جبل الصبر!
زینب اگر می نشست و گریه می کرد، جای شماتت نبود.
مرد هستیم مثلا! و حادثه ای غمبار را که به چشم خود می بینیم حتی اگر حادثه دیده را نشناسیم، قلبمان به درد می آید، حالمان گرفته می شود و دل و دماغمان از بین می رود. این اقتضای سرشت انسانی است.
زینب، یک زن است. داغ دو فرزند را در یک روز دید. داغ برادرانش را دید آنهم به فجیع ترین نوع مصیبت. داغ یاران و همراهان، درد غربت و تشنگی و اسیری و آوارگی و ... اگر می نشست و فقط می گریست، هیچ جای ملامت نبود. مویه کرد و آه کشید و پریشان؛ اما توقف نکرد.
زینب یک زن است؛ اما دختر علی است، یک زن حیدری است.
ایستاد و خم نشد و زبان گشود و سخن گفت و فریاد زد.
زبان یک رسانه است که رایگان و بی منت در اختیار بندگان خدا قرار گرفته است. زینب قدر رسانه و معجزه آن را می دانست و یک تنه با یک رسانه در مقابل هزاران رسانه دیگر که در اختیار دشمن بود، قد علم کرد. او می دانست صداقت و استدلال، هیمنه پوچ تبلیغات دشمن را بر باد خواهد داد که داد.
عاشورا بعد از خطبه های زینب، عاشورا شد و ماند و محور تاریخ قرار گرفت. زینب اگر می گریست جای شماتت نبود؛ اما او تکه ای ای از جورچین میدان نبرد با باطل بود. راه حق گاه از میدان رزم می گذرد و گاه از عرصه قلم و بیان. زینب، زن بود و حماسه آفرید؛ زن اگر زینب باشد صحنه جهاد فی سبیل الله و جبهه تقابل با پلیدی ها جا برای سربازی در طریقت حق، بسیار دارد.