اشک آتش

از اسلام ناب آمریکایی بیزارم!از ادعای برتری هویج بر بسیج!از اسلام بی خطر بیزارم...از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه...اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...اسلام پر عافیت و بی عاقبت...
----------------------------------------------------------------------------------
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود اینسان معراج انسانی

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۳، ۱۸:۳۹ - علیرضا محمدی
    چه جالب

۲۴۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایثار و شهادت» ثبت شده است

خدای حسین را شکر!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۰۰ ق.ظ


"حمد و سپاس پروردگار هر دو عالم و سجده شکر به درگاهش که مدیون حسین بن علی (ع) هستم و تمام زندگیم را از از او دارم چون خواست تا این گونه او را زیارت کنم، همانند خوابی که دیدم که امام حسین(ع) از ضریح بیرون آمد و گفت تو هم مال این دنیا نیستی و در آخر هم من روسیاه را خرید پس گریه و زاری معنا ندارد چون به وصال عشقم رسیدم."

اول تیر، سالگرد شهادت مدافع حرم عشق، علی امرایی ست که بدنش مثل علی اکبر حسین، ارباً اربا شد؛ شادی روحش صلوات.


  • سیدحمید مشتاقی نیا

تضاد بین سنت و مدرنیته حرف مفت است!!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۸، ۰۳:۵۲ ب.ظ

به رغم نگرش بسیاری از صاحبنظرن علوم انسانی در تضاد ذاتی بین سنت و مدرنیته، مقام معظم رهبری، شهید دکتر مصطفی چمران را نمونه ای از قابلیت اجتماع دو مقوله مذکور می داند. ایشان در تاریخ دوم تیرماه سال 89 در توصیف شخصیت آن استاد و مجاهد فرهیخته فرموده است:

من خودم میدیدم شلیک آر.پى.جى را که نیروهاى ما بلد نبودند، به آنها تعلیم میداد؛ چون آر.پى.جى جزو سلاحهاى سازمانى ما نبود؛ نه داشتیم، نه بلد بودیم. او در لبنان یاد گرفته بود و به همان لهجه‌ى عربى آر.بى.جى هم میگفت؛ ماها میگفتیم آر.پى.جى، او میگفت آر.بى.جى. او از آنجا بلد بود؛ یک مقدار هم از یک راه‌هائى گیر آورده بود؛ تعلیم میداد که اینجورى آر.پى.جى را بایستى شلیک کنید. یعنى در میدان عملیات و در میدان عمل یک مرد عملى به طور کامل. حالا ببینید دانشمند فیزیک پلاسماىِ در درجه‌ى عالى، در کنار شخصیت یک گروهبانِ تعلیم دهنده‌ى عملیات نظامى، آن هم با آن احساسات رقیق، آن هم با آن ایمان قوى و با آن سرسختى، چه ترکیبى میشود. دانشمند بسیجى این است؛ استاد بسیجى یک چنین نمونه‌اى است. این نمونه‌ى کاملش است که ما از نزدیک مشاهده کردیم. در وجود یک چنین آدمى، دیگر تضاد بین سنت و مدرنیته حرف مفت است؛ تضاد بین ایمان و علم خنده‌آور است. این تضادهاى قلابى و تضادهاى دروغین - که به عنوان نظریه مطرح میشود و عده‌اى براى اینکه امتداد عملى آن برایشان مهم است دنبال میکنند - اینها دیگر در وجود یک همچنین آدمى بى‌معنا است. هم علم هست، هم ایمان؛ هم سنت هست، هم تجدد؛ هم نظر هست، هم عمل؛ هم عشق هست، هم عقل. اینکه گفتند:
با عقل آب عشق به یک جو نمی‌رود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم‌
  • سیدحمید مشتاقی نیا

کبوترانه

سیدحمید مشتاقی نیا | چهارشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۸، ۰۸:۲۱ ب.ظ


محمدحسین مومنی حکم کبوتر را دارد برای آنان که دل در گروی حرم دارند. تشییع پیکر پاکش زیر آفتاب تیز قم و گرمای چهل و دو درجه این شهر، بی درنگ ذکر حسین را بر لب های تشنه و دلهای آتش گرفته فراق، جاری ساخت.

امروز روز شهادت سیدالشهدای احد بود. وقتی خواهر حمزه خواست با پیکر برادر وداع کند، پیامبر دستور داد پارچه ای بیاورند و بیندازند روی پیکر پاره پاره حمزه، پاهای او از آن پوشش بیرون ماند، عده ای خاشاک آوردند و رویش ریختند تا بدن برادر از چشم خواهر داغدیده محفوظ بماند.

سیدالشهدای کربلا اما ... بدنش پوشیده بود از سنگ و شمشیر و نیزه های شکسته. خواهر آمد و با دست هایش آنها را کنار زد. خواست صورت برادر را ببوسد اما ... کسی به زینب تسلیت نگفت که هیچ ...

آنهایی که پیکر محمدحسین مومنی را تفحص کردند می گفتند با لب تشنه و با ذکر توسل، به این پیکر مطهر دست پیدا کردیم. محمدحسین، سرباز امام عصر بود و نغمه انتظار را به آهنگ وصال گره زد. او اذن شهادت را در همین قم در تشییع پیکر شهدای مدافع حرم از ارباب بی کفنش گرفته بود.

امروز قم، حرم بانوی آفتاب، زینب غریب نماند. دلدادگان شهادت در استقبال کبوتر حرم عشق، سنگ تمام گذاشتند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مسجد، سنگر تربیت

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۸، ۰۹:۰۵ ب.ظ

مسجد الجواد علیه السلام در شهر مقدس مشهد، یکی از مشهورترین پایگاه های انقلاب اسلامی بود و پاتوق نیروهای حزب الله محسوب می شد. این مسجد در تاریخ انقلاب و دفاع مقدس، نقش برجسته ای را ایفا کرده است.

یکی از شخصیت هایی که در گسترش فعالیت های فرهنگی این مسجد و تربیت نیروهای مخلص برای اسلام تأثیر بسزایی داشت، حجت الاسلام شهید تدیّن بود. شهید تدیّن هم روحانی بود و هم معلم. او قبل از انقلاب، دبستانی را تأسیس کرد که رویکرد مذهبی در فضای آموزشی آن پررنگ بود. البته این روحانی خوش ذوق، مذهب را بر اساس نشاط و شادابی ترویج می کرد.

او با یک شکلات با بچه ها دوست می شد و آنها را دور خودش جمع می کرد. به مرور بچه ها را به مسجد می کشاند و به آنها نماز خواندن را یاد می داد. زیر زمین مسجد، یک میز پینگ پنگ بود که آن موقع وجود آن در محوطه مسجد، بسیار عجیب به نظر می رسید. تدیّن، بچه های نماز خوان را به حال خودشان رها نمی کرد. او یک سری برنامه های فرهنگی برای استمرار روح نمازخوانی و احکام محوری در نوجوان ها تدارک دیده بود تا ارتباط آنان را با نماز و مسجد مستحکم تر کند. هر چند وقت یک بار بچه ها را به اردوهای یک روزه در باغ های اطراف مشهد می برد و همپای آنان به گردش و تفریح می پرداخت و هر وقت که بچه ها دورش جمع می شدند چند مسئله شرعی یا نکته اعتقادی را به آنان می آموخت.

مسجد الجواد علیه السلام در طول دفاع مقدس، سی و شش شهید را تقدیم اسلام و انقلاب کرد.

راوی: حجت الاسلام محمد مهدی ماندگاری

  • سیدحمید مشتاقی نیا

آموزش طنز خلبانی توسط شهید مدافع حرم + فیلم!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۸، ۰۵:۰۴ ب.ظ


بگذارید اول یک توضیح خدمتتان عرض کنم. سید علی پسر من، دیگر چهارده سالش شده است. نشسته بودیم به تماشای یک حلقه فیلم مستند که دوستی به امانت داده بود. از صحنه طنز مربوط به شهید صدرزاده خوشش آمد و چندبار نگاهش کرد و خندید.

گفتم: کاش برش فیلم را بلد بودی و این قسمت را جدا می کردی. راستش خودم از این کار سر در نمی آورم. دیدم فیلم را از لبتاپ به گوشی اش منتقل کرد و اندکی بعد این قطعه مورد علاقه اش را برش داد.

خوشحال شدم و پیشنهاد دادم این قطعه را در گروه های مجازی با نام خودش منتشر کند که عجیب مورد استقبال کانال های مختلف قرار گرفت و دست به دست چرخید. سایت راه شلمچه هم آن را منتشر کرد. (اگر فیلم دانلود نشد از طریق برچسبها اقدام کنید):


به گزارش راه شلمچه، فیلمی که در  زیر مشاهده می‌کنید آموزش طنز خلبانی از زبان شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده است که تنظیم این ویدئو را سیدعلی مشتاقی نیا انجام داد.
سید مصطفی صدرزاده از رزمندگان مدافع حرم حضرت زینب(س) و فرمانده گردان عمار لشگر فاطمیون بود که در عملیات محرم درست در شب عاشورای سال 94 به دست تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید.
این طلبه شهید متولد ۱۹ شهریور ۱۳۶۵درشهرستان شوشتر استان خوزستان است.
 
  • سیدحمید مشتاقی نیا

محمد تهرانی هم رفت

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۰۵ ق.ظ


محمد تهرانی به رحمت خدا رفت. مردی که سراسر وجودش یادگار جبهه ها بود. می گویم سراسر وجودش چون از عمق جان به شهدا و راه شهدا عشق می ورزید، زبانش رسانه انقلاب بود و حنجره غرّایش، بلندگوی شعائر اسلام.

چیزی از مال دنیا نخواست و نداشت و همان قدر سهمی از دنیا هم که به او رسید را خرج شهدا و دین و فرهنگ و ... می کرد.

می گویم یادگار جبهه ها چون دفاع مقدس را فقط یکی از عرصه های مبارزه با ظلم می دانست. از نبرد با دستگاه ستمشاهی تا امر به معروف و نهی از منکر نسبت به مسئولینی که قدر دان خون شهدا نبودند، جبهه نبرد این مجاهد فی سبیل الله بود.

برای شادی روح این مرد بزرگ و همنفس و یار جدا ناشدنی شهدا، فاتحه ای نثار کنید.


  • سیدحمید مشتاقی نیا

حکومت در قلب دشمن!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۵۸ ق.ظ

حجت‌الاسلام علی‌اصغر صالح‌آبادی از آزادگان سرافراز سبزواری است که در دوران اسارت، تجربیات بسیاری را در کنار مرحوم ابوترابی کسب کرده است. ایشان پس از اسارت، داماد خانواده ابوترابی گردید و هم‌اکنون در شهر مقدس قم به فعالیت‌های علمی و اجتماعی اشتغال دارد. حجت‌الاسلام صالح‌آبادی در خصوص بعضی از ویژگی‌های مرحوم ابوترابی در دوران اسارت چنین می‌گوید: «ابوترابی به آنچه که می‌گفت، عمل‌ می‌کرد. تقوا و عبادت او به دل همگان می‌نشست. رفتارش با اسرا بسیار دوستانه بود. او با محبت‌های خود در قلب همگان حاکم می‌شد تا جایی که توانست بسیاری از اسرایی را که به دلیل فشارهای دوران اسارت و ضعف ایمان دچار تزلزل شده بودند، به جمع نیروهای‌ انقلاب بازگرداند. تدبیر ابوترابی کمک شایانی در حفظ وحدت و سلامت اسرا می‌نمود. اگرچه مرحوم ابوترابی شکنجه‌های بسیاری را تحمل کرد، اما به مرور بسیاری از سربازان بعثی و نیروهای وابسته به صلیب سرخ به شخصیت او علاقمند شدند و احترام ویژه‌ای برای ایشان قائل گردیدند.

شاید بتوان سلوک اجتماعی او در دوران اسارت را این‌گونه بیان کرد که می‌دید هر جا که مشکلی هست، آن‌جا حاضر می‌شد و سعی می‌کرد خلأهای موجود را با معنویت و محبت خود جبران نماید. او شبکه‌ای از مدیریت و رهبری را در اردوگاه‌هایی که حضور می‌یافت، تشکیل داده بود و حتی پس از آنکه از اردوگاه منتقل می‌شد، فردی را به عنوان جانشین خود برای هدایت فکری، مذهبی و سیاسی اسرا انتخاب می‌کرد. توصیه‌ها و نگاه مدبّرانه او به مقوله اسارت، باعث کنترل افراط‌ها و تفریط‌ها می‌گردید. رویکرد مدیریتی مرحوم ابوترابی توسط اسرایی که به اردوگاه‌های دیگر منتقل می‌شدند، در بین بسیاری دیگر از آزادگان نشر پیدا می‌کرد که بزرگ‌ترین ثمره آن، حفظ و تقویت سلامت اعتقادی و روانی اسرا بود. گاهی از برخی سربازان عراقی که تحت تأثیر اخلاق و رفتار انسانی حاج آقا ابوترابی قرار گرفته بودند، شنیده می‌شد که می‌گفتند اگر خمینی هم این‌گونه باشد، ما به او ایمان می‌آوریم. حاج آقا در پاسخ آنها می‌گفت: من یک شاگرد کوچک در مکتب امام خمینی هستم. شما او را ببینید چه خواهید گفت!»

  • سیدحمید مشتاقی نیا

مثل علی

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۸، ۰۲:۲۵ ب.ظ

شهید حامد جرفی


دکتر جان کوپر که درلندن مرکز شیعه شناسی تأسیس کرد، در ابتدا اصلاً مسلمان نبود. در دانشگاه پزشکی اهواز تدریس می کرد که با دانشجویی آشنا شد به نام حامد جرفی. حامد که در رشته زبان های انگلیسی و فرانسه تحصیل می کرد و علاوه بر آن به زبان عربی نیز مسلط بود، صفحاتی از نهج البلاغه را برای استاد ترجمه کرد. کوپر محو معانی بلند و کلمات حکیمانه مولا شد. گفت: علی روانشناس بزرگی است. اسلام آورد و بعد تصمیم گرفت مدتی را با حامد همخانه شود بلکه از رفتار او آداب دین را بیشتر بشناسد.

لابد حامد رفتاری مطابق با اسلام داشت و از آن دست آدم هایی نبود که دین را فقط در زبان خلاصه کند که استاد شیفته رفتارش گردید و با الهام از او اسلام علوی را به پایتخت انگلستان کشاند.

حامد جرفی اهل هویزه بود. در دانشگاه اهواز درس می خواند. اندکی هم با دروس حوزوی آشنا بود. کتاب های شهید مطهری و بعضی آثار و احادیث اسلامی ار ترجمه می کرد و به دست جوانان اروپایی می رساند.

در شرکت نفتی پارسونز که یک شرکت غیرایرانی بود کار می کرد و همان جا نیز با ترجمه نهج البلاغه چند نفر از کارمندان خارجی را به آیین اسلام درآورد.

مبارزات تشکیلاتی اش بر ضد رژیم ستشاهی باعث صدور حکم اعدام صحرایی برای او گردید. زندگی مخفیانه اش تا پیروزی انقلاب ادامه داشت. بعد از انقلاب مدتی مترجم مخصوص امام بود در مصاحبه های مطبوعاتی با خبرنگاران خارجی.

جنگ شروع شده یا نشده آمد خوزستان. منافقین در اهواز او و دوست صمیمی اش سید حسین علم الهدی را به محاصره درآوردند. درگیری شجاعانه این دونفر نه تنها عملیات تروریستی منافقین را ناکام گذاشت بلکه از آنها تلفات هم گرفت.

اول معلم بود. مردم هویزه طوماری جمع کردند که بخشدارشان بشود. حکمش آمد و شد بخشدار هویزه. عشایر را بسیج کرد و راه را بر شبیخون دشمن بست. بعثی ها او را شناسایی کرده بودند و از طریق رادیو، تهدیدش می کردند.

به سختی بیمار شد. از خدا خواست در بستر نمیرد. گفت: حیف است آدم مرید مولا علی باشد و مثل مولا شهید نشود.

بخشداری هویزه مرکز فرماندهی و بسیج مدافعین شهر بود. دشمن ساختمان بخشداری را به توپ بست. ترکشی آمد و فرق سر حامد را شکافت. او را به تهران بردند. مدتی در کما بود. درست روز هفدهم دی 59 که سید حسین علم الهدی و یاران عاشورایی اش در کربلای هویزه، زیر شنی تانک ها پرپر می زدند، حامد جرفی نیز بال و پر گشود و به دوستانش پیوست.

اگر به بهشت زهرای تهران رفتید، مزار او را در قطعه 24 زیارت کنید.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

تقدیم به: من المؤمنین...!

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۵۴ ق.ظ

علی را ببین، فقط یکی است!

اولین مرد مسلمان که تربیت شده رسول خداست و پشت رسول خدا می ایستد و در همان اولین دعوت رسمی، وصی و برادر و جانشینش لقب می گیرد.

لیلة المبیت شاهکار ایثار علی بود که در شأنش آیه نازل شد.

جنگ خندق، ضربه علی، فراتر از عبادت امت خوانده شد.

فتح خیبر، علی حماسه ای دیگر آفرید و ستوده شد.

در رکوع نمازش نیز احسان را فراموش نکرد و در شأنش کلام وحی نازل شد.

سه روز گرسنگی کشید و افطارش را به مسکین و یتیم و اسیر بخشید و خدا در وصفش، به جان آمد.

عدالت او زبانزد همه عالم گردید.

محسّنات علی را که نمی شود برشمرد. اینها فقط نمونه هایی برای یادآوری است. علی می خواهد پا به دنیا بگذارد، جز خانه خدا، نقطه ای از زمین شأن نخستین گام هایش را ندارد. علی می خواهد از دنیا برود جز محراب و مصلا، معراجی برای پروازش وجود ندارد. روز غدیر که می شود خدا امامت او را اکمال دین و اتمام نعمتش می شمارد.

اصلاً شهادت علی در شب قدر قرار گرفت که بدانیم در بالاترین شب عالم که شب تحوّل حال و قلب حیات است، بهترین نقشه راهمان در عبودیت و خدایی شدن و به رنگ خدا در آمدن، راه علی است. علی مثال کتاب خدا و نسخه عملی نجات است.

این علی، همین حنجره کلام خدا در معراج رسول الله، همین باب مدینه علم و اسطوره بی مثال تقوا، با این همه فضیلت و مقام که هر لحظه حیاتش مباهات خدا و رشک ملائک بود، تنها یک جا، دم از رستگاری و سعادت زد، آن گاه که فرقش در سحرگاه مسجد کوفه شکافته شد و محاسنش از فوران خون سر، خضاب گردید. آن گاه که علی رایحه شهادت را احساس کرد و عطر وصال در جانش دمیده شد. آن جا بود که خیال علی راحت شد و فریاد سر داد که رستگار شده ام.

 شهادت، تنها لباس زیبنده آل الله است که جز با بدن آغشته به خون و یا جگر پاره پاره و مسموم به دیدار  یار نشتافتند. چنین است که گفته اند: کرامتنا الشهادة. آخرین مرحله صبغة الله، شبیه لاله شدن است. خوشا به حال رجالٌ صدقوا، خوشا به حال شهدا.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

یا حیدر کرار زند نقش به زودی ...

سیدحمید مشتاقی نیا | يكشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۱۱ ق.ظ


دیروز جای شما خالی، کنار پیکر دو شهید پاکستانی تیپ زینبیون، کربلایی بود قم، در آستانه ماه مبارک. به یاد همه دوستان بودم.

دو شهید مدافع حرم در آخرین ساعت های ماه شعبان، ذکر حسین را آرایه دل میهمانان سفره خدا نمودند.

کنار مزار بی بی، به نیابت از ام الشهداء، اشک و خروش و حماسه ای بود. به بهانه تشییع این دو شهید مطهر، یاد سی و سه شهید سرجدای صحرای حجاز نیز گرامی داشته شد. شهدایی که هفته پیش به جرم محبت آل الله، توسط سعودی های متوحش، گردن زده شدند.

روزی خواهد رسید که مظلومیت این شهدای جوان، بساط آل سعود خبیث را برهم خواهد زد. روزی از کنار مسجد النبی تا صحن بقیع را با نوای یا حسین، دسته روی میکنیم. عربستان دوباره عربستان محمدی خواهد شد.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

پسرک فلافل فروش!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۹:۵۴ ق.ظ

8fvr_photo_2019-01-27_06-26-57.jpg


محمدهادی ذوالفقاری که شهید شد نخستین خاطره منتشر شده درباره او شاید همین جمله ای بود که از قول یکی از دوستانش نقل شد. او به رفیقش که طراح بود به شوخی گفت: من زشتم و بعد از شهادتم کسی برای من طرح و پوستر نمی زند!

همین حرف او باعث شد که دوستش بعد از شهادت هادی تصاویر او را در طرح هایی زیبا در صفحات مجازی منتشر کند.

نوروز امسال رفته بودیم بهشت زهرا سلام الله علیها. به پسرم که هنوز هفت سالش نشده گفتم: بگرد ببین هر کدام از شهدا که تصویرش قشنگ تر است را انتخاب کن، برایت عکس یادگاری بگیرم.

کمی چرخید و از بین همه تصاویر زیبا و نورانی شهدا، کنار یادمان شهید محمدهادی ذوالفقاری ایستاد و عکس گرفت.

محمدهادی ذوالفقاری طلبه حوزه علمیه بود و در نبرد با داعش در عراق به شهادت رسید. طبق وصیتش او را در حرمین شریفین سامرا، کاظمین، کربلا و نجف طواف داده و در وادی السلام به خاک سپردند. با این که عراقی ها شهدایشان را فقط در یک حرم طواف می دهند؛ اما برای محمدهادی سنگ تمام گذاشتند. در همه حرم ها هم برایش نماز خواندند.

مزار خودش را در وادی السلام انتخاب کرده بود. شب ها می رفت آن جا می نشست، خلوت می کرد و زیرلب مناجات می خواند...

کتاب "پسرک فلافل فروش" در 160 صفحه توسط انتشارات شهید ابراهیم هادی درباره زندگی این طلبه جوان و خوش قلب منتشر شده که مطالعه آن را به همه علاقمندان توصیه می کنم. این کتاب به صورت الکترونیک نیز قابل دانلود و دسترسی است که برای دریافت آن به این نشانی مراجعه کنید:

http://www.faraketab.ir/content/10248

  • سیدحمید مشتاقی نیا

خون و قلم!

سیدحمید مشتاقی نیا | سه شنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۷:۴۲ ق.ظ


جهان پس از مرگ چگونه است؟ بین خواب و مرگ چه ارتباطی وجود دارد؟ آیا فشار قبر شامل همه انسان ها می شود؟ بشیر و مبشر و نکیر و منکر کیستند؟ آیا جسم گنهکاران هم بعد از مرگ عذاب می بیند؟ در برزخ چه خبر است؟ چه کسی ممکن است در قبر با ما قرین و همدم باشد؟ چرا یار بزرگ پیامبر به رغم آن که ملائک زیر تابوتش را گرفتند باز هم از فشار قبر در امان نماند؟

کتاب "معاد" شهید دستغیب را نمی توان دست گرفت و تا آخر نخواند. کتابی که داستان نیست؛ اما کشش مطالب آن به گونه ای است که انسان را صفحه به صفحه به پیش می برد و عنان دلش را در اختیار می گیرد.

معاد شهید دستغیب از آن دست کتاب هایی است که مطالعه آن وجه مشترک چند نسل از مردمان این سرزمین است. پدر و مادرهایمان هم این کتاب را خوانده اند و قلم علمی اما روان آن برای ما و نسل بعد از ما هم جذابیت دارد.

خلوص نیّت و صداقت نگارنده این اثر بزرگ، در محراب نمازجمعه با ریختن خون سرخش امضا شد. حسّ خواندن توصیه ها و راهبردهای معنوی یک عالم شهید، مانند حسّ کسی است که در مسابقه اتومبیلرانی، نقشه راه را در دست گرفته و با پیچ و خم های جاده زندگی آشنا می شود.

جالب است بدانید کتاب معاد شهید دستغیب در شکل گیری شخصیت بسیاری از شهدا و انقلابیون مسلمان این کشور نقشی بسزا داشته است. ایمان به غیب، آخرت گرایی، مرگ آگاهی و بی اعتنایی به زرق و برق های زودگذر دنیا از نتایج تربیتی این کتاب گرانسنگ است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

به رنگ خدا

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۴:۵۷ ب.ظ

i6if_photo_2019-02-23_03-10-03.jpg


این همه جمعیت به خاطر یک سلبریتی اینجا جمع نشده اند. هیچ دیمبال و دامبول و رقص و آواز و کیک و ساندیسی هم در کار نیست. این جماعت از استراحت صبح جمعه شان زده اند که بیایند تشییع استخوان های به جا مانده از جوان شهیدی که کسی تا قبل از شهادت نامی از او نشنیده و تصویری از وی ندیده بود.

این معجزه شهادت است که یک انسان معمولی را نگین حلقه انگشتری خلق می سازد. شهدا نزد خدا و بندگان خدا آبرو دارند. هیچ هزینه و تکنیک تبلیغاتی و رسانه ای نمی تواند یک جوان معمولی با دستهایی خالکوبی شده را چنین محبوب دل مردم قرار بدهد. آنانی که بین زرق و برق های فریبنده دنیا و رنگ و لعاب های خیره کننده عالم مادی، رنگ خدا را می پسندند، در دل بندگان خدا نیز جایی برای خود باز می کنند؛ "صبغة الله و من احسن من الله صبغه"1

همه رنگ های دنیا ناپایدار است. بعضی ها برای آن که بین مردم جایگاهی پیدا کنند از این رنگ به آن رنگ در می آیند؛ اما شهدا ثابت کردند که در اوج گمنامی و بی ادعایی، این رنگ خداست که می ماند و هر که به رنگ خدا در بیاید و حسابش را با خدا صاف کند خدا نیز مهر او را در دل ها جاودانه می سازد: "من اصلح ما بینه و بین الله اصلح الله ما بینه و بین الناس"2

این روزها، همه جا سخن از شهید مدافع حرم، مجید قربانخانی است. جوانی 25 ساله با بدنی خالکوبی که عشق ولایت الله را بر همه عشق های زمینی ترجیح داد و وعده شهادتش را از مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها گرفت. او مصداقی شد از این عبارت زیبای سید شهیدان اهل قلم که نوشت: "زندگی زیباست؛ اما شهادت از آن زیباتر است."

زندگی، سراسر رنگ است؛ اما رنگ خدا بالاتر و زیباتر از همه رنگ هاست. این خداست که می ماند. هر که رنگ خدا را پسندید، خدایی شد و چون خدا جاودانه گردید. شهادت، آب حیات ابدی است که تشنگان وصل را به مقام "بل احیاء عند ربهم یرزقون" می رساند.

1- بقره آیه 138

2- امام صادق علیه السلام، محاسن ص 29

  • سیدحمید مشتاقی نیا

وقتی پروانه باشی

سیدحمید مشتاقی نیا | شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۸، ۱۱:۱۳ ب.ظ

F-11


الان که امکانات سفر اصلاً با دهه شصت قابل قیاس نیست باز هم اگر کسی بخواهد هر هفته سوار یک اتوبوس شده و مسیری طولانی را طی کند و اندکی بعد همان راه را برگردد، ملال آور و خسته کننده است؛ چه برسد به دهه شصت آنهم از منطقه جنگی جنوب کسی بخواهد با هزار زحمت خودش را به لب جاده رسانده و با چند بار سوار و پیاده شدن، بالاخره اتوبوس مسیر قم را پیدا کند و خودش را هر هفته به مسجد جمکران برساند، نمازی بخواند و دوباره به خط برگردد... طی این طریق، دلی شوریده می خواهد.

محمد تورجی زاده اینگونه بود. هر هفته این مسیر را در زمستان و سرمای استخوان سوزش و یا تابستان و گرمای طاقت فرسایش با زحمت فراوان طی می کرد که حالی با مولایش داشته باشد.

روضه هایش از جان برمی خاست که به جان می نشست. شهید محمدحسین نواب، طلبه ای است که در بوسنی آسمانی شد. می گفت در حجره نشسته بودم و دعای توسل تورجی زاده را گوش می دادم. انگار صدای ضبط کمی بالا بود. آیت الله جوادی آملی در زد و وارد شد. نشست و خواست نوار را دوباره پخش کنم. گفتم صدای شهید محمد تورجی زاده است. کمی گوش داد و گفت: او قبل از شهادت، سوخته بود.

شهید محمود اسدی می گفت برایم سوال بود آیا محمد که اینهمه آرزوی دیدار امام عصر را داشت و برایش روضه های عاشقانه می خواند، آخرش توانست روی مبارک آقا را ببیند یا نه. خوابش را شبی دیدم که گفت: دیدن که جای خود، آقا را در آغوش کشیدم و بوسیدم و رفتم.

در وصیتنامه اش هم نوشته بود: خدایا کلام آخر ما را یا مهدی و یا زهرا قرار بده. در آخرین لحظات چشمان ما را به جمال یوسف زهرا (علیهاالسلام) منور فرما.

براساس خاطرات شهید در کتاب "یازهرا"

دانلود فایل صوتی مناجات شهید محمد تورجی زاده:

http://salehat.ir/images/stories/sound/Toraji-monajat.mp3


  • سیدحمید مشتاقی نیا

دعای عهد!

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۸، ۰۸:۴۳ ب.ظ


گرفتار شده بود وسط اشرار. چاقو را گذاشتند روی گلویش که ... احساس کرد دیگر کارش تمام است. یادش آمد چند روز دیگر برادرش عروسی دارد. از ته دل با امام زمان نجوا کرد. گفت الان اگر شهید بشوم عروسی برادرم خراب می شود. گناه دارد. بیست روز به من مهلت بدهید آقا.

نیروهای کمکی از راه رسیدند و اشرار و قاچاقچی ها زود پا به فرار گذاشتند. از آن اتفاق، فقط خطی از خون و کبودی روی حنجر باقی ماند.

مراسم به خوبی برگزار شد. عروس و داماد رفتند سر خانه و زندگی شان. درست سر بیست روز در درگیری با اشرار، وعده اش با امام زمان عملی شد و به کاروان شهدا پیوست.1

1- شهید معراج آیینی از شهدای سرافراز ناجا

  • سیدحمید مشتاقی نیا

واکنش الله‌کرم به اظهارات جنجالی سعید قاسمی

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۸، ۱۰:۵۵ ق.ظ

تابناک: حسین الله کرم درباره اظهارات سعید قاسمی گفت: 

من نکته ایشان را دیدم، او نگفت که ما با لباس هلال احمر یا از طریق هلال احمر در بوسنی بودیم. در واقع او با استفاده از این تعبیر می‌خواست بگوید «ما آنجا امدادگر بودیم»، چون امداد و کمک رسانی شاخصه و ویژگی هلال احمر است بنابراین فعالان این حوزه امدادگر محسوب می‌شوند.وی درباره ادعای ارتباط خوب نیرو‌های ایرانی حاضر در جنگ بوسنی با نیرو‌های القاعده اظهار کرد: القاعده لایه‌های مختلفی دارد، لایه‌ای که شامل نیرو‌های بوسنی و هرزگوین بود، آن‌ها به نحوی با ما ارتباط داشتند، هرچند گاهی از این‌ها وقتی در مقر‌های القاعده آموزش می‌دیدند وقتی اسلحه خود را تحویل می‌گرفتند بنا به دلایلی آنجا را ترک می‌کردند و به سمت ما می‌آمدند. ارتباط با القاعده عمدتا در این لایه‌ها بود. این تحلیلگر مسائل سیاسی در پاسخ به کسانی که معتقدند سعید قاسمی در مقطع کنونی به عمد و با هدف تحریک آمریکایی‌ها برای آغاز جنگ علیه ایران چنین اظهاراتی را مطرح کرد، یادآور شد: امثال من و سعید معتقدیم که الان در حال جنگ با آمریکا هستیم، این طور نیست که جنگ تمام شد و امروز جنگی وجود ندارد. وقتی آمریکایی‌ها به لحاظ سیاسی و امنیتی ما را تحریم می‌کنند نوعی جنگ است.وی ادامه داد: اگر منظور {آن است که اظهارات سعید قاسمی با هدف} تقویت میان جنگ آمریکا و ایران بیان شد، خیر این طور نیست. در واقع سعید دارد به نوعی شاخ و شانه می‌کشد که ما عمل کردیم و عمل خواهیم کرد و از چیزی نمی‌ترسیم. اگر به ما تهمت تروریست بودن هم زده شود، راه خود را ادامه می‌دهیم و از این چیز‌ها نمی‌ترسیم. الله کرم بیان کرد: امثال من و سعید کعبه آمال مان واشنگتن نیست بلکه کعبه آمال ما کربلاست. هدف ما رشد به شیوه غرب گرایی نیست، هدف ما شهادت است لذا نیازی به این نیست که ما بخواهیم آمریکایی‌ها را تحریک کنیم چراکه با آمریکایی‌ها در جنگ هستیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

شیپوری که مرد را از نامرد جدا می کند

سیدحمید مشتاقی نیا | دوشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۸، ۱۰:۱۰ ق.ظ

tmwo_photo_2019-02-10_18-18-41.jpg


این تصویر ربطی به جنگ ندارد. اینجا شهرستان پلدختر است؛ اما حقیقت آن است که ضمیر نهفته در این تصویر را باید به سال های حماسه و ایثار برگرداند.

حجت الاسلام دکتر سید ابوالفضل نورانی، استاد دانشگاه است و ایثارگر و جانبازی که خاطراتش از سال های نبرد با دشمن در کتاب قطور "کام دادا" منتشر شده است.

تصویری که می بینید مربوط است به حضور دو فرزند رعنای او که به کمک سیل زدگان پلدختر شتافته اند.

فرزندان، پا جای پای پدر گذاشته اند تا همگان بدانند فرهنگ دفاع مقدس، میراث ماندگار این آب و خاک است که همه نسل ها را به جهاد و از خودگذشتگی فرا می خواند. اگر کسی این جمله امام را درک نکرد که فرمود: جنگ ما فتح ارزش های اسلامی را به دنبال داشته است، این روزها به مناطق سیل زده کشور نگاهی بیندازد و شور و شوق جوان های نسل چهارمی بسیج را ببیند که میراث دار فرهنگ انسانی و الهی به جا مانده از دوران عشق و حماسه و ایمان گردیده و نشان داده اند که مجاهدت فی سبیل الله، تا ابد صراط المستقیم پرورش یافتگان مکتب خمینی است.

اگر می بینید دشمن اینقدر از حضور نیروهای طلبه و بسیجی و هیاتی در مناطق سیل زده عصبانی است و زبان به هجو و تمسخر گشوده، به خاطر آن است که می داند روح حماسه و ایثار این جوان ها، فراتر از هر مانور نظامی، گویای بیداری و استقامت یک ملت شکست ناپذیر است.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

چهارراه آتلیه!

سیدحمید مشتاقی نیا | جمعه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۸، ۰۸:۴۰ ق.ظ

d0ba_photo_2019-02-07_19-21-54.jpg

13_photo_2019-02-07_19-22-06.jpg


شورای اسلامی(؟!!) شهر بابل وقتی با تغییر نام میدان انتفاضه، سکوت مدعیان اهل معامله ای را دید که بالاترین فریادشان برای انقلاب، گفتن الله اکبر در رستوران صفویه بود، در گام بعدی تصمیم به حذف نام شهدای محله مذهبی حکیم آباد از سطح کوچه ها و معابر گرفت.

به استناد نامه شورای اسلامی محله مذکور و نامه تأیید بنیاد امور ایثارگران، اسامی شهیدان الله وردی، ارج، وزین، شعبانزاده، بزرگ تبار، مختاررضایی، امامی، ممدوحی و مفتح از معابر حذف و به نام های خنثایی چون ارکیده، پروین، پروانه، ترنج و ... تغییر پیدا کرد.

رویکردهای مشکوک فرهنگی شورا در این سالها دیگر بر کسی پوشیده نیست. مردم هم حق دارند چهارراهی که ساختمان شورا در آن قرار دارد را چهارراه آتلیه بنامند تا یادشان نرود کسانی که قادر به مراقبت از بند تنبان خودشان نیستند، نمی توانند از فرهنگ و اعتبار شهری در طراز دارالمومنین نیز صیانت کنند.

امیدوارم مجموعه مسئولان مرتبط به خصوص امام جمعه محترم، حاج غفار آری و مجتبی حکیم به عنوان متولیان اصلی امور شهر در این خصوص تدبیری بیندیشند.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

راه من و تو از کربلا می گذرد

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۸، ۰۹:۲۵ ق.ظ

غم و شادی تنها بهانه اند، اشک داشته باشی یا لبخند، سیاه بپوشی یا سفید ...

محرم که می شود نمی توانی یاد حسین باشی و از عباس و علی اکبر و سجاد نگویی که شهادتشان همان حوالی است.

شعبان که می شود نمی توانی از حسین بگویی و یاد عباس نباشی و سجاد و علی اکبر؛ که میلادشان همان حوالی است.

چینش مشترک این نام ها و این ایام در کنار هم انگار حرفی برای گفتن دارد و پیغامی برای شنیدن.

حسین قرار است کشتی نجات باشد و حسین فقط یک نام و یک واژه نیست، یک راه است که وقتی از آن سخن می گویی باید رهروانی چون عباس و علی اکبر و سجاد را نیز بشناسی.

همان پیامبری که فرمود "شعبان ماه من است" فرموده که "حسین منی و انا من حسین". شعبان ماه حسین است و حسین، وجود رسول الله است و نبوت رسول الله همان پیام عاشوراست.

 حسین هدف نیست، یک طریقت است. باب ورود به شهرالله، گذر از مسیر حسین است. شعبان به ماه میهمانی خدا ختم می شود و محرم نیز به عاشورا که تبلور ضیافت الهی است. برای همین است که عاشورا، شبیه رمضان شده، گرسنه و تشنه به سوی خدا رفتن...

دم افطار عجب می چسبد، رطب تازه بین الحرمین

جرعه ای آب به لب می گویم، به فدای لب عطشان حسین

خدا ما را عاشورایی می طلبد. "و علی الارواح التی حلّت بفنائک"، رمز و راز شمول آیه "فادخلی فی عبادی" است. شعبان یا محرم، جشن یا اندوه، حزن یا فرح، بهانه اند تا با سفینة النجاة حسین علیه السلام به خدا برسیم.

  • سیدحمید مشتاقی نیا

این گنجینه به زودی در قم رونمایی می شود

سیدحمید مشتاقی نیا | پنجشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۸، ۰۵:۵۷ ب.ظ

yilm_photo_2019-01-24_01-04-39.jpg


عصر دیروز با دعوت یکی از دوستان دیداری از ساختمان نیمه کاره موزه دفاع مقدس قم داشتم.

این ساختمان به زودی تکیمل و راه اندازی خواهد شد. پارک موزه دفاع مقدس قم در واقع پارک موزه انقلاب اسلامی نیز هست. قم در تب و تاب مبارزات ضد ستمشاهی نقشی محوری داشت که پرداختن به آن می تواند برای نسل جدید جامعه جذاب باشد. در دفاع مقدس نیز قمی ها خوش درخشیدند و از بدو آغاز تهاجم ارتش بعث، حضوری مشهود و سرنوشت ساز در جنگ داشتند. شاید برایتان جالب باشد که بدانید در قم مزاری اختصاصی برای شهدای آزادی خرمشهر در نزدیکی حرم مطهر وجود دارد.

بازار ترورها در قم داغ بود؛ اما از ویژگی های دیگر قم در سال های جهاد و حماسه را باید بمباران پیاپی این شهر توسط هواپیماها و موشک های دوربرد ارتش بعث دانست. حساسیت خاصی که دشمن روی شهر محوری و مهم قم داشت باعث شده بود کینه آنان به مردم مظلوم این شهر بارها در قالب به خاک و خون کشاندن مردم بیگناه کوچه و بازار سر باز کند.

خیلی از خیابان های مرکزی شهر قم دستکمی از مناطق عملیاتی دفاع مقدس نداشته و بارها چه در کوران انقلاب و چه در سال های دفاع مقدس، خون زن و مرد و کودک این دیار در کف آن بر زمین ریخته است.

مکان احداث موزه انقلاب و دفاع مقدس قم جایی مناسب و قابل دسترسی است. با توجه به نقش مهم قم در دهه های مربوط به انقلاب و دفاع مقدس و نیز تردد زائران خارجی در این شهر و تمایل آنها به بازدید از این موزه، انتظار می رود دوستان دست اندرکار در تهیه محتوای این گنجینه تاریخی نهایت دقت و اهتمام خویش را به کار گرفته تا مجموعه ای در خور جایگاه جهانی شهر مقدس قم با قابلیت پیام رسانی برای ملت های آزادی خواه دنیا آماده بهره برداری شود.

  • سیدحمید مشتاقی نیا