اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۳۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حضرت زینب» ثبت شده است

منتهی الآمال دل بی قرار

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۹ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۰۷ ق.ظ

photo_2022-11-30_08-58-09_eqg5.jpg

 

بهشت مگر جایی به جز حریم شماست؟

آخرت را که نمی دانیم، اگر هم اهل بهشت نباشیم، این دنیا را لااقل گاهی به بهشت برین حق، سرک کشیده ایم. کربلا و نجف و کاظمین و مشهد و قم و بقیع را دیده ایم و در هوایشان نفس کشیده ایم.

بعد از دیده فرو بستن هم اگر عمل، ذخیره خالصی بود و به ازایش اجری، روحمان کبوتر حرم شود و آمین گوی دعای زوّار، برایمان بس است، زیاده خواهی انسان هم بالاخره حدی دارد!

...

چقدر خوشبختیم که شما را داریم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بچه های فاطمه خوش آمدید

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۷ آذر ۱۴۰۱، ۰۵:۴۲ ب.ظ

photo_2022-11-28_16-21-14_ezk8.jpg

 

امروز نایب الزیاره همه دوستان بودم زیر تابوت آسمانی چهار سید شهید از تبار عاشوراییان بی مثال تاریخ. عطر و بوی فاطمه را از حریم زینبی در آستانه میلاد عقیله بنی هاشم در شهر فاطمه و زینب ثانی به ارمغان آورده بودند. یادگاران نبل و الزهرا پیشگامان فتح و رشادت و ظفر، کبوتران حرم زینب از شهر عشق، دیار دمشق، بسیجیان بی نام و نشان تمدن جهانی اسلام و نوید دهندگان آزادی و آزادگی مستضعفان عالم، سه شهید زینبیون پاکستان و یک شهید فاطمیون افغانستان امروز عصر بر شانه های شهر تا معراج وصل و رستگاری بدرقه شدند.

همه این ابدان مطهر سادات، چند سالی در خاک سوریه میهمان سرای گمنامی بودند و زائری جز مادرشان حضرت زهرا نداشتند؛ اما در میان آنها سید حسین حسینی، در انعکاس تصویر سرخ نینوای اباعبدالله، سر به بدن نداشت. قم موطن همه عشاق کوی دلدادگی و وصال است. هیچ شهیدی از هر جای این کره خاکی که باشد در عُشّ آل محمد(ص) احساس غربت نخواهد کرد. قم خاستگاه نهضت رهایی مستضعفان در آخرالزمان دین حقیقت و هدایت است. همه شهدای طریق مروت و آزادگی، شهید شهر مقدس قم هستند.

 

photo_2022-11-28_16-21-25_2tsx.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برای مریم، برای معصومه

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۲ آبان ۱۴۰۱، ۱۰:۴۲ ق.ظ

دومین روز هفته است. نشسته ام کنج بارگاه نورانی بانوی کرامت و نجوای دل را به ضریح اجابت او گره میزنم.

مریم مقدس یکشنبه ی ما فاطمه معصومه است.

هر دو پاک و معصوم

هر دو بانو، زلال و مقدس

نه مریم ازدواج کرد نه معصومه

اما

خدا به مریم عیسی را داد که روح الله بود و مرده را زنده می کرد و صراط  حق را بر پا داشت.

خدا به معصومه هم روح الله داد که در سایه سار لطف و عنایت و در جوار فوز و فیض حوزه معارفش، کالبد پوسیده مردگان متحرک دین آخرالزمانی را احیا کرد و روح استقامت و آزادگی را در سراسر عالم دمید.

زنها معجزه می کنند در سایه توحید و فطرت و معنویت، زندگی و آزادگی را به ارمغان می آورند؛ مثل مریم مثل معصومه، مثل ساره و هاجر و خدیجه و فاطمه و زینب سلام الله. نرگس مست دامان مطهر وجودشان، هست و نیست دلهای منتظر کمال و رستگاری را تا معراج وصال معشوق و معبود بی همتا بدرقه می کند. سلام خدا بر همه معصومه های تاریخ که مردانگی و مرام و انسانیت را در پاکی و تقدس و نجابت قلب خویش پرورانده و خلق و خوی و تربیت سازنده شان وارستگی و عزت و شرافت را معنای حقیقی بخشید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اگر راست می گویی!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲ مرداد ۱۴۰۱، ۰۱:۰۳ ب.ظ

خانواده 9 شهید گلزاری در جزیره هرمز

 

ابراهیم سر پیری با هزار دعا و آرزو صاحب فرزند شد. اسماعیل عزیزترین کس او بود. همو را برای رضای خدا به قربان گاه برد.

محمد (ص) در مباهله، عزیزترین هایش را به خط کرد و به مصاف جبهه باطل شتافت تا نشان دهد شکی در حقانیت راه خود ندارد.

حسین نیز همه دار و ندارش را با خود به مسلخ عشق برد و با چشم خویش پرپر شدن شان را به نظاره نشست و از ته دل سرود: هوّن علیّ ما نزل بی، انّه بعین الله. دردها را می توان به آسانی تحمل کرد وقتی که خدا می بیند. و زینبی که مادر دو شهید و عمه چند شهید است در اسارت بنی سفیان، نغمه ما رأیت الا جمیلا سر می دهد.

نخ تسبیح قربان و مباهله و عاشورا، رجالٌ صدقوا ما عاهدوالله علیه است. دوستان راستگوی خدا بهترین داشته هایشان را پیشکش طریقت او می سازند و هرگز دچار تردید نمی شوند.

مدعی قرب و عرفان و معنویت بسیار است. سنگ محک خلوص و صداقتشان را باید در عرصه ایثار و جهاد جست و جو کرد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بشارت مقام معظم رهبری به حاج رحیم کابلی

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۹، ۰۴:۵۲ ب.ظ

تصاویر دیده نشده پیشکسوت بسیجی شهید مدافع حرم رحیم کابلی

 

همه از خانطومان برگشتند الّا حاج رحیم کابلی.

دوستی با ظرافت می گفت: در جنگ هم رسم بود فرمانده ها و بزرگان اول نیروها را به عقب می فرستادند و بعد خودشان باز می گشتند.

این روزها بچه های مازندران وسط هیاهوی استقبال از پیکر مطهر شهدا حواسشان به دل شکسته خانواده حاج رحیم هم باشد و تکریم و تجلیل از آنها را فراموش نکنند. هر چند این خانواده نستوه و صبور، بهتر از همه می دانند که عزیز دلشان میهمان حریم زینب کبرا و بر خوان کرامت فاطمه زهرا سلام الله علیهاست. به قول پیر خمخانه عشق: سلام ما به پاره های تن این ملت که همدمی جز نسیم صحرا و مونسی جز مادرشان حضرت زهرا ندارند.

اما این خاطره زیبا درباره وعده صادق مقام معظم رهبری به حاج رحیم کابلی نیز حتما خواندنی است:

 

بعد از کربلای پنج بود که عده ای از رزمندگان لشکر25 کربلا از جمله رحیم کابلی را برای دیدار با حضرت امام انتخاب کرده و از جبهه به تهران فرستادند. آقا رحیم تمام راه در فکر فرو رفته و در حس و حال خودش بود. گاهی زیر لب تکرار می کرد: این که بین این همه از نیروهای لشکر، ما را برای دیدار با امام انتخاب کرده اند، سعادت بزرگی است.

شب برای استراحت در پادگان امام حسن مجتبی علیه السلام تهران مستقر شدیم. همه خسته بودیم و به خاطر راهی طولانی که طی کرده بودیم، نیاز به استراحت داشتیم. دراز که کشیدیم خوابمان برد. نیمه های شب که بیدار شدم دیدم آقا رحیم سر جایش نیست. کمی صبر کردم. نیامد. نگران شدم. رفتم داخل محوطه و شروع به جست و جو کردم. کمی که گذشت پیدایش کردم. گوشه ای نشسته و به فکر فرو رفته بود. رفتم کنارش و گفتم: مرد حساب! نمی گویی وقتی غیبت می زند ممکن است نگرانت بشویم؟! این جا آمده ای با خودت خلوت کرده ای که چه بشود؟!

تبسمی کرد و گفت: می دانی چیست؟ فردا قرار است مهم ترین اتفاق زندگی من رقم بخورد. دیدار با امام و مقتدایم که سال ها به عشق او زندگی کرده و خود را برای شهادت و جهاد آماده کرده ام، حادثه ساده ای نیست که بتوانم از کنار آن به راحتی بگذرم و با آرامش به گوشه ای بروم و بخوابم. مگر می شود خواب به چشمانم بیاید در حالی که مدت ها آرزوی چنین روزی را داشته ام؟ مانده ام فردا اگر نگاه امام به من افتاد چه حالی خواهم داشت ...

عشقش به امام صادقانه بود. مبهوت این همه علاقه و ارادت او شدم. همین حرف هایش باعث شد که فردا در حسینیه کوچک و ساده جماران، نگاهی به او نیز داشته باشم. همه لحظاتی که امام سخن می گفت، رحیم به چهره ایشان خیره بود و اشک می ریخت.

سال ها گذشت. مصلای شهرستان ساری، میزبان مقام معظم رهبری بود. مردم برای دیدار مستقیم با ایشان در صف ایستاده بودند. حاج رحیم هم خودش را رساند. آن قدر ایستاد تا بالاخره نوبتش شد. حالا دیگر می دانست در همان چند لحظه ای که نگاهش به نگاه مقتدایش دوخته می شود، چه حالی خواهد داشت و چه باید بگوید. دست آقا را بوسید و گفت: من از شما تقاضایی ندارم. نیامده ام مشکلاتم را برای شما بگویم و کمک بخواهم؛ اما فقط یک خواهش دارم. برای عاقبت به خیری من دعا کنید.

آقا لبخندی زیبا و پر محبت به چهره داشت. فرمود: انشاءالله عاقبت به خیر می شوی. حاج رحیم تشکر کرد. خواست خداحافظی کند که آقا دوباره فرمود: انشاءالله عاقبت به خیر می شوی.

آرامش حاج رحیم دیدنی بود. انگار به آرزوی دیرینه اش نزدیک می شد. می دانست دعای آقا در حق او مستجاب می شود. صبر کرد. در راه حق باقی ماند تا سال ها بعد در کربلای خان طومان، عاقبت به خیر شد

  • سیدحمید مشتاقی نیا

و اما زینب!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۸، ۰۸:۳۰ ب.ظ

 

این زبان که خدا در اختیارمان قرار داده رسانه ای مفت و مجانی است که می تواند دنیایی را زیر و رو کند.

مبدع جنگ نرم، زینب سلام الله علیها بود. واقعه کربلا آنگونه رقم خورد که اکثریتی توانست به ناحق، حق معدود یاوران حقیقت را زیر سمّ ستوران ستم، پایمال کند. همین اکثریت می توانست ندای حق را نیز در گلو خفه ساخته و با وارونه نمایی حقیقت، نگذارد پیام عدل و وارستگی از بیابان های تفتیده کربلا آنطرف تر برود؛چه برسد که گوش تاریخ را نوازش کند و بشود مبدأ صدها شورش و انقلاب و قیام مستضعفان و آزادی خواهان عالم و خواب اربابان ظلم و زیاده خواهی را در سراسر تاریخ و در همه نسل ها آشفته سازد.

برتری جبهه اسلام در جنگ نرم، مرهون رشادت و منطق برّان زینب سلام الله بود.

زینبی که به اقتضای طبع لطیف زنانه می توانست و حق داشت که بنشیند و در عزای فرزندان و برادران و بستگان و همراهانش و در غم مهجوری و غربت اسارت، ساعت ها بگرید و ناله کند، پشت پا زد به همه حقوق و امیال شخصی و شد مصداق ان تقوموا لله مثنی و فرادی، قیام کرد و ایستاد و سخن گفت. حرف زد و حقیقت را بر مدار ادع الی سبیل ربّک بالحکمة، برملا ساخت و باطل را و اهل باطل را با همان رسانه مجانی خدا دادی، رسوا نمود؛ تا آن جا که از دارالعماره کوفه تا خرابه های شام و کاخ سیاه یزید، همه را مدهوش منطق و حکمت جبهه حق نمود و طالمان و غاصبان را به کنج رسوایی و حقارت کشاند و تاریخ را ساخت؛ آن گونه که بعد از قرن ها، حسینی بودن یعنی مردانگی و عشق و آزادگی، حتی اگر مسلمان نباشی و یزیدی بودن یعنی ظلم و تحریف و خودپسندی و زیاده طلبی، حتی اگر نقاب دین بر چهره داشته باشی.

زینب، قهرمان تبدیل تهدید به فرصت است. زینب مبیّن مرز شرافت و رذالت است. حریم حرمش نیز امروز مرز دو جبهه جهانی نور و ظلمت قرار گرفت و به برکت بصیرت و حکمت زینبی، روح عاشورایی متکثّر در حسینیان آخرالزمان، انتقام خون سرخ کربلاییان تاریخ را از وارثان قابیل و حمّالة الحطب های ابوجهل زمانه بازستاند.

امشب شب وفات شهادت گونه شیردختر حیدر کرار، زینب کبرا سلام الله علیهاست. شادی دل نازنین زینب و به نیّت شفای بیماران جهان اسلام، زیارت عاشورای اباعبدالله را امشب ذکر لب و عطر جان خویش سازیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آبروی اهل بیت را نبریم!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۸، ۰۵:۴۰ ق.ظ

گفته اند هر شهیدی را که از میدان می آوردند، زینب سلام الله علیها پیشاپیش جماعت حرکت می کرد تا حسین بداند شریکی برای غمهایش و مرهمی بر زخم غربتش دارد.

زینب بود که دوید و پیکر شش ماهه برادر را از دستش گرفت و به گوشه ای برد، مبادا که حسین با بدن غرق به خون علی اصغر، چشم در چشم رباب، اشک شرمندگی بریزد.

یک جا بود که از میدان شهید آوردند؛ اما زینب از خیمه تکان نخورد و بیرون نیامد. آنگاه که پیکر دو فرزند شهیدش محمد و عون را به دوش می کشیدند، زینب خود را نشان نداد مبادا که حسین از نگاه او ، خجالت بکشد.

پای مان را جای پای شهدا اگر می گذاریم و دم از حسین و یازانش می زنیم، خدا کند مراقب باشیم رفتار و گفتارمان باعث خجالت اباعبدالله نشود. "کونوا لنا زینا ..." صورتمان شبیه شهدا بشود، سخت نیست؛ مرد آن است که سیرتش رنگ و بوی شهدا را داشته و رفتارش دیگران را به یاد خدا و دوستان خدا بیندازد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خدای حسین را شکر!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۰۰ ق.ظ


"حمد و سپاس پروردگار هر دو عالم و سجده شکر به درگاهش که مدیون حسین بن علی (ع) هستم و تمام زندگیم را از از او دارم چون خواست تا این گونه او را زیارت کنم، همانند خوابی که دیدم که امام حسین(ع) از ضریح بیرون آمد و گفت تو هم مال این دنیا نیستی و در آخر هم من روسیاه را خرید پس گریه و زاری معنا ندارد چون به وصال عشقم رسیدم."

اول تیر، سالگرد شهادت مدافع حرم عشق، علی امرایی ست که بدنش مثل علی اکبر حسین، ارباً اربا شد؛ شادی روحش صلوات.


  • سیدحمید مشتاقی نیا

کبوترانه

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۸، ۰۸:۲۱ ب.ظ


محمدحسین مومنی حکم کبوتر را دارد برای آنان که دل در گروی حرم دارند. تشییع پیکر پاکش زیر آفتاب تیز قم و گرمای چهل و دو درجه این شهر، بی درنگ ذکر حسین را بر لب های تشنه و دلهای آتش گرفته فراق، جاری ساخت.

امروز روز شهادت سیدالشهدای احد بود. وقتی خواهر حمزه خواست با پیکر برادر وداع کند، پیامبر دستور داد پارچه ای بیاورند و بیندازند روی پیکر پاره پاره حمزه، پاهای او از آن پوشش بیرون ماند، عده ای خاشاک آوردند و رویش ریختند تا بدن برادر از چشم خواهر داغدیده محفوظ بماند.

سیدالشهدای کربلا اما ... بدنش پوشیده بود از سنگ و شمشیر و نیزه های شکسته. خواهر آمد و با دست هایش آنها را کنار زد. خواست صورت برادر را ببوسد اما ... کسی به زینب تسلیت نگفت که هیچ ...

آنهایی که پیکر محمدحسین مومنی را تفحص کردند می گفتند با لب تشنه و با ذکر توسل، به این پیکر مطهر دست پیدا کردیم. محمدحسین، سرباز امام عصر بود و نغمه انتظار را به آهنگ وصال گره زد. او اذن شهادت را در همین قم در تشییع پیکر شهدای مدافع حرم از ارباب بی کفنش گرفته بود.

امروز قم، حرم بانوی آفتاب، زینب غریب نماند. دلدادگان شهادت در استقبال کبوتر حرم عشق، سنگ تمام گذاشتند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

جبل الصبر!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۸، ۰۵:۲۲ ب.ظ

زینب اگر می نشست و گریه می کرد، جای شماتت نبود.

مرد هستیم مثلا! و حادثه ای غمبار را که به چشم خود می بینیم حتی اگر حادثه دیده را نشناسیم، قلبمان به درد می آید، حالمان گرفته می شود و دل و دماغمان از بین می رود. این اقتضای سرشت انسانی است.

زینب، یک زن است. داغ دو فرزند را در یک روز دید. داغ برادرانش را دید آنهم به فجیع ترین نوع مصیبت. داغ یاران و همراهان، درد غربت و تشنگی و اسیری و آوارگی و ... اگر می نشست و فقط می گریست، هیچ جای ملامت نبود. مویه کرد و آه کشید و پریشان؛ اما توقف نکرد.

زینب یک زن است؛ اما دختر علی است، یک زن حیدری است.

ایستاد و خم نشد و زبان گشود و سخن گفت و فریاد زد.

زبان یک رسانه است که رایگان و بی منت در اختیار بندگان خدا قرار گرفته است. زینب قدر رسانه و معجزه آن را می دانست و یک تنه با یک رسانه در مقابل هزاران رسانه دیگر که در اختیار دشمن بود، قد علم کرد. او می دانست صداقت و استدلال، هیمنه پوچ تبلیغات دشمن را بر باد خواهد داد که داد.

عاشورا بعد از خطبه های زینب، عاشورا شد و ماند و محور تاریخ قرار گرفت. زینب اگر می گریست جای شماتت نبود؛ اما او تکه ای ای از جورچین میدان نبرد با باطل بود. راه حق گاه از میدان رزم می گذرد و گاه از عرصه قلم و بیان. زینب، زن بود و حماسه آفرید؛ زن اگر زینب باشد صحنه جهاد فی سبیل الله و جبهه تقابل با پلیدی ها جا برای سربازی در طریقت حق، بسیار دارد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مثل زینب! (پیشواز راهیان نور 4)

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۷، ۰۶:۱۱ ب.ظ

تا ساعاتی دیگر انشاءالله به میهمانی شهدا می روم.

به یاد محمد بلباسی و محمد امین کریمیان و محمدتقی سالخورده و محمدحسین محمدخانی و مجید قربانخانی و عبدالصالح زارع و علی خلیلی و ابراهیم خلیلی و احمد مکیان و محمدحسن دهقانی و همه بر و بچه های با صفایی که همین سالها، لا به لای زائران، از راهیان نور به معراج بندگی رسیدند و رخت وصال بر تن نمودند؛

به یاد محسن رضایی و شهدای بسیجی منا که از حرمان رفقای شهیدشان نفس نفس می زدند و در محراب نور، نماز عشق را به سیدالشهدا اقتدا نمودند؛

به یاد مادران آسمانی شهدا که به ام البنین تأسی جسته و عزیزترین داشته دنیایی شان را به آستان فاطمه زهرا تقدیم نمودند؛

دوباره پای در مسیر دلدادگی نهاده و زمزمه جاماندگی را رایحه دل خفته خویش خواهم ساخت، ان شاءالله.

گفته اند هر شهیدی را که از میدان می آوردند، زینب سلام الله علیها پیشاپیش جماعت حرکت می کرد تا حسین بداند شریکی برای غمهایش و مرهمی بر زخم غربتش دارد.

زینب بود که دوید و پیکر شش ماهه برادر را از دستش گرفت و به گوشه ای برد، مبادا که حسین با بدن غرق به خون علی اصغر، چشم در چشم رباب، اشک شرمندگی بریزد.

یک جا بود که از میدان شهید آوردند؛ اما زینب از خیمه تکان نخورد و بیرون نیامد. آنگاه که پیکر دو فرزند شهیدش محمد و عون را به دوش می کشیدند، زینب خود را نشان نداد مبادا که حسین از نگاه او ، خجالت بکشد.

پای مان را جای پای شهدا اگر می گذاریم و دم از حسین و یازانش می زنیم، خدا کند مراقب باشیم رفتار و گفتارمان باعث خجالت اباعبدالله نشود. "کونوا لنا زینا ..." صورتمان شبیه شهدا بشود، سخت نیست؛ مرد آن است که سیرتش رنگ و بوی شهدا را داشته و رفتارش دیگران را به یاد خدا و دوستان خدا بیندازد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قسم جلاله حضرت زینب را باور کنید!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۹ آبان ۱۳۹۷، ۰۸:۳۷ ق.ظ

وقتی از ما بپرسند که از خطبه های دشمن شکن و افشاگرانه و تبیین گر حضرت زینب سلام الله علیها چه می دانید به نخستین عبارتی که اشاره می کنیم جمله معروف ما رأیت الا جمیلا ست که البته مبنای اعتقادی موحدان و مومنان حقیقی است که هر چه از دوست رسد نیکوست و رضای خدا، رضای بندگان شایسته اوست.

اما حضرت زینب جملات تاریخی دیگری هم دارد که بعد از گذشت سال ها و قرن ها همچنان زنده و جاری است.

یزید و یزیدیان تاریخ از امویان و بنی العباس گرفته تا صدام و وهابیت و صهیونیسم و روشنفکرنماهای خودباخته و غربزده و ... همواره تلاش داشته و دارند تا راه اهل بیت را از بین برده و با استفاده از روش های مختلف مانند تحقیر، قتل، تخریب قبور، ایجاد شبهه، توهین و ... این چراغ ایزدی را خاموش سازند، ولی تا کنون راه به جایی نبرده اند.

در بین مردم عراق معروف است حسین کامل، داماد صدام که فرماندهی خون آشام در ارتش بعث بود، هنگام قتل عام قیام شیعیان در کربلا، گنبد اباعبدالله را به گلوله بست. بعد بالای نفربر ایستاد و فاتحانه فریاد برآورد: تو هم حسینی و من هم حسین، بجنگ تا پیروز این میدان مشخص شود!

حسین کامل مدتی بعد مبغوض صدام واقع شد و به دستور او به قتل رسید؛ اما یاد اباعبدالله هر روز بیشتر از گذشته در دل ها زنده گردید که راهپیمایی بزرگ و جهانی اربعین، جلوه ای از آن به شمار می آید. شاید امروز هیچ کس سری هم به قبر حسین کامل نزند، چونان اسلاف فراموش شده اش و همچون یزید که امروز کسی از قبر او اطلاع دقیقی ندارد.

حضرت زینب، عقیله بنی هاشم و علمدار روایتگری نهضت حسینی در خطابه اش که در دربار شام و رو به یزید بیان داشت، قسم یاد کرد که راه حق و مرام عترت رسول الله، فراموش ناشدنی است. این جمله تاریخی دختر حیدر کرار را هم خوب به خاطر بسپارید:

"فوالله لا تَمحُوَنَّ ذکرَنا و لا تُمیتُ وحیَنا"1

به خدا قسم نمی توانی یاد ما را از ذهنها محو کنی و چراغ الهام بخش کلاممان را بمیرانی.

دشمنان دین برای زدودن یاد حسین علیه السلام و از بین بردن اندیشه آزادگی عاشوراییان راه به جایی نخواهند برد و رهپویان جبهه حق بدانند که در عرصه تقابل با باطل، پیروز بوده و شهادت و اسارت و مرارت هایشان نجات بخش نسل های آینده خواهد بود.

1- لهوف سید ابن طاووس، ص227

  • سیدحمید مشتاقی نیا