اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات

۴۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بهارنارنج بابل» ثبت شده است

با گرگها می رقصند!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۸، ۱۱:۱۹ ق.ظ

jfim_photo_2019-02-12_22-08-30.jpg


بعضی از مسئولان شهر بابل در ابتدا خبر حذف نام شهدا از کوچه های محله مذهبی حکیم آباد را تکذیب کردند. بعد که اسناد و تصاویر رو شد، گفتند که نمی دانستیم و در جریان نبودیم و بعدش هم گفتند اسامی شهدا را سرجایش بر می گردانیم و کی بود کی بود من نبودم و ...

فارغ از همه این بازی ها، تا زمانی که این وعده های شفاهی جامه عمل نپوشیده و اسامی حذف شده شهدا به جای اصلی خود بازنگشتند، اعتراض بچه های انقلاب ادامه خواهد داشت.

امید است این آخرین باری باشد که بعضی افراد شرور و نفوذی درصدد سرشاخ شدن با نمادها و نشانه های ارزشی شهر بر می آیند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دوباره مین، دوباره دعا و مرغ آمین!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۸، ۰۷:۲۷ ق.ظ

7uz1_photo_2019-02-10_18-18-49.jpg


همزمان با تلاش عده ای برای حذف نام و یاد شهدا از معابر شهر، جواد منصف، دلاور مرد جانباز بابلی بار دیگر در جریان تفحص پیکر مطهر شهدا مجروح شد.

برای سلامتی این بسیجی و رزمنده قدیمی و خستگی ناپذیر دعا کنید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

حذف نام شهدای بابل از منظری دیگر

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۸، ۰۷:۳۰ ب.ظ

درباره کسانی که کمر به هدم ارزش ها و نفی نام و راه شهدا بسته اند حرف تازه ای برای گفتن وجود ندارد.

این طیف در وهله نخست به دنبال تهی سازی شهر از هویت اصیل و دینی اش بود که توانست نام دارالمومنین را به عنوانی پوچ و بی خاصیت یعنی بهارنارنج تبدیل کند.

حذف تاریخچه شهدای نبرد با بهاییت از چهارراه شهدا، تغییر نام میدان انتفاضه، تضعیف مقوله حجاب، اسطوره سازی از چهره های خودباخته فرهنگی، تقویت جریان فتنه و نفاق و ... رویکرد مستمری است که این طیف بنا بر رسالت خود در حال انجام آن است. تا این جا، مسآله ای غیر طبیعی به نظر نمی رسد.

نکته این جاست که مسئولان و متولیان و دلسوزان شهر دقیقاً در کجای ماجرا ایستاده اند؟

آن بزرگواری که به خاطر بریده شدن شاخه های یک درخت توسط یکی از مغازه داران چهارراه فرهنگ، از پشت تریبون واکنش نشان داد چه عکس العملی درباره حذف نام شهدا خواهد داشت؟

فرماندار بابل که از اختیار قانونی خودش برای لغو بعضی مصوبات شورا بهره می گیرد در دفاع از نام و یاد شهدا چه زحمتی به خودش خواهد داد؟

بنیاد شهید و امور ایثارگران چگونه از نام شهدا دفاع خواهد کرد؟

نمایندگان مجلس فقط به عکسهای یادگاری شان با جانبازان و خانواده های شهدا اکتفا می کنند؟

هیات رزمندگان، گروه های مختلف ارزشی، جمنایی ها و ... چطور؟

آن دو عضو اصولگرای شورا حواسشان هست که بازیچه دست آدمی شیاد و نیرنگ باز قرار نگیرند و به ماشین امضای او تبدیل نشوند؟

 محله حکیم آباد که یکی از انقلابی ترین محله های شهرستان بابل است و اهالی آن در جریان فتنه کور 88 بیشترین حضور میدانی و تن به تن را در تقابل با اشرار از خود نشان داده اند آخرین محله ای نیست که با حذف نام عزیزانشان مواجه می شود. همانطور که حذف نام میدان انتفاضه، حذف نام دارالمومنین و ... آخرین اقدام دشمنان هویت شهر نبود.

بچه های حزب اللهی تکلیف خودشان را بلدند و به آن عمل می کنند، حضرات نان خور انقلاب هم خودی نشان بدهند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چهارراه آتلیه!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۸، ۰۸:۴۰ ق.ظ

d0ba_photo_2019-02-07_19-21-54.jpg

13_photo_2019-02-07_19-22-06.jpg


شورای اسلامی(؟!!) شهر بابل وقتی با تغییر نام میدان انتفاضه، سکوت مدعیان اهل معامله ای را دید که بالاترین فریادشان برای انقلاب، گفتن الله اکبر در رستوران صفویه بود، در گام بعدی تصمیم به حذف نام شهدای محله مذهبی حکیم آباد از سطح کوچه ها و معابر گرفت.

به استناد نامه شورای اسلامی محله مذکور و نامه تأیید بنیاد امور ایثارگران، اسامی شهیدان الله وردی، ارج، وزین، شعبانزاده، بزرگ تبار، مختاررضایی، امامی، ممدوحی و مفتح از معابر حذف و به نام های خنثایی چون ارکیده، پروین، پروانه، ترنج و ... تغییر پیدا کرد.

رویکردهای مشکوک فرهنگی شورا در این سالها دیگر بر کسی پوشیده نیست. مردم هم حق دارند چهارراهی که ساختمان شورا در آن قرار دارد را چهارراه آتلیه بنامند تا یادشان نرود کسانی که قادر به مراقبت از بند تنبان خودشان نیستند، نمی توانند از فرهنگ و اعتبار شهری در طراز دارالمومنین نیز صیانت کنند.

امیدوارم مجموعه مسئولان مرتبط به خصوص امام جمعه محترم، حاج غفار آری و مجتبی حکیم به عنوان متولیان اصلی امور شهر در این خصوص تدبیری بیندیشند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به این گروه جهادی اعتماد دارم

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۸، ۰۸:۱۵ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

این جمع از خواهران را میشناسم و به آنها اعتماد کامل دارم.

خواهرانی بسیجی از بابل با همراهی خواهران بسیجی محلی شهر سیمرغ به شناسایی دقیق خانواده های سیل زده نیازمند پرداخته و به طور مستقیم و فارغ از پیچ و خم های اداری و صفهای طویل سازمان های امدادی و با حفظ کرامت و شخصیت نیازمندان، کمک های لازم را به دستشان می رسانند.

نمی گویم برای خدا برای پیغمبر برای آخرت که به اقتضای وجدان و انسانیت خود در حد وسعتان کمک کنید:

خانم سیده ماجده نصراله زاده معصومیان، شماره کارت بانک تجارت ۵۸۵۹۸۳۱۰۲۴۷۳۹۷۲۳

یاعلی

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نماینده بابل را آب برد!

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۸، ۰۷:۴۵ ق.ظ

با وقوع سیل در استان های مازندران و گلستان اخبار پراکنده ای از مفقود شدن چند شهروند در این مناطق به گوش می رسد.

سیل در شهرستان بابل نیز منجر به ویرانی بعضی از جاده ها و مسیرهای روستایی و قطع آب شرب شهروندان گردید.

در این میان، بی خبری از نماینده اول! بابل در مجلس منجر به بروز برخی گمانه ها از احتمال غرق شدن وی در سیلاب اخیر گردیده است.

پیگیری های علی نجفی خوشرودپی، نماینده فعلی و از دیپلمات های بی چون و چرا و وابسته به طیف پرتلاش و خستگی ناپذیر اصلاح طلبان که دولت را از خود دولت نیز بیشتر قبول دارد، می تواند منجر به حل مشکل آب آشامیدنی مردم بابل در مذاکرات بعدی برجام شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دعوتنامه اختصاصی!

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۸، ۰۴:۱۸ ب.ظ

ods1_ابراهیم_خردمندی_اقا.jpg


جبهه ماندنشان طولانی شده بود. علی رضا به ابراهیم گفت: بهتر نیست برگردیم قم و درس و بحثمان را ادامه بدهیم؟ آنجا هم برای خودش سنگری است.

در حجره نشسته بودند که ابراهیم رو کرد به علی رضا و گفت: دیشب خواب عجیبی دیدم. سیدی نورانی که نمی توانستم صورتش را ببینم به من گفت: آقا ابراهیم! اینجا چه می کنی؟ گفتم: آمدم حوزه درسم را بخوانم. ادامه داد: شما باید بیایید و در دانشگاه ما درس بخوانی. پرسیدم: دانشگاه شما کجاست؟ گفت: به شما اطلاع می دهیم.

هر دو دقایقی سکوت کردند و بعد درباره تعبیر آن به گفتگو نشستند؛ اما به نتیجه ای نرسیدند. آخرش گفتند: انشاءالله خیر است.

فردای آن روز پستچی نامه های طلاب را به مدرسه آورد. نامه ای هم دست ابراهیم داد. علی رضا رفته بود لباس هایش را بشوید. وقتی به حجره برگشت دید ابراهیم مثل آدمی که خشکش زده باشد، بی حرکت نشسته و به نقطه ای خیره مانده است. کاغذی در دستش بود و مات و مبهوت نگاهش می کرد و توان صحبت نداشت. علی رضا ترسید. علت را پرسید؛ اما صدایی از ابراهیم در نمی آمد. با اشاره به او فهماند که نامه را بخواند.

علی رضا نامه را از دستش گرفت و خواند. با خطی زیبا نوشته شده بود: آقای ابراهیم خردمندی، شما باید بیایید و در دانشگاه ما درس بخوانید. پای نامه امضا زده بود: حسین بن علی بن ابیطالب. بدن علیرضا به لرزه افتاد. سریع پشت پاکت را نگاه کرد. هیچ نشانی از فرستنده نبود. فقط آدرس گیرنده ثبت شده بود.

گفت: ابراهیم! این که همان خواب دیشب است. ابراهیم تازه به حرف آمد: درست است. همان خواب است که عقلمان در تعبیرش به جایی قد نداد. علی رضا! دیگر ماندن جایز است. من باید به جبهه بروم و می دانم که در این سفر دیگر بازگشتی نخواهم داشت. تو خودت می دانی که چه کنی.

علی رضا معطل نکرد و رشته کلام را دست گرفت: من هیچوقت تو را تنها نگذاشتم. از کودکی هم بازی بودیم و بعد هم درس و مدرسه و هم حجره و هم رزم. هر جا بروی من هم با تو می آیم.

این حرف ها را یک شب، نزدیکی های عملیات کربلای چهار، علی رضا یوسفی در سنگر برایم تعریف کرد. ابراهیم خردمندی هم نشسته بود و سر به زیر داشت و می شنید. هر دو نفرشان از آن بچه های اهل حال و با معنویت بودند که از خلوت های شبانه و مناجاتشان می شد فهمید سیم شان به جای دیگری وصل است.

ابراهیم خردمندی جزو آخرین نیروهای باقی مانده در ام الرصاص بود. دستور عقب نشینی که آمد، سر حرفش ایستاد که شما بروید و من عراقی ها را مشغول می کنم. یک تنه ایستاد و تا گلوله آخر، مقاومت کرد. خشاب هایش که خالی شد، به طرف دشمن سنگ پرت می کرد. عراقی ها نارنجک که می انداختند خیز می رفت و قبل از انفجار، دوباره آن را به سمت دشمن پرتاب می کرد. دشمن فهمید او دیگر سلاحی ندارد. یکی از عراقی ها، نارنجکی را از ضامن خارج کرد و با تأخیر انداخت زیر پای ابراهیم. ابراهیم تا خواست آن را بردارد، منفجر شد و ...

علی رضا هم پای حرفش ایستاد و او را تنها نگذاشت. همان شب در نقطه ای دیگر از ام الرصاص، او نیز خود را به دانشگاه اباعبدالله رساند.

راوی: غلامرضا صادق نیا/ بابل

  • سیدحمید مشتاقی نیا

بنی آدم و سیلاب!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۸، ۰۸:۴۰ ب.ظ

در حالی که مسئولان شهرداری بابل در حال تدارک و آغاز جشن های نوروزی در پارک شهید شکری هستند و لحظه به لحظه اخبار مربوط به آن را توسط رسانه های وابسته پمپاژ می کنند، مردم شهرهای زلزله زده ثلاث باباجانی و قصرشیرین در حال جمع آوری کمک برای سیل زدگان مازندران و گلستان می باشند.

راستی آب شرب بسیاری از مردم شهر بابل هم چند روزی است که قطع شده است.

خبری از ان جی او های خلق الساعه و دوربینی و پرهیاهو نیست؛ اما بچه های هیاتی و بسیجی بابل، چند کیلومتر آن طرف تر در حال کمک رسانی به مردم سیل زده روستاهای بهنمیر و سیمرغ هستند.

حوادث طبیعی، معرکه امتحان است. سربلند کسی است که خدا را در نظر داشته باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آقای مهندس!

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۷، ۰۶:۵۷ ب.ظ

مهندس واقعی کسی است که با رأی اصلاح طلبان وارد شورا شود اما دو عضو اصولگرای شورای شهر را به ماشین امضای فرامین خود تبدیل کند و بعد همان کسی را که نقش اساسی در افشای تخلفاتش داشت در انتخاب شهردار با خود متحد سازد.

مهندسی فقط یک مدرک نیست، نقشه کشی و کارگردانی یک صحنه تا حصول نتیجه دلخواه است.

خداقوت دلاور!

  • سیدحمید مشتاقی نیا

برسد به دست سید قاسم دابوییان

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۷، ۰۳:۵۵ ب.ظ

خبر منتظره انتصاب سید قاسم دابوییان به قائم مقامی شهردار بی تجربه بابل را تبریک می گویم و برای وی آرزوی موفقیت دارم. سید قاسم از بچه های دوست داشتنی مدرسه روحیه است که مدتی در کسوت سربازی آقا امام زمان قرار داشت و هنوز هم قصد دارد به تأسی از آقا افتاب پشت ابر باقی بماند.

سید قاسم دابوییان را مثل برادرم می دانم و دوستش دارم و از عمق جان به او هشدار می دهم:

اگر سرمایه گذاری در امور فرهنگی شهرداری بخواهد در امتداد مسیر گذشته به تقویت جریان غیرانقلابی منجر شده و سست نمودن پایه های دینی دارالمومنین را با حمایت از جریانی نه چندان خزنده که افتضاح شورای شهر، زنگ تفریح عملکردشان است، وجهه همت خویش سازد به یقین مماشات نخواهیم کرد.

اگر سرمایه های شهرداری قرار باشد در تبلیغ از چهره مزوّر یکی از نامزدهای انتخاباتی مجلس و سردار پشت خطی و تاجر مسلک قرار بگیرد مماشات نخواهیم کرد.

سید قاسم دابوییان یک سرمایه برای شهر بابل است که خودش باید بیش از همه قدردان و مراقب خود باشد؛ حزب الله که وظیفه اش را انجام خواهد داد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

من الظلمات الی النور

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۷، ۰۱:۵۳ ب.ظ

نه تعارف نمی کنمنه مبالغه. شکر خدا یکی از بهترین سفرهای راهیان نور عمرم را در این چند روزه در کنار برو بچه های خوب بسیج دانشجویی علوم پزشکی بابل تجربه کردم و الان همین چند ساعت فراق را تاب نمی آورم.

جمع، جمع باصفایی بود و فضا هم دلنشین و تأثیرگذار.

به این سفر نیاز داشتم و بیش از آن که بخواهم نفعی برای دیگران داشته باشم خودم از این جمع و از این محفل و از این فضا بهره مند شدم.

دم شهدا هم گرم که من و ما را شرمنده لطف خویش ساخته و رسم میزبانی را به جا آوردند. خدا کند من و ما نیز رسم میهمانی را خوب به جا آورده و ارج و منزلت میزبان را نگاه داریم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شورای شهر بابل از پاسخگویی می هراسد!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۷، ۱۱:۰۰ ق.ظ
شورای اسلامی! شهر بابل مراسمی را به مناسبت روز زن برای بانوان شاغل در شهرداری برگزار کرد که بر اساس گزارش رسانه های خبری و به قرینه ترس شورا از پاسخگویی به ابهامات و پرسش ها، هزینه گزافی بر بیت المال تحمیل گردید آن هم در شرایطی که وضعیت شهرداری از نظر مالی چندان مناسب نیست.
شورای شهر می توانست هزینه این مراسم را بین کارکنان زن شهرداری توزیع نماید که بی شک شادی بیشتری برایشان به ارمغان داشت.
شورا می توانست در مکانی ساده تر و کم هزینه تر مراسمی با شکوه برای همه کارکنان شهرداری به همراه خانواده برگزار نماید.
شورا می توانست با همین هزینه، برنامه ای شاد را به صورت عمومی برای مردم برگزار نموده و از بانوان شاغل در شهرداری تجلیل نماید.
آن چنان که در تصاویر رسانه های خبری مشهود است، برجسته نمایی حضور بعضی از اعضای شورا به همراه همسرشان از اهمیت خاصی برخوردار بوده و از اصل برنامه و شرکت کنندگان آن تصاویر قابل ملاحظه ای مخابره نگردیده است. گو اینکه دوستان تمایل داشتند در یک مانو رسانه ای گوشزد نمایند که حواشی شورا تأثیری بر روابط خانوادگی شان نداشته است.
عدم پاسخگویی شورا و شهرداری به پرسش های مکرر رسانه ها در خصوص میزان هزینه برگزاری چنین مراسمی، نشان از تردید آنان از توانایی در اقناع افکار عمومی و توجیه ضرورت این نوع مخارج دارد.
یک نکته را بعضی دوستان مدعی که همواره پاک دستی رقبای خود را زیر سوال می برند باید مدنظر قرار دهند که دزدی از بیت المال و یا بریز و بپاش و اسراف در هزینه ها یک نتیجه را به دنبال داشته و از یک مخرج مشترک برخوردارند یعنی اجحاف در حق مردم و هدر دادن منابعی که متعلق به عموم است.
امید است از این پس شاهد تعقل بیشتری در برنامه ریزی های فرهنگی و اجتماعی و ... توسط عوامل ذی ربط باشیم.
  • سیدحمید مشتاقی نیا

می دانید بودجه بنیاد حریری از کجا تأمین می شود؟

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۷، ۰۱:۰۰ ب.ظ

01mz_ff9c5c1f-85bd-47ce-a97d-cd44a02eebc1.jpg


بنیاد حریری را که خوب میشناسید؟

اتاق فکر فرهنگی آن را که یادتان هست در زمان شهردار اسبق با حضور چه افرادی تشکیل شده بود؟

این که بنیاد علمی حریری گاه به فعالیت های غیرعلمی هم روی خوش می دهد که بر کسی پوشیده نیست. 

می دانید که خیلی از فعالین مذهبی و انقلابی و بنیاد و موسسات و گروه های پژوهشی و تبلیغی و فرهنگی و خیریه مرتبط با جبهه انقلاب در همین شهر بابل برای تأمین نیازهای مادی مجموعه خود با مشکلات عدیده ای مواجه بوده و نهادها و سازمان های اداری برای ارائه کمترین خدمات چه تشریفات و برو بیای دست و پا گیری برایشان راه می اندازند.

جالب است بدانید بنیاد حریری با دارا بودن گرایشی خاص، مطابق تصویر فوق، ردیف بودجه ای ثابت از محل درآمدهای شهرداری داشته و بی هیچ دغدغه ای می تواند برنامه های خود را اجرا نماید. 

  • سیدحمید مشتاقی نیا

منع حضور در مزار شهدا توسط آموزش و پروزش بابل!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۷، ۱۰:۰۶ ق.ظ

شنیده شده یکی از مدارس ابتدایی شهرستان بابل که قصد داشت در برنامه ای فرهنگی و به منظور آشنایی دانش آموزان با فرهنگ ایثار و شهادت، جمعی از آنها را به بازدید از گلزار شهدا ببرد با مخالفت یکی از مسئولان آموزش و پرورش مواجه گردید.

مسئول ذی ربط مدعی است بر اساس دستورالعمل وزارتخانه، بازدید دانش آموزان مقطع ابتدایی از قبرستان ها ممنوع بوده و از آن جایی که مزار شهدا نیز در آرامگاه قرار دارد ذیل این مصوبه گنجیده و نمی توان مجوز برگزاری این برنامه را صادر کرد!

فارغ از نگاه تربیتی اسلام به مقوله مرگ باوری که تأکید بر تشییع پیکر مومنین در سطح معابر عمومی و در منظر عموم مردم اعم از زن ومرد و پیر و جوان و ...، دارد گلزار شهدا در واقع محیطی دل انگیز و پرطراوت و فرصتی بی بدیل برای ایجاد انس با شهدا و ترویج معارف ایثار و مجاهدت و تقویت باورهای فطری در راستای اصلاح سبک زندگی و در حقیقت، مدرسه عشق و رستگاری است که با یک برنامه ریزی مطلوب و جذاب می تواند یکی از خاطره انگیزترین ساعات عمر کودکان و نواجوانان و همه اقشار جامعه را در راستای شناخت و الگوگیری از سیره شهدا رقم بزند.

آموزش و پرورش چه از بعد آموزشی و چه از لحاظ پرورشی باید فرصت بهره گیری از فضای فرهنگی گلزارهای شهدا را همواره مغتنم شمرده و به جای کلنجار رفتن با صورت مسأله، به دنبال برنامه ریزی هر چه بهتر و متناسب با سن مخاطب برای استفاده سازنده و اثر گذار و جذاب از این محیط بکر فرهنگی و معنوی و تاریخی باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

💢 #نشست_مطالبه‌گری

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۷، ۱۲:۴۴ ب.ظ

✉نامه‌های دعوت از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی شهرستان های #قائم‌شهر، #بابل، #ساری و #بابلسر جهت شرکت در میزگرد با موضوع:


💰مشکلات #معیشتی و لایحه #FATF❌


1⃣جناب آقای دکتر علی #ادیانی‌راد نماینده مردم شهرستان‌های #قائمشر، #جویبار، #سیمرغ و #سوادکوه

2⃣جناب آقای دکتر #علی‌نجفی نماینده مردم شهرستان #بابل

3⃣جناب آقای‌دکتر علی‌اصغر #یوسف‌نژاد نماینده مردم‌شهرستان #ساری

4⃣جناب آقای ولی‌الله #نانواکناری نماینده مردم شهرستان های #بابلسر و #فریدونکنار


⏱زمان و مکان دقیق میزگرد #متعاقبا اعلام خواهد.


#مسجدپناهمردم


🇮🇷 @Tahason_Enghelabion_Babol

  • سیدحمید مشتاقی نیا

نوازندگی در مصلای نمازجمعه!!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۷، ۰۷:۳۴ ب.ظ

اجرای زنده موسیقی سنتی با حضور سه نوازنده زن در مصلای نمازجمعه بابل، چند روز پس از مانور دوچرخه سواری زنان به بهانه برگزاری جشنواره گل و گیاه، اولین خط و نشان رسمی برای نیروهای انقلاب از سوی جریان ورشکسته ای است که در ماجرای معروف شورای شهر، رسوا شد.

خودباختگان فرهنگی نشان دادند که با اندک مهندسی حاکمیت سیاسی شهر و بهره گیری از عنصر خویشاوندسالاری بعنوان یکی از نقاط ضعف برجسته بعضی از حضرات، قادر به تسخیر خاکریزی های به ظاهر محوری در جبهه فرهنگی انقلاب خواهند بود.

پنج شنبه در قم منتظر پاسخی قانع کننده خواهیم ماند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وجدان و کار!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۷، ۰۷:۳۰ ب.ظ

o5ql_b7124b03-f997-45f4-bc8c-2fb3a344bdd3.jpg

utt0_1ca5aab8-59db-403c-a56b-813034308b36.jpg


حاج علی یکی از یادگاران دفاع مقدس و از جاماندگان قافله نور است.

او که مدتی است پیگیر رفع گره ترافیک سه راه "چهارشنبه پیش" بوده و در چهارچوب بروکراسی مدعیان خدمت نتوانست به نتیجه ای برسد در اقدامی خودجوش و انقلابی با مبلغ سی هزار تومان لاستیک هایی را جهت نظم دهی تردد خودروها در محل مذکور چید که باعث شد مردم بابل امروز با ترافیکی روان در این نقطه مواجه باشند.

روحیه جهادی، میراث سالهای حماسه و ایمان است که امروز باید آن را گمشده بسیاری از مسوولان دانست.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

دانلود کتاب "خط سبز"

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۷، ۰۶:۵۹ ب.ظ

"از پشت سنگر عراقی نارنجکی انداختیم. صدای تیراندازی خاموش شد بالای خاکریز رفتیم. ناگهان چهار عراقی را روبروی خود دیدیم. من و بچه‌ها قدمی به عقب برداشتیم. ناگهان متوجه شدیم که همه می‌گویند الدخیل خمینی. آنها را اسیر کردیم. اُمدن جلو ناگهان یکی از آنها که کلت در دست داشت و در تاریکی شب مشخص نبود تیری به سوی مان شلیک کرد و خورد به یکی از بچه‌های ما و این درحالی بود که تنها من و 4 عراقی فقط یکی از آنها مسلح بود آنهم به سلاح کمری روبروی هم قرار داشتیم. بسویشان تیراندازی کردم و آن که مسلح بود به خون غلطید و به زمین افتاد. دیگر تیراندازی نکردم و بقیه عراقیها فرار کردند. در حالی که می‌توانستم همه را بکشم."

خاطرات دفاع مقدس برای همه جذاب و شنیدنی است. به خصوص اگر این خاطرات با قلم یک شهید نگاشته شده باشد. شهید رضا سینایی فرزند شهید علی سینایی، دفترچه ای داشت که خاطرات روزانه اش در جبهه را یادداشت می کرد.

روایت او از آن چه که در جبهه می دید، صادقانه بود. از همین رو، دستنوشته این شهید بی هیچ دخل و تصرفی در قالب کتاب "خط سبز" با مقدمه و تنظیم این حقیر منتشر شد. ابتدای کتاب با روایتی کوتاه؛ اما جانسوز از مادر دلسوخته شهید رضا سینایی که همسر شهید نیز هست، مزّین شده و  در انتهای اثر وصیتنامه شهید درج شده است. دوستان علاقمند به آثار مرتبط با فرهنگ ایثار و شهادت با دانلود این کتاب می توانند لحظاتی ناب را در فضای پرطراوت دفاع مقدس سیر نمایند.

 فایل پی دی اف کتاب را از لینک زیر دریافت نمایید:

http://uupload.ir/view/ztct_%D8%AE%D8%B7_%D8%B3%D8%A8%D8%B2.pdf/


  • سیدحمید مشتاقی نیا

حاشیه های ناتمام یک شورا

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۷، ۰۶:۴۶ ب.ظ

در خصوص یادداشت اخیر برادرم حسین منصف(که هنوز هم خیلی از بچه های قدیم تیپ دوم تاسوعا ما را برادر میدانند) یک توضیح کوچک را لازم می دانم:

جواد بیژنی بدترین ادم روزگار نیست

بدترین عضو شورا نیست

معلوم نیست امثال من به امثال او نزد خدا برتری داشته باشیم

احترام جواد محفوظ است

و ...

اما بر اساس آموزه های دین و نص کلام رهبری، مسوول در کشور اسلامی نباید متخلف باشد و طبعا جایگاهش در صورت خروج از عدالت، مشروع نیست.

وقتی جرمی آشکار شده و همه از آن آگاه می شوند، صیانت از حریم احکام و پیشگیری از شکستن قبح گناه، ضروری بنظر میرسد.

مجموعه فریب دهندگان و فریب خوردگان ماجرای رسوایی شورا در راستای حفظ هنجارهای جامعه و احترام نسبت به اعتماد عمومی، صلاحیت حضور در شورای اسلامی! را دارا نیستند. 

این مساله فقط نگاه این طلبه کوچک نیست و اگر کسی تمایل دارد میتواند نظر مکتوب علمای بزرگوار و فقهای معزز حوزه را در اینباره جویا شده و منتشر نماید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

فاتحه ای بخوانیم

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۷، ۰۶:۱۱ ب.ظ

u5fe_484af8c4-cf7d-4427-b10e-65ab43cc9830.jpg


همسایه بودیم تقریبا، یعنی شاید حدود دویست سیصدمتر خانه هایمان با هم فاصله داشت. در جلسات هفتگی که پدر اصرار به حضور داشت، می دیدمش. انگار مسئول جلسه بود. صدای گرمی داشت دعا و مناجات می خواند و قرآن و قرائت نماز بقیه را تصحیح می کرد. بقیه را که می گویم یعنی جوانان قدیم دهه شصت که در عالم بچگی، تصویرشان را به خاطر سپردم و امروز با موهایی سپید، همچنان به برکت خلوص همان سال ها اهل مسجد و منبر و هیات باقی مانده اند.

پاسدار بود و از نیروهای عملیاتی کمیته و سپاه. هر از گاه با سری شکسته و دست و پایی باندپیچ شده در محل ظاهر می شد. درگیری با خانه های تیمی منافقین و مقابه با حضور عناصر ضدانقلاب در جنگل های شمال تا میادین عملیاتی جنوب کشور را جولانگاه عشق بازی خود قرار داده بود.

خیلی از محلی ها کاری مشکلی سوالی درباره کمیته و سپاه و جبهه و جنگ و سرنوشت عزیزانشان در خطوط مقدم داشتند در خانه او را نیمه های شب به صدا در می آوردند.

بعدها از سپاه بیرون آمد و به کار آزاد پرداخت و باز هممحل رجوع نیازمندان و رافع مشکلاتشان بود؛ شغلش آزاد بود؛ اما دلش اسیر انقلاب و اسلام ماند تا آخرین رمقی که در بدن داشت از مسجد و محراب و منبر دست برنداشت و هر جا می نشست دغدغه انقلاب و اسلام، موضوع اصلی صحبتش بود.

دو روز پیش اعلامیه ترحیمش را در گروه های مجازی دیدم. خواستم عرض ارادتی به محضر این پاسدار بی ادعای اسلام و بسیجی دلسوخته ولایت داشته باشم. رحمت الله علیه؛ انشاءالله حاج قاسم آقای نژاد نصرالله همنشین دوستان شهیدش باشد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا