اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۱۳۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خدامحوری» ثبت شده است

برای هم دعا کنیم

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۲ فروردين ۱۴۰۲، ۰۸:۲۰ ب.ظ

photo_2023-04-11_19-57-35_kl0o.jpg

 

دعا سلاح مومن است. دعا در حق خود، نوعی توکل و توسل است که در کنار عمل، بستر تحقق آرزو و هدف را آماده می سازد. دعا در حق دیگران، هدیه ای با ارزش برای مومنان است که اتفاقا به اجابت نزدیک تر است.

خیرخواه دیگران باشیم و دل صاف داشته باشیم. از موفقیت های دیگران رنجیده نشویم و حسادت نورزیم. اصرار بر دعا، یک بعدش همین خودسازی است. انسانی که در حق دیگران دعا می کند در واقع باطن خودش را از بدی ها و بدخواهی ها صیقل می دهد.

دعا باعث رفع بلا هم هست و اساسا نوعی صدقه به شمار می آید.

این شبها در حق دیگران و خود دعا کنیم. فرصتی را خدا قرار داده تا دستهایمان به آسمان استجابت او نزدیک تر باشد. برای عاقبت به خیری خودمان و دیگران دعا کنیم. برای مستأجرها دعا کنیم صاحب خانه شوند. برای پدر و مادر و اولادمان توفیق بیشتر و سلامت طلب کنیم. برای بیکارها آرزوی اشتغال، برای بدهکارها دعا کنیم شرمنده کسی نشوند. برای مجردها به خصوص دختر خانمهای پا به سن گذاشته که گاه از حیطه تعادل خارج میشوند دعا کنیم به حق قران و به حق این شبهای عزیز و به حق مولا امیرالمومنین سر و سامان بگیرند و از علافی و در به دری نجات پیدا کنند.

دعا کنیم دلهای مردم دنیا به خدا نزدیک تر شود. اگر میخواهید زرنگی کنید خدا را زیاد شکر کنید؛ زیاد الحمدلله بگویید. تشکر از خدا هم ادب و عبادت اوست هم نعمتهایی را که داده افزون می سازد. دعا برای تعجیل در فرج امام زمان را از یاد نبریم.

این حقیر را از هم دعای خیر خویش فراموش نکنید. یاعلی مدد. در پناه حق

 

photo_2023-04-11_19-57-10_yzot.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ورای این لبخندهای مصنوعی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۷ فروردين ۱۴۰۲، ۰۹:۱۶ ب.ظ

بن بست در زندگی زناشویی - پارسی طب

 

می دانید که اسلام دل خوشی از خودکشی ندارد و حتی بعضی فقها بر این باورند که نباید در تشییع جنازه و مراسم فردی که خودکشی کرده شرکت کرد تا منجر به تقویت و اشاعه منکر نشود. انسان در برابر نفس خودش مسئول است. کسی نمی تواند بگوید چون این انگشت مال من است دلم میخواهد قطعش کنم؛ چه برسد به این که خودکشی کند.

اساس اعتقاد به خدا و باور معاد منافی ناامیدی و افسردگی است. ایمان به خدا منجر به تقویت امید و ایجاد نشاط در زندگی میشود. انسان مومن میداند جایی از زندگی دستی از غیب، او را از ورطه یأس و شکست نجات خواهد داد. لاتیأسوا من روح الله، از رحمت خدا ناامید نمیشوند مگر کافران.

باور به خدا و عالم غیب است که ناممکن ها را ممکن میسازد. باور ما می توانیم در گرو همین ایمان به نیرویی فرا مادی است. لااقل در انقلاب اسلامی ما و دوران پرفراز و نشیب دفاع مقدس بارها به اثبات رسید که انسان ها در اوج محدودیت میتوانند با اتکال به قدرت خدا دستاوردهایی شگرف به چنگ آورند. مملکتی که سربازانش حتی از داشتن سیم خاردار محروم بوده و در مصاف با ارتشی مورد حمایت ابرقدرتهای جهان به ستیز رفته و چهارده هزار کیلومتر از خاکش به اشغال بیگانه درآمده بود در سایه ایمان به غیب آبادان را از حصر نجات داد، بستان و فتح المبین و خرمشهر و... تا آنجا که عبور رزمندگاش از اروند و تصرف گلوگاه بندری فاو، حیرت استراتژیستهای مطرح جهان را به دنبال داشت. معروف است به رزمنده ای گفتند تو چطور با آر پی جی معمولی، تانک تی 72 را شکار میکنی، خندید و گفت با خرج یاابالفضل!

اسلام اتفاقا دین زندگی است و معتقد است معنویت نه یک خلسه بیگانه از واقعیت و ماده که پشتوانه سازنده اصلاح امور مادی و پیشرفت معیشتی و نشاط اجتماعی است. حقیقت آن است دنیای پرادعای روشنفکری باید توضیح دهد چگونه با تعارض بین نسخه بی قیدی و ادعای پوچ فرح بخشی و دلخوشی و شادی ناشی از لا ذهبی، با افسردگی و سرخوردگی و خودکشی ننگین کنار می آید؟ ورای لبخندهای موقت و مصنوعی جماعت خودشیفته و خودفریخته لذت طلب، شادی و آرامش حقیقی و جاودان در گرو اتصال به ذات خدا و تبعیت از فرامین او و بی اعتنایی به زخارف دنیا محقق می گردد. آرامش حقیقی زمانی به دست می آید که بدانی دنیا ماندنی نیست اما شرافت و ارزشش به مزرعه ای میماند که هر چه بذر نیکی و والایی در آن بکاری، آخرتی آباد و مسرت بخش خواهی داشت. جالب آنکه توده به بن بست رسیده ناامید همیشه طلبکار و شکست خورده، همواره مدعی ارائه خط و مشی نجات جوامع بشری نیز بوده و شهرت بادآورده خود را فرصتی برای ترویج فرهنگ پوچ گرایی قرار میدهند و البته بیچاره جماعتی ظاهربین که دل در گرو تقلید از این توده چرکین خودمحور و الکی خوش اما افسرده و بی هدف دارند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مسعود نبی، پیرمرد خوش قلب زیباکنار خلقت

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۴ فروردين ۱۴۰۲، ۰۸:۱۵ ب.ظ

زندگی پس از زندگی» /آقای مسعود نبی؛ آنجا به من گفتند این ۶ نفر که در دنیا  هستند می‌میرند! + فیلم - رادار اقتصاد

 

به نام خودت دقت نکردی پیرمرد؟ تو قرار است "نبی" باشی. پیامبر درونت برانگیخته شود تا پیامبر بیرون مردم باشی. خبر بشنوی و خبر ببری که ایهاالناس! مرگ در دو قدمی شماست. برای دل کندن آماده شوید. دنیا را با همه آنچه که در آن است هیچ بدانید. ایهاالناس! حساب و کتابی هست. برای بدی هایتان "تنبیه" می شوید و اگر می خواهید بار گناهانتان سبک تر شود خوبی هایتان را بیشتر کنید. حقد و کینه و حسادت و قهر و لج را کنار بگذارید و در وادی محبت سکنی گزینید. گام هایتان را که درست بردارید به منزلگاه نور خواهید رسید و در شادی وصول در معراج حق، جاودانه خواهید شد.

مسعود نبی چنانی، پیرمرد زلال و با صفای گیلانی، همه عشقش در گرو همسرش بود. از سوم دبستان که تسبیحی از او به یادگار گرفت تا لحظات آخر عمر که بانو سر به شانه اش گذاشت، دستش را بوسید و حلالیت طلبید این عشق پایدار ماند و چقدر با صفا تأکید کرد او را از سوم دبستان دوست داشتم تا 24 سالگی که ازدواج کردیم، دست به او نزدم، حرام بود!

خدا عشق پاک پیرمرد رشتی را می شناخت. فصل جدایی که از راه رسید، عشق دیگری را جایگزینش ساخت. عشقی بالاتر را در دل او زنده نمود، دنیا را دوباره ببیند، نشانه های خدا را بشناسد، با معبود یکتا خلوت کند و با طبیعت عشق بازی نماید. این چند صباح زندگی جز گره ابروی یار نبیند و جز تشعشع وجود او را نشناسد.

شاید نداند این خداست که دارد با او عشق بازی می کند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کار فرهنگی خدا!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ فروردين ۱۴۰۲، ۰۳:۳۹ ب.ظ

مهم‌ترین شرط خداباوری چیست؟

 

ماه رمضان به ظاهر دارد جسمت را درگیر میکند اما در واقع روحت را نشانه رفته است.
تشنه میشوی، گرسنگی را تحمل میکنی، جسمت شاید خسته شود ولی روحت انگار سبکبال می شود و لذت می بری. انرژی ات دو برابر می شود، حال خوشی داری که روزهای عادی زندگی نداری. حس زیبایی در تو شکل می گیرد که جای دیگری نمی توانی تجربه کنی.
خدا استاد کار فرهنگی است! برنامه ای برای تربیتت دارد که مو لای درزش نمی رود. تو را به نقطه ای می رساند که می فهمی هدفی داری و پوچ آفریده نشدی. گرسنگی و تشنگی و فشار را تحمل میکنی و لذت هم میبری چون می دانی آنکه باید ببیند می بیند و تو را این گونه می پسندد. تو را سبکبال و عاشق می خواهد. روح تو را برای خودش می خواهد. 
ماه رمضان، کارگاه انسان سازی خداست.
جذبه شگرف آن تار و پود وجودت را درگیر خود می سازد. درست مثل آهن ربا تو را هر آنچه هستی به خود جذب می کند. روح و جسمت، هر دو را پرورش می دهد و تعالی می بخشد. بزرگ می شوی و دیگر به امور کوچک دنیا مشغول نمیگردی. هدف داری و دنبال رشدی.
خدا را که باور کنی و در محاسبات زندگی ات دخیل بدانی دیگر از وعده فقر و تنگدستی و بیچارگی که وسوسه شیطان است به خود نمی لرزی و آماده گام های بزرگ میشوی. وسعت روزی خدا در ماه رمضان، توجه ویژه او به عباد خویش را یاداور میشود. 
 انسان روزه دار، پوچی و بن بست را بی معنا می داند. دیگر آرامش را نه در تمنیات مادی که در گرو اتصال به خدا می یابد.

اکرم پوراحمد

  • سیدحمید مشتاقی نیا

میراث ماندگار

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳ فروردين ۱۴۰۲، ۰۴:۳۵ ب.ظ

بهشت و دوزخ أبدی هستند یا موقّت و محدود؟ - خبرگزاری حوزه


آدم در بهشت یک اشتباه داشت، جریمه اش شد تبعید در زمین.
فقط آدم که نه، کل نسل آدم تا ابد ساکن در زمین شد.
این یعنی:
اگر میخواهی برای آیندگانت سرمایه ای بزرگ به یادگار بگذاری هیچ اندوخته و ثروتی بالاتر از مراقبه و دوری از گناه نیست. 
می خواهی در دنیا و آخرت موفق باشی و خدمتی نیز به آیندگانت کرده باشی از هوای نفس بپرهیز.
گاهی یک کار خوب یا بد ما در سرنوشت دیگران نیز تاثیر میگذارد.

اکرم پوراحمد

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سلام خدا! باز ما اومدیم!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲ فروردين ۱۴۰۲، ۰۷:۳۷ ب.ظ

سلام خدا! باز ما اومدیم. باز داریم می شینیم سر سفره رحمتت. باز یه مشت آدم آویزون جمع شدیم زیر پر و بالت، باری ببندیم و حظّی ببریم.

تو خودت بهتر از ما ما رو میشناسی. میدونی جماعتی طلبکار و پر توقعیم. دوتا قدم برداشته برنداشته، فهرست بلند بالای حاجت و دعا رو پیشکشت میکنیم. انتظار داریم صد قدم برامون بر داری. انتظار داریم هر چی میگیم تو بگی چشم. و تو چه بزرگوارانه همه این ژستها و خلق و خوی بچگونه ما رو زیر سیبیلی تحمل میکنی و به روی مبارک نمیاری. باز هر سال بساط مهمونیتو پهن میکنی و دعوتمون میکنی بشینیم سر سفره کرامتت. روزی حسابی به ما میدی، گناهامونو می ریزی که هیچ، این وسط از بین فهرست بلند بالای حاجاتمون چن تایی رو هم که به صلاحمون باشه انتخاب میکنی و اجابت میکنی.

خدایی کردن هم شغل سختیه، خداییش! دمت گرم که اینقد بزرگی و حقارت ما رو نادیده میگیری. 

سلام خدا باز ما اومدیم. با کشکولی خالی و نگاهی پر توقع. دوباره از تو بخشش می خوایم، ببخشی و بگذری از سیاهی های ما بریم دوباره تا سال بعد با روی سیاه برگردیم. ببخشی هر چه بیشتر بهتر از پیمانه محبتت و عطا و کرمت. دنیا و آخرتو ازت طلب داریم. 

سلام خدا! ممنونیم که دوباره ما رو دعوت کردی و گوشه خوان عنایتت جا دادی. دل ما رو سفید کن، ذهن ما رو سفید کن. مشکلات ما رو از سر راهمون بردار. آرزوهایی که برا دیگران و خودمون داریم برآورده کن.

بیا یه کاری کن. کاری کن ما هم بزرگ شیم. شبیه تو بشیم. کوچیکی و اشتباه دیگرانو ببخشیم و خیر و صلاح همه رو بخوایم و نامردهای کسی رو به روش نیاریم. سخته اما بزرگی لذت داره. جان خدا کاری کن دیگه ازت جدا نشیم. کاری کن دیگران که ما رو میبینن یاد تو بیفتن نه فقط از حرفامون کارامون رنگ و بوی تو رو داشته باشه. امسال بهار در بهار شد. خیلی بده که تو زمستون جا بمونیم و یخهای دلمون باز نشه و شکوفا نشیم. هوامونو بیشتر داشته باش خدا؛ فدای تو.

 

مهمونی خدا

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حال احسن

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۱، ۱۲:۱۵ ب.ظ

زمستان، هر سال می آید و می رود، زمین این را می داند؛ اما باز هم از آمدن بهار سر ذوق می آید و لباس نو بر تن می کند. می داند بهار رفتنی است؛ اما یقین دارد زمستان نیز ماندگار نخواهد بود. اصلاً آن که می داند چیزی در این دنیا ایستا و ماندگار نیست چه دلیلی دارد غمگین باشد، دلش بگیرد یا حتی شادی زائدالوصف داشته باشد؟ اعتدال حقیقی در آرامش است و آرامش جز در گرو اعتماد به خدا نیست.

شادیم از اینکه هستیم ولی آماده ایم برای رفتن. پس دل نمی بندیم. دل نبندیم که زمین نیز به بهار و تابستان و پاییز و زمستان، به سیل و طوفان و ابر و آفتاب و باران، به شب و روز و... دل نبسته است.

دنیا با همه فراز و نشیب هایش در گذر است؛ آن چه می ماند، خداست و هر قطره ای که در دریای آفرینش به ذات حق پیوست و ماندگار شد.

می خواهی جاودانه شوی، خدا شو، خدا شو و خدایی کن، به توحید بپیوند و یگانه شو. همه چیز در گذر است و قابل دل بستن نیست. خوش آن روز که در جرگه نیکان روزگار، در ژرفای اوصاف خدا غوطه ور شویم، مخلص خدا باشیم و به مبدأ وجودش شادانه گره خورده و در ذات او هضم شویم. خدایا تو شاهد باش که آماده سفریم و بال پروازمان به سوی ابدیت بی انتهای هستی تو گشوده است. نوروز ما در خلسه عشق و مستی از نظر تامّ به وجه الله رقم می خورد. روزی که جز خدا را نبینیم جشن تولد روحمان را می گیریم. روز فطرة الله التی فطر الناس علیها رستاخیز احیای جانهای غبار گرفته مان است و وقت پایکوبی وصال با معشوق یگانه. هر صبح و شام که می گذرد به سوی او فراخوانده می شویم و به دیدارش نزدیک تر. روح، هر چه سبکبال تر، پرواز آسان تر. پس، از گردش  فصل ها و چرخش روزگار بیاموزیم که قید و دلبستگی و وابستگی به هر چه غیر خداست، بی معناست. هیچ چیزی در این دنیا ارزش دل بستن و وقفه ندارد. جوهره حرکت خلقت، مسیر محتوم سیر الی الله ست. به غیر او دل نبندیم و صعودی زیبا را تجربه کنیم. بشتابید که وعده دیدار نزدیک است. چه حالی احسن از آن دم که در پیشگاه او حلول کرده و حلّ در وجود بی انتهایش شویم؟ خدایا ما را آنگونه بپذیر که خود می پسندی.

 

تصاویری از نقاشی خدا در طبیعت

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بالا یا پایین؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۶ اسفند ۱۴۰۱، ۰۹:۵۲ ق.ظ

بردار نئون ilration بالا و پایین فلش در پس زمینه تاریک 1244695

 

می گویند پست ترین آدم ها کسانی هستند که وقتی به آنها خوبی میشود تشکر نمیکنند که هیچ، میگویند میخواست نکند!

اما قطعا پست تر از آنها کسانی هستند که وقتی خوبی می بینند، جبران نمی کنند که هیچ، تشکر نمی کنند که هیچ، در مقابلش اقدام به ظلم و بدی می کنند.

صبح در صفحه حوادث یکی از سایتها ماجرای تلخی را خواندم از قتل یک پیرمرد خیّر توسط زن و شوهر معتادی که مدتها زیر سایه حمایت مالی او زندگی می کردند.

مرد معتاد طمع کرد، پیرمرد خیّر را به گروگان گرفت تا از او و فرزندانش اخاذی کند و...

روح آن پیرمرد نیکوکار و مظلوم شاد.

این خصلت آدم هاست می توانند در خوبی و طهارت و نیکی به اوج قله های انسانیت صعود کنند، می توانند در حضیض ذلت و حیوانیت و درنده خویی و ناجوانمردی به اسفل السافلین پستی و رذالت سقوط نمایند.

انسان همواره در انتخاب راه خود آزاد است. مواظب باشیم آبروی خدا را جلوی فرشتگانش نبریم آنگاه که به او گفتند انسان را خلق میکنی تا در زمین جنایت کند؟ خدا شهدا را دید و صدیقین و نیکان را و گفت انّی اعلم ما لاتعلمون.

برای عاقبت به خیری خودمان دعا و اراده کنیم. رویآ

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خدا با چشم سر دیدنی است!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۴ اسفند ۱۴۰۱، ۰۵:۴۳ ب.ظ

خدای مرج البحرین یلتقیان، خدای فبای آلاء ربکما تکذبان، خدای معجزه و ناممکن ها، خدای عجایب و حیرانی ها، خدایی که جز به یقین تو کاری ندارد و دلت را حرم خویش و سکینه تو می طلبد، خدای عشق و غیب و شهود، خدای برکت و حرکت و قیام و قعود... خدای صداقت و ایمان و عمل است.

خدایی که تو را به یکرنگی به رنگ خودش فرا می خواند، تو را خالص برای خودش می خواهد. تو را از خودش می داند.

بسط توحیدش در آینه هستی، جلوه ثبوت کثرت در عین وحدت است. هر جا که بنگری جز خدا نمی بینی، حیف اگر هر چه ببینی و خدا را نبینی.

تصویر زیر، تقابل بهار و زمستان، خنیاگر چشمان مستی طلب اهل معنا، در املش گیلان:

 

تقابل بهار و زمستان در «املش» گیلان

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دو راهی مستمر

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۳ اسفند ۱۴۰۱، ۰۶:۲۴ ق.ظ

🌺برادران عزیزم، دیدیم دنیا را و مصائب و کثافاتش را و همه ی لذتهای ظاهری آن را که ناپایدار است و دنیا طلبان را دیده ایم که چگونه در این ظلمتکده به عیاشی پرداختند و آن را سعادتی برای خود دانستند و از همه چیز و آینده غافل شدند و حیات مادی دنیا را به حیات معنوی آخرت و قیامت ترجیح دادند. 
🌹از آن طرف هم دیده ایم که رهپویان طریقت فلاح و معنویت را که زاهدانه به دنیا پشت کرده اند و آنرا مردابگه شیطان دانستند و در این کشتزار الهی به کسب و کار پرداختند تا نعمتهای الهی را در آخرت روزی خود سازند. اگر در این دو جریان کنکاش عمیق داشته باشیم می بینیم آنان که راه اول را رفتند که راه عصیان است مورد عتاب قرار گرفتند و لعن و نفرین خدا دامنگیرشان می شود و آنان که راه دوم را رفتند درود و تحیت خدا را نصیب خود کردنده اند، پس دقت کنید که در چه مسیری قرار می گیرید که عاقبت شما به این انتخاب بستگی دارد.

طلبه شهید محمد قشقاوی

 

اطلاعات شهدا | محمد قشقاوی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

لبخند، نقاشی الحمدلله ست!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۲ اسفند ۱۴۰۱، ۱۱:۱۳ ق.ظ

وقتی طبیعت به مردم استان بوشهر لبخند می‌زند | خبرگزاری فارس

 

ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز ...

لبخند بزن لبخند، زیباترین و کامل ترین تشکر از خداست. تابلوی حسن ظن و جلوه حمد خدای بی همتاست.

لبخند بزن شبیه گل شوی در بوستان آفرینش. خدا به خارهایی که در کنارت هست آگاه است اما بی اعتنایی ات به سختی ها و ایستادگی ات در برابر دشواری ها و سربلندی ات در معرکه رنج ها را دوست دارد.

رضایت به معنای ترک تلاش نیست. تا میتوانی برای رشدت مادی باشد یا معنوی بکوش؛ اما به آنچه سهمت شد قانع باش و لبخند بزن.

لبخند بزن و غم ها را از دلت بیرون کن. بگذار این چند صباح زندگی به شکر و رضایت خالق یکتا سپری شود. خدا خودش می داند بر تو چه گذشته، همانطور که خودت می دانی با خدا چه کردی. او بزرگواری اش را بر تو تمام داشته و ضعفهایت را نادیده انگاشته، لبخند بزن که بگویی به سیاق نفخت فیه من روحی از جنس خدایی و ریز و درشت و فراز و نشیب های سخت روزگار را نادیده میگیری. صبغة الله و من احسن من الله صبغه، همرنگ خدا باش که او همواره می خندد. لبخند بزن و منبع امید باش همان طور که خدا هر صبح به تو لبخند می زند و منبع نور و امید است. خورشید، لبخند خداست، باران لبخند خداست، ابر و باد و ماه و ستاره ها و ... گوشه ای از پهنای تبسم خدا هستند.

لبخند بالاترین جلوه شکر خداست. لب های متبسم تو لبخند ابدی هستی را نیز نصیبت می سازد و مسیر سرنوشتت را به سمت مهربانی ها و نیکی ها هموار می سازد. پژواک بلند لبخند خاموشت را در دنیا و آخرت از زمین و آسمان خواهی شنید. خدا کنار ظن توست. بخند تا نعمتت افزون کند و تو را در جایگاه اهل رضا بنشاند. یادت نرود که خدا از هر که از او راضی است، راضی است و این رازی است که در تار و پود فرش و عرش جهان آفرینش بر جویندگان عشق هویداست. شهدا از خدا راضی بودند که می خندیدند تا در قهقهه مستانه و شادی وصولشان عند ربهم یرزقون شدند. شهید بی لبخند و عارف بی تبسم نداریم. با همه دردهایت لبخند بزن و از خدا راضی باش، نفس مطمئن تو رمز ورود به جرگه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی است.... کان سوخته را جان شد و آواز نیامد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چندمین بار است از این خبرها میشنوید؟

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۴ اسفند ۱۴۰۱، ۰۷:۳۲ ق.ظ

پارتی مختلط 43 دختر و پسر مست شراب در لواسان!

 

مشهد، منطقه قاسم آباد، پنج بهمن 1401

پارتی مختلط دختران و پسران جوان به بهانه جشن تولد

همراه با کشف حجاب

رقص

مصرف مشروبات الکلی

تا همین جای پرونده را دیدید؟ اگر این خبر پخش شود که مأموران با عوامل این مهمانی برخورد کردند خیلی ها تم روشنفکری برداشته و ننه من غریبم در می آورند که چه کار به کار جوانها دارید؟ بگذارید خوش باشند، حالا جلوی بزن بکوب اینها را بگیرید مشکلات مملکت حل میشود؟ و...

اما ادامه ماجرا را هم بخوانید

محسن پسر سی ساله حاضر در مهمانی که مست شده و از رقص با دختران به وجد آمده بود، دست یکی از آنها را گرفت و به اتاقی کشاند تا مورد تجاوز قرار دهد.

چند نفر از مهمانها خواستند مانع شوند که محسن چاقو کشید یکنفر را کشت و دو نفر را مجروح کرد، موقع فرار صدمه دید و دستگیر شد.

الان چه؟ مأموران کار خوبی کردند که دستگیرشان کردند؟

اسلام با هر آنچه که عقل را زائل کند و مسیر عادی زندگی را به سمت بطالت تغییر دهد و اراده را مسخ کند و شهوات و احساس را بر خرد چیره سازد مخالف است. بفهمیم پیش از آنکه دیر شده باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دیدی که دوباره صبح شد؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۴ اسفند ۱۴۰۱، ۰۶:۰۲ ق.ظ

متن و شعر کوتاه و زیبا سلام صبح بخیر دوستان با عکس

 

صبح آمده است برای آن که تو بدانی هیچ چیز ماندگار نیست، صبح دوباره می رود تا تو بیاموزی به چیزی دل نبندی.

دنیا محل گذر است و هیچ اتفاقی پایان ماجرا نیست، مرگ هم البته تولدی دوباره است.

صبح آمده است برای آن که بدانی همیشه فرصت شروع هست، همیشه می شود از نو آغاز کرد، انسان پیر نمی شود تا زمانی که نگاهش جوان است و روحش جوینده اتفاقی نو و تحولی طراوت بخش و نشاط آفرین.

صبح آمده است تا تو بدانی هیچ کاره عالمی در دایره صنع و اراده الهی، آن که قادر مطلق است به همه چیز احاطه دارد و تدبیر دارد و می داند دارد چه می کند. غرّه نشو اگر مقام و مال و خدم و حشم داری.تو نمی توانی جلوی شب را بگیری و جلوی آمدن صبح را و تغییر فصل را و... تو بنده ای بیش نیستی و تابنده ای اگر ذهن و دلت را آینه انعکاس نور خالق بی همتا قرار دهی، وگرنه در شب، جا می مانی.

بیا و با صبح طلوع کن. بگذار شب در تو بشکند، بگذار نور حق همیشه در وجودت زبانه بکشد. صبح را ببین و دوباره آغاز کن، دوباره بلند شو، دوباره بایست و راهت را ادامه بده حتی اگر بدانی این راه به شب ختم می شود، به رسم ادب، مشیّت خدا را بپذیر و حرکت کن. بدان که همین چند ساعتی که هستی تا به شب برسی بساط روزی و قسمت و تقدیر خیلی ها در وجودت نهفته است در آمدن و رفتنت، شب هم مأمور خداست، صبح مأمور خداست، آفتاب و ماه و ابر و باد و ... نیز.

تو هم مأمور خدایی بخواهی یا نخواهی، نه صبح هدف است نه شب، من و تو هم محور و هدف نیستیم. هر کدام گوشه ای از نقش زیبای آفرینش هستیم. آمدن و رفتن و بود و نبود ما بی حکمت نیست. به خدا اعتماد کن و در آغوش امن او آرام  گیر. اگر راضی باشی مرضیّ خدا خواهی شد.

صبح می آید و می رود بی آنکه بداند چه نقشی در فرآیند زندگی خلق دارد، ظرف علم و ذهن ما نیز محدود است؛ اما خدا حکیم است و آن چه که داد و آن چه که خواستیم و تلاش کردیم و نرسیدیم را درست و به جا ترسیم کرده است. همین که ما را آفرید، شکر. همین که ما را بدانیم یا نه، وسیله و بازیگری در حیات نامه خلقت پر شکوه خود قرار داد، شکر. دم خدا گرم. همه پستی و بلندی های زندگی فدای یک لبخند رضایت او.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نمونه ای از سیاست بازی کثیف

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۷ بهمن ۱۴۰۱، ۰۹:۲۰ ق.ظ

نقش عباس عبدی در قتل طلبه همدانی

 

📸 عباس عبدی: خدا را هم قربانی این رویکرد دینی می‌کنند!

 🔹جنتی: «هرگاه دشمنان خواستند برای نظام مشکلی ایجاد کنند، خداوند اجازه نداد.»

🔹 آیا نتیجه می‌گیرید که مشکلات موجود یا مشکلات احتمالی بعدی با اجازه خداوند است و مسئولیتی متوجه شما نیست؟ 

✅️ @akhbare_fouri

 

در ادبیات دینی مان آموخته ایم که هر چه خیر و خوبی است را از لطف خدا بدانیم و هر چه شکست و تلخ کامی است را به پای خودمان بنویسیم. هر وقت موفقیتی حاصل شد با نظر و کرامت الهی بوده و هر جا ضربه خوردیم و ضعف داشتیم به خاطر کم کاری و سوءرفتار خودمان بوده است.

اینها را عباس عبدی هم که از خودش از فعالین نخستین عرصه انقلاب بوده بهتر میداند که قرار نیست کسی مشکلات را به گردن خدا بیندازد؛ اما باز هم اصرار دارد در قالب طعنه و شبهه اقدام به تخریب اذهان و نفرت پراکنی نماید.

جالب اینجاست در ماههای اخیر با شروع اغتشاشات، عباس عبدی از جمله چهره هایی بوده که هر روز با مصاحبه و نوشتار و... تلاش در ماهیگیری از این آب گل آلود به نفع جریان کژاندیش و غربگرا داشته و عجیب است که سایتها و کانالهای خبری مرتبط با علی لاریجانی و محسن رضایی هم اهتمام ویژه ای در پوشش رسانه ای به این چهره عقده ای نظام داشته و دارند. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

گاهی پس گردنی خوب است!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ۰۵:۲۳ ب.ظ

هرکس شاکر نعمت‌های خدا باشد، سود می‌کند و هرکس ناشکری کند دودش به چشم خودش می‌رود...که خداوند بی‌نیاز است!
 سوره نمل آیه ۴۰

 

گاهی لازم است آدمها نعمتهایی که در اختیار دارند را از دست بدهند. این رویکرد تربیتی عالم خلقت به همه می فهماند برای رضایت خاطر و آرامش خود لازم است ارزش داشته هایشان را دانسته و قدر دان نعمتهای خدا باشند.

 

طرح/ عاقبت شکر و ناشکری نعمت‌ها

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درد تلخ و آه شیرین

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۴ بهمن ۱۴۰۱، ۱۱:۴۹ ق.ظ

بیخود که نیست گفته اند آه یعنی خدا! ترجمانی است از کلمه الله.

خدا را وقتی واقعی میخوانی که دلت واقعاً به درد نشسته باشد. آه از اعماق وجود انسان بر می خیزد. بیخود که نیست گفته اند بین دلِ شکسته و خدا هیچ فاصله ای نیست.

آه گاهی از سر درد هجران و فراق از معبود است. عارفی که غم جدایی از اصل خویش را درک نموده، نی نای وجودش با آه وصل، عجین شده و در فراق معشوق حقیقی اشک می ریزد.

آه آدم دردمندی که در غمی دنیایی می سوزد نیز از جنس بالاست ولو مراتبش پایین تر از آه عرفانی باشد؛ اذعانی است ناخواسته به اصالت وجود که وحدت دارد. ما از خداییم و هر چقدر هم زور بزنیم خود را جدا و مستقل نشان بدهیم و در تغافل و فریب به سر ببریم، جایی که سرمان به سنگ می خورد و طعم تلخ شکست را می چشیم، آه از نهادمان بلند می شود. باطنمان مثل طفل جدا مانده از آغوش مادر، حسرت دامان او را تمنا می کند. دلمان از عمق وجود اقرار می کند که از پشت و پناهش، از خودش، از حقیقت  و اصلش دور مانده است.

آه، یعنی مرا ببیند آن که باید ببیند. پناه آخرم مرا دریابد هر چند مدتها از او فراری بودم؛ اما کبوتر جَلد حریم مهرش هستم.

آه، از این منظر شیرین است؛ هر چند دود بدون آتش نیست، اما آتشی که فلز را می گدازد تا به شکل مطلوب در بیاید، خودش یک نعمت است.

آه، زیباست هر چند تحمل سوختن، دشوار است. آه یعنی سوختم، یعنی دارم ساخته می شوم، یعنی به شانه هایت برای گریستن و جستن از این درد نیاز دارم. آغوشت را بگشا و به استقبال کودک بازیگوش و پر شیطنت درونم بشتاب، راه گم کرده طریقت هدایت، تو را می جوید.

آهِ انسان، ساز است و موسیقی جاماندگی و حسرت دوری و آهنگ خسران و اراده جبران را می نوازد.

آه، انسان ساز است اگر امتدادش به رقص عاشقانه در بزم وصال معبود ختم شود. آه می کشیم که خود را به دامان خدا بکشیم.

کاش فراموش کار نبودیم و استجابت دعایمان، خنکای آرامش حاصل از نگاه خدا، مُهر فراموشی بر حافظه نامرد ما نمی زد و دوباره راهی وادی غفلت و خسران نمی شدیم و روز از نو و...

آه ما آه عارفانه نیست؛ اما صدای ترک دلِ شکسته ای است که بعد از سالها خموشی و فراموشی زیر برگهای پاییزی نسیان و تجاهل، دست پینه زن خالق خویش را طلب می کند. کاش یکبار که شکستیم، دوبار که شکستیم، سه بار... جایی و نقطه ای بالاخره به خود آمده و ظرف ثابت محبت و پرستش معشوق شویم و مراقب باشیم دیگر واژگون نگردیم.

خدایا ما را برای خودت تربیت کن. کاری کن آهِ مان برای تو باشد. تو را برای خودت بخواهیم نه اینکه دوباره پله ای بسازیم از تو برای آن که به خودمان برسیم. بزرگواری توست که تکه های شکسته مان را هر بار وصله میزنی تا خودمان شویم؛ اما این قلب شکسته از جور زمانه را یکبار برای همیشه به خودت پیوند بزن که دیگر جدا نشود و جز به خاطر تو نشکند و فرو نریزد.

شکستن برای تو شورآفرین و طرب انگیز است و شکستن برای دنیا، ننگ و حرمان و درد تباهی به دنبال دارد. آتش عشق تو جان آفرین است و آتش دنیا، سوز شکست و سقوط و طعم تلخ ویرانی دارد. اگر یک پارچه، آه شویم، هم رنگ خدا می شویم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نگذارید جای کمیل خالی شود!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۳ بهمن ۱۴۰۱، ۰۸:۲۵ ب.ظ

جا مانده ایم...

 

حاجی، حاجی! کمیل را گم کرده ام.

صدای مرا داری حاجی جان؟

حواسم نبود، یک لحظه خوابم برد، جا ماندم انگار، اینجا دیگر برهوت تنهایی است.

حاجی حاجی، کمیل را گم کرده ام. این طرف سیاهی است. آن طرف سیاهی است...

گفتی حواست را جمع کن، گفتی دستهایت را شده حتی اگر به دستان کمیل بدهی بده و راه را درست برو.

گوش نکردم حاجی جان پشیمانم حالا. چقدر تنهایی سخت و ترسناک است وسط توده های تباهی و دود غفلت و سیاهی انحراف.

مسیر را کج رفته ام. گفته بودی جلو می روی با کمیل برو، بر می گردی با کمیل برگرد. هر جایی که فکرش را نمی کنی ممکن است مین گذاری شده باشد. ممکن است تله انفجاری باشد.

اصلاً کمیل را برای همین ساخته اند که راه را نشانتان بدهد. مثل نور ماه می ماند، از وسط میدان مین و موانع و عوارض طبیعی و غیر طبیعی، در دل ظلمات شب هم شما را سلامت به مقصد می رساند.

کمیل جان قدر تو را ندانستم. یاد شب های جمعه ای که کنارت می نشستم و با حرفهایت مأنوس بودم، سکوت می کردم و آه می کشیدم و اشک می ریختم، چقدر دلم حسرت یک جرعه از لعل لبان تو را دارد. چشم مست تو را می خواهم. یادش به خیر آن شب ها که جویبار عشق تو از نگاهم جاری و زمزمه دلبرانه ات نوازش جان خسته ام بود.

من گمشده ام بی کمیل، تنها و غریبم و دستهایم خالی است. هر طرف بروم بیراهه گمراهی است و هر نوری غیر از تشعشع پرتو فیضش، سراب فریبنده و زرورق پوچ اسارت و بدبختی است.

دلم تنگ شده برای یا غایة آمال العارفین. برای اعتراف به لایمکن الفرار من حکومتک برای خلوت و نغمه یا غیاث المستغیثین؛ یا حبیب قلوب الصادقین.

الهی چنان کن سرانجام کار، تو خشنود باشی و ما رستگار.

تقدیم به روح بلند همه شهدای مأنوس و شیدای کمیل علی، عباس بابایی، دیالمه، علم الهدی، تورجی زاده، اردستانی، بیضایی و... که مفاتیح الجنان وصل را با اسم رمز معارف شبانه امیرالمؤمنین نشانمان دادند.

آنان که کمیل را ندارند، ابوحمزه را ندارند، ندبه و عاشورا و توسل و جامعه کبیره را ندارند، چه دارند؟ خدایا توفیقمان ده قدر داشته هایمان را بدانیم که دیگر نداشته ای نخواهیم داشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عادی سازی نماز

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۳ بهمن ۱۴۰۱، ۰۳:۵۴ ب.ظ

حکم سجده سهو چیست؟

 

در آن زمان بعد از ملی شدن صعنت نفت و حکومت دکتر مصدق فضای دانشگاه از لحاظ فکری در دست چپ ها بود .در آن سال ها هرکس می خواست بگوید روشن فکرم، ادعای کمونیستی و مارکسیستی بودن می کرد، کمونیست ها هم بعد از کودتای 28 مرداد تشکیلات زیر زمینی خود را داشتند و در دانشگاه ها فعال بودند. در آن شرایط بعضی از دانشگاه ها نمازخانه ای دایر کردند و دانشکده فنی هم جز اولین دانشگاه ها بود که نمازخانه تشکیل داد اما تعداد اندکی برای نماز آنجا می رفتند. شهید چمران، به طور مداوم آنجا نماز می خواند چون می خواست تا نمازخوان های دیگر هم جرات کنند و به مسجد بیایند.
خود شهید هم در دست نوشته هایش به این نمازخواندن اشاره می کند و می گوید« از این که راز و نیاز خود را با خدای خویش فاش کنم احساس گناه می کنم. چون رنگی از غرور و خودخواهی بر من زده و صدق و اخلاصم کاسته شده است. این را تحمل می کنم شاید دل دردمند دیگری با این راز و نیاز هماهنگ شود و در این دنیا غریب نمانم.
 این نشان دهنده ی نیروسازی و کادرسازی شهید چمران است وگرنه نمی خواست خودنمایی کند.

مهندس مهدی چمران، برادر شهید، زندگی نامه شهید دکتر مصطفی چمران

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خوش بو باشید

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۳ بهمن ۱۴۰۱، ۰۹:۴۷ ق.ظ

باغ گل های ایرانی

 

چقدر این حدیث موسی بن جعفر علیه السلام دلنشین است:

 

إن الْعَبْدَ إِذَا هَمَّ بِالْحَسَنَةِ خَرَجَ نَفَسُهُ طَیِّبَ اَلرِّیحِ...

وَ إِذَا هَمَّ بِالسَّیِّئَةِ خَرَجَ نَفَسُهُ مُنْتِنَ اَلرِّیحِ...

بنده ای که اراده کار خیر کند پیش از آن که قدمی بردارد، بوی خوشی از او به مشام ملائک می رسد 

و اگر اراده کار بدی کند پیش از آن که قدم بردارد بوی بدی از او به آسمان می رود...

الوافی  ,  جلد۵  ,  صفحه۱۰۲۲  

همیشه خوش فکر باشیم، خیر خواه باشیم، نیک اندیش باشیم، دلسوز باشیم، خوش بو باشیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سیاه دانه!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۷ بهمن ۱۴۰۱، ۱۰:۴۰ ق.ظ

اگر فکر سیاهی دارید، طاقت دیدن موفقیت دیگران را ندارید، گاهی باید بد دیگران را بخواهید تا آرامش پیدا کنید، خبث درون به شما اجازه نمی دهد از خبر خوبی که به دیگران می رسد خشنود شوید، حسادت باعث آزار خودتان و اطرافیانتان است، اصل را بر سوءظن می گذارید، نمی توانید اشتباه خودتان را بپذیرید و بابت ظلمی که کردید عذرخواهی کنید، از زمین و زمان طلب کارید و گمان می کنید عالم و آدم باید با بیل، پول و امکانات و امتیاز و... به حلقتان بریزند، درصدد جبران لطف دیگران نیستید که هیچ، نقره داغشان هم می کنید، خدا را نوکر خود می خواهید، دوست دارید اگر در حال غرق شدن هستید بقیه را هم با خود پایین بکشید، از این که دور و بری هایتان به جایی برسند آه می کشید، همه را بد می دانید الا خودتان، برای هر کس چارچوبی از مصرف و سود معیّن کرده اید و بر مبنای آن با دیگران ارتباط برقرار میکنید، سد راه خیر می شوید، با شیطنت خود باعث لغزش دیگران می شوید و بعد از نمد وعظ و اصلاح، کلاهی می بافید، بندگان خدا را از خودتان پایین تر می دانید، از ظاهر دیگران ایراد میگیرید و باطن خودتان را نمی بینید، اشتباه مکرر دارید و فقط دیگران را مسبب می دانید و راه بر اصلاح خویش بسته اید .... خودتان را به بن بست رسانده اید.

خدا را شاکر باشید.

خدا را شکر کنید از این که خیلی زود دنیا را از مدار کام شما خارج می سازد. خدا را شکر کنید که تکثیر نمی شوید و دریچه تمکن مادی به رویتان بسته میشود. شما مستعد هستید دنیای خدا را به ویرانی کشانده و سیاهی دل خود را به رخ نورانیت لطف خدا و نعمت امیدواری به عنایات او بکشانید. خواسته یا ناخواسته بساط خدا به هم ریخته اید و فرشتگان کرامت او را به مبارزه طلبیده اید. خدا اگر راه رشد شما را بسته به خاطر این است که دوستتان دارد و می خواهد بار آخرتتان از این توده های سیاهی که در وجود خود انباشته اید، سنگین تر نشود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا