اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

۷۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صدا و سیما» ثبت شده است

مدرسه زندگی

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۸ مهر ۱۴۰۳، ۰۶:۲۳ ق.ظ

سینمایی مدرسه زندگی | شبکه امید

 

مدرسه زندگی یک فیلم سینمایی فرانسوی است. دو بار آن را تماشا کردم. جذاب است و رشحاتی از طنز هم دارد و مطابق با فطرت و غرایز انسانی ساخته شده. یک نکته در آن برایم جالب بود.

آدمهایی که خطاهای کوچک انجام می دهند لزوما اهل انجام خطاهای بزرگ نیستند. یا شهامتش را ندارند یا برایشان خط قرمز به شمار می آید. گاهی حتی ممکن است با آنهایی که تخلفات بزرگ را مرتکب می شوند هم مقابله کنند. طرف با قلاب در منطقه ای که ممنوع است ماهی میگیرد اما مقابل شکارچی های گوزن کمیاب می ایستد.

بعضی از آدمهایی که خطاهای کوچک را انجام نداده و آن را خط قرمز خود می دانند ممکن است از ارتکاب تخلفات بزرگ خودداری نکنند. طرف ممکن است حاضر نباشد صد هزار تومان بدزدد اما پای میلیارد که وسط بیاید گونه ای دیگر رفتار کند. روی صید ماهی حساسیت نشان بدهد خودش برود گوزن در حال انقراض را شکار کند.

همه آدمها ممکن است برای خودشان خطوط قرمز و باورهایی داشته باشند.

و نیز هر انسانی ممکن است قیمتی داشته و در ازای منافع کلان دست به هر اقدامی بزند.

نباید درباره هر کس با مشاهده رفتار خوب یا بد حکم کلی داد. نه باید تهمت زد و بدبین بود نه باید غفلت ورزید.

البته خدا بندگان شریفی هم دارد که نه اهل انجام خطاهای کوچکند و نه ارتکاب خطاهای بزرگ.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

غریبه

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۴ مهر ۱۴۰۳، ۰۳:۴۸ ب.ظ

زمان پخش سریال غریبه و بازیگران آن. 1403

 

سریال تلویزیونی غریبه را باید جزو جذاب ترین مجموعه های تلویزیونی پلیسی و امنیتی دانست. داستان پر کشش و معمایی همراه با بازی خوب پژمان بازغی، حمید گودرزی و اسماعیل محرابی توانایی لازم را برای جذب مخاطب -به رغم جدول ناهماهنگ و منقطع شبکه سوم سیما که به بهانه پخش بازی فوتبال و ... دچار وقفه می شد- دارا بود.

موضوع پلیسی و دخالت شبکه های جاسوسی معاند در بازار دارو البته در گذشته نیز مورد توجه سازندگان مجموعه های تلویزیونی قرار داشت؛ اما ویژگی سریال غریبه علاوه بر بازی مأنوس هنرمندانی که ذکر شد اشاره مستقیم و کوتاه به نقش شبکه منحوس بهائیت در همدستی با بیگانگان برای ضربه به منافع ملی بود که چنین اشاراتی می تواند به مرور بستر مناسبی برای افشای ماهیت اعضای این فرقه ضاله در سطح جامعه فراهم آورد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سایه های شهر

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۹ مهر ۱۴۰۳، ۰۶:۰۵ ب.ظ

صفحه برنامه سایه های شهر تلوبیون | مرجع پخش زنده و دانلود فیلم ، سریال و  سایر برنامه های تلویزیون

 

چند فیلم با نام سایه شهر یا سایه های شهر در کشورهای مختلف ساخته شده که مطرح ترین آن مربوط به سینمای هند است.

یک فیلم ایرانی هم با همین نام یعنی سایه های شهر تولید شده که در واقع تدوین مستقلی از یک سریال تلویزیونی بوده است. کارگردانی اش را مرتضی آتش زمزم انجام داده است. این فیلم با موضوع فعالیت موساد در لبنان به منظور تخریب فعالیتهای هسته ای ایران ساخته شده است. میشل ابوفاضل دیپلمات لبنانی در ایران است که همسر باردارش گروگان گرفته شده و در ازای آزادی او از وی میخواهند کیف حاوی اورانیوم غنی شده را به ایران حمل کند که در نهایت با دخالت نیروی امنیتی لبنان ناکام می مانند. فیلم در لبنان تولید شده و غالب بازیگران آن هم لبنانی هستند. کارگردان اصفهانی علت استفاده از بازیگران لبنانی را کمتر بودن دستمزد آنها نسبت به هنرمندان ایرانی دانسته است.

نکته جالب ماجرا این جاست که این فیلم جذاب عاشقانه و پلیسی توسط سیمای استانی اصفهان مورد حمایت و تولید قرار گرفته که نگاه ملی و بین المللی مسئولان مربوطه در این خصوص قابل تمجید و الگوبرداری برای سایر شبکه های استانی است.

یک ریز موضوعی هم در این فیلم به شکل گذرا مورد توجه قرار میگیرد و آن هم نفوذ جاسوس های اسرائیلی و ازدواج گروهی و خانوادگی آنها با لبنانی هاست. من سالها قبل یعنی در اواسط دهه هفتاد از یکی از شخصیتهای مطرح فرهنگی کشور که در لبنان هم فعالیتهای قابل ملاحظه ای داشته شنیدم خرید و فروش اطلاعات در بین بعضی شهروندان این کشور متأسفانه عادی و رواج پیدا کرده است. بی تردید کار حزب الله به عنوان دشمن با انگیزه و خط مقدمی اسرائیل و آمریکا در همه این سالها بسیار دشوار و حساس بوده است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تصویری جالب از مجلس ترحیم

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۴ شهریور ۱۴۰۳، ۰۶:۱۵ ب.ظ

سید جواد رضویان هنرمند قمی است که روز گذشته به مناسبت فوت پدر بزرگوارش مجلس ترحیمی در سالن همایش مسجد الغدیر این شهر برگزار شد. قمی ها به رضویان علاقمندند و بابت به کارگیری لهجه قمی در فیلمهای طنز تلویزیونی نه تنها دلخور نشده که از وی قدردانی هم کرده اند. ظرفیت بالای مردم قم باعث شد در سریال طنز نون خ که با محوریت قوم کرد ساخته شده نیز از یک قمی با لهجه اصیل مردم این شهر دعوت به همکاری شود. ضمن تسلیت به این هنرمند دوست داشتنی و مردمی، تصویر جالبی از سه شرکت کننده مراسم ترحیم را در زیر می بینید که ظاهرا جزو عزیزان هنر ور هستند:

 

مراسم ترحیم پدر سید جواد رضویان در قم

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اتفاقی تکان دهنده در کره

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۵ مرداد ۱۴۰۳، ۰۹:۵۹ ب.ظ

خودکشی بیش از ۶ هزار نفر در کره جنوبی فقط در ۵ ماه / تاثیر پدیده عجیب کپی کردن خودکشی (عصرایران)

 

در پنج ماه نخست سال میلادی اخیر، بیش از شش هزار نفر در کره جنوبی خودکشی کردند. چرا؟ بخش قابل توجهی از آنها به خاطر تقلید از یک چهره معروف کره ای که خودش را کشت دست به این کار زدند. این خبر را وزارت بهداشت کره جنوبی اعلام کرد.

سلبریتی ها را دست کم نگیرید. اعتیاد یک چهره معروف، نوع لباس پوشیدنش، شوخی هایش، لاکچری بازی هایش و... می تواند روی صدها نفر تأثیر بگذارد. مهم است چه کسانی در جامعه، بزرگ و الگو می شوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سرزمین مادری

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۳ مرداد ۱۴۰۳، ۰۴:۰۰ ب.ظ

زمان پخش دو فصل اول «سرزمین مادری» از شبکه 3 | تکلیف فصل سوم سرزمین مادری  چی شد؟

 

سرزمین مادری خیلی زیبا بود. البته کارهایی که به کمال تبریزی سپرده می شود معمولا بی حاشیه نیست. او شخصیت خودش را در قهرمان فیلم مارمولک به تصویر کشاند. در سریال شهریار آنقدر نمک عشق زمینی را شور کرد که داد خانواده مرحوم را درآورد. دست به یقه شدنش با علیرام نورایی و توهین به او بعد از فتنه 88 بخاطر بازی اش در قلاده های طلا که به دروغ گفت اصلا نورایی را نمی شناخته! بعد دیگری از واقعیت درون مشوش کمال خان است. سریال سرزمین مادری هم داد بختیاری ها را در آورد و سالها متوقف ماند. 

اما اصلاح و تکمیل آن انصافا زیبا و دیدنی شد. پخش نامنظم و بی برنامه و اعصاب خردکن صدا و سیما باعث ابتر ماندن بخش های مهمی از سریال و بی رغبتی و دلسردی مخاطبان گردید. ارزشش را دارد یکبار دیگر هر سه مجموعه سرزمین مادری به طور منظم از شبکه ای بازپخش شود. برهه هایی مهم از تاریخ ایران زمین و انقلاب مظلوم اسلامی با بازی جذاب هنرمندان و روایت پر کشش داستان بی شک مورد استقبال مردم و بهانه ای برای بارخوانی ناگفته های تاریخ انقلاب اسلامی قرار خواهد گرفت. امیدوارم هنرمندان ما نسبت به وقایع یک قرن اخیر موطن خود تعهد بیشتری نشان داده و برگهای ناخوانده و نانوشته تاریخ این مرز و بوم را بیشتر مورد توجه و تبدیل به محصول و اثر هنری فاخر قرار دهند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پدیده گزارشگری تکواندو

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۱ مرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۵۹ ق.ظ

گزارشگری که حرف دل مردم را می‌زند!

 

رسول مهربانی پدیده گزارشگری صدا و سیما در شبکه خبر بود که در جریان مسابقات تکواندوی المپیک پاریس با صدای پر شور و گزارش پرحرارت و داغ و شیرین خود شنوندگان و بینندگان را به وجد می آورد. بیان خاص این گزارشگر جوان خیلی زودتر از آنچه تصور می شد جای خود را در بین مخاطبان پیدا کرد. همانطور که دیدن کشتی با صدای هادی عامل صفای دیگری دارد صدای گرفته و فریادهای شورآفرین رسول مهربانی زین پس موسیقی متن تصاویر مسابقات تکواندو خواهد بود. فریادهای یازهرا و یا علی و یاحسین این پسر جوان و دعوت او به توسل و ذکر نام اهل بیت و دعا به ساحت مادر سادات، پیوند مردم ایران با عمق باورهای معنوی را یادآور می شد که البته به مذاق سایتها و کانالهای زرد خوش نیامد و به تخریب او روی آوردند.

برای این هنرمند جوان و خوش آتیه آرزوی توفیق بیش از پیش دارم در پناه لطف و عنایات مادر سادات، عاقبت بخیر و سربلند باشد ان شاءالله. نام مادر ما را زنده کردی و بالا بردی خدا مادر تو را از بانوان برجسته بهشتی قرار دهد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حقیقت محض

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۳ مرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۰۱ ب.ظ

 

زن‌، قهرمان داستان حقیقت محض، خبرنگار یک روزنامه پر مخاطب است. به اخباری دسترسی پیدا می کند که نشان میدهد ترور رییس جمهور آمریکا توسط یک زن جاسوس سیا که از قضا دخترش با پسر او همکلاس است صورت گرفته. عوامل روزنامه تحریکش میکنند برای شکست رقیب سیاسی انتخابات، خبر را افشا کند. خبر را افشا میکند. سیا از او میخواهد نام کسی که این اطلاعات را در اختیارش قرار داده لو بدهد. زن به تعهدات خبری پایبند است و یاداوری میکند طبق قانون کسی حق چنین درخواستی را از او ندارد. تهدیدها نتیجه نمیدهد. او را به دادگاه و سپس زندان می برند. همسرش به مرور تصمیم بر جدایی می گیرد. مدیران روزنامه پشتش را خالی میکنند و دنبال منافع خودشان می روند. سیا همچنان با نفوذ در دادگستری به آزار جسمی و روحی او در زندان می پردازد. بعد از یکسال و خورده ای بازداشت به پنج سال زندان محکوم می شود. او هیچ گاه نام منبع خبر را فاش نکرد و نگفت دختر خردسال قاتل، اخبار و اسناد را در اختیارش قرار داده است. دو بار این جمله را در فیلم تکرار کرد: مقابل زور نباید تسلیم شد. این فیلم آمریکایی ساخته راد لوری چند بار از شبکه نمایش و افق سیما پخش شده و خواهد شد. دیدن چندباره اش می ارزد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آقای کارگردان چه گفت؟

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۳ مرداد ۱۴۰۳، ۰۵:۴۶ ق.ظ

آیه کارگردان مختارنامه در وصف ترور اسماعیل هنیه

 

کارگردان سریال ماندگار و بصیرت آموز مختارنامه بیانیه ای انقلابی در خصوص شهادت اسماعیل هنیه منتشر کرد. دمت گرم سید بزرگوار!

 

«إنّا مِنَ المُجرِمینَ منتَقِمون

 

بی اعتناییِ گناهکار به تذکّر، بدتر از گناه است و در مورد مجرمان، شدّت عمل لازم است.

شهادت جناب آقای اسماعیل هنیه، مجاهد جبهە مقاومت، موجب تأثر و تأسف گردید. اینجانب، ضمن عرض تسلیت به ملّت‌های آزادە فلسطین و آزردە ایرانِ میهمان نوازمان، از خداوند متعال، علو درجات برای آن شهید بزرگوار و برای جنایتکارانِ میهمان‌کُشِ صهیونیست که بدون توجّه به عواقب سیاسی و قانونی این جنایت خصمانه و ضدّ انسانی، دست به اقدامی از سر استیصال زده‌اند، شدّت عمل در وخیم‌تر شدن روزگارشان را از خداوند منتقم مسألت می‌نمایم.

سیّد داود میرباقری»

  • سیدحمید مشتاقی نیا

من و دبورا

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۱ مرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۴۷ ب.ظ

صفحه برنامه من و دبورا تلوبیون | مرجع پخش زنده و دانلود فیلم ، سریال و سایر  برنامه های تلویزیون

 

من و دبورا ساخته ای زیبا از مرحوم سید ضیاءالدین درّی است که سال 84 تولید شد اما به دلیل پاره ای اختلافات اداری بین سیما و سینما معطل ماند.

امروز این کار دیدنی از شبکه نمایش پخش شد که موفق به تماشای آن شدم.

دبورا دختری آمریکایی و علاقمند به گزارشگری و تولید خبر است. پدرش را در حادثه یازده سپتامبر از دست داده. دولت آمریکا به تحقیقات مستقل او روی خوش نشان نمی دهد. دبورا به فرانسه می آید. مدارک و اموالش به سرقت می رود. یک استاد دانشگاه ایرانی به نام علی که همسرش را در حادثه تروریستی منافقین از دست داده سر راه او سبز می شود و کمکش می کند و نهایتا با هم ازدواج می کنند.

علی کاملا بر اساس سنتهای شرقی و دینی زندگی می کند و این رویه باعث تقویت حس آرامش در دبورا می شود. علی تلاش دارد در یونسکو سمیناری را با موضوع تروریسم ترتیب داده و با ارائه اسنادی سابقه کهن ایران در فرهنگ و صلح گرایی و نیز خشونت طلبی دشمنانش را یادآور شود. سازمان سیا به دنبال توقف این سمینار است و منشی لبنانی و همسر آمریکایی علی را در این مسیر به خدمت می گیرد. این دو نهایتا عذاب وجدان گرفته و آگاهی یافته و با علی همکاری می کنند. دبورا توسط تروریستهای آمریکایی به قتل می رسد.

تیزبنی ضیاءالدین درّی در نقد فضای رسانه ای حاکم بر جهان البته در قالبی عاطفی به غنای اثر افزوده است. امام خمینی ره در وصیتنامه خود جمله ای دارد که می فرماید امروز دنیا روی تبلیغات می چرخد و ما در تبلیغات عقب هستیم. به نظر، کارگردان تلاش داشت این مهم را در فیلم یادآور شود. فشل بودن دستگاه فرهنگ و ارشاد و رایزنی های فرهنگی خارج از کشور هم از تیغ تیز کنایه فیلم دور نمانده است.

یک قسمت از فیلم، امین زندگانی تکه جالبی به زبان می آورد: به ایران که می روی رییس جمهورش معترض است! دولت معترض است! مجلس معترض است! مردم معترضند. آمریکا از بیرون که می بیند فکر می کند چنین مملکتی با یک تلنگر از هم می پاشد. اما پای کشورشان که وسط می آید یکهو همه ایران با شعار مرگ بر آمریکا به خیابان می ریزند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ریشه این کج روی کجاست؟

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۹ مرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۳۳ ب.ظ

ماجرای ۲ جنایت هولناک دختر ۱۴ ساله! - مشرق نیوز

 

دختری هجده ساله در تهران نه بار اقدام به قتل مادر و خواهر سیزده ساله اش کرد که آخرین بار مسمومیت آنها نتیجه داد و هر دو جان سپردند.

او قصد داشت پدرش را هم به قتل برساند که دستگیر شد.

چرا این کار را کرد؟

می خواست ثروت خانواده را به چنگ آورده و به خارج از کشور مهاجرت کند.

این سطح از خودباختگی و عقده که منجر به ظهور رذالتهای حیوانی و جنایت در حق نزدیکان و عزیزان می شود از کجا نشأت میگیرد؟

یک دختر جوان چطور میتواند عواطف انسانی و کشش های خونی را نادیده گرفته و صرفا برای رسیدن به هوا و هوسهای ابلهانه اش خانواده خود را قربانی نماید؟

نقش فضای مجازی و ماهواره

نقش سلبریتی ها

تبلیغات رسمی مهاجرت

اشاعه فرهنگ مادی گرایی، مصرف زدگی، اشرافی گری و لذت طلبی

نوع تغذیه از نظر حلال و حرام

تفکر حاکم در خانواده

نقش مدارس و امور تربیتی

و...

ریشه های این فاجعه دردناک باید واکاوی و مورد مداقه قرار گرفته و از سوی سیاستگذاران فرهنگی چاره ای اندیشیده شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دست تو باز است حسین

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۲ تیر ۱۴۰۳، ۰۶:۵۴ ق.ظ

‫اشک‌های مجری با شنیدن داستان تحول مهمان، سرازیر شد + فیلم‬‎

 

اسم احمد صادق نیا را دوست دارم. برایم خاطره انگیز است. نام یک شهید بابلی است. در نوجوانی برای اولین بار که می خواستم درباره شهدا بنویسم از او نوشتم. خواب خوبی هم پشت سرش دیدم که در ذهنم ماند.

با توجه به کسالتی که دارم این شبها را در خانه ماندم و توفیق حضور در مراسمی را نداشتم. میترسم بروم این ویروس لامصب را به دیگران منتقل کنم امام حسین یقه مرا بگیرد خیری که برای ما نداشتی زدی چند نفر از مریدان ما را هم ناکار کردی!

شبها برنامه محفل را می بینم که البته انصافا زیبا و اشک آور است.

پریشب به طور اتفاقی در شبکه نسیم متوجه برنامه ای شدم با نام سرگذشت. البته این برنامه سالهای قبل هم پخش می شد اما چون ساعتش مصادف با ساعتی است که اغلب عزاداران حسینی در تکایا و مساجد هستند نتوانست به اندازه برنامه رمضانی عباس موزون دیده شود.

مهمان برنامه سرگذشت مردی خرم آبادی بود به نام احمد صادقی نیا. تشابه اسمی او با شهید احمد صادق نیا باعث شد برنامه را دنبال کنم. او جوانی عرق خور و لاابالی بود که با دعای مادر و اشاره اباعبدالله متحول شد و به یکی از زلال ترین عاشقان و خادمان مکتب حسین علیه السلام تبدیل گردید.

پیشنهاد میکنم این قسمت از برنامه را در اینترنت جستجو و تماشا کنید یا لااقل پنج دقیقه طلایی آن را در نشانی زیر ببینید:

http://www.yjc.ir/00aovR

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مناظره چهارم

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۴ تیر ۱۴۰۳، ۱۱:۳۰ ب.ظ

زمان مناظره چهارم تغییر کرد /به آخوندی و ساداتی نژاد وقت پاسخگویی داده شد؟  /واکنش صداوسیما به نامه روحانی و احمدی نژاد - خبرآنلاین

 

شخصیتهای سیاسی بابت مراوداتی که دارند و فرصتهایی که در ارتباط با اجتماعات مردمی پیدا میکنند حتی اگر نخواهند نامزد ریاست جمهوری شوند باید روی فن بیان و خطابه کار کنند. غیر از روحانیون البته گاه شخصیتهایی مثل احمدی نژاد و لاریجانی هم در بین مسئولان بوده اند که در ادای کلمات دچار لکنت و سکت و دستپاچگی نمی شدند اما لااقل در این دور از رقابتهای انتخابات این ویژگی مثبت کمتر دیده می شود.

در انتخابات سه سال پیش بحثی از سیاست خارجی به میان نیامده بود که دون شأن مناظراتی در سطح تصدی ریاست جمهوری اسلامی بود. شکر خدا در این دور از انتخابات شاهد اصلاح رویکرد غلط قبلی هستیم.

بعضی افرادی که احمدی نژاد آنها را کنار گذاشت یا درگیر شد بعدها مشخص شد چه ماهیتی دارند. یکی اش ناطق نوری بود، یکی اش خانواده لاریجانی و قطعا یکی هم مصطفی پورمحمدی است؛ اولین وزیری که احمدی نژاد اگر چه با سفارش یکی از مجموعه ها به کابینه راه داد اما از ادامه فعالیت برکنار کرد. حرفهای خاله زنکی، کوچه بازاری و فاقد مطالعه و غیر علمی پورمحمدی به خصوص در مناظره امشب آزاردهنده و خجالت آور بود. زشت است همچین شخصیتی دبیر جامعه روحانیت تهران هم باشد. او  به اندازه پزشکیان نتوانست آیه و حدیث بخواند که لااقل ثوابی ببرد!

سعید جلیلی که در مناظرات قبلی در قالب شخصیتی نزدیک به نجم الدین شریعتی ظاهر شده بود این بار با استحکام و قاطعیت بالایی جلوه نمود. در مجموع از نظر حقیر اشراف و تسلط و علمی که جلیلی نسبت به اساس حکمرانی دینی در عرصه های فرهنگی و سیاسی داشت غرورانگیز و افتخار آفرین است. وجود چنین شخصیتهایی ضامن احیای آرمانها و تحقق مدنیت نوین جهانی در بستر مردمسالاری دینی خواهد بود.

مدتی برایم سوال بود مگر تهیه کننده سیما و سینما بسترساز و تدارکاتچی ساخت اثر هنری نیست؟ به عبارتی وظیفه اصلی تهیه کننده، تأمین و پشتیبانی مالی تولید اثر است. خب چنین مسئولیتی چه نیاز به گذراندن دوره آموزشی و مدرک دانشگاهی و رشته تخصصی دارد؟ پرسیدم و فهمیدم تهیه کننده اتفاقا از این باب که باید تأمین کننده مادی تولید برنامه باشد لازم است از مجموعه فعالیتهای هنری مرتبط با تولید اثر شناخت و سر رشته ای داشته باشد تا سرش کلاه نرود! بداند فیلمبردار یا کارگردان یا بازیگر یا گریمور یا جلوه های ویژه و... چه وظیفه ای دارد و چه می کند. بفهمد کارها درست پیش می رود یا نه؟ بودجه و امکانات و زحمتش هدر نرود. اگر بخواهد چشم بسته امضا بدهد خیلی زود ورشکست و نابود خواهد شد. رئیس جمهور ممکن است در همه زمینه ها تخصص نداشته باشد اما لااقل یک اطلاعات اولیه و کلی و در حد سررشته باید داشته باشد که فریب هر کسی را نخورد. پرشکیان را آدمی سالم و دلسوز می دانم. اما این سطح سادگی و خوش قلبی که در موارد متعدد ثابت شد به صرف اعتماد به دوستان اکتفا می کند می تواند خسارت بار باشد. نمونه اش را در جریان برجام یا سوال از رییس جمهور وقت در حمایت از گشت ارشاد و بعدها مخالفت با آن و ... دیده ایم که در نهایت گفت به دوستان اعتماد کردم! رییس جمهور اگر اینگونه باشد بازیچه و عروسک خیمه شب بازی دیگران خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قصور عجیب در مناظره امشب

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱ تیر ۱۴۰۳، ۰۹:۱۷ ب.ظ

تاریخ دقیق ولادت امام هادی در سال 99 چه روزی است ؟

 

در غربت امام هادی علیه السلام همین بس که در شب ولادت ایشان هیچ یک از نامزدهای ریاست جمهوری اسلامی در شروع برنامه مناظره یک جمله تبریک هم نگفت؛

امامی که جامعه کبیره اش مخزن ناتمام معارف شیعه است و شبکه نقابتش سرآغاز ارائه الگوی حاکمیت ولایت فقیه.

کاندیداهای ما روز اصناف و برد تیم ملی والیبال را تبریک گفتند؛ اما حواسشان به گرامیداشت یاد این امام غریب نبود. امام مظلومی که در همین یک دهه گذشته آماج حملات هجو و تخریبی معاندان مکتب وحی بود. صدا و سیما هم البته قصور مسلّم داشت.

میلاد هادی امت حضرت علی النقی علیه السلام بر شما مبارک.

 

یکی از مخاطبان وبلاگ پیام داد که آقای زاکانی تبریک گفت. من متوجه نشدم ولی به اعتبار ایشون این توضیح رو اضافه کردم. دم زاکانی گرم.

در تایم استراحت جلسه مناظره که اواسط برنامه بود مجری شبکه یک سیما عید ولادت امام دهم رو تبریک گفت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شفاف و پاسخ گو

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۹ خرداد ۱۴۰۳، ۱۲:۲۷ ق.ظ

مناظره امشب را دیدم. این جمع را لزوما نماینده جامعه نخبگانی ایران نمی دانم. به نحوه بررسی و تأیید صلاحیتهای شورای نگهبان در انتخابات مجلس و خبرگان و ریاست جمهوری نقد جدی دارم که قبلا بیان کرده ام.

نامزدها بحث تخصصی قابل توجهی نداشتند و تقریبا همه یک حرف را می زدند؛ اما از نظر من سعید جلیلی اشراف و تسلط بیشتری نسبت به امور جاری کشور در عرصه اقتصاد داشت.

خوبی مناظره ها و برنامه های پرسش و پاسخ به خصوص در حضور نخبگان یا دانشجویان و طلاب همین است که روشن می شود چه کسی چه چیزی در چنته دارد. مقام معظم رهبری هم از مسئولان خواسته بودند به میان مردم و جوانان رفته و با آنها دیدار و گفتگو داشته باشند. اغلب مسئولان از این کار سر باز می زنند. عده ای هم صرفا در محیط هایی کنترل شده حضور نمایشی دارند و بعضا به سوالها جواب مشخصی نداده، کلی گویی کرده و زود از جمع خارج می شوند.

از مصطفی پورمحمدی خوشم نمی آید. ایشان دبیرکل جامعه روحانیت مبارز تهران است که اساسا به این جریان حسن ظن ندارم. جمعیتی که حسن روحانی و ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی از بزرگان آن بوده اند. جماعتی که در ماههای نخست انقلاب مقابل شهید بهشتی ایستاده و ابوالحسن بنی صدر را که یک آقازاده بود مورد حمایت قرار دادند.

نکته دیگر اما درباره رویکرد تبلیغاتی کاندیداهاست. همه کاندیداها متفق القول بودند که در کشور فسادهایی وجود دارد، اختصاصی سازی صورت گرفته، انحصار خودروسازی و اداره غلط نظام بانکی به کشور لطمه زده، تورم پدر مردم را درآورده، از توانایی نخبگان و بضاعت و استعداد کشور استفاده نگردیده، رانتخواری و بی عدالتی هست و... خب یکی نیست بگوید پدر آمرزیده ها! شما همه تان یا نماینده یا رییس مجلس یا وزیر و عضو هیات دولت بوده اید. باید جوابگو باشید در منصبی که قرار داشتید چقدر از اختیارات و ظرفیتهای خود برای اصلاح امور بهره گرفته اید؟ جوری ژست نگیرید که انگار تا به حال مدیریت کشور در اختیار عناصری از کره دیگر بوده و خودتان در وضعیت موجود هیچ نقشی نداشته اید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مسافر ملکوت

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۳ خرداد ۱۴۰۳، ۰۸:۰۶ ق.ظ

مشخصات ، قیمت و خرید کتاب مسافر ملکوت: نیم‌نگاهی به زندگانی طلبه شهید شیخ محمدزمان  ولی‌پور|فروشگاه کتاب قم

 

بعضی اتفاق ها برای آدم خاطره می شود. مثلا وقتی کتاب طعمه اروند را برای طراحی به دوست خوبم آقا میثم واثقی (که در حال حاضر از اساتید دانشگاه امام حسین است) سپردم در میان تصاویر متفرقه ای که از دفاع مقدس داشت چرخید و عکسی را برای روی جلد آن انتخاب کرد. بعد از چاپ کتاب، حاج آقای شکوهی که خودش اصالتاً مشهدی است تماس گرفت و گفت خانمی به دفتر انتشارات در خیابان صفاییه قم آمده و اصرار دارد اصل تصویر جلد کتاب را دریافت کند. این خانم هم ظاهرا مشهدی بود و می گفت تصویر متعلق به برادر شهیدش است که آن را در آلبوم خاطراتش ندارد.

یا مثلا خانم دکتر بنی هاشمیان که از مریدان شهید شجاعیان است و اتفاقا سر موضوعی هم بینمان بحث تندی شده بود بعد از خواندن کتاب خاطرات این شهید مرا به کناری کشید و مدعی شد پیغامی از طرف شهید برایم دارد. حرفش را گوش دادم و جدی نگرفتم؛ اما بعد عیناً همان مسأله برایم اتفاق افتاد. یا درباره کتاب خاطرات شهید سید روح الله عمادی هم موضوعی هست که بعدا برایتان تعریف میکنم؛ ان شاءالله.

خب، امروز حاج حسن آقای مهدیزاده، پیر دیر عشقبازی با شهدا پیام داد و یادآوری کرد که سالگرد شهادت محمد زمان ولی پور است.

کتاب مسافر ملکوت را از همه کارهایم بیشتر دوست دارم.

سفری با دوستان دانشگاه علوم پزشکی بابل به مشهد رفته بودم. دست یکی از رفقا کتابی از مرحوم نادر ابراهیمی بود. گرفتم و سریع خواندم. سبک نوشتاری اش برایم جالب و شیرین بود. برگشتم قم، دوستان طلبه ای تماس گرفتند که ما خودمان خاطرات طلبه شهید محمدزمان ولی پور را جمع آوری کرده ایم، نوشتنش با شما.

محمدزمان ولی پور شخصیتی عرفانی داشت و از این رو به شیخ ملکوتی هم شهرت یافته بود. خاطرات را خواندم و به ذهنم رسید سبک نادر ابراهیمی را در قالب مینی مال پیاده کنم. کار که تمام شد، دوستان خواندند و نظر دادند و رفتند برای قرارداد با ناشر، یعنی آقای خلیلی موسسه شهید کاظمی که انصافا در عرصه تولید و نشر کتاب دفاع مقدس همتا ندارد.

در این اثنا همسر یکی از دوستان، کار را خواند و به تمسخر گرفت. می دانستم که سر رشته ای در ادبیات ندارد؛ اما خب دل نازک من گرفت و در خودم فرو رفتم.

ساعتی نگذشت که پیامکی طولانی از مرحوم آزاده محمد حسین منصف به دستم رسید. گویا کتاب "این عشق الهی است" خاطرات شهید سید علی اکبر شجاعیان که یک سال و نیم قبل چاپ شده بود را همان روز خوانده بود و تحت تأثیر آن به تشویق و تحسین این حقیر پرداخت. حالم جا آمد!

کتاب مسافر ملکوت خیلی زود منتشر شد و به لطف خدا هر کس که خواند تعریف کرد. حتی جایی بودم خانم نویسنده ای کتاب مرا دست گرفته بود بی انکه بداند نویسنده اش منم توصیه کرد که این گونه کتاب بنویسم! این کار دو بار از تلویزیون و چهار بار از رادیو معرفی شد که مادرم آن را شنید و خوشحال شد.

دو سال وقتی به مشهد مقدس می رفتیم این کتاب در پشت شیشه فروشگاه آستان قدس در داخل حرم مطهر قرار داشت که دیدنش بچه هایم را به ذوق می آورد.

روح محمدزمان ولی پور، سیدعلی اکبر شجاعیان و همه شهدا شاد. هر چه در دنیا و آخرت داریم مرهون لطف و کرامت شهداست. امیدوارم در این عرصه توفیق بیشتری داشته باشم و بخش کوچکی از حق بزرگ شهدا را به سهم و بضاعت خود ادا کنم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی دست نهادهای فرهنگی خالی است

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۵:۴۶ ب.ظ

واقعیت امر این است خیلی از نهادهای فرهنگی پولدار، دستشان از ایده و کار نو خالی است.

کار سلام فرمانده در قحطی فعالیت هنری جمعی و ارزشی، گل کرد و گرفت.

نهادهای فرهنگی احساس کردند به ایده جدیدی دست پیدا کرده اند.

یک عده هم همیشه هستند که رابطه خوبی با مسئولان نهادی پولدار دارند، ضعف آنها را می شناسند و چنین مواقعی سر و کله شان پیدا می شود.

می شوند پیمانکار و قرارداد تپل می بندند. چند بیت شعر سر هم می کنند که مفهوم و پیام خاصی نداشته و صرفا کلماتی که نمایه های مذهبی و انقلابی در آن به چشم می خورد پر رنگ می شود. درست مثل اشعار بسیاری از مداحی های نوین که مفهوم خاصی نداشته و جز اسامی مبارک اهل بیت، کلمات مفید و قابل اعتنایی در اشعارشان دیده نمی شود؛ فارغ از وزن و قافیه که کلا غریب و مهجور واقع شده.

خب، وقتی دست زیاد شود و چند کار مشابه به همین ترتیب بیرون بیاید عزیزانی که دنبال بهتر دیده شدن و جذب بودجه بیشتر هستند چاره ای نمی بینند جز این که در این رقابت مادی و نه چندان فرهنگی، سراغ موسیقی و ریتم تندتر، سلبریتی مذهبی معروفتر، دختران خوشگل تر، حرکات موزون بیشتر، گاه مختلط و ... بروند.

این می شود که صدا و سیما و برنامه های مذهبی شاد پر می شود از کارهای نچسبی که معلوم نیست کدام قشر از مخاطبان را قرار است پوشش بدهند.

این می شود که در قم در اجتماع انبوه دختران چادری، گروهی از تهران دعوت می شود با دخترانی بالغ و فاقد چادر که درباره اهمیت چادر سرود می خوانند!

این چند روز اعتراض و تذکرات خوب و مستدلی از سوی جامعه مذهبی در این خصوص منتشر شد که جای قدردانی دارد.

دست مسئولان و نهادهای نفت خور فرهنگی از ایده و کار خوب، خالی است.

تولید سرود و هنرهای جمعی در بستری ارزشی و حاوی پیام که بر موسیقی چیره باشد کاری خوب و شایسته است؛

اما

عزیزانی که در حال رقابت و الگو برداری از اثر ماندگار سلام فرمانده هستند یادشان نرود این کار بدون انگیزه مادی و بستن قراردادهای نجومی و به صورت خودجوش و غیرسفارشی تولید گردیده و ظرافت های فرهنگی و انقلابی آن از باب یک تکلیف و دغدغه لحاظ گردیده است. خروج از این مدار در دامنه معنوی اندیشه انقلاب اسلامی جایگاهی نداشته و خود به خود طرد می گردد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هفتاد سر اژدها

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۷:۳۸ ق.ظ

کاریکاتور/سرعت رسیدگی به مفاسد اقتصادی

 

دیشب در بخشی از سریال هفت سر اژدها وقتی سلطان سکه در حال محاکمه بود خطاب به قاضی گفت چرا فقط مرا محاکمه می کنید؟ آنهایی که به من بسط ید دادند بتوانم این همه سکه را خریداری کنم هم مجرم هستند، رییس بانک مرکزی و معاونانش و... پشت من بودند که سلطان سکه شدم....

قاضی هم وعده داد به جرایم آنها رسیدگی خواهد شد.

موضوع بر می گردد به حراج بی ضابطه ارز و سکه در دولت روحانی که باعث شد کفگیر خزانه به ته دیگ خورده و دست نظام در مقابل فشار غرب برای پذیرش برجام های یک و دو و سه خالی شود. آن موقع رهبر انقلاب هم تأکید کرد کسانی که باعث خروج این همه سکه و ارز از منابع کشور شدند گناهکارند.

علیه احمد عراقچی معاون وقت ارزی بانک مرکزی اعلام جرم شد. او به هشت سال زندان محکوم گردید. دو ماه بعد با وثیقه آزاد شد. گفتند پرونده اش باید دوباره بررسی شود. عراقچی مدعی شد صرفا به دستورات سیف و روحانی عمل کرده و خودش هیچ کار بوده است. دیگر به پرونده او رسیدگی نشد.

علیه ولی الله سیف هم اعلام جرم شد اما پرونده او نیز به جایی نرسید. پرونده اتهامات محیرالعقول حسن روحانی که در مواردی عجیب تر از اتهامات ابوالحسن بنی صدر بود هم به جایی نرسید.

پیش تر در سریال گاندو طوری وانمود کرده بودند که با پایان یافتن عمر دولت قرار است به جرایم برادر معاون اول رییس جمهور و یا حتی برادر رییس جمهور رسیدگی شود. مهدی جهانگیری که مدتی در بازداشت بود با روی کار آمدن دولت رئیسی نه تنها محاکمه نشد بلکه به سمت ریاست اتاق بازرگانی ایران و یونان منصوب گردید.

در این دولت البته متهمان دیگری مثل مهدی عبوری(بازداشتی شعبه سیزده دادگاه رسیدگی به جرایم کارکنان دولت) و ... هم پست و مقامی حساس به دست آورده اند و البته مسئولان همچنان مصرّ هستند اگر سوت زنی کنید به شما جایزه می دهیم! فرماندار بسیجی قزوین که بر ضد زمین خواری بعضی قضات اعتراض کرد با دستور یکی از همان قضات محاکمه و روانه زندان شد، مصطفی نیازآذری که متهم دانه درشت و فراری پرونده اکبر طبری بود از کانادا به کشور بازگشت و تصاویری از گردش خود را منتشر نمود. پرونده عجیب و جنجالی اتهامات فولاد مبارکه با مرگ مهسا به فراموشی سپرده شد. کسی با عبدالله عبدی و چگونگی واگذاری پتروشیمی غیرقانونی میانکاله به این متهم اقتصادی کاری نداشت. صلاحیت غلامرضا تاجگردون با آن پرونده سنگین در انتخابات مجلس دوازدهم تأیید شد و راهی کرسی گرم بهارستان گردید. طلبه ای در اهواز و طلبه ای هم در قم و شهرکرد و... به ظن اینکه دست به اعتراض یا افشای اتهامات بعضی ها زده اند باید به زندان بروند.

خلاصه، دعوا بر سر اینکه فساد سیستمی شده یا سیستم فاسد می شود دعوایی بی فایده و سر کاری است. نتیجه هر دو تقریبا یکی است؛ ضرر مردم و بی اعتمادی نسبت به حکام.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مرد بود

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۳:۳۰ ب.ظ

photo_2024-04-22_15-25-44_fpm.jpg

 

آرمان بنفشی جوان کردستانی غیور کشورمان است که در اقدامی مردانه جان خودش را از دست داد.

یک پدر درون چاه گرفتار می شود. سه فرزندش برای نجات او می روند. آن سه هم دچار گاز گرفتگی فضای چاه شده و بی رمق درون آن می افتند. آرمان صدای ناله آنها را می شنود. با نیروهای امدادی تماس می گیرد. تا رسیدن آنها دست به کار می شود و هر چهار نفر را نجات می دهد اما خودش بی حال شده و در چاه می ماند و جانش را از دست می دهد. استاندار کردستان پیامی داد و از او تجلیل کرد.

چقدر خوب بود صدا و سیمای ما که روزانه دهها برنامه خوب و بد را تحویل مخاطبان می دهد هم گزارشی از حماسه این جوان شجاع و ایثارگر تهیه می کرد. چنین قهرمان هایی باید به جامعه معرفی شوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

با عشق

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۰:۱۷ ق.ظ

پارتی بازی مجید قناد برای دعوت بچه‌ها - برمودا | پخش زنده شبکه نسیم - ۱  اردیبهشت ماه ۱۴۰۳

 

دیشب مجید قناد، مجری سالهای خاطره انگیز عمر ما، میهمان برمودای کامران نجف زاده بود.

اوایل صحبتش احساس کردم دمغ و ناخوش احوال است، شاید خدای نکرده سکته زده است. کلمات را خوب ادا نمی کند، لبخند ندارد. انگار بی حوصله و کلافه و از اجبار اینجا آمده است...

اواسط برنامه که شاغلام وارد شد مجید قناد که مثل او هفتمین دهه عمرش را سپری می کند، به احترامش از جا برخاست. دو سه دقیقه ایستاد و حرف زد. اینجا بود که گل لبخند روی لبهایش نسست و کمی سرحال تر و روان تر شروع به صحبت کرد. 

اواخر برنامه مجری از مهمانش خواست به سبک قدیم مسابقه ای را بین او و شاغلام برگزار کند. میکروفونی دستش دادند و او را نشاندند وسط. اینجا دیگر مجید قناد، خودش شده بود؛ سر حال و مسلط و شاداب.

ما آدم ها وقتی کاری را که دوست داریم انجام می دهیم، وقتی پای عشق و انگیزه به وسط می آید، وقتی احساس می کنیم آنطور که دلمان خواست اثر گذار هستیم سرزنده و با نشاط و راضی و آرام و خوشحال شده و هویت پیدا می کنیم. همیشه باید تلاش کنیم سر جای خودمان قرار بگیریم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا