اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۱۶۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حجاب» ثبت شده است

استوری آزیتا موگویی

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۳، ۰۸:۰۹ ب.ظ

استوری آزیتا موگویی کارگردان و تهیه کننده

 

photo_2025-01-07_20-06-23_w78h.jpg

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نظام منهای اسلام که مشروعیت ندارد

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۷ دی ۱۴۰۳، ۰۶:۰۱ ب.ظ

از حجاب عقب نشینی می کنیم که نظام بماند

از جنگ با اسرائیل عقب نشینی می کنیم که نظام بماند

از برخورد با رانتخورها و دانه درشتهای فساد اقتصادی اجتناب می ورزیم تا نظام ضربه نخورد

در مقابل فتنه انگیزی عبدالحمید سکوت می کنیم که نظام حفظ بماند

به عناصر خودباخته و غربگرا پست و مقام میدهیم که نظام باقی بماند

 قانون گریزی مسئولین را نادیده میگیریم که نظام لطمه نبیند

در شبکه خانگی و فضای مجازی و سینما و... به تهاجم فرهنگی دشمن میدان می دهیم تا نظام در خطر نیفتد

و...

غافل از آنکه آنچه حفظش از اوجب واجبات است "نظام اسلامی" است. نه اینکه اسلامش را بیندازیم تا نظام بماند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مسخره بازی بود؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۳ دی ۱۴۰۳، ۰۸:۳۳ ق.ظ

photo_2024-12-23_08-28-25_wwin.jpg

 

به نظر من که سر کاری است. یک خانم با حجابی معمولی و متمایل به تبرّج به عنوان طلبه که چه عرض کنم در سطح مجتهد و مرجع و علامه در فضای مجازی معرفی شود. این کانال بسته شد ولی واقعا باید مراقب این نوع مسخره بازی ها بود. هر چیزی را به هجو و بازی نگیرند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

رژه روی اعصاب ملت

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۲ آذر ۱۴۰۳، ۰۱:۰۵ ب.ظ

‫تا وقتی از سوراخ کردن این کشتی خشنودید مقصد ترکستان است‬‎

 

چهار پنج روز است که یک الی دو ساعت برق ما را قطع میکنند. اعلام قبلی هم نمیکنند که طرف دستش در حنا بماند. جالب است امروز ادارات قم هم تعطیل هستند و طبعا مصرف برق از روزهای معمول کمتر است. دولت اصرار دارد داد مردم را در بیاورد. در حالی که مدعی اند طرح عفاف و حجاب را برای پیشگیری از نارضایتی اقلیت هنجارشکن نباید اجرا کرد میلیونها ایرانی را با قطع برق و گرانی کالا و خدمات عمومی و بی اعتنایی به مشکلات و ... به نارضایتی و فریاد می کشانند. از پزشکیان که خودش میداند نمی فهمد و شایسته این منصب نیست توقعی نمی رود اما شش فقیه و شش حقوقدان نخبه شورای نگهبان باید جواب خدا را بدهند چرا گاه بهترین بچه های این مملکت را در این سالها رد صلاحیت کرده اند اما بعضا کسانی که در حد عضویت شورای شهر هم نیستند را به عنوان رجل سیاسی مدیر و مدبر تأیید نموده اند. هزاران شهید در این سالها تقدیم اسلام و انقلاب نشد که مملکت بیفتد دست عده ای متهم امنیتی و غربزده و دوتابعیتی که با شعار نمیشود و نمیتوانیم و نمیگذارند در حال فرصت سوزی بوده و انگیزه ای برای پیشبرد اهداف انقلاب نداشته و درصدد ناراضی تراشی برای ایجاد فاصله بین نظام و پشتوانه اصلی آن یعنی مستضعفان و مومنان هستند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اتمام حجت

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۰ آذر ۱۴۰۳، ۰۶:۱۶ ب.ظ

مخوف ترین تحلیل و تصویری که در خصوص اوضاع سوریه ذهن مرا آزار میدهد اطاعت ناپذیری و فرمان گریزی نیرهای مسلح این کشور از فرماندهی کل قواست. 

از قول اسد و نیز مسئولان ایرانی و دیگر همپیانان جبهه مقاومت گفته می شود که تصور نمی شد نیروهای ارتش اسد در این حد ضعیف و منفعل عمل نموده و با نهایت سرعت بدون مقاومت از مواضع خود عقب نشینی کنند.

در رصد و تحلیل این وضعیت، ورای مسائل مادی و درآمدی، گفته می شود غلبه تبلیغی و رسانه ای مهاجمین، مدافعین را به این باور رساند که یارای ایستادگی ندارند.

این یعنی همان اشتباه محاسباتی که خواسته اصلی دشمن در جنگ رسانه ای برای تغییر رویکردهای حاکمیتی در کشورهای هدف است.

قطعا فضای مجازی در این خصوص نقشی اساسی و کلیدی دارد. فضای یله ای که در کشور ما هم بسیاری از اقشار مردم را به ورطه خودتحقیری سوق داد و سبک زندگی فردی و اجتماعی را از فرهنگ غنی ملی و دینی دور ساخت و بسیاری از مسئولان را به واهمه و انفعال در عمل به تکالیف دینی و قانونی شان واداشت.

این دغدغه و تصویر تلخ، ذهن مرا آزار می دهد.

تا سالهای سال خیلی از تحلیل گران رسمی و حقوق بگیر و کلیشه ای همواره با کسانی که معتقد بودند امام به پذیرش قطعنامه 598 راضی نبود و با اصرار مسئولان به امضای آن تن داد و از این رو تعبیر جام زهر را به کار برد و تا آخر عمر دیگر پشت تریبون نرفت و... به مخالفت و تکذیب و تخریب بر می خاستند.

آقا گفت اگر غلطی از آنها سر بزند حیفا و تل آویو را با خاک یکسان میکنیم. آقا گفت انتقام سخت و پشیمان کننده و ایجاد تغییر در محاسبات دشمن و... اصلاً آقا گفت عدالت در آموزش، مقابله با شبیخون فرهنگی، سامان دهی فضای مجازی، گسترش عدالت اجتماعی و رفع تبعیض، مقابله با شکاف طبقاتی، برخورد با حقوقهای نجومی، تقویت سبک زندگی ایرانی و اسلامی، برخورد با دانه درشتهای مفاسد اقتصادی، اصلاح نظام بانکی، حمایت از تولید ملی، استقلال صنعتی و کشاورزی، اصلاح صنعت خودروسازی و.... از حجاب تا تقابل با رژیم غاصب، احساس می شود در اطاعت از امر ولیّ کم گذاشته ایم.

احساس میشود مسئولین تحت تأثیر جوّ روانی جریان نفوذ و وادادگی، محاسبات دیگری دارند که میتواند بسیار نگران کننده باشد. بچه های بسیجی باید هوشیاری خودشان را حفظ کنند، خودشان را مسئول حفظ انقلاب بدانند و جز به اندیشه و امر رهبری به ستاره و میز و فیش حقوقی و جایگاه و اسم و رسم کسی دلخوش و امیدوار و معطل نمانند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

قانون علیه قانون

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۹ آذر ۱۴۰۳، ۰۷:۱۳ ب.ظ

 

یک نفر نیست از شورای امنیت بپرسد جریمه کشف حجاب مخالف امنیت کشور است؛ اما این سیل گرانی و انفجار قیمتها و له شدن کمر مستضعفان مخالف امنیت عمومی نیست؟ شما که دستتان توی کار است جلوی این را هم بگیرید خب. انقلاب دقیقا مدیون چه اقشاری است و مدیریت کشور باید در خدمت کدام تفکر باشد؟

درست به همین دلیل است که دیگر نمیتوان مجلس را در رأس امور دانست. اگر قرار باشد مصوبات اقتصادی سران قوا، مصوبات شورای امنیت، مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، مصوبات ستاد کل نیروهای مسلح و... بالاتر از مصوبات مجلس باشد این همه پول بیت المال برای برگزاری انتخابات و جلسات پر هزینه مجلس چرا باید صرف شود؟

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مرگ و تب

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۹ آذر ۱۴۰۳، ۰۷:۱۸ ق.ظ

ببینید: برهنگی و بی حجابی عجیب در مناطق گردشگری دزفول - رادار اقتصاد

 

طرح جدید مقابله با بی حجابی در وهله نخست آنقدر پر اشکال بود که داد همه دلسوزان جامعه را در آورد. به گونه ای نوشته شده بود که حتی اگر یک زن کاملا عریان هم در انظار عموم ظاهر می شد در نهایت باید مبلغی پول به دولت می پرداخت و ...

با بالا گرفتن اعتراضها طرح دوم رونمایی شد که به نظر می رسد از قبل آماده بود و صرفا از باب به مرگ گرفتن و به تب راضی شدن برای کنترل احساسات و مطالبات اقشار مذهبی به این روال عرضه شد.

متدینین معتقد بودند از اساس نیازی به ارائه طرح جدید نیست و با همان قانون قبلی هم میتوان جلوی بی بند و باری را گرفت. حتی رییس قوه قضاییه هم چندبار به این موضوع اشاره کرد؛ اما مجلس و دولت راه دیگری در پیش گرفته بودند.

لایحه دوم مقابله با بی حجابی آنقدر در مجلس معطل ماند و این دست و آن دست شد که وضع بی حجابی در جامعه در سایه تعلل و سردرگمی نهادهای انتظامی و قضایی از برداشتن روسری به عریانی نیم تنه بعضی زنان هنجارشکن کشیده شد.

قشر متدین جامعه دیگر از مطالبه اصلی خود دست برداشته و به رغم معایب و کاستی هایی که طرح جدید داراست به اجرای همین حد هم قانع شدند. از جمله نگرانی های اجرای این طرح، کمرنگ سازی نقش مأموران انتظامی در برخورد مستقیم با بی حجابی، تجویز اباحه گری در نقاط کور و فاقد دوربین، ایجاد رانت برای صاحبان نفوذ در دستگاههای ذی ربط برای محو تصاویر ثبت شده از تخلف بی حجابی بستگان -چنانکه در مورد تخلفات رانندگی نیز شاهد هستیم- و ... را میتوان نام برد.

اما با سکوت و عقب نشینی متدینین و اقناع از سر ناچاری به اجرای همین قانون نیم بند، حالا شاهد طلبکار شدن حامیان کشف حجاب در مخالفت با این قانون و تهاجم رسانه ای شدید آنها در حمایت از لاابالی گری و رواج برهنگی هستیم.

سکه سیاه کشف حجاب و تضعیف غیرت اجتماعی دو رو داشت. یک روی آن مانور بی حجابی و تقابل با قانون در سطح جامعه و رسانه ها بود، روی دیگر آن معطلی و فرصت سوزی دوستان خودی در نقاب طرح نویسی و قانونگذاری جدید بود که منجر به عادی سازی فساد اجتماعی گردید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

از مشهد تا ژوهانسبورگ

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۵ آذر ۱۴۰۳، ۰۵:۱۰ ب.ظ

قیمت و خرید کتاب از مشهد تا ژوهانسبورگ اثر حسین قرایی انتشارات شهید کاظمی

 

کلا کتابهای تاریخ شفاهی را دوست دارم و با دقت و سریع میخوانم حتی اگر مربوط به ایران و انقلاب و اسلام و دفاع مقدس نباشد. کتاب از مشهد تا ژوهانسبورگ، زمانه و زندگی سیدعبدالله حسینی روحانی هنرمند و شاعر خوب مشهدی که در کشورهای آفریقایی به ترویج اسلام پرداخت با مصاحبه حسین قرایی را خواندم. خیلی لذت بردم و نکات جالبی را فهمیدم که برایم شیرین و راهگشا بود. امیدوارم عمر همه مبلغان دین همینقدر پربرکت باشد. خواندن این کتاب را به همه دوستان توصیه میکنم. اولش خواستم یک گله از برادر مصاحبه کننده داشته باشم که چرا درباره ماجرای سفر به افغانستان و علت مهاجرت به آفریقا سوالی نپرسید؛ اما در انتهای کتاب که یادداشتی از حجت الاسلام حسینی در خصوص دیدارش با سید حسن نصرالله را خواندم با توجه به شرایط این روزهای جنگ لبنان و غزه به ذهنم آمد یادآوری کنم دوستان روحانی یا غیر روحانی همواره باید دقت داشته باشند که خیلی از مسائل و حقایق عالم تا در پرده سرّ و ناگشوده هستند با ارزش و تأثیرگذارند. عین خواب که نباید هر جایی گفت و تعبیر جست درباره اسرار مگوی وادی معرفت هم نباید در علن زبان گشود و حقایق را لو داد و ارزشش را زدود، بماند که غیر ما دشمن هم میبیند. دشمنی که از سحر و ماوراء ولو به طریقت شیطان بی نصیب نیست.

بگذریم.

واقعاً کتاب خوبی بود. فارغ از بعضی اختلاف نظرها با این روحانی بزرگوار و خدوم به خصوص در مسأله حجاب و نیز انتخابات، انصافاً از مطالعه اثر بهره بودم و حرفهایی نو آموختم. دلم میخواهد یکبار خودم مصاحبه مفصل تری با سیدعبدالله حسینی داشته باشم؛ اللهم ارزقنی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

موریانه ها

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۶ آبان ۱۴۰۳، ۰۴:۴۳ ب.ظ

فتنه کشف حجاب و تثبیت بی عفتی، دو بال داشت. یکی اش اغتشاش و آشوب و حرمت شکنی علنی بود که توسط اوباش و فواحش خیابانی صورت گرفت. بال دیگرش تصمیم عجیب و غیرضروری مجلس برای ارائه قانون حجاب بود که چند سال گذشت و هنوز به مرحله اجرا نرسید و مردم و مسئولان قضایی و انتظامی را در حیرت و ابهام نگاه داشت تا کشف حجاب به پدیده ای عادی تبدیل شده و مراحل دیگر فتنه فحشا پی گرفته شود. هیچ کس نگفت از اول انقلاب با چه قانونی مقابل رواج بی حجابی گرفته شد؟ با همان قانون ادامه می دادید تا امروز کار به خنثی سازی غیرت مومنین و عادی نمایی پوشش نیمه عریان بعضی بانوان هرز کشیده نشود. البته می دانید که آخر و عاقبت این شیب شیطانی به کجا ختم خواهد شد. مساله حتی فراتر از عریانی مطلق و اختلاط جنسی و... تا فروپاشی نهاد خانواده و بی هویت سازی جامعه دینی و استثمار ملت به نفع اجانب ادامه خواهد داشت. کاش مسئولان سطوح بالا به جای آنکه میز خود را مساوی با نظام بدانند اندیشه اسلام و انقلاب را ماهیت نظام دانسته و تخطی از آن را خط قرمز خود تلقی می نمودند. ترکیب واژگانی "نظام اسلامی" معنا و پیام واحدی دارد. اسلام منهای نظام و نظام منهای اسلام، هر دو بی ثمر و زوال پذیر است.

در اقتصاد در فرهنگ در سبک زندگی در بانکداری در صنعت در سیاست در عزل و نصبها در گسترش عدالت اجتماعی و رفع تبعیض اگر برنامه ای برای تطبیق جامعه با دین نداشته باشیم داعیه تشکیل نظام دینی صرفا لقلقه زبان شمرده خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

میز قرمز

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ۰۱:۰۳ ب.ظ

اصفهان تور - خط قرمز

 

در اثنای اغتشاشات 1401 و فتنه کشف حجاب، سلسله مقالاتی را در فضای مجازی منتشر کردم از نگاه عدالتخواهانه که ضمن رفع شبهات پیرامون فتنه و دفاع از آرمانهای اسلام و انقلاب به انتقاد از کم کاری و بی خیالی بعضی مسئولان به خصوص در حیطه فرهنگی و امنیتی پرداختم.

این مقالات در فضای مجازی بارها منتشر شد و مورد استقبال خوانندگان لااقل در شبکه ایتا قرار گرفت. به پیشنهاد یکی از دوستان ناشر قرار شد مجموعه آن جهت ثبت در تاریخ در قالب کتاب منتشر شود. اسمش را هم بر اساس یکی از همان یادداشتها انتخاب کردم : مکتب علی، کشتی تایتانیک نیست!

ممیزی ارشاد بدجوری یقه کار را گرفت و از اسم کتاب تا عبارتهایی مثل این که بعضی ائمه جمعه شهرت طلب هستند، بعضی مأموران انتظامی درست به وظیفه شان عمل نمی کنند را گفتند که باید اصلاح کنی. اصلاح کردم و فرستادم. دوباره گیر دادند که اصلا صفحاتی که چنین مضامینی در آن قرار گرفته باید به طور کل حذف شود! به عبارت دقیق تر، کار دیگر قابلیت چاپ ندارد.

عجیب است. روزنامه هم میهن به طور رسمی به زدن مبانی حجاب و مقاومت و... می پردازد، کاریکاتور پیامبر الهی را می کشد و هم چنان با مجوز ارشاد به فعالیت خود ادامه می دهد، در عرصه کتاب شاهد نشر آثاری هستیم که مبانی انقلاب و نظام را زیر سوال می برند. یکی اش کتاب سید بغداد که توسط آستان قدس منتشر شده و در حال تقویت باور حجتیه است، در سینما که الی ماشالله از گشت 3 تا دسته دختران و ... شاهد اعطای مجوز به فیلمهایی هستیم که نیروهای حزب اللهی را به سخره گرفته و از بی حجابی تا سگ بازی را ترویج می نمایند.

این سیاست دوگانه از کجا نشأت می گیرد؟

در فضای یله و رهای مجازی بارها شاهد بودیم عده ای آزادانه به هجو و تمسخر ارزشها مشغولند اما کسی با آنها کاری ندارد، به محض آنکه یک بسیجی در کانالی کم تعداد به یک مسئول خرده می گیرد صفحه اش بسته شده و راهی دادگاه می شود.

حقیقت آن است که صاحبان قدرت حاضرند سر ارزش ها و انقلاب و احکام دین کوتاه آمده و ژست روشنفکری و آزادی بیان بگیرند؛ اما میز و صندلی خود را خط قرمز دانسته و اگر احساس کنند قدرتشان به خطر افتاده، رگ گردنی شده و دست به شمشیر می شوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اسلام را یک زن سر پا نگه داشت

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۷ آبان ۱۴۰۳، ۰۵:۱۳ ب.ظ

پوستر السلام علیک یا زینب کبری سلام الله علیها - موسسه تحقیقات و نشر معارف  اهل‌البیت علیهم‌السلام

 

میلاد حضرت زینب، روز پرستار که هست به احترام زحمات و ایثارگری پرستارانی که خیلی هایشان فرشته های روی زمینند؛ اما پرستار بودن اگر مراقبت از جسم و جان اسیران کربلا و مرهم نهادن بر دل داغدار طفلان وادی عطش تعبیر شود تنها یکی از وجوه شخصیت و نقش تاریخی شیر دختر علی است. امروز را علاوه بر روز پرستار اگر روز زن، روز خبرنگار، روز تبلیغ، جهاد تبیین، درایت و رهبری، عزت و ایستادگی، حجاب و عفت، منطق و معنویت و مقاومت، روز مبارزه و حق طلبی و خستگی ناپذیری ... هم نامگذاری کنند رواست.

هر کس در هر جای عالم با هر دین و مسلکی که از قیام حسین و نهضت عاشورا و حماسه کربلا درسی آموخت و الگویی گرفت و حرکتی ایجاد کرد مرهون قیام زینب سلام الله علیهاست. هاجر و ساره و آسیه و مریم، خدیجه بزرگوار، صدیقه طاهره سلام الله علیها هر یک بانویی تأثیرگذار و تاریخ ساز بوده اند. زینب اما به یکباره خلاصه عظمت همه بانوان بزرگ بهشتی را به نمایش گذاشت. زینب یک تنه بار رسالت همه انبیا را به سر منزل مقصود رساند. پیام کربلا بی زینب مانده و مرده بود. پیامی که عصاره فضائل نبوت و امامت و مکتب وحی بود با صبر و منطق و اخلاص و ایثار و شجاعت زینب در گوش تاریخ طنین انداز شد. پرستار را اگر اینگونه معنا کنیم به جاست که زینب، معارف و احکام و آرمان دین را تیمار نمود و تن مجروح آیین حق را شفا و جانی دوباره بخشید و بیرق شرافت و انسانیت و آزادی و ظلم ستیزی را تا ابد برافراشته نگاه داشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کیک لجن آنها!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۱۶ آبان ۱۴۰۳، ۰۳:۲۶ ب.ظ

چرا 'کیک محبوب من' فیلم بدی است؟ | پایگاه خبری تحلیلی انصاف نیوز

 

"کیک محبوب من" مبتذل ترین فیلم رسمی بعد از انقلاب است که در سایه خواب آلودگی نهادهای نظارتی تولید گردیده و دست به دست می چرخد. من نسخه کامل و بدون سانسور فیلم را دیدم و اصلا نمیتوانم تصور کنم مگر این فیلم قابل سانسور هم هست؟ اگر قرار است مسئولان فرهنگی و نهادهای نظارتی جمهوری اسلامی که در مقابل منتقدین انقلابی و تهدید میز و منصب خود همواره نا شکیب و ترش رو و سخت گیر بوده اند اینطور در ازای ترویج ولنگاری در قلب ایران اسلامی بی تفاوت باشند اساسا فیلتر شبکه های اجتماعی بیگانه چه معنایی میدهد؟

کیک محبوب من صرفا یک فیلم ضد انقلابی و مخالف نظام نیست. مبنای این فیلم ضدیت با اسلام و ایران عزیز است. ترویج مشروب خواری و آموزش نحوه تولید خانگی آن، تشویق مخاطب به تقابل مستقیم با مأموران انتظامی، برهنگی سر و بدن، نقض حریم جنسیتی، تقبیح نماز و حجاب و مذهب، ترویج اباحه گری و ارتباط جنسی با نامحرم و... یک طرف ماجراست. زیر سوال بردن دفاع مقدس از زیان یک ارتشی بازنشسته لاقید که بعد از یکسال حضور اجباری در جبهه فهمید جنگ یک کار بیهوده است! و روتوش و تدلیس رژیم طاغوت با یادآوری خوشی های حیوانی و جنسی آن دوران، بی اعتنا به وطن فروشی پهلوی در واقع حرکتی رسمی و سیاسی بر ضد کیان اسلام و ایران است.

برای مسئولان کشور باید تأسف خورد اگر هنوز نفهمیده اند هدف از ترویج بی حجابی، اختلاط و روابط جنسی آزاد و عرق خوری و نفی احکام دین و پشت پا زدن به مبانی ارزشی و هویتی ایران و اسلام است. این فیلم یک شمّه از خباثت مخالفین حجاب را برملا می سازد که اساس حرکتشان تخدیر فضای جامعه با حکمرانی شهوات و اصالت بخشیدن به خوی حیوانی برای نفی غیرت و شرافت و هویت گرایی است که در نهایت جز به وطن فروشی ختم نخواهد شد.

به قول شهید آوینی اگر شعار هنر برای هنر را بپذیریم نیز باز حق تحریف هنر در توجیه رذایل شهوانی را نداریم چه اینکه هنر یعنی زیبایی و شرارت و شهوت پرستی و لاقیدی به یقین در زمره زیبایی ها نیست. من روی سخنم با لایه های بی غیرت و دین ستیز مدعی هنر نیست که حساب این جماعت هیز و هرز بر همگان روشن است؛ تغافل مسئولان نان خور جمهوری اسلامی در رها نمودن مبلغان سکس و شراب و بی عفتی است که دل انسان را به درد وا می دارد. اگر با عوامل سازنده این فیلم برخورد نشود هر روز شاهد تولید آثار موهن و تخریبگر فرهنگی خواهیم بود که ذهن بخش قابل توجهی از مردم را با فساد مأنوس ساخته و باورهای دینی و ملی را یک به یک نابود می سازند. معتقدم هر مسئول دستگاه فرهنگی یا نظارتی که این فیلم را دید و از کنار آن ساده گذشت و تصمیمی برای بستن راه چنین دست درازی هایی نسبت به موازین شرع و انقلاب نگرفت و از ذبح شدن فکر و ذهن جوانان در مسلخ لیبرالیسم فرهنگی تکان نخورد شرف نداشته و خائن به خون شهداست. این انقلاب و حاکمیت دینی با اهدای خون حدود چهارصد هزار شهید مظلوم، مفت به چنگ نیامده که میل چند بچه ساواکی ظاهرا هنرمند و شهوت زده و طاغوت پرست در سایه سکوت سهامداران سفره نظام به ستیز با آن برود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ارزش ها را با شهدا دفن کرده اند!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۱۴ آبان ۱۴۰۳، ۰۵:۰۲ ب.ظ

دوستانی تماس گرفتند که دارند شهید گمنامی را در حیاط اداره شان دفن می کنند. با این موضوع مخالف بوده و به دلایلی آن را مغایر با شأن شهید دانسته و بر این باور بودند که جناب رییس دنبال رزومه سازی و خودنمایی است و...

از من خواستند متنی بنویسم به اعتراض که نپذیرفتم.

مهمتر از این که شهدا را کجا دفن می کنند و چه هدف و نیّتی از این کار دارند ارزش ها و آرمان های شهداست که معلوم نیست چرا دارند دفنش میکنند؟! بانکداری ما بر خلاف خواست شهدا در مسیر خدمت به محرومان نیست. قوه قضاییه ما عدالت را گزینشی اجرا می کند. وضعیت حجاب و عفاف در جامعه به حال خود رها شده، ائمه جمعه بعضا دنبال سهم خواهی از قدرتند، سبک زندگی مسئولان ما، تبعیض، شکاف طبقاتی و... خیلی از آرمانهای شهدا فاصله گرفته ایم. شهید یوسف زاده اهل رامسر بود می گفت مهم نیست مرا کجا دفن می کنند و دور مزارم جمع می شوند یا نه. دلم میخواهد مردم دور افکار و اندیشه های شهدا جمع شوند و درباره راه و هدف آنها تأمل کنند.

خیلی از مسیر شهدا فاصله گرفته ایم. الان تنها دلخوشی ما در صحت و درستی مسیری که نظام می پیماید نبرد چشم در چشم با صهیونیسم و آمریکاست. وگرنه از نظر فرهنگ و اقتصاد و بازار و بانک و صنعت و عدالت و مدیریت و ... جامعه تقریبا در حال تهی شدن از ارزش هاست که مسئولان هم چندان از این تغییر مسیر ناخشنود نیستند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به خاطر حجاب

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۱ آبان ۱۴۰۳، ۰۸:۱۸ ق.ظ

پیش فرض

 

زینب کمایی در جریان شکل‌گیری راهپیمایی درخصوص اعتراض به بدحجابی و بی‌حجابی در آخرین نفس‌های سال ۱۳۶۰ و نزدیک به سال نو، بعنوان یکی از پیشقراولان راهپیمایی حضور داشت و شناسایی شد. چند روز بعد از این جریان، در اولین شب فروردین سال ۱۳۶۱ در مسیر بازگشت از مسجد به خانه، توسط منافقین ربوده شد. او را با پیچاندن و گره زدن چادر دور گردنش به شهادت رساندند. پیکر شهیده کمایی ۳ روز بعد در نزدیکی منزل او کشف و همزمان با تشیع پیکر ۳۶۰ شهید عملیات فتح‌المبین در اصفهان تشیع و به خاک سپرده شد.

موضوع آرمان علی وردی و سید روح الله عجمیان و علی خلیلی و... تازگی ندارد. فواحش و اوباش برای مطامع شیطانی و امیال جنسی شان از هیچ جنایتی فروگذار نمیکنند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دسته دختران

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۰۹:۳۷ ق.ظ

دسته دختران»؛ روایت مدرن، رئالیستی و زنانه از فتح خرمشهر - بلاگ نماوا

 

هنوز برای من قابل تصور نیست چطور یک عده ای البته اندک در زمان جنگ، یعنی روزهای ابتدایی که نبرد شهری و کوچه به کوچه در شهرهای مرزی در جریان بود و مردم خانه هایشان را رها کرده و آواره شده بودند، زیر آتش دشمن بلند میشدند می رفتند به جبهه و دست به دزدی از خانه ها و حتی البسه شهدا می زدند! مرحوم خلخالی رفته بود خرمشهر دید دزدی را آوردند که جیب شهدا را خالی میکرد دستور اعدامش را داد. (کتاب خاطرات مرحوم خلخالی). راستش چند سال قبل درباره جوانی معتاد و دزد که البته در ایام کرونا فوت کرد شنیدم یکی دوبار سفر پیاده اربعین رفت و کارش این بود جیب زائران را خالی کند!

بعضی فیلمسازهای ما همین طور رفتار میکنند. وسط بحبوحه تهاجم فرهنگی دشمن در شرایطی که آتش شبهات و تردیدها و وسوسه ها بر سر ملت ریخته به بهانه ساخت کار به ظاهر مذهبی و انقلابی به تمسخر ارزشها و تقویت شبهات می پردازند.

من دیروز فیلم دسته دختران را دیدم. خانم قیدی البته کارگردانی محترم و دلسوز است که فیلم ویلایی هایش را خیلی دوست دارم؛ دسته دخترانش را نه. واقعا دغدغه ما در تولید فیلمی با موضوع نقش زنان در دفاع مقدس باید عادی سازی بدحجابی و اختلاط و تماس و لمس نامحرم و ردّ نجاست سگ و ... باشد؟ سه بار دستشویی رفتن سیمین تقلید از کارهای جشنواره پسند توالت محور سعید روستایی در ابد و یک روز و متری شش و نیم نیست؟ مثلا کارگردان شهامت هنجارشکنی و عبور از تابوها را دارد؟

خانم قیدی باید دقت کند در کار فرهنگی و پرداخت به سوژه های دفاع مقدس شبیه جیب برهای زمان جنگ اقدام نکند.

من کتابهای جنگ را زیاده خوانده ام و میدانم هر جور آدمی چه بسا در جنگ و دفاع از کشور نقش داشته. دختری مشهور به سیمین هم در خرمشهر بود که امدادگری میکرد و زیاد حجاب مناسبی نداشت که با ترکش خمپاره به شهادت رسید؛ البته اهل کشف حجاب و تمسخر متدینین و اختلاط و سگ بازی نبود. فضای غالب جنگ اما با معنویت و فتح ارزشهای الهی به پیش رفت که گویا به مذاق بعضی فیلمسازها خوشایند نیست. خدا و دین و اهل بیت و ... کجای بعضی آثار دیده می شوند؟ چرا عزیزان روشنفکر نما حتی از کاربرد واژه شهید در آثارشان پرهیز میکنند و از تعابیری چون مرگ و مردن برای کشته های مظلوم دفاع مقدس بهره میگیرند؟ مگر مدعی پرداختن به واقعیتهای تاریخ جنگ نیستید؟ چرا این واقعیتها را نمی بینید یا از دیدنشان فرار میکنید؟ اگر دنبال جلب رضایت امثال پگاه آهنگرانی هستید که حسین فهمیده ها را زیر سوال میبرند طبعاً مخاطب مردمی خود را از دست میدهید و چنین میشود که دسته دختران به رغم حضور کارگردانی با سابقه درخشان تولید فاخر ویلایی ها به اندازه یک فیلم سطحی و  درجه چندم تلویزیونی هم دیده نمی شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

ابتذال در سعدآباد

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۱۰:۱۶ ق.ظ

منظورم از سعدآباد مجموعه کاخ موزه های سعدآباد است و منظورم از ابتذال لزوما کشف حجاب نیست که دیگر در بسیاری از تفرجگاهها و خیابانهای کشور به امری عادی تبدیل شده و اساسا کار از برداشتن روسری گذشته و به نمایاندن سر سینه و پیراهنهای آستین کوتاه کشیده شده است. شاه یک مجسمه ای را در وسط حیاط سعدآباد نصب کرده که همچنان باقی است و با عرض پوزش تصویر آن را در پایین مطلب آورده ام. گویا به مرور بعضی ها دارند کشف حجاب را به این وضعیت می رسانند.

جالب است در جای جای مجموعه سعدآباد انبوهی از عوامل حراستی و ارتشی و گاه انتظامی هم به چشم می خورند. تذکر هم می دهند که عکس برداری از این نقطه ممنوع است، حق نداری از لباس خونی شهید چمران در موزه ارتش عکس بگیری، یا راه خروج از این طرف است مبادا دوباره برگردی و ظروف سلطنتی را از نو نگاه کنی... صرفاً با کشف حجاب کاری ندارند. مهسا امینی بر نظام پیروز شد قابل انکار نیست کما اینکه دختر آبی هم با مرگ خود زمینه ورود زنان برای تماشای مسابقات مردانه فوتبال را فراهم کرد. بگذریم.

مقصودم از ابتذال چیز دیگری است.

اگر حاکمی در جمهوری اسلامی برود دفتر و دستکش را در دل طبیعت بنا کند، که نباید بکند، چه فریادها و فغانها و وامصیبتهایی به آسمان خواهد رفت که چه نشسته اید آخوندها دارند کشور را نبود میکنند و...

مجموعه کاخهای سعدآباد، دهها هکتار منطقه جنگلی شمال شهر تهران است که به زوال رفت و استراحتگاه اختصاصی درباریان گردید. کسی اعتراضی کرد؟ کسی اعتراضی می کند؟ دهها نفر هر روز به تماشای موزه های این کاخ جنگلی بزرگ می آیند. خیلی هایشان اساسا با نظام سر خوش نیستند. غرولندهایشان مشخص است. بعضی ها را دیدم که می گویند: به به! چه سرمایه ای! چقدر زیبا، چه ابهتی، چه قدرتی! اینها چه کردند در این مملکت، خدا شاه را رحمت کند...

ابتذال غیر از این است که جمهوری اسلامی، کاخهای گران قیمت شاه را برای عبرت مردم به موزه تبدیل کرده و خیلی ها عبرت نمی گیرند که هیچ به تحسین کژی ها می پردازند؟

من البته چند سال پیش امام جمعه ای را در شهری کوچک دیدم که بازنشسته عقیدتی ارتش بود. می گفت هر چقدر مسئولین یک شهر ماشینهای گران قیمت تری را سوار شوند نشانه پیشرفت و موفقیت آن شهر است. گفتم برادر! خوشبختی و پیشرفت یک شهر به زیرساختها و سطح رفاه و خدمات عمومی بستگی دارد. ولگردی و خوش خوشان با اموال مردم که هنر نیست. آن امام جمعه البته مدتی بعد به دلایلی دیگر کنار گذاشته شد.

خب، یک بخش این موضوع بر میگردد به پایه های فکری جامعه که اصلاح آن وظیفه نهادهای فرهنگی و آموزشی است.

اما خدایی اش چه اشکال دارد مدیریت کاخ سعدآباد با عواید میلیاردی حاصل از فروش بلیتهای گران قیمت کاخ، محض رضای خدا یک تابلویی هم جایی از حیاط عریض و طویل آن مقابل چشم ملت قرار بدهد که در همین دویست سال اخیر چند میلیون کیلومتر مربع از خاک مقدس کشور ما بر باد رفت تا صرفا یک نمونه از قدرت و درایت شاهان دو سده اخیر بازگو شود؟ حالا ظلم و حق کشی و جنایت و خوشگذرانی و وابستگی و تو سری خوری از اجانب و... شان بماند.

این اردوهای روایت پیشرفت را باید در همچین جاهایی هم به دیده مردم کشاند. میز پرس و پاسخ و گفت و گو و کرسی فکر و اندیشه و فرهنگ راه انداخت. ما ابزار تبلیغ، کم داریم و از نفوذ رسانه ای خوبی برخوردار نیستیم. چنین فرصتهایی را لااقل قدر بدانیم.

 

photo_2024-10-18_20-08-58_u3x5.jpg

photo_2024-10-18_20-10-24_9unl.jpg

photo_2024-10-18_20-10-13_xwwc.jpg

photo_2024-10-19_09-58-04_gqzn.jpg

photo_2024-10-18_20-08-05_9y27.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شوت بال فرهنگی!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۵ شهریور ۱۴۰۳، ۰۷:۰۹ ق.ظ

photo_2023-10-13_09-12-08_l1q9.jpg

 

حاج آقای خسروپناه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با کنایه به طرح نور پیرامون حجاب و عفاف که توسط نیروی انتظامی اجرا می شود گفت آنچه مساله حجاب را حل می کند ون نیست حکمت است. حضار هم برای او کف مرتبی زدند.

حرف ایشان درست است. فراگیر شدن هر قانون و تصمیمی نیازمند فرهنگ سازی و تربیت است اما متولی آن کیست؟

در همه جای دنیا عده ای هستند که زیربار قانون نمی روند. همه دزدها می دانند دزدی بد است حاضر نیستند کسی اموال آنها را به سرقت ببرد اما باز هم خودشان مرتکب سرقت می شوند. متخلفین رانندگی هم می دانند که نباید تخلف کنند و ... چنین مواقعی نیازمند حضور عوامل اجرای قانون برای بسط انضباط اجتماعی هستیم.

دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی باید اتاق فکر نظام برای علاج معضلات فرهنگی باشد. این دبیرخانه تا به حال چه طرح و برنامه ای برای حل چالش های فرهنگی جامعه اعم از حجاب و عفاف و ازدواج و خانواده و سبک زندگی و عدالت و ... داشته است؟

دبیرخانه قبلی شورا در پایان کار خود با صدور بیانیه ای اعلام کرد باید پوشش های مختلف بومی و محلی را به رسمیت شناخت. این را گفت و رفت. دبیرخانه فعلی در همین حد بیانیه هم حرف و نکته ای نداشته و بالاترین هنرش نامگذاری ایام در تقویم بوده و عکس یادگاری با مربی مرد تیم ملی هاکی زنان! حیف ظرفیتهایی که هدر میرود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شرافت

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، ۱۱:۰۱ ق.ظ

در موزه کلیسای وانک نمونه هایی از پوشش ارامنه ایران در دو سه قرن گذشته به نمایش گذاشته شده که حتی لباس عروس هم پوشیده است. حجاب در همه ادیان الهی امری مطلوب، لازم و مورد تأکید به شمار می آید. نقاشی های مرتبط با قرون گذشته مسیحیان اروپا نیز زنان را در پوشش کامل بدن نشان می دهد.

 

photo_2024-09-07_22-54-21_3ro9.jpg

photo_2024-09-07_22-54-14_3crz.jpg

photo_2024-09-07_22-54-07_btsd.jpg

photo_2024-09-07_22-54-00_x5l.jpg

photo_2024-09-07_22-53-52_qql.jpg

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سفرنامه کربلا (قسمت پنجم)

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۵ شهریور ۱۴۰۳، ۱۲:۰۰ ب.ظ

photo_2024-09-03_22-02-27_36zv.jpg

 

هتل الانباری کربلا کثیف و گران بود، ولی شای صلواتی می داد تهویه و کولر و یخچال و حمام خوبی داشت. هتل الرغید نجف شیک و تمیز بود و وای فای رایگان داشت و ارزان تر از الانباری، ولی توالتش تهویه نداشت، درش بسته نمی شد! چای نمیداد و ... هتل جوادین نجف از هر دوی آنها ارزان تر بود اما کمی کثیف به نظر می رسید و... هیچ کدام جاکفشی نداشتند. سال 82 در سفر عتبات مشکل جاکفشی داشتیم. کفشداری های حرم بابت نگهداری کفشها اجرت و هدیه می خواستند. بعضی هایشان اگر کفش را تحویل نمی دادی و گوشه ای می گذاشتی با طی (تی) آن را هل داده و داخل آب و گل می انداختند. الان کفشداری ها واقعا سر و سامان گرفته اند. با احترام و تواضع کفشها را تحویل میگیرند. البته مساله بهداشت و نظافت هنوز به نقطه مطلوب نرسیده. مثلا کفش را که به کفشداری بدهی تا داخل حرم بروی باید با جوراب یا پای برهنه دوباره از همانجایی که با کفش آمده ای عبور کنی!

حرم حضرت علی می گذاشتند کفش را داخل کیسه پلاستیکی قرار داده و با خود به داخل حرم ببری. این کار خیلی خوب و کمک حال برای زوار است. اما سایر حرمها بردن کفش به داخل را خلاف ادب می دانستند. مشهد خودمان هم اینطور است و اغلب خدام بر خلاف قم اجازه ورود با کیسه کفش به داخل حرم را نمی دهند.

چه در سال 82 و چه الان که بیست و یکسال میگذرد آنچه که بیشتر جلب توجه میکند احترام بیشتری است که عراقی ها برای ایرانی ها به نسبت سایر زوار خارجی قائل هستند. با اینکه ما سالها با هم در جنگ بوده ایم اما احترامشان برای ما بیشتر از زائران سایر کشورهاست. در گیتهای بازرسی هم ما را خیلی راحت تر و با اغماض می گشتند.

برای ورود به حرمها چند بار مورد تفتیتش قرار می گرفتیم؛ اما سخت گیری زیادی نبود و می شد با چمدان و ساک هم از دستگاه ایکس ری عبور کرد و وارد حرم شد. دستگاه ایکس ری صرفا برای وسایل بود به جز در کاظمین که زوار هم از این دستگاه عبور می کردند مثل شهر ری خودمان حرم حضرت عبدالعظیم حسنی. تفتیش بدنی در عراق با احترام صورت می گرفت نه مثل بعضی عزیزان خادم امام رضا که موقع تفتیتش، حیثیت و شرافت زائر را مخدوش ساخته و فیها خالدونش را با انگشت کنکاش می کنند. امیدوارم همه حرمها برای تفتیش از دستگاه ایکس ری استفاده نموده و حریم زائران را نگه دارند.

یک خاطره طنز از تفتیش در سفر قبلی دارم. سال 82 عراق دولت نداشت و گروههای مردمی از شهرها نگهداری می کردند. در مسیر بصره به یک ایستگاه تفتیش رسیدیم. من آن موقع جوان ترین عضو کاروان زائرین بودم. فردی که چمدانها و ساکها را تفتیش می کرد پشت سر هم غر می زد: ایرانی حشیش! توی دلم گفتم مردک، کسی بخواهد چیزی قاچاق کند که روی ساکش نمی گذارد تو با یک باز و بسته کردن زیپ آن پیدایش کنی. چشمشان که به من افتاد پیاده ام کردند و بردند داخل اتاقک نگهبانی. یک عراقی لباس شخصی که چهره ای آرام و خوش محاسن داشت به من گفت: ایرانی قاچاق! ماسمک؟ الی سجن... گفتم والله پاسپورت موجود فی السیاره. زیر بار نمی رفت. دیدم هیچ کس از همراهان اصفهانی هم جلو نمی آیند که بپرسند چه شده. با ترس و لرز دستم را به جیب برده و یک اسکناس هزار تومانی درآوردم و گفتم هدیه. رنگ و رویش برگشت. چهره اش سرخ شد. گفتم الان است که بگوید این کار حرام است رشوه است خجالت بکش! با تحکم گفت: دو تومان! دو تومان! با ژستی مظلومانه گفتم ندارم! به فارسی گفت: داری داری! هزار تومان دیگر در آوردم تحویلش داد. زیر لب گفتم کوفتت شود و رفتم بیرون. جالب است همراهان اصفهانی موضوع را که فهمیدند ژست گرفتند که می گفتی می آمدیم جلو!

در بازرسی سامرا خیلی دلم گرفت. سامرا واقعا غریب بود. ماموران تفتیش در سامرا خیلی جدی و بسیار آماده بودند. انگار هر آن بوی خطر را احساس می کردند. از سامرا به سمت بغداد به ما گیر دادند که پاسپورت نشان بدهید. گفتم دست هتل است. می گفتند تصویرش را از داخل گوشی نشان بدهید. نداشتم. کمی معطلمان کردند. کارت طلبگی را نشان دادم. مال دفتر آیت الله سیستانی بود. کمی با راننده هم حرف زدند و گذاشتند برویم.

زباله های بسیاری در اطراف خانه ها و معابر ریخته شده بود. با اینکه نیروهای خدماتی تلاش می کردند ولی باز هم بی مبالاتی زوار باعث آلودگی محیط می شد. دعا کردم روزی برسد کسی زباله روی زمین نریزد، کسی بین نژاد و موطن انسانها تفاوت نگذارد. ما همه با هم یکسان و برابریم مگر در تقوا که تشخیصش با خود خداست. این زباله ریختن مخصوص کشور عراق نیست. گردشگران پاریس هم از این موضوع در خاطرات سفر خود گله داشته اند. ایران خودمان به خصوص در دل کوهها و جنگلها افرادی که داعیه فرهیختگی دارند با اینکه میتوانند زباله هایشان را با ماشین به شهر برده و در سطل مخصوص بگذارند همانجا در طبیعت رها می کنند و بعد صبح تا شب در فضای مجازی آروغ روشنفکری در می دهند.

کربلا و نجف به نسبت بیست و یکسال پیش خیلی بزرگتر و پیشرفته تر شده است. آن موقع یکی به نام ابواحمد که عمده فروش سیگار بود به من می گفت ایران، اتوبان! الان هم پیرمردی مسافر به من گفت ایران، اروپا! ولی به هر حال کربلا و نجف در این سالها رشد کرده و دارای اتوبان و معابر و ساختمان های زیبا شده اند. مظاهر بدحجابی هم به مرور در شهرهای مذهبی عراق در حال رویت است. بلایی که در کشور ما بر سر محیطهای مذهبی آمد آنجا هم در حال ظهور است. یادم است عراقی ها از موتور براوو که آن موقع خیلی در ایران باب بود استفاده نمی کردند. می گفتند این مدل نشستن دو نفر پشت و چسبیده به هم درست نیست. الان کمی راحت تر پشت موتور می نشینند!

راستی در کربلا موتورهای سرپوشیده سه چرخ ویژه حمل مسافر به تقلید از شهرهای هندوستان رواج پیدا کرده که هزینه سفرهای کوتاه مدت را کاهش می دهد.

وجود خودروهای ایرانی مثل سمند و پژو و پراید غرور آفرین است. موقع بازگشت به ایران صف بسیار طولانی کامیونها و تریلی هایی که از ایران به عراق جنس می بردند توی چشم می آمد. دشمن یک چیزی می داند که دلش می خواهد همیشه بین عرب و عجم ستیز باشد. به یک عراقی ماشینهای ایرانی را نشان دادم و پرسیدم: اینها ساخت ایران است؟ با تأسف گفت عراق خودروسازی ندارد. بعد بحث انتقام ایران را وسط کشید و خوشحال بود که قرار است ایران اسرائیل را هدف قرار دهد.

نصب تصاویر شهدای عراقی نبرد با داعش در همه معابر واقعا زیبا و نشاط آفرین بود. روحشان شاد. تصاویر حاج قاسم در خیابانهای اصلی کربلا و نجف و سامرا و حتی بغداد غرورآفرین بود. کشورهای اسلامی اگر با هم برادر و متحد باشند دیگر اجیر و وابسته و محتاج و ذلیل ابرقدرتها نخواهند بود.

یکی از سرگرمی های من بازی با کلمات و تصاویر است. یعنی در هر کلمه ای با موشکافی دقت می کنم که چه شباهتی به سایر اسامی و کلمات دارد. درباره چهره افراد هم اینگونه ام. دقت می کنم که این بابا شبیه چه افرادی می تواند باشد. همین مساله باعث شد در همه شهرهای زیارتی افرادی را ببینم که مرا یاد دوستان و بستگانم به خصوص عزیزان از دست رفته، بیندازند.

به یاد همه دوستان و آشنایان به خصوص مرحومین و شهدا سلامی به محضر ائمه اطهار نثار کردم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

روسری باز و بستنی!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۵ شهریور ۱۴۰۳، ۰۷:۲۳ ق.ظ

طرز تهیه بستنی کیم خانگی ساده و خوشمزه با نشاسته ذرت بدون ثعلب به روش  کارخانه ای

 

دیروز رفته بودم پیاده روی اربعین در بلوار پیامبر اعظم یا همان مسیر حرم تا حرم. البته امسال برخلاف دفعات قبل که از حرم حضرت معصومه به سمت جمکران می رفتم از جمکران به سمت حرم حرکت کردم یعنی دقیقا بر خلاف مسیری که عموم مردم طی می کنند. با این وصف این بار از روبرو به چهره مردم خیره می شدم. در هوای گرم و کویری قم قیافه های خسته زوار انصافا دیدنی بود. امام حسین هوایشان را داشته باشد. دمشان گرم. بعضی هایشان بابت کهولت سن یا نقص عضو و بیماری انصافا با زحمت این راه را طی می کردند.

خب در این بین چهره هایی دیدم که دفعات قبل نمی دیدم. تک و توک آقایونی با شمایل عجیب مثل موهای گیس کرده و نیز معدود خانمهایی که حجابشان کامل نبود، گره روسری شان باز بود و گاه زیادی شل به نظر می رسید. البته این وضع حجاب صرفا به نسبت شرایط قم عجیب و نامطلوب است. در شهرهای دیگر وضعیتی بسیار بدتر را دیده ام.

در فکر بودم این قضیه را چطور تحلیل کنم؟

-اینها سالهای قبل هم بودند من نمی دیدم و این بار چون مسیر را برعکس آمدم چشمم به جمالشان روشن شد؟

-ماشالله قدرت جاذبه ما بالا رفته و توانسته ایم پای این طیف را هم به این برنامه ها بکشانیم. بالاخره پیاده روی اربعین همیشه مورد هجمه بوقهای تبلیغی استکبار بوده.

-اینها بچه های خودمان هستند که ذره ذره دارند عقب نشینی اعتقادی میکنند؟ یعنی قبلا محجبه بودند در راهپیماییهای اربعین و نیمه شعبان شرکت می کردند حالا از حجاب عقب نشینی کرده اند و با ظاهر جدید به همان مراسم آمده اند؟

-اساسا آمده اند برای عادی سازی گناه و شکستن هنجارها و قصد خیر ندارند؟ 

-تذکر بدهیم؟ ندهیم؟ بنرهایی درباره تقیّد حضرت زینب و دختران اسیر کاروان اباعبدالله نسبت به مقوله حجاب را باید در طول مسیر نصب کنیم؟ چه کنیم؟ قطعا بعضی از اینها ارادت قلبی به ساحت اهل بیت دارند و شاید تکانی بخورند... بعضی خانمها چادری و حجابشان کامل بود، پای برهنه طی طریق می کردند آنهم بدون جوراب!

یک خانمی با وضعیت نه چندان مناسب از ماشین پیاده شد. کیسه بزرگ پر از بستنی دستش بود که آورد برای زوار. از قضا این دفعه را برخلاف معمول شانس آوردم و بالاخره یکی توزیع خیراتش را درست از کنار من آغاز کرد. راحت دستم را دراز کردم و یک دانه برداشتم. ملت هجوم آوردند. زود فاصله گرفتم به گوشه ای دنج رفتم بستنی کیم را باز کردم و سنگین و رنگین و محترمانه شروع کردم به گاز زدن آن. دوست نداشتم دیگرانی که سهمی از توزیع ناگهانی بستنی نداشتند نگاهشان به من بیفتد. در آن هوای گرم دم ظهر انصافا خوردن بستنی خنک می چسبید دل را جلا می داد و آدم را حسابی سر حال می آورد. کلا رشته افکارم پاره شد و یادم رفت که داشتم درباره چی فکر می کردم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا