران

 

یادداشتی از داوود مدرسی یان

🔹من از جمله کسانی بوده‌ام که بنا به شرایط پیش آمده در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، یک هفته آخر مانده به انتخابات از بین آقایان رئیسی و جلیلی، از آقای رئیسی حمایت کرده‌ام چون در آن دوگانه پیش آمده، رئیسی را بهتر می دانستم و کنار رفتن آقای جلیلی مثل روز برایم روشن بود. الان هم تحلیلم همان است. اگر تجربه الان را می‌داشتم خیلی جدی‌تر برای نیامدن رئیسی به انتخابات تلاش می‌کردم.

🔸دوستانی که مطالب و یادداشت‌های این حقیر را از قدیم پیگیرند یا حضوری با همدیگر در ارتباط بوده‌ایم، احتمالاً یادشان می‌آید در یک فروردین ۱۴۰۰، سه ماه مانده به انتخابات، با جمع زیادی از دوستان رسانه‌ای، مطلب مشترکی را منتشر کردیم و در آن مطلب از آقای رئیسی خواستیم که در قوه قضائیه بماند چون غیر از ایشان گزینه مناسبی برای قوه نداریم و آقای جلیلی برای ریاست جمهوری وارد شود.

https://eitaa.com/modaresian/3384
https://eitaa.com/modaresian/3385

🔹امروز بیش از آن‌روز، آن نکته را می‌فهمیم و لمس می‌کنیم و آرزو می‌کنیم کاش آن خواسته محقق می‌شد و آقای رئیسی در قوه قضا می‌ماند.

🔸دوستانی هم که کنایه می‌زنند چرا روی جلیلی نماندید، آرشیو مطالب ما را ببینند همان یک فروردین هم گفتیم با ورود آقای رئیسی به عرصه انتخابات، راهی بجز انتخاب ایشان نیست و آقای جلیلی هم کنار می‌رود. تحلیل آن قصه برای اهل تحلیل سخت نبود و نیست. 

🔹علی کل حال؛ قصدم زنده کردن آن بحث‌ها و خاطرات نیست. شاید تکرار آن حرف‌ها الان مناسب نباشد. همه ما در کار انجام شده قرار گرفتیم و با ورود ایشان به انتخابات، چاره دیگری نبود.

🔸امروز عملکرد آقای رئیسی پیش روی ماست؛ هم موفقیت‌ها و نقاط قوت داشته و هم شکست‌ها و نقاط ضعف! سیاست خارجی فعال در منطقه و جهان، روحیه مردمی و جهادی و سلامت اقتصادی شخص وی و اما وضعیت اقتصادی که بسیار بدتر شده، تورم و بی ثباتی، تخلفات و مفاسد و انتصابات فاجعه‌بار در سطح وزرا و معاونین و استانداران و مدیرکل‌ها و صنایع و پتروشیمی‌ها و فولادها!!! مجموعاً شکست‌ها بیشتر بوده.

🔹امید و سرمایه اجتماعی که بعد از انتخابات ۱۴۰۰ در کشور بوجود آمد را با سیاست‌های غلط اقتصادی و فرهنگی به باد دادند و مردم را روز به روز ناراضی تر کردند. این‌ها واقعیات امروز ماست.

🔸وضعیت قوه قضائیه بعد از جناب رئیسی هم که اظهر من شمس است. برنامه اصلاحات ساختاری متوقف شده، برنامه مبارزه با مفاسد متوقف شده، خیلی از احکام پرونده‌های سابق بازگردانده شده و ...!

🔹کاش آقای رئیسی در قوه قضائیه می‌ماند. امروز ما هر دو قوه را از دست دادیم!

🔸معتقدم اگر این سیاست‌های اقتصادی و فرهنگی ادامه داشته باشد، دولت برای چندین دوره از کف حزب‌اللهی‌ها خارج خواهد شد مگر بخواهند با ابزار ردصلاحیت کاری کنند که آن‌وقت مشارکت پایین خواهد بود. یا باید تغییر جدی در دولت ایجاد کنند و سیاست‌های اقتصادی را اصلاح کنند یا هم اولین دولت چهارساله خواهند بود مگر اینکه بخواهند با ردصلاحیت سایرین، در انتخابات غیرمشارکتی، مجدد پیروز شوند.


http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آیا گوش شنوایی هست؟

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۹ تیر ۱۴۰۲، ۰۶:۲۳ ب.ظ

مبارزه با فساد! عدالت اجتماعی!/ کاریکاتور – صاحب نیوز

 

یک جوری از آزادی اکبر طبری تعجب کرده و قوه قضاییه را به تبعیض و بی عدالتی و عدم رعایت مساوات در برخورد با دانه درشتها و نورچشمی ها متهم میکنند که انگار تا به حال با دانه درشتهایی مثل متهمان پرونده اختلاس فولاد مبارکه و بدهکاران نجومی بانک دی و واگذاری مشکوک پتروشیمی میانکاله و ... برخورد قاطع و عادلانه صورت گرفته بود. انگار بانکها در نحوه ارائه خدمات به مردم عادی و گردن کلفت ها مساوات را رعایت می کنند؛ انگار نورچشمی ها در همان مدارسی درس می خوانند که مردم عادی بچه هایشان را می فرستند؛ انگار آنها همان جایی سربازی می روند که بچه های مردم می روند، انگار خدمات بهداشت و درمانشان با ما یکی است، انگار موقع اشتغال با همان موانعی مواجهند که جوانهای ملت مواجهند و مسکن و.... و جالب است همانها مردم را به صبر و قناعت دعوت میکنند.

بیخود که نیست هیچ نهاد و ارگان و جناحی حاضر نیست عباراتی از گفتارهای عدالت خواهانه شهید مظلوم بهشتی را تبدیل به بیلبورد کند و شورای سیاستگذاری ائمه جمعه از رحیم پور ازغدی ها و سید سعید لواسانی ها واهمه دارد. انقلاب، انقلاب مستضعفان است اما نظام لزوما نظام مستضعفان نیست. با آن چه که ادعا کردیم فرسنگ ها فاصله داریم. منکر دستاوردها نیستیم اما تبعیض و بی عدالتی و آقازاده بازی و رانت خواری و حقوقهای نجومی و شکاف طبقاتی، ملت را نسبت به شعارهای علوی ما بدبین و نامطمئن می سازد. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عدالت و یک چشمک!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۸ تیر ۱۴۰۲، ۰۹:۳۰ ب.ظ

photo_2023-06-29_21-17-15_omoc.jpg

 

چاقو دسته خودش را که نمی برد. اکبر اتباعی طبری دارای سابقه گروهکی، سالهای سال در عالی ترین طبقات قوه قضاییه حضور فعال و موثر داشت. حجت الاسلام مروی، معاون وقت قضایی نامه ای محرمانه نوشت و تخلفات علنی او را شرح داد. این نامه راه به جایی نبرد. مروی مدتی بعد استعفا داد و اندکی بعد هم به رحمت خدا رفت. مرحوم هاشمی شاهرودی و شیخ صادق لاریجانی پشت اکبر خان بودند. آقای اژه ای هم که خودش همیشه در قوه حضور داشت. یک مدت بحث این مطرح بود پرونده هایی را که اکبر اتباعی رویشان تاثیر داشت را دوباره بررسی کنند که فراموش شد. کیومرث نیازآذری آشنای امنیتی طبری را تبرئه کردند. اکبر اتباعی هم با آن حجم انبوه پرونده به رغم محکومیت قطعی و در حال گذراندن دوره محکومیت اجازه اعاده دادرسی گرفت و با وثیقه از زندان بیرون آمد. صلاح کار خویش خسروان دانند اما برایم سوال است خداییش حضرات وقتی از عدالت صحبت میکنند خودشان خنده شان نمی گیرد؟! بدبخت آن شیخ قاضی همدست اکبر که ترسید و از کشور گریخت و در ابهام و بطور مرموز جان سپرد.

راستی جناب سلاح ورزی با سابقه حمایت از اغتشاشات و رد صلاحیت توسط وزارت اطلاعات به «همایش امنیت» در قوه قضائیه دعوت شده و سخنرانی کرده‌! حالا حالاها مانده است بفهمیم آب از کجا گل آلود میشود.

تکمیلی:

قوه قضاییه اعلام کرده تصویر مربوط به حضور سلاح ورزی در کنار اژه ای قدیمی است. قبول. ولی دعوت از سلاح ورزی برای سخنرانی در همایش قوه مربوط به همین چند روز اخیر است. مگر انتخاب سلاح ورزی بر خلاف قانون نبوده؟ چرا مدعی العموم ساکت است؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نمی شود شما کمتر بخورید؟

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۶ تیر ۱۴۰۲، ۱۲:۰۴ ب.ظ

قیمت ماشین های لوکس ساشا سبحانی به همراه عکس - سایت ایران انفجار

 

مصباحی مقدم در مصاحبه با جماران گفته است:

"چین 4 دهه رشد بالای ده درصد را تجربه کرده و توانسته از یک کشور به شدت فقیر با جمعیت انبوه خارج شود و به کشوری تبدیل شود که جایگاه دوم اقتصاد دنیا را دارد. پس این نشان می‌دهد شدنی است. چین ظرفیت‌های ما را ندارد. موقعیت جغرافیایی چین موقعیت ما نیست. چین به اندازه موقعیت و شرایط ما نیست. موقعیت انرژی که ما داریم چین ندارد. البته موقعیت جمعیتی که چین دارد را ما نداریم. آن جمعیت قانع است، جمعیتی که به دو وعده یا یک وعده غذا در شبانه روز اکتفا می‌کند. این فرهنگ کاملاً متفاوتی است."

 

یک راه دیگر هم هست. آقازاده ها و دامادها و عروس ها و خواهرزاده ها و برادرزاده های مسئولان بیشتر از سه وعده غذا نخورند، دستشان از کیسه ملت کوتاه شود، ثروتهای بادآورده جماعت نوکیسه مورد حساب و کتاب قرار بگیرد، بساط رانت خواری جمع شود، حقوقهای نجومی کنترل شود، امکانات رفاهی مسئولان کاهش پیدا کند، تسهیلات بانکی عادلانه توزیع شود و... واقعا مشکل مملکت، شکم ماست؟ از قیمتهای پروازی اجناس خبر دارید که همان دو سه وعده غذای فعلی ملت هم بدون گوشت و مرغ و برنج سپری می شود؟

بنده خدایی بود میگفت مردم ما از مردم یمن یاد بگیرند که لنگ میبندند و کم میخورند و... دو روز بعد عکس یادگاری آقازاده هاش با گرگهای وال استریت در آمد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مهم است با که باشید!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۵ تیر ۱۴۰۲، ۰۸:۵۵ ب.ظ

screenshot_۲۰۲۲۰۱۲۸-۱۴۱۰۵۹_instagram_kfmt.jpg

 

یک زمانی هر کس به لاریجانی ها میگفت بالای چشمتان ابروست حسابش با کرام الکاتبین بود. برای من هم این تجربه پیش آمد. ماجرای سعید ذاکری و موارد شدید مشابه آن هم از حافظه تاریخ محو نخواهد شد. همان زمان هر کس هر چه دلش میخواست به محمود احمدی نژاد، هاشمی شاهرودی و این اواخر هاشمی رفسنجانی هم میگفت اما فقط لاریجانی ها بودند که حرمت داشته و خط قرمز محسوب می شدند. من یکبار فقط به خاطر نقل مطلبی در وبلاگ که نویسنده اش گفته بود چرا به اتهامات برادران لاریجانی (فاضل و جواد) رسیدگی نمی شود به دادگاه ویژه احضار شدم.

تصویر بالا را اتفاقی وسط آرشیو استوری هایم پیدا کردم. سید مهدی صدرالساداتی را به خاطر کامنت یکی از خوانندگان که برداشت توهین نسبت به حجت الاسلام خاموشی از آن می شد محاکمه و خلع لباس کردند. الان یک مداح بی سواد شهرت طلب متصل به شیعه لندنی به شخصیت علمی و مبارز آیت الله اراکی بابت دفاعی که از مبانی انقلاب داشته علنا اهانت کرده، قوه قضاییه هم به روی مبارک خودش نیاورده است.

فرق می کند با کی و مقابل کی باشید. خاموشی در زمان تصدی ریاست سازمان تبلیغات، بودجه دو نشریه حامی قالیباف را تأمین میکرد و حالا به اذعان نمایندگان مجلس، قالیباف مانع تحقیق و تفحص از سازمان اوقاف به ریاست خاموشی به رغم همه حرف و حدیثها و حاشیه هاست.

وقتی به حلقه خاصی وصل باشید از حاشیه امن برخوردار بوده و هر چقدر هم که گند بزنید از پاسخگویی در امان خواهید بود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اوقاف را پاسخگو کنید

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳ تیر ۱۴۰۲، ۰۶:۱۲ ق.ظ

روایت تلخ تسنیم از جنگل خواری در شمال/ ویلاسازی در دل جنگل های مازندران /  جنگل هایی که هر روز آب می روند- اخبار مازندران - اخبار استانها تسنیم |  Tasnim

 

 نمایندگان مردم ملایر و تفرش در مجلس شورای اسلامی اعلام کردند قالیباف جلوی تحقیق و تفحص از اوقاف را گرفته است.

میدانید چرا؟ زمانی که جناب آقای خاموشی رئیس سازمان تبلیغات بود از بودجه فرهنگی این سازمان هزینه بعضی نشریات حامی قالیباف مثل پنجره و مثلث را تأمین می کرد. آنکه سازمان فقیر تبلیغات بود؛ حالا در اوقاف درندشت و پول ساز چه میگذرد خدا میداند! تفکر باندبازی متعلق به همه جناح هاست و به یقین در تضاد با عدالت و اصلاح امور است.

افشاگری پیرامون قرارداد عجیب واگذاری منافع یک گاوداری در ازای مبلغی ناچیز به عروس آقای خاموشی به هیچ وجه باعث سرافکندگی و شرمندگی وی نشد. کما اینکه افشاگری پیرامون عضویت رانتی داماد 23 ساله رییس دفتر فرمانده سپاه در کارخانه ای بزرگ و پول ساز نیز باعث نگرانی کسی نگردید. پیشتر نیز درباره فرزند مخبر، دختر مظلوم نعمت زاده و ... افشاگری هایی صورت گرفت که به جایی نرسید.

هیچ مسئولی بابت رانت خجالت نکشیده و عذرخواهی نمیکند. شاید از این باب که میدانند بقیه مسئولان حتی در رده نهادهای نظارتی نیز به همین آسیب مبتلا بوده و بالطبع انگیزه ای برای اصلاح و بازخواست نخواهند داشت.

حالا از این موضوع که بگذریم سازمان اوقاف با توجه به درآمدها و گردش مالی بالای آن همواره در افکار عمومی در مظان اتهام قرار داشته و شایعات پیرامون واگذاری های رانتی و ... درباره آن بسیار شنیده شده است. خب بالاخره این سازمان باید به کجا پاسخگو باشد و چه نهادی قرار است در باره ابهامات موجود دست به تحقیق و بررسی بزند؟ به نظر شما این حرف و حدیثها که البته راست و دروغش قاطی شده در پرتو سکوت و بی مبالاتی مسئولان و عدم پاسخگویی و شفاف سازی نهاد مزبور در نهایت چه سطحی از بی اعتمادی عمومی را رقم زده و در باور دوستداران نظام چه تأثیری خواهد داشت؟

در مجلس پیشین، پورمختار رییس وقت کمیسیون اصل نود، سازمان اوقاف را بزرگترین زمین خوار کشور معرفی کرد. اخیرا سید شمس الدین حسینی نماینده مردم تنکابن و رامسر در مجلس نیز اظهاراتی مشابه داشته اشت.

نگذارید اوضاع به همین منوال جلو برود. مردم در تنگنای معیشتی و اقتصادی هستند و شنیدن این نوع اخبار که با روح عدالت طلبی نظام دینی در تضاد است باعث دلسردی و ناامیدی آنها میشود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مدیران میانی دولت قانون شکنی نکنند!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱ تیر ۱۴۰۲، ۰۵:۱۰ ب.ظ

سازمان محیط زیست: هرگونه فعالیت مجدد "پتروشیمی میانکاله" مغایر با ضوابط محیط زیستی است

 

به رغم اعتراض گسترده به طرح غیرقانونی پتروشیمی میانکاله که در نهایت منجر به دخالت شخص رییس جمهور و توقف آن گردید، استاندار مازندران بی اعتنا به موراد مبهم از نحوه واگذاری مشکوک این پروژه به فردی معلوم الحال، بارها به دفاع از اجرای آن و توهین به منتقدان اقدام کرده است.

خبرگزاری تسنیم امروز گزارش داد که تکمیل فنس های محوطه عملیاتی پروژه دوباره از سر گرفته شده است.

در این گزارش از قول ایرج حشمتی معاون سازمان محیط زیست میخوانیم:

"مشخص شد، فنس‌کشی ناتمام این پروژه شروع شده و ادامه دارد. این در حالی است که پروژه پتروشیمی امیرآباد میانکاله فاقد مجوز ارزیابی زیست محیطی از سازمان حفاظت محیط زیست است و بر اساس آخرین مکاتبات دستگاه قضا، زمین مورد نظر هم باید مسترد شود."

 

به گزارش تسنیم، "پتروشیمی امیرآباد" میانکاله پروژه‌ای است که در نزدیکی حریم تالاب میانکاله در زمستان سال 1400 کلید خورد بود. این پروژه به دلیل اینکه فاقد مجوز ارزیابی سازمان حفاظت محیط زیست بود با مخالفت سازمان حفاظت محیط زیست رو‌به‌رو شده و نهایتاً پس از کش و قوس‌های فراوان با حکم دادستانی از ادامه ساخت و فعالیت آن جلوگیری شد.

گفتنی است، با گذشت حدود یک سال از حکم به توتقف فعالیت این پروژه، ابهامات زیادی درخصوص نحوه واگذاری زمین منابع طبیعی به این پروژه مخرب، جعل مجوز ارزیابی محیط زیستی توسط بانیان پروژه و... وجود دارد.

 

 

امیدوارم قوه قضاییه یکبار برای همیشه به طور قاطع به این پرونده ورود کرده و با قاصران و مقصرانی که بدون در نظر گرفتن تشریفات قانونی و برخلاف استانداردها و موازین لازم اقدام به واگذاری عجیب و چند برابری زمین به یک متهم فساد اقتصادی نموده اند، برخورد جدی کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عملکرد شما در شأن جمهوری اسلامی است؟

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۸ خرداد ۱۴۰۲، ۰۷:۳۷ ب.ظ

جناب آقای مصدق، معاون اول قوه قضاییه فرمودند ادبیات سردار مفخمی در شأن یک فرمانده نبود.

خب با اینکه منظور سردار کاملا واضح است که بحث وی پیرامون جدیت در برخورد با هنجار شکنی در چارچوب قانون بوده است ولی جناب آقای مصدق هم گویا متأثر و منفعل از فضای مجازی به بیان چنین موضعی در نکوهش این سردار راست قامت پرداخته است.

در ماجرای مشابهی که چندی پیش در گیلان شاهد بودیم، شورای سیاستگذاری ائمه جمعه نیز که سابقه سکوت ممتد در قبال رفتارها و گفتارهای اشتباه بعضی ائمه جمعه را داراست (نمونه اش امام جمعه شهری کوچک در شمال که منتقدان حزب اللهی خود را نادان لقب داده بود) حالا در مقابل اعلام انزجار امام جمعه رشت از بی حجاب ها اقدام به موضع گیری و نقد ایشان نمود.

جناب آقای مصدق که فردی حوزوی و تحصیل کرده است به جای نگرانی از ادبیات یک مسئول انتظامی در رده استانی، باید پاسخ دهد که آیا اساسا وضعیت قوه قضائیه در شأن حاکمیت دینی و علوی قرار دارد؟ 

پرونده اختلاس در فولاد مبارکه به کجا رسید؟ پرونده های سنگین وزارت نفت زنگنه چطور؟ پرونده شکایت از حسن روحانی؟ پرونده همراهان اکبر طبری؟ پرونده اختلاس از بانک دی؟ پرونده واگذاری مشکوک پتروشیمی میانکاله؟ و... الی ماشاءالله از این پرونده های حجیم وجود دارد که کسی نمیداند سرنوشتش چه شد!

چرا ادعای دستگاه قضا در مبارزه با ویژه خواری ها و رانت ها و دانه درشت ها نتوانسته اعتماد مردم را به این نهاد جلب نماید؟

چرا شاکی و متشاکی و وکیل و حتی قاضی نسبت به وضعیت دادگاهها ناراضی هستند؟

چند درصد از مردم احساس میکنند که میتوانند در قوه قضاییه به حقشان برسند؟

چند درصد از مردم احساس میکنند که مدعی العموم در دفاع از حقوق عامه جدی و قاطع است و بدون مماشات به استرداد اموال غارت رفته متعلق به جامعه از دست غارتگران گردن کلفت می پردازد؟

همین لایحه شل و ولی که دستگاه قضا برای مواجهه با عریانی زنان هرزه در سطح معابر به مجلس فرستاده در شأن طلبه پایه اول حوزه هم نیست چه برسد در تراز نظر قضات و مسئولانی که باید در رتبه فقیه باشند.

مهمتر از حرف، عمل است که باید دید آیا عملکرد دستگاه قضا در بسط عدالت و تقابل با ظلم در شأن نظام اسلامی بوده است یا نه؟

آسیب شناسی نهاد قضا و انطباق رویکردهای آن با آرمانهای امام و شهدا و آموزه های مکتب علوی را بی واهمه از زیاده خواهی هوچی گران فضای مجازی، اصلی مهم و ضروری بدانید.

یادتان نرود در زمان امیرالمومنین هم فقر و جنگ و خیانت و مشکلات اجتماعی و ... وجود داشت، اما آنچه در حکم میراث علی علیه السلام، گنجینه معارف حاکمیتی شیعه قرار گرفته، عدالت علی در حق ضعفا و قضاوت بی مماشات او در برخورد با دانه درشتها و فرمانروایان خاطی بود.

از فرمانده غیور انتظامی مازندران و همه مسئولان فهیم نهاد انتظامی کشور انتظار میرود هیاهوی هرزه طلبان مجازی و یا انفعال مسئولان بالا دستی قضایی تأثیری در روحیه و قاطعیت آنها در انجام رسالت ذاتی شان به عنوان یک پلیس مسلمان نداشته باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بیژن نامدار زنگنه و قوه عدلیه در منگنه!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۱ خرداد ۱۴۰۲، ۰۷:۲۲ ب.ظ

photo_2023-06-11_18-40-09_e8e3.jpg

 

این زنگنه هم تبدیل شده است به پاشنه آشیل و بزرگترین چالش قوه قضاییه در تاریخ جمهوری اسلامی.

زمان هاشمی که وزیر نیرو بود، نشریه صبح اقدام به افشاگری پیرامون زد و بندهای این وزارتخانه کرد. مرحوم آیت الله یزدی به روی مبارک نیاورد. البته یک جورهایی ایشان از هاشمی حساب میبرد. 

زمان خاتمی زنگنه شد وزیر نفت. ویژه نامه ای در خصوص مفاسد و خیانتهای دوره مدیریتی وی منتشر گردید. مرحوم هاشمی شاهرودی به روی مبارک نیاورد.

زمان روحانی هم او وزیر نفت شد و حواشی عجیبی پیرامون نحوه مدیریت تامل برانگیز وی در سطح رسانه ها طرح گردید. صادق خان و بعدها سید ابراهیم هم به روی خودشان نیاوردند. جالب اینکه حتی یک تکذیبیه هم علیه مدعیان منتشر نشد و هیچ کس به خاطر طرح این ادعاها مورد تعقیب قرار نگرفت. یعنی کلا نهادهای قضایی و نظارتی ترجیح دادند نظر موافق یا مخالفی نداشته و به سکوت خود ادامه دهند.

حالا مالک شریعتی نماینده مردم تهران در مجلس به نقل از جلسه ای که دو سه سال قبل با ظریف داشته از زبان وی مدعی خیانت زنگنه شده است.

خوب واقعا برای مردم سوال است. مملکت قوه قضاییه ندارد؟ مدعی العموم ندارد؟ این همه اتهام در سالیان متوالی پیرامون یک وزیر مملکت مطرح شود پای میلیاردها دلار سرمایه ملی وسط باشد یک نفر نیست به طور رسمی راست یا دروغ بودن ادعاها و اتهامات را بررسی کند؟ واقعا اوضاع همینطور بماند فکر میکنید اعتماد مردم به نظام بیشتر می شود؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چشم سکوت میکنیم!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۶ خرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۴۴ ق.ظ

ادعا‌ها در رابطه با «بازرسی برهنه بدنی» در بازداشتگاه‌ها واقعیت دارد؟

 

یک چیزی یاد گرفته اند؛ جنگ ترکیبی! بعد همه چی را ذیل همین عنوان تفسیر میکنند. جنگ ترکیبی علیه نظام صحت دارد اما به یقین مدیران ناشایست و کم کاری های مدیریتی بخشی از همین جنگ ترکیبی است.

دوستان مجازی و حقیقی شاهدند که من هر جا دیدم نظام مظلوم واقع شده به دفاع پرداختم اما این مورد از آن مواردی است که اگر چه دشمن بزرگنمایی و سوءاستفاده کرده اما زمینه بزرگنمایی و سوءاستفاده دشمن را خود مسئولان نظام اداری به وجود آورده اند. آن موقع که دوستان طلبه عدالتخواه و بسیجی و انقلابی را به زندان انداخته و بدرفتاری می کردند، تذکرات این بچه ها در خصوص فاصله وضعیت زندان به خصوص بخش قرنطینه با احکام بدیهی اسلام راه به جایی نبرد و رگ غیرت و همت مسئولان بالا دستی را نجنباند.

الان در خصوص بازرسی بدنی زندانیان سر و صدا بلند شده است و مسئولان مرتبط جوابیه ای داده اند که تنها بخشی از آن درست است:

 

خبرگزاری میزان در مطلبی نوشت:

در پروژه جنگ ترکیبی و تبلیغاتی تمام‌عیار غرب علیه ایران که در پاییز سال گذشته آغاز و همچنان ادامه دارد، موضوع بازداشتگاه‌ها و ادعا‌های دروغ در این رابطه یکی از محور‌های اصلی بخش رسانه‌ای این جنگ بوده است. 

اخیرا نیز در ادامه همین پروژه، معدود افرادی مدعی شده‌اند که در زمان بازداشت نزد ضابطان قضایی، بازرسی برهنه بدنی در خصوص آن‌ها انجام شده است. 

 

بررسی‌های خبرگزاری میزان نشان می‌دهد، بازرسی بدنی از متهمان و محکومان قبل از ورود به زندان در حال حاضر با استفاده از تجهیزات فناوری روز صورت می‌گیرد. 

البته در نظام‌های زندانبانی کشور‌های غربی نیز، علی رغم دسترسی به آخرین فناوری‌های روز، همچنان در موارد لازم، بازرسی‌های فیزیکی به کار گرفته می‌شود.

در ایران نیز، با توجه به اینکه امکان وارد کردن اقلام ممنوعه از قبیل تلفن همراه، مواد مخدر، سیم کارت و ... به زندان از سوی افراد وجود دارد در برخی از موارد خاص که نیاز به بررسی کامل بدن وجود دارد، اینگونه بازرسی‌ها با رعایت موازین قانونی، شرعی و حفظ حریم خصوصی افراد انجام می‌شود و بدیهی است که در این راستا بازرسی زندانیان زن صرفا توسط مامورین زن صورت می‌گیرد.

همچنین برخلاف ادعا‌های مطرح شده، در این بازرسی‌ها، هیچگونه تصویری ثبت و ضبط نمی‌شود و با رعایت تمام پروتکل‌ها، بازرسی بدنی انجام می‌شود.

طرح ادعا‌هایی مبنی بر روال بازرسی‌ها با برهنه کردن افراد در ادامه پروژه سیاه‌نمایی از ایران در خارج از کشور است که متاسفانه در داخل نیز عده‌ای با بیگانگان همنوایی می‌کنند و همان سخنان تکرار می‌شود.

در سال‌های اخیر و بویژه در دوره تحول و تعالی در قوه قضاییه، تاکیدات بسیاری در رابطه با حفظ کرامت متهمان و محکومان صورت گرفته و اقدامات ویژه‌ای نیز انجام شده است که می‌توان به دستورالعمل «تبیین حقوق بازداشت شدگان، رعایت کرامت آنان و نحوه نظارت بر بازداشتگاه‌ها» اشاره کرد.

بر اساس این گزارش، چنانچه کسی ادعا دارد که خارج از موازین فوق الاشاره مورد بازرسی قرار گرفته، میتواند مصادیق را به بازرسی سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور ارائه نماید تا موضوع پیگیری شود. قاعدتا ادعا‌هایی که بدون سند و مدرک مطرح شوند، طبق روال گذشته مورد پیگیری و پیگرد قضائی خواهند بود."

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چنانچه بی عدالتی وجود داشته باشد!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۲ خرداد ۱۴۰۲، ۰۵:۳۵ ق.ظ

رئیسی: آئین‌نامه مربوط به تسهیلات نامتعارف کارکنان بانک‌ها اصلاح شود

 

"رئیس‌جمهور با بیان اینکه دولت مردمی با هرگونه رویه تبعیض‌آمیز مخالف است، وزیر اقتصاد و رئیس‌کل بانک مرکزی را مامور کرد چنانچه آیین‌نامه‌ای وجود دارد که برای کارکنان بانک‌ها تسهیلات ویژه در نظر گرفته، اصلاح شود."

 

این خبر، بالاترین سطح واکنش رییس دولت مردمی پیرامون خبر اعطای 164 هزار میلیارد تومان تسهیلات به کارکنان بانکها بود.

آن موقعی که دستور مستقیم برای برخورد با حقوقهای نجومی صادر شد چه اتفاقی رخ داد و یقه چه کسی گرفته شد که حالا با عبارت "چنانچه آیین نامه ای وجود دارد ..." اتفاق خاصی در دفاع از حقوق مردم و مبارزه با بی عدالتی رخ بدهد؟

جهت اطلاع آقای رییسی عارضم که سخاوتمندی بانکها در قبال کارکنانشان که وجهی از وجوه تبعیض قانونی و شکاف رسمی طبقاتی در جامعه اسلامی است در حالی صورت می گیرد که شعبات قارچ گونه بانکها اموال مردم را به لطایف الحیلی جذب نموده و در خدمت سرمایه داران قرار می دهند اما وقتی یک شهروند معمولی برای رفع نیاز متعارف خود وام اندکی هم تقاضا می کند به در بسته برخورد کرده و با تحقیر رانده می شود. عارضم خدمت آقای رییسی که این رویه ضد عدالت بانکها که مورد سکوت دولتها قرار داشته علاوه بر معضلاتی چون تبعیض و شکاف طبقاتی و تقویت نظام فکری سرمایه سالاری، باعث رواج نزول خواری گردیده و زندگی بسیاری از مردم سطوح مختلف جامعه را به آتش کشیده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بعضی مسئولان هم کشف حجاب کرده اند!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۶ خرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۱۷ ب.ظ

photo_۲۰۲۳-۰۵-۲۴_۲۳-۰۴-۳۱_42t6.jpg

 

چند روزی از انتشار خبر انتصاب رانتی فرزند 23 ساله سردار مرادی رییس دفتر سردار سلامی به عضویت در هیات مدیره فولاد اکسین خوزستان می گذرد. به رغم انتشار گسترده خبر و اعتراض نیروهای انقلابی عدالتخواه هنوز هیچ توضیح و تکذیبی پیرامون آن منتشر نشده است.

چندی پیش حمید رسایی نسبت به رانت اقتصادی فرزند شمخانی دبیر وقت شورای امنیت ملی افشاگری کرده بود. این خبر هم برای مسئولان اهمیتی نداشت. مشابه این نوع خبرها را بارها پیرامون داماد یا آقازاده فلان امام جمعه و فلان وزیر و وکیل میشنویم و هیچ نهاد نظارتی و بازرسی هم اهمیتی برای آن قائل نمی شود و مسئولی نیز بابت آن احساس شرم نمی کند.

به نظر می رسد بعضی مسئولان هم کشف حجاب کرده اند و دیگر بابت عبور از هنجارهایی که در سالهای آغازین انقلاب موجب ننگ و آبرو ریزی و خجلت بود ابایی نداشته و آن را عادی می پندارند.

علنی شدن تبعیض و رانت و قبیله گرایی، زنگ خطر سقوط ارزشهای اسلامی در طبقه مسئولان و منافی شعائر انقلاب و در تضاد با خون آورد سترگ شهدای عالی مقام است.

جالب است بعضی حامیان حضرات با وقاحت مدعی می شوند که چون فرزندان و دامادهای اصحاب قدرت، قابل اعتماد و امین هستند در مصادر حساس و پول ساز به کار گمارده می شوند! تو گویی جوانان رشیدی که در دفاع از حریم این مرز و بوم از سوریه تا بلوچستان به خاک و خون می غلتند به اندازه بستگان سببی و نسبی مافیای قدرت و ثروت، مورد اعتماد نبوده اند.

تیشه ای که بعضی کارگزاران نظام به ریشه انقلاب و اعتماد مردم میزنند کاری تر از سلاح و خدعه دشمنان است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مهسا امینی بر نظام پیروز شد؟

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲ خرداد ۱۴۰۲، ۰۴:۵۶ ق.ظ

مبارزه با فساد! عدالت اجتماعی!/ کاریکاتور – صاحب نیوز

 

یکی از مهلک ترین ضربات فرهنگی به پایه های نظامی که قرار بود مبتنی بر عدالت شکل بگیرد، جداسازی طبقه مسئولان از طبقه مردم است که متأسفانه نتایج تلخ آن را شاهد هستیم.

در حالی که مردم در بدترین فشارهای اقتصادی به سر برده، مردها شرمنده زن و فرزندشان گردیده، زندگی هایی در حال انقراض و از هم پاشیدگی است، مشکل اشتغال و مسکن و ازدواج و... نفس مردمان را به شماره انداخته، بی خیالی و خوشگذرانی مسئولان مرفه، فقدان درک آنها از واقعیات جامعه را رقم زده که البته بغض و نفرت مردم را نیز در پی داشته است.

حقوقهای نجومی به رغم دتأکیدات رهبری انقلاب هیچگاه نه از سوی اصلاح طلبان و نه از سوی اصولگرایان مورد اعتراض و برخورد قرار نگرفته است. تأکید بر این موضوع نیز ضروری است که آنچه موجب شکاف طبقاتی بین مسئولان و مردم گردیده منحصر به دریافت حقوقهای ثابت نامعقول و به اصطلاح نجومی نیست. مجموعه امتیازات و اختیارات و سهام و رانت ها و امکانات رفاهی و معیشتی و ... که در حاشیه حقوقها به کام مسئولان ریخته می شود زندگی متفاوتی را برای آنان رقم زده که به قول معروف بار چند نسلشان را بسته اند. این امکانات و امتیازات نامتعارف که برای کامروایی مسئولان بر گرده ملت و بیت المال مسلمین تحمیل می شود برخاسته از مصوبات قانونی است که طبعا مصداق دزدی و زد و بند قرار نگرفته و از نظر نهادهای بازرسی قابل توجیه بوده و در شمایلی مشروع و ظاهرالصلاح، به جیب مسئولان واریز می شود. از این رو به عبارت دقیق تر مخالفان این دریافتها و منتقدان رانت و شکاف قانونی متهم به مخالفت با قانون شمرده می شوند. وام یک میلیارد و سیصد میلیون تومانی در اقساط سی ماهه به کارمندان بانک مرکزی، موجّه و مطابق قانون و مشروع است اما پرداختن به همین موضوع میتواند مصداق تشویش اذهان عموم، تضعیف و تبلیغ علیه نظام و... به شمار آید.

اگر دقت کرده باشید هیچ گاه هیچ آقازاده ای ولو از قماش مذهبی، نسبت به مباحث عدالتخواهانه روی خوش نشان نمی دهد چون اول از همه پیش وجدان خودش احساس عذاب می کند که سربازی اش را کجا گذرانده، اشتغالش چگونه تأمین گردیده و...

دنیا زدگی مسئولان و نگاه منفعت طلبانه و پله قرار دادن صندلی مسئولیت برای دستیابی به موقعیت بالاتر، منجر به تغییر در ذائقه مسئولان و مدیران نیز می گردد. علاوه بر اتخاذ سیاست هایی که به جای نفع مردم، رضایت مقام مافوق را در بر دارد، نباید از نظر دور نگاه داشت که قدرت، شیرین است و ترس از دست رفتن این حلاوت باعث ایجاد خوی معامله گری در مسئولان بر سر ارزشهای انسانی و الهی می گردد. همین خصلت است که معنای نظام را مساوی با چارچوب میز قرار می دهد و مفهوم اوجب واجبات بودن حفظ نظام به اوجب واجبات بودن حفظ میز تغییر می یابد. این گونه است که اگر کسی در گوشه ای از مملکت به مسئولی دون پایه در رده فرماندار یا امام جمعه نقدی وارد کند به سرعت مورد محاکمه و بازخواست قرار گرفته و انگ ضدیت با نظام اسلامی به او می چسبد اما همین مسئولان همواره از کنار صدها توهین و هجو نسبت به ارزشهای دینی و انقلابی با تسامح و لبخند و شعار جذب حداکثری عبور می نمایند.

همین خصلت است که باعث عقب نشینی مسئولان بر اثر فشار مجازی و رسانه ای ضدانقلاب می گردد. نظامی که قرار بود در مقابل آمریکا و اسرائیل بایستد حالا در مقابل چند جوانک شهوت پرست و هرز و هیز عقب نشینی می نماید و حتی شهامت انسداد پهنای باند اینستاگرام را ندارد و اسب تراوای دشمن را در راستای امتیازخواهی بیشتر معاندان رها گذاشته است.

تغییر طبقه و تغییر ذائقه باعث گردیده است که عدالتخواهی همواره کابوس مسئولان باشد و در حالیکه کشف حجاب برخلاف شئونات دین از مصادیق قانون شکنی خارج میگردد اما انتقاد از امام جمعه ای که همنشین مفسدان اقتصادی است حتی بدون محاکمه به بازداشت و پرونده سازی منتقدان انقلابی می انجامد. دفاع از سربازی که از بازپرس سیلی خورد به رغم صحت خبر باعث صدور حکم زندن برای فعال عدالتخواه می گردد و...

هیچ یک از بسیجیانی که در مواجهه با اوباش به شهادت رسیدند، هیچ یک از بانوان محجبه ای که در ملأعام چادر از سرشان کشیده شد جزو خانواده مسئولان نبوده اند.

سخت ترین فشارهای اقتصادی و معیشتی ناشی از سیاست های غلط و سوءمدیریت مسئولان بر گرده اقشار متدین و وفادار به انقلاب تحمیل می گردد. همزمان بدترین فشار روانی ناشی از هنجارشکنی معدود عناصر واداده نیز بر همین قشر متدین تحمیل میشود که این اتحاد نانوشته و شوم نظام (سیستم دیوانسالاری) با ضدانقلاب در نهایت نتیجه ای جز سرخوردگی و ریزش بخش هایی دیگر از بدنه حامیان انقلاب و نظام اصیل اسلامی (امت و امامت) نخواهد داشت. جالب آنکه فحش و نفرین مسئولان بی عار سایه نشین نیز نصیب نیروهای پاپتی و میدانی وفادار به انقلاب می گردد.

اگر حزب الله میخواهد ریشه بسیاری از مشکلات مملکت اعم از بی حجابی و بی عفتی و غفلت از سبک زندگی اسلامی تا فساد در بانکها و مافیای مسکن و خودرو و ... خشک شود در وهله نخست باید به تقابل با مبانی انحراف مسئولان، یعنی شکاف طبقاتی، حقوقهای نجومی و چریدن به ظاهر قانونی اما دور انصاف بر سفره بیت المال بشتابد. تا مسئولان، مردمی نشوند و زندگی و حقوق و مزایایشان در سطح مردم قرار نگیرد، همتی برای مداوای دردهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه نشان نخواهند داد. نجات مملکت از باندبازی و منفعت طلبی البته اعتماد مردم به رویکردهای سازنده نظام اسلامی را نیز تقویت خواهد کرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ماجرای گیلان از چند زاویه

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۳:۲۶ ق.ظ

یک- امام جمعه یکی از شهرها حدود یک یا دو سال قبل در خطبه های نمازجمعه به منتقدان خود که از قضا بچه های بسیجی آن شهر بودند توهین نمود و آنها را نفهم خواند و هر چه برازنده خودش بود حواله شان کرد. یادم است یکی از مسئولان عالی نظارتی مرتبط با ائمه جمعه که مرا از نزدیک می شناسد در گفتگوی تلفنی، به منظور ماستمالی رفتار اشتباه این فرد گفت: اسم کسی را که نبرد!

حالا اما امام جمعه رشت هم در تذکر به وضعیت بی حجابی نام کسی را نبرد اما آقایان فضائلی و قمی و مروی و حاج علی اکبری رو ترش کرده اند.

یادم است یکبار آقای قمی در سخنانی که در مجلس داشت نسبت به تاثیرپذیری و انفعال بعضی خودی ها در قبال رسانه های غیر خودی زبان به گلایه گشود. حالا خود حضرات که در برابر بسیاری از کاستی ها همواره سکوت داشته اند مقهور رسانه های آن طرفی قرار گرفته و ابزاری برای زدن جبهه خودی شده اند.

دو- شوراهای تأمین شهرها به طور معمول در قانونی نانوشته اما مرسوم و مکرر، به زعم خود برای حفظ حریم دستگاه ولایت اقدام به امضای مصوبه برخورد با منتقدان ائمه جمعه می نمایند. عجیب است اگر یک بسیجی در شهری دور دست نسبت به مراوده امام جمعه ای با باندهای قدرت و ثروت لب به انتقاد بگشاید بلا فاصله مورد بازخواست و پیگرد قرار می گیرد اما اگر خود آقایان بالانشین صلاح بدانند به طور یک پارچه امام جمعه ای را به خاطر نهی از منکر مورد نقد علنی قرار داده و ابدا هم نگران تضعیف دستگاه ولایت نمیشوند.

سه- جناب آقای حاج علی اکبری که بی اعتنا به عملکرد ضعیف برخی از ائمه جمعه، اقدام به عزل حاشیه ساز امام جمعه عدالتخواه لواسان نمود که خاری در چشم مافیای قدرت و ثروت و کوه خواری به شمار می آمد به منظور تئوریزه سازی تصمیم اشتباه خود اساس نهی از منکر مصداقی را زیر سوال برد. حالا اما همین آقایان در حال انتقاد مصداقی از امام جمعه رشت هستند.

وجه اشتراک ماجرای امام جمعه رشت با امام جمعه لواسان این است که منکر اتفاق افتاده در رشت به میزبانی نهادی رسمی و به ظاهر انقلابی یعنی بنیاد شهید انجام گرفت. در لواسان نیز بخشی از کوه خواری ها و زمین خواری ها توسط نورچشمی ها صورت میگرفت. به نظر می رسد عزیزان گاهی مکلف به حفظ وضع موجود و صیانت از میز و آبروی صاحبان قدرت و سازمانهای عریض و طویل مرتبط هستند.

چهار- الداغی، بسیجی و طلبه و مدعی نبود اما در قبال نامردی و ضعیف کشی ایستاد و به شهدای کربلا پیوست. اساسا تعداد شهدای کربلا یا شهدا و یاران خط مقدمی جبهه حق در طول تاریخ چندان زیاد نیست. کم هستند آدم هایی که آزاده باشند و بی تفاوتی را کنار نهاده و در دفاع از حق هزینه بدهند و دنبال شیرین کاری و شهرت و منفعت و لذت نباشند. ترجیح می دهم امثال الداغی بی ادعا را نماینده تفکر و منش ولایت بدانم تا امثال فضائلی و مروی و حاج علی اکبری و قمی را که ندیدیدم در مقابل منکرهای جامعه به خصوص در حوزه مسئولان –از هنجار شکنی مستمر در شبکه نمایش خانگی تا رانت خودرویی نمایندگان و تبعات مخرب فرهنگی ناشی از ویژه خواری و تبعیض و شکاف طبقاتی و بی عدالتی و ...- واکنشی نشان داده باشند. همین آقای قمی یکبار از اهمال و خواب آلودگی دستگاههای فرهنگی در حوزه حجاب و عفاف انتقاد علنی داشته که حالا بعد از مدتها سکوت نگران بیزای از دختران بی حجاب در مراسمی با هزینه بیت المال شده است؟ همین آقا نبود که در ابتدای روی کارآمدنش با جار و جنجال و هزینه و ... مدعی راه اندازی سامانه و مجموعه ای مجازی برای تسهیل در امر ازدواج جوانان گردید و بعد از مدتی کوتاه و شکست این طرح به روی مبارک خودش نیاورد و پاسخگوی هزینه ها نشد؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

موریانه بی عدالتی

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۵:۵۹ ب.ظ

photo_2023-05-05_17-48-09_ypwx.jpg

 

همزمان با افشای وام دهی یک میلیارد و سیصد میلیون تومانی بانک مرکزی به کارمندانش که در اقساط سی ساله صورت گرفت بازرسی ریاست جمهوری خبر از واگذاری خودروی رانتی به صد نماینده مجلس، پیش از روی کار آمدن دولت فعلی داد.

فارغ از نحوه برخورد با چنین وقایعی باید این مهم را در نظر داشت که رانت و تبعیض و ویژه خواری که منجر به شکاف طبقاتی و بی عدالتی در جامعه می شود بالاترین ضربه به حیثیت نظامی است که قرار بود بر مبنای مدیریت علوی به سر و سامان دهی امور جامعه بپردازد. 

اگر اعتماد مردم از سلامت نهادهای رسمی کشور سلب و مخدوش شود رفتارهای درست نظام هم مورد شبهه و تردید قرار خواهد گرفت.

شما را به خدا برای تأمین منافع خود و خاندان و دار و دسته تان، با خون شهدا و اعتبار نظام دینی و حاکمیت اسلامی بازی نکنید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خب، باز هم فولاد مبارکه!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۶:۲۹ ق.ظ

photo_2023-05-02_20-26-41_h7td.jpg

 

اواخر تابستان گذشته بود که افشاگری عجیب درباره ریخت و پاش های فولاد مبارکه و پولهای گمشده آن باعث بلند شدن دود از کله ملت شد. بعضی مسئولان اعلام کردند در بیان گزارش فساد از فولاد اغراق صورت گرفته است. اما هیچ وقت کسی توضیح نداد که چرا آن میزان از گزارش که مورد اغراق نبوده بررسی نشده است. چرا با افشاگران این فساد دروغ برخوردی نشده است و...؟!

مرگ مهسا امینی و دعوای فرصت سوز و کش دار بر سر حجاب یا بی حجابی، فرصت مناسبی برای به خاک سپاری مجموعه پرونده های مربوط به فساد اداری از جمله همین فولاد مبارکه ایجاد نمود.

چند روز پیش باز هم شاهد ارائه آمار دیگری این بار از گران فروشی فولاد مبارکه در فضای مجازی بودیم که تا این لحظه کسی زحمت پاسخگویی و توضیح پیرامون آن را به خود نداده است. در تصویر فوق، این آمار را مشاهده میکنید.

با شناختی که از بعضی جریانات وجود دارد این ظن قوی را نمی توان کتمان کرد که تقابل عامدانه با شعار سال یعنی مهار تورم، رویکردی برنامه ریزی شده و خیانت بار است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا