اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۷۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «توحید» ثبت شده است

مست باران!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳ دی ۱۴۰۱، ۰۶:۴۷ ق.ظ

بارش باران در شرق و جنوب خوزستان ادامه دارد

 

امشب، ساز کیف خدا کوک است. به صدای پنجره ها گوش کن و به آهنگی که از فراز دیوارها و سقف ها شنیده می شود. سر پنجه اعجاز او موسیقی باران می نوازد. یعنی خدا تو را می بیند و لبخند به لب دارد.

سر مستی مبدأ خلقت، طرب روح انگیز عالم ماده و معناست. باران که می بارد یعنی قرار است رقص دلربای آفرینش، نو روزی دیگر را رقم بزند. قرار است غبارها و سیاهی ها زدوده شود. قرار است طبیعت بخندد و شاد باشد و تو هم اگر بر مدار فطرت و طبیعت باشی، شاد و متبسم خواهی شد و شادی و تبسم را به همه هدیه خواهی داد.

ترنم آوای باران، ساز حرکتی دوباره است از مأذنه گیتی. به شکرانه این تغییر باید حرکتی دوباره داشت و تقدیری نو رقم زد و صلاة عشق به جا آورد.  احسن الحال، یعنی لحظه بارش باران، سخاوت ابرها و زایش حیات؛ و جعلنا من الماء کل شیء حی.

وقتی ساز کیف خدا کوک است و قطرات دلربای محبتش را بر چهره ناز هستی روانه می سازد فرصت را باید غنیمت شمرد. دیوانه وار زیر باران نگاهش بایست و دستان نیازت را تا آسمان چشمانش بالا ببر. حالا وقتش است تا تنور لطف و عنایت او داغ است خمیر خام آرزوهایت را به دیواره کرامت جان بخش او بچسبانی و عمری نان سعادت و سربلندی و توفیق و فضیلت را روزی خود سازی و فریاد سرمستی بسرایی و بخوانی: الحمدلله رب العالمین؛ شکر به خاطر هر آنچه که دادی و هست، دیدیم یا ندیدیم؛ فدای تو، خدا!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آشی که خدا برایمان می پزد، آشی که ما برای خدا می پزیم!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۶ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۲۱ ق.ظ

طرز تهیه آش رشته خوشمزه جا افتاده و مجلسی خانگی مرحله به مرحله

 

ایستاده بودم صف توزیع آش نذری و چشم دوخته بودم به ملت.

بعضی ها یک کاسه آش بر می داشتند، تشکر می کردند، پولی هم آنجا می گذاشتند که این سفره در فرصتهای دیگر نیز ادامه داشته و پهن باشد.

بعضی ها یک کاسه آش را می گرفتند تشکر می کردند و می رفتند.

بعضی ها یک کاسه آش را می گرفتند و می رفتند.

بعضی ها دو کاسه آش بر می داشتند.

یک عده سطل آورده بودند و جر و بحث یا خواهش و تمنا داشتند همان را پر کنند و با خود ببرند.

بعضی هم بدون صف داخل جمعیت شدند و...

طبعا به یک عده اصلا آش نرسید.

ما در مقابل نعمت های خدا هم دچار همین تنوع رفتار هستیم. عده ای طلبکاریم؛ یک تشکر خشک و خالی هم نمی کنیم. عده ای حتی برای خدا جفتک می اندازیم. به بهانه و به واسطه نعمتهایی که خدا داده حقی از بندگانش ضایع می کنیم و مرتکب ظلم می شویم.

عده ای هم البته شکر گذار خدا هستند که هیچ، دیگران را نیز از آنچه نصیبشان است بهره مند ساخته و خیرشان به خلق الله می رسد.

ما باشیم جای خدا. اصلا فکر کنیم حدیث و آیه و روایتی نداریم. ما باشیم و عقل خودمان، کدام دسته برایمان قابل تحسین و تشویق هستند؟

بزرگواری و عظمت از آن کسانی است که با بخشش و کرامت و خیر و نیکی، به خالق یگانه و منعِم بی همتا، شبیه تر هستند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

درباره این سه خبر مرگ آور!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۵ آذر ۱۴۰۱، ۰۱:۱۰ ب.ظ

 

در صفحات حوادث رسانه ها این  روزها سه خبر تلخ بیشتر جلب نظر می کند.

پیرمردی 84 ساله در کرج که همسری میانسال اختیار کرده و خواهرزاده او را نیز  به فرزند خواندگی پذیرفته بود وقتی از محبت و توجه همسرش ناامید شد و احساس کرد او کودکی که فرزند خوانده شان  است را بیشتر دوست دارد، نیمه شبی چاقو به دست گرفت و هر دو را به قتل رساند! و بعد خودش را تسلیم قانون کرد.

مرد 25 ساله ای در مشهد بعد از تماشای چند فیلم کوتاه مستهجن در گوشی همراه رفیقش بر اثر تحریک قوای جنسی، دختر بچه ای سه ساله را برای تجاوز به خانه برد و وقتی فریادهای او را شنید گلویش را فشرد و به قتل رساند!

زهرا جلیلیان دانشجوی دکترای برق دانشگاه تهران وقتی اعمال نفوذ استاد را برای درج نام فردی دیگر کنار نام خود ذیل مقاله پژوهشی اش دید که خودش برای انتشار در نشریه ای علمی و معتبر جهانی تهیه کرده بود اقدام به خودکشی نمود!

میتوانیم برای هر سه این اتفاق و وقایع مشابهی که هر روز درگوشه و کنار کشور رخ میدهد مخرج مشترکی بگیریم؟

آن پیرمرد 84 ساله که پایش لب گور است اگر خدا را در نظر داشت میتوانست رفتار غلط همسرش را نادیده بگیرد و صبر پیشه کند. لااقل از خدا حیا میکرد و طلاق میگرفت. دستکم با آن بچه بیگناه کاری نداشت. همسرش چطور؟ او هم اگر خدا را در نظر میگرفت از کم محلی به مرد خانه هر چند پیر و فرتوت باشد غفلت نمیکرد.

مرد 25 ساله اگر از خدا میترسید فیلم مستهجن نگاه نمیکرد. به همان میزان که فیلم مستهجن در جامعه به وفور قابل دسترس است دسترسی مشروع به جنس مخالف هم کار دشواری نیست. فکر تجاوز آنهم به یک کودک سه ساله و سپس قتل او تنها از ذهن بیمار و روح پریشان و دل آلوده به شهوت سر می زند. وجودی که دیگر از یاد خدا تهی شده در تسخیر شیطان است.

بعضی استادان دانشگاه خیلی چندش آور هستند. خودشان را عقل کل و صاحب نظر و در طبقه خدا میدانند. فساد اخلاقی یا فکری و اعتقادی یا انظباطی بعضی اساتید دانشگاه در سایه سکوت نهادهای ذی ربط واقعا عذاب آور است. آن دختر دانشجو اگر خدا را در نظر داشت بابت این ظلم به او پناه میبرد یا شکایت میکرد. خودکشی در هیچ فرضی از نظر عقل و شرع قابل تایید نیست. استاد دانشگاه هم اگر حیا داشت و از خدا میترسید به حقوق معنوی دانشجویش تعرض نمیکرد. مسئولان نظارتی و فرهنگی و آموزشی هم اگر خدا را در نظر بگیرند و بدانند روزی باید در پیشگاهش بابت کرده ها و نکرده های خود پاسخگو باشند فرصت تصدی امور و تکیه بر تخت قدرت و جاه را مغتنم شمرده و در ترویج احکام و معارف حق و گسترش معنویات و نظارت بر حیطه های تحت سیطره، دقت و دلسوزی بیشتری نشان می دهند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حتی یک لحظه را از دست ندهیم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۰ آذر ۱۴۰۱، ۰۳:۵۸ ب.ظ

شب محکوم به سپیدی است. روز هم شب می شود و.. این تنوع و تغییر است که گردش ایام را رقم می زند.

زمستان به بهار ختم می شود و بهار به تابستان و...

هیچ حکومتی پایدار نیست. حکومت انبیا و امامان یا حکومت سران شرک و الحاد همه تغییر نمودند. مستحکم ترین بناها و عظیم ترین کاخها و عمارت ها هم فرو می ریزند. هیچ سازه ای ماندگار نیست جز بنای فرهنگ و اندیشه و هنر.

دگرگونی در عناصر بیرونی عالم خلقت نشأات گرفته از حرکت درونی و ذاتی همه پدیده های هستی است و درسی برای آن که از بدی ها و سیاهی ها ناامید نشویم و به پیروزی ها و توفیقات مغرور نگردیم.

آن چه می ماند ارزش هایی است که در نهاد بشریت نفوذ کرده و درونی شوند، خیر باشد یا شرّ که از نگاه ما ضدارزش است و برای معتقدانش شیرین و مراد.

تفکر خیر و حق باقی ماند. هر چه مرقد و بارگاه اباعبدالله را ویران نمودند، نوحه و روضه را منع ساختند به تحقیر و تمسخر وقایع عاشورا پرداختند، پیام عاشورا به همه نسلها رسید و جنبش های بزرگی را در مقابله با ظلم و ستم در سراسر گیتی رقم زد.

تفکر باطل هم ماند و حامیانی برای خود دست و پا کرد. یک زمان عده ای در شهادت طفل شش ماهه اباعبدالله تشکیک می نمودند. مگر می شود انسان ها آنقدر شقی باشند که نوزادی را از مکیدن آب منع کنند که هیچ، حلقوم تشنه اش را با تیر سه شعبه نشانه روند که هیچ، جنازه مطهرش را از خاک بیرون کشیده سر از تنش جدا نموده و بر فراز نیزه به اهتزاز در آورند؟ رذالت و پستی هم حد و مرزی دارد. داعش و پیش تر از آن صربها در توزلا و سربرنیتسا ثابت کردند انسان مدعی تمدن هم میتواند از حیوان درنده ای وحشی تر و خون آشام تر باشد.

به حسن رجایی فر گفتند تو سه بچه قد و نیم قد داری، فرزند کوچکت خردسال است، یکبار که به سوریه رفتی و مجروح شدی، دینت را ادا کردی دوباره برای چه عزم سفر داری؟ گفت: روزی اطراف شهر حلب در خیابانی قدم میزدم. چشمم به سر بریده کودک خردسالی افتاد که روی دیوار گذاشته بودند. وقتی کودکانی اینطور مظلومانه کشته میشوند و خانواده هایشان چنین به داغ می نشینند من چطور میتوانم کنار زن و بچه خود آرام و خوش و شاد در کنج عافیت بنشینم؟

راه و رسم یزیدیان نیز به موازات راه حسینیان تاریخ، استمرار یافت و جای پایی برای خود پیدا کرد.

این ویژگی فرهنگ است که اگر همه ظواهر و ساختارهای تجسمی و خارجی اش را هم از دست بدهد باز ملکه ذهن و وجود عده ای قرار داشته و سینه به سینه به نسلهای بعد منتقل شده و در عرصه روزگار تأثیرگذار خواهد بود.

برای همین است که می گویند اصلاح ساختار اقتصاد و سیاست و دیگر شئون جامعه در وهله نخست نیازمند اصلاح فرهنگ آن جامعه است.

ماهاتیر محمد در خاطراتش می گوید مردم مالزی به بدترین وضع زندگی خو کرده بودند و حقارت را جزو لوازم زندگی خود شمرده و ذره ای به تغییر و پیشرفت اعتقاد نداشتند. او در جایگاه نخست وزیر تلاش کرد استقلال و خودکفایی را در قالب یک ارزش درونی نهادینه سازد تا در نهایت به رغم همه مشکلات و فراز و نشیبها مالزی به کشوری ثروتمند و پیشتار تبدیل شود.

تأکید زعمای انقلاب اسلامی بر تقویت باور "ما می توانیم" نیز از همین مهم سرچشمه میگیرد. از همین باب است که در دوره ای توسط امثال رزم آرا تبلیغ میشد ایرانی لولهنگ هم نمیتواند بسازد اما دیری نپایید که با پیروزی انقلاب اسلامی حتی تهیه فهرستی از ابداعات و اختراعات ثبت شده کشور در قامت چند جلد کتاب قطور رخ می نمایاند.

بنی صدر می گفت ما نمی توانیم با ارتش عراق بجنگیم. توان رزمی دو طرف قابل قیاس نیست. زمین بدهیم زمان بخریم و... خرمشهر و بستان و سوسنگرد و هویزه و مهران و ... پشت سر هم سقوط کرد. بنی صدر در نهایت عزل شد. امام شد فرمانده کل قوا، فرمود حصر آبادان باید شکسته شود. او فرهنگ ما میتوانیم را در روح رزمندگان دمید. نه فرمانده ای جدید نه رزمنده ای تازه نفس نه مهماتی ویژه وارد عرصه رزم شد. فرهنگ و باور رزمندگان که تغییر کرد، همان ارتش منفعل زمان بنی صدر ناگاه غرّش کنان با توسل به یاد ثامن الائمه علیه السلام شکست حصر آبادان را رقم زد. اندک زمانی بعد، بستان و هویزه و سوسنگرد و خرمشهر نیز از چنگ اشغالگران خارج شد که هیچ، فاو و شرق بصره و حلبچه نیز به تسخیر جبهه مقاومت درآمد.

فرهنگ حرف اصلی را در موفقیت یا عدم توفیق انسان و جامعه می زند.

برای شکل گیری و تغییر در فرهنگ راههای مختلفی وجود دارد. تکرار شعارها و تبیین حق و مطالبه و گفتمان، راهی مردمی و خودجوش و آتش به اختیار برای تغییر فرهنگ و اصلاح و تغییر یک جامعه به شمار می آید.

یک زمانی انتقاد از رییس جمهور هم به منزله دشمنی با نبی اکرم (ص) تلقی می شد. نهایت مسیری که برای اطفای حسّ انقلابی نیروهای مومن گشوده شد امر به معروف و نهی از منکر در حیطه مقابله با بدحجابی یا نهایتا مبارزه با گران فروشی در بازار بود.

دولت سازندگی در خلوت خود به اشاعه فرهنگ رفاه طلبی و تجمل پرستی و ریخت و پاش در بیت المال و ایجاد تبعیض و شکاف طبقاتی و رانت و نورچشم پروری و آقازاده بازی و ... مشغول بود.

یک هفته نامه سیاه و سفید بی کیفیت را مهدی نصیری –فارغ از اینکه در حال حاضر آدم خوبی تصور شود یا بد- راه انداخت به نام صبح. رحیم پور ازغدی پدر و پسر، دکتر گلشنی، شهریار زرشناس، پروفسور مولانا و مددی و... را او اول بار به جامعه انقلابی معرفی کرد با بحثهایی که مبانی تئوریک انقلاب اسلامی در عرصه تمدن سازی و تحقق کامل حاکمیت دینی را برای عموم بازگو میکرد. به مرور بچه های انقلابی بیدار شدند و فهمیدند حرفهای زیادی در عرصه های مختلف برای گفتن دارند و رسالتی جهانی بر دوششان نهاده شده که نباید روی زمین بماند و...

این حرفها و دغدغه ها تکرار و تکرار شد. نشریات دیگر، چهره های دیگر به مرور شکل گرفت از شلمچه ده نمکی تا افشاگری های حسن عباسی و نشست های گفتمان محور نخبگان جوان در حوزه و دانشگاه و دوره های دانشجویی موسسه مرحوم مصباح و... این دغدغه ها به مطالبه و مطالبه به فرهنگ بدل شد که ثمره اش به پیروزی احمدی نژاد – فارغ از اینکه در حال حاضر آدم خوبی تصور شود یا بد- انجامید. احمدی نژاد مستقل با طرح شعارهای انقلابی و عدالتخواهانه توانست قدرتمندترین و با نفوذ ترین رقبای خود را در دو مرحله و سه انتخابات کنار بزند. همین شد که در شب پیروزی او رادیو آمریکا اعلام کرد ایران 25 سال به عقب (یعنی سال 57) بازگشت.

ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم را برای همین گفته اند.

در دولتهای احمدی نژاد کار کردنِ بیشتر، معیار سنجش و ترازوی ارزش و توانایی بیشتر مسئولان قرار گرفت و سبقت در خدمت رسانی به یک باور کلیدی تبدیل شد. همین است که هنوز با گذشت یک دهه از اتمام دولت دهم، نقطه ای از کشور نیست که اثری از آبادانی زمان مدیریت هشت ساله دولتهای او را به خود ندیده باشد.

دردولت روحانی اما دوباره فرهنگ تبختر و کبر و عافیت جویی رونق گرفت و دوباره مسئولان طلبکار مردم شدند. دست روی دست گذاشتند و آجر روی آجر نگذاشتند که هیچ به خورد ملت دادند که باید ازخارج مدیر وارد کرد و ایرانی جماعت کاری بالاتر از تهیه آبگوشت بز پاش در توانش نیست و...!!

برای ایجاد هر تحولی باید فرهنگ را تغییر داد. هر کس باید به سهم خودش کاری کند. به قول آقا هرکس بایدهمان نقطه ای که ایستاده را مرکز توجهات دنیا بداند و فکر کند خودش محور امور است .

شماتت مسئولان کم کار و مطالبه از آنان به جای خود، اما خودمان را هم مسئول بدانیم. انسان باید برای تحقق دغدغه هایش تلاش کند.

فکرها و حرفها و قدمهای کوچک هم تاثیر دارد. اثر پروانه ای، نظریه ای برای اثبات همین واقعیت سازنده است. برایتان پیش نیامده چیزی که فکر میکنید یا درباره اش حرف زده اید را مجسّم و  تحقق یافته ببینید؟ همیشگی نیست اما خیلی از وقتها حرفهای ساده و زلال ما هم به واقعیت می پیوندد. یک فکر خوب یا یک حرف خوب را هم حتی دست کم نگیریم چه رسد به اقدام خوب.

پدر شهید زین الدین چند دقیقه وقت گذاشت و به رحیم صفوی که فرمانده وقت سپاه بود پیشنهاد داد همانطور که برای علما کنگره بزرگداشت گرفته شده، دبیرخانه ای تأسیس شده و آثارشان معرفی و منتشر میشود چه خوب است برای شهدا هم چنین شود.

چنین شد. با همین چند کلمه، کنگره های استانی شهدا شکل گرفت و صدها کتاب و فیلم و آثار هنری و فرهنگی به گنجینه تاریخ این مرز و بوم افزوده گردید.

ثمره شبهای خاطره و برگزاری راهیان نور و ثبت آثار شهدای دفاع مقدس را در سوریه شاهد بودیم. بی استثنا همه رزمندگان نسل سومی و چهارمی انقلاب که سنشان به درک حال و هوای سالهای دفاع مقدس قد نمیداد با کتابها و محافل شهدا انس داشتند و بر مدار روحیات و افکار آنها پرورش یافته و در تداوم راهشان حماسه دفاع از حرم را در تاریخ مردانگی و غیرت به یادگار گذاشتند و پرچم آزادگی را در نبل و الزهرا برافراشته نگاه داشتند. محمدحسین محمدخانی خاطرات مرحوم ضابط (علمدار روایتگری شهدا) را که شنید مانند او دو زانو بر مزار شهدا می نشست و بابت فعالیتهایش در بسیج دانشجویی به آنها گزارش کار میداد و راهنمایی میخواست. او به همت و باکری علاقمند بود کتابهای خاطراتشان را میخواند و تلاش داشت به شخصیت آنها نزدیک شود. در بحبوحه عاشورایی مدافعان حرم خوش درخشید. حاج قاسم مدیریت و فرماندهی این جوان دهه شصتی را که دید در وصفش فرمود: همت و باکری دیگری را پیدا نمودم.

یک بازاری مومن بر اساس علائق شخصی خود، تصاویر علمای شهر را در تکیه ای کوچک جمع کرده و بر در و دیوار آن  نصب می نمود و در منظر نگاه رهگذران قرار میداد. جوانی نانوا علاقمند به تاریخ، از شور نگاه به تصاویر نورانی علما به وادی تحقیق و تألیف روی آورد و آثاری در خور در باب حیات چند عالم نگاشت و به پیشگاه تاریخ تقدیم نمود.

نوجوانی از ذوق تماشای سینه زنی پیرمردی میاندار، جذب هیأت شد. اندکی بعد مسجدی شد و اهل نماز جماعت و بسیج و در اثر معاشرت با نوجوانان مسجدی که جذب حوزه شدند، به مدارس علمیه پیوست و به مرور زمان آثاری در حیطه امور فرهنگی و ترویجی از خود برجای گذاشت.

خدا به کارهای کوچک و خیر و خالص، برکت میدهد و به دنباله آن می افزاید. از هیچ کار به ظاهرخردی در راه نشر معارف دین غفلت نورزیم.

خدا زبان را به عنوان سنتی ترین و نافذترین رسانه به طور رایگان در اختیار ما قرار داده است که آن دنیا بابت قصور در حق آن باید جوابگو باشیم. به قول حاج آقای قرائتی آن دنیا یوم الحسره همه لحظاتی است که به راحتی از دست دادیم و قدر نشناختیم.

مرحوم حاج آقای ضابط علمدار روایتگری شهدا بود. گاهی در جمعی می نشست به بهانه ای که مثلا میخواهد از جیبش کاغذ یا شانه ای در بیاورد تصویر یکی از شهدا را هم در می آورد و به بقیه نشان میداد و به همین بهانه، خاطره ای از آن شهید را برای بقیه تعریف میکرد.

در خاطرات اعضای جمعیت موتلفه آمده است در دوران ستمشاهی در تاکسی و اتوبوس و... به بهانه ای سر صحبت را با راننده یا مسافر باز میکردند و حدیثی هم لابه لای صحبتشان میخواندند که از آن فرصت اندک هم برای تبلیغ دین استفاده کرده باشند.

روح مصطفی چمران شاد که علاوه بر دانش و رزمش، نقاش زبردستی هم بود. تابلویی کشید با شمعی کوچک و روشن در دل صفحه ای بزرگ و تاریک و زیرش نوشت که من شاید کوچک باشم و با نور اندکم نتوانم همه این سیاهی ها را از بین ببرم اما به اندازه خودم که میتوانم روشنایی ببخشم و...

در ادبیات روایی ما رسیدگی به یتیمان بسیار مورد توجه قرار گرفته است و بعد بر این نکته تأکید شده که بالاترین ایتام کسانی هستند که امام خود را گم کرده اند و باید دستشان را گرفت. همه نسبت به هم مسئولیم. از این رو گفته اند هر کس یکنفر را از مرگ یا گمراهی و انحراف نجات دهد در وزن نجات و بیداری هم عالم اجر و مزد الهی خواهد داشت.

و یاد شهید بهشتی که گفت در جمهوری اسلامی آنقدر کار هست که برای انجامش نیاز به حکم مسئولیت نیست و تأکید مقام معظم رهبری که در جمهوری اسلامی هر کجا که قرار گرفتید همان نقطه را مهم ترین جایگاه و مرکز توجهات عالم بدانید و...

همه مسئولین قابل نقد هستند. به خصوص مسئولان فرهنگی که بودجه ها و ظرفیت های کلانی را هدر دادند اما یادمان نرود که خودمان هم به عنوان مدعی انقلابی گری و تعلق دینی مسئولیم و میتوانیم مبدأ تحول باشیم. هیچ حرف و کلمه و سخنی در عالم خلقت بی تأثیر نیست، تیری را می ماند که دیر یا زود به هدف می نشیند.

و یادمان نرود که شرط اثر گذاری در دایره زلال معارف حق، اخلاص و بی ریایی و فرار از حبّ نفس بیان شده است. اینکه چرا خیلی از کارهای فرهنگی اثر ندارد و چه باید کنیم تا کردار و گفتارمان انسان ساز باشد کتابی مفصل و فصلی جدا و قطور میطلبد که خلاصه اش میشود نکته دقیق و راهبردی سردار دلها که فرمود باید به این بلوغ برسیم که دیده نشویم. جنس انقلاب اسلامی از ماده نور و پاکی است و آلایندگی ها با طبع آن ناسازگار بوده و از دریای زلال حقیقت بیرون انداخته خواهد شد.

همه این خونها و مصیبتهای اخیر اگر باعث بیداری ما شود و بدانیم هر لحظه از زندگی یعنی یک فرصت برای رشد و تغییر، می ارزد. می ارزد اگر بدانیم همه این هیاهو برای زدودن غبار از وجود جوانان تراز انقلاب اسلامی همچون آرمان علی وردی و سید روح الله عجمیان و مهدی زاهدلویی و... بود. می ارزد که باور کنیم میتوان در دوره ای زندگی کرد که بیرون زدن صفرهای حساب بانکی ارزش باشد، دست درازی به سفره بغل دستی افتخار باشد، ادبیات ملت بشود پیچاندمش و دورش زدم و کمتر کار کردن و بیشتر در آوردن زیرکی تلقی شود و باز هم همه طلبکار باشند وبه تصور اینکه حقشان آنطور که باید ادا نمیشود کم کاری های خود را توجیه کنند و ناگاه مردی در مقابلتان رخ نشان دهد که سی ماه سابقه جبهه دارد، کارگری ساده و فصلی و مستاجر در خانه ای محقر در منطقه ای کم برخودار است و پسر جوان خودساخته اهل روزه و جهاد و معنویت را که در راه خدا تقدیم میکند لبخند میزند، سجده شکر می رود و می گوید دینم را به انقلاب ادا نمودم. آوینی را با خونش شناختند، آثار مطهری با خونش در جان و فکر مردم رسوخ کرد، حیات و نشاط و بالندگی ارزشهای انقلاب در عهد ناجوانمردی و تیز بازی و چپاولگری و سهم خواهی با خون روح الله های مکرری چون عجمیان و دیگر جوانان و نوجوانان شهادت طلب بی ادعا شفاف و نمایان شد.

محمد جهان آرا در چارچوب نگاه اداری امروز، میتوانست دست روی دست بگذارد، معطل کند و به این دلیل موجه که نیازمند پشتیبانی از مرکز است قدم از قدم برندارد، اما اگر جهان آرا چنین می اندیشید خرمشهر همان روز اول، المحمره می شد و آبادان، عبادان و حساب اهواز و اندیمشک هم با کرام الکاتبین بود.

از همین جا که ایستاده ایم شروع کنیم. هر کس میتواند رسانه حق باشد. با زبان و قلم. همین فضای مجازی فرصتی غنیمت است که میتوان به جای انفعال، اثر گذار بود و صدای حق و نور هدایت را به صفحات دل ملت تاباند حتی اگر یک نفر به راه رستگاری برسد؛ چه برسد به این که یقین داریم همین حرفها و گفته ها و تکرار مطالبات، به مرور به دغدغه و فرهنگ عموم تبدیل خواهد شد؛ بأذن الله تعالی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عینک دودی ات را بردار!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۷ آبان ۱۴۰۱، ۰۸:۲۶ ق.ظ

عینک آفتابی دو پل مردانه دودی پر رنگ آرمانی

 

اینکه گفته اند نگه داشتن دوست خوب مهمتر از پیدا کردن دوست خوب است، لزوما منحصر به یک موضوع خاص نیست.

کلاهمان را قاضی کنیم ما باشیم و عقل خودمان باز هم به همین نتیجه می رسیم.

دوست خوب یا هر یک از نعمتهای خداوند مثل همسر، شغل، هنر، پول، موقعیت اجتماعی و... شاید در مرحله دستیابی، سختی هایی داشته باشد؛ اما مهمتر و دشوارتر از آن، مرحله نگاه داری و حفظ آن است.

اگر با کمترین بهانه ای، حساسیت نا به جا، خودخواهی و خود برتر بینی، لجاجت، افسردگی، زیاده خواهی، اسراف و... قدر نعمت را ندانیم و یکهو بزنیم زیر میز، آن نعمت و موقعیت از چنگمان خارج می شود و چه بسا بعدها بیشتر باعث آزار روحی و عذاب وجدانمان گردد. چه اینکه گاه آدمهایی که طعم شیرین نعمتی را چشیده اند و از دستش داده اند بیشتر از کسانی که اصلا به آن نعمت نرسیده اند دچار غم و سرخوردگی می شوند.

راز اجابت نشدن بعضی از دعاهایمان می تواند همین نکته باشد. خدا می داند خیر ما چیست. بنده ای را که خوب می شناسد و خیرش را می خواهد گاه از اجابت دعا دور نگاه می دارد چون می داند او آدم قدرشناسی نیست یا از نظر روحی کسالت و بیماری دارد، خلق و خوی او مانع از ثبات شخصیتش می شود، اگر همسر خوبی هم پیدا کند یا مال و مکنت ویژه ای بیابد با بی تدبیری و... زود از دستش می دهد و ضربه ناشی از فقدان آن موقعیت، بعدها آسیب جدی تر و خطرناکتری برای او رقم خواهد زد.

قبل از آن که حاجتی را از خدا بخواهیم ظرفیت پذیرش آن حاجت را هم از خدا بخواهیم و البته خودمان هم برای ایجاد یا تقویت ظرفیت آن قدم برداریم. حوّل حالنا الی احسن الحال یعنی ممکن است هر کاری را هر وقتی بتوان شروع کرد اما تا نجنبیم و متحول نشویم معلوم نیست آغاز آن کار پایان خوشی داشته باشد.

ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم هم جنبه اجتماعی دارد هم جنبه فردی. دنبال تغییر خود باشیم تا خدا هم تغییر در زندگی مان را امضا کند. آب هم که یکجا بماند می گندد. دنبال حرکت باشیم، خودمان ر اصلاح کنیم و رو به جلو برویم خدا هم راه ها را برایمان هموار می سازد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خدا را شکر که تو خدایی!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۲۸ خرداد ۱۴۰۱، ۰۱:۵۷ ب.ظ

گفتگو با خدا

 

"خدایی" هم شغل سختی است. من بودم تا به حال استعفا داده بودم. میرفتم پی کار دیگر...

حوصله کنی بخواهی حرف این همه آدم را بشنوی، یکی و دوتا و ده تا و صدتا که نیستند...

تمام هم نمیشوند هی میآیند و میروند.

یکضرب حرف میزنند و فهرست خواسته هایشان هم ته ندارد. همه هم طلبکار و حق به جانب. جواب ندهی یا بگذاری برای بعد، فحش و بد و بیراه میشنوی. جواب بدهی شاید معدودی یک "دستت درد نکند" خشک و خالی بگویند ولی همه شان میروند سراغ تقاضای بعدی. جواب ندهی باز هم یقه ات را میگیرند و اصلاً یادشان میرود برایشان چه کرده ای و دوباره تو میشوی بدهکار و روز از نو...

حوصله باید داشته باشی. حالا مهربان هم که باشی و دلت بخواهد همه را خوشحال کنی؛ اما میدانی که این نفهم نمیفهمد گاهی لطفت میشود همینکه خواسته اش را ندهی، نفع خودش را نمیداند... نمیداند که باید برای آنچه از نعماتت که ندیده هم سپاسگزار باشد و صبور.

بدترین قسمت ماجرا هم مال آنجاست که طرف میآید جلوی ملت برایت نوشابه باز می کند؛ ولی خودش تا ته شیشه را سر میکشد. از نام تو نان میخورد. تو باطنش را میشناسی و میدانی که خودش نیست. حقش یک افشاگری مشتی است. پته اش را بریزی روی آب، بزنی پس کله اش که بیشعور، خودتی، تو انسانی یا تخم کدو؟ دوست داری چلغوزت کنم؟... اما باید به اعصابت مسلط باشی و صلوات بفرستی، چرا؟ چون خدایی و خدایی هم دردسرهای خودش را دارد. شغل سختی را انتخاب کردی دیگر.

این جماعت هزار فرقه را میبینی که دم از تو میزنند و خلاف مسیری که تو گفتی میروند، توبه میکنند و میزنند زیرش، کار دستی هایت را ویران میکنند و از تو انتظار لبخند هم دارند. من بودم می گفتم دندان لق همه تان. شما میدانید و دنیای خودتان گند بکشید و بروید... پشه هم میتواند شما را خاک کند؛ برای من شاخ و شانه میکشید؟

خدا بودن سخت است، خدایی شدن هم سخت. برای آدمیزادی که هر آن ممکن است سراب را آب پنداشته، از اشتباه عبرت نگیرد، زیر قولش بزند و پشت پا به هر آنچه که بوده، هر لحظه مردد بین خیر و شر است؛ اشرف مخلوقات هم باشد و بخواهد شبیه تو بشود.

باز تو چه دل خجسته ای داری که امید داری همینها بشوند جانشینت روی زمین. که میشوند معدودی و رنگ تو را میپذیرند و دلت را میبرند و نظر میکنند به صورت و راهت؛ اما اکثریت چه؟ دمت گرم که اینهمه با جنبه ای. خدا بمان و باز هم برایمان خدایی کن که فقط خودت لایق این جایگاهی.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

هزینه دین

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۰، ۱۲:۳۲ ب.ظ

علی صیاد شیرازی توسط بنی صدر در اقدامی بی سابقه از سروانی به درجه سرهنگی رسید.
آمد تهران جلسه. دید بدون بسم الله بحث ها شروع شده. رو کرد به فرمانده کل قوا و گفت: وقتی کاری بی نام خدا آغاز بشه خیر نداره و به آلودگی ختم میشه. موقع برگشت باید به پابوس حضرت معصومه برم تا روحم تطهیر بشه.
تا آخر عمر نماز اول وقتش ترک نشد. دستور داده بود حرکت قطارها رو جوری برنامه ریزی کنند که اول الله اکبر اذان سربازها در نمازخانه پیاده شوند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به بهانه هجرت آفتاب

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۴ مهر ۱۴۰۰، ۱۰:۴۶ ق.ظ

این حرفها توی دلم مانده بود صبح گذاشتم داخل اینستا. نمی نوشتم انگار خفه می شدم

 

3448c00d-177f-4bdd-8d76-63cd2669dad7_624k.jpg

49d5f3f7-fe35-4502-ab80-114d8b0653b9_ld0t.jpg

 

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شهید سید سجاد خلیلی (1)

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۷ خرداد ۱۴۰۰، ۰۶:۵۴ ب.ظ

این که می گویند "جهان بینی" افراد در نوع رفتارشان تأثیر دارد حرف درستی است. آنهایی که دنیا را هدف و مقصود خود قرار داده اند همه کارهایشان برای همین دنیا صورت می گیرد و البته اثر کارشان از این دنیا هم فراتر نخواهد رفت. این دست از افراد اگر حرکت خیر و معنوی هم انجام بدهند باز نگاهشان به دنیاست و دلشان می خواهد از این رهگذر، دنیایشان آبادتر شود.

جنس سید سجاد از دسته آنهایی بود که دنیا را پل گذر و کشتزار آخرت می دانند. برای همین به جاذبه های فریبنده دنیا دلبستگی نداشت. نمی توانستید چیزی را پیدا کنید که بگویید سجاد به آن دل بسته و برای خودش می خواهد. حرف هایی که می زد رنگ وبوی دنیایی نداشت. آن چه که دنبالش بود را اصلاً در این دنیای خاکی و فانی نمی توانست پیدا کند.

این طرف و آن طرف کار خیری که می کرد یواشکی و بی سر و صدا بود. دوست نداشت کسی به خاطر کارهای خوبی که انجام می دهد تحسینش کند. به سوریه هم که رفت سفارش کرد جایی از اعزامش چیزی نگوییم. برایم سوال بود که مگر حضور در سوریه و نبرد با داعش وحشی و کمک به مردم مظلوم و حفاظت از حرم زینبی، یک افتخار بزرگ نیست که نصیب هر کسی نمی شود؟ چه اشکال دارد آدم با افتخار سرش را بالا بگیرد و هر جا که می رسد بگوید پسر من جوان رعنا و شجاعی است که برای دفاع از حرم، جانش را کف دست گرفته و به جبهه رفته است؟!

می گفت: مادر جان! من از ریا می ترسم. دوست دارم اگر اجری هم نصیب من می شود بماند برای آن دنیا، ذخیره قبر و قیامتم باشد.

راست می گفت پسرم. این جا که کاری نداشت.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خودت معجزه ای اما معجزه را قبول نداری؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۹، ۱۲:۰۵ ب.ظ

علم، رقیب معجزه نیست؛ پنجره ای است برای کشف و درک روزنه هایی از عالم اعجاز.

علم، محصول خرد است و خرد و انسان و همه هستی، مصادیقی از معجزات الهی. همین که هستی و فکر میکنی یعنی اعجاز خدایی. آنچه خدا آفرید یعنی اعجاز، آنچه که درباره اعجاز خدا سخن می گوید علم است آنهم با همه نقص ها و فراز و فرودها و آزمون و خطاهایی که در ساحت اراده و فهم بشر، اجتناب ناپذیر است. اینکه بگوییم علم را باور داریم و معجزه را نه، باز هم اعتراف به پذیرش رشحاتی کوچک و کم فروغ از گستره اعجاز الهی است. پیشرفت علم و خروج از رخوت و نخوت و ایستایی، در گرو یومنون بالغیب، ممکن خواهد بود.

کور کوری میکنیم و چهار دست و پا جلو می رویم و اسم هر چه که با لامسه خود شناختیم را می گذاریم علم، اشکالی ندارد؛ اما در برابر راه درازی که مانده و ناپیداهایی که نشناخته ایم، حسّ رقابت و انالرجلی و گردن کشی نداشته باشیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بزرگترین دستاورد انقلاب

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۹، ۱۰:۰۴ ق.ظ

پیام امام خمینی (ره) به مسئولان کشور در خصوص موفقیت در عملیات طریق‌القدس

 

پیام امام به مناسبت آزادسازی بستان و عملیات طریق القدس که به فتح الفتوح مشهور شد، عارفانه ای زیبا از نگاه آسمانی یک رهبر توحیدی به ساحت انسانیت و ظرفیت های معنوی و فطری اشرف مخلوقات عالم در کمال و عروج به منزلگاه عشق و رستگاری است. فراتر از همه دستاوردهای با ارزش مادی که در پرتو نظام اسلامی تحقق یافت، انسان سازی و بالندگی خلفیة الهی بشریت را باید با چشم دل نگریست و لذت برد. 

پیام امام را که با قلم روح و سرانگشتان جان نگاشته شده چندبار بخوانید و حظ ببرید:

 

بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

جناب آقای حاج سید علی خامنه‌ای رئیس‌جمهوری محترم اسلامی ایران، تیمسار سرتیپ ظهیرنژاد رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران، سرکار سرهنگ علی صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی، جناب آقای محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.

 

ان تنصر الله ینصرکم و یثبت اقدامکم.

 

تلگراف‌های شریف که بشارت پیروزی بزرگ قوای مسلح شجاع را بر قوای شیطان آمریکایی صدامیان که با هجوم ظالمانه خود فتح قادسیه را به مرزهای تهی از ایمان به غیب وعده می‌دادند واصل گردید. اتکاء به مسلسل و تانک و غفلت از خداوند قادر و جنود الهی انسان‌ها را به ورطۀ هلاکت و فضاحت می‌کشاند. آنان که رمز پیروزی را مجهز به جهاز شیطانی و میگ‌ها و میراژها می‌دانند و ایمان به غیب و خداوند قادر را به‌حساب نمی‌آورند و دم از «پیروزی قادسیه» می‌زنند و رمز پیروزی قادسیه و مؤمنان صدر اسلام را بازنیافتند و قدرت ایمان و شهادت‌طلبی را نمی‌فهمند باید با شکست مفتضحانه روبه‌رو شوند و گوشمالی الهی ببینند. اینان از پیروزی‌های صدر اسلام که پیروزی ایمان و خون بر شمشیر و قوای جهنمی بود باید عبرت بگیرند. مردم ایران و ارتش و سپاه و بسیج و سایر قوای نظامی و غیرنظامی برای حفظ اسلام و کشور اسلامی و رسیدن به لقاءالله دفاع می‌کنند و فرق است بین این عزیزان و آن گول‌خوردگان که برای مقاصد پلید آمریکا و وابستگان آن به جنگ بر ضد اسلام و قرآن مجید برخاسته‌اند.

 

 آنچه برای این‌جانب غرورانگیز و افتخارآفرین است روحیه بزرگ و قلوب سرشار از ایمان و اخلاص و روح شهادت‌طلبی این عزیزان که سربازان حقیقی ولی‌الله‌الاعظم ارواحنا فداه هستند می‌باشند و این است فتح‌الفتوح. من به ملت ایران و به فرماندهان شجاع قبل از آنکه پیروزی شرافتمندانه و بزرگ خوزستان را تبریک بگویم، وجود چنین رزمندگانی که از دو جبهه معنوی و صوری و ظاهر و باطن از امتحان سرافراز بیرون آمده‌اند، تبریک می‌گویم. مبارک باد بر کشور عزیز ایران و بر ملت شریف ایران که چنین رزمندگانی قدرتمند و عاشقانی چنین محو جمال ازلی و سربازی چنین دلباخته دوست که شهادت را آرزوی نهایی خود و جانبازی در راه محبوب را آرمان اصیل خویش می‌دانند. افتخار بر رزمندگانی که جبهه‌های نبرد را با مناجات خویش و راز و نیاز با محبوب خود عطرآگین نموده‌اند. فخر و عظمت بر جوانان عزیزی که در راهی قدم برداشته‌اند و پاسداری از مکتبی می‌کنند که شکست‌ناپذیری و سرتاپا پیروزی است و ننگ بر آنان که در راهی جان خود را هدر می‌دهند و عرض و آبروی خود را می‌برند که پیروزی‌شان شکست و زندگی‌شان ننگ‌آفرین است. این‌جانب از فرماندهان محترم و رزمندگان عزیز قوای مسلح نظامی و انتظامی ارتش و سپاهی و بسیج مستضعفان و ژاندارمری و شهربانی و عشایر محترم و نیروهای نامنظم و مردمی تشکر و قدردانی می‌کنم. درود بر شما و همۀ آنان که برای اسلام و کشور عزیز خود حماسه می‌آفریند از خداوند تعالی پیروزی نهایی رزمندگان اسلام و سلامت و سعادت همگان را خواهانم.

 

 
والسلام علیکم و رحمه ا... و برکاته
روح‌الله الموسوی الخمینی
8 /9 /1360

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چرا خدا کرونا را از بین نمی برد؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۹، ۰۸:۲۴ ب.ظ

 

اگر قرار باشد هر چه ما می خواهیم خدا هم بگوید چشم، آن وقت ما می شدیم خدا و او بنده!

مشکلات و سختی ها هم بخشی از واقعیات زندگی هستند. دنیا، بهشت نیست.

ما فلسفه حقیقی بلاها را نمی دانیم. بسیاری از حوادث تلخ و شیرین زندگی برای رشد و کمال بشر، اصلاح سبک زندگی، جبران اشتباهات، رفع ابتلائاتی دشوارتر، توجه بیشتر به معنویات، آزمایش انسان و .... کاربرد دارد.

ائمه اطهار علیهم السلام به اذن خدا صاحب کرامات و معجزاتی هستند که چه در زمان حیات ظاهری و چه بعد از آن خواسته ها و توسلات بعضی از مومنان و حتی غیرمومنان را برآورده ساخته اند؛ اما قضا و قدر الهی را نیز پذیرفته و در مقابل مشیت او سر تعظیم فرود می آوردند. همه ائمه ما توسط دشمنانشان شهید شده اند؛ قرار نبود ائمه عمر جاودان داشته و همیشه از گزند حوادث در امان باشند.

بسیاری از مردم اذعان دارند با همین دعاها و توسلات توانسته اند از کمند بلاهایی مثل ابتلا به کرونا و ... به سلامت رها شوند؛ ولی بعضی هم در راستای مشیّت الهی جان به جان آفرین تسلیم نمودند. اما اینکه چرا کرونا از بین نمی رود، جنگ ها و سیل ها و زلزله ها و بیماری ها و ... جان بسیاری از انسان ها را تهدید می کند باید به این نکته نیز توجه داشت که "ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها" فارغ از بعضی بلاها که در ذات طبیعت است، خدا به انسان ها عقل داده و باید برای رفع مسائل و تقابل با مشکلات و کاهش آلام از این نعمت خدا دادی نیز بهره بگیرند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چرا تجاوز جنسی همچنان معضل غرب است؟

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۹، ۰۷:۳۸ ق.ظ

در زیر گزارشی می خوانید پیرامون ده چهره معروف جهان که متهم به تجاوز جنسی شدند. البته مشابه این رخداد در غرب به وفور پیدا می شود. اینکه چرا در دنیایی که آزادی جنسی به یک قانون تبدیل شده باز هم معضلی به نام تجاوز وجود دارد بر می گردد به ضرورت شناخت از ساختار غرایز انسان که اگر در مسیر امور مادی به جریان بیفتد با رویکرد زیاده طلبانه ای که در نهاد آدمی است سیری ناپذیر بوده و بشر را به حیوانی وحشی، نامطئن و غیرقابل کنترل تبدیل می سازد.

حجاب و حفظ حریم روابط بین زن و مرد که مورد تأکید اسلام است تنها ضامن تأمین شئون و کرامت انسان ها به خصوص بانوان به شمار می آید. گزارش زیر را در سایت انصاف نیوز خوانده ام:

 

 

hdskh k,aj: صحبت درباره مسائل جنسی معمولا تابو بوده و همچنان هم صحبت درباره این مسائل با احتیاط و آهسته انجام می‌شود؛ چه برسد به اینکه کسی مورد آزار و اذیت جنسی هم قرار بگیرد و بخواهد درباره آن صحبت کند. اما این موضوع معمولا همیشه و در همه فرهنگها وجود داشته و بویژه برخی از چهره‌های مشهور هنری، ورزشی و حتی سیاسی در مظان اتهام آزار جنسی قرار دارند و برخی از آنان هم واقعا اقدام به آزار و اذیت کرده‌اند.

در سال ۲۰۱۷ «الیسا میلانو» هنرپیشه آمریکایی در صفحه توئیترش از همه زنان دعوت کرد از تجربه آزار جنسی که دیده‌اند با هشتگ (me too) بنویسند. پیش از او هم حدود ۱۳ سال پیش، «تارانو بورک» یک زن سیاه‌پوست کمپینی را با همین اسم راه انداخته بود. بعد از به زبان آوردن آزارهای جنسی زنان توسط مردان مشهور و صاحب نفوذ در آمریکا، جنبش (me too) یا (من هم) که آزار جنسی را افشا می‌کند قدرت گرفت و بسیاری از مردان صاحب نفوذ و قدرت، شغلشان را به دلیل اتهاماتی که به آنها وارد شد از دست دادند و رسوا شدند.

در ادامه با ۱۰ چهره مشهوری که متهم به تعرض و آزار جنسی شده‌اند آشنا می‌شوید.

بیل کلینتون

زمانی که جنبش زنان علیه آزار جنسی مردان پرقدرت همه‌گیر شد، «مونیکا لوینسکی» کارآموز کاخ سفید به زبان آمد و رابطه «بیل کلینتون» با خود را مصداق بارز سوء استفاده از قدرت تلقی کرد. با این وجود بسیاری رابطه لوینسکی با کلینتون را آنچه که در جنبش آزار جنسی تعریف شده بود نمی‌دانستند اما لوینسکی معتقد بود رابطه‌اش با رییس جمهوری وقت آمریکا مصداق سوء استفاده کریه از قدرت بود و همچنین اعلام کرد که به دلیل جنجال‌های خبری و سیاسی مدت‌ها دچار PTSD یا همان «اختلال استرس پس از حادثه» بوده است. گرچه علنی‌شدن رابطه جنیفر فلاورز و پائولا جونز نیز با کلینتون به رسوایی او دامن زد.

رومن پولانسکی

یکی دیگر از شخصیت‌های معروفی که به جرم تجاوز در آمریکا بازداشت شد، «رومن پولانسکی» بود. این کارگردان که برای ساخت فیلم «پیانو» موفق به دریافت جایزه اسکار در سال ۲۰۰۳ شد، اعتراف کرد که با دختری زیر سن قانونی رابطه جنسی برقرار کرده است اما به دلیل سوء استفاده از آزادی موقتی که  پیش از حکم قطعی دادگاه از آن برخوردار شد، به اروپا فرار کرد و چون اجازه ورود به آمریکا را نداشت نتوانست شخصا در مراسم اسکار حاضر شود و جایزه‌اش را دریافت کند. «سامانتا گایمر» دختری که پولانسکی به او تجاوز کرده بود، با انتشار کتابی در سال ۲۰۱۳ ماجرای رخ‌داده را شرح داد.

مایکل جکسون

«مایکل جکسون» خواننده سرشناس آمریکایی که به سلطان پاپ معروف است نیز یکی از چهره‌های مطرحی است که افرادی ادعا کردند در سن کودکی بارها مورد سوء استفاده جنسی او قرار گرفته‌اند. «وید رابسون» و «جیمز سیفچاک» ادعا کردند مایکل جکسون از دوران کودکی بارها آنها را مورد سوءاستفاده جنسی قرار داده است اما خانواده مایکل جکسون اعلام کردند حتی یک قطعه سند هم برای اثبات این ادعاها وجود ندارد. با اینکه دادگاهی در شهر سانتا ماریا در کالیفرنیا و در سال ۲۰۰۴ مایکل جکسون خواننده آمریکایی را رسما به ده مورد آزار کودکان و جرایم مرتبط متهم کرد اما او در واکنش به این اتهامات رسما اعلام بی‌گناهی کرد.

کوین اسپیسی

چندین اتهام آزار جنسی علیه «کوین اسپیسی» بازیگر سرشناس هالیوود نیز مطرح شده است اما تنها موردی که به پرونده کیفری و تشکیل دادگاه کشید مربوطه به  سال ۲۰۱۶ و تعرض جنسی به یک پسر ۱۸ ساله بود. دادگاهی در ایالت ماساچوست آمریکا به این دلیل که شاکی از ارائه شهادت درباره گم‌شدن یک گوشی موبایل خودداری کرد، اتهامات آزار جنسی و ضرب و جرح که علیه این بازیگر مطرح بود را رد و این پرونده را مختومه کرد. به گفته وکلای مدافع اسپیسی، گوشی تلفن همراه می‌توانست بیگناهی این بازیگر را ثابت کند. نت فلیکس، شبکه اینترنتی فیلم و سریال آمریکایی اعلام کرد به دلیل اتهامات آزار جنسی که متوجه کوین اسپیسی است دیگر با او همکاری نمی‌کند.

والری ژیسکار دستن

«والری ژیسکار دستن» رئیس جمهوری پیشین فرانسه نیز در ۹۲ سالگی به آزار جنسی متهم شد و یک روزنامه‌نگار آلمانی به نام «آن کاترین استراک» اعلام کرد که او در جریان یک مصاحبه در سال ۲۰۱۸ میلادی او را مورد آزار جنسی قرار داده است. استراک  شکایت قضایی خودش را به دادستانی پاریس تسلیم و اعلام کرد آنچه که باعث تشویق او برای این اقدام شد، جنبش «من هم» بود که از زنان می‌خواهد آزارهای جنسی علیه خود را افشا کنند.

هاروی واینستاین

«هاروی واینستاین» غول سینمایی هالیوود یکی دیگر از شخصیت‌های مطرحی است که افراد بسیاری اعلام کردند مورد تجاوز و آزار جنسی از سوی او قرار گرفته‌اند. این تهیه‌کننده در پاسخ به اتهاماتی که به او وارد شد اعلام پشیمانی کرد و گفت: «من به همه زنان احترام می‌گذارم و بابت اتفاقاتی که افتاد پشیمانم. من یک شانس دوم از جامعه‌ام می‌خواهم اما می‌دانم باید برای این موضوع تلاش فراوانی کنم.» او در نهایت در دادگاه فدرال نیویورک به تجاوز جنسی درجه ۳ و جرایم جنسی درجه یک محکوم شد.

چارلی رز

«چارلی رز» مجری مشهور شبکه سی بی اس هم بعد از اتهام ایجاد مزاحمت جنسی اخراج شد. هشت زن در مصاحبه با واشنگتن پست از رفتار نامناسب این مجری صحبت کردند و بعد از این اتفاق او بابت رفتار خود عذرخواهی کرد و گفت: «همه ادعاهای مطرح‌شده درست نیستند». همین جمله، اعتراف تلویحی به درست بودن برخی از آنها تلقی شد.

راجر ایلز

«راجر ایلز» بنیان‌گذار شبکه خبری فاکس‌نیوز آمریکا نیز بعد از مطرح‌شدن اتهامات آزار جنسی توسط چند کارمند زن از ریاست این شبکه استعفا داد. در سال ۲۰۱۶، یکی از مجریان شبکه فاکس نیوز به نام «گرچن کارلسون» که از کارها و پیشنهادهای بیشرمانه مدیرعامل شبکه یعنی راجر ایلز خسته می‌شود، قبل از به پایان رسیدن مهلت قرارداد خود، با وکلایش درباره شکایت از مدیرعامل صحبت می‌کند. بعد از شکایت وی در نیوجرسی، موجی از شکایات و فشارها علیه راجر ایلز به شبکه فاکس نیوز وارد شد. همچنین فیلمی با عنوان «بامب  شل»  درباره این اتفاق ساخته شد. راجر ایلز در سن ۷۷ سالگی درگذشت.

وودی آلن

«وودی آلن» بازیگر و کارگردان آمریکایی هم از سال ۱۹۹۲ مظنون به داشتن روابط جنسی با دخترخوانده‌اش است. «میا فارو» شریک زندگی سابق وودی آلن این اتهام را به او نسبت داد. فارو متوجه شده بود که وودی آلن با دخترخوانده ۱۹ ساله‌اش به نام «سون یی پروین» که از رابطه قبلی‌اش با او بوده، ارتباط جنسی داشته است. بعدها «دیلن فارو» دخترخوانده میا و وودی آلن هم پدرخوانده‌اش را متهم کرد که در کودکی از او سوءاستفاده جنسی کرده است. وودی آلن همواره این اتهامات را رد کرد و پس از جدایی از میا فارو با دخترخوانده‌اش که ۳۵ سال از خودش جوان‌تر بود ازدواج کرد. «گرتا گرویک» ستاره آمریکایی نیز یکی دیگر از افرادی بود که در سال ۲۰۱۸ وودی آلن را به تعرض جنسی متهم کرد.

سپ بلاتر

از بین چهره‌های مطرح در دنیای ورزش نیز «سپ بلاتر» رئیس سابق فدراسیون بین‌المللی فوتبال (فیفا) از سوی «هوپ سولو» دروازه‌بان تیم فوتبال زنان آمریکا به آزار و اذیت جنسی متهم شد. آقای بلاتر که در سال ۱۹۹۸ به عنوان رئیس فدراسیون بین‌المللی فوتبال منصوب شد، در سال ۲۰۱۵ پس از ۱۷ سال به اتهام فساد از این سمت کنار گذاشته شد. سخنگوی آقای بلاتر، اتهامات هوپ سولو را رد کرد و آن را مضحک خواند.

چرا قربانیان آزار چهره‌ها سکوت می‌کنند؟

بعد از شنیدن تجربیات زنانی که مدعی آزار و اذیت جنسی از سوی افراد صاحب نفوذ، قدرت یا شهرت هستند، این سوال مطرح می‌شود که چرا افراد مشهور و چهره به خودشان اجازه سوءاستفاده می‌دهند و از طرف دیگر، دلیل سکوت قربانیان در این‌باره چیست؟

دکتر علی ناظری – روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی – در پاسخ به این سوالات به ایسنا توضیح می‌دهد: «از بُعد روان‌شناختی، افرادی که به هر دلیلی صاحب قدرت، شهرت، ثروت یا موقعیتی هستند، می‌توانند دیگران را تحت فشار قرار دهند. افراد در موقعیت‌های متفاوتی مثل مشکل روانی یا لغزش اخلاقی از فرصت و امکاناتی که دارند سوء استفاده می‌کنند و تصورشان این است که طرف مقابل تصویری از قدرتمند، ثروتمند و مشهور بودن آنها را پذیرفته است؛ بنابراین احساس می‌کنند می‌توانند آنچه که می‌خواهند علی‌رغم میل فرد مقابل بدست بیاورند. این خواسته‌ها می‌تواند در مدل رفتارهای جنسی مثل تجاوز یا تعرض یا هر نوع حرکت غیراخلاقی دیگری طلب شود تا فرد مقابل به اجبار به آن تن دهد. این در واقع نوعی باج‌گیری محسوب می‌شود. به نظر می‌آید قدرت، ثروت و شهرت، موقعیت سوء استفاده را در طول تاریخ به افراد دارای این ویژگی‌ها داده است و همچنان می‌دهد. وجهه‌ای که برخی افراد به واسطه موقعیت خود توانسته‌اند در جامعه ایجاد کنند، به آنها یک حریم امن می‌دهد تا بپذیرند اگر هم کار غیر اخلاقی انجام دهند، کسی آن را باور نخواهد کرد. به همین دلیل اگر هم دست به سوءاستفاده بزنند، آن را انکار می‌کنند. از طرفی هم اگر قربانی بخواهد صحبت کند با این تصور که اعتراضش به نتیجه نمی‌رسد، کسی حرفش را باور نمی‌کند یا حتی ممکن است به ضرر خودش تمام شود، سکوت می‌کند. البته نباید مسائل فرهنگی را بویژه در جامعه خودمان در این زمینه نادیده بگیریم. در جوامع با فرهنگ‌های متفاوت، همیشه فرهنگ مردسالار وجود داشته است و تصور می‌شود زنان در چنین قضایایی دچار اشکال و اشتباهی شده‌اند و به زبان عامیانه‌تر مردان به سراغ کسی می‌روند که در او نکته‌ای ببینند و زمانی که چنین ذهنیت مردسالارانه‌ای به اشتباه وجود دارد، اجازه اعتراض و پیگیری موضوع را از قربانیان می‌گیرد زیرا آنها احساس می‌کنند باید هزینه معنوی بسیاری پرداخت کنند تا بتوانند موضوع پیش‌آمده را اثبات کنند و در نهایت این‌گونه تصور می‌شود که خود آنها هم در این زمینه نقشی داشته‌اند و به اصطلاح بی‌گناه نبوده‌اند. از طرفی باید در عین اینکه حریم خصوصی افراد مشهور و صاحب نفوذ حفظ می‌شود، جریان آزاد اطلاعات هم وجود داشته باشد تا به افراد قدرتمند به راحتی اجازه انجام هر کاری داده نشود. البته این اتفاقات در همه جوامع حتی در جوامعی که ادعای آزادی بیان و جریان آزاد اطلاعات دارند نیز رخ می‌دهد اما به مراتب می‌تواند محدودتر باشد یا بعد از چند سال درباره آن رویداد افشاگری شود. اما اگر همه این موارد را به صورت تابو، شرم یا ننگ ببینیم و صحبت درباره این موارد را قبیح‌تر از امری که به وجود می‌آید ببینیم، نتیجه آن افزایش خودسانسوری است. طبیعتا امکان سوءاستفاده برای فرد متجاوز در فضای تاریک هم مهیاتر است.»

  • سیدحمید مشتاقی نیا

کرونای مسلمین، دوستی علی و یزیدیان انتقاد گریز!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۳۴ ب.ظ

از شما دعوت می کنم این سه فایل تصویری یک دقیقه ای را مشاهده کنید:

 

اگر مسلمانان کرونا نگیرند چه اتفاقی می افتد؟

#اشکآتش #سیدحمیدمشتاقینیا #کرونا #ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها #گاهی دعاهایمان انگونه که میخواهیم مستجاب میشود #چرا ادمهای خوب میمیرند؟!

https://www.instagram.com/p/CEGxC1QFm7w/?igshid=1h9c7fsg5tn76

 

#توهین به عالم اهل سنت که عیدغدیر را تبریک گفته بود #اشکآتش  #سیدحمیدمشتاقینیا #وحدت شیعه و سنی حول محورعلی علیه السلام #عیدغدیر #حتی اگر ولایت به معنی دوستی_باشد

https://www.instagram.com/p/CEJsDwOF_DZ/?igshid=sfbe4vfaqs18

 

#قبلا هفته اول محرم هفته امربه معروف ونهی ازمنکر بود! #یزیدیها طاقت انتقاد ندارند #اشکآتش #سیدحمیدمشتاقی_نیا

https://www.instagram.com/p/CEJs6IwlDdu/?igshid=rvdx2838fcbl

 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

اگر میخواهی درست راه بروی!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۰۷ ب.ظ

 

برای نجات از گمگشتگی ها به هدایتگری ماهر و راه بلدی امین نیازمندیم.

امام هادی را اصلاً برای همین هادی گفته اند که مسیر هدایت را آشکار ساخته است.

یاد داد که به اولیای خدا بگوییم: فَإِنِّی لَکمْ مُطِیعٌ مَنْ أَطَاعَکمْ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاکمْ فَقَدْ عَصَی اللَّهَ وَ مَنْ أَحَبَّکمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ وَ مَنْ أَبْغَضَکمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ

"من فرمانبردار شمایم، کسی که شما را اطاعت کرد، خدا را اطاعت نموده، و هر که از شما نافرمانی نمود، خدا را نافرمانی کرده است، و هرکه شما را دوست داشت، خدا را دوست داشته، و هر که شما را دشمن داشت خدا را دشمن داشته است."

مسیر هدایت ما از راه ارتباط با اهل بیت می گذرد؛ اما این ارتباط صرفا یک رابطه احساسی و عاطفی نیست. تأکید بر فرمانبرداری از اهل بیت ضرورت نگاه عملیاتی به دین را گوشزد می نماید.

به ما یاد داد که اهل بیت علیهم السلام این گونه به مقام رضایت الهی دست پیدا کردند: وَ أَحْکمْتُمْ عَقْدَ طَاعَتِهِ وَ نَصَحْتُمْ لَهُ فِی السِّرِّ وَ الْعَلانِیةِ وَ دَعَوْتُمْ إِلَی سَبِیلِهِ بِالْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ بَذَلْتُمْ أَنْفُسَکمْ فِی مَرْضَاتِهِ وَ صَبَرْتُمْ عَلَی مَا أَصَابَکمْ فِی جَنْبِهِ [حُبِّهِ ] وَ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَیتُمُ الزَّکاةَ وَ أَمَرْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیتُمْ عَنِ الْمُنْکرِ وَ جَاهَدْتُمْ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّی أَعْلَنْتُمْ دَعْوَتَهُ وَ بَینْتُمْ فَرَائِضَهُ وَ أَقَمْتُمْ حُدُودَهُ وَ نَشَرْتُمْ [وَ فَسَّرْتُمْ ] شَرَائِعَ أَحْکامِهِ وَ سَنَنْتُمْ سُنَّتَهُ

"و محکم کردید گره طاعتش را، و در نهان و آشکار برای او خیرخواهی نمودید، و مردم را با حکمت و پند نیکو به راه او دعوت کردید، و جان خود را در خشنودی او نثار نمودید، و بر آنچه در کنار او به شما دررسید صبر کردید و نماز را بپا داشتید، و زکات پرداختید، و به معروف امر نمودید، و از منکر نهی کردید، و جهاد فی الله نمودید، آن گونه که شایسته بود، تا دعوتش را آشکار کردید، و واجباتش را بیان فرمودید، و حدودش را بر پا داشتید، و قوانین احکامش را پخش نمودید، و روش او را انجام دادید"

اولیای خدا برای اجرای احکام خدا هزینه دادند تا به مقام رضا رسیدند. مریدان اهل بیت نیز اگر در ادعای پیروی از آنان صداقت داشته و مسیر هدایت را می جویند برای کسب رضایت حق، باید جبهه حق را یاری رسانند. از خیرخواهی برای خلق الله و تبلیغ دین خدا تا امر به معروف و نهی از منکر با تمام تبعاتی که مستلزم صبوری است، شرط رهروی در مسیر هدایت است.

وَ صِرْتُمْ فِی ذَلِک مِنْهُ إِلَی الرِّضَا وَ سَلَّمْتُمْ لَهُ الْقَضَاءَ " و در این امور از جانب خدا به مقام رضا دررسیدید، و تسلیم قضای او گشتید"

 

با تکیه بر فرازهایی از زیارت جامعه کبیره، میراث فاخر امام مظلوم شیعیان، هادی امت رسول الله، امام علی النقی علیه السلام

میلادش بر همگان مبارک

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برای اسماعیل

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۳۵ ب.ظ

 

اسماعیل که آن زمان گویا بیش از 13 سال نداشت، نشان داد که چونان پدر، مرد میدان‌های خطر است. او ثابت کرد که برای انجام فرمان پروردگارش، مطیع محض خواهد بود. اسماعیل در راه قربان‌گاه، به پدر سفارش کرد دست‌ها و پاهایش را ببندد و بدنش را از رو به زمین بخواباند تا مبادا چشم در چشم او شده و محبت پدرانه‌اش گل کند و مانع از انجام صحیح امر خدا گردد.

او از پدر خواست خنجر خود را تیز کند تاحلقومش سریع‌تر بریده شود و نیز سفارش کرد که پدر، پیراهن خونین خود را از تن خارج کند و به دور بیندازد تا مبادا سوگ مادر با دیدن آن پیراهن، دو چندان گردد... اسماعیل بدون بغض و لکنت، آخرین سخنانش را بر زبان جاری می‌کرد و ابرهیم همه این گفته‌ها را می‌شنید و آتش آن را در دل دریایی خویش فرو می‌ریخت. او پدر بود و وجودش در محبت فرزند می‌سوخت؛ اما حلا‌وت سوختن در عشقی سترگ، او را به پیمودن این راه دشوار وا می‌داشت. اسماعیل هم سر بلند شد.

‌هاجر نیز در مواجهه با ابلیس که در قالب انسان بر او ظاهر گشته بود، وقتی شنید که: از چه نشسته‌ای، شوی تو فرزند دلبندت را به قربان‌گاه برده...، ندا داد: اگر پیامبر خدا خلیل‌الرحمان چنین خواسته ‌من نه آنم که غیر از امر او را اطاعت کنم. ‌هاجر سر بلند شد. شیطان سراغ ابراهیم رفت و دلسوزانه‌! گفت: تو پیامبر خدایی و پیشوای مردم. اگر چنین کنی دیگران نیز از پی تو با پسران خویش همین خواهند کرد و پاسخی جز سنگ نیافت. ابراهیم نشان داد که در مذاکره با شیطان، منطقی‌تر از سنگ، پاسخی وجود ندارد. گفت وگو برای کشف حقیقت است و حق در مرام ابلیس راه ندارد.

جبرئیل اما لبه تیز خنجر را برگرداند. ابراهیم با تعجب و اندوه، رو به آسمان شکوه نمود که از چه روی توفیق طاعت خدایش را ندارد؟ آن گاه بود که ندای آسمانی «و فدیناه بذبح عظیم» در گوشش طنین انداز شد. ابراهیم پیش از این خواسته بود که امامت در ذریه او باقی باشد. خدایش پذیرفت و بر این وعده ماند و قربانی او را به تأخیر انداخت تا فرزندی دیگر از سلاله ابراهیم را در مسلخ عشق پذیرا باشد. فرزندی که برتر از اسماعیل و بیش از همه، محبوب خدا بود و در قرن 61 هجری با پای خود به قربان‌گاه رفت. این بار اما خنجر از کار باز نایستاد و او ذبیح‌الله اعظم شد. کسی که با لب عطشان در خون غوطه‌ خورد و پیش از آن خود به چشم، حلقوم شکافته طفل 6 ماهه‌اش را بر روی دستان خویش نظاره کرد و کمی قبل تر، جوان رشیدش را تا قربان‌گاه بدرقه نمود.

 اسماعیل زنده ماند، اما دل ابراهیم شاید در غم‌ دیگری فرو نشست؛ غمی که از ازل تا ابد با فطرت‌های پاک انسان‌های آزاده، عجین شده است. غم قربانی ذبح عظیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

سفارت عقل و عشق!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۱۰ ق.ظ

 

فرزندانت را به قربانگاه می برند؛ همسرت بی پناه است، خودت را دقایقی دیگر از فراز بام دارالاماره به پایین پرت می کنند، سر به بدن نخواهی داشت، تشنه ای و کامت خشک شده؛ اشک می ریزی برای غربت اباعبدالله که بی خبر از جفای کوفیان با فرزند و عیال و خانمان راهی قتلگاه خویش خواهد شد؟ و در آخرین لحظات عمرت دست بر سینه می گذاری و رو به حجاز می ایستی و چشمانت را می بندی و صدایت را به نسیم خزان می سپاری که: السلام علیک یا اباعبدالله؟!

تسلیم قضا و قدر خدایی، مسلم. او را شناختی که در رکاب ولیّ او شهد وصال نوشیدی و در عرفه به مقام قرب الهی رسیدی. اصلا مگر نه آن که عرفه قرین قربان شده است که بیاموزیم معرفت مقدمه نزدیکی به خداست؟

همین است که گفته اند زیارت حرم ولیّ خدا نیز اگر با معرفت همراه باشد ضامن ورود به بهشت است و یک ساعت تفکر، برابر با هفتاد سال عبادت. معرفت، مرحله عقلانیت و تحرّک قوای فکری در طیّ طریقت دلدادگی است. آن که با عقل و برهان به خدا برسد در بزنگاه زندگی از لغزش ها مصون خواهد بود. پای مسلم در آوردگاه غربت و بی کسی و اسارت نلرزید و محکم و استوار تا آخرین نفس، راه حق را یاری نمود. عرفه مقدمه قربان است. خدا را که بشناسی خدایی می شوی. روز عرفه را باید روز اندیشه نامید؛ گوهر وجود انسان در ساحت فکر به آستان حق راه یافته و در بزم قرب او حیات جاودانه خواهد یافت.

حسین کشتی نجات است. اگر می خواهی مسلمان زندگی کنی و مسلمان بمیری، مسلم درگاه ولیّ حق باش و یاور سلوک هدایتش.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برای خدا چه کرده ایم؟

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۲:۴۵ ب.ظ

 

برای خدا قدمی برداشته ایم که توقع داریم او هم خواسته مان را اجابت کند؟ خدا به اندازه کافی در حقمان لطف داشته و بالاترین نعمت هایش را ارزنی مان نموده است؛ اما آیا کمترین وطیفه ما در قبال او اطاعت از فرامینش و عمل به دستورات دینش نیست؟ اگر برخلاف جهت خدا حرکت می کنیم خیلی نباید توقع اجابت دعاهایمان را داشته باشیم. بنده ای که مطیع خدا باشد خدا نیز امور زندگی اش را تسهیل نموده و عالم ماده و معنا را مسخّر او قرار می دهد:

«مَنْ عَبَدَ اللّهَ عَبَّدَ اللّهُ لَهُ کُلَّ شَىْء»1

کسى که خدا را اطاعت و عبادت کند، خداوند همه چیز را مطیع او گرداند.

1- امام حسن مجتبی علیه السلام تنبیه الخواطر، ج ۲، ص ۱۰۸

  • سیدحمید مشتاقی نیا

عشق

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۱:۵۴ ق.ظ

 

عشق، درون مایه جان آدمی است. انسان تکامل طلب، خواسته یا ناخواسته عشق را دستاویزی برای ارتقای معنوی خویش می داند. به اعتراف تمامی بزرگان علم و اخلاق و عرفان، انسان منهای عشق جنازه ای بیش نیست که به اقتضای جسم خویش، تحرک دارد؛ چرا که زندگی بدون هدف، بی معناست و نیل به هدف، بدون عشق، ناممکن.

آن کس که عشق را به اشتباه یا غفلت در مجاری شهوانی خود می جوید نیز انگیزه ای جز تکامل ندارد؛ انگیزه ای که در بیراهه مجاز، گم شده است. عشق به مادیات و زر و زیور دنیا هم از این قاعده مستثنا نیست.

انسان پول پرست نیز در چنبره ظواهر، به دام افتاده و در توهم خویش، پول را معبر سعادت و کمال می پندارد.

ارتباط عشق با هدف، رابطه ای تلازمی است. تا عشق نباشد هدف، آن طور که باید محقق نمی شود. عشق، خود هدف ساز است. تلنگری است که انسان را به تعالی، فرا می خواند. اما هدف اگر روشن و آشکار نباشد چه بسا عشق را به سراشیب انحطاط سوق دهد. از این روست که عشق، خود نیازمند هدف است تا جهت گیری آن نقص نیابد. اعتقاد به هدف و نیل به مقصود، جنبش عشق را در گستره وجود آدمی دامن می زند.

آن چه که امروز به اعتراف همه ناظران، منشأ خیزش های مردمی در عرصه دفاع هشت ساله ملت ایران بوده، چیزی جز «اعتقاد عاشقانه» به قداست راه و هدف دین نمی باشد.

حس آرمان خواهی، عشقی را در وجود آنان شعله ور ساخت که سختی راه و مخاطرات جانبی آن، ذره ای از توان و اراده ایشان نکاست. نگاه مبارزان شیعه به جنگ، نه از زاویه خشونت و قتل و غارت بلکه از جنبه مذهبی و آرمانی پی ریزی شد. از این روست که در متن وقایع دفاع مقدس، ظرایفی عاطفی و عاشقانه به چشم می آید که نشان از نگرش کمال جویانه مردان جنگ دارد؛ مردانی که در تقابل نامأنوس تن و تانک، آمیزه ای از عشق و ایمان را به تصویر کشاندند.

در این میان رابطه عاشقانه با ائمه و پیشوایان دین، جنگ را جلوه ای پر شور و احساس می بخشید.

رابطه ای که به تناسب ظرفیت عاشق، دو سویه می گردید و درجه کمال او را افزایش می داد.

پدیده معنویت، عنصری است که انسان را در مقابل طوفان سهمگین حوادث پایدار می سازد.

بی تردید بالاترین وظیفه مبلغان فرهنگ ایثار و مقاومت، بسط و ترویج روح عشق و معرفت نسبت به اهل بیت علیهم السلام است. یادگاری که میراث استقامت اسطوره های این مرز و بوم شمرده می شود و حسّی مشترک که در فطرت تمامی انسان های نیک نهاد، نهفته است.

کور سویی از راه عشق همچنان درخشش دارد. تلألو آن، ستیغ فروزان خورشید را به کرنش وا می دارد. بلور قلب خویش را به دستان عشق بسپاریم. عشق، امانت دار خوبی است. جنگ، رخصتی بود برای تکامل انسان ها؛ برای آنان که در بازیافت فطرت خویش، حیاتی را برگزیدند که بر مدار عاشقی جریان داشت.

توفندگی روز و زهد شبانه، خلوص و گمنامی، محبت و غربت، عشق و مظلومیت، قاطعیت و تواضع و ... . انعکاسی است از این حقیقت شیرین، که در پس صفحات پوسیده تاریخ، علی بودن و علی وار زیستن کهنگی ندارد اگر چه بر مذاق تمدن خویش نیابد.

علی(ع) الگوی جوانان در همه نسل هاست و شهیدان، این طلایه داران فرهنگ سرخ تشیع، تاریخ را پس از قرن ها، در تأسی خویش به معارف والای اسلام علوی به حیرت کشاندند.

علی بودن و علی وار زیستن کهنگی ندارد؛ چونان که حق و حقیقت را فرسودگی نشاید.

جاده سرخ تشیع را اول بار، علی(ع) در محراب مسجد کوفه افتتاح کرد؛ امتداد آن از قتلگاه اصحاب عاشورا گذشت و در شنزارهای تفدیده جنوب و قله های یخ بسته غرب ایران تجلی دوباره یافت. سنگفرش سرخ آن تا ابد بوسه گاه قدوم نورانی مردان عشق خواهد بود. پس؛ هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم الله.

10/5/83

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چرا خدا کمکی نمی کند؟!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۶:۱۳ ق.ظ

See the source image

 

دکتر علیرضا سفیدچیان/ روانپزشک

مغالطه:

◾️چرا خدا کمکی نمی کند؟
◾️درحال حاضر در 179 کشوری که درگیر ویروس کرونا هستند از 50 خدای مختلف درخواست کمک میشه! ولی تابحال از هیچکدام از خداها کمکی نیامده! ولی وقتی که علم واکسن آن را پیدا کند هرکس از خدای خود تشکر می کند!

🔵 پاسخ:
1) این گزاره، بسته به نوع جهان بینی، نگرش دینی، دیدگاه فلسفی و علمی، قابل نقد است.
2) خداوند، دعا را مستجاب می‌نماید، اما اموری دیگر مثل قضا و قدر، علت و معلول، تأثیر و تأثر، حرکت و محرک و ..، همه لوازم وقوع یک اتفاق است. دعا و استجابت آن تعاریف، شرایط و چارچوب‌ها، علل و حکمت‌های متعددی دارد.
3) اسباب معنوی همچون توکل، دعا و درخواست از خدا و توجه به اسباب مادی درمان، منافاتی با یکدیگر ندارند. که اتفاقا در نگاه دینی به هر دو توجه داده شده است.
4) بر اساس مبانی دینی، دعا تنها یک لفظ نیست، بلکه خواستن، اراده و تلاش کردن است!
5) یک خدای احد و واحد در عالم حکمفرمایی میکند. این بشر استکه از ظن و زبان خود، ظهور متعددی از خدا می جوید.
6) برداشت ما از "کمک خدا" چیست؟ چرا دست یاری خدا را حس نمی کنیم؟ اصولاً از خدا چه می خواهیم که نداده است؟ به چه مقدار شاکر نعمت ها و الطاف او هستیم؟ تقصیر از خداست یا ما..!؟
7) گاهی انسان در ضمن اینکه خواسته‌ای دارد و آنرا از خدا می‌خواهد، کارهای دیگری از جمله گناه هم می‌کند که راه دعایش را بسته و یا استجابت آنرا به تأخیر میاندازد.
8) در منطق دین، گاهی استجابت در همان فراهم کردن شرایط و زمینه‌های لازم است.
9) دعا شرایطی دارد. آگاهی قلبی، اعتماد درونی، اخلاص باطنى، شناخت وسیله و انصاف داشتن و.. از جمله این شرایط است.
10) انسان موجودی استکه همواره نیاز به پناه دارد، یعنی چیزی که در مجاورت با او احساس امنیت کند. این نیاز همه انسان‌ها است و خدا برای بشر بهترین پناهگاه و آرام بخش است.
11) براستی متهم کیست!؟ چه کسی باید پاسخگو باشد!؟ بشری که با دستکاری در محیط، بدن و رفتار و تغذیه نامناسب، موجبات برهم زدن و آلودگی آسمان و زمین و هزاران بلا و بیماری بر سر خودش و آفریده های زمین و آسمان شده یا خدای مهربانی که از ابتدا بهترین آفرینش را خلق کرده است؟
12) کرونا ضعف و ناتوانی بشر را نشان داد که چطور یک ذره ناچیز، می تواند علم و دانش را به چالش بکشد.
13) در نگاه الهی، بحرانها و سختی‌ها، فرصتی هستند برای رشد و تعالی و درس گرفتن بشر؛ و بنابراین باید نسبت به هر مصبیت و رنجی، از نگاه فرصتی برای تغییر، اصلاح، تلاش بیشتر، قوی شدن و بهبود شرایط هم نگریست.
14) باید اقرار کرد که بیش از هر زمانی، نیاز به خدا و آسمان در بشر امروز به حتمیت رسیده است!
🔊 @sefidchian
📷صفحه اینستاگرام
www.Instagram.com/sefidchian.ir

  • سیدحمید مشتاقی نیا